بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان
آرشیو پرسش و پاسخ ها
تعداد نمایش
شماره پرسش:
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
11301
متن پرسش
سلام: آقا به شما پیام دادم که من جوان را راهنمایی کنید و راهکاری جلوی پایم بگذارید نه اینکه سرزنشم کنید. قربانتان روم من از دعوا کردن تو خیابان، دعوا سر صف که کسی جلویم بیاید، دعوا با ارازل و اوباش می ترسم، برای از بین بردن این ترس چه کنم؟ شما در این وقت ها چه می کنید.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: ابتدا سعی کنید منطق و فکر و سخن خود را منوّر به دین کنید تا قبل از دعوا، حق و باطل را درست تشخیص دهید و با منطق با افراد سخن بگویید و بنابر این است که انسان از بعضی افراد بی‌حیا فاصله بگیرد مگر آن‌که بخواهند حقی را ضایع کنند و انسان بتواند از آن حق دفاع نماید. موفق باشید
11300
متن پرسش
با عرض سلام: سؤالاتم را مختصر عرض می کنم: 1. پس از قرائت روزانه و مطالعه ترجمه آیات قرآن، مرحله بعدی انس با قرآن چیست؟ کدام تفسیر برای شروع مناسب تر است؟ روش مطالعه به چه ترتیب و با چه برنامه ای باید باشد؟ 2. توجه به آیین های باستانی مانند نوروز و متعلقاتش مثل انداختن سفره هفت سین، چهارشنبه سوری و ... تا چه اندازه ای از منظر دین پسندیده و مجاز است؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- عرایضی در این مورد در جزوه‌ی «چگونگی استفاده از تفسیر المیزان» داشته‌ام، إن‌شاءاللّه کمک می‌کند 2- غیر از عید نوروز و صله‌ی رحم آن، این کارها بسیار کارهای لغو و بدی است و انسان عاقل به آن کارها ورود پیدا نمی‌کند. موفق باشید
11299
متن پرسش
با سلام خدمت استاد گرامی: در مورد قیام کربلا که روشنگر اسلام و نجات مسلمین شد آیا این بصیرت و هدایت تنها بر روی شیعه تاثیر گذاشت و این همه مسلمان سنی همچنان غرق در جهل و عناد خود با ولایت و سرپیچی از غدیر با این واقعه عظیم هنوز نتوانستند اشتباه و گناه عظیم تاریخی را متوجه شوند مگر امام برای احیای سنت پیامبر (ص) قیام نفرمودند؟ آیا این همه مسلمان اکثریت سنی هیچ پیامی درک نکردند؟ منظورم اینه که پس عاشورا بر کدام مکتب و بدعت پیروز شد غیر از این تنها گذاشتن امام؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: نهضت مبارک حضرت سیدالشهداء«علیه‌السلام» جهان اسلام را به‌کلّی از خطری که امویان ایجاد کرده بودند نجات داد. یادتان باشد که یزید گفت: « لَعِبَتْ‏ هاشِمُ‏ بِالْمُلْک فَلا / خَبَرٌ جاءَ وَ لا وَحْى نَزَلَ‏» یعنى؛ بنى‏ هاشم (پیامبر (ص) و خانواده‏ اش) با مُلک و حاکمیت بازى ‏کردند، در حالى‏که نه خبرى از طرف خدا آمده بود و نه وَحى‏ اى نازل شده. حضرت نیز همین را می‌خواستند که شر این جریان از سر اسلام کم شود و هرگز بحث دعوت به تشیع در میان نبود، نتیجه‌ی آن نهضت آن شدکه پس از صدسال چهارهزار از علماء اهل سنت به شاگردی امام صادق«علیه‌السلام» در آمدند و چهار امام اهل سنت مستقیم یا غیر مستقیم دست‌پرورده‌ی امام صادق«علیه‌السلام» شدند و روح اسلام به جهان اسلام برگشت. به استثنای وهابیت، تمام جهان اسلام با روحی که اهل‌البیت«علیهم‌السلام» متذکر آن هستند دارد زندگی می‌کند. عرایضی و شواهدی در کتاب «راز شادی امام حسین- علیه‌السلام- در قتلگاه» داشته‌ام. موفق باشید
11298
متن پرسش
سلام استاد گرامی: من در رهایی از شک و تردیدم هرچه استدلال های قوی و بدیهی می آورم متاسفانه نفسم نمی پذیرد، جوری که آخر سر کلافه می شوم و از دست خودم عصبانی می شوم که چرا قانع نمی شوم، به گونه ای که احساس ناتوانی به من دست می دهد، انگار نفسم می خواهد مرا بیچاره کند، جوری شده ام که انگار قدرت مقابله با نفسم را ندارم و نفسم را پیش خودم قوی و شکست ناپذیر فرض کرده ام، چه راهکاری برای رهایی از این حالت برای بنده پیشنهاد می کنید؟ آیا واقعا نفسم است که اینگونه لجوج و لجام گسیخته شده یا از القائات شیطان است که می خواهد جلوی تعقل و هدایت مرا بگیرد و من به اشتباه القائات شیطان را نفس خودم گرفته ام.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: آنچه در جواب شماره‌ی 11282 و 11297 عرض کرده‌ام در این‌جا مفید خواهد بود. اشکال آن است که در تلاش هستید تا چیزی که روشن است را با استدلال اثبات کنید. البته این در مورد شکی است که نسبت به وجود یا عدم موجودات پیدا می‌شود ولی در مورد شک به وجود خدا و معاد و امور غیبی باید از آن استقبال نمود و با تقویت قوه‌ی عقل و استدلال به عقاید خود قوت بخشید. موفق باشید
11297
متن پرسش
با سلام: کسی که در اثبات چیزی برای رهایی از شک و یا انکار آن چیز، برای خودش هی استدلال می کند حتی استدلال های قوی اما نفسش نمی پذیرد و قانع نمی شود و با هر استدلالی مخالفت می کند، چگونه و با چه راهکاری نفس لجوجش را در پذیرش آن استدلال ها قانع و تسلیم کند؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: مگر موضوعی که برای انسان بدیهی و روشن است را می‌توان با استدلال روشن کرد. وقتی شما روشنایی روز را می‌بینید آیا معنا می‌دهد که بخواهید با استدلال ببینید؟ بابا خوب ببین دیگه! استدلال که نمی‌خواهد. عرایضی در جواب سؤال شماره‌ی 11282 داشته‌ام. موفق باشید
11296
متن پرسش
با سلام خدمت برادر بزرگوارم: جنابعالی در صفحه 108 «خویشتن پنهان» بحث شیرین و حقیقتی را فرمودید. که گرسنگی باعث ضعیف شدن حاکمیت تن می شود. که بنده هم کاملا تجربه اش کردم. ولی استاد عزیز من. بنده در این باب با یکی از دوستان گفتگویی داشتم. البته نگفتم که از کتاب جنابعالی مطالعه کردم. ولی چیزی که از اون بنده خدا شنیدم که قلبم رو به شدت به درد آورد اینکه نظر بنده را با خوارج یکی دانست که چیزی را که خداوند آفریده چرا مثل خوارج بر خود حرام می کنی؟ خداوند تمام زیبایی ها را برای من و شما آفریده و چرا شما به نعمتهای خدا پشت کردی و این توهین نسبت به خداوند هستش. لطفا راهنمایم بفرمایید. با درود و سپاس فراوان از همه زحماتی که برای نسل جدید انجام می دهید.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: حرام‌کردن آنچه خدا آفریده است غیر از کنترل‌کردن میل است. آیا این‌همه روایت در ثواب روزه و یا جوع برای آن است که ما را در زمره‌ی خوارج قرار دهند؟ در کتاب «روزه؛ دریچه‌ای به عالم معنا» عرایضی در این مورد داشته‌ام. موفق باشید
11295
متن پرسش
شما در صفحه 130 «خویشتن پنهان» فرمودید حقیقت وجودی انسان نه زن می باشد نه مرد، سوال بنده این است که پس خداوند متعال حوری را برای کدام زن و مرد آفریده است؟ با تشکر از استاد عزیز و گرامی وگرانقدر
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: بحث «حوری» که در سوره‌ی واقعه مطرح است صورت اطاعت اهل تقوا است و لطفی است از طرف خدا و برای زن و مرد، مثل صورت یک گُل زیبا. مفصل آن را در عرایضی که در سوره‌ی واقعه داشته‌ام، دنبال بفرمایید. موفق باشید
11294
متن پرسش
سلام: در کدام یک از کتب و جزواتتان در خصوص ظرفیت تمدن سازی گفتمان انقلاب اسلامی بحث شده است؟ ممنون
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: اصل بحث را در جلسه‌ی اول کتاب «تمدن‌زایی شیعه» داشته‌ام. موفق باشید
11293
متن پرسش
بسم الله الرحمن الرحیم. با عرض و سلام و ادب خدمت استاد عزیز: من دبیر معارفم، شما در فرمایشتون فرمودین باید فطرت بچه ها رو بیدار کنید. حالا سوالم اینه که تو کلاس دانش آموزانی که بین تدریسم جز حرف خدا نیست از سی دانش آموز سه یا چهار نفر مشغول خندیدن یا حرف زدن هستند آیا باید حود را به تغافل زد یا تذکر داد؟ شما چه پیشنهادی می فرمایید؟ و سوال دومی: چطور حجاب رو برای دانش آموزان جا بندازیم در صورتی درباره ی حجاب توضیح هم می‌دهیم ولی عکس العملی نمی‌بینم. لطفا برامون دعا کنین که در تدریس موفق باشیم. با تشکر. یا علی. اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: 1ـ هم دلسوزانه به آن دانش‌آموزان یک تذکر آرام بدهید و هم کار خود را بکنید و مشغول آن‌ها نشوید. 2ـ شما با زیبایی‌ تمام در موقع مناسب و بیشتر غیر مستقیم، موضوع حجاب را مطرح کنید تا خودشان در آینده حجاب را انتخاب کنند. از برخورد خوب با آن‌ها غافل نباشید. موفق باشید
11292
متن پرسش
سلام علیکم،با تشکر از زحمات شما استاد عزیز بابت تمام روشنگری ها. بنده خانمی 33 ساله هستم یک ازدواج ناموفق هم داشتم تقریبا 8 سالی هست که جدا شدم از لحاظ خانوادگی و ظاهر هم موقعیت متوسط و خوبی دارم خواستگار هم کم نیست ولی هیچکدام به سرانجام نمیرسد و شرایط جور در نمی آید.برادری هم دارم 29 ساله که برای ایشون هم به خواستگاری میرویم ولی اون هم جور در نمیاد اهل سختگیری هم نیستیم سه ملاک داریم ایمان در حد انجام واجبات،اخلاق خوب و بحث ولایت فقیه.استاد مادر بنده خیلی بی تابی میکنن و ناامید شدن میگن چرا هیچی جور در نمیاد این سوال رو داشتیم که ممکنه بالاخره انسان در طول عمر خود دچار غیبت شده باشه که قطعا هم شده یا عمدی یا غیر عمدی شماتت هم کرده باشه که الان هم یادش نیاد دقیقا چه موردی بوده میخواستن بدونن که در این مورد چکار باید کرد صرف توبه و دعا در حق آنها کافیه؟ یا اثر وضعی اون اعمال ممکنه دامنگیر بشه؟ و اینکه این تاخیر در ازدواجها و جور نشدن امور از چی ناشی شده؟محاسبه عمر کردیم آیا دوباره اینکارو بکنیم؟البته جبران رو کم کم میشه انجام داد.ببخشید که طولانی شد. دعا بفرمایید. متشکرم
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: (شخصی) با خوش‌رویی با خلق و صله‌ی رحم و صدقه و رضایت به تقدیر الهی موانع را برطرف کنید. موفق باشید
11291
متن پرسش
با سلام و احترام خدمت استاد عزیزم: در جواب به سوال یکی از سالکانی که به مدت نه سال فکر می کردند هنوز به آنچه در وادی مقدس سلوک می خواستند نرسیدند، شما فرمودید که باید از نگاه انتزاعی به هدایت به نگاه وجودی و تشکیکی به هدایت منتقل شویم. لطفا درباره ی این دو نگاه در رابطه با تقرب به حضرت حق توضیح بفرمایید. با تشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: در کتاب «آن‌گاه که فعالیت‌های فرهنگی پوچ می‌شود» همراه با شرح صوت آن عرایض نسبتاً مفصلی داشته‌ام. موفق باشید
11290
متن پرسش
سلام علیکم در حدیثی از امام صادق علیه السلام آمده است: «هرکس برای من مرگ عبدالله را تضمین کند، من ظهور را برای او تضمین می کنم.» 1- این حدیث چقدر سندیت دارد؟ 2- و آیا می توان گفت که آن عبدالله نام برده در حدیث، منظور همان پادشاه عربستان است؟ با تشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: مسئله آنچنان نیست که بتوان نظر روشن و با مصداق خاص مطرح کرد. فکر می‌کنم یادداشت جناب آقای حجت‌الاسلام شهبازیان در خبرگزاری فارس در این مورد قابل توجه باشد. بنده عیناً یادداشت ایشان را خدمتتان ارسال می‌دارم موفق باشید: مرگ عبدالله پادشاه عربستان و تماس‌های مکرر دوستان و پیام‌های بی‌شمار در شبکه‌های اجتماعی موجب شد تا دوباره توضیحی درباره مرگ او و ارتباطش با ظهور بنویسم: 1. همه شیعیان باید امید داشته باشند که هر لحظه ممکن است ظهور را درک کرده و باید خود را مهیا برای یاری رساندن به حضرت مهدی(عج) کنیم، چرا که «إِنَّهُمْ یَرَوْنَهُ بَعِیدا وَ نَرَاهُ قَرِیبا»، اما باید مراقب بود که از هول حلیم در دیگ نیفتیم! 2. تجربه ثابت کرده است، طی سالیان متمادی هر یک از افراد حتی عالمان به امر تطبیق دست زده‌اند، به اشتباه رفته و ظهوری در کار نبوده است و تنها احساسی کاذب در میان مردم پدید آمده که باعث سوء‌استفاده مدعیان شده و بیشترین بهره را مدعیان دروغین برده‌اند، لذا باید توجه کرد اگر بزرگانی مانند سید بن طاوس و علامه مجلسی در تطبیق‌های احتمالی خود به خطا رفته‌اند، ما باید احتیاط بیشتری کنیم. 3 - تطبیق یک روایت به واقعه‌ای خارجی و بیرونی نیاز به دلیل محکم و قرینه روشن دارد و نمی‌توان صرف یک احتمال در برابر دیگر احتمال‌ها معنایی را به روایات تحمیل کرد، لذا هیچ یک از ادله ذکر شده در مورد مرگ عبدالله و ظهور حضرت مهدی(عج) صراحتی و دلالتی بر این مطلب ندارد و دوستانی صرف احتمال را برای خود قطعی گرفته‌اند.4. چهار روایت را در اثبات مدعای مرگ عبدالله پادشاه عربستان و ظهور حضرت مهدی(عج) ذکر کرده‌اند که به نقد آن‌ها می‌پردازیم: الف) عن مسند احمد عن النبی(صلی الله علیه وآله): یحکم الحجاز رجل اسمه علی اسم حیوان اذا رایته حسبت فی عینه الحول من البعید و اذا اقتربت منه لا تری فی عینه شیئا ،یخلفه له أخ اسمه عبد الله ،ویل لشیعتنا منه- أعادها ثلاثا-بشرونی بموته أبشرکم بظهور الحجة.[1]رسول خدا(ص) فرمود: بر حجاز (عربستان) مردی که اسمش، اسم حیوان است، حکومت می‌کند (فهد = یوزپلنگ)، اگر از دور به او نگاه کنی، درچشمش انحراف (چپی) می‌بینی، ولی اگر به او نزدیک شدی، در چشمش مشکلی نمی‌بینی، جانشین یا خلیفه‌اش برادرش که اسمش عبدالله است، خواهد بود، وای بر شیعه ما از دست او، پس این جمله را سه بار تکرار کرد: بشارت مرگش را به من بدهید، شما را به ظهور حجت بشارت می‌دهم. اولین منبع نقل این روایت، کتاب «250 علامة حتی ظهور الامام المهدی(علیه السلام)» اثر محمدعلی طباطبایی حسنی است و نگارنده نیز در منبع دیگر بدان برخورد نکردم.[2] با مراجعه به کتاب مسند احمد بن حنبل و سایر متون روایی شیعه و سنی روشن می‌شود که این روایت وجود خارجی نداشته و تا کنون کسی آن را ذکر نکرده است، جالب اینکه نویسنده کتاب «250 علامت»، خود نیز این روایت را در هیچ منبع حدیثی ندیده است و در استناد آن به مسند احمد و رسول خدا(ص) چنین می‌گوید: «هذا الخبر نقله إلیّ أحد الفضلاء المطلعین»[3]، این خبر را یکی از فضلای مطلع!!! برای من نقل کرده است. ب) روایت شیخ طوسی: غط، الغیبة للشیخ الطوسی الْفَضْلُ عَنْ عُثْمَانَ بْنِ عِیسَى عَنْ دُرُسْتَ عَنْ عَمَّارِ بْنِ مَرْوَانَ عَنْ أَبِی بَصِیرٍ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِاللَّهِ ع یَقُولُ‏ مَنْ یَضْمَنْ لِی مَوْتَ عَبْدِاللَّهِ أَضْمَنْ لَهُ الْقَائِمَ ثُمَّ قَالَ إِذَا مَاتَ عَبْدُاللَّهِ لَمْ یَجْتَمِعِ النَّاسُ بَعْدَهُ عَلَى أَحَدٍ وَ لَمْ یَتَنَاهَ هَذَا الْأَمْرُ دُونَ صَاحِبِکُمْ إِنْ شَاءَ اللَّهُ وَ یَذْهَبُ مُلْکُ سِنِینَ وَ یَصِیرُ مُلْکَ الشُّهُورِ وَ الْأَیَّامِ فَقُلْتُ یَطُولُ ذَلِکَ قَالَ کَلَّا.1. این روایت را تنها شیخ طوسی در کتاب الغیبه نقل کرده است و در هیچ یک از کتب حدیثی مشابهی ندارد. 2. در این روایت عنوان عام یک فرد با نام عبدالله آمده و هیچ دلالتی بر اینکه او پادشاه عربستان است ندارد و در کنار احتمال ذکر شده می‌توان این احتمال را داد که مراد پادشاه اردن یا فرد دیگری باشد که در سال‌های دیگری بیاید و چه دلیل وجود دارد که تطبیق آن بر پادشاه عربستان درست بوده، ولی تطبیق ما به پادشاه اردن اشتباه باشد؟ 3. على بن یوسف بن المطهر حلی – برادر علامه حلی و متوفای 703 ه – در کتاب خود مراد از این عبدالله را آخرین پادشاه بنی‌العباس(عبدالله المستعصم-656 ق-) می‌داند و واقعه‌ای است که رخ داده است.[4] پس این روایت صراحت و دلالتی ندارد و در کنار آن احتمال دیگر هم وجود داشته که به تعبیر ما طلبه‌ها اذا جاء احتمال بطل استدلال. ج)الغیبة للنعمانی ابْنُ عُقْدَةَ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ یُوسُفَ عَنْ إِسْمَاعِیلَ بْنِ مِهْرَانَ عَنِ ابْنِ الْبَطَائِنِیِّ عَنْ أَبِیهِ وَ وُهَیْبٍ عَنْ أَبِی بَصِیرٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع أَنَّهُ قَالَ‏ بَیْنَا النَّاسُ وُقُوفاً بِعَرَفَاتٍ إِذْ أَتَاهُمْ رَاکِبٌ عَلَى نَاقَةٍ ذِعْلِبَةٍ یُخْبِرُهُمْ بِمَوْتِ خَلِیفَةٍ عِنْدَ مَوْتِهِ فَرَجُ آلِ مُحَمَّدٍ ع وَ فَرَجُ النَّاسِ جَمِیعاً وَ قَالَ ع إِذَا رَأَیْتُمْ عَلَامَةً فِی السَّمَاءِ نَاراً عَظِیمَةً مِنْ قِبَلِ الْمَشْرِقِ تَطْلُعُ لَیَالِیَ فَعِنْدَهَا فَرَجُ النَّاسِ وَ هِیَ قُدَّامَ الْقَائِمِ بِقَلِیلٍ. می‌گویند در این روایت اشاره به عرفات در عربستان شده و اینکه در ماه ذی‌الحجه خبر از مرگ پادشاهی می‌دهند. خب در نقد باید چنین گفت: اولاً این روایت تنها در غیبت نعمانی ذکر شده و در سند آن حسن بن علی بن ابی حمزه است که رجالیون در مورد او گفته‌اند دروغگوی خبیث است و او از واقفیه است. ثانیاً: هیچ کجای این روایت نامی از آن پادشاه و کشور تحت سیطره او نبرده و گفته در عرفات خبر مرگ پادشاهی می‌دهند، شما چگونه این را به پادشاه عربستان نسبت می‌دهید؟ ثالثاً: این روایت می‌گوید مرگ آن پادشاه در موسم حج و ماه ذی‌الحجه است، در حالی که ملک عبدالله در ربیع الثانی فوت کرده است .رابعاً: این روایت را آقایانی که عشق تطبیق دارند، سال‌ها پیش به مرگ صدام تطبیق دادند و گفتند: که در ماه ذی‌الحجه کشته خواهد شد، ملک عبدلله است، در حالی که ما فکر می‌کنیم، این فرد صدام بوده است که چند سال قبل دقیقاً در همین ایام کشته شد، ایشان می‌فرمود که بنده با سایت بنت جبیل که از سایت‌های بسیار فعال در زمینه مصداق‌شناسی عصر ظهور بوده و محققین آن از رزمندگان حزب الله لبنان هستند، همکاری دارم از اعضاء این سایت می‌فرمودند که رفقای ما از حزب الله لبنان در مراسم دو سال پیش حج که تشریف داشتند نقل می‌کنند که دقیقاً وقوع این حادثه را به چشم خود دیده‌اند، زمانی که یکی از این وهابیون داغدار مرگ صدام سوار بر جیب آمریکایی وارد صحرای منی شده و خبر مرگ صدام را اعلام کرد و غوغایی در بین وهابیون طرفدار صدام ایجاد شد که چرا چنین فاجعه‌ای باید در روز عید قربان برای ما روی دهد. (عید قربان آن‌ها مصادف با روز عرفه در ایران بوده است. د) حَدَّثَنَا عَلِیُّ بْنُ أَحْمَدَ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ أَحْمَدَ بْنِ أَبِی عَبْدِاللَّهِ الْبَرْقِیُّ قَالَ حَدَّثَنِی أَبِی عَنْ جَدِّهِ أَحْمَدَ بْنِ أَبِی عَبْدِاللَّهِ الْبَرْقِیِّ عَنْ أَبِیهِ مُحَمَّدِ بْنِ خَالِدٍ عَنْ إِبْرَاهِیمَ بْنِ عُقْبَةَ عَنْ زَکَرِیَّا عَنْ أَبِیهِ عَنْ عَمْرِو بْنِ أَبِی الْمِقْدَامِ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ ع قَالَ: یَمُوتُ سَفِیهٌ مِنْ آلِ الْعَبَّاسِ بِالسِّرِّ یَکُونُ سَبَبُ مَوْتِهِ أَنَّهُ یَنْکِحُ خَصِیّاً فَیَقُومُ فَیَذْبَحُهُ وَ یَکْتُمُ مَوْتَهُ أَرْبَعِینَ یَوْماً فَإِذَا سَارَتِ الرُّکْبَانُ فِی طَلَبِ الْخَصِیِّ لَمْ یَرْجِعْ أَوَّلُ مَنْ یَخْرُجُ إِلَى آخِرِ مَنْ یَخْرُجُ حَتَّى یَذْهَبَ مُلْکُهُمْ. این روایت نیز هیچ اشاره ای ندارد و بلکه می‌گوید یکی از بی‌عقل‌ها و نادانان بنی عباس وقتی که می‌خواهد تعرض جنسی به غلام خود کند، غلامش او را می‌کشد و این مرگ را چهل روز مخفی می‌کنند. به صراحت این مطلب خلاف مرگ عبدالله پادشاه عربستان و وقایع رخ داده است که باطل بودنش واضح است. به امید ظهور.
11289
متن پرسش
سلام اقا لطفا به ما هم یه محلی بذارید هر چی سوال میکنم جوابم را نمیدهید اقا من ۱۸ سالمه تورو خدا بگید چی کار کنم ای کاش ای کاش به این دنیا نمیامدم یا همین حالا میمردم اقا تنها امیدم به شماست شمارابه امام حسین بیش از ۸ خط جوابم را دهید تازه شمارا پیدا کردم ۰۱ اقا اگر شما سرایدار یک جایی باشید و نصفه های شب یکی زنگ را بزند و بگوید من از طرف فلانی امدهام و بخواهد یک چیز با ارزشرا ببرد چه میکنید ۰۲ اقا ما ها برای گرفتن حق خود باید دعوا کنیم یا نه دعوا با ارازل و اوباش چه طور شمارا به خدا قسم میدهم نگویید با اطرافیانتان مشورت کنید مثل بعضی از سوال ها از تجربه شخصی و رفتار خودتان در این امور بگویید برای رهایی از این ترس و همه ی ترس های این طوری چه کنیم کلا صد در صد از بین میرود این ترس و اضطراب لعنتی یا نه خواهش میکنم این مورد اخر ارا مفصل برایم شرح دهید خواهش میکنم این جان من فدایتان
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: آدم حسابی! این موارد هرکدام در جای خود یک وظیفه را به همراه دارد. یک‌جا باید دعوا کرد و حق خود را گرفت و یک‌جا برای حفظ جان باید اموال را داد و جان خود را حفظ کرد. یک جا وقتی پای دین در میان است باید تا پای جان ایستاد. یک‌جا باید چیز مهمی را فدای چیز مهم‌تر کرد. دین مقدس اسلام یک حزب نیست با یک راه‌کار یک دین است به وسعت همه‌ی عوامل هستی. موفق باشید
11287
متن پرسش
با سلام خدمت استاد عزیز و با تشکر از کتاب خیلی خوب و مفیدتان بنام «خویشتن پنهان» سوال بنده این است که چطور می توان راه درست و صحیح را در این زمانه و با مشغله زیاد و با فساد اجتماعی موجود در جامعه که جناب عالی مستحضر هستید به معرفت نفس و شناخت صحیح از خود دست یافت. با تشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: با توجه به نگاهی که در معرفت نفس یافتید و پیگیری آن مطالب از طریق کتاب «معاد» همراه با شرح صوتی آن، آرام‌آرام با قرآن عزیز از طریق تفسیر قیّم المیزان رفیق می‌شوید و خدا با شما حرف می‌زند و راهنمایی می‌کند. موفق باشید
11286
متن پرسش
بنده خیلی به دنبال یک استاد اخلاق خوب در تهران هستم، در این زمینه خواستار نظر شما هستم. باتشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: متأسفانه بنده اطلاعی ندارم. البته مباحث استاد پناهیان مطالب ارزشمندی را در اختیار شما می‌گذارد. موفق باشید
11285
متن پرسش
سلام علیکم: استاد عزیز خدا شما را ان شاءالله برای ما حفظ کند. استاد من سیر مطالعاتی اول شما را که در سایت هست شروع کردم و الان به مباحث کتاب از برهان تا عرفان رسیدم. خدا رو شکر مطالب رو همان موقع که می خوانم و گوش می دهم خیلی خوب می فهمم و درک می کنم اما یه مدت بعد مطالب کتاب از یادم میره چکار کنم؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: بنا نیست این نوع مطالب در حافظه‌ی شما بماند. بنا است در چنین فضایی فکر کنید و تفکر شما از این طریق شکل بگیرد. موفق باشید
11284
متن پرسش
با سلام و عرض ادب و احترام: بنده پس از مطالعه جزوه روش خواندن المیزان جنابعالی از جلد اول شروع به مطالعه تفسیر شریف المیزان نموده ام. اکنون به آیه 7 سوره حمد رسیده ام منتها علامه رحمه الله علیه بیشتر تفسیر آیه 6 و 7 را معطوف توضیح پیرامون صراط مستقیم نموده اند و آیه 7 و الذین انعمت علیهم و مغضوب علیهم و ضالین را توضیح چندانی نداده اند، خواستم بدانم آیا در محل ها و آیات دیگر توضیح می دهند یا اینکه بنده مطلب را به طور دقیق متوجه نشده ام؟ اگر امکان دارد بنده را راهنمایی بفرمایید (چون همانطور که فرمودید بنده مشغول یادداشت تفسیر علامه رحمه الله علیه هستم و نمی دانم پیرامون این آیه چه باید بنویسم). با تشکر از استاد گرامی
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: مسلّم در همین مسیری که جلو می‌روید موضوع برایتان حل می‌شود. عجله نکنید راه بسیار خوبی را شروع کرده‌اید. در زیر این آیه قسمتی را خالی بگذارید تا بعد. موفق باشید
11283
متن پرسش
سلام علیکم: کتاب «فرزندم این چنین باید بود» بسیار کتاب تاثیر گذاری است. در این راستا وظیفه می دانم تا شما از تشکر کنم. در جایی از این کتاب مطرح کردید که گاهی خداوند یک مسیری را برای ما ترسیم نموده، اما ما خیلی از وقت ها عکس آن می پیماییم. 1- حال می خواهم بدانم که چگونه باید فهمید آن مسیر مد نظر خداوند چگونه مسیری است؟ 2- و اینکه چقدر ما در آن مسیر قرار داریم؟ 3- و سوال آخر اینکه چطور مطالعه داشته باشیم که خسته کننده نباشد؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: 1 و 2- وقتی ما به مقدرات الهی راضی باشیم و در همان مسیر خود را رشد دهیم، در مسیری قرار گرفته‌ایم که خداوند خواسته 3- در قسمت دوم کتاب «ادب خیال و عقل و قلب» عرایضی داشته‌ام. موفق باشید
11282
متن پرسش
چرا شما در جواب سوال 11232 فرمودید: (س: با سلام: اگر کسی دچار شک نسبت به عالم خارج از ذهن شد و این فکر که نکند چیزهایی که می بیند خیال باشد به ذهنش خطور کرد، به خود چه بگوید و چگونه استدلال کند تا از این شک رها شود؟ ج: باسمه تعالی: سلام علیکم: این فرد باید خود را متوجه این امر کند که دلیلی ندارد خود را گرفتار چنین شک بنماید، در حالی‌که به طور طبیعی متوجه است عالم خارج واقع است و او احساس می‌کند. کسی که آب می‌خورد و سیراب می‌شود هرگز نمی‌گوید نکند من آب نخورده‌ام. بهترین دلیل بر وجود عالم خارج از ذهن همین‌که انسان این پدیده‌های خارجی را احساس می‌کند به همین جهت در سخنان قبلی عرض کردم این یک امر بدیهی است و بنا نیست ما به ادراکات بدیهی خود شک کنیم و یا به شکی که در این مورد پیدا می‌کنیم توجه نماییم. موفق باشید) ولی در جواب سوال 11249 فرمودید: (س: با سلام خدمت شما استاد گرامی: بنده چند وقتی است دچار وسواس فکری شدم و به طوری که افکار مزاحم بدون دلیل مثل تفکرات سوفسطایی ها میاد سراغم و هی آزارم میده که نکنه اینایی که می بینم خیال باشه و ....، هرچه استدلال میارم این افکار دست بردار نیستن و هی آزارم میدن، بعضی وقت ها احساس ناتوانی در مقابل این افکار دارم، لطفا مرا راهنمایی کنید چگونه خودم را از این تفکرات نجات بدهم تا خدای ناکرده با این حالت روحی و تفکرات خسر الدنیا و الاخرت نشم. ج: باسمه تعالی: سلام علیکم: این چیز بدی نیست و إن‌شاءاللّه شما را از یک شخصیت ساده به شخصیت عمیق دینی تبدیل می‌کند. هنر شما باید این باشد که جواب اشکالاتی که به ذهن‌تان می‌رسد را با تحقیق و تعمق بدهید، نخواهید با جواب‌های ساده و سرسری از شرّ سؤالات‌تان راحت گردید. این سؤالات می‌خواهد شما را به تحقیق و تعمق بکشاند. موفق باشید) این دو چه فرقی با هم دارند که جواب و روش برخورد با موضوع متفاوت است؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: هر دوی موضوع قابل توجه است زیرا از یک طرف باید شک در اموری مثل وجود خدا و یا وجود معاد را گذرگاه خوبی دانست زیرا که به انسان تعمق می بخشد، و از طرف دیگر نباید به آن شکی که انسان به امور بدیهی شک می‌کند توجه کرد و بخواهد امور بدیهی که برایش روشن است را از طریق استدلال حل کند زیرا قبل از آن‌که بخواهد موضوع را با استدلال به‌دست آورد در پیش او به روشنی هست، مثل همین‌که بنده می‌یابم جنابعالی سؤال کرده‌اید و این سؤال به‌عنوان یک واقعیت در مقابل من موجود است. موفق باشید
11281
متن پرسش
باسمه تعالی. سلام: بنده بسیار از کسانی ناراحت شده ام و کینه تمام قلبم را گرفته است. تا جایی که می خواهم اتفاقات بسیار بدی برای آن ها بیفتد... راه های درمان بیماری کینه چیست؟ زیرا بسیار عذاب می کشم و هرچه سعی می کنم آن ها را ببخشم نمی شود. ممنونم
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: اگر متوجه عیوب خودمان شویم می‌بینیم آنچه عیب در بقیه هست و به آن‌ها سخت می‌گیریم در ما نیز به نحوی دیگر وجود دارد و لذا به‌جای این‌که مشغول عیوب دیگران شویم سعی در اصلاح عیوب خود می‌کنیم. سعی کنید محذوراتی که بقیه داشته‌اند را که منجر به آن اعمال شده و فعلاً از آن‌ها ناراحت هستید، در نظر بگیرید. موفق باشید
11280
متن پرسش
سلام علیکم. در یکی از شبکه های اجتماعی با این متن رو به رو شدم. میخواستم نظرتان را در موردش بدانم: (( ژاک ایلول: تکنولوژی یا شرط بندی قرن ..... برخلاف هایدگر، به نظر ایلول ، پرسشگری عمیق در مورد این روش جدید بودن در جهان این است که آن را چون یک شرط بندی محسوب کنیم، در واقع شرط بندی قرن. آنچه از خلال تکنولوژی روی می دهد، تسخیر بی قید و شرط طبیعت نیست، بلکه جایگزین کردن محیط تکنیکی به جای محیط طبیعی است. قمار مدرن این است که آیا این محیط جدید، در مقایسه با محیط طبیعی بهتر خواهد بود یا حتی اساسا امکان پذیر است . این شرط بندی را می توان تا حدی نقطه ی مقابل شرط بندی پاسکال دانست، شرط بندی ای که بر سر توانایی انسان برای دانستن و کنترل یا عمل کردن با حسن نیت است. این شرط بندی به هیچ وجه کاری قابل اعتماد نیست. در واقع ایلول در یکی از جدیدترین کتاب هایش از "فریب تکنولوژیک" سخن گفته و حتی فلسفه پوچی را بازتاب محیط تکنیکی و متاثر از آن توصیف می کند. به منظور برجسته کردن این شرط بندی یا ایمان سکولار، به آشکارترین وجه ممکن، ایلول آن را در تقابلی دیالکتیکی با ایمان مذکور در کتاب مقدس قرار می دهد. به عنوان نمونه، در مقام تقابلی دیالکتیکی با "تکنیک"، ایلول بی خانمان؛ معنای شهر بزرگ بر اساس کتاب مقدس (1975) را می نگارد.(اگرچه این اثر در واقع بسیار پیش تر به رشته ی تحریر درآمده سات.) در حالی که تکنولوژی تلاشی بشر برای ساختن ماوای خود در جهان است، انجیل منکر این است که انسان در این جهان حقیقتا در ماوای خود به سر می برد (به انجیل متی 8:20 و لوقا 58:9 مراجعه کنید) . ایلول در نتیجه ی مطالعات کاملا مبسوط خود در مورد انجیل، موثرتر از اورتگا یا هایدگر قادر است بدیل هایی را برای تکنولوژی [مبتنی بر] تکنیسین پیشنهاد می کند. وی همانند مامفورد، در ارائه بدیل برای روش تکنولوژیک بودن در جهان تخیل قابل ملاحظه ای صرف می کند. اما بر خلاف او، بدیل پیشنهادی ایلول صرفا یک تکنولوژی بدیل نیست که بتواند چشم انداز شهر را از حیث زیبایی شناختی دلپذیر سازد. دیدگاه کتاب مقدس در مورد شهر، با دو منظر تکنیکی و زیبایی شناختی در این مورد کاملا متفاوت است. همانند اورتگا (با امید تلویحی اش به فوران جدید و خلاقانه ی فرهنگ) یا هایدگر (با تمایلش به پذیرفتن سرنوشت تکنولوژی مدرن و کارکردن درون این سرنوشت) گاهی اوقات ایلول نیز به این متهم می شود که بحث هایش را بی سرانجام رها می کند و راهنمایی مشخصی در این مورد ارئه نمی دهد. اما وی واقعا رهنمودهای ملموس ارائه می دهد، حتی برای آنان که ساکن وادی ایمان نیستند. در عین حال، شاید بتوان گفت او بیشتر با هایدگر قرابت دارد تا با اورتگا. اما به جای "عزلت" یا کناره گیری، ایلول به نفع اخلاق عدم قدرت استدلال می کند، اخلاقی که برای عمل تکنیکی شدیداً حد و مرز تعیین می کند . اخلاق عدم قدرت - ریشه ی بحث - صراحتا به این نکته اشاره دارد که انسان ها بپذیرند که نباید به هر کاری که قادرند انجام دهند، مبادرت کنند. با این همه، ... قوانین الهی بیشتری برای مخالفت با تکنولوژی از بیرون وجود ندارد. لذا ضرورت دارد که تکنولوژی را از درون بررسی کرد و تشخیص داد که اگر فرد از اخلاق عدم قدرت پیروی نکند، باید به امکان پذیر نبودن زندگی همراه با تکنولوژی و در واقع ممکن نبودن خود زندگی اذعان کرد . این انتخاب بنیادین پیش ماست ... ما باید به نحوی نظام مند و با طیب خاطر در طلب عدم قدرت باشیم، که البته به معنای پذیرش عجز، تقدیر، رخوت و غیره نیست. بنابراین، این اخلاق عدم قدرت نه تنها قصد محدود کردن تکنولوژی را دارد، بلکه در طلب رهایی (از تکنولوژی) است. از این رو، این اخلاق تنش ها و تعارضات جدیدی را به جهان تکنولوژیک تحمیل می کند و حتی رویه سرپیچی ( مانند استعمال مواد مخدر، زیرپاگذاشتن حریم های جنسی و غیره) را در مقابل پدیدارهای کاملا تکنیکی مطرح می کند. پدیدارهایی که به نوبه ی خود، سرپیچی هایی از نوع مدرن را امکان پذیر می سازند. این اخلاق دستگاه های تلویزیون را خاموش خواهد کرد، ماشین ها را آهسته تر خواهد راند و از مصرف بیش از حد و آلوده کردن محیط زیست دوری خواهد کرد. همه ی این ها می توانند روش های جدیدی برای سخن گفتن و شنیدن، ساختن و ساکن شدن و فکر کردن پدید آورند. روش هایی که نه تنها به نوبه ی خود از آزادی پرسشگری تغذیه می کنند و البته آن را ارتقا می دهند، بلکه می توانند ناشی و همچنین ارتقادهنده ی یک ایمان فراتکنیکی اطمینان بخش نیز باشند . فلسفه ی تکنولوژی چیست؟ کارل میچم))
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: همان‌طور که ملاحظه می‌فرمایید در این بحثی نیست که این تکنولوزی نه با روح انسان رفاقت دارد و نه با طبیعت و باید با نگاهی درست به انسان و طبیعت از آن آزاد شد. متفکران غربی هم چاره‌ای ندارند جز آن‌که با آموزه‌های دینی مشکل را حلّ کنند ولی به همان اندازه که انجیل به جهت تحریفاتی که دارد، در جای خود نیست، به همان اندازه بشر امروز نمی‌تواند با کتاب مقدس مشکل خود را با تکنولوژی حل کند. آری! تنها راه، برگشت به زندگی دینی است و با تقوای لازم این کار عملی است و فکر می‌کنم با رویکرد جدّی به اسلام این کار عملی است و تفکرات امثال هایدگر به عنوان تذکر برای رجوع به دین مفید خواهد بود. موفق باشید
11279
متن پرسش
با سلام و خسته نباشید: می خواستم ببینم اینکه در روایات غیرت زن نامطلوب شمرده شده چه مصداقی دارد؟ آیا یک زن از اینکه همسرش برای درمان پیش چند خانم بسیار بسیار بد حجاب و آرایش غلیظ و ناخنهای بلند و لاک زده برود که گاهی باید بدن او را هم لمس کنند ناراحت باشد مصداق غیرت مذموم است؟ آیا اصلا یک زن مومن می تواند نسبت به چنین شرایطی بی احساس باشد؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: امثال این مورد، از مصادیق غیرت مذموم نیست، اتفاقاً غیرت اسلامی اقتضا می‌کند که انسان مسلمان نسبت به چنین شرایطی سخت حساس باشد. قضیه‌ی غیرت مذموم‌ در مورد شرایطی است که مرد امکان آن را داشته باشد تا زن دیگری را در زیر سایه‌ی زندگی خود قرار دهد. موفق باشید
11276
متن پرسش
سلام و خدا قوت خدمت استاد محترم. من دختر و دانشجو پزشکی هستم. استاد؛ من کتاب زن آنگونه باید باشد، شما را مطالعه کردم و حقیقتا استفاده کردم و از شما متشکرم. من مدتی هست در زمینه شخصیت زن و حقوق آن مطالعاتی رو مشتاقانه انجام میدم، چیزی که بنده رو به این سمت سوق داد شبهاتی بود که به واسطه خواندن نهج البلاغه در باب زن در من ایجاد کرد!!! دنبال شبهاتم رفتم خدا رو شکر پاسخ همه اش را گرفتم واقعا لازم می دیدم به عنوان یک دختر مسلمان بیشتر در باب شخصیت زن و حقوقش بدانم و از حقوق خود درباره ی افراد نادانی که از برتری مرد بر زن می گویند با تکیه بر دین عزیزم اسلام از حقوقم دفاع کنم و وظایف خودم را به عنوان زن در پیمودن مسیر کمال بهتر بدانم. کتابهایی مثل کتاب شهید مطهری در باب زن، مجموعه سخنرانی های رهبری درباره زنان و کتاب های پرسش و پاسخ های دانشجویی درباره زن رو مطالعه کردم البته کتابهای دیگری هم در برنامه دارم برای مطالعه. مثل کتاب آیت الله جوادی آملی و... ولی هنوز یک نگرانی در من باقی هست واقعا قبول دارم و می دانم وظیفه اصلی زنان که مطابق با فطرت آنها و در راستای کمال واقعی و آرامش خود آنهاست خانواده داری شان هست همسرداری و تربیت فرزندان. زن وظیفه اصلی اش انسان سازی هست تربیت نسل هست که وظیفه ای بسیار مهم و ارزشمند هست. ولی خوب زنان در جامعه کنونی وظیفه اجتماعی هم بر دوش دارند _ پس وظیفه اجتماعی شان چه؟؟؟؟ مقاله هایی که در باب اشتغال زنان می خوانم در بالای 90 درصد محتوای مقاله از نکات منفی اشتغال می گویند گاهی به اشتباه در درونم القا می شود اصلا اشتغال و فعالیت اجتماعی شان گناه هست مثل اینکه!!! در سخنان حضرت آقا بارها با افتخار از حضور زنان در عرصه های مختلف اجتماعی و... کشور یاد شده بالاخره نصف جمعیت کشور زنان هستند حضورشان در عرصه های اجتماعی لازم هست مخصوصا در مسایل مربوط به خودشان در اجتماع. مثلا آیا ما پزشک زن، معلم زن، پرستار زن و.... که حداقل نیاز های خود جامعه زنان را رفع کنند نیاز نداریم؟؟؟؟ شخص محترمی می گفتند ولی خوب این دلیل نمی شود زن خانواده خودش و فرزندان و همسرش و در یک کلام زندگی اش را برای دیگران فدا کند! می گویند باید شغل زن به خانواده ش لطمه نزند، ما لطمه به زندگی را دقیقا چه تعریف می کنیم؟ لطفا با ذکر مثال هایی بفرمایید! مثلا کسی که پرستار هست و این شغل شیفت شب را ایجاب می کند چه کند؟؟؟ شغلش را رها کند؟ پس اگر هر زن مومنی اینگونه بیاندیشد پس پرستار زن متدین و مومن نباید داشته باشیم. یا پزشکان زن که واقعا شغل های سخت و پرمشقتی دارند. مثلا یک پزشک زنان یا پزشک زن قلب یا و.... من با مشاوری مشورت می کردم نگرانی مرا که دید گفت برای تخصص سراغ تخصصی برو که شیفت شب نداشته باشه مثل پزشک خانواده یا سونوگرافی!!! با خودم فکر کردم بالاخره آیا نباید پزشک مربوط به بیماری های زنان داشته باشیم؟ پس چه زنانی باید سراغ این تخصص ها بروند؟!! واقعا گاهی نا امیدی به سراغم می آید احساس نگرانی. من همیشه دوست داشتم در عین اینکه همسر و مادر خوبی باشم و یه بنده خوب و مومن به خدایم، به کشورم و مردمم صادقانه خدمت کنم گره ای را باز کنم دوست داشتم پزشک زنان و زایمان بشوم دوست داشتم پزشکی اسلامی را اجرا کنم ولی حالا درونم پر از تضاد هست. گاهی فکر می کنم این آقایان متدینی که تماما اشتغال زنان را می کوبند یا با اکراه زیاد سخن می گویند حاضر می شوند کوچکترین کار پزشکی همسرشان مثل آمپول یا سرم زدن را یه آقا انجام دهد!! استاد خواهش می کنم کمکم کنید. خیلی به کمکتون نیاز دارم. من می خواهم زندگی الهی داشته باشم رضایت خداوند متعال از هر چیز مهم تر هست. خیلی ممنونم از شما. ببخشید از اطاله کلام ولی خوب نگرانی و درد و دل بنده بود. خدا قوت. یاعلی مدد. التماس دعا زیاد.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده سعی کردم در کتاب «زن؛ آن‌گونه که باید باشد» روشن کنم که زنان باید متوجه حفظ عالَمی که برای تربیت فرزند و حفظ فضای توحیدی خانه نیاز است، باشند و این را در فضای زندگی امروزی تعریف کنند و نه در فضای زندگی چهارصدسال گذشته. بنابراین می‌شود پزشک فعّالی بود و شیفت شب هم داشت ولی آن عالَم را حفظ کرد، همان‌طور که عارفان باللّه در عین حضور در عالَم کثرات، حضور خود با خدا را نگه می‌دارند. هنوز هم معتقدم «زن؛ گمشده‌ی تاریخ ما است» و لذا باید یا راه برگشت به گذشته را در مقابل او قرار دهیم و یا راه تقلید از زندگی زنان غربی را، و مطمئن باشید این دو راه راه‌های شکست انقلاب اسلامی را به همراه می‌آورد. کتاب «زن؛ آن‌گونه که باید باشد» را به این امید نوشتم که ما از این بن‌بست نجات یابیم. موفق باشید
11275
متن پرسش
به نام خدا عرض سلام: می خواستم نظر جنابعالی را در مورد علم روانشناسی که متاسفانه در جامعه کنونی مخصوصا نسل جوان خیلی رایج شده و بخصوص در بحث ازدواج خیلی مورد استقبال قرار گرفته را جویا شوم که آیا به این روانشناسان و اصل علم آنها می شود اعتماد کرد.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: از بعضی جهات که به روش تجربی – و نه نظریه‌پردازی - به عکس‌العمل‌هایی نسبت به رفتار انسان‌ها رسیده‌اند مثل هر علم تجربی و تنها در حوزه‌ی تجربه می‌توان به آن علم توجه کرد. جناب آقای دکتر خسرو باقری که خودشان در این رشته کار کرده‌اند به‌خوبی محدودیت‌های این علم را متذکر می‌شوند، امید است دست به قلم شوند و اندیشه‌های خود را به رشته‌ی تحریر در آورند. موفق باشید
11270
متن پرسش
با سلام خدمت شما استاد گرامی: با توجه به سوال 11249 که فرمودید: (این چیز بدی نیست و إن‌شاءاللّه شما را از یک شخصیت ساده به شخصیت عمیق دینی تبدیل می‌کند. هنر شما باید این باشد که جواب اشکالاتی که به ذهن‌تان می‌رسد را با تحقیق و تعمق بدهید، نخواهید با جواب‌های ساده و سرسری از شرّ سؤالات‌تان راحت گردید. این سؤالات می‌خواهد شما را به تحقیق و تعمق بکشاند.) چگونه و از چه راهی و با چه کتبی در مسیر تحقیق و تعمق در آن موضوع ذکر شده گام برداریم که گمراه نشویم و به سرمنزل مقصود برسیم و جزء اهل یقین باشیم؟
متن پاسخ
- باسمه تعالی: سلام علیکم: انسان به عنوان موجودی مجرد در حقیقت ذات خود در همه‌ی عوالم حضور دارد و با همه‌ی مخلوقات مأنوس است، افکار غلط و صفات بد او را از حقیقت ذاتش فاصله‌ داده است و گرفتار وَهمیات کرده. با شناخت هرچه بیشتر خود و با آزادشدن از صفات بد می‌تواند در عالم زندگی کند و با صلح و آشتی با پدیده‌ها سراسر عالم را - حتی با عالم ماده را - کیفیت می‌بیند. پیشنهاد می‌کنم مثل بچه‌های آدم در کنار دروس دانشگاهی‌تان، ابتدا کتاب «ده نکته در معرفت نفس» را همراه با شرح صوت آن و سپس کتاب «چگونگی فعلیت‌یافتن باورهای دینی» را همراه با شرح صوتی آن و بالاخره «برهان صدیقین» را همراه با شرح صوتی آن کار کنید تا آرام‌آرام احساس حضور در محضر خدا از طرف خدا به شما هدیه شود. موفق باشید
نمایش چاپی