بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان
آرشیو پرسش و پاسخ ها
تعداد نمایش
شماره پرسش:
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
8732
متن پرسش
سلام علیکم. استاد روح بنده با المیزان ممزوج نمیشود. اسرار الآیات ملاصدرا را هم گرفتم زیاد با نفس ما جور نشد. اما شرح تفسیر سوره ی حمد رهبر کبیر انقلاب را بسیار دوست دارم. شما چیزی میشناسید که با این سبک و سیاق باشد و شرح و تفسیر آیات قرآنی هم باشد؟
متن پاسخ
باسمه‌تعالی: سلام‌علیکم: چیزی در نظر ندارم ولی در مورد تفسیر قیّم المیزان هرگز نباید این‌طور برخورد کرد، بلکه باید خود را طوری آماده کرد که با روح قرآن در دوران ظلمات مدرنیته که خداوند به کمک المیزان برای ما تقدیر کرده هرگز خود را محروم ننمود. در ضمن دو جلد تأویلات قرآن مشهور به تأویلات محی‌الدین که مربوط به عبدالرزاق کاشانی است در تفسیر انفسی و باطنی حرف‌های مفیدی دارد. موفق باشید
4168

حضرات خمسبازدید:

متن پرسش
سلام به استاد عزیز. چگونه می توان با استفاده از برهان صدیقین و نتیجه ی آن یعنی هویت تعلقی، مراتب عالم را به عنوان حضرات خمس تبیین کرد. و عرفا و فلاسفه این مراتب را از کجا اخذ کرده اند. آیا متاثر از عقول در فلسفه ی ارسطوست؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: حضرات خمس ربطی به تشکیک وجود ندارد همچنان که ربطی به عقولی که در فلسفه مطرح است ندارد، بحث بسیار دقیقی است که باید در جای خودش بحث شود. اگر نگاهی به جزوه‌ی «عرفان نظری» بیندازید شاید باب بحث در این مورد برایتان باز شود. موفق باشید
3466

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام این چندمین باراست که ازشماسوال میپرسم وشماجواب نمیدهیدومیگویدیکباردیگرسوال رامطرح کنیدحکم داشتن مجسمه ویاحیوانات خشک شده در خانه چیست وچکاربایدکردبرای زیادشدن رزق وروزی ممنون میشم جواب بدهید
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: این سؤال یک سؤال فقهی است و باید از مرجع تقلید خودتان بپرسید. موفق باشید
2823
متن پرسش
سلام.نظر شما در رابطه با تحصیل در خارج از کشور چیست؟
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: به خودی خود نمی‌تواند مذموم باشد. بستگی به هدف ما دارد. موفق باشید
389

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
بسم الله الرحمن الرحیم با عرض سلام خدمت استاد معظم بسیار به دانستن و مطالعه کردن علاقه دارم . کتاب های خوب زیادی نیز در اختیار دارم اما آسیبی که دچار آن شده ام ، کم حوصلگی و برخورد کسالت آمیز با مطالعه درسی و غیر درسی است . به نوعی طاقت مطالعه زیاد و چند ساعته را ندارم . حالا من مانده ام و یک عالمه کتاب و اطلاعات انباشته و نخوانده . این مشکل را چگونه حل کنم ؟ راه برنامه ریزی صحیح چیست ؟ خواهشمندم در صورت امکان راهنمایی اجرایی نمایید . باتشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی علیکم السلام 1- برای خود یک برنامه‌ی نه‌چندان سخت‌گیرانه بریزید. 2- در آن برنامه جایی برای ورزش هر روزی قرار دهید. 3- در کتاب «ادب خیال و عقل و قلب» بحث «ضرورت مطالعه و نحوه‌ی آن را مطالعه بفرمایید و مطابق آن به نحوه‌ی مطالعه‌ی خود شکل دهید. إن‌شاءالله مشکل حل می‌شود. موفق باشید
16932
متن پرسش
بسم الله الرحمن الرحیم با سلام خدمت استاد عزیز: این سخنان آیت الله صمدی آملی آیا با وحدت وجود سازگار است یا این که برداشت افراطی است؟ «وقتی عارف از نشئه طبیعت بیرون رفت و در عوالم ما فوق قدم بردارد در آنجا نه شیطان می بیند نه آدم نه هادی می بیند نه مضل نه خار می بیند نه گل ...بابا طاهر می گوید خوشا آنان که دائم در نمازند اگر قوی تر شوند می گویند خوشا آنان که بی نمازند...» آیا واقعا در عوالم بالا شیطان و آدم یکی است؟ پس قیامت و ابدیت و جایگاه مظاهر اسم هادی و اسم مضل چه می شود و اساسا با این تفکر آیا انسان نسبت به تکالیفش سست نمی شود چرا که در نهایت نه شیطان است نه آدم؟ با تشکر و التماس دعا
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در رابطه با وجهِ وجودی موجودات، همه از جهت وجود، یکسان‌انند ولی در رابطه با ما و در نسبت هر موجود با خدا و در رابطه با عین ثابته‌ی هر موجود با خودش، موضوع فرق می‌کند. موفق باشید 

15172

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام: آقای خسرو پناه کتاباشون خوبه؟ ایشون مگه فلسفی نیستن؟ پس چرا هم به شما هم به استاد صمدی ایراد دارند؟! مخصوصا به استاد صمدی. من خودم دیدم که گفتن: آقای صمدی از نظر من مورد تایید نیستند. استاد عزیزم. من شمارو و استاد صمدی و استاد تحریری و استاد مصباح رو خیییییییلی دوست دارم. فقط این اختلافای بینابین ذهنمو مشوش میکنه. نمیدونم چیکار کنم. الان مثلا منبرهای عمومی استاد صمدی رو ما گوش میدیم با بچه های مسجد. آقای خسرو پناه که اینجوری گفتن من تو دلم گفتم: خب نکنه استاد صمدی مباحثش غلطه! آخه گفتن من ایشونو تایید نمی کنم. خب این آدمو ذهنشو خراب میکنه. لااقل اگر میگفتن: هرکسی ایراد ممکنه داشته باشه، باز یه چیزی. ولی ایشون خیلی به نظرم تند گفتن، و تعجب از اینجاست که هم آقای خسرو پناه و هم استاد صمدی هر دو فلسفه و عرفان درس می دهند. استاد کمی راهنماییم کنید. یا علی مدد.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: شما نگران نباشید و از احترام‌تان به استاد خسروپناه کم نکنید و در عین حال از سرِ سفره‌ای که خداوند در مقابل شما با سخنان استاد صمدی پهن نموده، بلند نشوید. استاد صمدی بعضاً سخنانی می‌فرمودند که برای بعضی، ذهنیت درست کرده بود که کاری به من و شما ندارد. اصلِ شخصیت ایشان سر جای خود قابل استفاده است. موفق باشید

14753
متن پرسش
باسمه تعالی سلام علیکم: از استاد عزیز خواهشمندم به سوالات زیر پاسخ بدهند؟ 1. آیا نامه عمرابن خطاب به معاویه حقیقت دارد که بعد از حادثه کربلا به عبدالله پسرش نشانش داد. 2. آیا این هم حقیقت دارد که (ابوعلی سینا در فصلی از کتاب شفاء گرچه علی را عالم‌تر و شجاع‌تر از عمر می‌داند ولی عمر را در امر حکومت عاقل‌تر از علی و در نتیجه شایسته‌تر می‌داند. (منبع ویکی پدیا، عمر ابن خطاب) مچکرم استاد
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- چیزی در این مورد ندیده‌ام، آن‌چه می‌دانم نامه‌ی محمدبن‌ابابکر است به معاویه و سخن معاویه به او، که این ربطی به حادثه‌ی کربلا ندارد! 2- همین‌طور است و به همین جهت یا باید گفت ابن‌سینا گرایش شیعی دارد و یا شیعه‌ای است که تقیه کرده است. در جایی می‌فرماید: مَثَلِ علی در بین اصحاب پیامبر، مَثَلِ معقول در بین محسوس است. و این تمام تفکر یک شیعه می‌باشد و به همین جهت آل بویه که حکومت شیعی است، سعی در جذب او دارد. موفق باشید

12422
متن پرسش
سلام علیکم: عده ای بر این باورند که نظام فکری ابن عربی و عرفانی که او ارائه داده است خودش یک دستگاه فلسفی است. می خواستم بدانم نوع استدلال و براهینی که افرادی چون شیخ اکبر یا شیخ کبیر قونوی و یا ابن ترکه استفاده می کنند با براهینی که ملاصدرا استفاده کرده در چیست؟ یعنی تفاوت مباحث عقلی در نظام فکری ابن عربی با نظام فکری ملاصدرا در چیست؟ آیا منبعی هست که بتوان بدان رجوع کرد؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: مسلّم محی‌الدین گزارش کشف خود را با زبان عقل ارائه داده است ولی تفاوت اساسی بین آن عقلی است که شما در فصوص با آن روبه‌‌رواید با عقلی که فیلسوفان در فلسفه از آن استفاده می‌کنند. به همین جهت علامه‌ی طباطبایی معتقدند زبان عرفان با عقلی سخن می‌گوید که به عقل شریعت نزدیک‌تر است. منبع تحقیق در این موارد خودِ متون محی‌الدین است. موفق باشید

10850
متن پرسش
با سلام: در خطبه 123 نهج البلاغه نوشته شده است که: (هر کدام از شما در صحنه نبرد با دشمن ،در خود شجاعت و دلاوری احساس کرد، و برادرش را سست و ترسو یافت، به شکرانه این برتری باید از او دفاع کند، آنگونه که از خود دفاع می کند، زیرا اگر خدا بخواهد، او را چون شما شجاع می کند) بنده با مطالعه این خطبه این طور برداشت کردم که شجاع بودن یا ترسو بودن انسان خواست خداست و اراده انسان در آن دخالتی ندارد و این موضوع با آنچه که در متون دینی خواندم که در آنجا گفته می شود که شجاعت یک فضیلت اخلاقی است و انسان می تواند آن را کسب کند. حالا سوال بنده این است که :1) منظور حضرت علی (ع) از بیان این گفته چه بوده؟ 2) شجاع بودن و ترسو بودن دست خود انسان است یا خدا ، یعنی انسان ترسو می تواند ، شجاع شود؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: شجاعت در بسیاری موارد یک موهبت الهی است، انسان باید آن را مثل امام خمینی«رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه» در جهت صحیح به کار برد و از طرفی وقتی انسان مطابق دستورات دین عمل کند و به خدا توکل کند شجاعانه عمل کرده. موفق باشید
10479
متن پرسش
سلام علیکم: حالتان خوب است؟ اگر تمام ادراکات مربوط به من انسان می باشد پس چرا بعد از مرگ روح سردی و گرمی را دیگر حس نمی کند. و سوال دوم اینکه اگر ظرف علوم حصولی نفس مجرد آدمی و یا همان من انسان است پس چرا در سکرات تمام علوم و دانسته های او از بین می رود؟ سوال سوم: شما مقاله یا کتابی سراغ دارید که نظریه تکامل داروین را با مباحث عقلی حکمی و عرفانی رد کرده باشد؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: بحمد الـله حالم خوب است 1- تمام ادراکات مربوط به نفس انسان است، حال اگر محسوس او در میان نباشد ادراکی از این جهت برای او نیست. مگر در قیامت چیزی که سرد باشد یا گرم باشد هست که ادراک آن باشد؟ 2- در سکرات علومی که «وجودی» نبوده بلکه صورت و مفهوم معلوم است و جزء نفس ناطقه‌ی ما در نیامده، باقی نمی‌ماند. 3- کتاب «معرفت و معنویت» از دکتر سید حسین نصر نکاتی در این مورد دارد و عرض بنده در تفسیر سوره‌ی سجده در همان جلسات اول نکاتی دارد و کتاب «تکامل» از شهید مطهری نیز خوب است. موفق باشید
8751
متن پرسش
سلام علیکم: نزدیک یکسال و نیم است که در کلاسهای شاگردان شما مباحث معرفتی را دنبال میکنم. اگر هنوز این مباحث در عمل چندان تغییری در من ایجاد نکرده باشد و فقط از لحاظ فکری در حال یک تغییر باشم این مباحث جزء عقاید من حساب میشود یا تنها محفوظاتی است که با سکرات از بین می رود؟
متن پاسخ
باسمه‌تعالی: سلام‌علیکم: بحث‌های معرفتی رویهم‌رفته رویکرد انسان را به سوی حقایق معطوف می‌کند و این به خودی خود سیری برای روح هست. و از طرفی مقدمه می‌شود تا انسان جهت‌گیری‌های اخلاقی‌اش را نیز تصحیح کند، زیرا آن معارف زمینه‌ی تأثیرپذیری از احکام الهی خواهد بود. موفق باشید
7221
متن پرسش
سلام:1نخستین پیام اصالت وجود جدا کردن حساب مفهوم وجود از دیگر مفاهیم تشخص و وحدت از نظر صدقشان بر امور و حقایق خارجی ست. لطفا پاسخ فرمائید *2 بحث اصالت وجود میان مفهوم عام وجود و حقیقت عینی به چه معناست *3معلول نسخه ضعیف از علت خوداست(دارای علم و.)مباشد آیا علم معلول بعلت یک نحوه اشرافیت بحق است *4تشخص شخص حقانی حق در مقام واحدیت تحت عنوان یک وجود واحده تعبیر به نفس رحمانی شده؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- چرا بی‌خودی لقمه را دور سر بچرخانید. اصالت وجود در یک کلمه می‌خواهد بگوید آنچه هست و نقش دارد ماهیت نیست و ماهیت حدّ وجود است، حال وقتی ماهیت موجود شد، وجود از آن طریق تشخص خاص پیدا می‌کند 2- وقتی وجود را تشکیکی دانستیم نظر به وجود خارجی داریم و نه مفهوم عام وجود 3- معلول به اندازه‌ای که پرتو علت است به علت علم دارد و نه به کلّ علت 4- همین‌طور است، ولی این‌ها باید در جای خودش روشن شود. موفق باشید
6688
متن پرسش
با عرض سلام خدمت استاد گرامی با عنایات حضرت حق بنده ی حقیر مشغول یاد گرفتن کتاب عین نضاخ آیت الله جوادی پیش یکی از شاگردان جنابعالی هستم و به طور تخصصی مباحث عرفان نظری را بحث می کنیم. گهگاهی هم به کتاب های ابن عربی و شرح قیصری بر آن و شروح دیگر رجوع می کنیم( این مطالب را برای این خاطر عرض می کنم که متناسب با فضای این کتاب ها جواب حقیر را بدهید) 1- آیا شهود یک اسم به تنهایی قبل از ظهور خلقی آن یعنی در ذات الهی امکان دارد؟ شهود این اسم در عالم خارج و ظهور خلقی آن به چه شکلی است ؟ آیا هر اسمی در خارج مظهر خاصی دارد؟ اگر عارفی مشاهده کرد در هر مرتبه ( هم ذات الهی هم عالم خارج)چه چیزی را میبیند؟ 2- اصل سوالم اینجا است که آیا "صفت "نیز به تنهایی قابل شهود است ؟ چه در ذات الهی و چه در عالم خارج؟ بنده در یکی از شروح بر فصوص دیدم که نوشته بود عارف می تواند یک صفت را شهود کند منظور چیست؟ اگر ذات الهی با اتصاف به صفتی اسم می شود پس چگونه صفت می تواند حقیقت خارجی داشته باشد و به طور مستقل شهود شود؟ آیا اسم هم حقیقت متعین خارجی دارد؟ اگر میشود بعضی از منابع جواب هایتان را هم بگویید تا من نیز به آنها رجوعی داشته باشم اگر منبعی نیز هست که می توانم در این مورد به آن رجوع کنم لطفا بفرمایید. خیلی ممنون یا حق
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: البته من کتاب «نضاخ» را نمی‌شناسم 1- هر اسمی از طریق مظاهر ،خود را می‌نمایاند وگرنه آن اسم در صقع ربوبی می ماند. به همان معنا که خداوند اسماء خود را بر اساس طلب عین ثابته‌ی مخلوق ظهور می‌دهد حال اگر طلب عین ثابته‌ی مخلوق نبود ظهور اسم معنا نمی‌داد. عارف با نظر به مظاهر اسماء الهی منتقل به حقیقت آن اسم می‌شود و حق را با نور آن اسم می‌نگرد 2- صفت چیزی نیست جز خصوصیات اسم و اگر هم کسی می‌فرماید عارف صفت را شهود می‌کند به اعتبار ظهور اسمی است که دارای صفت خاص است. این مطالب را باید در کتاب‌های محی‌الدین و قونوی دنبال کنید. کتاب‌های استاد یزدان‌پناه جمع‌ بندی‌های خوبی در این مورد دارد. موفق باشید
5048
متن پرسش
در ماه رمضان از یک طرف حدیث داریم که قران زیاد تلاوت کنیم و از طرف دیگر حدیث داریم که هیچ خیری در تلاوت بدون تدبر نیست. حالا بهتر است کمی از قران را بخوانیم و به آن بیندیشیم و یا یک ختم قران انجام دهیم
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: آهنگ قرآن به خودی خود یک نحوه اتصال با عالم معنا را به همراه دارد تا آن‌جا که ممکن است با صوتی حزین و با رعایت آهنگ قرآن یک جزء بخوانید و حتی‌المقدور سعی کنید به معانی آیات نیز توجه فرمایید. موفق باشید
4763
متن پرسش
با سلام و عرض ادب خدمت شما موضوع پایان نامه کارشناسی ارشد من " نقش باور به خدا در معنابخشی به زندگی در اسلام" هست. اکثر مقالاتی رو که در زمینه معنای زندگی وجود دارد مطالعه کردم بخشی از کتب علامه جعفری در رابطه با هدف زندگی که تا حدی مرتبط با این بحث هست را نیز خوانده ام و هنوز نحوه پیش برد بحث در فضای دین اسلام برایم ابهام دارد. ممنون میشم اگر در این زمینه راهنماییم کنید. باتشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: شاید دو جلدکتاب‌ «فرزندم؛ این‌چنین باید بود» کمک کند از آن جهت که به استناد سخنان علی«علیه‌السلام» روشن می‌کنید که چگونه زندگی معنای واقعی خود را به‌دست می‌آورد. موفق باشید
3447
متن پرسش
سلام علیکم من حدودیکسال است که عقدکرده ام باهمسرم اختلافی ندارم ولی خانواده ی همسرم چنان برمن فشار می آورند واذیتم می کنند که بارها آرزوی مرگ کردم وبا اینکه خودم مذهبی هستم ولی اینان اینقدرمتعصبانه بامن رفتار میکنندوزندگی من وهمسرم را تلخ کرده اند که از مذهبی ها متنفرشده ام وتصمیماتی که بدلیل دیکتاتور بودن آنها برای ما میگیرند باعث شده فکرجدایی به ذهنمان بخوردخواهشا مرا راهنمایی کنید
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: در کتاب «زن؛ آن‌گونه که باید باشد» عرض شده وقتی انسان متوجه کانون توحیدی خانواده شد حاضر است برای حفظ آن فداکاری کند و مزاحمت‌های بقیه او را از حفظ کانون توحیدی خانواده منصرف نمی‌کند. کار بزرگ موانع بزرگ دارد باید با خوشرویی با آن‌ها برخورد کنید. موفق باشید
3096

باطن خوانیبازدید:

متن پرسش
با عرض سلام و احترام آیا یک مرتاض( که ممکن است به خدا هم اعتقاد نداشته باشد) یا حتی یک اولیائ خدا می توانند فکر انسان را دقیقا بخوانند؟ با تشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: در مورد مرتاض‌ها که ریاضت‌های غیر شرعی را تحمل می‌کنند عموماً شیاطین کمک‌شان می‌کنند، ولی اولیاء الهی اگر اذن الهی باشد در آن حدّ که آبروی طرف نرود و در جهت اصلاح او مفید باشد خداوند آن ولیّ خدا را به مکنونات آن فرد مورد نظر آشنا می‌کند ولی اصل بر ستارالعیوب‌بودن خدا است که اجازه نمی‌دهد کسی عیوب بندگانش را بداند. موفق باشید
10533
متن پرسش
با سلام حضور استاد: استاد، من یک خانم محجبه هستم و در جامعه بسیار پیش می آید که در جمع هایی قرار می گیرم که خانمهای غیرمحجوب در آن حضور دارند مثلا در یک مغازه که چند مشتری خانم دارد و همه با موهای رنگ کرده و آرایش غلیظ و ... من معمولا با این افراد، به خاطر اینکه معتقدم در فضای کنونی و با تهاجمات دشمن بسیاری از این افراد فریب خورده اند و معاند بالذات نیستند، خوب و با روی گشاده برخورد می کنم و مخصوصا که دلم نمی خواهد نسبت به دین و دیانت و انقلاب بدگمان شوند و فکر کنند مومنین و انقلابیون یک عده انسان اخمو و ترشروی هستند، اما یک نگرانی هم دارم و آن اینکه نکند این لبخند به گناهکار مرضی خداوند نباشد، و باید از ایشان روی گرداند تا متوجه بشوند؟ البته استاد احتجاج شخصی من این است که زمان شناسی حکم می کند در شرایطی که هجمه های دشمن، دایم انقلابیها و مومنان را سخیف و خشک و تعصبی معرفی می کند و عملا دشمن آغوش خود را برای بدحجابان - که غالبا ماحصل تبلیغات خودشان هستند - باز کرده، روبرگرداندن و اخم کردن نه تنها تاثیر مثبت ندارد بلکه نتیجه معکوس می دهد و گمان غلط این افراد فریب خورده را تقویت می کند، حال آنکه اگر اینان خوشرویی و خوش خلقی و سعه صدر مومنین را ببینند، حداقل در دلشان حقانیت این راه را تایید می کنند، استاد حضرتعالی تا چه حد این دیدگاه را قبول دارید؟ در ثانی استاد اگر ما با این نیت وارد شویم -که به هرحال نیت خیر است - ولی به هر حال اکمل عمل در شرایطی، این نوع برخورد نباشد، آیا کم کاری صورت نگرفته؟ آیا خداوند مؤاخذه نمی کند؟ تشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: من فکر می‌کنم شما با این روحیه و با این نیّت روز قیامت فقیه به معنای واقعی محشور می‌شوید و خداوند به شما اجازه می‌دهد هرکه را خواستید با خود به بهشت ببرید. موفق باشید
9067
متن پرسش
باعرض سلام و توفیق روز افزون برای استاد: در بحث رجوع به وجود (که برای بنده کشف معرفتی که سالها بدنبال آن می باشم بتوسط جنابعلی بوده است) بعنوان افق سیر و جهت محقق شدن آن با توجه به مطالب کتاب ارزشمند سلوک ذیل شخصیت امام (رضوان الله) آنچه که من متوجه شدم حضرتعلی دو راه کار ارائه داده اید: 1) پرداختن به مباحث معرفت النفس و کتب مربوطه بعنوان بهره گیری از نفس ناطقه ملموس. 2) تزکیه نفس جهت اشراق حقیقت وجود با توجه به ظرفیت وجودی هر کس که با ترک محرمات و انجام واجبات و مستحبات حاصل می شود و به زعم بنده استفاده از دو ابزار عقل و قلب برای بحضور آوردن وجود و درک حضوری آن است بر خلاف عقیده بعضی از دوستان من که معتقدند بحث وجود درخور ما نمی باشد که بحثی پیچیده و در اختیار فلاسفه می باشد. می خواستم نظر حضرتعالی را در خصوص رجوع بوجود بدانم که آیا مطلب همان است که بنده فهمیدم یا چیز دیگری است و عقیده دوستان صحیح می باشد یا خیر؟ راهنمایی بفرمایید
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: بحث «وجود» بدیهی‌ترین بحث است، کافی است ما درست با آن برخورد کنیم. امروز دوره‌ی متافیزیک و مفهوم‌گرایی و به حجاب‌بردنِ «وجود»، گذشته است. تاریخ دیگری شروع شده، بعضی‌ها هنوز در گذشته زندگی می‌کنند و به هیچ‌چیزی نمی‌رسند. اساساً تفکر، تفکر «وجود» است و حضور در محضر حق، خدا دیگر غائب نیست که ما با خدایی که غایب است زندگی کنیم، خداوند با نور انقلاب اسلامی ظهور کرده است. در بحث بر روی آیه‌ی 41 سوره‌ی احزاب عرایضی در این مورد داشته‌ام. موفق باشید
8866
متن پرسش
با سلام خدمت استاد محترم: هرچه در برهان صدیقین عمیق تر می شویم کم کم جهان خلقت آب و رنگ خود را از دست می دهد و با نظر به وجود انگار سایر چیزها دیگر دیده نمی شوند. رسیدن به چنین نگاهی که کم کم همه لذت های سابق را در خود ذوب می کند چند سوال را با خود به همراه می آورد. اگر با نظر به وجود قرار است همه چیز بی رنگ شود و دیگر دیده نشود، حالتی که امروز نمیدانم از رسیدن به آن بایستی خوشحال بود یا ناراحت پس آنوقت: 1- خداوند این همه زیبایی و طرح و رنگ را برای چه آفریده است؟ 2- چرا قرآن دائما به نظر در آیات هستی اشاره می کند؟ 3- به خصوص برای ما که اهل هنر هستیم آن لذت نظر به شگفتی های خلقت و مبهوت شدن در آیات الهی چه می شود؟ 4 - و در نهایت جایگاه این همه خلقت و نعمت های آفریدگار کجاست؟ آیا حقیقتا رسیدن به چنین بی رنگی در برهان صدیقین همان است که باید به آن می رسیدیم و آیا در مقابل آنچه دیگر امروز هر لحظه برایمان بی رنگ و بی نشان تر می شود در ارتباط با جهان پیرامون خویش دچار مشکل نخواهیم شد؟ چرا که در این سیر هرچه دیده نمی شود از یاد می رود و انگار کم کم قرار است به همه چیز بی اعتنا شویم.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام‌علیکم: حضرت حق در آینه‌ی مخلوقات خود را می‌نمایاند تا ما را به صورتی ملموس و نه صرفاً انتزاعی مفتخر به شناخت خود کند و هنر ما آن است که در متن وجود، جلوات آن را بنگریم و مخلوقات را آیات الهی ببینیم تا آن‌جایی که نوعی با حضرت حق مرتبط شویم که همه‌ی کمالات را در او بیابیم که این نیاز به سلوک دارد و به مرور پیش می‌آید. موفق باشید
8782
متن پرسش
بسم الله الرحمن الرحیم شاکر خدای متعال هستم که در هر زمانی عده ای از بندگانش را استعداد و تکلیف می دهد که ارتباط قلبی با همسنخان خود برقرار کرده هدایتشان کنند. سوالی از شما داشتم شمایی که قلبم را مستعد و علاقمند به ورود به عالمتان میبینم شمایی که در تمامی ابعاد نگاهی نو به مسایل دارید در رابطه با دوستی برادران ایمانی چه میفرمایید؟ چرا در اطرافیان کسی را بسیار به خود نزدیک میبینم و با دیگری برقراری ارتباط را محال میدانم؟ چرا در بدو ورود به جمعی بعضی را محبوب دل خود میبینم؟ چرا گاهی این احساس ها دوطرفه نیست؟ چگونه می شود کسی را که دوستش دارم بی میل به خود و برعکس خود را بی میل به محبین خود می یابم؟ اصلا باید به این احساسات ترتیب عملی داد؟ دلیل نهی بعضا شدید علمای اخلاق از ایجاد چنین دوستی هایی چیست؟ در باب عقد اخوت باید چه رابطه ای بین دو نفر باشد که در فضایی که برادر از برادر فرار میکند شفیع هم باشند و یکدیگر را فراموش نکنند؟ این احادیث بسیار عجیبی که در مورد برادر دینی بیان شده چطور قابل تفسیر هستند؟ (مثلا وقتی به هم دست می دهند گناهانشان میریزد و...) و بیشمار سوال دیگر که به نظر حقیر وجود کتابی در این زمینه در بین مجموعه کتب ارزشمند شما خالیست. با تشکر از استاد گرامی
متن پاسخ
باسمه‌تعالی: سلام‌علیکم: راه‌کار کلّیِ ما آن است که در زیر سایه‌ی اسلام و ائمه«علیهم‌السلام» و انقلاب اسلامی و مقام معظم رهبری، همه را دوست داشته باشیم، هرچند شیطان با ایجاد خطورات در بین ما و دیگران مانع نزدیکی ما شود ولی کید شیطان ضعیف است و اگر ما مسیر خود را درست ادامه دهیم آن دوستی‌هایی که دوستی با دوستان خدا است هرچه بیشتر ظهور می‌کند. این موضوع یک بحث سلوکی است که سعی‌شده در کتاب «سلوک ذیل شخصیت امام خمینی«رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه» مطرح شود و با خودسازی باید همراه باشد. موفق باشید
7611
متن پرسش
با سلام .در سایت پژوهشی درباره ابن عربی از قول ابن عربی آمده است که حضرت نوح در دعوت امت خود دچار خطا شد....فرعون طاهر ومطهر از دنیا رفت.!تفسیر این دوجمله از نظر شما چه می باشد؟
متن پاسخ
ه‌تعالی: سلام‌علیکم: در این موارد اگر با متن خود محی‌الدین مطلب را دنبال نکنید صدها مشکل برایتان پیش می‌اید. آن‌هایی که می‌آیند یک جمله را بدون فضای آن جمله و بریدن از ما قبل و بعد آن مطرح می‌کنند خدمتی به تعالی معرفت نمی‌کنند. عنایت داشته باشید حضرت امام خمینی«رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه» که متخصص فهم سخنان محی‌الدین بن عربی است به گورباچف می‌فرمایند: برای فهم سخنان محی‌الدین باید چند نفر از افراد با هوش خود را به قم بفرستید تا متوجه مطالب از مو باریک‌تر سخنان او شوید، غیر از این راهی نیست. کتاب «جدال با مدعی» از جناب آقای دکتر حسین غفاری جواب این نوع اشکالات را به طور جامع و محققانه داده‌اند. موفق باشید
7287
متن پرسش
سلام علیکم . در شرح برهان صدیقین فرمودید که اراده ی ما یاباید عین اراده باشد یا به عین اراده ختم شود .چون عین اراده نیست پس به عین اراده ختم میشود . استاد از درون این مطلب جبر بیرون نمی آید ؟ یعنی افعال شر ما و اراده های رذیله ی ما هم خواست خداست که انجام میدهیم . درضمن فایل جزوه ی جبر و اختیار را وقتی دانلود میکنی فایل جزوه ی شهید مطهری دانلود میشود دوستان محترم سایت لب المیزان فایل را اشتباه آپلود کرده اند اگر توانستید بهشان یادآوری کنید . با تشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: در بحث برهان صدیقین بحث اراده نمی‌شود چون اراده مربوط به وجه امکانی ما است و اراده به این معنا که در بین دو موضوع بخواهیم یکی را ترجیح دهیم برای خدا معنا نمی‌دهد. جزوه‌ی «جبر و اختیار» در نیمه‌ی دوم کتاب «انسان» هست فعلاً به آن‌جا رجوع فرمایید. موفق باشید
5882
متن پرسش
سلام استاد. نظر شما در رابطه با بازی های کامپیوتری چیست.
متن پاسخ
باسمه تعالی‌: سلام علیکم: بنده صاحب‌نظر نیستم می‌گویند ضررش بیشتر از نفعش هست به هرحال تا آن‌جا که ممکن است باید فرزندانمان را از امور لغو فاصله بدهیم. موفق باشید
نمایش چاپی