بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان
آرشیو پرسش و پاسخ ها
تعداد نمایش
شماره پرسش:
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
9219
متن پرسش
با عرض سلام و خسته نباشیدخدمت استاد: رجوع به وجود چگونه صورت می گیرد؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: وقتی باید نظر به وجود در میان آید تنها باید نظر کرد، سؤال در این مقام، خودش موجب حجاب است. بحث را در کتاب «آن‌گاه که فعالیت‌های فرهنگی پوچ می‌شود» دنبال بفرمایید. موفق باشید
9217
متن پرسش
با سلام: سوالی داشتم، مگر شیطان در اثر سجده نکردن بر انسان از بهشت رانده نشد پس چگونه به بهشت بازگشت و آدم و حوا را گول زدتاسیب را بخورند؟؟ از پاسخگویی شما متشکرم
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: شیطان از مرتبه‌ی اُنس با فرشتگان به مرتبه‌ای سقوط کرد که محل شجره‌ی ممنوعه بود و در نهایت آدم و حوا و شیطان از بهشت هبوط کردند. موفق باشید
9212
متن پرسش
با سلام خدمت استاد: نقد دکتر محتبی زارعی در رابطه با مقاله استاد داوری: http://farhangemrooz.com/news/17146/ «چرا استاد داوری از تصرف در مدرنیته ابا دارد» لطفا نظر خودتان را درباره این نقد بنویسید. با تشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: چرا نباید با بزرگان فکر و اندیشه که می‌توانند تفکر یک ملت را تغذیه کنند، هم‌سنخی داشت؟ چرا نباید دکتر داوری را در جای خود دید و چرا مواظب نیستیم طوری سخن نگوییم که نسل جوان ما گمان کنند دکتر داوری باید مثل یک مدیر اجرایی برای امور موسمی راه حلّ بدهد و اگر چنین نکند کاری نکرده است؟ از جناب دکتر زارعی عزیز چنین انتظاری نبود که مثل تفکیکی‌ها وارد چنین گفتمانی شوند، آن‌ها اسلام و فلسفه را روبه‌روی هم قرار می دهند و دکتر زارعی انقلاب اسلامی را با هایدگر و فردید روبه‌روی هم می‌گذارند و حضرت امام را طوری تبیین می‌کنند که گویا سیره‌ی آن مرد الهی با نگاهی که از هایدگر و فردید می‌توان استفاده کرد، در تضاد است. بنده وقتی مقاله‌ی «سیاست‌های افراطی در همه جای جهان کنونی زمینه‌ها و طرفدارانی دارد» از دکتر داوری را در مجله‌ی«سوره‌ی اندیشه» مطالعه کردم، به رفقا تأکید نمودم دکتر داوری حاصل یک عمر تفکر خود را در این مقاله گنجانده و از یک جهت وصیت‌نامه‌ی علمی- اجتماعی اوست و با تأکید دوستان، جهتِ نزدیکی نسل جوان به افکار دکتر داوری شرحی بر آن نوشتم که چون مجله‌ی «سوره‌ی اندیشه» تأکید داشت قبل از چاپ در آن مجله، منتشر نکنم از انتشار آن فعلاً خودداری کرده‌ام ولی به دوستان تأکید می‌کنم از بحث بر روی آن مکالمه و شرح این حقیر دریغ نفرمایید. ای کاش آقای دکتر زارعی عزیز با آن روحیه‌ی حکیمانه‌ای که بنده از ایشان سراغ دارم و ایشان را یکی از امیدهای فکری آینده می‌دانم، با همدلی بیشتر و با دقت بر آخرین کتاب استاد یعنی «فلسفه، ایدئولوژی، دروغ» با مقاله‌ی آقای دکتر داوری برخورد می‌کردند تا نسل جوان و انقلابی این ملت را قدمی نسبت به آن‌چه در تاریخ ما باید اتفاق بیفتد، جلو می‌بردند. نویسنده‌ی محترم کمی ایدئولوژیک با موضوع برخورد کردند که از ایشان چنین انتظاری نبود. راستی اگر ما بخواهیم پایه‌های تمدن اسلامی را بریزیم نباید بدانیم در چه آب و خاکی باید این پایه را گذارد؟ و نباید متوجه تاریخی باشیم که در آن قرار داریم؟ آیا می‌توان از این تذکر مهم آقای دکتر داوری غفلت کرد؟ این منحصر به شهید آوینی نیست، بلکه هرکس بخواهد در ذیل شخصیت اشراقی حضرت امام خمینی«رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه» سلوک کند، اشارات و گفتار دکتر داوری را سخنی آشنا می‌بیند. چرا برادر عزیزمان دکتر زارعی به کسانی‌که به دکتر داوری نزدیک‌اند و به نسبت‌ آن‌ها با انقلاب، نظر نمی‌کنند تا نقش دکتر داوری را در انقلاب اسلامی بررسی نمایند؟ موفق باشید
9209
متن پرسش
از شما خواهشمندم کتابی در باب خود شناسی به من معرفی کنید (اینکه میگویند از خود شناسی میتوان به خدا شناسی رسید برای من مبهم است که چگونه این راه را طی کنم?)
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: فکر می‌کنم اگر از ده نکته در معرفت نفس که در سایت هست همراه با سی‌دی شرح آن شروع کنید، شروع خوبی است. موفق باشید
9207
متن پرسش
با سلام موضوع: نظر حضرت عالی درباره فلسفه اسلامی و فلسفه مسلمین و عرفان اسلامی و عرفان مسلمینی که استاد علی صفائی مطرح می کنند چیست؟ در صورتی که محی الدین و اسفار هم به طور کامل خواندند و نقد می کنند نه اینکه در ستیز آن باشند؟ به عنوان نمونه درمورد عرفان: استاد ابن عربی و امثال ایشان را نماینده عرفان مسلمین می دانند نه عرفان اسلامی و با تفاوتی که ایشان بین این دو عرفان قائل است که در نوشته های ایشان از جمله کتاب نقد ج 3 و کتاب اخبات و فوز و سالک و سایر نوشته ها آمده، نظر ایشان روشن است و برای مثال ایشان در جایی به مناسبت نقد افکار دکتر سروش می فرمایند: مباحث عرفانى به خصوص آنجا که از قید مذهب رها مى‏شود و همچون مذاهب بودایى و هندى و ژاپنى و چینى و یا عرفانى الحادىِ سرخ و کاستاندال، به دنبال تصرف و قدرت مى‏آید، با همین مایه و روش‏هایى همراه است که عرفان اشراقى و یا محى‏الدین(ابن عربی) با آن همراه شده است، تمامى ریاضت‏ها همین است. [اما] عرفان دینى، جریانى متفاوت و هدف و روشى جدا دارد. عرفان دینى با هدایت و شکر و تمحیص و بلاء و با معرفت و محبت و عمل و بلاء و عجز و اعتصام همراه است، در حالى که عرفان‏هاى دیگر با ریاضت و تمرکز و استناد به پیر و توجه مرشد. و همین است که خاستگاه و جایگاه و اهداف و روش این دو متفاوت است. آقاى سروش با تسلطى که بر عرفان مولوى دارند اگر به عرفان الحادى کریشنا مورتى و کاستاندال و ... و عرفان هندى و بودایى و چینى و دون خوان هم برسند، همین اصول را مى‏بینند، پس بهتر است که ولایت و عرفان دینى را با این جریان آزاد، حتى اگر در دل مسلمین هم باشد یکى نگیرند؛ که جریان قدرت و تصرف و تسخیر، جریان دیگرى است و جریان معرفت و محبت و بلاء و تمحیص و اعتصام و عبودیت و شیدایى و اخبات و قرب و رضا و رضوان جریان دیگرى. این دو در انگیزه و هدف و روش و شکل کار و آثار و مراحل و منازل از هم جدا هستند. مشابهت‏ها در اسم و در اجزاء نباید محققى را گرفتار کند؛ که مجموعه‏ها با هم مقایسه مى‏شوند و شروع و ختم‏ها مطرح هستند و روش‏ها و منازل و آثار ... (از وحدت تا جدایی-ص 45) با تشکر و آرزوی سلامتی
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: آقای سروش واقعا هیچ بهره‌ای حتی یک کلمه از عرفان و مولوی نبرده‌اند. شما ملاحظه کنید وقتی می‌خواهد از مولوی سخن بگوید ابدا نمی‌تواند از وحدت وجود و وحدت در عین کثرت که اصل عرفان است درآید. پس نباید فهم دکتر سروش از عرفان را ملاک تجزیه و تحلیل عرفان قرار داد. ملاک عرفان محیی الدین، حضرت امام و علامه طباطبایی هستند که برای عرفان محیی الدین جایگاه فوق العاده‌ای قائل هستند. واقعا اگر کسی با عرفان محیی الدین به خوبی آشنا شود در مقایسه با بقیه‌ی افراد و افکار، عالی‌ترین نزدیکی را در خود نسبت به دین و آیات و روایات احساس می‌کند و مگر ملاک مفید بودن یک فکر همین نیست؟ موفق باشید.
9206
متن پرسش
با سلام و عرض ارادت خدمت استاد معظم: موضوع پایان نامه کارشناسی ارشدم: «بررسی تاثیر مبانی نفس شناسی ملاصدرا بر آرای اخلاقی وی» است. و مبانی تجرد نفس - جسمانیت الحدوث - حرکت جوهری نفس - تجسم اعمال و تجسد نیات را در نفس شناسی میخواهیم بررسی کنیم. حال استاد معظم چه پیشنهادی میفرمایند، بنظر جنابعالی چه کتابهایی باید بخوانم؟ با تشکر التماس دعا یا علی اعلی علیه السلام
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: شاید کتاب «معرفتِ نفس و حشر» با ویرایش جدید کمک کند. موفق باشید
9205
متن پرسش
با سلام و احترام: اگر کسی مجبور باشد بین مطالعه و کسب علم و یا قرائت قرآن یکی را در این ماه شریف انتخاب کند، اولویت با کدام یک می باشد؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: در هر صورت از خواندن قرآن غافل نشوید. موفق باشید
9204
متن پرسش
با سلام: در سایت دو شرح بر سوره حمد امام هست، کدامیک مقدم است و باید گوش بدهیم؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: شرح دانشگاه صنعتی را بعد از شرح کتاب‌خانه‌ی مرکزی دنبال بفرمایید. موفق باشید
9203
متن پرسش
با سلام خدمت استاد عزیز: من کتاب معاد شما را داشتم میخوندم چند تا سوال برام پیش آمده است. اول اینکه: در صفحه 64 از زبان امام علی (ع) نقل شده که در بزرخ به تبع عالم دنیا صبح و شب و .... وجود دارد. چطور میتوان این مسئله را قبول کرد با توجه به اینکه در آن عالم زمان و مکان معنا ندارد؟ دوم اینکه: در جایی در روایتی از امام رضا (ع) فرمودید که بهشت و جهنم همین الان وجود دارد پس چطور میتوان قبول کرد که انسان در برزخ باید منتظر قبامت باشد و اینکه روز قیامت هنوز واقع نشده است. در صفحات 62-64 به این مسئله اشاره کردید که انسان باید در قیامت منتظر قیامت باشد. عنوان کتاب معاد بازگشت به جدی ترین زندگی میباشد در حالیکه ما در عالم معاد تا حالا نبوده ایم که به آن بازگردیم؟ سپاس فراوان
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: 1ـ در برزخ هنوز از جهتی نظر به دنیا داریم، شب و روز دنیا را می‌فهمیم و آیه‌ی «النَّارُ یُعْرَضُونَ عَلَیْها غُدُوًّا وَ عَشِیًّا وَ یَوْمَ تَقُومُ السَّاعَةُ أَدْخِلُوا آلَ فِرْعَوْنَ أَشَدَّ الْعَذاب‏» یعنی «عذاب آنها آتش است که هر صبح و شام بر آن عرضه مى‏شوند؛ و روزى که قیامت برپا شود(مى‏فرماید:) آل فرعون را در سخت‏ترین عذابها وارد کنید» همین را متذکر می‌شود. 2ـ آری درست است که قیامت همین حالا است ولی اهل برزخ هنوز آمادگی حضور در قیامت را که از نظر وجودی در مرتبه‌ی بالاتری است پیدا نکرده‌اند. 3ـ از آن‌جهت که طبق آیه‌ی قرآن داریم «انا لله و انا الیه راجعون» بحث معاد یا بازگشت مطرح است چون می‌فرماید شما باز به حضرت حق رجوع می‌کنید. موفق باشید
9202
متن پرسش
راز عرفانی7 طبقه آسمان چیست؟ آیا منظور 7 شان از عالم وجوداست؟ در هر طبقه چه اتفاقاتی برای عالم وجود انسان در انتظار است؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: آری منظور هفت مرتبه از عالم وجود است. در شرح سوره‌ی «ق» عرایضی داشته‌ام. موفق باشید
9201
متن پرسش
با سلام: 1. از روایتی که فرمود فهم سوره‌ی توحید مخصوص مردم آخرالزمان هست، آیا این درست است که آخرالزمان را به معنای این بگیریم که یعنی در توحید به آخر رسیده‌اند نه زمانی که دنیا دارد پیش می رود؟ 2. یک شخصی می گفت جان انسان ارزش دارد و تنها باید در محضر استاد کامل بنشیند و یا آثار او را بخواند نه اینکه هر شخصی حرفی زد آن را گوش دهد، آقای صمدی و علامه طهرانی هم می‌گفتند انسان نباید پای منبر هرکسی بنشیند، ولی گویا سیر مقام معظم رهبری این را نمی‌گوید. ایشان پای منبرهای معمولی می‌نشینند، کتب مختلف حتی از خارجی‌ها را می‌خوانند. جمع این‌ها چگونه است؟ 3. علامه طهرانی می‌فرمودند کار بر روی صفات کار ناقصی است باید کار بر روی اصل ذات انسانی صورت گیرد، ملاصدرا هم در باب اخلاق همین را قبول دارد، اما سئوال این است که در روایات ما مثلا داریم اگر حسد دارید این کار را بکنید، این آیا کار بر روی صفات نیست؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: 1ـ منظور این روایت همان‌طور که تصریح دارد، مردم آخر الزمان است از آن‌جهت که در دین تعمّق می‌کنند. 2ـ بالاخره باید جای هر سخنی را در زیر سایه‌ی علمای دین تعیین کرد. مقام معظّم رهبری جای هر سخنی را نسبت به اصل اسلام می‌شناسند و با آن برخورد می‌کنند. 3ـ همه‌ی این دستورات اگر با نظر به معرفت نفس باشد نتیجه‌ی خوبی می‌دهد. موفق باشید
9196
متن پرسش
سلام. آیا هنگام استغفار لازم است گناه را در نظر بیاوریم؟ من در نماز شب موقع استغفار و ذکر العفو گناهانم و حتی شخص مقابلم را در نظر میاورم. البته گناهان سالها قبل را. این موضوع اذیتم میکند و میخواهم با حال بهتری نماز را بجا بیاورم. از طرفی ما باید نسبت به کرده هایمان آگاهی داشته باشیم تا به پشیمانی برسیم. چگونه میشود از غصه گناهانم خلاص شوم مخصوصا گناهانی که در موقعیت روحی بدی بودم که مرتکب شدم و دیگر هرگز تکرار نکردم. و حتی گاهی از خودم متعجب میشوم که چگونه این گناه از من سر زد!!! با وجودی که هنگام ارتکاب میدانستم گناهست اما بی تفاوت به شرع شده بودم به علت همان فشارهای روحی که خودش به نوعی انگار مریض بودم. حال باید فکر کنم به آنها؟ یا به امیدد بخشش باشم و فقظ کلی استغفارکنم؟؟؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: اساتید بزرگ می‌فرمایند در محضر حق صفای ملاقات را با مطرح‌کردن گناهان به‌هم نزنید. موفق باشید
9194
متن پرسش
با سلام: طاعات شما قبول. بنده طلبه ای هستم که قبل از طلبگی با کتب شما و شهید مطهری و شهیدآوینی و دکتر داوری اردکانی و امثالهم آشنا بودم و مطالعات خوبی در این زمینه ها داشتم خدا رو شکر. با دوستان مجله سوره اندیشه هم ارتباط نزدیکی داشته و دارم و شاگردی آنها را هم کرده ام. سخنان استاد پناهیان را هم به روز دنبال میکنم و گوش میدهم. با این اوصاف اکنون که وارد حوزه سفیران شده ام به دلایل زیادی از نظر ادبیات قوی نشدم هرچند که تجزیه ترکیب متوسطی بلد هستم اما در آن حد که واقعا بتوانم متن خوانی خوبی داشته باشم قوی نشده ام. دربعضی درسها مثل منطق و اصول با اینکه تمام مباحث را خوب میفهمم اما به دلیل آنکه در متن خوانی کمی ضعیف هستم نمره پایین تری گرفته ام. میخواستم بدانم نظر شما در مورد سفیران هدایت چیست؟؟ به نظر شما یک طلبه سفیرانی تا چه حد باید ادبیات بلد باشد با توجه به آنکه طلبه های سفیران برای تبلیغ تربیت میشوند. به نظر شما اگر طلبه ای فهم درس خوبی داشته باشد و بتواند آن را تدریس کند اما چون حفظ کردنی هایش ضعیف است یا به دلایل متنوعی سر امتحان نمره خوبی نتواند بگیرد باز هم میتوان به این طلبه بگوییم تنبل؟؟ خواهش میکنم جواب کافی بدهید.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: در خواندن و فهم و تطبیق مباحث ادبیات عرب، فرقی بین این طلبه و آن طلبه نیست. طلبه چه بخواهد خود را در مسیر تبلیغ قرار دهد و چه بخواهد در مسیر تفسیر قرار بگیرد و چه بخواهد فقیه شود، بایستی زبان متون اصیل را بفهمد و بتواند منظور امام معصوم علیه السلام را از متن روایات برداشت کند. مگر می‌شود شخصی بخواهد تبلیغ دین کند ولی نتواند به متون دینی رجوع کند؟ به نظر می‌رسد هر چه سریع‌تر و با جدیت هرچه بیشتر به تقویت ادبیات خود بپردازید که فردا دیر است. موفق باشید
9192
متن پرسش
سلام استاد گرانقدر: بنده فایلهای ده نکته و حدود بیست تا از معاد رو گوش دادم و انصافا هم نگرشم به بسیاری از موارد عوض شد ولی یک نکته رو دقیق نمی فهمم. در بحث عوالم برزخ و معاد و معاد جسمانی نکته ای که نمیفهمم اینه که توی قرآن و بسیاری از قسمت های نهج البلاغه وقتی از قبر و قیامت صحبت میشه دقیقا خلقت جسمانی رو ملاک قرار میده! مثلا نهج البلاغه احوالات مرده رو با پوسیده شدن و کرم خوردگی گوش و چشم بیان میکنه و نگاهش با تعبیری هست که بیشتر به جسم مرده اشاره داره، مثلا همسایگانی هستید که به دیدار یکدیگر نمیروید...... و یا قرآن دقیقا نشر و حشر رو شبیه به برپایی زمستان و بهار یا بیرون آمدن از قبرهای خاکی بیان میکنه، و یا دریاره آفرینش قیامت به خلقت دوباره سرانگشتان «نسوی بنانه» اشاره میکنه... استاد این امور رو چگونه باید تحلیل کرد؟؟؟ چرا قرآن اشاره مستقیم به تجرد روح نداره و اگه داره راهنمایم کنید؟؟ آیا این سبک بیان قرآن اشاره صریح نیست؟ تعبیر «اذا زلزلت الارض زلزالها» و یا متلاشی شدن کوهها اشاره به چی داره، آیا واقعا زلزله ای هست که روی زمین خاکی واقع بشه؟؟ این مواردی که گفتم رو نمیتونم رابطه اش رو با نظام «الیه راجعون» بفهمم. با تشکر از وقتی که برای سوالات بی سر و ته من میگذارید. یاعلی
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: موضوع تا حدّی در جزوه‌ی «نحوه‌ی حیات بدن اُخروی» بررسی شده است. از طرفی واقعاً شخص متوفی به همین بدن خاکی خود نظر دارد و آن نوع احساسی را که حضرت علی«علیه‌السلام» توصیف می‌کنند، برای انسان‌ها بعد از مرگ قابل احساس است. می‌ماند که جنس جسم برزخی و قیامتی که باید مطابق جنس آن عالمی باشد که در آن حضور می‌یابند. موفق باشید
9191
متن پرسش
شما در پاسخ به سؤال (9166) که پرسیده بودم: «چطور انسانها قبل از به دنیا آمدن پیغمبر خاتم به سمت غایت انسانیت حرکت میکردند؟»، فرمودید که: «در طول تاریخ، عالم به ختم رسالت و ختم ولایت سراً نظر دارد.»؛ آیا همان نگاه سرّی به غایتی که در عالم غیبْ محقق شده اما هنوز در عالم ماده محقق نشده، کافی است برای این که انسانها به سمت آن غایت حرکت کنند؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: همیشه در طول تاریخ حقیقت محمدی«صلوات‌اللّه‌علیه‌وآله» به صورتی متعین در انبیاء الهی ظهور داشته و مردم به سیره آن انبیاء می‌توانستند نظر کنند تا این‌که در آخرالزمان حقیقت محمدی«صلوات‌اللّه‌علیه‌وآله» خودش ظهور کرده. موفق باشید
9190
متن پرسش
در حرکات عرضیه در دنیای مادی چون غایت را آن مکانی میدانند که متحرک به سمتش حرکت میکند، لذا طبیعی است که غایت ولو قبل از رسیدن متحرک به آن، موجود باشد. اما در حرکات ذاتیه مثل رسیدن یک سیب، چون غایتْ خود متحرک است، لذا غایت بالقوه است و مسلماً خیلی فرق است بین این دو نوع غایت. در قسم اول واضح است که غایت موجود است، و در قسم دوم هم واضح است که بالفعل موجود نیست. شما چطور میفرمایید که: «غایتی که در حرکات ذاتی بالقوه است، همین الآن موجود است.»؟!
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: با بحثی که در جواب سؤال 9189 شد، جواب این سؤال روشن است. مگر در حرکت جوهری ملاحظه نفرمودید ذات و جوهر عالم ماده به سوی معاد حرکت می‌کند؟ موفق باشید
9189
متن پرسش
در همان ابتدای بحث قوه و فعل بدایه علامه میفرماید: «وجودُ الشىءِ فِى الأعیانِ، بحیثُ یترتبُ علیه آثارُهُ المطلوبةُ منهُ، یسمّى «فعلاً» و یقالُ: إنّ وجودَهُ بالفعلِ; و إمکانُهُ الذى قبلَ تحققِهِ یسمّى «قوّةً».» یعنی «قوه» امکانِ قبل از تحقق است؛ یعنی بالاخره هنوز در خارج محقق نشده. شما چطور میفرمایید: «صورت بالفعلِ پیریِ من، الآن محقق شده است.»؟! البته من بدایه یا نهایه را به دقت نخوانده ام و چند سالی است که قصد دارم نهایه را به دقت بخوانم، اما هنوز فرصت نشده. البته مباحث «حرکت جوهری» شما را حدود دوازده سال قبل چند بار به دقت گوش دادم و خلاصه برداری کردم، و دو سال قبل هم در جمع دوستان در قم مباحثه کردیم. کجای بدایه یا نهایه علامه فرموده اند که صورت بالفعلِ آن چیزی که بالقوه است، همین الآن بالفعل موجود است؟!
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: انتظار آن است که مباحث گذشته را به‌خصوص آن‌جایی که موضوع بالصراحه بحث شد، فراموش نشود. عنایت داشتید که عرض شد فعلیت برای موجودی که در حال حاضر نسبت به آن فعلیت در حال بالقوه است بعداً محقق می‌شود ولی آن فعلیت در خارج از آن موجود موجود است. آن وقت جنابعالی رفته‌اید سخن علامه را آورده‌اید که چون فعلیت برای این شیئ بعداً محقق می‌شود، پس آن فعلیت در خارج محقق نشده؟!! شما این دو نکته را با خود حل کنید تا موضوع روشن شود. اولاً: در بحث قوه و فعل، نگاه وجودی را مورد غفلت قرار ندهید مثل سیر از حیات مادون به حیات برتر و مثال‌های اعتباری را مدّ نظر قرار ندهید. ثانیاً: ملاحظه فرمایید بالاخره این قوه وقتی در حال بالفعل‌شدن است به چه سمتی حرکت می‌کند. آیا به آن سمتی که حرکت می‌کند باید در خارج موجود باشد یا نه؟ مثال حرکت از حیات مادون به سوی حرکت برتر را از نظر دور ندارید و سیر انسان به سوی حضرت حق به عنوان غایت سیر در راستای وجود خدا در خارج معنی می‌دهد وگرنه گرفتار یک نوع سوبژکتیویته‌ی خطرناکی خواهیم شد. در مورد قوه و فعل بدایه باید کلّ بحث دنبال شود. موضوع غایت داشتن حرکت از بدیهیات کتاب‌های فلسفی در مورد قوه و فعل است که قوه به سمتی که حرکت می‌کند نمی‌شود موجود نباشد وگرنه لازم می‌آید حرکت سمت و سویی نداشته باشد و این مساوی با بی نهایت قوه و مساوی با عدم حرکت است. موفق باشید
9188
متن پرسش
آیا چیزی که الآن بالقوه است، صورت بالفعلش الآن موجود است؟ مثلاً اگر قرار است یک ساختمان خراب شود و الآن اجزایش قوة «نامنظم بر هم قرار گرفتن» را دارد، آیا صورت خراب شدن آن ساختمان الآن بالفعل موجود است؟!
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: این چه مثال‌هایی است؟ موضوع را در قوه و فعل ادامه دهید. قوه یعنی جهت‌گیری به سوی فعلیت، اگر فعلیتی در میان نباشد قوه به چه سویی حرکت می‌کند؟ موفق باشید
9187
متن پرسش
باسمه تعالی با سلام: در پاسخ به سؤال (9164) فرمودید: «دلیلی ندارد وقتی زمینه‌ی ظهور ولایت کامل فراهم شد در حالی‌که نبوت ختم شده، ادامه‌ی آن ولایت در سایر ائمه«علیهم‌السلام» ادامه نیابد.». من که نگفتم: «نباید در سایر ائمه ادامه یابد» که شما بگویید: «برای ادعایت دلیلی نداری.»! من گفتم: «برای استمرار ظهور آن ولایت، دلیلی نداریم.»؛ یعنی ممکن است استمرار داشته باشد، و ممکن است استمرار نداشته باشد. شما این مدعای خودتان را که «وقتی باطن نبوت (ولایت) ظهور پیداکرد، این ظهور محال است در خفا برود و مدتی بدون امام باشیم.»، چطور میتوانید از طریق «ظهور کامل نبوت در خاتم الانبیا» و این که «ولایت، باطن نبوت است.» ثابت کنید؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: ولایت از آن‌جهت باطن نبوت است که تا رسول به ولایت و قرب الهی نرسیده باشد نمی‌شود در مقام رسالت و نبوت قرار گیرد و در رابطه با این که ولایت، باطن‏ نبوت‏ است فرموده اند: چون «وَلى» مخاطب به خطاب «اقْبل» است و نبى مخاطب به خطاب «ادبر» بعد از «اقْبل» است، پس نبوت بدون ولایت صورت نبندد، ولى ولایت بى‏نبوت ممکن است و از این جهت ولایت تکوینى منحصر به پیامبر نیست. از طرفی مگر در بحث معرفت نفس روشن نشد وقتی جنین آماده‌ی تجلی و نفخه‌ی روح شد، دلیلی ندارد که روح بر جنین دمیده نشود؟ در همین رابطه وقتی با تحقق شرایط ختم نبوت، خاتم الرسل ظهور کرد، دلیل ندارد که خاتم‌ ولایت که باطن نبوت است در شخص خاص ظهور نداشته باشد. موفق باشید
9185
متن پرسش
سلام بر استاد عزیز: در جواب سوال 9162 فرموده اید (همان موقعی که کودک قدرت تمیز دارد افقی را در مقابل‌اش به عنوان زندگی آرمانی تعریف کرد که هرگز خود را بازی‌خورده‌ی تمدن غربی احساس نکند.) استاد چگونه؟ راهنمایی بفرمایید.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: با نشان‌دادن زندگی بزرگان دین، با داستان پیامبران و امامان«علیهم‌السلام» با عمده‌کردن زندگی دینی و قیامت و ابدیت. موفق باشید
9184
متن پرسش
سلام علیکم استاد. قبول باشه طاعات و عبادات إن شاالله. گفته بودید ترک دنیا مثل بی حسی دست میماند آنگاه که از روی قالب یخ جدایش میکنیم. و فقط باید درد جریان دوباره ی خون را تحمل کنیم. من خودم را چندین بار در این حال دیده ام اما متاسفانه نتوانستم دردش را تحمل کنم. مثل این میماند که میخواهی از یک اتاق کوچک پر از سر و صدای آزار دهنده به باغی ساکت بروی ولی هرچه میروی نمیرسی. منظورم این است در این حالت که شیطان دارد با تمام زورش بر سرم نعره میکشد و هنوز سر و صدا نمیگذارد آن سکوت را تجربه کنم به چه چیزی تمسک کنم که ترس ازم دور شود و بتوانم تحمل کنم؟ (البته همین حال با ترک معصیت و تمسک به ذکر الله و مطالعه و گوش دادن به وجود آمده برایم. قفل کردم.هرچه زور میزنم احساس صاف و شفافی نیست برایم)
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: عنصر صبر که در قرآن این‌همه روی آن تأکید شده برای آن است که انسان از عهد گذشته و خطورات ذهنی گذشته با مقاومت در بندگی خدا آزاد می‌شود. اصل را بر صبر و مقاومت بگذارید، اگر هم شکست خوردید، همین‌که به خود آمدید دوباره پایداری کنید تا در نهایت غلبه با شما باشد. موفق باشید
9183
متن پرسش
با سلام: با توجه به پاسخی که به سوال 9094 داده اید آیا همه برخوردهایی که با ما میشود مانند برخورد برادران حضرت یوسف (ع) به مصلحت ماست؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: در نظام تکوین همین‌طور است زیرا که حضرت رب‌العالمین دارد عالم را اداره می‌کند، می‌ماند که ما در مقابل آنچه با ما برخورد می‌شود چه وظیفه‌ای داریم. آیا برخوردی بدتر از برخورد یزید با حضرت سیدالشهداء«علیه‌السلام» بود؟ دیدید چگونه حضرت با انجام وظیفه موجب غبطه‌ی همه‌ی انبیاء و اولیاء شدند. موفق باشید
9182
متن پرسش
سلام استاد عزیز: قبلا وسواس داشتم. بعد از ازدواج با کمک شوهرم خیلی بهتر شدم. مدتیه زخم هایی توی بدنم به وجود اومد و خون ریزی و... مشکلم اینه که دوباره مدتیه شیطون داره خیلی اذیتم میکنه و از طرف دیگه حالا نفسم خیلی شدید سرزنشم میکنه. به خودم گفتم اصلا یه مدت بذار نجس باشی مگه چی میشه درسته؟ الان درگیریم بیشتر ذهنیه و یه مقدار آب هم زیاد میریزم خیلی نفسم سرزنشم میکنه. حالا که دارم خودم رو قوی میکنم توی برنامه داشتن و مطالعه و لذت در نماز مشتاقم از زبان شما راه حل را بشنوم.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: هر اندازه معارف توحیدی خود را بهتر کنید از قوه‌ی واهمه راحت می‌شوید. کتاب‌های «آشتی با خدا» و «ده نکته در معرفت نفس» و «فرزندم این‌چنین باید بود» را مطالعه فرمایید. ورزش را فراموش نکنید. موفق باشید
9181
متن پرسش
سلام استاد عزیز. پدر شوهرم شهید شده و من از لحاظ عقلی برام ثابت شده که باید بتونم از زندگی با ایشون راضی باشم قلباً، اما خودم از خودم راضی نیستم. چی کار کنم؟ بعضی وقتا از چیزایی درونی ناراحت میشم. میخوام زندگی بقیه منو از کار درستم جدا و در درونم ناراحتم نکنه. چه کنم؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: کتاب شرح حدیث جنود عقل و جهل از حضرت امام را مطالعه کنید. سعی بفرمایید سی‌دی شرح آن را نیز از گروه المیزان تهیه کنید. موفق باشید
9180
متن پرسش
بسم الله الرحمن الرحیم با عرض سلام خدمت استاد عزیز: استاد من الان به یه سری نتایجی رسیدم می خواستم نظرتون را بدونم. من خیلی به این بیماری صعب الاعلاجی که گرفتم فکر کردم و دیدم که همین بیماری برکات زیادی برای من داشته هست، و باعث پخته شدن من شده هست، و باعث شده که توکل و امیدم فقط به مسب الاسباب باشد، و همین بیماری باعث شده که همیشه بگم خدایا امیدم به تو هست. 1- ولی الان احساس شدید به درد دل با کسی دارم نمی دونم با کی حرف بزنم؟ ای کاش کسی پیشم بود تا باهاش دل سیر حرف می زدم. این احساس خوب هست یا بد؟ 2- استاد دلم خیلی هوای رفتن از این دنیا را داره، از دنیا زده شده ام؛ می گم ای کاش زود مرگم برسه و برم؛ نمی دونم چرا این جوری شدم؟ تا حالا من شما را ندیدم ولی واقعا دوستتون دارم. استاد عزیز بعضی نقاط بدنم که روم نمیشه نامش را ببرم به خاطر بیماری داره مثل آتیش می سوزه، ان شالله به حق این ماه عزیز همه مریضان شفا پیدا کنند و من حقیر هم جز اون ها باشم.با تشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده هم از حضرت حق برای جناب‌عالی تقاضای شفای عاجل دارم. آری به چیز‌هایی رسیده‌ای و می‌خواهی با ارائه‌ی آن‌ها خود را شکوفا کنی، چیز خوبی است. می‌شود با خدا موضوع را در میان بگذاری و بگویی: خدایا تو بودی که به من فهماندی همه کاره تویی وتو بودی که به من نشان دادی کارهایت همه از سر حکمت است. مناجات‌های خمسه عشر زبان شما را با خدا در دهانتان می‌چرخاند. موفق باشید
نمایش چاپی