بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان
آرشیو پرسش و پاسخ ها
تعداد نمایش
شماره پرسش:
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
10119
متن پرسش
سلام: من به گفته یه آقایی کتاب چهل حدیث امام خمینی (ره) رو خریدم و مشغول مطالعه آن هستم. حدیث هشتم آن در مورد عصبیت است. من دو سه باری مرور کردم ولی چون یک مقدار نوشته اش قدیمی است متوجه منظور ایشون نمیشم حالا از شما استاد عزیز تقاضا دارم اگر میشه در مورد این بحث عصبیت برام توضیح بدید و بگویید عصبیت اصلا چیست؟ ممنون میشم خدا خیرتان بدهد که ما رو کمک می کنید بدون هیچ چشم داشتی من خیلی بهتون دعا خواهم کرد.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: اگر کسی به غیر از خدا به هر چیزی اصالت دهد و آن را ملاک حق و باطل بگیرد، گرفتار عصبیت است و به تعبیر حضرت امام خمینی«رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه» یک نحوه یگانگی شخصیت با عرب جاهلی دارد. موفق باشید
10118
متن پرسش
سلام: طی الارض چگونه انجام می شود؟ اینکه نفس با یک اراده بدنش را از یک مکان خلع وجود می کند و در مکان دیگر وجود می دهد چگونه امکان پذیر است در حالی که قوانین ماده این اجازه را نمی دهد که مثلا بدن یک شخص مسافتی طولانی را بدون گذر زمان طی کند؟ و یا در حین این عمل، ماده نیست بشود؟ لطفا توضیح بفرمایید.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: در بحث «برهان حرکت جوهری» در این موارد عرایضی داشته‌ام. این سایت بیشتر می‌تواند جوابگوی عزیزانی باشد که مباحث را کار کرده‌اند و در دل مطالعه‌ی مباحث، سؤالاتی دارند. موفق باشید
10117
متن پرسش
سلام: برای اینکه وارد عالم دینی شویم می گویید باید با قلب خود متوجه حقایق عالم غیب شد، حال می خواهم بدانم که برداشت های من از سخنان شما درست است یا نه؟ می توان با توجه به وجود نفس در بدن به وجود خدا پی برد و همانطور که در قرآن می گوید به ملکوت آسمان ها و زمین بنگرید منظور از ملکوت همان خداست که هر لحظه همه جا حاضر است و فقط هست و معنی فقط هست را من اینطور فهمیدم که خدا چیز خواصی نیست (از نظر شبیه بودن) و در همه جا حاضر و همه زمان به خاطر تجردش حاضر است و البته خدا زمان و مکان که مربوط به عالم ماده است را آفریده. چند سوال دیگر داشتم: 1. منظورتان از کثرت و وحدت چیست؟ 2. خدا که همه جا هست و عالم محضر اوست، آیا وقتیی که مثلا من روی زمین می نشینم روی خدا نشسته ام یا آیا وقتی که آب دهان جایی می اندازم آیا بر روی خدا انداخته ام (به خاطر بی ادبی معذرت می خواهم) خیلی فکر کردم و به این نتیجه رسیدم که برای مثال وقتی روی بدن آب جوش یا سرد می ریزم نفس ما هم آن را حس می کند و با توجه به این مطلب خدا هم حرکات ما را ناظر است و حس می کند یا خدا حس دارد یا نه؟ 3. و یا در جعبه ای خدا به طور کامل وجود دارد و یا بخشی از آن؟ 4. مثلا درخت زیبایی وجود دارد آیا خدا که همه جا به طور کامل حضور دارد آن زیبایی درخت از خداست که به این صورت نمود پیدا کرده و تنه آن بخشی از خداست که به صورت تنه نمود پیدا کرده در مورد صورت افراد چطور؟ 5. آیا خدا در درون من وجود دارد؟ 6. آیا نفس آدم چیز مستقلی از خداست و با وجود اینکه خدا او را آفریده چرا باز تمایل به گناه دارد؟ 7. با توجه به فرمایشات شیخ رجبعلی خیاط که می گوید هر لحظه و هر جا به یاد خدا باشید و هر کاری را برای خدا بکنید، من همیشه سعی می کنم این سخن را عملی کنم، اما بعضی مواقع حواسم پرت می شود، مثلا موقع حرف زدن یا خواب و بعضی مواقع مثلا تخم مرغ که آب پز می کنم زیر گاز را یادم می رود روشن کنم توجه ام به خدا باشد یا به این امور؟ و چگونه بعضی کارها مثل بستن در و یا راه رفتن را برای خدا انجام دهیم درحالی که هیچ ربطی به کار برای خدا ندارد؟ 8. چرا بعضی مواقع که مضطر می شویم و دعا می کنیم خدا دعای ما را مستجاب نمی کند (مناجات خمسه عشر) 9. برای رسیدن به مقام فنا و رضا و دیگر مقامات چه باید کرد؟ کلا ترتیب این درجات چگونه است؟ 10. و آیا نظر نفس به هر جا یعنی فکر کردن در مورد چیز یا مکانی؟ 11. چگونه قلب خود را از کثرات و چیستی ها انصراف دهیم و به وجود پی ببریم؟ کتاب های آشتی با خدا و ادب خیال و عالم انسان دینی را مطالعه کردم و کمی گیج شده ام. با توجه به سخنانم می دانم که بی عالم هستم و چکار باید بکنم؟ با تشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- توجه به حضور خدا از طریق نظر به ملکوت عالم کار خوبی است 2- بحث کثرت در عین وحدت را باید در مباحث عرفانی دنبال بفرمایید 3- با دنبال‌کردن مباحث برهان صدیقین این سؤالاتتان جواب داده می‌شود و قبل از آن کتاب «ده نکته در معرفت نفس» همراه با شرح صوت آن لازم است کار شود تا با تصور درستی که إن‌شاءاللّه برایتان پیش می‌آید سؤالات یازده‌گانه‌تان جواب داده شود. موفق باشید
10116
متن پرسش
با سلام: تعاریفی که در منطق برای حیوان و انسان وجود دارد از نظر قرآن صحیح است؟ و اگر دقیقا با تعارف قرآن مطابقت ندارد چرا هنوز در حوزه ها تدریس می شود و چرا تعاریف قرآنی را جایگزین نمی کنند؟ با تشکر.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: در دستگاه منطق ارسطویی این تعریف پذیرفتنی است ولی این بدین معنا نیست که تنها از این زاویه باید انسان را تعریف کرد. موفق باشید
10115
متن پرسش
با سلام خدمت استاد بزرگوار: با توجه به اینکه رنگ مشکی در اسلام کراهت دارد چرا در جامعه خصوصا چادر خانمها به رنگ مشکی است؟ ظاهرا پارچه مشکی مربوط به چادر از ژاپن وارد می شود و سالیانه ارز زیادی از کشور خارج می کند. تا آن جا که من اطلاع دارم پیامبر (ص) از رنگهای سفید، سبز و زرد استفاده می کردند. در شهرستان ورزنه اصفهان گویا رنگ چادر خانمها سفید است. آیا این نیاز به فرهنگ سازی دارد یا شرایط فعلی به گونه ای است که باید از چادر مشکی استفاده شود؟ با تشکر و آرزوی توفیق الهی
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: شاید به این حالت که از چادر مشکی استفاده می‌شود آن حالت کراهتی که لباس مشکی دارد پیش نیاورد، ولی بدین معنا نیست که روی موضوع فکر نشود امام صادق علیه السلام می فرمایند: پوشیدن لباس مشکی کراهت دارد مگر در سه چیز: کفش ، عمامه و کساء (به لباس بزرگ مثل عبا و چادر و امثال آن می گویند.) موفق باشید
10114
متن پرسش
با عرض سلام و وقت بخیر: همسر بنده طلبه است و در زندگی دچار یک مشکل اعتقادی اخلاقی شده ام. می خواستم اگر امکان دارد زمانی را بفرمایید تا حضورا خدمت برسم و در این زمینه از جنابعالی مشورت بگیرم. با تشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: متأسفانه بنده نتوانسته‌ام در تکالیفی که برای خود شکل داده‌ام فرصتی جهت این امور بگذارم. عزیزان دیگری هستند که در این موارد کمک می‌کنند. موفق باشید
10113
متن پرسش
با عرض سلام خدمت استاد عزیز: 1- استادمن تقریبا تمام مباحث پایه ای شما را کار کرده ام (معرفت النفس، برهان صدیقین، معاد،معرفت النفس والحشر، شرح نامه 31، خویشتن پبهان، تفسیر سوره حمد امام، سوره زمر و غیره) و اکنون در حال کار کردن خطبه 1 نهج البلاغه و سوره حدید و شرح بدایه با شرح آقای فیاضی هستم. اما به تازگی یکی از شاگردان شما که همین مباحث را خوب کارکرده و شرح جزوه عرفان نظری شما گیر آورده بود و البته به من هم داد، گفت به نظر من کار کردن بدایه و نهایه نیازی نیست و فکر نکنم که بدایه و نهایه چیزی بیشتر از آن چیزی که در سوره حمد بحث شد بهت بده و بدایه و نهایه برای کسانیست که می خواهند فلسفه تدریس کنند و بعد گفت که من مباحث عرفان نظری را می فهمم و نیازی به بدایه و نهایه ندارم و گفت بعد از دو سال پشیمان میشی. و به من توصیه اکید می کرد که مباحث عرفان نظری رو کار کن. البته من زیر بار این حرفش نرفتم و گفتم که اگر ابن چنین بود این قدر توصیه به بدایه و نهایه نمی کردند و با این همه اصلا عجله ندارم.ن ظر شما در مورد این موضوع چیه؟ 2- استاد بعضی از کسانی که بدایه و نهایه رو کار کردند توصیه کردند که شرح استاد «زنجیر زن» بهتره نظر شما چیه؟ التماس دعا و حلال کنین.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: اگر حداقل بدایه را کار کنید مباحث عرفانی را راحت‌تر جلو می‌برید. بنده متأسفانه از شرح‌هایی که در مورد بدایه شده، تنها شرح جناب استاد فیاضی و استاد صمدی را می‌دانم، اگر شرح‌های دیگری هست که برای امثال شما راحت‌تر است به بنده هم اطلاع دهید. به وقتش إن‌شاءاللّه با شرح عرفان نظری روبه‌رو خواهید شد. موفق باشید
10112
متن پرسش
سلام علیکم: در سوال 9996 فرمودید امامان وجود خارجی نداشتند بس آیه «بقیه الله خیرالکم» که در مورد امام زمان است توضیحش چیست؟ از آنجایی که قرآن برای تمام اعصار است و خودش فرموده «لا یمسه الا المطهرون» چرا موضوع امامت و مشخصا تک تک امامان برای مطهرون و با رمز نیامده؟ آیا جای سجده سجاد و زندان کاظم و غربت رضا و غیبت صاحب و ...... در قرآن خالی نیست؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: عنایت داشته باشید باید بین حقیقت امامان و بین وجود خارجی آن‌ها تفکیک کنید. حقیقت ائمه«علیهم‌السلام» از اول بوده و حتی رسول خدا«صلوات‌اللّه‌علیه‌وآله» در معراج خود می‌فرمایند دوازده نور سبز دیدم «فِی کُلِّ نُورٍ سَطْرٌخْضَرُ عَلَیْهِ اسْمُ وَصِیٍّ مِنْ أَوْصِیَائِی أَوَّلُهُمْ عَلِیُّ بْنُ أَبِی طَالِبٍ وَ آخِرُهُمْ مَهْدِیُّ أُمَّتِی»؛ در هر کدام از آن نورها سطرى سبز بود که بر او اسم یکى از اوصیاء من قرار داشت که اول آن‏ها على بن ابى طالب و آخر آن‏ها مهدى امت من بود. سبزبودن آن سطور مژده‏اى است که حضرت بدانند حقیقت اولیاءِ نبى اکرم (ص) همواره زنده و با طراوت و پایدار خواهند بود و نور ائمه (ع) در دامنه‏ ى عرش الهى و به پشتیبانى اسماء الهى همچنان ادامه مى‏یابد تا خداوند با تمام جلوات خود در زمین ظهور کند. موفق باشید
10111
متن پرسش
سلام استاد: امیدوارم حالتون خوب باشه. من کتاب آشتی با خدا رو دارم مطالعه می کنم و به دو سوال برخوردم، می خواستم بدونم نفس اصلش بد هست یا نه؟ اگر آره پس چرا ما نماز می خوانیم، عبادت می کنیم، ذکر میگیم و امثال اینها. مگر شما نمیگید اعضای بدن یک وسیله هستند و این نفس ماست که میگه میشنوه و میبینه؟ ممنون میشم که جوابمو بدهید. بعد سوال دومم اینه که معنی هستی و چیستی رو میشه عامیانه تر از داخل کتاب برایم باز کنید. یعنی چی خدا هم هستی هم چیستی؟ نفس ما انسانها هستیه آیا چیستی هم هست؟ با تشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- نفسی که در این جاها بحث می‌شود ربطی به نفس امّاره که در مباحث اخلاقی بحث می‌شود، ندارد. نفس در این‌جا یعنی نفس ناطقه‌ی انسان که بدنش را تدبیر می‌‌کند و خودِ انسان محسوب می‌شود 2- چیستی هرکس همان خصوصیات اوست و هستی آن احساسی است که خارج از بدن در خود احساس می‌کند. إن‌شاءاللّه با ادامه‌ی مطالعه‌ی کتاب «ده نکته در معرفت نفس» همراه با شرح صوت آن و با مطالعه‌ی کتاب «از برهان تا عرفان» قسمت برهان صدیقین، همراه با شرح صوت آن، جواب سؤالاتتان را خواهید گرفت. موفق باشید
10110
متن پرسش
سلام: با توجه به آیات فراوانی که به ولایت امیرالمومنین (ع) اشاره دارد، برای اثبات این امر به کدام آیه در قرآن که محسوس تر از بقیه است، می توان استناد کرد؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: در کتاب «مبانی نظری نبوت و امامت» قسمت امامت در قرآن خوب است. موفق باشید
10105
متن پرسش
ازدواج مرد سنی با دختر شیعه حرام است یا نه؟ لطفا حکمش رو بگید و بیشتر توضیح بدید و دلیلشو بیان کنید. با تشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: حرام نیست ولی ائمه‌ی ما«علیهم‌السلام» فرموده‌اند می‌توانید از آن‌ها زن بگیرید یا دختر به آن‌ها بدهید. ولی بنده در امور فقهی تخصص ندارم بهتر است از مرجع تقلیدتان سؤال کنید. موفق باشید
10104
متن پرسش
با سلام خدمت استاد: جناب استاد عزیز میرباقری در سخنرانی در مورد تفسیر قرآن فرمودند تفاسیر روایی که از اهل بیت (ع) به ما رسید مقبول است زیرا مفسران قرآن آنان هستند. لطفا بهترین تفسیر روایی را معرفی فرمایید.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: تفسیر صافی از فیض کاشانی و تفسیر نورالثقلین از العروسی در این مورد است. موفق باشید
10103
متن پرسش
با سلام خدمت استاد گرامی: منظور از نفخ در آیه ی «و نفخت فیه من روحی» چیست؟ همچنین «ه» در لغت «فیه» به چه چیزی اشاره می کند؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: نفخه همان تجلی نور روح حضرت حق بر نطفه است، مثل حضور روح شما در بدن‌تان که موجب تدبیر بدن می‌شود، آن روح موجب استکمال نطفه می‌گردد بدون آن‌که لازم باشد در جای خاصی قرار گیرد. موفق باشید
10102
متن پرسش
سلام استاد: وقتی برای اباعبدالله علیه السلام گریه می کنیم دقیقا برای چی باید اشک بریزیم؟ من همش این میاد تو ذهنم که امام حسین علیه السلام و یارانشون که در اون روزا شاد بودن و حتی خودتون توضیح دادین از شادی شون در قتلگاه. مصیبت هایی هم که به خودشون و بقیه وارد شده هم که مربوط به دنیا و جسمشون بوده و ارزش این همه گریه و توصیه هایی که برای اشک بر اباعبدلله شده رو نداره بنظرم. واقعا برای چی باید اشک ریخت؟؟؟ سوال دومم اینه که چرا من هر چی میخونم یا می شنوم از یادم میره؟ مثلا همین سوالو یادمه یک بار دیگه هم ازتون پرسیدم ولی الان اصلا جوابتون یادم نیس و بازم برام سواله!! یا با اینکه اینهمه آثارتونو خوندم کلاساتون اومدم و مدتها مصرانه رو مباحثتون مباحثه کردم ولی الان زیاد ندارمشون و باهاشون زندگی نمی کنم؟؟چرا این همه دور افتادم؟ چرا شیطان بهم نزدیکتره؟ چرا افکار و رفتار لغو و بیهوده اینقدر عذابم میدن. چرا باید بعد کلی التماس به درگاهش و چشیدن لذت برگشت و رفتن تو آغوش بازش بازم دوباره بیفتم تو گودال و ضربه های بد بخورم... استاد خسته شدم از این همه سقوط. دلم صعود بی سقوط میخواد... از خودم خسته ام و از همه بالایی ها هم شرمنده! چه کنم؟؟؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- اشکى که در شیعه هست با ناراحتیهاى عاطفى و احساساتى فرق اساسى دارد، اشک براى حسین (ع) عامل رابطه انسان است با مقاصد قدسى و لذا نه تنها شادى و نشاط را از شیعیان نمی گیرد، بلکه شادى و نشاط در زندگى شیعیان موج می زند. ولى نباید آن را با لذت‏گرایى همسان دانست، زیرا تفاوت زیادى است بین آن شادى که با پرهیزکارى همراه است و روح معنوى دارد با آنچه امروز در غرب هست که در آن، لذت‏گرایى مقصد و معبود شده است. در شیعه، شور زندگى با یادآورى غم غربت نسبت به عالم قدس همراه است و با فرهنگ مرگ آگاهى راه خود را از قهقهه‏هاى اهل غفلت جدا کرده و سعى دارد خود را در فرحِ حضورِ با حق حفظ کند و اشک بر حسین (ع) نوعى طلب آن فرح است و آن‏هایى که غم غربت در این دنیا را می شناسند می فهمند حزن مقدس چه حلاوتى دارد و مواظب‏اند گرفتار لذت‏گرایى و خوش‏گذرانى اهل دنیا نشوند تا از ارتباط با حقایقِ وجودى عالم محروم نگردند. 2- موضوعات حضوری موجب عزم و تصمیم انسان می‌شود بدون آن‌که لازم باشد به حافظه سپرده شود 3- بنا بر این است که ما همچنان با حفظ خود از طریق تقوای الهی روح عبودیت در ما نهادینه شود پس جای خستگی نیست. موفق باشید
10100
متن پرسش
سلام استاد: بیشتر از یک سال پیش در کلاس ده نکته، برهان، مهدویت و... حاج آقا حسینی شرکت کردم، خیلی عوض شدم، واقعا خدا رو و همیشه بودنش رو عمیقا باور داشتم و در رفتارم با دیگران متوجه تغییراتی عجیب بودم تا این که به اصرار خانواده مجبور شدم در یک کافینت مشغول به کار بشم. اوایل خیلی برام دردناک بود اینکه نمازمو نمیتونم اول وقت بخونم، مجبورم به نامحرم نگاه کنم و... هر چقدرم دعا کردم درست نشد تا اینکه با خودم کنار اومدم، می ترسم خیلی از رفتارا برام عادی بشه. میدونم حتما یه خیری تو کارم هست که خدا تا حالا اونجوری که میخوام جواب نداده. لطفا کمکم کنین راهم رو پیدا کنم.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: سعی کنید به عنوان یک رسالت‌ نشان دهید چگونه می‌شود در چنین محیط‌هایی فضای معنوی را نیز حفظ کرد و با احترام به مراجعین متذکر برخورد انسانی به آن‌ها بشوید. موفق باشید
10098
متن پرسش
سلام علیکم: به نظرم می رسد که ما زمانی که از هیچ بودن خود در برابر خدا سخن می‌گوییم و باز خیلی راحت به بقیه بیانات خودمان می پردازیم، نشان می دهد که این یک نوع حرف زدن است و محترمانه اش این است که در حد یک مفهوم و اطلاع قبول کرده ایم اما اگر این حرف را حقیقتا بفهمیم و پی به عمق آن ببریم مجنون و دیوانه می شویم چون هویتی دیگر برای خود نمی یابیم. نظرتان چیست؟ (ببخشید دیگر منظورم را بهتر نتوانستم بیان کنم)
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: همین طور است و لذا باید علاوه بر توحید علمی، توحید عملی داشت و در امور خود، خدا را همه‌کاره دانست. موفق باشید
10097
متن پرسش
سلام خدمت استاد عزیز دو سوال: 1- آیا گوش دادن به موسیقی های سنتی از نظر اخلاقی ایرادی دارد؟ 2- وقتی گریه ام کم می شود باید چکار کرد؟ لطفا جواب را به ایمیلم هم بفرسید
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- شاید از نظر فقهی اشکال نداشته باشد ولی شما را از نظر سلوکی عقب می‌اندازد 2- با خوش‌اخلاقی و صله‌ی رحم و صدقه و مطالعات موضوعات ظریف عرفانی، روح خود را متوجه عالَمی کنید که تنها با گریه می‌توان به آن عالم رسید. موفق باشید
10095
متن پرسش
سلام علیکم: عرض خدا قوت محضر استاد گرامی بنده مدتی دچار یک تعارض شده ام احساس می کنم تحصیل در دانشگاه برای یک زن که معتقد به روابط بین محرم و نامحرم هست مناسب نیست (با توجه به وضع موجود دانشگاه ها که گذشته از همکلاسی مرد استاد های مرد نیز این مسئله را رعایت نمی کنند) از طرفی هم احساس می کنم خود را درگیر تحصیل در دانشگاه کردن برای یک زن با وجود رسالت عظیم شوهر داری و فرزند آوری در خانواده مشکل زاست و جلوی رسیدگی به این امور را می گیرد. به نظر شما رسالت اصلی یک زن با توجه به نظم جدید دنیا و نزدیک شدن به ظهور حضرت حجت (عج) چیست ؟ افکار بنده را شما در مورد دانشگاه تایید می فرمایید؟ با توجه به اینکه بنده تصمیم به اشتغال به هیچ وجه ندارم، چون محیط ها را مناسب نمی بینم تنها محیط آموزشی دانشگاه فرهنگیان است که آن هم 8 سال تعهد خدمت می گیرد و بنده به هیچ وجه نمی توانم این تعهد را بپذیرم که 8 سال از خانواده ام بزنم!!!!! راه حلی پیش پای من بگذارید.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: بالاخره هرکس نسبت به موقعیت خود و روحیه‌ای که دارد باید وظیفه‌ی خود را تعیین کند، با توجه به آنچه درباره‌ی خودتان می‌فرمایید چه نیاز است که علوم را از طریق دانشگاه دنبال کنید؟ در مورد رسالت زن در جواب‌هایی که قبلاً به سؤالات کاربران محترم داده‌ام، عرایضی شده است. به قسمت آرشیو سؤالات بخش «زن و خانواده» رجوع فرمایید. موفق باشید
10094
متن پرسش
با عرض سلام و خسته نباشید خدمت استاد عزیز: در فرقه شیخیه رکنی را از اصول دین می دانند به اسم رکن رابع یا شیعه کامل که معتقد است در هر عصر و زمانی شیعه ای کامل که در روایت همان عدول نامیده شده می آید و دین را از افراط ها و تفریط ها می رهاند و باید همه به دنبال او حرکت کنند که محمد کریم خان کرمانی در کتاب ارشاد العوام جلد 4 صفحه 218 تا 220 آن را بیان می کند. شما نیز سلوک ذیل شخصیت امام خمینی را مطرح فرمودید. سوال بنده تفاوت دقیق بین سلوک ذیل شخصیت امام (ره) و رکن رابع یا شیعه کامل شیخیه است؟ با تشکر از لطف و بزرگواری جناب عالی
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: همیشه بشر در معرض چنین مشکلی قرار داشته، یک روز باید بتواند به نور فطرت بین پیامبران راستین و پیامبران دروغین تفکیک کند و یک روز باید بین عدولی که خداوند در زمان غیبت برایش پرورانده و بین مدعیان قلابی تفکیک کند که البته چندان هم مشکل نیست. زیرا به عنوان مثال رکن رابع که آقایان می‌گویند او را به عنوان شخص کامل معرفی می‌کنند؛ در صورتی که به راحتی می‌توانید متوجه شوید آن شخص با نقص‌هایی همراه است. ولی نه حضرت امام(رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه» چنین ادعایی دارند و نه ما به این صورت به حضرت امام می‌نگریم. که حتماً در کتاب «سلوک ...» متوجه این امر شده‌اید. موفق باشید
10093
متن پرسش
سلام علیکم: فرموده اید: «بعضی از انسان‌ها از نظر طینت و شخصیت عموماً امور الهی را انتخاب می‌کنند و شخصیتاً خود را در انتخاب‌های معنوی می‌پرورانند با این‌که می‌توانند انتخاب‌های غیر الهی داشته باشند و اهل‌البیت«علیهم‌السلام» نمونه‌ی کامل چنین شخصیتی هستند» گناه شخصی که شخصیتش اینچنین نیست چیست؟ اگر عین ثابته فردی تمایل به بدی دارد چرا خدا عقابش می کند؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: این دیگر مربوط به خود شخص است که آیا مطابق عهد الهی‌اش که در فطرت خود دارد انتخاب کند و یا نه، به همین جهت آن‌هایی که مطابق عهد الهی‌شان عمل نکنند فردای قیامت خود را ملامت می کنند. موفق باشید
10092
متن پرسش
به نام خدا سلام خدمت استاد عزیز: برای پایان نامه دکترای فلسفه تعلیم و تربیت موضوع خیال در فلسفه ملا صدرا و دلالت های آن برای تربیت دینی و اخلاقی را انتخاب نموده ام. مطالعات گوناگونی در این حوزه داشته ام. آثار حضرتعالی، هم جرقه کار بر روی این موضوع را در ذهنم ایجاد نمود و هم ان شاءالله در ادامه کار یاری ام خواهد داد. اگر تصویری کلی از ابعاد این ارتباط(خیال و تربیت) پیش روی خود داشته باشم، بسیار کارساز خواهد بود. به تاثیر خیال بر اراده، بر عالم فرد، بر احساس نیاز و ...... توجه نموده ام. به نظر شما به چه ابعاد و زمینه های دیگری، ضروری و مناسب است توجه نمایم؟ خداوند خیر کثیر روزی شما نماید که الحمد لله نموده است. با تشکر.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: به عنوان مقدمه پنج جزوه‌ای که در شرح کتاب «معرفتِ نفس و حشر» هست مطالعه کنید و از خود کتاب «معرفتِ نفس و حشر» غافل نباشید. عمده آن است که متوجه باشیم اساس هر تربیتی در هر مکتبی مبتنی بر تصوراتی است که ما از خود و سایر موضوعات در ذهن خود داریم. هنر ملاصدرا در آن بود که روشن کرد چگونه نفس می‌تواند با اتصال و اتحاد با عقل فعّال به عالی‌ترین مراتب تربیت برسد و سعادت خود را به‌دست آورد. موفق باشید
10091
متن پرسش
سلام علیکم: استاد چیزی که بنده در خصوص نظر مکتب مشاء نسبت به قضیه کثرت و وحدت دریافت کردم این بود که آنها معتقد موجودات اصیل هستند و تمام آنها متباین بالذات هستند و در مفهوم وجود با هم اشتراک دارند و در این مفهوم اشتراکی مشکک هستند. حال سوال این است که وقتی گفته می شود علم از جنس وجود است می توان قبول کرد که پس مشکک هم هست ولی وقتی گفته شود مفهوم علم مشکک است قضیه به نظر من کمی پیچیده می شود. می توانید کمی توضیح دهید. اینکه حکمت مشاء می گوید موجودات در مفهوم وجود مشکک هستند یعنی چه؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: شاید خواسته اند بگویند مفهوم وجود از آن جهت که بین موجودات متباین مشترک است، مشکک باشد. یعنی به لحاظ اشتراکی که در معنای مفهوم وجود هست و به هرکدام از مخلوقات متباین وجود اطلاق می‌شود وگرنه هیچ مفهومی در ذات خود نمی‌تواند مشکک باشد. موفق باشید
10088
متن پرسش
آیا نفرین ناحق دیگران بر انسان تاثیر می‌گذارد. به طور مثال اینجانب کارشناس امور اداری (کارگزینی) هستم و در قبال اجرای قانون ممکن است مورد نفرین ناحق همکاران قرار بگیرم. آیا نفرین آنها تاثیر دنیوی و... خواهد داشت با تشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: اگر جنابعالی به حکم وظیفه و با رعایت ادب و احترام کار خود را انجام دهید مطمئن باشید هر نفرینی که به شما بکنند دعا محسوب می‌شود. موفق باشید
10086
متن پرسش
سلام در روایتی هست که اسما بنت یزید حضور پیامبر میرسد و می گوید:" من نماینده تمام زنانم و این پرسش به نمایندگی از تمام انهاست ....ما زنان محصور، خانه نشین و حامل فرزندان شما مردان هستیم حال آنکه شما برما فضیلت دارید چون در نماز جمعه و جماعت ، عیادت بیمار و تشییع جنازه شرکت میکنید مکرر میتوانید به حج بروید و در راه خدا جها میکنید ما در خانه هایتان مینشینیم تا اموال شما را حفظ کنیم لباسهایتان را ببافیم و فرزندانتان را تربیت کنیم ایا ما زنان در این اجر و خیر با شما شریک نیستیم؟" پیامبر پاسخ میدهد "شوهر داری نیکو و جلب رضایت شوهر و اطاعت از نظر او با همه آن فضائل برابری میکند." دو سوال برای بنده وجود دارد: 1- آیا این پرسش اسما بنت یزید نشانگر آن نیست که در صدر اسلام شرکت زنان در نماز جماعت و نماز جمعه و تشییع جنازه عمومیت نداشته است؟ 2-چطور میتوان فضیلت و آن همه برکات نماز جمعه و جماعت که در عقل نمیگنجد را با شوهر داری یکسان دانست؟گذشته از این تاثیر نماز جماعت و جمعه که یک مصداق بارز ارتباط با خدا و عبادت است بر روی جان فرد را چگونه میتوان با شوهر داری مقایسه کرد؟ در ضمن لذت صحبت مستقیم با خدا در حضور دیگر مومنین کجا و شوهر داری کجا(هرچند شوهر داری هم نوعی عبادت باشد)؟مثل این است که بگوییم صدقه دادن عبادت است و نماز شب خواندن هم عبادت. این کجا و آن کجا؟(منظور من نوع عبادت و ارتباط با خدا و تاثیر ان بر روی روح است) .متشکرم
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: همیشه تلاش کنید موضوعاتی را که در متون روایی ما مطرح است در فضای تاریخی شان ارزیابی کنید. عنایت داشته باشید که با ظهور اسلام تاریخی شروع شد که در آن تاریخ، شکل‌دادن خانواده به آن معنایی که اسلام تعریف کرده بود، ایجاد اولین هسته‌ی توحیدی است و بستری است برای فرزندآوری و ایجاد لشکر توحیدی و اسلام زنان را متوجه رسالتی که باید در آن مقطع تاریخی داشته باشند نمود و خواست آن نوع کارهای اجتماعی را از دوش زنان بردارد تا به کاری که به عهده دارند برسند و لذا اگر در آن فضای تاریخی در خانه‌ی خود نماز می‌خواندند احساس می‌کردند در جبهه‌ی توحیدی آن زمان حاضر اند و رسول خدا«صلوات‌اللّه‌علیه‌وآله» این امر را تأکید کردند و این تفاوت می‌کند با تاریخی که حضرت امام خمینی«رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه» می‌فرمایند: «ما مفتخریم‏ که بانوان ما و زنان پیر و جوان و خرد و کلان، در صحنه‏هاى فرهنگى و اقتصادى و نظامى حاضر، و همدوش مردان یا بهتر از آنان در راه تعالى اسلام و مقاصد قرآن کریم فعالیت دارند. و آنان که توان جنگ دارند در آموزش نظامى که براى دفاع از اسلام و کشور اسلامى از واجبات مهم است شرکت و از محرومیت‏هایى که توطئه‏ى دشمنان و ناآشنایى دوستان از احکام اسلام و قرآن بر آن‏ها بلکه بر اسلام و مسلمانان تحمیل نمودند، شجاعانه و متعهدانه خود را رهانده و از قید خرافاتى که دشمنان براى منافع خود به دست نادانان و بعضى از آخوندهاى بى‏اطلاع از مصالح مسلمین به وجود آورده بودند، خارج نموده‏اند». چنانچه ملاحظه مى‏فرمایید از نظر دانشمند اسلامى و یک اسلام‏شناس واقعى مثل حضرت امام‏خمینى‏ «رحمةاللّه‏علیه» در این زمان اولًا؛ حضور فعال زنان در صحنه‏هاى فرهنگى و نظامى یک افتخار محسوب مى‏شود. ثانیاً؛ مقابله‏ى زنان را در مقابل توطئه‏هایى که مى‏خواهند آن‏ها را منزوى کنند یک کار بزرگ و ضرورى مى‏دانند. موفق باشید
10085
متن پرسش
با عرض سلام: استاد بزرگوار، بنده کتابهای برهان صدیقین و حرکت جوهری، معرفت نفس، معاد، آشتی با خدا، نهیلیسم (کربلا) و بعضی دیگر را با دقت مطالعه و دوتای اول را مباحثه کردم. سوال بنده از معرفت نفس هست که چند بار خط به خط مورد تامل قرار گرفت اما هنوز نمی توانم از آن چیزی که شما بدیهی می خوانیدش تصور درستی داشته باشم نه این که قول شکاکان و سوفسطاءیان را تقویت کرده باشم، اما تصورم این شده که ای بسا اسیر اشتراک لفظی شده ایم همان چیزی را که روح یا نفس یا هرچه درون دینی می خوانید می توان روان یا مسائل روانی دانست. با تشکر راهنمایی بفرمایید.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: باز این احساس در میان خواهد بود که کسی هست که این مسائل روانی را در نزد خود احساس می‌کند و بدون بدن نیز با خود هست، این همان نفس شما یا خود شمایید که می‌توان همه‌ی موضوعات معرفت نفس را به آن نسبت داد. تأکید بنده آن است که کتاب «ده نکته از معرفت النفس» و «برهان صدیقین» را با شرح صوتی آن دنبال کنید. زیرا این کتاب‌ها را به عنوان «متنی» نوشته‌ام که بتوانم آن ها را شرح دهم. موفق باشید
نمایش چاپی