بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان
آرشیو پرسش و پاسخ ها
تعداد نمایش
شماره پرسش:
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
25329
متن پرسش
با سلام: می خواستم ببینم که معجزات پیامبران همانند عصای حضرت موسی که مار شد، آیا این معجزه تمثل بود یا تصرف در قوه خیال مردم؟ دوم این که درباره حضرت مریم که آمده «فتمثل به بشرآ سویا» این تمثل چه فرقی با تصرف در قوه خیال حضرت مریم دارد؟ لطفا جواب تمام سوالات را کامل بفرمایید. با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. معجزات به نور توحید، تصرف در عالم است ولی کار ساحران، تصرف در قوه‌ی واهمه‌ی انسان‌ها است. ۲. جناب جبرائیل از عالم بالا در عالم خیال به حضرت مریم «سلام‌اللّه‌علیها» نزول کردند و توانستند بر جسم آن حضرت تصرف کنند و این غیر از این است که خیال حضرت مریم «سلام‌اللّه‌علیها» آن صورت را ساخته باشد. موفق باشید

33691

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

با عرض سلام و آرزوی علو درجات حضرتعالی: بر اساس قرآن هر خیری از آن حضرت حق است و هر شری که به ما می رسد از خود ما. حال ابهام اینجاست که بر اساس برهان صدیقین هر وجودی عین ربط و تعلق است به عین وجود. حال آیا وجود شر نیز عین ربط به عین وجود است؟ با تشکر

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: «شرّ» امر عدمی است، هرجا نور حق نباشد، شرّ هست. موفق باشید

33149

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

با سلام: از مرحوم علامه طهرانی و آیت الله قاضی و بزرگان دیگر نقل است که تا وقتی انسان حق الناس داشته باشد در قرب الهی به روی وی باز نخواهد شد. شخصی که عمری در جهالت یوده و تبعا حق الناس زیادی به گردن وی هست خب آن هایی که قابل حل است حل می‌کند اما آن هایی که با حساب ظاهری قابل حل نیست را باید چکار کند؟ مثلا افرادی را دیگر نمی‌بیند یا اصلا آن را نمی‌شناخته و الان هم نمی‌شناسد یا مثلا در مورد قبیله ای جک گفته که جمعیت آنان میلیونی است یا در انتخابات به کسی رای داده  که بهتر از او موجود بوده. این فرد چکار کند؟ آیا از مراتب قرب محروم است؟ آیا راه حلی هست؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: با استغفار برای آن‌ها و دادن صدقه از جانب آن‌ها إن‌شاءالله موانع برطرف می‌شود. موفق باشید

32878

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام و عرض ادب: استاد جان دو تا انیمیشن هست که یکی از آنها جهان موازی را به تصویر می‌کشد و یکی از آنها تناسخ و تقریبا خیلی تبلیغ شدند و نوجوانان به هر حال دنبال می کنند یا دنبال کردند آیا شما لازم می‌دانید که نقد و تحلیل شوند؟ اگر پاسختان مثبت هست لطفا تعدادی منبع که بخوبی درباره این مسائل صحبت می‌کنند معرفی بفرمائید. ممنون

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر می‌آید اگر در قسمت جستجوی سایت واژه تناسخ را در قسمت سؤال و جواب‌ها دنبال بفرمایید، نکاتی را که در این مورد به دنبال آن هستید با نسبتی نسبتاً مفصل به دست آورید. به عنوان مثال می‌توانید به سؤال شماره 1136 رجوع فرمایید. موفق باشید

https://lobolmizan.ir/quest/1136?mark=%D8%AA%D9%86%D8%A7%D8%B3%D8%AE

32760

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام: گویا جایی خواندم کرونا برای از بین بردن حس خداجویی ساخته شده است بنده چون بعد از ابتلا به کرونا از حیث مذهبی تضعیف شدم الان به این می اندیشم که نکند این مطلب صحیح باشد و اگر همین طور باشد در ادامه چه کنم که باز به دین متمایل شوم و اگر دیگر امکان متدین شدن برایم فراهم نباشد تکلیفم در آخرت چیست؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: شواهدی در میان است حاکی از آن‌که آن ویروس لعنتی بی‌تأثیر برعواطف نیست! إن‌شاءالله با رجوع ممتد به معارف الهی از این مشکل عبور می‌شود. موفق باشید

32743

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

با سلام و ارادت خدمت استاد بزرگوار: طاعات و عبادات مقبول در گاه احدیت. استاد در زمانه ای قرار داریم که روح پرسشگری در افراد خیلی زیاد شده و با هر کسی در هر سن سالی که صحبت می کنیم انگار روحشان مملو از پرسشهایی است که در طول سالیان به آنها فکر می کرده اند و الان به یکباره جوشش گرفته و دنبال پاسخ هستند، یکی از این پرسشها که مطرح شد را خدمتتان عرض می کنم شاید در نگاه اول موردی پیش پا افتاده باشه ولی به دنبالش سوالات دیگری را در ذهن می آورد که گاهی جنبه مبنایی پیدا می کند، چرا در دوران عادت ماهانه که یک تغییر فیزیولوژی در بدن و لازمه حیات بشر و نشانه سلامت ساختار فیزیکی اندام زنانه و تولید مثل است دختران وزنان از بعضی عبادات به خصوص نماز، (عبادتی که در هیچ‌ حالی جز این حالت از انسان ساقط نمی شود) محروم هستند؟ چرا در مکانهای مقدس مثل مساجد و حرمها نمی توانند رفت و آمد کنند؟ چرا این گونه با این مسئله طبیعی برخورد شده؟ به طوری که به خصوص دختران نوجوان و جوان در این ایام احساس تحقیر می کنند، احساس می کنند در موردتغییر جسمی که دخالتی هم در آن ندارند مورد اهانت و محرومیت قرار گرفته اند و می پرسند چرا این تغییر و حالت ناپاکی به حساب می آید؟ من نتوانستم پاسخی قانع کننده بدهم. استاد این گونه سوالات را چه طور باید پاسخ داد؟ چون اگر پاسخ اقنایی داده نشود کم کم با توجه به شبهاتی که امروزه فراوان القا می شود به اصل دین اسلام بعضا شک می کنند. لطفا راهنمایی فرمائید و پاسخ اقنایی به این سوال بدهید، سلامتی توفیق روز افزون استاد عزیز را از درگاه حضرت حق آرزو مندم. با تشکر

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر می‌آید بحث در تفاوت روحیه‌های خانم‌ها در آن موقعیت است و رخصتی که خداوند در إزای چنین تغییراتی در آن مدت برای آن‌ها مطرح می‌کند از آن جهت که روح انسان‌ها در موقعیت‌های مختلف، احوالات مختلفی را در خود دارند؛ خداوند خواسته است تا خانم‌ها در آن شرایط به خود سخت‌گیری نکنند نه آن‌که تحقیری در میان باشد و از این جهت پاسداشتن و احترام‌گذاشتن به دستورات شرع مقدس در آن موقعیت، برکات و ثواب خاص خود را دارد. در این مورد اساتیدی مثل حاجیه خانم لطفی مطالب و نکاتی را مطرح فرموده‌اند که خوب است از طریق شاگردان ایشان آن مطالب را به دست آورید.[1] موفق باشید

[1] - https://www.hamgaman-institute.ir/teacher

32654

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام و خدا قوت..ببخشید این که ...

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: خیر. این یک امر طبیعی است و نباید کسی در این موارد خود را ملامت کند. موفق باشید

32653

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام استاد: طاعاتتان قبول و بندگی تان افزون. ببخشید درباره جهان های موازی بحثهایی شد و وقتی در سایت جستجو کردم پیرامون سوال ۳۱۱۷۶ خواستم بدانم که شما عقیده به وجود این مسئله دارید؟ و در اینباره توضیح می فرمایید و برای اطلاع بیشتر به متنی ارجاع می دهید؟ ممنون از وقتی که می گذارید

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همان‌طور که عرض شد بحث جهان‌های موازی چیزی نیست که بتوان به عنوان واقعیت‌های قابل قبول پذیرفت. آری! در مباحث عرفانی و فلسفی، بحث عوالمِ طولیِ «وجود» در میان است که بحث بسیار عالمانه و مفیدی است مثل وجود عالَم ملکوت و عالم جبروت و عالم لاهوت. موفق باشید

32617

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

عرض سلام و ادب استاد محترم: حقیر و تعدادی از دوستان مدتی است که متمرکز بر بحث اخلاق حسنه شدیم و شرح دعای مکارم حضرت عالی را گوش می دهیم و تلاش می کنیم بیشتر بر این امر توجه داشته باشیم. با این حال بنده به شخصه با وجود توجه به امر حسن خلق، همچنان پیشرفت چندانی در ارتباط با نزدیکترها یعنی فرزند و همسر حاصل نمی شود. سختی شرایط و... باعث می شود رفتار یا گفتاری رخ بدهد که بعد پشیمانی حاصل شود. جالب اینکه از وقتی این تمرکز بر دعای مکارم را شروع کرده ایم، جلوه های مختلفی از منیت و بدخلقی برای انسان نمایان می شود که تا به حال به چشم نمی آمد و گاه امید به موفقیت را بسیار کم می کند. ماه مبارک باشد، هر روز تلاش بکنی و متاسفانه باز هم همان برخوردها تکرار بشود، کم کم این تصور را ایجاد می کند که انگار این ماجرا درست بشو نیست و امثال حقیر بهره ای از درک شب قدر نخواهیم داشت. از شما می خواهیم اگر نکته ی راهگشایی وجود دارد تا از این ظلمت در بیاییم بفرمایید و برای اسیران زندان سوء خلق در این شبها و روزها دعای خیر را دریغ نفرمایید.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: باید با گشودگیِ خود متوجه انسانیت گشوده انسان‌ها باشیم و به امروزشان که چندان در آن گشودگی‌ حاضر نیستند، نظر نکنیم، به فردا و فرداهایی از حضور آن‌ها توجه کنیم که بیش از امروزند. موفق باشید

32570
متن پرسش

با سلام خدمت استاد عزیز: آیا می توان بر اساس مبانی و معارف مهدوی گفت: برای هر انسانی بنابر مراقبت های او از نفس و مسائل مربوط به پیروی از احکم الهی و حدود شرعی و رعایت تقوی و ... بخشی از فرج امام زمان (عج) برای آن شخص اتفاق افتاده است؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر بنده نیز مطلب این‌چنین است زیرا با رعایت دستورات شرع الهی، انسان به نوعی از عصمت می‌رسد عصمتی که حضرت حجت«عجل‌الله‌تعالی‌فرجه» مظهر تامّ و تمام آن می‌باشند و حیّ و حاضرند. آری! ظهور نورانی آن حضرت برای عالَم به عنوان فرج تامّ، البته در جای خود محفوظ است ولی نباید به امید آن فرج از این نوع فرج‌ها غفلت نمود. و در همین رابطه آن مطالب ذیل سخن جناب حجت‌الاسلام و المسلمین آقای هاشم‌الحیدری عرض شد. https://eitaa.com/matalebevijeh/10069 موفق باشید

32504

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام: من استاد دانشگاه هستم و مدتی است که با یکی از همکارانم در خصوص «معیارهای توسعه» بحث می کنم. ایشان معتقد است تنها معیارهای قابل قبول برای توسعه همان معیارهای نوشته شده توسط غربی ها است و من معتقدم پیروی از این معیارها انسان را به سعادت نمی رساند. از استاد طاهر زاده خواهش می کنم اگر کتابی در نقد معیارهای توسعه غربی هست به من معرفی کنند. البته اگر منبعی باشد که از متفکرین غربی در آن مطالبی در این خصوص باشد بهتر است، با تشکر

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: مسئله، مسئله‌ بسیارمهم و قابل تأمّلی است و ما در شرایط تاریخیِ حساسی هستیم که آینده خود را چگونه انتخاب کنیم. از آن‌جایی که مواجهه با عقل غربی باید مطابق سنت‌ها و هویت تاریخی ما باشد، به راحتی نمی‌توان یک نظر داد و در آن متوقف شد. پیشنهاد اولیه ما مطالعه کتاب «انقلاب اسلامی؛ طلوع جهان بین دو جهان» است که روی سایت هست. موفق باشید

32119
متن پرسش

با سلام حالتون خوبه حاج آقا؟ سوالم اینه که کدام وجه اسلام ایمان انسان را بیشتر تقویت می‌کند؟ مثلا اگر به وجه تاریخی اسلام که در کتب شیعه و سنی آمده اولا نمی‌توان به طور کامل به صحت آن اعتماد کرد، ثانیا اینکه ما از نظر حضوری خودمان را نسبت به آن تواریخ غایب می‌دانیم فقط در حد اطلاعات اسلامی متوقف می‌شویم. وقتی من مباحث معرفت النفسی و بقیه مباحث فلسفی تان رومطالعه می‌کنم تلاش شما اشاره به یک علم حضوری در آن حس می‌شود ولی باز حقیقت اسلام در آن پیدا نیست!! آن روایتی که در زمان انتخابات آقای احمدی نژاد در مورد پیامبراسلام کلنگی را بر سنگی زدند و فرمودند رم فتح شد را که شما گفتید و مباحثی از این قبیل، بالاخره ما تکلیفمون در این عالم چیه؟ شما میگید بندگی، خب شریعت راه بندگی هستش و شیطان دشمن این شریعت و راه هستش، درسته؟ شما از باب علمی و معرفتی به عالم بزرگ دین نظر می‌کنید ولی در عمل انسان را به اعتقاد نمی‌رسونید البته به نظر من حقیر! از باب اینکه گفته میشه دوست تو کسی هست که از تو انتقاد میکنه انتقاد می‌کنم. حاج آقا دین سیاسی خوبه یا سیاست دینی؟ خدا رحمت کند شهید سلیمانی که با شهادتش قلوب انسانهایی که تشنه حقیقت بودند رو سیراب کرد ولی ما آیت الله جوادی هم داریم، چرا مردمی که درشهادت سردار دلها گریستند پای منبر آیت الله جوادی نمی‌شینند؟ حلقه مفقوده ی این ماجرا چیست؟ آیا فلسفه نمی‌تواند در کوچه و بازار بیاید؟ آیا می‌شود مثل اوایل انقلاب و جنگ که نقل مجلس زن ومرد دعا بود وقرآن و گریه، زمانی بیاد که پیر و جوان، زن و مرد همه دنبال این باشند که بگویند ملاصدرا چنین گفت و ابن سینا چنان؟! وآنقدر زمینه مستعد باشد که هم قلوب مردم وهم عقل هایشان در جستجوی حقیقت باشند تا اینکه آب کم جو تشنگی آور به دست / تا که جوشد آبت از بالا و پست. آری جوینده یابنه است. ممنون

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: حقیقت دین که انس با خداوند است از طریق سخن خداوند که همان قرآن می‌باشد و سیره رسول خدا «صلوات‌الله‌علیه‌وآله» که نمونه عینی انسان کامل است، شکل می‌گیرد. آری! مباحث فلسفی پشتوانه عقلیِ آموزه‌های دینی می‌توانند باشند ولی همان‌طور که عرض شد حقیقتِ دین در جای دیگر است و فطرت ما نیز با حقیقتِ دین آرام می‌شود. امثال حاج قاسم سلیمانی، نمادی از همان دینی است که سیاستش هم دینی است. عمده آن است که متوجه خطاب شهید حاج قاسم شویم، خطاب  به آنانی که می‌رفتند تا در نیمروز انقلاب اسلامی به خواب روند، گفت: هان ای روان‌های آزاده! آزادگی را! گویا زمانی است به تماشای ترفندهای جادوگران مشغول شده‌اید و نمی‌توانید چیزی باشید بیش از آن‌که هستید. گویا جادوگران امید را، این واقعی‌ترین روح در بستر تاریخ توحیدیِ انقلاب اسلامی را، از شما ربوده‌اند. ولی چشم‌های شما گواهی می‌دهد هنوز به دنبال چیزی هستید بیش از آن‌که هستید و اگر هوسی هست برای بدترین و خطرناک‌ترین نوع زندگی، که عبور از انقلاب اسلامی است، هرچند در سجده‌گاه باشید، شهادت من گواهی داد که شما، جادوگران را که تلاش دارند امید را از شما بربایند، دشمن می‌دارید و شما نه آن چیزی هستید که در ورطه حیله‌های جادوگران گرفتارید، ورطه‌ای که می‌خواهد شما را به بیراهه‌ها بکشاند و این در مورد شما ناشدنی است، زیرا از ترس، عبور کرده‌اید و درون ترس است که فضیلت‌ها فرو می‌ریزد و دلیری را از ما می‌ستاند و شما با حضور در انقلاب اسلامی خطر کردید و دلیری را که اصل تمامیِ تاریخ انسان است، تجربه نمودید. دلیریِ لطیفی که شجاعت را با دلسوزی همراه می‌کند و انسان می‌تواند در آن نوع دلیری، دشمنانش را نیز دوست بدارد. آیا ما به آینده‌ای که شرایط ظهور آخرین انسان است، فکر کرده‌ایم که شیطان ما نیز به دست ما مسلمان شود؟ به همان معنایی که رسول خدا «صلوات‌الله‌علیه‌وآله» فرمودند: شیطان من به دست من مسلمان شد. این چه آینده‌ای است و این چه امیدی است؟ آیا حاج قاسم نمادی از این آخرین انسان نبود؟  

موفق باشید

31708

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام خدمت استاد عزیز: بنده حس می‌کم در میان گناه و منیت گیر افتادم! به صورتی که هنگام فراهم شدن زمینه گناه یا باید به سمت اجتناب از گناه بروم که در این حال خواه ناخواه حس اینکه "خدا را شکر ما که آدم خوبی هستیم" سراغ انسان می آید و علاوه بر این چرا وقتی اراده بی نهایت حق همه جا را پر کرده است انسان خود را به وسظ بیاورد و زور بزند که گناه نکند!؟ یا باید به سمت گناه بروم که در این حالت بیشتر احساس هیچ بودن در مقابل حق تعالی می‌کنم و انگار از منیت خبری نیست! خلاصه راه گناه را انتخاب کردم! اما الان حس تیرگی زیادی دارم و دور بودن از مقام "علم ادم السماء کلها" مرا آزار می‌دهد. لطفا راهنمایی کنید. ممنون
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: این نوعی تلبیسِ شیطانی است زیرا گناه‌نکردن با نوعی خشوع و تواضع همراه است و انسان را هرچه بیشتر در مقابل حضرت حق خاشع می‌کند. موفق باشید

31237

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام: آیه الله جوادی حفظه الله می‌فرماید که بخشي از كارهاي ما به علم و انديشه برمي‌گردد بخشي از كارهاي ما هم به انگيزه و عمل برمي‌گردد در درون ما دو متولّي وجود دارد كه يك متولّي يك شأن از شئون جان ما مسئوليّتش تصوّر و تصديق و قضاياي علمي است بخش ديگر مسئوليّتش درباره اراده و عزم و قصد و جزم و اخلاص و نيّت و امثال ذلك است. سپس انسانها را به ۴ دسته تقسیم می‌کنند: عالم با عمل و بی عمل، جاهل با اراده و بی اراده مورد سوال بنده قسم دوم هست یعنی كساني كه بخشهاي ادراكي آنها قوي است يعني چشمشان سالم است گوششان سالم است ولي دست و پاي آنها فلج است يا بيگانه آمده اين دست و پا را بست اين شخص مار را مي‌بيند عقرب را مي‌بيند ولي قدرت فرار ندارد چون آنكه بايد فرار بكند دست و پاست كه بسته است. حال سوال بنده که با وجود دنبال کردن مباحث، به نتیجه نرسیده ام این است که چنین افرادی که علم و حواس دارند اما به قول استاد دست و پایشان بسته است و اراده ی فرار از گناه را ندارند چه کنند؟ علم را می‌توان یاد گرفت یا به دیگری یاد داد ولی فردی که می‌داند اما توان فرار و اراده قوی ندارد، او باید چه کند؟ ممنونم از صبرتان
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: فرضی که می‌فرمایید با توهّم همراه است زیرا هر انسان در هر حال یا این یا آن نیست بلکه جمع آن دو است تا امکان ترجیح یکی برای دیگری برایش باشد هرچند ممکن است یکی از آن ابعاد، شدت بیشتری داشته باشد ولی دست بسته نیست. موفق باشید

31186

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
استاد عزیز سلام: استاد به نظر شما چقدر این نوع نگاه درست است که؛ چه از لحاظ فردی و چه از لحاظ اجتماعی، انسان همیشه به راه و روشی مایل شده و فقط آن‌را انتخاب می‌کند و مرحله بعد خداوند حاصل آن انتخاب را چه از لحاظ فردی و چه اجتماعی که فضای کلی تاثیر گذار بر انتخاب بعدی شخص است را شکل می دهد که حالا آن فضای کلی شکل داده شده در خارج و داخل انسان که بر تصمیم و انتخاب بعدی او تاثیرگذار است را خداوند یا به جهت تنبیه و برگشت به راه اصلی یا به جهت ارتقا فرد شکل می دهد. چون فقط خداوند است که به جهت علم به همه ابعاد وجودی من، می داند که بعد از انتخاب اول من چه فضایی را در اطراف من شکل دهد که من با انتخاب بعدی در جهت تنبیه و برگشت یا ارتقا حرکت کنم و بیهوده مسیر نپیماییم. حال در موضوع ظهور امام زمان (عج)، با توجه به انتخابی که روح کلی جامعه داشته، شرایط امروز ما از گرفتاری به مدیریت لیبرال سکولار در بخش اجرایی کشور و یا گرفتاری به داعش و... در منطقه و مدرنیته و... در جهان، فضای کلی ساخته شده توسط خدا و حاصل انتخاب های اول ما است که خداوند جهت تنبیه و برگشت به جهت اصلی یا ارتقا ما برای ما ساخته، شاید بتوان گفت که فقط حکیمان امروزه می توانند بدانند که با توجه به انتخابهای اشتباه ما و با توجه به اینکه خداوند انتخاب گری را از انسان نمی گیرد و او را آزاد آفریده، هیچ سناریویی بهتر از وضع موجود جهان برای آگاه کردن انسان به وجود صاحب الزمان نیست، با خاک و کود و آب و... داعش و غرب فقط گُل در تعادل صاحب الزمان در جانها و در انتخابهایمان سر بر می آورد. حال می توان گفت که همواره انسان در تاریخ ظرف تقاضایی رو برای خود ساخته که این ظرف همواره با باران جواب ایجاد گزینه های برتر برای رفتن ادامه مسیر توسط خداوند پرشده. حال شاید بتوان این را گفت که جهت کلی و انتخاب های اساسی تاریخ را خداوند مثل رودخانه هایی کنار هم ساخته و حیطه کارکرد انتخاب انسان فقط انتخاب بین گزینه هایی است که خدا برای ما قرارداده است و انسان باید هنر انتخاب رودخانه ای که آن‌را به هدفی که خدواند برای او از ازل تدبیر کرده و هماهنگی تکوین و تشریع است سریع تر و راحح تر برساند را داشته باشد. به نظرم آن ظرف تقاضایی که باید از جانب انسان بسوی اراده اصلاح جهان توسط خدا دراز شود، ظرفی است که حاصل تغییر در جان انسان و صرفا نحوه انتخاب ماست وگرنه شرایط را که خدا پدید می آورد و تغییر در انتخاب ما هم حاصل عبرت گیری از گذشته ی ماست، فقط بحثی که اینجا برایم نیمه تمام است اینکه چرا ما عبرت نمی‌گیریم؟ ممنون
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: نکات خوبی را مطرح فرموده‌اید. آری! برای درک سنت‌های جاری در عالم و در هر زمان، حکمت نیاز است تا در بستر حکمت، متوجه سنت‌ها باشیم. عرایضی در رابطه با نکاتی که در ابتدای سخن خود فرموده‌اید تحت عنوان «معنای حضور در جهان بین دو جهان و انسان آخرالزمانی» در کانال «مطالب ویژه» شده است. خوب است نظری به آن مطلب داشته باشید. موفق باشید

30557

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام: حالتون خوبه؟ تولد امام حسین مبارک. چرا مسلمانان تا این اواخر به اثبات دین خود با بشارات کتب الهی پیشین و دلایل دیگر نپرداخته بیشتر به جهاد با شمشیر و یا عاطفه و رهایی از جزیه اتکا داشتند؟ من تا به حال شرح کاملی از بشارتهای تورات و انجیل و غیره به اسلام از زبان امامان اثنی عشری ندیده ام، و مثلا در زیدیه هم احمد بن الحسین بن هارون الهارونی هم در کتاب اثبات نبوه النبی دلایل کامل را ذکر نکرده، اصولا چگونه می شود خاندان پیامبر از اینها سخن کامل نگفته باشند؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. اسلام، هرگز با شمشیر جلو نرفت. آن‌جایی که مردم آماده‌ی پذیرش اسلام بودند ولی حاکمان مانع می‌شدند، جهاد جهتِ رفع موانع بود و به همین جهت هم بعداً ملت‌ها بر دین اسلام باقی ماندند و به دین قبلی خود برنگشتند. نمونه‌اش ایران. ۲. ائمه «علیهم‌السلام» در مناظراتی که با علمای سایر ادیان پیش می‌آمده، متذکر این امور شده‌اند. نمونه‌اش مناظراتی است که در کتاب «عیون اخبار رضا» ملاحظه می‌فرمایید. موفق باشید

30072

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام و عرض ادب: در ایام جوانی که آدمی در بهترین بستر عمر خود برای حرکت و تغییر به سمت بهترین خیرات هست، چه برنامه ای در مجموع (عملی و فکری و..) باید داشت که از این ایام بیشترین بهره رو برد و به اوج کمال انسانیت که از منظر دین است رسید و فکرش متوجه راه حق و دغدغه های مقدس شد و همه را در آن خرج و از مهم تر برای هدف خلقت آدمی که لیعبدون یا لیعرفون و.. هست و سرای باقی آماده شد؟ اگر خود جای من بودید یا بزرگان از جمله امام که این ایام رو توجه ویژه دارند چه چیزهایی دنبال می‌کردند؟ شاید نشه نسخه کلی داد اما چه باید کرد این ایام از دست نرود و سراسر بهره باشد؟ طوری که بتوان لیاقت خدمت در راه اسلام و انقلاب را به نحوه احسن انجام داد، خدا إن شاالله نگهدارتون باشه.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده با توجه به تجربیاتی که دارم فعلاً معرفت‌زایی را اصل می‌دانم و در این رابطه سیر مطالعاتی سایت پیشنهاد شده است. البته ذوق‌ها متفاوت است و هرکس نمی‌تواند با نوع مباحثی که در سیر مطالعاتی سایت هست، ارتباط برقرار کند. موفق باشید

29392

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام: بنده جوانی ۳۱ ساله هستم و علاقه زیادی به مرحوم علامه محمد تقی جعفری دارم نظر شما در مورد روش سلوکی ایشان چیست؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: خدا ایشان را رحمت کند، بسیار دلسوز و گشاده‌روی و فهمیده بودند و مسلّم آینده بیشتر از امروز و دیروز به ایشان نیازمند خواهیم بود. موفق باشید

28209
متن پرسش
سلام و عرض ادب: مدیریت محترم سایت، ایمیلهای حضرت استاد برای بنده ارسال نمی‌شود! ایمیل بنده توسط دوستان متخصص شبکه چک شد و مشکلی نداشت، اگر مقدور است از جانب شما هم پیگیری شود. با تشکر از لطف و زحمات شما. ملتمس دعا هستیم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: عدم ارسال ایمیل های شخصی برای کاربران بدلیل اختلال در ارسال ایمیل شخصی توسط سایت بوده است و بهمین جهت در زمانهایی جواب های شخصی با ایمیل s.lobolmizan برای کاربران ارسال میگردد.اگرچه این مشکل چندین مرتبه اصلاح شده ولی ظاهرا ساختاری است  که انشاالله با راه اندازی سایت جدید مرتفع میگردد.با این حال در مواردی که کم هم نیست متاسفانه کاربرانی فاقد ایمیل بوده ویا ایمیلشان وافعی نبوده ویا خراب میباشد و واضح است برای این دسته از کاربران  جواب های شخصی قابل ارسال نمیباشد.مدیریت سایت

27795

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام استاد: بخشید عرضی داشتم. استاد مدتی است مطالعاتی داشتم که به یک سری نکات ناب برخوردم و البته سوال بنده راجع به همین نکات است که بعضی جاها با یکدیگر جور نیستند. مدتی پیش به یکی از کلیدی ترین آیات در تفسیر علامه برخورد کردم که «الیه یصعد الکلم الطیب و والعمل الصالح یرفعه» مدتی با این آیه مضامینش درگیر بودم تا با مبحث حبط عمل و از اثر افتادن عمل برخوردم و بعد اخلاص رو مزمزه کردم و به این نکته رسیدم که چرا سطح ام از اینی که هستم بالاتر نمی‌رود. در ادامه اگر جایی را اشتباه فهمیدم لطفا تصحیح بفرمایید. اما سوال اینجاست که ما اعمالی انجام می‌دهیم که ظاهرا چیزی از ثواب آن باقی نمی‌ماند. اکثرا با غیبت و تهمت یا با ناشکری «اما شاکرا و اما کفورا» یا با کفرِ به ایمان و امثالهم از بین می‌رود. حال این اعمالی است که ما آن را خوب فرض کرده بودیم و شرط اخلاص را دخیل نکرده بودیم که اگر آن را نیز دخیل می‌کردیم ظاهرا چیزی ته دیگ نمی‌ماند که با گناه از بین برود و حبط شود. ۱. آیا چگونه می‌توان اعمال حبط شده را بکار انداخت و از آثار آن متنعم شد. چون به شخصه معتقدم اگر اعمالم همگی می‌ماند و پذیرفته می‌شد الان با ماه و پروین حداقل در آسمان دنیا پرواز می‌نمودم! اما اینطور نیست. ۲. سوال دوم کمی بنیادی تر هست. استاد فرق ثواب و اثر آن در روح را متوجه نشدم. ثواب و جزا چیست که به نهر ها و جویبارها توصیف شده که ظاهرا با اعمالم نمی‌توانم به آن برسم چون چیزی ندارم؟ و بزرگ شدن روح چیست که با اعمال صالح پرورش میابد. روح مهمتر است یا ثواب؟ آیا قوت روح و حالات و دگرگونی هایش می‌تواند معیار قرب و دوری باشد؟ سوالات بسیار است. اما بیشتر از این مزاحم نمی‌شوم. ممنونم. فقط راجع به اخلاص چه پیشنهادی می‌دهید استاد؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. به هر حال در هر عملی نیّت اولیه‌ی انسان برایش می‌ماند و این‌طور نیست که با اندک غفلت آن عمل حبط شود. ۲. در رابطه با بحث «روح»، خوب است کتاب «ده نکته در معرفت نفس» همراه با صوت آن که بر روی سایت هست، مطالعه بفرمایید. موفق باشید

27773

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با عرض سلام و آرزوی قبولی طاعات و عبادات: اینجانب حدود ۲۰ سال پیش و در دوران تجرد خوابی دیدم که بسیار به آن می اندیشم و جهت تعبیر آن به چند فرد هم مراجعه نمودم اما پاسخ مناسبی دریافت نکردم. چنانچه جنابعالی در تعبیر این خواب بنده را راهنمایی فرمایید سپاسگزار خواهم بود. در آن خواب خودم را دیدم که رو به بالا خوابیده ام و به آسمان نگاه می کنم و در آسمان چند ستاره نورانی بزرگ بود و در فاصله کمی از آنها یک ستاره خیلی کم نور هم بود. در طی این سالها اتفاق فوق العاده ای برایم رخ نداده که به آن خواب تعبیرش نمایم. لازم به ذکر است که اینجانب هنوز صاحب فرزندی نشده ام. به نظر شما تعبیر این خوابم فرزند عالم است یا آینده درخشان خودم یا تعبیر دیگر؟! پیشاپیش از وقتی که به بنده اختصاص می دهید سپاسگزارم. با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده در این مورد صاحب‌نظر نیستم. اگر سؤالاتی در رابطه با مطالعه‌ی کتاب‌های معرفتی هست، و بتوانم جواب دهم، در خدمت هستم. موفق باشید

27373

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام: پیرو پاسخی که به یکی از خوانندگان سایت دادید که در مورد کتاب «تفکر زائد» پرسیده بودن من حدود چهارده سال پیش با این کتاب آشنا شدم و همون موقع که خوندم متوجه شدم که این کتاب کتابی در کنار بقیه کتاب ها نیست بقیه کتاب های دکتر مصفا رو هم خوندم هرچند می دونستم این خوندن ها الکیه حرف همونیه که در کتاب «تفکر زائد» گفته شد تقریبا بعد از اون کتاب هیچ کتابی نخوندم. حتی کتاب های شما رو هم می خونم دقیقا می بینم وقتی در خودشناسی مقداری بحث مسئله اوج می گیره بحث همون تفکر زائده اینکه انسان باید برای برطرف شدن این گرفتاری هزینه بده رو در این مورد بنظرم چندان کوتاهی نکردم هزینه مالی، جانی، ابرویی،... انگار هیچ چیز دیگه ای مهم نبود، به جد می گویم حتی اگر هزینه رفع این مشکل صد بار کشته شدن هم بود حاضر بودم آن را بپردازم ولی این مشکل و این جهنم رفع نشد. چند اشاره به این موضوع بعد خوندن این کتاب هرکتابی می خوندم آخرش دقیقا به همین نکته می رسیدم. نمونه بارز و کامل: ادیپ شهریار که با فهمیدن واقعیت چشمان خود را کور کرد و از شهر گریخت ... نمونه: زشترین انسان (در کتاب چنین گفت زرتشت آن نویسنده ملعون) که به زرتشت گفت من زشترین انسان هستم من قاتل خدایم و هیچ چشمی یارای دیدن مرا ندارد و زرتشت پس از دیدن او سه روز بیهوش شد. نمونه: دیوی که در مثنوی بدنبال آینه بود و ... نمونه: احادیث درباره حضور قلب در نماز و اینکه از نماز اون مقدار قبوله که حضور قلب داشته باشی نمونه: کتاب چهل حدیث و ... مواردی که درباره ضبط خیال ذکر کرده اند. در کتاب های شما هم دیدم در کتاب شرح جنود عقل امام بعد از چند جلسه به همین موضوع اشاره کردید که بدون این موضوع بقیه یافته ها دردی دوا نمی کند (تقریبا به این مضمون در ذهنم مونده) شاید آن حدیث اگر بنی فاطمه او را بشناسند بحرص او را تکه تکه خواهند کرد. نیز از همین جنس باشد دوبار به وضوح و حضور با این زشت ترین انسان روبرو شده ام. لحظه ای که حس می کنی کاش در بدترین جای جهنم نقطه ای باشد و بتوانی از زشتی آنچه که هستی به آنجا پناه ببری در ابتدا بسیار متعجب بودم که چرا چنین حقیقتی را در کتب های اسلامی نیاورده اند (دکتر مصفا چندان رنگ مذهبی ندارند فقط با مسائل مذهبی به هر دلیل به تقابل بر نمی کنند) تا اینکه بعضی اشاره ها رو در جاهای مختلف دیدم. آنجایی که حداد به شهید مطهری در مورد حضور در نماز تذکر می دهند و... البته پس از آشنایی با آثار شما (ادب خیال و ..) دیدم شما به این مورد توجه دارید و البته آثار مصفا و کریشنا مورتی رو هم معرفی کرده و روی آنها تاکید هم دارید با توجه به اینکه جوابی برای این موضوع نداشتم هیچگاه مطرحش نمی کردم و اولین باره که به این صورت مطرحش کردم مشکل من اینه که به اون نتیجه ای که باید نرسیدم و در این مورد از شما کمک می خوام. چکار باید کرد.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: نکته‌ی مهم کتاب «تفکر زائد» آقای مصفّا در این است که به خواننده‌ی خود تذکر دهد چگونه با آنچه اندیشه‌ی صحیح را به حاشیه می‌برد و انسان را با آن حاشیه ها درگیر می‌کند و از هدف اصلی و اندیشه‌ی جهت‌دار بازش می‌دارد و فکر می‌کنم با توجه به این امر، انسان سعی می‌کند از هر کتابی و از هر گفتگویی و حتی در ارتباط با خود، راه را گم نکند. این چیزی است شبیه سخن مولانا که می‌گوید: «رهروِ پیغمبرانی رَه سپر / طعنه‌ی خلقان همه، بادی شمر». آقای مصفّا در کتاب «همراه با پیر بلخ» بحث تفکر زائد را بیشتر تفصیل می‌دهند. ایشان نخواسته‌اند در جای یک انسان راهنما به امور قدسی بنشینند، بلکه تحت تأثیر کریشنامورتی، روشِ برخورد با موضوعات را آزاد از تفکر زائد با خواننده در میان می‌گذارند. موفق باشید

26509

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام استاد گرامی: ۱. اگر همه عالم مظاهر انوار الهی است اما هنر آن است که از حجاب ها بگذریم یعنی باید به چه برسیم؟ خدا رو چه جوری ببینیم؟ دل در یاد یار و دست در کار یعنی چه؟ ۲. در نماز آیا باید به وجه الله یعنی امام زمان (عج) توجه کنیم؟ ۳. این که خدا را با اسماء حسنی بخوانیم و اهل بیت اسماء حسنی او هستند یعنی موقع خواندن خدا به وجود نوری اهل بیت توجه کنیم؟
متن پاسخ

 باسمه تعالی: سلام علیکم: همه‌ی تلاش انسان در رعایت تقوا جهت نظر به حضرت حق است در مظاهر او. در این رابطه خوب است به کتاب «اسماء حسنی» که بر روی سایت هست سری بزنید. موفق باشید

26394
متن پرسش
استاد ارجمند سلام علیکم: در خصوص برجام، استدلال آن است که چاره ای نبود تا این تجربه می شد و مایه عبرت قرار می گرفت. همچنان که تاریخ ۲۰۰ ساله نشان داده، هرگز و هرگز و هرگز کمترین عبرتی از این دست مناسبات و قراردادها حتی در سطح خرد دیده نمی شود. وقتی متن ترکمنچای و گلستان را می خوانیم، می بینیم حتی طرف غربی در برجام لازم ندیده نوع کلاهبرداری را هم پیچیده تر کند، آنجا گفته دولت روسیه «تلاش خواهد کرد» یا «از ولایت عهدی عباس میرزا حمایت می کند» یعنی عبارتهایی فاقد ارزش حقوقی که مابازاء مشخصی ندارد، در برجام هم عینا با همین عبارات دل خوش کنک به ابتدایی ترین روشها سر ما را کلاه گذاشته. تاریخ ۲۰۰ ساله را هرچه می خوانیم می بینیم غربیها با طرف ایرانی (از چه واژه ای استفاده کنیم که از حدود نگذریم) با ویژگیهای مشترک غربزده‌ها مواجه است که ساده لوحانه، شیفته وار و دست پاچه از اینکه مقابل یک چشم آبی نشسته خود را گم کرده و... لذا طرف غربی هیچ بر خود لازم ندیده زحمت بدهد روشهایش را در فریب عوض کند. فرمول ثابت قراردادهای استعماری ثابت، شیفتگی این‌طرف ثابت. این طرف را که مطالعه می کنیم می بینیم غربیها حق دارند، چراکه استدلالهای ملکم‌ها و سپهسالارها درباره آفتاب تابان قرارداد رویتر عینا تکرار می شود فقط آنها کمی در بیان و مفهوم پردازی قوی تر بودند و روشنفکر و غربزده امروزی تقریرش ضعیف تر شده، اما آنقدر تکراری است این تاریخ ۲۰۰ ساله حیرت آور و تهوع آور است، وانگهی آشنایی با تاریخ ۲۰۰ ساله رابطه گرگ و میش نشان می دهد این میش به اندازه سر سوزنی از تجربه گذشته درس نگرفته، این درباره همه ماجرای غربزدگی به نحو شگفت انگیزی تکرار شده، در اولین تجربه عباس میرزا و همه اقرار کردند که جنگیدن به روش خودمان کارآمدتر از مدرن کردن ارتش بود، اما همه همان مسیر غربزدگی را طی کردند. وقتی در جزئیات و تاکتیک هم درسی گرفته نشده، چطور می توان امیدوار بود که در کلان و استراتژی باطل بودن مسیر غربزدگی و اتکا به غرب می خواهد درس شود؟ مقصود اینکه هیچ امیدی برای تجربه و عبرت نبود، و امروز می بینیم که همچنان نیست، وقتی بعد از چند سال زیستن تجربه برجام می بینیم که روزانه مردم در معیشت خود هم آن را لمس می کنند، همچنان در بر همان پاشنه می گردد و بدون هیچ خللی همچنان می شود درباره مذاکره و امتحان مجدد آمریکا سخن گفت، یکبار دیگر این عبرت نگرفتن واضح تر می شود. حتی بعد از ترور سردار و آن یوم الله حضور، باز هم استدلالهای ۲۰۰ ساله ضرورت منحل شدن در نظام جهانی به قوت خود تکرار می شود. شاهد اینکه این تکرار بی وجه و سنگ روی یخ نیست آن است که همچنان حضرت آقا باید درباره دلایل بی فایده بودن و خسارت بودن مذاکره توضیح دهند. حال سوال این است که آیا استدلال به تجربه و عبرت جامعه از برجام اگر از سر ناچاری نیست، چگونه قابل دفاع است؟ آیا ذیل انقلاب اسلامی وضع ما تغییری در این داستان دارد که بگوییم این تجربه چون ذیل انقلاب است میتواند به عکس گذشته تجربه و عبرت شود؟ آیا در این راستا مومنین برای اینکه این تجربه عبرت شود کاری باید می کردند و باید بکنند که این‌بار از این شکست درس گرفته شود؟ از اینکه سخن به درازا کشید معذرت می خواهم. التماس دعای واقعی دارم
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر بنده آنچه ما در حال وقوع آن هستیم و عرایضی در همین رابطه در جواب سؤالات قبلی شده، جهشی است که در یک فرآیندِ تاریخی با انقلاب اسلامی در حالِ وقوع است و آن آزادشدن از مسیری است که به غرب ختم می‌شد. بحمداللّه طوری شده که آن‌هایی هم که امیدوار به غرب بودند متوجه‌ی ناکارآمدی و زمین‌گیری غرب شده‌اند. و این‌جا است که پشتکار ما را جهت هرچه بیشتر در این حضور تاریخی طلب می‌کند. زیرا همه‌چیز حکایت از آن دارد که خداوند اراده کرده است تاریخی غیر از تاریخ مدرن به وقوع بپیوندد. موفق باشید

25463
متن پرسش
با سلام: شما نمی دانم منظور مرا درک کردید یا نه که پاسخ من را با سوال دادید (شماره سوال: ۲۵۴۵۰ تاریخ ارسال: چهارشنبه ۸ آبان ۹۸ آخرین تغییر: پنجشنبه ۹ آبان ۹۸ موضوع: پرسش و پاسخ، با سلام چرا در خواب با وجودی که معرفت ما حضوری است حضور حضرت حق را در صورت های خواب شهود نمی کنیم؟ باسمه تعالی: سلام علیکم: آیا اگر معرفت، حضوری شد باید حضور حق مشاهده شود؟ موفق باشید) شما می فرمایید: از طیق معرفت نفس به معرفت الله می رسیم. می فرمایید: از درک وجودی خودم به درک وجود (الله) می رسم. حال که در خواب من بنا بر نقل شما که با وجودم سروکار دارم چرا این وجود (الله) را درک (شهود- حضور) برایم انجام نمی شود؟ چرا در خواب حس توحیدی در صورت های خواب ندارم؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: عرض شد مگر با درک وجودِ خود به صورت حضوری، باید درک وجودیِ حضرت حق به صورت حضوری در میان آید؟! آری! همان‌طور که در مباحث «صرف‌الوجود» سال‌های پیش بحث شد اگر این درک وجودی از خود را کامل کنیم و به صورت حضوری و قلبی متوجه‌ی عین ربط‌بودنِ خود نسبت به حضرت حق بگردیم، آن وقت است که در منظر جان خود نورِ حضرت حق را می‌یابیم. این فرق می‌کند که در محدوده‌ی معرفت نفس، که خود را به عنوان موجودی مجرد احساس می‌کنیم؛ آن حالت پیش آید. این اولِ کار است. موفق باشید 

نمایش چاپی