بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان
آرشیو پرسش و پاسخ ها
تعداد نمایش
شماره پرسش:
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
28395

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام خدمت استاد عزیز: آیا آیات قرآن صرفا با گزاره های عرفی صادر می گردد یا اینکه همه یا بعضی از آنها تحقیقی می باشد؟ با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: گزاره‌های کلام الهی، فطرت انسان را با همه‌ی ابعادی که دارد، مخاطب قرار می‌دهد و فکر نمی‌کنم بتوان آن گزاره‌ها را در دوگانگی عرفی یا غیر عرفی معنا کرد. موفق باشید

28171

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام استاد روز بخیر: امیدوارم سلامت باشین. استاد نظرتون در مورد شیخ صفی الدین اردبیلی و شاه اسماعیل صفوی چیه؟ معنی این جمله حضرت آقا دقیقاً چی میتونه باشه؟ «شیخ صفی الدین اردبیلی در ردیف سید بن طاووس و ابن فهد حلی - از علمای فقیه و در حین حال عارف قرار داشت.»
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در این مورد تحقیق کافی که بتوانم نظر بدهم، ندارم. موفق باشید

26428

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
بسم الله الرحمن الرحیم سلام علیکم: استاد اگر رابطه نفس و بدن را به نحو اتحاد انضمامی معنا کنیم حقیقتا این دو را دو حقیقت ندانسته ایم و همان نسبت راکب و مرکوبی نمی شود که مرحوم شیخ الرئيس فرموده اند؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بحثی که در رابطه با «راکب و مرکوب» می‌شود بیشتر در مباحث اخلاقی به‌کار می‌رود ولی بحثی که شد مربوط به مباحث فلسفی است. موفق باشید

25955
متن پرسش
سلام علیکم: رهبر انقلاب در بیانیه گام دوم، مهم ترین جهاد را پرورش نهال امید به آینده می دانند و نشانه ها و علائمی از رشد را هم تبیین می کنند. آیا با وجود آلام و مشکلات و مصائبی که امروز مردم را درگیر کرده که هنوز پس از چهل و یک سال، دغدغه اصلی بجای فرهنگ و تمدن انقلابی، تهیه اقلام ضروری و گرانی و بیکاری است و از طرفی رفتارها و مفاسد اخلاقی که نقیض شریعت هست را در جامعه ملاحظه می نماییم، آیا امید رهبر انقلاب، مبتنی بر یک پیش بینی و پیشگویی با نظر به دوردست و یک پیش گویی پیامبر گونه است یا با همین محاسبات ساده و محسوس ایشان امید دارند یا اینکه با نظر به حکمت و سنتی الهی از رشد و امید صحبت به میان می آورند؟ آیا با وجود این تلاطمات، می توان نشانه های رشد که مبنای امیدواری است را پر رنگ و قوی دید؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همین‌که آمریکا در تحقق اراده‌های خود در این زمانه موفق نمی‌شود، حکایت از آن دارد که آینده از آنِ جبهه‌ی ضد استکباریِ انقلاب اسلامی است. موفق باشید

38239
متن پرسش

خدمت جناب استاد اصغر طاهرزاده با سلام و احترام: به مناسب اربعین حسینی سؤالاتی خدمت جنابعالی داشتیم در صورت امکان سوالات ذیل را برای این گفتگو بررسی بفرمایید. از حسن نظر شما بسیار ممنونم.

متن پاسخ

۱. به عنوان سرآغاز بحث بفرمایید که اساسا نسبتی بین شرکت در مناسک (مراد ما در این مصاحبه از مناسک مربوط به عزاداری سیدالشهدا و مراسم اربعین، زیارت، اعتکاف، مراسم احیا و مواردی از این دست است) و رشد فضیلت های اخلاقی وجود دارد و ما باید از مناسک چنین انتظاری داشته باشیم؟ چون علی‌رغم چشمگیر بودن شرکت مردم در مناسک گویا وضعیت مناسبی در مولفه هایی نظیر صداقت، اعتماد، خیرخواهی و... در ایران وجود ندارد؟ چرا شرکت در مناسک به رشد این فضیلت ها منجر نشده

باسمه تعالی: سلام علیکم:  جواب ۱: در این‌که مناسک دینی نوعی حضور در میدان اُنس بیشتر با حقایق عالیه و انوار مقدسه است؛ بحثی در آن نیست. و در این‌که اگر متوجه هدف اصلی مناسک نباشیم بعد از مدتی به صورت عادت در می‌آید؛ در این نیز بحثی نیست. می‌ماند که انسان‌ها در شرایط جدید به دنبال حضور و امری هستند که نه عادات دینی آنان را قانع می‌کند و نه می‌دانند چه می‌خواهند. و لذا حضور در مناسک دینی در چنین موقعیتی با نوعی سرگردانی همراه است و وظیفه ما در این شرایط آن است که متذکر این افراد باشیم که اگر با سجایای اخلاقی لازم در این مناسک حاضر شوند، بهره‌های زیادی که به دنبال آن هستند برایشان حاصل می‌شود و آن، همان حضور در حالات معنوی می‌باشد به صورت حضوری و نه حصولی. بشر جدید در جایگزینی این نیاز به اجتماعاتی پناه می‌برد با انواع سرگرمی‌ها.
سوال ۲: در سال های اخیر بر اساس پایش ها با توجه به اینکه تغییر محسوسی در اعتقادات و باورها نداشته ایم اما گویا شکل عمل به دینداری تغییر پیدا کرده به طوری که تقید به شرعیات و فرائض کم رنگ شده و به جای آن مناسک برجسته و به متن آمده است. به طور کلی جستجو برای امر معنوی در دنیا نیز افزایش یافته است و در ایران نیز این بعد همیشه برجسته بوده که در قالب عواطف دینی یا تجربه های دینی مانند زیارت و ... بروز و ظهور پیدا می کند. این تغییر رویکرد از چه حیثی است و چه دلایل اجتماعی و فرهنگی دارد؟ 
جواب ۲: همان‌طور که عرض شد باورهای دینی که قرائت خاصی از دین بود بشر دیروز را قانع می‌کرد و از آن جهت مقیّد به دستوراتی بود مبتنی بر آن باورها. در حالی‌که بشر امروز با سوبژه‌شدن خود، جهانی است که باید همه چیز را در خود تجربه کند و اگر نتواند در درون خود به هویتی متعالی دست یابد ناخودآگاه نسبت به اعمال شرعی که در ذات خود عامل تثبیت باورها می‌تواند باشد؛ سست می‌گردد. امری که ما باید از قبل پیش‌بینی می‌کردیم که باید سخنان ما برای نسل امروز، سخنانی باشد که جواب چون و چراهای آنان را بدهد. سخن در این است که آیا می‌توان از مختصاتِ انسانِ جدید غفلت کرد؟ و یا باید با نظر به مختصات انسان جدید، به وسعتی که آخرالزمان برای انسان متذکر شده‌است، فکر کنیم؟ امام سجاد «علیه‌السلام» می‌فرمایند: «إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ عَلِمَ أَنَّهُ يَكُونُ فِي آخِرِ الزَّمَانِ أَقْوَامٌ مُتَعَمِّقُونَ‏ فَأَنْزَلَ اللَّهُ تَعَالَى قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ وَ الْآيَاتِ مِنْ سُورَةِ الْحَدِيدِ إِلَى قَوْلِهِ وَ هُوَعَلِيمٌ بِذاتِ الصُّدُور» خداوند مى‌‏دانست در آخرالزمان اقوام متعمّقى مى‏‌آيند كه براى آن‏ها سوره توحيد و شش آيه اول سوره حديد را نازل كرد. آیا ما در تاریخ خودمان توانسته‌ایم باب نظر به سورۀ توحید و شش آیه اول سوره حدید را باز کنیم؟ این‌که خداوند در عین بودن و در همه‌جا بودن یعنی در «احدیت» خود، «صمد» است و همه به سوی او هستند، امری است که انسانِ جدید در تقدیر تاریخی خود به دنبال آن است و می‌خواهد در عین حضور در آغوشِ احدیتِ خدا، رفتن به‌سوی خدا را در نزد خودش حس کند. یکی از اساتید معارف اسلامی می‌گفتند: «من هروقت مباحث کتاب "معارف" را می‌خواهم تدریس کنم، دانشجویان چندان توجه نمی‌کنند. اما وقتی موضوعاتی که در کتاب «آداب‌الصلاة» حضرت امام «رضوان‌الله‌تعالی‌علیه» است را مطرح می‌کنم، همه توجه می‌کنند. به نظر بنده علت این امر آن است که مطالب کتاب «آداب الصلواة» با بودن و اگزیستانسِ خود دانشجویان رابطه دارد و بودن خود را در تذکرات آن کتاب احساس می‌کنند. ولی در کتاب «معارف اسلامی» بیشتر با باورهای ذهنی خود روبه‌رو هستند و احساس درونی و حضوری برای آن‌ها به‌وجود نمی‌آید.
سوال ۳: بر اساس آخرین پیمایش ها ۵۸ درصد پاسخگویان خیلی زیاد یا زیاد تمایل دارند در پیاده روی اربعین شرکت کنند، با توجه به پر رنگ بودن انگاره هایی نظیر افول دینداری در همان پیمایش ها، این تناقض چگونه قابل توضیح است؟ 
جواب ۳: همواره «حقیقت» در تاریخ، مطابق ظرفیت و نیاز آن تاریخ ظهور می‌کند و در همین رابطه قرآن می‌فرماید: «يَسْأَلُهُ مَن فِي السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ كُلَّ يَوْمٍ هُوَ فِي شَأْنٍ؛» هر آنچه در آسمان‌ها و زمین است از او- یعنی از خداوند- تقاضا دارند و او هر روز و روزگاری به شأنی مطابق طلبِ آن‌ها جوابگوی آنان است. عجیب است که طلب ازسوی آنچه در آسمان‌ها و زمین است شروع می‌شود و جالب اینجاست که می‌فرماید خداوند در هر مرحله از تاریخ به شأنی مطابق نیاز مخلوقات به ظهور می‌آید. اگر «یوم» را «تاریخ» معنا کنیم، به این نتیجه می‌رسیم که خدا در هر تاریخی مناسبِ همان تاریخ تجلی پیدا می‌کند و اگر نتوانیم در آن تاریخ مطابق آن زمانه با خدا ارتباط برقرار کنیم، با حقیقتِ آن تاریخ که همان انوار الهی و شئونات ربّانی است، ارتباط برقرار نکرده‌ایم. اگر با آیات و روایات در تاریخ حاضر باشیم، می‌توانیم سخنانی بگوییم که دقیقاً همان مطالبی است که نیاز افراد است و در هیچ جای دیگری نمی‌توانند آن سخنان را بیابند. آیا «حقیقت» در هر زمانه‌ای همان افقِ گشوده‌ای نیست که ما را هم در بر می‌گیرد؟ چرا حقیقت را در حدّ یک مفهوم تقلیل دهیم؟ بنده همیشه در رابطه با نظر به «حقیقت»، رخداد اربعینیِ اخیر را مثال می‌زنم که چگونه در آن پیاده‌روی، ارادۀ الهی شما را در بر می‌گیرد و در این خصوص داریم همین‌که زائر از خانه‌اش حرکت کرد، فرشته‌ها به‌سراغش می‌آیند و او را دربر می‌گیرند. در تاریخ انقلاب اسلامی نیز ما در ذیل ارادۀ الهی قرار گرفته‌ایم و لذا باید خودمان را در آغوش خدا احساس کنیم. اگر در شرایط اربعینیِ اخیر از کسانی بپرسید چرا به کربلا می‌روند، به‌نظرم هر جوابی بدهد جواب نیست! زیرا در حضوری قرار دارد که گزارش از آن با کلمات ممکن نمی‌‌باشد. به قول آیت‌اللّه حسن‌زادۀ آملی «رحمۀ‌الله‌علیه»: «حلوای تن‌تنانی تا نخوری ندانی». یعنی امری است که باید در آن حاضر شد. و در این حضور نیاز به معرفتی دارد که آن معرفت، عباداتی را پیش می‌آورد که اتفاقاً سخت بدان نیاز دارد. ولی ما نتوانسته‌ایم رابطه‌ای که بین آن حضورِ معنوی و عبادات برای آن افراد پیش می‌آید را درست تبیین کنیم. زیرا هنوز در تبیین معارف دینی در محدوده مفاهیم و علم کلام با آن ها سخن می گوییم که بحث در این مورد مفصل است. در کتاب آنگاه که فعالیتهای فرهنگی پوچ می شود. عرض شده «آن وقتی تفکر به تذکر و حضور بازگشت دارد که موضوعِ مورد تفکر «وجود حقایق» باشد و نه «مفهوم حقایق» و این با به صحنه آمدن قلب به جای عقلِ مفهوم گرا ممکن است و در این حالت است که تقاضای هدایت به سوی صراط مستقیم تمام وجود انسان را فرا می گیرد و انسان، آمادگی قدم زدن در راهی را پیدا می کند که او را به قرب حق نایل گرداند، قدم زدن در نفی همه تعلقات، تا فقط خدا برای او بماند. این راه، راهی است خاص که با فرهنگ حضوری- قلبی اهل البیت ممکن است. یعنی نگارانی که در هیچ مدرسه ای درس نخواندند ولی «به غمزه مسأله آموزِ صد مدرس شدند».
سوال ۴: آیا ربط وثیقی میان فربه شدن مناسک و کم شدن عمل به شریعت وجود دارد؟ چراکه گویا شرکت در مناسک دم دست ترین و راحت ترین شکل دینداری و پاسخی به نیاز معنوی مردم باشد و به نوعی جایگزین دینداری شریعت محور شده است. یا بالعکس این مناسک مقوم دینداری است؟ آیا فربه شدن مناسک را باید موید شکل گیری مذهب عرفی نزد عامه مردم قلمداد کرد، که به مناسک و مراسم ثانویه بیشتر از واجبات اهمیت می دهند؟ 
جواب ۴: همان‌طور که عرض شد بشر با سوبژه‌شدن خود گرفتار نوعی نیست‌انگاری و تنهایی شده است و برای جبران این تنهایی خود را در انواع سرگرمی‌ها وارد می‌کند. حال این ماییم و توجه به این امر که چگونه از طریق مراسم و مناسک خود متذکر باشیم به جای تبدیل مناسک به سرگرمی و فرار از تنهایی، می‌توان با حضوری اصیل و معارفی عمیق آن انسان را در وسعت معنویت آخرالزمانی‌اش حاضر کرد و با معارفی مانند «معرفت نفس» جهان او را جهانی حساس و گسترده نمود و از این طریق راهی برای دیگر انسان‌ها به ظهور آورد که آن راه، راهِ عبور از نیست‌انگاری و نیهیلیسم است و حقیقتاً مراسمی که نظر به حضرت اباعبدالله «علیه‌السلام» دارد، استعدادِ به خودآمدن انسان‌ها را در وسعت حیات توحیدی در تاریخ را به انسان می‌دهد.
سوال ۵: متاثر از اربعین ما راهپیمایی جاماندگان را داریم، آیا شکل گیری این نوع پیاده روی را می توان تغییر در مناسک نامید؟ اگر پاسخ مثبت است ریشه این تغییر در چیست؟ 
جواب ۵: به نظر می‌آید ابتکار خوبی است زیرا اگر شرایط اربعینیِ اخیر را حضور در تاریخی بدانیم که انسان برای احیای فرهنگ شهادت به میدان آمده است، حرکات اخیری که افراد در روز اربعین از اقصی نقاط شهر به سوی گلزارها و گلستان‌های شهدا حرکت می‌کنند، عملاً خود را در آن فضا و در آن تاریخ قرار داده‌اند و در حس حضور تاریخی خود همچون احیاء‌کنندگان اربعین در صدر اسلام، سعی دارند سنت احیای فرهنگ شهادت زنده بماند، به همان معنایی که حرکت به سوی حضرت اباعبدالله «علیه‌السلام» نوعی زنده‌ نگه‌داشتن آن حماسه بود. مهم، حضور در این تاریخی است که در حال شروع و گشایش است. حال هرجایی که ما نسبت به این حضور در این تاریخ برایمان پیش آمد؛ حاضر خواهیم شد و معنای انتظار، همین است و از این جهت فرموده‌اند در آنچه امروز برایتان تکلیف است کوتاهی نکنید، تا نسبت به آنچه فردا برایتان پیش می‌آید. در اربعین؛ جایی برای جاماندگی باقی نمی‌ماند. جامانده کسی را گویند که یا دیر می‌فهمد یا دیر اقدام می‌کند. دل‌های مشتاقی که از ماه‌ها قبل در انتظار سفری ملکوتی‌اند، جا نمی‌مانند هرچند محدودیت عالم خاک زنجیر به پایشان بسته باشد، «بُعد منزل نبود در سفر روحانی». اینان همان «دل‌دادگانند» و نه «جاماندگان». موفق باشید

34402
متن پرسش

باسمه تعالی. سلام علیکم استاد عزیز. مدتی است بحثی ذهنم را درگیر کرده در مورد کنش گری نیروهای انقلاب به ویژه جریان پایداری و جریان دکتر قالیباف. در مورد هر دو مطالعاتی داشته ام و با وجود اختلاف نظرهایی که دارند هر دو را ذیل جریان انقلاب اسلامی می دانم و از ظرفیت های هر دو و سایر طیف های منتسب به انقلابی و اصولگرایی باخبرم اما بحثی که مرا کمی سردرگم کرده این است که حضرت آقا دام ظله فرمودند که علامه مصباح (ره) معلم تفکر هستند و تمجیدات فوق العاده ای نسبت به ایشان ارایه کردند از آن طرف نسبت به مکتب شهید سلیمانی اشاره زیادی دارند. اما از آن طرف جبهه پایداری که خود را منتسب به علامه مصباح می داند در عمل گاهی می بینیم نوعی رفتارها و اظهاراتی که دارند با آن نگاه فراجناحی حاج قاسم، ظاهرا تعارضاتی دارد از آن طرف دکتر قالیباف هم که رفیق شفیق حاج قاسم بود ظاهرا نگاه فراجناحی حاج قاسم را ادامه می دهد از طرف پایداری ها به شدت مورد انتقاد است و او و جریانش را متهم به اصول گرای ناب نبودن می کنند، حتی برخی از آن ها در مورد اصلح بودن آقای رییسی هم شک داشتند البته من خودم دکتر جلیلی را بسیار متواضع و ولایت مدار می دانم و ایشان به نفع آقای رییسی کنار رفت، از آن طرف وقتی به سخنان رهبر انقلاب نگاه می کنیم ظاهرا با حرف های پایداری ها خیلی نزدیکی ندارد و بسیار نگاه حکیمانه و فراجناحی دارند، در مورد دکتر قالیباف هم نظر شخص بنده این است که شخصیت ایشان به مرور پخته تر شد و شخصیت متعادل تر و البته از جریانات غیر انقلابی بیش تر فاصله گرفت و خالص تر شد اما به نظر جبهه پایداری دکتر قالیباف را همان شخصیت سابق می داند. مثلا در انتخابات مجلس من دیدم آقای یامین پور که گرچه اختلاف نظر هایی با دکتر قالیباف داشت اما از او حمایت کرد جبهه پایداری او را از لیست کنار گذاشت. من البته نمی توانم جبهه پایداری را متهم به افراطی گری کنم ولی حس می کنم از آن نگاه حکیمانه ای که رهبر انقلاب دارند کمی فاصله دارند و باید پخته تر شوند. سوال بنده این است که آیا جبهه پایداری از فرمایشات حضرت آقا و علامه مصباح و حاج قاسم فاصله گرفته است؟ گر چه چهره های موجه و دغدغه مند هم در این جریان است آیا شما تفکر جبهه پایداری را مناسب آینده انقلاب می دانید؟ آیا جبهه پایداری تلقی درستی از نظریه انتخاب اصلح و اصول گرای ناب بودن علامه مصباح دارد؟ نظرتان در مورد جریان دکتر قالیباف چیست؟ آیا نگاه وحدت مدار تشکیکی و جامع طیف های انقلابی، معارض با اصولگرای ناب بودن است؟ آیا برداشت غلط از نظریه اصول گرای ناب بودن، منجر به نوعی تحجر گرایی نمی شود؟ با تشکر التماس دعا

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر می‌آید به لطف الهی ما در بستر انقلاب اسلامی در حال حضور در سعه‌ای از انسانیت هستیم که هر آن‌کس را در بستر انقلاب اسلامی و ذیل ولایت یافتیم، به حکم: «المؤمن مرآت المؤمن» خود را در او بسط می‌دهیم و در این فضا افرادی که قبیله ای و حزبی فکر می‌کنند، بخواهند یا نخواهند خود به خود از انقلاب حذف می‌شوند. زیرا فرزندان انقلاب به وسعت انسانیت انسان‌ها همدیگر را درک می‌کنند، در تولدی که حاج قاسم و حاج قاسم‌ها در آن قرار گرفته‌اند. آری رفیق! بنده هم جسته و گریخته و کم و زیاد چنین گِله‌هایی دارم، ولی با تأکید بر حضور تاریخی انقلاب اسلامی که آغازی است برای بشر جدیدی که به دنبال حقیقت است یعنی بشرِ آخرالزمان، می‌توانیم از این ضعف‌ها عبور کنیم. هر جریان که در متن انقلاب تنها بر نظر خود تأکید کند از وسعت فرزندان انقلاب خارج می‌شود. خوب است در این مورد به حکم مقام معظم رهبری به جناب آقای صالحی بعد از رحلت آقای دعائی توجه شود تا بنگریم انقلاب چه وسعت فوق‌العاده‌ای در خود دارد[1]. موفق باشید  

[1] - بسم الله الرحمن الرحیم جناب آقای سید عباس صالحی دامت توفیقانه روزنامه‌ی کهنسال اطلاعات در دوران نظام جمهوری اسلامی همواره نماینده و نمایشگر یکی از اضلاع نظام و انقلاب و سخنگوی قشرهائی از مردم عزیز بوده که غالباً سخن آنان بیش از هر جای دیگر در این روزنامه انعکاس می‌یافته است. چند وجهی بودن نگاهها و سلایق سیاسی در میان نخبگانی که در اعتقاد راسخ به انقلاب و نظام اسلامی مشترکند، وجود روزنامه‌ئی با این خصوصیت را مفید و شاید الزامی می‌کرده، و اکنون نیز آن‌چنان است. برادر انقلابی و پسندیده خصال مرحوم حجت‌الاسلام دعائی، که علاوه بر افتخار نمایندگی از سوی امام عظیم‌الشأن در آن روزنامه، از سوی اینجانب نیز سالها این مأموریت را بر عهده داشتند، به گونه‌ئی شایسته توانسته بودند جهت‌گیری مزبور را رعایت کنند. اکنون پس از درگذشت تأسف‌بار ایشان جنابعالی با سوابق درخشان علمی و مبارزاتی و انقلابی و تصدی مسئولیتهای خطیر در نظام جمهوری اسلامی، در صدر فهرست افراد مناسب برای اجرای این مأموریت می‌باشید. لذا اینجانب شما را به نمایندگی خود در موسسه و روزنامه‌ی اطلاعات و مدیر مسئول آن روزنامه منصوب می‌کنم و توفیقات شما را از خداوند متعال مسألت می‌نمایم. سیدعلی خامنه‌ای ۱۸ خرداد ۱۴۰۱

33898

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام استاد گرامیک کتاب «ادب عقل و خیال و وهم» خواندم بسیار زیبا بود. سوالاتی برایم پیش آمد. البته هنوز کتاب جایگاه جن شیطان و ملک رو نخوندم و قصد خواندن آن‌را دارم. دو تا فرزند دارم. سوالاتی در مورد جن برایشان پیش آمده پرسیدند من جوابهایی دارم ولی بخاطر اینکه از اینترنت یا شخص خاص یا جایی که معتبر نیست جستجو نکنند و به حقیقت درست نرسند گفتم خودم انجام بدم. روی این حساب خواستم از منبع معتبر راستی آزمایی کنم و بهترین جا سایت شما رو می‌دانم از این رو لطفا جواب هر سوال را جداگانه بدهید تا بتوانم جمع بندی کنم و به بچه ها بگویم چند سوال راجع به جن داشتم می‌خواستم بدونم کدام حقیقت داره کدام خرافات یا زاییده وهم خیال هست؟ ۱. چندین بار شنیدم که افراد مختلف گفته اند مثلا کتاب یا شی خواصی را در جایی گذاشتند و بارها مراجعه کردند ولی نبود و بعد از چند روز دیدن سرجایش بوده با اینکه چندین مرتبه اونجا را جستجو کردند حتی با دقت ولی نبوده و بعد از مدتی آنجا پیدا شده خوب آیا این حقیقت داره که اجنه برمی‌دارند اگر بله چطور؟ آیا مثل تصرف مرتاض ها با قدرت روحی انجام می‌دهند یا در این عالم تصرف می‌کنند و با جسمشان مثلا برمی‌دارند؟ ۲. اگر چیزی را برمی‌دارند واقعا برای چه منظوری هست مثلا همان کتاب به چه کارشان می‌آید؟ ۳.چون شنیدم جنس جن از آتش است و قابلت ظاهر شدن با جسم را هم دارند جنس بدن آنها در زمان تصرف در عالم ماده چگونه است آیا هم جنس عالم ماده می‌شوند؟ ۴. از قدیم می‌گفتند که جن شبیه انسان ظاهر می‌شود ولی موهای طلایی با دست و پای شبیه به سم حیوانات و چشمان تیغه ای مثل گربه سانات دارد. آیا این خرافات هست یا زمان ظاهر شدن در عالم ماده به هر شکلی بخواهند درمیایند مثلا شبیه به گربه، پرنده یا حتی انسان؟ ۵. از آنجایی که می‌دانم کسی که دنبال دیدن جن برود خود را از مقام انسانیت پایین تر می‌آورد و پست تر می‌کند تا جن را ببیند و عقیده دارم این کار بیهوده ای هست چرا نزول کنیم؟ صعود کنیم برای مقام دیدن ملک و امام زمان (عج) پس بهتره دنبال معرفت اللهی باشیم تا دیدن جن. حال اینکه می‌گویند فلانی جن رو دیده و مشکلی برایش حل شده یا برعکس بوجود آمده چگونه است مثل داستان قوز بالا قوز ۶. اینکه می‌گویند جن ها در خرابه یا در حمامهای قدیمی ظاهر می‌شوند حقیقت داره؟ ۷. اینکه می‌گویند جن از فلز مثل سنجاق یا از بسم الله هراس داره چگونه است؟ ۸. اگر در هر شرایطی کسی با جن مواجه شد چکار کند؟ بخاطر این می‌گویم که شنیدم جن کافر و مسلمان داریم هم خوب هم بد، منظور اینکه آیا آسیب می‌توانند بزنند؟ ۹. اینکه گاهی اوقات یک دفعه یه لرز شدید در روح و بدن حس می‌کنیم و به اصطلاح عامیانه می‌گویند عزراییل از کنار روحت رد شده واقعیت داره؟ ۱۰. اینکه گوش سوت می‌کشه می‌گویند اگه گوش چپ باشه دارن پشت سرت بدی‌هات و میگن اگه گوش راست سوت بکشه دارن خوبیهات رو میگن درسته؟ ۱۱. منظور از همزاد که از بچگی می‌گفتند و هنوز میگن چیست؟ استاد بچه ها سوالات زیادی دارن نمی‌خواهم جواب غلط بدم. الان دوره علم و پیشرفت فکر و عقلانیت است خرافه در زندگیها زیاد آمیخته. لطفا تک تک جواب بدید تا بدونم کدام خرافه یا حقیقت هست و ان شالله جمع بندی کنم که جواب بچه ها را درست و منطقی بدهم تا یک عمر اشتباه فکر نکنند. بسیار تشکر از حوصله ای که به خرج دادید. حلال بفرمایید.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بسیاری از سؤال‌ها با مطالعه کتاب «جایگاه جنّ و شیطان و جادوگر» إن‌شاءالله رفع می‌شود. در جواب قسمت ۴. سؤال باید عرض کنم، نه. در شماره ۷ نیز، نه. در شماره ۸ با ذکر «لا اله الاّ الله» و ذکر صلوات منصرف می‌شوند . ۹ و ۱۰ و ۱۱، نه. موفق باشید  

33251

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام علیکم: استاد بنده بخاطر محل کارهمسرم باید زادگاه خود را ترک کنم هرچند کمتر از ۲ ساعت هست این دوری و مسافت. اما بفرمایید در دستگاه بندگی این مسئله را چطور تحلیل کنم تا ان شاءالله در مقابل حس غم غربت و تنهایی و بهانه‌های قلبم و بی صبری و دوری از ارحام بتوانم آرام بگیرم؟ توفیقات شما روزافزون باد. اگه امکانش هست در خصوصی پاسخ دهید.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ملاک زندگی صحیح عبارت است از تلاش برای حضور در محضر خداوند که البته با مطالعه و عبادت و رعایت تقوا و فعالیت‌های اجتماعی و حضور در محافل مذهبی پیش می‌آید، إن‌شاءالله. موفق باشید

32658
متن پرسش

سلام و ادب: ضمن آرزوی محرم شدن در طواف کعبه حقیقت رمضان و نسیم رمضان چنان می وزد که گویی یا باید چنان بال پرواز گشود که تا قرب حق در تمام مراتب و نسبت ها در وقت سحرگاهی انقلاب اسلامی، زمینی آسمانی شد یا که لباس احرام درآورد و به پوچی زمانه دست توافق داد و خود را در حداقل های احساس بودن در رنج بی ثمر دید. گویا یارای قرب از رمضان است در این سحر انقلاب اسلامی اشارتی چند و کنج فراغتی اندک نصیب مردمان شده جهت بازخوانی اندیشه های اصیل تاریخ، شما را تمنایی است ز ایشان مبنی بر اشارت های مواج در دریای طوفانی انقلاب اسلامی در عصر آرام طلب عقل پیشه مدرن تا حاج قاسم وار به دل طوفان های مقدس زمانه زده و بدون دل بستگی به فضیلت های کوچک، موقعیت های تاریخی خود را در «وقت حاضر» بیابند و ساحل های دور و نزدیک انسانیت را در عین پیوند دادن، درنوردد و دیگر بار، بارقه های امید خدایی بودن و خدایی شدن بشر را در آسمان ظلمت زده زمانه مدرن به روشنای چشم دلها بنشاند که نشانده و باز خواهد نشاند تا دلها ببینند که راه تا بی نهایت آسمان گشوده هست حضرت استاد هر کدام که باشد تفسیر، معارف، یا چند اثیر اخیرتان پیرامون نگاه زنده به اسلام در آیینه انقلاب اسلامی را یارای مواج کردن دلهای بیقرار است اما به کدام نظم و سامان باید پیش رفت به نظم جهان بین دو جهان، ندای بی صدا یا حکمت های حضور!؟ در نخستین گام به کدام موج تحول باید که پای دل داد و طوفان عشق را لبیک گفت؟ جان را هر دم طلب تازه خدای دگریست. التماس دعا در لیالی قدر.🙏🌹😍

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: وقتی به سلوکی باید اندیشید که در این زمانه در دلِ انقلاب اسلامی پیش آمده و حضرت روح الله «رضوان‌الله‌تعالی‌علیه» در افق این تاریخ، ما را «شدنی» می‌خواند که شخصیت خود او با آن ابعاد گسترده‌اش، صورتِ متعیَّنِ آن سلوک می‌باشد؛ در هر کجای انقلاب اسلامی که حاضر شویم، از بیراهه‌های جهان مدرن به بزرگراهِ اصیل این تاریخ گام نهاده‌ایم تا در خود بیابیم که کدامین سخن را باید زمزمه کنیم تا «خود» باشیم و «خود» شویم. از گوش‌سپردن به ندای بی‌صدای انقلاب اسلامی تا آن جهانی که بین دو جهان حاضر شده است و بنا دارد ما را در بر بگیرد و «بودنی» به وسعت بودنِ همه انسانیت آخرالزمانی به ما عطا کند. موفق باشید   

32639

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

استاد گرامی سلام: وقت شما بخیر. طاعات شما مقبول. بنده اولین سالی که با گروه ساحت حضور آشنا شدم و در کلاسها شرکت کردم برای ماه رمضان با توجه به کتاب رمضان دریچه‌ی رؤیت، احساس می‌کردم وظیفه‌ی م این هست که در ماه رمضان خیالات خودم را کنترل کنم و نگذارم هرز برود فکر می‌کنم امسال خیلی نیاز مبرم به این امر داشتم. به خصوص که بعضی مزاحمت‌ها و مانع تراشی‌ها با فعال کردن خیال برای بنده رخ می‌داد. در روز اول ماه رمضان هم آقا به این امر اشاره داشتند که ماه رمضان بستر مناسبی برای چنین امری است. خدا را شکر الان این را به عنوان سپر محکم مد نظر دارم و امیدوار به لطف خداوند هم هستم. در مورد مسائلی که چند بار عرض کردم که باعث تحیر و تعجب بنده می شد و خیلی من را انگشت به دهان می کرد، تصمیم گرفتم دیگر صحبت‌های او را دنبال نکنم چون دلیلی که مرا وا می داشت که رفتارهای او را دنبال کنم دیگر الان وجود ندارد و دوم اینکه نهایت حرفها و کید و مکر و حیله‌ی او همین چیزهایی هست که در این ایام نشان داده و چیز دیگری ندارد «و إن کید الشیطان کان ضعیفا» مکر ایادی شیطان که از او هم ضعیف‌تر. من اینقدر خوشبین به همه چیز هستم که فکر می‌کردم این پشمینه پوش تند خو و دراز قبا دار ممکن هست از روش خودش دست بردارد اما دیدم اینطور نیست منم دوست ندارم خودم را معطل او کنم. لطفا اگر موضوع و مطلبی هست که باید در این ماه به آن توجه کنم بفرمایید

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! در روایات به ما فرموده‌اند که شیطانی را در ماه رمضان به بند می‌کِشند که امر به فحشاء می‌کند. ولی شیطان وسوسه‌گر در میدان است و ما از طریق توجه به سیره اولیای الهی باید از وسوسه‌های شیطان که شاید در ماه رمضان بیشتر هم باشد، عبور کنیم. به همین جهت جناب مولوی فرموده: «ره لقمه چو بستی ز هر حیله برستی / وگر حرص بنالد، بگیریم کَری‌ها». و منظور از نالیدن حرص، همان وسوسه است که با بستنِ ره لقمه، فعّال‌تر به میدان می‌آید و ما با بی‌‌اعتنایی به آن وسوسه‌ها و خود را به کَری‌زدن، از آن وسوسه‌ها می‌توانیم عبور کنیم. موفق باشید

32464

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام علیکم و خدا قوت: ۱. می‌خواستم بدونم به نظر شما دیوان اشعار امام خمینی تا چه حد حاوی و دارای مباحث عرفانی و سلوکی هست یعنی آیا مثلاً اون مراحل سلوک و مباحث غلیظ عرفانی رو میشه در این دیوان پیدا کرد ؟ ۲. به نظر شما برای سلوک و افزایش حب خداوند انس گرفتن با اشعار و دیوان کدام یک از عرفا بهتر هست؟ مثلا بیشتر اشعار (حافظ) رو توصیه می‌کنید یا اشعار (امام خمینی) یا (علامه حسن زاده آملی) قاعدتاً افراد مذکور شعرهای غنی و عرفانی دارند اما می‌خواستم بدونم اگر قرار باشه یک کدامش رو توصیه کنید کدوم رو توصیه می‌کنید؟ ممنون

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: هرکدام ارزش خود را دارند. آری! واقعاً دیوان حضرت امام خمینی «رضوان‌الله‌تعالی‌علیه» نکات عرفانی خوبی دارد ولی عنایت داشته باشید زبانِ عرفان در شعر، زبان خاصی است با اصطلاحات خاص. پیشنهاد می‌شود اگر فرصت کردید مباحث «ما و حافظ» که در سایت هست را دنبال بفرمایید. امید است که شروع خوبی باشد. https://lobolmizan.ir/hafez  موفق باشید

32301

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام استاد: وقتتون بخیر.اینکه شیاطین در ملکوت سفلی هستند یعنی در طبقات پایین عالم مثال قوس نزولند؟ اصلا این مطلب صحت داره؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همین‌طور است زیرا اگر به بالاتر روند، شهاب‌های فرشتگان آن‌ها را طرد می‌کند. نکاتی در این مورد در کتاب «جایگاه جن و شیطان و جادوگر» و شرح سوره جن گفته شده است. موفق باشید https://lobolmizan.ir/sound/781?mark

32132

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام بر استاد عزیز و گرامی: کتاب تاریخی چی بخونیم در رابطه با بعد اسلام و قبل از اسلام که جامع باشد و به معارف دقیقی دست یابیم و همچنین کتاب برای عقاید خیلی دقیق اما از ابتدا، ان شاءالله خدا عاقبتتان را خیر نماید.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر بنده کتاب «فروغ ابدیت» از آیت الله سبحانی برای شروع خوب است. موفق باشید

31869
متن پرسش

با عرض سلام واحترام خدمت استاد عزیز: استاد تکه ایی از متن یک کتاب خدمت حضوراتان می‌گردد خواهشمند است در رابطه ی با نوع فکر ارئه شده در این متن اظهار نظر فرمایید، با کمال تشکر: *مغزهای کوچک زنگ زده* بگذارید اول نگاه کنیم که در دنیا چه تغییری رخ داده. بعد می آییم سراغ خودمان. قبلا شرکت های بزرگ واحدهای تحقیق و توسعه داخلی داشتند و به آن می بالیدند و البته مزیت رقابتی شان هم بود. مثلا شرکت آی.بی.ام  (که برادر بزرگ صنعت فناوری اطلاعات جهان محسوب می‌شود) تحقیقات سنگین انجام می داد و سود خوبی هم می کرد. اما امروزه داستان عوض شده است! شرکت‌های پیشرو در کنار تحقیق و توسعه داخلی، توجه زیادی به بیرون دارند. بد نیست یک نمونه را با هم بررسی کنیم: شرکت لوسنت تکنولوژی مالک بیشترین سهام آزمایشگاه‌های تحقیقاتی بل پس از جدا شدن از شرکت ای.تی.اند.تی (AT&T) بود. قرن بیستم، آزمایشگاه‌های تحقیقاتی بل قطعا برترین واحد تحقیقات در صنایع تجهیزات مخابراتی بود. اما شرکت دیگری وجود داشت به نام سیسکو! سیسکو فاقد آزمایشگاه‌های مدرن و قابلیت‌های درونی تحقیق و توسعه مانند آزمایشگاه‌های بل بود رقابتی بسیار نزدیکی با شرکت لوسنت داشت و گاهی از این شرکت پیشی می‌گرفت. ●هر دو شرکت سیسکو و لوسنت در یک صنعت فعالیت می‌کردند اما دارای استراتژی‌های متفاوتی در زمینه نوآوری بودند. شرکت لوسنت منابع عظیمی از ظرفیت‌های خود را به تحقیق و توسعه داخلی (همه چیز را خودم تولید کنم) بود. اما آن طرف سیسکو استراتژی متفاوتی داشت، این شرکت هر فناوری را که نیاز داشت از خارج از مجموعه خود بدست می‌آورد که عموما حاصل همکاری با یا خرید شرکت های کوچک فناور بود. از قضا برخی از همین شرکت ها توسط کارکنان قدیمی شرکت لوسنت راه‌اندازی شده بودند (سایت تجاری سازی فناوری نانو مچ). آنچه خواندیم نمونه از نوآوری باز است. نوآوری باز به زبان ساده این است که ما در جستجوی نوآوری در سطح محصولات، فرآیندها و کسب و کار هستیم. همه این نوآوری ها که به ذهن/عقل ما نمی رسد! همچنین نمی‌توانیم همه ایده های نوآورانه را عملیاتی کنیم. پس مرزها را باز می کنیم و با دیگران همکاری می کنیم. این می شود هم آفرینی! دو نوع نوآوری باز وجود دارد: ▪︎ نوآوری باز از داخل به بیرون: ایده و دانش از درون مجموعه شما به بیرون منتقل و منجر به نوآوری می شود. ▪︎ نوآوری باز از بیرون به درون: ایده و دانش، از بیرون به داخل جذب می‌شوند. ■ در نوآوری بسته همه کارها درون مجموعه و توسط خود مجموعه انجام می شود. شما در نوآوری باز می توانید با گروه های زیر همکاری کنید و نوآوری ایجاد کنید: مصرف‌کننده‌ها و مشتری‌ها؛ تأمین‌کننده‌ها؛ دانشگاه‌ها و سازمان‌های تحقیقاتی؛ رقبا؛ مخترعین؛ استارتاپ‌ها و مشاوران تکنیکی. □ نوآوری باز یعنی باز کردن مرزها برای همکاری با دیگران برای هم آفرینی در محصولات، فرایندها و کسب و کارها با و از طریق دیگران. ● یک یادآوری مهم: قرار نیست همه امور را از طریق نوآوری باز پیش ببریم. در برخی حوزه ها و زمینه ها، قطعا باید از همان روش نوآوری متعارف (یا به اصطلاح بسته) استفاده کرد. *تجویز راهبردی:* ■ وقتی شما مرزهای سازمان و کشورت را می بندی، وقتی با دیگران، تبادل ایده و نوآوری و فناوری نداری، وقتی در کلوب بزرگان دنیا عضویت نداری، وقتی تمام انتصاباتت از دور و بری هایت است. وقتی درب اتاقت، سازمانت و دانشگاهت را به روی دیگران می بندی، بعد از مدتی هر چقدر هم باهوش باشی می‌شوی یک *«مغز کوچک زنگ زده»*. اندازه مغز ما، به اندازه جهان ماست. دقیق تر بگویم: وسعت فهم ما به اندازه وسعت شبکه ماست. شبکه کوچک، مغز کوچک تولید می کند. وقتی با استارت‌آپ‌ها، های تک‌ها، بیگ‌تک‌ها، زنان و مردان بزرگ تعامل نمی کنی، زنگ می‌زنی! □ بسیاری را به دلایل امنیتی و غیرامنيتی و ایدئولوژیک کنار می‌گذاریم. محدود مواردی هم که ما می‌خواهیم با آن ها ارتباط برقرار کنیم به خاطر تحریم ها پذیرفته نمی شویم. ● چند دانشگاه «واقعا» بین المللی در ایران داریم؟ چند استاد غیرایرانی جهان‌تراز در ایران فعالیت می‌کنند؟ چند پروژه مشترک تحقیقاتی جدی با ده شرکت های‌تک دنیا داریم؟ چند شرکت ایرانی در بازارهای بورس جهانی لیست شده اند (پذیرفته شده اند)؟ کدامیک از ده شرکت برتر جهان در ایران کارخانه، آموزشگاه، آزمایشگاه اصلا نه یک کارگاه ساده صد نفره دارند؟ ● جواب همه این سوالات آیا عددی غیر از «صفر» است؟ سخت امیدوارم که باشد! این ایده بیمارگونه که همه چیز را خودمان اختراع و تولید کنیم بسیار خطرناک است. قرار نیست همه چیز را خودمان تولید کنیم. اصلا در ۹۵٪ موارد مهم نیست که چه چیزی را خودمان تولید کنیم. مهم این است که منفعتش به جیب چه کسی می رود؟ جهان تغییر کرده و مغزهای کوچک زنگ زده هر روز که دیرتر غار تنهایی خود را ترک کنند، بیشتر عقب می مانند. *سرآغاز نوآوری باز، ذهن باز و مغز باز است!*

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همین‌طور است که نباید در محدوده فکر و فهم خود متوقف شد و همچون طالبانیسم، دیگری را چه از نظر فکر و چه از نظر علم به حساب نیاورد و به نظر بنده هنر انقلاب اسلامی نیز در همین است که در عین حضور در جهان، بنا ندارد به بهانه حضور در جهان خود را ذیل استکبار معنا کند و بعضاً عده‌ای به بهانه‌ حضور در جهان، طوری حضور ما را برنامه‌ریزی می‌کنند که عملاً مانند کره جنوبی ذیل جهان استکباری قرار می‌گیریم که حتی اختیار معامله با کشور مستقلی مثل ایران ندارد. موفق باشید

30637

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام وقت به خیر: می‌خواستم بدونم برزخ و قیامت روحانی هستن یا جسمانی؟!
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! جسمانی هستند ولی جسمِ برزخی و قیامتی، مثل جسمی که در خواب از اشیاء می‌یابیم. در این مورد جزوه‌ی «چگونگی حیات بدن اُخروی» که روی سایت هست می‌تواند کمک‌کار باشد. http://lobolmizan.ir/leaflet/1295/ . موفق باشید

29603

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام: لطف می‌کنید بگویید چگونه همچین سایتی درست کرده اید. برای کسب و کار خرید آنلاین می‌خواهم که شبیه همین باشد.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده در جریان نیستم، رفقا بودند که موضوع را دنبال می‌کردند. خوب است از همین طریق از مسئول محترم سایت سؤال بفرمایید. موفق باشید

 

 

28868

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام و ادب: استاد ارجمند دل تنگ و ابهامات زیادی دارم. تقاضای ملاقات حضوری داشتم. قبلا از حسن نظر شما کمال تشکر را دارم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: متأسفانه در شرایطی نیستم که به‌جز از طریق سایت بتوانم در خدمت رفقا باشم. موفق باشید

28552

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام استاد طاهرزاده عزیز: نظر شما درباره ی این نظر استاد محقق داماد چیست؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: کو؟ موفق باشید

28524

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام استاد: با توجه به اینکه روح آدمی بی زمان و مکان است می‌توان گفت ذات انسان بی زمان و مکان است و فقط تا زمانی که انسان در دنیاست، زمان و مکان برایش معنی می‌دهد؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همین‌طور است. و به همین جهت نفس ناطقه زمان و مکان را می‌فهمد. موفق باشید

39322

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام و احترام خدمت استاد بزرگوار: در صفحه ۲۷۷ کتاب عقل و ادب فرمودید تاریخی شروع شده که در آن جریان های غربگرا دیگر در آن جایی ندارند و مردم به چیزی غیر از غرب نظر دارند. سوألم اینه که اگه از غربگراها و‌ جریان اصلاح‌طلب عبور کردیم، پس چرا سال ۱۴۰۳ فقط چهل درصد از مردم رأی می‌دهند اونم به جریان غربگرا و اصلاح طلب؟ پس چرا غرب و غربگرایی در منازل و اجتماع و ادارات و بازار و تمامی شئون زندگی جاری و ساریست؟ حتی بیشتر و بی رحمانه تر از قبل. اونقدر جزئی از ما شده که بیگانه بودنش با جانمون را هم حس نمی‌کنیم. متشکر و شرمنده ام از زمانی که میگذارین

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به هر حال حضور در تاریخی که تازه گشوده، همان‌طور که در آن کتاب عرض شد؛ در یک فرآیند تاریخی خود را حاضر و حاضرتر می‌کند همان‌طور که با کربلا تاریخی آغاز شد برای عبور از سیطرۀ امویان، ولی آن امر، در یک فرایند تاریخی صورت گرفت وگرنه در ظاهر قضیه که امام و یاران‌شان را شهید کردند و زن و فرزندان‌شان هم اسیر؛ ولی حضرت زینب «سلام‌الله‌علیها» با آن بصیرت فوق‌العاده اظهار داشتند «ما رأیت الا جمیلا» زیرا معنای عبور از سیطرۀ امویان را در دل همان جنایت‌ها متوجه شدند. موفق باشید

33722
متن پرسش

سلام استاد بزرگوار: مایل بودم بخشی از آنچه که درباره آزادی و زن در قرآن دیده‌ام با شما در میان بگذارم و از رهنمودهای شما بهره ببرم. هیچ موقعیت و محیط و شرایطی هیچ جبر تاریخی، آزادی را از انسان و از زن نمی‌گیرد، همسر لوط و همسر نوح، تحت ولایت و تربیت دو عبد صالح خدا و پیامبر الهی بودند اما مَثَل اهل کفر شدند. می‌شود رفتار انسانی ببینی، لقمه‌ی پاک بخوری، در هوای معنویت نبی خدا نفس بکشی و کافر باشی. می‌شود در کاخ فرعون با همه وسوسه‌ها و جاذبه های سلطنت باشی و آرزویت خانه‌ای در همسایگی خدا باشد. می‌شود در محیط کاملا مردانه معبد باشی؛ در معرض وسوسه‌ها و شیطنت‌های مردان باشی و حصار محکمی بر پرورشگاه انسان در وجودت بسازی، تا خانه‌ی امن روحِ الله شود. تا یکبار برای کل تاریخ بشریت، مادری باشی که «روحنا» را به سویت بفرستند تا حامل آیت الهی شوی. می‌شود آنقدر در مقام غیب باشی که هیچ نامی از تو در کتاب نباشد، اما کتاب، همه واگویه‌ای از اسرار تو باشد، می‌شود حجتِ حجج الهی شوی. اگر در مقامِ مََثل اهل ایمان و اهل کفر، مردانی پیش چشم می ةمدند و خدا بر آنها مثال می‌زد که بر خلاف رسم زمانه، طالب کلمه‌ی توحید شدند، باز در دلهایی این گمان باقی بود که اگر زن بودند نمی‌توانستند چنین «نه» بزرگی بگویند، اما هر چهار نفر و در هر دو جبهه را از زنان مثال زد، شاید از آنرو که به انسانیت و به ویژه زنان نشان دهد، هیچ چیز، در هیچ مسیری، آزادی تو را سلب نمی‌کند مگر اینکه تو خود، بر خود تار بتنی و در چاه نفسانیت خود سقوط کنی، ما در فضای کفر مدرن و توحید زمانه خود نفس می‌کشیم اما می‌توانیم در صحنه‌ها باشیم، جهاد علمی و مادری و حُسْنُ التَّبَعُل را به زیبایی کنار هم و تنیده در هم پیش ببریم و در حصار امن عفاف، مراقب مقام غیب بودن خود باشیم. استاد: سالهاست کلمه به کلمه سخن شما را و آنچه آبشخور معرفت مناسب زمانه دانسته اید از متعالیه و عرفان و ... در حد ظرفیت خود، نوشیده‌ام و می‌دانم تک تک ما (زن و مرد) در فضای انقلاب چه نفس‌های عمیقی کشیده ایم. در چند نکته دردهایی به جان دارم که برایتان بازگو می‌کنم شاید چون شما به عنوان یک زن در جامعه نزیسته‌اید بازگویی این تجربه‌ها برایتان منظری باز کند. ۱. دو گانه عقل و قلب (عقل و عشق) آنچنان افراطی مطرح می‌شود و پیشاپیش سهم زن تنها عاطفه می شود و سهم مرد عقلانیت که گویی جای نفس کشیدن در فضای حکمت و عقلانیت برای زنان بسته است. گویی زن سرمایه و مجال پرداختن به علوم عقلی ندارد و چنین پرداختنی خلاف روح زنانگی است. وقتی از پرداختن دختر امام به مسائل زنان با رویکرد حکمت متعالیه سخن گفتید یک نفس راحت کشیدم که حداقل بخاطر سالها پرداختن به حکمت متعالیه سرزنشم نخواهد کرد. فقط بدانید ما در غربت سختی به سر می‌بریم. ۲. نهادهای مذهبی و حتی انقلابی به وفور جایگاه زن را موجودی درجه ۲ و در پس مردها و در پَس‌تویِ خانه‌ها می‌دانند، اگر جایی مجالی به زنان می‌دهند از درد ناچاری و گاه برای رعایت مسائل شرعی است، مثل جنابعالی حقیقتا جایگاه جدی برای زن قایل نیستند، ما تفاوت تکریم و تظاهر به تکریم زن را در جان خود حس می‌کنیم. این رویکرد شایع در مورد زن، بستر تقابل زن با دین و نظام را فراهم کرده، من مثل برخی نمی‌خواهم همه بحران پیش آمده در مساله زن و حجاب را گردن دشمن بیندازم، ما چشیده ایم طعم تلخ تحقیر را در نهادها و نظامات دینی و ... انکار این ضعف در جبهه به ظاهر خودی، مواجهه ما با حقیقتِ آنچه در حال رخ دادن است به تعویق می اندازد.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: این است همان طلوع صبحدمان، و از آن سخن می‌گویید که دیگر در تاریخی که انسان تنها می‌تواند در نزد خود و در آزادی‌اش به‌سر برد؛ فقط انسان داریم، چه زن و چه مرد. درمانده آن‌هایی که هنوز متوجه این امر نیستند تا همچون حضرت روح الله «رضوان‌الله‌تعالی‌علیه» به طور عجیبی در وصیت‌نامه الهی سیاسی خود فرمودند: «ما مفتخريم‏ كه بانوان ما و زنان پير و جوان و خرد و كلان، در صحنه‏ هاى فرهنگى و اقتصادى و نظامى حاضر، و همدوش مردان يا بهتر از آنان در راه تعالى اسلام و مقاصد قرآن كريم فعاليت دارند.»

آیا به اعجاب نمی‌آیید که چگونه حضرت روح الله فهمید تاریخی به ظهور آمده که زنان در پیش خود در امکانی که امکان هر انسانی می‌تواند باشد، آمادگی حضور دارند و این حضور، دیگر حضورِ انسان است و انسان در همه ابعادش آمادگی حضور در این تاریخ را دارد چه در بُعد عقلی و چه در بُعد عاطفی. موفق باشید    

33119

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام علیکم: یکی از اقوام مون با ارتباط تلفنی با یک نفری که آن شخص با اینکه مکان سکونتش خیلی دور تر از روستای ما است ولی با انجام کارهایی مثلا مکان اشیا را می فهمد و... چه کاری انجام دهم که دست آن شخص از آنجا کوتاه شود و دیگر از فهمیدن آن مطالب عاجز بماند و... ۲. حرز امام جواد چه تاثیری در جادو داره؟ چه اذکاری و سوره هایی برای بسته شدن راه جادو خوبه؟ ۳. در جایی خواندم ذکر هو ظاهر و باطن.... را به تعداد دفعاتی بگیم راه مکاشفه و شهود باز می شود آیا درست است؟ ۴. برای گفتن ذکرها به چه کتاب معتبری رجوع کنیم؟ ۵. بعضی از مواقع سوره الرحمن را می خواندم چیزهای عجیبی می دیدم در خانه یمان دلیلش چیست؟ ۶. برای تسلط و اراده ام در خواب چه کار کنم؟ ۷. بنده نسبت به خوابیدن شهوت دارم یعنی خوابیدن را دوست دارم و وقتی می خوابم خوابم طولانی میشه چه کار کنم تا از این عادت بیرون بیام؟ سپاس و تشکر

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: مواردی که می‌فرمایید مواردی نیست که بنده در آن وارد باشم. موفق باشید

32490

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام و عرض ادب: بنده خانمی هستم حدود ۴۲سال، ومجرد، خواستگار زیاد دارم ولی هر بار به هر دلیلی ازدواج اتفاق نیفتاده است. سؤال من این است که آیا من نباید به این نتیجه برسم که خدا برای من ازدواج مقدر نکرده، وبه دلیل درگیری ذهنی که برایم ایجاد می کند و مرا از پرداختن به مطالعه عمیق و تمرکز روی آن دور می کند، و خواه ناخواه روی حضور قلب در عبادت من هم تأثیر می گذارد (البته خیلی تلاش کردم که اینگونه نباشد ولی متاسفانه نتوانستم) بهتر نیست بعد از ۲۰ سال قید ازدواج را بزنم و به هیچ خواستگاری دیگر فکر نکنم. ممنون استاد، خیلی برایم دعا کنید، عمرم صرف این قضیه شد.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! هر چه بادا باد. می‌توان در حضوری گسترده و دریایی گشوده خود را حاضر کرد که آمدن و نیامدن خواستگاران چندان بزرگ نباشد که دریای آرام ما را طوفانی کند. می‌توان جهانی بود که این موج‌ها تنها موجی باشند که اگر آمدند، خوش آمدند و اگر نیامدند، به خدایشان می‌سپاریم. لذا شرط این حضور آن نیست که نفی خواستگاران بکنید، بلکه چندان جایگاه بزرگی برایشان قائل نباشید. موفق باشید

32450

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام استاد عزیز و گرانقدر: اعیاد مبارک. استاد جان، در جایی شنیدم ذکر «یا موثر» به سکون واو، باعث کشف استعدادهای درونی می شود، درست است؟ در ثانی آیا ذکری هست که با مداومت بر آن، انسان دقیقا در جایگاهی قرار گیرد که می بایست؟ از لطف شما سپاسگزارم

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده در جریان این امور نیستم. پیشنهاد اصلی بنده تدبّر در قرآن است که به تعبیر قرآن، خود قرآن ذکر حکیم است. موفق باشید

32449

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام علیکم: استاد گرامی، عیدتان مبارک. قصد دارم ان شاالله به صورت جدی تفسیر المیزان رو شروع کنم. لطفا راهنمایی بفرمایید. آیا جایی، کلاسی سراغ دارید که در این باره بتوانم استفاده کنم؟ اگر بخواهم در منزل شروع کنم چه اقداماتی باید صورت دهم؟ متشکرم

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: پیشنهاد اولیه آن است که به جزوه «جایگاه تفسیر المیزان و روش استفاده از آن» https://lobolmizan.ir/search?search=%D8%A7%D9%84%D9%85%DB%8C%D8%B2%D8%A7%D9%86&tab=posts&inner_tab=leaflet

رجوع فرمایید. در آن‌ جزوه راهنمایی‌های لازم را خواهید یافت. موفق باشید

نمایش چاپی