سلام استاد: اساتید بزرگی هستند که در فضای مجازی معرفت النفس تدریس میکنن و به مخاطبین در صورت طلب خودشون برنامه میدن یا غفور ۱۰۰ تا یا قوی ۱۱۶ تا یا میسر ۳۱۰ تا یا منعم ۲۰۰ تا مثل این نمونه که یکی از اساتید به همه در ابتدای مسیر میدن. دیشب در خدمت یکی از شاگردان شاگردان علامه حسن زاده بودم ایشان میفرمودند ایشون مگه انسان کامل اند که ذکر خاص به حساب ابجد میدن شرط این کار کامل بودنه طبق فرمایش همه عرفا یا با اجازه استادشون و این اجازه رو هم به شاگردشون اطلاع بدند با اجازه ی استاد میتونن این ذکر رو با این تعداد به شاگرد بدن میخواستم نظرتون رو بدونم.
باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر میآید همانطور که قبلاً عرض شد اصل مسئلهی حروف ابجد مورد سؤال است. به چه دلیل ما باید به این نوع مسائل و مطالب اعتماد کنیم؟ بد نیست به جواب های شماره ۱۷۱۱۸ و ۵۰۹۴ و ۳۴۰۷ رجوع فرمائید.آری! تنها در موضوع تعداد اذکار تنها ما آن تعدادی را میتوانیم بپذیریم که در روایات معصومین به ما رسیده است. موفق باشید
با سلام و احترام خدمت استاد گرامی: چرا امیر المومنین (ع) در نهج البلاغه فرموده اند « کل معروف بنفسه مصنوع» اما در دعای صباح آمده است « یا من دل علی ذاته بذاته»؟ آیا این دو منافات ندارند؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! هر آنچه را بتوان از آن تعریفی و مفهومی داشت، مصنوع است و مخلوق. ولی حضرت حق که عین وجود است، عین نور است و مثل نور، خودش معرف خودش میباشد. موفق باشید
سلام: من صوت ها و آموزش های شما رو زیاد گوش میدم. برای خودم بسیار جالب هست و علاقهمندان دنبال میکنم و آموزش هم میدم. چون میبینم مردم از مسائل کوچکی که چون علتش رو نمیدونن خیلی ناراحت هستند. براشون توضیح میدم اونچه که میدونم بعضی وقتها میگم آیا این توجیهات که از دین میگم آیا درست هست نکنه اشتباه بگم. درباره مجرد. معرفت نفس. توحید. نمیشه من رو مورد امتحان قرار بدید. بنظر خودم بحث های شما رو میگم ولی اگه اشتباه یاد گرفته باشم چی؟ و از لطف خدا یا شیطنت شیطان خیلی هم قبولم دارند و مشتاقانه پای حرفهام میشینند و یک سوال دیگه آیا درباره رابطه نفس با طبع یا مزاج بدنی هم صوت دارید؟ و تشکر میکنم از خدا که شما رو برای ما خلق کرده.
باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. وقتی کلیات مباحث را در اختیار دارید دیگر نگران جزئیات مباحث نباشید که با نظر و سلیقه خود با مخاطب در حدّ آمادگیاش مطرح میکنید. ۲. دستگاه رابطه نفس با طبایع که جناب ابن سینا در آن باب سخن گفتهاند، غیر از دستگاه نظر به نفس است در الهیات که جناب صدرالمتألهین دنبال میفرمایند و امثال حضرت امام خمینی و علامه طباطبایی، بیشتر در این میدان مباحث نفس را مطرح میکنند. موفق باشید
سلام: اگه الله همان امام زمان هست پس قل هو الله احد میشه بگو او امام زمان یگانه است. هر جایی در قرآن یا دعاها باید الله رو امام زمان گرفت. خودم فکر میکنم چون اهل بیت بدون نقص و کامل بودند پس اراده ی خدا میشوند و تفاوتی با خدا ندارند و مجرد که جا ندارن. مثل فرشته ها که نمیشه گفت جبرایل و میکائیل دو جا دارن. هر وقت به هر کدام نیاز بود هستند. پس خدا و امام زمان دوتا هستند به هر کدام که نیاز باشه هستند. حالا آیا من من چی؟ چه جایی هست آیا من هم چون مجرد جا ندارد با امام زمان یکی میشم؟. یعنی اگه بدون نقص بشم اراده امام زمان میشم؟ اگه بخواهیم آموزش درباره توحید بیشتر از مطالب سایت داشته باشیم جایی هست؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: هیچ مخلوقی در جایگاه خالق قرار ندارد، بلکه همه مظاهر اسماء او هستند و انسان کامل به حکم «علّم آدم الاسماء کلها» مظهر همه اسماء او میباشد و بدین لحاظ ما در نظر به او با انوار کامله حضرت حق روبهرو خواهیم شد. در این رابطه علیکم به دنبالکردنِ «برهان صدیقین» و شرح صوتی آن که روی سایت هست. موفق باشید
با سلام: چه عیبی دارد که ما وحدت وجود را در جنبه تشریعی پیاده کنیم. توضیح اینکه ما فقط اوامر خدا را تبعیت کنیم و خواست خود را نفی کنیم. این باشد وحدت وجود. دیگر کاری نداشته باشیم که فقط خدا وجود داشته باشد. بگوئیم: هم خدا هست و هم غیر او. اما در تشریع بگوییم که فقط حرف خداست و حرف غیر او را نفی کنیم. نمیدانم مفهوم را رساندم یا نه! با تشکر!
باسمه تعالی: سلام علیکم: اینکه به لطف الهی انسان متوجه شود که تنها با رعایت اوامر الهی در اعمال خود سعادتمند میشود، حرف خوبی است ولی موضوع «وحدت وجود» یک بحث نظری است و در مباحث نظری باید مورد بررسی قرار گیرد. موفق باشید
با سلام: آیا الله ذاتی صمد است یا الله وصفی؟ با تشکر!
باسمه تعالی: سلام علیکم: او در احدیت خود، در ذات خود مستغرق است و امثال صمدبودن برای او، وصفی است که ذاتاً در او میتوان یافت، برعکسِ خالقیت یا رزّاقیت که اوصافی است که در نسبت با مخلوق در او مییابیم. موفق باشید
با سلام: من یک گلایه از شما دارم. خودتان می دانید که برهان صدیقین زیربنای بیشتر مباحثی است که در صوت ها و کتاب هایتان و همچنین پرسش و پاسخ هایتان میباشد. اما شما در چندین جا به صراحت اعلام کرده اید که برهان صدیقین برای آموزش بود و باید سراغ وحدت شخصی وجود رفت. خوب برهان صدیقین باید زیر بنای وحدت شخصی وجود باشد نه آنکه شما آن را رد کنید و بگویید فقط برای آموزش بوده است. چرا ما را سر کار میگذارید. خوب از همان اول بروید سراغ وحدت شخصی وجود. جالب این است که شما هرکس که در وحدت شخصی وجود اشکال دارد به برهان صدیقین ارجاع می دهید. آیا این روش شما تناقص در رفتار نیست. من خودم چند سوال داشتم درباره وحدت شخصی وجود که مرا به برهان صدیقین ارجاع میدهید. مطلب بعدی احساسم است که شما در پاسخ دادن به پرسش ها، مخصوصا اگر درباره وحدت شخصی وجود باشد احتیاط میکنید. به عنوان نمونه من سوالم این است که بر اساس وحدت شخصی وجود آیا شیرینی شکر از خداست؟ جواب برهان صدیقین را میدانم. از دیدگاه عرفان پاسخ دهید. احتمالا مرا دوباره به برهان صدیقین ارجاع میدهید! لطفاً توضیح دهید! با تشکر!
باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! وقتی برهان صدیقین «فهم» شد، بسیاری از سؤالات نسبت به وحدت وجود جواب داده میشود و یا برای دنبالکردن مبحثِ «وحدت وجود» خوب است به کتاب «مبانی عرفان نظری» از استاد یزدانپناه رجوع فرمایید. موفق باشید
با سلام و احترام خدمت استاد گرامی: در جلسه راز طلوع بشر جدید، فرمودید برای شناخت نبی باید به فهم تاریخی برسیم. ممکن است لطف بفرمایید و منظور خود را از فهم تاریخی و نسبت آن با شناخت نبی را بیان نمایید؟ همچنین در نسبت با آیه ۴۶ سوره حج که مطرح فرمودید، چگونه منکر نبوت با نظر به سرگذشت ملت های نابود شده صاحب قلبی میشود که با آن تعقل کند؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: این موارد بیشتر با دنبالکردن مباحث برایتان روشن میشود. زیرا مانند نور است که باید با حساسیت نسبت به آن، آن را احساس کرد نه آنکه بتوانید چیزی بیاموزیم تا برایمان معلوم شود بلکه در مسیر تذکراتی که مباحث پیش میآورد، آرامآرام متوجه حضوری اینچنینی در تاریخ خواهیم شد. موفق باشید
سلام وقت بخیر: استاد سوالی داشتم ازتون. من فرزند سومم ۱۲ سالشه گوشی نداره اما با گوشی خودم و پدرش بازی میکنه چند روز پیش دیدم توی گوگل محتواهای بدی رو سرچ کرده و نمیدونم باید چیکار کنم چطور باید باهاش برخورد کنم؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: تذکر به اینکه رفتن به سراغ این نوع مسائل، شیطان را که دشمن انسان است وارد فکر میکند و آن فرزند را از این جهت انذارکردن، خوب است تا خوف رجوع به این امور در او پیش آید و این تذکر باید مکرر به ایشان داده شود. موفق باشید
سلام استاد عزیز: با توجه به مبحث جهان گمشده در عالم خیال، آیا خداوند میتونه در صورت یک پرنده زرین عجیب و زیبا و با ابهت و جلال که وقتی نگاهش میکنی انگار دنیا و همه چیز دست اونه و اون هست که رییس همه چیز و عالمه دربیاد؟ من همچین چیزی رو زمانی که در خدمت سربازی لب مرز در بیابون بودم و مباحث شما و مولوی رو دنبال میکردم برام رخ داد. انگار که در افق خیالم همچین چیزی رو دیده باشم. ولی نه در واقعیت. ولی اثر انگار طوری بود که اون چیزی که دیدم با واقعیت ارتباط داشت. و اینکه آیا موسیقی میتونه همچین قضایایی رو وقتی انسان رعایت احکام شرعی و پاکی نگاه رو رعایت میکنه در انسان اتفاق بیفته؟ چون بنده گاها وقتی این قضایا رو رعایت میکنم بعضی از خیالات و تصاویر با بعضی از آهنگها که گاها آهنگساز و خواننده اونها مذهبی هم نیست میاد تو دل و ذهنم. حتی وقتی گوششون میکنم. آیا این قضایا همون مباحث جهان گمشده هست؟ ممنونم
باسمه تعالی: سلام علیکم: میتوانیم چنین حضوری را در مواجهه با اموری که فرمودید، درک کنیم از آن جهت که حضرت حق به نور اسماء حسنایش، تجلیات متفاوتی دارد که البته آن تجلیات، نورِ ذات است و نه خود ذات. موفق باشید
سلام استاد: اگر عالم وجود ربطی دارند و نه وجود مستقل، در این صورت آیا این صحیح است که اختیار اصلا برای وجود ربطی معنا ندارد؟ البته اختیار به آن معنایی که ما تصویر می کنیم که بیشتر یک موجودی مستقل از وجود خدا در نظر می گیریم و یک اختیاری برای آن در نظر می گیریم.
باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! اختیار به معنای ارادهای در مقابل خداوند معنا ندارد، ولی به حکم «اعطی کل شیئٍ خلقه» آنگاه که حضرت حق ما را به ما داد، ما در ذاتِ امکانات متکثر خود عین اختیار هستیم و به همین جهت اختیار، ذاتیِ هر انسانی میباشد به جهت رو در رویی با امکانات متکثری که در پیش رو دارد. موفق باشید
چقدر زیباست که حق را ماورای ابژه و سوبژه ببینیم که همه عوالم را پر کرده و فقط اوست که در صحنه است، هم ابژه و هم سوبژه، نه اوبژه و نه سوبژه! چه حق زیباییست! اما طلب حضور من اینجاست که آیا وحی محمدیِ من عرف نفسه فقد عرف ربه نظرش به سوبژهای که ابژه است شدیدتر نیست تا ابژهای که سوبژه است؟ گویا نفس موضوعیت دارد نفسی که بسیط الحقیقه کل الاشیاء است. یعنی هم ابژه و هم سوبژه ای که از سوبژهی ابژه نما حرارت وجود میگیرد. بیرون ز تو نیست هرچه در عالم هست انگار آغاز پایانی ماست و این دلنشینی و حکایت حب من است به خودم! به خودی که همه حضرات را پر کرده است، کون جامع!
باسمه تعالی: سلام علیکم: امری که به میان آوردهاید توجه به نکات خوبی است البته باز هم به بنیادیترین بنیاد نظر کرد که ان شاءالله مباحث «راز طلوع بشر جدید و نسبت آن با اصالت وجود در حکمت متعالیه» بتواند پیش آورد. موفق باشید
با سلام: در بحث وحدت وجود اگر ما وجود را فقط خدا بدانیم و کثرت را در مظاهر برده و از آنها به عنوان نمود یاد کنیم، آیا من به عنوان نمود، میتوانم احساس وجود کنم؟ با تشکر!
باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! ما در «وجودِ» خود عین ربط به وجود مطلق خود را در عین آنکه هیچ نیستیم جز ربط؛ مییابیم آنگاه که بتوانیم از کثرت ماهیات عبور نماییم. موفق باشید
سلام: آیا هرمنوتیک فلسفی همان قلوب یعقلون بهاست که در انوار متجلیه انقلاب اسلامی ظهور کرده است؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: اگر با رویکردی که آیه ۴۶ سوره حج با ما در میان میگذارد که حضور در تاریخ است ولی در صحنههای جغرافیایی زمین و نظر به سرنوشت ملتها؛ آری! میتوان امروز در آینه انقلاب اسلامی حضور اراده الهی را احساس نمود. موفق باشید
با سلام استاد عزیزک در عالم و جهانی که زندگی می کنیم و مظاهر اسما الهی، اگر در حضور باشیم، همه چیز ماییم و ما همه چیزیم، در عین بی شکلی. در حضور فقط احساس داشتن و عشق می کنیم، این جنس ملکوت و آسمان است. حال در عالم ماده و طبق حرکت جوهری و اینکه عالم ماده چیز خاصی نیست، آیا می توانیم بگوییم که حالات روحی انسان از غضب وترس و...همان نیستی و حاصل نزدیک شدن ملکوت انسان به نیستی است؟ اگر اینطور است، استاد خیلی دوست داشتم نماز و روزه و اعمال و زندگی صبح تا شبم کمک کند تا بتوانم بیشتر باشم هرچند الحمدلله در بعضی زمینه ها پیشرفت خوبی داشتم، اما با بروز مشکلی در زندگی اخیرا مشکلی را در درون خودم یافتم که به یکباره فهمیدم نیستم. استاد عزیز در سر نمازتون التماس دعا داشتم. ممنون میشم دعا کنید.
باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده دعا میکنم. آری! باید به حضوری نظر داشت که در عین نظر به حضور بیکرانه حضرت حق، خود را عین ربط و فقر إلی الله بدانیم. هزینهکردن زندگی در مقابل ظلم، برآمده از روحهای بزرگی است که در مکتب انبیاء الهی پرورش یافتهاند. آنان را نیروهای نورانی و معنوی از هرگونه محافظهکاری باز میدارد. از خود گذشتگیها زیر سایه باوری متعالی، یک فرصت است که خداوند برای یک ملت پیش میآورد. مانند یک رود که با خروش خود کرانههای خود را در مینوردد و مانند پروانه که ادامه خود را در دل شعله شمع جستجو میکند تا شعله شمع برافروختهتر گردد. موفق باشید
با سلام: منظور از وجود منبسط، در عرفان چیست؟ با تشکر!
باسمه تعالی: سلام علیکم: خوب است این نکته را در بحث «برهان صدیقین» و شرح صوتی آن که روی سایت هست، دنبال بفرمایید. موفق باشید
سلام علیکم: با توجه به تهاجم فرهنگ غرب که بر جامعه هست و جوان ایرانی که باید دنبال هویت دینی خود برود چگونه باید دنبال هویت ملی و ایرانی خود رفت؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: با تأمّل در معارف شیعه مثل کتاب «شیعه در اسلام» از آیت الله طباطبایی و با تأمّل در تاریخ معاصر مثل مطالعه کتاب های آقایان موسی نجفی و موسی حقانی، افقهایی برای تفکر در این موضوعات گشوده میشود. موفق باشید
با سلام خدمت استاد عزیزم: استاد من از این همه تغییر احوالاتم میترسم. گاه خوبم گاه بد. گاه پر از امید گاه در اوج ناامیدی و نیستی. میترسم از علایم افسردگی باشد. از کجا بفهمم این تغییر احوالات خوب است یا بد؟ و البته همیشه تغییر حال بدم به خوبم از طریق خلوت صحبت با خدا و نوشتن هایم بوده و روشن شدن نوری از درونم که مرا از سرگردانی ها نجات میدهد و وجودم را گرم میکند.
باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر میآید این همان «نیستانگاری» است که تقدیر این تاریخ می باشد و درک این حالت و نظر به راههای عبور از آن بسیار برای امثال شما مهم است. عرایضی در این رابطه در ۴ جلسه شده است. خوب است که به آن مطالب رجوع شود. https://lobolmizan.ir/search?search=%D9%86%DB%8C%D8%B3%D8%AA%20%D8%A7%D9%86%DA%AF%D8%A7%D8%B1%DB%8C&tab=sounds موفق باشید
با سلام و احترام: با توجه به حدیثی که در ادامه آورده شده است، منظور از این که خداوند افراد مجرد را از راه مباح بی نیاز می کند چیست؟ مگر رفع نیاز جنسی غیر از ازدواج دائم و موقت و در زمان قدیم ملک یمین امکان پذیر است؟ امیر مؤمنان علی (علیه السّلام) برای گریز از خطر آلوده شدن و رهایی از دام شیطان هنگام رو به رو شدن با نامحرم، این گونه رهنمود می دهد: اگر یکی از شما زنی را دید و خوشش آمد، چشم از او برداشته، نزد همسر خود رود که آنچه او دیده است، همسرش نیز دارد و مواظب باشد که شیطان را بر دل خویش راه ندهد و آن که متاهل نیست، دو رکعت نماز بخواند و خدا را زیاد سپاس گوید و صلوات بر پیامبر و خاندانش فرستد، آنگاه از فضل خدا بخواهد و خدا نیز با رحمت خویش او را از راه مباح بی نیاز می گرداند. منبع حدیث: http://lib.eshia.ir/۱۲۰۲۴/۳/۵۸۹/٪D۹٪۸۸٪D۹٪۸۱٪D۹٪۸A٪D۹٪۸۷
باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! هم از آن جهت که انسان از طریق همسر خود نسبت به دیگر زنان مستغنی میشود و هم از آن جهت که احوالاتی در روح انسان پیش میآید که این نوع جذبهها نسبت به نامحرم برایش سرد میگردد. موفق باشید
سلام: من باردار هستم. میخوام اسم بچه ام را بگذارم محمد یاسین به من گفتند که یاسین اسم اول سوره ی قرآن هست همیشه بچه ات مریض میشود میخواستم بدونم که حقیقیت داره؟ ممنون
باسمه تعالی: سلام علیکم: قکر نمیکنم اینطور باشد. واژه «یاسین»، نظر به پیامبر و اهل البیت «علیهمالسلام» دارد. موفق باشید
بسم الله الرحمن الرحیم. سلام و عرض ادب امیدوارم حالتان خوب باشد و از اینکه برای پرسش های ما وقت می گذارید سپاسگزارم. مطلبی که در ادامه می آید از مرحوم آیت الله مصباح یزدی است. ایشان فرمودند به هنگام گفتن ذكرهاى لفظى، مثل «تسبیحات اربعه»، كه معنایى را تصور مىكنیم و این لفظ را بیانگر و حاكى از آن قرار مىدهیم، مقصود این نیست كه آن معنا به خداوند متعال و یا ملائكه و دیگران تفهیم شود، چون قصد مكالمه و همسخن شدن نداریم بلكه مىخواهیم آن معنا در روحمان اثر بخشد. اما در کلام رهبری و دیگر صاحب نظران بنده شنیدم و مطالعه کردم که هنگام نماز و ذکر گفتن ابتدا باید خداوند را مخاطب قرار دهیم و بدانیم که با او سخن می گوییم و بدانیم که به او چه می گوییم اما آیت الله مصباح فرمود قصد مان هم سخن شدن نیست میشه این تناقض را برام روشن کنید. خیلی ممنونم و آرزوی توفیق روز افزون برای شما استاد گرامی
باسمه تعالی: سلام علیکم: هر کدام در جای خود لازم و صحیح است. بستگی به نوع ذکر و موقعیت آن دارد مثل سوره حمد، که در یک قسمت که صفات خدا را با خود در میان میگذاریم، به نظر آیت الله مصباح نزدیک میشویم. و در آن قسمت که خدا را مورد خطاب قرار میدهیم، به نظر مقام معظم رهبری نزدیک میگردیم. موفق باشید
سلام وقت به خیر: ببخشید من یه سوال پرسیدم شماره 36439، درخواست دارم حذفش کنید، چون با اطلاعاتِ نامطمئن پرسیدم و برای شخص بد میشه. ممنون.
باسمه تعالی: سلام علیکم: سؤال مذکور اساساً در معرض دید کاربران قرار نگرفته است. موفق باشید
با سلام: روش تحصیلی و تربیتی دوران قدیم چگونه بوده که توانسته بوعلی سینا و فارابی و رازی و ملاصدرا و هزاران عالم دیگر را وارد جهان کند؟ آن روشمندی و آن شیوه چگونه بوده که چنین ظرفیت هایی را پدیدار کرده است؟ قطعا الان چنین چیزی در نظام آموزشی ما نیست، اگر کسی بخواهد به خواست خدا در همان فضا به صورت عملی قدم بردارد از کجا باید شروع کند و چکار کند؟ بنده خواستار راهکاری عملی میباشم اگر لطف بفرمایید. عرض خدا قوت دارم با تشکر
باسمه تعالی: سلام علیکم: همانطور که اهل تفکر فرمودهاند نظام آموزشی موجود برای تربیت افرادی است که نهادهای موجود نظام مدرن را اداره کند و این غیر از نظامهای آموزشی است که برای تفکر شکل میگرفتند. حال این مائیم و آینده ای که باید افرادی تربیت شوند برای حضور در جهانی که انقلاب اسلامی به دنبال آن است که متأسفانه هنوز آن طور که شایسته است، شکل نگرفته. موفق باشید
سلام وقت بخیر: خداوند در قرآن کریم میفرمایند که انسان از گل خلق شده اما به بدن مادی خودمون که نگاه میکنیم از سلول و خون و استخوان تشکیل شده منظور از از گل در قرآن چیست؟ در آیه ۲۰ سوره روم مى گويد: (از نشانه هاى او اين است كه شما را از خاك آفريد)؛ «وَ مِنْ آياتِهِ أَنْ خَلَقَكُمْ مِنْ تُرابٍ»، آیه ۷ سوره سجده مى فرمايد: (و آفرينش انسان را از گِل آغاز كرد)؛ «وَبَدَأَ خَلْقَ الاْنْسانِ مِنْ طِيْنٍ»، آیه ۱۲ سوره مومنون مى گويد: (و ما انسان را از عصاره اى از گِل آفريديم)؛ «وَلَقَدْ خَلَقْنَا اْلأنْسانَ مِنْ سُلالَةٍ مِنْ طِيْنٍ»، صافات آيه ۱۱ مى فرمايد: (ما آنان را از گل چسبنده اى آفريديم)؛ «إِنّا خَلَقْناهُمْ مِنْ طِين لازِب»، سوره حجر آيه ۲۶ مى گويد: (خدا او را از لجن بدبوئى آفريد)؛ «وَ لَقَدْ خَلَقْنَا الإِنْسانَ مِنْ صَلْصال مِنْ حَمَإ مَسْنُون» آيه ۱۴ سوره الرحمن می فرماید: (ما انسان را از گل خشكيده اى [همچون سفال] كه از گل بدبوى [تيره رنگى] گرفته شده بود آفريديم)؛ «خَلَقَ اْلأِنْسانَ مِنْ صَلْصالٍ كَالْفَخّارِ»
باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر میآید در آیات مذکور، همین عالم ماده که منشأ اولیه بدن هست، مدّ نظر باشد. نظری هم در زمینشناسی مطرح شده است در مورد سلول اولیه که در دل زاپروپلها یا لجنهای دوره پره کامپرین به ظهور آمده و منشأ موجودات زنده شده است. آقای دکتر یدالله سحابی در کتاب «خلقت انسان» نکاتی را در این رابطه فرمودهاند. موفق باشید
با سلام: بر اساس وحدت وجود جناب ابن عربی، آیا درست است که بگوییم که شیرینی شکر و شوری نمک از خدا است؟ با تشکر!
باسمه تعالی: سلام علیکم: در این مورد خوب است ابتدا «برهان صدیقین» را دنبال بفرمایید ان شاءالله با کلیتی که نسبت به «وجود» و مقام تشکیکی آن برایتان پیش میآید، در آن صورت خود به خود این نکات برایتان روشن میگردد وگرنه همچنان این نوع مسائل، نسبت به وحدت وجود برایتان مطرح خواهد بود. موفق باشید