بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان
آرشیو پرسش و پاسخ ها
تعداد نمایش
شماره پرسش:
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
11046

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با عرض سلام خدمت استاد گرانقدر و با سپایس فراوان از اینکه با حوصله وقت خود را جهت جواب به سوالات قرار می دهید. بببخشید استاد من و همسرم تصمیم داریم ان شاءالله با عنایت حضرت حق و زیر سایه امام زمان (عج) بعد از ماه رمضان سال آینده صاحب فرزند شویم و از بابت اینکه وظیفه ما در این مدت باقیمانده تا آن زمان چیست؟ و چه کار کنیم تا ان شاءالله صاحب فرزندی صالح که مورد رضایت حق باشد شویم، لطفا راهکارهایی بفرمائید تا بتوانیم در این مدت انجام دهیم راستش استاد من خیلی می ترسم از اینکه نتوانم آن طور که باید این وظیفه را انجام دهم لطفا راهنمایی فرمائید و خیلی برامون دعا کنید. با تشکر فراون، التماس دعا
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: خیلی جای دغدغه و سوال نیست، خدایی که ما را خلق کرده خودش هدایت لازمه‌ را در اختیار ما قرار داده‌است. شما باید سعی کنید خدایی عمل کنید تا فطرت فرزند شما متذکر عهدش که با خدا بسته‌است باشد بقیه به عهده‌ی شما نیست. موفق باشید
10559
متن پرسش
سلام: خسته نباشید. بنده حدود 5 سال پیش طی جریاناتی دچار نوعی شک در همه عقایدم بود که از آن به شک دکارتی[1] تعبیر می کنم. چرا که خواستم برای تفکر، از اولین خشتهای آن دست به کار شوم که خب بسیار سخت بود خصوصا که با روش شناسی خاصی هم کارم را انجام ندادم (که خود این هم علتهای خاصی دارد که در آینده اگر نیاز شد به آنها خواهم پرداخت) در این جریانات بعد از آنکه ربط عالم و خدا و نحوه حضور خداوند در عالم و چگونگی ربط عالم ماده با عوالم غیر مادی از طریق مطالعه کتاب از برهان تا عرفان استاد طاهرزاده حداقل به لحاظ نظری برایم حل شد، خیلی خودکار این سوال به ذهنم آمد که حالا جایگاه پیامبر و امام که در اسلام مطرح شده در منظومه فکری بنده کجاست؟ و آیا الان زمان شناخت این دو مقام است و اگر بلی چگونه این شناخت حاصل خواهد شد. این سوال وقتی قوت گرفت که مدتی بعد، حاج حسن رحیم پور در تلویزیون سخنرانی[2] داشتند با موضوع نبوت، بیان کردند که نبوت مقدمه توحید است اصلا نبی آمده است که ندای توحید را سر دهد که البته بنده آنجا متوجه نشدم که منظور ایشان چه نوع تقدم و تأخری است. در مباحث استاد طاهرزاده در شرح حدیث عنوان بصری پس از معرفت النفس، معرفت رب را مقدم بر شناخت رسول و ولی خدا بیان شده، که این موضوع در کتب کلام و هم چنین بینش اسلامی دبیرستان و از طرفی در ادعیه از جمله همین دعای اللهم عرفنی نفسک فانک ان لم تعرفنی نفسک... که احتمال زیاد معرف حضور هست می توان دید. با این اوصاف، اما، هنوز بنده نتوانسته ام به جمع بندی و نتیجه گیری در این موضوع برسم. در این موضوع به زعم بنده فرض هایی ممکن است و در همه بندها منظور از شناخت خداوند، همان توحید است که در کلام و علومی از این قبیل آمده و اینکه اصلاً خدا وقتی خدا هست که یکی باشد. اینجا فقط یک چیز می تواند سوال را محکوم به غلط بودن بکند و آن هم این است که بنده معنی و کیفیت تقدم و تأخری که در متون اسلامی آمده را به کلی نفهمیده باشم. 1. اگر شناخت خداوند به لحاظ زمانی مقدم بر شناخت نبی باشد این سوال خواهد آمد که اگر شناخت خداوند به لحاظ عقلی و قلبی برای همه انسان ها میسر باشد چه نیازی است به نبی؟ 2. اینکه نبی از خدایی خبر بیاورد از خدایی که از پیش وی را شناخته ایم، نوعی دور نیست؟ 3. پی بردن به صفت خالقیت خداوند با تفکر و تدبر و نظر بر فطرت ممکن است اما باید آدم خیلی عاقل باشد که با تفکر و بدون هیچ تغذیه فکری از جانب انبیاء بتواند یگانگی خداوند را درک کند و اگر چنین چیزی ممکن بود خداوند روزی از این همه روز که عالم برپاست و بوده و خواهد بود، زمین را از وجود نبی یا ولی خود خالی می گذاشت. این موضوع آن قدر اهمیت داشته که حتی قبل به دنیا آمدن هیچ بشری خدا اولین پیامبرش را به زمین فرستاد. 4. خداوند هزار اسم دارد که آنها را به انبیا و اولیاء آموخت این هزار اسم در قلب نبی تجلی کرده و وجود وی و آثار وجودیش را نورانی کرده و این نورانیت برای انسان مشهود شد در قالب همین زندگی دنیا. بدون وجود نبی و شناخت وی چطور می شود تجلی اسماء خداوند را دید که پس از آن به خدای یکتا با هزار اسمش شهادت داد. حتی بزرگترین عرفا هم برای شناخت این صفات نیاز دارند به شریعتی که انبیاء به ارمغان آورده اند. 5. اگر قائل بر قاعده تشکیک در وجود باشیم درجه وجودی خداوند بالاترین مرتبه وجودی است که ما که در عالم ماده و در سطح بعد عالم خیال به سر می بریم بیشترین فاصله را با عالم لاهوت داریم، در حالی که درجه وجودی انبیاء و اولیاء از خداوند پایین تر است و از آنها در متون اسلامی به عنوان واسطه فیض یاد شده با این اوصاف ما به عالمی که نبی در آن سیر می کند، ارتباط ما با وی راحت تر و سریعتر خواهد بود نسبت به رابطه با خداوند، پس چگونه است که شناخت خداوند مقدم بر شناخت نبی است؟ 6. حدیث معروف امام صادق (علیه السلام) با این مضمون که «وجود خداوند را حتی مشرکان به صورت فطری قبول دارند اما قائل به یگانگی خدا نیستند» نشان می دهد که شناخت خدای واحد نمی تواند مقدم بر شناخت نبی باشد. 7. مشرکان مکه به شهادت تاریخ قائل به وجود خداوند بوده اند (یک مثالش همان عهدنامه ای که در خانه کعبه توسط موریانه ها خورده شد..!) اما چه شد که وقتی نبی مبعوث می شود آن هم نبی رحمة للعالمین با آنها به مبارزه برمی خیزد؟ پاسخ این است که همین ها که به وجود خداوند باور داشتند به دشمنی با خدایی که پیامبر از جانب او مبعوث شده و ندای وحدانیت وی را سر می دهد پرداختند. اگر شناخت خدا مقدم بر شناخت نبی بود هیچ قومی به جنگ و لجاجت با پیامبرش برنمی خاست! 8. اینکه انسان ها از لحاظ قوه تفکر و هوش در یک سطح نیستند و کمتر آدمی دیده می شود به طور دغدغه مند به این مباحث بپردازد، فرض اینکه شناخت نبی پس از شناخت خداوند باشد را غیر منطقی و ناعادلانه جلوه نمی دهد؟ چرا که این طوری رسیدن به حقیقت برای خیلی ها امری دور از دسترس می شود در حالی که اگر شناخت نبی مقدم بر شناخت خداوند باشد این چنین نخواهد شد. ----------------------------------------------------------------------------------------------------------- [1] . البته حقیر اذعان دارم شکّ و پاسخ به سوالاتم را به طور روشمند و منظم پیش نبردم و گاهاً زیگزاگی عمل کردم همین هم باعث شده که بعد گذشت حدود 5 سال هنوز به منظومه فکری درستی نرسیده ام. [2] . که متاسفانه نرسیدم کامل گوش کنم. بحث سخنرانی چیزی شبیه این بود اما نه خود آن اساساً یکی از بزرگترین خدماتی که پیامبر اکرم(ص) به بشریت کردند، وصل کردن ارتباط دو جانبه بدون پارازیت میان خدا با بشر و بشر با خدا بود؛ یعنی این ارتباط را ایشان دوباره و برای همیشه برقرار کردند و رفتند، علاوه بر اینکه صدای مقدس خداوند را با امانت و عصمت کامل به ما رساندند و این کار بسیار بزرگی است، از این طرف هم به ما آموختند که خدا را چگونه بنامیم و با چه نامهایی بخوانیم؟ از او چه بخواهیم؟ چگونه بخواهیم؟ توحید و معاد را به ما آموخت، ارتباط معادش و معاد و تعامل ماده و معنا را به ما آموخت. روش حرکت از دنیا به سمت آخرت را به ما آموخت، بدون اینکه دنیای ما را ضایع کند، بدون اینکه واقعیت طبیعی ما را نبیند و این درحالی است که ما به هیچ یک از اینها دسترسی نداشتیم. اگر پیامبر اکرم (ص) نبود، هیچ یک از این راه ها در دسترس ما نبود. ما تنها حدسیاتی مخلوط با خرافات می زدیم. این خدمت بزرگی است که ایشان به بشریت کرد، اینها اختراعی نیست، امور عینی است، او بود که خداوند را برای ما توصیف کرد. اگر پیامبر اکرم (ص) خدا را برای ما توصیف نمی کرد، بین بت و خدا و خدایان چه فرقی می توانستیم قائل شویم؟ مگر بقیه اقوام بشری که بت پرستند، تابویی اند، توتم پرست اند، اینها دنبال حقیقت نبودند؟ آنان هم به دنبال حقیقت و خدا بودند، ولی به اینجا رسیدند، زیرا دستشان به دامان پیامبر اکرم (ص) نرسید و الا آنها هم در پی همین مطلوب بودند، ولی کجا رفتند؟ به کجا رسیدند؟ چه می خواستند و چه شد؟ پیامبر (ص)، خداوند را برای ما توصیف کرد، او ما را از بزرگترین خرافه، یعنی الحاد، چه الحاد بسیط و چه الحاد پیچیده و مرکب نجات داد. از انواع معنویتهای انحرافی، بت پرستی، توتم پرستی، تابوها، از این سحر و جادو جمبلهای شیطانی، از ریاضتهای غلط غیر انسانی، از شطحیات و طامات سرایی و از این همه آدرسهای تقلبی از خدا که در دنیا هست، ما را نجات داد.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- همان‌طورکه قرآن می‌فرماید نقش پیامبر تذکر است بدین معنا که انسان‌ها در فطرت خود خدا را می‌شناسند، ولی روزمرّگی‌ها آن‌ها را از پیام‌های فطری‌شان غافل می‌کند، به همین جهت هم در خطرات مهیب که دیگر به هیچ چیز نمی‌توانند اعتماد کنند با تمام وجود خدا را می‌خوانند 2- با این کار نبی از شناخت اجمالی خدا به شناخت تفصیلی می‌روید و این دور نیست 3- نظر به توحید و یگانگی خدا یک امر فطری است 4- حرف درستی است 5- تقدم شناخت خدا در فطرت، غیر از شناخت خدا در مظاهر و سنت‌ها است که انبیاء الهی متذکر آن می‌شوند 6- کفار، بت‌ها را شُفَها و شفیعان می‌دانند و از این جهت نظر به کثرات دارند وگرنه همه در فطرت خود در عین نظر به خدا نظر به یگانگی خدا دارند و حضرت در این رابطه می‌فرمایند: «فَطَرهم علی التوحید» یعنی خداوند مردم را بر اساس توحید و درک یگانگی خدا آفریده 7- مشرکان حجاز با نبوت نبی مخالف بودند و قبول نداشتند خداوند با بشر صحبت می‌کند و دستورالعمل می‌آورد. فکر می‌کنم اگر همت کنید و تفسیر المیزان را از ابتدا مطالعه فرمایید به نور قرآن در فضای عقلی و عملی بسیار محکمی قرار می‌گیرید. موفق باشید
10055

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام استاد: سوالی داشتم درباره صله ارحام که خیلی فکر من رو مشغول کرده. اقوام همسرم به خاطر شرایط مالی متفاوتی که با ما دارند و از طرفی خودم مایل به ساده زیستی و برگزاری مهمانی ساده هستم. وقتی به منزل ما می آیند برخوردهایی دارند که برای من ناخوشایند است. مثلا از غذای ما نمی خورند، یا فرد دیگری هست که دائما زخم زبان می زند و با حرفهایش واقعا باعث آزار من می شود و با آنها قطع رابطه کرده ام. چرا که بعد از هر میهمانی واقعا ناراحت و آزرده می شوم ولی از طرفی نمی خواهم قطع رحم کنم. نظر شما چیست؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: قطع رحم نکنید، خیلی ساده از کنار این مسائل بگذرید و از ساده‌زیستی خود دست برندارید، در عین حال مهمان را گرامی بدارید. موفق باشید
9391
متن پرسش
به نام خدا با سلام و احترام خدمت استاد طاهرزاده: یکی دیگر از مبانی و ریشه های شکل گیری مدیریت غربی ضرورت کار تحصصی یا تحصص گرایی و تقسیم کار افراطی بود. صاحبنظران در این خصوص می نویسند: یکی از ویژگیهای کاپیتالیسم [یا نظام سرمایه سالاری]، ضرورت کار تخصصی و فراگیر و به تعبیری «برده وار» است (زرشناس، سرمایه سالاری: 37). لذا با توجه به اهمیت تولید انبوه در نظام سرمایه داری غرب، تقسیم کار برای سازماندهی جامعه، ضرورت یافت و به همبستگی اجتماعی، مدد می رساند [ولی] ماهیت مادّی و جسمانی یافت (رحیم پور ازغدی، گفتگوی انتقادی در علوم اجتماعی: 65). نه تنها دانشمندان، بلکه تکنسین ها و حتی کارگران نیز باید به تخصص تن دهند، تخصصی که بعضی از جامعه شناسان از آن به عنوان «تقسیم کار» این همه تمجید می کنند؛ این امر کارِ مبتنی بر قوة عاقله را برای کارگران کاملاً امکان ناپذیر می کند. کارگران که با پیشه وران دوره های قبل بسیار فرق دارند، به برده های محض ماشین ها تبدیل شده اند و می توان گفت بخش های یک پیکر را تشکیل می دهند (گنون، بحران دنیای متجدد: 129). تکامل جامعه از نظر تقسیم کار خواه ناخواه یک خطر بزرگ اجتماعی به دنبال خودش دارد و آن جدا کردن انسانها از یکدیگر است. قهراً فکر مشترک، عاطفه ی مشترک و گرایش مشترک در مردم کمتر وجود پیدا می کند و چون انسان ساخته می شود با علمی که تحصیل می کند، ساخته می شود با فنی که دارد، ساخته می شود با شغلی که دارد، انسانهایی که ساخته می شوند بکلی با یکدیگر متباین اند. بعلاوه چون کارها اختصاصی می شود، این مسئله ی تقسیم کار که می گویند سبب تکامل جامعه است - و راست است، سبب تکامل جامعه است - سبب نقص فرد است. ماشین کارش آنقدر دقیق شده که حتی کارگری که در یک کارخانه است سر از کار آن کارخانه در نمی آورد، فقط یک کار بسیار کوچکی مثلاً مراقبت کردن از حرکتِ فلان جزء این ماشین را به او سپرده اند که تو همیشه باید مراقب آن پیچ باشی که شل نشود. یک عمر چیزی که در دنیا می شناسد فقط همین پیچ است. وقتی تقسیم کار خیلی زیاد شد هر انسان، مخصوص یک کار می شود و ساخته ی این کار می شود، پس انسانیتی که مشترک میان انسانهاست کجا رفت؟ آن دیگر قربانی می شود. این است معنی اینکه اینها مدعی هستند که وقتی صنعت خیلی پیشروی می کند و کار کارگر تقسیم و یک کار جزئی می شود و بعد یک عمر فقط به همان یک کار باید مشغول بشود، او تبدیل به یک ابزار می شود، یعنی این دیگر انسان نیست، خودش می شود مثل یک ابزار، که اینها می گویند نوعی «از خودبیگانگی» است. آنوقت این انسان دیگر انسان نیست، یک ابزار است؛ مسخ می شود، یک انسانِ مسخ شده به ابزار است. این یک خصوصیت دوره ی ماشین و سرمایه داری [است] (مطهری، فلسفه تاریخ جلد3: 262-261). 1. با توجه به موارد فوق لطفا نظرتان را اعلام فرمایید؟ 2. ما در مدیریت اسلامی فعلی باید کارها را چگونه تقسیم کنیم؟ از نگاه آرمانی مدیریت اسلامی نحوه کار و تقسیم آن چگونه است؟ کار از نگاه مدیریت اسلامی چگونه تعریف می شود؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: بحمداللّه به مطالب ارزشمندی ورود پیدا کرده‌اید. چیزی که سخت امروز نیاز است مردم ما به‌خصوص جوانان متوجه باشند تا راز سرگشتگی و از خودبیگانگی بشر امروز را در ذات تکنولوژی جستجو کنند. ابتدا باید به خودآگاهی رسید. انسان به خود شناخت دارد ولی وقتی این شناسایی در نسبت با شخصی دیگر و یا چیزی دیگر و یا زمان دیگر معنا شود، خود آگاهی پیش می‌آید و در این رابطه خودآگاهیِ تاریخی، آگاهی انسان است به خودش در نسبت به زمانه و تاریخی که در آن به سر می‌برد. در فضای خودآگاهی تاریخی است که متوجه می‌شویم ذات انقلاب اسلامی از ذات فرهنگ غربی جدا است و انقلاب اسلامی بنا ندارد به قیمت یک جامعه‌ی تکنیکی انسان‌ها را قربانی کند. برادر! راه حل اصلی همچنان که قبلاً نیز عرض کردم این است که عالم ملکوت را در مقابل این بشر بگشایید ‌ـ‌که معرفت نفس در این راه خیلی مفید است‌ـ و سپس جامعه را بر اساس نظم ملکوتی اداره کنیم. این است آن مدیریتی که امروز در خفا رفته‌است. باید جامعه توسط روحانیت و معنویّت قدسی مدیریت شود و همان‌طور که جناب رنه‌گنون می‌گوید: انسان‌ها هر کدام خودشان نسبت خود را با وسایل زندگی تعیین کنند نه آن‌که وسائل یک نواخت توسط ماشین‌های انبوه ساز، سازنده وسایل زندگی بشر بشوند. وقتی بشر فهمید چه بلایی بر سر خود آورده و از این نوع تکنیک بانگاهی عمیق فاصله گرفت و زندگی زمینی خود را با عالَم ملکوت ترکیب کرد دیگر طالب این نوع تولیدات نیست تا مدیریت تولید انبوه بتواند سرنوشت همه را در دست گیرد. موفق باشید
7979
متن پرسش
سلام استاد . استاد در بحث هایتان از مباحث علامه طهرانی هم استفاده کنید . منظورم در ویرایش کتابهایتان نیست چون در منابع کتابهایتان نام علامه طهرانی را دیده ام . منظورم این است که در لابلای سخنانتان از ایشان هم حرف بزنید و خاطره ای تعریف کنید که جوانان با ایشان آشنا بشوند . ایشان هم یک عارف کامل بودند . اخیرا در مشهد همایشی برگزار شد به اسم نور مجرد که تجلیل از مقام علامه ی سیدمحمد حسین حسینی طهرانی بود . یکی از شاگردان ایشان در سخنرانی گفت ایشان یا در خواب و یا در مکاشفه بهشان گفته میشود محمد حسین چهار سال عمرت را تمدید کردیم پس فقط بنویس. و این نشان میدهد آثار ایشان مورد توجه و تایید است . حتی در این همایش گفته شد علامه طهرانی به یک سری مشکلات فلسفی برمیخورد با اینکه استاد ایشان مرحوم علامه طباطبائی بودند باز هم جوابشان را نگرفتند و پس از مدت ها وقتی به نجف رفتند و در خدمت مرحوم حداد بودند جواب مسائل اشان را شهود کردند و خب همایش مفیدی بود . اما افسوس و صد افسوس که از آرامگاه ایشان در حرم رضوی هیچ خبری نیست . نه سنگ قبری دارند . نه سنگ نوشته ای و نه تابلویی. فقط آنهایی که جای خاک علامه را بلد هستند میروند بر سر قبرش و فاتحه میخوانند . قبر ایشان در کنار صحن بزرگ انتقلاب است اما نمیدانیم چرا آستان قدس سنگ قبر برای این عارف بزرگ نگذاشته است و روی خاکش را موزائیک کرده اند .
متن پاسخ
باسمه‌تعالی: سلام‌علیکم: خدا ایشان را رحمت کند که یک ذخیره‌ی ارزشمندی در عرفان و حکمت هستند. متأسفانه هرچند باری که تلاش کردم بر سر مزار ایشان بروم سرگردان ماندم و موفق نشدم و محلی را که آدرس دادند محل اقامت خانم‌ها بود. خداوند توفیق زیارت قبر ایشان را به بنده بدهد. موفق باشید
6667
متن پرسش
سلام استاد. ببخشید چطور میشه با غیر مذهبی ها و سکولارمآب ها بحث کرد و عالمشان را دینی کرد؟ بعضیها هستن که اونقدر از دین و نظام و افراد مذهبی چهره ی بدی در ذهن دارند که نمیشه با اونها بحث کرد. وظیفه ی ما در قبال آنها چیست؟ با افراد معمولی که مذهبی نیستن چطور بحث کنیم؟ من وقتی با زبان منطق و استدلال با اونها بحث می کنم، متاسفانه بحثمون به جدل و دلخوری منتهی میشه. استاد ما مذهبیا با غیر مذهبیا کلا با چه اصولی باید بحث کنیم؟ خواهشمندم با جزئیات به سوال بنده پاسخ بدید. یا علی مدد
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده بخش اول کتاب «جوان و انتخاب بزرگ» را با مخاطبانی بحث کردم که شخصیتاً آدم‌های مذهبی نبودند و تا حدی اثر کرد، ولی بنا نداشته باشید کار به جدل بکشد. شما بگویید ما این طور فکر می‌کنیم بررسی کنید ببینید درست است یا نه. آن فایلی که در صفحه‌ی اول سایت هست را تحت عنوان « آفت علمی که مراء افزاید » در این رابطه مطالعه فرمایید. موفق باشید
5962
متن پرسش
باسمه تعالی سلام استاد عزیز؛ در صلوات بر حضرت فاطمه (سلام الله علیها) میگوئیم: «اللهم صل علی فاطمة و أبیها و بعلها و بنیها و السر المستودع فیها بعدد ما أحاط به علمک» منظور از «السر المستودع» چیست؟ آیا همان حقیقت نوری حضرت است یا مراد امر دیگری خاصه آن حضرت میباشد؟
متن پاسخ
باسمه تعالی‌: سلام علیکم: در هرحال سرّ، سرّ است و قابل بیان نیست و انسان از سرّ خود باید متوجه آن نحوه حضور بشود. فکر می‌کنم در کتاب «مقام لیلة القدری فاطمه«سلام‌اللّه‌علیها» به‌خصوص در ویرایش جدید آن بتوانید احساس نظر به سرّ را در منظر خود قرار دهید. موفق باشید
4528
متن پرسش
سلام. علیکم اقای طاهر زاده عزیز مهمترین پرسش بنده از شما این است که منی که اهل تسنن هستم با شیعه نبودنم چه چیز را ازدست داده ام.ایا خدا شناسی ام مشگل پیدا می کند در حالی که شما می دانید ظریف ترین نکات در باره خدا شناسی را محی الدین عربی و جلال الدین بلخ و دیگر عرفایی دیگر که همه از,هم کیشان من بوده اند بیان فرموده اند به گونه ای که بزرگترین اساتید عرفان شما از گذشته تا به امروز جیره خوار سفره هم کیشان من بوده اند.ایا در مورد مسایل اخلاقی و سیر و سلوک دینی مذهب من چیزی کم دارد کدام منصف است که اذعان نکند با احادیث نبوی مندرج در مصادر حدیثی ما می توان زندگی سراسر نور و وجد و معنویت داشت.به راستی این احادیث برای یک زندگی معنوی چه کم دارد⸮ایا بزرگان هم کیش من با عمل به همین احادیث عوالم وجودیه را یکی پس از دیگری سیر نکرده اند و می دانیم که نسبت این سیر به انها صرفا ادعایی گزاف نیست که اثار ان در حرف حرف کلامشان مشهود است.واما ایا در سیاست و کشور داری و حاکمیت با مشگلی مواجه می شوم⸮ایا اولین قانون اساسی مبتنی بر فقه اسلامی حداقل دویست سال قبل از جمهوری اسلامی در عثمانی سابق نگاشته نشد.ایا مصر و الجزایر و لیبی کشور های بعدی نبوده اند اقای طاهر زاده عزیزاین فهرست بسیار دراز است و وقت ضیق.میتوان در مورد فرهنگ و تدوین علوم اسلامی نیز سخن گفت.می توان وضعیت اسف بار اجرای احکام در کشور شیعه نشینی مانند ایران را با کشورهای سنی نشین مقایسه کرد برای نمونه می توان از وضعیت حجاب شروع کرد و قص علی هذا به هر روی من به عنوان اهل سنتی که در میان شیعیان زیست می کنم مدتی تحت تاثیر تبلیغات بی امان رسانه شما دوچاز تردید های شده بودم و برای ان مدتی را به پرسه زدن در کتب دو طرف پرداختم و در اخر دستگیرم شد که اثبات حقانیت از این راه ها ممکن نیست زیرا هیچ یک از طرفین کتب دیگری را قبول نداردبماند که گاها شیعیان مطالبی را به کتب ما نسبت می دهندکه اگرچه ان حدیث موجود است اما یا قیچی شده است یا گاهی دهها معارض ان نادیده گرفته شده است و حدیثی شاذ مستمسک واقع می شود. پس چاره را در ان دیدم که به نتایج عملی این دو مذهب رجوع کنم و ببینم این دو مذهب برای زندگی امروز من و برای معاد من چه در چنته دارند .که. کمی از حاصل ان را در بالا عرض کردم.هر چند امروز نگاه من به حقیقت صفر و یک نیست و برای وجه قالبی ادیان اهمیتی به مراتب کمتر از گذشته قایلم و لذا من هیچگاه علمای شیعه را انسانهای فاسدی نمی دانم بلکه انها را اکثرا انسانهای صدیق قلمداد می کنم که مثل بسیاری از افراد حقیقت را منحصر در مذهب خود می دانسته اند و طبیعی است که برای تقرب به خدا در راه اعتلای ان کوشیده اند و معتقدم چون اکثرا از سر اخلاص عمل میکرده اند اجرشان نزد حضرت حق محفوظ است حرف برای گفتن بسیار دارم اما خوب است به سوال اصلی باز گردیم و ان اینکه اکنون که من اهل سنت هستم چه چیز را از دست داده ام و مزیت ملموس مذهب شما بر مذهب من چیست.لطفا از مزیت های ملموس و امروزی بگویید و سعی نکنید با رجوع به گذشته در باره حقانیت یکی و بطلان دیگری بکوشید زیرا همان طور گفتم دیدگاه امروز من نسبت به حقایق ادیان نگاه خاصی است که به سختی در یک مذهب خواص چه شیعه و چه سنی محصور می شود خداوند تلاش های خالصانه شما را در راه اعتلای انچه حق می دانید به احسن وجه بپذیرد. التماس دعا.یا حق
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: بحث بر سر سنّی‌شدن یا شیعه‌شدن و یا بالعکس نیست، همان‌طور که می‌فرمایید بحث بر سر آن است که راهی پیدا کنیم تا بتوانیم با حضرت حق در همه‌ی جوانب اُنس قلبی پیدا کنیم. ما راه امثال محی‌الدین و مولوی را در امور فردی جدا از این راه نمی‌دانیم و در موضوع حاکمیت، معتقد به حاکمیت احکام الهی توسط فقیهی هستیم که توان درک احکام سیاسی، اجتماعی را از متن دین داشته باشد. آیا اگر از طریق قرآن توانستیم به این نتیجه برسیم که اُولی‌الأمر باید معصوم باشد و خداوند ما را به اطاعت غیر معصوم دعوت نمی‌کند و مصداق اولی‌الأمر، ائمه‌ی شیعه هستند و در این راستا در زمان غیبت امام معصوم ،فقیه با رجوع به سیره و آثارآن‌ها راحت‌تر احکام سیاسی، اجتماعی خداوند را در جامعه پیاده می‌کند، راه بهتر جلو نمی‌رود؟ موفق باشید
2826

سهراب سپهریبازدید:

متن پرسش
سلام.استاد تا بحال کتب شعر سهراب سپهری را مطالعه کرده اید؟نظر شما نسبت به سپهری چیست؟او را عارف و موحد می دانید؟نظر شما نسبت به دیدگاه وی نسبت به زیبایی و تقدیس طبیعت چیست؟این تقدیس طبیعت و محترم شماردن آن و دیدن این همه زیبایی و ظرافت در آن خیلی جذاب و دلفریب و موحدانه تر و عالمانه تر به نظر می رسد.یعنی راستش به نظر میرسد جز گمشده ی صحبت های شماست.
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: نتوانسته‌ام با مطالعه‌ی ممتد اشعار مرحوم سهراب سپهری ، به عالم او وارد شوم تا بتوانم نظر بدهم. موفق باشید
2069

معرفی کتاببازدید:

متن پرسش
باسلام واحترام محضراستادگرانقدر: لطفا کتابهای که باعث می شود دیدی به انسان بدهد تا زندگی فردی و زناشویی الله محور گردد و دنیا در حاشیه برود‌ «مدینه فاضله در منزل»از خود جنابعالی یادیگر استاد محترم.یا در صورت لزوم سیر مطالعاتی لازم را راهنمایی کنید.
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: شاید کتاب «زن آن‌گونه که باید باشد» کمک کنددر ضمن منابع اخر کتاب را نیز مورد توجه قرار دهید. موفق باشید
1965

فلسفه هنربازدید:

متن پرسش
سلام علیکم. آیا پیشنهادی برای سیر مطالعاتی در مورد فلسفه هنردارید؟ همچنین بغیر از مباحث شهید آوینی و مرحوم مددپور چه افراد دیگری را در این زمینه توصیه میکنید؟ با تشکر. التماس دعا
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: بنده در این مورد. صاحب‌نظر نیستم باید با آقایان دکتر محمدعلی رجبی ودکتر محمد رجبی ارتباط بر قرار کنید. موفق باشید
616

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
تضاد بین مدرنیته و سنت یک توهم است «مقام معظم رهبری» آیا این جمله ایشان تضاد آشکاری با مباحث شما ندارد؟ (البته به لحاظ نظری اختلاف نظر نه تنها اشکالی ندارد بلکه سازنده نیز هست)
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیک السلام: سخن مقام معظم رهبری«حفظه‌الله‌تعالی» در مورد شهید چمران«رحمة‌الله‌علیه» بود که فرمودند: « در وجود یک چنین آدمى، دیگر تضاد بین سنت و مدرنیته حرف مفت است؛ تضاد بین ایمان و علم خنده‌آور است.». بنده از این جمله به یاد سخن شهید آوینی«رحمة‌الله‌علیه» افتادم که می‌فرماید: اگر انسان به خودآگاهی برسد می‌تواند از تکنولوژیِ فرهنگ مدرنیته استفاده کند بدون آن‌که تحت تأثیر فرهنگ مدرنیته قرار گیرد. و مرحوم شهید چمران را مصداق انسانی می‌دانم که به خودآگاهی و دل‌آگاهی رسیده بود. از طرفی باید این سخن مقام معظم رهبری را با محکمات ایشان تفسیر کرد که می‌فرمایند: توسعه به روش غربی یقیناً ناموفق بوده. پس نمی‌توان تصور کرد ایشان مایلند مدرنیته را به همان صورتی که غرب را جلو برد، جلو ببرند و بخواهند عالم و آدم را شیئ قابل تصرف به‌شمار آورند که بدون هیچ حسابی در آن‌ها تصرف نمایند. از طرفی فراموش نفرمایید که بعضی‌ها اصرار دارند چون بین مدرنیته و سنت تضاد هست ، اگر می‌خواهید به مدرنیته به معنای پیشرفت برسید باید از سنت و تفکر دینی خود دست بردارید، شاید ایشان بخواهند بفرمایند امثال چمران در عین آن‌که در عمق تفکر علمی دنیای مدرن نفوذ کرد، از روح دینی و معنوی خود ذره‌ای عدول نکرد. موفق باشید
12441
متن پرسش
به نام خدا سلام خدمت استاد عزیز: ان شاالله سلامت باشید. آقای جوادی آملی در کتاب سر چشمه اندیشه جلد سوم صفحه 332 می فرمایند: بر اساس حرکت جوهری، اخلاق (خود اخلاق و نه فقط نفس انسان) جسمانیه الحدوث و روحانیه البقا است. ممنون می شوم منظور ایشان را تبیین نمایید. ممنون.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: شاید منظور حضرت آیت اللّه آن باشد که وقتی شما در حرکات و رفتارتان رعایت اخلاق را بکنید و ظاهر و جسم اخلاق از طریق شما ظهور کند بعداً همان کارهای اخلاقی شما به صورت ملکات روحانی و معنوی باقی می‌ماند. موفق باشید

12335
متن پرسش
به نام خدا با سلام خدمت استاد عزیز: با توجه به مسایل مطرح شده در چهارشنبه گذشته چند سوال دارم که از استاد زحمت پاسخ به آنها را می خواهم که مورد به مورد پاسخ بفرمایند گرچه سوالاتم ابتدایی و ناشی از کم اطلاعی و عدم درک صحیح مسئله است ولی با طرح این مسایل توسط استاد در محفل عمومی خود به خود این شبهات پیش می آید و گاها ذهن را آزار می دهد: 1. حدیثی که می فرماید «اول ما خلق الله نوری» آیا الله در این حدیث هویت غیبیه است اگر آری، مگر نگفتید آن مقام «لا اسم له و لا رسم له» هستند و مگر الله برای اسم جامع جمیع صفات و اسما به کار نمی رود و اگر منظور مقام تعین اول هستند که با توجه به مباحث خود مقام نوری همان مرتبه تعین اول است و دیگر مبحث خلق الله مطرح نیست. 2. حدیثی که می فرماید برای ما حالاتی است که ما اوئیم و او ما... ، این (ما) در این حدیث حقیقت نفسی ائمه است یا مقام نوری؟ 3. اگر از صحبتهای شما برداشت شود که الله محتاج حقیقت نوری اهل البیت (ع) و یا انسان کامل است درست است و آیا این مطلب با ظواهر شرع می خواند و چرا در قرآن که کتاب هدایت به تمام معنا است از آن حقیقت مهم که نبودش باعث نبود الله است به طور روشن نامی برده نشده؟ 4. این که ائمه (ع) فرمودند ما را رب ندانید و درباره ما هر چه می خواهید بگویید این کدام مقام ائمه (ع) است؟ از طرفی طبق مباحث در مقام نوری مگر رب نیستند که حتی بالاترند؟ 5. ما در نمازهایمان با کدام مقام خدا راز و نیاز می کنیم؟ ذات - حقیقت نوری و یا الله؟ 6. اساسا آیا این تقسیم بندی ها انتزاع ذهن نیست و در خارج ما یک خدا داریم که خدایی می کند مثل وجود و ماهیت که در خارج وجود درخت و ماهیت درخت نداریم آنچه که هست درخت است و اگر این نیست اختلافی که بین بزرگان عرفا است برای چیست؟ مثلا قیصری مقام ائمه (ع) را تا تعین ثانی بیشتر نمی داند ولی بزرگانی دیگر مقام آنان را تعین اول می دانند؟ 7. این که گفته می شود ممکن امکانش از خودش است آیا امکان چیزی هست یا نه اگر چیزی هست چگونه می توان چیزی چیز باشد و از خودش باشد این که با توحید نمی سازد و اگر حقیقتا چیزی نیست که خوب چیزی نیست دیگر چگونه می فرمائید خود شما بودید که در اعیان ثابته بودید مگر اعیان ثابته چیزی جز همان علم خداست؟ علم خدا هم که همان خداست دو گانگی وجود ندارد که ما شخصیت مستقل داشته باشیم و با اراده شخصی خود چیزی را انتخاب کنیم؟ با تشکر فراوان از استاد گرامی و التماس دعا
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در جلسات شرح تفسیر سوره‌ی حمد حضرت امام خمینی به طور مفصل عرض شد در عرفان باید انسان موضوعات را و اشارات را احساس کند و بدان نظر نماید نه آن‌که فکر کند و سؤال نماید. به همین جهت می‌فرمایند با سؤال‌کردن انسان در همان علم حصولی قبلی‌اش متوقف می‌شود و در همین رابطه حضرت خضر«علیه‌السلام» نیز به حضرت موسی«علیه‌السلام» می‌فرمایند: «فَإِنِ اتَّبَعْتَني‏ فَلا تَسْئَلْني‏ عَنْ شَيْ‏ءٍ حَتَّى أُحْدِثَ لَكَ مِنْهُ ذِكْراً» اگر بخواهی در این مسیر همراه من باشی باید ابداً سؤال نکنی – حتی مواظب باشی در ذهن تو نیز سؤال خانه نکند – تا آن‌که خودم متذکر آن چیزی شوم که تو باید با آن مرتبط شوی یعنی حتی در آن مورد هم حضرت خضر نمی‌خواهند حضرت موسی را در موطن علمِ حصولی جواب‌گو باشند. آری! این‌جا است که باید گفت:

چون گهر در بحر گويد بحر كو

 

وآن خيالِ چون صدف‏ ديوار او

گفتن آن كو، حجابش مى‏شود

 

ابرِ تابِ آفتابش مى‏شود

موفق باشید.

12156

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
باسمه تعالی: با سلام و آرزوی سلامتی و توفیق روزافزون در ترویج معارف دینی، در صفحات 58 -59 و 60 کتاب «رجب ماه یگانه شدن با خدا»، دو مصرع شعر با املای زیر درج شده است: «از برای لقمه ای این خار خار / اشتر آمد این وجود خار خار» مصرع اول را نمی دانم اما در مورد مصرع دوم از محتوای شعر به نظر می رسد خار خوار درست باشد. اگر اینگونه است خوب است تذکر داده شود تا برای چاپ های بعدی اصلاح تایپی شود.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: «خار خار» را به معنای اشتغال ذهن به چیزی خارج از منظور معنا کرده‌اند و در عین آن‌که به نظرم در مورد «اشتر آمد این وجود خار خار» سخن شما درست است. مثنوی نرم افزار گنجور همان‌طور نوشته که در کتاب آمده. با این همه پیشنهاد شما منطقی‌تر است و إن‌شاءاللّه به مسئولان امر تذکر داده می‌شود. موفق باشید

11033
متن پرسش
با سلام و عرض ادب خدمت استاد طاهرزاده: سوالی هست که مدتها ذهنم را مشغول ساخته است و متاسفانه جوابی برای آن پیدا نمی کنم. مطالب بسیاری هم در این زمینه مطالعه کرده ام حتی نظر عرفا و متکلمین درباره چگونگی خلقت را مطالعه کرده ام ولی همچنان بی پاسخ مانده ام. سوال این است که هدف از خلقت انسان یا نظام هستی چه بوده است؟ خداوند در قرآن می فرماید که هدف عبادت است خب این جواب در صورتی درست است که به انسان از لحظه خلقت توجه شود نه از وقتی که انسان از هیچ بوجود آمده باشد یعنی اینکه در فاصله ایی که یک موجود از صفر مطلق تا حیاتش را در نظر می گیرم نمی توانیم هدفی برای خلقتش فرض کنیم. در عالم خواب یکی از بزرگان دینی را دیدم سرشار از عشق خداوند بود و حالت عجیبی داشت و به من گفت: دست از این سوالها بردار عاشق باش و من مثل اینکه در ذهنم می گفتم اگر عاشق باشی باز این سوال باقی است و عقل که حذف نمی شود. به این نتیجه رسیدم که شاید بتوان این سوال را اینطور پرسید که جواب قانع کننده ای گرفت و آن این است که اگر انسان و نظام هستی بوجود نمی آمد چه اشکالی وارد بود؟ خداوند بدون خلق موجودات باز خداوند بود و هیچ اشکالی وارد نمی شد؟ پیشاپیش سپاسگزارم از لطف شما یا حق
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: اگر خلقت را فعل خداوند لحاظ کنیم همین‌طور است که می‌فرمایید که اگر خلق نمی‌کرد هیچ نقصی در او پیدا نمی‌شد ولی اگر خلقت را به اعتبار جواد بودن خداوند لحاظ کنیم حضرت حق نیاز هر مخلوقی که امکان موجودشدن را دارد می‌دهد و اگر ندهد بخل در ذات او پیش می‌‌آید، و در مورد راز خلقت موجودات سخن محی‌الدین در «فصّ آدم» خوب است که می‌گوید حضرت حق چون نظر به خود داشت ، در راستای نظر به خود نظر به وجه تفصیلی خود در آینه‌ی آدم کرد و انسان را آفرید و همه را نیز برای شکوفایی آدم آفرید. که مفصل این را می‌توانید در فصّ آدمی دنبال کنید. موفق باشید
8959

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام خدمت شما استاد عزیز و ارجمندم جناب آقای طاهرزاده: داشتم سوالات گذشته را مرور می کردم که به دو پاسخ از طرف شما مواجه شدم که برای بنده ایجاد سوال کرده. شما در قسمتی از پاسخ به سوال 4879 فرموده اید: « اصلاح‌طلبانی مثل محمدرضا خاتمی‌ها گمانشان آن بود که کشور باید از ولایت فقیه عبور کند و قانون اساسی را قبول نداشتند. » ولی در قسمتی دیگر از پاسخ به سوال 4889 فرموده اید: «با تفکر آقایان هاشمی و روحانی و خاتمی موافق نیستم ولی هرگز این افراد را در مقابل انقلاب نمی‌دانم» سوالم این است که آیا کسی که قانون اساسی را قبول ندارد و قصدش این بوده که از ولایت فقیه عبور کند و از طرفی حمایتهای ایشان را از میرحسین موسوی و سران فتنه به وضوح همه دیدند و حتی بعد از تذکرات مکرر رهبری هرگز از سران فتنه برائت نجست و همچنان در پشت پرده به دنبال فتنه انگیزی است چطور شما آقای خاتمی را در مقابل انقلاب نمی دانید؟ با تشکر از شما
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: عنایت داشته باشید شخص محمدرضا خاتمی یعنی سخنگوی حزب مشارکت، غیر از آقای محمد خاتمی است. آقای محمد خاتمی خودشان مکرر می‌گفتند که ولایت فقیه را به اعتبار قانون اساسی قبول دارند. موفق باشید
8943
متن پرسش
با عرض سلام و ادب خدمت حضرت استاد: بنده برای تبلیغ در ماه رمضان دعوت شده ام. سه وعده نماز و دو منبر در روز. به نظر حضرت عالی چه مباحثی را از آثارتان ارائه دهم؟ خیلی متشکرم
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: بستگی به شرایط مخاطبین دارد. از بحث‌های قرآنی و بحث‌های روزه و بحث کتاب «ادب خیال و عقل و قلب» و بحث‌های انقلاب اسلامی و جلد اول کتاب « فرزندم؛ این‌چنین باید بود» با ویرایش جدید که حال چاپ‌‌شدن است إن‌شاءاللّه می‌توانید استفاده کنید. سعی کنید زمان منبرها طولانی نباشد. موفق باشید
7323
متن پرسش
سلام علیکم و رحمة الله ، ابتدا از استاد و تلاشهای بی وقفه تان خواستم تشکر بکنم این اولین بار است که از شما پرسش میکنم با اینکه از کتابهایتان تاکنون فیض برده ایم اول عذر میخواهم چرا که در میان پرسشهای مطرح شده توسط دیگر برادران و حتی خواهران مشابه سوال حقیر بسیار مشاهده کردم ولی آنچه مد نظرم بود را نیافتم. حقیر هم اکنون سال سوم دبیرستان در رشته ریاضی میگذرانم. در طی این سالهای تحصیل در دبیرستان و همچنین فعالیت هایی در مجموعه غرهنگی امام رضا علیه السلام که حول سیر مطالعات کتب شهید مطهری تشکیل شده است علاقه که چه عرض کنم آن سرشتی که " فطرة الله التی فطر الناس علیها" شدیدأ با سیره اهل بیت علیهم السلام خو گرفته است که البته " هذا من فضل ربی". به هر حال چند وقتی است به خصوص از زمانی که کتاب روحانیت شهید مطهری که گلچینی از بعضی از کتب ایشان در این باب است و همچنین نزدیک شدن به ایام شروع مطالعات فشرده برای کنکور فکر وذهنم شدیدأ مشغول انتخاب میان طریق حوزه و دانشگاه است. الحمد لله مشکلی سر دروس چه دروس رسمی آموزش پرورش و چه دروس حوزوی ندارم که بخواهم از آن فرا کنم . در ثانی با وجود علاقه شدید به حوزه و علوم اهل بیت علیهم السلام دوست ندارم احساسی عمل کنم و دلم می خواهد آن هدف حقیقی خود را بیابم. در واقع می خواهم بدانم که هم اکنون با این اوضاع جامعه امروز نیاز جامعه ما به چه نیرو و پتانسیل انسانی بیشتر است. ای کاش آنقدر لایق بودیم که مستقیمإ می توانستیم از خود آقا و مولایمان دستور می گرفتیم همان گونه که مالک بر خلاف میلش به امر مولایش آغوش امیرالمومنین صلوات الله علیه را رها کرد و راهی مصر شد و در راه به هدف اصلی خلقتش رسید..... به هر حال از استاد تقاضا دارم این شاگرد حقیرشان را راهنمایی کنند و ما را به آنچه ان شاء الله مد نظر حضرت صاحب الامر ارواحنافداه است هدایت نمایند. در پایان با این بیت ملا های سبزواری از محضر استاد مرخص میشوم: جهان جمله فروغ روی حق دان حق اندر وی ز پیدایی است پنهان یا حق
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: اگر خداوند علاقه‌ به حوزه را در شما ایجاد کرده و با توجه به این‌که در حال حاضر جهت خدمت به مردم و انقلاب خلأ فرهنگی بسیار شدید است، تحصیل در حوزه ارجحیت دارد. موفق باشید
5462

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام استاد شرمنده ام این سوال را میفرستم وعذرخواهی میکنم راستش یه مطلب به ذهنم رسید عده ای از پسران و دختران جوان که مبانی فکری انها از صحبتهای حضرتعالی تغذیه میشود مجرد هستند ایکاش.... ایکاش شرایطی پیش میومد که این گونه افراد باهم....به هر حال هم کفو هستند ظاهرا و حداقل از لحاظ فکری .....جسارت این حقیر را عفو فرمایید
متن پاسخ
ه تعالی: سلام علیکم: همین‌طور است که ای کاش شما آقایان جرأت می‌کردید و به میدان می‌آمدنیدو خانم‌ها هم آزاد از همه‌ی تقیّدات دنیایی زیر نظر والدین‌شان به سادگی تمام زندگی مشترک را با مرد هم فکرشان شروع می‌کردند. موفق باشید
5324
متن پرسش
سلام گویا سوالم به دستتان نرسیده لذا دوباره می فرستم ببخشید استاد ایا روضه حضرت زهرا خواندن ظرفیت می خواهد ؟من چند وقتی جهت توسل سلامی به امام رضا میدادم وبعد روضه حضرت زهرا را بعد نماز هایم میخواندم اما درست همان وقایعی که برای حضرت افتاده بود برای من وخانواده ام می افتاد مثلا تصادف میکردم وبازویم اسیب میدید یا مادرم زمین می خوردند و صورتشان به شدت کبود میشد یا یکبار روی زمین خوردم واز ناحیه سینه اسیب دیدم این وقایع به چه معناست ؟با تشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: به هر حال با توسل به حضرت زهرای مرضیه«سلام‌اللّه‌علیها» می‌توان موانع بسیاری را از مقابل خود برطرف کرد. این حادثه‌ها ربطی به آن روضه ندارد. موفق باشید
3598
متن پرسش
خسته نباشید ما چه گونه می توانیم جواب سوالات را در سایت دریافت کنیم؟ من چند بار سوال فرستادم اما نمیدونم چگونه جوابها را بگیرم
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: عموماً ما جواب سؤالات را در عین آن‌که در قسمت پاسخ به سؤالات می‌گذاریم به ایمیل افراد نیز ارسال می‌داریم که شما ایمیلی ثبت نکرده‌اید. بنابراین باید به تک‌تک سؤالات رجوع بفرمایید تا جواب خود را پیدا کنید. موفق باشید
3273
متن پرسش
با عرض سلام خدمت استاد فرزانه، استاد آیا طلاب باید برای رزقشان تلاش بکنند یا اینکه فقط باید وظایف طلبگیشان را انجام بدهند. منظورم از تلاش تلاشی است که منافاتی با وظایف طلاب نداشته باشد مثلا طلبه ای چند ملیون وام بگیرد و به شخصی بدهد تا او با آن پول کار کند و ماهیانه سودش را بپردازد و طلبه با این سود قسط وام را بدهد و از این طریق سرمایه ای جمع کند و یا از این قبیل کارها؟ با تشکر.
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: همین‌که از نظر شریعت الهی منعی در این کار نیست، معلوم است که اشکال ندارد. موفق باشید
552
متن پرسش
با عرض سلام و خسته نباشید خدمت استاد گرامی رشته ای که بنده در آن تحصیل می کنم گرایشی از کامپیوتر است و بیشتر در دنیای مجازی است و از زمانی که با مباحث شما در زمینه ی مدرنیته آشنا شدم دائما فکر می کنم که در حال انجام کار بیهوده ای هستم چرا که نیازی به ان احساس نمی کنم و با خواندن کتاب گزینش تکنولوژی از بینش توحیدی احساس می کنم که رشته ی تحصیلی ام مفید نیست. اگر رشته ام را رها کنم کار درستی است؟؟ از طرفی اگر باید ادامه دهم چه طور از این رشته که سراسر بیهودگی است (به نظر بنده) می توان بهره برد؟؟ باتشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیک السلام: رشته‌ی کامپیوتر به عنوان علم استفاده از ابزاری که فعلاً مثل سایر ابزارها باید از آن استفاده کرد، نیاز است. بحث در کتاب «گزینش تکنولوژی» این بود که اولاً: نباید تکنولوژی مدرن هدف شود. ثانیاً: باید آرام‌آرام از این نوع تکنولوژی که با فرهنگ خاص غربی ایجاد شده عبور کرد و ابزارهایی مناسب فرهنگ خود پدید آورد که مربوط به مرحله‌ی گذار است و طول می‌کشد. پس لازم نیست رشته‌تان را رها کنید، علم استفاده از آن را پیدا کنید تا سوار آن شوید و به وقتش چیزی مناسب روح دیگری غیر از روح غربی جایگزین آن نمایید. موفق باشید
13748
متن پرسش
با سلام و ادب خدمت شما استاد بزرگوار: استاد ببخشید من در یکی از سخنرانی های شما شنیدم که به نقل از استادتان ذکر هایی در هنگام خواب گفتند ترتیب و نوع خاصی بیان کردید. ولی حالا نمی دانم کدام سخنرانی بود. ممنون دارتان می شوم اذکار هنگام خواب و ترتیبش را بیان کنید. با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: می‌فرمایند: بعد از نماز عشاء وقتی برای خواب آماده می‌شوید دو رکعت نماز بخوانید و سوره‌‌ی واقعه خوانده شود، صد مرتبه «لاإله إلا اللّه»، هفتاد مرتبه استغفار، صد مرتبه صلوات، 12 مرتبه «سوره‌ی توحید»، تسبیحات حضرت زهرا«سلام‌اللّه‌علیها»، و خواندن آیت الکرسی یک مرتبه، و آیه‌ی آخر سوره‌ی کهف. و در آخر عرضه بدارید: «بسم الله، آمنتُ باللّه و کَفَرتُ بالطاغوت اللهم احفظنی فی منامی و فی یقظتی». موفق باشید

نمایش چاپی