بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان
آرشیو پرسش و پاسخ ها
تعداد نمایش
شماره پرسش:
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
4480
متن پرسش
سلام علیکم. استاد گرانقدر نظرتان راجع به این ابیات چیست؟ دختر فکر بکر من، غنچه‌ لب چو واکند از نمکین کلام خود حق نمک ادا کند طوطی طبع شوخ من گر که شکرشکن شود کام زمانه را پر از شکر جان ‌فزا کند بلبل نطق من ز یک نغمه‌ ی عاشقانه ‌ای گلشن دهر را پر از زمزمه و نوا کند خامه ‌ی مشک ‌سای من گر بنگارد این رقم صفحه ‌ی روزگار را مملکت ختا کند مطرب اگر بدین نمط ساز طرب کند گهی دایره‌ ی وجود را جنت دل ‌گشا کند منطق من هماره بندد چو نطاق نطق را منطقه ‌ی حروف را منطقة ‌السما کند شمع فلک بسوزد از آتش غیرت و حسد شاهد معنی من ار جلوه‌ی دلربا کند نظم برد بدین نسق از دم عیسوی سبق خاصه دمی‌ که از مسیحا نفسی ثنا کند وهم به اوج قدس ناموس اله کی رسد؟ فهم که نعت بانوی خلوت کبریا کند؟ ناطقه‌ ی مرا مگر روح قُدُس کند مدد تا که ثنای حضرت سیدة ‌النسا کند فیض نخست و خاتمه، نور جمال فاطمه چشم دل ار نظاره در مبدأ و منتها کند صورت شاهد ازل، معنی حسن لم ‌یزل وهم چگونه وصف آیینه ‌ی حق‌نما کند؟ مطلع نور ایزدی، مبدأ فیض سرمدی جلوه‌ی او حکایت از خاتم انبیا کند بسمله ‌ی صحیفه‌ ی فضل و کمال معرفت بلکه گهی تجلی از نقطه ‌ی تحت «با» کند دایره ‌ی شهود را نقطه‌ ی ملتقی بود بلکه سزد که دعوی «لو کشف الغطا» کند حامل سرّ مستسر، حافظ غیب مستتر دانش او احاطه بر دانش ماسوی کند عین معارف و حکم، بحر مکارم و کرم گاه سخا محیط را قطره ‌ی بی‌ بها کند لیله‌ی قدر اولیا، نور نهار اصفیا صبح، جمال او طلوع از افق علا کند بضعه‌ ی سید بشر، ام ائمه‌ ی غرر کیست جز او که همسری با شه لافتی کند؟ وحی نبوتش نسب، جود و فتوتش حسب قصه ‌ای از مروتش سوره‌ی «هل اتی» کند دامن کبریای او دسترس خیال، نی پایه‌ ی قدر او بسی پایه به زیر پا کند لوح قدر به دست او، کلک قضا به شست او تا که مشیت الهیه چه اقتضا کند در جبروت حکمران، در ملکوت قهرمان در نشئات «کن‌ فکان» حکم «بما تشا» کند عصمت او حجاب او عفت او نقاب او سرّ قدم حدیث از آن ستر و از آن حیا کند نفخه ‌ی قدس بوی او، جذبه‌ ی انس خوی او منطق او خبر ز «لاینطق عن هوی» کند قبله ‌ی خلق روی او، کعبه‌ ی عشق کوی او چشم امید سوی او، تا به که اعتنا کند بهر کنیزی اش بود زهره کمینه مشتری چشمه‌ ی خور شود اگر چشم سوی سها کند «مفتقرا» متاب رو از در او به هیچ سو ز آنکه مس وجود را فضه ‌ی او طلا کند
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: این اشعار از عالم عارف وارسته یعنی آیت‌الله غروی اصفهانی است با مضامین بسیار عالی و منطبق با روایات که هرکدام از ابیات شرح مخصوص به خود را دارد و در این سؤال و جواب امکان شرح مضامین آن نیست. موفق باشید
4472
متن پرسش
سلام استاد عزیز بنده بعد از سال ها تعمیق و تدبر در دین و فلسفه هنوز نسبت به فلسفه خلقت سوال دارم. سوالاتم بیشتر ناشی از مطالعه تاریخ و احوالات بشر است و نمی دانم آیا شک و تردیدهایم به صورت عقلی قابل حل است یا فقط دریافت قلبی حقیقت و بعد به اصطلاح عرفا مقام رضا که من از آن چیزی نمی فهمم آن ها را برطرف خواهد کرد. هر روز که اخبار دنیا را پیگیری میکنم و این همه جنایت، فساد و قربانی شدن انسان های بی گناه را می بینم و از طرفی جهل و بی تفاوتی عمده انسان های دنیا و ناکامی و خون دل خوردن حقیقت طلبان و عدالت خواهان را می بینم و این که می بینم کار زیادی هم از دست ما بر نمی آید، شک میکنم در نفس موثر بودن آرمان عدالت و عدالت خواهی و حتی بایسته بودن آن. حالا خدا را شکر ما ایران هستیم و شیعه و با اتکاء به سرمایه های فکری و معنوی مان می توانیم یک خورده موثرتر کار کنیم ولی در نهایت وقتی به استمرار ظلم و فساد در دنیا نگاه میکنم می بینم ما هم کار زیادی نکرده ایم و فعالیت مان تأثیرش در مقایسه با میزان ظلم و فسادی که در دنیا هست خیلی کم است. نتیجه این مشاهده همیشه احساس ناامیدی و سرخوردگی از این زندگی و از این دنیا و به قول شهید آوینی از این "سیاره رنج" است. این احساس سرخوردگی و ناکامی در تمام انبیاء و اولیاء و صلحاء هم دیده می شود. آن ها همگی با غم و غصه و احساس ناکامی دنیا را ترک می کنند. یا این که در وصیت نامه یک شهیدی خواندم که گفته بود ای کاش می توانستم ده بار دیگر به دنیا بر گردم و شهید شوم تا در راه آرمان های الهی و بشری خدمت کنم. این نهایت احساس قصور و ناکامی از نتایج تلاش های یک فرد آرمان خواه را نشان می دهد. حالا با این واقعیات دلمان را به چه خوش کنیم؟ کسب رضای خدا؟ این درست است ولی این عقل پرسشگر من را نسبت به فلسفه خلقت راضی نمی کند. یا باید کنج عزت اختیار کنیم و غصه بخوریم و یا تلاش کنیم و ناکام شویم و غصه بخوریم؟ منظورم از ناکامی نسبی هست چون مطمئنا ناکامی مطلق نداریم اما نتیجه در مقایسه با خلأها و نیازها همیشه ناچیز است. قبلا فکر می کردم که ظلم و فساد در دنیا یک امر حادث و عارضی است که می توان آن را کم کم برای همیشه برطرف کرد ولی مدت ها است که فهمیدم اصلا شرور و مظالم ذاتی این دنیا است و به صورت ابدی غیر قابل برچیده شدن. یعنی کلا بشریت محکوم است به بدبختی و درد و رنج. نتیجه‌ای که می گیرم این است که سرنوشت ما اصلا دست خودمان نیست ما که به طور استقلال اصلا توی این هستی کاره ای نیستیم. پس اصلا چرا باید به دنبال دخل و تصرف در این عالم باشیم؟ اما سوال تلخ تر این است که پس چه باید بکنیم؟ با چه تصور و انگیزه ای باید کار کنیم که این احساس سرخوردگی و ناکامی را بتوانیم به طور عقلی توجیه کنیم؟ اصلا به طور عقلی سَر از سِر هستی می توان برداشت؟ لابد می گویید با عقل نمی شود اما ما کجا و مقام شهود و عرفان کجا. تازه عرفا اخرین حرفی که می زنند مقام رضا است. رضا هم یعنی تقدیر را هر چه هست دربست بپذیر اما باز جواب عقل پرسوال را چه بدهیم؟ می دانیم که عارف وقتی به هوشیاری بعد از فناء هم وارد می شود باز نمیتواند توجیه عقلی پیدا کند. پس آیا مقام فناء منجر به بی پاسخ ماندن سوال عقل نمی شود؟ انگار که ما محکومیم تا آخر عمر بار این سرخوردگی و ناکامی و حیرت را به دوش بکشم! آخر مشخص است که ما همیشه ناراضی خواهیم بود از این اوضاع و از این روزگار و از قصور تقصیر خود و از حیرت مان از فلسفه خلقت. بر فرض که عین ثابت خود را هم محقق کردیم و به نهایت کمال خود رسیدیم. اما آیا رسیدن به نهایت کمال نباید اقتضاء این را بکند که بتوانیم دست همه بشریت را هم بگیریم و نجات دهیم؟ می دانم این کار را انبیاء هم نتوانستند بکنند. ولی آخر چرا؟ چگونه است که یک عده این فرصت را پیدا کنند که با توجه به شرایط اعدادی و زمینه ای به کمال برسند ولی یک عده دیگر به خاطر شرایط متفاوت نتوانند؟ آیا غم و حسرتی که انسان های بزرگ را همیشه رنج می دهد موید همین نظر من نیست. امام (ره) آخر عمرشان به طبیبشان توصیه میکردند به جای این که به فکر من باشید برید به فکر مردم باشید. یا می گفتند که در دلم بود که آدم شوم اما نشدم! یعنی باز هم احساس قصور و ناکامی نسبت به خود و احساس قصور نسبت به بندگان خدا. خوب پس تکلیف من چه می شود که یک هزارم امام هم نیستم و عمری را در راه گناه و غفلت گذرانده ام؟ آه از طول و سختی راه و قلت زاد و این حیرت بی منتها :( راز این خلقت چیست؟ ببخشید که طولانی نوشتم ولی گفتم برای یک بار هم که شده حرف دلم را کامل به شما بزنم مگر شما بتوانید مرا از این حیرت نجات دهید.
متن پاسخ
- باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده همین حالت را در مرحله‌ای از عمر خود داشتم. یکی از چیزهایی که به بنده کمک کرد؛ نگاهی است که دعای شریف ندبه به عالم دارد و ما از طریق آن دعا وارد آن نگاه می‌شویم. شرحی که بر دعای ندبه نوشته‌ام قصه‌ای است که آن نگاه بسیار ارزشمندی به بنده داد. با خود می‌گفتم ای کاش در دوره‌ی دانشجویی این دعا را می‌شناختم تا همه‌ی امیدها در جانم شعله‌ور می شد. به همین جهت اسم کتاب را «دعای ندبه؛ زندگی در فردایی نورانی» گذاردم به این امید که دانشجویان و طلاب در این خط نورانی که از حضرت آدم«علیه‌السلام» شروع شد و به حضرت مهدی«عجل‌الله‌تعالی‌فرجه» ختم می‌شود، قرارگیرند و زندگی را با انبیاء و اولیاء«علیهم‌السلام» به‌سر کنند که بحث آن در کتاب شده است. اما این‌که می‌فرمایید «حتی عرفا وقتی در مقام رضا قرار گیرند و تقدیر را هرچه هست می‌پذیرند . گویا عقل پرسش‌گر خود را تعطیل می‌کنند» این طور نیست. برعکس، می‌رسند به این‌که «یا سبو یا خُم میّ یا قدم باده کنند.... یک کف خاک در این میکده ضایع نشود» حتی درحمله‌ی بی‌رحمانه‌ی بودائیان میانمار به مسلمانان بی‌پناه راز هایی می بینند. بگذار با یک بیت حرف را تمام کنم. گفت: «صدهزاران طفل سر بُبْریده شد.... تا کلیم‌الله صاحب‌دیده شده» آیا نقش علی اصغر«علیه‌السلام» در نهضت امام حسین«علیه‌السلام» برای نشان‌دادن جهت وَهابیِ امویان، از علی اکبر«علیه‌السلام» کمتر بود، تا درنتیجه، امروز همه‌ی جهان اسلام وَهابی نباشند؟ در مسیر ظهور حضرت مهدی«عجل‌الله‌تعالی‌فرجه» در خدمت انقلاب اسلامی موجب می‌شود که متوجه این روایت شویم که حضرت صادق (ع) فرمودند: «مَنْ مَاتَ مُنْتَظِراً لِهَذَا الْأَمْرِ کَانَ کَمَنْ کَانَ مَعَ الْقَائِمِ فِی فُسْطَاطِهِ لَا بَلْ کَانَ کَالضَّارِبِ بَیْنَ یَدَیْ رَسُولِ اللَّهِ (ص) بِالسَّیْف ...» هر که منتظر این امر باشد و بمیرد مانند کسى است که با قائم (ع) در خیمه‏ اش باشد؛ بلکه مانند کسى است که پیشاروى رسول خدا (ص) شمشیر زده باشد. . موفق باشید
4470
متن پرسش
به نام خدا-با عرض سلام و خسته نباشید خدمت شما استاد عزیز-استاد شما میفرمایید باید همه توفیقات را از خداوند بدانیم و برسیم به اینکه خودمان هیچکاره هستیم و هرچه توفیق است از جانب خداست.خواستم بپرسم اختیار انسان چه میشود؟مگر انسان با اختیارخود این توفیقات را کسب نمیکند؟پس خود انسان باعث جلب توفیقات الهی میشود.چگونه میتوان همه توفیقات را ازخدا دید در حالیکه خود انسان نیز در این میان موثر است؟خدا خیرتان دهد
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: در هرحال توفیق از طرف خدا شروع می‌شود حال اگر بنده با اختیار خود توانسته باشد خود را از آلودگی‌ها حفظ کند آن توفیقات را اخذ می‌کند و این زمینه‌ی اَخذ توفیقات برتر می‌شود. به همین جهت حضرت سجاد«علیه‌السلام» می‌فرمایند: خداوندا! برای هر شکری که می‌کنم باید شکر کنم زیرا توفیق توجه به این شکر را نیز تو خودت دادی. موفق باشید
4468
متن پرسش
بسمه تعالی باعرض سلام بنده مسئول سیر مطالعاتی در دانشگاه علوم پزشکی هستم. سیر مطالعاتی را با کتب شهید مطهری اغاز کردیم.ولی به دلیل خسته کننده بودن کتاب ها با اینکه مطالب را از کتب ساده به مشکل دسته بندی کره بودیم با عدم استقبال دانشجویان مواجه شدیم.بچه ها بیشتر راغبند اوقات ازاد خود را صرف دیدن فیلم های هالیوودی کنند. بنده خود دانشجوی پزشکی و ساکن خوابگاه هستم.به دلیل سنگین بودن درسها ما اکثر اوقات مشغول مطالعه ی دروس خود هستیم به همین دلیل اکثرا تمایل داریم وقت ازاد خود را به کاری غیر از مطالعه بپردازیم.به همین دلیل مطالعه کردن زیاد با استقبال مواجه نمیشود چه برسد به مطالعه کتب مطهری.خود من هم تا به حال چند بار کتب شهیدمطهری و کتب شمارا مطالعه کردم ولی موفق نشدم به صورت سیر مطالعاتم را ادامه بدم.حال از شما استاد عزیز تقاضا دارم حقیر را راهنمایی بفرمایید که چگونه میشود عادت به مطالعه را در خود و دیگران ایجاد کرد.در صورت امکان چند رمان خوب معرفی بفرمایید که بشود مابین سیر از انها استفاده کرد. در اخر از زحمات بیشمار شما سپاسگذارمک انشاالله مشمول شفاعت حضرت صدیقه زهرا قرار بگیرید. والسلام علیکم ورحمت الله و برکاته
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: کتاب‌های آقای مهدی شجاعی و امیرخانی و امثال این بزرگان حال مطالعه را در آدم ایجاد می‌کند، شاید اگر با مباحث معرفت نفس شروع کنید ذوق مطالعه رشد ظهورکند. موفق باشید
4467
متن پرسش
سلام علیکم! چند سوال در مورد برخی احادیث در مورد ارتباط زن و مرد داشتم: 1- حدیث داریم که: «عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: کَانَ رَسُولُ اللَّهِ ص یُسَلِّمُ عَلَى النِّسَاءِ وَ یَرْدُدْنَ‏ عَلَیْهِ السَّلَامَ وَ کَانَ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ ع یُسَلِّمُ عَلَى النِّسَاءِ وَ کَانَ یَکْرَهُ أَنْ یُسَلِّمَ عَلَى الشَّابَّةِ مِنْهُنَّ وَ یَقُولُ أَتَخَوَّفُ أَنْ یُعْجِبَنِی صَوْتُهَا فَیَدْخُلَ عَلَیَّ أَکْثَرُ مِمَّا أَطْلُبُ مِنَ الْأَجْرِ.» حال آیا از این حدیث می توان نتیجه گرفت که سلام کردن مرد جوان به زن جوان عموماً مفسده دارد؟! اگر می توان این نتیجه را گرفت؛ بنده فکر نمی کنم با تعریف شما از مفسده؛ یک سلام کردن مفسده داشته باشد. سلام کردن که هیچ حتی نیم ساعت صحبت کردن نیز مفسده ندارد. اما اگر منظور حدیث چیز دیگری است؛ بفرمائید منظورش چیست؟! 2- در قرآن داریم که: «...وَ إِذا سَأَلْتُمُوهُنَّ مَتاعاً فَسْئَلُوهُنَّ مِنْ وَراءِ حِجابٍ ذلِکُمْ أَطْهَرُ لِقُلُوبِکُمْ وَ قُلُوبِهِن‏...» حال مثلاً آیا چند کلام صحبت یک مرد با یک زن میانسال مثلاً 40 50 ساله و درخواست یک چیزی از او آنقدر مفسده دارد که خدا بفرماید از پشت یک حجابی از مسأله را مطرح کنید!؟ به نظر نمی رسد با تعریف شما از مفسده این مسأله مفسده ای داشته باشد. 3- روایت داریم: «عَنِ الصَّادِقِ عَنْ أَبِیهِ عَنْ آبَائِهِ عَنْ أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ عَلِیِّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ ع قَالَ‏ نَهَى رَسُولُ اللَّهِ ص... وَ نَهَى أَنْ تَتَکَلَّمَ الْمَرْأَةُ عِنْدَ غَیْرِ زَوْجِهَا وَ غَیْرِ ذِی مَحْرَمٍ مِنْهَا أَکْثَرَ مِنْ خَمْسِ‏ کَلِمَاتٍ‏ مِمَّا لَا بُدَّ لَهَا مِنْه‏» در این حدیث به احتمال قوی 5 کلمه برای بیان مثال است نه اینکه دقیقاً عدد 5 ملاک باشد. خب طبق این حدیث دو تا نامحرم اصلاً نباید با هم صحبتی بکنند و اگر ضرورتی بود به حداقلی که آن ضرورت تأمین شود اکتفا شود و مثلاً اگر آن ضرورت با 10 کلمه صحبت کردن تأمین می شود، حق نداریم 20 کلمه صحبت بکنیم. خب از این حدیث می توان این نتیجه را گرفت که صحبت با نامحرم نوعاً دارای مفسده است؛ و اگر ضرورتی ایجاب کرد که دو نامحرم با هم صحبت بکنند باید به حد ضرورت اکتفا کنند. در صورتی که با تعریف شما از مفسده به نظر نمی رسد اینگونه باشد. با تعریف شما از مفسده حتی به نظر بنده یک ساعت صحبت دو تا نامحرم نیز با هم مفسده ندارد چه رسد به چند کلمه. مخصوصاً اگر یکی از طرفین مسن باشند و باز مخصوصاً اینکه هر دو طرف مسن باشند که اگر هر دو طرف مسن باشند؛ ساعتها هم با هم گفتگو کنند به نظر نمی رسد مفسده ای داشته باشد الا در موارد بسیار استثنائی. آیا این نتیجه گیری بنده صحیح است؟! 4- باز روایت داریم که: «الْقُطْبُ الرَّاوَنْدِیُّ فِی لُبِّ اللُّبَابِ، قَالَ: قَالَ دَاوُدُ ع لِابْنِهِ امْشِ‏ خَلْفَ‏ الْأَسَدِ وَ الْأُسُودِ وَ لَا تَمْشِ خَلْفَ المَرْأَة» خب آیا با تعریف شما از مفسده، چند قدم پشت سر یک زن مفسده دارد؟! مخصوصاً اگر آن زن محجبه و عفیف هم باشد. بله حالا اگر یک دختر جوان و جلفی بود که کلی آرایش کرده بود و با ناز و عشوه نیز راه می رفت و مکان خلوتی نیز بود؛ بله در همچین موقعیتی راه رفتن پشت سر همچین دختری مفسده دارد. اما مثلاً راه رفتن پشت سر یک زن عادی یا حتی کمی با وضعیت نامناسب آنهم در یک مکان شلوغ به نظر می رسد هیچ مفسده ای نداشته باشد؛ البته با تعریف شما از مفسده. اما طبق این حدیث می توان نتیجه گرفت که پشت سر یک زن راه رفتن اینقدر خطر دارد که امام(ع) از باب تمثیل فرموده اند پشت سر افعی و شیر راه برو؛ اما پشت سر زن راه مرو. این یعنی این مسأله خیلی خطرناک است. 5- یا برای مثال روایت مشهور از حضرت فاطمه(س) که فرمود: «وَ عَنْهُ ع قَالَ‏ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص فِی الْحَدِیثِ الَّذِی قَالَتْهُ فَاطِمَةُ ع خَیْرُ النِّسَاءِ أَنْ لَا یَرَیْنَ الرِّجَالَ وَ لَا یَرَاهُنَ‏ الرِّجَالُ فَقَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص إِنَّهَا مِنِّی‏» خب آیا این حدیث بدین معنی است که دیدن مردان زنان را و زنان مردان را عموماً داری مفسده است یا حدیث منظور دیگری دارد؟! اگر حدیث منظورش بحث مفسده اس، بنده فکر نمی کنم یک دیدن معمولی مفسده داشته باشد. اما اگر منظور دیگری دارد؛ بفرمائید منظورش چیست؟! و مثالهای دیگری از روایات که به همین میزان بسنده می کنم. 6- برخی ها خودشان تجربه کرده اند؛ که حتی یک نگاه لحظه ای و گذرا و تصادفی که چشمشان به نامحرم خورده و البته سریع نیز روی خویش را برگردانده اند؛ روی آنها اثر منفی داشته است. این اثر منفی آیا همان مفسده ای است که در فقه آمده است یا خیر؟! سوال بعد آنکه آیا انسان موظف است از همین اثرات منفی نیز پرهیز کند یا خیر؟!
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: نمی‌دانم این فرمایش شما اشاره به کجا دارد؟ ولی ابوابی که باز کرده‌اید، ابوابی است که باید در فقه مورد ارزیابی قرار گیرد و عموماً مورد بررسی قرار گرفته است. موفق باشید
4466
متن پرسش
استاد بزرگوار سلام علیکم دلتنگی که باعث دوری از شماست که ناشی از گناهان نفس خبیس می باشد اجازه نداد صبوری کنم به قول حضرت امام در دیوان شعرشان خواستم ادم شوم اما نشد استاد بزرگوار شرایط امروزه را شرایط حساسی میبینم که بنده حقیر عادت کرده ام برای حوادث امروز در تاریخ صدر اسلام نمونه ای بیابم تا بتوان حکم الهی را با مصداق روشن تری تشخیص داده و به وظیفه عمل کنم انشالله. البته با علم به تفاوت جایگاه ویزه معصومین علیهم السلام و بدون مقایسه جایگاه و مقام اهل بیت و ولایت ایشان بنده فکر میکنم زمانه ما به زمانه غدیر شباهت زیادی پیدا کرده است از یک طرف پیامبر برای ابلاغ حق دچار تردید و انگرانی از اینده مسلمین و اختلاف بین مسلمین و خواص و عوام و دوست داران اسلام و جریان انزال ایه مبارکه یا ایهاالرسول بلغ ما انزل الیک ....فما بلغت رسالتک... و از طرف دیگر جریان مقابل با ایجاد شایعه و تهدید و مکر و برنامه ریزی برای کشتن پیامبر و ایجاد فضای ترس و دروغ شایعه پراکنی و تطمیع و تهدید عوام و خواص تاثیر گذار در تلاش برای اماده سازی جامعه برای انتخاب صالح مقبول به جای اصلح است. امروز آنقدر شبهات زیاد شده است که حتی دفاع کردن از گفتمان انقلاب اسلامی و مهدویت چون شاید به دفاع از رئیس جمهور قانونی این کشور اسلامی منجر شود انحراف شمرده می شود و عزیزانی که با خلوص کامل فقط جهت ارتقای افکار ناب حضرت امام و گفتمان انقلاب اسلامی از سر دلسوزی تمام جهاد گونه و با از خودگذشتگی تمام شجاعانه در هر حالی وظیفه خود را دفاع از ارمانهای شهدا و امام راحل میدانند و انصافا عمارگونه وارد میدان شده اند هم از طرف دوستان و نزدیکان خود به تند رو و بی مبالات و از طرف دیگران منحرف و ضد ولایت فقیه شده اند استاد عزیز گاها دوستان میگویند باید صبر کرد و سکوت تا بتوان گفتمان را ادامه داد و حتی برای حفظ اصل گفتمان ایجاد سقیفه دیگر را بر مصلحت می دانند استاد بزرگوار به جان حضرت زهرا سلام الله علیها اکنون که این مطالب را یاد داشت میکنم جز ارزوی شهادت چیزی بر دل ندارم که ای کاش بارها فدای بی بی دو عاالم شوم که تحمل تکرار سقیفه ها برایم غیر ممکن است حضرت استاد اگر باید سکوت کرد تا اختلافی پیش نیاید پس والله یعصمک و دلداری خدا به پیامبر را چه کنیم اگر بناست سکوت کرد تا سقیفه به ارامی تکرار شود پس انقلاب فاطمی را چه کنیم استاد بزرگوار والله اگر در دل و جانمان جز اعتلای کلمه توحید در عالم و متصل شدن انقلاب اسلامی به انقلاب مهدوی چیز دیگری مد نظر ما باشد والله برای هیچ احدی در این دنیا جز معصومین علیهم السلام عصمت قایل نیستیم اشهد بالله که ما هم دوست داشتیم فرصت نقد این دولت را داشتیم اما چه کنیم که وقتی همه تیرها را به یک طرف نشانه رفتند خوش نداشتیم گلهای انتقاد ما هم در همراهی تیر و سنگها به این گفتمان به حساب اید فرموده اید باید در جامعه اخلاق اسلامی بیان شود والله که وقتی برای عمل به این وظیفه از روایات و ایات غیبت و تهمت استفاده میکنیم باز هم ما را بی بصیرت تلغی میکنند البته که این تهمتها را به جان میخریم از عسل شیرین تر است برایمان و خوب متوجه می شویم برای خدا و در راه خدا این یک امر طیعیست کاش استاد بزرگوار همیشه معتکف بودیم و در خلوت خود با خدایمان توفیق خدمتگذاری عباد صالح خدارا داشتیم کاش از این دنیای سراسر توحید ذره ای از عشق ناب و جام کوثری می نوشیدیم تا در شرایط سخت گودی قتلگاه هم لا معبود سواک می توانستیم سر دهیم کاش شیطان لعین را از خود دور کرده بودیم تا اکنون به جای خون دل خوردن دیدگانمان از سنتهای الهی که رهبری بزرگوار میبینند پر بود دلمان از امید شاد میشد استاد یک کلام دلم برای همه خوبی های عالم تنگ شده است اما گناه و هوای نفس نمی گذارد استاد به همه خوبان عالم این روزها برای همه ما دعا کنید اگر با جان دادن ا این انقلاب به مقصد می رسد دعا کنید زودتر فدایی شویم روحی فداک استاد بزرگوار
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: خداوند به رسول خدا«صلوات‌الله‌علیه‌وآله» وعده داد که غدیرِ تو را از توطئه‌ی منافقان حفظ می‌کنم و این از یک جهت با فاطمه«سلام‌الله‌علیها» محقق شد که با اعتراض به موقع خود همه‌ی نقشه‌هایی که می‌خواستند به عنوان جانشین رسول خدا«صلوات‌الله‌علیه‌وآله» ادامه‌ی کار دهند خنثی شد و به عنوان خلفایی زورگو بدون آن قداستی که می‌خواستند، ادامه‌ی کار دادند. آیا در این هشت‌سال همین محقق نشد که عده‌ای می‌خواستند در قالب اصول‌گرا نقشه‌ی خود را ادامه دهند ولی به عنوان یک حزب سیاسی معنا شدند؟ باید به روشی فکر کرد که این هشت‌سال برای انقلاب حفظ شود. موفق باشید
4464
متن پرسش
سلام استاد 1. منظور عالم همان راهی است که از وحدت به کثرت می رسیم وبعد این که عالم مفهوم نیست که تعریف شود رسیدنی ورفتنی است تا گفتنی درست است؟(کتابتون رو هم خواندم) 2.عالم خود راگم کرده ایم وبا توجه به گفتنتون که مگر می شود کسی نصیحت کند و عالم نداشته باشد حالا ما در بحث زکات علم چیکارباید کنیم؟یا قو انفسکم دیگران به من ربطی ندارند؟ 3.در مورد جریان شناسی فکری وفرهنگی وسیاسی انقلاب چه پیشنهاد می کنید؟ در قسمتی از سوالات گفتیند جزوه انقلاب اسلامی اما من ندیدم؟ 4.یک دانشجو چقدر نیاز است خودش را در گیر فیلم وسینما و تلویزیون کند؟ مثل این که گفتین درباره فیلم رسوایی بیاد بیرون اما من بازیگر زن این فیلم پوستری که دیدم و... وبحث سر جزئیات ومثال نیست چون ویژگی که فیلم دارد جنس مخالف و...؟ 5..در دانشگاه مشکلات سر جزئیات است موسیقی معذل دانشجو و... است واز اصل دور مانده چه باید کرد مثال آیا مشکل ما دو تا تار بیرون آمده است؟ 6..اباهه گری را چه طور حل کنیم؟ تشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: بالاخره باید از یک جایی شروع کنید و آرام‌آرام خودتان در موضوعات معرفتی صاحب‌نظر شوید. پیشنهاد بنده همان سیر مطالعاتی روی سایت است. و در مورد جریان‌شناسی جزوه‌ای روی سایت هست تحت عنوان «جایگاه تاریخی انقلاب اسلامی و جریانات سیاسی در آینده» إن‌شاءالله مفید است. در مورد فیلم من صاحب‌نظر نیستم همچنان که در مورد موسیقی نمی‌توانم نظر بدهم هرچند می‌دانم موسیقی مفید هم هست ولی در دنیای بنده جایی ندارد. موفق باشید
4463
متن پرسش
با سلام میخواستم درباره مجاهدین خلق و از اهدافشون چه در زمان انقلاب و چه در حال حاضر بدونم ؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: برای جواب‌گویی به این سؤال باید کتاب‌هایی که در این مورد نوشته شده است را مطالعه بفرمایید، سؤالی نیست که بتوان در حدّ یک جواب آن را روشن کرد. کتاب خاطرات عزّت شاهی یا کتاب احمد احمد شروع خوبی است. موفق باشید
4462
متن پرسش
با عرض سلام و ارادت بسیار خدمت محضر استاد،بنده قبل از طلبه شدن در استان اصفهان با مباحث جنابعالی آشنایی مختصری داشتم و پس از طلبگی مباحث شما را بسیار جدی دنبال می کنم و در حوزه علمیه کتابهای و صوتهای شما را در اختیار بعضی از دوستانم قرار داده و آنان را با مباحث بسیار عالی شما آشنا نموده ام،چندی پیش 2 سوال از طرف یکی از دوستانم مطرح شد که من به او قول دادم که سوالات را با شما مطرح کرده و جواب را به آنها برسانم اکنون سوالات را با شما در میان می گذارم: 1-چرا جنابعالی از لباس مقدس روحانیت استفاده نمی نمایید(با توجه به اینکه جنابعالی و مثلا استاد رحیم پور ازغدی بسیار موفق عمل کرده اید و به عنوان الگو برای طلاب مطرح هستید شاید آنها از شما الگو گرفته و از لباس استفاده نکنند) 2-نظر جنابعالی در مورد مولوی چیست،(در یکی از صوت ها فرموده اید که کم کم می توان وارد فضای مولوی شد)،با توجه به اینکه اشعار خوبی در مورد حضرت علی (ع) و حضرت ابوطالب (ع) ندارند و حضرت ابوطالب (ع) را مشرک می خوانند،آیا اینکه عده ای می گویند مولوی دشمن اهل بیت بوده صحیح است؟ با تشکر از وقت گذاری شما.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده قبلاً این سؤال را در جواب سؤال‌ شماره‌ی 3171 عرض کرده‌ام. مبنی بر این‌که یکی از شروط لباس روحانیت تسلط بر فقه است. بنده در حدّ لمعه فقه خوانده‌ام و اصول هم در حدّ اصول مظفر و این کافی نیست برای کسی که در لباس روحانیت است ولی به نظر بنده وظیفه‌ی طلاب آن است که در وقت مناسب حتماً ملبس شوند 2- مقام معظم رهبری«حفظه‌الله» به عنوان یک فقیه آگاه به شعر در مورد مولوی می‌فرمایند: «. مقام معظم رهبری«حفظه‌الله‌تعالی» در جلسه‌ای که با شعرا داشتند فرمودند: مثنوی همان طور که مولوی می‌گوید: «هُوَ اُصولُ اصولِ اُصولِ الْدّینو گفتند مرحوم مطهری هم با من هم عقیده بود.» »( در دیدار با شعراء در سال 1387 ) چون باید عنایت داشته باشید زبان عرفا بعضاً زبانی نیست که بتوان راحت فهمید. آیت‌الله حسینی طهرانی در کتاب «روح مجرد» معتقدند مولوی شیعه است و آیت‌الله جوادی می‌فرمودند: مولوی و محی‌الدین از نظر عقیدتی شیعه‌اند. موفق باشید
4461
متن پرسش
با عرض سلام وخسته نباشید: بنده باتوجه به اینکه مبحث غضب حضرت امام ودیگرعلماء و احادیث را دراین رابطه خوانده ام بازاز این رذیله نجات نیافته ام وغضب می کنم بخصوص درخانه وبعد به شدت پشیمان ولی چند لحضه دیگردوباره تکرارخیلی اذیت مشوم لطفا مرکامل راهنمایی کنید
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: حرف همان است که آن بزرگ مرد زد بقیه بعهده شماست که آن را با حسن خلق بکار گیرید.موفق باشید
4460
متن پرسش
باسلام خدمت استاد گرامی: اینجانب چه در مسایل معنوی یا مطالعه یااهداف وبرنامه هایم دایم این شاخه به ان شاخه میروم وهیچ کاری رابه سرانجام نمی رسانم و ارامش ندارم چکار کنم از این وضع خلاص شوم
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: شاید کتاب «ادب خیال و عقل و قلب» در این مورد ازش کار بیاید. موفق باشید
4458
متن پرسش
با سلام خدمت استاد عزیزم با توجه به اینکه آقا فرمودند امربه معروف و نهی از منکر لسانی وظیفه همگانی من در یکی از دانشگاههای تهران دانشجو هستم وضع حجاب درختران زیاد مناسب نیست من هم در مسیر که رفت و آمد میکنیم تا حدی که برای خودم حرج نداشته باشه تذکر می دهم ولی گاها دختر خانم ها بدجور جواب می دهند و شاید بشود گفت باعث لج طرف هم می شود آیا با این حرف که اسلام حذف فوری گناه را خواسته نه متحول شدن ما به این سبک ادامه دهیم با تشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: به هرحال فرموده‌اند در امر به معروف باید احتمال تأثیر را بدهید و اگر احتمال تأثیر را نمی‌دهیم شرایط را طوری فراهم کنیم تا معروف منکر نشود و جایگاه کار فرهنگی در این‌جاها است. موفق باشید
4454
متن پرسش
سلام علیکم استاد عزیز منظورتان از درونی شدن علم و ملکه شدن علم برای طلبه قبل از ازدواج چست؟ یعنی طلبه قبل از ازدواج چه کار کند و چه تحولی در او بوجود بیاید علم او برایش ملکه شده؟ سؤال دوم اینکه من دانشجوی کارشناسی ارشدم و 25 سالمه و انشاءالله می خواهم برم حوزه از سطح یک شروع کنم حال با توجه به اینکه سنم بالاست و اگر بخواهم به این توصیه گوش کنم سنم خیلی بالا میره و به عقیده بعضی نشاط جوانی را از دست می دهم و .... به نظر شما چکار بهتر است ؟ ازدواج یا ملکه کردن علم؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- وقتی طلبه بدون توجه به سایر امور تمام توجه خود را صرف درس و بحث کرد آن دروس برایش ملکه می‌شود 2- با توجه به این امر اگر بعد از چندسال اول طلبگی ازدواج کنید إن‌شاءالله مشکلی پیش نخواهد آمد. موفق باشید
4452
متن پرسش
بسم الله الرحمن الرحیم با عرض سلام خدمت استادطاهرزاده استاد عزیز جاهای مباحث را ندونستم کجا قرار بدهم. استاد عزیز من در سایت دنبال جزوه آیت الله بهجت گشتم، ولی پیدا نکردم. سخنرانی های شما درباره دستورالعمل آیت الله بهجت را گرفتم ؛ ولی در داخل آن هم جزوه نوشتاری آن نبود. لطف می کنید آن را برای من بفرستید. من درسم را در دانشگاه تمام کرده ام؛یه سوال دیگری از خدمت شما دارم: شهوتم را چه جور خاموش کنم، به سن 23 رسیده ام ولی توان مالی ازدواج ندارم و پدر و مادرم هم در حدی نیستند که به من کمک کنند. دنبال کار زیاد گشته ام ؛ ولی تا به حال موفق نشده ام؛ دوستم به من گفت برای کارگری ساختمان هم باید آشنا داشته باشی ؛ چون بناها آشنایان خودشان را سر کار می برند. آزمون های استخدامی هم شرکت می کنم، می گویند مردودم، ولی رتبه و درصدم را نمی گویند و حق اعتراض هم نگذاشته اند. سوال دیگری هم که داشته ام : من دچار گناهانی شده ام ، و الان توبه کرده ام، حال سوال من این است آیا تمام عمرم را به کمک خدا در راه بندگی صرف کنم آیا می توان به مقامات افرادی همچون آیت الله بهجت رسید؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- إن‌شاءالله مسئول محترم سایت جزوه را بر روی سایت قرار می‌دهند 2- کتاب «ادب خیال و عقل و قلب» را مطالعه کنید إن‌شاءالله کارساز است 3- به امید خدا به وقتش مشغول کار می‌شوید 4- توبه از گناه، کاری با انسان می‌کند که گویا آن گناه را انجام نداده، پس چرا مأیوس باشیم؟ موفق باشید
4451
متن پرسش
سلام استاد من مسئول یکی از حلقات صالحین هستم. که وظیفه تربیت بچه ها را عهده دار هستم. احساس می کنم این کار به سلوک فردیم ضربه می زند. به نظرتان منی که دانشجوی رشته فنی هستم اگر به تحصلیل علمی خودم مشغول بشم و مراتب علمی رو بگذرونم و مسئولیت تربیتیمو رها کنم بهتر نمیتونم به انقلاب کمک کنم و ظیفمو در قبال امام زمان انجام بدم؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: باید تعادل را رعایت کنید. وظیفه‌ی اصلی شما خوب درس‌خواندن در رشته‌ی خودتان است ولی اگر بعد از مطالعات معرفتی فرصتی برای تربیت نونهالان پیدا کردید کوتاهی نکنید. موفق باشید
4445
متن پرسش
باسلام و خدا قوت خدمت استاد بزرگوار. حقیر کتاب صلوات بر پیامبر(ص) عامل قدسی شدن روح شما را مطالعه کردم.بسیارزیبا و آموزنده بود.ای کاش زودترازین ها با این کتاب آشنا می شدم. استاد سوالی دارم و آن این است که هنگام ذکر صلوات تمرکز روی چه داشته باشم تا اتصالی خوب برقرارکنم ؟ حقیر صلوات را بدون شماره ذکر می کنم و معمولا زمان در نظر می گیرم.و فکر می کنم این طریقت برایم بهتر است نظرشما چیست؟ استاد ازتان سپاسگزارم که جواب پرسشم را در سری قبل دادید. حقیر را دعاکنید.خداوند به شما پاداش نیک دهد.اللهم صل علی محمد و آل محمد .
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- همین طور که عمل می‌کنید خوب است که بر اساس ظرفیت روح خود نظر به جمال نور عصمت ائمه«علیهم‌السلام» داشته باشید و صلوات را ادامه دهید. اگر بتوانید کتاب «مبانی نظری و عملی حبّ اهل‌البیت«علیهم‌السلام» را همراه با شرح آن که به صورت سی‌دی هست مطالعه کنید إن‌شاءالله صلوات‌هایتان نافذتر می‌شود. موفق باشید
4442
متن پرسش
سلام.استاد عزیز اگر همیشه دراین 2و3سال اخیر در جمع به علت اینکه نظر سیاسی من نسبت به بقیه متفاوت جلوه می کردمجبور بودم زخم زبان بخورم ولی همیشه سیره شمادر ذهنم بود که باید برای اینکه سخنان رهبر در جامعه گفته شود هزینه داد.ولی کم کم خسته شدم از سال قبل که به حوزه رفتم (بعد از دوره دانشجویی)اوضاع بدترشده.دراین جا مخصوصا از 3 و4 ماه اخیر که به انتخابات نزدیک می شیم .اگر در حوزه تمام حرفم این بود که باید ملاک قضاوت ما نسبت به افراد سخنان رهبری باشد ده ها تحلیل از این سمت وآن سمت می آوردند که آیا این روحانی یا عالم اشتباه کرده توی بایه اولی درست فهمیدی تحلیل های اشخاصی چون آقای مصباح که تاییداتی از رهبر را نیز به یدک می کشد یا حاج آقا طائب علم الهدی نبویان و ..زیادند از این دست.و دوستانی که من را از قبل نیز می شناختند نیز با ورود به حوزه و مقایسه نظرت من با بقیه اساتید روحانی بدبین شدند و حتی با من سرجنگ افتادند وکم کم فکر می کنم اگر ادامه دهم بعد از این که تهمت منحرف بودن خوردم باید آماده ی تکفیر شدن باشم.اساتید با اعتماد به نفسی عجیب یا رییس جمهور را تهمت وافترا می زنند ویاگاها تمسخر می کنند یا به صورت خیلی جدی مباح بودن بی احترامی وفحاشی مشایی را صادر کردند!(اساتید ما از قشر ولایی ومرید آقای مصبا ح اند) ومن در منگنه ای گیر کرده ام که نمیدانم جه کنم از طرفی اینها اساتید من هستند واگر به جز مواردی گفت وگو کمی با تندی صحبت کنم هم شاید بی احترامی به استاد شود !وهم چنین فضای کلاس آنقدر رادیکال است که حتی ممکن است مرا تکفیرکنند واز طرفی غیرت دینی و تکلیفی که برگردنم مبنی براینکه باید در این فضا یاور مظلوم باشم می بینم نمی توان بی تفاوت باشم واین سبب بروز یک سری آسیب های عصبی و روانی در من شده وآرامشم از دست رفته! خیلی داغونم استاد راهنمایی کنید و بدرانه نصیحتی کنید وبگویید چه کنم و وظیفه ام چیست؟ دوستدار همیشگی شما
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: بدون هرگونه درگیری اگر شرایط آماده‌ی تبادل نظر بود ما وظیفه داریم بر سخنان رهبر عزیز تأکید کنیم و افراد را به دقت در آن سخنان دعوت نمائیم بدون آن‌که شخص آقای احمدی‌نژاد منظور نظر ما باشد. همان‌طور که مکرراً عرض کرده‌ام رهبر عزیز بر روی گفتمانی که آقای احمدی‌نژاد طرح کردند تأکید دارند و این به آن معنا نیست که ما و شما مطلقاً آقای احمدی‌نژاد را پذیرفته باشیم. ما هم مثل بعضی‌ها برایمان سؤال است که همراهی آقای مشائی در سفرهای استانی چه معنا دارد و این پرچم‌تکان‌دادن‌ها یعنی چه؟ ولی آیا می‌توان از آن گفتمان چشم‌پوشی کرد؟ حامیان اصلی ولایت فقیه و بازماندگان نسل دفاع مقدس و فرزندان محرومیت‌کشیده‌ی انقلاب، برای روی‌ کارآمدن این گفتمان خون دل‌ها خورده‌اند و آن را آغاز دورانی می‌دانند که در انتظار آن بودند و حمایت‌های کم‌نظیر رهبر معظم انقلاب حضرت امام خامنه‌ای«حفظه‌الله» در راستای دفاع ازآن گفتمان بود و نباید از مرحله‌ای که پس از شانزده‌سال بعد از دولت‌های کارگزاران و مشارکتی‌ها شروع شد ساده بگذریم، حفظ دورانی که شروع شده سلوک خاصی را می‌طلبد که متأسفانه نه نیروهای حزب‌اللهی و نه آقای احمدی‌نژاد آن‌طور که شایسته است برای حفظ آن ظرافت‌های لازم را به‌کار نمی‌گیرند. به امید آن‌که با نگاه به رهنمودهای رهبری که در گذشته متذکر بودند وآینده ایراد می‌فرمایند راه‌کار حفظ دورانی که شروع شد را جستجو کنیم. موفق باشید
4437
متن پرسش
سلام علیکم. استاد چرا اینقدر در عرصه منابع دینی، شیطان قدرتمند است؟اصلا چرا به گونه ای است که خدا یکی و شیطان هم یکی؟چرا انگار شیطان دکانی جلوی دکان خدا گشوده است؟مگر خداوند خالق شیطان نیست؟ایا خدا به شیطان فرصت هرکاری راداد؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: خداوند به شیطان در حدّ محدودی امکان اغواء و گمراه‌کردن داده تا انسان‌ها با درگیری با شیطان به رشد و تعالی خود برسند. عارفی در دعای خود با خداوند گفته بود. خدایا دست تو درد نکند با این اجازه‌ای که به شیطان دادی، زیرا اگر به جایی رسیدم با مقابله‌ای بود که با شیطان کردم، اگر او نبود و وسوسه‌های او نبود تقابلی صورت نمی‌گرفت تا انسان به تعالی برسد. موفق باشید
4435
متن پرسش
سلام استاد گرامی، میخواستم ببینم سوالاتی را که بدون مشخص کردن عنوان خاص منتشر میکنید دلیل خاصی دارد؟ یعنی نمی خواهید محتوای آن سوالات خیلی در نظر عموم قرار بگیرد که با عنوان "بدون موضوع" آن ها را منتشر میکنید؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: عنوان مناسبی به نظرمان نمی‌رسد. اگر برای سؤالات عنوان تعیین نکنیم سایت به طور خودکار آن سؤال را تحت عنوان «بدون موضوع» ثبت می‌کند. موفق باشید
4434
متن پرسش
به نام خدا-با عرض سلام خدمت استاد عزیز-خدا خیرتان دهد-استاد از روحانی عزیزی پرسیدم چه کنیم که توفیق اشک ریختن بر امام حسین(ع)را در هر روز کسب کنیم ؟ایشان مکتوب فرمودند:((مهر الهی را توجه کنید ببینید چقدر خدا دوست دارند شما را)).خواستم بپرسم به نظر شما منظور ایشون چه بوده است؟چون نحوه دسترسی من به ایشون به گونه ای نیست که ازشون بخواهم شفاهی توضیح بدهند.خواستم لطفا فرمایش ایشون را توضیح بدهید و بفرمایید چگونه باید به فرمایش ایشون عمل کرد.خدا حفظتان کند
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: حرف درستی است زیرا وقتی انسان نظر به الطاف الهی داردکه او را تنها نگذاشته ، دارای رقّت قلب می‌شود. موفق باشید
4432
متن پرسش
با عرض سلام و احترام استاد عزیز چند سوال است به شرح ذیل خدمتتان عرض می کنم : - در بحث هدف از خلقت فرمودید چون خداوند محب زیبایی است و می خواهد زیبایی خود را ببیند انسان را خلق می کند تا خود را در ایینه انسان ببیند ( و یا ب جهت صفت خالقیت و ... ) که سوالان ذیل پیش می آید : 1- آیا برای این موضوع کفایت نمی کرد فقط مثلا پیامبر (ص) یا حضرت مهدی (ع) را خلق می کرد ( البته در یکی از جوابهایتان خواندم چقدر انسان باید خلق شود تا حضرت ظهور کند ) دلیلش چیست چرا باید این همه انسان خلق شود تا حضرت ظهور کند مگر نمی شود از همان اول ظهور کند. 2- چرا خداوند از همان ابتدا حضرت مهدی (ع) و ما انسان ها را به صورت بالفعل نیافرید اگر جوابتان این باشد که آنوقت کمال انسان معنا نداشت مگر غیر از این است که خداوند ما را به جهت همان موضوعی که در بالا عرض کردم آفریده است تا خود راببیند حالا کمال معنا نداشته باشد عیبی بر موضوع وارد نمی شود . 3- ایا هدف از خلقت نفع رساندن به افریده یا انسان است اگر اینطور است جهنم چه معنا دارد یعنی انهایی که سر انجامشان جهنم است نباید خلق شوند چون نفعی در ان برای انها نیست البته منظورم انهایی است که تا ابد در جهنم می مانند است.با تشکر فراوان
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: 1 و 2- برای ظهور صفات پیامبر خدا«صلوات‌الله‌علیه‌وآله» و سایر اولیاء الهی، باید تمام عالم خلق می‌شد تا از یک طرف عظمت و شجاعت و صبر رسول خدا«صلوات‌الله‌علیه‌وآله» در مقابل امثال ابوسفیان نمایان می‌گشت و از طرف دیگر نور رسول خدا«صلوات‌الله‌علیه‌وآله» در حرکات و سکنات ائمه«علیهم‌السلام» ظهور می‌کرد و خداوند در آینه‌ی انسان کامل وقتی به ظهور آید اسماء حسنای خود را به تماشا می‌نشیند و این تا آخر خلقت و اوج حکومت حضرت مهدی«عجل‌الله‌تعالی‌فرجه» ادامه دارد 3- «جهنم» ظهور گرفتن فیضی است که انسان‌های گناهکار شایستگی داشتن آن را از خود نشان ندادند(آن جواب بر اساس اطلاعاتی بود که سؤال‌کننده داشت و لذا عذر می‌خواهم که به اجمال جواب دادم). موفق باشید
4430
متن پرسش
باسلام خدمت استاد گرامی بنده در پی نوشتن یک نشریه بزرگ در مورد اسرار نماز هستم میخواستم از شما کمک بگیرم ومطالبی را در حدی که میتوانید برایم بنویسید تابتوانم ان را چاپ نمایم میخواهم از زبان خودتان شرح دهید باتشکر ازشما استاد والامقام
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده عرایضی در شرح کتاب مبارک «آداب الصلواة» حضرت امام داشته‌ام می‌توانید از سی‌دی آن استفاده کنید، ولی از نوشتن مطالبی در این مورد عذرخواهی می‌کنم. موفق باشید
4429
متن پرسش
باسمه تعالی.سلام علیکم.با تشکر از راه نمایی های شما،سوال بنده این است که 1.تعریف وعده دادن چیست؟یعنی آیا حرفی که می زنیم بدون به کار بردن واژه قول میدهم یا قرار می گزارم خودش به تنهایی قول محسوب می شود و عمل نکردن به آن خلف وعده که بسیار نهی شده محسوب می گردد؟ 2.در صورت چه شرایطی می شود انسان به قول و وعده خود عمل نکند.اگر شرایط عوض شد آیا مجاز است؟چگونه بوده است که بعضی اِئمه مثلا با نیامدن شخص سر قرار انقدر آنجا مانده اند که خلف وعده نشده باشد؟.با تشکر.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: وقتی سخنی به طرف مقابل بگوییم که انتظار او را برانگیزانیم در انجام عملی که باید از طرف ما صورت بگیرد، این در حکم وعده‌دادن است و انجام آن لازم است و تنها در صورتی می‌توان به آن وعده عمل نکرد که عرفاً انتظار طرف مقابل از انجام آن عمل که باید از طرف ما صورت می‌گرفت، منتفی باشد. موفق باشید
4424
متن پرسش
سلام علیکم استاد بزرگوار می خواستم از جنابعالی درخواست کنم اگر صلاح می دانید در تبیین نظر رهبر معظم نسبت به موضوع عفاف و حجاب ما را یاری کنید: آقا برای حل مسئله بد حجابی به چه راهکاری نظر دارند؟ ایشان موانع رفع نشدن این مسئله را در چه چیزی می بینند؟ توصیه جنابعالی برای حل این مسئله چیست؟ با تشکر از وقتی که می گذارید..... یا حسین علیه السلام
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده به طور خاص در این مورد کار نکرده‌ام به نظرم مجامعی که خواهران در سطح کشور دارند بهتر می‌توانند جواب شما را بدهند. موفق باشید
4422
متن پرسش
به نام خدا-با عرض سلام و خسته نباشید خدا خیرتان دهد-استاد شما میفرمایید که باید دائم به یاد خدا بود خواستم بپرسم مثلا در هنگام درس خواندن چگونه میتوان به یاد خدا بود؟یا مثلا در کلاس درس؟یا وقتی مشغول به کاری هتیم که نیاز به تمرکز دارد چگونه میتوان به یاد خدا بود؟مگر میتوان همزمان به دو چیز توجه کنیم؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: وقتی عزم کلی ما آن است که حرام و حلال الهی را در هرکاری رعایت کنیم امام معصوم فرمودند این به معنای آن است که همیشه به یاد خدا هستیم. آری می‌توان هم‌زمان به چند چیز توجه داشت ولی درطول همدیگر. همان‌طور که هم فکر می‌کنید و هم سخن می‌گویید. موفق باشید
نمایش چاپی