بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان
آرشیو پرسش و پاسخ ها
تعداد نمایش
شماره پرسش:
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
3938
متن پرسش
با عرض سلام، منظور از این که گفته می شود علامه طباطبایی یک معرفت شناسی تأسیس کردند چیست؟ متشکرم!
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: بحثی است در فلسفه به نام اپیستومولوژی یا شناخت‌شناسی، شاید منظور باشد که بحث آن مفصل است و تحت عنوان شناخت‌شناسی می‌توانید آن را دنبال کنید. موفق باشید
3935
متن پرسش
سلام علیکم، در بالای سایت به زیبایی نوشته اید «ملائکه تا قیام قیامت در مقتل شهدا مانده اند و بر جان زائران مقتل آن ها نسیم عبودیت و معنویت می وزانند و راه ملکوت را به آن ها نشان می دهند.» سوالی که مدتی ذهنم را مشغول کرده بود و این مناسبت باعث شد آن را مطرح کنم این است که چگونه بعضی از مکان ها از لحاظ ارتباط با ملکوت قوی تر هستند. مگر نه این است که برای ملائکه مجرد این جا و آن جا فرقی ندارد؟ پس چرا بعضی مکان ها را محل رفت و آمد ملائکه می دانیم و بعضی جا ها را نه؟ آیا این ریشه در نفس مکان دارد یا صرفا احساسی که ما نسبت به آن مکان ها داریم به ما در ارتباط با ملکوت در آن مکان ها کمک می کند؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: آن اراده‌هایی که در آن مکان‌ها ظهور کرده و آن تن‌هایی که تحت تأثیر آن اراده‌ها آن‌جا فرو افتاده، مکان را مقدس کرده است. موفق باشید
3934
متن پرسش
سلام علیکم. استاد لفظ «کلمه» در متون دینی به چه معناست؟ کلمه الله یا کلمه توحید و ...
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: بیشتر به معنای سنت است. موفق باشید
3933
متن پرسش
سلام علیکم. نه پدرم جاه و مقام دنیوی دارد نه مادرم پست آنچنانی...استاد خوبم؛ من دختر یک خانواده متوسط هستم هیچوقت آن خواستگاری که مدنظر من است کسی که مومن باشد و متقی، خوش خلق، فهیم و عاقل برایم نیامد و من البته راضیم به رضای خدا و میدانم که به قول آیت ا...بهجت اهل معنا توکل می کنند وقتی که نشد یعنی لازم نبوده. حتما لازم نبوده که من ازدواج کنم و حتما خداوند صلاح و خیرم را میخواسته چون من توکلم بر او بوده. اما استاد گاهی به شدت دلم میخواهد همسری داشته باشم که همدلم باشد دلم میخواهد بالخره در این دنیا پشت و پناهی داشته باشم . در کتاب مناجاتهای شهیدچمران آمده بود: خدایا ما دوست داریم انسانی باشد که با اخت بگیریم و به او عشق بورزیم(قریب به این مضمون)؛ گاهی من هم دلم میخواهد همراه و همدلی داشته باشم؛ استاد گاهی دوست دارم خداوند به من توفیق تربیت فرزندانی ولایت محور و خداجو به من دهد؛ من از اینکه به یک کودک کلمه «خدا» را بیاموزم بسیار مشعوف می شوم.....میدانم هرچه خدا بخواهد همان می شود اما استاد جان؛ چه شد خدا تصمیم گرفت یکدفعه برای دختران دهه شصت همسران شایسته را تا این حد کاهش دهد(البته غیرشایسته را هم)؟این هم جزء مشیتهای الهی بود که اکثر همسالان من مجرد باشند؟چرا؟یعنی چه حکمتی در کار بود؟ استاد مگر نمی گویند حدیث هست که اگر کسی در چاردیواری محبوس باشد از همان راهی که اجلش می رسد؛ رزقش می رسد؛ پس چرا دخترانی که وجیه و وزینند و یا کسی را ندارند که برایشان وساطت کندمی مانند و آنان که فعالانه عمل می کنند همسران خوبی نصیبشان می شود؟مثلا من نه پدر و مادرم و نه فامیلم هیچ نوع وساطتی برایم نکردند اگرچه بحمدالله زیبا هستم و درس خوانده و سعی کرده ام متشرع باشم؛ اما خوب اینطور نبود که از همان راهی که اجلم می رسد نصیب و رزقم هم برسد.استاد چه اسمی از اسماءالحسنی حضرت حق، را باید کسانی که مانند من هستند مداومت کنند تا همسر شایسته رزقشان شود؟ شرمنده که مصدع اوقات شریفتان شدم
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: فرموده‌اند ذکر «یا فتاح» همراه با 21 مرتبه آیت‌الکرسی در هر روز گشایش لازم را به همراه دارد. موفق باشید
3932
متن پرسش
بسمه تعالی. در جزوه سبک زندگی اسلامی مطلبی را فرمودید مبنی بر اینکه چون هواپیما ساخته فرهنگ غربی است باعث شده است که در هواپیما ما زنان و دختران را با آن وضع ببینیم. سوال بنده این است که بیایید و کمی به عقب برگردیم. به اتوبوس بین شهری. این هم ساخته غرب و فرهنگ غرب است. ولی آن وضعی که در غرب در اتوبوس ها هست در ایران نیست. حرف من این است که اگر روسری و حجاب را به زور بر سر فرد تحمیل کردیم یا اینکه بدون دلیل مجبور به حفظ آن شد دیگر فرقی نمی کند داخل هواپیما باشد یا در خیابان. اما اگر فرد بفهمد و دلیل داشته باشد حفظ فرهنگ خود را در دانشگاه های فرانسه ترک نمی کند. منظور من این است که نباید به استناد اینکه هواپیما ساخته فرهنگ غرب است، آن بی حجابی ها را توجیه کنیم. متشکرم، موفق باشید.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: این یک مثال ساده بود که مبنای آن را باید در رابطه‌ی بین تکنیک و فرهنگی که آن تکنیک در دل آن ساخته شده است، دنبال کرد که در کتاب «گزینش تکنولوژی از دریچه‌ی بینش توحیدی» مورد بررسی قرار گرفته است. موفق باشید
3930
متن پرسش
سلام علیکم: من راستش اسم شما رو شنیدم. بگذریم. دانشجوی رشته راهنمایی ومشاوره دانشگاه اردبیل هستم ترم2. خواستم بگم من عقیده‌ای دارم مبنی بر اینکه تا ما خود را اصلاح نکنیم امام زمان«عجل‌الله‌تعالی‌فرجه» نمی‌آیند تا بشریت را از دست سلطه‌ی صهونیسم نجات بدهند. به همین دلیل عضو تشکل دانشجویی هستم، ولی دوستام نمیدونیم که چطور فعالیت بکنیم. به خدا وقتی می‌بینم که چطور بچه ها رو به انحراف کشیده می‌شوند افسوس می‌خورم و برام دغدغه هست. خصوصا مطلع هستید فعالیت فرهنگی کم هست. اگر بشه شماره تلفن خودتون بدید یا باجواب راهنمایی کنید فقط منتظرم چون ازکارهای بی اساس خسته شدم. خدا اجرتون بده .یاعلی
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: شاید کتاب «بصیرت و انتظار فرج» شروع خوبی برای تفکر بر روی این موضوع باشد . متن کتاب بر روی سایت هست می‌توانید دانلود کنید. موفق باشید
3929
متن پرسش
سلام استاد جان. در صلح نامه امام حسن علیه السلام از «تسلیم امر» حرف به میان آمده است. وقتی که «امر » به معاویه تسلیم می شود در واقع همان مساله ای که در قرآن به نام «اولی الأمر» هست؛ برای معاویه مطرح می شود در واقع «ولی امر» مسلمین بنابر صلح نامه، به معاویه تفویض شد و معاویه ولی امر مسلمین شد و طبق نص قرآن کریم واجب الاطاعه. استاد در یک چینش منطقی ما به همین نتیجه می رسیم. مگر امامت و ولایت امر قابل تسلیم کردن بود؟مگر این حق امامان شیعه نیست؟چرا از لفظ«تسلیم امر» استفاده شد؟بیچاره شیعیان زمان امام حسن علیه السلام چقدر گیج شده اند.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: در آن فضا شیعیان از تسلیم به امر چنین برداشتی نکردند و همه می‌دانستند این به معنای دادن مسئولیت کشور به معاویه است با آن شرایطی که در سایر بندهای صلح‌نامه مطرح بوده که حق ندارد حکمی خلاف شریعت اظهار کند و یا شیعیان را آزار و اذیت نماید و مانع تلاش شیعیان گردد. موفق باشید
3928
متن پرسش
سلام علیکم! در احادیث مطالب زیادی وجود دارد از تأثیر برخی مسائل روی برخی مسائل دیگر که ظاهراً بین این مسائل هیچ ارتباطی وجود ندارد. مثلا احادیث سعد و نحس ایام. احادیثی که در زمینه اوقات مناسب و نامناسب جماع و آمیزش است. حدیثی که مثلاً می گوید بول کردن در حمام رزق را کم می کند. حدیثی که می گوید رد شدن از بین 2 زن یکی از اسباب فراموشی است. یا مثلا نوره کشیدن در روز جمعه موجب کمی رزق است. یا مثلاً خوردن در حال جنابت فقر می آور و سایر احادیث اینچنین در سایر موضوعات. برای مثال آدم نمی داند بول کردن در حمام چه ربطی به کمی رزق دارد یا مثلاً رد شدن از بین دو زن چه ربطی به فراموشی دارد و سایر مسائل. حال آیا همه این مسائل طبق علل و عوامل مادی هستند که هنوز کشف نشده اند یا نه علل معنوی و ماوراء مادی نیز در اینها دخیل است؟! اگر علل ماورائی دخیل است مکانیسم آنها چیست؟! مثلا طبق چه مکانیسمی بول کردن در حمام موجب کمی رزق می شود؟! یا مثلاً طبق چه مکانیسمی اگر در هنگام آمیزش مرد و زن خود را با یک دستمال پاک کنند بینشان کدورت بوجود می آید؟! یا مثلاً طبق چه مکانیسمی خوردن در حال جنابت موجب فقر می شود و ...؟!
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: عموماً این روایات نظر به تأثیر امور معنوی در امور مادی دارد و نگاه باطن بین اولیاء معصومین«علیهم‌السلام» متذکر آن شده‌اند ولی اگر بر روی آن‌ها دقت کنیم و درست جایگاه روایات را پیدا کنیم، شاید اشاراتی به ذهن بیاید، مثلاً بول در آب روان و یا خزینه‌ی حمام یک نوع بی‌حرمتی به یکی از آیات الهی است و به همان اندازه مانع تجلی رحمت الهی می‌شود. یا در روایات ردشدن بین دو زن به شرایط خاصی بستگی دارد که انسان اراده کند در موقعیتی خاص از بین آن‌ها رد شود که ذهن او مشغول آن فضا گردد و این غیر از آن است که در خیابان به صورت عادی چنین عملی صورت گیرد. موفق باشید
3927
متن پرسش
بسم الهه الرحمن الرحیم: با عرض سلام خدمت استاد عزیز و بزرگوار خداوند را شا کرم که به شما توفیق آشنایی و درک این معارف بلند را داد و توفیق شا گردی شما را به ما عنایت کردو در مدت بیست سال مارا و بسیاری از اطرافیان ما را از این معارف عزیز بهرمند فرمود. در رابطه با بحث رزق سوالی داشتم جناب استاد از یک طرف در معارف دین ما فقر و نداشتن دنیا ستایش شده است مثلا معصوم علیه السلام می فرماید « إِنَّا لَنُحِبُّ الدُّنْیَا وَ أَنْ لَا نُؤْتَاهَا خَیْرٌ لَنَا مِنْ أَنْ نُؤْتَاهَا وَ مَا أُوتِیَ ابْنُ آدَمَ مِنْهَا شَیْئاً إِلَّا نَقَصَ حَظُّهُ مِنَ الْآخِرَةِ.» ( عده الداعی) ما (انسانها) دنیا را دوست داریم، ولى اگر بدان نرسیم بهتر از آن است که به آن برسیم و هرگز به فرزندان آدم چیزى از دنیا داده نشد، مگر آنکه از بهره اخروى‏شان کم گردید و یا « وَ إِذَا رَأَیْتَ الْفَقْرَ مُقْبِلًا فَقُلْ مَرْحَباً بِشِعَارِ الصَّالِحِینَ وَ إِذَا رَأَیْتَ الْغِنَى مُقْبِلًا فَقُلْ ذَنْبٌ عُجِّلَتْ عُقُوبَتُه‏ » (عده الداعی) و بحضرت موسى وحى شد که هر گاه دیدى فقر بتو رو آورد بگو مرحبا به شعار صالحین و هر گاه دیدى که ثروت بتو روآورده‏ بگو گناهى است که بزودى مجازاتش خواهد رسید. ویا داخل شدن یک شتر در سوراخ سوزن راحت تر از داخل شدن یک غنی در بهشت است(عده الداعی ) و بسیاری از روایت دیگر که در کتب روایی ما موجود است و از طرف دیگر به روایات و دعا هایی بر میخوریم که فقر را مضر و در دعاها وسعت رزرق را از خدا خواسته اند مثلا کاد الفقر ان یکون کفرا (نهج الفصاحه) و یا حضرت علی به فرزندش محمد ابن حنفیه می فرماید ای پسرم من از تنگدستی بر تو می ترسم پس از آن بر خدا پناه ببر فان الفقر منقصه للدین مدهشه للعقل داعیه للمقت(نهج البلاغه ) ویا در دعای عالیه المضا مین که مستحب است پس از زیارت ائمه علیهم السلام بخوانیم آمده و ترزقنی ما لا واسعا هنیئا نامیا.....و یا در دعایی که امام با قر آن را دعا ی جامع می خوانند آمده اعطنی حظا وافرا فی آخرتی و معاشا واسعا هنیئا مریئا فی دنیای (مفاتیح الجنان) و یا در نامه امام علی به امام حسن علیهم السلام آمده فرزندم از خدا چیز هایی بخواه که غیر او نمی تواند به تو بدهد مثل طول عمر تندرستی و گشایش روزی حلال و بسیاری از ادعیه و روایات دیگر حا لا واقعا وظیفه ما چیست آیا باید از خدا وسعت رزق بخواهیم تا هم علاوه بر بر طرف کردن نیازهای خود در حد معقول بدون اسراف و تجمل با توجه به رعایت اجما ل در طلب رزق بتوانیم به عمل مهم انفاق و دستگیری اقوام ومستمندان موفق شویم و از برکات آن که این همه در قرآن وروایات آمده استفاده کنیم یا خیر و ایا با وسعت رزق بدون حرص و تجمل آدم راحت تر می تواند به عبادات و ذکر و مطا لعه خود بپردازد یا با فقر و تنگدستی من خود احساس می کنم مواقعی که در شرایط بهتری از رزق هستم با آرامش بیشتری به مطا لعه و عباداتم می پردازیم وانفاقاتی هم می کنم آیا این به خا طر عدم توکل است ؟البته کتاب جا یگاه رزق انسان در هستی را مطا لعه و حتی با دوستان مباحثه نمو دیم و بسیار بهره بردیم ولی می خواهم این سئوال رابه طور مشخص لطف نموده پاسخ فرمائیداز خدای متعال طول عمر شما استاد عزیز را خواهانم التماس دعا
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم:. از روایاتی که صحبت از فاصله‌گرفتن از ثروتمندشدن است و دل را در گرو ثروت دنیاگذاشتن بر نمی‌آید که فقر به معنای نیازمندشدن به مایحتاج زندگی، مطلوب است. آن‌جایی هم که بحث طلب رزق وسیع است طبق همان روایاتی که نقل فرموده‌اید منظور ثروتمندشدن نیست بلکه منظور محتاج‌نبودن است تا همان‌طور که می‌فرمایید انسان با خاطری آسوده بتواند به وظایف دینی خود بپردازد. عمده آن است که متوجه شویم آری «وَ مَا أُوتِیَ ابْنُ آدَمَ مِنْهَا شَیْئاً إِلَّا نَقَصَ حَظُّهُ مِنَ الْآخِرَةِ» بنی آدم بداند اگر از دنیا چیزی به او دادند که در راستای لذّات صرفاً دنیایی بود به همان اندازه از آخرت او کم می‌گذارند ولی آن نوع زندگی که به طور طبیعی در زیر سایه‌ی برنامه‌ی الهی اداره می‌شود هرگز گرفتار چنین مشکلی نخواهد بود. و در همین راستا مردى خدمت امام صادق علیه السّلام عرض کرد: ما طالب دنیا هستیم امام به او فرمودند میخواهى با دنیا چه کنى، گفت: براى خودم از آن کمک میگیرم، و به خاندانم میرسانم، و صدقه میدهم و صله رحم به جاى میاورم و حج انجام میدهم، امام فرمود: این‏ها دنیا نیستند همه اینها آخرت میباشند. موفق باشید
3920
متن پرسش
سلام علیکم استاد عزیز در ابتداء با عرض پوزش بابت طولانی شدن مطالب تقاضامندم بنده رو در راهی که صلاح میدانید راهنمائی بفرمائید. بنده 2 سال است که با فرمایشات ارزشمند حضرتعالی که ترجمان قرآن و احادیث ائمه اطهار علیهم السلام است ،زندگی میکنم.بعضا" شاید بعضی از روزها 12 ساعت به سخنرانیهای شما گوش جان سپرده و اصلا" متوجه گذر زمان نمیشوم.مختصرا" عرض کنم از 12 سال پیش به طور مستمر شروع به مطالعه قرآن نموده ام .بعد از 4 الی 5 سال احساس کردم که در فهم معارف متوقف شده ام ؛ تا اینکه خداوند عنایت نمودند و بوسیله یک دوست بنده رو هدایت کرده و برای فهم بهتر قرآن شروع به مطالعه کتب روائی نظیر : اصول کافی ، روضه کافی ، ترجمه بعضی از مجلد های بحار الانوار ، عین الحیات ، نهج البلاغه ، تحف العقول و بسیاری کتب روائی و اخلاقی دیگر نمودم . اما بعد از 4 الی 5 سال مجددا" احساس توقف در فهم معارف نمودم؛تا اینکه بنا به این آیه شریفه که میفرماید: و الذین جاهدوا فینا لنهدینهم سبلنا. خداوند متعال بنده رو با شما و آثار شما آشنا فرمود و همان شد که در ابتدای سخن به عرض رساندم.مباحثی که از سخنرانیهای شما گوش داده ام از قرار ذیل میباشد: شرح ده نکته در معرفت النفس ، شرح برهان صدیقین ، آشتی با خدا ، تفسیر سوره های زمر ، شوری ، ص ، عنکبوت ، قصص، نباء، واقعه ، فاطر ، نمل ، انفال ، آیت الکرسی ، ق ، سبا ، طور ، روم ، محمد ، قیامت ، نازعات ، شرح نامه 31 امام علی علیه السلام ، شرح خطبه های 83 ، 182 ، 86 ، 87 ، 223 ، 224 ، 230 ، 111 ، 1 ، 221 ، شرح کتاب معاد ، از ولایت نبی تا ولایت فقیه ، مباحث مربوط به ملک ، هدف حیات زمینی آدم ، مقام برزخیت کبری حضرت رسول صلی الله علیه و آله ، تحلیل فیلم سفر به ماوراء ، آنگاه که فعالیتهای فرهنگی پوچ میشود ، شرح حدیث جنود عقل و جهل ، شرح حدیث عنوان بصری ، (40 قسمت از شرح مقالات استاد شجاعی و 38 قسمت از شرح معرفت النفس و الحشر این تعداد از مقلات استاد شجاعی و معرفت النفس و الحشر بدلیل کیفیت پائین فایل صوتی از گوش دادن ادامه این دو بحث منصرف شدم) تمامی مباحث مربوط به مدرنیته و سلوک ذیل شخصیت امام خمینی رحمت الله علیه ، علاوه بر این مباحث مدت 4 الی 5 ماه است که در بنیاد سمات در تهران ثبت نام کرده و در کلاسهای آنجا نیز شرکت میکنم.اما مدتی است که مجددا" احساس تنگی در ریشه های معرفتی و فکری ام کرده و گمان میکنم وقت آن رسیده که نهال عقلم را به باغ بزرگتری منتقل کنم تا ریشه های عقل و تفکرم رشد بیشتری نمایند تا ان شاء الله این نهال تبدیل به درخت تناوری شوند و آماده این شوند که نهرها از زیر (نه از کنار) آن عبور نمایند. لازم به ذکر است که بعضی از دوستان به من چندین توصیه نمودند. از جمله ؛گوش دادن به مباحث عرفان نظری ، شرح فصوص الحکم ، شرح اسفار ملاصدرا و . . . اما دوست دارم شما با تجربه خود این شاگرد کوچکتان را ... راهنمائی بفرمائید. ... بابت طولانی شدن عرایضم پوزش میخواهم. به امید دیدار
متن پاسخ
3920- باسمه تعالی: سلام علیکم: در این‌که این مسیر إن‌شاءالله باید تا فهم اسفار و عرفان نظری و شرح فصوص الحکم برسد بحثی نیست ولی عمده آن است که در هر شرایطی بتوانیم راه اُنس با خدا را پیدا کنیم وگرنه با گوش‌دادن مباحث به تنهایی راهی گشوده نمی‌شود به‌خصوص که می‌فرمایید بعضی روزها 12 ساعت به مباحث گوش داده‌اید. باید به قلب خود فرصت دهید که مطالب را درک کند. موفق باشید
3918
متن پرسش
با عرض سلام خدمت استاد گرانقدر در کتاب فرزندم چنین باید بود جلد دوم راجع به عبارت حضرت امیر که فرموده بودند اگر می توانی بین خودت و خداوند واسطه رزقی قرار ندهی این کار را انجام بده جناب عالی کشاورزی به روش سنتی را مصداق حرف حضرت بیان کرده بودید بنده حدیثی را از پیامبر جلیل القدر اسلام در کتاب المراد من منیه المرید رویت کردم که حضرت فرموده بودند خداوند روزی طالب علم را کفالت کرده است بگونه ای که آن را برای دیگران این گونه ضمانت نکرده است و مرحوم شهید ثانی بیان کرده بودند که مقصود آن است که دیگران برای بدست آوردن رزق و روزی خود بایستی به تلاش و کوشش بپردازند ولی طالب علم ملزم به این تلاش و کوشش نیست البته اگر از نیتی خالص برخوردار باشد حال سوال بنده از حضرت عالی آن است که آیا علاوه بر کشاورزی طلب علم هم مصداق سخن حضرت امیر قرار میگیرد؟ با سپاس فراوان والسلام
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: کاملا درست است و مثال شما برای مصداق سخن حضرت امیر«علیه السلام» رساتر است. موفق باشید
3917
متن پرسش
سلام علیکم. 1.پس از اینکه امامی از دنیا می رود و امامتش به امام بعدی منتقل می شود؛ نحوه حضور آن امام قبلی در عالم چه فرقی با زمان زنده بودنش می کند؟2. اگر ائمه معصوم همیشه مراقب ما هستند و می بینند و ناظر بر اعمال و رفتار ما هستند چرا در روایات داریم که دوشنبه و پنج شنبه اعمال به امام زمان عرضه می شود؟یعنی پیامبر و امامان علیهم الصلاه و السلام دائما حاضر و ناظر در اعمال و زندگانی ما نیستند؟3. کدام آثار حضرتعالی می تواند پرسشهای عقیدتی ما درباره نحوه حضور ائمه در عالم و ...را پاسخ دهد؟تشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- امام زنده مأمور مدیریت عالم اند ولی امامی که رحلت فرموده اند چنین مأموریتی ندارند هرچند اگر کسی به آن ها متوسل شود یا به زیارت آنها برود بهره ی کامل را می برد 2- نظر خاص غیر از نظر عمومی است، ظاهرا در روزهای خاص با یک جمعبندی به اعمال ما نظر می شود 3- بعد از کتاب «مبانی نظری نبوت و امامت» که از نظر کلامی موضوع را بحث می کند کتابهای «حقیقت نوری اهل البیت» و «امام در تکوین و تشریع» إنشاءالله مفید خواهند بود. موفق باشید
3916
متن پرسش
سلام استاد عزیز. مردم در زمان ائمه این فرصت را داشتند که می توانستند عقایدشان را بر امامان عرضه کنند و درستی و غیر درستی آن را متوجه شوند؛ ...استاد من نمیدانم عقایدم درست است است یا نه، با توجه به تدبر حضرتعالی در دین خواهشمندم این سوال مرا پاسخ دهید؛ عقیده من صحیح است یا خیر؟ استاد من معتقدم: «در خصوص حضور امامان معصوم در عالم، فرقی بین زمان حیاتشان با مماتشان نیست. آنها در کل عالم حضور دارند که هیچ حضوری فرازمانی و فرا مکانی دارند. همانگونه که خداوند صدای ما را می شنود؛ ائمه را که صدا می زنی، در هر جای عالم که باشی آنها می شنوند و پاسخ می دهند. در حقیقیت فرقی در حضور بین خدا و ایشان نیست جز اینکه خدا خالق است و آنها مخلوق، قدرت خدا بالذات است و از خودش اما ائمه هر چه دارند از خدا دارند و استقلالی نیست این قدرتشان. ائمه به اذن خدا، قدرت نفوذ در عالم دارند فلذا حاجتی از ایشان بخواهی با استعانت از قدرتی که خداوند به ایشان داده برآورده اش می سازند» استاد این عقاید درست است؟تکمله اش چیست؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: حتما درست است در ادامه خوب است مباحث شرح زیارت جامعه ی کبیره را کار کنید. موفق باشید
3915
متن پرسش
باسمه تعالی. سلام استاد عزیز. جند روز پیش توفیق سفر بهمشهد مقدس و زیارت بارگاه ملکوتی امام رضا (علیه السلام) را داشتم. این بار به خودم گفتم فقط برای زیارت حضرت رفتم و گفتم اصل را بر این می گذارم و برای حوایج و ..نمی روم. اگرچه امام رضا کریمند و ماهم بالاخره کلی دعا هم کردیم. استاد از اینجا که میخواستم برم کلی ذوق داشتم حتی در هتل، اما در حرم امام رضا یک حال و هوای خاصی داشتم. مثلا ذهنم دچار پراکندگی شدید می شد؛ افکار جورواجور به ذهنم می رسید، استاد چه کنم در دفعه بعدی که رفتم ثمرات بیشتری بگیرم؟ از طرف امام زمان هم زیارت کردم اما آن نتیجه ای که دنبالش بودم را ندیدم فقط یک بار به شدت دلم گرفت و گریه کردم و از آقا خواستم مرا به صراط اقوم هدایت کند. راستش مشهد که می روم گیج می شوم. چه کنم
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: حضرت ثامن الأئمه«علیه السلام» نشان تان می دهند که در توحید بیشتر باید تلاش کنید، با نور رئوف خود به شما کمک کرده اند تا بیشتر متوجه خطورات خود باشید. موفق باشید
3913
متن پرسش
سلام علیکم شما در پاسخ به یکی از پرسشگران فرمودید (سوال3889) روح در دوره‌ی جنینی بدنی را انتخاب کرد که با گرایش‌های مردبودن یا زن‌بودنش می‌ساخت. سوال اصلی من این است که 1-آیا این یک احتمال است یا حتما همین گونه است که می فرمایید؟ 2- منبع روایی و نقلی این مطب چیست ؟3- لِّلَّهِ مُلْک السمَوَتِ وَ الاَرْضِ یخْلُقُ مَا یَشاءُ یهَب لِمَن یَشاءُ إِنَثاً وَ یَهَب لِمَن یَشاءُ الذُّکُورَ(49) أَوْ یُزَوِّجُهُمْ ذُکْرَاناً وَ إِنَثاً وَ یجْعَلُ مَن یَشاءُ عَقِیماً إِنَّهُ عَلِیمٌ قَدِیرٌ(50) فرمانروایى [مطلق] آسمانها و زمین از آن خداست هر چه بخواهد مى‏آفریند به هر کس بخواهد فرزند دختر و به هرکس بخواهد فرزند پسر مى‏دهد (۴۹ یا آنها را پسر[ان] و دختر[انى] توام با یکدیگر مى‏گرداند و هر که را بخواهد عقیم مى‏سازد اوست داناى توانا (۵۰) آیا از آین آیات اسنتباط نمی شود که فقط خدا تعیین جنسیت می کنند؟ با تشکر از استاد گرامی
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: این یک بحثی است مربوط به معرفت النفس و بر آن مبنی بحث خلقت روح انسان ها توسط خداوند مبنی بر عین ثابته آن ها است که خدا به آن ها می گوید بشو و می شوند. موفق باشید
3909
متن پرسش
سلام استاد- من قرآن برای دانش آموزان اول و دوم برگزار می کنم ولی هیچ انگیزهای به یادگیری ندارند- تا جایی که می توانم تلاشم را با عظمت قرآن با داستانهای قرآنی انجام می دهم - چه پیشنهادی برای اینجانب دارید؟؟؟؟چه کتابهایی را برای اینکه قرآن را با شوق بهتر فرا بگیرند دارید- با تشکر فراوان
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: داستان های قرآن خوب است، حفظ کردن و تشویق و جایزه هم برای این سن خوب است. موفق باشید
3908
متن پرسش
با عرض سلام و ارادت خدمت جنابعالی همانطور که جنابعالی مطلعید در مورد شریعتی چه شخصیت و نیات ایشان چه کتب ایشان بحثهای زیادی وجود داشته شاید امروز چندان مهم نباشد ولی به هر حال ایشان در بین بعضی از اقشار جایگاهی دارند تا جایی که بنده فهمیده ام جنابعالی برایند شخصیت ایشان را مثبت میدانید و معتقدید جنبه های مثبت ایشان بیش از جنبه های منفی ایشان بوده و در جاهایی هم که اشتباه کرده سوء نیت نداشته البته امثال اقای خامنه ای و شهید بهشتی هم چنین نظری دارند در کتاب نور مجرد که جلد 2 کتاب زندگینامه مرحوم علامه طهرانی است مطلب جالبی امده از قول مرحوم علامه طهرانی که زمانی که در سوریه با مرحوم حداد بودیم روزی ایشان اظهار تمایل کرد به سر قبر شریعتی برویم بعد ایشان نگاهی به داخل مقبره شریعتی کرد و مطلبی فرمود که حاکی از کدورت و دوری از رحمت خدا برای شریعتی میکرد و میفرماید فردا باز اقای حداد خواست به انجا برویم ایندفعه کمی بیشتر درنگ نمود و فرمود امان از انگلیسها و ادامه داد انها افراد نابغه ای مانند شریعتی را به نحوی اموزش میدهند که به کشور خود بیایند و در جهت منافع انها کار کنند و اینکار را خیلی وقتها به نحوی انجام میدهند که شاید خود شخص هم متوجه این قضیه نباشد ولی در جهت منافع انها گام بردارد) نظر جنابعالی چیست؟ با تشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده نمی دانم ولی از آن جایی که مأمور به ظاهر هستیم، از نظر ظاهر مطمئن ترین نظر را نظر مقام معظم رهبری می دانم که مدتی با ایشان مرتبط بوده اند. موفق باشید
3895
متن پرسش
باسلام وعرض ادب محضر استادعزیز ،دکتر ابراهیم فیاضی عضو هیئت علمی دانشگاه تهران با طرح این پرسش که چرا انقلاب اسلامی ایران به سرعت به پیروزی رسید و این موضوع برای اندیشمندان علوم انسانی جای تعجب و پرسش دارد، گفته است: انقلاب اسلامی مبتنی بر فقه مردمی است و صدرایی نیست. فلسفه صدرا ضد تحول و پیشرفت است؛ درست است که حرکت جوهری در آن رخ می‌دهد اما مسئله وحدت وجود این مکتب فلسفی را به مکتب ضد پیشرفت و تحول نزدیک می‌کند.حال آنکه حضرت عالی یکی از اصلی ترین زیرساخت های شکل گیری انقلاب را همین فلسفه صدرایی می دانیدومعتقدید که امام (ره) در مشی سیاسی وانقلابی شان نگاه خاصی به شخص ملاصدرا وفلسفه وی داشته اند .استاد عزیز موضع شما در مقابل این طرز فکر چیست؟باتشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: سخنان ایشان را دیدم، برداشت درستی از وحدت وجود و حکمت صدرایی ندارند. حضرت امام خمینی«رضوان‌الله‌تعالی‌علیه» در مورد ریشه‌ی تحقق انقلاب چیز دیگری می‌فرمایند و در در جواب حسنین هیکل که می‌پرسد چه کتاب‌هایی جز قرآن در شما اثر گذاشته، می‌فرمایند: ««در فلسفه: ملا صدرا، از کتب اخبار: کافی، از فقه: جواهر.»»،‌‌‌‌‌0(صحیفه‌ی امام، ج 5، ص 271.) و مقام معظم رهبری می‌فرمایند: «... به گمان ما فلسفه‌ی اسلامی در اسلوب و محتوای حکمت صدرایی، جای خالی خویش را در اندیشه‌ی انسان این روزگار می‌جوید و سرانجام آن را خواهد یافت...».. . موفق باشید
3893
متن پرسش
سلام استاد عزیز تر ازجانم:‌استاد ایا شما از حلقه ی رحیم مشایی هستین؟آیا شاگردان شما انصار حزب الله هستند که تجمعات را به هم میزنند و بعضا به افراد لباس شخصی تعبیر می شوند.برای رفع شبهه لطفا پاسخ بفرمایید.ممنونم
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: نظر جنابعالی را به جواب سؤال شماره‌ی 3882 جلب می‌کنم. عنایت داشته باشید نفوذی‌های صهیونیست در محافل مذهبی با این تهمت‌ها تلاش دارند هرکدام از یاران رهبر عزیز را با انگی از صحنه خارج کند تا رهبر را تنها بگذارد در حالی‌که خودشان هیچ ارادتی به رهبر معظم انقلاب ندارند وگرنه از ایشان تبعیت می‌کردند و پروژه‌ی ایجاد تنفر بین نیروهای متدین به انقلاب و ولایت را دامن نمی‌زدند، وظیفه‌ی شما است به آن‌هایی که این تهمت‌ها را می‌زنند بگویید دلیل‌ات چیست و تا دلیل برای حرفش نیاورده یقه‌اش را رها نکنید. موفق باشید
3889
متن پرسش
سلام علیکم.بعضی شبهه ای مطرح می کنند مبنی بر اینکه ولی فقیه نباید نظراتی بدهد که مربوط به کارشناسان مربوطه باشد.مثلا درباره صحبت های رهبر در مورد منع آزاد کردن واردات خودرو برای ایجاد رقابت با خودرو های داخلی می گویند چرا رهبر در کار کارشناسان دخالت می کند که مردم گرانی را به پای ایشان بگذارند.و کلا نباید ایشان در مورد مسئله ای که کارشناس نیستند دخالت کنند.نظر شما چیست؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: رهبری بر اساس مشاوران کارشناس خود نظر می‌دهند، واقعاً این‌ها فکر نمی‌کنند اگر در آن زمان واردات خودرو آزاد می‌شد چه اندازه کارگر و خودروساز و قطعه‌ساز بیکار می‌شدند و به‌کلی زیرساخت‌های خودروسازی ما از بین می‌رفت، چون قدرت رقابت نداشتیم؟ موفق باشید
3886
متن پرسش
با عرض سلا م/سوال :اگر بتوانند مغز افراد را جدا کنند و مغزها را جابه جا کنند روح به کدام جسم میرود!!!!!!
متن پاسخ
مه تعالی: سلام علیکم: بر فرض امکان، روح بدنی را انتخاب می‌کند که با گرایش‌های آن بسازد، همان‌طور که در دوره‌ی جنینی بدنی را انتخاب کرد که با گرایش‌های مردبودن یا زن‌بودنش می‌ساخت. موفق باشید
3884
متن پرسش
سلام لطفا سؤالات بدون موضوع در سایت نگذارید، همین سؤالای اخیر (حدود 3860) بیش از ده سؤال بدون موضوع است! در حالی که برای بعضی از سؤالات موضوعات خوبی میتوانستید انتخاب کنید مثل عید نوروز، کتابهایی دربارة تعبیر خواب، و ... راستی قبلاً سؤالارو ظرف کمتر از یک هفته جواب میدادید! الآن بیش از دو هفته است که به سؤالای من هیچ جوابی داده نشده است! به قول استاد: موفق باشید
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: مسئول محترم سایت بررسی شود. در ضمن نمی‌دانم سؤال ایشان چیست؟ موفق باشید
3883
متن پرسش
باسلام وخسته نباشید. بنده درحال حاضر ترم 2دانشگاه علم وصنعت تهران رشته عمران هستم.مدتی است که به دروس حوزوی علی الخصوص مباحث معرفتی علاقه زیادی پیداکرده ام.مخصوصا باخواندن کتاب شرح 31نهج البلاغه جنابعالی وهمچنین علاقه ام به دروس دانشگاهی نسبت به قبل کمتر شده. شما راهنمایی بفرماییدچه کار کنم لان به حوزه بروم یا بعد از دوران لیسانس خواهشا سریعتر جوابتان را بفرمایید. درضمن کدام بخش حوزه یا دانشگاه به نیرو نیز دارد بر حسب عمل به وظیفه. باتشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: اگر تصمیم خود را گرفته‌اید که به حوزه بروید یک‌ساعت هم معطل نکنید. مسلّم ما در دانشگاه و حوزه به نیروهای متعهد نیازمندیم، ولی اگر علاقه و آمادگی حضور در حوزه را دارید، حضور در حوزه ضروری‌تر است به‌خصوص که اکثراً آمادگی حضور در حوزه را ندارند. موفق باشید
3879
متن پرسش
با عرض سلام و ارادت قلبی استاد گرامی ، برای شروع سیر مطالعاتی (به صورت دقیق و عمیق) کتب وآثار شما (از برهان صدیقین ،حرکت جوهری ،معاد،تا سلوک دینی و..) با توجه به این که پایه ششم حوزه هستم آیا نیاز به کتابی، به عنوان مقدمه ی سیر ،وجود دارد(مثل بدایه الحکمه و نهایه یا کتب معرفتی مثل کتب شهید مطهری و غیره..) ممنون از لطف بی انتهایتان.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: برای سیری که در سایت هست نیاز به مقدمه ندارد ولی به عنوان طلبه ضرورت دارد که هروقت فرصت شد کتاب بدایه و نهایه را حتماً مطالعه کنید و از کتاب‌های شهید مطهری در هیچ زمانی فاصله نگیرید بنده دلایل خود را در جزوات «مطهریِ فردای تاریخ ما» عرض کرده‌ام. موفق باشید
3877
متن پرسش
سلام عرض میکنم خدمت استاد گرانقدر استاد حقیقتش را بخواهید به گفته بسیاری درجه هوشی من بالاست. حالا نه اینکه تعریف از خودم باشد اما صرفا جهت اطلاع عرض میکنم من مدتی از دانش آموزان مراکز استعدادهای درخشان بودم. از طرف دیگر پدرم هم معلم دینی عربی قرآن بود و در فلسفه هم بسیار با استعداد. حالا من هم شاید قسمتی از پدرم به ارث برده بودم.از بچگی یادم می آید که به سمت دین جهت گیری داشتم.خیلی خیلی کم بودند کسانی مثل من در آن مدرسه که همه به دنبال ریاضیات و فیزیک بودند ولی من به دنبال این چیزها هم بودم.اما فکر میکنم درست هدایت نشدم. مثلا یادم می آید مدام به سمت احکام میرفتم. کارم به جایی رسید که به شدت وسواس شدم و این روی درس و زندگی ام به شدت تاثیر گذاشت که تا کنون هم ادامه دارد. آرزویم این بود که بروم دانشگاه امام صادق اما آیا من را به آنجا قبول کردند؟ یکی پیدا نشد بگوید به جای این کارها برو دو تا کتاب شهید مطهری بخوان. حتی یادم می آید سال دوم برای کنکور نخواندم چون فکر میکردم چیزهای مهمتر از آن برایم هست ولی به خاطر وسواسی سراغ نماز نمیتوانستم بروم از طرف دیگر میگفتم که میگویند آن دنیا اول از نماز سوال میکنند قبول شد هیچی قبول نشد اعمال دیگر اهمیت چندانی ندارند لذا میگفتم ما که در دنیا هیچی نشدیم نماز هم نمیخوانیم در آخرت هم هیچی بعد میرفتم سراغ گناهها این است که خسر الدنیا و الاخره. من که آنموقع نمیدانستم این عملم وسواسی است بعدا فهمیدم. من میتوانستم الان در یکی از دانشگاههای خوب کشور و در یکی از بهترین رشته های تحصیلی باشم مثل خیلی از دوستانم ولی حالا چه؟! گفتم خب من به خاطر خدا نرسیدم اشکالی ندارد.بحث اینجاست کدام عمل؟ من چه عملی پیش خدا دارم؟ خب اگر هم در پیشگاه خدا اینطور باشد که من از روی وسواسی و عدم معرفت کافی منحرف شدم تازه میشود صفر.گناههایی که کردم همه اینها را خنثی میکند.یعنی برگشتیم به نقطه اول. خب از همان اول ما را به حال خودمان می گذاشتند. اصلا میدانید اینها نمی آیند یک سری اطلاعات در اختیار یک نوجوان قرار دهند که بداند فلان کار را که میکند چه تاثیری بر آینده اش دارد؟ میگویند اگر میخواهی سالم بمانی باید دیندار باشی وگرنه سالم نمیمانی.حالا اگر کسی دیندار نشد باید منحرف شود؟ اگر من با آموزش و پرورش مدرسه بزرگ میشدم که الان خیلی بهتر بود. چرا اینها اینقدر قراردادها را در آسمان می بندند؟ در کشور ژاپن وقتی یک نفر باهوش را تشخیص میدهند از دوران جنینی به او میرسند. تا آمدم درس بخوانم گفتند اهل دنیا شدی درس میخوانی که پول درآوری.من ساده هم خب اعتماد میکردم و باور میکردم. آیا این رسمش است؟چرا اسلام خوبها و باهوشهای خودش را میکشد؟ باشد آنروزها گذشته ولی من الان دارم تاوان گذشته را پس میدهم.دچار بیماریهای روانی شده ام.دوست من به فکر تحصیل در خارج کشور است اما من به خاطر مشکلات فکری و ذهنی باید برای یک حد معمولی هم تقلا کنم. فلان دوستم طبع شعری داشته و الان شکوفا شده ولی من چه؟ ذره ای امید به دنیا ندارم یعنی اصلا چیزی برایم نمانده این در حالی است که حتی کسانی که برای آخرت تلاش میکنند در دنیا هم ضرر نمیکنند و به جاهای خوبی میرسند فلانی هم بچه پاکی است هم در دانشگاه امام صادق است فلانی هم بچه پاکی است هم در دانشگاه شریف درس میخواند.من آخرت را دارم؟کدام آخرت؟ کسی که بارها به سایتهای نامناسب رفته آخرت دارد؟! میگویم اگر هم پیش خدا توجیهی باشد این گناههایم همه چیز را خنثی میکند. پدر و مادر هم مرا درک نمیکنند. یقین دارم فقط شما میتوانید بفهمید که چه میگویم. میدانید فاصله من تا خودکشی یک قدم است و آن اینکه بتوانم بپذیرم که اینکه میگویند کسی که خودکشی کند آخرت ندارد واقعیت ندارد. استاد عاجزانه درخواست میکنم مرا راهنمایی کنید و از آن مهمتر دعایم کنید.
متن پاسخ
- باسمه تعالی: سلام علیکم: شخصی که قلبش با خدا آشتی نیست همواره از خود ناامید است و نمی‏تواند خودش باشد، چون در حقیقت خودش همان بندگی‏اش است که او ندارد، پس چنین آدمی خود را در اختیار ندارد بلکه این ندامت است که او را در اختیار دارد. در دنیا خودی را که خدا به او داده بود نمی‏خواست، خودِ دیگری را که آرزوها برای او ساخته بود طلب می‏کرد، خودی که او نبود و خدا نمی‏خواست که او آن خود باشد، و لذا خود را از پروردگارش گسست. در قیامت در افق جان خود و در نگاه به فطرتش با خودی روبه‌رو می‏شود که بهتر بود باشد ولی نیست و این ندامت است. همواره در دنیا از آن بودنِ دروغین، ناامید می‏شد ولی خود را فریب می‏داد ولذا به خودی که خدا می‏خواست برنگشت و حالا با یک ندامت ابدی روبه‌رو است. اگر ما در این دنیا خودمان را در ابدیتِ خودمان ببینیم، دنبال خودی می‏گردیم که خدا می‏خواهد ما باشیم، و در نتیجه از ندامت وتنگی رها می‏شویم، زیرا آن خود، عین ارتباط با خداست، چه در تکوین و از نظر وجود، و چه در تشریع و از نظر انتخاب ما. دین، حکم خداست برای انسان تا آن گونه باشد که خدا می‏خواهد و از طریق دینِ الهی از ناامیدی در دنیا، و ندامت در آخرت رها شود. هرکس که دینداری پیشه نمی‏کند یک ناامیدی در درون خود دارد واگر امروز هم به آن توجه نکرد فردا برایش آشکار می‏شود و یک ندامتِ عمیق همه جان او را فرا می‏گیرد. نباید با پنهان‌کردن ناامیدی، خود را فریب دهیم بلکه برعکس، باید با دینداری راستین، خود را از آن نجات دهیم، حتی اصرار بر خوشبختی دنیایی، پنهان‌کردن ناامیدی است؛ ولی اصرار بر بندگی همراه با محبت به حق، ریشه نومیدی وندامت را بر می‏کند. زندگی هدر رفته، زندگی فریب خورده در شادی‌ها وغم‌ها است؛ و در مقابل، دست‏یابی به خدا تنها راه امیدواری خواهد بود که اصل اساسی همه امیدهاست؛ و از طرف دیگرنومیدی از خود -که خود را منشأ نجات خود بدانی- و نومیدی از خلق و امیدواری به حق، تنها راهی است که ما را از ندامت ابدی می‏رهاند؛ و اگر کسی در طول حیات دنیایی نتوانست به حق امیدوار شود و به عبارت دیگر نتوانست با حق آشتی کند و همه چیزش را از حق بخواهد، در ابدیتش همه چیزش را ازدست رفته می‏بیند و خود را در بند نومیدی از حق گرفتار می‏یابد، یعنی به‌جای بندِ حق‌شدن با آن همه کمال، گرفتار منِ دروغین خود می‏شود. چون خودی که خدا به او داده بود نمی‏خواست، خود دیگری را می‏خواست و همین موجب گسستگی از پروردگارش خواهد شد. چون خود واقعی که خودش باشد را رها کرد و خود وَهْمی که خودِ آرزویی‏اش باشد را جستجو می‏کرد، خودی، که او آن خودْ نبود، خودی بود که شیطان برای او ترسیم کرده بود. خداوند در قرآن یکی از کارهای شیطان را آرزوسازی معرفی می‌کند و می‌فرماید: «یَعِدُهُمْ وَیُمَنِّیهِمْ وَمَا یَعِدُهُمُ الشَّیْطَانُ إِلاَّ غُرُورًا» شیطان گفت: من به انسان‌ها وعده‌های دروغ می‌دهم و آن‌ها را گرفتار آرزوهای وَهمی می‌کنم. و خداوند می‌فرماید: در حالی‌که وعده‌های شیطان فریب است و انسان را به سوی ناکجاآباد سوق می‌دهد و از واقعیات دور می‌کند. انسان باید با آن خودی که پروردگارش برایش خواسته است، صیقل یابد، نه این‌که از آن دست بکشد و از ترس دیگران جرأت نکند که خودش باشد. انسانی که با خود آشتی کرده، هم خودش است، هم از آن طریق به سوی خودی سیر می‌کند که باید بشود، نه این‌که آنچنان غیرخودش شود که دیگر خودش نباشد، و نه آنچنان در خود اولیه‌اش منجمد شود که هرگز به خود برترش نظر نداشته باشد و در اصلاح خود قدمی برندارد. آری باید هم با خود آشتی کرده باشد تا بتواند به خدا برسد که فرمود: «مَن عَرَفَ نَفْسَهُ فَقَد عَرَفَ رَبَّهُ» و هم با خدا آشتی کند تا بتواند خود را بپذیرد، و خودِ از دست رفته را بازیابد، که فرمود: «نَسُوااللَّهَ فَاَنْساهُمْ اَنْفُسَهُمْ» آن‌ها خدا را فراموش کردند و لذا خودشان فراموششان شد و به سعادت و تعالی خود فکر نکردند، چون چشم دلی را که با آن می‏بایست حق را ببینند کور کردند، خودی را هم که باید اصلاح می‌کردند و به کمالات الهی نزدیک می‏شدند از دست دادند و به خودِ وَهْمی گرفتار آمدند. انسانی که در آرزوهای دنیایی، خودی خودش را به سراب تبدیل کرده، و از حقیقت خود درآمده، انسان بالقوّه‌ای است که هرگز ارادة بالفعل‌شدن در خود پدید نیاورده و به خود نیامده است، حالا «بی‌خود» است ولی به دنبال خود می‏گردد، گمشدن خود را دارد ولی خود را ندارد، می‏توانست کمالات بی‌نهایتی به‌دست آورد ولی حالا هیچ چیز از آن‌ها را ندارد. باید از طریق آشتی با خود به حداقل آن چیزی که می‏توانست دست بیابد، دست می‏یافت. ولی با خود آشتی نبود، و خود را نپذیرفت و با خود آرام نبود، حالا با نفسی روبه‌روست که فاقد واقعیت است، مثل آن شخصی که دنبال سایة پرنده‌ای راه افتاد، و تمام کارش همین شد، بالاخره شب فرا رسید و تاریکی او را احاطه کرد، بدون هیچ نتیجه‌ای، دنیا هم همین طوری ما را دنبال خود می‏برد، و بعد با ظلمت خود و استعدادهای به ثمرنرسیدة خود روبه‌رو می‏شویم. آری! باید با پذیرش و شناخت خود، از خودْ پنجره‌ای به عالَم الهی بسازیم و از طریق آن پنجره به عوالم وسیع و گسترده غیب سفر کنیم و خود را به ثمر رسانیم، و روشن است که ایمان به خدا و عبادت او، راهِ یافتن آن پنجره و روش سیر و سفر به عالم قدس است. که گفت: گر تو خواهی حرّی و دل زندگی بندگی کن ، بندگی کن، بندگی . موفق باشید
نمایش چاپی