متن پرسش
با سلام:
حضرت استاد فرمودید که یک مقام واسطه ای در عالم هست که بالاتر از عقول است و عین الانسان است.
سوال1. خب نفس ناطقه ائمه (ع) و پیامبر (ص) هم باید از عین الانسان انسانیت خودشون رو بگیرن چون ظاهرا از بدو تولد تمام فعلیت ها رو ندارن آیا اینطوره؟
سوال 2. با فرض قبول عین الانسان میتونیم اینطور بگیم که این حقیقت همون مثل افلاطون یا ارباب انواع شیخ اشراق باشه نه بالاتر.
سوال 3. علامه طباطبایی ارباب انواع رو در نهایه الحکمه رد میکنه و میگه عقول برای پرورش انسان کافیست و چون تمام کمالات رو هم چون داره میتونه افاضه کنه و احتیاج به وجود عین الانسان به اون شکل خاص نیست.
سوال 4. آیا عین الانسان که می فرمایید فقط تجلیات معرفتی میکنه یا وجود دادن و ایجاد هم از اوست؟ و اگر هر دو مورد رو انجام میده که ظاهر حرفتون اینه خب همه انسان ها تجلیات عین الانسان باید باشن هم وجودا و هم معرفتا. و تفاوت نبی با فرد امی فقط در تشکیک تجلیات معرفتی هست. آیا اینطوره؟
سوال 5. فرمودید کل عالم ماده که ما می بینیم تجلی حرکت هست یا تجلی همون جوهر که عین حرکته اما در برهان صدیقین فرمودین که عالم ماده چون پایین ترین عوالم هست نمیتونه تجلی وجودی داشته باشه این 2 چطور قابل جمعه؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- ائمه«علیهمالسلام» در همان ابتدای امر با مقام عینالانسان متحدند و تلاشها و عبادات آنها برای حفظ آن اتحاد است 2- اشکال ندارد که به یک معنا بگوییم عینالانسان به معنای مُثُل باشد، ولی در آنجا مباحث، ابهامات زیادی دارد که کار را با مشکل روبهرو میکند 3- در هرحال اگر انسانیت را یک امر اعتباری قلمداد نکنیم، چون یک امر تشکیکی است ما را متوجهی عینالانسان میکند 4- مسلّم عینالانسان واسطهی فیض است ولی به اعتبار عینالانسانبودنش در انسانیت ما به ما مدد مینماید 5- عین حرکت در پایینترین از مرتبهی وجود است و پایینتر از آن، مرتبهای نیست که تجلی معنا داشته باشد. موفق باشید