متن پرسش
با توجه به این که در بحث علم فرمودید یک چیز باید با نفس متحد شود تا علم حاصل شود یا خود معلوم در نزد نفس حاضر شود و یا صورت و مفهوم آن باید اتحاد حاصل شود در صورتی که اتحاد فقط در موجود مجرد حاصل می شود در حالی که در بحث برهان صدیقین، به عالم ماده که عین کثرت است می فرمایید علم دارد درحالی که علم سنخ اتحاد است و عالم ماده بعد است و اتحاد غیر ممکن است چگونه توجیه می فرمایید؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: عالم ماده از جهت مرتبهی وجودی که دارد درک مخصوص خود را از خود دارد و از این جهت هم خود را درک میکند و هم خالق خود را و بدین معنا یک نحوه تجرد دارد. و از جهت مقایسه با مراتب بالاترِ وجود، به آن ماده میگویند. ولی در رابطه با اصالت وجود، دیگر بحث ماده و مجرد در میان نیست بلکه وجود است با مراتب مختلف. موفق باشید