متن پرسش
با سلام و عرض ادب خدمت استاد گرامی:
بنده حقیر از دو ماه قبل از طریق سایتتان با شما آشنا شدم و یک سری از کتاب هایتان را مطالعه کردم خصوصا کتابهایی که در مورد آقا صاحب الزمان روحی ارواحنا له الفدا نوشته بودید را خواندم بسیار مطالب مفید و عالی بود که در کتابهایی دیگری نه دیده بودم و نه شنیده ام خداوند متعال شما را در راه احیای اسلام ناب محمدی یاری فرمایید.
بنده حقیر با یکی از دوستانم 12 سال قبل از دانشگاه فارغ التحصیل شده و تقریبا 11سال قبل با یکی از اولیا الله آشنا شده و شاگردی وی را می کنم وی ساکن گرگان و بنده ساکن کرمان می باشم. البته از سه سال قبل به دلیل بوجود آمدن یکسری مشکلات رابطه ما با وی قطع شده است ولی ما هنوز با شاگرد ارشد وی در کرمان در ارتباط هستیم وی شاگرد آیت الله کشمیری رضوان الله علیه بوده و روش وی در سیر و سلوک بصورت چله ای ذکر و توسل به اهلبیت و مراقبه است ولی از دو سال قبل حالات روحی ام عوض شده، حال ذکر گفتن و قرآن خواندن را ندارم ولی توفیق نماز شب و گاهی مواقع زیارات اهل بیت (ع) و دعا و قرآن می خوانم و یک احساس خستگی مفرطی درخودم احساس می کنم و سرم خیلی سنگین است و بی حوصله شده ام. اوایل فکر می کردم مشکل جسمانی دارم ولی با مراجعه به پزشکان متخصص دیدم که از لحاظ جسمانی اصلا مشکلی ندارم با اساتید هم صحبت کردم به نتیجه ای نرسیدم.
گاهی اوقات فکر می کنم که این به خاطر ذکرهای سنگینی است که گفته ام و این باعث خستگی شدید روحم شده است و روح دیگه کشش نداره، چون وقتی می خواهم عبادت کنم و یا ذکر بگویم قلبم می گیره و اعصابم بهم می ریزد. و از اینکه نمی توانم با خداوند متعال رابطه بگیرم و از اینکه چندین سال راه خدا را دارم می روم و شناختی از خداوند متعال ندارم و برای آخرت دستم خالیه یا به قول شما به عالم دینی یا غیب وارد نشده سخت آشفته و پریشانم چه چیز بدتر از اینکه انسان نتواند یاد خدا کند این دوری از خداوند نیست؟ از عبادت نکردنم پریشانم از قران نخواندنم بسیار ناراحتم. کارم شده غصه و غم خوردن از اینکه چرا من این جوری هستم، نکنه نفسم دستم را از دامان حق کوتاه کنه خیلی مضطربم جوری که زخم معده گرفته ام و از لحاظ جسمانی نیز مریض شده ام و از طرفی هم خودم را دلداری می دهم که هر کسی در راه خدا یک نوع ابتلائات و سختی ها دارد که ابتلائات و سختی های من هم از این نوع است (البته ناگفته نماند که بنده به توفیق اهل بیت علیهم السلام هیچ نوع کم وکمبودی در زندگی دنیوی ام ندارم و فقط غصه من به همین دلیل است) و این ابتلائات و سختی ها هم قسمتی از سیر و سلوک است و انسان تو این سختی ها رشد می کند و پخته می شود و خداوند هیچ موقع بنده اش را رها نکرده و نمی کند، حالا نمی دانم چکار کنم و مشکل کارم از کجاست؟ تمام سعیم را هم در بندگی خداوند می کنم. لطفا در این خصوص راهنمایی فرمایید آیا مشکل از بنده است یا نه. من الله توفیق. نگاه پر مهر و محبت زهرای مرضیه سلام الله علیها بدرقه عمر و زندگیتان باد. ممنون
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: مشرب و ذوق انسانها در سلوک الی الله متفاوت است. امید داشته باشید از طریق سلوک ِ وجودی - عقلی مثل تأمل در مباحث معرفت نفس، که روش سلوکی حضرت امام خمینی«رضواناللّهتعالیعلیه» بوده است، خود را جلو ببرید. پیشنهاد میشود در راستایِ این نوع سلوک، کتاب «ده نکته در معرفت نفس» و بحث «برهان صدیقین» و کتاب «معاد» را همراه با شرح صوتی آن با حوصلهی تمام دنبال فرمایید و سپس کتاب «خویشتن پنهان» را مطالعه کنید. کتابها و شرحهای صوتی بر روی سایت هست. موفق باشید