باسمه تعالی: سلام علیکم: از پریروز که با این سؤال کشندهی شما روبهرو شدهام، نه میتوانم آن را نادیده بگیرم و فراموشش کنم، و نه میتوان بهراحتی با آن روبهرو شوم و با چنگالهای خود آن را تکه پاره کنم.
چگونه در چنین ظلماتی که روشمندیهای عقلِ ریاضی همهچیز را در سیطرهی خود گرفته، میتوان ندا سر داد که پدیدارها در چنبرهی این روشها، هیچ رویی از خود نمینمایانند؟!
منِ استعلایی، انسان را در جزیرهی تنگ و محدود خود خلاصه میکند تا هرچه هست تصور انسان باشد نه چیز دیگر.
کجاست آن حضوری که انسان در بیکرانگیِ خود در همهی عالم و با همهی مخلوقات، یگانه باشد و با آنها بهسر برد؟!
خلیفهی الهی حامل همهی اسماء الهی است و هر مخلوقی از مخلوقات، حامل اسمی از اسماء الهی میباشد که همهی آن نزد خلیفة اللّه است و از این جهت، خلیفة اللّه به گستردگی همهی عالَم در عالَم حاضر است. و این شاید همان معنایی است که یوگیِ آلمانی تحت عنوان «در جهانبودگی» بنای گفتنش را دارد. در حالیکه قابیل، که همان منِ استعلایی است، هابیل را، یعنی این منِ گسترده در همهی عالم را به قتل رساند و دربهدر به دنبالِ دفنکردن آن است!
آیا آن منِ استعلایی، برادر آن منِ گسترده که با همه و همهجا هست، نیست؟! برادر هستند و برادر نیستند. برادراند چون هر دو یک چیز را مدّ نظرها میآورند، ولی چگونه قاتل و مقتول برادر باشند که یکی میخواهد دیگری را دفن کند؟
آدم وقتی در مقابل این سؤال شما قرار میگیرد با ظلماتی سهمگین روبهرو میشود، ظلماتِ زندان تنگ و تاریکِ «روش»؛ اگر بخواهد بگوید ما را با «روش» کاری نیست، انبوه اشکالات بر سرت ریخته میشود که میخواهی بدون برنامه زندگی کنی. و اگر بخواهی متذکر شوی که در چارچوببردنِ پدیده و گشتلکردنِ آن، عملاً رابطهی خود را با عالَم و آدم قطع کردهای؛ خیرهخیره به تو مینگرند در حدّی که گویا حرف قابل فهمی با آنها در میان نگذاشتهای. حال وقتی در ذهن انسان چنین مسائلی میگذرد نمیداند باید تکلم کند یا اینکه چون از عهدهی ظهورِ ابعاد مختلف سؤال و جواب برنمیآید، سکوت نماید. و چند کلمهای تند و تیز جواب دهد بهخصوص اگر مثل من پیرمردی کمحوصله باشد، راهی نمیبیند مگر آنکه به رسم فردیدی، جوابهای تندی مطرح نماید تا او را متهم به کمحوصلگی و عصبانیت کنند. تازه، دیوانهشدن نیچهای و گیج و منگشدنِ هولدرلینی پیشکش! گویا زمانه زمانهای است که سخنگفتن هردمبیلی شده است و لذا چارهای جز سکوت نمیماند مگر آنکه گشایشی در بستر زبان آیات و روایات فراهم شود، اما نه زبانی که باز، حجابِ ظهور آیات و روایات گردد. موفق باشید