متن پرسش
با عرض سلام و ارادت خدمت استاد گرانقدر
حقیر اکثر روزها به سایت شما سر می زنم و خصوصا قسمت پرسش و پاسخ را مطالعه می کنم. متأسفانه حجم عظیمی از سوالات به مطالب سیاسی و جنجال های بی حاصل می پردازد که به نظر حقیر وقت شما با ارزش تر از آن است که دوستان اینگونه آن را هدر می دهند. هرچند شما به وظیفه عمل می کنید، اما بهتر است دوستان نیز بیشتر رعایت کنند. (بدیهی است که این مطلب نفی لزوم بحث های جدی سیاسی نیست که آن هم وظیفه است.)
اما انتظاری که اینجانب از شما دارم تحریر مقاله ای است در باب «سبک زندگی مهدوی» که نیاز امروز جامعه ی ماست. (در باب سبک زندگی مطالبی فرموده اید و استفاده کرده ام ، اما منظورم مقاله ای با تأکید بیشتر بر چگونگی «مهدوی» بودن سبک زندگی امروز ماست) اگر در این باب مقاله ای تحریر کنید بسیار ممنون خواهم بود.
با آرزوی توفیقات روزافزون برای استاد ارجمند - عزتی
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: پیشنهاد بسیار ارزشمندی است و حقیقتاً وقتی زندگی وسعت لازم را پیدا میکند که زندگی را به افقی متصل کنیم که حضرت مهدی«عجلاللهتعالیفرجه» با آن تمدن خاص در میان میآید، حقیقتاً انتظار ظهور حاکمیت عالىترین شخصیت هستى، نشانهى بلوغ بشریت است. باید تلاش کرد تا این انتظار زنده و با طراوت بماند بهخصوص که ائمهى معصومین (ع) تأکید کردهاند «أَلَیْسَ انْتِظَارُ الْفَرَجِ مِنَ الْفَرَج» آیا انتظار فرج به خودى خود از فرج محسوب نمىشود و برکات فرج را به همراه ندارد؟ لازمهى انتظار حقیقى، معرفتى خاص است و اگر با معرفتى صحیح همراه شود، برکات فوق العاده اى به همراه دارد و مانع مىگردد که انسانها گرفتار اکنون زدگى شوند و سرنوشت خود را به دوران حاکمیت ظلمات آخرالزمان بسپارند.
ما بیش از آنکه به آگاهى از «حوادث ظهور» نیازمند باشیم به معرفت نسبت به «قواعد ظهور» محتاجیم تا معلوم شود انتظارِ فرج شرایط تحقق ظهور است.
نکته ى مهم دیگرى که باید به آن پرداخته شود ، معرفت نسبت به ظلمات آخرالزمان است؛ و نوع ظلماتى که مانع ظهور حضرت صاحب الامر (عج) شده باید روشن شود و از آن مهمتر معلوم شود که با چه نوع روح و روحیهاى مىتون از آن ظلمات عبور کرد؛ زیرا ممکن است انسانها منتظر چیزى باشند که آن از جنس ظلمات آخرالزمان است و یک نوع رجوع به دجّال حیله گر محسوب شود. علت تحقق انقلاب اسلامى، فرهنگ انتظار بود و در زیر سایه ى آن فرهنگ، ملّت ایران توانست قدمى جهت نزدیکشدن به هدف نهایى بردارد و سرنوشت تاریخى خود را بهبود بخشد و به همان اندازه از استعدادهاى معنوى عالم بهره مند شود. پیروزى انقلاب اسلامى در زمانهاى که بسیارى پذیرفته بودند دورهى حاکمیت دین گذشته است، نشان داد عقیده به انتظارِ فرج یک عقیده ى واقع بینانه و منطقى است. حضور تاریخى در اردوگاه و خیمه ى حضرت قائم (عج) در اثر انتظارِ حاکمیت امام معصوم، از ظریفترین نکاتى است که باید به آن پرداخته شود تا روشن گردد به واقع اگر انتظار با معرفتى صحیح انجام گیرد، در همین زمان، جان انسان را به شکوفایى مطلوب مىکشاند و از تمام بیست و هفت حرف علمى که در زمان ظهور به صحنه مىآید بهرهمند مىگردد. چون در همین زمان توانسته است از خداى لیبرال دموکراسى به خداى مهدى (عج) که خداى حضورى و وجودى است، رجوع کند.
راوى از حضرت صادق (ع) مىپرسد چه مىفرمائید درباره ى کسى که در حال انتظارِ حضرت قائم (عج) بمیرد؟ حضرت فرمودند:«هُوَ بِمَنْزِلَةِ مَنْ کَانَ مَعَ الْقَائِمِ فِى فُسْطَاطِهِ، ثُمَّ سَکَتَ هُنَیْئَةً ثُمَّ قَالَ هُوَ کَمَنْ کَانَ مَعَ رَسُولِ اللَّهِ (ص)» مقام او مانند مقام کسى است که در خیمه ى حضرت قائم باشد، سپس کمى تأمل کرده و فرمودند: مانند کسى است که در کنار رسول خدا (ص) بوده است. وقتى توحیدِ خدا را شناختیم و متوجه شدیم معنى توحید یعنى نفى غیر خدا، بهخوبى متوجه مىشویم سیر عالم به سوى ظهورِ هر چه بیشترِ توحید است و لازمه ى آن ظهور، حاکمیت انسانِ موحدِ کامل است که نه تنها در درون نفس خود در مقام توحید محض مستقر است، از بیرون نیز به حاکمیت توحید مبادرت مىورزد. عمده آن است که متوجه حضور توحید الهى در عالم باشیم و به نحوه هاى متفاوت ظهور آن توحید نظر کنیم،
کسى مىتواند منتظر حاکمیت انسان کامل باشد و زندگی خود را در ذیل انتظار آن حضرت شکل دهد که متوجه باشد خداوند جهان را رها نکرده تا هرکس با میل خود بر آن حکومت کند بلکه فرصتى به بشر دادهتا در این فرصت، تلاش شود حضرت ولى الله اعظم (عج) امکان حاکمیت بر عالم و آدم را پیدا کنند. کافى است زمینههاى فتوح آخرالزمانى را بشناسیم تا به خوبى با حجابهاى ظهور درگیر شویم و إنشاءالله به ظهور تامِّ حاکمیت امام نایل گردیم.
وقتى روشن شود امام زمان (عج) جنبه ى متعالى هر انسانى است، انتظار معنى خاص خود را پیدا مىکند و در آن حال، نه تنها انسانِ منتظر هم اکنون قلب خود را متوجه قطب عالم امکان مى نماید و با او زندگى مى کند بلکه تلاش مى نماید تا ظهورِ او در عالم و آدم هر چه بیشتر شدت یابد و افق بشریت بهکلّى دگرگون شود و از توجه به خاک، به انس با افلاک تغییر جهت دهد.و این است آن نوع از سبک زندگی که با نگاه مهدوی به زندگی ها برمی گردد. زیرا زندگى بدون ولایت الهى و حاکمیت اولیاى الهى همیشه با یأس و شکاکیت و از خود بیگانگى همراه است و درمان چنین بحرانهاى روحى را در رجوع به انسان کامل از یک طرف و تلاش براى حاکمیت او از طرف دیگر باید جستجو کرد، تا شور و شعفِ خاص که در عارفانِ حماسهساز هست به جامعه برگردد.
دلآگاهى پارسایانه حالتى است که با انتظار حاکمیتِ امام معصوم (ع) نصیب انسانِ منتظر مىشود و نه تنها صحنه ى جان انسان از اراده هاى شیطانى تطهیر مى گردد بلکه قلب انسان ظرفیت پذیرش القائات رحمانى را توسط حضرت صاحب الامر (عج) پیدا مىکند و این اساسى ترین برکتى است که در انسانِ منتظر به وقوع مىپیوندد.
موضوع بسیار حساسى در مباحث معرفتى مهدویت ،آن است که عزیزان بدانند اگر مىخواهند به واقع نسبت به آخرالزمان و پایان تاریخ تحقیقى همه جانبه داشته باشند باید بهجاى بحث از «حوادث ظهور» به «قواعد ظهور» بپردازند ، تا معلوم شود حضرت در چه شرایطى قیام خواهند کرد و لذا باید زمینهاى فراهم مىکنیم که آن شرایط را بشناسیم و تا آنجا که مىتوانیم آن شرایط را ایجاد نماییم.
هنر اصلى ما در دنبال کردن سبک زندگی مهدوی در تبیین مقام بقیت الله است که صاحب اصلى آن حضرت مهدى (عج) هستند و سعى باید کرد تا این مقام درست تبیین نشود و تا انسانها در خود چنین مقامى را احیاء نکنند زمانه ى ظهورِ نور بقیت اللّهى مهدى (عج) فراهم نمى گردد. توصیه ى اصلى ما این است که رفقاء از خود بپرسند اگر مهدى (عج) همان بقیت الله است و در حال حاضر غائب است آیا به این معنى نیست که معنى بقیت الله غائب است و تا عالَم بقیت اللّهى در جان ما ظهور نکند مهدى (عج) ظهور نمىکند؟
آری هرکسى بهره اى از نور بقیت اللّهى دارد که اگر آن را نادیده بگیرد نمى تواند منتظر حضرت مهدى (عج) باشد و از برکات انتظار بهره مند شود، و برعکس، اگر عالم بقیت اللّهى هرکس ظهور کرد شدت انتظار مهدى (عج) به اوج خود مى رسد و عملًا ظهور محقق مى گردد.
بنده در کتاب هایی که در مورد فرهنگ مهدویت نوشته ام از عالم بقیت اللّهى و آزادشدن از زمان که رمزالرموز ورود به عالم بقیت اللّهى است سخن گفته ام و و به نظرم در آن جا روشن شده چگونه باید از زمان آزاد شد و به بقاى الهى باقى گشت.
با تبیین عالم بقیت اللّهى و آزادشدن از «زمان» که ناشى از «حرکت» است، جایگاه وجودى فرهنگ مدرنیته در عالم روشن مىشود و اینکه چرا فرهنگ مدرنیته همان ظلمات آخرالزمان است و چگونه با حرکتهاى افراطى که در این فرهنگ ایجاد شده انسانها از باقىماندن در زیر سایهى بقاى الهى محروم شدهاند.
بحث از آن است که چگونه عالم بقیت اللّهى به سراغ ما خواهد آمد و اینکه باید به انقلابى جهانى فکر کرد که به جهانى غیر از جهان موجود نظر دارد و تا روح بقیت اللّهى مدّ نظر ما نباشد هرگز نمىتوانیم به جهانى دیگر فکر کنیم و لذا هرگز نمى توانیم به انقلاب جهانى حضرت بقیت الله اعظم (عج) که ماوراء استضعاف و استکبارِ انسانها، به قرب الهى رجوع دارد و شیطان را در آن فضا مى میراند، بیندیشیم. و سبک زندگی مهدوی را شروع کنیم
راز ظهور و خفاى نور بقیت الله (عج) باید روشن شود تا بتوان لحظه لحظه ى تاریخ بشریت و به خصوص دورانهاى مختلف انقلاب اسلامى را بر اساس نقش حضرت مهدى (عج) تحلیل کرد و تا روشن شود چرا در بعضى زمانها حضرت مهدى (عج) ظهور بیشترى داشته و در بعضى زمانها در خفا رفته است.
مسلم گفتگو از حضرت صاحبالزمان (عج) به نحو صحیح و با تصور واقعى، موجب آمادگى براى انتظار حقیقى و تحقق آن و در نتیجه ظهور با برکت حضرت مىشود و لذا بر هر مسلمان معتقد به وجود و ظهور آن حضرت لازم است که در راستاى معرفى صحیح فرهنگ مهدویت و انتظار، هیچگونه کوتاهى به خود راه ندهد.
فروپاشى کمونیسم و سقوط لیبرالیسم در دره ابتذال و خودکامگى امپریالیسم، دفتر تمامى تئورىهاى سیاسى اجتماعى را که مدعى اصلاح آینده بشر هستند فرو بست و به همین جهت قرن اخیر را قرن فقر تئورى ها مى دانند و معتقدند هرگز بشر تا این اندازه دچار ضعف تئورى نبوده است، زیرا دیگر حرفى براى گفتن ندارد، و این است که به خوبى احساس مىشود اگر بشریت به خود آید زمینه براى ظهور حجت خدا (عج) فراهم است. غفلت از معرفت و تصور صحیح از حجّت حى خداوند (عج)، موجب در پرده شدن آن حضرت و عامل ادامه سرگردانى جهان خواهد بود. حال چه این غفلت به جهت ضعف تئوریک باشد، و چه به جهت انحراف از موضوع، و تقلیل دادن مطلب در حدّ جشن پانزده شعبان. و به واقع اگر تا این حدّ از نظر معرفتى از موضوع مهدویت وانتظار غفلت نمى شد، وضع مسلمین تا این اندازه بحرانى نبود و تنها چاره نجات جهان در حال حاضر روىآوردن و آویختن به دامن حجّتى است که به تمامى در برابر حجّتهاى غیر الهى و غیر حقیقى مى ایستد، و از تمامیت فرهنگ معنوى حمایت مىکند.
بنده پس از تدوین کتاب «مبانى معرفتى مهدویت» در رابطه با «براهین وجود و چگونگى حضور و ظهور حضرت حجت (عج) در هستى» مجموعه مباحثى را عرضه کرده ام برای «تبیین مقام واسطه فیضبودن وجود مقدس حضرت صاحب الامر (عج)» و معتقدم انسانهاى هوشیار و متوجه سنن الهى به کمک ابواب گشوده خداوند و واسطه هاى فیض ربّانى، از بندهاى پیچیده شده بر قلب و ذهن و زبان خود مى رهند و وارد مجلس انس با خدا مىشوند و از پایگاه بصیرت توحیدى، زندگى و تاریخ را تحلیل نموده و عمل خود را بر آن اساس شکل مىدهند و تاریخ جدید جهان را شروع مىنمایند، و لذا ضرورت توجه به واسطه فیض عالَم، یعنى حضرت صاحب الامر (عج)، ضرورتى است که غفلت از آن، غفلت از همه زندگى در ابعاد فردى و اجتماعى است.
معرفت به مقام امامى که تجلى جامع اسماء حُسناى الهى و آیت غیب الغیوب پروردگار و خاتم اوصیاء و کعبه آمال همه انبیاء و اولیاء و واسطه فیض خدا است، و بدون او هستى در هم مىریزد و زمین اهلش را فرو مى برد، چرا باید اینچنین ساده مطرح باشد که مجبور باشیم براى طرح چنین عقیدهاى بزرگ در موضع دفاعى قرار گیریم؟ و دشمنان این عقیده تصور نمایند حرفى براى گفتن دارند.
گویا شیطان همه سواره نظام و پیاده نظام خود را بسیج کرده تا این حقیقت بزرگ به فراموشى سپرده شود، چرا که مرگِ او با ظهور حضرت (عج) رقم خورده است. شیطان از خداوند تا روز قیامت مهلت مى خواهد، ولى خداوند تا روز «معلوم» به او مهلت مى دهد. «قَالَ رَبِّ فَأَنظِرْنِی إِلَى یَوْمِ یُبْعَثُونَ* قَالَ فَإِنَّکَ مِنَ الْمُنظَرِینَ* إِلَى یَوْمِ الْوَقْتِ الْمَعْلُومِ» امام صادق (ع)؛ «یَوْمِ الْوَقْتِ الْمَعْلُومِ» را عصر ظهور معرفى مى کنند. پس عصر ظهور، عصرِ شکستن شیشه عمر شیطان است. از همین رو؛ شیطان سرسختترین دشمن امام زمان (عج) بهشمار مىرود و تمام تلاش او براى تخریب این حقیقت بزرگ و به تأخیر انداختن ظهور آن حضرت است، و لذا شیعیان باید براى مقابله با شیطان و اعوان وانصار او به منطق عقل و نقل معتبر مجهز گردند تا به خوبى شرایط ظهور آن وعده بزرگ خدا را محقق نمایند.
در موضوع مهدویت یک کار؛ طرحِ متون روایى بسیار ارزشمندى است که وجود مقدس حضرت ولىعصر (عج) را مطرح مىکند- اعم از روایات مربوط به وجود مقدس آن حضرت، یا روایات مربوط به چگونگى و شرایط ظهور آن حضرت- و کار دیگر؛ تحلیل در مورد آن متون و روشننمودن جایگاه حضرت از نظر روایات است، که این کتاب در عین نظر به کار اول، بیشتر کار دوم را بهعهده گرفته است، زیرا تدبّر و تحلیل در متون روایى و ادعیه مربوطه موجب مىشود حقانیت و عظمت جایگاه معرفتى آن ادعیه و روایات هر چه بیشتر براى ما روشن شود و با امیدوارى بیشتر به آنها تکیه کنیم.
بیش از سه دهه است که غرب با استعداد شیطانى خود متوجه مسأله مهدویت شده است و براى به انحرافکشیدن آن از طریق منابع و روایات مسیحى و یهودى و از جمله مطالعات اسلامى، تلاش پىگیر نموده است، و عملًا با تأسیس صدها سایت و ساخت فیلم و انتشار کتاب، در صدد است موضوع مهدویت را به حجاب ببرد و با بازدارى مردم براى رسیدن به بلوغ معنوى، براى ادامه حیات شیطانى خود، ظهور حضرت را به تأخیر مىاندازد و اینجاست که منتظران واقعى باید همه همت خود را جهت خنثىکردن آن حیلهها بهکار گیرند و به کمک ائمه معصومین (علیهم السلام)، تصور صحیح و مؤثرى از مهدویت و فرهنگ انتظار داشته باشند تا إنشاءالله در عین دفع ظلمات آخرالزمان، هرچه زودتر از برکات ظهور آن حقیقت بزرگ برخوردار شویم.
توجه درست و دقیق به حجّتِ حى خداوند (عج) به خودى خود احیاء فرهنگى است که مى تواند مبانى و صورت فرهنگ مدرنیته را به نقد بکشد و جایگاه تاریخى آن را به خوبى نمایان کند و این کار از هیچیک از عناصر فرهنگى گذشته و حال به جز فرهنگ انتظار و مهدویت بر نمى آید و لذا است که با طرح درست مهدویت مى توان با سرعتى غیر قابل تصور از حجاب ظلمات مدرنیته گذشت و جبهه ظهور مقدس حضرت صاحب الامر (عج) را گشود و سبک زندگی مهدوی را شروع کرد.
اگر روزى جامعه ما به درجه اى از خودآگاهى تاریخى برسد که از عمق جان تمنّاى تجدید حیات فرهنگ ناب محمدى (ص) در آن شعله ور شود، فرهنگ مهدویت و توجه به حضرت مهدى (عج)- به عنوان جان مایه تفکر دینى و شیعى- تنها نقطه اتکاء ما براى برگشت به هویت اصیلمان مى باشد و لذا است که عاقلانه ترین کار براى نجات جامعه، احیاء هرچه دقیقتر فرهنگ مهدویت است
شرایط ظهور حضرت مهدى (عج) به قدرى عجیب و عظیم است که اندیشه هاى زیادى را جهت درک آن شرایط به خود مشغول مى کند تا انسان متوجه شود چگونه با ظهور آن حضرت، ابعاد پنهان و باطنى عالم به ظهور مى آید و سنگ و درخت با یاران مهدى (عج) سخن مى گویند. بیش از آنکه تصور شود حضرت مهدى (عج) از عالم غیب به عالم شهود مى آید باید به این نکته توجه شود که عالم شهود نیز آنچنان صعود مىکند که مىتواند ظرف ظهور ابعاد غیبى حضرت مهدى (عج) گردد. وقتى حضرت سجاد در وصف منتظران حضرت مهدى (عج) مى فرمایند:«الْغیبةُ عِنْدَهُم بِمَنْزِلَةِ الْمُشاهده» غیبت نزد آنها همانند مشاهده است، مىفهمیم زمانه جهت ظهور مهدى (عج) باید آنچنان اوج بگیرد که دیگر عالم ماده حجاب بین انسانها جهت رؤیت عالم غیب نباشد و این مى رساند که ضرورى است معارف خاصى به میان آید که بتواند انسانها را به حضور عالم غیب سیر دهد تا زمینه ى ظهور آن حضرت فراهم گردد. اعتقاد به توحید و نافذبودن توحید، اقتضا مىکند که متوجه باشیم توحید الهى همچنان تاریخ را در مى نوردد و جلو مى آید و روز به روز بیشتر ظهور مى کند تا منجر به توحیدى ترین شرایط و حاکمیت موحدترین انسان شود و در نتیجه در آخرالزمان انسانها با تجلى کاملى از توحید الهى روبهرو خواهند شد و این یعنى ظهورِ ابعاد باطنى عالم هستى و پشت کردن به ظلماتى که مانع تجلى چنین توحیدى است.
اینها از نکاتى است که بعنوان شروع سبک زندگی مهدوی خوب است مد نظر عزیزان باشد.. بنده سعی کردهام بهخصوص در سه کتاب اخیر خود چنین توجهی را به معتقدین به مهدویت عرضه دارم که آن سه کتاب عبارتند از «عوامل ورود به عالم بقیتاللهی» و «آخرالزمان؛ شرایط ظهور باطنیترین بُعد هستی» و «بصیرت و انتظار فرج». موفق باشید