بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان
آرشیو پرسش و پاسخ ها
تعداد نمایش
شماره پرسش:
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
35751
متن پرسش

سلام استاد: خدا قوت. نظرتون در مورد گرفتن فال حافظ چیه؟ گاهی اوقات دقیقا همان حرفی رو می‌زند که مطابق با زندگی ما است.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همواره سخنان ملکوتی در جای خود آنچنان وسعتی دارد که ابعاد زیادی از احوالات انسان را در شرایط مختلف روحی، در بر می‌گیرد و به همین جهت انسان، در حالات مختلف خود را در آن سخنان می‌یابد. فراموش نکنید که «قدسیان گویی که شعر حافظ از بر می‌کنند». موفق باشید

35656

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام استاد عزیز: عزاداری هایتان قبول باشد ان شاءالله. ببخشید در مورد موضوع ازدواج سوال هایی داشتم، اینکه آیا واقعا در ازدواج انتخاب در میان است؟ و آیا اینطور نیست که این زن و مرد به نوعی باید به هم گِرِه بخورند و سر راه هم قرار بگیرند و احساس کنند که می‌توانند با هم راهی را بروند و شاید این شعر معنا شود که «رشته ای بر گردنم افکنده دوست می‌کشد هر جا که خاطر خواه اوست». شاید ما در شرایط سختی هستیم از این جهت که ناخودآگاه درگیر مسائل و نگاه های روانشناسانه در موضوع ازدواج می‌شویم. حال اینکه در طرف مقابل باید به دنبال چه چیزی باشیم و تشخیص ایمان و اخلاق حقیقی در این زمانه از روی چیست؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: عرایضی در کتاب «زن؛ آن‌گونه که باید باشد» در رابطه با خانواده‌ای که بر اساس روح توحید شکل می‌گیرد، شده است. که در این زمانه باید نسبت به حضور در تاریخی که انقلاب اسلامی ذیل ولایت فقیه پیش آورده، در مورد زندگی توحیدی فکر کرد. موفق باشید

35576
متن پرسش

با سلام: موضوع: باز تولید مفهوم مباهله آل عمران «فَمَنْ حَاجَّكَ فِيهِ مِن بَعْدِ مَا جَاءَكَ مِنَ الْعِلْمِ فَقُلْ تَعَالَوْا نَدْعُ أَبْنَاءَنَا وَأَبْنَاءَكُمْ وَنِسَاءَنَا وَنِسَاءَكُمْ وَأَنفُسَنَا وَأَنفُسَكُمْ ثُمَّ نَبْتَهِلْ فَنَجْعَل لَّعْنَتَ اللَّهِ عَلَى الْكَاذِبِينَ» ﭘﺲ ﻫﺮ ﻛﻪ ﺑﺎ ﺗﻮ ﺩﺭﺑﺎﺭﻩ ﺍﻭ [ﻋﻴﺴﻲ] ﭘﺲ ﺍﺯ ﺁﻧﻜﻪ ﺑﺮ ﺗﻮ [ﺑﻪ ﻭﺍﺳﻄﻪ ﻭﺣﻲ، ﻧﺴﺒﺖ ﺑﻪ ﺍﺣﻮﺍﻝ ﻭﻱ] ﻋﻠﻢ ﻭ ﺁﮔﺎﻫﻲ ﺁﻣﺪ، ﻣﺠﺎﺩﻟﻪ ﻭ ﺳﺘﻴﺰ ﻛﻨﺪ، ﺑﮕﻮ: ﺑﻴﺎﻳﻴﺪ ﻣﺎ ﭘﺴﺮﺍﻧﻤﺎﻥ ﺭﺍ ﻭ ﺷﻤﺎ ﭘﺴﺮﺍﻧﺘﺎﻥ ﺭﺍ، ﻭ ﻣﺎ ﺯﻧﺎﻧﻤﺎﻥ ﺭﺍ ﻭ ﺷﻤﺎ ﺯﻧﺎﻧﺘﺎﻥ ﺭﺍ، ﻭ ﻣﺎ ﻧﻔﻮﺳﻤﺎﻥ ﺭﺍ ﻭ ﺷﻤﺎ ﻧﻔﻮﺳﺘﺎﻥ ﺭﺍ ﺩﻋﻮﺕ ﻛﻨﻴﻢ; ﺳﭙﺲ ﻳﻜﺪﻳﮕﺮ ﺭﺍ ﻧﻔﺮﻳﻦ ﻧﻤﺎﻳﻴﻢ، ﭘﺲ ﻟﻌﻨﺖ ﺧﺪﺍ ﺭﺍ ﺑﺮ ﺩﺭﻭﻏﮕﻮﻳﺎﻥ ﻗﺮﺍﺭ ﺩﻫﻴﻢ (٦١) در راستای «باز تولید‌ مفاهیم زنده معنوی» (طبق دستور بزرگان) بنظر بسیار حیاتی است که بدین پرداخته‌ شود که جایگاه زنده مبـــــاهله کجاست؟ امروز الف) لزوم مباهله چیست؟ ب) مباهله امروز به چه شیوه ایی است؟ ج) نجران امروز حقیقتا چه جایگاهی یافته؟ بی شک «ابناءنا» امروز نیز امام حسن (ع) و امام حسین (ع) اند، اما ایشان اکنون و در چه وجه نوعی تجلی دارند؟ «نساءنا» نیز بدین ترتیب، جایگاه اکنون حضرت صدیقه کبری (س) به شیوه نو و باز تولید شده کجاست؟ و... _ سوالی که اکنون می‌تواند محل هوشیاری جمعی و فردی ما را تحریک و احتمالا اصلاح فوق‌العاده بزرگی ببار آورد شاید این باشد _هریک از ما ها (فرداً به فرد) در پیشگاه مواجه با جهان پیشرویمان، آیا نیازی به مباهله داریم؟ اگر بله چگونه؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: اكنون مباهله اي ديگر. در غرب؛ دراواخر قرون وسطي وقتي بيشتر مشخص شد مسيحيت جواب‌گوي نيازهاي آن زمان نيست و لذا غرب گرفتار بحران شد، به‌سوي رنسانس غلطيد، به اميد آن‌كه از آن بحران آزاد شود. ولي واقعيت اين است كه طي دويست‌سال گذشته، اينك غرب با بحراني سخت شكننده‌تر از بحران قبلي روبه‌رو شده، به طوري كه بحران در اعتقاد و معنويت تار و پود تمدن غرب را در نورديد. اينك غرب خود را كاملاً در هجوم وقفه‌ناپذير «دين و معنويت» مي‌بيند و متوجه شده است دين و معنويت ديگر اجازة ادامة حيات تئوري ليبرال دموكراسي را به آن نمي‌دهد و اين بار در مباهله‌اي ديگر ولی بسیارگسترده‌تر خود را گرفتار مي‌بيند كه هيچ راهي جز پرداخت جزية حقارت در پيش ندارد، و آثار آن هر روز بيشتر از پيش نمايان مي‌شود.
به آيه‌ مباهله و ظرائف حضور حضرت علی (علیه السلام) در آن صحنه زیاد می توان فکر کرد. پيامبر خدا در ازاء فرزندان، امام حسن و امام حسين «عليهماالسلام» را آوردند و در ازاء زنان، تنها حضرت فاطمه (سلام الله علیها) را آوردند و در ازاء «نَفْس‌ها» فقط حضرت علي (علیه السلام)را آوردند. و اين حکايت از آن دارد که تنها اين‌ها بودند که شايستگي جعل لعنت خدا بر کاذبين را داشتند و نکته‌ مهم آنکه به جاي نفسها، رسول خدا فقط علي (علیه السلام) را آوردند که حکايت از آن دارد علي در حکم نفس و جان رسول خدا هستند.

پيامبرخدا (صلی الله علیه وآله) در مورد علي (عليه السلام) مي‌فرمايند: «براي هر پيامبري، صاحب سرّي است، و صاحب سرّ من علي‌بن‌ابيطالب است».  و نيز داريم كه فرمودند: «عَلِيُّ نفسي و اَخي»  علي همان جان و نفس من و برادر من است.  می توان گفت روز مباهله؛ روز اثبات عزت اسلام بر رقباي خود است، آن هم اسلامي شيعي. روز مباهله؛ روزي است كه خط اسلام اصيل براي بشريت به نمايش درآمد. روز مباهله؛ روز بازخوانی دوباره‌ی اسلام است توسط مسلمين، براي رسيدن به بهترين نحوه‌ی مسلماني، و روز اطمينان به حاكميت تمدن اسلامی است در آینده‌ی تاریخ . موفق باشید    

35535
متن پرسش

سلام استاد عزیز و گرانقدر. ایام بر شما مبارک. استاد جان اعمال عید غدیر را که مطالعه می‌کردم به این نتیجه رسیدم که به نظر عقل ناقص من، گویا اهل بیت از ما میخوان دو تا واقعه رو حسابی شلوغش کنیم، یکی غدیر رو، که میگن همدیگر رو دیدید بگید «الحمدالله الدی جعلنا من المتمسکین» لباس نو بپوشید و شادی کنید و دید و بازدید برید و....خلاصه حسابی شلوغش کنید. یکی هم برای عاشورا که حسابی با عزاداری باید شلوغش کنیم، اینکه نخندید، چیز خیلی نخورید، همدیگر رو دیدید بگید اعظم الله اجورنا، گریه زاری کنید و... یعنی گویی آن شادی و این غم قرار نیست پنهانی باشه باید بروز و ظهور داشته باشه آن هم چه بروز و ظهوری. الحمدالله مردم ما برای محرم به لطف خدا حسابی شلوغش می کنن، اما احساس می‌کردم غدیر در مهجوریت است تا اینکه چند ساله بحمدالله هرسال بهتر می شد و خدا رو شکر امسال غدیر حسابی شلوغ شد. خدا رو شکر می‌کنم که این انقلاب زمینه ساز بروز این اتفاقات حقیقی عالم است. حالا درسته بعضی میگن مناسک سازی!!! و همچین چیزایی سابقه نداشته و.... شده در حالی که اگر سری به روایات بزنن متوجه میشن تا حالا کم کاری شده. استاد نظر شما درباره غدیر امسال و حضور مردم چیه؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: باید متوجه بود بعضی از رخدادها ریشه در هویت یک ملت دارد که از جمله آن‌ها «غدیر» است که معنای حضور در اسلامیت اصیل را در مقابل سقیفه متذکر می‌شود و غفلت از این نوع حضور در تاریخی که با اسلام شروع شد، عملاً ما را در میدان سقیفه که از نظر تاریخی ادامه جاهلیت است؛ می‌اندازد همچنان‌که در حماسه عاشورا، این همان روحیه غدیر است که در مقابل جریان جاهلیتِ اموی به میان می‌آید تا ما در اسلامیتِ اصیل خود حاضر باشیم و این‌جا است که حضرت امام خمینی «رضوان‌الله‌تعالی‌علیه» می‌فرمایند: «محرّم و صفر است که اسلام را نگه داشته است. فداکاری سید الشهدا- سلام الله علیه- است که اسلام را برای ما زنده نگه داشته است.» موفق باشید

35474

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام استاد: ببخشید مزاحم وقتتون میشم. گاه مطالبی که به ذهنم میرسه تنها نمیتونم حلاجی کنم برای همین برای شما میفرستم چون فکرمیکنم نکنه راه گشاست و من دارم کم کاری می‌کنم ببخشید اگراذیت میشید ولی استاد مدتی هست یه ساختار مدام ذهنم رودرگیر کرده شما رو سادات موسوی یه مدت ساختارداشتید یه چیزیه ذهنم اومد فرزندان حاج آقا مصطفی شنیدم سوئیس هستن اگر تصورکنیم امام آن زمان دو تا فرزند شهید حاج مصطفی را هم باید مدیریت میکردند آیا نوع دیگری نباید نگاه کرد قضیه چیه؟ و اصلا اون بچه ها الان رابطشون با نظام و رهبری چطوره؟ ادمای خوبی هستن؟درمدیریت های ممکلت موثرن؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همان‌طور که در مباحث «انقلاب اسلامی و فهم امام خمینی از انسان و جهان مدرن» https://eitaa.com/matalebevijeh/10680 عرض شد حضرت امام، یک شخصیت جهانی می‌باشند و زندگی مدرن را به‌کلی نفی نکرده‌اند. حال آیا فرزندان و بازماندگان ایشان هم در همین رابطه در جهان حاضرند؟ و یا ممکن است از جهتی افراط داشته باشند؟ مسئله بسیار حساس است. در این‌که مثلاً آقای سید حسن خمینی بروند در آفریقای جنوبی و زبان انگلیسیِ خود را در آن‌جا تقویت کنند؛ اشکالی نیست، ولی این‌که در این مسیر خدای ناکرده اصالت‌های شخصیت امام به حاشیه رود؛ خطرناک است که قضاوت در این مورد بسیار حساس است. موفق باشید

35295

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام و وقت بخیر: استاد گرامی یک سوال در مورد ایرادات این لایحه حجاب و عفاف ما چکار می‌توانیم انجام بدهیم؟ اگر مجلس آن را قانونی اعلام کنه که بی حجابی عادی میشه؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بحث در این مورد بسیار است و هر دو طرف، حرف‌هایی دارند. به هر حال باید به این نکته هم توجه شود که دختران جوان در این زمانه باید با ابعاد متعالی خود حجاب را انتخاب کنند و این امرِ ممکنی است و بدین لحاظ باید زمینه گفتگو را از این زاویه با آن‌ها از طریق رسانه‌ها در میان گذارد و البته این غیر از هنجارشکنان و یا مأموران دشمن‌اند که باید با آن‌ها برخورد شود. موفق باشید

35226

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

خیلی جلوی خودمو گرفتم نگم اما بهترین لحظه لحظه حیرت بزرگیه که با جذبه الهی برای سالک پیش میاد باور نکردنی ترین حالت که هیچ مانندی نداره و بی اختیاریه که جذبه الهی فقط به اراده الهیه و نه به اراده غیر، اینطور نیست کسی بخواد جذب حق تعالی بشه این والاترین فقط به امر و اراده اوست و اینطور نیست کسی فکر کنه با اعمالش به چنین چیزی میرسه چون مطلقا به اراده خداست، حتی جناب سعدی شیرازی با اون همه سعی و کوششی که کردند هیچ وقت عارف نبودند. جناب مولوی در حالت عجیبی که در جذبه داشتند سرودند: چه دانستم که این سودا مرا زین سان کند مجنون - دلم را دوزخی سازد دو چشمم را کند جیحون - چه دانستم که سیلابی مرا ناگاه برباید - چو کشتی ام دراندازد میان قلزم پرخون - زند موجی بر آن کشتی که تخته تخته بشکافد - که هر تخته فروریزد ز گردش‌های گوناگون - نهنگی هم برآرد سر خورد آن آب دریا را - چنان دریای بی‌پایان شود بی‌آب چون هامون - شکافد نیز آن هامون نهنگ بحرفرسا را - کشد در قعر ناگاهان به دست قهر چون قارون - چو این تبدیل‌ها آمد نه هامون ماند و نه دریا - چه دانم من دگر چون شد که چون غرق است در بی‌چون - چه دانم‌های بسیار است لیکن من نمی‌دانم - که خوردم از دهان بندی در آن دریا کفی افیون.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: و در همین رابطه خداوند به پیامبر خود فرمود به همه انسانها: «قُلْ بِفَضْلِ اللَّهِ وَبِرَحْمَتِهِ فَبِذَٰلِكَ فَلْيَفْرَحُوا هُوَ خَيْرٌ مِمَّا يَجْمَعُونَ» بگو ای پیامبر آنچه موجب شادی و دلگرمی شما خواهد شد فضل و رحمت الهی است پس لازم است به امید فضل و رحمت او قدم در راه گذارید و بدان شاد باشید، این برای شما بسیار بهتر است از آن چیزهایی که جمع می‌کنید و می‌خواهید با آنها دلخوش باشید. موفق باشید

35129

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام استاد طاهرزاده ی بزرگوار: من چندین ساله دارم تزکیه می‌کنم. اوایل سلوک استادم من رو از انجام مستحبات حتی نماز شب منع کردن شاید یکسال طول کشید که بعد با اصرار ازشون اجازه ی انجام مجدد مستحبات رو گرفتم اما متاسفانه هرچی تلاش کردم دیگه ذوقی به انجام هیچ نوع اعمال مستحبات نداشتم چند روز تکرار می‌کردم و بعد دلسرد می‌شدم و کنار میذاشتم. چندین بار به استادم گفتم و ایشان میگفتن وسوسه ی شیطانه اما واقعا با وجود تمایل نمیتونم بصورت دائم مستحبات رو انجام بدم قبلا با ذوق و استقامت سحر داشتم نماز شب داشتم تلاوت قرآن و ذکر داشتم شاید یکی دوسال به همین منوال بودم که با ایشان استادم آشنا شدم و این طور شد الان هیچ ذوقی به انجام این کارها ندارم لطفاً چاره ای پیش روم بذارین و منو از این گرداب وحشتناک نجات بدین. سپاسگزارم.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در عین اینکه البته نباید در انجام مستحبات به خود سخت بگیرید، این احتمال را هم بدهید که خداوند بخواهد شما را در عمق بخشیدن به معارف سیر دهد تا ان شاء الله نه تنها واجبات تان بلکه مستحبات تان هر اندازه هم کم باشد تأثیر خود را داشته باشد. پیشنهاد می‌شود سری به سیر مطالعاتی که روی سایت هست بزنید. امید است راهی باشد برای عمق بخشیدن به معارفی که بحمدلله بدان باور دارید. موفق باشید

35080

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

با سلام خدمت استاد محترم: می خواستم پیشنهاد بدم کتاب سر الصلاه را حتما با دوستان شروع بفرمایید. فوق العاده شیرین و عالی است.‌

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: إن شاءالله توفیقی باشد. همین طور که می فرمایید نکات ظریفی در آن کتاب عزیزالقدر در میان آمده است. موفق باشید

33896

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام استاد بزرگوارم‌: فایل صوتی کامل مربوط به «انتقام گیری جهان استکبار از انقلاب اسلامی به قیمت رسوایی جهان مدرن» رو از کجا میتونم بشنوم؟ در سایت هست؟ پیدا نکردم. در کانال مطالب ویژه هم خلاصه اش بود. خدا حفظتون کنه. حلال کنید

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در حین مصاحبه‌ای سؤال‌کننده محترم ابتدا آن موضوع را پیش کشیدند و همین اندازه ضبط شد. شاید سؤال و جواب شماره 33866 در فهم موضوع کمک کند. موفق باشید

39119

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام علیکم استاد: آیا می‌توان اتفاقات الان سوریه و جهان را بر نشانه های حتمی ظهور مثل خروج سفیانی و... انطباق داد؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: تطبیق، کار آسانی نیست. عمده آن است که همان‌طور که در برنامه «به افق فلسطین» آقای خوش‌چشم فرمودند جنگ، جنگ است و بدون پیروزی و شکست نمی‌شود و همان‌طور که در جواب سؤال‌های شماره 39111 و 39114 عرض شد وقتی طلوع جبهه مقاومت به معنای طلوع تاریخی است ماورای شکست و پیروزی به آن معنایی که جبهه استکبار تعریف کرده؛ جبهه‌ای در آینده این تاریخ حاضر است که خود را در میدان تقابل حق در مقابل باطل معنا کرده است آن هم به صورتی که حالت تحجّر و ارتجاعی نداشته باشد، بلکه به همان صورتی که انقلاب اسلامی وارد این تاریخ شده است. موفق باشید

لینک مصاحبه آقای خوش‌چشم در برنامه «به افق فلسطین»:https://eitaa.com/matalebevijeh/18234

37895

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام: ببخشید خواهشا این سوال را برای راهنمایی جواب بدهید. در کتاب سلوک ذیل شخصیت امام خمینی فرمودید باید با کتاب و اندیشه های ایشون آشنا بشیم. در کتاب های شما کدام کتاب ها را مطالعه کنیم تا این ارتباط سریع تر برقرار شود؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ابتدا با کتاب «ده نکته در معرفت نفس» و سپس با برهان صدیقین در کتاب «از برهان تا عرفان» همراه با شرح صوتی آن دو با مبانی صدرائی حضرت امام که آشنا شدید، ان‌شاءالله کتاب «اسماء حسنی دریچه های نظر به حق» که شرح کتاب «شرح دعای سحر» حضرت امام خمینی است برایتان آشنا می‌شود تا رسیدن به کتاب «مصباح الهدایه» و شرح آن که روی سایت هست. موفق باشید

37872
متن پرسش

به نام خدا با سلام و احترام: بنده مناظره اول بین دو نامزد را دیدم. خواستم بدون تعصب نظر بدهم. من رأی اولم را به آقای جلیلی دادم ولی به خودم اجازه نمیدم که واقعیت پوشیده بمونه. طبق این مناظرات آقای پزشکیان واقعا در زمینه برنامه داشتن دست بالا رو گرفتند و آقای جلیلی از پاسخ دادن به جواب های ایشان طفره می‌رفتند و این واقعا چیز عجیبی بود. راجع به برجام و FATF هم آقای پزشکیان گفتند این دو را قبول ندارند به صراحت گفتند ولی آقای جلیلی قضیه تاوان پس دادن طرف دیگر را مدام پیش می کشیدند ولی برنامه ای برای این ارائه ندادند. آقای پزشکیان انسان باسوادی هستند و اقبال جامعه ایران هم به سمت ایشان بود. راجع به فضای مجازی هم رویکرد جالبی داشتند: الان که هیچ جو امنیتی وجود ندارد چرا باید همه پیامرسان های خارجی فیلتر باشد در کنارش هم فضای مجازی ایرانی را گسترش و توسعه بدهیم. اما آقای جلیلی فقط گفتند افزایش سرعت اینترنت ولی بازهم برنامه ای ارائه ندادند. الان حجت شرعی برای من اینجور اثبات شده که پیشرفت نظام اسلامی در گرو رأی بنده به آقای پزشکیان هست. به نظرم آن جهانی که بین سنت و مدرنیته باید آشکار شود در افق آقای پزشکیان روشن تر است و امکان تحققش قویتر. می‌دانم این پیام من با حجمی از تنفر مواجه می‌شود ولی بنده اینگونه تشخیص دادم و چون قضیه انتخابات و نظام اسلامی برایم مهم است گفتم با شما که می‌دانم شخصی بدون تعصب هستید در میان بگذارم ولی برایم عجیب بود که قبل از مناظرات هم شما از آقای جلیلی حمایت کردید! یک مشکل آقای جلیلی این است که متاسفانه ایشان با اکثریت نسل جوان نمی‌توانند ارتباط برقرار کنند انسانی هستند سنتی و این سنتی بودن در کردار ایشان نمایان است ایشان هر چقدر هم که حرف مدرن بزنند (که متاسفانه زیاد نمی‌زنند) بازهم موردی جذاب برای جوانان نیستند. نباید جامعه مسجدی یا حوزوی را کل ایران دانست. دانشگاه ها و بازار و ... چند صد برابرِ این افرادند و از سنتِ تحجری گریزان و به دنبال تحول اند. این تحول را در افق نگاه آقای جلیلی نمی بینند. با این نکاه آن نوزایش رخ نمی‌دهد. من در این فکر نیستم که آقای جلیلی انسان تندرو یا خشکی هستند، این حرف بچه گانه ای است چون ایشان هم سیاست های خارجی و داخلی مخصوص به خود را داشتند. ولی رقیب سرسختی دارند. بحثم این است که آقای پزشکیان را در داشتن برنامه و متانت و سیاست داخلی و خارجی و حکمرانی دولتی صالح تر از آقای جلیلی دیدم. نظرتان را اگر بفرمایید ممنون تان میشوم. ان شاءالله سلامت باشید. یاعلی. خدانگهدار

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بحث در دو نوع حضور در این زمانه است. حضوری که نهایتاً جهانی در حدّ کشور ترکیه برای ما ترسیم می‌کند و تصور بنده آن است که جبهه آقای پزشکیان، نهایتاً ما را به آنجا سوق می‌دهد. چیزی که قبلاً آقای تاج‌زاده بدان اقرار کرد و یا جهانی که با آغاز انقلاب اسلامی در حال ظهور است. ملاحظه می‌کنید که آقای پزشکیان مشکلات مردم را پشت سرهم می‌گوید اما توضیح نمی‌دهد که اولا راه حل چیست و ثانیا ایشان به عنوان کسی که حدود سه دهه مسئولیت داشته، برای حل این مشکلات چه کرده؟
حاج آقای نجاتبخش در مورد مناظره دیشب نکته‌ای فرموده‌اند قابل توجه. 
🔸 آقای جلیلی با جدی گرفتن و احترامی که برای آقای پزشکیان قائل شد، یک اطمینان به مردم داد که این کشور مسائلی دارد و از آن طرف راه حل‌هایی که می‌توان با صبر و متانت فارغ از به قدرت رسیدن کشور را به پیشرفت رساند.
🔹 این امر سبب خواهد شد که مردم با پیروزی هرکدام از نامزدها احساس بن بست نکنند.
🔸 یکی از چالش‌هایی که ما در سیاست در این سال‌ها داشته‌ایم این بوده است که گروه‌های مختلف مردم با شکست نامزد مطلوبشان احساس می‌کردند دیگر به بن بست رسیده‌اند و شاید این همان خطر دوقطبی شدن است.
🔹 دیشب آقای جلیلی نشان داد چه رای بیاورد و چه رای نیاورد با تمام وجود پای مسائل کشور می‌ایستد و این نحوه از حضورِ سیاسی، حتی برای مخالفین ایشان نیز اطمینان آور است. موفق باشید   

37864
متن پرسش

سلام وعرض ادب استاد بزرگوار این متن مغالطه آمیز را گذاشتن تو گروهها اگه حضرتعالی تبین کنید و پاسخ بدید خوبه که بی پاسخ نمونه وفقکم الله تعالی فی الدارین. آیا سعید جلیلی خطر واقعی است و یا لولویی که اصلاح طلبان ساخته اند؟ از سال ۱۳۷۰ با عقبه جریانی که الان به نام پایداری شناخته می‌شود آشنا شدم سر سلسله این دو به چند مرکز و فرد در قم برمی‌گردد که یکی باقر خرازی بود که جوان بود و جویای نام و دومی منیرالدین حسینی شیرازی معروف به آقا منیر مسئول فرهنگستان علوم اسلامی که پس از فوت او مدیریت فرهنگستان به میر باقری عضو فعلی مجلس خبرگان رسید در مجال این گفتار نیست که جزییات طرز نگاه اینها به جهان و اداره کشور را شرح دهم تنها به این بسنده می‌کنم که بگویم فرهنگستان مدعی بود که روی یک میلیارد موضوع کار می‌کند تا احکام اسلامی آنها را مشخص کند با این ذهنیت که هر فعلی جز به نیت قربه الله فعل باطل است و به همین علت باید برای تک تک افعال در جامعه بشری حکم اسلامی مبتنی بر قربه الی الله بودن استخراج شود و به مردم ارائه شود تا آنها تبعیت کنند. کلمات نامفهوم و نا مانوس آنها حتی از دهان عالی ترین نفرات حاکمیت هم شنیده شده است این گروه علم را فقط در شرایطی می‌پذیرد که منشای وحی را با خود داشته باشد البته اینکه علم ناشی از وحی چگونه تفاوتی با علم مرسوم دارد را کسی توضیح نمی‌دهد فکر می‌کنم که این مختصر پاسخ سوال اول گفتار را داده باشد جلیلی و فرقه اش و چندین سال بررسی و برنامه ای که از آن یاد می‌کند برپایه چنین تفکرات خطرناکی شکل گرفته اند که حتی در محیط حوزه علمیه هم غیر قابل درک و فهم هستند به نحوی که آقا منیر در زمان حیاتش هم جایگاه ویژه ای در بین روحانیون نداشت و تنها محفل کوچک خود را داشت اتصال چنین ذهنیتی به تفکر عملگرایانه مصباحی سبب می‌شود آنها از یک محفل تفکری تبدیل به یک نیروی کنشگر شوند که می‌خواهد تئوری های مصیبت ساز خود را در سطح جامعه آزمایش کند. جلیلی لولو خوره خوره ای نیست که اصلاح طلبان علم کرده باشند او و فرقه اش واقعا خطرناک هستند. بخصوص که در سالهای اخیر با تسلط بر منابع عمومی از یک گروه عقیدتی به یک تشکیلات منفعتی - عقیدتی تبدیل شده اند که در پیوند با جاه طلبی هایی سیاسی قرار گرفته اند که دانشگاه امام صادق برای آن شکل گرفت برای اتخاذ تصمیم تان در مورد ۱۵ تیر این مطلب را بدقت بخوانید.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: چرا خود را مشغول چنین حرف‌هایی بکنیم؟!!! آقای دکتر جلیلی را باید با خود آقای دکتر جلیلی شناخت. اخیراً عرایضی تحت عنوان «کدام رئیس جمهور؟ کدام آینده؟»  https://eitaa.com/matalebevijeh/ 17094و متن «آقای دکتر جلیلی و سیاستی که عین دیانت است» عرض شد. امید است موجب تفکری شود در این تاریخ. موفق باشید  

37621
متن پرسش

سلام استاد: من سالهاست که تحت هدایت الهی روز به روز از معارف الهی نه فقط در عقلم بلکه در جانم و عملم بهره مند شدم به فضلش و زندگیم روز به روز پر نورتر می‌شد تا اینکه گرفتار ابتلایی بزرگ شدم کم کم نفسم آن را آراست و شیطان هم کمکش کرد تا مرا دور کند در تمام لحظات این ابتلا که زمینه گناهی بزرگ را فراهم می کرد من توسلم بیشتر و بیشتر شد و هر راهی که این سالها خدا بهم یاد داده بود رو در این مدت انجام دادم اعم از توسل و دعا و ذکر و زیارت و نماز و ... در عین اینکه مرتب دریچه های جدیدتری از تجربه این آموخته ها به رویم باز می‌شد و ادعاهایم می‌ریخت و می‌فهمیدم رشدهایی خدا برایم گذاشته و اتصالم سفت تر و عجزم بیشتر می‌شد اما عین معتاد و اسیری که نفس اژدهاگونه اش که تا بحال چنین نمی‌شناختمش انگار بیدار شده بود و افسارش را دست شیطان داده بود و از هر راهی که افسار را خارج می‌کردم بار بعدی بدتر گرفتار می‌شدم یه چیزی انگار بهم می گفت رها کن تسلیم شو بنشین ببین خدا چه برایت می‌خواهد اما با ترس از اینکه شیطان دینم را کامل ببرد هرچه بیشتر زور می‌زدم از چنگ نفس و شیطان رها بشم بار بعد شدیدتر گرفتار می‌شدم در این مدت طولانی ابتلا که نزدیک ۹ ماهه در آن گرفتارم انواع فضل و رحمت الهی اعم از انواع زیارات خاصه معصومین و برکات معنوی عجیب خدا به فضلش نصیبم کرد اما هیچ کدام نتوانست مرا به طور کامل از این ابتلا نجات دهد تا جایی که حس کردم در برزخم هستم که امام علیه السلام فرمودند شفاعت ما در قیامت است و برزختان با خودتان تنها ماندم و عاجز و بی ادعا و فقط سوسوی امید به رحمت و فضل و جود احسان الهی مرا زنده نگه داشته که می‌دانم اگر این نیز خاموش شود تمام می‌شوم در ظاهر امر و از دید دیگران هیچ اتفاقی نیفتاده و خداوند آبرویم را به خوبی حفظ کرده اما از درون چیزی برای از دست دادن ندارم و البته گناهی که به شدت افسارش را هنوز خدا به دعای خیر اطرافیانم در دستم نگه داشته و گرچه تا حدی به آن آلوده شدم و دایم در حال توبه و انابه ام اما مرا به آن گناه بزرگ که با تمام قدرت در حال کشاندن من به آن هستند شیاطین انس و جن، هنوز نیانداخته خودم را در برزخی عظیم و حد فاصل بهشت و جهنم به وضوح می‌بینم که با ارتکاب گناه تمام اعمالم سوخت شده و سقوط خواهم کرد و حجت خدا بر من کامل گشته و هیچ توجیح و دلیلی برای ارتکابش ندارم اما قدرت دوری کامل از آن را ندارم چون هربار هم با توسل و انابه قدرت روحیش رو پیدا کردم و تصمیم به جدایی گرفتم از مسیری که مرا به سوی گناه می‌برد و با عنایت الهی دور شدم و ترک کردم به خیال خودم، بعد از چند روز با شدت بیشتری نفسم مرا در آن انداخت و این بار عمیق تر و این شکست بارها و بارها اتفاق افتاد در حدی که به نجات کاملم هم دیگه امیدی ندارم. البته در تمام مدت سعی کردم در مراحل حساس از استخاره توسط یکی از علما بهره بگیرم برای انتخاب و جالب بود که هربار تصمیم به ترک کامل و دوری گرفتم استخاره بد آمد انگار خدا می‌خواست مرا در آن ابتلا نگه دارد تا چیزی را به من بفهماند که نمی‌فهمم اصلش را در عین موارد فراوانی که از حکمت دانایی های معرفی تبدیل به دارایی شد درمانده ام و خسته و ترس فراوان از اینکه همه چیزهایی که خدا بهم داده در این مدت را نفس به همراهی شیطان از من بگیرند گفتم با شما درددل کنم بلکه خداوند از زبان شما حکمت این ابتلا و راه رهایی از آن را به رویم بگشاید که در حال له شدن هستم و انگار صدای خرد شدن تمام جانم را در فشار و سکرات موت آن به آن می‌شنوم و من الله التوفیق.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به هر حال ما را روحی است که خداوند به جهت تعادل و صفایش بدان سوگند خورده و فرموده است: «و نفسٍ و ما سویها» و حال مائیم که برای هرچه بیشتر در آن فضای معنوی و الهی، خود را ذیل دستورات حضرت ربّ العالمین که دستوراتی است بس تعالی‌بخش؛ نگه داریم تا مزه زندگی را به زیباترین شکل بچشیم. باید خود را در نسبت با آن حضور، نگه داریم وگرنه سنت خدا آن است که سرگردان ظلمات این جهانی و آن جهانی خود شویم. موفق باشید           

37455

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

خداوندا مرا از خطر و ساقط ساختنم از شر شیطان های انسان نما به دور دار اگر که چه در اوج ناپاکی ام و از حریم اولیاء شما رانده شده ام. حسینیه ات در ایران، یا حسین. من هر کجا که باشم حتی در آن طرف دنیا یا در کنار شش ضلعت. انقلاب اسلامی تو کربلا را با تمام رشادت ها و شقایق های پرپر شده اش در هوایم بوی شهادت را تازه ساختی. من ماندم و سال ها فرو ماندگی و خاطره های فروکش، شناور هستم در دریاچه ای که روزی برای خودش رویای هرکس بود و اما از بد این روزگار حال که تبدیل شده به یک باطلاق فروکش، نسیب من شده. آه... گلایه ای ندارم به درگاه خداوند، من یک انسان هستم و فقط ملائک هستند که مقام معلومی دارند. ملامتش برای من سخت است که بگویم چرا؟ حداقل شکر می‌گویم که خداوند مرا هم لایق دانست و گذاشت از پس این دریاچه ای خشک که در پیش چشمانم تبدیل به یک شیشه شده و روزهایی از خودش را نشانم دهد که او هم زمانی به اقیانوس متصل بوده و کشتی پیامبران بر آن می تاخته تاخته است. شکر. حقیقتا و به راستی خودم هم می‌دانم که دیگر خسته شده ام. اما خیال یکی و زمان هم یکی، چون درک این دو به اندازه ی مرگ مرا هم آشکار و آگاه می‌سازد و هم به اندازه ی زندگانی در این دنیای فانی و خاموش، ساکت و شاکر می‌کند. خداوندا بر این خاکت چه فرشتگانی زیسته اند، حال که من خود را در این غربت کده ی تیره آباد یافته ام، قرآنت را از درون به بر روی آیینه ی شهادت می‌خوانم. رسم من این بود که همیشه کار را به اینجا بکشانم اما تو از دلم خود را با اشکی مختصر در گلستان شهدایت مبرا ساختی از هر... تو با جمهوری اسلامی بر سرم منت گذاشته ای و من چه دارم برای این که تو را شکر گویم . «رَبَّنَا آتِنَا فِی الدُّنْیَا حَسَنَةً وَفِی الآخِرَةِ حَسَنَةً وَقِنَا عَذَابَ النَّارِ» صلوات

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به هر حال زیباترین حضور، حضوری است که انسان بتواند به بهترین شکل در آنچه هست، خود را بیابد و بنگرد که به گفته جناب مولوی: «درهای گلستان زپی تو گشاده ایم/ در خارزار چند دوی ای برهنه پا.». حقیقتاً آن‌هایی که متوجه گلستان حضور ذیل انقلاب اسلامی و جمهوری اسلامی، آری! جمهوری اسلامی نشده‌اند؛ پای در خارزار نهاده‌اند، حال آن خارزار هرکجا که می‌خواهد باشد چه به نماز ایستاده باشند و چه به شراب نشسته باشند. موفق باشید

37388
متن پرسش

(آخرین نگاه) من آن آخرین نگاهت را به علی ندیدم اما روزگار که دیده و شاهد است ای نبیّ مکرّم آن زمانی که علی را تا سی سال پس از خود، نه؛ که تا همه ی روزهای رنج مهدی می دیدی ... و ای تو فاطمه از هر آنچه نمی‌شایست؛ قربان آخرین نگاهت به یگانه‌ات؛ علی آن زمانی که التماس‌هایش یکسره آهنگ یا فاطمه تُکَلِّمینی بود آن زمانی که ۴ ستون دلت را در زمین جا گذاشتی و خود بر آسمانْ خیمه زدی و آهنگ محزون این ۴ پاره ات را به یقین صدای گام های ام البنین تسلی می‌داد... ای غزل بیت علی! ای نظم رباعی‌های علی! ای قرارِ دل بی‌قرار علی! ای امّ البنین و امّ الحسنات علی! ای عین البنین و کنز الحیات علی! ای گنج ویرانه‌ی علی! ای سپیده‌ی خانه  علی! ای بارانِ بر آتش دل باریده‌ای ذخیره برگزیده! ای دوام فاطمه در خانه علی! - که علی اصلا ًبدون فاطمه‌ها طاقت ماندنش نبود - قربان آخرین نگاه علی بر تو ای بانوی برگزیده. نمی‌دانم گوهر وجود تو چه بوده و چند جبرئیل بر رسالتت مژده آورده؟ چهار گوشه دل فاطمه با سقفِ دستان تو مسکن گردید؛ وگرنه دل علی دیگر در کجای این عالم ساکن می‌شد؟ و تو ای علی! ای بالاتر از بلندای بشر! نمی‌دانم آخرین نگاهت به این دنیا با او چه گفتی که بیش از شمشیر جهل ابن ملجم پروران تو به شمشیر آنان تشنه بودی تا بند تنت را از این زندان تاریک ببُرّند و تو ای مجتبای همیشه‌ی تاریخ! قربان آخرین نگاهت به مادرت، به فاطمه‌ی هستی، قربان آخرین نگاهت به زینب، آن زمانی که پاره‌های دلت از زهر کینه‌ها پرپر می‌شد آن زمانی که دیگر نتوانستی دردهایت را در دلت نگه داری و پاره‌ای از آن را تاریخ دید که چه مظلومانه بهترینِ مردان در خانه بودی و چه آسان همسرت، شریک زندگیت، قاتلت؛ لطف‌هایت را بی‌جواب نگذاشت. قربان آخرین نگاهت به علمدار مکتب حسین؛ خواهرت زینب که چه حرف‌ها آیا به او داشتی و شاید در آخر سخن؛ سفارش سجاد را به زینب کردی، و تو ای امام سرگشتگان! ای حسین! قربان آخرین نگاهت به خیمه‌گاه، بگذار تا نگویم از دل خونت در آن نگاه... از نگاه‌های داغدار تو، اما نمی‌دانم کدامش را بگویم؛ نگاهت به شیرخوارگان را، یا به دخترک‌های مدینه، یا به گاهواره‌ها را، یا به هر پدر و پسری که کنار هم می‌دیدی، یا برادری در کنار برادری، یا نگاه‌های پرمعنایت به هر آبی و هر مشکی، یا به عمویی در کنار برادرزاده، یا به نان و خرما یا گوشواره، یا به هر خیمه، هر آتش. قربان آخرین نگاهت به نگاه‌های پرالتماس زنان بر پدرت حسین! آنقدر دیده‌های تو بسیار بوده که نمی‌دانم کدامش را بگویم؟! اما قربان آخرین نگاه‌های ساکتت به هر آن‌که محرم رازهای تو بود که فریادهای ساکت تو را می‌شنید و شاید پیش چشمانت سخت می‌گریست. کسی نمی‌دانم آیا بود که از خاطراتی که شاید برای محمدت می‌گفتی چیزی شنیده باشد؟ یا درددل‌هایت را نمی‌دانم پس از عاشورا شور عبادت‌هایت چقدر شیرین‌تر شد؟ از تو گفتنْ تمامی ندارد امیرِ صبر! همه می‌گویند امان از دل زینب، ولی حتی کسی زیاد نیست که بداند امان از دل سجاد چه سهمی دارد؟ 
از شما سربسته می‌گذرم و سراغ کسی می‌روم که دلتان سخت برای همه اشک و خنده‌اش می‌لرزید. قربان آخرین نگاه تو ای دخترِ امیر بهشت! به همان امیری که نمی‌دانست چطور با رضایت، دلت را از دلش برگیرد؟ ای سکینه‌ی قلب حسین! کسی چه می‌داند! شاید مضطرب‌ترین دلْ سهمِ تو بوده در عاشورا!! قربان آخرین نگاه پراشکت به قتیل العبرات! که نمی‌دانم چگونه این نگاه به آخر رسید و رفت، اصلاً نه می‌توانم و نه دلم توانی دارد که از این نگاه بنویسد. بعضی دردها، ندانستن‌اش هم درد دارد، و قربان آخرین نگاه تو ای سرباز بی قرار حسین! چه دلی شاید سوزاندی از دلسوز همه‌ی خلق ای علیّ دل حسین ...!! آه ای عباس! از تو نگفتنْ ناجوانمردی است، وقتی چشم‌هایت تا سال‌ها امانت‌دارِ اسرار علی بودند، قربان آخرین نگاهت! اما به قطره قطره آبی که بر زمین می‌ریخت مشکی که اشک تو را درآورد و شاید با قطره قطره آب مشک، قطره قطره اشک تو بر زمین می‌ریخت. نمی‌دانم با همه‌ی سنگدلی‌شان آیا طاقت آوردند اشک‌های تو را ببینند؟ و قربان آخرین نگاهت به عهدِ چشمان امّ ‌البنین، که با تو شاید قرار کرده بود که یا با حسین برگردی و یا دیگرش برنگردی!! نمی‌دانم این امّ البنین عجب رازی است که هنوز هم خدا فاشش نکرده بر انسان، شاید سرّ مستودعی است برای روز مبادای خدا بر کلام مهدی امت‌ها، شاید معجزه‌ای است که وصفش، دامن‌دامن بذر ایمان می‌پاشد بر دشت آخرالزمان. نمی‌دانم حتی چگونه وصفش را وصف کنم ...؟!! 
اما شرمنده‌ام از آخرین نگاه شما آقا به فرزندتان که غم تنهایی او و تن‌خواهی ما دلخون‌تان کرده بود. نمی‌دانم آخرین نگاه فرزند شما به سوی من چگونه خواهد بود؟ حالا که گاهی چنان خجالت‌زده از گناهانم می‌شوم که آرزو می‌کنم کاش نگاهش به من نبوده باشد، ای کاش ..... 

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بحمدالله این نگاه اگر عنوان آن را «آخرین نگاه» نامیده‌اید؛ ولی نگاه خوبی است به صحنه‌هایی که ریشه‌های تاریخی ما می‌باشد و راز پایداری ما در جهانی که انسان‌ها به دنبال انسانیت اصیل خود می‌باشند. انسانیتی که ما را به نهایی‌ترین انسان در آخرین دوران مرتبط می‌کند تا آن باشیم که باید باشیم. مانند احساسی که در فتح خرمشهر برایمان پیش آمد، و از آن وسیع‌تر مانند احساسی که با انتقام از رژیم صهیونیستی برایمان ظهور کرد. حضورِ ظهوری وسیع‌تر و گشوده‌تر از دیروز برای درک عالی ترین حضور در فردای تاریخی که با انقلاب اسلامی شروع شد. موفق باشید      

37352

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

با سلام خدمت استاد عزیز: سوالات زیادی دارم که با توجه به متفاوت بودن مباحث آن ها را در سوال های جدا از هم طرح می‌کنم پیشاپیش از اینکه وقتتون را می‌گیرم عذر خواهی می‌کنم من‌جوانی هستم که چند سالی است دانشکاهم تمام شده. در دانشکاه شرایط عرفانی و روحی خوبی داشتم. حالا دیکه از اون دوستان و کتب و مکان های معنوی و فضا های معنوی خبری نیست کم کم دچار روزمرگی، کار، ارتباط نالازم و‌ کاها تلفنی ناسالم با نامحرم، دوری از مسجد و... شدم من همیشه دوست دارم در محضر خدا باشم و هیچ وقتتت از انکه فلان گناه را می‌کنم خوشحال نبودم و نیستم ولی تقریبا در همه ی ازمون های خدا شکست خوردم خیلی دوست دارم عاشق خدا باشم خیلی دوست دارم همیشه خودم را در محضر خدا ببینم ولی کشش فضاهای گذشته اینقدر زیاد هست که نمیتونم و اصلا نمیتونم صبر بر طاعت کنم به شدت احساس تنهایی که می‌کنم میرم سراغ گناه و نامحرم و پیام و... از طرفی به شدت دوست دارم در محضر خدا باشم نمیتونم و نمیدونم چه کنم راه های زیادی را هم امتحان کردم ذکر، کتاب، دوری از فضای مجازی و.. ولی نشد که نشد این عشق به خدا چطور باید برگرده!؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! اگر فرموده اند: «مهر خوبان در میانِ جان نشان / جان مده الاّ به مهر دل‌خوشان» از آن جهت است که باید افق جان ما شخصیت انسان‌های کامل باشد و با آن‌ها به‌سربردن از طریق انس با شخصیت علمی و عملیِ آن‌ها؛ جهانِ ما همانی می‌شود که آن عزیزان در آن جهان حاضرند. در این رابطه ارتباط با دوستان معنوی و حضور در جلسات معرفتی، ما را هرچه بیشتر به خودمان برمی‌گرداند تا در جهانی که شهید حاج قاسم سلیمانی‌ها در آن قرار گرفته‌اند، قرار گیریم و در فهم رهبر معظم انقلاب توفیق یابیم. موفق باشید

37227
متن پرسش

سلام علیکم! در اشعار فارسی ما قصه لیلی و مجنون داریم. مجنون هیچ وقت نمی‌تواند به وصال لیلی برسد. در این اشعار خدا مد نظر است ومجنون مخلوقات هستند. لیلی که همان خداست، دست نیافتنی است. مجنون چیست؟ پرتویی از وجود لیلی است. یعنی لیلی با پرتو افشانی خودش را نشان می‌دهد. مجنون از خودش وجودی ندارد. هرچه هست، پر توی وجود لیلی است. به هرچه نظر کنی پر توی روی لیلی است. به قول شاعر: با گلرخ خویش گفتم: ای غنچه دهان / هر لحظه مپوش چهره چون عشوه دهان / زد خنده که: من بعکس خوبان جهان / در پرده عیان باشم و بی پرده نهان. اگر شما به مصرع آخر دقت کنید. می گوید: لیلی در پرده عیان و آشکار است. اما بدون پرده نهان است. یعنی اگر بخواهی خدا را در پرده ببینی می‌شود. پرده هایش همین مظاهر هستند. اما اگر بخواهی خدا را بی‌پرده مشاهده کنید محال است و خدا پنهان می‌شود. پس دیدن لیلی (خدا) بی پرده محال است. اما خدا را در مظاهر می‌شود شهود کرد. خدا از طریق خلق موجودات پیام می‌دهد که هستم. یعنی خدا کمالات خودش را به توسط مظاهرش آشکار می‌سازد. یعنی بدون مظاهر محال است از خدا معرفتی کسب کنیم. در هرچه نظر کنی، فقط یک نور می‌بینی. موجودات اسماء الله هستند. اسمای الهی همان تجلیات ذات هستند. انسان هیچ گاه به ذات نمی‌رسد. مقام ذات، لارسم له است. اما انسان به حقیقت اسما می‌تواند برسد. حقیقت اسماء چشیدنی است نه مفهومی. عارف سعی می‌کند، تا به حقیقت اسماء الله برسد و آن را بچشد. تذکر خیلی مهم: اسماء الله مساوی ذات نیست. تمام موجوداتی که ما می‌بینیم مظاهر اسماء الله هستند. نه ذات. عارف می‌خواهد از طریق این موجودات به آن اسماء برسد. اسماء مفهوم نیستند. بلکه حقایق خارجی هستند. به مقام ذات الهی چه حصولی چه حضوری محال است رسیدن. اما رسیدن به اسماء الهی حضورا ممکن است و هدف عارف رسیدن به همین درک حضوری که مساوی چشیدن وجودی است، می‌باشد. راه رسیدن به اسماءالله تزکیه نفس و زدودن ما سوی الله از درون دل است. تا غیری در خانه دل است، او غایب است. باید کثرت از دل برود تا نور وحدت بیاید. «این ما تولوا فثم وجه الله» به هر سوی بنگری اسماء خدا را می‌بینی. یعنی اگر تزکیه نفس کنی، اسماء الهی در جان تو آشکار می‌شود. اسماء الهی وجه الله هستند. با حواس پنجگانه و یا نور عقل نمی‌توان به حقیقت این آیه رسید. بلکه باید دل را به میان آورد و آن را چشید. والسلام. نظر شما درباره متن فوق چیست؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: این نگاه، نگاهی است بسیار عالی، و حقیقتاً باید در آن تأمل کرد و با نور ایمانی که در این مسیر پیش می‌آید زندگی دینی را ادامه داد و به سیره عالی‌ترین جلوه‌های اسماء که اولیای الهی هستند نظر نمود، به همان معنایی که حضرت صادق «علیه‌السلام» فرمودند: «نحن و الله الأسماء الحسنی» به خدا سوگند، اسماء حسنای خداوند ما هستیم. موفق باشید    

37075

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام و عرض ادب و احترام خدمت جناب استاد طاهرزاده عزیز: سه تا سؤال دارم از محضر شریف تان. ۱. من خیلی از سؤالاتم را توی دفتر نامه نگاری ام می‌نویسم و بعد جوابش را در صورتهای شما می‌شنوم، علت چیست؟ ۲. اینکه حضرت آیت الله بهجت ره می‌فرمایند به آنچه می‌دانید بطور مداوم عمل کنید آنچه نمی‌دانید رو خداوند بهتون می‌رساند (منظورم نه علم تئوری بلکه شدن و علم حضوری هست)، از کجا متوجه بشویم که در مسیر شدن هستیم؟ ۳. همسرم چند سال پیش من رو از رفتن به زیارت عتبات عالیات و مشهد مقدس منع کردند و من بسیار مشتاق هستم و بارها در تنهایی ام گریه می‌کردم و با اهل بیت علیهم السلام صحبت می‌کردم و ازشون می‌خواستم که من که شرایط آمدن به زیارت با معرفت با شما ندارم منت بگذارند و به دیدن من تشریف بیاورند، و مدام به حضرت حجت ارواحنا له الفدا میگم منزل من برای شماست، احساس تنهایی و آوارگی نکنید، تا اینکه خداوند راه آشنا شدن با شما را برای من باز کرد و من صوتهای نهج البلاغه و مهدویت و معاد و زیارت جامعه کبیره شما رو گوش دادم و نت برداری کردم. و مدام در نامه علیک به امام زمان علیه السلام سلام شما رو به ایشون می‌رسانم. آیا این انس و معرفت ایجاد شده نشان دهنده اینه که حضرات معصومین علیهم السلام به خانه من و برای دیدن من تشریف آوردند و دلتنگی و سوزش قلب من را جواب داده اند؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به گفته آیت الله حسن‌زاده، مهم آن است که آن حضرت نظر مبارک‌شان را به ما بیندازند و ما در مسیر توحید و معرفت الهی علاقه‌مند به اطرافیان و خلق خدا شویم و مغرور نیز نگردیم. زیرا «هر عنایت که داری ای درویش / هدیه حق بود نه کرده خویش». همواره باید عقلانی‌بودنِ شخصیت خود در همه امور را سرزنده نگه داریم و به راحتی به هر نکته‌ای که می‌رسیم آن نکته را قبول نکنیم مگر در صورت شرعی بودن و یا عقلانی‌بودن. موفق باشید 

36848

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام استاد گرامی: در دعای امام زمان عجل اللهم آنی اسئلک بالمولودین فی رجب منظور از (محمد بن علی الثانی وابنه علی بن محمد المنتجب کدامین امام می‌باشند؟ لطفاً توضیح بفرمایید.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در این مورد خوب است به سایت https://aasemaan25.blog.ir/post/Mawloodain رجوع فرمایید. موفق باشید

36685

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام علیکم و رحمت الله: حاج آقا در رابطه با جواب پرسش ۳۶۶۷۸، عبارتتان را شرح دهید، ظرفیت طلبگی؟ راهی که ولی فقیه متذکر شده؟ و... خواهش مندم تفصیلی پاسخ دهید

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: لازمه این مطالب که می‌فرمایید مباحث مفصلی است. در مورد طلبگی خوب است به جزوه «عالَم طلبگی» که روی سایت هست، رجوع فرمایید. https://lobolmizan.ir/leaflet/212?mark=%D8%B9%D8%A7%D9%84%D9%85%20%D8%B7%D9%84%D8%A8%DA%AF%DB%8C  و در مورد نسبتی که باید با ولیّ فقیه داشت، خوب است به کتاب «سلوک ذیل شخصیت امام خمینی«رضوان‌الله‌تعالی‌علیه» که آن نیز روی سایت هست؛ رجوع فرمایید. موفق باشید

36643

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام استاد عزیز: عیدتون مبارک. بنده مدتی در مورد ورود چادر مشکی در فرهنگ ایران مطالعه کردم دیدم در زمان صفوی که چادرهای رنگی باب بود این اتفاق افتاد. ابتدا در مجالس عزا بعد آرام آرام وارد فرهنگ شد. پوشش زنان ما مشکی شد حالا با چه هدفی در دورانی که بدعتهای زیادی وارد دین شد یهو رنگ چادرها هم تغییر کرد بماند وشاید این ورود اجرای قانون منع حجاب رو آسانتر می‌کرد و دهها دلیل دیگه که تحلیل شخصی بنده است و اما اکنون با توجه به این سابقه و مجموعی از اتفاقاتی که در دهه های اخیر علیه حجاب صورت گرفته با یکسری از دوستانمون تصمیم گرفتیم که چادرهایی با رنگهایی تیره و ساده (قهوه ای، طوسی، آبی تیره و۰۰۰) در جامعه سر کنیم تا ارام ارام با این بدعت مبارزه بشه و اثرات خوبی رو داریم می‌بینیم مخصوصا قشر جوان و بچه های تازه مکلف شده (اما خیلی آهسته و کم رمق) حالا سوال بنده امشب در محضر یکی از علمای بزرگ شهرمون بودیم که دروس معرفت النفس تدریس می‌کنند ایشان می‌فرمودند شما لباس شهرت به تن کردید و این کار حرام است آیا الان که شهر پر از رنگهاست لباس شهرت است؟ (شاید در دهه ۶۰ که پوشش حتی برای افراد بی تقیید تر رنگ مشکی و رنگهای تیره بود لباس شهرت می‌شد) آیا نباید جلوی این اشتباه ایستاد؟ این مبارزه با بدعت محسوب نمیشه؟ لطفا راهنمایی بفرمائید. نیتمون این بود برای خدا قدمی برداریم ولی الان به شدت به ترس افتادم که نکنه بدعت جدیدی با این حرکت ایجاد کرده باشیم.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: لباس شهرت آن است که انسان کاری کند که انگشت‌نما شود. ولی چنانچه چادر غیر مشکی چنین حالتی را پیش نیاورد و موجب کسب شهرت نگردد، می‌تواند قابل پذیرش باشد با توجه به این‌که می‌فرمایید جوانان ممکن است از آن بهتر استقبال کنند. البته در این امر باید با دیگر خواهران اهل معرفت در میان گذارده شود. موفق باشید

36433

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام بر استاد گرانقدر‌: استاد نظرتان در مورد آیت الله محمدرضا نکونام که مدرس عرفان نظری، اقتصاد اسلامی در حوزه علمیه قم است و کتابهای تفسیر قران و استخاره ایشان چیست؟ آخه من نظر خیلی ها را در مورد رد صلاحیت دکتر سروش و ملکیان که خواندم ....

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در این مورد چیزی نمی‌دانم. موفق باشید

36422

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

با سلام خدمت استاد طاهرزاده گرانقدر: من مباحث مربوط اعیان ثابته را مطالعه کردم اما هنوز متوجه یک موضوع نشدم. اینکه گفته شده خداوند طبق قدر مخلوق که اعیان ثابته موجود هست فضای خود را اعطا می کند و اگر به فرض ذات یک شخص که همان اعیان ثابته آن شخص مثلا عمر سعد باشد از ازل این شخص شقی و جهنمی می باشد و در روز عاشورا جنایت می کند و خدا ظلم نمی کند چون ذات ایشان در علم خداوند این چنین است. خب چرا باید ذات یک شخص در علم خدا پاک و ذات یک شخص پلید باشد؟ اگر ذات یک شخص در علم خدا پلید باشد و‌ شقی پس در زندگی اختیار به چه معنا هست؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم:  همان‌طور که در جواب سؤال 36412 عرض شد؛ اختیار، ذاتی انسان است و هرکس در هر مرحله از زندگی می‌تواند به جهت فطرت توحیدی خود آنچه را برای خود انتخاب کرده است، تغییر دهد و در نسبت با انسان کامل، خود را به عالی‌ترین شکل بیابد حتی اگر آن شخص یزید باشد. آری! بحث «اعیان ثابته» حکایت انتخاب اولیه‌ای است که افراد شقی انجام دادند و بر آن باقی ماندند. موفق باشید

نمایش چاپی