بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان
آرشیو پرسش و پاسخ ها
تعداد نمایش
شماره پرسش:
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
34487

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام استاد وقتتون بخیر: میشه اینطور گفت؟ در کلمات عربی فعل نشان دهنده نیازهای انسان در بستر زمان، اسم نشان دهنده نیازهای ثابت و حرف نشان دهنده نیازهایی است که به عنوان واسطه عمل کرده و انسان را با انواع نیازهای خود پیوند می‌دهد. در چه علمی چنین بحثی مطرح می شود؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: می‌توان در این مورد فکر کرد ولی نمی‌دانم چه علمی متذکر این نکات است. موفق باشید

39833

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام: آیا اساسا ممکن است بیکار ماندن یا منفعل ماندن در تکوین الهی نوعی امتحان یا وجه مثبت داشته باشد؟ فردی باصطلاح در راستای قدرت اسلام تلاش می‌کند، طراحی می‌کند ولی در مقام شروع و اجرا به دلایل مختلف نمی‌تواند اقدامی کند، چگونه باید از انفعال خارج شود؟ فکر کنید به مدت چندسال روی اقداماتی تمرکز می‌کنید، طراحی می‌کنید ولی کار به مقام اجرا نمی‌رسد در حالیکه سالها به عنوان یک فرد موفق (از منظر شاهدین بیرونی) تجربه فعالیت های بزرگ و نسبتا موثر داشتید؟ برای اینکه از این حیرت خارج شویم راهی وجود دارد با فرض اینکه فرد تلاش خود در استمداد های معنوی را انجام داده باشد؟ در پایان اگر مقدور بود تفعلی از قرآن عزیز برای حال این حیران بزنید. با تشکر

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. به هر حال باید پای در راهی که خداوند در مقابل ما مطابق امکاناتی که داریم؛ گذارده است، بگذاریم و امیدوارِ نتیجه باشیم و از جلو و جلوتررفتن غفلت نکنیم. ۲. انجام تفعّل در فضای سؤال و جواب برای بنده مقدور نیست. موفق باشید

37897

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام: حضرتعالی اشاره فرمودید که تصور می کنید جناب داوری جناب پزشکیان متاخر را مدنظر نداشتند منتها به نظر قانع کننده نمی آید. فیلسوفی در آن جایگاه اینقدر از ماجرا دور باشند و اگر چنین است خوب به نحوی لااقل بخش هایی از مناظره اخیر را دوستان به سمع ایشان برسانند که هویدا شود آنچه بر ایشان پنهان است. منتها به نظر می رسد ایشان مبانی ای دارند که طبق آن مبانی اتفاقا جناب پزشکیان متاخر مرجح است بر جناب جلیلی و خوب است واکاوی شود چه دستگاه فکری ای ایشان دارند که ایشان را به حمایت از جناب پزشکیان می رساند. به نظرم درین مورد و موارد دیگر که ایشان بعضا محل اشکال دوستان هستند توجیه گره گشا نیست احترام ایشان محفوظ منتها حقیقت ارجمندتر است.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: رفقا فرموده بودند ایشان در این کهولت سن حتی بستر را نمی‌توانند ترک کنند. و از این جهت گمان می‌کنم خیلی در جریان نباشند. حال چه شده است که توانسته اند آن پیام را بدهند هنوز برای خود بنده روشن نیست! و بر فرض اینکه این پیام از ایشان صادر شده باشد، آن عرایض مطرح شد. البته در زمان نامزدی آقای روحانی که حال و احوال ایشان خوب بود، رأی دادن به آقای روحانی را توصیه کردند. موفق باشید

37686
متن پرسش

سلام استاد: دلنوشته‌ای نوشتم و دوست داشتم نظر شما را در این باب بدانم ممنون. یک روز صبح بعد از طلوع آفتاب تو ایوان مقصوره روبه رو گنبد طلا نشسته بودم؛ (حدود ۵ ماه پیش) داشتم فکر می‌کردم و با امام خودم حرف می‌زدم دنبال بهترین چیز بودم که از امام بخواهم تا شامل شعر معروف (گر گدا کاهل بود تقصیر صاحب خانه چیست) نشوم. داشتم فکر می‌کردم و رسیدم به اینجا که بزرگان از تو چی خواستند امام راحل، حضرت آقا، امام صدر، امام مغنیه، سید حسن نصرالله، شهید سلیمانی و امروز هم باید بگم شهید رئیسی. اینها از تو چه خواستند که این قدر تو دل ما مسلمانان جا پیدا کردند که این قدر دردانه شدند که این قدر سبب تذکر به شما اهل بیت شدند؟ می‌گفتم که همان دقیقا همان را هم روزی ما کن و لیاقتش را هم به ما بده. نمیدونم امروز دوباره تو ایوان مقصوره دارم می‌نویسم و فکر می‌کنم میگم شاید رئیسی از تو چیزی نخواسته بود که اینقدر مظلوم بود شاید رسم اینه که باید تا هستی مظلوم و مغفول باشی و وقتی رفتی تازه یادمون بیاری چی بودی که شاید چند صباحی بعد یکی بیاد بگه امام رضا این بنده خدا کی بود و چی خواسته بود که این شد مگه چیزی هم خواسته بود مگه میتونست بخواد مگه رسم این نیست که فقط طلب توفیق نوکری کنی و بخواهی که در عهد ولی بمانی مگه غیر از این بود که فقط گوش بود به فرمان شما از زبان ولی روزش. مگه کدوم انسان عاقلی حرم را ول میکنه بره قوه؟ کی جایی که همه دوستش دارند را رها میکنه و میره جایی که محل تهمت و افترا هست مگه اینکه چیزی نخواد اونی این کار را میکنه که هیچی نخواد و فقط وفقط رضایت ولی را طلب میکنه. اونی این کار را میکنه که دربند همه هیچی‌هاست کسی ابن کار را میکنه که همه جا را محل خدمت می‌بینه. کسی این کار را میکنه که فکر میکنه کل عالم روضه و حرم ابی عبدالله یک استکان جابجا کردند دیده میشه کسی این کار را میکنه که میخواد یکی ببینه. کسی این کار را میکنه که دوست داره برای امام زمان ریا کنه. کسی این کار را میکنه که خودش را فقط در زیر سایه یابن الحسن استوار میبینه و میتونه کار کنه. آدم عاقل ابن کار را نمیتونه انجام بده. البته آدم عاقل دنیای امروز آدمی که درگیر عقل دنیای جدید است و فهمی از خارج از این دنیا ندارد. شکر خدا را که در انقلاب اسلامی بر این دنیا زندگی می‌کنم شکر که امام خمینی آمد فهم اصیل سبک زندگی درست عقل واقعی را نشان داد. شکر در زمانی زندگی می‌کنم که شیعه سربلند زندگی می‌کند. مدیون امام و دلداگان به اوییم دلداده‌ای مثل سید ابراهیم رئیسی. شکر در زمانی زندگی می‌کنم که اجتماع عالمیان را به برکت انقلاب در اربعین حسینی می‌بینم. شکر دارم روزی را می‌بینم که مردم غزه خود در برابر غاصبان قد علم کرده‌اند و در تمام مظلومیت به جهان اثبات کردند که حق با کیست. شکر در کشوری زندگی می‌کنم که الگو برای مظلومان است. شکر که در کشوری زندگی می‌کنم که صاحب دارد آن هم چه صاحبی حجه بن الحسن و شکر که نایبی دارد آن هم چه نایبی سید علی خامنه‌ای که عاشق و شاگرد خمینی است. حال چه بگویم که رهبرم با جمله‌ای آتش زده بر دلمان که چرا نشناختیم رئیسی را که اگر شاید خود حضرت آقا ارده نمی‌کرد اصلا ابراهیم رئیسی ای را نمی‌شناختیم. رئیسی حاصل خود حضرت آقاست و آقا از نا شکری ما به سوز آمد و گفت دلم سوخت دلم برای رئیسی سوخت. فدای دل سوخته‌ات شوم نکند ما هم ناشکری کنیم و از این انقلاب و ثمراتش بی بهره و رویگردان شویم و قلب امام زمان را به درد آوریم؟ نکند روزی بیاید که بشنویم از زبان صاحب الزمان که دلم سوخت دلم برای خامنه‌ای سوخت؟ نکند ناشکری کنیم و از دست بدهیم رهبر خود را؟ حال تو بگو به این همه لطف و کرم ما دگر از این خاندان چه می‌توانیم بخواهیم جز اینکه ما را مطیع خود کنند. جز اینکه اگر ناشکری کردیم نشنوند جز اینکه اگر دست کشیدیم از خودشان و نائبانشان دوباره از ما دستگیری کنند جز اینکه سایه خودشان را از سرم ما کم نکنند بدانیم والله والله در جایی زندگی می‌کنیم که ره صد سال در یک شب طی خواهد شد همه چیز مهیاست بستر آمادست این بی عرضگی من است که نمی‌توانم و فقط می‌خواهم و جز این طلب ندارم که عزم عرضه را به من عطا کند همین الان یادش افتاد شهید زاهدی حج حسین خرازی شهید کاظمی زاهدی ماه رمضان ما ره و شب‌های قدر ما را زینت بخشید و یاد داد چه‌طور باید با مولا عشق بازی کرد چه‌طور می‌شود ساده بود چه‌طور می‌شود یک اصفهانی بود یا امام زمان ما را بخر.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: خدا می‌داند داستان حضور ما در این زمانه، همان حضوری است که شما متوجه شده‌اید. حقیقتاً «درهای گلستان ز پی تو گشوده‌اند» تا در زندگی زمینی تا این اندازه آسمانی و بهشتی و انسانی زندگی کنیم و نمونه و سبکی باشیم که اتفاقاً بشر آخرالزمان با آن ظرفیتی که دارد به دنبال آن است باید نه‌تنها قدر دانست، بلکه باید به راهی که در این زمانه مقابل ما گشوده شده است، قدم گذاشت و مطمئن شد: «در بیابان گر به شوقِ کعبه خواهی زد قدم / سرزنش‌ها گر کُنَد خارِ مُغیلان غم مخور» و این یعنی حضوری که شهید جمهور آیت الله رئیسی در این تاریخ متوجه او شد و این یعنی همسرِ فاضل و بصیر آن شهید بزرگوار. https://eitaa.com/matalebevijeh/16905  . و https://eitaa.com/mahdian_mohsen/1085موفق باشید        

37516

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام استاد بزرگوار: بنده می‌خواهم اسماء و صفات الهی رو به خوبی بشناسم چه کتاب یا منبعی به من معرفی می‌کنید؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در ابتدا خوب است به کتاب «اسماء حسنی دریچه های نظر به حق» که روی سایت هست رجوع فرمایید. و سپس جلد اول کتاب «مقالات» از آیت الله محمد شجاعی، این کتاب نکات خوبی را با خوانندگانش در میان می‌گذارد. موفق باشید 

37403
متن پرسش

السلام علیک یا بقیة الله فی ارضه: در رابطه با ظهور امام زمان نظرات مختلفی هست. برخی معتقدند که آنچنان ظلم و جور همه جا را فرا می گیرد و شیعه و جهان اسلام ضعیف و نحیف می شوند و به اضطرار می رسند که ناگهان حضرت مهدی «عجل الله تعالی فرجه» ظهور می کنند و کار را به دست می گیرند و جهان را از ظلمات نجات می دهند. برخی دیگر بر این عقیده هستند که اتفاقا برعکس، آنچنان شیعه و اسلام غالب و قاهر می شود که زمینه را برای مشرف شدن حضرت فراهم می کنند و در زمانی که اسلام در اوج قدرت است حضرت ادامه کار را به دست می گیرند، هر چند که تا رسیدن به همان مرحله هم نور توجهات و ظهورات حضرت پیشران است تا اینکه فرج کلی فرا برسد. ۱. به نظر حضرتعالی کدام نظریه صائب تر است؟ ۲. استاد برداشت بنده این هست که وقتی در روایات مطرح می شود که ظهور حضرت در شرایطی رخ می دهد که جهان از ظلم و جور پر شده باشد، دارند «قاعده» به دست ما می دهند. لذا نتیجه می گیریم در هر مرحله‌ای از تاریخ وقتی فشارها و ظلمات شدید می شود پرتوی از نور ظهور حضرت برای تقابل با آن ظلمات تجلی می کند و ظلمات رفع می شود (مثل انقلاب اسلامی و دفاع مقدس و شهادت سردار سلیمانی و حمله به اسرائیل و امثال ذلک) . باز دوباره حضور ظلمات و باز دوباره نوری دیگر برای پاره کردن پرده این ظلمت. و این جریان سینوسی رو به صعود ادامه دارد تا اینکه ظلمت به اوج خودش می رسد و فرج کلی و تامه حضرت به همراه حضور شخص ایشان، برای تقابل با اوج ظلمت فرا می رسد. نظر حضرتعالی چیست؟ 

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! رازِ غیبت آن انسانِ انسان‌ها، آن انسان کامل «روحی لتراب مقدمه فداء» مگر جز این بود که انسان‌ها بتوانند ضرورت حضور فعّال آن حضرت را در جهان درک کنند؟ پس مائیم و معرفتی که بشریت متوجه گردد برای اصلاح امور، نیاز به آخرین سخن دارد و انقلاب اسلامی بستر چنین حضوری است تا معلوم گردد راهی برای مقابله و عبور از شدیدترین ظلمات در پیش است و این راه، هنوز در نهایت خود حاضر نشده که آن با ظهور حضرت صاحب الأمر «عجل‌الله‌تعالی‌فرجه» محقق می‌شود؛ وقتی انسان‌های اصیل متوجه اصیل‌ترین ابعاد انسانیِ خود بشوند. چیزی که این روزها در حال تحقق است و تقابلی که بین دو جبهه حق و باطل در حال اوج‌گیری است و از این جهت است که می‌یابیم این تقابل، در مدیریتی نهایی به نهایی‌ترین شکل خود نیاز دارد همان‌طور که به زیبایی تمام متوجه مدیریت فوق‌العاده نایب آن حضرت در این زمانه شده‌ایم و مدیریت نهایی را از آینه وجود حضرت امام خامنه‌ای «حفظه‌الله‌تعالی» چشیدیم. موفق باشید      

37037
متن پرسش

بسم الله الرحمن الرحیم سلام علیک بجوامع السلام: 
مهدی موعود و نسبت تاریخی ما با او
 پیرامون عصر آخرالزمان سوال های مهم و مسائل زیادی وجود دارد که هر کدام از اهمیت بالایی برخوردار است. مثلا اینکه نسبت ما در آخرالزمان با حضرت مهدی (ارواحنا فداه) چیست؟ یعنی ما در چه ربطی از تاریخی که قرار است او پرچمدار عدالت و توحید باشد قرار داریم؟ ما چه نسبتی با آمدنش می توانیم برقرار کنیم؟ دقیقا در چه وضعی از حضور تاریخ آخرالزمانی با او قرار گرفتیم؟ و اساسا امام موعود در کدام مسیر تاریخ انسان قرار دارد؟ و در ربط با این نسبت چه باید کرد؟ شاید سوال ها مبهم باشد اما قرار گرفتن در مسیری که با امام عصر عجل الله تعالی فرجه الشریف شروع می شود ما را وارد وادی تفصیل در جواب ها می کند. آنچه در این فصل از تاریخ برایمان مهم است حضوری است که در لبه ی حساس ورق تاریخ با جمهوری اسلامی ایران ایجاد کردیم، جمهور را به پای ستون خیمه‌ی اسلام آوردیم و جبهه ای را در برابر تاریخی از ظلم و ستم و استبداد و مکر و نیرنگ ساختیم! آری، به میزانی که نتوانستیم متناسب با اسلام نسخه ی نرم افزاری برقرار کنیم آسیب دیدیم، ضعف داشتیم، عقب افتادیم، گرفتار شدیم اما از پای ننشستیم و از عقل تکنیکی این هدیه‌ی الهی و موهبت تاریخ آخرالزمان در اعتلای کلمه ی حق بهره ها بردیم اما شکست هایی داشتیم در ساختار عدالت اجتماعی و اقتصادی که معلول نسخه برداری از نرم افزاری بود که از دل فرهنگ مدرن برداشتیم و تعارضی که در صحنه ی اجتماعی با آن روبرو بودیم زاییده ی نسخه برداری و استنساخ آن چیزی بود که متعلق به حقیقت ما و زاییده ی فکر و فرهنگ ما نبود و چه بسا بتوان گفت در شروع یک راه نرفته چه بسا در یک مقطعی از کودک نوپای این مسیر چاره ای هم نداشتیم برای حضور در جهان و لاجرم می بایست در این مسیر وارد می شدیم اما سخن در این است که آرمان ما در توقف در این نسخه نبود و نیست. راهی که شروع شد آغازی بود بر فراز و نشیب با خلأ نرم‌افزاری اما نه توقف! نه سکوت! اینکه هنوز صدا و فریاد آرمان های قدسی مان از حلقوم مستضعفین تاریخ به گوش می رسد یعنی قلب این حرکت و نهضت می تپد و هنوز خون در رگ‌های این جمهوریت در جریان است. میدان هایی که ما در این تاریخ حضور پیدا کردیم از جنس بودن در تعالی است و نه ماندن در نسخه های تکنیکی غرب! راه گشوده ی آینده ی ما از جنس عبور از ساحتی از تاریخ و گذر از خلأهای نسخه و برنامه به سمت یافتن آن نسخه ی حضور در تاریخی است که برساخت اراده‌ی بشر آخرالزمانی است. جنس حرکت جمهوری اسلامی ایران از جنس ظهور است، ظهور اراده های فعال و نه منفعل، ظهور و تجلی نسخه های نرم افزاری و سخت افزاری که برآمده از حل مسائل است و نه پاک کردن صورت مسأله ها و چنین است که انتظار فرج معنا پیدا می کند. ظهور توانستن هایی برای گذر و گذار از ساحت پوچی ها و حضور در عالم معنا بخشی از تاریخ که انسان سخت و مشتاق انتظارش را می کشد. دلسردی و نا امیدی در این جدال تاریخی از جنود ابلیس است و یاران مهدی عجل الله تعالی فرجه را دلسردی بی معناست. چه آنکه هر فتوحی در این سال های انقلاب نصیبمان شد از امید به روح فرجی بود که با تاریخ ما گره خورده است. تاریخ ما با آینه‌ی عصر ظهور پیوند دارد چه بپذیریم و چه نپذیریم. پذیرفتن اش افق های فتوحی را برایمان خواهد گشود که سخت بدان محتاجیم و نپذیرفتن اش روح دلسردی و دلچرکینی عام البلوایی را که عالم با آن سر می‌برد را نصیبمان می کند. ظهور از دل حضور در متن تاریخی که به سوی ما آمده است بر می آید و اگر دل در گرو تقدیر آن نسپاریم خودمان را از معنایی برتر و عالمی وسیع تر و ساحتی متعالی تر و افقی گشوده تر از آنچه دیروز و امروز بوده ایم محروم کرده ایم. حقیقت گم نمی شود ما پشت به حقیقت حرکت می‌کنیم. ظهور حقیقت نهفته در دل تاریخ است که جمهور در ذیل اسلام به آن دست پیدا می کند و راه دست یافتن به آن اراده های تاریخی معنا دار رو به جلو است. اگر امروز بخواهیم در قامت شهدا زندگی مان را معنا ببخشیم چاره ای جز حضور در این جمهوریت نداریم. مبادا نگاهمان را از تعالی سیاست عالم اسلام به حضیض سیاست مدرن تنزل دهیم و حضور در انتخابات را فروبکاهیم. نه! اسلام سکوی پرش و تعالی انسان است و هیهات که بخواهیم آن را تقلیل دهیم و از معناهایی برتر در فردایی پرشورتر دست بکشیم. بگذارید تا بغض های فروهشته ی سال های مان را با شکوه حضور فردا باز کنیم و نه گریه و فریاد از دیروز و امروز، امید لازمه ی گشودگی های پیش روی ماست که زمزمه ی امید از نجوای ملک است برای بیداری و هوشیاری و لالایی ناامیدی از پچ پچ شیاطین است برای خوابیدن و غفلت و حواس پرتی از تاریخ فردا تا به هنگام صلای تاریخی مقدر بشر خواب بمانیم. مبادا غفلت دامن گیرمان شود و زرنگی جای ذکاوت را بگیرد و هوشیاری از کف بدهیم و اسیر روزمرگی های سکر آور تاریخی شویم که از آن ما نیست. اگر امروز معنای زندگی اینقدر مهم شده است به معنای این نیست که دیروز مهم نبوده! چرا بوده، اما به این اندازه انسان احساس پوچی نمی کرد تا به دنبال معنای زندگی باشد. دیروز زندگی اش معنا بود اما امروز بی معنایی زندگی اش را فرا گرفته فلذا احساس بیگانگی می کند و بهانه گیر شده است. و ما مدعی آنیم که این معنا رخ گشوده تا آدمی را در آغوش بگیرد و انقلاب اسلامی دایه‌ی تاریخی این آدم است تا او را به آغوش مادر حقیقی اش برساند (البته با تسامح در تعبیر). نمی توانیم و نبایست جمهوری اسلامی و حقیقت انقلاب اسلامی که جمهوریت مولود آن است را تقلیل دهیم و از ابعاد گسترده ای آن به نفع بسیاری از چیزها کوتاه بیاییم ولی باید به گفتگو بنشینیم و صدای بانگ رسای فطری‌اش را در جان‌ها زمزمه کنیم تا به هوش بیاییم و گوش کنیم و به رقص بیاییم. اما آهسته، آهسته، آهسته؛ اما زودِ زودِ زود..... 

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده سخنان شما را در این متن یک مانیفست و یا بیانیه‌ای یافتم برای هر آن کسی که به گفته خودتان می‌خواهد به زندگی‌اش در این دوران معنا ببخشد. از جمهوریت سخن گفتید و این‌که شرایط حضور در لبه خیمه اسلام در این تاریخ است، و چه خوب گفتید. و از فریادآرمان‌های قدسی‌مان که از حلقوم مستضعفین تاریخ به گوش می‌رسد، گفتید، و چه خوب گفتید!!  از آن جهت که به گفته جنابعالی حکایت تپیدن قلب این نظام مقدس است در جان همه حقیقت‌جویان. فرمودید؛ جنس حرکت جمهوری اسلامی از جنس ظهور است، یعنی ظهور اراده‌های فعّال و نه منفعل؛ و چه خوب گفتید!! فرمودید: انتظار فرج به معنای ظهور توانستن‌هایی است برای گذر و گذار از پوچی‌ها، و چه خوب گفتید!! فرمودید: ظهور، از دلِ حضور در متن تاریخی که به سوی ما آمده است؛ پیش می‌آید و این، یعنی عبور از ابژه‌کردنِ حضرت صاحب الأمر «عجل‌الله‌تعالی‌فرجه»، امری که حجتیه‌ای‌ها گرفتار آن شدند. فرمودید: اگر بخواهیم در قامت شهدا زندگی‌مان را معنا ببخشیم، جز با حضور در جمهوریت ممکن نیست، آن‌گاه که نگاه‌مان از تعالی سیاست عالم اسلامی به حضیض سیاست مدرن فروکاسته نشود.
حضور تاریخیِ ما که در مواجهه با انقلاب اسلامی پیش آمد، حضوری که بی‌واسطه از هر استنباط ذهنی در نزد ما حاضر است و جهان ما را تشکیل می‌دهد و با توجه به این حضور، نسبتی خاص با موجودات برقرار می‌کنیم که آن حضور موجودات است در عالَمِ ما و منِ منِ انسان در مواجهه با این موجودات که در جهان او حاضر می‌شوند، شکل می‌گیرد. به همان معنایی که انسان آخرالزمانی می‌خواهد در جهان حاضر باشد بدون آن‌که حضور او حضور موجود غریبه‌ای ‌باشد که در جهان تنها است.
انسان در حضوری که با هستیِ خود نزد خود می‌یابد دائماً از خویش فراتر می‌رود و هستیِ نامتعیَّن‌اش رو به سوی فردا در صیرورت است و رو به سوی آینده طرح‌افکنی می‌کند، در حضوری که لحظه به لحظه فراتر از خودش در خودش حاضر می‌شود و بر اساس انتخابی که می‌کند به خود هویت می‌بخشد و نسبت به هستی تقرب می‌جوید، زیرا انسان با حقیقت هستی نسبت دارد و جهت‌اش به سوی آن است. موفق باشید  
 

37028

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

با عرض سلام خدمت استاد عزیز: استاد سوالی در ذهنم است لطفا با دقت و توجه بیشتری جواب دهید: ۱. آیا برای اداره کشور، از همان اول انقلاب بهتر نبود که حکومت به شکل انتخاب و انتصاب از سمت ولایت فقیه اداره می‌شد تا انتخابات؟ یعنی مثلاً استاندار و فرماندار از سمت ولی فقیه انتخاب می‌شدند و آنها استان و شهرستان را اداره می‌کردند؟ در این صورت آیا کار آمدی نظام بسیار بهتر و بیشتر نبود؟ ۲. در این چهل سال هر هشت سال یکبار، رئیس جمهوری و هر چهار سال یکبار مجلسی آمده است و هر کدام کشور را به لحاظ اقتصادی و فرهنگی به سمتی کشیده است! به نظر بنده رسیده است انتخابات اصلا کار عاقلانه ای نیست، آیا وقتی کسی مریض است، بین چند تا پزشک، قرعه کشی می‌کند یا آنکه به سراغ بهترین پزشک می‌رود؟  به نظر بنده، باید هر شهری را یک فرماندار مدیر و مدبر اداره کند و از قضا اگر مجتهد هم باشد، بسیار بهتر است. جسارت بنده را ببخشید. ارادتمند شما، سید...

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در این مورد بحث‌های مفصلی شده است همین اندازه عنایت داشته باشید که بشر جدید با انتخاب‌هایی که انجام می‌دهد خود را تعریف کرده است و این نکته بسیار مهمی است که حضرت امام «رضوان‌الله‌‌تعالی‌علیه» متوجه آن بوده‌اند. عرایضی اخیراً شده است که می‌تواند در این مورد کمک‌کننده باشد ان شاءالله. https://eitaa.com/matalebevijeh/  15953   موفق باشید

36872

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام استاد جان: وقتتون بخیر. خلاصه سوره ها از المیزان به صورت کتاب در چند مجلد چاپ نمیشه؟ استفاده از پی دی اف یا ورد و مطالعه در موبایل سخته، فرصت مطالعه خود المیزان هم نیست. چه کنیم؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: کتاب «خلاصه تفسیر، تفاسیر المیزان ونمونه» از آقای عباس پورسیف کتاب مفیدی می‌باشد و رویهمرفته نیاز شما را نسبت به فهم نگاه کلّی علامه طباطبایی به سوره‌ها و آیات قرآن برطرف می‌کند. موفق باشید

36795
متن پرسش

سلام حاج آقا: به لطف خدا کتاب «سوخته» که در شرح احوالات آیت الله انصاری همدانی هست را از نظر گذراندم. حقیقتاً غوغا و حیرت انگیز بود. از این جهت که چگونه نور وجود این عارف سوخته و شیدا، با عبور از حجاب این کتاب و عبور از حجاب دیوارهای ضخیم باطنی بنده، باز هم این همه بنده حقیر را تحت تأثیر قرار داد. و تا حدودی که حجاب های ضخیم و ظلمانیِ درونم اجازه می داد متذکر شدم جهان اولیای الهی چه اندازه زیبا و شگفت‌انگیز است. حال اینکه خودشان در چه احوالاتی هستند خدا داند! استاد در قسمتی از این کتاب نقل شده:« آیت الله انصاری با حافظ مأنوس بود، وقتی حافظ خوانده می‌شد، چهره‌اش سرخ و زیبا می شد و گاهی آرام و بی صدا اشک می ریخت. وقتی تو حال خودش می رفت، حالت عجیبی داشت و دیگر نمی توانستیم به چشمانش نگاه کنیم.» استاد واقعاً چنین انسان هایی چه چیزهایی در مواجهه با غزل های جناب حافظ مشاهده می کنند که اینگونه بی تاب می شوند؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: جهان حافظ، جهانِ آخرالزمانی است و امثال آیت الله انصاری آن عارف سوخته جان، که در وسط انسانیتی وسیع تا آخرالزمان که زمان حضور ابعاد متعالی انسان‌ها است؛ خود را حاضر کرده‌اند، متوجه اشارات حافظ می‌شوند که چگونه جناب حافظ یافته‌اند دینداری حقیقی تا کجاها وسعت دارد. تا آنجایی که به گفته ایشان: «چو بید بر سر ایمان خویش می‌لرزم». که البته فهم این نوع حضور، بسیار مهم و آخرالزمانی می‌باشد. موفق باشید

36777

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام علیکم و رحمه‌الله: ۱. بنده طلبه هستم. استاد به نظرتان بجای تدریس صوتی یا کتابی استاد امینی نژاد که ذیل شرح بدایه تدوین کردن، بهتر نیست که شرح مبسوط و مختصر منظومه شهید مطهری را مطالعه کنیم و با ذهن اجتهادی وارد بدایه شویم؟( بنده مقداری از شرح مختصر را مطالعه کردم و احساس کردم با فهم عمیق تری می‌توانم بدایه را مطالعه کنم) ۲. درخواست دارم که زحمت بکشید و منت بگذارید کتاب طرح کلی اندیشه اسلامی امام خامنه ای را تدریس کنید تا از طریق اصوات آن حظ کافی ببریم.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. به هر حال نباید از نظمی که کتاب شریف «بدایۀ الحکمه» دارد و از دقت‌هایی که استاد امینی‌نژاد در شرح آن کتاب به میان می‌آورند، غفلت کرد. ۲. به نظر می‌آید این کار دیگر، کار استادان جوان است و نه پیرمردانی همچون بنده! موفق باشید

36751

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

با سلام: من یک پیشنهاد دارم. لطفا اگر امکان داره جواب پرسشها را به صورت صوتی ارسال کنید. به دلیل اینکه جواب ها را می توان هر زمان حتی در ماشین گوش داد و هم موقعی که جواب را صوتی بشنویم لحن بیان حضرتعالی بهتر در درک مطلب کمک می کند. اگر بشه جواب پرسشها؛ هم متنی باشه و هم صوتی که نورعلی نور. ممنون

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: پیشنهاد خوبی است ولی به جهت کثرت سؤالات، عملی نیست. موفق باشید.

36571
متن پرسش

سلام و عرض ادب خدمت استاد: من یک سوال دارم که در مورد وضعیت خودم هست البته در بعضی دیگر هم شبیه آن را می‌بینم. در مورد ناراحتی اعصاب و اضطراب سوال دارم. من کاملا متوجه حرفهای شما و نگاه توحیدی داشتن و کم شدن اضطراب با زیاد شدن توحید هستم. اما خودم گاهی دچار ترس می‌شوم که چقدر اضطراب ماهایی که بیماری اضطراب داریم ناشی از ضعف ایمان است و چقدر آن ناشی از بیماری جسمی. من آدم معتقدی هستم، انقلاب و اسلام را به شدت قبول دارم بسیار به آینده امیدوارم و آینده جهان و ایران را حقیقتا نورانی می‌دانم. اما سالهاست اضطراب شخصی دارم. اضطرابی که یک شخص سالم ابدا متوجه جنس این اضطراب نیست. من پنج ساله درگیر شده ام قبلا هم کمی داشتم اما الان زیاد شده. قبلا که سالم بودم همیشه به بقیه می‌گفتم نگران نباشید جایی برای نگرانی نیست و می‌گفتم چرا باید بعضیا بترسن و مضطرب باشن، الان هم با تمام وجودم می‌دانم خدا وجود دارد می‌دانم خدا همه کاره ی عالم است می‌دانم هیچ اتفاقی خارج از اراده او نمی افتد، اما جنس اضطراب که شروع می‌شود، در عین دانستن اینها دلت می‌لرزد من بارها خودم را ملامت می‌کنم که چقدر ایمانت ضعیف است اما بعضی وقتها هم که دقیق می‌شوم می‌بینم درصد زیاد از این اضطراب ناشی از بیماری جسمی است. من افرادی را می‌بینم که هیچ اعتقادی ندارند اما محکم هستند، نمیگم اضطراب ندارند اما جنس بیماری اضطراب یکچیزی است متفاوت با همه ترسها و اضطرابات انسان. گاهی میگم بمیرم و وارد برزخ بشم راحت بشم، بعد میگم با این روحیه نکند تو برزخ هم تاریک باشم و جایگاه پایینی داشته باشم. دوست دارم شهید بشم دوست دارم در اوج بهشت کنار پیامبر برسم، اما بروز خارجی رفتارم گاهی از کفار و بی اعتقادها هم لرزان تر است. ترسهایی دارم که ادمای معمولی متوجه اون هم نمیشن، نمی‌دانم در صف نانوایی که هیچ اتفاقی قرار نیست بیفتد و هیچ روند غیرطبیعی وجود ندارد، دچار ترس و اضطراب و لرزیدن شده اید یا نه دچار بی قراری و تپش قلب صرفا بخاطر اینکه دو دقیقه دیگه نوبت توست که باید نان جمع کنی، قطعا نشده اید و شاید الان تو ذهن خودتان یا خوانندگان بگید این آدم چقدر کم دین و تاریک و بی ایمان و ضعیف هست، اما من حالتایی رو تجربه می‌کنم که قبل بیماری، حتی دورانی که اعتقادات دینی ضعیفی هم داشتم تجربه نمی‌کردم الان تجربه می‌کنم. می‌دانم ایمانم قلبی نیست، باور به اعماق وجودم راه نیافته، اما جنس بیماری اعصاب با همه چیزیایی که آدمای سالم حس میکنن متفاوته، لحظاتی دچار اضطراب میشی که هیچ علتی برای ترسیدن نیست. سوالم این هست ما کجای مسیریم ، آیا بعد مرگ کنار بی ایمانان و تکذیب کننده گان و در سطح آنها در برزخ میشیم خودم این رو قبول ندارم اما؟ الان جایگاه ما مضطربان کجاست، شبیه مومنان که نیستم، میشه ما را هم در زمره ی منتظران بنویسند و حضرت ما رو هم سرباز قبول کنه وقتی نگاه به ضعف جسمانیم می‌کنم خودم خجالت می‌کشم از این آرزو، اما ته دلم دوست دارم باری را بردارم. بخدا ماهم دوست داریم ذیل عنایات امام زمان و حس حضور خداوند عالم، شاداب و مومنانه کنار امام زمان زندگی کنیم. دوست داریم خونمون در راه به ظهور آمدن توحید ریخته بشه، کارهایی هم انجام میدیم واسه نزدیک شدن به این خواسته اما اضطراب چیز عجیبیه. باور کنید لحظاتی که اضطراب سنگین همراه با ترس به وجود آدم غلبه میکنه، فقط میشه اسمش رو بیماری گذاشت، چون اون لحظه اصلا دو دو تا چهار تای معمولی هم واسه ماها ۴ نمیشه، و تصمیمات عجیبی سراغمون میاد که خیلی ناامید میشیم از خودمون. فقط به فضل و رحمت واسع خداوندی امیدواریم. سوال بعدیم این هست بیماری اعصابی که مرحوم علامه درگیر آن بودند چگونه بود؟ آیا هر بیماری اعصابی صرفا از کمبود توحید است؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر می آید مسئله و موضوع این طور که می فرمایید ماورای مشکلِ ضعف ایمان و یا ضعف اعصاب باشد. این همان روحی است که بشر جدید را در بر گرفته است و هرکس بیشتر حساس باشد، بیشتر متوجه این روح که همان نیست انگاری است می شود تا به راه حلی که تأمّل در نیست انگاری است، فکر کنیم. راهی که با حضور هرچه بیشتر شور و شعف در متن تاریخ و یگانه شدن با انسانیت انسانها، می توان نسبت به نیست انگاری از حالت انفعال تا حدّی آزاد شد و افقی را مدّ نظر قرار داد که با حضور و توجه نسبت به آن افق،  آرام آرام نسبت به نیست انگاری و در کنار آن راه دیگری گشوده و احساس می شود تا آنجایی که متوجه راههایی می شویم که خداوند مقابل ما گشوده است مانند وقتی که جناب حضرت کلیم الله «علیه السلام» پس از خارج شدن از مصر که مورد تعقیب فرعونیان بودند و در زیر آن درخت در حال استراحت بودند و راه خدمت کردن به دختران حضرت شعیب «علیه السام» برایشان گشوده شد و او بدون تأمل وارد آن راه شد و ملاحظه کردید که آن شد که شد و آن حضرت با حضرت شعیب راهی را که باید طی کنند، طی کردند. در مورد مشکل اعصاب حضرت آیت الله الحق علامه طباطبایی یک مشکل جسمی بود و چیزی نبود که مانع سلوک ایشان بشود و مسلّم برای امثال ایشان قابل تحمل بود. موفق باشید

36504

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام استاد: اساتید بزرگی هستند که در فضای مجازی معرفت النفس تدریس میکنن و به مخاطبین در صورت طلب خودشون برنامه میدن یا غفور ۱۰۰ تا یا قوی ۱۱۶ تا یا میسر ۳۱۰ تا یا منعم ۲۰۰ تا مثل این نمونه که یکی از اساتید به همه در ابتدای مسیر میدن. دیشب در خدمت یکی از شاگردان شاگردان علامه حسن زاده بودم ایشان می‌فرمودند ایشون مگه انسان کامل اند که ذکر خاص به حساب ابجد میدن شرط این کار کامل بودنه طبق فرمایش همه عرفا یا با اجازه استادشون و این اجازه رو هم به شاگردشون اطلاع بدند با اجازه ی استاد میتونن این ذکر رو با این تعداد به شاگرد بدن می‌خواستم نظرتون رو بدونم.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر می‌آید همان‌طور که قبلاً عرض شد  اصل مسئله‌ی حروف ابجد مورد سؤال است. به چه دلیل ما باید به این نوع مسائل و مطالب اعتماد کنیم؟ بد نیست به جواب های شماره ۱۷۱۱۸ و ۵۰۹۴ و ۳۴۰۷ رجوع فرمائید.آری! تنها در موضوع تعداد اذکار تنها ما آن تعدادی را می‌توانیم بپذیریم که در روایات معصومین به ما رسیده است. موفق باشید

36470

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام: ببخشید بنده متاسفانه اسیر استمنا هستم. تقریبا ۱۰ ۱۵ روز روزه گرفتم و گناهی صورت نگرفت. اما بعد از آن انگار طغیان کردم. بسیار بیشتر شد. سوالم اینه آیا این خاصیت نفس است؟ چه کنم رها شوم؟ دعا کنید لطفا برای بنده

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! هر اندازه انسان ذهن خود را مشغول امور متعالی و فطری نماید؛ می‌تواند از امور غریزی که به هر حال، اصالت ندارند؛ عبور کند، این‌جا است که جایگاه توبه معلوم می‌شود، همان‌طور که خداوند می‌فرماید: «والله یُحبّ التّوابین» است.در این مورد خوب است به سؤال و جواب شماره 1986 رجوع شود. موفق باشید

36466

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام خدمت استاد عزیز: روز بخیر. سوالی داشتم در مورد حال عبادت. مدتی مشکل بزرگی داشتم با شوق و حلاوت زیادی عبادت می‌کردم، اهل مستحبات و نماز شب بودم و احوال بسیار خوشی داشتم. اکنون اما نفس من گویا فراری شده از عبادت نماز واجب خود را سر وقت می‌خوانم، اما نمی‌توانم بنشینم روی سجاده و ادعیه و اذکار بخوانم بسیار از این فرار ناراحتم چه کنم که حال عبادت به من برگردد؟ اصلا علت این فرار چیست؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: گویا در این موارد، روح انسان به دنبال عمق‌بخشیدن به عبادات است از طریق تعمق در معارف الهی. به نظر می‌آید خوب است در مباحث معرفت نفس و توحیدی که مولایمان در نهج البلاغه مطرح کرده‌اند، ورود شود. موفق باشید

36386

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

عرض سلام و ادب و ارادت خدمت استاد طاهرزاده گرانقدر و عزیز: مطالعه کدام کتاب شما می تواند کمک کننده باشد برای فهم این دو موضوع که در صوتها زیاد تکرار می‌شود: در رابطه با زمان شناسی و درباره بودن در تقدیر امروزمان. ضمن تشکر از خداوند منان عاجزانه می‌خواهم شما را مشمول دعاهای خیر امام زمان علیه السلام قرار دهد.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: رویهمرفته مباحث اخیر از کتاب «سلوک ذیل شخصیت....» گرفته تا کتاب «گوش سپردن به ندای بی‌صدای انقلاب اسلامی» و مباحث «انقلاب اسلامی، جهان بین دو جهان» و پس از آن مباحث «انقلاب اسلامی، انتظار و وارستگی» همه از تفکر تاریخی و زمان شناسی سخن می‌گویند. می‌توانید از کتاب «سلوک ذیل شخصیت امام خمینی«رضوان‌الله‌تعالی‌علیه» شروع بفرمایید. موفق باشید.

36301

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

با سلام جناب استاد طاهرزاده: استاد ارجمند آیا برنامه هایی مثلا NA و AA می‌توانند افقی برای اعضای معتادان پاک شده از دام اعتیاد بگشایند؟ بنده بواسطه ارتباطی که با برخی اعضای این نهاد ها دارم از طرف ایشان سوال می‌کنم! و چون این برنامه ها با محوریت سازمان بهزیستی و دیگر نهاد ها امکان فعالیت در ایران یا کشورهای اسلامی یافته اند زبان بنده در پاسخگویی بدون کسب جواب و نظر از حضرات بزرگان علم تفکر اسلامی وین جمله شخص شما راه احتیاط گرفته ام تا بعد از جواب شما پاسخ ایشان را بدهم!؟ نظر حضرت عالی چیست؟ ممنون

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: چیزی از این برنامه‌ها نمی‌‌دانم. موفق باشید

36062

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام و ادب استاد طاهرزاده: من تازگی بخاطر این خبرهای جنگ در قدس و بیرون کردن صهیونیست ها از شهر مقدس قدس، کمی فکرم رو مشغوله خودش کرده، چرا که احساس می‌کنم از یه اتفاق خیلی خیلی بزرگی عقب موندم و الان دل و روح و مغز و جونم اونجا بین اون مردم جهادگر قدس هست ولی تَن و جسم من متاسفانه الان جلوی یه میز که کتاب های درسی جلوم بازه است. درسته که با درس خوندن میتونم خیلی جاها تاثیر بگذارم و برای آینده این انقلاب برنامه های بزرگ بچینم اما خب چیکار کنم که الان تمام من اونجاست ولی این تن اینجا. ترسم اینه که دو روز دیگه بگن قدس آزاد شد و من نوجوون که دلم پر می‌کشید واسه آزادی قدس جا مونده باشم از همچین اتفاق تاریخی. لطف می‌کنید یه امیدواری به بنده‌ی حقیر بدید که یکم دلگرم بشم و فکر نکنم که بعدا اسمم توی لیست جاماندگان نوشته بشه. خیلی ممنونم استاد

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: مهم، حضور در این تاریخی است که در حال شروع و گشایش است. حال هرجایی که ما نسبت به این حضور در این تاریخ برایمان پیش آمد؛ حاضر خواهیم شد و معنای انتظار، همین است و از این جهت فرموده‌اند در آنچه امروز برایتان تکلیف است کوتاهی نکنید، تا نسبت به آنچه فردا برایتان پیش می‌آید موفق باشید.

موفق باشید

36057

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام استاد: خسته نباشید. ببخشید بنده جدیداً خیلی شدید بد اخلاق شدم. فرزندم و همسرم از من بخاطر رفتارم راضی نیستند دوستان و آشنایان هم بماند. آنقدر غرور هم دارم که اجازه معذرت خواهی بهم نمیده پیش خودم میگم دیگه سعی می‌کنم اخلاقم خوب باشه، ولی انگار اون لحظه که عصبانی هستم اصلاً عقل ندارم، واقعاً دست خودم نیست نمی‌فهمم دارم چکار می‌کنم، قشنگ مشخصه که جهنمی هستم. کتاب ادب عقل و خیال شما هم خوندم ولی انگار برای من اثری نداشته. یه نسخه خوب از شما می‌خواستم برای ترک این صفات شیطانی. ممنونم از راهنماییتون

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: هر اندازه انسان متوجه وسعت بیکرانه خود بشود، امور جزیی که بهانه‌های تحریک شیطان هستند او را تحریک نمی‌کند. مباحث «معرفت نفس» از این جهت می‌تواند کمک کند. خوب است سری به کتاب «ده نکته در معرفت نفس» و شرح صوتی آن که روی سایت هست بزنید. https://lobolmizan.ir/book/71?mark=%D8%AF%D9%87%20%D9%86%DA%A9%D8%AA%D9%87
https://lobolmizan.ir/sound/641?mark=%D8%AF%D9%87%20%D9%86%DA%A9%D8%AA%D9%87    موفق باشید

 

35996

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام استاد بزرگوار: با همه بدی ها و گرفتاری هایم، به لطف الهی بالاخره امسال هم توفیق پیاده‌روی اربعین را پیدا کردم. بعد از اینکه با بدن خسته و مجروح به کربلا و بین الحرمین رسیدم، بعد از استراحت کوتاهی وارد حرم سیدالشهداء علیه السلام شدم.😭 اصلاً باورم نمی شد اینگونه در حرم حضرت و در کنار ضریح مطهر ایشان اشک بریزم و بسوزم. حس می کردم امام مثل پدری بسیار مهربان و دلسوز که از همه‌ی دردهایم با خبر است، مرا در آغوش گرفته و دست نوازش به سر و صورتم می کشد. این ها را گفتم که این سوال را بپرسم: آیا با توجه به اینکه بنده بسیار آدم بدی هستم، و در عین حال به این احوالات رسیدم، آیا امکان دارد دچار سنت استدراج شده باشم؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: خیر! قصه استدراج با این احوالات متفاوت است. در استدراج به هر حال نوعی تکبّر و خودبینی در میان است. در این‌جا قصه، قصه همانی است که جناب مولوی می‌فرماید:
عاشق شده ای ای دل سودات مبارک باد
از جا و مکان رستی آن جات مبارک باد
از هر دو جهان بگذر تنها زن و تنها خور
تا ملک ملک گویند تنهات مبارک باد
ای پیش‌روِ مردی امروز تو برخوردی
ای زاهد فردایی فردات مبارک باد
کفرت همگی دین شد تلخت همه شیرین شد
حلوا شده‌ای کلی حلوات مبارک باد
در خانقه سینه غوغاست فقیران را
ای سینه بی‌کینه غوغات مبارک باد
این دیده دل دیده اشکی بد و دریا شد
دریاش همی‌گوید دریات مبارک باد
ای عاشق پنهانی آن یار قرینت باد
ای طالب بالایی بالات مبارک باد
ای جان پسندیده جوییده و کوشیده
پرهات بروییده پرهات مبارک باد
خامش کن و پنهان کن بازار نکو کردی
کالای عجب بردی کالات مبارک باد
موفق باشید

 

35848
متن پرسش

سلام و احترام آقای استاد طاهرزاده: ۱. اینکه گفته شده «صورتی در زیر دارد آنچه در بالاستی» آیا دربارۀ فضای مجازی هم صدق می کنه؟ ۲. با توجه به پاسخی که در قسمت اول دادید، استفاده از «هدست واقعیت مجازی» ، «از نظر فلسفی» چگونه است و چقدر میشه تجربه های واقعی با کمک اون داشت؟ لطفا بگین هم برای انسان معمولی و هم برای عرفا، استفاده از این هدست ها برای امور مذهبی و زیارت و اینا چجوریه؟ به این صورت که هدست رو روی چشم می‌ذارید و می‌تونید صحنه های کربلا رو ببینید با تمام جزئیات و بسیار واقعی. یا مکه رو زیارت کنید. مثلا می‌تونید خودتون رو کنار اهل بیت، کنار خیمه های امام حسین در کربلا ، و... ببینید. منظور من مدلهای پیشرفته اونه  مدل های کارتونی بچه ها که در ایران می فروشن منظور بنده نیست. بی زحمت هم از نظر فلسفه و هم شهودات شخصی و فردی خودتون رو در این باره با بنده در میان بگذارید بسیار برام اهمیت داره.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. نه! چون این نکته مربوط به موجودات واقعی عالم است و فضای مجازی در هر صورت چنین واقعیتی ندارد. ۲. آن نوع حضور که می‌فرمایید ما را وارد واقعیت صحنه نمی‌کند زیرا روحی در آن مکان‌ها هست که اگر خود ما در آنجا حاضر شویم تحت تأثیر فرشتگانی که اطراف آن مکان‌ها حاضرند قرار می‌گیریم. می‌ماند که این نوع حضور که می‌فرمایید موجب زنده‌شدن خاطراتی است که از طریق حضورهای قبلی برای انسان پیش می‌آید. ولی به هر حال قابل مقایسه نیست. موفق باشید           

35761

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام: وقتتون بخیر. عذر میخوام. یک سوال داشتم از خدمتتون. خوانندگی برای خانم ها از نظر رهبر چه حکمی داره؟ یجا خوندم نباید موجب تحریک شهوت بشود اما از کجا باید بفهمیم موجب شهوت می‌شود یا خیر؟

متن پاسخ

 باسمه تعالی: سلام علیکم: خود انسان رویهمرفته تشخیص می‌دهد که فضا، فضای تحریک شهوات است و یا فضای تذکر به محتواهای آن موسیقی. و رهبر معظم انقلاب می‌فرمایند در جایی هم که شک داریم، حمل بر حلّیّت بکنیم. موفق باشید

35507

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام علیکم: وقتی گفته می شود حکمت متعالیه، این حکمت موضوعش که محور و کانون همه مباحث است باید متعالی باشد و موضوع حکمت متعالیه که وجود است باید از وجودی که مشاء و اشراق می گوید متفاوت باشد این وجودی است که مساوق وحدت است و با تعالی از مرحله فلسفه عبور کرد و عدل مرتبه عرفان شده است آیا این ادعا درست است؟ دوم مرحوم صدرالمتالهین (ره) با مطرح کردن اصالت وجود مخاطب را از ذهنیات به حقایق خارجی متوجه کرده است حال چطور می توان در مقام انتقال علوم از ذهنیات خلاص شد و با حقایق خارجی علوم را فهمید و دوباره در دام ذهنیات نیفتاد و دیگر سراغ ماهیات نرفت؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. جناب صدرا با طرح اصالت وجود از فلسفه عبور نکردند بلکه با چنین نگاهی حتی عرفان با شخصیتی عقلانی به میدان آمد. ۲. وقتی نظر به «وجود» باشد و به تشکیکی‌بودنِ آن، بر هرچه می‌نگری آن را در حیطه وجود می‌یابی. موفق باشید

35483

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام استاد: اگر بخواین از ۷۲ کتابی که از شما چاپ شده چند کتاب را به عنوان خلاصه و چکیده مباحث شما، برای مطالعه چه کتاب‌هایی را پیشنهاد می‌کنید؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: کار آسانی نیست. شاید بتوان گفت در سه مرحله از ظهور، در مرحله اول کتاب «آشتی با خدا» و در مرحله دوم کتاب «سلوک ذیل شخصیت امام خمینی» و در مرحله سوم کتاب «بنیان‌های حکمت حضور در جهان بین دو جهان». کتاب‌هایی است که می‌توانید سه ساحت از تفکر را تجربه کنید. موفق باشید

نمایش چاپی