بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان
آرشیو پرسش و پاسخ ها
تعداد نمایش
شماره پرسش:
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
2089
متن پرسش
با عرض سلام خدمت استاد عزیز مرحوم اقای قاضی به شهید دستغیب علیه رحمه می فرماید ما و شما هیچگاه از مثنوی مولانا بی نیاز نخواهیم شد و مرحوم ایت الله انصاری می فرماید اگر کسی بگوید به جایی رسیده ام که به مثنوی نیاز ندارم بدانید دروغ می گوید استاد عزیز با عنایت به اینکه این دو بزرگوار عرفای توحیدی بزرگ می باشند و هر دو در فضای معارف شیعی رشد نموده اند علت این حرف چیست مگر چه چیزی در مثنویست که این دو بزرگوار اینطور می فرمایند؟
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: مثنوی یک‌پارچه حضور است در مقابل حقائق عالم وجود و اگر کسی درست در آن وارد شود او را میهمان حقایق می‌کند. موفق باشید
2088
متن پرسش
باسلام خدمت استاد گرامی : مدت تقریبا دوساله که به یک حالتی در روحم دچار شدم. خیلی از ضعف ان در رنجم و به ادعیه ها و قران پناه بردم. دانشجوی رشته معارف قرانیم..ومشکلی در اعتقاداتم ندارم بلکه بسیار به انها پایبندم وبه انها عشق میورزم.....بااین وجود نمیدانم چرایه حسه تکراری بودن روی زندگیم سایه افکنده...که هیچ چیزی برا التیام ان در دنیا نمیبینم. ....اگرچه گذران زندگی می کنم اما متاع های دنیا اگر هم یک شبه برای من مهیا شود التیامی برای این حس من نیست....بسیار عذاب میکشم و میدانم مشکل من یک مشکل روحی است....امابه هر دری زدم تا حال موفق به مهار این حس ناخوشایند نشدم ....نمیدانم چکار کنم....خواهش میکنم ازسوالم سرسری گذر نکنید ومرادر یافتن به ارامش روحیم یاری فرمایید....(حسی راکه میگویم در صورتی است که اعتقاد به معاد دارم نه مثل بعضی ها که فکر می کنندشاید هم خبری بعد این دنیا نباشد ...امامن به لطف خدا این اعتقاداتم راقبول دارم...میدانم هرروزکه میگذرد اگر با خداباشیم به کمالمان نزدیکتر میشویم اما باز این حس مدام عذابم می دهد)
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: سعی بفرمایید اعتقاداتتان را از حالت حصولی به حضوری تبدیل کنید. مباحث معرفت النفسی اگر به روش حضوری دنبال شود خوب است. بعد از بحث معرفت نفس کتاب «آن‌گاه که فعالیت‌های فرهنگی پوچ می‌شود» انشاء الله مفید خواهد بود. موفق باشید.
2085
متن پرسش
با عرض ادب خدمت استاد محترم: مگر نه اینکه اگه کاری رو که میخوایم انجام بدیم اگه در راستای رضای خدا باشه به او توکل کنیم درست میشه . ؟من نمیدونم اشکال کارم کجاست که برای نماز صبح به خدا توکل می کنم حتی ایه اخر سوره کهف را می خونم اما باز یه صبح خواب موندم. دوست ندارم برای اتکا به خدا از موبایل استفاده کنم . لطفا راهنمایی کنید
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: در کتاب‌ »علل تزلزل تمدن غرب» در صفحه377 بحثی تحت عنوان «تخیّل و تسلیم» هست که نقش تصوری که از یک ابزار داریم را بررسی می‌کند و این‌که خیال با توجه کردن به آن ابزار دیگر نمی‌تواند به راحتی از امکانات درونی خود استفاده کند. پس به خود سخت نگیرد. بالاخره تا این موبایل هست ذهن شما مبتنی بر آن تصمیم می‌گیرد. موفق باشید.
2083
متن پرسش
با سلام خدمت استاد عزیز چند وقتی است، از مسیر دور افتاده ام، گناه و معصیت همچون زنجیر به تمام وجودم ریشه دوانده، احساسی دارم که این زندگی هیچی از قیامت نداره، هیچی از و برای بعد مرگ نداره! تلاشهای ضعیفم هم نتیجه نمیده، روغن چراغ کم است! چند سال پیش هم چند کتاب حضرتعالی و شرح کتاب از برهان تا عرفان و معرفت النفس را کار کردم. که تا چند وقت پیش هم پای سفره همونا نشسته بودم. ولی غوطه ور شدن در معصیت جهتمم گم کرد. سستی و رخوت و تنبلی دارم. عمل به عنوان بصری هم رو نمی دونم شروع کنم یا نه، می تونم یا نه، یه راهکار می خوام که از این وضعیت خارج بشم. توان پیدا کنم. حرکت کنم. ممنونم
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: اگر جهت روح خود را به سوی معنویات سیر ندهید صورت‌های خیالی فاسد و وهمی عنانتان را به دست می‌گیرد و به ناکجا آباد و پوچی سیر می‌دهد و در اوج بی‌محتوایی گرفتار عذاب ابدی می‌شوید . با رویکرد عبور از آن‌چه خداوند حرام کرده روح خود را چهل روز متوجه نور حق بکنید تا آرام آرام نفحات الهی بر جانتان وزیدن کند و آثار خیالات فاسد ضعیف شود واز بین برود. نامه‌31 که حضرت مولی الموحدین علیه‌السلام به فرزندشان نوشته‌اند خوب است که در کتاب «فرزندم این‌چنین باید بود» آمده. وقتی روحتان آماده شد به بحث حدیث عنوان بصری رجوع کنید. موفق باشید.
2078
متن پرسش
با سلام خدمت استاد بزرگوار نظر حضرتعالی پیرامون محمد رضا حکیمی چیست؟کتاب الحیاه ایشان چگونه است؟ آیا کتابی در رد مکتب تفکیک چیست؟
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: آقای محمدرضا حکیمی یکی از دانشمندان و روشنفکران جهان اسلام هستند و کتاب الحیاة ایشان کتابی بسیار ارزشمند است. در مورد تفکیکی بودن ایشان باید بین ایشان و آن تفکیکی‌هایی که بیشتر تحجّر را تبلیغ می‌کنند تفاوت قائل شد. اشکالات زیادی به مکتب تفکیک گرفته‌اند از جمله کتاب «رؤیای خلوص»، از سید حسن اسلامی انتشارات صحیفه‌ی خرد. موفق باشید.
2077
متن پرسش
به نام خدا با سلام و احترام آیادر حالیکه کلیه درآمدهای کشور در دست حکومت اسلامی است و از آن در راه اعتلای حکومت اسلامی و تقویت روحانیت استفاده می نمایند، پرداخت خمس واجب است؟ آیا انفاق و صدقه در این زمان که اطراف ما پر از فقرا است واجب تر نیست؟ لطفاً نظر قلبی خود را خارج از در نظر گرفتن مصالح نظام و حکومت اعلام فرمائید. با تشکر مهرابی
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: در هر نظامی درآمد‌های آن بر اساس برنامه و بودجه تعریف می‌شود و مسیر تقویت روحانیت همیشه از طریق مکتب بوده‌است و ربطی به دولت‌ها ندارد و خودِ مکتب با موضوع خمس، تقویت روحانیّت را به عهده گرفته. اتفاقا آن‌چه به عهده‌ی دولت است برنامه ریزی در راستای رفع فقر است و نظر قلبی بنده همان چیزی است که شریعت الهی تعیین کرده و مسیر خمس را در راستای تقویت اسلام معین نموده است و اگر کسی در مسیر دیگری مصرف کرد عملا وظیفه‌ی شرعی خود را انجام نداده و شرعا بدهکار است. موفق باشید.
2076
متن پرسش
بسم الله الرحمن الرحیم ضمن عرض سلام و ادب خدمت استاد میخواستم نظر ایشان را راجع به امام محمد غزالی و کتاب کیمیای سعادت بدانم. اگر مثلا بخواهیم مباحث کتاب کیمیای سعادت را به صورت موردی مطالعه کنیم نظر استاد چیست. با تشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: کیمیای سعادت و احیاءالعلوم دو کتابی است که غزالی پس از بیداری نسبت به گذشته‌ی خود نوشته و مربوط به زمانی است که یا شیعه شده و یا به تشیّع نزدیک گشته و به همین جهت مرحوم فیض کاشانی در استقبال ازکتاب احیاءالعلوم، کتاب مهجةالبیضاء فی تهذیب الاحیاء را نوشت و سعی کرد کتاب احیاءالعلوم را با تقویت توسط روایات اهل‌البیت تقویت و احیاء‌کند. بر این اساس می‌تون گفت روح کتاب کیمیای سعادت شیعی است هر چند روایاتی دارد که بیشتر مربوط به اهل سنت است ولی در هر حال قابل استفاده است. موفق باشید.
2075
متن پرسش
سلام خدمت استاد استاد بنده یکی از نزدیکانم که حدود43سال سن دارند واجباتشان را انجام میدهند اما متوسفانه بعضی ازمکروهات(مثل تماشای سریال های ماهواره ای)را هم انجام میدهند و در ان فضای خوب دینی قرار ندارند.بنده چند بار به ایشان تذکرداده ام اما فایده ای نداشته.استاد بنده می خواهم ایشان را با کتابهای شما اشنا کنم اما نمی دانم به چه طریق و احساس میکنم کتاب هایی که خودم از جناب عالی خوانده ام برای ایشان سنگین میباشد خواستم لطف بفرمایید بنده راراهنمایی کنید وخودتان کتاب یا کتاب هایی را که مناسن میدانید را به من معرفی کنید تا به ایشان بدهم. با تشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: در این مورد بنده چیزی نمی‌دانم. موفق باشید
2074
متن پرسش
با عرض سلام خدمت استاد استاد بنده از حدود سال 85 بحث برهان صدیقین را توفیق داشتم ودر خدمت شما کارکردم(بنده از همان وقت دوست داشتم تخصصی تر و فلسفی تر بحث توحید را دنبال کنم.)بنده دانشجو بودم وخب درس های دانشگاهیم هم بود اما بنده کم وبیش بعضی ازکتاب های شما را مطالعه کردم و بحث ده نکته ازمعرفت النفس را هم کامل با سیدی های شما کارکردم. استاد بنده مشکلی که دارم این است که بسیار دچارانکاروشک و تردید میشوم که انگارهیچی دستم نیست و خودم تعجب میکنم که این پیگیریها که کردم کجارفته.خواستم بنده را راهنمایی بفرمایید.والبته خودم حس میکنم که هنوز به قو ل شماعقلم ورزیده نشده ودوست دارم مبحث توحید را استدلالی تر و فلسفی تر دنبال کنم اما نمیدانم چه براهین یا کتبی را کار کنم.ممنون میشوم اگر بنده را راهنمایی کنید. استاد بنده با شوق بسیار وپس از دعای بسیار به زیارت اقا امام رضا (ع )مشرف شدم اما انجا هم این انکار دست ازسرمن برنداشت بنده سعی کردم تا ان جا که ممکن بود اعمال زیارت اقا را به جا اورم اما به دلیل این انکار وشک و تردید حال خوبی نداشتم واین احساس اون حسه معاشقه ی زیارت رااز من گرفت.یا مثلا در هنگام نماز خواندن یا زیارات ائمه فکرهای قبیح در ذهنم می اید یا قبل از ان در دوره ای توهین های بدی نسبت به حضرت حق در ذهنم می امد و این خودم را عصبانی میکرد و بدش حالم بد میشد. استاد لطف کنید و بنده را راهنمایی بفرمایید.
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: همین‌که مباحث را دنبال کنید و مباحث معاد و خویشن پنهان را دنبال کنید و مسیر خود را به حب اهل بیت (علیهم‌السلام) برسانید به مرور جان شما با حقیقت مأنوس می‌شود و در آن حالت نه تنها شک و انکار از میان می‌رود بلکه نورٌ عَلی نُور خواهد شد و شیطان از ایجاد وسوسه مأیوس می‌شود. موفق باشید
2073
متن پرسش
باعرض سلام منظور ازتقویت اعتماد بنفس درعرف معمول ودیدگاه دین جیست وتقویت کدام نفس است لطفا جندکتاب معرفی بفرماییید
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: اعتماد به نفس به معنای واقعی همان اعتماد بر حق است و صورت عملی آن همان توکل است. با تدبّر در قرآن و روایات توحیدی مسأله حل می‌شود. موفق باشید
2071
متن پرسش
سلام میخواستم بدونم استاد صفایی حایری ع.ص مورد تایید شما هستند؟ اگر بلی چه کتبی از ایشان را به پیشنهاد میدهید بخوانیم. من 10 نکته و براهین شما را خوانده ام. ممنون
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: بنده نظر خود را نسبت به حضرت استاد صفایی حائری عرض کرده ام و آثار ایشان را از آثار بسیار مفید می دانم . شما باید ببینید کدام یک در حال حاظر با احوالات تان می خواند
2070
متن پرسش
باسلام واحترام محضراستادگرانقدر: بنظر حقیر روحانی خوب و تأثیرگذار باید در متن جامعه و مسجد و دانشگاه باشد تا بتواند زیبایی های دین رابه راحتی تبیین کند جنس این در متن بودن از جنس حرف زدن و ارتباط برقرار کردن و رفت و آمد است ، چگونه یک طلبه می تواند با حفظ عالم طلبگی خود این ارتباط نزدیک و تنگاتنگ را با اقوام و دوستان و آشنایان و حوزه و دانشگاه داشته باشد ، مخصوصا مردم جامعه امروز که بشدت اهل دنیا و مدرنیته شده اند.در صورت نیاز کتابها یا سیر مطالعاتی لازم را راهنمایی کنید.در صورت نیاز از دیگر اساتید هم لازم باشد راهنمایی نمایید.خدا انشاء الله حفظتون کند.
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: قرآن می‌فرماید « رِجالٌ لا تُلْهیهِمْ تِجارَةٌ وَ لا بَیْعٌ عَنْ ذِکْرِ اللَّهِ.....» مردانی هستند که فعالیت‌های اجتماعی آنان را از یاد خدا خارج نمی‌کند. چون توانسته‌اند به مقام جامعیت برسند مثل نور بی‌رنگی که جامع هفت نور است ولی هیچ‌کدام از آن نور‌ها رنگ خود را بر او غالب نکرده. طلبه باید با حفظ عالم طلبگی از وظائف اجتماعی خود کوتاهی نکند. موفق باشید
2069
متن پرسش
باسلام واحترام محضراستادگرانقدر: لطفا کتابهای که باعث می شود دیدی به انسان بدهد تا زندگی فردی و زناشویی الله محور گردد و دنیا در حاشیه برود‌ «مدینه فاضله در منزل»از خود جنابعالی یادیگر استاد محترم.یا در صورت لزوم سیر مطالعاتی لازم را راهنمایی کنید.
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: شاید کتاب «زن آن‌گونه که باید باشد» کمک کنددر ضمن منابع اخر کتاب را نیز مورد توجه قرار دهید. موفق باشید
2067
متن پرسش
باسلام واحترام محضراستادگرانقدر: چگونه از پدر و مادری پاک و دارای روزی حلال و اهل نماز و معنویات فرزندی بدکار و بی آبرو و فاسد جامعه بوجود می آید و گاهی برعکس فوق از پدر و مادری اهل گناه و معصیت که در محله مشهور می باشند فرزندی بدنیا می آید که به خوبی شهره منطقه می شود.مسئله جبر و اختیار در این موضوع چیست.تاثیر لقمه و محیط چگونه است.
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: انسان، موجود انتخاب‌گر و مختار است و پدر و مادر شرائطی هستند که اگر فرزند خواست بد باشد و یا خوب باشد او را راهنمایی و یا کمک کنند ولی در هر حال انتخاب مربوط به خود انسان است. در این مورد می‌توانید به کتاب «تعلیم و تربیت اسلامی» از آیت‌الله حائری شیرازی رجوع فرمایید. در آن کتاب روشن می‌کنند که لقمه و محیط نقش معدّات و شرایط را دارند و لذا می‌شود در محیطی خوب و با پدری مؤمن فرزندی ناخلف بزرگ شود. مثل فرزند حضرت نوح. در این‌جا نباید حضرت نوح«علیه‌السلام» را ملامت کرد زیرا فرزند حضرت مختار است و خودش آن نوع زندگی را انتخاب کرده. موفق باشید
2065
متن پرسش
با سلام استاد گرامی- آیا خداوند می تواند روح انسان را معدوم نماید - تشکر
متن پاسخ
بسمه تعالی . علیکم السلام .به همان معنایی که تو انسته است ایجاد کند معدوم می کند. موفق باشید.
2063
متن پرسش
با عرض سلام و ادب خدمت استاد محترم دختری 27 ساله و مجرد هستم که در یکی از بهترین دانشگاههای فنی-مهندسی ایران، با رتبه عالی، در مقطع دکتری در حال تحصیل می باشم. کمتر از یکسال است که به لطف خدا با جنابعالی و اندیشه ی شما آشنا شده و آن را به عنوان راهنمای طریق زندگی خود برگزیده ام. آثار شما و خصوصا اندیشه ی کتاب زن آنگونه که باید باشد بر من تأثیر زیادی داشته است. تا قبل از این، درس و دانشگاه برایم اهمیت زیادی داشت و حتی در تدارک سفر به خارج از ایران برای ادامه تحصیل بودم ولی در این مورد به جهت زن بودن و مشکلات این نوع زندگی برای زنان همواره نگران و مردد بوده و مرتبا از خدا می خواستم تا راه درست را به من نشان دهد، تا اینکه طی ماجراهایی با آثار شما آشنا شده و قید سفر خارج را زدم. حالا نمی دانم آیا باز دچار افراط شده ام یا در مسیر درست هستم: در درسم سست شده ام و فکر میکنم درس خواندن و کار کردن در محیط دانشگاه برایم (خصوصا در حال تجرد) مانع بزرگ رشد معنوی است؛ از طرفی فکر بیت المالی که در همه ی این سالها صرف تحصیلم شده، زحمات پدر و مادر، استعداد خدادادی و همه ی عمری که فقط در پای خوب درس خواندن گذاشتم نمی گذارد به راحتی قید همه چیز را بزنم و از طرفی نگرانم که بیش از این، عمر را در این دنیا بیهوده (و برای اعتباریات) سپری کنم و توشه ی قابلی برای آخرت برندارم! لطفا به من بفرمایید که (با این تضاد) وظیفه من در قبال خودم و مملکت اسلامی چیست؟ اکنون که در مرحله ای هستم که باید هرچه زودتر مسیر کاریم را مشخص کنم چه تصمیمی بگیرم که هم از وظیفه ی اجتماعیم غافل نشوم و هم پاکی و لطافت روح زنانه ام را برای فردای زندگی مشترک و مسئولیت اصلیم حفظ کنم؟ التماس دعا.
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: به نظرم می‌توانید جواب سوالتان را در جواب‌های قبلی که خواهران در همین رابطه سوال فرمودند پیدا کنید. بنده فکر می‌کنم هنر شما باید آن باشد که بتوانید فعالیّت‌های اجتماعی و سلوک فردی را جمع کنید و غفلت حاکی از حضور در محیط دانشگاه را با غلبه‌‌ بر حالت معنوی ‌خود کم کنید و کار را ادامه دهید. موفق باشید
2061
متن پرسش
به نام خدا . سلام. من دانشجوی سال آخر رشته ی کامپیوتر هستم،این ترم درسی داشتم با نام میانی فناوری اطلاعات. ما در این درس هرچه جلوتر می رویم با پیشرفت فناوری اطلاعات حضور انسان در فرآیند های مختلف داره کمرنگ و کمرنگ تر میشه و بجای انسان از ربات و عامل های هوشمند در جهت انجام امورات استفاده میشه ، و به دلیل هزینه کمتر ،احساس عدم خستگی عامل های فناوری اطلاعات، فعالیت شبانه روزی این عاملها، دقت بسیار بالا و خطای بسیار کم و راندمان بالا ،... صاحبان کار و سرمایه به استفاده از این عاملها و ربات ها تمایل بیشتری نشان میدهند.اگر این فرآیند مبانی فناوری اطلاعات رو بررسی کنیم (مثل همین بانک ها که الان 24 ساعته به مشتریانشون سرویس میدن و بخش زیادی از حجم کاریشون الکترونیک شده و بدون نیاز به انسان) این تعدیل نیرو ی انسانی در سازمان ها و شرکت ها از آغاز فناوری اطلاعات تا به امروز رشد بسیار زیادی داشته . اگر بخواهیم 50 سال آینده و یا 100 سال آینده رو نگاه کنیم میبینیم که در 100 سال آینده ما فقط افرادی دارای شغل و شرایط زندگی خواهند بود که تخصص ویژه داشته باشند یعنی در بین سایر متخصصین حوزه مربوط به تخصص خود، برتر باشند.مثلا ما در 70 سال آینده برای انجام یک عمل جراحی نیازی به تکنسین های اتاق عمل نخواهیم داشت، و رباط ها جای این تکنسین ها را خواهند گرفت، و فقط دکتر متخصص آن هم از راه دور و از طریق ویدئو کنفرانس عمل را هدایت خواهد کرد.با این تفاسیر ما نیازی به کارگر ، راننده ، کارمند، پرستار، حسابدار ، .... و دیگر شغل های عامیانه نخواهیم ئاشت و سیستم های الکترونیک و روباتیک جایگزین اینها خواهند شد و خیلی بهتر عمل خواهند کرد. مثلا ما در یک سازمان به افراد زیادی نیاز نخواهیم داشت و کسانی هم که وجود خواهند داشت قطعا باید برای موقعیت های مهم و کلیدی سازمان باشند که برای حضور در این موقعیت ها هم باید متفاوت از سایرین باشند. در آینده میتونه پول به عنوان پشتوانه جامعه نباشدو تخصص و دانایی پشتوانه جامعه باشد. این یعنی فقط یه عده ی خاص که به لحاظ دانایی و تخصص خاص هستند میتوانند زنده بمانند و صاحبان دنیا خواهند بود و مردم عامی و کم سواد و حتی متوسط جامعه جایی برای درآمدزایی و کار براشون وجود نخواهد داشت. یعنی در آینده 50-100 سالی به جای 8میلیارد نفر ، جمعیت جهان باید به 800 میلیون نفر و شاید کمتر ، تقلیل یابد و یا اینکه فقط برای 800 میلیون نفر شرایط زندگی فراهم خواهد بود. داریم پس لرزه های این اتفاق مهم جهانی رو در امریکا و اروپا و در جنبش وال استریت میبینیم.و لی اصلا این داستان مورد بررسی قرار نمیگیره. الان اگه توجه کنید رشد جمعیتی در کشورهای پیشرفته عدد منفی رو به خودش اختصاص داده و این گویای این است که مردم جوامع پیشرفته بدون اینکه به این موضوع فکر کنند دارن این موضوع رو درک میکنن. این دقیقا شبیه این است که مردم جهان در یک اتومبیل با بالاترین امکانات نشستن و و داران یک مسیر پر پیشرفت رو طی میکنن ولی با گذشت زملن و بوجود آمدن پیشرفت جدید افرادی از این اتومبیل به بیرون انداخته میشن،یعنی هرچه پیشرفت رخ میده افراد بیشتری از درون این اتومبیل حذف میشن. داستان مهم و اتفاق فاجعه باری داره رخ میده. از محضر ارجمند حضرتعالی خواستارم که نظر خود را در مورد این موضوع بطور کامل بفرمائید.باسپاس فراوان
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: بحث مفصل آن را باید در آثار فلاسفه‌ای مثل هایدگر دنبال کنید. ایشان می‌فرمایند: رشد جهان در فرهنگ مدرنیته ریاضی‌گونه است و کمیّت امکان ادامه‌ی تا بی‌نهایت را ندارد و لذا از یک مرزی موضوع برعکس می‌شود و جهان تحمل ادامه‌ی نگاه کمیت‌گرا را بر خود ندارد چون طبیعت بالذات تابع احکام ریاضی نیست. جهت بررسی بیشتر می‌توانید به کتاب «فلسفه در بحران» مقاله‌ی هایدگر و «گشایش راه تفکر» از دکتر داوری رجوع فرمایید. موفق باشید
2060
متن پرسش
با عرض سلام و ادب خدمت جنابعالی با عنایت به اینکه جنابعالی فلسفه و عرفان را نزد استاد خاصی فرا نگرفته اید ولی انصافا هم خوب فهمیده اید و مهمتر از ان خوب بیان می کنید لطف فرمایید و شیوه مطالعاتی خود را جهت استفاده دیگران بیان نمایید.با تشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: بنده اصول فلسفه و روش رئالیسم را خدمت یکی از اساتید قم شروع کردم و بعدا خودم ادامه دادم و اسفار را بیش از هزار جلسه از نوار‌های آیت‌الله جوادی استفاده کردم و بعد از آن‌که جلد هشتم و نهم اسفار را ترجمه کردم و به حضرت آیت‌الله جوادی تقدیم نمودم، ایشان اجازه دادند از 418 جلسه نوارهای درس فصوص الحکم محی الدین استفاده کنم. عمد دقّت در متون فلسفی و عرفانی است. موفق باشید
2056
متن پرسش
با سلام اگر ما طبق قران قائل باشیم اولین انسانی که روی زمین امده است حضرت ادم و حوا بوده اند و حضرت ادم را به عنوان یک نبی که علم الاسما کلهاست در نظر بگیریم چگونه باید مسائلی که در مورد قبائل اولیه که تا این اواخر هم وجود داشته اند و مطالبی از ان دست که در ج اول تاریخ ویل دورانت درباره انها امده است را توجیه کنیم .مثلا سیر به سخن امدن انسان سیر زندگی در غارها و دوره شکار انتقال به کشاورزی ویل دورانت در ان کتاب معتقد است اکثر چیزها را مانند روشن کردن اتش ساخت خانه ذخیره کردن غذا و غیره را انسان اولیه از حیوانات یا طبیعت اموخته حال جالب این است که در قران هم اشاره میکند قابیل دفن میت را از کلاغ اموخت کلا تحلیل مطالب در مورد انسان اولیه با عنایت به داستان ادم و فطرت الهی چگونه می باشد.با تشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: فرهنگ مدرنیته معتقد بر تاریخ خطی است و می‌گوید همچنان بشر از توحش به سوی تمدّن جلو آمده تا نتیجه بگیرد، بشر امروز و فرهنگ مدرنیته کامل‌ترین تمدّن است و در همین رابطه به دروغ گفته‌اند انسان‌های اولیه وحشی بود‌ه‌اند در حالی‌که اولین انسان پیامبر است و اگر انسان‌های گذشته سعی می‌کرده‌اند به طور طبیعی زندگی کنند چون برکات زندگی طبیعی را می‌دانستند و در مسیر فطری قدم بر می‌داشتند و چون قابیل از مسیر فطرت خود خارج شد درمانده گشت و خداوند کلاغی را مأمور کرد تا به او بیاموزاند چگونه جسد برادرش را دفن کند. به همین جهت گفته می‌شود انسان‌های گذشته بر اساس الهامات الهی و اشراقات طبیعی زندگی خود را مدیریت می‌کردند. به قول شهید مطهری«رحمة‌الله‌علیه» آیا می‌توان گفت بشر امروز با این‌همه جنگ و جنایت از جهت فضائل اخلاقی از بشر پانصدسال پیش بالاتر است؟ موفق باشید
2055
متن پرسش
سلام علیکم. با مطالعه متون دینی خصوصاً کتاب نهج البلاغه حضرت امیر به این نکته پی می بریم که باید از دنیا به قدر کفایت استفاده کرد( من اقل منها استکثر مما یومنه و من استکثر منها استکثر مما یوبقه /خطبه 111) اینجا سوالی پیش می آید که فرض کنید یک نفر میلیاردر است و نیازش به ماشین با یک پراید حل می شود در صورتی که توانایی خرید ماشینی با قیمت بالا را دارد حال اگر این فرد به خرید ماشین با قیمت بالا اقدام کند آیا گناه کرده؟(البته این یک مصداق است و کلا نظرتان درباره چگونگی استفاده از مال چیست؟)
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: ممکن است گناه نکرده‌ باشد ولی به سیره‌ی اخلاقی اولیاء و علماء مخلص نیز عمل نکرده‌. موفق باشید
2053
متن پرسش
با سلام واحترام دختری.........ساله دانشجوی سال........روانشناسی هستم با دغدغه های بسیار درزمینه غربی بودن این رشته!مدتهاست که در تعارضی سرگردانم.خیلی این در و آن در زده ام...بسیار فکر کرده ام... با دیگران صحبت کرده ام ...ولی به نتیجه ای نرسیده ام.راستش به رشته ام علاقه مندم وخیلی دوست دارم در راستای صحبتهای آقا در زمینه بومی سازی علوم انسانی با کمک خدا قدمی هرچند کوچک بردارم و ادای تکلیف کنم...از طرفی این مسئله نیز رهایم نمی کند که برای ادامه تحصیل وانجام کارعلمی -پژوهشی مجبورم با نامحرم درارتباط باشم. واین باور قلبی راهم دارم که ارتباط با نامحرم هرچقدرهم که حدود را رعایت کنم واز لحاظ شرع پسندیده عمل کنم اثراتش را خواهد گذاشت مسیر سلوک وقرب را برایم سخت تر ودورتر خواهد کرد...حجاب های جانم رابیشتر خواهد کرد...توفیقات را سلب خواهدکرد و... نزدیک 2سال است که دراین تعارض اسیرم.نمی خواهم بیشتر ازاین جونی ام وفرصتهای ناب را در این بلاتکلیفی از دست بدهم. البته هدف اصلی واساسی ام برایم مشخص است: خشنودی خدا و آقا امام زمان(روحی له الفداء).ولی تکلیفم را نمی توانم تشخیص دهم؟! خواهش میکنم لطف کنید مرا راهنمایی بفرمایید.متشکرم
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: مقام معظم رهبری«حفظه‌الله» می‌فرمایند: «آن کسانى که سابقه دارند، میدانند که زنان، هم در دوران مبارزه نقش داشتند، هم بخصوص در همان دوران انقلاب - یعنى آن یک سال و نیمى که حرکت انقلابىِ عمومى شروع شد - نقش داشتند. زنان یک نقش مؤثر و بى‌جایگزین داشتند؛ که اگر نبودند زنان توى این اجتماعات، بلاشک این اجتماعات عظیم و این تظاهرات عظیم، آن اثر را نمیبخشید؛ ... و من اقرار کنم، اعتراف کنم؛ اول کسى که این نقش را فهمید، امام بزرگوار ما بود - مثل خیلى چیزهاى دیگرى که اول او فهمید، در حالى که هیچکدام از ماها نمیفهمیدیم - همچنان که امام نقش مردم را فهمید. امام تأثیر حضور مردم را درک کرد، آن وقتى که هیچ کس درک نمیکرد. بزرگانى با یک تعبیرات زشتى به ما میگفتند که شما فکر میکنید با همین مردم میشود کار بزرگى انجام داد؟! آنچنان با تحقیر حرف میزدند، کأنه اصلاً انسان نیست آن کسى که به او اشاره میکنند! امام نه؛ امام قدر مردم را دانست، مردم را شناخت، توانائى‌هاى آنها را درک کرد، کشف کرد، فراخوان داد. امام چون صادق بود، چون سخن از آن دل پاکِ بزرگِ نورانى بیرون مى‌آمد، اثر گذاشت؛ لذا همه آمدند توى میدان. آن روزى که روز تشکیل کمیته بود، از همه‌ى قشرها آمدند توى کمیته؛ دانشجو آمد، استاد آمد، طلبه آمد، عالم طراز بالا آمد، مردم کوچه و بازار آمدند؛ آمدند عضو کمیته شدند. آن روزى که نوبت جنگ شد، همه به دستور امام رفتند داخل میدان جنگ شدند. آن روزى که امام در اواخر عمرش فرمود باید بروید، بسازید، درست کنید - استغناء - آمدند وارد میدان سازندگى شدند. آن راهگشائى‌ها تا امروز هم ادامه دارد. به نظر من الان هم هرچه ما داریم پیش میرویم، ضرب دست امام است. ایشان آنچنان این گوى را محکم پرتاب کرده، که حالا حالاها امثال بنده باید دنبالش بدویم. این مردم حرکت کردند. نسل به نسل هم دارد دست به دست میشود. امام در زمینه‌ى زن هم همین جور بود. امام نقش زنان را فهمید؛ والّا بودند بزرگانى از علما که ما با اینها بگومگو داشتیم، که اصلاً زنها در تظاهرات شرکت بکنند یا نکنند! آنها میگفتند زنها در تظاهرات شرکت نکنند. آن حصار محکمى که انسان به او تکیه میداد، خاطرجمع میشد، تا بتواند در مقابل اینجور نظراتى که از مراکز مهمى هم ارائه میشد، بایستد، حصار رأى امام و فکر امام و عزم امام بود. رحمت خداى متعال تا ابدالآبدین بر این مرد بزرگ باد. به هر حال نقش زنان، یک نقش بى‌بدیلى است. پس خود این نقش، اقتضاء میکند؛ چون آینده دارد. تازه از عمر انقلاب، سى و دو سال گذشته. سى دو سال براى یک انسان هم عمر جوانى است، چه برسد براى یک تاریخ. این نظام الهى باید صدها سال عمر کند. ما هنوز در اول جوانى‌اش هستیم. آینده احتیاج دارد به این حضور زنانه در مجموعه‌ى حضور ملى. پس بایستى ما راجع به مسئله‌ى زن و حفظ این ظرفیت که در جامعه‌ى ما وجود دارد، تلاش کنیم. »(14/10/90‍.) با توجه به سخنان رهبر معظم انقلاب باید در عین حضور در مجامع علمی رعایت دستورات الهی را بکنید. إن‌شاءالله با نظر به هدف مقدسی که دارید حجاب‌ها زودگذر خواهند بود. موفق باشید
2052
متن پرسش
با سلام خدمت استاد طاهرزاده 1-می خواستم بدانم که استفاده از اشعار عرفانی و معارف آن ها و انس گرفتن با آن در سلوک الی الله چه نقشی دارد؟ فضل و اضافی است و یا ضروری و یا برای مراحل بالاتر بدرد می خورد؟ یا مخصوص کسانی است که ذوق شعری دارند؟ 2-با توجه به اینکه اشعار عرفان عرفائی چون حضرت امام (ره) و حافظ مشحون از تعابیر و اصطلاحات عرفانی است می خواستم ببینم آیا کتابی یا نوشته ای از خودتان یا دیگری وجود دارد که این اصطلاحات را به خوبی و به طور کامل شرح داده باشد ؟ 3-ظاهرا جناب آقای میرباقری (حفظه الله)که در سال 88 در مدرسه فضیه در رابطه با مولوی صحبتی داشته بودند فرموده بودند که از عرفان مولوی مبارزه با کفار در نمی آید یا اینکه در اشعار او هم از حضرت امیر صلوات الله علیه و هم از ابن ملجم مدح شده. می خواستم نظر جناب عالی را در رابطه با مولوی و حافظ بدانم که آیا عرفانشان کاملا اهل بیتی است یا صوفی مسلکانه؟ و یا به عبارتی درصد خلوص عرفانشان چقدر است و چقدر می توان به آن ها اطمینان داشت؟ یا به عبارتی عرفان انقلابی یا عرفان حضرت امام(ره) یا عرفانی متناسب با انقلاب اسلامی در می آید؟ یا با انس با اشعار اینان دچار گوشه گیری نمی شویم؟
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: 1- اشعار عرفانی گزارش حال عارفان است که می‌تواند برای انسان راه‌گشا باشد 2- شرح سودی از حافظ و یا جمال آفتاب از آقای سعادت‌پرور خوب است. 3- مقام معظم رهبری«حفظه‌الله» در جمع شعرا در سال 1387 فرمودند: مثنوی همان‌طور که مولوی می‌گوید: «هُوَ اُصولُ اصولِ الدین» است و فرمودند: مرحوم مطهری هم با من هم‌عقیده بود. آیت الله انصاری همدانی می‌فرمایند یک سالک عارف تا آخر عمر به مثنوی نیازمند است و هیچ‌وقت از آن بی‌نیاز نمی‌شود. موفق باشید
2051
متن پرسش
با سلام فکر نمیکنید برخی پاسخ های شما جنبه شخصی دارد و اید نظر اسلام نباشد؟ یه بنده خدایی از بنده سوالی نمود با نهج البلاغه پاسخش دادم پاسخ شما رو جلوی بنده گذاشت که پس چرا اینجا طور دیگری پاسخ دادند؟ درست است که دایره اخلاق و فقه کمی نزدیک و بعضا کمی دور از هم است ولی اگر پاسخ اخلاقی مدهید بحث فقهی رو مطرح نکنید نهایت اخلاقی آن را هم بگویئد مخصوصا در رابطه با روابط زن و مرد و حضور زنان در اجتماع و ... که به نظر بنده حرف ها و پاسخ های شما با آن چیزی که ما از رویه اهل بیت شنیدیم تفوات دارد.
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام تا آن‌جا که ممکن است سعی بنده آن است که نظر علمای اسلام را که در جوامع روایی تدبّر می‌کنند با شناخت محکم و متشابه روایات و آیات نظر اسلام را می‌گویند، جواب دهم. والله اعلم. موفق باشید
2050
متن پرسش
با سلام و خسته نباشید آیا نفس مولود را نفس ابوین ایجاد میکند ؟چرا؟
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: خیر. ابوین زمینه‌ی جسمانی را ایجاد می‌کنند تا نفس جنین در دوره‌ی جنینی بر جسم او دمیده شود. قرآن می‌فرماید: « فَإِذا سَوَّیْتُهُ وَ نَفَخْتُ فیهِ مِنْ رُوحی‏ » چون جسم او را آماده کردیم و از روح خود بر او دمیدیم. موفق باشید
2049
متن پرسش
سلام علیکم: در ارتباط با سوال...... که از علت نیامدن نام حضرت علی علیه السلام در قرآن سوال نموده بودند بر اساس پاسخ حضرتعالی که به واقع در یک سطح خوبی قانع کننده می باشد اما این سوالات باقی میماند: اگر ما حقیقت قرآن را در علم لدنی و خزینه های غیبی می دانیم که این الفاظ نازله ای از آن حقیقت می باشند دیگر معنا ندارد که قرآن بر اساس شرایط مکانی و زمانی و خصوصا بخاطر ترس از طغیان مسلمانان نیمه کاره و بنی امیه و امثالهم بخواهد مطالب حقه اش را تغییر دهد و یا پنهان نماید. اگر قرار بود اسم حضرت امیر در قرآن بیاید می آمد و خود خدا هم بر طبق وعده اش قرآن را حفظ می کرد؛ همچنین می فرمایید که قرآن اصول و مبانی را میگوید و تطبیقات و فروع بر عهده ماست حال سوال این است که مساله مهمی مثل ولایت اگر به صورت مصداقی گفته می شد جهت هدایت تاریخ بهتر نبود، شاید بگویید که عمق مساله ولایت چیزی است که باید اهل تعمق آن را استخراج کنند که باز سوال می شود که اگر مساله ولایت که بر طبق عقیده حقه شیعه نجات دهنده همه دین است فقط بخواهد نصیب متعمقین شود پس اسم هادی خدا برای هدایت سایر مردم عوام که با ظاهر دین برخورد دارند چه می شود. اجرکم عندالله التماس دعا
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: چون حقیقت قرآن بر اساس شرایط مکانی و زمانی نازل شده است نام علی«علیه‌السلام» در قرآن نیامده و چون خداوند وعده داده است قرآن را حفظ کند نام حضرت را در قرآن نیاورد تا قرآن حفظ شود. بالاخره بنده از آخر سؤال شما نفهمیدم که معتقدید نام حضرت در قرآن آمده است و یا معتقدید نیامده؟ گویا با خدا حرف دارید که چرا مصداق مسئله‌ی ولایت را در قرآن متذکر نشده، بنده نماینده‌ی خدا نیستم از خودش بپرسید که چرا در مورد چنین مسئله‌ی مهمی غفلت کرده.بیشتر جواب مادر مورد اشکال آن هایی است که می گویند اگر موضوع امامت علی(ع) مهم بود آن طور که شیعه می گوید، با ید صریحا نام علی (ع) در قرآن می آمد. موفق باشید
نمایش چاپی