بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان
آرشیو پرسش و پاسخ ها
تعداد نمایش
شماره پرسش:
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
37777

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام استاد: نظر شما درباره مرگ مشکوک سید مصطفی خمینی چیه درسته که میگن ایشون رو ترور کردن ‌ امام دستور داده بود. خیلی ممنون میشم حقیقت رو بگین یا منبع معرفی کنید برم دنبالش می‌خوام حقیقت رو بدونم در ضمن از شخصیت الهی و عرفانی امام خبر دارم و کتاب هایی از ایشون خوندم ترور و مسمومیت ساواک؟ یا قتل به دستور امام و اینکه امام فرمودن از الطاف خفیه الهی بود به چه معناست؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: چیزی بیش از این‌که فوت ایشان مشکوک بود و حضرت امام فرمودند: مصطفی امید آینده بود؛ نمی‌دانم. موفق باشید

37135

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام وعرض ادب خدمت استاد گرامی: من مادر دو فرزند هستم پسر ۱۵ ساله و دختر ۷ ساله. پسرم نمازش را وقتی مکلف شد به راحتی می خواند تا اینکه این فتنه پارسال اتفاق افتاد و فامیل همسرم و خود همسرم که به خلاف نظام شدن تاثیر بدی روی ذهن فرزندانم گذاشتند تا اینکه روسری رو از سر دخترم می‌کشیدند و به من می گفتند اینقدر به بچه ها سخت نگیر و به اونها هی تمسخر می کردند که افکار مادرتون خیلی قدیمی است و پسرم هم الا نمازش رو حتما باید بار ها و بارها یادداوری کنم تا بخواند اونم سریع و تند و اگر در مهمانی باشیم نمی خواند و من هم اصلا نمی توانم با خانواده شوهرم قطع رابطه کنم چون زندگی هم به هم می خورد و به راحتی بعضی هاشون کشف حجاب کردند و بحث با آنها فقط به دعوا می‌کشد حتی من آنها را دعوت هم به خانمان کنم بی حجاب می آیند و من جرات ندارم به خاطر شوهرم به آنها چیزی بگیم و فقط نذر می‌کنم که طوری شود به خانه مان نیایند دختر و پسرم از شدت دوست داشتن من فعلا کمی حرف گوش می‌دهند ولی از آینده خیلی می‌ترسم حتی ماه رمضان در پیش است و من جرات نمی کنم به پسرم بگویم باید روزه هایت را تا حدی که می توانی باید بگیری چون شوهرم می گوید او ضعیف هست و تو داری بیخود از او توقع می‌کنی و من رو به اینکه در خانه حوزه علمیه راه انداختی محکوم می‌کند حتی نماز صبح هم می گوید اینقدر نباید پسر مون رو صدا کنم و چند بار به دعوا کشید و می‌گوید نباید بهش بگی خودش بخواد میخونه شوهر خودم نماز رو میخونه ولی نماز صبح هر وقت تمایل داشته باشه میخونه من باید چکار کنم؟ همش سر این اختلاف عقیده ها دعوامون میشه خواهش می‌کنم راهنمایم کنید احساس می‌کنم بچه هام دارند از دست می‌رند ولی همش به خدا میگم به خودت سپردمشون ولی می‌ترسم کوتاهی کرده باشم و به شدت هم با نظام بد شد شوهرم و میدونه من با ولایت فقیه هستم من رو تمسخر میکنه و جلوی بچه ها من رو تخریب میکنه و بچه ها همیشه از من درخواست می کنند تو رو خدا با بابا بحث سیاسی نکن ولی من هم در مقابل شوهر و طایفه شوهرم موضع روشن و قاطعی دارم و مدافع رهبرم هستم حالا خواهش می کنم من رو راهنمایی کنید که چکار کنم؟ ممنون میشم.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: حتماً در جریان هستید که به هر حال ما در این شرایط تاریخی با موضوع حساسی روبرو شده‌ایم که به طور مکرر در جواب کاربران محترم در این رابطه عرایضی شده است. عمده آن است که بتوانیم بدون جدال و در فضای دوستانه و در عین حال منطقی، و با کلمات فاخر و حکیمانه متذکر خطراتی شویم که جهان استکباری برای ملت‌های آزاده و انسان‌های طالب حقیقت پیش آورده و امیدوار باشید بحمدالله ظرفیت جوانان ما طوری است که إن شاءاللّه متوجه می شوند آخرین دین یعنی اسلام جوابگوی عالی‌ترین نیازها  و طلب آن‌‌ها می‌باشد. موفق باشید

37042

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام استاد عزیز: اگر این را به عنوان اصل بپذیریم که هر چه قدرجسمیت محکمتر و قوی تر و ضخیمتر نفس ضعیف تر و لطیف تر است در جسمیت و نفوس جن ها این قاعده صدق نمی‌کند. جسم لطیف است و نفس هم قوی است.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: نفس اجنّه در محدوده خیال، فعّال‌ترند ولی نه در محدوده عقل. موفق باشید

36816

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام: آیا چاکراهای هفتگانه که در طب وعرفان مطرح شده در قران و برنا مه های اسلامی هم هست و تا چه حدی می تواند مورد قبول باشد؟

متن پاسخ

 باسمه تعالی: سلام علیکم: اطلاعی از چاکرای هفتگانه ندارم. موفق باشید

36779

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام علیکم خدمت استاد طاهر زاده عزیز: از اینکه به پرسش بنده توجه دارید و پاسخ می دهید تشکر می کنم. بنده حدود ۲۰ سال است که به نوعی وسواس فکری (بسیار آزار دهنده) دچار شده ام و با اینکه واقف به اشتباه بودن افکار و بالطبع آن کارهای دستوری از آن افکار هستم اما هیچ گاه در مبارزه با این بیماری پیروز نبوده ام علاوه بر نشانه های عمومی وسواس فکری که در اکثر افراد مبتلا به این موضوع در بنده هست، موضوع بسیار آزار دهنده و وحشتناک تری نیز حدود ۲۰ سال است که گریبانگیر بنده است و آن این است که فکرهای سرایتی (بیماری ها، مصیبت ها، ناکامی ها و...) را از طریق دیگران مُسری می دانم و این باعث شده در ارتباط با افراد همیشه دچار اضطراب و وحشت شوم از بابت اینکه مسائل زندگی آنان به بنده نیز سرایت کند و این افکار دائما بدون لحظه ای توقف در ذهن بنده جولان می دهند و باعث اضطراب همیشگی و دائمی شده و تا جایی که باعث شست و شوی زیاد (لباس ها، بدن و...) شده از ترس اینکه در ارتباط با دیگران این اشیاء آلوده شده و حتما موضوعات نگران کننده آنان به بنده نیز سرایت خواهد کرد از جنابعالی در مقام استاد و پدری دلسوز تقاضا دارم راهنمایی یا حتی توصیه های عبادی برای رفع این موضوع جانکاه برای بنده بفرمایید. اجرکم عندالله

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به گفته آیت الله مظاهری در این موارد باید شخصی را که به عنوان الگو و نمونه پذیرفته‌ایم، مدّ نظر قرار دهیم و بر اساس سیره و حرکات ایشان، حرکات و افکار و اعمال خود را تنظیم کنیم. در ضمن خوب است به کتاب «ادب خیال و عقل و قلب» که روی سایت است رجوع شود. موفق باشید

36548

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

از او برای من دو چشم خیس می‌ماند. این گریه‌ مثل چشمه‌ پردیس می‌ماند. گفتم: خدایا رفته‌ام از یاد خوبانت. گفتا: نگو دیگر، فقط بنویس، می‌ماند. یک روز اگر پیغمبران ما را رها کردند. از بین آن‌ها پیش ما جرجیس می‌ماند. یاران حق‌جویم مرا از پیش خود راندند. تنها برایم حضرت ابلیس می‌ماند. فریاد کفرم مسجد و میخانه را پر کرد. ناگاه در گوشم صدا زد: هیس، می‌ماند. 
ابلیس خود رانده شده است و مطرود و رجیم و لعین! اما خوشا به معرفتش که هیچوقت رهایم نکرد حتی زمانی که کافر شدم، فقط یک رانده شده حال رانده شده را می‌داند! ابلیس ای بهترین دوست من بگذار سرم را بر روی شانه‌ات بگذارم و یک عمر تنهاییم را گریه کنم. هیچوقت تنهایم نگذاشتی! چقدر پشت سرت حرف در آورده اند، بخدا قسم تو بهترین دوست منی! در احادیث داریم که الوحده خیر من جلیس السوء! از کجا معلوم جلیس سوء تویی؟ از کجا که آن مدعیان دین و مذهب و می‌پرستی جلیس سوء نباشند. پس ای ابلیس رانده شده که حالم را خوب می‌فهمی امشب مرا تنگ در آغوش بگیر... نگذار برای نماز شب و نماز صبح بیدار شوم! فقط می‌خواهم با تو مست باشم، نمی‌خواهم مثل می‌پرست نماها برای نماز شب دروغین بیدار شوم. ای صداقت محض من به تو پناه می‌آورم از شر حق طلب ها. 

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! در مورد ابلیس این‌طور گفته‌اند: «عیب‌اش این بود که در آینه روی تو ندید / ورنه بر بوالبشری ترکِ سجود، این‌همه نیست». موحدبودن هم حدّی دارد. این‌که گفت می‌خواهد تنها خدا را سجده کند و از مظهری که آینه نمایش همه اسمای الهی بود، غفلت کرد؛ موجب شد تا تنهای تنها گردد و خدا را هم از دست داد. مانند متحجرین و ظاهرگرایان که جناب حافظ از دست آن‌ها کلافه است. آن‌جا که فرمود: «مِی خور که شیخ و حافظ و مفتی و محتسب / چون نیک بنگری همه تزویر می‌کنند». همچنان‌که باز گلایه سر می‌دهد: « بنده پیر خراباتم که لطفش دایم است /  ور نه لطف شیخ و زاهد گاه هست و گاه نیست». 
آن کس که خود را تنها در محدوده باورهای ذهنی متوقف کرده است باید بداند از همان آغاز در موقفی قرار دارد که به نیستی و پوچی ختم می‌شود، زیرا به گرمیِ زندگی در دل باورهای متعالی فکرنکرده، به گرمی حضوری که بسیجیان دیروز با دیدن حضرت امام خمینی «رضوان‌الله‌تعالی‌علیه» فریاد زدند: «ما همه سرباز توایم خمینی» و امروز با دیدن رهبر معظم انقلاب «حفظه‌الله‌تعالی» فریاد زدند: «گوش به فرمان توایم خامنه‌ای».موفق باشید
 

36532

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام: آیا شما گفته اید من هایدگر را در نماز شب خود دعا می‌کنم؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: البته هایدگری که به گفته دکتر سید احمد فردید، منتظر خدایی بود که با انقلاب اسلامی به ظهور آمد و آقای دکتر احمد فردید گفته بودند ای کاش زنده بود و آن خدا را می‌یافت. زیرا فلسفه هایدگر، فلسفه آماده‌گر است و عرایض بنده در بحث «انقلاب اسلامی، انتظار و وارستگی» با نظر به بحث «گلاسنهایت» هایدگر به ظهور آمده است. در آن جا است که انسان ملاحظه می‌کند چه اندازه می‌تواند به هایدگر نزدیک باشد ولی نه هایدگری که در دانشگاه به عنوان درس دانشگاهی مطرح می‌شود، بلکه هایدگر به قرائت دکتر احمد فردید. موفق باشید

36511

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

با سلام و خدا قوت: استاد کانال مطالب ویژه رو چگونه باید مطالعه کنیم؟ آیا از اولین پیام شروع کنیم؟ استاد ما دلمون می‌خواهد با دل این مطالب را قدم به قدم پیش بیایم ولی نمیشه. خدا قوت

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در این رابطه که می‌فرمایید خوب است با سایت «لب المیزان» مرتبط شوید و موضوع مورد نظر خود را با توجه به تقسیماتی که نسبت به موضوعات در آن سایت شده است، گزینش نمایید. خوب است که در این مورد بحث « شرح دعای مکارم الاخلاق» که روی سایت هست را دنبال بفرمایید. موفق باشید https://lobolmizan.ir/leaflet/206

36467

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

با سلام و عرض ادب خدمت جناب استاد عزیزم: فقط می‌توانم بگویم با پیاده کردن رهنمودهای جنابعالی در تمام شئونات زندگی می‌تواند جبران این همه زحمات شما باشد. از حضرت الله بهترین خیرات دنیوی و اخروی را برای حضرتعالی مسئلت دارم. خواستم در مورد متن ذیل نظر حضرتعالی را بدانم، و ازنویسنده متن تحلیلی داشته باشم. التماس دعا شعارهای انقلاب در دوراهی فقه و چپ گرایی! اوایل انقلاب شعار «جامعه بی طبقه توحیدی» بر زبان انقلابیون می چرخید آن زمان که هنوز مدار انقلابی گری برمدار اصلاح داخل بود و نه اصلاح عالم! بعدتر شعارهایی چون «مرگ بر امریکا و شوروی» و «جنگ جنگ تا رفع فتنه در عالم» که بوی اصلاح روند ظالمانه حاکم بر عالم را داشت جایگزین شعارهای قبلی شدند که نشان از تغییر اولویت‌ها از اصلاح داخل به اصلاح عالَم می‌داد. بی گمان شعار «جامعه بی طبقه توحیدی» با فقه سازگاری‌ای ندارد وقتی عباداتی مخصوص ثروتمندان است چون خمس و زکات و حج و امیرمومنان پس از خانه نشینی و در اثر کار و تلاش از ثروتمندان عرب می‌شود اگر چه در زندگی زهد می ورزد. شعار «جنگ جنگ تا رفع فتنه در عالَم» هم نه معقول است نه مشروع چون انسان‌عاقل و فرهنگ دینی در بسیاری موارد برای حفظ جان و مال انسانها، آنها را ناگزیر از تقیه و مدارا می‌داند و نه جنگ. به همین دلیل شعار مرگ بر امریکا که موجب بغض و کینه در دل مردم امریکا وبر افروختن آتش کینه در دل فرعون عصر حاضر است نیز نه با عقل سازگار است و نه شرع. مگر امام‌کاظم (ع) با فرعون عصر خود از در تقیه و مدارا در نیامد و هارون‌الرشید خون ریز را امیرمومنان خطاب نکرد؟! همچنین دیگر امامان شیعه؟ فقه شیعه بشدت بر حفظ جان انسانها و کیان تشیع پای می‌فشارد و رفتاری از سر دور اندیشی با جائران زمانه دارد. برخلاف فقهِ برخی فِرَق منحرف شیعه چون زیدیه، که برجنگ آشکار با ظالمان زمان و نفی تقیه پای می‌فشارند که البته امامان شیعه، پیروان خود را از این فرقه ها برحذر می‌داشتند. اینکه بر اساس کدام قواعد فقهی به یکباره با تایید تسخیر سفارت امریکا، جنگی اعلان نشده با امریکا را آغاز نمودیم، باید حامیان این سیاست توضیح دهند. بنظر می‌رسد با خطای محاسبه گمان می‌شد اگر شاه را به زیر کشیده، با ایجاد یک وحدت و انسجام در ملل مستضعف می‌توانیم آمریکا را هم تضعیف و شاید منفعل نماییم. اما در عمل این درافتادن با قدرت اول اقتصادی و سیاسی دنیا موجب باز ماندن از حل مشکلات داخلی و بعدتر تحمیل جنگی ۸ ساله و بعد تر تحریم‌ها گردید. آیا ضعف قوای داخلی ما متاثر از همین رفتار بین الملل ما نیست؟ اگر پس از پیروزی انقلاب به‌جای رفتن سراغ امریکا سراغ حل مشکلات داخلی و سر وسامان دادن به وضع مملکت رفته بودیم و در قبال ظلم های امریکا در اقطارعالم، به محکومیت‌های دیپلماتیک و هم‌افزایی با دول همراه در مجامع بسنده می‌کردیم یعنی همان سیاست ترکیه یا اندونزی، الان امریکا با یک قدرت اقتصادی منطقه ای مقتدر مواجه نبود؟ شرع در تعیین مصداق و اینکه در تعامل با آمریکا پس از انقلاب، جای تقیه بوده یا مبارزه علنی، تابع عقل است به عبارت دیگر چهارچوب‌ها و احکام از جانب خداست اما تعیین مصادیق احکام کاملا بشری و برخاسته از عقل است. آیا پس از ۴۰ سال عقل حکم نمی‌کند نباید به آن سرعت و فارغ نشده از انقلاب اول سراغ انقلاب دوم می‌رفتیم؟! امروز وظیفه چیست؟! این مسیر که به تحلیل رفتن روز به روز قوای ما می انجامد اخرالامر جز شورش و تباهی ونابودی  را رقم نخواهد زد. ممکن است گمان شود امام حسین علیه السلام بر مدار تقیه عمل ننمود حال انکه گزارش‌های تاریخی حاکی از تحمیل دفاع بر سیدالشهداء است آنجا که در مقابل سپاه حُر و بعد تر عمرسعد خواستار بازگشت شدند از مسیری که امده بودند اما پذیرفته نشد.» متن فوق حدود سال ۹۷ منتشر شده بود و نشان می‌دهد مسیر روشن بوده اما مانع طی مسیر صحیح بوده و هست. آن‌سال در تهران در مسجدی به تبلیغ مشغول بودیم و بابت همین متن‌ها بارها از نهادهای مربوطه خواستند و هشدار دادند و سپس به هشدارشان در سال ۱۴۰۰ عمل کردند و عذر جمع ما را از فعالیت‌ فرهنگی که داشتیم خواستند و ما در حالیکه نمی‌دانستیم چه منتظر ماست! امروز در کنف حمایت باری‌تعالی بهتر و بیشتر از سابق به انجام وظیفه انسانی مشغولیم. راست گفت‌ امیرالمومنین علی علیه السلام که نهی‌از منکر کردن نه عمری را کوتاه می‌کند و نه روزی را کم» عصر جمعه / ۵ آبان ۱۴۰۲

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: حتماً در جریان این مباحث هستید و معلوم است که عرض عریضی دارد. تنها می‌توان گفت به این باید فکر کرد که حضرت امام خمینی «رضوان‌الله‌تعالی‌علیه» متوجه بودند شرایطی فراهم شده تا هژمونی و اقتدار ابرقدرت‌ها بشکند. و چه خوب تشخیص دادند وگرنه اگر کوتاه می‌آمدیم امروز اسرائیل بود که با تئوری از نیل تا فرات بر ما حاکمیت داشت. نشناختن تاریخی که در آن هستیم، مشکل نویسنده این مقاله است. حتی ایشان متوجه نیستند که چرا حضرت اباعبدالله «علیه‌السلام» می‌خواستند جبهه را تغییر دهند و نه آن‌که ترک مخاصمه با استکبار یزیدی را به میان آورند. و اتفاقاً جبهه اموی این را به خوبی می‌دانست. این مشکل، مشکلی است که ما در نگاه و امید به برجام هم داشتیم و متوجه نقش استکبار در این تاریخ نبودیم که اگر ما قدرتمند نباشیم، ما را به چیزی نمی‌گیرند. و بحمدلله رهبر معظم انقلاب راهی را در مقابل ما و جبهه مقاومت گشودند که اساساً تاریخِ دیگری طلوع می کند. موفق باشید           

36402

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

با سلام استاد گرامی: فرض کنید شخصی بر اساس شواهدی که دارد وجود خود را عالم صغیر می‌بیند. چگونه و با چه پرسش هایی می تواند به درستی یا نادرستی این ادراک پی ببرد؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: پس از «معرفت نفس» جناب سید حیدر آملی در مورد عالَم کبیربودنِ انسان از یک جهت، و عالَم صغیربودنِ انسان از جهت دیگر، سخن‌هایی دارد. خوب است در این مورد به کتاب «جامع الاسرار و منبع الانوار» ایشان که به فارسی ترجمه شده است رجوع فرمایید. در صفحه ۲۳ کتاب «فصوص الحکم» در فصّ آدمی که روی سایت هست داریم: در زبان عرفا از آن به انسان كبير تعبير مى‌‏كنند می‌گویند: «اَلإنسانُ عالَمٌ صغيرٌ مُجْمَلٌ و الْعالَمُ انسانٌ كبيرٌ مفصّلٌ»، به این جهت به عالَم، انسان کبیر می‌گویند که هر آن‌چه در انسان مندرج است در عالم نیز هست منتها به صورت تفصیلی، وگرنه از نظر مرتبه، انسان، عالم کبیر است و عالم، انسان صغیر می‌باشد زیرا انسان خلیفه‌ خدا در این عالم است. موفق باشید

36381

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

با سلام و عرض خدا قوت: دانشگاهم در شهری غیر مذهبی است که خب اعتقادات مذهبی یک در ده هزار نفر، تازه وجود کمرنگی پیدا می‌کند. بنده به عنوان کسی که از نوجوانی به دنبال دین و اعتقاداتم بودم برایم این شرایط بسیار پیچیده و سخت شده است. فقط کافی است که هم دانشگاهی هایم متوجه بشوند که بنده انسانی هستم که کمی به مذهب باور دارم، دیگر تمام است. این موضوع را دیده ام که می‌گویم. به شدت حساس هستند که حتی کسی انگشتر هم نداشته باشد! نمازم را در خفا می‌خوانم که بعد به شدت مورد تمسخر و کم محلی قرار نگیرم. شاید گمان می‌کنید دانشگاهم خارج از ایران است ولی نه؛ وضعِ بسیار بغرنجی برایم پیش آمده. بنده تا به حال کسی را توصیه به چیزی نکرده ام. هیچ کس را. تازه مذهبی بودن یک سمت ماجرا است، اگر متوجه بشوند که من اندکی متمایل به انقلاب و رهبری هستم دیگر اوضاع درست بشو نیست و احتمال برخورد فیزیکی هم هست. شاید گمان کنید که دارم پیاز داغش را زیاد می‌کنم ولی بنده فردی نیستم که خودم را گول بزنم. خلاصه که به رسم تقیه نمازم را در خفا می‌خوانم و خیلی سکولار رفتار می‌کنم. سؤال بنده این است که تکلیفم چیست؟ واقعا خیلی در تگنا هستم. با تشکر

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به هر حال با توجه به شرایط تاریخی که داریم و رویهمرفته مردم و جوانان ما معنای دینداریِ اصیل را می‌شناسند. از این جهت نباید شخصیت مذهبی خود را در عین وقار و محبت، پنهان کنید حتی با گفتگوهای دوستانه می‌توانید جوانان را متذکر عالَم دینی بنمایید و تا مرز دفاع از انقلاب، کمک‌شان کنید. موفق باشید 

36373

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام و رحمت خدمت استاد بزرگوار: می‌خواستم اگه امکانش هست برای مطالعه‌ی مباحث تفکر تاریخی سیر مطالعاتی معرفی بفرمایید. (چیستی معنای آن.)

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: رویهمرفته مباحث اخیر از کتاب «سلوک ذیل شخصیت....» گرفته تا کتاب «گوش سپردن به ندای بی‌صدای انقلاب اسلامی» و مباحث «انقلاب اسلامی، جهان بین دو جهان» و پس از آن مباحث «انقلاب اسلامی، انتظار و وارستگی» همه از تفکر تاریخی سخن می‌گوید. می‌توانید از کتاب «سلوک ذیل شخصیت امام خمینی «رضوان‌الله‌تعالی‌علیه» شروع بفرمایید. موفق باشید

36338

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام استاد: این روز ها دارم دنبال یه حرفی یا سخنی می‌گردم تا دلم حال بیاد. بالاخره اون حس و حال اربعین ازم گرفته شده دیگه باید بگردم دنبال حال و شوری که بتونم بگم که منم هستم، ولی انگار حق نورانیت خودش رو از من دریغ کرده. به خدا من هم نمی دونم این چه مسخره بازی هست که حالا که با خودم گفتم باید پای کار انقلاب اسلامی وایسیم دارم سر خودم و بقیه در میارم. چرا نمیشه حتی آدم بود؟ سرباز امام بودن پیش کشم باشه. من میدونم شماهم کاری از دستتون بر نمیاد ولی بالاخره باید با یکی حرف هام رو بزنم که، حتی اونم پیدا نمیشه. دیگه نمیشه حتی توی خونه موند. برای همین بابت این سوال ها معذرت میخوام.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همین‌طور که می‌فرمایید نه از بنده کاری بر می‌آید و نه از دیگری!! مگر این‌که خود هرکس با حضور در تاریخی قرار گیرد که از یک طرف دامِ نیست‌انگاری و پوچی او را تهدید می‌کند و از طرف دیگر افق حضور در تاریخ انقلاب اسلامی مقابل او گشوده شده است. در مورد بحث نیست‌انگاری خوب است سری به ۴ جلسه‌ای که در این مورد عرایضی شد، بزنید https://eitaa.com/matalebevijeh/13805. و نیز سری به سؤال و جواب شماره 36340 بزنید خوب است. موفق باشید

36196

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام و عرض ادب خدمت استاد عزیزم: استاد با اینکه چندین ساله ارادت زیادی به حضرت آقا دارم اما درک مدل رفتار ایشان با افراد غرب گرا برایم مشکل بود. البته ایشان هیچوقت زیر بار نظرات و مواضع آن‌ها نرفت ولی طردشان هم نکرد اما انقلابی‌ها منتظر رفتار تند از ایشان بودند. اما در بین این غرب گراها قضیه‌ی فتنه گرها فرق می‌کرد و مدل رفتار حضرت آقا هم با فتنه‌گرها متفاوت بود. الان سر مسئله‌ی فلسطین وقتی موضع افرادی مثل جواد ظریف، سید حسن خمینی، عراقچی و بقیه را می‌بینم به حکیمانه بودن رفتار حضرت آقا در طول دوران رهبریشون پی می‌برم. ان شاالله تا ظهور حضرت ولیعصر وجود ایشان برای ما حفظ بشود.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: حقیقتاً بصیرت رهبر معظم انقلاب خبر از آن می‌دهد که ایشان به نور حجّت اعلای الهی یعنی حضرت مهدی «عجل‌الله‌تعالی‌فرجه» منوّر می باشند و بی‌حساب نیست که آیت الله ناصری می‌فرمایند: « تبلیغ از امام زمان بیشتر شود، تبلیغ از مقام رهبری بیشتر شود. بنده معتقدم ایشان تنهاست، مخصوصاً وظیفه‌ی روحانیت این است؛ همان طور که تبلیغ از اسلام و قرآن و نظام می‌کند، از مقام رهبری تبلیغ بکند. خدا می‌داند ایشان مؤیَّد از سوی خداست. همه‌ی گرفتاری‌ها و ناراحتی‌ها بر قلب ایشان وارد است. قلب رهبری را امام زمان نگهداری کرده است، بنابراین تبلیغ از مقام رهبری و حمایت از مقام رهبری شود.» موفق باشید

36194
متن پرسش

سلام ای رود رونده! سلام ای چشمان منتظر و خسته! سلام ای برادر، ای دوست و ای همسایه. ای برادر غزه‌ای! ای که ایستادنت کوه ها را در هم شکست و چشمانت انسانیت هر انسانی را به یاد آورد و دستانت غیرت و شجاعت و شهامت را، خونت آب کرد و زنده کرد قلبِ هر مرده را. و پاهایت، عزم را به یادمان آورد. شما مظهر ظهور آخرین انسانید. شما مصداق تمامِ: «مَن عَشِقتُهُ، قَتَلتُهُ و مَن قَتَلتُهُ، فَعَلَیَّ دیَتُهُ و مَن عَلَیَّ دیَتُهُ، فأنا دیَتُهُ» هستید. شما معشوق اویید و بدانید که خونتان بهایی دارد و بهایش در نزد اوست و او خود را، خون‌بهایتان دیده. شما پاره‌های وجود هر مسلمانید. شما عروج مسیح‌گونه عیسی و عصای موسیِ راهگشای تاریخ و قرآن ناطق هر انسانید. شما همسنگرانِ حضرت نوح‌اید، شأنِ دوباره نزول قصه او، یعنی: «وَاصْنَعِ الْفُلْكَ بِأَعْيُنِنَا وَوَحْيِنَا وَلَا تُخَاطِبْنِي فِي الَّذِينَ ظَلَمُوا إِنَّهُمْ مُغْرَقُونَ» کِشتیِ‌تان را چه خوب ساختید در پیش چشمانش و به آب انداختید، و او چه خوب دید. و آری! هر آن‌کس که همسفرتان شد، چشمانش، راه آینده را یافت و دستانش، آغوش قائم را و قلبش، توحید امام را. کجا بودید؟ چه کردید؟ چگونه بودید که هر انسان را به انتخابِ کربلایی‌شدن کشانیدید؟!! شما اُلفت دوباره اسلامید و وحدت دوباره مدینه محمد. ای انسان فلسطینی! ای که بر عریکه تاریخ ایستاده‌ای و عاشقانه و عارفانه بر ترک تاریخ می‌تازی! دستان ما را هم بگیر که قلب هر انسان را به طلبِ «بودن» در جای خود کشانیدی، قلب ما را مشتاق حضورِ دوباره عرشیِ سردار بی‌دست‌مان حاج قاسم. راستی را!! چه شد؟ چه شد که همسنگری با شما، افقِ حیات هر مسلمانی و افقِ حرکت امام ما شد؟ چه شد که ناگهان خانه به دوش، بر قلبِ همه ما سفره انداختید؟! چه شد که سربازان خمینی با راه قدس از کربلا می‌گذرد عزم می‌یافتند و با سینه ستبر راه شما را می‌جستند؟! دل‌های ما همه مشتاق دوباره صلاة در قبله اول مسلمین، «قدس» است تا در تاریکه بیابان جهان امروز سرآغاز خود را بجوییم. پس بخوان به نام الله! و سینه‌ات را ستبر کن، و عزم‌های سست را تیره و تار، و خانه‌های عنکبوت را محو، و بنای دوباره عهدِ از یاد رفته انسانِ امروز را، تازه کن. و شما ای زنان و مادران فلسطینی! زینب‌گونه جان فرزندان و همسران و برادران‌تان را در کف سینی قلب بگذارید و کاخ یهودیان را فرو ریزید، که مکر یهودیان را تنها مادرانگیِ شما آشکار و به هم می‌ریزد. بخوانید: به نام فاطمه، سمیه، خدیجه و زینب، و کاخ هر ظالم را با زبان ستبرتان فرو ریزید، و با این زبان، قلبِ هر انسان را به کربلای خود بخوانید، و امتِ خواب‌زده آخر الزمانی را به امتحانِ کوفی و کربلایی بکشانید. خوشا بر شما! و وای بر ما خواب‌زدگانِ بازی روزمرّه شهر و شهرنشینانِ دهکده سرد و خشکِ جهان امروز. خوشا بزم شیرین‌تان، گوارای‌تان، چشمان‌تان بیدار و دل‌هایتان روشن و دستان‌تان پر توان. به امید دوش به دوشِ شما عرشیان ایستادن و نماز فطر گزاردن در قدس شریف. انشالله سنصلی فالقدس.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: هر اندازه بخواهم در استقبال سخنان شما سخنی گفته باشم؛ نمی‌توانم حقّ این کلمات را ادا کنم. خطاب به شهدای غزه فرمودید: خون‌های‌شان بهایی دارد که بهای آن‌ها نزد حضرت حق است. آری! این خون نه تنها یک بها، که قرارگرفتن در آغوش خداوند است، بلکه بهای زیادی دارد که اولین آن رسواکردنِ یک تاریخ دروغ به جهانیان از طریق فرهنگ نژادپرستِ غربی است. ما غرب را از طریق جنایات اسرائیل و پشتیبانی سران غربی شناختیم.
فرمودید که شهدا و مردم صبور غزه، پاره‌های وجود هر مسلمانی هستند. حقیقتاً همین است گویا ما داشتیم خود را و جهانی که از طریق شهدای‌مان در مقابل‌مان گشوده شده بود، فراموش می‌کردیم و این صبر و توکل مردم غزه بود که ما را باز به یاد خودمان آورد و این‌که جهان ما چه اندازه بزرگ‌تر از جهانی است که غرب در مقابل غرب‌زدگان و اسلامِ متحجّرین در مقابل مقدسان بی‌تاریخ گشوده است.
فرمودید هر آن کس که همسفر شهدا و مردم صبور غزه باشد، چشمانش راهِ آینده را یافته است. آری! در همین رابطه رهبر بصیر انقلاب متذکر می‌شوند که راهِ آینده، راه فلسطین است و این حکایت تفکر تاریخی ارزشمندی است. می‌فرمایید با نظر به حضوری که نسبت به اقامه نماز در قبله اول مسلمین داریم می‌توانیم در تاریک‌خانه بیابانِ جهان امروز، سرآغازِ خود را بجوییم. آری! حقیقتاً ما در سرآغازی قرار گرفته‌ایم که به هر قیمتی که هست در غزه، با روحیه صبر و توکل آن مردم شروع شده است، وگرنه گرفتار بلای بی‌تاریخی خواهیم شد. ما در شرایط ظهور بیّنه‌ای هستیم که تمام معنای اسلام را به میان آورده است.
به هر حال تنها می‌توان گفت چه اندازه این سخنان که از عمق جان‌تان و بر اساس فهم تاریخیِ تان بر زبان آوردید؛ سخن همه ما هست که خطاب به مردمان صبور غزه می‌فرمایید: «شما الفتِ دوباره اسلام هستید» به همان معنایی که رهبر معظم انقلاب در ملاقات با شیخ ابراهیم زکزاکی فرمودند: «امروز یکی از مظاهر قدرت اسلام همین مسائل است که در فلسطین در حال روی‌دادن است... قدرت باورنکردنی اسلام در فلسطین».
حال می‌فهمیم چگونه انسان‌ها می‌توانند ذیل اسلام در این تاریخ نه‌تنها خود را معنا کنند، بلکه معناها بیافریند و زندگی گمشده در بی‌معنایی را که اسرائیل نماد آن است، به سُخره بگیرند. اگر واقعیت زندگی بدون تاریخ نیست، زندگی در این زمانه حضور در تاریخی است که ذیل انقلاب اسلامی در فلسطین با صبر و توکل آن‌ها در حال شکل گیری است تا بشر جدید متوجه شود بدون تفسیر قدسی و دینی از جهان، عملاً گرفتار بی‌تاریخی و پوچی می‌شود که اسرائیل، نماد آن است. موفق باشید       

 

36188

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

با سلام: برای این که هم عرفان محیی الدین عربی را داشته باشم واز سوی دیگر گرفتار همه خدایی نشوم، باید به چه نکاتی توجه کنم؟ با تشکر!

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: خود جناب ابن عربی طوری سخن می‌گوید که هرگز چنین مشکلی پیش نمی‌آید مگر کسانی که متوجه سخنان او نمی‌شوند. موفق باشید

36112

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

با سلام و احترام فهم بیشتر، جمله: افق بزرگ دیانتی که امام خمینی (ره) متذکر آن شده اند، و باید بشر جدید با آن روبرو شوند. از چه طریق امکانپذیر است؟ باتشکر

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: عرایضی تحت عنوان  «دیانتی که می‌تواند جوابگوی امروزمان باشد»   https://eitaa.com/matalebevijeh/13690 و «انقلاب اسلامی و فهم امام خمینی از انسان و جهان مدرن» https://eitaa.com/matalebevijeh/10680  شده است امید است بتوانید تا حدّی نسبت به آنچه در طلب آن هستید آگاهی بیابید. موفق باشید

35875

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

با سلام خدمت شما استاد بزرگوار: شما در صوت فصوص‌الحکم، فص یحیوی (صوت شماره ۱۷۳ فکر کنم هست) که از قول ابن عربی که در فتوحات می‌گوید: من با واهمه، خدای خودم را خلق کردم و مدتها با او بودم بطوریکه غذایی نمی‌خوردم. به نظر شما این خدایی که ابن عربی می‌گوید، خدای ساختگی نیست؟ با تشکر از الطاف شما!

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بحث در این موارد بسیار حساس است و باید فضای سخن و جایگاه آن برای خواننده از قبل روشن شده باشد که جز خداوند کسی آن‌طور که شایسته اوست، او را نمی‌شناسد. به همین جهت تأکید می‌شود اگر افراد ذوق خاصی که برای رجوع به فصوص در خود نمی‌یابند، خود را به زحمت نیندازند، یا لااقل با دنبال‌کردن کتاب «تمهیدالقواعد» ذهن خود را آماده نمایند. زیرا بیشتر با مواجه شدن با چنین مباحثی، انسان باید بتواند در درون خود آن مباحث را تصدیق نماید. موفق باشید

35872

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام استاد بزرگوار: ما شاگرد شما هم حساب نمیشیم قصد جسارت ندارم اما چند بار به تازگی از حضرتعالی شنیدم که می‌فرمایید ملاصدرا در تعریف نفس می‌فرماید جسم آلی به منابع مراجعه کردم تعریف ملاصدرا از نفس به این صورت است کمال اول لجسم آلی ذی حیات بالقوه و این با انچه حضرتعالی می‌فرمایید متفاوت است. لطفا در مسیر اربعین به ما دعا کنید.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! منظور همان «کمال اول لجسم آلی» است. بیشتر اشاره بنده از آن جهت است که متوجه باشیم همان جسم است که مظهر نفس است و ما نفس را در همین جسم بنگریم و نه آن طور که افلاطون می‌گوید که جسم به عنوان موجودی مادی جدای از نفس باشد. مفصل این بحث در ابتدای کتاب «معرفت نفس و حشر» از قول جناب صدرالمتألّهین مطرح شده است. موفق باشید

35775

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

با سلام: نصرالله پورجوادی: «روشنفکر دینی می‌خواهد از دین استفاده ابزاری کند. می‌خواهد دین را طوری بزک کند که با آن بزند تو سر مارکسیسم. روشنفکران دینی ما کارشان را با مبارزه با مارکسیسم آغاز کردند. من نمی‌دانم آنها در سال ۵۷ از انقلاب استفاده ابزاری کردند تا مارکسیست‌ها را از صحنه خارج کنند یا نه، ولی مطمئن هستم از دین استفاده ابزاری کردند تا با آن انقلاب کنند. پروژه روشنفکری دینی در ایران با شکست مواجه شده و آینده‌ای نه در ایران دارد و نه در هیچ کشور دیگر. چون انسان در عصر جدید می‌خواهد در جامعۀ جدید زندگی کند. با دیدی جدید می‌خواهد آیندۀ خود را بسازد، در این جامعه دین هم می‌توان داشت، ولی تا جایی که از آن دین استفاده ابزاری نخواهند بکنند.»

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! روش حضرت امام خمینی «رضوان‌الله‌تعالی‌علیه» همان سیره پیامبر و امامان «علیهم‌السلام» بود و مردم ما نیز ذیل شخصیت امام انقلاب کردند و نه ذیل روشنفکران. موفق باشید

35520

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام استاد عزیز: متاسفانه امثال بنده ، نتونستیم خوب درک کنیم که چقدر نیاز داریم حضرت حجت (ارواحنا له الفداء) ظهور کنند . آنچنان که باید، احساس نیاز نمی‌کنیم و مشتاق نیستیم وحتی خیلی بدتر از این گاهی می‌ترسم. چون یه بار یکی از افراد انقلابی مشهور گفتن که اگه امام زمان ظهور کنند دیگه ثواب عبادات ما خیلی کمتر میشه و... . چکار کنم نگاهم به قضیه درست بشه؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: هر آن‌کس که به دنبال بهترین بودن برای خود و برای جهان بشری است، مسلّم در مقام انتظار نسبت به حضرت حجّت «عجل‌الله‌تعالی‌فرجه» قرار دارد از آن جهت که به بدی‌ها و پلشتی‌ها رسمیت نمی‌دهد. مهم این نیست که ما هنوز شایسته حضور ذیل آن حضرت قرار نگرفته‌ایم، مهم آن است که در طلب چنین حضوری باشیم و این، خود به خود شایستگی لازم را پیش می‌آورد زیرا برای بدی‌ها رسمیت قائل نشده‌ایم. موفق باشید

35480

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام آقای طاهرزاده: من تازه با شما آشنا شدم ولی یه کم از پرسش و پاسخ هاتون را خواندم میشه لطفا برام دعا کنین مشکلم حل بشه❤️❤️

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به لطف الهی خداوند جبهه حق را در مسیر شما بگشاید. پیشنهاد می‌شود بعد از مطالعه کتاب «جوان و انتخاب بزرگ» سری به مباحث «ده نکته در معرفت نفس» بزنید خوب است. موفق باشید https://lobolmizan.ir/book/71?mark=%D8%AF%D9%87%20%D9%86%DA%A9%D8%AA%D9%87   
https://lobolmizan.ir/sound/641?mark=%D8%AF%D9%87%20%D9%86%DA%A9%D8%AA%D9%87

 

35292

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

با سلام و درود ویژه خدمت شما استاد عزیز: نظر مبارک حضرتعالی چیست؟ آقای خامنه ای نمی شود که همه مقصر باشند غیر از شما. مردم مسئولیت پذیری را از شما یاد می‌گیرند. رهبری که در این ۳۴ سال که از تصدیشان می‌گذرد نشان داده‌اند توانایی اعمال سیاستهای مد نظر خود را دارند. چه در دوره سیدمحمدخاتمی که با یک سخنرانی و هشدار اسباب بسته شدن تقریبا تمامی روزنامه‌های حامی اصلاحات شدند چه در مجلس هفتم که باز با یک هشدار جلو ورود کاندیداهای با نام و بی‌نام و نشان اصلاح‌طلبان را گرفتند، چه بعدا که مانع سرمایه گذاری آمریکایی ها پس از برجام شدند، چه بعدا که با طرح مورد تایید ایشان بنام اقدام راهبردی، مانع جوش خوردن برجام در دوره دکتر روحانی شدند و چه الان که با قدرت کاملا یکدست، از ایشان به یک اشاره است از سران قوا به سر دویدن. خوب طبعا این رهبر واقعا مقتدر، بایست  بخش عمده مسئولیت وضع فعلی را بپذیرد، به هرحال این همه سیاستهای شما که با پی‌گیری مجدانه‌تان عملی شده آثاری داشته، مثل تشدید بحران با آمریکا، یا تشدید تنش‌ واختلافهای داخلی در اثر حذف منتقدین از گردونه قدرت، یا ناامیدی و مهاجرت در اثر سیاستهای مختلف سیاسی و اجتماعی و اقتصادی یا فقر، و فلاکت در اثر استمرار تحریم آمریکا و.... نمی‌شود که همه مقصر باشند غیر از شما که مقتدرانه سیاستهایتان را به پیش بردید. از یاد نمی بریم که در اواخر دوره روحانی در جمع کارمندان وزارت خارجه خوب آنها را شیرفهم کردید که سیاست‌گزار منم و شما بیش از مجری سیاستها نیستید.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بصیرت مقام معظم رهبری آن است که در عین تذکر به دولتمردان سعی می‌کنند در امور دولت‌ها دخالت نکنند تا ابتکارات آن‌ها در مدیریت‌شان محفوظ بماند و ملاحظه کردید در همین رابطه پیشنهاد دولت آقای روحانی را در رابطه با مذاکره با آمریکا ردّ نکردند با آن‌که از همان ابتدا فرمودند من به آمریکا اعتماد ندارم. و اتفاقاً به کمک همین روحیه است که جامعه و مردم به بلوغی می‌رسند که خودشان ذیل رهنمودهای حکیمانه رهبر انقلاب، امور خود را جلو ببرند. تفاوت نگاه مقام معظم رهبری و به طور کلی تشیع, با نگاه داعشی‌گری نسبت به مردم دقیقاً همین جا است. موفق باشید

35288

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

با سلام خدمت استاد بزرگوار: در کتاب فصوص محیی الدین ره می‌فرماید، چون برای ما همه حقایق و علم خداوند ظاهر نشده است، همه‌ خداوند را نمی‌بینیم و برای هیچ کس این اتفاق نمی افتد، می‌خواستم عرض کنم حتی برای انسان کامل هم همه خداوند ظهور نمی‌کند؟ طبق آیه سوره یس می‌فرماید، «کل شئ احصیناه فی امام مبین»، یا در آیه الکرسی می‌فرماید، «لا یحیطون به شی من علمه الا بما شاء»، به علم خداوند کسی محیط نیست مگر کسانی که او بخواهد، انسان کامل هم با همه خداوند رو در رو هست یا به اندازه که ظهور می‌کند رو در رو می‌شود؟ با تشکر.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: با اینکه هر آنچه نیاز انسان است در امام معصوم هست، ولی باز رسول خدا «صلوات‌الله‌علیه‌و آله» در خطاب به حضرت حق عرضه می‌دارند: «مَا عَرَفْنَاكَ حَقَّ مَعْرِفَتِكَ وَ مَا عَبَدْنَاكَ حَقَّ عِبَادَتِكَ». موفق باشید

35164

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام استاد عزیزم: در کتاب ادب خیال عقل فرمودید باید کتب عالمان بزرگ را مطالعه کنیم و برنامه ریزی داشته باشیم. من مادر دو فرزند و خانه دار هستم و چند سالی ست مباحث شما را دنبال می‌کنم و همیشه سعی کردم با برنامه جلو برم اما تو این برنامه های که می‌ریزم اخیرا یه کمبودی حس می‌کنم. انگار این کتاب خواندن ها و ویس گوش کردن ها و خلوت داشتن ها دیگه منو راضی نمیکنه. انگار باید حرکتی دیگر انجام بدم. در درون خود جستجو کردم و فهمیدم چقدر تشنه افرادی هستم هم دل و هم فکر و هم کلام... من حس می‌کنم خیلی نیاز به حضور در جمع هایی دارم که منو بفهمن و بتونم باشون صحبت کنم و راه پیدا کنم. نمی‌دونم باید کجا برم و چه جوری شروع کنم فقط می‌دونم روحم نیاز به اینگونه ارتباط ها پیدا کرده. چند جلسه ای به جلسات سها آمدم و لذت بردم اما هنوز راهمو پیدا نکردم. نمی‌دونم باید چیکار کنم. اون نشاطی که قبلاً داشتم هم ندارم. تنها تغذیه روحم و حال خوبم در حال حاضر کتب شما استاد عزیز و قرآن و نهج البلاغه است وگاهی نوشتنهایی که از دل بیرون می‌آید. استاد لطفا کمکم کنید

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همان‌طور که مکرر عرض شد باید به حضوری دیگر اندیشید. چگونه ممکن است که انسان تا آن جا راه را رها کند و به بیراهه قدم  زند که ستایش گر قاتل عمر خود شود، وقتی هر آنچه معنای زندگی را از او می رُباید را دوست می دارد؟ مشتاق اموری می‌شود که بر سرگردانی او می‌افزاید و خواهان چیزهایی است که نیست، آری! چیزهایی که نیستند و جاودانگی را از او می رُبایند و چون احساس جاودانگی را از دست داد چه اندازه در بودن خود احساس پوچی می‌کند. این‌جا است که همه راه‌ها برای او بن‌بست است، زیرا اصیل‌ترین راه که تماشای خود می‌باشد به عنوان بنده، حضرت ربّ العالمین را گم کرده است، راهی که هم اکنون او را تا بیکرانه ترین حضور حاضر می کند و معنا می‌بخشد و با حضور در آن ساحت  به جای آن که از رفتن فرار کند به راحتی رنج رفتن را که همه زندگی است به جان می‌خرد. رنجی که در هر قدمی که برمی دارد زندگی را به او نشان می‌دهد. دوریِ این رفتن ها چه اندازه دردناک است هرچند با راحتی و رفاه همراه باشد. راحتی‌های پوچ و بی‌ثمر. این است راز نیست‌انگاری، راز بودن‌های سرد و بی‌ثمر به جهت فرار از رفتن که شأن حضور در حقیقت است. این‌جا است که با حضور در تاریخ توحیدی که با انقلاب اسلامی شروع شد و احساس و شور معنوی که به سراغ انسان می‌آید، از نیست‌انگاریِ این دوران عبور کرد. موفق باشید

نمایش چاپی