بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان
آرشیو پرسش و پاسخ ها
تعداد نمایش
شماره پرسش:
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
970
متن پرسش
با سلام. [با توجه مباحث معرفت نفس شما]، 1- این نفوس(اماره، لوامه و ...) و قواهایی(شهویه، غضبیه و ... ) که منشورگونه به نفس انسانی نسبت می دهند، را چگونه با نفس واحد مرتبط دانیم؟ آیا همانطور که عرض شد، این موارد مانند رابطه منشور و نور است یا باید از وجه دیگری به آن نگریست؟ آیا مشکل وحدت و کثرت برای نفس پیش نمی آید؟ و یک نکته دیگر آنکه چگونه است که نفسی که ما داریم روحیست که خدا در کالبد ما دمیده است ولی قسمتی از آن بدون حضور شیطان، ما را به سوء ترغیب می کند؟ (مگر این نفس نباید خواص والد خود را به ارث برده باشد) 2- شما فرمودید که نفس پس از تولد مدتی در حال مرتاضیست تا بتواند بر بدن تدبیر کامل نماید و مثلا بتواند کنترل دست و پا را در اختیار گیرد. حال سوال اینجاست که زمانی که هنوز انسان اول کار است و یا حتی جنین است، چه موجودیتیست که اعمال حیاتی را به این خوبی تدبیر می کند و مثلا نبض قلب دیگر نیازی به ریاضت نفس برای تدبیر ندارد و از ابتدا به خوبی می زند. آیا خود تن این کار را بصورت غریزی انجام می دهد و یا اصلا غریزه یعنی تدبیر مستقیم الهی در بدن؟ 3- از امیرالمونین(ع) روایت داریم که نوزاد تا 40 روزگی همبازی ملائکه است، چه اتفاقی بعد از 40 روزگی بر سر نفس می آید که ارتباطش با عالم ملکوت به یکباره اینقدر کم می شود؟ آیا دلیلش وجوب همان ریاضت شدید نفس برای به دست آوردن تدبیر بدن تا 4-5 سالگی است که ارتباط قویش با عالم ملکوت مانع آن می شود؟ 4- فرموده اید که برای هر یک از عوالم (دنیا، برزخ، قیامت) تنی متناسب برای نفس در نظر گرفته شده است تا نفس بتواند با آن تن ادامه حیات دهد. سوالم کمی گنگ است ولی هضم این موضوع برایم کمی ثقیل است که چرا این نفس با این قوت باید همیشه به تنی برای سیر وابسته و یا بهتر بگویم اسیر باشد؟ 5- آیا در خواب هم نفس ما سوار بر تنی مخصوص برای سیر می شود؟ 6- آیا عالم ذر هم نفس دارای تن بوده است؟ با تشکر
متن پاسخ
علیکم السلام، باسمه تعالی 1- قوای نفس تجلیات نفس‌اند در مواطن خاص و با تجلی آن ها وحدت نفس محفوظ است. نفس انسان از روح خدا – به عنوان بالاترین مخلوق – است و ربطی به والدین ندارد که ارثی از آن‌ها برده باشد و از آن جهت که دارای کشش‌ها و گرایش‌های مختلف است وَجهی دارد که به جنبه‌های بدنی و زمینی متمایل است، همان‌طور که وجهی دارد که به جنبه‌های معنوی تمایل دارد 2- شاید در دوره‌ی جنینی هم موضوعِ آمادگی جنین مطرح باشد که از همان ابتدا قلب در جنین ظهور نمی‌کند و باید نفس جنین بر روی بافتی که باید قلب شود تمرکز کند 3- شاید منظور حضرت آن باشد که برای جنین تا چهل روز هنوز حضوری در بدن برایش فراهم نشده و چون توانست بدن را تدبیر کند توجه آن به بدن شروع می‌شود 4- مجردات عموماً تجلیاتی دارند که این تجلیات برای نفس ناطقه در برزخ و قیامت بدن انسان محسوب می‌شود و تنها بدن دنیایی است که جهت سلوک نیاز به ان هست ، بدن‌های برزخی و قیامتی حاصل ملکات و اخلاقیات انسان است 5 و 6- بدن به معنی دنیایی آن که وسیله‌ای است در اختیار نفس فقط مربوط به دنیا است. موفق باشید
969
متن پرسش
با عرض سلام و خسته نباشید خدمت استاد گرامی ببخشید استاد با توجه به بحث برهان حرکت جوهری این نظریه که اگر بتوان با سرعت نور و بیشتر حرکت کرد زمان به عقب برمیگردد آیا توجیهی دارد یا رد می کند؟ مگر میشود قوه هایی که به فعل تبدیل شدند مجددا به قوه تبدیل شوند؟ یا اینکه قوه ها به فعل تبدیل نمیشوند اما این وقایعی که ما میبینیم در تبدیل قوه به فعل نقشی ندارند که به نظر نادرست می آید . سوال دیگری داشتم آیا این جمله ی بنده درست است یا نه که قوه هایی که به فعلیت رسیدنددر زمان پیامبر باعث شد که فیض الهی منجر شود و زمینه برای وجود مبارک حضرت محمد (ص) آماده شود؟ ببخشید استاد من مدتی است دچار ناامیدی شدم (البته مطمئن نیستم ناامیدی است) احساس می کنم تحمل زندگی را ندارم یعنی فکر اینکه چندین سال دیگر زندگی کنم مرا اذیت می کند.مدتی است به خواندن کتاب های معرفتی بی رغبت شدم اصلا حوصله ی اینکه درس بخوانم یا خرید بروم را ندارم.غم عچیبی دارم واقعا آرزو دارم از این دنیا بروم.البته به خاطر بار گناهانم از مرگ میترسم اما ترجیح میدهم که نباشم و میتوانم خودم را سرگرم کنم اما به نظرم غفلت است.اصلا به نظرم مسخره هست همه چی لطفا مرا راهنمایی بفرمایید باتشکر فراوان
متن پاسخ
علیکم السلام، باسمه تعالی چون زمان، ذاتی عالم ماده است و ریشه در حرکت ذاتی عالم دارد، برگشت به عقب برای عالم ماده معنی ندارد و در عالم مجردات است که گذشته و آینده جمع است و می‌توان در گذشته و آینده حاضر شد. بعید است بتوان بعثت نبی‌اکرم«صلواة‌الله‌علیه» را در رابطه با فعلیت‌یافتن قوه‌های عالم ماده تفسیر کرد، زیرا هنوز ذات عالم ماده از ماده‌بودن در نیامده تا از آن جهت در عالَم دیگری قرار گیرد. در کتاب «ادب خیال و عقل و قلب» به‌خصوص در قسمت دوم کتاب در رابطه با علت بی‌رغبتی نسبت به مطالعه عرایضی مطرح شده و از نظر مشکل روحی شاید ریشه‌ی فیزیولوژیک داشته باشد و عدم تغذیه‌ی مناسب و یا عدم ترشح هورمون‌های لازم در میان باشد، خوب است با روان‌پزشک موضوع را در میان بگذارید. موفق باشید
968
متن پرسش
با سلام افرادی را سراغ داریم که در شبانه روز 4-5 ساعت بیشتر نمی خوابند و مشکلی هم ندارند. و یا فردی را می شناسم که در شبانه روز فقط یکبار غذا می خورد و بدنش هم سالم است و لاغر نمی شود. می خواستم ببینم آیا راهی هست که من هم مانند اینگونه افراد خواب و خوراک خود را کم کنم؟زیرا معصومین فرموده اند روزی دو وعده بخورید در حالیکه اکنون اکثر افراد سه وعده میخورند. لازم به ذکر است که من فردی نسبتا" لاغرم و چند ماه برنامه دو وعده غذایی را اجرا کردم و کمی لاغرتر هم شدم.
متن پاسخ
علیکم السلام، باسمه تعالی هرکس طبیعت خاص خود را دارد. شما سعی کنید بیشتر از هشت ساعت نخوابید و هراندازه طبیعت شما اجازه داد که آن را کم کنید بهتر است، ولی در جوانی خواب‌تان کم‌تر از شش ساعت نباشد ممکن است در رشد شما آثار منفی داشته باشد. در مورد غذا هم به طبیعت خودتان نگاه کنید، طوری غذا بخورید که در عین پرخوری‌نکردن تا چهل‌سالگی لاغر نباشید. آنچه موجب می‌شود که خواب افراطی و یا حرص به غذا در انسان رشد کند غفلت از اُنس با حقایق روحانی و معنوی است. موفق باشید
967
متن پرسش
باسمه تعالی با سلام حضور استاد گرامی کلیت سوال درباره ایمان وراه تقویت آن تا رسیدن به یقین کامل است: * پشتوانه ایمان چیست؟یعنی برای آنکه بدانیم آنچه که آن را واقعی میدانیم حقیقتا واقعی است(در حالی آن غیب است) چه راهی هست؟آیا استدلال عقلی ما را بی نیاز میکند؟( یا باید بکند )و یا اینکه نه؛باید ایمان ما به شهود ختم شود؟ آیا این انتظار نابجایی است؟ *ما در توسلمان به اهل بیت علیهم السلام می توانیم انتظار پاسخ بگونه ای داشته باشیم که ما مطمئن کند که اوهست و همانگونه است که ما میشناسیمش و اصلا زمانی که او را مخاطب خود قرار داده ایم واقعا او مخاطب ما است,شاید ما گمان میکنیم که او را مخاطب قرار داده ایم و با او ارتباط داریم ولی خود را فریب داده و مثلا با خود سخن میکنیم و اگر اشک میریزیم ناشی ازچیز دیگری است(مثلا خستگی یا مشکلات روزمره یا..) *آیا ایمان امری ارادی است یعنی ما سعی کنیم با افزایش علم(عقلی و نقلی) و عمل در حد خودمان باور مندتر بشویم و میشویم؟ با تشکر از دقت نظر و وقتی که صرف میکنید التماس دعا
متن پاسخ
علیکم السلام، باسمه تعالی قلب انسان حقیقت را می‌شناسد، باید از طریق عقل متوجه آن حقیقت شد و با تزکیه و رعایت احکام شرعی، قلب را آماده کرد که با حقایق مأنوس شود. گفت: «اول قدم آن است که او را یابی...دوم قدم آن است که با او باشی» اگر معرفت کافی به جایگاه اهل‌البیت«علیهم‌السلام» یعنی انسان‌های کامل داشته باشیم و انسانیت را بشناسیم می‌توانیم نظر آن ذوات مقدس را بر قلب خود احساس کنیم و به‌خصوص در زیارت آن‌ها تأثیر آن‌ها را در اصلاح خود به‌خوبی دریافت نماییم. پس از آن‌که عقل را در تشخیص حقیقت به میدان آوردیم و تزکیه‌ی لازم را انجام دادیم نور ایمان خود به خود تجلی می‌کند. موفق باشید
966
متن پرسش
با عرض سلام خدمت استاد گرامی ببخشید استاد من مدتی هست که احساس می کنم دچار وسواس شدم یعنی نمیدونم شایدم وسواس نباشه.مثلا وقتی وضو میگیرم همش فکر میکنم اشتباه گرفتم و حداقل باید دو بار بگیرم تا خیالم راحت شه.آخه هر چقدر با دین بیشتر آشنا میشم حیفم میاد که از دست بدم فرصتو و وضوی اشتباه بگیرم.برای نماز هم همینجور شدم دو سه بار باید نماز مثلا مغربو بخونم تا خیالم راحت شه.آخه وقتی یاد این حرف شما میفتم که" میخواید سریع نماز بخونید که بعدش چه کار کنید "باعث میشه بیشتر ترغیب بشم به دوباره خوندن نماز.و میترسم که نمازم از دست بره.برای همین چندین بار میخونم.نمیدونم این وسواس از شیطان است یا نه.لطفا راهنماییم بفرمایید با تشکر فراوان
متن پاسخ
علیکم السلام، باسمه تعالی چنانچه وضو و نمازی که می‌خوانید مطابق دستوری است که فقهای گرامی گفته‌اند و از نظر فقهی اشکالی به آن نیست حق ندارید آن وضو و نماز را باطل بپندارید و دوباره وضو بگیرید و یا دوباره نماز بخوانید، شما با این کار ادعا دارید فقها را قبول ندارید. آری! سعی کنید همان وضو و نماز را با طمأنینه انجام دهید و معلوم است که ما نمی‌توانیم در تمام طول وضو و نماز حضور قلب داشته باشیم و خداوند هم با توجه به همین ناتوانایی‌هایی که در ما می‌بیند از سر رحمت با ما برخورد می‌کند. موفق باشید
965
متن پرسش
با عرض سلام و التماس دعا. از خدمت استاد راهنمایی و مطالبی در مورد راه درست طلبگی،نیاز های یک طلبه در آینده،زندگی خانوادگی طلبه،و آنچه که یک طلبه باید در دست داشته باشد تا بتواند از این بازار رنگارنگ حوزه جان سالم به در برد؟ظاهرا جزوه ای موجود است که ما هرچه کردیم بدست نیاوردیم.
متن پاسخ
علیکم السلام، باسمه تعالی جزوه‌ی «عالم طلبگی» و کتاب «ادب خیال و عقل و قلب» که در سایت هست، إن‌شاءالله مفید خواهد بود. موفق باشید
964
متن پرسش
سلام. 1- قوانین که برای نفس انسان فرمودید آیا بر نفوس اجنه هم حکم فرماست؟ و آیا ملائک هم نفس دارند؟ اگر دارند تفاوتشان با نفوس آدمی چیست؟ 2- آیا اجنه یا ملائکه وقتی در یک جسم (حیوان یا انسان) حلول می کنند، این یک جسم واقعیست یا اینکه فقط چشمان ما آن را می بیند؟ (چیزی شبیه شعبده) و اینکه وقتی آنها بصورت مادی ظاهر می شوند(خصوصا اجنه) از قدرتهای نفسانیشان کاسته می شود و آسیب پذیر می شوند؟ در قرآن آمده است که اجنه در زمان حضرت سلیمان(ع) غواصی و بنایی می کردند. آیا این کارها مستلزم مادی شدن آنها بوده است؟ و یا در روایات است که چشم راست ابلیس توسط حضرت ابراهیم(ع) با سنگ کور شد. 3- برخی از پیشگوهای بزرگ که متاسفانه اکثر شیطانی بوده اند چگونه توانسته اند آینده را (البته تا حدی) پیشگویی کنند؟ (مثل نوسترناداموس که کابالائیست است) تا آنجایی که بنده می دانم اجنه (آنهم اجنه شیطانی) قدرت خبرگیری از آینده را ندارند. مگر نه اینست که قدرت خبرگیری از آینده در حیطه قدرتهای نفوس پاک است و البته به اذن خدا؟ پس این پیشگوها این اخبار را از کجا کسب کرده اند؟
متن پاسخ
علیکم السلام، باسمه تعالی 1- اجنه هم مثل ما جسم دارند و نفس دارند، منتها جسم آن‌ها از مارجٌ مِن نار است ولی ملائکه چنین نیستند 2- حلول پذیرفتنی نیست، اجنه خیال انسان‌ها را تحت تأثیر قرار می‌دهند و ملائکه با الهام خود قلب‌ها را منوّر می‌کنند و به شعور انسان کمک می‌کنند 3- اجنه می‌توانند به صورت مادی در آیند 4- شیاطین که از جنس اجنه‌اند می‌توانند اخبار غیبی را از عالم بالا سرقت کنند که در بحث در سوره‌ی حجرات و سوره‌ی قاف مطالبی عرض شد و روشن شد همان‌طور که مال دزدی برکت ندارد خبرهای دزدی هم در نهایت کارساز نیست. موفق باشید
963
متن پرسش
با سلام، [با توجه به مباحث معرفت نفس شما] 1- در طی الارض دقیقا چه اتفاقی برای تن و نفس می افتد؟ آیا نفس با توجه قدرتی که کسب کرده در قواعد زمان تصرف می کند؟ آیا تن تکثیر می شود؟ (چون در حکایات افراد طی الارض شده داریم که همزمان توسط افراد مختلف دو شهر دیده شده اند) و یا اینکه اصلا تن تکان نمی خورد و این نفس است که در چندین جا حاظر می شود. 2- رابطه مدیریت تن توسط مغز با مدیریت تن توسط نفس چگونه است؟ آیا نفس مستقیما ضربان قلب، تنفس، مغز و ... را تدبیر می کند و یا اینکه نفس تنها مغز را تدبیر می کند و مغز هم با توجه به قدرتش بقیه اعمال حیاتی را؟ 3- در مرگ مغزی چه اتفاقی بر سر نفس می آید؟ مگر نفس وقتی خودش عمیقا در می یابد که این بدن دیگر قابل تدبیر نیست آن را رها نمی کند؟ پس وقتی رها نکرده و مثلا هنوز قلب و سایر اعمال حیاتی را کنترل می کند، یعنی اینکه امید به تدبیر بدن دارد. پس چرا اجازه ساقط کردن تن توسط پزشکان صادر می شود؟ و اینکه در این مدت نفس در دنیاست یا در برزخ؟ یا چیزی مابین دنیا و برزخ؟ 4- نحوه درمان حضراتی مانند شیخ حسنعلی نخودکی و یا آقای نباتی آیا انرژی درمانیست (کمک از اجنه) یا تصرف در نفس شخص بیمار است که نفس خود شخص را بارور کند تا بدنش را ترمیم گرداند یا اینکه نفس خودشان مستقیما در بدن شخص بیمار تصرف می کند و یا اینکه اصلا مستجاب الدعوه هستند؟
متن پاسخ
علیکم السلام، باسمه تعالی 1- موضوع طی الأرض را در بحث حرکت جوهری در کتاب «از برهان تا عرفان» دنبال فرمایید 2- نفس موجودی مجرد است و خودش احاطه‌ی کامل بر همه‌ی اعضاء از جمله قلب دارد 3- همین طور که متوجه شده‌اید در مرگ مغزی هنوز نفس ناطقه آمادگی‌های لازم را جهت ترک بدن ندارد و لذا از نظر معرفت نفس نباید اعضاء او را از او جدا کرد و با دست خودمان او را به قتل برسانیم، باید هنوز نفس در دنیا باشد که بدن خود را تدبیر می‌کند 4- با توانایی نفس خود که متصل به مبادی معنوی است نفس بیمار را به تعادل می‌کشانند. موفق باشید
962
متن پرسش
با سلام خدمت حضرت استاد بنده جهت درمان یکی از مشکلات روحی ام قصد مشاوره داشتم. چند سالی است که از نظر ذهنی دچار فرورفتن در خیالات و عدم تمرکز حواس شده ام. به طوری که در حین انجام خیلی از کارها از نماز خواندن گرفته تا درس خواندن و غیره دچار حواس پرتی می شوم و ذهنم مشغول به گذشته یا آینده می شود و خیلی از چیزهایی که دیده یا شنیده ام به طور ناخودآگاه به ذهنم سرازیر می شوند. لطفا راهکارهای عملی جهت درمان این مشکل را ذکر بفرمایید. با تشکر
متن پاسخ
علیکم السلام، باسمه تعالی بنده سعی کرده‌ام جواب این نوع سؤالات را در کتاب «ادب خیال و عقل و قلب» خدمت عزیزان عرضه کنم فکر می‌کنم اگر آن کتاب را به حوصله مطالعه فرمایید راهکاری عملی مناسب روح خود پیدا کنید. موفق باشید
961
متن پرسش
سلام خدمت استاد عزیز , سوالی داشتم در مورد جنگهایی که در زمان آقا امام زمان رخ خواهد داد که آیا این جنگها به شکل امروزی و با استفاده از سلاحهای امروزی است یا به شکل ماورایی است و از همان سلاحهایی که در روایات آمده است استفاده میشود؟
متن پاسخ
علیکم السلام، باسمه تعالی برای بنده درست معلوم نیست ولی از آن‌جایی که اسلحه‌های موجود ناشی از تعامل غلط با طبیعت است و روح تجاوز به طبیعت در ساخت آن هست بعید است حضرت از آن‌ها استفاده کنند. موفق باشید
960
متن پرسش
سلام علیکم آیا منسوب دانستن این مملکت به امام زمان (عجل الله فرجه) کار درستی است ؟ اگر بله ، لطفاً کمی تبیین فرمایید .
متن پاسخ
علیکم السلام، باسمه تعالی پیشنهاد می‌کنم به کتاب «انقلاب اسلامی بازگشت به عهد قدسی» که بر روی سایت هست مراجعه فرمایید. در آن‌جا بحث شده که انقلاب اسلامی دوره‌ی گذار به سوی حاکمیت امام معصوم است. موفق باشید
959
متن پرسش
سلام خدمت استاد عزیز چرا آیت الله خامنه ای را ولی امر مسلمین می نامیم در حالی که اکثر مسلمانان اهل سنت هستند؟ برخورد امام زمان در هنگام حکومت با پیروان مذاهب دیگر یا کسانی که نخواهند به اسلام روی آورند چگونه خواهند بود؟
متن پاسخ
علیکم السلام، باسمه تعالی ائمه‌ی هدی«علیهم‌السلام» در زمان غیبت، فقیه جامع شرایط را حاکم بر امور مسلمین کرده‌اند. خوب است که برادران اهل سنت به این موضوع فکر کنند آیا بهتر از این جهت امور جوامع اسلامی ممکن است؟ همین طور که بنا به سخنگوی اخوان‌المسلمین سخنان مقام معظم رهبری«حفظه‌الله‌« که به مردم مصر به زبان عربی ایراد کردند در تصمیم مردم مصر بسیار کارساز بود. موفق باشید
958
متن پرسش
با عرض سلام و خسته نباشید با توجه به بحث انسان در خدمت دنیا یا دنیا در خدمت انسان برداشت من این بود که شما با استفاده از تکنلوژی و کشف اختراعات مخالفید. نظر شما اینه که با گسترش تکنولوژی انسان از یاده خدا غافل میشه؟ میشه توضیح بدین؟ 2.به نظر شما فرهنگ و مردم غرب را با یک چشم دیدن و همه را در خدمت شیطان دیدن درسته؟ در صوریتیکه خیلیها در دین خودشان متدین هستند و گناههایی که بعضی از ما به وفور انجام میدهیم مانند دروغ.تهمت.غیبت و بدگویی پرهیز میکنند ممنون
متن پاسخ
علیکم السلام، باسمه تعالی موضوع جایگاه فکری و فرهنگی تکنولوژی و رابطه‌ی آن با فرهنگ مدرنیته موضوعی است که احتیاج به مطالعه‌ی مباحث زیادی دارد پیشنهاد می‌کنم اگر مایلید وارد این بحث شوید ابتدا کتاب «توسعه و فرهنگ» از شهید آوینی را مطالعه فرمایید سپس چهار جلد کتابی که بنده در رابطه با فرهنگ غرب نوشته‌ام مطالعه شود. موفق باشید
957
متن پرسش
با سلام خدمت استاد عزیز.آیا جبرائیل می تواند در عالم ماده بصورت یک انسان ظاهر شود؟ یا اینکه ملائکه فقط تمثل پیدا می کنند آنهم برای افرادی که طالب ارتباط با ملائکه باشند؟
متن پاسخ
علیکم السلام، باسمه تعالی بلی، چون حقایق غیبی اگر تا عالم ماده نزول یابند، صورت مادی به خود می‌گیرند مثل آن دو فرشته‌ای که بر حضرت نوح«علیه‌السلام» وارد شدند و همه‌ی مردم آن‌ها را دیدند، ولی این‌که آیا در نزول تمثل می‌یابند و در ذهن‌ها تجلی می‌کنند یا در حدّ مرتبه‌ی مادی نازل می‌شوند معلوم نیست هرچند نزول تا مرتبه‌ی عالم ماده ممکن است. موفق باشید
956
متن پرسش
باسمه تعالی با عرض سلام و خسته نباشید از مربیان فرهنگی مجموعه فرهنگی های مساجدم که چند ماهیست گرفتار مشکلی شده ام. سوال: محبت به بچه های حدود سن 12 تا 16 تا چه حدی باید باشد؟ معیار (هل دین الا الحب) در اینجا تا چه حد وارد است؟ مثلا بچه ها در این سن به سبب احساساتی بودن رفتارهایی از خود نشان میدهند که عرف به هیچ عنوان نمیپسندد برای مثال مربی خود را به دلیل شدت علاقه میبوسند حد محبت در دین کجاست؟تا چه حدی را باید اجازه داد و چه حدی را جلوگیری کرد؟ یک کلام رضایت خدا در چیست؟ التماس دعا
متن پاسخ
علیکم السلام، باسمه تعالی روایتی که فرمودید در رابطه با حبّ الهی است و این‌که حضرت صادق«علیه‌السلام» می‌فرمایند: باید رابطه‌ی انسان با خدا قلبی باشد ولی نباید از محبت‌کردن به نوجوانان غافل شد، در عین آن‌که سعی کنیم نظرها را به خوبی‌های ائمه«علیهم‌السلام» و بزرگانی مثل حضرت امام«رضوان‌الله‌علیه» و مقام معظم رهبری«حفظه‌الله» جلب کنیم تا محبت آن ها عُقلایی باشد. موفق باشید
955
متن پرسش
با عرض سلام و تشکر بابت پاسخ گویی به سوالات. برای افزایش اعتماد به نفس و همت برای انجام کارهای بزرگ چه پشنهادی دارید؟ ما دانشجویان چگونه بین علم و دین توازن ایجاد کنیم؟ در برنامه ریزی ها به دلیل اینکه از طرف اساتید برنامه های درسی و پروژه ها برای ما تعریف می شود، اصولا وقتی باقی نمی ماند که به مطالعات غیر درسی و دینی بپردازیم. ولی می دانیم که مطالعه دینی حتی خیلی بیشتر از مطالعات درسی می تواند برای ما مفید باشد.
متن پاسخ
علیکم السلام، باسمه تعالی کتاب «جوان و انتخاب بزرگ» کمک می‌کند تا انسان بفهمد انتخاب بزرگ خود را آبادانی ابدیت خود بداند و با چنین منظری انسان عملاً همت کارهای بزرگ را مدّ نظر خود دارد و سعی می‌کند به یاد حضرت صاحب الأمر«عجل‌الله‌تعالی‌فرجه» به جهانی‌شدن عدالت و معنویت بیندیشد. وقتی جای علم و جای دین را درست شناختیم هرکدام را در جای خود قرار می‌دهیم. شاید کتاب «تمدن‌زایی شیعه» کمک کند. در هر صورت باید با مدیریت خودتان جای دروس رسمی و غیر رسمی را در زندگی خود تعیین کنید که هیچ‌کدام به حاشیه نردوند. موفق باشید
954
متن پرسش
استادٰ مدت زیادی در حضور حق به سر می بردم و به همین دلیل ادب حضور حکم می کرد که حجاب را بیش از حد فقه رعایت کنم. اما مدتی است که حضور را از دست داده ام. لذا سعیم بر این است که حد فقه را در حجاب رعایت کنم ولی می ترسم نکند در آینده یا همین حالا بدون این که متوجه شوم این حد رعایت نشود. استاد من خیلی مایوس شده ام. قبلا خداوند را چنان میدیدم که تعجب می کردم چرا بقیه نمی بینند ولی العان احتمالا اگر شما من را ببینید از حال و روزم تعجب می کنید که چرا خدا را نمی بینم.در کل کمک کنید. ضمنا برای حفظ عفت نمی دانم چه باید کرد. با تشکر.
متن پاسخ
علیکم السلام، باسمه تعالی سعی بفرمایید ابتدا معارف عقلی خود را تقویت کنید -مثل مباحث معرفت نفس و معاد- سپس طوری اطراف زندگی خود را شلوغ نکنید که فکر و ذکر نداشته باشید. در ضمن بدانید که قلب «اقبال» و «ادبار» دارد و به تعبیری پاییز و بهار دارد اگر بر عهد خود با خدا پایدار باشید، بالاخره بعد از پاییز و زمستان باز بهارش فرا می‌رسد. با نظر به امور معنوی و شرح حال بزرگان نگذارید مسائل جنسی برایتان عمده شود تا زیبایی عفاف‌تان را درک نکنید. موفق باشید
953
متن پرسش
با سلام. در جواب مستندات علمی که می خواهند ثابت کنند، واقعه خواب کاملا مربوط به مغز است و در واقع وقتی مغز بیکار می شود فیلمی سینمایی برای خود از حوادث گذشته و ثبت کرده پخش می کند، چگونه باید وارد شد. آنها به کل نفس را در ساخته های خود حذف می کنند و سعی دارند خواب را هم مادی جلوه دهند. دلایلی هم مطرح می کنند که بخش های از مغز به شدت فعال می شوند و فقط قسمت منطق و استدلال مغز خاموش می شود.
متن پاسخ
علیکم السلام، باسمه تعالی لطفا به کد 863 رجوع فرمائید. موفق باشید
952
متن پرسش
باسلام: مدتی است خداوند نور رفتن به حوزه و طلبه شدن را به دلم انداخته است و دلایل عقلی محکمی هم در این باب دارم اما مشکل اینجاست که دانشجو هستم و دو سال مانده به پایان کارشناسی واین سبب شده پدر و مادرم تا حدودی با این امر مخالفت کنند اما خودم این مسئله کاملا برایم حل شده و با اطمینان، هم به جهت خودم و هم به جهت نیاز مبرم جامعه ، سعادتم را در طلبگی میبینم اما خانواده مخالفت میکنند میخواستم بدانم رضایت والدین در اینجا چه جایگاهی دارد هم به لحاظ فقهی و هم به لحاظ برکت حرکت در این مسیر؟التماس دعا.
متن پاسخ
علیکم السلام، باسمه تعالی اگر این‌طور که می‌فرمایید دلتان در هوای رفتن به حوزه‌ی علمیه است به امید خدا کار را شروع کنید. علماء گرام می‌فرمایند حضور در حوزه‌ی علمیه جهت تبلیغ دین واجب کفایی است و از آن‌جایی که هنوز نیاز به طلبه داریم و تعداد موجود کفایت نمی‌کند اگر کسی بتواند وارد حوزه‌ شود پس برای او واجب عینی می‌شود و در وجوب عینی رضایت والدین شرط نیست و خطری جهت بی‌برکت‌شدن مسیر پیش نمی‌آید به‌خصوص که بعد از مدتی متوجه می‌شوند کار درستی بوده و خداوند قلب آن‌ها را نرم می‌کند، البته تا آن‌جا که ممکن است آن‌ها را توجیه کنید که آیا نمی‌خواهند از خانواده‌ی آن‌ها یک نفر سرباز امام زمان«عجل‌الله‌تعالی‌فرجه» باشد؟ موفق باشید
951
متن پرسش
باسلام خدمت استاد.من دانشجوی رشته ی دندانپزشکی هستم که اتفاقا علاقه بسیار زیادی به مطالعه کتب دینی دارم به نحوی که هر روز یک جلسه از تفسیر آقای جوادی را گوش میدهم و مقداری از کتب شهید مطهری را هم میخوانم.با توجه به اینکه دروس ما واقعا سخت است بنابراین وقت ندارم برای تثبیت مطالب دو بار یک کتاب را بخوانم یا دو بار تفسیر را گوش دهم چون اعتقاد دارم که دو بار مطلبی را خواندن بسیار بیشتر ااز یک بار تاثیر گذار است.میخواستم لطف کنید راهی را برای مطالعه صحیح با بازدهی بالا به من نشان دهید
متن پاسخ
علیکم السلام، باسمه تعالی شما در حال حاضر با کاری که می‌کنید افق معنوی و معرفتی خود را شکل می‌دهید تا وقتی بار دروس رسمی کم شد با دقت بیشتری مطالعه فرمایید، نگران نباشید نتیجه‌ی کامل را به‌دست می‌آورید. موفق باشید
950
متن پرسش
سلام. 1- در روایات هست که مثلا از دسته کوزه آب نخورید چرا که شیاطین در آنجا جمع می شود. آیا این شیاطین همان میکروبهای امروزی است؟ یا آنکه کلمه ایست نمادین برای فهم مردم آن زمان؟ چطور ممکن جن بصورت مادی درآید؟ 2- مردمی که در زمان قدیم بت می پرستیدند، آیا شیاطین را می پرستیدند؟ مثلا اینکه می گفتند خدای باد و آب و ... و مثلا می گفتند فلان اتفاق توسط این خدایان افتاد، آیا شیاطین این کارها را می کردند تا آنها را مطیع کنند و یا اینکه آنها فقط متوهم می شدند و شیاطین فقط آنها را تشویق به پرستیدن چوب و سنگ می کردند؟ 3- علومی مثل فنگ شویی، طب کیهانی و یوگا را می توان شیطانی دانست؟ در صورت مثبت بودن جواب چگونه می توان در جامعه افراد را آگاه کرد؟ از چه بابی باید وارد شد؟ منبعی را می توانید به بنده معرفی کنید؟
متن پاسخ
علیکم السلام، باسمه تعالی 1- این امکان هست که یکی از عواملی که شیطان بر روح و جسم تأثیر می‌گذارد محیط‌های آلوده‌ای باشد که به اصطلاح امروزی محیط رشد میکرب است ولی اگر موضوع را صرفاً به میکرب محدود کنیم کار درستی نیست. آری جنّ می‌تواند به صورتی متمثل شود که شما با چشم سر او را ببینید. 2- فطرت انسان‌ها عهد توحیدی دارد و لذا اگر از آن عهد فاصله بگیرند تحت تأثیر شیطان قرار می‌گیرند و غیر خدا را به صورت‌های گوناگون می‌پرستند. 3- بنده از فنگ‌شویی و طب کیهانی چیزی نمی‌دانم ولی یوگا روی‌هم‌رفته به عنوان یک روش تمرکز چیز بدی نیست هرچند وقتی مبنای ایدئولوژیک گرفت و برای خود یک مکتب شد جای وَحی می‌نشیند و انسان را از آنچه مکاتب توحیدی دارند محروم می‌کند و لذا باید مواظب بود. موفق باشید
948
متن پرسش
جرا ثواب وپاداش برخی عبادات زیاد شدن روزی تعیین شده مگر مهم است روزی زیاد باشد یا کم ؟
متن پاسخ
علیکم السلام، باسمه تعالی فکر می‌کنم وسعت رزق به این معنی است که در به‌دست‌آوردن رزق به زحمت نباشیم تا از وظایف الهی خود باز بمانیم. موفق باشید
939
متن پرسش
1- گویا علوم انسانی با معارف نظری سنتی مانند فلسفه و کلام و ادبیات و ...متفاوت است این تفاوت¬ها از چیستند و خود چیستند؟
متن پاسخ
باسمه تعالی سؤال 1- گویا علوم انسانی با معارف نظری سنتی مانند فلسفه و کلام و ادبیات و ... متفاوت است این تفاوت‌ها از چیستند و خود چیستند؟ بسم‌الله‌الرّحمن‌الرّحیم: خدا را شکر می‌کنم که کشور ما در ذیل انقلاب اسلامی در شرایطی قرار گرفت که می‌خواهد یکی از قدم‌های اساسی خود را نسبت به اهدافی که انقلاب اسلامی مدّ نظر دارد، به جلو بردارد و از خطر آن‌که می‌رفت در فضای فرهنگی دولت‌های سازندگی و اصلاحات در حجاب فرهنگ مدرنیته قرار گیرد، آزاد شود. اما این‌که می‌فرمایید گویا علوم انسانی با معارف نظریِ سنتی مثل فلسفه و کلام و ادبیات متفاوت است و می‌خواهید بدانید پس علوم انسانی که مدّ نظر امروزین نظام اسلامی است چیست. ابتدا باید عرض کنم حتی قرآن هم در ذیل فرهنگ غربی و با نظر به تعریفی که غرب از آدم و عالم دارد، قرآن محمدی«صلواة‌الله‌علیه‌وآله» نیست. پس مشکل اصلی نوع نگاهی است که غرب به فرهنگ و دیدگاه‌های ما تحمیل می‌کند. اگر ما بتوانیم با نگاهی که وَحی الهی در اختیار بشر گذاشته به موضوعات بنگریم جهت‌گیری ما به‌کلّی دگرگون می‌شود. یعنی دیگر نگاه غالب در تعریف زندگی نگاهی است که بشر را مسئول می‌داند تا بیش از آن‌که به تغییر طبیعت بپردازد به تغییر خود مشغول شود تا شایسته‌ی قرب الهی گردد. از این رو به جای تقابل با طبیعت تعامل با طبیعت را پیشه می‌کند و به تکنولوژی موجود با چشم دیگری می‌نگرد. آری مسلّم اگر ما از یک طرف نقادیِ روح فرهنگ مدرنیته را در مجامع علمیِ خود به میان نیاوریم، در حالی که مقام معظم رهبری«حفظه‌الله‌« فرمودند: «[باید] جرأت مناقشه در رویکرد کنونی غرب ناشی از لیبرال دموکراسی به‌وجود بیاید». و از طرف دیگر رجوع به خدایِ وجودی و اسماء الهی را مدّ نظر قرار ندهیم، نه از شیفتگی به فرهنگ غربی نجات می‌یابیم و نه شیفته‌ی خدای محمد«صلواة‌الله‌علیه‌وآله» خواهیم شد. در حالی‌که حضرت روح‌الله خمینی«رضوان‌الله‌علیه» در هر دو صحنه راه را به ما نشان دادند و ابتدا باید به عنوان مبانی علوم انسانی، به آن‌ها پرداخت که عرض خواهم کرد. سؤال 2- با این وصف چگونه می‌توان علوم انسانی برای خود داشته باشیم، یعنی چه راه‌هایی را باید رفت؟ علوم انسانیِ غربی بر مبنای پوزیتیویسم و انکارِ هر حقیقتِ غیبی و راهنمایی الهی تدوین شده است، در حالی‌که نظام اسلامی نظر به ره‌یافت‌های وَحی الهی دارد و در ذیل آن به عقل و تجربه نظر می‌کند. اگر در علوم انسانی با این منظر وارد میدان شدیم نظریه‌های بومی و مطابق با آرمان‌های انقلاب اسلامی تولید می‌شود و انسانی به صحنه می‌آید که اهداف انقلاب اسلامی را عیناً اهداف خود می‌داند. در حالی‌که در علوم انسانی که مبتنی بر فلسفه‌ی مادی است نسلی تربیت می‌شود که آرمان‌های خود را در زندگی غربی جستجو می‌کند. شاخصه‌ی تفکر حضرت روح‌الله«رضوان‌الله‌علیه» را در کتاب‌های ایشان می‌توان ملاحظه کرد که به نظر بنده ایشان همان‌طور که اراده کرده بودند نظام سیاسی کشور را به طرف حاکمیت ولایت فقیه سوق دهند و در سال 1342 مباحث ولایت فقیه را به صورت منظم طرح کردند. در همان راستا می‌دانستند باید در نظام حاکمیت ولایت فقیه علوم انسانیِ مناسب با اهداف آن نظام به میان آید و لذا در دوران میان‌سالی خود مشغول تدوین کتاب‌هایی در این راستا شدند. در کتاب «شرح دعای سحر» موضوع نظر به اسماء الهی را طرح کردند و حقیقتاً راه بسیار اساسی را جلو ما قرار دادند که از چه منظری به عالم بنگریم و اندیشه‌های خود را تنظیم کنیم. ایشان در رابطه با انسان‌شناسی بر جلد هشتم و نهم اسفار تأکید فرمودند و تعلیقات بسیار ارزنده‌ای بر آن کتاب‌ها زدند که دفتر نشر آثار حضرت امام تحت عنوان معاد از نظر امام خمینی«رضوان‌الله‌علیه» به چاپ رساند. در موضوع اخلاق و سلوک عرفانِ عملی نیز کتاب «شرح حدیث جنود عقل و جهل» را تدوین کردند و در ابتدای آن متذکر شدند این کتاب - مثل سایر کتاب‌های اخلاق- نسخه نیست بلکه دارو است با چنین رویکردی به متون اصلی اندیشه‌های حضرت روح‌الله«رضوان‌الله‌علیه» عملاً به فرهنگ بومی خود رجوع کرده‌ایم. سؤال 3- چه ملاکی داریم تا تشخیص دهیم آنچه به‌دست می‌آید از یک سو علوم انسانی هستند و از سوی دیگر علومی بومی و اسلامی؟ ملاک را اسلام با تعیین هدف مشخص کرده است. هر تفکری که در علوم اسلامی ما را متوجه زندگی ابدی کرد و زندگی و ساز و کارهای آن را در آن راستا شکل داد، آن علوم، علوم اسلامی است، اعم از علومی مثل حقوق و مدیریت و جامعه‌شناسی و فلسفه و ... آنچه مهم است شکستن روح سکولار زده‌ای است که وقتی شما موضوعِ توجه به حیات ابدی را در کنار علوم انسانی مطرح می‌کنید، می‌گوید این سخنان کلّی است و کاربردی نیست و سپس جایگزینی که خود معرفی می‌کند شدیداً دنیایی است و نقش عالم غیب در آن به‌کلّی نادیده گرفته شده است. وقتی معلوم شود آرمان شهری که انسانِ اسلامی برای خود می‌خواهد راه اُنس با خدا در آن کاملاً گشوده است به‌خوبی می‌توان فهمید کدام علوم بومی و اسلامی است و کدام علوم سمت و سویی غیر الهی دارد و به تعبیر مقام معظم رهبری«حفظه‌الله»، «دانش‌های ذاتاً مسموم» هستند. ایشان در سفر خود به قم فرمودند: «این علوم انسانی که امروز رایج است محتوایی دارد که ماهیتاً معارض و مخالف با حرکت اسلامی و نظام اسلامی است» و بعد تأکید کردند این علوم، افرادِ مخصوص به خود را تربیت می‌کند که چون در رأس امور قرار گرفتند به ارزش‌های نظام اسلامی وفادار نخواهند بود. از نامه‌ی امام علی به امام حسن در نامه‌ 31 نهج‌البلاغه به عنوان یک مرجع مهم در تنظیم مبانی علوم انسانیِ خود نباید غافل شد. حضرت در آن نامه امام حسن را به عنوان نماد همه‌ی جووانان جهان مورد خطاب قرار داده‌اند و رهنمودهای خود را با او در میان می‌گذارند. سؤال 4- آیا میان علوم بومی و علوم اسلامی می‌توان تفاوتی قائل شد؟ با توجه به این‌که روح ایرانی تماماً رجوع به اسلام ناب است و هویت آرمانی خود را در هرچه بیشتر نزدیک‌شدن به اهداف اسلامی جستجو می‌کند نمی‌توان علوم انسانیِ بومی خود را چیزی جدای نگاهی دانست که اسلام به انسان و اهداف روحی وی دارد. سؤال 5- بدون علوم انسانی چه بر سر ما می‌آید؟ این سؤال بسیار اساسی است که فکر نمی‌کنم بتوانیم در حدّ یک مصاحبه به آن جواب دهیم ولی وقتی به تاریخ ملت‌ها بنگریم راز هلاکت هر تمدنی را می‌توان در بی‌توجهی به علوم انسانی فعّال و با نشاط جستجو کرد. ابن‌خلدون در مقدمه‌ی مشهور خود سعی وافر کرده تا نشان دهد وقتی ملتی معنی درستی از خود نداشت، چگونه سقوط می‌کند و بهره‌ای از زندگی خود نمی‌برد و آنچه به یک ملتی معنی می‌دهد علوم انسانی است. آنچه هر جامعه‌ای را به حرکت وامی‌دارد چیزی بالاتر از نیازهای مادیِ آن جامعه است. انسان لایه‌های عمیقی دارد که در ابعاد روحانیِ وی نهفته است که اگر به آن‌ها پرداخته نشود چیزی نمی‌گذرد که جهت فعالیت‌های آینده‌دار بی‌انگیزه می‌شود و با روحیه‌ای اکنون‌زده به بسیاری از جوانب حیات خود بی‌تفاوت می‌گردد. وقتی انسان متوجه شد فطرتی دارد که زیبایی بقاء را در اُنس با خدا می‌شناسد و مقصدی دارد که آن مقصد برگشت به خدا است و در این مسیر پیامبران راه رجوع به خدا را برای او ممکن می‌کنند و با در صحنه بودن الگوهای معصوم به پاک‌ترین شکل می‌توان زندگی زمینی را طی کرد، با یک دنیا امید و امیدواری زندگی خود را به رسمیت می‌شناسد و با تعلقی قلبی که به این آرمان‌ها پیدا می‌کند زندگی خود را معنی می‌بخشد و چنین شرایطی را علوم انسانی در صورتی که اسلامی باشد می‌تواند پدید آورد. سؤال 6- این امکان‌ها و ضرورت‌هایی که برشمردید تنها برای ایرانیان و شیعیان مطرح است یا سایر دین‌ها، مذاهب و سرزمین‌ها را در بر می‌گیرد؟ در جداکردن امکان از ضرورت تأکید دارم چنانچه ملاحظه‌ای در باب ارتباط آن دارید مطرح فرمایید؟ شیعه مسئولیت احیاء دیانت و عدالت را در ادیان ابراهیمی به عهده دارد، بدون آن‌که در صدد باشد آن‌ها از دین و مذهب خود دست بردارند و قرآن در همین رابطه همه‌ی ادیان را دعوت می‌کند که؛ «یا أَهْلَ الْکِتابِ تَعالَوْا إِلى‏ کَلِمَةٍ سَواءٍ بَیْنَنا وَ بَیْنَکُمْ أَلاَّ نَعْبُدَ إِلاَّ اللَّهَ وَ لا نُشْرِکَ بِهِ شَیْئاً وَ لا یَتَّخِذَ بَعْضُنا بَعْضاً أَرْباباً مِنْ دُونِ اللَّه‏»(سوره‌ی آل‌عمران، آیه‌ی 64) ای اهل کتاب! همه به سوی توحید یعنی آن کلمه‌ و سنتی جمع شویم که بین ما و شما مشترک است و آن سنت خداپرستی است و نپذیریم که انسان‌های بیگانه از خدا بر ما حکومت کنند. آری مسلّم است که وقتی انسان‌ها متوجه ضرورت حاکمیت ره‌یافت‌های الهی در امور خود شدند، حتماً به کامل‌ترین شکل از آن نوع ره‌یافت‌ها رجوع خواهند کرد و این است معنی آن‌که گفته می‌شود مسلمانان سنی مذهب نوار غزّه با دستِ بسته نماز می‌خوانند ولی مانند امام خمینی«رضوان‌الله‌علیه» فکر می‌کنند. عمده آن است که به این خودآگاهی برسیم که یافته‌های علمی در مجامع آموزشی ما باید با اهداف انقلاب اسلامی که عامل ریشه‌دارشدن ملت ما است منطبق باشد تا در ظلمات فرهنگ مدرنیته گرفتار گسست تاریخی نشویم و دانشجوی ما نداند ایرانی و مسلمان و شیعه است یا اروپایی و آمریکایی و لائیک. نظام آموزشیِ امروز ما اصلی‌ترین سنگر جریان فتنه است و اگر وقایع بعد از انتخابات روبنای فتنه بود، اندیشه‌های منتج از علوم انسانیِ متأثر از غرب با ظاهری علمی، خاستگاه اصلی فتنه بود و تمام امید دشمنان ما به همین علوم انسانی است و از عکس‌العمل آن‌ها معلوم است که راز بقای خود را در حفظ علوم انسانی غرب‌زده در کشورهای اسلامی می‌دانند و شاید تحرّک جدید جریان‌های ضد فلسفه را نیز در راستای تلاش غرب دانست که به‌دست مقدسان‌ ساده‌اندیش در حال اجرا است و مقام معظم رهبری«حفظه‌الله» را بر آن داشت که در سفر خود به قم بر رجوع به فلسفه تأکید کنند. نظریه‌پردازی جهت تدوین علوم انسانی که مطابق اهداف انقلاب اسلامی باشد زیرساخت‌های فکری مخصوص به خود را می‌طلبد که ریشه در سنت‌های هر جامعه‌ای دارد و ما اصل زیرساخت‌های فکری خود را باید از اندیشه‌های همه‌جانبه و جهانی حضرت روح‌الله«رضوان‌الله‌علیه» استنباط کرد که نظر به اسماء‌الله دارد و همه‌چیز را از آن منظر می‌نگرند و فکر نکنید این کار سخت است سختی آن به جهت آن است که می‌خواهیم در زمینی که فرهنگ غربی برای ما طراحی کرده‌اند این افکار را پیاده کنیم، معلوم است که نمی‌شود. آیا با عقل غربی یا راسیونال می‌توان حکمت صدرایی را به متن آموزشیِ علوم انسانی برگرداند و دانش‌آموزان و دانشجویان خود را به‌کلّی از ظلمات شکاکیت نجات داد؟ وقتی اصالت را به عقلِ غربی دادیم چگونه می‌توانیم در آن دستگاه ثابت کنیم فرهنگ اسلامی برترین فرهنگ است؟ آیا این به یک ادعای بی‌پشتوانه نمی‌ماند؟ برای انسانی که موجودیتش در محدوده‌ی تولد تا مرگ تعریف شده نمی‌توان اسلام را بهترین راه برای دنیا و آخرت پیشنهاد کرد، در آن فضا اسلام سخنان کلّی و مبهمی است که کاربردی نمی‌باشد چون واقعیتی که برای او محسوس است محدوده‌ی عالم ماده است و از ابعاد مجرد خود بیگانه می‌باشد و تا بر جنبه‌ی پایدار، یعنی بُعد مجرد انسان و قیامت و معاد تأکید جدّی نشود، علوم انسانی به سوی عقلِ غربی سوق پیدا می‌کند در حالی‌که باز تأکید می‌کنم متون اصلی جهت معرفت به نفس و معاد به صورتی فوق‌العاده عالمانه و قابل دسترس توسط حضرت امام خمینی«رضوان‌الله‌علیه» تهیه شده، باید با رجوع به آن‌ها نظریه‌پردازی‌های لازم را شروع کنیم. مقام معظم رهبری«حفظه‌الله» در سفر خود به قم تأکید کردند؛ «اگر جای این نظریه‌پردازی(در علوم انسانی) پر نشد، نظریه‌های غیر دینی جای آن‌ها را پر خواهند کرد، هیچ نظامی در خلأ نمی‌تواند مدیریت کند، یک نظام سیاسی، اقتصادی که ساخته‌ی اذهان مادی است می‌آید جایگزین می‌شود». با توجه به این‌که موضوع گسترده‌تر از یک مصاحبه است اجازه دهید به همین مختصر بسنده کنیم. «والسلام علیکم و رحمة‌الله و برکاته»
938
متن پرسش
با سلام. در آیه آخر آیه الکرسی داریم که هر که ولایت غیر از خدا بر سرش باشد، تحت ولایت شیطان است. با این تفسیر تنها حکومتی که در حال حاضر تحت ولایت شیطان نیست، جمهوری اسلامی است. 1- آیا این تفسیر صحیح است؟ (بنده شیعیان حزب الله، حوثی های یمن و برخی از اقشار عراق را جزء حکومت های بالا محسوب نکردم) 2- در صورت صحیح بودن، سوال اینجاست که مثلا قطر با آمریکا یا مثلا ونزوئلا و کره شمالی با عربستان چه فرقی در نوع ولایت شیطانیشان دارند که ما با برخی بر سر میز مذاکره می نشینیم و با برخی نه؟ آیا شدت و ضعف آنها لحاظ می شود؟ 3- اگر مثلا کشوری مانند کره شمالی و چین و روسیه و آمریکا همه در جبهه شیطان هستند چطور می شود که مثلا در جنگ تحمیلی یک عده از سپاه شیطان با ایران می جنگند و یک عده در خفا به ایران سلاح می دهند (مثل چین و کره شمالی)؟ 4- رفتار ما با حکومتهایی مانند عمان، ترکیه، ونزوئلا، بولیوی، قطر، لبنان و عراق باید چگونه باشد؟ آیا باید رفتارهای جذبی داشت؟ یا اینکه تنها برای منافع ملی با آنها مراوده کرد؟ سرحد منافع ملی تا کجاست؟
متن پاسخ
علیکم السلام، باسمه تعالی آری! هرکس ولایت الهی را نپذیرفت شیطان بر او حکومت می‌کند ولی فرق است بین کسی که در مقابل دین خدا استکبار می‌کند با کسی که مقابله نمی‌کند و صرفاً حکم خدا را نمی‌پذیرد و حتی ابراز تمایل می‌کند که به حاکمیت حکم خدا نزدیک شود. آمریکا و اذناب آمریکا با روح استکباری با نظام اسلامی مقابله می‌کنند و این بسیار فرق می‌کند با ونزوئلا و کره‌ی شمالی که به جهت روحیه‌ی فطری ضد استکباری با نظام اسلامی همراهی دارند. آری با این نوع کشورها باید رفتارمان جذبی باشد تا زمینه‌ی معنوی آن‌ها تقویت شود، ما منافع ملی را به صِرف منافع مادی تعریف نمی‌کنیم منافع توحیدی ما آن است که سراسر جهان متوجه توحید الهی شوند و بر این اساس وظیفه‌ی خود را تعریف می نمائیم . موفق باشید
937
متن پرسش
با سلام. نمی دانم از کتب یا کلاسهای موفقیت اطلاع دارید یا خیر. اصل کلیدی همه آنها بر روی موجودیتیست به نام "ضمیر ناخودآگاه". صحبت آنها اینست که ما دو ذهن در اختیار داریم: یکی خودآگاه که تدبیر روزمره ما را بطور ارادی در اختیار دارد و یکی ناخودآگاه که علاوه بر آنکه تدبیر مسائلی مانند ضربان قلب و ... را در اختیار دارد باعث جذب ثروت، معنویت، شکست، پیروزی یا هر آن چیزی که در آن به مرور زمان نهادینه شده را دارد. می گویند آن یک کودک قدرتمند است که در اثر تکرار و تلقین (حال چه به صورت ارادی و تکنیک های خاص و یا چه بصورت غیرارادی در طول زمان) آن چیزی را که در آن پروگرام کرده باشید برای شما از کائنات به ارمغان می آورند. (جذب می کند) 1- بنده صداهای معرفت نفس را گوش دادم. برداشت بنده آنست که آن چیزی که در اینجا به عنوان ضمیر ناخودآگاه از آن یاد می شود، شما به عنوان نفس از آن یاد می کنید. آیا این برداشت بنده صحیح است؟ (البته می دانم که اینها فقط یکی از 100 وجه نفس را معرفی می کنند) و در صورت مثبت بودن آیا مواردی که آنها در مورد ضمیر ناخودآگاه یا نفس می گویند صحیح است؟ 2- کلا احساس می کنم دست به دامن نفس یا ضمیر ناخودآگاه شدن برای بدست آوردن حوائج دنیوی و یا حتی معنوی نوعی شرکت به حساب می آید. از طرفی احساس می کنم خب این مورد یکی از قابلیتهای نفس بنده است که اگر مثلا می خواهم به خواسته یا هدفی برسم با تلقین به آن بتوانم بهتر و آسانتر به آن برسم. چرا از این نعمت خدادادی استفاده نکنم؟ آیا این وسوسه فریب شیطان است؟ یا اینکه ایرادی ندارد در کنار دعا و بقیه عبادات از تلقین به نفس هم برای حوائج دنیوی استفاده کنم؟ 3- در صورت درگیر کردن و متمرکز کردن نفس (یا ضمیر ناخودآگاه) بر روی هدف یا خواسته ای دنیوی روح بنده دچار مشکل نخواهد شد؟ 4- ردپای ابلیس را در این علوم موفقیت که چند سالیست به شدت مد شده احساس می کنم. از طرفی وقتی با دیگران در مورد گفتگو می کنم، نمی دانم از چی شروع کنم و چطور با آنها در این باب گفتگو کنم. نا گفته نماند که عده ای از اساتید داخلی افراد بسیار متشرعی هستند و در کلاسهای موفقیتشان اکثرا آموزش بندگی است همراه با آیات و روایات ولی خب موارد مربوط به ضمیر ناخودآگاه را هم به عنوان یک مبحث اصلی تدریس می کنند. ممنون می شوم راهنمایی مبسوطی به بنده بفرمایید تا به خواست خدا هم خود راهنمایی شوم و هم بتوانم دیگران را آگاه سازم.
متن پاسخ
علیکم السلام، باسمه تعالی بنده تا آن‌جایی که اطلاع دارم این مکاتب رجوعشان به قوه‌ی واهمه‌ی انسان است و نه به فطرت. و آنچه در معرفت نفس مورد توجه است غیر از آن چیزی است که این مکاتب تحت عنوان ضمیر ناخودآگاه مطرح می‌کنند، باید به خداوند رجوع کرد تا با بیداری فطرت عهد الهی ما به میان آید نه این‌که اندیشه‌ی خود را بر چیزهایی متمرکز کنیم که خیالی بیش نیست و به اندازه‌ی خیال هم پایدار است و لذا چند روزی بر آن تلقینات خیالی باقی می‌مانیم و باز به اول برمی‌گردیم. ولی اگر به خدا رجوع کنیم به واقعی‌ترین و کامل‌ترین حقیقت رجوع کرده‌ایم و در بهره‌هایی که در اثر رجوع الی‌الله نصیبمان می‌شود دنیا و آخرت خود را آباد کنیم. پیشنهاد می‌کنم کتاب «معاد؛ بازگشت به جدّی‌ترین زندگی» را مطالعه فرمایید تا معلوم شود این مکاتب چه اندازه از قافله عقب هستند. موفق باشید
نمایش چاپی