متن پرسش
سلام.استاد عزیز اگر همیشه دراین 2و3سال اخیر در جمع به علت اینکه نظر سیاسی من نسبت به بقیه متفاوت جلوه می کردمجبور بودم زخم زبان بخورم ولی همیشه سیره شمادر ذهنم بود که باید برای اینکه سخنان رهبر در جامعه گفته شود هزینه داد.ولی کم کم خسته شدم از سال قبل که به حوزه رفتم (بعد از دوره دانشجویی)اوضاع بدترشده.دراین جا مخصوصا از 3 و4 ماه اخیر که به انتخابات نزدیک می شیم .اگر در حوزه تمام حرفم این بود که باید ملاک قضاوت ما نسبت به افراد سخنان رهبری باشد ده ها تحلیل از این سمت وآن سمت می آوردند که آیا این روحانی یا عالم اشتباه کرده توی بایه اولی درست فهمیدی تحلیل های اشخاصی چون آقای مصباح که تاییداتی از رهبر را نیز به یدک می کشد یا حاج آقا طائب علم الهدی نبویان و ..زیادند از این دست.و دوستانی که من را از قبل نیز می شناختند نیز با ورود به حوزه و مقایسه نظرت من با بقیه اساتید روحانی بدبین شدند و حتی با من سرجنگ افتادند وکم کم فکر می کنم اگر ادامه دهم بعد از این که تهمت منحرف بودن خوردم باید آماده ی تکفیر شدن باشم.اساتید با اعتماد به نفسی عجیب یا رییس جمهور را تهمت وافترا می زنند ویاگاها تمسخر می کنند یا به صورت خیلی جدی مباح بودن بی احترامی وفحاشی مشایی را صادر کردند!(اساتید ما از قشر ولایی ومرید آقای مصبا ح اند) ومن در منگنه ای گیر کرده ام که نمیدانم جه کنم از طرفی اینها اساتید من هستند واگر به جز مواردی گفت وگو کمی با تندی صحبت کنم هم شاید بی احترامی به استاد شود !وهم چنین فضای کلاس آنقدر رادیکال است که حتی ممکن است مرا تکفیرکنند واز طرفی غیرت دینی و تکلیفی که برگردنم مبنی براینکه باید در این فضا یاور مظلوم باشم می بینم نمی توان بی تفاوت باشم واین سبب بروز یک سری آسیب های عصبی و روانی در من شده وآرامشم از دست رفته! خیلی داغونم استاد راهنمایی کنید و بدرانه نصیحتی کنید وبگویید چه کنم و وظیفه ام چیست؟ دوستدار همیشگی شما
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: بدون هرگونه درگیری اگر شرایط آمادهی تبادل نظر بود ما وظیفه داریم بر سخنان رهبر عزیز تأکید کنیم و افراد را به دقت در آن سخنان دعوت نمائیم بدون آنکه شخص آقای احمدینژاد منظور نظر ما باشد. همانطور که مکرراً عرض کردهام رهبر عزیز بر روی گفتمانی که آقای احمدینژاد طرح کردند تأکید دارند و این به آن معنا نیست که ما و شما مطلقاً آقای احمدینژاد را پذیرفته باشیم. ما هم مثل بعضیها برایمان سؤال است که همراهی آقای مشائی در سفرهای استانی چه معنا دارد و این پرچمتکاندادنها یعنی چه؟ ولی آیا میتوان از آن گفتمان چشمپوشی کرد؟ حامیان اصلی ولایت فقیه و بازماندگان نسل دفاع مقدس و فرزندان محرومیتکشیدهی انقلاب، برای روی کارآمدن این گفتمان خون دلها خوردهاند و آن را آغاز دورانی میدانند که در انتظار آن بودند و حمایتهای کمنظیر رهبر معظم انقلاب حضرت امام خامنهای«حفظهالله» در راستای دفاع ازآن گفتمان بود و نباید از مرحلهای که پس از شانزدهسال بعد از دولتهای کارگزاران و مشارکتیها شروع شد ساده بگذریم، حفظ دورانی که شروع شده سلوک خاصی را میطلبد که متأسفانه نه نیروهای حزباللهی و نه آقای احمدینژاد آنطور که شایسته است برای حفظ آن ظرافتهای لازم را بهکار نمیگیرند. به امید آنکه با نگاه به رهنمودهای رهبری که در گذشته متذکر بودند وآینده ایراد میفرمایند راهکار حفظ دورانی که شروع شد را جستجو کنیم. موفق باشید