بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان
آرشیو پرسش و پاسخ ها
تعداد نمایش
شماره پرسش:
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
38194

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام استاد خدا قوت: استاد عزیزم از طرفی می‌فرمایید ما انسانها بالقوه خلیفه ی اسم جامع «الله» هستیم و از طرفی هم هر انسانی امکان رشد بیشتر از عین ثابته ی خود بدون هیچ گونه جبری را ندارد. آیا این دو با هم قابل جمع هستند؟ استاد ان شاءالله زیر سایه حضرت زهرا (س) باشید.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: مکرراً عرض شده است که انسان در ذات خود مختار است و لذا در همان هویت عین ثابته‌اش هر لحظه میدان انتخاب در مقابلش گشوده است. موفق باشید

38123
متن پرسش

با سلام و عرض ادب خدمت استاد بزرگوار: در گفتارهای اخیرتان راجع به معنای درک حضوری واقعه عاشورا نکته ی را متذکر شدید که وقتی متوکل عباسی در آن زمان آرامگاه امام حسین (ع) را ویران ساخت از حقیقتی هراس داشت که پشت واقعه کربلا نهفته است و این ترس و هراس در زمان ما هم در دل زمامداران جهان غرب هم به وضوح حس می‌شود. چنانچه در جریان اخبار باشید در آلمان اخیراً اتفاقی در مورد مساجد شیعه وابسته به حکومت ایران افتاد که شاید بی سابقه است و آن بستن این مساجد از طرف پلیس آلمان بود. این در حالی اتفاق می افتد که در این مساجد کوچکترین اظهار نظری راجع به مسائل سیاسی روز مثل کودک کشی و ظلم در غزه و یا پیوند زدن قیام امام حسین و واقعه عاشورا با وقایع روز صورت نمی گیرد و به خاطر بهانه ندادن به دست دولت آلمان، بر منابر این مساجد از هر گونه موضع گیری یا مطرح کردن مسائل سیاسی امتناع می شود چه رسد به محکوم کردن و یا اعلام برائت از ظالمان زمانه و شعار علیه استکبار. ولی با وجود این آفیت طلبی ها یا شاید بهتر بگوییم مصلحت اندیشی ها این مساجد به زور پلیس بسته و فعالیت آنها ممنوع اعلام می‌شود؛ مساجدی که در آنها غیر از نماز و دعا که در مساجد دیگر هم برگزار می‌شود مضاف بر آن فقط برگزارشدن عزاداری برای امام حسین و اهل بیت پرشور برگزار می‌شود و کمی تاریخ اسلام بر سر منابر تبیین می‌شود و غیر از اینها هیچگونه فعالیت سیاسی انجام نمی‌شود. استاد گرامی این ترس غرب از شیعه تحریف نشده از چیست؟ آیا این ترس و هراس غرب از مساجد شیعه از نوع همان ترس متوکل عباسی نیست؟ آیا این جریان بسته شدن مساجد حاکی از این نیست که ترس و وحشت اصلی غرب از شناخت راه و مکتب امام حسین است و حقیقتی که باخبر شدن آزادگان جهان از آن پایه های استکبار را می‌لرزاند و درهم می‌کوباند؟ به نظر این حقیر این جریان می تواند عبرتی هم باشد برای برخی از روشنفکران سکولار ساده لوح ما که فکر می‌کنند اگر سیاست از دین جدا شد، غرب با دینداری مردم کاری ندارد و می‌توان درست دینداری کرد در حالی که ما شاهد آن هستیم که مشکل اصلی جهان غرب با شناخت درست مکتب امام حسین، شناخت درست سیره اولیاء الهی و کلا شناخت اسلام تحریف نشده است که از شواهد مهم دیگر آن سانسور و حذف خبری پیاده‌روی اربعین در سرتاسر رسانه های غربی ست! و این در حالیست که از مناسک بی اهمیت مذاهب دیگر مثل هندوئیسم و یا بودیسم که برای استکبار جهانی بی خطر است همیشه در رسانه های اصلی اخبار یا گزارش تهیه و پخش می‌شود!

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: حقیقتاً نظر به حضرت اباعبدالله «علیه‌السلام» به هر بهانه‌ای و در هر مجلسی اگر درست نظر شود، جانِ همه انسان‌ها آن حضور را که حضور حق در مقابل باطل است، می‌شناسد زیرا به یک معنا حضرت اباعبدالله «علیه‌السلام» نماد اصیل‌ترین وجدان و فطرت انسانی می‌باشند و در همین رابطه باید مطمئن باشید از آن‌جایی که ذات انسان نسبتی با وجود دارد، در واقع می توان گفت ذات انسان‌های اندیشمند که متوجه نسبت خود با «وجود» هستند، محل اراده الهی است، یعنی انسان‌های اندیشمندی که به حکم تجلیات الهی نظر به آینده دارند، به همان معنای انتظار به آینده‌ای که منشأ تحولات در افق تفکر است. و از این جهت آن تحولات به آرامی آغاز می‌شود زیرا مربوط به ذات انسان است و آمادگی‌هایی که باید در او به‌وجود آید که از یک جهت رفتن به سوی سرآغاز و ریشه‌ها است. در این فرآیند، مهم‌ترین حضور پیش می‌آید، حضوری که در آن، سرآغاز موجود است در عین مستوربودن، و انسان می‌تواند متذکر آن باشد و البته در چنین حضوری هر انسانی در این مسیر قرار گیرد متوجه حقیقت خود می‌شود، به همان صورتی که حضرت اباعبدالله «علیه‌السلام» با تذکر به «أسير بسيرة جدّي و أبي» بدان ورود کردند. به‌طوری که مردم متوجه شدند تاریخی که با اسلام از طریق پیامبر خدا «صلوات‌الله‌علیه‌وآله» آغاز شد با حجابی که جریان اموی ایجاد کرد، هنوز آن اسلام چه اندازه به آن‌ها نزدیک است و آن‌ها چه اندازه از آن اسلام دور افتاده بودند و این مربوط به حقیقتی است که در هر تاریخ توحیدی پیش می‌آید و امام حسین «علیه‌السلام» کاری کردند که مردم نزدیکی خود به اسلام را در جان خود تجربه کردند که همان تجربه قرب و نزدیکی به خداوند است. و بخواهیم و نخواهیم تاریخی این‌چنین شروع شده است. موفق باشید

38025

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

اگر قائل به این باشیم که معصوم به همه اتفاقات از اول تا آخر آگاهی دارد و علم کتاب نزد اوست پس واقعه لیله المبیت نمی‌تواند فضیلت باشد برای حضرت علی (ع) و اگر نمی‌دانست که جان سالم بدر می‌برد، آیا با جمله بالا منافات ندارد که می‌گوید معصوم بر همه اتفاقات احاطه دارد؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: این‌که حضرت علی «علیه‌السلام» خود را به حوادث می‌سپارند هرچه می خواهد باشد؛ غیر از آن است که عیناً آن آینده همیشه برایشان مکشوف باشد. مثل آنکه اجمالاً در شب ۱۹ ماه رمضان احساس می‌کردند باید همان شب قتل‌شان باشد. یا این‌که حضرت اباعبدالله «علیه‌السلام» در مسیر کربلا به طور کلی متوجه شواهد شهادت خود می‌شوند، ولی نه آن‌که عیناً آن مسئله را در آن سفر پیش‌بینی کنند. بد نیست سری به پاسخ شماره ۱۷۴۸۰ بزنید  موفق باشید

37758
متن پرسش

با سلام و خدا قوت استاد: مدتی هست فکر می کنم در مورد مبحث ولایت اگر بخای دنبال کنی یه کم تند رفتم اونم شاید علت اینه که جایگاه بعضی مباحث برام تعریف نداشته یا تعریف صحیح نداشته خصوصا مبحث سیاست از وقتی سیاست را از دیدگاه امام (ره) دیدم که فرمودن اسلام همه اش سیاست است، گاه با خودم فکر می کنم امام چی دیدن که این رومیگن یعنی چه شکلی میشه اونقدر قوی بود که مثلا روضه را هم سیاست دید. یه چیزایی می‌فهمم ولی عمق نداره شاید مرتبط با همان بحث راز باشه استاد تازه میخوام مبحث زن را هم اضافه کنم و از چند دیدگاه واردشم اونوقت بعد شاید بتوان ولایت و بعد از آن را کمی بهتر متوجه بشم. استاد در این مورد درست متوجه شدم؟ اگر آری لطفا راهنمایی بیشتر بفرمایید، البته بنده متاسفانه از شدت دست اندازی در قانون ورود به حوزه و سبک تربیتی غلط بعضی حوزوی ها، استاد شاید ما اصلا تعریف صحیح از سیاست نداریم. اینکه میگیم عین دیانتی صحیح ولی درعلوم انسانی غربی تعریف دقیق ترهست مثلا میگه سیاست آن است که ... حالا ما که می‌خواهیم سیاست را از دیدگاه قران و اهلبیت و معرفی نفس هم ببینیم دیگه یه چیز دیگه میشه، اینطوری شاید افراد بیشتری خصوصا خانم ها بتونن ورود به مباحث سیاسی کنن مثلا اینکه اسلام همه اش سیاست است چه ارتباطی با خانم ها و وظایف مربوط به او نداره، چون دغدغه من همیشه این بود چرا بعضی زنان نسبت به سیاست حساس نیستن، و مدتیه به این جمله امام که فکر می‌کنم حس می‌کنم ما و خصوصا زنان اسلام واقعی را نمی‌شناسیم اون اسلامی که همه اش سیاست است چه مناسبتی با زنان داره و چرا من خانم هنوز نتونستم اسلام را از آن زاویه ببینم که اگراسلامم سیاست نداشته باشه چه بلایی سرم میاد و گمان می‌کنم امام (ره) این رو فهمیده بودن و با تمام کارهایی که واسه زنان شده این بعد قضیه نادیده گرفته شده. 

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بحمدالله این حساسیت که متوجه شده‌اید در سیاستی باید حاضر شد که منحصر به مردان نیست؛ جای شکر و خوشبختی است. آری! مهم آن است که هر حرکتی را با حضور تاریخی‌اش مدّ نظر قرار دهیم حتی همان روضه‌ای که می‌فرمایید. آری! ما باید معنای انسان را بازخوانی کنیم و امروز، سیاست به همین معناست و از جهتی در واقع زن و مرد نسبت به این موضوع، یک روح هستند که باید هر کدام بر اساس ذوق خود میدان سیاست را به معنای حضور در تاریخی که در آن هستند، معنا کنند. در این مورد خوب است کمی به نکته‌ای که ذیلاً تقدیم می‌شود، کمی فکر کرد.
با روبه‌ روشدن با اندیشه‌های آشفته و با شکاکیتی که بشر جدید با آن روبه‌رو شد و با توجه به ناتوانی‌هایی که کلیسا و فلسفه اسکولاستیک در مقابل آن اندیشه‌ها از خود نشان داد، موجب شد تا متفکران به این نتیجه برسند که باید انسان به عنوان مبنایی‌ترین مبناها، موضوع تفکر باشد و دین و هنر و تاریخ در نسبت با انسان و معطوف به انسان قرار گیرند و فلسفه با نظر به انسان در موضوعات فوق با ما سخن بگوید، آن هم سخنی وجودشناسانه و نه موجودبینانه وگرنه باز ادامه خودبنیادی انسان و حال این مائیم و فلسفه‌هایی که نظر به وجود دارند یا در نگاه هایدگر و یا در نگاه ملاصدرا. و حضرت روح الله «رضوان‌الله‌تعالی‌علیه» با نظر به نگاه صدرایی و معنایی که او از انسان به میان آورد، افقی از سیاست را مقابل ما گشود که عین دیانت بود و جنابعالی خوب است در این مورد همچنان بیندیشید. موفق باشید              

37450

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

با سلام: در متن زیر شهید مطهری مخالف نظریه وحدت وجود عرفاست. مگر شهید مطهری مخالف عرفان بود؟ با تشکر! «ما ، درباره نظريه عرفا كه در متن منظومه طرح نشده بحثي نمي‌‏كنيم. لازمه‏ نظريه عرفا اينست كه هيچگونه كثرتي در متن واقعيت نباشد، از نظر فلاسفه‏ اين نظر قابل قبول نيست، زيرا همانطور كه بالبداهه مي‏‌دانيم «واقعيتي هست‏» و جهان بر خلاف نظر سوفسطاييان پوچ اندر پوچ نيست، مي‌‏دانيم واقعيت‏ داراي نوعي كثرت است و ماهيات گوناگون به تبع وجود موجودند و اين‏ ماهيات عين يكديگر نمي‏‌باشند و ممكن نيست وجودي كه هيچ نوع كثرتي در او نيست منشأ انتزاع ماهيات گوناگون باشد.» شرح منظومه ۱ صفحه ۴۸

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آن نوع «وحدت وجود» که امثال شهید مطهری نپذیرفته‌اند، غیر از «وحدت وجودی» است که حضرت امام و جناب ملاصدرا تحت عنوان «وحدت در عین کثرت و کثرت در عین وحدت» مطرح می‌کنند. موفق باشید

37250

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام و عرض ادب و احترام و ارادت به پیشگاه حضرت حجت ارواحنا له الفدا. استاد وقتی در تمام دعاهای ماه مبارک رمضان سیر می‌کنیم عمده از خداوند می‌خواهیم که حج بیت الحرامی که المبرور حجهم و المشکور سعیهم و المغفور ذنوبهم نصیبمون فرماید. یا در جایی دیگه از خداوند می‌خواهیم أن تجعل لی فی علمی هذا الی بیتک الحرام سبیلا... قتلا فی سبیلک. تقریبا در تمام دعاهای ماه مبارک مسئله حج خیلی مطرح شده، مگه در ظاهر و باطن حج چه اسراری یا چه تحولاتی در شدن بندگان بوجود میاد که از خدا در تمام لحظات ماه مبارک و مخصوصا تقدیرات شب قدر مسئله حج مقبول رو می‌خواهیم؟ آیا این نشان دهنده قدر و اندازه حقیقی ماست و برای امام عصر علیه السلام هم همین تقدیر هست چون مخاطب اصلی و اولی ادعیه حضرات معصومین علیهم السلام هستند و ایشان شیوه دعا کردن رو به ما میگن؟ استاد آیا این نشون دهنده روشن کردن افق توحیدی همه انسان ها نیست؟ استاد یک سوال دیگه دارم اینکه از صبح تا شب ماه مبارک قلبم آشوبه و همش دلتنگ امام زمانم علیه السلام، دلم پیش مردم غزه است. همش دلم میخواد گریه کنم، بعضی مواقع با خودم میگم کاش می‌شد طی الارض کنم و برم کمکشون، (آخه من یک خانوم جوانم)، اصلا میل خوردن حتی افطاری هم ندارم. غذا از گلوم پایین نمیره، همش فکر می‌کنم خیلی بی فایده هستم برای انقلاب اسلامی و ظهور و فرج مولا (مخصوصا وقتی تلاش شما و استاد پناهیان و استاد شجاعی و رهبر عزیزمون و خیلی از شهدا و اساتید دیگه مثل حاج قاسم عزیز رو می‌بینم) از خودم بدم میاد. چیکار کنم؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. بنده نیز در همین نظر هستم که بحث طلبِ خانه توحید برای حضور بیشتر در فضای توحیدی است. ۲. آری! همان‌طور که ذیل سؤال شماره 37244 عرض شد حقیقتاً امروز نمی‌توانیم بدون توجه به آنچه در غزه می‌گذرد حضوری قابل پذیرش برای خود احساس کنیم. امید است خداوند بهترین تقدیرات برای مردم غزه و برای ما نسبت به مردم غزه مقدّر کند حتی به قیمت شهادت. موفق باشید

37157

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام استاد گرامی: راستش من چند وقتی هست سوالات متعددی ذهنم رو درگیر کرده؛ اینکه چطور میشه آخرت و دنیا رو با هم توازن برقرار کرد، من وقتی به کلاس های معرفتی و تذکرات مذهبی می‌پردازم واقعا نسبت به دنیا و زندگی ام بی رغبت میشم یه جورایی دچار نا امیدی و بیهودگی دنیا میشم و اصلا دلم نمیخواد دیگه زنده باشم - نمیدونم کجای کارم ایراد داره؟ اصلا دیگه شوقی برای زندگی زناشویی، رسیدن به خونه و زندگی ندارم برام سواله که حضرت علی (ع) که می‌فرمایند: جوری زندگی کنید که انگار تا لحظه ای دیگر می‌میرید و آماده مرگ باشید و طوری زندگی کنید که انگار ۱۰۰ ساله دیگه قراره روی دنیا باشید. چطور میشه این دو رو با هم جمع کرد که دچار نا امیدی، سرخوردگی و افسردگی نشد؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: مهم، حضور فعّال در زندگی است و معنابخشیدن به خود در این فضا که موجب می‌شود تا دنیا و آخرت جمع شوند. زیرا فرار از زندگی، فرار از وسعت ابدی است که ما در ذات خود دارا هستیم. موفق باشید

37144

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام علیکم و رحمت الله: با توجه به پرسش ۳۷۰۷۷ حاج اقا سوالاتی تا بحال از شما پرسیده ام که در جوابش برای اینکه پیشنهاد سیر مطالعاتیتان را بدهید، فرمودید که در کنار درس حوزوی تان باشد و از دروس حوزوی غافل نشوید. علتش چیست؟ مرا توجیه کنید؟ چرا من بعد از گذر یک تاریخ، با وجود امثال شهید مطهری، علامه طباطبائی (رحمت الله علیهما) و خیلی دیگر از علمای سلف و متاخر، بدون اینکه متوجه سیر حرکت علمیشان باشم و متوجه باشم چه چیز هایی حل شده، چه چیز هایی باید حل شود و نیاز امروز چیست، چرا بدون در نظر گرفتن اینها به صورت کلی، باید از ابتدا خودم را متمرکز بر دروسی کنم هچون فقه و اصولی که امروز بدین گونه که هست، انچنان که باید کارایی ندارد؟ بله یک سری دروس را گذراندیم همچون ادبیات و منطق و کمی اصول که به نظر می اید که خوب شد که گذراندیم و در درک بهتر از حیث صرفا علمی، کمک می‌کند؟ خب حضرت آقا هم که در یک جمله در کتاب حوزه و روحانیت، حوزه را محل معنویت خواندند. در صورتی که فعلا نیست. چرا بدون پیدا کردن یک حیات معنوی چرا بدون اطلاع از پیشروی علم، باید دوباره از سرگیری کنیم و چه بسیار که دچار موازی کاری ها و کارهای تکراری می‌شویم؟ چرا الان که جوانم و در نهایت قدرت برای سیر در اسمان معنویت هستم و می‌توانم به سمت عقل فعال حرکت کنم، باید یک سری دروس خشکی را طی کنم که الان هیچ جایی در زندگی ام ندارند و اصلا متوجه این نیستم که چه دردی را قرار هست دوا کنند؟ مگر امام در جوانی به عقلانیت نائل نشد؟ خب ایشان خوشبختانه از اوان کودکی مشغول مقدمات بود و در ایام جوانی مشغول عرفان. خب حال که ما در کودکی مقدمات را طی نکردیم و حال نیز فرصت رهایی از توهمات و شهوات است چرا باید به این علوم بپردازیم؟ بنده قصد دارم اگر بتوانم دروس حوزوی ام را کمرنگ کنم و بیشتر به مباحث بپردازم تا با هویت بتوانم حوزه را امام وار طی کنم و دچار خمودگی و سرگردانی و بی مصرفی برای این نظام نشوم.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: این‌طور نیست که تراث فقهی ما تنها مربوط به موضوعات احکام باشد بلکه در درون تفقه نسبت به احکام، روحیه‌ای پیش می‌آید که نسبت به دیگر موضوعات نیز شخص طلبه فربه و دقیق می‌شود و نمونه آن را شما در امثال علامه مطهری می‌یابید که با همان روحیه حاضر در فقه چه اندازه در دیگر موضوعات نیز با دقت وارد می‌شوند و از طرفی با همه نکاتی که می‌فرمایید واقعاً هم اکنون همچنان ما عالی‌ترین سجایای اخلاقی را در همین حوزه‌ها و در بین همین طلاب می‌‌توانیم بیابیم. موفق باشید

37121

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

عنوان : بحث شناسی با سلام و ادب. لطفا راهنمایی بفرمایید: ۱. بحث توحید را از کدام گفتار شما منسجم تر گوش کنم؟ ۲. بحث چرا انقلاب را از کدام گفتار یا نوشتارتون ، منسجم تردنبال کنم؟ ۳. گفتار معاد را به شکر خدا گوش کردم. کتاب ده نکته را قبلا ۳ بار خواندم. حر کت جوهری و برهان علیین را یک بار خواندم. در ادامه چه می فرمایید؟ التماس دعا

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. همان «برهان صدیقین» در رابطه با توحید، گفتگوهای اصیلی دارد و پس از آن، نگاه قرآنی در میان می‌آید با سوره «قل هو الله احد» و آیات اول سوره حدید. که حضرت امام در شرح سوره «حمد» متذکر آن شدند. ۲. سخن در این مورد بسیار است. علاوه بر کتاب «سلوک ذیل شخصیت امام خمینی» می‌توانید به جزوه «راز امیدواری به آینده در تاریخ انقلاب اسلامی» https://lobolmizan.ir/leaflet/1041?mark=%D8%A7%D9%86%D9%82%D9%84%D8%A7%D8%A8%20%D8%A7%D8%B3%D9%84%D8%A7%D9%85%DB%8C  نیز رجوع فرمایید. ۳. «علیکم بالقرآن». عرایضی در شرح سوره نساء و آل‌عمران شد. خوب است به صوت آن مباحث رجوع فرمایید. موفق باشید

37027

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام حاج آقا: عرض ادب. ببخشید من یکسال پیش یه سر کتابی برام باز کردند و یکی از مواردش همراه داشتن یک دعاست که تا حالا همراهم بوده و از کسی شنیدم اگر دعا رو از خودم دور کنم توسط کائنات اذیت میشم. می‌خواستم لطفاً راهنماییم بفرمایید.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: خیلی نباید به این حرف‌ها اعتماد کرد. موفق باشید

37009

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام استاد بزرگوار: وقتتون بخیر. چند سال به واسطه نقل گفتار یکی از اقوام اسباب ناراحتی شما رو فراهم کردم، ازتون طلب حلالیت می کنم، قضاوت ایشون درست نبود.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: هرچه بوده، قصد جنابعالی خیر بوده است و مسلّم بر شما هیچ حَرَجی نیست و بنده برایتان آرزوی موفقیت دارم. موفق باشید

36883
متن پرسش

بسم الله الرحمن الرحیم. یا مادر مدد یا قاسم سلام علیکم: از دغدغه و درد خودمم می‌خوام بنویسم که اصلا همین بی دردیه. حالا نمیدونم شاید بشه بهش گفت نیهیلیسم یا چیزای دیگه. ولی چیزی که من میدونم و الان مسئلمه اینه که اصلا حالم و حالمون خوب نیست. منظورم بیشتر رفقا و افرادیه که خودم باهاشون در ارتباطم. ولی اصلا حال خوبی نداریم نه بخاطر اینکه یک مشکل بزرگ توی زندگی هر کدوممون پیش اومده باشه، حتی اگه همه چیز هم گل و بلبل باشه بازم نمیشه. این بد حالی توی بعد های مختلف یا توی جهات مختلف داره خودش رو به من نشون میده و از طرفی هم ما که خسته شدیم بدنبال راه حل و راهکار می‌گردیم در حالی‌که گویا دنبال راه حل گشتن هم اشتباست. خلاصه بگم و از جزئیات بزنم این بحث ها رو شاید اقای طاهرزاده و دوستان قبلا کرده باشند ولی برای من الان مسئله است چون من در حال حاضر فقط حال خودم برام مهمه. جهان بیرون اگر نسبتی با حضور من نداشته باشه نمیتونم باهاش ارتباط برقرار کنم. مسائل کشور و شاید همون گام دوم بهمین خاطر اصلا جلوی چشمانم نیست چون حضوری بین خودم و اون نمی‌بینم. بنظر من خود حاج قاسم هم اینطوری بود چون میگه هر کی میخواد شهید بشه باید شهید باشه تا شهید بشه. بنظر من یعنی همین که پیش خودت اول یه احساس حضوری بکنی تا بتونی در واقعیت هم اون رو بیابی. ولی حتی اگه توی واقعیت هم اون رو پیدا نکردی بازم بنظر من تو شهیدی! بشدت دلم میخواد یکی بیاد برام قصه بگه، قصه این دنیا قصه این زندگی و این کشور و شهر و قصه خودم رو به خودم یادآوری کنه تا شاید دوباره زنده بشم و بتونم نسبت جدیدی برقرار کنم! تو زندگیم الان هیچ افقی و هدفی پیش روم ندارم بخاطر همین تموم کارام پریشونه و واقعا نیهیلیسم رو تا مغر استخوانم حس می‌کنم ولی نمیدونم باید چیکار کنم؟ نه میتونم درس بخونم نه کار کنم نه مطالعه. کلا هیچ امیدی نیست افقی نیست هدفی نیست.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: درست نقطه تفکر برای طلوعی دیگر از همین‌جا آغاز می‌شود، مشروط بر آن‌که متوجه ابعادی از شخصیت انسانی باشیم که هلدرلین و نیچه در فرهنگ خود آن را نداشتند و آن، شخصیت مولای‌مان علی «علیه‌السلام» است و زبانی که با آن حضرت در نهج‌البلاغه به ظهور آمد به وسعت همه هستی و به وسعت جانِ همه انسان‌ها. اگر بنا است زبان، به مرور خود را نشان دهد تا خانه وجود ما گردد؛ این زبانِ علی «علیه‌السلام» است که در صدر تاریخ اسلام گشوده شد و سال‌ها است ما منتظریم تا خود را نشان دهد. در اولین روز اعتکاف امسال، در این رابطه عرایضی شد که کلیپ متن و صوت آن ذیلاً تقدیم می‌شود. به این موضوع می‌توان اندیشید. https://eitaa.com/matalebevijeh/15818. موفق باشید    

36791

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

جلسات شنبه و دوشنبه و البته مجموع جلسات اخیر شما که جز لطف خدا چیزی نیست را جدید ترین حرف ها یافتم، و اگر در گذشته حرف هایی مشابه از شما شنیده شده همه را مقدمه ای یا انتظار از امروز یا به تعبیری حضور در فردای آن روزها است دیدم. و اما خوشحالم که هیچ ترینهای عالمم و فردا را جز با امید حضور خدا شروع نخواهم کرد که یعنی خداست که خدایی می کند. پس ای فرزند رسول خدا ای مهدی عجل الله تعالی شریف گر دلِ من نیاسود از اله تو بود بیا تا زِ سره گُنهم گذرد آن که او زِ غمت دل بندد چون من کیست؟ والله هر کس هر آن اندازه در تاریخ توحیدی انقلاب اسلامی باشد همان یاران ۳۱۳ نفر حضرت است چرا که خود تاریخ یعنی یاران حضرت، و حضور در تاریخ انقلاب یعنی همه ما فارغ از تعدد یاران خاصه حضرت می باشیم که باید بکوشیم.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: وقتی انسان در خود حاضر شود و خود را در بستر تاریخی بیابد که تاریخی است فراسوی مرگ و زندگی، دیگر او را چه باک! ما می‌مانیم و راهی گشوده به سوی آنچه در این بستر تاریخی پیش می‌آید. حال:
غرق حق خواهد که باشد غرق‌تر
همچو موج بحر جان زیر و زبر
زیر دریا خوشتر آید یا زبر
تیر او دلکش‌تر آید یا سپر
چه فرق می‌کند؟!! مهم آن است که از معجزه بزرگ خدا در این قرن یعنی حضرت آیت الله سید علی آقای خامنه‌ای چشم برنداریم تا قله‌هایی که در افق در حال نمایانند ما را به خود بخوانند. موفق باشید

 

36696

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام خدمت استاد عزیز وقت بخیر: با توجه به نزدیکی ایام اعتکاف تصمیم گرفتیم نوجوانانی رو که تو برنامه های فرهنگی مسجد شرکت میکنن تشویق کنیم برای حضور در اعتکاف و خدا را شکر استقبال خوبی شده و عده زیادی تا الان ثبت نام کردن و مشتاق هستن. از طرفی یکی از رفقا به بنده پیشنهاد سفر کربلا و نجف داده که اتفاقا تو همون ایام اعتکاف هست و در صورت رفتن بنده به این سفر زیارتی اعتکاف کنسل میشه چون کسی نیست که حواسش به دانش آموزان باشه و برنامه های فرهنگی و... رو پیاده کنه. دانش آموزان هم اگه بفهمن که اعتکاف کنسل شده ناراحت میشن حال این دو راهی سخت برای بنده پیش اومده: حضور در این سفر معنوی و زیارتی یا ماندن کنار دانش آموزان در ایام اعتکاف. لطفا بنده رو راهنمایی کنید. تشکر استاد عزیز

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر می‌آید حضور در آن اعتکاف همچنان‌که روایات ما بعضاً متذکر می‌شوند، از صد حج و زیارت بالاتر باشد. موفق باشید

36690

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

با سلام: می‌خواستم بدونم که در بستر ایتا آیا گروهی هست که در آن درباره مطالب استاد تبادل نظر بشود؟ با تشکر

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: کانال مطالب ویژه سعی دارد عرایض بنده را در معرض نگاه کاربران قرار دهد ولی بنده در جریان کانالی که تبادل نظر در موضوعات را داشته باشد؛ نمی‌شناسم ممکن است خود رفقا چنین کانالی را تشکیل داشته باشند ولی بنده در جریان نیستم. موفق باشید

36673

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام علیکم: خدا قوت. حاج آقا بنده طلبه پایه سوم در مدرسه حقانی ام. انتظارم از فضای حوزه سطح یک اینه که فضا فضای تربیتی باشه. تربیت توش مطرح باشه. هدایت تفکر درش اصل موضوع باشه و ورزش جز اصلش باشه و تهذیب نیز با جدیت پیگیری بشه و تربیت سیاسی نیز حاصل بشه و تفکر شکل بده. در یک کلام حداقل به خواست رهبری نزدیک باشد (نمیدونم تا چقدر بتونم آنچه که در ذهنم هست را براتون روشن کنم) در حالی که مدرسه حقانی اینطور نیست و کمابیش تاکیداتش بر روی درس هست که اونهم قابل توجه نیست به صورت کلی. من احساس خسران می‌کنم. به نظر خودم دو کار جلوم هست: یا فضا را عوض کنم؛ که بسیار متناسب با من این گزینه میتونه مناسب باشه و درست تربیت بکنم خودم را، جامع شکل بگیرم. یا اینکه شیوه تربیت را یاد بگیرم که بسیار کار سختی است (اما اگر یقین کنم که وظیفه این است قطعا این کار را خواهم کرد کما اینکه به شکل کج دار و مریز تا حالا جلو اومدم) ته خوب بودن از حیث علمی در سطح یک در قم پرورش علم نقلی هست و علم عقلی هیچ. خب ملاک ها چی میتونه باشه که بتونم تصمیم بگیرم؟ حاج آقا نظرتون چیه بیام اصفهان بیشتر در کنار شما باشم؟ (به خصوص که قوه واهمه بسیار قوی دارم و نیاز به تربیت دارم تا برش احاطه پیدا کنم.)

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: مهم آن است که انسان خودش با عزمی بلند و همتی جانانه در همان جایی که هست، خود را بسازد. حتماً می‌دانید که مدرسه حقانی جایگاه مردان اولو‌العزمی چون شهید بهشتی بوده است و درکی که آن مرد از جهان داشت و آن جامعیتی که در علوم عقلی و نقلی در او بود. به نظر می‌آید «رهرو آن نیست که گه تند و گهی خسته رود / رهرو آن است که آهسته و پیوسته رود». موفق باشید

36548

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

از او برای من دو چشم خیس می‌ماند. این گریه‌ مثل چشمه‌ پردیس می‌ماند. گفتم: خدایا رفته‌ام از یاد خوبانت. گفتا: نگو دیگر، فقط بنویس، می‌ماند. یک روز اگر پیغمبران ما را رها کردند. از بین آن‌ها پیش ما جرجیس می‌ماند. یاران حق‌جویم مرا از پیش خود راندند. تنها برایم حضرت ابلیس می‌ماند. فریاد کفرم مسجد و میخانه را پر کرد. ناگاه در گوشم صدا زد: هیس، می‌ماند. 
ابلیس خود رانده شده است و مطرود و رجیم و لعین! اما خوشا به معرفتش که هیچوقت رهایم نکرد حتی زمانی که کافر شدم، فقط یک رانده شده حال رانده شده را می‌داند! ابلیس ای بهترین دوست من بگذار سرم را بر روی شانه‌ات بگذارم و یک عمر تنهاییم را گریه کنم. هیچوقت تنهایم نگذاشتی! چقدر پشت سرت حرف در آورده اند، بخدا قسم تو بهترین دوست منی! در احادیث داریم که الوحده خیر من جلیس السوء! از کجا معلوم جلیس سوء تویی؟ از کجا که آن مدعیان دین و مذهب و می‌پرستی جلیس سوء نباشند. پس ای ابلیس رانده شده که حالم را خوب می‌فهمی امشب مرا تنگ در آغوش بگیر... نگذار برای نماز شب و نماز صبح بیدار شوم! فقط می‌خواهم با تو مست باشم، نمی‌خواهم مثل می‌پرست نماها برای نماز شب دروغین بیدار شوم. ای صداقت محض من به تو پناه می‌آورم از شر حق طلب ها. 

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! در مورد ابلیس این‌طور گفته‌اند: «عیب‌اش این بود که در آینه روی تو ندید / ورنه بر بوالبشری ترکِ سجود، این‌همه نیست». موحدبودن هم حدّی دارد. این‌که گفت می‌خواهد تنها خدا را سجده کند و از مظهری که آینه نمایش همه اسمای الهی بود، غفلت کرد؛ موجب شد تا تنهای تنها گردد و خدا را هم از دست داد. مانند متحجرین و ظاهرگرایان که جناب حافظ از دست آن‌ها کلافه است. آن‌جا که فرمود: «مِی خور که شیخ و حافظ و مفتی و محتسب / چون نیک بنگری همه تزویر می‌کنند». همچنان‌که باز گلایه سر می‌دهد: « بنده پیر خراباتم که لطفش دایم است /  ور نه لطف شیخ و زاهد گاه هست و گاه نیست». 
آن کس که خود را تنها در محدوده باورهای ذهنی متوقف کرده است باید بداند از همان آغاز در موقفی قرار دارد که به نیستی و پوچی ختم می‌شود، زیرا به گرمیِ زندگی در دل باورهای متعالی فکرنکرده، به گرمی حضوری که بسیجیان دیروز با دیدن حضرت امام خمینی «رضوان‌الله‌تعالی‌علیه» فریاد زدند: «ما همه سرباز توایم خمینی» و امروز با دیدن رهبر معظم انقلاب «حفظه‌الله‌تعالی» فریاد زدند: «گوش به فرمان توایم خامنه‌ای».موفق باشید
 

36237

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام علیکم: عرض ادب و خدا قوت خدمت استاد محترم. بنده حدود دو سالی هست سیر مطالعاتی دروس شما رو شروع کردم. و تا حدی به آرامش رسیدم. اما استاد سوالی ذهن من درگیر کرده.

متن پاسخ

 باسمه تعالی: سلام علیکم: به او کمک کنید تا زندگی خود را تلخ نبیند و شما هم با جهانی که ذیل انقلاب اسلامی و شهدا و رهبری در مقابل خود می‌گشایید، نگذارید ضعف‌های مادی زندگی دل شما را مشغول کند. موفق باشید. (این موارد که حالت خصوصی دارد باید آدرس ایمیل خود را بنویسید)

36153

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

با سلام: در پرسش ۳۶۱۴۸ بر پیامبر (ص) اسم متکلم به صدای علی (ع) بر پیامبر (ص)، تجلی کرد. سوال: کدام اسم خداست که اگر بر انسان تجلی کند، مثلاً صورت یک انسان است؟ با تشکر!

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همان اسم متکلم که عرض شد. مانند آن‌که فرشته‌ای در شما صوتی را ایجاد می‌کند و انسان ممکن است گمان کند کسی در بیرون با او صحبت می‌کند در حالیکه آن فرشته، آن صوت را ایجاد نموده است. عرایضی در این رابطه در جواب آقای سروش نسبت به تشکیک ایشان در رابطه با صوتی که باید موجب الفاظ قرآن شده باشد،  تحت عنوان « غفلت از مقام نبوت در پوشش تمجید از حضرت محمد صلی الله علیه و آله» داده شد https://lobolmizan.ir/leaflet/219?mark=%D8%AF%DA%A9%D8%AA%D8%B1%20%D8%B3%D8%B1%D9%88%D8%B4 . موفق باشید

36029

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

با سلام و عرض ادب و احترام: استاد آیا همین که انسان متوجه باشد که هست و خودش هم منحصر به فرد است و دو تا نیست، یکی هست و هر جا هم که برود حتی کره ماه باز هم خودش همراه خودش می باشد و هر عملی هم که انجام دهد باز هم خودش آگاه است، این احساس همان حضور است؟ واینکه چگونه می‌توان بر شدت این حضور افزود؟ با تشکر

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! همواره خودمان نزد خودمان هستیم، ولی گاهی با تعلق خاطر به امور محدود دنیایی، این حضور را محدود می‌کنیم و عملاً از حضور بیکرانه خود غفلت می‌نماییم. در حالی‌که باتذکر به خود نسبت به امور بیکرانه‌ای که داریم، خود را در انتخاب‌های بزرگ و بزرگ‌تر مدد می‌کنیم. موفق باشید

35987

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام استاد: آیه ای هست که اشاره میکنه حضرت آسیه از خدا خواست که از اون وضعیت شکنجه نجات پیدا کنه و بعد او را به سمت آسمان بردند (یادم نیست آدرس آیه رو خدمتتون بگم) آیا مرگ حضرت آسیه فرا میرسه یا منظور دیگه ای مد نظره آیه است؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! این‌که جناب آسیه از حضرت حق طلب کرد که در جوار پروردگارش جایگاه و سکنایی داشته باشد، اصل قضیه بود و فرعون گمان می‌کرد با شکنجه او، او را از زندگی محروم می‌کند. غافل از آن‌که او را در مسیری قرار می‌دهد که طالبش بود و خداوند در همین رابطه می‌فرماید:  «وَضَرَبَ اللَّهُ مَثَلًا لِّلَّذِينَ آمَنُوا اِمْرَأَةَ فِرْعَوْنَ إِذْ قَالَتْ رَبِّ ابْنِ لِي عِندَكَ بَيْتًا فِي الْجَنَّةِ...» (تحریم/۱۱) خداوند براى اهل ایمان، همسر فرعون را مثال مى‌زند. زمانى كه به پروردگار خويش عرض كرد: پروردگارا! خانه اى براى من نزد خودت در بهشت بساز ... موفق باشید

35938

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام استاد وقتتون بخير بنده برای انتخاب رشته بین «علوم قرآن و حدیث» و «نهج‌البلاغه» مردد هستم. اگر جنابعالی بودید کدام را انتخاب می‌کردید؟ هدف بنده هم در آینده کار تربیتی هست.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: از آن جایی که نهج البلاغه نیز جدای از قرآن و حدیث نیست؛ می‌توانید ان شاءالله با ورود به رشته نهج البلاغه با بشر جدید از حکمت‌های آن کتاب بزرگ سخن بگویید. حکمت‌هایی که امروز، بشر جدید سخت بدان نیازمند است. موفق باشید

35820

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

بسم الله الرحمن الرحیم. سلام استاد گرامی: ببخشید امکان داره یک نفس و روحی اونقدر قوی بشه که وقتی مغز و جسم، مخصوصاً قوای فکری او مشکل پیدا کنه مسیر درست را پیدا کنه تا اینکه مغز ترمیم بشه؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر می‌آید نفس، چنین توانایی‌هایی را در ذات خود دارد. همان طور که در بهشت بدن خود را خلق می کند. موفق باشید

35726

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

با سلام: میشه لطف کنین بفرمایید عرش خدا که میگن با آه مظلوم میلرزه کجاست؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: مکان خاصی مدّ نظر نیست، بلکه نحوه حضور بس متعالی حضرت حق را عرش الهی می‌نامند. مانند حضور عقل برای انسان که وقتی با امری غیر قابل قبول روبرو می‌شود نگران می‌گردد. موفق باشید

35591

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

به نام خدا، آیا ممکنه بدون اینکه در استقرار بالحق و به سوی حق بود خیری به خود و دیگری رساند؟ جهان غرب چون جهان مُرده و بی حیاته هر نشاطی اعم از نشاط کودکان و جوانان رو می‌بلعه چون تشنه حیاته و از بس نیازمنده میلیون ها حیات خدادادی آدمایی که هنوز با بدیهای جهان مدرن آشنا نیستند را مثل چاله ای فضایی در خود میکشه و حروم می کنه پس هرکس بخواد تو این جهان 'زنده' باشه یا حتی خیری به دیگری برسونه از درون خشک میشه و بجای قدردانی صد زخم کاری به او میزنه و در لای زخم ها دانه های شرارت میکارن تا شیطان در هر بخش از نَفسِ آدم خودش رو بدست مای ضعیف و ناتوان و ناآگاه پرورش بده، این حالتی برای آدم ایجاد میکنه که خودخواه و سرافکنده بشه و به'تنهایی' سوق پیدا کنه یا حتی حس کنه چاره ای جز بردگی دیگران رو نداره یا اما جَری و دریده شه تا شاه گرگی توانمند برای انتقام جویی شه! چه انتقامی وقتی مثل همانهایی شدی که به تو زخم زدند یا چه چاره وقتی دست و پات رو بستند در قفس ضعیف و حقوق آزادیت رو ازت گرفتند به چه جرمی برده ای؟ چرا هرچه کنی بد میشه؟! آیا خدا که همواره از نظام کفر با نظام ایمانی برتری برای بندگانش با جهانی در مقابل اینی که دیدیم حاضره به ما معنای حضور بهتر در جهان توحیدی را نمیخوان بدن؟ که تمام کارهامون درست شه و اگر خیری برسونیم زنده تر میشیم و اگر از شری بگریزیم به سوی خدا پس احساس رسیدن به آغوش او کنیم و امیدوار باشیم؟ بله جهانی تازه تر و وسیع تر در ادامه توحید همیشه جاودان اما با تجلیات مناسب روز هنوز هم هست و دائم می آید. خدا شهدای ما را از انانیت و خطرهای عظیم و بی جایی و ضعف آزاد کرد و به خودش قائم و در بهشت ها حاضر کرد چون اگر کسی در بهشت نباشه و در سمت و سوی خدا نباشه و افعال و رفتارش معنای زندگی جاودان و مطمئن نده نمیتونه به خودش و دیگری خیری به حقیقتِ درست ترین خیرها برسونه، اونقدر جاودان و مطمئن و زنده که دیگران رو به زندگی جاری و تمام نشدنی بهره مند کنه. به همین خاطر بهشت های شهدا با بهشت های تنهای خودکامان که او هم پسندیده خدا و مقبول و معقول و درسته فرق داره چون شهید یعنی کسی که بیش از دیگران توانایی از خودگذشتگی داشت و دست پرورده خداست هستند. اگر می‌تونستم برگردم به گذشته برای استقرار بیشتر در این حیات می‌رفتم اما در راه بودن برای رسیدن از روی بیچارگی بود پس اگه خدا پسندیده و چاره دیگه ای نبود و من ناتوان بودم و هستم از اراده و تقدیری برای خود و دیگری، از خدا میخوام ما رو تسلیم هرآنچه برای ما تقدیر کرد و خواستن تقدیرات بهتر از خودشون قرار بدهند ان شاء الله. صد نوع فکر کردم اما نفهمیدم چرا مومنین بخوان جایگاهی در اجتماع داشته باشن از روی برتریِ تواَم با تحقیر مردم و اداره امورات مردم و تصمیم گیری برای دیگران مثل پادشاهان مغرور و ظالم؟! جامعه ایمانی یعنی استقرار در دینی که در او غرقی و با حضور در بهشتِ قیامت تنها میتونی خودت رو معنی کنی تا خودخواه و منجمد و گندیده و بدخُلق نشی و به دیگران ظلم نکنی! هرچه کم تر از این قطع به یقین ظالم خواهی بود پس چرا تا به قیامت که مبداء زندگیه و قبلش منفی هر آمادگیه بخوایم هَر اراده ای بکنیم؟! پس با یافتن جایگاه برتر قیامتی خود در اراده های اجتماعی خدا که توسط اولیای الهی مثل حاج قاسم و حضور در اوامر رهبر انقلاب حفظه الله هست فهمیدیم جای ما کجاست و باید به استقرار در همواره جدید تر خود در آن فکر کنیم. خدایا تا سرو ته ما را در قیامت ننشوندی تا از هزار جهل و مارهای درونی و گمراهی و حماقت آزاد نشدیم به ما اراده ای برای هرکار اساسی و مهم نده هرچند اختیار داریم پس ما را هدایت فرما. خدایا مدتهاست منتظرم به بندگی همواره به سوی تو برسم پس بفرما چه چیز تو را راضی خواهد کرد ای کسی که در این روزگار بیش از هر چیزی هستی در روزگاری که اتفاقا کم یاب ترینی بخاطر جهان گمشدگانِ احمقِ خودخواه و ظالم که مردمان جهان را به بند کشیدند و خون حیاتی آنها را می‌مکند.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! مهم‌ترین نکته همین است که متوجه شویم جایگاه ما کجاست و در این مسیر است که به جهت درک حقیقت، تواضع و خوش‌بینی و خوش‌خُلقی و واقع‌بینی برایمان پیش می‌آید و زندگی با سادگیِ تمام به ظهور می‌رسد. موفق باشید

نمایش چاپی