بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان
آرشیو پرسش و پاسخ ها
تعداد نمایش
شماره پرسش:
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
37515

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

با سلام: در برهان صدیقین گفته می‌شود که: در قیامت حرکت و تغییر وجود ندارد. اگر تغییر است بصورت رفع حجاب است. با وجودی که چندین بار صوت آن را گوش داده‌ام من این مطلب را به درستی درک نکردم. در صورت امکان توضیح مختصری بدهید! با تشکر!

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! رفع حُجب به معنای آن است که انسان مؤمن در بهشت، همچنان با خود روبه‌روست. ولی بعضی از ابعاد او در ابتدای امر پنهان است و با ادامه آن حضور، ظهور و باز ظهور می‌کنند. موفق باشید

37398

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام و ادب: من با مجموعه‌‌ای کار می‌کنم که جهت پیاده‌سازی صوت دروس حوزوی فعالیت میکنه. با توجه به این‌که خودم می‌خواستم شرح آداب الصلوة استاد رو استفاده کنم و متوجه شدم که فقط صوت هست و پی دی اف نداره، اگر تمایل داشتید پیاده‌سازی این جلسات رو برون‌سپاری بفرمایید، خوشحال می‌شم مجموعه رو خدمتتون معرفی کنم.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: با توجه به این‌که بر مبنای کتاب  شریف «آداب الصلواۀ» حضرت امام خمینی، مباحث گفته شده؛ به نظر می‌آید به پیاده‌کردن صوت هایی که شرحِ آن کتاب می‌باشد چندان نیاز نیست بخصوص که مطالب زیادی از مباحث پیاده شده ولی هنوز متأسفانه فرصت ویرایش آن پیش نیامده. موفق باشید 

37374

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام علیکم: بنده مشغول کتاب شرح فصوص هستم. قسمت فص آدمی را از درسهای شما گوش دادم و درسهای آیت الله جوادی و استاد یزدان پناه و استاد رمضانی (از شاگردان مرحوم حسن زاده) را هم گوش دادم. با روش تدریس شما خیلی نتوانستم ارتباط برقرار کنم ولی با اساتید دیگر ارتباطم بهتر بود. به نظر شما چکار کنم؟ نمی خوام فقط ارتباط فکری با فصوص داشته باشم.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: مهم ذوقِ خود جنابعالی می‌باشد که با کدام روش می‌توانید با متن فصوص ارتباط برقرار کنید. آنچه بنده عرض کرده‌ام با استفاده از همان اساتید می‌باشد در عین اختصار. موفق باشید

37089

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

با عرض سلام خدمت استاد گرامی: سوال بنده درباره «جایگاه کار انسان در هستی» است. در مقدمه باید عرض شود دانشجو دکتری و همزمان بصورت پاره وقت مشغول به کار نیز هستم. مدتی به واسطه قصد ازدواج در مسائل مالی و ترس عدم توان تامین نیاز خانواده دچار مقداری ترس شده بودم ولی الحمدالله با مطالعه کتاب جایگاه رزق در هستی از بابت تامین رزق آسوده شدم (البته شاید به خوبی درک نکرده باشم این سوالات هنوز برایم حل نشده است). اما در مسئله کار همچنان مسئله پا برجاست. کلیت عرض آن است که «جایگاه کار در زندگی انسان چیست؟» و اگر بنا بر ریز تر کردن سوالات داشته باشم باید اینطور عرض کنم سوالات فرعی؛ سوال اول: شاخص های ارزیابی و انتخاب شغل چیست؟ سوال دوم: وقتی بنده جایی دعوت به کاری می‌شوم باید میزان دریافتی مالی را هم درکنار محیط، نقش و تاثیرگذاری کاری درنظر بگیرم یا خیر؟ همانطور که رزق منافاتی با تلاش و حرکت انسان ندارد اگر مثلا جایی دعوت به همکاری (جذب رسمی) کنند که متصل به حاکمیت هم باشد و دردی دوا کند ولی آن حقوقی که می‌دهند در قیاس با جاهای دیگر انقدر پایین باشد که تصور کنم دارند بصورت سیستماتیک انسان را به سمت مستضعف می‌کشانند و باید در آینده برای تامین نیازهای زندگی متوسل به شغل دوم و ... شوم، چکار باید بکنم وقتی می‌دانم احتمالا منجر به ضعیف شدنم می‌شوم و نیازم را برطرف نمی‌کند بهتر نیست قبول نکنم؟ (سوال سوم). سوال چهارم: در انتخاب شغل باید به دل بها داد یا عقل؟ هر کدام چه میزان (گاهی دل بخاطر فضای کار میل در حضور در جایی که هست را ندارد. اما نمی‌داند که آن میلی هست که به نفس باز می‌گردد و باید با آن مقابله کرد و تمرین صبر و... یا جایی هست که باید نظرش را بیان کرد و خارج شد.). سوال پنجم: فارغ از مسئله مالی همه ادارات حتی ارگان هایی علمی حاکمیتی مانند دانشگاه امام حسین روحیه ساعت حضور دارند و از بهره‌وری پایینی برخوردار هستند، اگر این فضا برای انسان آزار دهنده است چه کنیم؟ (ساده عرض کنم؛ گویی باید در جایی حاضر بشوم که در قیاس با بنده (به لطف خدا) افرادش هم خیل کُند تر و هم در سطح در فهم خیلی عقب‌تر هستند، حالا حقوق کارمندی پایین هم باید دریافت کنم که احتمالا در آینده بنده را ضعیف و مجبور می‌کند تا حداقل دو شغله بشود. بازدهی کل سیستم هم که پایین است و حتی باید دستور بگیر افراد شوم. سوال ششم: کارمندی یعنی متعهد باشم هر روز ساعت مشخصی حاضر باشم و تا ساعتی در خدمت جایی که متعهد شده‌ام، درحالی که این فضا بنظرم منتج به دل مردگی می‌شود چون بنده هر چند روز یکبار از تکرار و یکنواختی خسته می‌شوم و بعد دو سه روز مثلا یکباره نصف روز به اماکن زیارتی یا حتی قدم زدن و فکر کردن می‌گذرانم درحالی که این هوایی شدن ها دلی هست و زبان ساعت رباطی اداره را نمی‌فهمد (دل هوای زیارت می‌کند، ممکن است دو ساعت دیگر این هوای زیارت نباشد؛ بنده می‌خواهم این ساعت را به زیارت اختصاص بهم ولی آن جنس استخدام مانع می‌شود.) سوال هفتم: اصلا جایگاه کار درزندگی چیست؟ بنده می‌خواهم روزانه بخش زیادی را به کارهای غیرپول درآور مانند مطالعه آزاد (آنهایی که برای رشد خودم مفید است) اختصاص دهم ولی عرف میدان می‌گوید باید حدودی قائل شد. سوال هشتم: نسبت کار و زمان چیست؟ در تقسیم زمان روزانه ائمه توصیه هایی کرده‌اند مثلا بخشی عبادت، بخشی کار برای تامین رزق حلال، بخشی لذت های حلال. حالا اگر به بنده باشد تقسیم بر سه هم بکنم روزانه ۸ ساعت بدست می‌آید. اتفاقا اینجا مایل هستم نهایتا ۸ ساعت برای کار اختصاص دهم چون هم به راحتی بخش عبادت و تامین لذت‌های حلالم پر می‌شود به همین دلیل نمی‌خواهم بیشتر از ۸ ساعت به کار(با فرض کسب درآمد) اختصاص بدهم، چون زمانم ارزشمند است و نمی‌خواهم صرف این موضوع هدر برود (از سویی چیزی که ائمه گفته‌اند بنا بر نیت قابل جابجایی هست) سوال نهم: نسبت کار با زمان از منظر تاخیر و عجله چیست؟ (می‌توانم در این سن به امید کاری ارزشمندتر با همین شغل پاره وقت ادامه دهم، ولی هرچیز زمان دارد و اگر از زمانی که باید انجامش دهیم عبور کنیم ضرر در تاخیر به وجود می‌آید مانند ضرر ناشی از تاخیر ازدواج) در کار چگونه باید تشخیص داد که حالا باید درگیر کار به معنای شغل تمام وقت شد؟ سوال دهم: بنده کلا فلسفه بیمه و وام را هم درک نمی‌کنم؟ (حس می‌کنم با مفهوم رزق همخوانی ندارد، از الان مقداری پول به جایی بدهم که فردا روزی اگر بازنشسته شدم رزقم را از او بگیرم! یا وقتی ممکن است فردا بمیرم پولی به اسم قرض وام بگیرم تا از تورم و... استفاده کنم، در حالی که وام گرفتن آدم را مبتلای به نوعی وابستگی و زمین‌گیر شدن هم می‌کند و ممکن است درصد خطر پذیری انسان را کمتر کند. سوال آخر: نسبت کار و رشد انسان و تکلیف اجتماعی چیست؟ (اگر تشخیصم بر این باشد که قوی شدن جامعه اسلامی که خواسته حضرت آقا هست، از قوی شدن خودم به عنوان حلقه اول سیر به سمت جامعه نیاز هست برای خودسازی و رشد فردی (در آغاز سیر) جذب را قبول نمی‌کنم، ولی اگر عکس آن باشد باید بگم در فلان جا به بنده نیاز دارند و اگر نباشم ممکن است کار توسط فردی دیگر ضعیفتر اداره شود پس باید اولویت رو از لایه خودسازی به اداره آن مجموعه متمرکز شد؛ این وضعیت هم درحالی هست که تحقق همزمان هر دو تقریبا ناممکن است. مثلا فرض بفرمایید استاد فرموده باشند برای رشد در این مرحله باید طهارت زبانی/خیال پیدا کرد و بخشی از آن با حضور در خلوت می‌شود و با حضور تمام وقت کار قابل جمع نیست. در مجموع در دوگانه قرارگیر در نقش استخدام یا زندگی شغل آزاد هستم، روحیاتم هم به کارمندی نمی‌خورد ولی شاید متناسب با نقش کاری مصلحت بر جذب باشد. بابت طولانی بودن سوالات عذرمیخوام ولی به قصد یادگیری توان ماهیگیری سوالات طرح شد (چون طبعا این موضوع در ادامه مسیر هم پیش خواهد آمد) و کاش کتابی هم در موضوعی که عرض شد، داشتید. (اگر برای کسب معرفت در این موضوع گفتگو را هم نیاز دانستید آنقدری مبحث ارزشمند هست که بفرمایید به استان اصفهان و ملاقات حضرت عالی سفر خواهم کرد) خدا قوت و التماس دعا

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بحمدالله متوجه نکات خوبی هستید. آری! در این‌که انسان در کار، خود را به تماشا می‌نشیند و هر اندازه کار، زیباتر و اصیل‌تر باشد در واقع انسان سرزنده‌تر با خود به سر می‌برد. ولی با اینهمه در این زمانه و در این تاریخ، باید متوجه مقتضیاتی شد که با آن روبه‌رو هستیم و از این جهت باید نسبت به درآمدِ مکفی در کار، حساس بود بخصوص تا وقتی که نیاز به آن درآمد داریم. و از آن طرف به هر حال نمی‌توان از ساعات کار که قراردادی است بین ما و اداره‌ای که در آن کار می‌کنیم؛ عدول کرد و آن زمان را جدّی نگرفت. فکر می‌کنم ان شاءالله با توجه به این نکات بتوانید جواب سؤالاتتان را بیابید. موفق باشید

36962

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام: شما گفتید سوال و پرسش 36951 ، اما اینطور که دیده میشه با این که همه جا روشن و نورانی شده ولی بدتر داره با این متن پام فرو میره و مستحکم ترش میکنه این غول خون خار عقلم را. به چه دردی میخوره، ما که نیومدیم حرف های خیلی مفید یا بدرد بخور بزنیم، به قول ما جوونا و خام ها میگیم عالم پر استایل و بی درد سر. در حالی که من میخوام کله شق باشم و نمونم. سناریو راه انداختین برای ما. حضور تاریخی دیگه چیچیه اصلا به چه دردی میخوره، یه نفر ایجوری بوده و اینا فهمیده اونم حاج قاسم هست، بقیه هم ریختن سرش هی میگن حضور تاریخی. بازم میریم کربلا می بینیم که چیجوریه این متن ها بدرد میخوره یا نه. حال اون کسی هم که توی اون لحضه مینویسه و این میشه نتجش رو کاری ندارم، اما بعدش اینجوری تصور میشه که جایی خبریه یا باید کاری انجام بدیم. من میگم این جور حالی که توی متن هست، حواله ی یک ترس فانتزی رو میده. کاری هم ندارم به این متن، دارم این جور حال رو میگم.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: هرچه هست این حضور تاریخی که با انقلاب اسلامی شروع شده است، راهی است که اتفاقاً جوانان این دوران از نیست‌انگاری که حکایت جهان مدرن است و همه انسان‌ها را فراگرفته؛ رها شوند. در این مورد خوب است به مباحث «نیست‌انگاری» که روی سایت هست رجوع شود. https://lobolmizan.ir/sound/1363?mark=%D9%86%DB%8C%D8%B3%D8%AA%20%D8%A7%D9%86%DA%AF%D8%A7%D8%B1%DB%8C . موفق باشید

36943

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

با سلام خدمت استاد محترم: در سوال ۳۶۹۲۷ خدمت یکی از دوستان فرموده بودید که در مورد آی وی اف در حد معمول اقدام کنند و آخر جواب پرسششان اینطور بیان کردید، امکان اینکه خداوند راه های دیگری را تقدیر کرده باشد را نباید در نظر گرفت. منظور از راه های دیگر چیست؟ و چه طور این راه ها برای فرد باز می‌شود؟ و اینکه، واقعا من چندین نفر رو سراغ دارم که دقیقا با مشکل همین خانم مواجه هستند، خیلی سخت هست، چون فقط خودشان نیستند، همسر و خانواده ها هم هستند، چگونه توی این تنش ها زمینه خداجویی برایشان فراهم شود؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: عنایت دارید که حتی به ما فرموده‌اند به یک معنا اصرار بر طلب خود نداشته باشید از آن جهت که شاید خداوند تقدیر دیگری برای ما مقدّر فرموده‌ است و در این رابطه می‌توان عرض کرد راه‌هایی هست تا انسان طور دیگری زندگی کند و در عین رسیدن به آرامش که به دنبال آن بود از آن طریق فرزندآوری؛ مثلاً قدم در راه طلب معارف عالیه بگذارد و یا قدم در راه خدمت به خلق و امثال آن. موفق باشید

36901

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام استاد خسته نباشید. خوب هستید استاد؟ سوال اول این هستش خداوند غیور هستش و دوست ندارد در دل مومن هیج کس و هیچ چیز جز او در دل مومن باشد و در واقع عاشق او باشد و در واقع جز عشق به اون هیچ چیز را در دلمان جا ندهیم و... خب پس چرا میگن باید عشاق اهل بیت باشی؟ مگه خداوند غیور نیستش چطور می‌شود در دل مومن ۲ معشوق وجود داشته باشد و اگرعشق به اهل بیت زیاد شد باعث انحراف نمی‌شود مثل غالیان باشیم!؟ پيامبر اكرم ـ صلّي الله عليه و آله ـ و پيشوايان معصوم ـ عليهم السّلام ـ ما را از هر گونه مبالغه و غلوّ دربارة خود نهي كرده اند، به اين معنا كه نبايد پيامبر و پيشوايان معصوم ـ عليهم السّلام ـ را بالاتر و فراتر از خداوند متعال قرار داد و يا حتي در عرض و هم سطح با خداوند بزرگ قلمداد شوند. حضرت امام صادق ـ عليه السّلام ـ در اين باره مي فرمايد: «به هوش باشيد كه غلوكنندگان، جوانان شما را فاسد و تباه نكنند، زيرا غلوكنندگان بدترين خلق خدا هستند، عظمت خدا را كوچك پنداشته و براي بندگان خدا ادعاي ربوبيت مي كنند، به خدا قسم! كه غلوكنندگان از يهود، نصاري، مجوس و مشركان بدترند» سوال دون این هستش که من شیعه از لحاظ اعتقاد ضعیف هستم و آیا میتونم برای تقویت ایمان از مبحث مهدویت و امامت شروع کنم برای مطالعه کتاب شما یا نه باید حتما از توحید معاد عدل ایمان خوبی داشته باشتم تا در بتونم در امامت هم ایمان زیاد بشه؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: داستان عشق به اولیای الهی، داستان نظر به آینه‌هایی است که انوار الهی را می‌نمایانند به همان معنایی که جناب مولوی می فرماید: «دیده آن باشد که باشد شه‌شناس / تا شناسد شاه را در هر لباس» خداوند فرموده: «و لله الاسماء الحسنی فادعوه بها» خدای را اسماء حسنایی است و او را به اسمای حسنایش بخوانید و امام صادق علیه‌السلام فرمودند «نحن والله الاسماء الحسنی» به خدا قسم ماییم اسماء حسنای خداوند. یعنی با توجه به شخصیت و سیره‌ی آن عزیزان رجوع انسان‌ها به اسماء حسنای خداوند عملی می‌شود زیرا شخصیت امامان آینه‌ی نمایش جمال و جلال خداوند می‌باشد. موفق باشید

36832

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام استاد گرامی: در رابطه با این روایت از امام صادق چند سوال دارم؟ ۱. چرا حضرت تبدل غیر ارض را با تبدل نام توضیح داده اند به دلیل قرابت و انس ذهنی مخاطب یا دلیل دیگری؟ ۲. اجوف بودن انسان به معنای نیازمندی انسان است یا معنای دیگری دارد؟ ۳. در دنیا بدن تحلیل یا نقصان یا زمینه رشد دارد که با غذا ما یتحلل جبران می شود یا نقصان برطرف می شود یا رشد محقق می شود. غذای قیامتی با بدن قیامتی چنین نسبتی دارد؟ با تشکر از شما

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. نمی‌دانم به کدام موضوع اشاره می‌کنید؟ ۲. به نظر می‌آید نکته خوبی است از آن جهت که فرمود: «انتم الفقراء الی الله» ۳. در دنیا همان غذاها عامل  «بَدَلِ ما یتحلل» است. ولی در قیامت که بدن قیامتی صورت عقاید و اعمال ما می‌باشد، نیاز به «بَدَلِ ما یتحلل» ندارد. موفق باشید

36801

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام و رحمت خدمت استاد بزرگوار: با توجه به اینکه در کتاب زیارت عاشورا اتحاد روحانی با امام حسین (ع) فرمودید؛ « هرکدام از این ۵ لعن، ابراز تنفر از فرهنگ و تفکری خاص هست» امکانش هست تفکر و فرهنگ ۵ لعن را بازتر بفرمایید؟ متشکر

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همان تفکری که متوجه حضور در توحیدی که انبیاء آورده‌اند، نیست. تنها در آداب دین متوقف شده‌اند. نمونه آن ابن ملجم است. موفق باشید

36776

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

با سلام استاد عزیز: امروز یک کلیپی یکی از دوستان برام فرستاده درباره امام زمان (عج) یک روحانی بنام سید کمال حیدری میگه ظهور امام زمان به نظر علامه طباطبایی در نشئه این دنیا نیست و مابین این دنیا و برزخ هست و ما باید به آن سمت حرکت کنیم. نظر حضرتعالی چیست؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! دنیا آنچنان در آخرین مراحلش به کمالات خود می‌رسد که ابعاد تجرد آن، بیشتر و بیشتر می‌شود و این یکی از «اشراط الساعة» می‌باشد به طوری که در روایت داریم هر سالِ آخرالزمان وسعت ۱۰ سال پیدا می‌کند. ولی باز همین دنیاست که چنین ظرفیت یافته است و از این جهت باید به نکته‌ای که علامه طباطبایی می فرمایند دقت کرد. موفق باشید  

36765

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

مردم حق دارند ما را بیگانه بخوانند چرا که اولین واقعیت را نپذیرفتیم که همه در خلقت با یگدیگر برابریم. چه کسی گفته من گنه کار نیستم؟! پس چه جای برتری جویی بر دیگری. کدام اخلاق من بدنبال عشق می گردم عشقی جاری بِینمان.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! مردم را نسبت به وجه انسانی‌شان باید محترم شمرد. می‌ماند جریانی که انکار حقیقت می‌کند که در آن صورت به آن جریان، اعلام می‌کنیم «لکم دینکم ولی الدین». و البته این جریان که بدون هیچ خصومتی که بخواهیم با آن داشته باشیم، جایگاه خود را نسبت به آن جریان تعیین می‌کنیم، غیر از جریانی است که به ما فرموده‌اند: «يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لا تَتَّخِذُوا عَدُوِّي وَ عَدُوَّكُمْ». موفق باشید 

36602

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام عرض شد استاد: وقتتون بخیر باشه. بنده در این چند وقته از درس های مدرسه خسته شده ام و به دنبال علم ینفع می گردم که آن را در مباحث از قبیل مباحث شما و لمس کردن حقیقت و ارتباط با آن جستجو می‌کنم و همین باعث شده که دیگر انگیزه ایی به حفظ کردن و خواندن درس برای امتحان نداشته باشم و همین در نمراتم هم نیز تاثیر گذاشته است درس های مدرسه برای بنده بی معنا شده است ولی با این حال به دانستن و فهم آن به عنوان دانش علاقه دارم و نه به عنوان خواندن و امتحان دادن و نمره گرفتن و از محیط مدرسه نیز بنا بر دلایلی عمومی و اتفاقاتی که در اکثر مدارس در بین بچه ها می افتد و نبود سواد کافی در مورد مباحثی از جنس مباحث شما، آزار می‌بینم حال با این وجود آیا اگر در فضای حوزه قرار گیرم می توانم به علمی ینفع دست پیدا کرده و در محیطی که جنس اش از جنس مباحث شما و ارتباط با علوم و حقیقت و آدم هایی با تفکری از جنس تفکر خود آشنا شوم و به تکلیف خویش در این زمان عمل کرده ام و راه خوش عاقبت به خیری که حضرت آقا فرمودند خوب درس خواندن یکی از آنها است دست پیدا می‌کنم یا خیر؟ و آیا از طریق حوزه بهتر می شود در زمان آینده ای که من حضور خواهم داشت خدمت کرد یا از طریق درس های مدرسه؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: دروس مدرسه کمک می‌کند تا ما در جهانی که در این زمانه در آن به سر می‌بریم حاضر شویم و جایگاه آن دروس از این جهت ارزش خود را دارد و باید جدّی گرفته شود ولی هرگز نباید نسبت به آن علوم محدود شد. می‌ماند حضور در حوزه علمیه که آنهم جای خود دارد و بستگی به خود انسان دارد که اگر علاقه‌مند به آن علوم باشد‌، آن‌جا میدان حضوری است که ما را تا انس با معارف عالیه قرآنی جلو می‌برد. موفق باشید

36581

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام استاد: سوالی داشتم امروز همین اکنون دقیقا در کدامیک از منازل سیر کمالی افق تاریخ انقلاب اسلامی هستیم؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: تصور نمی شود بتوانیم آن نکته‌ای که میفرمایید را مشخص کنیم. آنچه روشن است حضور هرچه بیشتر انقلاب اسلامی است در اهداف خود و در آینده با همه موانعی که در پیش دارد. موفق باشید 

36562

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام استاد: وقت بخیر. نظر حضرتعالی راجع به علامه حسن زاده آملی و کتب ایشان چیست؟ شخصی گفت وارد سیر مطالعاتی ایشان نشوید، ایشان انحرافات زیادی داشتند و کتب ایشان را نخوانید. ممنون از شما استاد بزرگوار

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: حضرت آیت الله حسن زاده «رضوان الله تعالی علیه» یکی از نمونه های فوق العاده متعالی در بستر تعالی مخاطبان خود هستند. مردی که نمونه کامل توحید و صفای ایمانی است. چه اندازه محرومند آنانی که از چنین مردان الهی بد می گویند!! موفق باشید

36328

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

با سلام و عرض ادب: استاد ارجمند سوالی داشتم در مورد اجنه، اینکه آیا صرف روشن کردن عود در خانه ایی اجنه جمع می شوند؟ مثلا اگر همسایه ما روشن کند به ما هم مرتبط می شود؟ با تشکر

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ابداً چنین نیست. اساساً ما نباید ذهن خود را مشغول چنین خطوراتی بنماییم، در حالی‌که ساحت اجنه، ساحت دیگری است و ربطی به ساحت ما ندارد. موفق باشید

36304

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام استاد: خسته نباشید. ببخشید در کتاب ده نکته از معرفت نفس رسیدم به اینجا که بعضی ها با مرگ طبیعی می‌میرند. یعنی وقتی به ابعاد انسانی رسید با اختیار خودش روحش از بدنش جدا میشه؟ بدون اینکه اجل حتمی طرف برسه؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: نه! به هر حال هرکس اجل مسمّایی دارد که وقتی آن اجل برسد، رحلت می‌کند حتی اگر از اولیای الهی باشد. ولی عده‌ای به جهت کوتاهی‌هایی که دارند گرفتار اجل زودرس می‌شوند. موفق باشید

36265
متن پرسش

با عرض سلام و ادب: متنی نوشته بودم می‌خواستم نظر جنابعالی را بدانم: صبر و امید و داستان کدام اولویت دارد کدامین است که آدمی را دگر ها نیز دهد صبر و امید هر دو با هم اند اگر امیدی به ... نداشته باشی معلوم و عریان است سودای صبر داشتن کار آدمی را خراب می‌کند و از کوره در رفتن را بر قرار ترجیح خواهد داد و همانگونه اگر صبر نداشته باشی معلوم است هر امیدی سرانجامی جز ناامیدی ندارد نگاه دگر : شاید دچار بی امیدی شدیم بی امید نه ناامید ناامید آن است که خسته شده از امید داشتن مانند آنکس که به هر دری زده، نادم او را پس زده اند اما بی امید آن است که امید برایش مفهوم ندارد این را می‌توان در بزرگتر ها دید اما جوانان معمولا امید دارند خودم هم نمی‌فهمم درست این موضوع را اما شاید باید امید را و در پی آن صبر را در همان سومی جویا بود همان داستان همان قصه همان که با آن معنا پیدا می‌کنیم و حس می‌کنیم که در آن‌ جایی داریم و می‌توانیم معنا پیدا کنیم تا بتوانیم با آن داستان خودمان را ماندگار کنیم و حس بودن را به دیگران هدیه ورزیم داستان که داشته باشیم راهی و دری گویا که گشوده شده باشد هر چند کوچک و نامعلوم و تاریک باشد اما امید را زنده می‌کند و مگر امید آن نیست که باشی و شور و سعادت و تندرستی و اطمینان خاطر داشته باشی و مگر صبر برای همچین امیدی زیبا نیست و دلنشین و چه انتظاری زیبا تر از انتظار فهم عشق و مگر فهم عشق همان فهم بودن در زیر سایه حق تعالی نیست و مگر تمام اینها همان سومی (دا ستان) نیست پس بگرد تا بگردیم دور گردان تا شود پیدا داستان عشقمان

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به این فکر باشید که وقتی افقی از نور حقیقت در مقابل ما گشوده شد که حکایت از حضوری است پس‌فردایی؛ آزاد از تنگناهای امروزین، حال مائیم و آن حضور توحیدی نسبت به آینده‌ای که حتماً معنابخش است. در این‌جا است که «امید» طلوع می‌کند و ما را به صبر و انتظار می‌‌خواند و داستان، آری! داستان، تذکر به بودنی است که در آن بودن، نظر به تجربه‌ای می‌باشد که در افق توحیدی و حضور در امید و صبر، ره صدساله یک شبه طی شده است و این همان «احسن القصص» هر زمانه‌ای است. موفق باشید      

36201

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام: ببخشید من اگر بخواهم کتاب «زیارت عاشورا ارتباط روحانی با امام حسین علیه السلام» رو بخونم نیاز به پیش زمینه دارد؟ اگر دارد چه پیش زمینه هایی نیاز است؟

متن پاسخ

 باسمه تعالی: سلام علیکم: چندان نیاز به پیش‌زمینه خاصی ندارد زیرا اشاره به نکاتی شده است که در فرهنگ ما مدّ نظر می‌باشد. ولی بهتر است با باوری که از طریق معرفت نفس پیش می‌آید؛ با این متونِ دینی روبرو شد. موفق باشید

36019

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام و احترام: من و همسرم، در موارد متعددی و بارها و بارها مورد ظلم دیگران، و حتی مورد نارو زدن و فریب، قرار گرفتیم. وقتی درباره اش حرف زدیم و فکر کردیم، متوجه شدم جامعه بسیار وضعیت وخیمی دارد. مردمی که اصلا حتی فکرش را نمی کردیم، به گونه ای برای نارو زدن برنامه ریزی کردند که دهانمان از تعجب باز ماند. آنچه اتفاق افتاده برای ما اهمیت ندارد. چیزی که برامون مهمه نوع تعامل ها، و تعجب من از جانب این حجم از ناجوانمردی و نیرنگ و حیله گری است. توسط کسانی که اصلا قابل هضم نیست برایمان. من و همسرم در این باره حرف زدیم و نهایتا دیدیم فایدۀ دنیوی این حیله ها یا افزایش شهرت یا افزایش ثروت است که من شخصا نه شهرت می خواهم و نه ثروت به چنین قیمت هایی. نهایتش اینکه تا وقتی در دنیا باشیم و زحمت بکشیم در حدی که اموراتمان با خوشی بگذرد خداوند رزق را می دهد. هم رزق دست خداست و هم اعتبار و آبرو. آخر این دنیا چیست که به خاطر آن چنین می کنند؟ اخیرا نیز در چند ماه اخیر، سه مورد عجیب غریبی را دیدیم که متأسفانه همه اش فعلا از جانب افراد بسیار مذهبی بوده است. همسرم همین هفته ها، مورد ظلم واقع شد. من هم در محیط کارم به طرز برنامه ریزی شده طوری که فکر همه چیز را کرده بودند، طوری نارو خوردم و مورد حیله قرار گرفتم که واقعا باورم نمی شود. یعنی از اینکه منافعی از دست بدهم اینقد ناراحت نیستم که از این حجم از وقاحت یک مدیر موجه، احساس غربت می کنم. اساسا هرگز در زندگی دنبال منافعم نبودم. در طی صحبت با همسرم، فهمیدیم بارها مورد ظلم قرار گرفتیم. ایشون معتقدند افراد معمولی (نه غیر مذهبی) هم همین طورند و اهل فریب و نیرنگ و حیله گری هستن. ولی من تجربۀ کار باهاشون رو نداشتم. احساس می کنم خیلی ساده هستم و جامعه رو نمی شناسم. واقعا باورم نمی شود که مردم اینگونه برای اسم و رسم و پول و مطرح شدن ، ناجوان مردانه، مرزهای انسانیت رو پشت پا میذارن و نارو می زنن. گاهی به اسم افراد موجه چنین کاری میکنن. درحالیکه خود اون فرد رو که می شناسیم نمی تونیم چنین نیرنگی را بهش نسبت دهیم. یه حالت آچمز شدن از شدت وقاحت کارهاشون بهم دست داده. می خواستم نظرتون رو بدونم. شما جامعه رو چجوری می بینید؟ حس حیرت دارم و نمی تونم درکشون کنم به چه قیمتی و چرا چنین می کنند. اون هم در چه قالب و لباسی و در چه کارهایی. نظرتون چیه؟ شما هم با چنین مواردی برخورد کردید؟ و چه تحلیلی داشتید؟ سوال دیگم اینه که اینها در قیامت حساب می شه؟ اینقدر با خیال آسوده و با اعتماد بنفس و با ظاهر موجه، حیله گری و سپس توهین و دفاع از حیله هایشان می کنند که گاهی فکر می کنم نکند قیامت طور دیگه ای است و من درست نفهمیدم. بی صبرانه منتظر تحلیل و نظر و برداشت شما هستم. سپاس خیلی زیاد دارم.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همچنان که مکرر عرض شده آن باورهای دیروزین برای حضور در این دوران که دورانِ آخرالزمانی است؛ کافی نمی‌باشد و از این جهت حتی مذهبی‌های عرفی، نمی‌توانند با برداشت‌های دیروزین از دین، دیندارانه عمل کنند و در همین راستا بود که حضرت امام خمینی«رضوان‌الله‌تعالی‌علیه» در اواخر عمر خود بحث تفسیر سوره «حمد» را با تذکرات عرفانیِ خاص آن به میان آوردند. و ما باید جامعه و افراد را با این زاویه تحلیل کنیم که حتی خودشان هم نمی‌دانند چه بلاهایی بر سر خود می آورند و البته مطمئناً اکثراً می‌رسند به آن‌که باید در دینداری عمیق‌تر شوند تا بتوانند از وهمیّاتی که موجب حبّ دنیا و حبّ نفس می‌شوند، عبور کنند. موفق باشید

35975

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام علیکم خدمت استاد طاهرزاده: با توجه به اوضاع عالم غرب و جایگاه انقلاب اسلامی آیا صبر به معنای گذر زمان نمی‌تواند کمک دهنده به ما در مسیر حق باشد؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: چرا که نه! بخصوص که مسلّم اجر شهدا چیزی جز سربلندی و عظمت این انقلاب و این ایران نخواهد بود. موفق باشید

35779

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام علیکم استاد عزیز: آیا اصلا در بین معلمان باید رتبه‌بندی ایجاد کرد به این نحوی که دارند انجام می‌دهند؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: البته چندان در جریان نیستم و تا آن‌جایی که در جریان هستم ظاهراً برنامه موفقی نبوده. تازه اصل مسئله هم مورد سؤال است که آیا می‌توان معلمان را از این طریق طبقه بندی کرد و یا باید با تقویت وجدان اخلاقی آن‌ها کمک کرد تا آنان به بهترین نحو وظیفه خود را انجام دهند. موفق باشید

35741

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

«السلام علیک یا قتیل العبرات». سلام استاد بزرگوار: در رابطه با «راز» اسب تازاندن دشمن بر پیکر چاک چاک و عریان و خونین و بی سرِ سیدالشهداء علیه‌السلام داشتم فکر می کردم. البته حضرتعالی در جایی در این رابطه مطالبی را مطرح فرموده اید. اما واقعاً قاتلین حضرت چه چیزی در این پیکر بی سر و مطهّر مشاهده می کردند که منجر شد تصمیم بگیرند دوباره اسب بتازند؟! شاید تصورش هم برای ما محال باشد که پس از شهادت حضرت، ناگهان چه چیزی در آن پیکر خونین تجلی کرد که آن تصمیم عجیب را گرفتند؟! آیا می توان گفت که این ها تمام شکوهِ تاریخیِ آیندۀ حرکت امام حسین تا قیامت را، که در این پیکر متجلی شده بود را مشاهده می کردند؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: دقیقاً همین‌طور باید باشد و به همین جهت امویان در درون خود می‌یافتند که قصه حضور حضرت اباعبدالله «علیه‌السلام» نه‌تنها قصه نفیِ جریان آن‌ها است، بلکه قصه حضوری از انسانیت است که تا قیام قیامت در مقابل هر جاهلیتی ایستادگی می‌کند. ملاحظه نمی‌کنید چه اندازه انسان‌ها در همین تاریخ، خود را نسبت به حضرت اباعبدالله «علیه‌السلام» نزدیک می‌یابند؟ موفق باشید

35638

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام استاد بزرگوارم.وقتتون بخیر: شاید مشکلی که میخوام مطرح کنم به شکلی دیگر مشکل افراد دیگه ای هم باشه، استاد بزرگوارم من وقتی می‌خواستم برم مکه از فامیل همسرم هم خداحافظی کردم یکی از اقوام نزدیک ایشان بعد برگشتنم نه به دیدنم اومد نه حتی یک زنگ به من زد با اینکه همسرم شام ولیمه که ایشون شرکت نکردند رو براشون بردند گویا افراد با این رفتار نشان می‌دهند که اهمیتی برای طرفشان قایل نیستند، الآن من چه رفتاری بکنم با اینکه دلخور شدم که خدا را خوش بیاید؟ چطور راضی شوم رفتاری کنم گویی هیچ اتفاقی نیفتاده؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به هر صورت به ما فرموده‌اند: «إِذَا مَرُّوا بِاللَّغْوِ مَرُّوا كِرَامًا» اهل ایمان چون با چنین اموری روبرو می‌شوند با بزرگواری و اغماض از آن عبور می‌کنند و به اصطلاح به روی خودشان نمی‌آورند. موفق باشید

35365

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

با سلام: ۱. استاد بنده ترسم از اینه آنچه ما فکرمی‌کنیم خداست مدیریت فضای مجازی از اونطرف باشه با اون مباحثی که از فضا و نوع سلیقه هر فرد اینطورکه میگن و اطلاعاتی که دارن، از آنطرف هم اتو دادن و گفتن این مسئله شاید تازه به ذهنشون بیندازیم، ۲. گمانم ما تا دانشگاه و آموزش پرورش خوبی و ترازی نداشته باشیم انتخاب فرد خوب بر انتخابات یه کم بعید نیست؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. در این مورد خوب است مباحث «معرفت نفس» که روی سایت هست را همراه با شرح صوتی آن دنبال بفرمایید. ۲. همین‌طور است. به همین جهت ما مشکلاتی داریم که در دل انقلاب اسلامی باید بتوانیم از آنها عبور کنیم. موفق باشید

35338

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

با سلام: در تفسیر سوره واقعه درمبحث حوری بهشتی می فرمایید که: حوری تجلی همه اسما الهی است. من نتیجه می‌گیریم که منظور شما اینست که حوری مظهر اسم جامع الله است. اگر سخنان بالا درست است دو سوال برای من پیش می آید: اول: امام زمان (عج) الان مظهریت اسم الله را در چه چیزی رویت می کند؟ دوم: اهل تسنن می‌گویند که خدا روز قیامت به صورت یک انسان دیده می‌شود. حال آیا می‌توان گفت که این حوری همان خدای مد نظر اهل تسنن است؟ لطفاً در صورت امکان که هر دو سوال پاسخ واضح بدهید.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. اولیای الهی در هر چیزی نور الله را می‌دیدند. عمده آن است که متوجه باشیم: «دیده آن باید که باشد شه‌شناس / تا شناسد شاه را در هر لباس» ۲. مسلّماً ذات الله قابل رؤیت نیست. موفق باشید

نمایش چاپی