با سلام: میخواستم بدونم که در بستر ایتا آیا گروهی هست که در آن درباره مطالب استاد تبادل نظر بشود؟ با تشکر
باسمه تعالی: سلام علیکم: کانال مطالب ویژه سعی دارد عرایض بنده را در معرض نگاه کاربران قرار دهد ولی بنده در جریان کانالی که تبادل نظر در موضوعات را داشته باشد؛ نمیشناسم ممکن است خود رفقا چنین کانالی را تشکیل داشته باشند ولی بنده در جریان نیستم. موفق باشید
سلام: استاد توی یکی از کتاب هاتون آورده بودید که محمد بن ابوبکر بر سر قبر ابوبکر می رفت و با لگد به قبر او می زد و از او بیزار بود لطف می کنید آدرس اون روایت رو بفرستید؟ التماس دعا
باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده یقیناً چنین چیزی نگفتهام. زیرا ابداً چنین چیزی را معتقد نیستم. آری! جناب محمد ابابکر ارادت زیادی به مولایمان علی «علیهالسلام» داشتهاند ولی تربیت ذیل شخصیت آن حضرت، هرگز اجازه چنین برخوردهایی با پدرش را به او نمیدهد. موفق باشید
سلام و عرض ادب خدمت شما استاد بزرگوار: میخواستم در مورد میزان اهمیت روضه خانگی از محضرتون سوال کنم؟آیا تقابل و تضادی با موکبهای خیابانی دارد؟ بنده در ایام عزاداری فاطمیه، در کنار فعالیت در موکبهای خیابانی مراسم روضه هم داشتم که مورد مذمت دوستان قرار گرفتم. و این اتفاق سوال و دو راهی در ذهنم ایجاد کرد. صحیح هست که روضه خانگی رو تعطیل کنیم و فقط در موکبهای خیابانی مشغول باشیم؟ موکبهایی که خالی از فعالیت فرهنگی تاثیرگذار هست وفقط تنوع غذاهای لذیذ و رنگارنگ نذری توش هست. ممنون هستم از بابت پاسخگویی شما استاد گرامی.
باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر میآید جمع هر دو کار بهتر است تا هم با برقراری موکبها، نوعی شعار دینی به ظهور آید و البته سنت حسنه روضه خانگی هم ارزش خود را دارد. موفق باشید
از او برای من دو چشم خیس میماند. این گریه مثل چشمه پردیس میماند. گفتم: خدایا رفتهام از یاد خوبانت. گفتا: نگو دیگر، فقط بنویس، میماند. یک روز اگر پیغمبران ما را رها کردند. از بین آنها پیش ما جرجیس میماند. یاران حقجویم مرا از پیش خود راندند. تنها برایم حضرت ابلیس میماند. فریاد کفرم مسجد و میخانه را پر کرد. ناگاه در گوشم صدا زد: هیس، میماند.
ابلیس خود رانده شده است و مطرود و رجیم و لعین! اما خوشا به معرفتش که هیچوقت رهایم نکرد حتی زمانی که کافر شدم، فقط یک رانده شده حال رانده شده را میداند! ابلیس ای بهترین دوست من بگذار سرم را بر روی شانهات بگذارم و یک عمر تنهاییم را گریه کنم. هیچوقت تنهایم نگذاشتی! چقدر پشت سرت حرف در آورده اند، بخدا قسم تو بهترین دوست منی! در احادیث داریم که الوحده خیر من جلیس السوء! از کجا معلوم جلیس سوء تویی؟ از کجا که آن مدعیان دین و مذهب و میپرستی جلیس سوء نباشند. پس ای ابلیس رانده شده که حالم را خوب میفهمی امشب مرا تنگ در آغوش بگیر... نگذار برای نماز شب و نماز صبح بیدار شوم! فقط میخواهم با تو مست باشم، نمیخواهم مثل میپرست نماها برای نماز شب دروغین بیدار شوم. ای صداقت محض من به تو پناه میآورم از شر حق طلب ها.
باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! در مورد ابلیس اینطور گفتهاند: «عیباش این بود که در آینه روی تو ندید / ورنه بر بوالبشری ترکِ سجود، اینهمه نیست». موحدبودن هم حدّی دارد. اینکه گفت میخواهد تنها خدا را سجده کند و از مظهری که آینه نمایش همه اسمای الهی بود، غفلت کرد؛ موجب شد تا تنهای تنها گردد و خدا را هم از دست داد. مانند متحجرین و ظاهرگرایان که جناب حافظ از دست آنها کلافه است. آنجا که فرمود: «مِی خور که شیخ و حافظ و مفتی و محتسب / چون نیک بنگری همه تزویر میکنند». همچنانکه باز گلایه سر میدهد: « بنده پیر خراباتم که لطفش دایم است / ور نه لطف شیخ و زاهد گاه هست و گاه نیست».
آن کس که خود را تنها در محدوده باورهای ذهنی متوقف کرده است باید بداند از همان آغاز در موقفی قرار دارد که به نیستی و پوچی ختم میشود، زیرا به گرمیِ زندگی در دل باورهای متعالی فکرنکرده، به گرمی حضوری که بسیجیان دیروز با دیدن حضرت امام خمینی «رضواناللهتعالیعلیه» فریاد زدند: «ما همه سرباز توایم خمینی» و امروز با دیدن رهبر معظم انقلاب «حفظهاللهتعالی» فریاد زدند: «گوش به فرمان توایم خامنهای».موفق باشید
سلام خدا قوت: استاد بنده ۲۴ سالمه حدود سه ساله خوابهای سنگینی میبینم که بسیار روحم و توجهم را عمیق میکند و خود خوابیدنم هم بسیار عمیق است و متوجه اطراف نمیشوم و با صدا بیدار نمیشوم. اما نکته اینکه این خوابهایی که میبینم عموما در یک خواب هم شیطانی است هم ظاهر الهی دارد یعنی هم نور هم ظلمت هم روشن هم تاریک یعنی یک خواب هردو را در خود دارد در حالی که بنده از نوجوانی تا سه چهار سال پیش یعنی حدود هفت هشت سال مطلقا هیچ خوابی نمیدیدم جز به تعداد انگشتان دست در کل هفت هشت سال. به نظرتان مطلبی هست راهنمایی کنید؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: پیشنهاد میشود کتاب «ادب خیال و عقل و قلب» که روی سایت هست را مطالعه فرمایید. ان شاءالله با تعادل در معارف حقهای که در نزد خود دارید، نتیجه خواهید گرفت. موفق باشید
سلام ای رود رونده! سلام ای چشمان منتظر و خسته! سلام ای برادر، ای دوست و ای همسایه. ای برادر غزهای! ای که ایستادنت کوه ها را در هم شکست و چشمانت انسانیت هر انسانی را به یاد آورد و دستانت غیرت و شجاعت و شهامت را، خونت آب کرد و زنده کرد قلبِ هر مرده را. و پاهایت، عزم را به یادمان آورد. شما مظهر ظهور آخرین انسانید. شما مصداق تمامِ: «مَن عَشِقتُهُ، قَتَلتُهُ و مَن قَتَلتُهُ، فَعَلَیَّ دیَتُهُ و مَن عَلَیَّ دیَتُهُ، فأنا دیَتُهُ» هستید. شما معشوق اویید و بدانید که خونتان بهایی دارد و بهایش در نزد اوست و او خود را، خونبهایتان دیده. شما پارههای وجود هر مسلمانید. شما عروج مسیحگونه عیسی و عصای موسیِ راهگشای تاریخ و قرآن ناطق هر انسانید. شما همسنگرانِ حضرت نوحاید، شأنِ دوباره نزول قصه او، یعنی: «وَاصْنَعِ الْفُلْكَ بِأَعْيُنِنَا وَوَحْيِنَا وَلَا تُخَاطِبْنِي فِي الَّذِينَ ظَلَمُوا إِنَّهُمْ مُغْرَقُونَ» کِشتیِتان را چه خوب ساختید در پیش چشمانش و به آب انداختید، و او چه خوب دید. و آری! هر آنکس که همسفرتان شد، چشمانش، راه آینده را یافت و دستانش، آغوش قائم را و قلبش، توحید امام را. کجا بودید؟ چه کردید؟ چگونه بودید که هر انسان را به انتخابِ کربلاییشدن کشانیدید؟!! شما اُلفت دوباره اسلامید و وحدت دوباره مدینه محمد. ای انسان فلسطینی! ای که بر عریکه تاریخ ایستادهای و عاشقانه و عارفانه بر ترک تاریخ میتازی! دستان ما را هم بگیر که قلب هر انسان را به طلبِ «بودن» در جای خود کشانیدی، قلب ما را مشتاق حضورِ دوباره عرشیِ سردار بیدستمان حاج قاسم. راستی را!! چه شد؟ چه شد که همسنگری با شما، افقِ حیات هر مسلمانی و افقِ حرکت امام ما شد؟ چه شد که ناگهان خانه به دوش، بر قلبِ همه ما سفره انداختید؟! چه شد که سربازان خمینی با راه قدس از کربلا میگذرد عزم مییافتند و با سینه ستبر راه شما را میجستند؟! دلهای ما همه مشتاق دوباره صلاة در قبله اول مسلمین، «قدس» است تا در تاریکه بیابان جهان امروز سرآغاز خود را بجوییم. پس بخوان به نام الله! و سینهات را ستبر کن، و عزمهای سست را تیره و تار، و خانههای عنکبوت را محو، و بنای دوباره عهدِ از یاد رفته انسانِ امروز را، تازه کن. و شما ای زنان و مادران فلسطینی! زینبگونه جان فرزندان و همسران و برادرانتان را در کف سینی قلب بگذارید و کاخ یهودیان را فرو ریزید، که مکر یهودیان را تنها مادرانگیِ شما آشکار و به هم میریزد. بخوانید: به نام فاطمه، سمیه، خدیجه و زینب، و کاخ هر ظالم را با زبان ستبرتان فرو ریزید، و با این زبان، قلبِ هر انسان را به کربلای خود بخوانید، و امتِ خوابزده آخر الزمانی را به امتحانِ کوفی و کربلایی بکشانید. خوشا بر شما! و وای بر ما خوابزدگانِ بازی روزمرّه شهر و شهرنشینانِ دهکده سرد و خشکِ جهان امروز. خوشا بزم شیرینتان، گوارایتان، چشمانتان بیدار و دلهایتان روشن و دستانتان پر توان. به امید دوش به دوشِ شما عرشیان ایستادن و نماز فطر گزاردن در قدس شریف. انشالله سنصلی فالقدس.
باسمه تعالی: سلام علیکم: هر اندازه بخواهم در استقبال سخنان شما سخنی گفته باشم؛ نمیتوانم حقّ این کلمات را ادا کنم. خطاب به شهدای غزه فرمودید: خونهایشان بهایی دارد که بهای آنها نزد حضرت حق است. آری! این خون نه تنها یک بها، که قرارگرفتن در آغوش خداوند است، بلکه بهای زیادی دارد که اولین آن رسواکردنِ یک تاریخ دروغ به جهانیان از طریق فرهنگ نژادپرستِ غربی است. ما غرب را از طریق جنایات اسرائیل و پشتیبانی سران غربی شناختیم.
فرمودید که شهدا و مردم صبور غزه، پارههای وجود هر مسلمانی هستند. حقیقتاً همین است گویا ما داشتیم خود را و جهانی که از طریق شهدایمان در مقابلمان گشوده شده بود، فراموش میکردیم و این صبر و توکل مردم غزه بود که ما را باز به یاد خودمان آورد و اینکه جهان ما چه اندازه بزرگتر از جهانی است که غرب در مقابل غربزدگان و اسلامِ متحجّرین در مقابل مقدسان بیتاریخ گشوده است.
فرمودید هر آن کس که همسفر شهدا و مردم صبور غزه باشد، چشمانش راهِ آینده را یافته است. آری! در همین رابطه رهبر بصیر انقلاب متذکر میشوند که راهِ آینده، راه فلسطین است و این حکایت تفکر تاریخی ارزشمندی است. میفرمایید با نظر به حضوری که نسبت به اقامه نماز در قبله اول مسلمین داریم میتوانیم در تاریکخانه بیابانِ جهان امروز، سرآغازِ خود را بجوییم. آری! حقیقتاً ما در سرآغازی قرار گرفتهایم که به هر قیمتی که هست در غزه، با روحیه صبر و توکل آن مردم شروع شده است، وگرنه گرفتار بلای بیتاریخی خواهیم شد. ما در شرایط ظهور بیّنهای هستیم که تمام معنای اسلام را به میان آورده است.
به هر حال تنها میتوان گفت چه اندازه این سخنان که از عمق جانتان و بر اساس فهم تاریخیِ تان بر زبان آوردید؛ سخن همه ما هست که خطاب به مردمان صبور غزه میفرمایید: «شما الفتِ دوباره اسلام هستید» به همان معنایی که رهبر معظم انقلاب در ملاقات با شیخ ابراهیم زکزاکی فرمودند: «امروز یکی از مظاهر قدرت اسلام همین مسائل است که در فلسطین در حال رویدادن است... قدرت باورنکردنی اسلام در فلسطین».
حال میفهمیم چگونه انسانها میتوانند ذیل اسلام در این تاریخ نهتنها خود را معنا کنند، بلکه معناها بیافریند و زندگی گمشده در بیمعنایی را که اسرائیل نماد آن است، به سُخره بگیرند. اگر واقعیت زندگی بدون تاریخ نیست، زندگی در این زمانه حضور در تاریخی است که ذیل انقلاب اسلامی در فلسطین با صبر و توکل آنها در حال شکل گیری است تا بشر جدید متوجه شود بدون تفسیر قدسی و دینی از جهان، عملاً گرفتار بیتاریخی و پوچی میشود که اسرائیل، نماد آن است. موفق باشید
با سلام: در پرسش ۳۶۱۴۸ بر پیامبر (ص) اسم متکلم به صدای علی (ع) بر پیامبر (ص)، تجلی کرد. سوال: کدام اسم خداست که اگر بر انسان تجلی کند، مثلاً صورت یک انسان است؟ با تشکر!
باسمه تعالی: سلام علیکم: همان اسم متکلم که عرض شد. مانند آنکه فرشتهای در شما صوتی را ایجاد میکند و انسان ممکن است گمان کند کسی در بیرون با او صحبت میکند در حالیکه آن فرشته، آن صوت را ایجاد نموده است. عرایضی در این رابطه در جواب آقای سروش نسبت به تشکیک ایشان در رابطه با صوتی که باید موجب الفاظ قرآن شده باشد، تحت عنوان « غفلت از مقام نبوت در پوشش تمجید از حضرت محمد صلی الله علیه و آله» داده شد https://lobolmizan.ir/leaflet/219?mark=%D8%AF%DA%A9%D8%AA%D8%B1%20%D8%B3%D8%B1%D9%88%D8%B4 . موفق باشید
سلام استاد وقتتون بخير بنده برای انتخاب رشته بین «علوم قرآن و حدیث» و «نهجالبلاغه» مردد هستم. اگر جنابعالی بودید کدام را انتخاب میکردید؟ هدف بنده هم در آینده کار تربیتی هست.
باسمه تعالی: سلام علیکم: از آن جایی که نهج البلاغه نیز جدای از قرآن و حدیث نیست؛ میتوانید ان شاءالله با ورود به رشته نهج البلاغه با بشر جدید از حکمتهای آن کتاب بزرگ سخن بگویید. حکمتهایی که امروز، بشر جدید سخت بدان نیازمند است. موفق باشید
سلام و ادب: استاد بنظر شما اگر آوینی الان بود به مفاهیم و تعابیری که از افق انقلاب اسلامی داشت مثل عصر توبه بشریت، آغاز عصری دیگر، پایان غرب زدگی، طلوع صبح عدالت و... وفادار میموند؟ منظورم این نیست که آوینی ضد انقلاب میشد، منظورم اینه اگه این حجم از انواع فساد اخلاقی و رانت و اختلاس و بی اعتمادی عمومی نسبت به حاکمیت که متأسفانه کم هم نیست به وجود آمده رو میدید بازم اون امیدی که در دوران جنگ نسبت به آینده انقلاب داشت رو میداشت؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر میآید حکمت و فهم تاریخی شهید آوینی به او متذکر میشد ما باید با این تنگناهای تاریخی خود که در جانها پنهان بود، روبرو میشدیم تا معلوم شود هر اندازه بیشتر به غرب نزدیک شدهایم، بیشتر با این فلاکتها روبرو بودهایم پس بیشتر باید به انقلاب اسلامی فکر کرد و افقی که رهبر معظم انقلاب مدّ نظرها میآورند مثل سخنان اخیرشان با مردم سیستان و بلوچستان و تأکیدی که در رابطه با شرایط جدید به میان آوردند و یا آنجایی که فرمودند ما در حال نزدیکشدن به قلّه هستیم و از این جهت باید فعالیت شبانهروزی داشت زیرا جبهه مقابل انقلاب در آخرین روزهای عمر خود، نهاییترین تلاشها را به میان آورده به امید آنکه بماند و این قصه هر محتضری است که با مرگ خود روبروست. موفق باشید
به نام خدا، آیا ممکنه بدون اینکه در استقرار بالحق و به سوی حق بود خیری به خود و دیگری رساند؟ جهان غرب چون جهان مُرده و بی حیاته هر نشاطی اعم از نشاط کودکان و جوانان رو میبلعه چون تشنه حیاته و از بس نیازمنده میلیون ها حیات خدادادی آدمایی که هنوز با بدیهای جهان مدرن آشنا نیستند را مثل چاله ای فضایی در خود میکشه و حروم می کنه پس هرکس بخواد تو این جهان 'زنده' باشه یا حتی خیری به دیگری برسونه از درون خشک میشه و بجای قدردانی صد زخم کاری به او میزنه و در لای زخم ها دانه های شرارت میکارن تا شیطان در هر بخش از نَفسِ آدم خودش رو بدست مای ضعیف و ناتوان و ناآگاه پرورش بده، این حالتی برای آدم ایجاد میکنه که خودخواه و سرافکنده بشه و به'تنهایی' سوق پیدا کنه یا حتی حس کنه چاره ای جز بردگی دیگران رو نداره یا اما جَری و دریده شه تا شاه گرگی توانمند برای انتقام جویی شه! چه انتقامی وقتی مثل همانهایی شدی که به تو زخم زدند یا چه چاره وقتی دست و پات رو بستند در قفس ضعیف و حقوق آزادیت رو ازت گرفتند به چه جرمی برده ای؟ چرا هرچه کنی بد میشه؟! آیا خدا که همواره از نظام کفر با نظام ایمانی برتری برای بندگانش با جهانی در مقابل اینی که دیدیم حاضره به ما معنای حضور بهتر در جهان توحیدی را نمیخوان بدن؟ که تمام کارهامون درست شه و اگر خیری برسونیم زنده تر میشیم و اگر از شری بگریزیم به سوی خدا پس احساس رسیدن به آغوش او کنیم و امیدوار باشیم؟ بله جهانی تازه تر و وسیع تر در ادامه توحید همیشه جاودان اما با تجلیات مناسب روز هنوز هم هست و دائم می آید. خدا شهدای ما را از انانیت و خطرهای عظیم و بی جایی و ضعف آزاد کرد و به خودش قائم و در بهشت ها حاضر کرد چون اگر کسی در بهشت نباشه و در سمت و سوی خدا نباشه و افعال و رفتارش معنای زندگی جاودان و مطمئن نده نمیتونه به خودش و دیگری خیری به حقیقتِ درست ترین خیرها برسونه، اونقدر جاودان و مطمئن و زنده که دیگران رو به زندگی جاری و تمام نشدنی بهره مند کنه. به همین خاطر بهشت های شهدا با بهشت های تنهای خودکامان که او هم پسندیده خدا و مقبول و معقول و درسته فرق داره چون شهید یعنی کسی که بیش از دیگران توانایی از خودگذشتگی داشت و دست پرورده خداست هستند. اگر میتونستم برگردم به گذشته برای استقرار بیشتر در این حیات میرفتم اما در راه بودن برای رسیدن از روی بیچارگی بود پس اگه خدا پسندیده و چاره دیگه ای نبود و من ناتوان بودم و هستم از اراده و تقدیری برای خود و دیگری، از خدا میخوام ما رو تسلیم هرآنچه برای ما تقدیر کرد و خواستن تقدیرات بهتر از خودشون قرار بدهند ان شاء الله. صد نوع فکر کردم اما نفهمیدم چرا مومنین بخوان جایگاهی در اجتماع داشته باشن از روی برتریِ تواَم با تحقیر مردم و اداره امورات مردم و تصمیم گیری برای دیگران مثل پادشاهان مغرور و ظالم؟! جامعه ایمانی یعنی استقرار در دینی که در او غرقی و با حضور در بهشتِ قیامت تنها میتونی خودت رو معنی کنی تا خودخواه و منجمد و گندیده و بدخُلق نشی و به دیگران ظلم نکنی! هرچه کم تر از این قطع به یقین ظالم خواهی بود پس چرا تا به قیامت که مبداء زندگیه و قبلش منفی هر آمادگیه بخوایم هَر اراده ای بکنیم؟! پس با یافتن جایگاه برتر قیامتی خود در اراده های اجتماعی خدا که توسط اولیای الهی مثل حاج قاسم و حضور در اوامر رهبر انقلاب حفظه الله هست فهمیدیم جای ما کجاست و باید به استقرار در همواره جدید تر خود در آن فکر کنیم. خدایا تا سرو ته ما را در قیامت ننشوندی تا از هزار جهل و مارهای درونی و گمراهی و حماقت آزاد نشدیم به ما اراده ای برای هرکار اساسی و مهم نده هرچند اختیار داریم پس ما را هدایت فرما. خدایا مدتهاست منتظرم به بندگی همواره به سوی تو برسم پس بفرما چه چیز تو را راضی خواهد کرد ای کسی که در این روزگار بیش از هر چیزی هستی در روزگاری که اتفاقا کم یاب ترینی بخاطر جهان گمشدگانِ احمقِ خودخواه و ظالم که مردمان جهان را به بند کشیدند و خون حیاتی آنها را میمکند.
باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! مهمترین نکته همین است که متوجه شویم جایگاه ما کجاست و در این مسیر است که به جهت درک حقیقت، تواضع و خوشبینی و خوشخُلقی و واقعبینی برایمان پیش میآید و زندگی با سادگیِ تمام به ظهور میرسد. موفق باشید
با سلام و درود و آرزوی موفقیت: پیشنهاد بنده حقیر و فقیر به شما استاد عزیز اینست که در آستانه محرم الحرام چند جلسه با مداحان بگذارید و به آن ها بفرمایید که اینقدر دروغ نگند و روایت های جعلی نخوانند که آبروی محرم و مصیبت را بردند. اگر در عزاداری و برگزاری مراسمات معنوی به همین شیوه و بدون کار فرهنگی اقدام کنیم متأسفانه نسل جوان را از دست میدهیم و تنها کسی که عمق این فاجعه را درک کرد آقای خامنه ای بود که در تمامی سخنرانیها بهخوبی به موضوعات لازمه جامعه میپردازند. با تشکر
باسمه تعالی: سلام علیکم: بحمدالله آثار و نوشتههای خوبی مانند کتاب «حماسه حسینی» از مرحوم شهید مطهری و یا «انسان ۲۵۰ ساله» از مقام معظم رهبری جهت اطلاع نسبت به رخداد صحیح کربلا در میان است و حقیقتاً یک مداحِ اهل بیت لازم است با مطالعه چنین آثاری، اشعاری را گزارش کند که فضای حکمت سیره حضرت اباعبدالله «علیهالسلام» در میان باشد. کاری که بحمدالله بعضی از مداحان عزیز انجام میدهند. موفق باشید
سلام: به نظر می رسد عقل نمی تواند بقای اشیا در غیاب ادراک را ثابت کند در قرآن کریم آمده است «قَالَ عِفْرِيتٌ مِنَ الْجِنِّ أَنَا آتِيكَ بِهِ قَبْلَ أَنْ تَقُومَ مِنْ مَقَامِكَ ۖ وَإِنِّي عَلَيْهِ لَقَوِيٌّ أَمِينٌ قَالَ الَّذِي عِنْدَهُ عِلْمٌ مِنَ الْكِتَابِ أَنَا آتِيكَ بِهِ قَبْلَ أَنْ يَرْتَدَّ إِلَيْكَ طَرْفُكَ ۚ فَلَمَّا رَآهُ مُسْتَقِرًّا عِنْدَهُ قَالَ هَٰذَا مِنْ فَضْلِ رَبِّي لِيَبْلُوَنِي أَأَشْكُرُ أَمْ أَكْفُرُ ۖ وَمَنْ شَكَرَ فَإِنَّمَا يَشْكُرُ لِنَفْسِهِ ۖ وَمَنْ كَفَرَ فَإِنَّ رَبِّي غَنِيٌّ كَرِيمٌ» همانطور که مشاهده می کنید شخصی که علمی از کتاب دارد تمام علوم را ممکن است نداشته باشد بلکه علمی از علوم کتاب را داشته و حتی عفریتی از جن نیز می تواند تخت را منتقل کند فرض کنید بلقیس یک ساعت تخت را ادراک نکرده باشد و در آن یک ساعت آن جن یا آن عالم تخت را منتقل و قبل از یک ساعت سر جای خود باز گردانند آیا بلقیس تصور نخواهد کرد تخت در آن یک ساعت در همان جا بوده است بنابرین دوام اشیا در غیاب ادراک مستلزم دلیل است و الا عقل نفیا یا اثباتا ساکت است.
باسمه تعالی: سلام علیکم: اگر عقل نتواند غیاب اشیاء را درک کند، در جای خود چگونه متوجه شویم غیاب اشیاء درک نشده است؟ به عقلی نظر بفرمایید که «اول ما خلق الله» است. موفق باشید
«یا غفور یا رحیم» سلام استاد بزرگوار: برخی بر این عقیده هستند که بهترین مدل حکومتی این هست که دیندار و غیردیندار در اجتماع آزاد باشند. هر کسی با هر عقیده ای و با هر سبک زندگی آزاد و محترم باشد. مسجد و میخانه آزاد باشد. هر کسی که خواست عبادت کند، به مسجد و حسینیه و... برود، و هر کسی هم که خواست عیش و نوش کند به میخانه و امثال ذلک برود. مذهبی ها محجبه باشند و غیرمذهبی ها بی حجاب. بدون اینکه مزاحم هم باشند. این ها به حکومت های سکولار و لیبرال غربی نظر دارند و برای چنین حکومت هایی جوامع غربی را مثال می زنند. خواستم نظر حضرتعالی را در این رابطه جویا بشم. آیا در چنین جوامعی امکان تجلی امر قدسی و ادامه دینداری حقیقی وجود دارد؟ التماس دعا
باسمه تعالی: سلام علیکم: بحث در این جا است که وقتی افرادی با اکثریت حضورشان در جامعه، بنا داشتند جامعهای را بر مبنای افکار و عقاید خود شکل دهند و مطابق همان افکار و عقاید، قوانینی را تصویب کردند، این حق را دارند که مثلاً افراد مذهبی از آن جهت که متوجه هستند لاابالیگری محیط جامعه آنها را جهت ادامه حیات دینی مختل میکند؛ مانع آن نوع لاابالیگری همان چیزی که اسلام در جامعه اسلامی اعمال میکند و مثلاً مانع شراب خواریِ علنی شوند. موفق باشید
با سلام خدمت استاد عزیز و گرامی: استاد فص هودی را تمام کردم و یک سوال خدمتتون دارم. استاد چگونه رجوع کامل به حضرت الله (جل جلاله) داشته باشیم با رجوع به امام زمان (عج) ؟ فرمودید که هنوز جامعه ما این رو بلد نیست میخواستم یادم بدید. البته با پذیرش محض فرمایشات ائمه هست ولی توضیح بیشتر رو ازتون خواستارم. خدا حفظ تون کنه
باسمه تعالی: سلام علیکم: عرایضی در ابتدای اول جلسه مربوط به مقاله «تقابل حجاب و آزادی، چرا؟» شد. در رابطه با اینکه در این موارد که ما با علم حضوری سر و کار داریم سؤال، ما را در مفهوم متوقف میکند و از این جهت سعی بفرمایید در این موارد همواره به افقی نظر کنید که مباحث عرفانی متذکر آن میشود تا آنچه باید به سوی شما آید، محقق شود. موفق باشید
با عرض سلام و ارادت خدمت استاد گرامی. در مورد عبادات مثل نماز و روزه یا زیارت معروف است که ارزش این عبادات به میزان معرفت و شناخت فرد نسبت به آن عبادت است. آیا این اصل امر حجاب را نیز شامل می شود؟ محل کلام در اینجا بعد اجتماعی سیاسی رعایت امر حجاب و لزوم وجود خط قرمزها در سطح جامعه نیست. اگر فقط ارزش حجاب در نزد خداوند مورد نظر ما باشد حجابی که از روی بصیرت و معرفت نباشد آیا اصلاً ارزشی نزد خداوند دارد؟ به طور مصداقی کدامیک از این دو حجاب در نزد خداوند با ارزش تر است، حجاب کسی که هیچ اعتقاد درونی و شناخت و بصیرتی نسبت به اهمیت رعایت حجاب ندارد و صرفاً بر اثر اعمال فشار خانواده و اطرافیان متدین خود حجاب کامل دارد و یا بالعکس خواهری که در خانواده و دوستان و اطرافیان غیر متدین و سبک زندگی غربی متولد و بزرگ شده ولی زمانی در مسیر زندگی با شناخت و بصیرت درونی به ارزش حجاب پی برده است و لذا در این راه حاضر است زخم زبان اطرافیان غیر متدین و غربگرای خود را به جان بخرد ولی پوشیده باشد ولو حجاب کامل هم نداشته باشد. کدامیک از این دو حجابشان در نزد خداوند ارزشمند تر است؟ حجاب کامل شخص اول یا حجاب مختصر شخص دوم؟ و آیا حجاب کامل شخص اول در نزد خداوند اصلا ارزشی دارد؟ متشکرم. التماس دعا
باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! انتخاب حجاب با معرفت لازم نسبت به جایگاه الهی و انسانیِ آن در فضایی که اطرافیان با انسان همراهی نمیکنند؛ «کالمجاهد فی سبیل الله» است با آن روحیۀ سلحشوری که نیاز حقیقی انسان است، و مسلّماً برکات معنوی خاصی برای آن فرد پیش میآید. ولی حجاب آن دختری که با تأکید خانواده محجوب شده است هم به جهت فطریبودنِ آن عمل، بیارزش نیست از آن جهت که مطابق فطرت زنانهاش عمل میکند و از آفات بیحجابی مصون میماند. موفق باشید
سلام استاد: وقتتون بخیر. پیرو پرسش و پاسخ ۳۹۸۳۹ پاسختون به نظرم درست نیست. ملاکی که خودم دارم فرمایشات مستقیم خود آقاست چیزی که خود آقا روش تاکید داشتند که مطلق مذاکره ممنوع هست، فرمایشات آقای خوش چشم هم سرجای خودش درست ولی قانع نشدم این مذاکره درست باشه یا دیپلماسی فعالی باشه. اگر آقا رضا داده اند با توجه به اینکه آقا فرموده اند پشت پرده خط قرمزی که مشخص کرده ام رد نمیکنم، چیزی مانند ماجرای تحمیل حکمیت زمان حضرت علی بوده و لاغیر. دیپلماسی فعال و تعاریفی که تو کانال نوشتید وصله این مذاکره نیست. به ویژه که نفر دوم مذاکره کننده برجام الآن نفر اول مذاکره هست. یعنی هیچ چیزی نسبت به زمان روحانی عوض نشده که بخوایم بگیم دیپلماسی عزت مندانه خواهد بود. تقسیم به مستقیم و غیر مستقیم هم عبور ظریفی از فرمایش رهبری است. بیم خسارت برجام دو و سه میرود. اگر فرمایشات صریح آقا برای ما اصل نباشد چیز دیگه ای نمیتونه اصل باشه. روند مذاکرات دقیقا مثل دولت روحانی هست که به فرموده آقا دولت عبرت بود. به هرحال زمان روشن خواهد کرد که دیپلماسی فعال دیپلماسی شهید امیر عبداللهیان بوده نه دیپلماسی عراقچی. اگر هم زمان رئیسی مذاکراتی بود با شکل کنونی خیلی متفاوت بوده و پی برجام بوده که اونم هیچ نتیجه ای نداشته. این مذاکره غیر مستقیم هم باشد همان توصیفات آقا را شامل میشود غیر عاقلانه، غیر شرافتمندانه است.
باسمه تعالی: سلام علیکم: به هر حال خوب است که در این مورد فکر شود بخصوص به سخنان سردار باقری https://eitaa.com/matalebevijeh/19113 و باز تأکید میشود آقای خوشچشم برای ما حرف دارند و متوجه نکتهای که شما میفرمایید، هستند. موفق باشید
سلام استاد: ۱۰ روز قبل سفر عتبات عالیات رفتم. وقتی نجف بودم از علی (ع) خواستم این سخنش «ما رایت شیئا الا و رایت الله قبله و معه و بعدها» را برای من معنی کند. اما رفتار حضرتش خیلی سرد بود. توجهی به من نکرد الان حس خوبی به حضرتش ندارم به نظر شما علتش چه بود؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: مسلّماً هیبت حضرت مولا «علیهالسلام» جهتِ کلی زائرشان را در مقابلش میگشایند تا در آیندۀ خود به عالیترین شکل و عمیقترین انتخاب حاضر شود. چرا ما برای امام تکلیف روشن کنیم؟! موفق باشید
سلام استاد وقتتون بخیر: حدود ۵ سال پیش عزمم را جزم کرده بودم که به حوزه علمیه بروم. استعداد و علاقه اش را هم داشتم ولی با سرسختی شدید خانواده مواجه شدم. چون پدرم راضی نبود به دروس خودم ادامه دادم تا الان که ۱.۵ سال از دانشگاهم میگذرد. دانشگاه شهر دیگری قبول شدم، شهری سکولار و سنی مذهب؛ و بسیار بسیار فشار روی من است. الان همهجا احساس وحشت و تنهایی دارم. به احساسی برخورد کردم که سراسرش غم است. همیشه نگران تنهاییام هستم. گرفتار چیزی شدم که شرایط به خوشی نمیگذرد. در شادترین حوادث، چنان غم دارم که گویی عزادارم. هیچکس هم به دادم نمیرسد واقعا در مسیرم درمانده ام. هرچه توسل میکنم هرچه دعا میکنم دیگر صدایم به جایی نمیرسد. ای لعنت به پول و پرستیژ و امثال اینها که به خاطرش من الان باید چنین رنجی بکشم. همیشه میگویند تو پزشک میشوی و آینده خوبی داری! چندسال دیگه را باید به همین شکل سپری کنم و هیچ یار و یاوری ندارم. درمانده ام و حیران. به شدت به کمک نیاز دارم.
باسمه تعالی: سلام علیکم: چه اشکال دارد که در همین شرایط که قرار گرفتهاید به نسبتی بیندیشید که باید در عین ادامۀ دروس رسمی، با حقیقت پیدا کنید و فرصت را غنیمت بشمارید با دنبالکردن سیر مطالعاتی سایت و مباحث قرآنی که در سایت هست بخصوص بحث مربوط به سوره آل عمران و سوره انعام. موفق باشید
بسمه تعالی؛ سلام علیکم: ۱. بنده دقیقا متوجه نیستم امر به تزکیه و تهذیب چه معنا دارد؟ آیا همچون تحصیل علم، مرحله به مرحله و مشهود است؟ و یا اینکه انسان تزکیه را در دل زندگی و در گذر زمان و در دل فعالیت هایی که دارد، باید بیاد و خود را از جهنم ها برهاند؟ ۲.معنای تزکیه با درک هویت تاریخی چگونه است؟ آیا تزکیه ما در دل تاریخ است و مناسب با تاریخ؟ ۳. در پاسخ به سوال سوم پرسش ۳۹۱۲۱ فرمودید که تفاوت در صحنه تاریخ بودن است؛ برای درک این فرمایش به چه رجوع کنم؟ ۴. نگاه حضوری! _آنچنان که انسان در آن نفس بکشد_ به تاریخ، نظر به چیست؟ چه مد نظر قرار دهم؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. تزکیه به عنوان حضور در راهی که انسان را به اُنس با خداوند میرساند، با رعایت تقوا و تقویت معارف توحیدی پیش میآید. ۲. وقتی متوجه شدیم حضرت حق در هر زمانی اراده خاصی دارا میباشند به همان معنایی که روایات ما در موضوع شناخت زمان با ما سخن میگویند، با حضور ذیل ارادۀ الهی در واقع، تزکیه معنای خود را نشان میدهد. ۳. در این مورد خوب است به مباحث «معنای درک حضور تاریخی اصحاب امام حسین «علیهالسلام» که روی سایت هست رجوع فرمایید. https://lobolmizan.ir/sound/1520?mark=%D9%85%D8%B9%D9%86%D8%A7%DB%8C%20%D8%AF%D8%B1%DA%A9
4- به ارادۀ خدا در صحنههایی مثل خرمشهر را خدا آزاد کرد و نکاتی که رهبر معظم انقلاب متذکر میشوند. موفق باشید
با عرض سلام خدمت استاد گرامیم: شما در صوت ۳۳ شرح کتاب مبانی نظری و عملی حب اهل بیت فرموده آید: «بهشت مقام جامعیت اسما الهی است» در صورتی که شما در سوره واقعه فرمودید که: حوری بهشتی مقام جامعیت اسما است. این دو نظر چگونه با هم جمع میشود؟ با تشکر از الطاف شما!
باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! بین بهشت و کسانی که در بهشت حاضرند، یگانگی هست به جهت آنکه خودشان بهشتِ خود را خلق میکنند و درجه کمال بهشت هرکس به درجه کمال خود شخص بستگی دارد در عین آنکه زمینۀ چنین پیشنهادهایی مربوط به ساحت قیامت است. موفق باشید
سلام علیکم: وقتتون بخیر استاد. بحث روز سه شنبه تان چند گره اساسی در ذهنم ایجاد کرد که با بحث نتونستم همراهی کنم. اول اینکه به لحاظ فقهی اگر یک یهودی یا مسیحی واقعا بداند که شخص حضرت محمد واقعا رسول خداست و حجت به او تمام شده باشد، آیا پیش خدا معاقب نیست که همچنان به دین خود باقی باشد؟ با توجه به اینکه دین خودش هم توصیه به ایمان به پیامبری حضرت رسول دارد پس باید به این توصیه عمل کند، و هم اینکه دین قبلی به لحاظ اعتقادی و عملی هم تحریف شده هست و هم ناکامل است. ایمان به حضرت رسول هم تبعیت عملی و نظری نیاز دارد. دوم فرمودید خانم یهودی برنامه از سرگذشت، اگر مسلمان شود نه به حضرت رسول دیگر ایمان دارد نه حضرت موسی! خب اینکه کسی که یهودی یا مسیحی است اگر به حضرت رسول ایمان بیاورد، این به معنای اینست که دیگر به موسی یا عیسی ایمان ندارد یا موسی و عیسی را در حضرت رسول به صورت جامع می یابد؟ و اینکه تکلیف مسیحیان و یهودیانی که مسلمان میشوند چه میشود؟ فرق میآن آنها و آن خانم چیست؟
باسمه تعالی
سلام علیکم:
۱. عنایت داشتید که خود قرآن آن فرد را در همان دین توحیدی که هست، تأیید می کند و حتی می فرماید: «قُلْ يَا أَهْلَ الْكِتَابِ تَعَالَوْا إِلَى كَلِمَةٍ سَوَاءٍ بَيْنَنَا وَبَيْنَكُمْ» (64 / آل عمران) که دعوت به توحید است که بین همه ادیان مشترک است. یعنی قرآن از اهل کتاب انتظار دارد بر توحیدی که بین شان مشترک است حاضر باشند.
۲. بحث در حضور توحیدی است و نه مسیحی بودن و یا یهودی بودن و یا مسلمان بودن؛ که حالت فرقه ای به خود بگیرد. اگر در توحید خود در دل کلیمی بودن حاضر باشد عملاً به اسلام عمل کرده.
۳. در مورد مسیحیان و کلیمیانی که مسلمان میشوند بحث زیاد است به خصوص که قرآن حضور آنها را در کسوت مسلمانی نفی نکرده است بلکه ماندن در توحید ایمانی خودشان را پذیرفته است. حال میماند که اسلام را به عنوان یک فرقه در مقابل فرقه یهودیت پذیرفتهاند و یا با همان حضور توحیدی و نظر به پیامبر خود حضور ذیل پیامبر اسلام را درک کردهاند از آن جهت که شاید آنطور که شایسته است نتوانستهاند حضور توحیدی خود را ذیل پیامبرشان که منجر به ایمان به وحی محمدی میشود درک کنند.
موفق باشید
«إلهی، چون عوامل طاحونه، چشم بسته و تن خستهام؛ راه بسیاری میروم و مسافتی نمیپیمایم. وای من اگر دستم نگیری و رهاییام ندهی» سلام استاد. نمی دانم چرا هر چی غزل جدید رهبر معظم انقلاب را زیر و رو می کنم و با دقت نگاهش می کنم می بینم انگار قصه من است! یعنی در آینه این غزل فقط خودم را می بینم. خدا می داند سال هاست سرگشته روزگاری پرگاروار دارم. شبانه روز دارم دور خودم می چرخم. هم خیلی زخمی و خسته ام. هم چاره ای از رفتن نیست. هم راه به شدت سنگلاخ است. استاد بحث طلوع و غروب ایمان تا کی ادامه دارد؟ یک زمانی مثلاً ۱۵ سال پیش اصلا این حرف ها نبود. فقط طلوع بود طلوع!
باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! هرچه ایمان زندهتر باشد، نازش بیشتر است. در جلسه چهارم سوره تغابن در این مورد عرایضی شد. https://eitaa.com/matalebevijeh/17347 و در جلسه اخیر هم غزل حضرت آقا مواردی را در نسبت با ایمان پیش آوردند که راهگشا بود https://eitaa.com/matalebevijeh/17553. موفق باشید
با سلام خدمت استاد گرامی: حکمت اینکه در قرآن در چندین آیه بیان فرمودند که پیامبرانی از جنس بشر قرار دادند رو لطفا از منظر خودتان توضیح بفرماید. اجرتان با آقا امام زمان (عج)
باسمه تعالی: سلام علیکم: عرایضی در جلسه اخیر شرح سوره «تغابن» شد در رابطه با آیه «فَقالُوا أَ بَشَرٌ يَهْدُونَنا فَكَفَرُوا وَ تَوَلَّوْا». البته ان شاءالله ادامه مییابد. امید است که بتوانید جواب خود را دریافت کنید. موفق باشید
ادامه همچنین استاد فرموده بودید دشمن می خواسته ۱۵ در صد رای بدهند چون چهل در صد شده پس پیروزی است. این منطق همچنان جاری است اگر ده در صد هم رای داده بودند می گفتند دشمن می خواسته یکنفر هم میآید وصف در صد شود ولی چون ده درصد آمدند پیروزی است. استاد یک نکته دیگر عرض کنم هر رای بالغ بر این چهل در صد در دور دوم به آقای پزشکیان داده شد به جیب نریزید رای اضافه بر دور اول به پزشکیان، نه به تفکر انقلابی و از سر ناچاری در تغییر وضعیت موجود است در حقیقت رای بغضا لمعاویه را با حب لعلی اشتباه نگیرید امروز در جامعه بحثی در بین مردم داغ است که می گویند با اینکه حکومت را قبول نداریم فعلا چاره ای نیست بریم به پزشکیان رای بدیم حداقل این تندروها بر سرمون مسلط نشوند.
باسمه تعالی: سلام علیکم: می دانید که بحث در این مورد بسیار است. حداقل به این نکته فکر شود که جبهه آقای پزشکیان با دامنزدن به موضوع قومیت، میدان اندیشیدن نسبت به تاریخی که در آن هستیم را، به حاشیه بردهاند. کانال «چرکنویس» نکاتی را به میان آوردهاند که قابل تفکر است. موفق باشید
https://eitaa.com/mosavadeh/258
سلام عرض ادب خدمت استاد بزرگوار: برای اینکه خود را در عالم عفاف احساس کنیم و برای نظر کردن به گوشه گوشه عالم عفاف، به چه چیزهایی باید توجه کرد؟ به حجاب خودم، به جمع زنان محجبه، به حضرت زهرا سلام الله که الگوی حجاب را از ایشان داریم، به پروردگار و دستورات پوشش، به حیا که در برابر محارم هم وجود دارد (حالتی که در گذشته بیشتر بود و هر چه پیش می رویم کمرنگ تر میشود)، و یا فراتر از این موارد در جایی در مورد عالم عفاف اقتصادی، اشاره کردید به مرزهای اصیل انسانی. آیا عفاف از نظر پوشش هم به همین معناست؟ آیا برای نظر به عالم عفاف (در مورد پوشش) هم باید به مرزهای اصیل انسانی نظر کرد؟ در پرسش ۱۳۰۰۰ فرمودید که در مبحث «عالم عفاف» در کتاب «زن آنگونه که باید باشد»، درباره اینکه اگر زنان عالم عفاف را در خود حس کنند. توضیح داده اید؛ من این کتاب را مطالعه کردم، متاسفانه مطلبی با این عنوان و یا در مورد این موضوع پیدا نکردم. در کتاب «عالم انسان دینی» توضیحی در مورد عالم عفاف فرمودید. با این مضمون که تحمل سختی حجاب، برای حفظ و ماندن در عالم عفاف بسیار شیرین است. توضیحات دیگری هم در پرسشها و جزوات بود ولی بیشتر در مورد فوائد و اثرات نظر به این عالم است خواهش میکنم اگر امکان دارد یک راهکار عملی برای این ادراک بفرمایید در توضیح پرسش اولم باید بگویم، آرامش حاصل از حفظ حجاب، برای فرد محجبه، یک امر بدیهی و درونی است، که حتی شاید ابعاد آن هم برای خود فرد مشخص نباشد. اما برای به اشتراک گذاشتن این تجربه با دیگران، نیاز است که این احساس برای فرد، کاملا مشخص و بارز باشد و تا حدی قابل بیان کردن.
باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر میآید روحِ اولیه کتاب «زن؛ آنگونه که باید باشد» بهخصوص عنوان «هویت گمشده زن» متذکر عالَم عفاف میباشد و یا مباحث «تقابل آزادی و حجاب چرا؟» ما را متوجه عالم عفاف میکند که چه اندازه خانمها در انتخاب حجاب، خود را مفتخر به فاخرترین انتخاب کردهاند و نسبت خود را در رابطه با دیگر انسانها یعنی مردان؛ در میدان ارتباط انسانی شکل دادهاند آن هم ماورای دوگانگیِ جنسیت مرد و زن. به هر حال سخنگفتن در رابطه با چنین موضوع ظریف و دقیق بسیار به جا و لازم است بهخصوص که باید حقیقت حجاب را در این تاریخ و با ظرفیتی که این تاریخ برای گفتنهای اصیل دارد؛ به میان آورد. موفق باشید
