بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان
آرشیو پرسش و پاسخ ها
تعداد نمایش
شماره پرسش:
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
38251
متن پرسش

بسمه تعالی. سلام علیکم: با توجه به این‌که می‌فرمایید حضور اربعینیِ این سال‌ها، حاضرشدنِ انسان‌ها در وسعت حیات توحیدی خاصی است که در این تاریخ به میان آمده است؛ جایگاه ما جاماندگان از این میدان که تنها می‌توانیم در روز اربعین با پیاده‌روی خود به سوی گلزارها و گلستان‌های شهداء حرکت کنیم، کجاست؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: مهم حضور در این راهی است که در مقابل ما گشوده شده است آن‌هم به سوی روحانیتی که حضرت سیدالشهداء «علیه‌السلام» مقابل ما گشودند و با توجه به روایاتی که تأکید بر زیارت آن حضرت در اربعین دارد؛ این گشودگی بیشتر در مقابل ما به ظهور می‌آید. حال ماییم و مدّ نظرقراردادنِ حضرت سیدالشهداء «علیه‌السلام» چه در مسیری که به کربلا ختم می‌شود و چه در مسیری که به شهدایی ختم می‌شود که منوّر به نور شهادت حضرت امام حسین «علیه‌السلام» هستند. البته معلوم است که اگر بتوانیم در مسیری حاضر شویم که به کربلا ختم شود، چرا آن‌جا نباشیم؟ بحث بر سر آن است که آیا در این زمان می‌توان به همان صورتی که می‌فرمایید به یک معنا در آن میدان و در این تاریخ حاضر شد؟ مهم حضور در تاریخی است که در حال شروع و گشایش است. در آن صورت جاماندگان به هیچ وجه جامانده نیستند. دل‌های مشتاقی که از ماه‌ها قبل در انتظار سفری ملکوتی‌اند؛ جا نمی‌مانند، هرچند محدودیتِ عالم خاک زنجیر به پایشان بسته باشد. «بُعد منزل نبود در سفر روحانی». اینان همان «دل دادگانند» نه «جاماندگان». به اندازه حسرتی که از نرفتن دارند، آن حسرت، آنان را بیشتر از رفتن‌های معمولی در آن‌جا حاضر می‌کند. و در این رابطه می‌توان گفت: خوشا به حالِ دل‌دادگانِ جامانده. موفق باشید

38107

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

استاد سلام علیکم: «اکنون اینجانب با تشکر از همه‌ی کسانی که در خلق این افتخار نقش آفریده‌اند، به پیروی از ملت بزرگ، رأی آنان به شخصیت فرزانه، و صادق،‌ و مردمی، و دانشمند جناب آقای دکتر مسعود پزشکیان را تنفیذ و ایشان را به ریاست جمهوری اسلامی ایران منصوب می‌کنم» استاد متنی که خواندید بخشی از حکم تنفیذ می باشد و همچنانی که مشاهده می کنید رهبری آقای پزشکیان را شخصی فرزانه و صادق و مردمی و دانمشند خواندند. ولی چنان که ما در مناظرات بین آقای جلیلی و پزشکیان شاهد بودیم هیچ کدام از این صفات در آقای پزشکیان نبود و هم اکنون نیز وجود ندارد. برای مثال ایشان قول داده بودند کابینه جوان و بدون در نظر گرفتن حزب و جناه داشته باشند و امروز بعد از مراسم تنفیذ آقای عارف را که ۷۳ سال سن دارند و معاون اول خاتمی بودند را معاون اول خودش کرد و یا آقای ظریف و افرادی که خودتون هم اطلاع دارید و یا آمارهایی که به دروغ از شهید رئیسی منتشر کرد و یا اهانتی که به حاج قاسم کرد. استاد برای شخص من عجیب است و تعجب می‌کنم و فهمم عاجز است که رهبری که برای نماز خواندن رفسنجانی «اللهم آنا لا نعلم منهم الا خیرا» نگفت و شهادت دوروغ نداد حالا در تنفیذ اینگونه آقای پزشکیان را توصیف مي کنند.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده نیز در این مورد فکر کردم. تصور بنده آن است که رهبر معظم انقلاب، موضوع را از زاویه دیگری می‌نگرند و صحنه را ماورای صحنه‌ای که در آن مناظرات پیش آمد؛ مدّ نظر دارند و شاید در مورد آقای عارف محذوراتی داشتند که برای انتخاب ایشان به عنوان معاونت اول، خصوصیات مثبتی در ایشان هست که شاید بتوان کار آقای پزشکیان را توجیه کرد. موفق باشید

37883

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام و درود به استاد: آیا اطلاعیه منصوب به آقای داوری اردکانی واقعیت دارد؟ آیا این سیر، از شهادت رئیس جمهور تا این انتخابات، سنت الهی در «فَدَلَّاهُمَا بِغُرُورٍ ۚ فَلَمَّا ذَاقَا الشَّجَرَةَ بَدَتْ لَهُمَا سَوْآتُهُمَا وَطَفِقَا» نیست؟ آیا اطلاق «موی دماغ» به شهید بزرگوار وی را به وجد آورده است؟ سایه وجود عالی زیر سایه امیرالمومنین علیه السلام مستدام باد.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: نکاتی در این رابطه در جواب سؤال شماره 37881 عرض شد. علاوه بر آنکه تصور بنده اینچنین است که آقای دکتر داوری، آقای پزشکیانِ آخر را هرگز مدّ نظر نداشتند. موفق باشید

37871

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

ادامه همچنین استاد فرموده بودید دشمن می خواسته ۱۵ در صد رای بدهند چون چهل در صد شده پس پیروزی است. این منطق همچنان جاری است اگر ده در صد هم رای داده بودند می گفتند دشمن می خواسته یک‌نفر هم می‌آید وصف در صد شود ولی چون ده درصد آمدند پیروزی است. استاد یک نکته دیگر عرض کنم هر رای بالغ بر این چهل در صد در دور دوم به آقای پزشکیان داده شد به جیب نریزید رای اضافه بر دور اول به پزشکیان، نه به تفکر انقلابی و از سر ناچاری در تغییر وضعیت موجود است در حقیقت رای بغضا لمعاویه را با حب لعلی اشتباه نگیرید امروز در جامعه بحثی در بین مردم داغ است که می گویند با اینکه حکومت را قبول نداریم فعلا چاره ای نیست بریم به پزشکیان رای بدیم حداقل این تندروها بر سرمون مسلط نشوند.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: می دانید که بحث در این مورد بسیار است. حداقل به این نکته فکر شود که جبهه آقای پزشکیان با دامن‌زدن به موضوع قومیت، میدان اندیشیدن نسبت به تاریخی که در آن هستیم را، به حاشیه برده‌اند. کانال «چرکنویس» نکاتی را به میان آورده‌اند که قابل تفکر است. موفق باشید
https://eitaa.com/mosavadeh/258
 

37815

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

بسمه تعالی، سلام علیکم: در حرم امام رضا سلام الله به یادتان هستیم. ۱. باتوجه به هدف حیات زمینی آدم، که اینگونه مطرح شد که در مذهب عقل، نیاز حقیقی بود که انسان با جنبه ضعف خود روبرو شود و به زمین هبوط کند تا بتواند ضعف ها را بر طرف کند و شایسته ملاقات با حضرت حق گردد. این پرسش ایجاد می‌گردد که اگر هدف خلقت انسان همچون کودکی است که تا بیاید راه رفتن را یاد بگیرد، چندین بار بر زمین می‌خورد. و همین زمین خوردن ها، گناهان اوست. خب حال که در مسیر صعودی پیشرفت قرار گرفت و با گذر زمان ضعف ها را برطرف‌کرد؛ یعنی دیگر به هر قدر که از ماده و جسمانیت عبور کرد و حقیقت گناهان برایش آشکار گشت و دیگر دچار گناه نشد و میلی به کثرت نداشت، آیا در روز حساب، بازخواست گناهانی که در مسیر رشد مرتکب شده بود، می‌گردد؟ اساسا با این نگاه گناه چه معنایی خواهد داشت؟ مگر قرار نیست با هست خودمان مواجه شویم؟ خب اگر این هست از گناهان گذر کرده باشد و میلی نداشته باشد، عمل اینجا چه معنایی پیدا می‌کند؟ یعنی اعمال سوء گذشته او بالافعل چه معنایی دارد و دیگر باز خواستی معنا دارد؟ ۲. جایگاه عمل با توجه به روایت: «اَلتّائِبُ مِنَ الذّنبِ كَمَن لاذَنْبَ لَهُ» چگونه است؟

متن پاسخ

 باسمه تعالی: سلام علیکم: همانطور که روایت مذکور متذکر است حقیقتاً انسانها با توبه ای که نسبت به آن عملِ گناه انجام می‌دهند، دیگر شخصیت دیگری شده اند و در جایگاه وجودی دیگری قرار دارند و نباید از این لطف بزرگ حضرت معبود که همان تواب بودن است، غفلت کرد. موفق باشید

37758
متن پرسش

با سلام و خدا قوت استاد: مدتی هست فکر می کنم در مورد مبحث ولایت اگر بخای دنبال کنی یه کم تند رفتم اونم شاید علت اینه که جایگاه بعضی مباحث برام تعریف نداشته یا تعریف صحیح نداشته خصوصا مبحث سیاست از وقتی سیاست را از دیدگاه امام (ره) دیدم که فرمودن اسلام همه اش سیاست است، گاه با خودم فکر می کنم امام چی دیدن که این رومیگن یعنی چه شکلی میشه اونقدر قوی بود که مثلا روضه را هم سیاست دید. یه چیزایی می‌فهمم ولی عمق نداره شاید مرتبط با همان بحث راز باشه استاد تازه میخوام مبحث زن را هم اضافه کنم و از چند دیدگاه واردشم اونوقت بعد شاید بتوان ولایت و بعد از آن را کمی بهتر متوجه بشم. استاد در این مورد درست متوجه شدم؟ اگر آری لطفا راهنمایی بیشتر بفرمایید، البته بنده متاسفانه از شدت دست اندازی در قانون ورود به حوزه و سبک تربیتی غلط بعضی حوزوی ها، استاد شاید ما اصلا تعریف صحیح از سیاست نداریم. اینکه میگیم عین دیانتی صحیح ولی درعلوم انسانی غربی تعریف دقیق ترهست مثلا میگه سیاست آن است که ... حالا ما که می‌خواهیم سیاست را از دیدگاه قران و اهلبیت و معرفی نفس هم ببینیم دیگه یه چیز دیگه میشه، اینطوری شاید افراد بیشتری خصوصا خانم ها بتونن ورود به مباحث سیاسی کنن مثلا اینکه اسلام همه اش سیاست است چه ارتباطی با خانم ها و وظایف مربوط به او نداره، چون دغدغه من همیشه این بود چرا بعضی زنان نسبت به سیاست حساس نیستن، و مدتیه به این جمله امام که فکر می‌کنم حس می‌کنم ما و خصوصا زنان اسلام واقعی را نمی‌شناسیم اون اسلامی که همه اش سیاست است چه مناسبتی با زنان داره و چرا من خانم هنوز نتونستم اسلام را از آن زاویه ببینم که اگراسلامم سیاست نداشته باشه چه بلایی سرم میاد و گمان می‌کنم امام (ره) این رو فهمیده بودن و با تمام کارهایی که واسه زنان شده این بعد قضیه نادیده گرفته شده. 

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بحمدالله این حساسیت که متوجه شده‌اید در سیاستی باید حاضر شد که منحصر به مردان نیست؛ جای شکر و خوشبختی است. آری! مهم آن است که هر حرکتی را با حضور تاریخی‌اش مدّ نظر قرار دهیم حتی همان روضه‌ای که می‌فرمایید. آری! ما باید معنای انسان را بازخوانی کنیم و امروز، سیاست به همین معناست و از جهتی در واقع زن و مرد نسبت به این موضوع، یک روح هستند که باید هر کدام بر اساس ذوق خود میدان سیاست را به معنای حضور در تاریخی که در آن هستند، معنا کنند. در این مورد خوب است کمی به نکته‌ای که ذیلاً تقدیم می‌شود، کمی فکر کرد.
با روبه‌ روشدن با اندیشه‌های آشفته و با شکاکیتی که بشر جدید با آن روبه‌رو شد و با توجه به ناتوانی‌هایی که کلیسا و فلسفه اسکولاستیک در مقابل آن اندیشه‌ها از خود نشان داد، موجب شد تا متفکران به این نتیجه برسند که باید انسان به عنوان مبنایی‌ترین مبناها، موضوع تفکر باشد و دین و هنر و تاریخ در نسبت با انسان و معطوف به انسان قرار گیرند و فلسفه با نظر به انسان در موضوعات فوق با ما سخن بگوید، آن هم سخنی وجودشناسانه و نه موجودبینانه وگرنه باز ادامه خودبنیادی انسان و حال این مائیم و فلسفه‌هایی که نظر به وجود دارند یا در نگاه هایدگر و یا در نگاه ملاصدرا. و حضرت روح الله «رضوان‌الله‌تعالی‌علیه» با نظر به نگاه صدرایی و معنایی که او از انسان به میان آورد، افقی از سیاست را مقابل ما گشود که عین دیانت بود و جنابعالی خوب است در این مورد همچنان بیندیشید. موفق باشید              

37697
متن پرسش

سلام عرض ادب خدمت استاد بزرگوار: برای اینکه خود را در عالم عفاف احساس کنیم و برای نظر کردن به گوشه گوشه عالم عفاف، به چه چیزهایی باید توجه کرد؟ به حجاب خودم، به جمع زنان محجبه، به حضرت زهرا سلام الله که الگوی حجاب را از ایشان داریم، به پروردگار و دستورات پوشش، به حیا که در برابر محارم هم وجود دارد (حالتی که در گذشته بیشتر بود و هر چه پیش می رویم کمرنگ تر می‌شود)، و یا فراتر از این موارد در جایی در مورد عالم عفاف اقتصادی، اشاره کردید به مرزهای اصیل انسانی. آیا عفاف از نظر پوشش هم به همین معناست؟ آیا برای نظر به عالم عفاف (در مورد پوشش) هم باید به مرزهای اصیل انسانی نظر کرد؟ در پرسش ۱۳۰۰۰ فرمودید که در مبحث «عالم عفاف» در کتاب «زن آنگونه که باید باشد»، درباره اینکه اگر زنان عالم عفاف را در خود حس کنند. توضیح داده اید؛ من این کتاب را مطالعه کردم، متاسفانه مطلبی با این عنوان و یا در مورد این موضوع پیدا نکردم. در کتاب «عالم انسان دینی» توضیحی در مورد عالم عفاف فرمودید. با این مضمون که تحمل سختی حجاب، برای حفظ و ماندن در عالم عفاف بسیار شیرین است. توضیحات دیگری هم در پرسشها و جزوات بود ولی بیشتر در مورد فوائد و اثرات نظر به این عالم است خواهش می‌کنم اگر امکان دارد یک راهکار عملی برای این ادراک بفرمایید در توضیح پرسش اولم باید بگویم، آرامش حاصل از حفظ حجاب، برای فرد محجبه، یک امر بدیهی و درونی است، که حتی شاید ابعاد آن هم برای خود فرد مشخص نباشد. اما برای به اشتراک گذاشتن این تجربه با دیگران، نیاز است که این احساس برای فرد، کاملا مشخص و بارز باشد و تا حدی قابل بیان کردن.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر می‌آید روحِ اولیه کتاب «زن؛ آن‌گونه که باید باشد» به‌خصوص عنوان «هویت گمشده زن» متذکر عالَم عفاف می‌باشد و یا مباحث «تقابل آزادی و حجاب چرا؟» ما را متوجه عالم عفاف می‌کند که چه اندازه خانم‌ها در انتخاب حجاب، خود را مفتخر به فاخرترین انتخاب کرده‌اند و نسبت خود را در رابطه با دیگر انسان‌ها یعنی مردان؛ در میدان ارتباط انسانی شکل داده‌اند آن هم ماورای دوگانگیِ جنسیت مرد و زن. به هر حال سخن‌گفتن در رابطه با چنین موضوع ظریف و دقیق بسیار به جا و لازم است به‌خصوص که باید حقیقت حجاب را در این تاریخ و با ظرفیتی که این تاریخ برای گفتن‌های اصیل دارد؛ به میان آورد. موفق باشید  

37687

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام استاد عزیز و گرامی: من خیلی دوست دارم با عالم خواب و رویا آشنا بشم. متوجه شدم که برای خودش جهانی هست. لطفا راهنمایی بفرمایید. جزوه و کتاب یا سخنرانی‌ای هم در این زمینه هست معرفی بفرمایید. سپاس فراوان

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: مرحوم آیت الله شجاعی در کتاب «پنج رساله» در رساله پنجم تحت عنوان «تشابه کلام و رؤیا» نکاتی دارند که خوب است به آن‌جا رجوع فرمایید. در ضمن خوب است به جواب سؤال شماره ۲۵۷۱۷  نظری بیندازید. نکاتی در کتاب «ادب خیال و عقل و قلب» در این مورد عرض شده است. موفق باشید

37432

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام: کارم به جایی کشیده که با که سخن بگویم، به حسین بچه گی هایم میگوم کجا میخای بری چرا منو نمی بری. کم کم داره یادم میره حال و هوای حریم و حرم رو، آواز دلم پیچیده در بین کوچه و محله های قربت و محتوا، صدایی با آهنگ سنگین قلب که با حالی مالامال در حرم اولیاء الهم که بر سینه می‌گوبم به گوش دل می‌رسد. ندایی با وضوح زهرایی در جپهه ی صحرایی دفاع مقدس، من رو در ایرانم شیری ساخته با شور و وفای عباس. یا حسین... خداوندا این ها را به حرمت گلایایی که از تو کردم ببخش و راهت که به این ظرافت و از آن طرف بسیار محکم است به من بخش. روزهایی که آغوشت را گم کردم چشمانم کور شد از زاری و اشک. و حال بعد مدت ها یوسفم را یافتم. قرآن چه آوای بی صدایی دارد این اسم در دل تاریخ. زبان قرآن شده آرزوی دیرینه ام.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بحمدالله به خوبی متوجه شده‌اید که محور جان و روح و روان و عقل و قلب انسان با قرآن است که زنده و زنده‌تر می‌شود و ائمه «علیهم‌السلام» همه تلاش‌شان این بود که ما با قرآن به عنوان گمشده اصلی بشرِ آخرالزمان انس بگیریم منتها با فکر و فرهنگی که آن عزیزان در مقابل ما قرار می‌دهند. موفق باشید

37384

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام استاد: رفت و آمد با فامیلی که به اهل بیت و انقلاب و رهبری و حتی مسئله ی غزه، فحاشی و ناسزای مستقیم می‌گوید بنظرتان باید به چه طریق باشد؟ و رفاقت با کسانی که اهل نماز و حجاب نیستن چطور؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. در مورد آن افراد در عین اینکه نباید مطلقاً قطع رحم کرد؛ باید به طور ظریف نشان داد موافق آن نیستیم. ۲. لازم نیست قطع رابطه شود زیرا اگر معاند نباشند، می‌توانیم با محبت به آن‌ها، آنان را به اسلام امیدوار کرد. موفق باشید 

37336

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام علیکم: من دچار پراکندگی ذهنی هستم علتش هم مطالعه کتب مختلف است اما بدون عمق. در کتاب خیال شما پیشنهاد داده بودید در عالم علما حضور پیدا کنیم از طریق مطالع کتبشان. درسته؟ و اینکه آیا این به این معناست که کتب دیگری مثل رمان حتی مذهبی مطالعه اش کمتر شود؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به کمک تفکر در قرآن و تدبّر در آیات از طریق مطالعه تفاسیر قرآن به‌خصوص تفسیر «المیزان»، خداوند راه‌های مناسبی مقابل ما می‌گشاید. موفق باشید

37329

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

چیزی که باعث می‌شه از زندگی کردن روی زمین لذت ببرم و نخوام بمیرم اینه: دل آدمایی که باهاشون برخورد می‌کنم رو نسبت به نفس خودم معنا کنم! یعنی اگر کار می‌کنم ازدواج می‌کنم راه میرم و هرآدمی رو می‌بینم بسرعت دلش رو نسبت به خوشحالی خودم معنا کنم! در حدیث داریم که با محبت صاحب قلب ها شوید! منم همین رو لازم دارم یعنی نسبتی با آدما و موجودات همواره سریع بدون کهنه شدن و البته با حافظه بسیار قوی و تیزم و باز البته فراموش کردن گیرو‌گره های آدما، در ملاقات دوباره باهاشون!. اگه این ویژگ ریو بدست بیارم آدم غَنیی میشم چه از مال دنیا و چه برزخ‌ و آخرت. اگه پیداش کنم حتی اگه جاودان و مطمئنم باشم بازم از پیشرفت و ورود به مشکلات هر روزه برای ساخته شدن باکی ندارم و در این صورته که نه تنها زمین خورده ظن دیگران نسبت به خودم نخواهم شد بلکه دیگران رو از مرگ نجات دادم و به یاد زندگی انداختم! ﻣُﺸﮏ ﺭﺍ ﮔﻔﺘﻨﺪ: ﺗﻮ ﺭﺍ ﯾﮏ ﻋﯿﺐ ﻫﺴﺖ، ﺑﺎ ﻫﺮ ﮐﻪ ﻧﺸﯿﻨﯽ ﺍﺯ ﺑﻮﯼ ﺧﻮﺷﺖ ﺑﻪ ﺍﻭ ﺩﻫﯽ؛ گفت: ﺯﯾﺮﺍ ﮐﻪ ﻧﻨﮕﺮﻡ ﺑﺎ ﮐﯽ ﺍﻡ، ﺑﻪ ﺁﻥ ﺑﻨﮕﺮﻡ ﮐﻪ ﻣﻦ ﮐﯽ ﺍﻡ!. این یعنی بهترین ارتباط با مخلوقات و خود و این یعنی آغاز زندگی. کم تر از این اگر معنایی پیدا کنم مجبورم تحت مکتب سرمایه داری و سلسله ارباب و برده ایه تمدن غرب وارد زندگی اجتماعی بشم و غیراز این دو، چاره ای ندارم! مگر اینکه بمیرم. این یعنی امپراطوری عبودیت تحت فرمان توحید! و هم اراده شدن با توحید.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر بنده این نکته‌ای خوب و مهم است و باید از خداوند بخواهیم راهی مقابل ما قرار دهد که نسبت به دیگران چنین نقشی داشته باشیم، حتی اگر در حدّ زندگی و کار ساده‌ای باشد مانند آن فرد قفل‌ساز https://eitaa.com/alamevojud/69. موفق باشید

37266

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

آقا تصور کنید که یک کسی که قبلا از طرفدارهای پر و پا قرص انقلاب و حاج قاسم و آقا و امام و ... که حالا نمیدونم بگم احمق شده که سیگار میکشه و مسئلش اینه که کسی باهاش حرف نزده و حالا فقط میگه که اون حال قبلا برای چی؟ داره با شما صحبت میکنه. خلاصه بگم یک الوات به تمام معنا، دنیام ساخته نشده و حسرت می‌خورم، خیلی بازیم داده فکرام چون خیالات سوار بود بر قطار روزگار و روزگار هم بی وفاست... اباالفضل با وفا علمدار لشکرم... خدایا خسته شدم. معمولا همه اول الوات هستن و بعد میان و میشن در پی شهادت بودن. اما من برعکس شدم. الان هم نمیگم که نمیخوام شهادت رو. بلکه نمی خوام بگردم، میخوام برسم  و بدست بیارم. چون مطمئن هستم که نهایت این راه کمتر شهادت مستحق اون نیست و این سنت الهی هستش که اگه خالصانه برای خدا بودن، پیروز می‌شود حقیقت اما در هر زمانه ای هنر خاص خودش رو میخواد و اون هم مُردنه و من هم همیشه آخرش می‌فهمم که چه گندی زدم. شادی نماند و شور نماند و هوس نماند. سهل است این سخن، که مجال نفس نماند. فریاد از آن کنند که فریادرس رسد. فریاد را چه سود، چو فریادرس نماند؟ کو کو، کجاست؟ قمری مست سرود خوان؟  جز مشتی استخوان و پر اندر قفس نماند.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به گفته جناب بابا طاهر باید سبکبال شویم تا از سیطره تنگناهای تاریخ گذشته رهایی یابیم. به گفته جناب باباطاهر:
دلا راه تو پر پیچ و خطر بی
گذرگاه تو بر اوج فلک بی
گر از دستت برآید پوست از تن
برآور تا که بارت کم ترک بی
بنا بر آن است که ما انسان دیگری شویم، مطابق تاریخی که خداوند اراده کرده است، برای حضور در پهن دشتِ ابدیت. از این جهت هر اندازه بی‌تعلّق‌تر و وارسته‌تر در میدان زندگی وارد شویم، میدان پرواز ما گشوده و گشوده‌تر خواهد بود تا به جای کو کویِ قمری و مردن در قفس؛ با حضرت سجاد «علیه‌السلام» همراه شویم و در جان خود و به سوی دشت‌های بیکرانه عرضه بداریم: «انّ الراحل الیک قریب المسافة» پروردگارا! آن کس که در راهی قدم گذاشت که به سوی تو آید، بسی راه او نزدیک است. موفق باشید   
 

37134

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام علیکم: علامه طباطبایی در تفسیر آیات ۶۳ تا ۷۴ بقره درباره اینکه برنگشتن نفس متوفی به جسم در حالی که امکان استکمال دارد قسر دائمی نیست. چنین مطلبی فرموده اند: «اين نفوسی كه در دنيا از قوه بفعليت در آمده، و بحدی از فعليت رسيده، و مرده‌اند ديگر امكان استكمالی در آينده و بطور دائم در آنها باقی نمانده، بلكه يا هم چنان بر فعليت حاضر خود مستقر می‌گردند، و يا آنكه از آن فعليت در آمده، صورت عقليه مناسبی بخود می‌گيرند، و باز بهمان حد و اندازه باقی مي‌مانند و خلاصه امكان استكمال بعد از مردن تمام مي‌شود. ‏پس انسانی كه با نفسی ساده مرده، ولی كارهايی هم از خوب و بد كرده، اگر دير می‌مرد و مدتی ديگر زندگی می‌كرد، ممكن بود برای نفس ساده خود صورتی سعيده و يا شقيه كسب كند، و همچنين اگر قبل از كسب چنين صورتی بميرد، ولی دو مرتبه بدنيا برگردد، و مدتی زندگی كند، باز ممكن است زائد بر همان صورت كه گفتيم صورتی جديد، كسب كند. ‏و اگر برنگردد در عالم برزخ پاداش و يا كيفر كرده‌های خود را می‌بيند، تا آنجا كه بصورتی عقلی مناسب با صورت مثالی قبليش درآيد، وقتی درآمد، ديگر آن امكان استكمال باطل گشته، تنها امكانات استكمالهای عقلی برايش باقی مي‌ماند، كه در چنين حالی اگر بدنيا برگردد، مي‌تواند صورت عقليه ديگری از ناحيه ماده و افعال مربوط بان كسب كند، مانند انبياء و اولياء، كه اگر فرض كنيم دوباره بدنيا برگردند، مي‌توانند صورت عقليه ديگری بدست آورند، و اگر برنگردند، جز آنچه در نوبت اول كسب كرده‌اند، كمال و صعود ديگری در مدارج آن، و سير ديگری در صراط آن، نخواهند داشت، ‏و معلوم است كه چنين چيزی قسر دائمی نخواهد بود، و اگر صرف اينكه (نفسی از نفوس مي‌توانسته كمالی را بدست آورد، و بخاطر عمل عاملی و تاثير علت‌هايی نتوانسته بدست بياورد، و از دنيا رفته) قسر دائمی باشد، بايد بيشتر و يا همه حوادث اين عالم، كه عالم تزاحم و موطن تضاد است، قسر دائمی باشد.» لطفاً در این باره توضیحی بفرمایید. با تشکر

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بحث خوبی است. شاید بتوان این نکات را در این روایت جمع کرد که امام على علیه السلام فرموده‌اند: «إِنَّ الْيَوْمَ عَمَلٌ وَ لا حِسابَ وَ غَداً حِسابٌ وَلا عَمَلَ.» امروز روز عمل است و حسابى در كار نيست. و فردا روز حساب است و مجالى براى عمل نيست. بنابراین در عالم خارج از زندگی دنیایی حضور، تنها حضور در نتیجه اعمال است و کمال به معنای تبدیل قوه به فعل، آن‌جا نیست مگر رفع حجاب نسبت به آنچه در عمق اراده انسان نهفته بود. موفق باشید

37044

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام استاد: چیدن هفت سین از آن دست بدعت هاست که باید باهاش مقابله کرد؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: نه! زیرا هفت‌سین یک سنت است و نه یک بدعت در مقابل دین. موفق باشید

36986

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام استاد عزیز: با آرزوی قبولی طاعات و عبادات. بحثهایی اخیرا بین جریان مصاف و جریان منتسب به آقای قالیباف برقرار است. البته پیگیری بحث شفافیت چند سالی است توسط موسسه مصاف انجام می شود. اما متاسفانه رفتارها و مسایل عجیبی از جریان منتسب به آقای قالیباف مشاهده می شود. مثل نوع برخورد آقای جلیل محبی ویا امثالهم .... آیا این بحثها برای غربالگری مجلس انقلابی الان مناسب هست؟ نظر شما در رابطه با این موضوع و نحوه مواجه ما با این مسایل چه می باشد؟ لطفا ما را راهنمایی بفرمایید و برای ما هم دعا بفرمایید. با احترام

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر می‌آید باید سخنان آن عزیزان را شنید و در دل آن سخنان، اندیشه صحیح را دریافت نمود. بهتر آن بود که به جای آن‌که یک جریان، جریان دیگری را که هر دو فرزندان انقلاب هستند؛ نفی کنند، همدیگر را درک می‌کردند. زیرا از امام محمد باقر «عليه‌السلام» داریم: «اِنَّ لِکُلِّ شَیءٍ قُفلاً وَ قُفلُ الایمانِ الرِّفقُ؛» هر چیزی قفلی دارد و قفل ایمان مداراکردن و نرمی است. موفق باشید

36837

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام استاد: خاطرم هست که در جایی می فرمودید باید خوف و رجاء در انسان به یک اندازه باشد. از آنجا که بنده فعلاً در شرایطی هستم که یأس از رحمت خدا تا حدودی بر من غالب هست خواستم در مورد افق و حد امید به رحمت الهی برایم بگویید که تا کجاهاست. در جایی دیدم که امیرالمؤمنین علیه السلام به خدای متعال عرضه می دارند: «الهی و عزتک و جلالک و لو قرنتنی فی الاصفاد طول الایام و منعتنی سیبک من بین الانام و حلت بینی و بین الکرام ما قطعت رجائی منک و لا صرفت وجه انتظاری للعفو عنک» : «معبودا به عزت و جلالت سوگند اگر روزهاى طولانی مرا با غل و زنجیر (کیفرت) ببندى و قرین (و همدم) سازى، و از میان همه مردم فقط مرا از عطاى خویش بازدارى و میان من و خوبان والامقام و گرامى حائل شوى، هیچ گاه امید من از تو قطع نشود، و روى امیدى را که به عفو و گذشت تو دارم به سوى دیگرى باز نگردانم.» آیا در این فراز اشاره به افقِ امید به رحمت الهی مطرح شده و می خواهد بفرماید که حتی در دل آنچنان بلاهایی هم باز جای امید به رحمت الهی وجود دارد؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: فدای مولای‌مان باشم که این اندازه متوجه رحمت حضرت حق می‌باشند نسبت به بندگانش. آری! حقیقتاً نسبت خداوند به بندگان چنین است و در همین رابطه جناب مولوی متذکر می‌شوند: «در بلا هم می‌چشم الطاف او / مات اویم مات اویم مات او». موفق باشید

36804

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام: سوالی در این مورد دارم که چرا شخصیت بزرگی همچون آقای دکتر رضا داوری اردکانی هیچگونه موضعی در مورد شهادت و شخصیت شهید سلیمانی (که مقام معظم رهبری از او به مکتب سلیمانی تعبیر می‌کند) ندارد؟ آیا ایشان مصلحتی را در نظر دارد؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به راحتی نمی‌توان در این مورد نظر داد. به نظر می‌آید ایشان احساس کرده‌اند کسی نیستند که از نظر اجتماعی بخواهند در این مورد اظهار نظر کنند. وگرنه تعلّق ایشان به انقلاب اسلامی کاملاً مشخص است. موفق باشید

36590

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام و عرض ادب خدمت شما استاد بزرگوار: می‌خواستم در مورد میزان اهمیت روضه خانگی از محضرتون سوال کنم؟آیا تقابل و تضادی با موکبهای خیابانی دارد؟ بنده در ایام عزاداری فاطمیه، در کنار فعالیت در موکبهای خیابانی مراسم روضه هم داشتم که مورد مذمت دوستان قرار گرفتم. و این اتفاق سوال و دو راهی در ذهنم ایجاد کرد. صحیح هست که روضه خانگی رو تعطیل کنیم و فقط در موکبهای خیابانی مشغول باشیم؟ موکبهایی که خالی از فعالیت فرهنگی تاثیرگذار هست وفقط تنوع غذاهای لذیذ و رنگارنگ نذری توش هست. ممنون هستم از بابت پاسخگویی شما استاد گرامی.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر می‌آید جمع هر دو کار بهتر است تا هم با برقراری موکب‌ها، نوعی شعار دینی به ظهور آید و البته سنت حسنه روضه خانگی هم ارزش خود را دارد. موفق باشید

36034

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام و احترام: استاد شما فرمودید نهی کنیم از دست بوسی، مگر حدیث نداریم دست پدر و مادر و سید و سیده از اولاد رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم را ببوسیم؟ ممنونم از راهنمایی تون، التماس دعا

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: نمی‌دانم منظور چه بوده است. بالاخره به گفته خودتان مواردی که می‌فرمایید، موارد پسندیده‌ای است. آری! معلوم است که نباید از سر چاپلوسی دست افرادی که شأنیت چنین احترامی را ندارند، بوسیده شود. موفق باشید

36017

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام استاد خسته نباشید: استاد عزیز مدتی هست که احساس می‌کنم دعاهایم مستجاب نمی‌شود، نا امید نیستم از درگاه الهی ولی توقع برآورده شدن دارم، در روایات آمده که هرکس به کربلا برود رزقش زیاد می شود، بنده منکر این قضیه نیستم ولی از زمانی که از کربلا اومدم خیلی وضع مالیم بهم ریخته و حسابی اعصابم بخاطر این قضیه خرد شده، از این که بخوام تو زندگی درجا بزنم بدم میاد، دوست دارم رو جلو حرکت کنم و پیشرفت داشته باشم چه از لحاظ مالی و چه از لحاظ معنوی ولی موفق نیستم.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: باید به توحید الهی که افقی است در مقابل انسان، توجه شود و در دل آن حضور است که معنای زندگی و معنای هر آنچه پیش می آید، روشن می‌گردد. موفق باشید

35556

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام علیکم: هیات هفتگی که به لطف خدا شرکت می‌کنیم برای دهه محرم برنامه داره مکانش هم بسیار عمومیه (واقع در بام شهر که ۸ شهید گمنام هم اونجا دفن شدند) اخیرا خانمهایی بدون پوشش سر و پیراهنهای نسبتا کوتاه وارد حسینیه میشن حالا مسئولین هیات نمیدونن چه رفتاری با این موضوع باید داشته باشند مخصوصا که دهه ی اول با جمعیت ۲ تا ۳ هزار نفری مواجه هستند. پیشنهاد استاد برای این موضوع و احتمالاتی اینگونه چی هست؟ ضمنا از بنده خواستن رفتاری مناسب با این افراد داشته باشم.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر می‌آید هم از یک طرف، مسئولان هیئت به طور غیر مستقیم و با قراردادن بعضی از بنرها تذکر دهند که خانم‌ها شئونات جلسه را که یک جلسه دینی و مذهبی است رعایت کنند؛ و هم خود خانم‌های با حجاب در این موارد ورود کنند زیرا بحث در رعایت شأن جلسه است و از این جهت تذکر دهند که خود افرادی که رعایت حجاب را نکردند متذکر و قانع شوند احترام به این نوع جلسات، رعایت حجاب مورد قبول فرهنگ حاکم در این جلسات است. موفق باشید

35502

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام و عرض و ادب و احترام: چگونه دقیقا مطمئن شوم که صفت رذیله ای مثل ریا کلا از درونم ریشه کن شده و در هیچ کاری ریا ندارم؟ خیلی ممنونم

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: البته که به این راحتی‌ها نیست. آری! اگر همچنان حساس باشیم در شکل‌دادن انگیزه‌های خود در مسیر جلب رضایت حضرت معبود، آرام‌آرام در مسیر عبور از ریا با جهانی روبرو می‌شوید که جهان تجلیات انوار الهی است. موفق باشید

35442

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام و عرض ارادت: متن زیر را یکی از دوستان بنده برایم ارسال کرده، لطفا نظر خود در مورد این متن بفرمایید و منابعی که این ماجرا را به درستی و دقیق روایت کرده را معرفی کنید. مخالفت آیت‌الله خمینی با رژیم شاه از زمان لایحه‌ی انجمن‌های ایالتی و ولایتی شروع شد. خمینی با حق رأی زنان و حقوقی که در انتخابات به اقلیت‌های مذهبی داده شده بود مخالفت کرد. عقب‌نشینی دولت در برابر این مخالفت باعث شد که خمینی پیشروی کند و در موضوع قرارداد کاپیتولاسیون در سخنرانی‌اش به شخص شاه حمله کند. متعاقب این سخنرانی، رژیم شاه وی را دستگیر و از قم به تهران برد و زندانی کرد. طبق قانون اساسی مشروطه مجتهدین و مراجع تقلید مصونیت از محاکمه داشتند و آیت‌الله خمینی در آن زمان مرجع تقلید نبود. برای نجات جان آیت‌الله خمینی، آیت‌الله شریعتمداری به تهران رفت و خمینی را به عنوان مرجع تقلید معرفی کرد.  آیت‌الله سید محمد کاظم شریعتمداری در این زمینه گفته بود: «ما همان موقع به تهران آمدیم و در شاه عبدالعظیم تمام علمای شهرستان‌ها را جمع کردیم و چون در آن موقع راجع به آیت‌الله خمینی نظر محاکمه و شدّت عمل داشتند و حتّی روزنامه‌های آن موقع صحبت از اعدام می‌کردند، از آن نظر لازم دیدیم که پیشگیری بشود.» آیت‌الله حسینعلی منتظری هم در این باره خاطره‌ای را نقل می‌کند: «من متن تلگرافی را که تهیّه کرده بودم خواندم که از آقای خمینی به عنوان آیت‌الله و مرجع عالیقدر تقلید نام برده بودم، یکی از آقایان گفت: ایشان که مرجع تقلید نیست، چه کسی از ایشان تقلید می‌کند؟! گفتم من از ایشان تقلید می‌کنم، پس ایشان مرجع تقلید است!» پس از انقلاب بین آیت‌الله خمینی و آیت‌الله شریعتمداری اختلافاتی به وجود آمد. در اولین فرصت، اتهام همراهی در کودتای صادق قطب‌زاده به شریعتمداری زده شد. پس از آن، جامعه مدرسین حوزه علمیه قم (نهاد حکومتی اعلام مراجع رسمی) در اقدامی بی‌سابقه در تاریخ شیعه، آیت‌الله شریعتمداری را از مرجعیّت خلع کرد. سپس آیت‌الله شریعتمداری محصور شد و تا پایان عمر در حصر خانگی ماند. چند سال بعد، شبیه همین سناریو برای آیت‌الله حسینعلی منتظری اجرا شد. بنابراین دو نفری که حامی و پشتوانه‌ی اصلی مرجعیت آیت‌الله خمینی بودند پس از انقلاب، هم از مرجعیت خلع شدند، هم مورد اهانت شدید قرار گرفتند و هم سال‌ها در حصر خانگی به سر بردند!

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: مطالبی است بسیار آشفته، ترکیبی از حق و باطل. پیشنهاد می‌شود حداقل سری به جزوه «انقلاب اسلامی و ریشه‌های آن» که روی سایت هست، بزنید. موفق باشید https://lobolmizan.ir/leaflet/214?mark=%D8%B1%DB%8C%D8%B4%D9%87%20%D9%87%D8%A7

35284

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام علیکم استاد: یک طلبه و دانشجوی فقه به نظرتان چه چیزی فارغ از مطالب درسی مثل دروس لمعه و... باید بداند و در این زمینه عمیق شود؟

متن پاسخ

 باسمه تعالی: سلام علیکم: حتماً باید در این زمانه حکمت صدرایی را دنبال کنید و سپس از طریق تفسیر المیزان، با جهانی که قرآن مقابل‌تان می‌گشاید آشنا گردید تا آنجایی که بتوانید إن شاءالله در جهانی قدم بگذارید که حضرت امام خمینی با تفسیر سوره «حمد» در مقابل این نسل گشودند. در این صورت به لطف الهی آن احساسِ بی‌محتوایی که بعضاً در عزیزانِ طلبه پیش می‌آید، پیش نیاید. موفق باشید

نمایش چاپی