بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان
آرشیو پرسش و پاسخ ها
تعداد نمایش
شماره پرسش:
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
39187

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام استاد: مختصر و کوتاه بگویم نیم قرن زیسته ام تازه به کاهل نمازی رسیده ام. سنگ شده ام دلم با چیزی نمی‌لرزد. قرآن باز کردم آیات تکذیب قوم ثمود آمد. بد بخت شده ام. چه کنم؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: باید به نمازی نظر داشته باشیم که جوابگوی ظرفیت امروزینِ ما باشد و در همین رابطه حضرت روح الله «رضوان‌الله‌تعالی‌‌علیه» کتاب «آداب الصلواة» را تألیف نمودند که بحمدالله می‌توانید شرح آن کتاب را در سایت دنبال فرمایید. https://lobolmizan.ir/sound/674?mark=%D8%A2%D8%AF%D8%A7%D8%A8 موفق باشید  

39137

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

بسمه تعالی؛ سلام علیکم: ۱. بنده دقیقا متوجه نیستم امر به تزکیه و تهذیب چه معنا دارد؟ آیا همچون تحصیل علم، مرحله به مرحله و مشهود است؟ و یا اینکه انسان تزکیه را در دل زندگی و در گذر زمان و در دل فعالیت هایی که دارد، باید بیاد و خود را از جهنم ها برهاند؟ ۲.معنای تزکیه با درک هویت تاریخی چگونه است؟ آیا تزکیه ما در دل تاریخ است و مناسب با تاریخ؟ ۳. در پاسخ به سوال سوم پرسش ۳۹۱۲۱ فرمودید که تفاوت در صحنه تاریخ بودن است؛ برای درک این فرمایش به چه رجوع کنم؟ ۴. نگاه حضوری! _آنچنان که انسان در آن نفس بکشد_ به تاریخ، نظر به چیست؟ چه مد نظر قرار دهم؟

متن پاسخ

 باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. تزکیه به عنوان حضور در راهی که انسان را به اُنس با خداوند می‌رساند، با رعایت تقوا و تقویت معارف توحیدی پیش می‌آید. ۲. وقتی متوجه شدیم حضرت حق در هر زمانی اراده خاصی دارا می‌باشند به همان معنایی که روایات ما در موضوع شناخت زمان با ما سخن می‌گویند، با حضور ذیل ارادۀ الهی در واقع، تزکیه معنای خود را نشان می‌دهد. ۳. در این مورد خوب است به مباحث «معنای درک حضور تاریخی اصحاب امام حسین «علیه‌السلام» که روی سایت هست رجوع فرمایید. https://lobolmizan.ir/sound/1520?mark=%D9%85%D8%B9%D9%86%D8%A7%DB%8C%20%D8%AF%D8%B1%DA%A9
4- به ارادۀ خدا در صحنه‌هایی مثل خرمشهر را خدا آزاد کرد و نکاتی که رهبر معظم انقلاب متذکر می‌شوند. موفق باشید
 

38409

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

با سلام: سوال اینجانب نیز در راستای موضوع پرسشگر گرامیِ پرسش 38372 می‌باشد. واقعیت این است که اگر در اشعار از منصور حلاج یاد می‌شود صرفا نه به جهت آرایه ادبی تلمیح که کنایه‌ای است به فاش گویی و تهور و بی‌باکی در اعلام مکنونات قلبی. چنانچه می و ساغر و باده و ... نیز اگر به معنای ظاهر استفاده شود می‌بایست کل دیوان حضرت حافظ را به خم انداخت تا شراب گردد! گمان می‌شود حضرتعالی آنقدر در دفاع از حلاج یا بهتر است بگوییم وحدت شخصی وجود غیرت به خرج می‌دهید که برخلاف توصیه خودتان درباره نظر به باطن، در دام ظواهر حلاج گرفتار آمده‌اید. با این همه بفرمایید آیا اعتباری برای احادیثی که در رد حلاج موجود است قائل هستید؟ یا همهٔ آن‌ها را به تقیه توصیف می‌کنید؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر می‌آید آنقدر بحث در این مورد گسترده و بعضاً مغشوش است؛ که واقعاً بهتر آن است که عمر خود را در جای دیگر و در امور دیگر صرف کنیم. موفق باشید

38398

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

«إلهی، چون عوامل طاحونه،‌ چشم بسته و تن خسته‌ام؛ راه بسیاری می‌روم و مسافتی نمی‌پیمایم. وای من اگر دستم نگیری و رهایی‌ام ندهی» سلام استاد. نمی دانم چرا هر چی غزل جدید رهبر معظم انقلاب را زیر و رو می کنم و با دقت نگاهش می کنم می بینم انگار قصه من است! یعنی در آینه این غزل فقط خودم را می بینم. خدا می داند سال هاست سرگشته روزگاری پرگاروار دارم. شبانه روز دارم دور خودم می چرخم. هم خیلی زخمی و خسته ام. هم چاره ای از رفتن نیست. هم راه به شدت سنگلاخ است. استاد بحث طلوع و غروب ایمان تا کی ادامه دارد؟ یک زمانی مثلاً ۱۵ سال پیش اصلا این حرف ها نبود. فقط طلوع بود طلوع!

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! هرچه ایمان زنده‌تر باشد، نازش بیشتر است. در جلسه چهارم سوره تغابن در این مورد عرایضی شد.  https://eitaa.com/matalebevijeh/17347 و در جلسه اخیر هم غزل حضرت آقا مواردی را در نسبت با ایمان پیش آوردند که راهگشا بود https://eitaa.com/matalebevijeh/17553. موفق باشید

38377

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

با سلام خدمت استاد گرامی: حکمت اینکه در قرآن در چندین آیه بیان فرمودند که پیامبرانی از جنس بشر قرار دادند رو لطفا از منظر خودتان توضیح بفرماید. اجرتان با آقا امام زمان (عج)

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: عرایضی در جلسه اخیر شرح سوره «تغابن» شد در رابطه با آیه «فَقالُوا أَ بَشَرٌ يَهْدُونَنا فَكَفَرُوا وَ تَوَلَّوْا». البته ان شاءالله ادامه می‌یابد. امید است که بتوانید جواب خود را دریافت کنید. موفق باشید

38263

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

وقتی مهربون ترین آدم دنیا، وقتی دلنازک ترین آدم دنیا، تو را به خودش راهی نده و دست رد بهت بزنه یعنی خیلی بدبخت شدی. حسین، خودمانیم، تو دلت می آمد هیچ کسی را رد کنی؟ تو حتی دلت برای قاتلت هم سوخت ولی دست رد به من زدی. باشد، این هم بماند به یادگاری برای من و ابدیتم و اینهمه شرمندگی. حتما این ناکامی حقّ من است، وگرنه عدل شما که پایدار است. این بار از شما هم سوالی ندارم، این ها را فقط می نویسم مثل یک اقرارنامه، مثل یک وصیتنامه. باشد به یادگاری دست شما، باشد به امانت دست شما. ما که دستمان به خدا نرسید، به بالابلندانش هم نرسید، کاش این متن من به جای شما به دست رهبری می رسید، به دست نایب مهدی، بگذار اگر قرار است غرق شوم در عمیق ترین هایش غرق شوم، بگذار اگر قرار است طرد شوم از بالاترین هایش طرد شوم، بگذار اگر قرار است تمام شوم از کامل ترین هایش تمام شوم، بگذار اگر قرار است رانده شوم رو به کریم ترین ها بزنم که بعدها دلم نسوزد، بگذار اگر قرار است مجازات شوم اگر معدوم شوم اگر سوخته شوم به دست حضرت عدلشان باشد، به دست کریمان مردن مرگش شیرین تر است، بگذار اگر قرار است تمام شوم و بمیرم لااقل مرگ شیرین مرا در بر بگیرد، بگذار پایان این زیستن تلخ، این بودن تلخ، این راه تلخ، شیرین باشد. کاش این متن به دست ایشان می رسید، یا کاش صدای دردهای من، و کاش حرف های من،، دوست دارم به ایشان برسد تا خبردار باشد که جوانی، جوانی اش طی شد، ولی به ناکامی، به غفلت، به بی خبری، ولی با اینهمه دوست داشت به راه او باشد، برای او باشد، ولی نشد، حالا در بی خیال ترین حالت ممکن به سر می برم، من وسط اقیانوس زندگی، وسط اقیانوس حیات بی هیچ کمکی، بی هیچ نیرویی، فقط غرق تماشای غرق شدن خویشم، تماما غرق تماشای تمام شدن خویشم، مَثَل من مَثَل آن کشاورزی است که روزها و مدتها در زمینش رفته و آمده و کار کرده و انتظار کشیده ولی اصلا جنس بذرش جنس پرورش یافتن نبوده، فقط زمین حیف شد و زمان حیف شد و آب و باد و خاک و حتی آتش هم حیف شد، آری آتش هم حتی حیف شد، اینهمه در انواع آتش سوختم ولی حالا از درد خامی دارم می میرم. سلام مرا به ایشان برسانید و فقط بگویید که گفت شرمنده، من در میان نبودم که بتوانم در میدان باشم. آری اگر اهل هدایت باشم پس شاید «علمه بحالی» کفایتم بکند، وگرنه نمی دانم کلید قفل روحم کجا افتاده که سری به خودم بزنم!

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! با حضور دیروزین نمی‌توان در امروز و فردای خود زیست. باید به حضور دیگری نظر کرد، وگرنه «تغابن» و «مغبون‌شدن». عرایضی در مورد سوره تغابن شروع شده است که خوب است به آن‌جا رجوع شودhttps://lobolmizan.ir/sound/1514 موفق باشید

38148

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

بسمه تعالی. سلام و درود خدا نمی‌دانم چگونه بنویسم؛ ممکن است سوالم خیلی حساس و یا سخیف باشد. چند وقتیست که از حد آنچه که می‌دانستم اشتباه است فاصله گرفتم و خود را مشغول به جنود عقل و جهل و اذکار کرده ام و میلی به زیاده خواهی غذا ندارم، مشغولیتی ندارم. شب ها مسبحات نیز خوانده می‌شود. ورزش نیز مستمر دارم. خلاصه به گمانم ظواهر را از هر جهت رعایت کرده ام. اما گمان می‌کنم آن موقع که گناهی سر می‌زد با آتشی رو برو می‌شدم که مرا چنان از جا می‌کند و متحیر می‌کرد و نیروی راسخی برای حرکت میافتم. از طرفی گناه در حد اعلا، از طرفی توبه و تضرع و تلاش دردمندانه برای رسیدن به انتهای این تونل وحشت؛ که چه برکاتی داشت. اما حال که به ظاهر عبادات مشغولم، سکون یافتم و از حرکت باز ایستادم و دچار خمودگی و مردگی شدم. مردگی ای نه از آن‌جهت که قوه واهمه دارد ضعیف می‌شود و من خود را آن واهمه بیابم و در عذاب باشم که ظاهرا دارم از دست می‌روم و بخواهم باز گردم به همه آن کاری که توهمم را زنده کند، نه، این نه. بلکه غیر از این میابم که به خواب رفته ام و حرارتی برای تحرک ندارم. عجب نعمتی شد این گناه! عجب فرصتی شد این عصیان! عجب رفیقسیت این شیطان! استاد امیدوارم توانسته باشم مقصود را برسانم؛ در خواست دارم در صورت اشتباه بودن، آن را با صرف نه گفتن انکار نکنید که بنده بخواهم تعبدا بپذیرم راز گناه و شیطان چیست؟ چه جایی باید در زندگی مان برایش متصور باشیم؟ به سمت گناه همچون طاعت بشتابم تا باز با تنفر روبرو شوم؟ بلکه عائدی حاصل آید.

متن پاسخ

 باسمه تعالی: سلام علیکم: در این مورد خوب است به عرایضی که در جلسات سوم و چهارم مربوط به سوره تغابن پیش آمد، توجه فرمایید. https://eitaa.com/matalebevijeh/17260 و https://eitaa.com/matalebevijeh/17341 . موفق باشید

37980

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام و عرض ادب و تسلیت ایام: بزرگی می فرمودن که افرادی که مشکل حجاب دارن باید فکرشون را عوض کرد از چه طریقی راهکار بدید. لطفا برای مراسم تاسوعا عاشورای پیش رو اگر بخوایم به افرادی که حجاب مناسبی ندارند با شیوه ای مثلاً اهدای بسته شکلات به نوعی تذکر بدیم لطفاً یک جمله یا متن کوتاه و تأثیرگذار پیشنهاد بفرمایید، و در کل این کار خوب و مناسبی هست؟ سوال دوم: یکی از فامیل در دارالقرآن کار می‌کنند، سوال ایشون خانم هایی که پوشش مناسبی ندارند و به دارالقرآن میان به واسطه کلاس فرزندان شون یا .... رو چطور باید باهاشون برخورد کنیم؟ که هم تأثیرگذار باشه هم باعث زدگی و ... نشه تشکر و ممنون یا علی مدد التماس دعای فرج 🤲

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. کار فرهنگی عمیقی نیاز است. عرایضی تحت عنوان «تقابل آزادی و حجاب چرا؟» شده است که می‌تواند به عنوان یک کار فرهنگی، راهگشا باشد https://lobolmizan.ir/search?search=%D8%AA%D9%82%D8%A7%D8%A8%D9%84&tab=sounds اهدای بسته شکلات، احتمالاً جواب ندهد. باید سعی کنیم با احترام به آن‌ها، آن‌ها را از خود نرانیم تا چنانچه فرصتی پیش آمد، با یک نگاه فرهنگی تذکراتی به آن‌ها داده شود. ۲. با احترام به آن‌ها، خودشان می‌فهمند باید انتخاب دیگری داشته باشند. موفق باشید

37871

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

ادامه همچنین استاد فرموده بودید دشمن می خواسته ۱۵ در صد رای بدهند چون چهل در صد شده پس پیروزی است. این منطق همچنان جاری است اگر ده در صد هم رای داده بودند می گفتند دشمن می خواسته یک‌نفر هم می‌آید وصف در صد شود ولی چون ده درصد آمدند پیروزی است. استاد یک نکته دیگر عرض کنم هر رای بالغ بر این چهل در صد در دور دوم به آقای پزشکیان داده شد به جیب نریزید رای اضافه بر دور اول به پزشکیان، نه به تفکر انقلابی و از سر ناچاری در تغییر وضعیت موجود است در حقیقت رای بغضا لمعاویه را با حب لعلی اشتباه نگیرید امروز در جامعه بحثی در بین مردم داغ است که می گویند با اینکه حکومت را قبول نداریم فعلا چاره ای نیست بریم به پزشکیان رای بدیم حداقل این تندروها بر سرمون مسلط نشوند.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: می دانید که بحث در این مورد بسیار است. حداقل به این نکته فکر شود که جبهه آقای پزشکیان با دامن‌زدن به موضوع قومیت، میدان اندیشیدن نسبت به تاریخی که در آن هستیم را، به حاشیه برده‌اند. کانال «چرکنویس» نکاتی را به میان آورده‌اند که قابل تفکر است. موفق باشید
https://eitaa.com/mosavadeh/258
 

37829

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام: اساسا جوان ها چگونه باید نیاز جنسی خود را در صورت عدم ازدواج رفع کنند؟ چرا در جمهوری اسلامی بصورت قانونی مراکزی برای صیغه شرعی و قانونی ایجاد نمیشه؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همان‌طور که عرض شد مسئلهٔ مهم و حساسی است و راه حل‌های معقول‌تری قابل تصور است. باید مردم ما به خودآگاهیِ تاریخی خود نایل شوند. موفق باشید

37758
متن پرسش

با سلام و خدا قوت استاد: مدتی هست فکر می کنم در مورد مبحث ولایت اگر بخای دنبال کنی یه کم تند رفتم اونم شاید علت اینه که جایگاه بعضی مباحث برام تعریف نداشته یا تعریف صحیح نداشته خصوصا مبحث سیاست از وقتی سیاست را از دیدگاه امام (ره) دیدم که فرمودن اسلام همه اش سیاست است، گاه با خودم فکر می کنم امام چی دیدن که این رومیگن یعنی چه شکلی میشه اونقدر قوی بود که مثلا روضه را هم سیاست دید. یه چیزایی می‌فهمم ولی عمق نداره شاید مرتبط با همان بحث راز باشه استاد تازه میخوام مبحث زن را هم اضافه کنم و از چند دیدگاه واردشم اونوقت بعد شاید بتوان ولایت و بعد از آن را کمی بهتر متوجه بشم. استاد در این مورد درست متوجه شدم؟ اگر آری لطفا راهنمایی بیشتر بفرمایید، البته بنده متاسفانه از شدت دست اندازی در قانون ورود به حوزه و سبک تربیتی غلط بعضی حوزوی ها، استاد شاید ما اصلا تعریف صحیح از سیاست نداریم. اینکه میگیم عین دیانتی صحیح ولی درعلوم انسانی غربی تعریف دقیق ترهست مثلا میگه سیاست آن است که ... حالا ما که می‌خواهیم سیاست را از دیدگاه قران و اهلبیت و معرفی نفس هم ببینیم دیگه یه چیز دیگه میشه، اینطوری شاید افراد بیشتری خصوصا خانم ها بتونن ورود به مباحث سیاسی کنن مثلا اینکه اسلام همه اش سیاست است چه ارتباطی با خانم ها و وظایف مربوط به او نداره، چون دغدغه من همیشه این بود چرا بعضی زنان نسبت به سیاست حساس نیستن، و مدتیه به این جمله امام که فکر می‌کنم حس می‌کنم ما و خصوصا زنان اسلام واقعی را نمی‌شناسیم اون اسلامی که همه اش سیاست است چه مناسبتی با زنان داره و چرا من خانم هنوز نتونستم اسلام را از آن زاویه ببینم که اگراسلامم سیاست نداشته باشه چه بلایی سرم میاد و گمان می‌کنم امام (ره) این رو فهمیده بودن و با تمام کارهایی که واسه زنان شده این بعد قضیه نادیده گرفته شده. 

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بحمدالله این حساسیت که متوجه شده‌اید در سیاستی باید حاضر شد که منحصر به مردان نیست؛ جای شکر و خوشبختی است. آری! مهم آن است که هر حرکتی را با حضور تاریخی‌اش مدّ نظر قرار دهیم حتی همان روضه‌ای که می‌فرمایید. آری! ما باید معنای انسان را بازخوانی کنیم و امروز، سیاست به همین معناست و از جهتی در واقع زن و مرد نسبت به این موضوع، یک روح هستند که باید هر کدام بر اساس ذوق خود میدان سیاست را به معنای حضور در تاریخی که در آن هستند، معنا کنند. در این مورد خوب است کمی به نکته‌ای که ذیلاً تقدیم می‌شود، کمی فکر کرد.
با روبه‌ روشدن با اندیشه‌های آشفته و با شکاکیتی که بشر جدید با آن روبه‌رو شد و با توجه به ناتوانی‌هایی که کلیسا و فلسفه اسکولاستیک در مقابل آن اندیشه‌ها از خود نشان داد، موجب شد تا متفکران به این نتیجه برسند که باید انسان به عنوان مبنایی‌ترین مبناها، موضوع تفکر باشد و دین و هنر و تاریخ در نسبت با انسان و معطوف به انسان قرار گیرند و فلسفه با نظر به انسان در موضوعات فوق با ما سخن بگوید، آن هم سخنی وجودشناسانه و نه موجودبینانه وگرنه باز ادامه خودبنیادی انسان و حال این مائیم و فلسفه‌هایی که نظر به وجود دارند یا در نگاه هایدگر و یا در نگاه ملاصدرا. و حضرت روح الله «رضوان‌الله‌تعالی‌علیه» با نظر به نگاه صدرایی و معنایی که او از انسان به میان آورد، افقی از سیاست را مقابل ما گشود که عین دیانت بود و جنابعالی خوب است در این مورد همچنان بیندیشید. موفق باشید              

37697
متن پرسش

سلام عرض ادب خدمت استاد بزرگوار: برای اینکه خود را در عالم عفاف احساس کنیم و برای نظر کردن به گوشه گوشه عالم عفاف، به چه چیزهایی باید توجه کرد؟ به حجاب خودم، به جمع زنان محجبه، به حضرت زهرا سلام الله که الگوی حجاب را از ایشان داریم، به پروردگار و دستورات پوشش، به حیا که در برابر محارم هم وجود دارد (حالتی که در گذشته بیشتر بود و هر چه پیش می رویم کمرنگ تر می‌شود)، و یا فراتر از این موارد در جایی در مورد عالم عفاف اقتصادی، اشاره کردید به مرزهای اصیل انسانی. آیا عفاف از نظر پوشش هم به همین معناست؟ آیا برای نظر به عالم عفاف (در مورد پوشش) هم باید به مرزهای اصیل انسانی نظر کرد؟ در پرسش ۱۳۰۰۰ فرمودید که در مبحث «عالم عفاف» در کتاب «زن آنگونه که باید باشد»، درباره اینکه اگر زنان عالم عفاف را در خود حس کنند. توضیح داده اید؛ من این کتاب را مطالعه کردم، متاسفانه مطلبی با این عنوان و یا در مورد این موضوع پیدا نکردم. در کتاب «عالم انسان دینی» توضیحی در مورد عالم عفاف فرمودید. با این مضمون که تحمل سختی حجاب، برای حفظ و ماندن در عالم عفاف بسیار شیرین است. توضیحات دیگری هم در پرسشها و جزوات بود ولی بیشتر در مورد فوائد و اثرات نظر به این عالم است خواهش می‌کنم اگر امکان دارد یک راهکار عملی برای این ادراک بفرمایید در توضیح پرسش اولم باید بگویم، آرامش حاصل از حفظ حجاب، برای فرد محجبه، یک امر بدیهی و درونی است، که حتی شاید ابعاد آن هم برای خود فرد مشخص نباشد. اما برای به اشتراک گذاشتن این تجربه با دیگران، نیاز است که این احساس برای فرد، کاملا مشخص و بارز باشد و تا حدی قابل بیان کردن.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر می‌آید روحِ اولیه کتاب «زن؛ آن‌گونه که باید باشد» به‌خصوص عنوان «هویت گمشده زن» متذکر عالَم عفاف می‌باشد و یا مباحث «تقابل آزادی و حجاب چرا؟» ما را متوجه عالم عفاف می‌کند که چه اندازه خانم‌ها در انتخاب حجاب، خود را مفتخر به فاخرترین انتخاب کرده‌اند و نسبت خود را در رابطه با دیگر انسان‌ها یعنی مردان؛ در میدان ارتباط انسانی شکل داده‌اند آن هم ماورای دوگانگیِ جنسیت مرد و زن. به هر حال سخن‌گفتن در رابطه با چنین موضوع ظریف و دقیق بسیار به جا و لازم است به‌خصوص که باید حقیقت حجاب را در این تاریخ و با ظرفیتی که این تاریخ برای گفتن‌های اصیل دارد؛ به میان آورد. موفق باشید  

37687

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام استاد عزیز و گرامی: من خیلی دوست دارم با عالم خواب و رویا آشنا بشم. متوجه شدم که برای خودش جهانی هست. لطفا راهنمایی بفرمایید. جزوه و کتاب یا سخنرانی‌ای هم در این زمینه هست معرفی بفرمایید. سپاس فراوان

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: مرحوم آیت الله شجاعی در کتاب «پنج رساله» در رساله پنجم تحت عنوان «تشابه کلام و رؤیا» نکاتی دارند که خوب است به آن‌جا رجوع فرمایید. در ضمن خوب است به جواب سؤال شماره ۲۵۷۱۷  نظری بیندازید. نکاتی در کتاب «ادب خیال و عقل و قلب» در این مورد عرض شده است. موفق باشید

37626
متن پرسش

سلام و عرض ادب خدمت استاد عزیز: خواستم مطالبی رو در مورد شهادت سید محرومان باهاتون در میان بزارم ببینم نظر شما چجوریه. من به چشم خود باز دیدم که جانم می‌رود واقعاً تو این چند روز قلبمان پر از ماتم شد و سختی بر ما وارد شد باز از دست دادن کسی که روح جمهوری اسلامی و مکتب انقلاب اسلامی در او کاملاً مشهود بود، دقیقا مثل از دست دادن حاج قاسم. اما یادم شما یه بار تو تفسیر سوره مبارک انشراح و در آیه «ان مع العسر یسرا» فرمودید که خداوند تو دل همون سختی یه گشایشی و یه آسودگی قرار میده آیا می‌توان گفت که ما در برابر از دست دادن همین بزرگورانی (حاج قاسم و سید ابراهیم ) که در اصل نمونه بارز روح جمهوری اسلامی و انقلاب بودند یه برکاتی و معنویات هم برای مردم و هم برکات ویژه برای حفظ انقلاب دارد؟ چه رابطی در میان است که خداوند اینطور دل های مردم را نسبت به این اتفاقات آخر زمانی آگاه تر می کند و مردم با وجود مسائل اقتصادی و جنگ رسانه‌ای استکبار بازم هم تشیع میلیونی رقم می‌زنند؟ آیا غیر این است که به برکت خون همین شهدای عزیز دل های مردم آگاه می‌شود؟ رهبری چند روز پیش فرمودند که مردم ما مردمی آگاه اند آیا همین موضوع نیست که وجدان عمومی مردم اصل و ذات انقلاب اسلامی را با جان دل پذیرفته پای آن تحت هر شرایطی هستند؟ با اینکه آزرده خاطر هستیم از اینکه به قول رهبری یکی از بهترین عناصرمان رو در زیر آسمان خدا از دست دادیم ولی از طرفین هم امیدی حتمی به آینده انقلاب داریم انقلابی که حاج قاسم ها و سید ابراهیم ها رو پرورونده باز هم شهدای زنده ای در دل همین انقلاب رشد خواهند کرد و در دل ملت عزیز خواهند شد و مردم و انقلاب خدمت خواهند کرد و ما خوشحالیم که در عصری هستیم که جمهوری اسلامی یه گشودگی و راهی برای ما به وجود آورده که در آن می‌توان بهترین زندگی را داشت.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: اگر مردی از تبار و قبیله فرزندان صادق و بصیر انقلاب از میان ما رفت، و اشاره شد به سوی مردمانی که این اندازه خدمتگذار صادق را می‌شناسند، پس باید در عظمت شهید آیت الله رئیسی متوجه آینده‌ای شد که در ابتدا تصور آن را هم نمی‌کردیم که در بستر تاریخ توحیدی انقلاب اسلامی، خداوند چگونه چنین مردان و چنین مردمانی را پرورانده است تا در فهم آن پای بر میدان بگذاریم، وگرنه در میدان دشمنان و مخالفانی قرار می‌گیریم که قصه احوالات آن‌ها «ثم لا یموت فیها و لا یحیی» می‌باشد. آیا این نوع بودن که نه مردن است و نه زندگی کردن؛ تقاص آنانی نیست که در مقابل چنین نظامی قرار گرفته‌اند؟!! موفق باشید  

37432

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام: کارم به جایی کشیده که با که سخن بگویم، به حسین بچه گی هایم میگوم کجا میخای بری چرا منو نمی بری. کم کم داره یادم میره حال و هوای حریم و حرم رو، آواز دلم پیچیده در بین کوچه و محله های قربت و محتوا، صدایی با آهنگ سنگین قلب که با حالی مالامال در حرم اولیاء الهم که بر سینه می‌گوبم به گوش دل می‌رسد. ندایی با وضوح زهرایی در جپهه ی صحرایی دفاع مقدس، من رو در ایرانم شیری ساخته با شور و وفای عباس. یا حسین... خداوندا این ها را به حرمت گلایایی که از تو کردم ببخش و راهت که به این ظرافت و از آن طرف بسیار محکم است به من بخش. روزهایی که آغوشت را گم کردم چشمانم کور شد از زاری و اشک. و حال بعد مدت ها یوسفم را یافتم. قرآن چه آوای بی صدایی دارد این اسم در دل تاریخ. زبان قرآن شده آرزوی دیرینه ام.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بحمدالله به خوبی متوجه شده‌اید که محور جان و روح و روان و عقل و قلب انسان با قرآن است که زنده و زنده‌تر می‌شود و ائمه «علیهم‌السلام» همه تلاش‌شان این بود که ما با قرآن به عنوان گمشده اصلی بشرِ آخرالزمان انس بگیریم منتها با فکر و فرهنگی که آن عزیزان در مقابل ما قرار می‌دهند. موفق باشید

37336

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام علیکم: من دچار پراکندگی ذهنی هستم علتش هم مطالعه کتب مختلف است اما بدون عمق. در کتاب خیال شما پیشنهاد داده بودید در عالم علما حضور پیدا کنیم از طریق مطالع کتبشان. درسته؟ و اینکه آیا این به این معناست که کتب دیگری مثل رمان حتی مذهبی مطالعه اش کمتر شود؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به کمک تفکر در قرآن و تدبّر در آیات از طریق مطالعه تفاسیر قرآن به‌خصوص تفسیر «المیزان»، خداوند راه‌های مناسبی مقابل ما می‌گشاید. موفق باشید

37329

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

چیزی که باعث می‌شه از زندگی کردن روی زمین لذت ببرم و نخوام بمیرم اینه: دل آدمایی که باهاشون برخورد می‌کنم رو نسبت به نفس خودم معنا کنم! یعنی اگر کار می‌کنم ازدواج می‌کنم راه میرم و هرآدمی رو می‌بینم بسرعت دلش رو نسبت به خوشحالی خودم معنا کنم! در حدیث داریم که با محبت صاحب قلب ها شوید! منم همین رو لازم دارم یعنی نسبتی با آدما و موجودات همواره سریع بدون کهنه شدن و البته با حافظه بسیار قوی و تیزم و باز البته فراموش کردن گیرو‌گره های آدما، در ملاقات دوباره باهاشون!. اگه این ویژگ ریو بدست بیارم آدم غَنیی میشم چه از مال دنیا و چه برزخ‌ و آخرت. اگه پیداش کنم حتی اگه جاودان و مطمئنم باشم بازم از پیشرفت و ورود به مشکلات هر روزه برای ساخته شدن باکی ندارم و در این صورته که نه تنها زمین خورده ظن دیگران نسبت به خودم نخواهم شد بلکه دیگران رو از مرگ نجات دادم و به یاد زندگی انداختم! ﻣُﺸﮏ ﺭﺍ ﮔﻔﺘﻨﺪ: ﺗﻮ ﺭﺍ ﯾﮏ ﻋﯿﺐ ﻫﺴﺖ، ﺑﺎ ﻫﺮ ﮐﻪ ﻧﺸﯿﻨﯽ ﺍﺯ ﺑﻮﯼ ﺧﻮﺷﺖ ﺑﻪ ﺍﻭ ﺩﻫﯽ؛ گفت: ﺯﯾﺮﺍ ﮐﻪ ﻧﻨﮕﺮﻡ ﺑﺎ ﮐﯽ ﺍﻡ، ﺑﻪ ﺁﻥ ﺑﻨﮕﺮﻡ ﮐﻪ ﻣﻦ ﮐﯽ ﺍﻡ!. این یعنی بهترین ارتباط با مخلوقات و خود و این یعنی آغاز زندگی. کم تر از این اگر معنایی پیدا کنم مجبورم تحت مکتب سرمایه داری و سلسله ارباب و برده ایه تمدن غرب وارد زندگی اجتماعی بشم و غیراز این دو، چاره ای ندارم! مگر اینکه بمیرم. این یعنی امپراطوری عبودیت تحت فرمان توحید! و هم اراده شدن با توحید.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر بنده این نکته‌ای خوب و مهم است و باید از خداوند بخواهیم راهی مقابل ما قرار دهد که نسبت به دیگران چنین نقشی داشته باشیم، حتی اگر در حدّ زندگی و کار ساده‌ای باشد مانند آن فرد قفل‌ساز https://eitaa.com/alamevojud/69. موفق باشید

37239

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام استاد: وقتتون بخیر. استاد یه سوالی ذهن من رو در گیر کرده اینکه درسته که ارتباط با نامحرم حرامه ولی چرا یسری ها مثلا تو فضای مجازی خب یک شخصی رو پیدا میکنن و ارتباطشون رو خب میسنجن و خب به نتیجه ی خوبیم میرسن و ازدواج میکنن و شاید اگر سنتی بود اونقدر ادم ایده الش پیدا نمی‌شد و یا اینکه خب چون با هم اول آشنا میشن و همدیگرو دوس دارند بعد ازدواج خب خیلی سختیا حل میشه چون هم رو دوست دارند البته اینا هم نظریه ایست که من می‌شنوم و واقعا نمیدونم چه پاسخی بدم به کسانی که اینها رو میگن و خب صرفا حرام بودن ارتباط کار راه انداز نیست و میگن اره ما با فلانی صحبت می‌کنیم جهت آشنایی و رابطه احساسی نداریم. ممنون میشم جواب بدین

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در این‌که بسترهای اصلی آشنایی جوانان از طریق خانواده و جامعه سنتی از بین رفته است؛ حرفی نیست. ولی تجربه نشان داده از طریق فضای مجازی هم که توهّم در آن فضا غالب است، نمی‌توان به نتیجه مطلوب رسید. احتمالاً باید به روش‌های دیگری مثل حضور در اجتماعات مذهبی و فرهنگی فکر کرد. موفق باشید

37157

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام استاد گرامی: راستش من چند وقتی هست سوالات متعددی ذهنم رو درگیر کرده؛ اینکه چطور میشه آخرت و دنیا رو با هم توازن برقرار کرد، من وقتی به کلاس های معرفتی و تذکرات مذهبی می‌پردازم واقعا نسبت به دنیا و زندگی ام بی رغبت میشم یه جورایی دچار نا امیدی و بیهودگی دنیا میشم و اصلا دلم نمیخواد دیگه زنده باشم - نمیدونم کجای کارم ایراد داره؟ اصلا دیگه شوقی برای زندگی زناشویی، رسیدن به خونه و زندگی ندارم برام سواله که حضرت علی (ع) که می‌فرمایند: جوری زندگی کنید که انگار تا لحظه ای دیگر می‌میرید و آماده مرگ باشید و طوری زندگی کنید که انگار ۱۰۰ ساله دیگه قراره روی دنیا باشید. چطور میشه این دو رو با هم جمع کرد که دچار نا امیدی، سرخوردگی و افسردگی نشد؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: مهم، حضور فعّال در زندگی است و معنابخشیدن به خود در این فضا که موجب می‌شود تا دنیا و آخرت جمع شوند. زیرا فرار از زندگی، فرار از وسعت ابدی است که ما در ذات خود دارا هستیم. موفق باشید

37144

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام علیکم و رحمت الله: با توجه به پرسش ۳۷۰۷۷ حاج اقا سوالاتی تا بحال از شما پرسیده ام که در جوابش برای اینکه پیشنهاد سیر مطالعاتیتان را بدهید، فرمودید که در کنار درس حوزوی تان باشد و از دروس حوزوی غافل نشوید. علتش چیست؟ مرا توجیه کنید؟ چرا من بعد از گذر یک تاریخ، با وجود امثال شهید مطهری، علامه طباطبائی (رحمت الله علیهما) و خیلی دیگر از علمای سلف و متاخر، بدون اینکه متوجه سیر حرکت علمیشان باشم و متوجه باشم چه چیز هایی حل شده، چه چیز هایی باید حل شود و نیاز امروز چیست، چرا بدون در نظر گرفتن اینها به صورت کلی، باید از ابتدا خودم را متمرکز بر دروسی کنم هچون فقه و اصولی که امروز بدین گونه که هست، انچنان که باید کارایی ندارد؟ بله یک سری دروس را گذراندیم همچون ادبیات و منطق و کمی اصول که به نظر می اید که خوب شد که گذراندیم و در درک بهتر از حیث صرفا علمی، کمک می‌کند؟ خب حضرت آقا هم که در یک جمله در کتاب حوزه و روحانیت، حوزه را محل معنویت خواندند. در صورتی که فعلا نیست. چرا بدون پیدا کردن یک حیات معنوی چرا بدون اطلاع از پیشروی علم، باید دوباره از سرگیری کنیم و چه بسیار که دچار موازی کاری ها و کارهای تکراری می‌شویم؟ چرا الان که جوانم و در نهایت قدرت برای سیر در اسمان معنویت هستم و می‌توانم به سمت عقل فعال حرکت کنم، باید یک سری دروس خشکی را طی کنم که الان هیچ جایی در زندگی ام ندارند و اصلا متوجه این نیستم که چه دردی را قرار هست دوا کنند؟ مگر امام در جوانی به عقلانیت نائل نشد؟ خب ایشان خوشبختانه از اوان کودکی مشغول مقدمات بود و در ایام جوانی مشغول عرفان. خب حال که ما در کودکی مقدمات را طی نکردیم و حال نیز فرصت رهایی از توهمات و شهوات است چرا باید به این علوم بپردازیم؟ بنده قصد دارم اگر بتوانم دروس حوزوی ام را کمرنگ کنم و بیشتر به مباحث بپردازم تا با هویت بتوانم حوزه را امام وار طی کنم و دچار خمودگی و سرگردانی و بی مصرفی برای این نظام نشوم.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: این‌طور نیست که تراث فقهی ما تنها مربوط به موضوعات احکام باشد بلکه در درون تفقه نسبت به احکام، روحیه‌ای پیش می‌آید که نسبت به دیگر موضوعات نیز شخص طلبه فربه و دقیق می‌شود و نمونه آن را شما در امثال علامه مطهری می‌یابید که با همان روحیه حاضر در فقه چه اندازه در دیگر موضوعات نیز با دقت وارد می‌شوند و از طرفی با همه نکاتی که می‌فرمایید واقعاً هم اکنون همچنان ما عالی‌ترین سجایای اخلاقی را در همین حوزه‌ها و در بین همین طلاب می‌‌توانیم بیابیم. موفق باشید

37044

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام استاد: چیدن هفت سین از آن دست بدعت هاست که باید باهاش مقابله کرد؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: نه! زیرا هفت‌سین یک سنت است و نه یک بدعت در مقابل دین. موفق باشید

36956

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام علیکم خدمت استاد طاهرزاده: برای دنبال کردن بحث راز طلوع بشر جدید چه مباحثی پیش نیاز هست؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: مباحث «ده نکته در معرفت نفس» و «برهان صدیقین» و «حرکت جوهری» همراه با شرح صوتی آن‌ها و اگر بتوانید حتی مباحث « انقلاب اسلامی، انتظار، وارستگی» https://lobolmizan.ir/sound/1096?mark=%D9%88%D8%A7%D8%B1%D8%B3%D8%AA%DA%AF%DB%8 را دنبال کنید خوب است. موفق باشید

36941

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

السلام علیکم و رحمة الله و بركاته: سرد و بی روح؛ مثل یک سنگم، با خودم سالهاست در جنگم / چه بگویم از این پریشانی، از چنین حال و روز ویرانی، یا بسی توبه های پنهانی / طعم برزخ چشیده اید آیا؟، از قیامت شنیده اید آیا؟ / خسته از خویشم و گریزی نیست، وحشت از تا ابد عِقاب شدن، کرده دلریشم و گریزی نیست/ ( خود غلط گفتم و ندانستم؛ سنگ، تسبیح می کند همه دم، این منم نا سپاس و بی همدم...)

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ، اگر بشر امروز با توجه به ابعاد اجتماعی‌اش، در امور سیاسی با هویت قدسی ورود نکند، هرجا که باشد در نیست‌انگاری است، به‌خصوص که جزء لاینفک هویت قدسی در این زمانه حتماً با مقابله با  استکبار همراه است تا بتوانیم از نیست‌انگاریِ دوران عبور کنیم، وگرنه چه مذهبی باشیم و چه روشنفکر، اگر متوجه پوچی دوران و نیست‌انگاری نباشیم؛ همچنان گرفتار بی‌تاریخی و بی‌معنایی خواهیم بود و هیچ‌کدام از مسیرهای معمولی که عملاً در بستر به رسمیت‌شناختن نظام استکباری قرار دارند، راه چاره‌ای برای عبور از نیست‌انگاری نیست. نباید برای عبور از نیست‌انگاری، خود را فریب بدهیم، حتی در پوشش عبادات طولانی. اگر حضرت امیرالمؤمنین «علیه‌السلام» هر شب هزار رکعت نماز می‌خواندند، در راستای حضوری بیشتر، در افقی بود که با اسلام در مقابل‌شان گشوده شده بود و این غیر از عباداتی است که انسان را از درک پوچی دوران غافل کند. موفق باشید

36837

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام استاد: خاطرم هست که در جایی می فرمودید باید خوف و رجاء در انسان به یک اندازه باشد. از آنجا که بنده فعلاً در شرایطی هستم که یأس از رحمت خدا تا حدودی بر من غالب هست خواستم در مورد افق و حد امید به رحمت الهی برایم بگویید که تا کجاهاست. در جایی دیدم که امیرالمؤمنین علیه السلام به خدای متعال عرضه می دارند: «الهی و عزتک و جلالک و لو قرنتنی فی الاصفاد طول الایام و منعتنی سیبک من بین الانام و حلت بینی و بین الکرام ما قطعت رجائی منک و لا صرفت وجه انتظاری للعفو عنک» : «معبودا به عزت و جلالت سوگند اگر روزهاى طولانی مرا با غل و زنجیر (کیفرت) ببندى و قرین (و همدم) سازى، و از میان همه مردم فقط مرا از عطاى خویش بازدارى و میان من و خوبان والامقام و گرامى حائل شوى، هیچ گاه امید من از تو قطع نشود، و روى امیدى را که به عفو و گذشت تو دارم به سوى دیگرى باز نگردانم.» آیا در این فراز اشاره به افقِ امید به رحمت الهی مطرح شده و می خواهد بفرماید که حتی در دل آنچنان بلاهایی هم باز جای امید به رحمت الهی وجود دارد؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: فدای مولای‌مان باشم که این اندازه متوجه رحمت حضرت حق می‌باشند نسبت به بندگانش. آری! حقیقتاً نسبت خداوند به بندگان چنین است و در همین رابطه جناب مولوی متذکر می‌شوند: «در بلا هم می‌چشم الطاف او / مات اویم مات اویم مات او». موفق باشید

36690

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

با سلام: می‌خواستم بدونم که در بستر ایتا آیا گروهی هست که در آن درباره مطالب استاد تبادل نظر بشود؟ با تشکر

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: کانال مطالب ویژه سعی دارد عرایض بنده را در معرض نگاه کاربران قرار دهد ولی بنده در جریان کانالی که تبادل نظر در موضوعات را داشته باشد؛ نمی‌شناسم ممکن است خود رفقا چنین کانالی را تشکیل داشته باشند ولی بنده در جریان نیستم. موفق باشید

نمایش چاپی