بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان
آرشیو پرسش و پاسخ ها
تعداد نمایش
شماره پرسش:
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
35210

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام: چطور باید به این موضوع پی ببریم که شغل ما روزی ما رو نمیده و از طرف خدا میرسه؟ مگه با تلاش و کوشش نیست؟ پس چرا زمانی که بیکار هستیم روزیمون نمیاد؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: تلاش ما در کسب رزق موجب می‌شود که رزق مقسوم و تعیین‌شده به راحتی به ما برسد و ما از سایر وظایف انسانی و دینی خود باز نمانیم و تنبلیِ ما موجب می‌شود که به هر حال، رزقِ مقسوم ما به ما برسد ولی در عین خواری و سختی. موفق باشید

35017

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

چطور با استاد ارتباط بگیریم

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: تنها از طریق همین سایت می‌توانم در خدمت عزیزان باشم. موفق باشید

35012

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

با سلام خدمت استاد عزیز و گرامی: استاد فص هودی را تمام کردم و یک سوال خدمتتون دارم. استاد چگونه رجوع کامل به حضرت الله (جل جلاله) داشته باشیم با رجوع به امام زمان (عج) ؟ فرمودید که هنوز جامعه ما این رو بلد نیست می‌خواستم یادم بدید. البته با پذیرش محض فرمایشات ائمه هست ولی توضیح بیشتر رو ازتون خواستارم. خدا حفظ تون کنه

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: عرایضی در ابتدای اول جلسه مربوط به مقاله «تقابل حجاب و آزادی، چرا؟» شد. در رابطه با این‌که در این موارد که ما با علم حضوری سر و کار داریم سؤال، ما را در مفهوم متوقف می‌کند و از این جهت سعی بفرمایید در این موارد همواره به افقی نظر کنید که مباحث عرفانی متذکر آن می‌شود تا آنچه باید به سوی شما آید، محقق شود. موفق باشید

40351

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام: ضمن عرض خسته نباشید خدمت شما، یک پرسش و یک درخواست داشتم. کتاب توحید حبیب الله آشوری چه عیبی دارد که علامه مصباح و شهید مطهری حکم به تحریم آن دادند؟ گویا نویسنده آن اوایل انقلاب اعدام شد. سال هفتاد از دانشجویان شما در تربیت معلم رجایی بودم کتاب های اصول عقاید که شما تدریس می کردید از چه منابعی گرفته شده بود؟ ممنون

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: اساساً امثال آقای آشوری چیزی به معنای حقیقی از توحید و معارف اسلامی نمی‌دانستند و سخنان ایشان قابل مقایسه با اندیشۀ امثال شهید مطهری و آیت الله مصباح نبود. موفق باشید

39841
متن پرسش

بسم الله الرحمن الرحیم. وقتی بخواهند کسی را شکنجه کنند، دست و پایش را می‌بندند و جلوی چشمانش به خانواده اش جسارت می‌کنند. شکنجه ای بدتر از مرگ. حالا این وضعیت ماست. به کمک رسانه ها، چشمانمان هر لحظه محکوم به تماشای این تصاویر است، اما دستانمان کوتاه. تو بگو چه کار کنم؟ غم و غصه ای که با تماشای این تصاویر، سینه ام را پر می‌کند، کجا تخلیه کنم؟ با چه کاری؟ چه کلمات و جملاتی می‌تواند این صحنه ها را توصیف کند بدون آنکه از سنگینی آن ها بکاهد؟! تا به حال، ظلم انقدر لخت و عور نبوده و ما هم آنقدر منفعلانه و هاج و واج به آن خیره نبودیم. از خودم بدم می‌آید. احساس می‌کنم، بیشتر در ظلم صهیونیست ها سهیم هستم تا در مظلومیت اهل غزه. اگر از ما کاری بر نمی آید، پس چرا محکومیم به تماشای آنها؟ چرا نمی‌گذارند زندگی عادی خودمان را کنیم؟ یک شب راحت بخوابیم؟ یک لقمه راحت قورت دهیم؟ چقدر تاریخ را ساده خوانده بودم! چه آدم هایی را در تاریخ شماتت کردم، غافل از اینکه خودم مثل آن ها هستم. نکند این تصاویر همان گریه های بلند فاطمه (س) است و من، آن همسایه های بی‌خاصیتی که از گریه ها سیر شده بودند؟ چقدر تاریخ را ساده خوانده بودم! عمری در میان اصحاب حسین به دنبال خودم می‌گشتم، اما در سپاه یزید خودم را پیدا کردم. شاید من آن سرباز حاشیه سپاه یزید باشم که در طول جنگ درگیر عذاب وجدانش بوده و سرانجام ظرف آبی برای حسین می‌برد، اما به او می‌گویند دیر آمدی، سیرابش کردیم. یا شاید اهالی تپه ندبه باشم، که هاج و واج کربلا را تماشا می‌کردند و ضجه می‌زدند. این آتش ها چیست که به جان ما می اندازند؟ چرا نمی‌گذارند یک زندگی راحت بی دردسر داشته باشیم؟ صبح تا عصر سر کار برویم، و شب ظرف خرما نذری را در هیئت پخش کنیم؟ هم خدا هم خرما. این پتک واقعیت چیست که هر لحظه بر سر ما می‌کوبند؟ که اشتباه می‌روی، اشتباه زندگی می‌کنی. خیال می‌کنی من دلم برای آن عزیزی که با انفجار بمب به آسمان پرتاب شد می‌سوزد؟ نه! من به او غبطه می‌خورم. به خدا وضع او از من بهتر است. کاش من هم گوشه ای از ماجرا حاضر بودم، نه غائب ناظر صدای هل من ناصر را می‌شنوم. اما دست و پایم سست شده، چرا نمی‌توانم کاری کنم؟ بگذار من او را صدا کنم، آیا کسی هست که مرا نجات دهد؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: وقتی انسان متوجه شود در این زمان گویا خداوند نقش اصلی رسواکردن جریان استکبار را به کودکان شهیدی داده که با انفجار بمب‌های آن‌ها به هوا پرتاب می‌شوند؛ معلوم می‌گردد باید به حضور دیگری فکر کرد که در آن حضور، دوران اراده‌های معطوف به قدرت گذشته است و زندگی در حال معناشدن به صورت دیگری است تا مظلومان عالم پرچم رسواییِ جنایتکاران را به دوش گیرند و ما نیز به خود آییم که در کجای چنین تاریخی ایستاده‌ایم. این‌جا است که باید نسبت خود را با مردم غزّه روشن کنیم و ندا سر دهیم: ای غزّه! تو تنها رژیم صهیونیستی را نکُشتی، ما را نیز کُشتی. و مطمئن باید بود خداوند در وجدان عمومی مردمی که نسبت به این مردم بی‌تفاوت نیستند، راهی خواهد گشود که به گفتۀ آقای دکتر خوش‌چشم، در آن فضای تاریخی ادامۀ اسرائیل دیگر ممکن نیست و از درون در حال ذوب‌شدن است به همان معنایی که به گفتۀ مولوی: «زان‌که بی‌شمشیرکشتن کار اوست». موفق باشید

39440

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام علیکم: آنچه هست فقط خداست که هست. همین خدا یک مرتبه ذات است که فقط خود ذات و خود خدا از آن خبر دارد. و دیگر تجلی و ظهور خداست. ابتدا ظهور اسماء و صفات است. یعنی ذات به صفت خاص. که اولین تجلی الله است و این موجوداتی که الان در عالم ماده می‌بینم تجلیات اسما و صفات خداست. البته مطالب بالا ناقص است. من برای اینکه از کثرت و وجودی غیر از خدا نداشته باشم. فقط خدا را تصور می‌کنم که یکی مرحله ذات و غیب الغیوبی است و دیگر تجلیات و من موجوداتی را که الان می‌بینم، ظهورات اسماء و صفات خدا می‌بینم. آیا درست فهمیدم؟ با تشکر!

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همین‌طور است. بعد از مباحث «ده نکته در معرفت نفس» و «برهان صدیقین» خوب است به شرح صوتی کتاب «مصباح الهدایه» از حضرت امام رجوع شود. صوت هر سه موضوع روی سایت هست. موفق باشید 

39343

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام استاد: ۱۰ روز قبل سفر عتبات عالیات رفتم. وقتی نجف بودم از علی (ع) خواستم این سخنش «ما رایت شیئا الا و رایت الله قبله و معه و بعدها» را برای من معنی کند. اما رفتار حضرتش خیلی سرد بود. توجهی به من نکرد الان حس خوبی به حضرتش ندارم به نظر شما علتش چه بود؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: مسلّماً هیبت حضرت مولا «علیه‌السلام» جهتِ کلی زائرشان را در مقابلش می‌گشایند تا در آیندۀ خود به عالی‌ترین شکل و عمیق‌ترین انتخاب حاضر شود. چرا ما برای امام تکلیف روشن کنیم؟! موفق باشید

39219

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

چی داری میگی استاد طاهرزاده تو زندگی از بدبخت هم بدبخت تر هستم. هیچی نیست جون دادن شده کار هرروزه من؛ مرگ رو با تمام وجودم حس می‌کنم و میخوام در انتظارم بیاد که از این زندگی کوفتی خلاص بشم؛ چی میشه گفت؟ چی میگید؟ هر لحظه کافرتر شدن به همه چی کارمه هر لحظه از خدا ناامیدتر شدن کارمه و هر لحظه بیشتر جونم گرفته میشه و کلا لوله میشم توی خودم که چکار کنم؛ استاد جان دانستن کافی نیست! استاد جان اینگونه خدا بودن کافی نیست! استاد جان این‌همه تنهایی برای یک انسان لازم نیست! استاد جان این همه از خدا خواستن و رفتن و رفتن و بعدش اجابت نشدن حتی کوچیکترین خواسته انگار اون چیزی نیست که باید باشه؛ کدوم خدا را قبول داشته باشم؟ این تنها سوال نیست، میدونید استاد! من دیگه نمی‌کشم خدا منو آورده و این همه دست خالی گذاشته منو؟ دارم جون میدم. توی خودم دارم جون میدم توی خودم و هیچ کس هم اطلاع نداره یا به هیچ کس هم نمیتونم دردم رو بگم؛ آخه اونه که باید بیاره بزاره جلوی پام که من راهش رو برم و باور کنید این یکی برای منِ خانم امکان نداره که بخوام برم خودم راهی باز کنم؛ خدا خستم کرده انقدری که حتی دلم نمیخواد حرکت کنم دلم میخواد بمیرم و فقط چشمامو ببندم و وقتی باز می‌کنم دیگه با این حجم از همه چیز و با این حجم از دیدن آدمها روبرو نشم؛ دارم خفه میشم؛ خسته‌ام و درمانی نمیاد از سمت خدا و من خیلی وقته که سپردم به خودش ولی وقتی اون اصن بهم توجهی نمیکنه و نمی‌بینه که من نیازم چیه و فقط میخواد قواعد خودش رو ببره جلوتر و جلوتر و آیا اینا همه ظلم به انسان نیست؟ من دیگه صبحا رمق بلند شدن از جام رو ندارم به من بگو دیگه چقدر به خودم دلخوشی بدم؟ هان؟! چقدر؟ حوصله هیچ چیز و هیچ کس و هیچ مراعاتی رو دیگه ندارم روی لبه‌ای ایستادم که هر آن میتونم خودم رو توی کثافت‌ترین چیز غرق کنم و از من هم بعید نیست؛ حالم از همه چیز بهم میخوره و هیچ چیز جوابگویم نیست و اصلا جوابی هست؟ فکر نمی‌کنم جوابی باشه در برابر این همه ستمگری خدا؛ خدایی که من ازش ناراضیم و هیچ کاری بلد نیست بکنه رو نمیخام؛ از همه گله دارم استاد، و بیشتر از همه از آفریننده خودم گله دارم، اینهمه یله و تنها رها شده توی این جهانم، نه چیزی دارم نه چیزی که میخوام رو میتونم داشته باشم و همش داره بهم سخت میگذره و سخت میگذره پش بهم بگو که اینجا چیه والا؟ من دیگه حالم داره بهم میخوره از هر چی بود و نبوده که همه‌ی بودا و نبودا الکین. آدم سرگرم کنن آدمو میخوان فقط سرشو گرم کنن، حتی کارای مذهبی شما بیشتر سگ میزنه توی زندگی آدم، چی داری میگی استاد؟ جات گرمه؟ خونه و زندگیتو داری و داری زندگیتو میکنی و منه جوون باید عین سگ اینور و اونور باشم و تازه زندگی هم نمیچرخه و خدایی هم دیده نمیشه اصلا استاد تو به من بگو من کورم من نمیتونم خدا رو ببینم ولی خدایی بیا زندگی منو ببین خودت میگی این دیگه عین چیه....، حالت خوشه و زندگی داره بهت خوش میگذره و این حرفا رو میزنی اگر برات نمیساخت هم این حرفا رو میزدی؟، بدتر از همه چیز تنها بودن و بی همدمی، بدتر از همه دیدن غرق شدن هر چه بیشتر در کثافت می‌باشد، حال بهم زن ترین حالش اینه که تو دیگه میخوای بیاری بالا و بازم مجبوری با همون خدایی که ظالمه و داره ظلم میکنه صحبت می‌کنی و شکایت می‌کنی، اینا ظلم نیست در حق یک انسان؟ به انسان چی میخواد بده اصن؟ پس چرا آورده؟ که هی انسانش رو دق بده؟ به من لطفا استدلال نده که خودم رفتم و الان هیچکدوم از اونا رو هم نمیخام، اصن هیچی نمیخام، بحث اینه که من فقط میخام این بن بستی برداشته بشه، چرا خدا اینهمه ظالمه برای من؟ چرا نسبت بهم کم لطفه چرا نیازهامو بهم نمیده ولی توی وجودم اون نیازا رو حس می‌کنم؟ استاد الان دوباره میخوای بگی ایمان؟ بس کن خسته شدم بابا، بابا جان من دیگه نمی‌کشم من دیگه نمیتونم خودمو نگه دارم و حفظ کنم دست از سرم بدارید، من دیگه نمیتونم مومن باشم، من دیگه نمیتونم مومن باشم، من دیگه نمیتونم حرکت کنم که خسته شدم از بس دستم خالیه، من دیگه نمیتونم ادم خوبه باشم، نه اینکه نتونم خودمم نمیخوام، چجوری اینجوری باشم وقتی خدا همه درهاش رو به روم میبنده و منِ بندش رو یه نیم نگاهی هم نمیکنه؟ اصن من کافر بابا تو که خدایی داری زجر کشیدن منو میبینی کدوم گوری نشستی؟ کوش؟ اصن بهم بگو کی توانایی این رو داره که بهم رسیدگی کنه؟ کدوم آدم؟ باو حتی خدا هم محو شده، از همه کس متنفرم، تنفر تو تمام وجودم داره موج میزنه.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: فکر می‌کنید این تنها قصه و حکایت شما است؟! و یا حکایت همۀ انسان‌های دوران جهان مدرن می‌باشد؟ با این تفاوت که عده‌ای خود را مشغول کرده‌اند و یا مشغول شده‌اند. به جملۀ مشهور نیچه فکر کنید که در این رابطه خیلی زود خبر داد: «برهوتی در پیش است». فکر می‌کنید که این به جهت تنهایی است که در آن قرار دارید، در حالی‌که شما و هرکس دیگر چاره‌ای نداریم مگر این حضور را که نیهیلیسم نامیده‌اند، درک کنیم و با خودآگاهی نسبت به آن به حضوری که حضور در «وجود» است؛ بیندیشیم، با جناب هایدگر و جناب صدرا، دو متفکری که متوجه این امر شدند و به نسبتی فکر کردند که باید بین انسان و «وجود» پیش آید. تازه در این بستر است که متوجه می‌شویم دین خدا می‌تواند افقی را در بستر بیکرانۀ وجود در مقابل ما بگشاید. عرایضی تحت عنوان «نیست‌انگاری» شده است که در سایت می‌توانید بیابید و با توجه به همین امر عرایض اخیر تحت عنوان « برکات انتخاب خواست خدا بر میل خود» https://eitaa.com/matalebevijeh/18333پیش آمد بخصوص قسمت «معنای غنای نفس» https://eitaa.com/matalebevijeh/18341. موفق باشید

39125

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

عرض سلام و ادب خدمت لب المیزانی ‌های کوشا و گرانقدر و استاد طاهرزاده عزیز؛ سروده‌ای نو داشتم که تقدیم نگاه پاکتان می‌کنم: «تا نوح بین ماست که طوفان نمی‌شود / هر کشوری ولایتِ ایران نمی‌شود» «جانم فدای جمله‌ی سادات شد، ولی / هر سیّدی که اهل خراسان نمی‌شود» «ابلیس رانده می‌شود از قلب مومنان / بیت الحرام، لانه‌ی شیطان نمی‌شود» «هر کافری که «اشهد انّ علی» نگفت: با صدهزار توبه مسلمان نمی‌شود» «ای مورها که در پی دنیایتان خوشید / این خاک‌ها که تخت سلیمان نمی‌شود» «خشکیده‌است برکه‌ی وهم و سرابتان / دریای عشق اوست، بیابان نمی‌شود» «شبگرد کوفه پشت و پناه یتیم‌هاست / با او کسی که بی سر و سامان نمی‌شود» «پیر خمین درس شجاعت به شیعه داد / در مشکلات شیعه پریشان نمی‌شود» «مردم! برای اینکه شبی را سحر کنید / هر قهوه‌ای که قهوه‌ی لبنان نمی‌شود» «مرزی برای آنکه گذرنامه‌ای نداشت / پایانه‌ی زمینی مهران نمی‌شود» «ای قبله‌گاه و باطن امّن یجیب‌ها / مشکل بدون یاد تو آسان نمی‌شود» «هرچند یار غار نبودیم و نیستیم / اصحاب کهف، بی سگ دربان نمی‌شود» ۲۰ آذرماه ۱۴۰۳ اللهم عجل لولیک الفرج

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! اگر هم طوفانی در پیش است برای کسانی است که در کشتی نوحِ این زمانه حاضر نیستند و حقیقتاً همیشه چنین است که نمی‌دانند «در مشکلات، شیعه پریشان نمی‌شود». موفق باشید

38599

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

با عرض سلام و وقت بخیر: سوالی مدتهاست که ذهن من را به خود درگیر کرده، اینکه اگر مادری به فرزندش علاقه داشته باشد یا حتی پسری به دختری یا بالعکس و مثالهایی از این نوع فردی که معشوق اوست این حس را خواسته یا ناخواسته دریافت می‌کند و این دیگر با اوست که به این محبت اهمیت دهد یا خیر. اما سوالِ بنده این است که در اعتقادات ما آمده که اهل بیت و خداوند از پدرو مادر نسبت به فرزند مهربان تر و دلسوز ترند پس چرا این محبت احساس نمی شود؟ نه تنها بنده که از افراد زیادی این سوال را پرسیده ام و آنها نیز همین حس را داشته اند. پیشاپیش ممنون از پاسختان

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بستگی دارد از چه منظری به اهل البیت «علیهم السلام» بنگریم. آیا آن عزیزان حضور برتر و نهاییِ ما در منظر ما نیستند؛ تا هرچه بیشتر نظر به آن ها با خودمان بیشتر به سر ببریم؟ به این جمله مولایمان علی «علیه السلام» فکر کنید که فرمودند: «لَو أحَبَّني جَبلٌ لَتَهافَتَ» اگر كوهى مرا دوست بدارد درهم فرو ريزد. اشاره به اصحابی که محبت به آن حضرت، آنان را از خود بی خود می کرد. موفق باشید

38551
متن پرسش

سلام علیکم: وقتتون بخیر استاد. بحث روز سه شنبه تان چند گره اساسی در ذهنم ایجاد کرد که با بحث نتونستم همراهی کنم. اول اینکه به لحاظ فقهی اگر یک یهودی یا مسیحی واقعا بداند که شخص حضرت محمد واقعا رسول خداست و حجت به او تمام شده باشد، آیا پیش خدا معاقب نیست که همچنان به دین خود باقی باشد؟ با توجه به اینکه دین خودش هم توصیه به ایمان به پیامبری حضرت رسول دارد پس باید به این توصیه عمل کند، و هم اینکه دین قبلی به لحاظ اعتقادی و عملی هم تحریف شده هست و هم ناکامل است. ایمان به حضرت رسول هم تبعیت عملی و نظری نیاز دارد. دوم فرمودید خانم یهودی برنامه از سرگذشت، اگر مسلمان شود نه به حضرت رسول دیگر ایمان دارد نه حضرت موسی! خب اینکه کسی که یهودی یا مسیحی است اگر به حضرت رسول ایمان بیاورد، این به معنای اینست که دیگر به موسی یا عیسی ایمان ندارد یا موسی و عیسی را در حضرت رسول به صورت جامع می یابد؟ و اینکه تکلیف مسیحیان و یهودیانی که مسلمان می‌شوند چه می‌شود؟ فرق میآن آنها و آن خانم چیست؟

متن پاسخ

باسمه تعالی

سلام علیکم:

۱. عنایت داشتید که خود قرآن آن فرد را در همان دین توحیدی که هست، تأیید می کند و حتی می فرماید: «قُلْ يَا أَهْلَ الْكِتَابِ تَعَالَوْا إِلَى كَلِمَةٍ سَوَاءٍ بَيْنَنَا وَبَيْنَكُمْ» (64 / آل عمران) که دعوت به توحید است که بین همه ادیان مشترک است. یعنی قرآن از اهل کتاب انتظار دارد بر توحیدی که بین شان مشترک است حاضر باشند.

۲. بحث در حضور توحیدی است و نه مسیحی بودن و یا یهودی بودن و یا مسلمان بودن؛ که حالت فرقه ای به خود بگیرد. اگر در توحید خود در دل کلیمی بودن حاضر باشد عملاً به اسلام عمل کرده.

۳. در مورد مسیحیان و کلیمیانی که مسلمان می‌شوند بحث  زیاد است به خصوص که قرآن حضور آنها را در کسوت مسلمانی نفی نکرده است بلکه ماندن در توحید ایمانی خودشان را پذیرفته است. حال می‌ماند که اسلام را به عنوان یک فرقه در مقابل فرقه یهودیت پذیرفته‌اند و یا با همان حضور توحیدی و نظر به پیامبر خود حضور ذیل پیامبر اسلام را درک کرده‌اند از آن جهت که شاید آنطور که شایسته است نتوانسته‌اند حضور توحیدی خود را ذیل پیامبرشان که منجر به ایمان به وحی محمدی می‌شود درک کنند.

موفق باشید

38513

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

چرا رهبری به دکتر جلیلی ماموریت خاصی نمی‌دهند؟ ‏جمله «امتداد سیاست مدبرانه دولت شهید رئیسی برای شناسایی و بکارگیری نیروهای جوان و نخبه» در حکم رهبر معظم انقلاب برای دکتر محمد مخبر، کلیدی ترین بخش از این حکم به حساب می آید. روز گذشته مطلبی نوشتم که بیشتر گزارشی از برداشت و تحلیل کاربران فضای مجازی و رسانه ها درباره این حکم بود. اما سوال مهمی که ذهن هر ایرانی را به خود مشغول می‌کند این است که چرا حضرت آقا این ماموریت را به دکتر مخبر سپردند درحالی که دکتر جلیلی سالها است تلاش می‌کند خود را فعال در این حوزه معرفی کند؟ چرا سعید جلیلی علیرغم داشتن این ادعا که ادامه دهنده راه شهید رئیسی است، اما رهبری ماموریت ادامه راه شهید را به دیگری می‌دهند؟ اگر دولت سایه ظرفیتی دارد چرا مورد توجه رهبر انقلاب قرار نمی‌گیرد و در هیچ جا هم مورد اشاره، تایید، تقدیر یا تمجید عمومی ایشان قرار نگرفته است؟ چرا هر آنچه از حمایت رهبری از دکتر جلیلی و فعالیت هایش در رسانه ها مطرح شده عموما غیر شفاف و نقل قول است؟ در حوزه دیپلماتیک هم که هواداران دکتر جلیلی او را متخصص می‌دانند بحث هایی وجود دارد؛ مثلا اینکه چرا شمخانی اصلاح طلب برای برقراری مجدد روابط با عربستان فرستاده می‌شود اما جلیلی نه؟! چرا لاریجانی بعنوان فرستاده ویژه رهبر انقلاب عازم چین می‌شود اما جلیلی نه؟! چرا قالیباف حامل نامه رهبری به روسیه می‌شود اما جلیلی نه؟! اینها یک سری پرسش های ساده هستند که اگر بدون تعصب به آنها فکر کنیم و دنبال پاسخ باشیم می‌شود بحث را بهتر جلو برد و به نتیجه های بهتری هم رسید. واقعا دستاوردهای دکتر جلیلی در طول این همه سال چه بوده است؟ سابقه اجرایی اش چیست؟ مسئولیت هایی که به او محول شده چه بوده است؟ چرا حتی جبلی از رهبری حکم اجرایی می‌گیرد ولی جلیلی نمی‌گیرد؟ چرا فتاح ها و مخبرها مامور انجام کارهای های بزرگ می‌شوند اما جلیلی نه؟! اصلا بگذریم از اینکه چرا رهبری به ایشان پستی اجرایی نمی‌دهند؛ بیایید بگویید چرا خود جلیلی به جز ریاست جمهوری هیچ رغبتی به پست های اجرایی دیگر نشان نمی‌دهد؟ اگر می‌خواهد تحقیق و پژوهشی داشته باشد، جوانان نخبه را شناسایی کند و دردهای کشور را مورد ارزیابی قرار دهد، چرا این کارها را در یک روال قانونی، تحت نظارتی، سازمانی، چیزی انجام نمی‌دهد؟ چرا فعالیت هایش صرفا در حوزه هایی است که به هیچ عنوان قابل اندازه گیری نیست؟ اینکه اینجا و آنجا جلسه بگذارند و همایش برگزار کنند یا مسافرت هایی به این شهر و آن روستا داشته باشند اثراتش کجا مشخص می‌شود و در کجای کارنامه ایشان نمود دارد؟! من فکر می‌کنم در طول همه این سالها بزرگترین دستاورد دکتر جلیلی فقط صعود به مرحله دوم در انتخابات ۱۴۰۳ بوده است که آن را هم کسی نمی‌داند بابت کدام عملکرد و کارنامه بوده است! شما از حامیان جلیلی بپرسید رای ۹ میلیونی ایشان بابت چه بوده؟ یا هیچ جوابی نخواهند داشت و یا بی دلیل دهان به مذمت شما و سایر رقبا باز خواهند کرد! آیا دستاورد و کارنامه جلیلی این است که پزشکیان خوب نیست یا قالیباف بد است؟ دکتر جلیلی به نظر بسیاری از مردم یک سیاستمدار معمولی به پایین است که تا کنون هیچ مزیت ملموسی در کارنامه اش نبوده است، اما به لطف کادرسازی و داشتن تیم رسانه ای منسجم و استفاده از احساسات و هیجانات مذهبی توانسته بدون داشتن سوابق اجرایی ارزشمند، خود را به چهره ای برجسته در اذهان امت حزب الله مطرح نماید. می‌دانم عده ای از این مطلب ناراحت خواهند شد اما از آنها می‌خواهم قبل از آنکه خشم بر آنها غلبه کند اندکی آب سرد بنوشند و به آنچه اینجا ذکر شد و موارد زیادی که ذکر نشد بیاندیشند. به هر حال ما معتقدیم رهبری اگر فرد اجرایی کارآمد و شایسته ای به معروفیت دکتر جلیلی بشناسند، قطعا از توانمندی هایش در جایی استفاده می‌کنند و او را بدون پست و سمت نمی‌گذارند. حالا چرا این توجه شامل جلیلی نمی‌شود، سوالی است که بهتر است هوادارانش پاسخ دهند. ما به رهبر انقلاب، سیاست ها و رویکردهایشان باور و اعتماد داریم و معتقدیم حکم اخیر حضرت آقا برای دکتر مخبر هم می‌تواند پیام هایی برای دکتر جلیلی داشته باشد که ای کاش مورد توجه شان قرار بگیرد. عبدالرحیم_انصاری.» سلام استاد شما به عنوان کسی که در ایام انتخابات حمایت تمام قد از جناب آقای جلیلی کردید جواب این چرا ها را می‌دانید؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر می‌آید جایگاه آقای دکتر جلیلی بسیار بالاتر از این نوع مسئولیت‌ها می‌باشد که موجب محدودیت ایشان می‌گردد. حضور آقای دکتر جلیلی عملاً حضوری است نامرئی در همه ساحات و ابعاد انقلاب. و حتماً در جریان هستید که نزدیکی آقای دکتر جلیلی به مقام معظم رهبری بیش از این حرف‌هاست. او سرمایه بزرگی است که نباید خرج چنین اموری بشود که افراد دیگر می‌توانند در آن قرار گیرند. موفق باشید

38435

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام و خدا قوت استاد طاهر زاده: من پسر۲۰ ساله طلبه امسال پایه ۵ میرم یک سوال: من می‌خواهم ابتدا یقین پیدا کنم به بودن خداوند متعال دوم اگر یقین پیدا کردم می‌خواهم خودم و خداوند را بفهمم چی هستیم. من چه جوریم خودم را بفهمم و همچنین خدا را همچنان که الان هر دوتا را نفهمیدم. خودم رو بفهمم چون نحوه بودنم و سیر جلو رفتنم در آخرت چگونه است چگونه قرار است با موجودی به نام خدا تا ابد باشم؟ ۲. احتمال میدهم سبب خداشناسی بیشتر هم بشود. خدا را بفهمم تا یک فهمی از او حداقل پیدا کنم که چگونه در همین دنیا به موجودی به نام خدا توجه کنم؟ آیا حسی او را فرض کنم؟ و آن را خدا قرار دهم یا تصوری بکنم؟ خلاصه هنگامی که می‌خواهم توجه کنم به موجودی به نام خداوند به چه چیزی توجه کنم ۳. چگونگی ارتباطم با او در آخرت را بفهمم (مثلا اگر قرار است تا ابد با او باشم با او یکی شوم و عشقبازی کنم این چگونه است) ۴. احتمال می‌دهم فهم و شناخت بیشتر وجودش سبب نزدیکی به او باشد. و من تفکر زیاد رو دوست دارم و من می‌خواهم ان شاءالله فکر کنم و خودم به نتیجه برسم (جایی لازم شد مراجعه به مطالعه) بعد حرف فلاسفه رو ببینم و در آخر با نتیجه ام تطبیق بدهم و همچنین نتیجه نهایی رو به بحث با شخصی بگذارم و روش کارم اینگونه باشد و بعدش که اینها حل شد برنامه ریزی برای کل زندگیم کنم برای رسیدن به هدفم یعنی خدا. حال سوال اینجاست من می‌خواهم مرخصی تحصیلی یک ساله بگیرم برای انجام آن امور فلسفی که گفتم (که البته شاید قبلش یک جوهر النضید بخوانم و بعد وارد فلسفه) آیا به نظر شما کار درستی هست؟ چون واقعا هنگامی وه محصل باشم اینقدر دروسی مثل اصول و... کار داره که نمی‌رسم به فلسفه. و اگر بخواهم بگذارم پایه هفت بخوانم بدایه رو احتمال میدم نمی‌رسم که عمیق بشم در فلسفه چون درس های دیگه هست.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همان‌طور که جناب عطّار می‌فرمایند: «تو پای به راه در نِه و هیچ مپرس / خود راه بگویدت که چون باید کرد». بحمدالله در مسیر طلبگی و انس با قرآن و روایات و حکمت، جواب سؤالات خود را می‌یابید. پیشنهاد می‌شود در کنار دروس رسمی حوزه و با جدیت کامل جهت دنبال‌کردن آن دروس، سیر مطالعاتی سایت را نیز در حدّ ممکن دنبال فرمایید. موفق باشید

38429

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام و ادب استاد گرامی در سوال ۳۸۳۹۰ معلوم گردید چرا حضرت امام، منصور حلاج را «ناآگاه و اهل دعوت به خود و صوفیِ بی صفای مشرک و نه متاله» دانسته؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همچنانکه عرض شد موضوع، جوانب مختلف دارد که از کدام جنبه نقد می‌شود و از کدام جنیه تأیید. همین امر را حضرت امام خمینی در مورد ابن عربی دارند. نکته‌ای که خوب است به صحبت حضرت امام خمینی در کتاب «سرّ الصلواۀ» مورد توجه قرار گیرد، این نکته است که می‌فرمایند: «و از امور مهمه‌ای که تنبه به آن لازم است، و اخوان مؤمنین خصوصاً اهل‏‎ ‎‏علم ـ کثرالله امثالهم ـ باید در نظر داشته باشند، آن است که اگر کلامی از بعض‏‎ ‎‏علمای نفس و اهل معرفت دیدند یا شنیدند، به مجرد آنکه به گوش آنها آشنا‏‎ ‎‏نیست یا مبنی بر اصطلاحی است که آنها را از آن حظی نیست، بدون حجت‏‎ ‎‏شرعیه رمی به فساد و بطلان نکنند و از اهل آن توهین و تحقیر ننمایند؛ و گمان‏‎ ‎‏نکنند هرکس اسم از مراتب نفس و مقامات اولیا و ‏‏عرفا و تجلّیات حقّ و عشق‏‎ ‎‏و محبت و امثال اینها که دراصطلاحات اهل معرفت رایج است برد، صوفی‏‎ ‎‏است یا مروج دعاوی صوفیه است، یا بافندۀ از پیش خود است، و بر طبق آن ‏‎ ‎‏برهان عقلی یا حجتی شرعی ندارد؛ به جان دوست قسم که کلمات نوع آنها‏‎ ‎‏شرح بیانات قرآن و حدیث است.‏» موفق باشید

38132

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

استاد سلام علیکم: به گزارش ایسنا، محمدجواد ظریف در حساب کاربری خود در شبکه اجتماعی ایکس نوشت: «‏محکومیت ترور شهید بزرگوار اسماعیل هنیه، در حالی‌که جهان در سکوت نظاره گر نسل کشی اسرائیل و اقدامات مکرر تروریستی و ​​تجاوزگرانه آن رژیم است، نتانیاهو منطقه و جهان را به سوی پرتگاه فاجعه پیش می برد، درست در روز تحلیف رئیس جمهور پزشکیان، که مردم ایران، منطقه و جهان را به صلح و آرامش و همدلی فرا می‌خواند. ایالات متحده و اتحادیه اروپا باید تا کنون متوجه شده باشند که بقای نتانیاهو در گرو کشتار، تخریب و هرج و مرج است. شهید اسماعیل هنیه قهرمان خستگی ناپذیر آزادی مردم فلسطین از اشغال اسرائیل بود. ترور ناجوانمردانه میهمان ما، عزم ایران را برای دفاع از خود و حمایت از عزم مردم فلسطین برای مبارزه برای آزادیشان دوچندان خواهد کرد. جهان نباید اجازه دهد که اهداف ویرانگر نتانیاهو محقق شود.» استاد راستش احساس می‌کنم توطئه در کار است. این همان ظریفی است که چند روز قبل در حسینیه امام خمینی هنگام شعار مرگ بر آمریکا با صورتی اخمو سکوت کرده و هیچ نمی گفت؟! از همه ابعاد این ترور عجیب بود و اگر درست فکر کنیم آنقدر دلیل وجود دارد که حادثه بالگرد آقای رئیسی را ترور اسرائیل بدانیم ولی نمی‌توانیم این را بگوییم چون اسرائیل از خدا شه که ما این را بگویم ولی شاید ترور شهید رئیسی هم بی ربط به ترور اسماعیل هنیه و دولت اصلاحات نباشد. نظر شما چیست استاد؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! هرچه هست این داستان وجدان تاریخی ما می‌باشد که آقای ظریف هم متذکر آن هستند. عرایضی در رابطه با برکات این ترور در راستای حضور تاریخی جبهه مقاومت، در عین تلخیِ آن، انجام شد که خوب است به آن بحث رجوع شود https://eitaa.com/matalebevijeh/17293. موفق باشید

37980

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام و عرض ادب و تسلیت ایام: بزرگی می فرمودن که افرادی که مشکل حجاب دارن باید فکرشون را عوض کرد از چه طریقی راهکار بدید. لطفا برای مراسم تاسوعا عاشورای پیش رو اگر بخوایم به افرادی که حجاب مناسبی ندارند با شیوه ای مثلاً اهدای بسته شکلات به نوعی تذکر بدیم لطفاً یک جمله یا متن کوتاه و تأثیرگذار پیشنهاد بفرمایید، و در کل این کار خوب و مناسبی هست؟ سوال دوم: یکی از فامیل در دارالقرآن کار می‌کنند، سوال ایشون خانم هایی که پوشش مناسبی ندارند و به دارالقرآن میان به واسطه کلاس فرزندان شون یا .... رو چطور باید باهاشون برخورد کنیم؟ که هم تأثیرگذار باشه هم باعث زدگی و ... نشه تشکر و ممنون یا علی مدد التماس دعای فرج 🤲

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. کار فرهنگی عمیقی نیاز است. عرایضی تحت عنوان «تقابل آزادی و حجاب چرا؟» شده است که می‌تواند به عنوان یک کار فرهنگی، راهگشا باشد https://lobolmizan.ir/search?search=%D8%AA%D9%82%D8%A7%D8%A8%D9%84&tab=sounds اهدای بسته شکلات، احتمالاً جواب ندهد. باید سعی کنیم با احترام به آن‌ها، آن‌ها را از خود نرانیم تا چنانچه فرصتی پیش آمد، با یک نگاه فرهنگی تذکراتی به آن‌ها داده شود. ۲. با احترام به آن‌ها، خودشان می‌فهمند باید انتخاب دیگری داشته باشند. موفق باشید

37829

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام: اساسا جوان ها چگونه باید نیاز جنسی خود را در صورت عدم ازدواج رفع کنند؟ چرا در جمهوری اسلامی بصورت قانونی مراکزی برای صیغه شرعی و قانونی ایجاد نمیشه؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همان‌طور که عرض شد مسئلهٔ مهم و حساسی است و راه حل‌های معقول‌تری قابل تصور است. باید مردم ما به خودآگاهیِ تاریخی خود نایل شوند. موفق باشید

37815

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

بسمه تعالی، سلام علیکم: در حرم امام رضا سلام الله به یادتان هستیم. ۱. باتوجه به هدف حیات زمینی آدم، که اینگونه مطرح شد که در مذهب عقل، نیاز حقیقی بود که انسان با جنبه ضعف خود روبرو شود و به زمین هبوط کند تا بتواند ضعف ها را بر طرف کند و شایسته ملاقات با حضرت حق گردد. این پرسش ایجاد می‌گردد که اگر هدف خلقت انسان همچون کودکی است که تا بیاید راه رفتن را یاد بگیرد، چندین بار بر زمین می‌خورد. و همین زمین خوردن ها، گناهان اوست. خب حال که در مسیر صعودی پیشرفت قرار گرفت و با گذر زمان ضعف ها را برطرف‌کرد؛ یعنی دیگر به هر قدر که از ماده و جسمانیت عبور کرد و حقیقت گناهان برایش آشکار گشت و دیگر دچار گناه نشد و میلی به کثرت نداشت، آیا در روز حساب، بازخواست گناهانی که در مسیر رشد مرتکب شده بود، می‌گردد؟ اساسا با این نگاه گناه چه معنایی خواهد داشت؟ مگر قرار نیست با هست خودمان مواجه شویم؟ خب اگر این هست از گناهان گذر کرده باشد و میلی نداشته باشد، عمل اینجا چه معنایی پیدا می‌کند؟ یعنی اعمال سوء گذشته او بالافعل چه معنایی دارد و دیگر باز خواستی معنا دارد؟ ۲. جایگاه عمل با توجه به روایت: «اَلتّائِبُ مِنَ الذّنبِ كَمَن لاذَنْبَ لَهُ» چگونه است؟

متن پاسخ

 باسمه تعالی: سلام علیکم: همانطور که روایت مذکور متذکر است حقیقتاً انسانها با توبه ای که نسبت به آن عملِ گناه انجام می‌دهند، دیگر شخصیت دیگری شده اند و در جایگاه وجودی دیگری قرار دارند و نباید از این لطف بزرگ حضرت معبود که همان تواب بودن است، غفلت کرد. موفق باشید

37777

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام استاد: نظر شما درباره مرگ مشکوک سید مصطفی خمینی چیه درسته که میگن ایشون رو ترور کردن ‌ امام دستور داده بود. خیلی ممنون میشم حقیقت رو بگین یا منبع معرفی کنید برم دنبالش می‌خوام حقیقت رو بدونم در ضمن از شخصیت الهی و عرفانی امام خبر دارم و کتاب هایی از ایشون خوندم ترور و مسمومیت ساواک؟ یا قتل به دستور امام و اینکه امام فرمودن از الطاف خفیه الهی بود به چه معناست؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: چیزی بیش از این‌که فوت ایشان مشکوک بود و حضرت امام فرمودند: مصطفی امید آینده بود؛ نمی‌دانم. موفق باشید

37697
متن پرسش

سلام عرض ادب خدمت استاد بزرگوار: برای اینکه خود را در عالم عفاف احساس کنیم و برای نظر کردن به گوشه گوشه عالم عفاف، به چه چیزهایی باید توجه کرد؟ به حجاب خودم، به جمع زنان محجبه، به حضرت زهرا سلام الله که الگوی حجاب را از ایشان داریم، به پروردگار و دستورات پوشش، به حیا که در برابر محارم هم وجود دارد (حالتی که در گذشته بیشتر بود و هر چه پیش می رویم کمرنگ تر می‌شود)، و یا فراتر از این موارد در جایی در مورد عالم عفاف اقتصادی، اشاره کردید به مرزهای اصیل انسانی. آیا عفاف از نظر پوشش هم به همین معناست؟ آیا برای نظر به عالم عفاف (در مورد پوشش) هم باید به مرزهای اصیل انسانی نظر کرد؟ در پرسش ۱۳۰۰۰ فرمودید که در مبحث «عالم عفاف» در کتاب «زن آنگونه که باید باشد»، درباره اینکه اگر زنان عالم عفاف را در خود حس کنند. توضیح داده اید؛ من این کتاب را مطالعه کردم، متاسفانه مطلبی با این عنوان و یا در مورد این موضوع پیدا نکردم. در کتاب «عالم انسان دینی» توضیحی در مورد عالم عفاف فرمودید. با این مضمون که تحمل سختی حجاب، برای حفظ و ماندن در عالم عفاف بسیار شیرین است. توضیحات دیگری هم در پرسشها و جزوات بود ولی بیشتر در مورد فوائد و اثرات نظر به این عالم است خواهش می‌کنم اگر امکان دارد یک راهکار عملی برای این ادراک بفرمایید در توضیح پرسش اولم باید بگویم، آرامش حاصل از حفظ حجاب، برای فرد محجبه، یک امر بدیهی و درونی است، که حتی شاید ابعاد آن هم برای خود فرد مشخص نباشد. اما برای به اشتراک گذاشتن این تجربه با دیگران، نیاز است که این احساس برای فرد، کاملا مشخص و بارز باشد و تا حدی قابل بیان کردن.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر می‌آید روحِ اولیه کتاب «زن؛ آن‌گونه که باید باشد» به‌خصوص عنوان «هویت گمشده زن» متذکر عالَم عفاف می‌باشد و یا مباحث «تقابل آزادی و حجاب چرا؟» ما را متوجه عالم عفاف می‌کند که چه اندازه خانم‌ها در انتخاب حجاب، خود را مفتخر به فاخرترین انتخاب کرده‌اند و نسبت خود را در رابطه با دیگر انسان‌ها یعنی مردان؛ در میدان ارتباط انسانی شکل داده‌اند آن هم ماورای دوگانگیِ جنسیت مرد و زن. به هر حال سخن‌گفتن در رابطه با چنین موضوع ظریف و دقیق بسیار به جا و لازم است به‌خصوص که باید حقیقت حجاب را در این تاریخ و با ظرفیتی که این تاریخ برای گفتن‌های اصیل دارد؛ به میان آورد. موفق باشید  

37432

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام: کارم به جایی کشیده که با که سخن بگویم، به حسین بچه گی هایم میگوم کجا میخای بری چرا منو نمی بری. کم کم داره یادم میره حال و هوای حریم و حرم رو، آواز دلم پیچیده در بین کوچه و محله های قربت و محتوا، صدایی با آهنگ سنگین قلب که با حالی مالامال در حرم اولیاء الهم که بر سینه می‌گوبم به گوش دل می‌رسد. ندایی با وضوح زهرایی در جپهه ی صحرایی دفاع مقدس، من رو در ایرانم شیری ساخته با شور و وفای عباس. یا حسین... خداوندا این ها را به حرمت گلایایی که از تو کردم ببخش و راهت که به این ظرافت و از آن طرف بسیار محکم است به من بخش. روزهایی که آغوشت را گم کردم چشمانم کور شد از زاری و اشک. و حال بعد مدت ها یوسفم را یافتم. قرآن چه آوای بی صدایی دارد این اسم در دل تاریخ. زبان قرآن شده آرزوی دیرینه ام.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بحمدالله به خوبی متوجه شده‌اید که محور جان و روح و روان و عقل و قلب انسان با قرآن است که زنده و زنده‌تر می‌شود و ائمه «علیهم‌السلام» همه تلاش‌شان این بود که ما با قرآن به عنوان گمشده اصلی بشرِ آخرالزمان انس بگیریم منتها با فکر و فرهنگی که آن عزیزان در مقابل ما قرار می‌دهند. موفق باشید

37384

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام استاد: رفت و آمد با فامیلی که به اهل بیت و انقلاب و رهبری و حتی مسئله ی غزه، فحاشی و ناسزای مستقیم می‌گوید بنظرتان باید به چه طریق باشد؟ و رفاقت با کسانی که اهل نماز و حجاب نیستن چطور؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. در مورد آن افراد در عین اینکه نباید مطلقاً قطع رحم کرد؛ باید به طور ظریف نشان داد موافق آن نیستیم. ۲. لازم نیست قطع رابطه شود زیرا اگر معاند نباشند، می‌توانیم با محبت به آن‌ها، آنان را به اسلام امیدوار کرد. موفق باشید 

37377

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام‌ و رحمت هدیه ای متبرک از حرم اباعبدالله علیه السلام به پاس کمکهایم به بنده اهدا شد تسبیحِ متبرک این هدیه ناخواسته زیر آب قرار گرفت و از بین رفت. خیلی ذهنم درگیر خطاهایم است و قبول نشدن فعالیتها و کمکهایم در هیئت دلیل این اتفاق چه می‌تواند باشد؟ چطور می‌توانم به خود آرامش دهم؟

متن پاسخ

 باسمه تعالی: سلام علیکم: با توجه به این‌که جنابعالی قصدی نداشته‌اید، باید احتمال دهید حکمتی در کار بوده و إن شاءالله خیر بیشتری در راه است. موفق باشید

37329

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

چیزی که باعث می‌شه از زندگی کردن روی زمین لذت ببرم و نخوام بمیرم اینه: دل آدمایی که باهاشون برخورد می‌کنم رو نسبت به نفس خودم معنا کنم! یعنی اگر کار می‌کنم ازدواج می‌کنم راه میرم و هرآدمی رو می‌بینم بسرعت دلش رو نسبت به خوشحالی خودم معنا کنم! در حدیث داریم که با محبت صاحب قلب ها شوید! منم همین رو لازم دارم یعنی نسبتی با آدما و موجودات همواره سریع بدون کهنه شدن و البته با حافظه بسیار قوی و تیزم و باز البته فراموش کردن گیرو‌گره های آدما، در ملاقات دوباره باهاشون!. اگه این ویژگ ریو بدست بیارم آدم غَنیی میشم چه از مال دنیا و چه برزخ‌ و آخرت. اگه پیداش کنم حتی اگه جاودان و مطمئنم باشم بازم از پیشرفت و ورود به مشکلات هر روزه برای ساخته شدن باکی ندارم و در این صورته که نه تنها زمین خورده ظن دیگران نسبت به خودم نخواهم شد بلکه دیگران رو از مرگ نجات دادم و به یاد زندگی انداختم! ﻣُﺸﮏ ﺭﺍ ﮔﻔﺘﻨﺪ: ﺗﻮ ﺭﺍ ﯾﮏ ﻋﯿﺐ ﻫﺴﺖ، ﺑﺎ ﻫﺮ ﮐﻪ ﻧﺸﯿﻨﯽ ﺍﺯ ﺑﻮﯼ ﺧﻮﺷﺖ ﺑﻪ ﺍﻭ ﺩﻫﯽ؛ گفت: ﺯﯾﺮﺍ ﮐﻪ ﻧﻨﮕﺮﻡ ﺑﺎ ﮐﯽ ﺍﻡ، ﺑﻪ ﺁﻥ ﺑﻨﮕﺮﻡ ﮐﻪ ﻣﻦ ﮐﯽ ﺍﻡ!. این یعنی بهترین ارتباط با مخلوقات و خود و این یعنی آغاز زندگی. کم تر از این اگر معنایی پیدا کنم مجبورم تحت مکتب سرمایه داری و سلسله ارباب و برده ایه تمدن غرب وارد زندگی اجتماعی بشم و غیراز این دو، چاره ای ندارم! مگر اینکه بمیرم. این یعنی امپراطوری عبودیت تحت فرمان توحید! و هم اراده شدن با توحید.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر بنده این نکته‌ای خوب و مهم است و باید از خداوند بخواهیم راهی مقابل ما قرار دهد که نسبت به دیگران چنین نقشی داشته باشیم، حتی اگر در حدّ زندگی و کار ساده‌ای باشد مانند آن فرد قفل‌ساز https://eitaa.com/alamevojud/69. موفق باشید

37266

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

آقا تصور کنید که یک کسی که قبلا از طرفدارهای پر و پا قرص انقلاب و حاج قاسم و آقا و امام و ... که حالا نمیدونم بگم احمق شده که سیگار میکشه و مسئلش اینه که کسی باهاش حرف نزده و حالا فقط میگه که اون حال قبلا برای چی؟ داره با شما صحبت میکنه. خلاصه بگم یک الوات به تمام معنا، دنیام ساخته نشده و حسرت می‌خورم، خیلی بازیم داده فکرام چون خیالات سوار بود بر قطار روزگار و روزگار هم بی وفاست... اباالفضل با وفا علمدار لشکرم... خدایا خسته شدم. معمولا همه اول الوات هستن و بعد میان و میشن در پی شهادت بودن. اما من برعکس شدم. الان هم نمیگم که نمیخوام شهادت رو. بلکه نمی خوام بگردم، میخوام برسم  و بدست بیارم. چون مطمئن هستم که نهایت این راه کمتر شهادت مستحق اون نیست و این سنت الهی هستش که اگه خالصانه برای خدا بودن، پیروز می‌شود حقیقت اما در هر زمانه ای هنر خاص خودش رو میخواد و اون هم مُردنه و من هم همیشه آخرش می‌فهمم که چه گندی زدم. شادی نماند و شور نماند و هوس نماند. سهل است این سخن، که مجال نفس نماند. فریاد از آن کنند که فریادرس رسد. فریاد را چه سود، چو فریادرس نماند؟ کو کو، کجاست؟ قمری مست سرود خوان؟  جز مشتی استخوان و پر اندر قفس نماند.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به گفته جناب بابا طاهر باید سبکبال شویم تا از سیطره تنگناهای تاریخ گذشته رهایی یابیم. به گفته جناب باباطاهر:
دلا راه تو پر پیچ و خطر بی
گذرگاه تو بر اوج فلک بی
گر از دستت برآید پوست از تن
برآور تا که بارت کم ترک بی
بنا بر آن است که ما انسان دیگری شویم، مطابق تاریخی که خداوند اراده کرده است، برای حضور در پهن دشتِ ابدیت. از این جهت هر اندازه بی‌تعلّق‌تر و وارسته‌تر در میدان زندگی وارد شویم، میدان پرواز ما گشوده و گشوده‌تر خواهد بود تا به جای کو کویِ قمری و مردن در قفس؛ با حضرت سجاد «علیه‌السلام» همراه شویم و در جان خود و به سوی دشت‌های بیکرانه عرضه بداریم: «انّ الراحل الیک قریب المسافة» پروردگارا! آن کس که در راهی قدم گذاشت که به سوی تو آید، بسی راه او نزدیک است. موفق باشید   
 

نمایش چاپی