سلام علیکم و رحمته الله: استاد اول میخواستم تشکر فراوان کنم از شما بابت اینکه با گوش دادن صوت های شما به خیلی از سوالات ذهنی ام پاسخ قانع کننده و نورانی دادم و بعد اینکه استاد کتابی که ملاقات های حضرت شمس و حضرت مولانا را توضیح داده باشد با چه عنوانی هست که ما آن را تهیه کنیم؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: مسلّماً آنچه در رُمان «ملت عشق» آمده است پر از ابهام و خطا میباشد ولی از آن طرف هم به یاد ندارم کتاب شسته و رفتهای در این رابطه تدوین شده باشد. آری! در «فیه ما فیه» و در کتاب «مناقب العارفین» نکات خوبی را میتوانید به دست آورید. موفق باشید
با سلام: انسان در خواب هر دو کفشش را گم کند، معنایش چیست؟ با تشکر!
باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده علم به تعبیر خواب ندارم. موفق باشید
سلام و عرض احترام: سرچ کردم فایل شرح شواهد الربوبیه از شما پیدا نکردم. ممنون میشم راهنمایی کنید عرفانی ترین و قلبی ترین کتاب و صوتی که میتونم دنبال کنم چیه؟ ممنون
باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده شرحی از کتاب شریف «شواهد الربوبیه» نداشتهام. خوب است بعد از دنبالکردنِ صوت شرح کتاب «ده نکته در معرفت نفس» و صوت شرح «برهان صدیقین»، به بحث «معاد، بازگشت به جدیترین زندگی» و شرح صوتی آن و یا به شرح کتاب «مقالات» از آیت الله شجاعی بپردازید. موفق باشید
با عرض سلام خدمت استاد عزیزم: عبارت داخل پرانتز (شما از منظر امام معصوم اعمال خود را انجام بدهيد.) را که در متن زیر در کتاب حقیقت نوری اهل بیت علیهم السلام آورده آید را اگر ممکن است کمی توضیح دهید. «یکي از دستورالعمل هاي مرحوم آقاي ملکي تبريزي همين است که شما از منظر امام معصوم اعمال خود را انجام بدهيد. امام معصوم داراي وجود وسيعي هستند به طوري که نسبت به هر کس از خودش به خودش نزديک ترند.» با تشکر از زحمات شما استاد بزرگوار!
باسمه تعالی: سلام علیکم: فکر میکنم بحث «علی علیهالسلام، معجزۀ نبوت» که اخیراً در جلسۀ اعتکاف خدمت معتکفین عزیز مطرح شد؛ بتواند تا حدی باب تفکر در این موضوع را بگشاید. موفق باشید https://eitaa.com/matalebevijeh/18472
سلام بر استاد طاهرزاده عزیز و خدا قوت: استاد امروز تفسیر و توضیحات شما رو درباره آیه «تجری من تحت الانهار» رو در یکی از جلسات شرح کتاب معاد خودتون گوش میکردم که یک نتیجه گیری کردم میخاستم ببینم درسته یا نه. آب یعنی تجلی توحید و وحدت و درخت تجلی کثرت و تعینات. جاری شدن آب زیر درخت به معنای زیر مکانی نیست بلکه منظور زیربنای آن است مثل یک ستونی که زیر بنا و ماده اصلی آن بتون است و میگوییم این ستون با بتون ساخته شده. مخلص کلام اینکه انسان های مومن چون موحد بوده اند عقیده توحیدی آنها به نهر جاری تعبیر شده که ماده اصلی مخلوقات کثیر بهشتی است. یعنی مؤمنین در بهشت تمام کثرات آن عالم را چیزی غیر از جلوه خدا نمیبینند هم خودشان را هم دیگر مؤمنین و هم فرشتگان و درختان و تمام نعمتهای بهشتی را جلوه خدا و بصورت یگانگی و وحدت توحیدی میبینند. هرچه میبینند و میشنوند و حس میکنند اسما خداست. همان وحدت در کثرت و کثرت در وحدت. استاد ممنون میشم راهنمایی کنید. التماس دعا
باسمه تعالی: سلام علیکم: بحمدالله متوجۀ نکتۀ خوبی شدهاید بخصوص به این نکته که جان انسان در بهشت در اوج یگانگی با خود میباشد و اینکه هرچه میبیند میشنود. سعی بفرمایید بحث معاد را تا آخر جلو ببرید تا ان شاءالله خودتان در نزد خود متوجه جواب این پرسشها باشید. موفق باشید
سلام وعرض ادب خدمت استاد طاهرزاده: با توجه به پاسخی که به کاربر شماره ۳۸۶۹۵ فرمودید یعنی درجهان آخرت و بعد از حساب و کتاب و رسیدگی به اعمال؛ کسانی هم که بهشتی هستند مثلا مادر، پدر، و فرزند و... هم همدیگر رو نمی بینند و هر کس تا ابد خودش هست و خودش؟ دیدن پدر و مادر و اقوام ... فقط تو این دنیاست و بعد از مرگ دیگه تا ابد آنها رو نمیبینیم؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: نسبت پدر و فرزندی و امثال آن در جهان ابدی معنا ندارد ولی از آن جهت که اهل بهشت «ممّا یشتهون» هر آنچه را بخواهند مییابند؛ قضیه فرق میکند. مثل آنکه انسان طالب انس با کسانی باشد که در دنیا در حکم مادر و یا همسر و یا فرزند او بودهاند. این مباحث به طور مفصل در کتاب «معاد بازگشت به جدیترین زندگی» که روی سایت هست، بحث شده. موفق باشید
سلام علیکم: در صوت رویت فطری (تفسیر سوره اعراف) می فرمایید که: فطرت، کلی سعی است. لطفاً اگر امکان دارد کلی سعی را توضیح دهید؟ با تشکر!
باسمه تعالی: سلام علیکم: بحث در رابطه با «کلّی سعی» مفصل است به عنوان حضوری جامع با وسعتی خاص، بر عکسِ مفهوم کلی مثل مفهوم آب که مصداق آن، آب جوی و آب دریا و آب چاه می باشد. موفق باشید
سلام: طبق روایات گویا خدا خلق کرده که خود را در هستی اش به تماشا بنشیند. یعنی در نهایی ترین بی نهایت خودش بذات بوده و میخواسته ببینید خودش چگونه خداست و البته این باز کمالی است که برای خود خداست. پس یعنی همه حرکات و اتفاقات هستی درواقع سیر و ظهور خدا شدن خداست! پس فقط خداست که میداند کیست. قصد ندارم خدا را تعریف کنم چون چنین کاری فقط توسط خود خدا و برای خودش امکان پذیر است، حتی میتوان گفت خدا در نسبت با مخلوقاتش مقام خدایی گرفته اند وگرنه خدا هم فقط «منی است» نزد خودش! با این تفاوت که میداند کیست. کاش میخوابیدم و در پایان عمر خود بیدار میشدم، زیرا رنج بس بزرگی تازه برای خودم پیش رو دارم. بخداوندی خدا بالیقین هرگز در ذات قلبم از هیچ پیش آمدی ترسی ندارم و میدانم خدا پیروز است زیرا خدا، خداست دیگه پس خدا قبلا پیروز شده و اکنون فقط سیر پیروزی اش را دارد میسازد و میبیند و می آورد. این جملات مرا منفعل میکند زیرا با «صبر، رنج، غم، خواهش، تمنا، التماس، درد، ضعف، بیماری، خاری و هر گونه انواع درد» در خودم مواجهم، ای کاش در خودم مواجه بودم بلکه «با» خودم مواجهم. من همین اندازه میدانم حضرت رسول صلوات الله علیه به عنوان حضور پیامبریشان بعد از معراج قصد خود کشی داشتند که باز با اراده خودشان از آن جلوگیری کردند! این پارادوکس سالیانی است من را دیوانه کرده. همه چیز برای من در همین پارادوکسی که برای حضرت پیش آمده خلاصه میشود که اگر این برایم حل بشود بنده میتوانم زندگی کنم و بسی بی شکست خواهم بود.
باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. همه زیبایی زندگی در آن است که انسان بتواند از طریق رعایت دستورات شرع مقدس با پروردگار خود انس پیدا کند به همان معنایی که مولایمان میفرمایند: « إِلَهِی کَفَى لِی عِزّاً أَنْ أَکُونَ لَکَ عَبْداً وَ کَفَى بِی فَخْراً أَنْ تَکُونَ لِی رَبّا. أنت كما أُحب فاجعلني كما تُحب». خداى من مرا همين عزت بس كه بنده تو باشم و همين سربلندىام بس كه تو پروردگار من باشى. تو آنچنانی که من دوست دارم. پس مرا آنچنان کن که تو دوست داری. ۲. چنین چیزی نداریم که حضرت بعد از معراج قصد خودکشی داشته باشند. موفق باشید
پیرو پاسختان به سوال ۳۸۲۸۷، پر واضح ست که متن راجع به قیاس فقهی صحبت کرده نه قیاس منطقی، تذکری که دادید برای کودکان راهگشا بود، سوالات بنده جواب داده نشد. ارجاع به نظر حضرت امام نیز مغلطه ی توسل به مرجع بود، در حالی که امام هم یک کارشناس فهم نصوص ست چنانچه رهبری اینگونه اند و در موارد متعدد نظرات این دو کارشناس متفاوت بوده و هست، ما راجع به نصوص صحبت میکنیم که ادعای امام و رهبری و ابن عربی مقبولیت آن ست به عنوان کلام الله، مساله تناقضات هر یک از برداشت ها و تفسیر هاست، عقاید نیز تقلیدی نیست. پاسخ سوالات را بدهید.
باسمه تعالی: سلام علیکم: پیشنهاد میشود سری به جواب سؤال شماره 38304 بزنید. موفق باشید
سلام: انسان کامل و امام هستی که الان امام عصر سلام الله علیه هستند آیا ارواح بقیه معصومین نیز ذیل امامت ایشان هستند؟ در این صورت نبی اکرم سلام الله علیه مگر اشرف مخلوقات نیستند؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: حقیقت انسانیت، کثرتبردار نیست. میماند که امروز در جلوه مولایمان حضرت صاحب الأمر«روحیفداه» آن حقیقت به ظهور آمده، اما نور همه ائمه و اولیاء «علیهمالسلام» در آینه وجود مقدس آن حضرت حاضر و ظاهر است. موفق باشید
بسمه تعالی؛ سلام علیکم: انسان از ابتدای خلقت در زمانه و بستری زندگی میکرد که امور زمینی اش جز پوشاندن بدن و غذایی برای خوردن و داشتن پناهگاهی نبود و مشتغلات زندگی اش محدود بود برای همین ارتباطش با عالم غیب به اسانی بود و زندگی بر مدار ارتباطات غیبی می گذشت. هرچه زمان گذشت اشتغالات زمینی اش روبه فزونی یافت که دیگر در زمان کنونی نمیتوان فرض بیشتر از این را کرد که انسان بعد از این چه میتواند بکند تا بتواند تمام اشتغالاتش را در طول شبانه روز انجام دهد و زمان کم نیاورد؛ مگر اینکه کاری کند که سرعت گردش زمین را کاهش دهد تا هر ۴۸ ساعت یک شبانه روز به حساب بیاید و فقط بتواند اشتغالاتی که برای یک روزش تعریف کرده را انجام دهد. راز کشش آتشینی که در پیشرفت تکنولوژی بوجود آمده چیست؟ چرا اینطور دارد پیش می رود؟ یک پیامی خواندم از آیت الله صفائی حائری ناظر به ادیسون؛ «بعضىها مىگويند: عبادت به جز خدمت خلق نيست، پس اديسون هم خدمت كرده است. خدمت يعنى چه؟ وقتى آدميت آدمى را مسدود كردند، وقتى چشم او را كور كردند، اگر نور افكن هم برايش درست كرده باشند، آيا به او خدمت كردهاند؟! وقتى دلش را كور كردند، اگر برايش چراغ آماده كنند، خدمت است؟! دنيايى كه چشم آدمها را از كاسه در آورده، دل آنها را وارونه كرده، ذهنيت آنها را بسته و كور كرده، حال اگر به آنها نان بدهد، آب بدهد، زندگى كامپيوترى بدهد و همه چيز را براى آنها همان طور كه مىخواهند فراهم كند، آيا به آنها خدمت كرده است؟! چه كسى را فريب مىدهيد؟ در چه فضايى حرف مىزنيد؟» حال نه اینکه ادیسون به تنهایی چشم بشر را کور کرد و نور افکن به او داد. اما همین نور افکن باعث شد که دیگر دنبال نور دیگری نگردد که تمام نور همینست. چرا به گونه ای شد پیشرفت علمیِ تکنولوژی که زندگی اگر با این ها توامان نباشد دچار اختلال جدیست؟ و چرا در جامعه اسلامی رشد صنعتی یکی از اهداف اصلیست؟ خب اینکه به بیشتر چسبیدن بشر به زمین می افزاید؟ برای حیات مقابله با دشمن است؟ آیا رازیست در پیشرفت تکنولوژی با رسیدن به عالم غیب؟ (چگونه فاش میگردد این راز؟)
باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! به گفته مولایمان امام المتقین «علیهالسلام»: «العلم نقطة کثّرها الجاهلون» علم، نقطهای بود که جاهلان آن را تبدیل به انواع نمودند. و این آغازِ سرگردانیها شد و خوشا به حال روحیههایی که همه حقیقت را در سادهترین زندگیها دنبال کردند و نگریستند. و به امید آیندهای که باز انسان متوجه شود بسیاری از این کثرات، حجاب حضور در محضر حقیقت است. میماند که باید به یک معنا فرزند زمان خود شد و در همین جهان زندگی کرد، ولی دل به آن نبست و سعی کرد جهتها را به سوی آن سادگیها جلو برد برای آیندهای دیگر، نه برای برگشت به دیروزی که برگشتپذیر نیست. موفق باشید
سلام و درود و نور و رحمت الهی تقدیم به پیشگاه حضرت حجت ارواحنا له الفدا و استاد طاهرزاده مهربان. استاد من و چندین نفر از دوستانم خانومهای خانه دار و فعال در بسیج هستیم که مباحث نهجالبلاغه و مهدویت شما رو دنبال میکنیم و مباحثه میکنیم. در کنار مشغله های فرزندآوری و مدیریت خانه و همسرداری خیلی دوست داریم برای فرج حضرت حجت ارواحنا له الفدا کاری کنیم که از قافله یاران پیش از ظهور جا نمونیم. دوست نداریم با چند تا کار خیر و برگزاری هیئت و فرهنگی دچار سیرابی کاذب بشیم، این دلتنگی که هر روز صبح به شب میرسه ولی عدم رضایت از خود و اینکه نسبت به قرار و آرامش دل حضرت حجت ارواحنا له الفدا جاهلیم، عذاب مون میده. الان بهترین کار برای فرج اجتماعی همه چیه؟ چیکار کنیم که شرایط ظهور سریعتر فراهم بشه و در امتحانات ظهور پشت رهبر خالی نشه و ایشون از کمی تعداد افراد با بصیرت رنج نبرند؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: بحمدالله سخنان مقام معظم رهبری و سیره ایشان برای همه ما حجت میباشد و بخصوص که انقلاب اسلامی شرایطی فراهم کرده که هرکس در این تاریخ در هر گوشهای از آن به نحوی حاضر باشد، توفیق انجام وظیفه خود را یافته است. موفق باشید
سلام علیکم استاد بزرگوار: با توجه به تیمی که آقای ظریف برای تعیین وزراء در نظر گرفته اند، نگرانی جدی وجود دارد. سوال اینست که مجلس چقدر دستش باز است که وزرای پیشنهادی را رد کند؟ آیا مجلس میتواند همه را رد صلاحیت کند یا چند بار ایراد بگیرد؟ افرادی که برای شورای راهبردی معین شده اند تمامشان مسائلی دارند من جمله در فتنه ۸۸ یا براندازی بعضا شرکت داشته اند. نگرانم انقلاب متوقف شود. شاید الآن شرایط از زمان خاتمی یا روحانی هم سخت تر باشد.
باسمه تعالی: سلام علیکم: البته مجلس موظف است صلاحیت وزرایی را تعیین کند که شأن آنها مناسب مسئولیتی باشدکه در راستای اهداف انقلاب اسلامی قابل تحقق است. حال چه اندازه ممکن است، ما برایشان دعا میکنیم. موفق باشید
با عرض سلام و احترام: من اشتیاق خاصی دارم به برپا شدن قیامت تا همه حقایق روشن بشه. فکر می کنم هیجان برانگیزه و مشتاق روز قیامت هستم. می خواستم بدونم آیا حس من کاذبه؟ و ممکنه ناشی از غفلت از گناهانم باشه؟ درباره خودم و اعمالم نگران نیستم چون فکر می کنم تقریبا بیشتر از چیزی که هستم در توانم نیست و به نظر می رسه خدا، طبق شرایط نسبتا سخت زندگی من و توان فردی ام، بیشتر از چیزی که هستم ازم انتظار نداره. خیلی دوست دارم قیامت بشه هم باطن خودم رو ببینم بدون اینکه عذاب بشم. و هم دیگران مخصوصا اونها که حقوق من رو خوردند و در جامعه به عنوان افراد با ظاهر موجه زندگی میکنند و به روی خودشون نمیارن، باطن اونها هم نمایان بشه. نه اینکه بخوام ازشون انتقام بگیرم. بیشتر یه حس هیجان از اینکه حس و حالشون و حقیقت رو با هم ببینیم و مشخص بشه اونها چه کردند با من و با زندگی ام. باطن و حقیقت همه روشن بشه. چرا اینطور عمل کردند. هیجان روشن شدن حقایق پشت پرده رو دارم. و همین طور این هیجان رو دارم که حقیقت هستی و رازهای هستی رو در قیامت می بینم. ممنون میشم بگید این حس من کاذبه یا خوبه. (اینم بگم که از بچگی تشنه حقیقت بودم و خیلی عذاب کشیدم برای اینکه سوالات حقیقی من عمیق تر از این بود که بتونم از کسی بپرسم و کسی بتونه جواب بده. تا اینکه فهمیدم دست کم من، توان رسیدن به اون حقایق رو در دنیا ندارم و منتظرم در قیامت به جوابشون برسم. خیلی جهان و هستی و ما پیچیده هستیم و کسی که با اعتماد بنفس فکر کنه به حقایق بیرون از محدودیت های خودش، دست پیدا کرده به جز انبیا الهی، خودش نشانه ی غفلت از حقیقته.) حالا می خوام بدونم این انتظار قیامت رو کشیدن برای فرد معمولی مثل من، چیز خوبیه یا از روی خوش خیالی کاذبه و اون دنیا پدرمون رو در میارن؟ تقریبا مدت زیادیه که خوشبین هستم به قیامت. خیلی ممنون.
باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! این سخنان، حکایتِ شوق حضور در قیامت است ولی فراموش نکنید که: «دیده گر بینا بود هر روز روزِ محشر است» به همان معنایی که رسول خدا «صلواتاللهعلیهوآله» فرمودند: «الآن قیامتی قائم». کافی است با نگاه قرآنی و تدبّر در قرآن، مسئله را دنبال فرمایید و در این مورد خوب است به عرایضی که در شرح سوره «جاثیه» شده است و روی سایت هست؛ رجوع فرمایید. موفق باشید
با سلام خدمت استاد و طلب توفیق روز افزون: شرح دعای سمات رو می خواستم.
باسمه تعالی: سلام علیکم: دعای فوقالعاده ارزشمند و پرمحتوایی است. جناب آیت الله سیدعلی قاضی طباطبایی شرحی بر آن نوشتهاند تحت عنوان: «شرح دعای سمات» که میتوانید به آن رجوع فرمایید که البته ظاهراً پیدیافِ آن در فضای مجازی هست. موفق باشید
سلام و نور و رحمت و خیر و برکات خدای مهربان تقدیم بهترین عبد الهی حضرت حجت ارواحنا له الفدا. استاد من تصمیم دارم در پایگاه بسیج محله مون برای کودکان و نوجوانان کلاس یهود شناسی برگزار کنم. از چه منابعی میتونم استفاده کنم؟ ممنونم از راهنمایی تون. لبخند رضایت حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف روزیتان.
باسمه تعالی: سلام علیکم: کار سختی است زیرا تفکیک بین بنی اسرائیل و یهود و اهل کتاب که یکی از مصداقهای آن یهود میباشد هرکدام در قرآن جایگاه خاصی دارد و به صرف یهودشناسی نمیتوانید جمعبندی کنید بخصوص که در جایی در مورد اهل کتاب شامل فرهیختگان یهود هم میشود. «لَيْسُوا سَوَاءً مِنْ أَهْلِ الْكِتَابِ أُمَّةٌ قَائِمَةٌ يَتْلُونَ آيَاتِ اللَّهِ آنَاءَ اللَّيْلِ وَهُمْ يَسْجُدُونَ» (آلعمران/۱۱۳) همه اهل کتاب یکسان نیستند، طایفهای از آنها معتدل و به راه راستاند، در دل شب به تلاوت آیات خدا و نماز و طاعت حق مشغولند. موفق باشید
سلام و ادب: ببخشید سوالی از محضرتان داشتم: در سوره ی کافرون از ابتدا شروع به سخن میکند از کافران و عدم پذیرش پیغمبر و گرایش ایشان به آنها. حالا سوالی که بنده دارم این است که در آیه ی آخر میفرماید «لکم دینکم ولی یدین» در این آیه پیغمبر چه زبانی را به میان آورده اند؟ در این سخن چگونه میشود حاضر شد؟ شاید برداشت رایج این باشد که پیغمبر از کافرین نا امید شده و میگویند «لکم دینکم ولی یدین» ولی بنظر میرسد پیغمبر در همینجا نیز آینده ای را متذکر میشوند از جنس «بشر المذنبین و انذر الصدیقین» حال واقعا زبان این آیه و جای آن در نسبت با مشرکین و یا کفار چیست؟ آینده ای را متذکر میشود؟ این آینده از چه جنسی است؟ ممنون
باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! رسول خدا «صلواتاللهعلیهوآله» به حکم وحی الهی، مرز تاریخی خود را از تاریخ کفر و جاهلیت جدا میکنند تا روشن شود اسلام، آغازی است برای عبور از شرک و حضور در توحید. حال این جبهه کفر است که باید تکلیف خود را روشن کند. عرایضی در این رابطه در شرح سوره ممتحنه پیش آمد که میتوانید در سایت بدان رجوع فرمایید. موفق باشید
سلام و احترام حضور استاد محترم: شواهد حاکی از این است که در ماههای گذشته شرایط تاریخی جدیدی برای جهان اسلام فراهم شده و زمینه فعالیتهای مهمی پدید آمده که گویا در حدود ۸ سال گذشته دچار یک انسداد شده بود. محور سوال من این است که چگونه میتوان زن (همسر) را با خود در این شرایط جدید همراه کرد؟ از سویی ما همسرانی داریم که به امور دینی خود مقید هستند و در باب عبادات فردی و رعایت حلال و حرام الهی موفق هستند و از سوی دیگر به همین مقدار دینداری محدود شدهاند و اگر بخواهیم گام جدیدی برداریم گویا میخواهند وارد یک دنیای ناشناخته شوند و میگویند با همین مقدار هم ما از همه مذهبیتر هستیم. به عنوان یک مرد که خانواده برایم بسیار مهم است و با شناخت جایگاه زن و نقش او با احترام و صبر لازم با همسرم مواجه میشوم و حتی فحاشی او در هنگام عصبی شدن را با نرمی و دلسوزی پاسخ میدهم، همچنان درک نمیکنم که همسران انسانهای بزرگ چه راهی رفتند و چه شد که چنین محکم در راه حق در تاریخ خود حاضر شدند که اگر مرد میخواست متزلزل شود اجازه نمیداند؟ از سوی دیگر هم میدانم منشاء ناامیدیها و عصبانیتهای او غالبا احساس نارضایتی از بودنی است که اکنون دارد اگرچه خودش نمیداند و هر چیزی را بهانه میکند. با احساسات پیچیده زنان که غالبا بر عقل و منطق ایشان مسلط است و با تغییر احساسات رفتار و تصمیمهای ایشان هم تغییر میکند چه باید کرد؟ از طرفی میدانیم که ریحانه بودن زن موجب میشود نرم و با لطافت با او مواجه شویم و از سوی دیگر هم میدانیم قلدری و عربدهکشی و اخم و اینچنین رفتارهایی که در نظام تفکر مردسالارانه زن را مدیریت میکرد دیگر پاسخ نمیدهد چراکه زنان امروز دهه هفتاد و هشتاد گویا آماده رفتن و طلاق گرفتن هستند و برای این مسئله دنبال بهانه میگردند. زود به پوچی و ناامیدی میرسند و گمان میکنند فریب خوردهاند و عشق برتر و بهتر جای دیگری بوده و پیدایش نکردهاند. با توجه به اینکه گروه قابل توجهی از مخاطبان شما خانمها هستند لطفا راهنمایی بفرمایید که ما مردان چگونه میتوانیم این موجود لطیف احساساتی را وارد فضای تعقل و تفکر کنیم و او را با خود برای یک حضور تاریخی آماده کنیم تا به عنوان مثال به جای اینکه دغدغه شغل و موقعیت اجتماعی داشته باشند فرزندآوری و تربیت هدفمند فرزندان را در راستای یک ضرورت تاریخی مهم بدانند و به آن بپردازند؛ چراکه هرگاه زن که روح ایثار و گذشت را در خود دارد موضوعی را حساس و مهم بداند خود را تماما وقف آن میکند. ببخشید. ممنونم.
باسمه تعالی: سلام علیکم: همانطور که خود شما نیز متوجه شدهاید، اگر بانوان ما وارد جهانی شوند که جهان انسانهای آماده وسعت در ابعاد فردی و اجتماعی است، به خوبی قدمهای بلندی برمیدارند که علاوه بر احساس شخصیتی گسترده در خود، عامل وسعتدادن به خانوادهشان هم میشوند. آری! اگر با مدارا نسبت به شخصیت رهبری و سخنان رهبر معظم انقلاب حساس و علاقهمند شوند؛ به خوبی راه خود را مییابند. و از این جهت خوب است زمینه توجه به سخنان رهبر معظم انقلاب و زمینه گفتگو نسبت به آن سخنان را نسبت به همدیگر فراهم کنید تا معلوم شود رهبر معظم انقلاب چگونه ما را به معارف قرآنی و معرفت نفس رهنمون میشوند و از این جهت با نگاه قرآنی که پیش میآید؛ زندگی، وسعت لازم را به دست میآورد. موفق باشید
بسم الله الرحمن الرحیم. یا مادر مدد. شهید محمد مهدی ایرانمنش «بی حسرت از جهان نرود هیچکس به در / الا شهید عشق به تیر از کمان دوست» ما که بلد نیستیم حرف بزنیم یا چیزی که میبینیم رو بگیم ولی خب به دور از اغراق واقعا بعضی وقتا با یکسری اتفاقا یهو دلم میگیره یا اصلا یه حس دیگه ای دارم نسبت بهشون. اعظمش که خود حاج قاسم بود که واقعا حرفی برا گفتنش ندارم، بعدیش برای علی لندی بود که اونم بدون هیچ پیش زمینه یا دلیلی نسبت خاصی باهاش داشتم و الان این شهید بزرگوار. الانم واقعا یهویی شد اصلا حواسمم نبود به این اتفاق ولی یهو افتاد جلوم و انگار نمیتونستم کنارش بزنم و رد کنم برم بعدی. جایی دیدم نوشته بود پایان مقاومت ۱۱۰ روزه شهید! داشتم به این فکر میکردم اره واقعا ۱۱۰ روز جنگیده انگار ولی با خودش بیشتر. بیشتر تو انتظار رفتن بوده فکر میکنم تا موندن، همون راهی که خود حاج قاسم استادش بود و روز ۱۱۰ ام با «فمن یمت یرنی» علی (ع) رسید به آرزوش. آدم وقتی فکر میکنه میگه خب شهادت که الکی نمیشه، بالاخره هر کسی یه راهی رو میره تا میرسه به اون نقطه ولی چی میشه این دهه هشتادیهای عجیب اینقدر زود میرسن؟ توی این همه هیاهو جامعه و دنیا این گل ها چجوری میتونن سر از خاک سیاه روزگار ما در بیارن و شکفته بشن؟ با غیر راه حاج قاسم و امام که نمیشه واقعا. حاج قاسم چه راهی رو پیش آورد که همچین گل هایی بشکفن؟ ما که با حسرت داریم زندگی میکنیم و با حسرت هم از دنیا میریم ولی «الا شهید عشق به تیر از کمان دوست» بدیش اینه اینارو میگیم شاید خوب بلدیم حرف بزنیم ولی مرد راه نیستیم انگار. ان شاءلله ما هم حسرت به دل تیر دوست نمونیم.
باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! این نوع حضور، ماندن در میدان ایمان است که گاهی هم لرزان میباشد، ولی کوتاهآمدن را نشاید. امری است که در مسیر توحید پیش میآید به همان معنایی که رهبر معظم انقلاب در غزل اخیر خود بدان اشاره کردند و فرمودند:
دلا ز معرکه محنت و بلا مگریز چو گردباد بههم پیچ و چون صبا مگریز
تو راست معجزه در کف، ز ساحران مهراس عصا بیفکن و از بیم اژدها مگریز
آری به هر بهانهای میتوان به زمانهای که در پیش داریم و باید در امروزمان آن را احساس کنیم نظر بیندازیم تا در فردای خود به زیباترین حضور خود را حس کنیم
چه تفاوتی بین نتانیاهو و غربزدهگان ما هست که هر دو امیدوارند میتوانند ذهنها را بر اساس ارادههای خود به نفع خود تغییر دهند و از حضور ارادهای ماوراء آنچه آنها اراده میکنند غافلند، اینان بیرون از اراده و شأنی که انسانها به دنبال آن هستند قرار دارند. شهدایی مانند شهید ایرانمنش در واقع در افقی حاضر شدند که رهبر معظم انقلاب در آن غزل، متذکر آن هستند و میفرمایند:
ز سست عهدی ایام دلشکسته مشو نشانه باش چو پرچم، ز بادها مگریز
موفق باشید
سلام علیکم: با توجه به جمله ی عارف بالله آقای قاضی که فرمودند کسی که نماز های یومیه اش رو اول وقت بخواند به مراتب عالیه میرسد منظورشان در این دنیا بود یا اینکه مراتب تکامل پس از برزخ نیز ادامه میابد؟ بطور کلی آیا کسی در اواخر عمر سیر و سلوک را شروع کند و یقظه و توبه و مراقبه برایش حاصل شود و در منازل ابتدایی بمیرد این مراحل را تا فنا فی الله و پایان سفر اول و اسفار پس از آن در برزخ طی میکند؟ سرعت و کیفیت آن کند تر و پایینتر است؟ شرط اینکه پس از مرگ سیر طی شود چیست؟ چگونه سالک واقعی بحساب میاید و شرط ادامه مسیر در برزخ را دارا می شود؟خواهش میکنم توضیحات کافی بدهید. با تشکر
باسمه تعالی: سلام علیکم: به این نوع آیات بیندیشید که میفرماید: «وَالَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ لَنُكَفِّرَنَّ عَنْهُمْ سَيِّئَاتِهِمْ وَلَنَجْزِيَنَّهُمْ أَحْسَنَ الَّذِي كَانُوا يَعْمَلُونَ» حاکی از آنکه وقتی انسان در مسیر توحید قرار گیرد، نهتنها از ضعفها و سیئات گذشته او چشمپوشی میشود، در إزای اعمالی که انجام میدهد نظر به عالیترین و نیکوترین عملِ او میکنند و همه اعمال او را بر مبنای همان بهترین عمل برای او به حساب میآورند حتی آنچه را که در نیّت دارد و موفق به انجام آن نشده است. موفق باشید
با عرض سلام! الان الحمدلله من دو پسر دارم. الان آنها شغل میخواهند. کار میخواهند. زندگی میخواهند. اما متاسفانه شرایط اقتصادی جامعه به گونهای است که امیدی برای آینده آنها نیست. آنها نا امید هستند. از دین و مملکت و کارگزاران آن و خدا و... بدبین شده اند. به نظر شما چکار باید کرد؟ با تشکر!
باسمه تعالی: سلام علیکم: مسلماً در جهانی که جهان خداوند است راهها به کلی برای ادامه حیات بسته نیست. اگر با توکل به خداوند جلو برویم مانند دیگر انسانها، راههای زندگی گشوده میشود. عرایضی در این رابطه در کتاب «جایگاه رزق در هستی » که روی سایت هست، شده. میتوانید به آنجا رجوع فرمایید. موفق باشید
سلام استاد عزیزم: جهت مطالعه و ورود به ساحت عالم المیزان عزیز چه ترجمهای را معرفی میکنید و اساسا نحوه برخورد با المیزان را بفرمایید. استاد برای اوقاتی که داریم چه کاری را مفید میدانید؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. ترجمه آقای موسوی همدانی را مرحوم علامه تأیید کردند. ۲. پیشنهاد میشود قبل از شروع، سری به جزوه «جایگاه تفسیر المیزان و روش استفاده از آن» https://lobolmizan.ir/leaflet/182?mark=%D8%A7%D9%84%D9%85%DB%8C%D8%B2%D8%A7%D9%86 بزنید. موفق باشید
سلام استاد گرامی:.ببخشید آیا در فلج شدن، اول نفس دست کشیده از بدن که فرد فلج شده. یا بدن از کار افتاده که نفس از تدبیر آن قسمت بدن دست میکشد؟ چرا بیماری فلج یک بیماری ناشناخته است؟ و از نظر علمی دلیلی و درمانی برای آن نیست. بیماری فلج برای من عجیب است. آیا نفس میتونه آنقدر قوی باشه که حتی فلج بودن تن رو درمان کنه و بگردونه؟ آیا میتوان گفت فلج شدن بخاطر گناهان اون شخصه؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: شناخت علت انصراف نفس ناطقه از تدبیر عضوی از بدن، کار آسانی نیست ولی به هر حال این نفس ناطقه است که به جهت آماده نبودنِ آن عضو و یا به جهت مشکلی که در خودِ نفس پیش آمده، از تدبیر آن عضو منصرف میشود. عرایضی در کتاب «ده نکته در معرفت نفس» و کتاب «خویشتن پنهان» که هر دو کتاب روی سایت هست؛ شده است. موفق باشید
سلام علیکم: حاج آقا در بیاناتی آیت الله جوادی فرمودن که ائمه اطهار عدل قران هستند و این دو عدل یک دیگرند اما اقا فرمودن _ تو همین محفل قرانی اول ماه رمضان _ که قران ثقل اکبر است. ایا در تعارض هم اند این دو فرمایش؟ توضیحش چیست؟ اگر قران به عنوان ثقل اکبر باشد، یعنی انسان های کامل هم نتوانستند به مرتبه قران برسند؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: قلب مبارک مطهرون به حکم «لایمسه الا المطهرون» حقیقت قرآن را با جانشان لمس میکنند و از این جهت عِدلِ قرآن میشوند؛ ولی با اینهمه به این معنا است که بنیان خود را از قرآن که ثقل اکبر است دریافت نمودهاند. موفق باشید
با سلام خدمت شما: به عرض برسانم که من از مباحث معرفت نفس، برهان صدیقین و سایر مطالب شما استفاده میکنم. اما یک حالت انزجاری، نسبت به شما بخاطر دفاع شما از وضعیت کنونی کشور از نظر اقتصادی و... و حمایت شما از عملکرد های دولت آقای رییسی، از شما دارم. این حس انزجار نمیگذارد که با بیانات شما سلوک کنم. سوال: با این احساس انزجار از شما چکنم؟!
باسمه تعالی: سلام علیکم: فکر میکنم خوب است به مبنای دفاع بنده از انقلاب اسلامی فکر کنید و حضور تاریخیِ توحیدی که با انقلاب اسلامی پیش آمده و شهدای عزیز ما با توجه به آن تاریخ توحیدی، تا میدان ایثار جان جلو رفتند. البته این بدان معنا نیست که بنده به دنبال مرید باشم و خدا میداند از این که جنابعالی نسبت به بنده رابطه محبتآمیز ندارید؛ کوچکترین نگرانی و ناراحتی ندارم. ولی امیدوار هستم امثال جنابعالی که به دنبال معارف حقّه و حقیقیه هستید، نسبت به تفکر تاریخی که اساس تفکر است، حساس و حساستر باشید به همان معنایی که اهل ایمان باید زمانه خود را و روح زمانی که در آن هستند بشناسند. موفق باشید
