بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان
آرشیو پرسش و پاسخ ها
تعداد نمایش
شماره پرسش:
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
37950
متن پرسش

سلام علیکم: خدای بزرگ را بی نهایت سپاسگزارم که بر بنده منت گذاشت تا در سفر معنوی که به شهر مقدس مشهد داشتم، در تاریخ پانزدهم تیر ماه ۱۴۰۳ در اردوگاه فرهنگی امام رضا علیه السلام، ساعتی را با شما دیدار و گفت‌وگو کنم. در آن ساعت، هرچند که اندک بود، اما برکات آن تا سالها برای بنده ماندگار است. مدت‌هاست در این فکر هستم که فلسفه امروزی ما، با همه حامیان و موافقان، مخالفان و منتقدانی که دارد، نیازمندِ اندیشمند جدیدی است که مانند کانت و هگل روح تازه و طرح تازه ای به آن دراندازد. گمان می‌کنم تا این مرحله طی نشود و هسته سخت و اصلیِ فلسفهِ ما _که البته بر مبنای مبانی اسلامی باید شکل یابد_ مورد بازبینی و تازه سازی قرار نگیرد، مابقی مشکلات جامعه کنونی ما حل نخواهد شد. اسپینوزا و کانت و هگل و دیگر فیلسوفانِ _بقول خودشان دسته دوم_ مانند لایب نیتس و بارکلی آمدند و رفتند تا غرب توانست سینه خودرا ستبر کند و دم از عبور از سنت و رسیدن به دروازه های تمدن و مدرنیته بزند و سپس _متاسفانه_ شروع به استعمار نماید. لکن در گفت‌وگویی که خداوند بر اینجانب منت گذاشت تا با شما داشته باشم، فرمودید مشکل انسان امروزی عدم وجود دیالوگ صحیح است. سپس در ادامه فرمودید که دونکته در مواجهه با این چالش باید مد نظر قرار گیرد: ۱- (دیگر کسی مانند گذشته نمی‌تواند در مرکزیت قرار گیرد و همه باید باهم مسیر را طی کنند. نه اینکه کسی مسیر را برای دیگران تبیین کند.) همین نکته با عرایضی که چندسطر بالاتر عرض کردم در تضاد است. چراکه بزرگانی که نام بردم همه در مرکزیت بودند. ۲- (انسان باید نقش و جایگاه تاریخی خویش را بداند.) نکته دوم، محل پرسش اینجانب نیست. حال با ذکر این مقدمه و بیان برخی از فرمایشات شما، سئوال اصلی که از حضرت‌عالی دارم این است که بنده بعنوان کسی که احساس «ضرورت» و «وظیفه» بر روی دوشم سنگینی می‌کند و بیشتر اوقات آرامشِ فکری و روانی را از اینجانب سلب نموده، _تا جایی که از نظر معنوی ابدا نفس خویش را آماده چنین مسیری نمی‌دانم و عذاب وجدان برای گناهان و عمر از دست رفته روانم را هر روز بیش از پیش مخدوش می‌نماید، درحالی که هرروز درحال تکرار گناهانم هستم و اراده ترک معصیت ندارم، «چه هدف کلی را برای خود انتخاب کنم؟» که بر اساس آن هدفِ کلی، زندگی خویش را تا لقاءالله برنامه ریزی و پی ریزی نمایم؟ بازسازی هسته سخت و مرکزیِ فلسفی (که فرمودید با تکیه بر ملاصدرا شدنی است) یا برنامه ریزی برای تعامل و تزریق آگاهی و سبک زندگی و رفتار صحیح در میان مردم؟ این دو آنقدر عظیم هستند که گمان می‌کنم اگر بخواهم در مسیر یکی از آنها به شکلی کامل گام بردارم، قطعا از رسیدن به دیگری باز خواهم ماند. همین دوراهی عظیمی که گمان می‌کنم برای بنده سرنوشت‌ساز ترین دوراهی است، دو سال است که باعث شده حتی برای انتخاب رشته دانشگاهی خود ناتوان باشم. گاهی به روانشناسی فکر می‌کنم: روانشناسی اجتماعی، مشاور خانواده و . . . و گاهی به فلسفه و رشته های مربوط به آن. در فرمایشات حضرت‌عالی متوجه شدم این احساس ضرورت و میل به آگاهی را مانند این حقیر داشته اید. همین نقطه اشتراک را که تا کنون در کسی ندیده بودم، کافی است تا دست کمک را پس از خدا و حضرت صاحب امر بسوی شما دراز کنم. از خداوند متعال تقاضای طول عمر و سلامتی برای شما دارم و از او می‌خواهم افتخار زیارت مجدد شما را بارها و بارها نصیب این بنده روسیاه نماید. شدیدا محتاج دعای شما هستم . یا علی

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بحمدالله با ملاقات جنابعالی و چند نفر از دوستانی که مانند جنابعالی در دانشگاه فرهنگیان دارای دغدغه‌هایی این‌چنین بزرگ بودند؛ علاوه بر آن‌که بسیار مسرور گشتم، امیدوار شدم که خداوند در دانشگاه فرهنگیان چه تقدیر بزرگی را رقم زده است. اما در مورد نکاتی که فرمودید ۱. در رابطه با مرکزیت فیلسوفان غربی که نام بردید، همین اندازه باید عرض کنم که نظر و اشاره آن‌ها به افق تاریخی بود که با تاریخ مدرن، گشوده شد ولی با پیش‌آمدنِ جنگ جهانی، آن افق که حتی هگل معتقد به ظهور شخصیت حضرت مسیح «علیه‌السلام» در انسان غربی بود، تا حدی تیره گشت. ۲. در مورد دو نوع حضوری که می‌فرمایید و به نظر می‌آید در ابتدای امر قابل جمع نیست، می‌توان حضرت امام خمینی «رضوان‌الله‌تعالی‌علیه» را مدّ نظر آورد و به میان‌آوردنِ جناب صدرالمتألهین در میدان جامع «اصالت وجود»، تا انسان به حضوری نزدیک شود به گستردگیِ جمع کثرت در عین وحدت و وحدت در عین کثرت، که البته بحث در این مورد بسیار است. عرایضی تحت عنوان «راز طلوع بشر جدید و نسبت آن با اصالت وجود در حکمت متعالیه» شده است خوب است در این رابطه تأمّلی بفرمایید https://lobolmizan.ir/sound/1398?mark=%D8%B7%D9%84%D9%88%D8%B9 موفق باشید    

37777

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام استاد: نظر شما درباره مرگ مشکوک سید مصطفی خمینی چیه درسته که میگن ایشون رو ترور کردن ‌ امام دستور داده بود. خیلی ممنون میشم حقیقت رو بگین یا منبع معرفی کنید برم دنبالش می‌خوام حقیقت رو بدونم در ضمن از شخصیت الهی و عرفانی امام خبر دارم و کتاب هایی از ایشون خوندم ترور و مسمومیت ساواک؟ یا قتل به دستور امام و اینکه امام فرمودن از الطاف خفیه الهی بود به چه معناست؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: چیزی بیش از این‌که فوت ایشان مشکوک بود و حضرت امام فرمودند: مصطفی امید آینده بود؛ نمی‌دانم. موفق باشید

37692

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

با سلام و تحییت خدمت شما استاد طاهرزاده: حس می‌کنم رهایی از دنیا خوبه ولی چه کنیم که دنیا و استرس‌هاش ما رو رها نمی‌کنه؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: هر اندازه از طریق معرفت نفس متوجه «حضور بیکرانه اکنون جاودانه» خود در دل تاریخ انقلاب اسلامی بشویم؛ بیشتر و بیشتر از تعلق نسبت به دنیا آزاد می‌گردیم. راهی که شهید رئیسی‌ها تا آن‌جا جلو رفتند که طعنه خَلقان برای او هیچ ارزشی نداشت. موفق باشید

37581

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام و نور و رحمت و خیر و برکات خدای مهربان تقدیم بهترین عبد الهی حضرت حجت ارواحنا له الفدا. استاد من تصمیم دارم در پایگاه بسیج محله مون برای کودکان و نوجوانان کلاس یهود شناسی برگزار کنم. از چه منابعی میتونم استفاده کنم؟ ممنونم از راهنمایی تون. لبخند رضایت حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف روزیتان.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: کار سختی است زیرا تفکیک بین بنی اسرائیل و یهود و اهل کتاب که یکی از مصداق‌های آن یهود می‌باشد هرکدام در قرآن جایگاه خاصی دارد و به صرف یهودشناسی نمی‌توانید جمع‌بندی کنید بخصوص که در جایی در مورد اهل کتاب شامل فرهیختگان یهود هم می‌شود. «لَيْسُوا سَوَاءً مِنْ أَهْلِ الْكِتَابِ أُمَّةٌ قَائِمَةٌ يَتْلُونَ آيَاتِ اللَّهِ آنَاءَ اللَّيْلِ وَهُمْ يَسْجُدُونَ» (آل‌عمران/۱۱۳)  همه اهل کتاب یکسان نیستند، طایفه‌ای از آنها معتدل و به راه راست‌اند، در دل شب به تلاوت آیات خدا و نماز و طاعت حق مشغولند. موفق باشید

37540

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام و احترام حضور استاد محترم: شواهد حاکی از این است که در ماه‌های گذشته شرایط تاریخی جدیدی برای جهان اسلام فراهم شده و زمینه فعالیت‌های مهمی پدید آمده که گویا در حدود ۸ سال گذشته دچار یک انسداد شده بود. محور سوال من این است که چگونه می‌توان زن (همسر) را با خود در این شرایط جدید همراه کرد؟ از سویی ما همسرانی داریم که به امور دینی خود مقید هستند و در باب عبادات فردی و رعایت حلال و حرام الهی موفق هستند و از سوی دیگر به همین مقدار دینداری محدود شده‌اند و اگر بخواهیم گام جدیدی برداریم گویا می‌خواهند وارد یک دنیای ناشناخته شوند و می‌گویند با همین مقدار هم ما از همه مذهبی‌تر هستیم. به عنوان یک مرد که خانواده برایم بسیار مهم است و با شناخت جایگاه زن و نقش او با احترام و صبر لازم با همسرم مواجه می‌شوم و حتی فحاشی او در هنگام عصبی شدن را با نرمی و دلسوزی پاسخ می‌دهم، همچنان درک نمی‌کنم که همسران انسان‌های بزرگ چه راهی رفتند و چه شد که چنین محکم در راه حق در تاریخ خود حاضر شدند که اگر مرد می‌خواست متزلزل شود اجازه نمی‌داند؟ از سوی دیگر هم می‌دانم منشاء ناامیدی‌ها و عصبانیت‌های او غالبا احساس نارضایتی از بودنی است که اکنون دارد اگرچه خودش نمی‌داند و هر چیزی را بهانه می‌کند. با احساسات پیچیده زنان که غالبا بر عقل و منطق ایشان مسلط است و با تغییر احساسات رفتار و تصمیم‌های ایشان هم تغییر می‌کند چه باید کرد؟ از طرفی می‌دانیم که ریحانه بودن زن موجب می‌شود نرم و با لطافت با او مواجه شویم و از سوی دیگر هم می‌دانیم قلدری و عربده‌کشی و اخم و اینچنین رفتارهایی که در نظام تفکر مردسالارانه زن را مدیریت می‌کرد دیگر پاسخ نمی‌دهد چراکه زنان امروز دهه هفتاد و هشتاد گویا آماده رفتن و طلاق گرفتن هستند و برای این مسئله دنبال بهانه می‌گردند. زود به پوچی و ناامیدی می‌رسند و گمان می‌کنند فریب خورده‌اند و عشق برتر و بهتر جای دیگری بوده و پیدایش نکرده‌اند. با توجه به اینکه گروه قابل توجهی از مخاطبان شما خانم‌ها هستند لطفا راهنمایی بفرمایید که ما مردان چگونه می‌توانیم این موجود لطیف احساساتی را وارد فضای تعقل و تفکر کنیم و او را با خود برای یک حضور تاریخی آماده کنیم تا به عنوان مثال به جای اینکه دغدغه شغل و موقعیت اجتماعی داشته باشند فرزندآوری و تربیت هدفمند فرزندان را در راستای یک ضرورت تاریخی مهم بدانند و به آن بپردازند؛ چراکه هرگاه زن که روح ایثار و گذشت را در خود دارد موضوعی را حساس و مهم بداند خود را تماما وقف آن می‌کند. ببخشید. ممنونم.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همان‌طور که خود شما نیز متوجه شده‌اید، اگر بانوان ما وارد جهانی شوند که جهان انسان‌های آماده وسعت در ابعاد فردی و اجتماعی است، به خوبی قدم‌های بلندی برمی‌دارند که علاوه بر احساس شخصیتی گسترده در خود، عامل وسعت‌دادن به خانواده‌شان هم می‌شوند. آری! اگر با مدارا نسبت به شخصیت رهبری و سخنان رهبر معظم انقلاب حساس و علاقه‌مند شوند؛ به خوبی راه خود را می‌یابند. و از این جهت خوب است زمینه توجه به سخنان رهبر معظم انقلاب و زمینه گفتگو نسبت به آن سخنان را نسبت به همدیگر فراهم کنید تا معلوم شود رهبر معظم انقلاب چگونه ما را به معارف قرآنی و معرفت نفس رهنمون می‌شوند و از این جهت با نگاه قرآنی که پیش می‌آید؛ زندگی، وسعت لازم را به دست می‌آورد. موفق باشید

37433

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

با عرض سلام خدمت شما استاد بزرگوار: به صوتهای کتاب هدف زمینی آدم را چگونه دست پیدا کنم؟ با تشکر

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: فکر نمی‌کنم صوت‌های آن موجود باشد. با اینهمه از آقای توکلی که در جریان هستند سؤال می‌شود. موفق باشید

37342

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام استاد عزیزم: بنده چند مدت پیش، کتاب عدل الهی مرحوم مطهری را مطالعه کردم، قسمتی از متن را متوجه نمی‌شوم، یا احتمالا متن را دقیق ادراک نمی‌کنم که ارتباط معنایی صحبت ایشان را با موضوع پیدا نمی‌کنم موضوع این است که، درک من از حرف آقای مطهری این بود که گویا فرمودند که خداوند چون فیاض مطلق است، هر موجودی را که امکان وجود داشته باشد را خلق می‌فرماید  و اگر فیض به طور کامل به او نرسیده است بخاطر کمبود ظرف وجودی مخلوق است و جهان هم با یک اراده ی واحد خلق شده است و همه چیز در جهان پیوستگی کامل دارد، و نمی‌توان چیزی را فرم دیگری داد، و موجودات با علت‌های وجودی خود ارتباط کاملا تکوینی دارند، یعنی موجودات با علتهای خودشان یکی هستند مثالی هم زدند که ۲ تنها ممکن است بین ۱ و ۳ وجود داشته باشد نمی‌توان آن را بین ۴ و ۶ جاداد، حال سوال پیش می آید من چطور می‌توانم این موارد مطرح شده را درک کنم؟ و اینکه اگر خدا فیاض مطلق است ظرف وجودی آن نابینا را خودش عطا فرموده است، و باز هم اگر خدا بنا بر فیاضی هر موجودی که امکان به وجود آمدنش وجود دارد، بوجود می آورد، بنا بر قدرتش بی‌نهایت موجود می‌تواند بوجود بیاورد بی نهایت انسان یا هر چیز دیگری یا امکانش نبود هر خانواده ای چند فرزند بیشتر داشته باشند؟ چطور می‌شود با در نظر گرفتن قدرت بی انتهای خدا تنها چیزهایی که امکان بوجود آمدنشان وجود داشته بوجود آمده مگر برای خدا امکان بوجود آمدن و نیامدن موجودی وجود داد؟ کن فیکون پس چیست؟ سوال دیگر آیا در قرآن هم بحث عدل الهی را به شکل دیگر می‌توان فهم کرد؟ یا فلسفه اسلامی چقدر مطابق با قرآن است؟ ببخشید طولانی عرضه کردم اگر جواب من را به شکلی بدهید که موضوع برایم قابل درک تر بشود ممنون می‌شوم، یا اگر منبع درست و مطمئنی در این مورد سراغ دارید معرفی بفرمایید زیاده عرضی نیست خدا شما را خیر دهد.🙏

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بحمدالله در نکاتی که مطرح می‌فرمایید به مطالب خوبی دست یافته‌اید. مهم آن است که متوجه باشیم امکانِ هر موجودی، دذاتیِ آن موجود است و به همین جهت در قرآن داریم: «قَالَ رَبُّنَا الَّذِي أَعْطَىٰ كُلَّ شَيْءٍ خَلْقَهُ ثُمَّ هَدَى» بدین معنا که خداوند خلقت هر موجودی را به آن موجود عطا می‌کند به همان معنایی که فرمود: «إِنَّمَا أَمْرُهُ إِذَا أَرَادَ شَيْئًا أَنْ يَقُولَ لَهُ كُنْ فَيَكُونُ» ملاحظه می‌کنید که خداوند در خطاب به آن شیء می‌فرماید «بشو» و «می‌شود» و از این جهت امکانِ هر شیئی در علم خداوند موجود است و نه آن‌که خداوند آن امکان را  به آن شخص و یا آن شیء داده باشد. آری! خداوند وجودِ آن شیء را به آن شیءمی‌دهد. 
خوب است رفقا به این نکته فکر کنند که وقتی انسان متوجه امکان ذاتیِ هستی خود شد، متوجه بودنِ خاصی می شود که تنها آن بودن، بودنِ او است و بودن یک آهو و یا یک درخت، بودنِ او نیست و از آن جهت که خداوند تنها بر مبنای امکان ذاتی انسان، «وجود» را به انسان می دهد و بنیاد انسان همان بودنی است که بر مبنای امکان ذاتی اش به او عطا می شود. موفق باشید
 

37230

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام استاد گرامی:.ببخشید آیا در فلج شدن، اول نفس دست کشیده از بدن که فرد فلج شده. یا بدن از کار افتاده که نفس از تدبیر آن قسمت بدن دست می‌کشد؟ چرا بیماری فلج یک بیماری ناشناخته است؟ و از نظر علمی دلیلی و درمانی برای آن نیست. بیماری فلج برای من عجیب است. آیا نفس میتونه آنقدر قوی باشه که حتی فلج بودن تن رو درمان کنه و بگردونه؟ آیا می‌توان گفت فلج شدن بخاطر گناهان اون شخصه؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: شناخت علت انصراف نفس ناطقه از تدبیر عضوی از بدن، کار آسانی نیست ولی به هر حال این نفس ناطقه است که به جهت آماده نبودنِ آن عضو و یا به جهت مشکلی که در خودِ نفس پیش آمده، از تدبیر آن عضو منصرف می‌شود. عرایضی در کتاب «ده نکته در معرفت نفس» و کتاب «خویشتن پنهان» که هر دو کتاب روی سایت هست؛ شده است. موفق باشید

37040

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

استاد عزیز با سلام و عرض ارادت: من سوالی خدمتتون پرسیدم اما متوجه جوانب پاسخ شما نشدم. اگه ممکنه کمی بیشتر باز کنید. سوال من این بود: در روایت داریم. قیامت هم اکنون حاضر و موجود است و بقول معصوم (ع) هرکه غیر این را بداند از ما نیست. اما در کتاب برهان تا عرفان در بخشی شما می‌فرمایید: وقتي جهان مادي از مادّه بودن خارج شد و به فعليّت رسيد و نوراني گشت، ديگر آن جهان از نظر درجة وجودي، وجودي است برتر كه نقص‌هاي عالم مادّه در آن نيست و اين همان قيامتِ عالم مادّه است. طبق بحث حركت جوهري، هم اكنون جهان دارد قيامت مي‌شود. متن پاسخ شما: عالم ماده در درون و در ذات خود دارد قیامت می‌شود و به مرتبه‌ای از «وجود» می‌رسد که آن مرتبه، اکنون هست زیرا حرکت بدون غایتِ مفقود ممکن نیست من متوجه پاسخ شما نشدم، قیامت درجه شدیدتری نسبت به عالم برزخ و ماده است و قیامت هم اکنون حاضر است. اگر حاضر است پس چگونه شما می‌فرمایید: جهان دارد قيامت مي‌شود. اگر هم جهان مادی دارد با حرکت جوهری به قیامت مبدل می‌شود ، پس یا قیامت فعلا بالقوه است (که این برای عالم شدیدتر معنی ندارد) یا اصلا وجود ندارد. متاسفانه ذهن امثال من مادی زده است و کمی تصور این ساختار سخت است. ممنون میشم توضیح بفرمایید.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: عرض شد عالم ماده هنوز به آن مرتبه از وجود نرسیده است، نه آن‌که آن مرتبه از وجود در مقام خود حاضر نباشد. مانند جوانی برای کودک، که آن کودک هنوز در نسبت به خود به آن مرحله نرسیده؛ ولی جوانی در جایگاه خود حاضر است. موفق باشید

36959

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام: چه حالی پیدا کردم. هردم، این من این خود را می‌بینم و میابم در بدِ بد بد چنگال، ماسه های فرو کش، اندر سایه مطلق و همیشگی ام، او به من دروغ می‌گوید. میگه قفس دلبازه و پرواز دلگیره... من چه گناه کرده که هست حال خوشش را هم از من دریغ کرده. جوانم و به زندان افتاده ام، همه ی آب ها از آسیاب افتاده اند و انگار که هیچ و هیچ. خطاب من به قول حاج قاسم « پیر خوشنام» : ای تکیه و پناه. زیبا ترین لحضه. پر عصمت و پر شکوه. تنهایی و خلوت من. وای دلم تنگ شد برای این کلیپ های حاج قاسم و آقا مصطفی و حاج همت؛ آوینی برایم حرف ها دارد اما چه حیف که شب است و توفیق ما هم در شب هاست است و به روز نکشیده به خواب میرم. او امشب گفت از من بپرسید که من راه های آسمان را از طرق زمین آشنا ترم. مثل این که بوی یک طوفانی عظیم میاد، این چند وقت اینقدر مست بودم و حواسم نیست بود، اگر هست هم بود برای من نبود. کجا رفت اون عشق، چرا هردم داره از اون عشق کاهیده تر میشه، خود هم باورش نمیشد عاشقی را و الان باورش شده و نیست یادی. دلم پرواز میخواد، دلم همراز میخواد. (گر چه ما بندگان پادشهیم / پادشاهان ملک صبحگهیم . گنج در آستین و کیسه تهی / جام گیتی نما و خاک رهیم. هوشیار حضور و مست غرور / بحر توحید و غرقه گنهیم. شاهد بخت چون کرشمه کند / ماش آیینه رخ چو مهیم. شاه بیدار بخت را هر شب / ما نگهبان افسر و کلهیم. گو غنیمت شمار صحبت ما / که تو در خواب و ما به دیده گهیم. شاه منصور واقف است که ما / روی همت به هر کجا که نهیم. دشمنان را ز خون کفن سازیم / دوستان را قبای فتح دهیم. رنگ تزویر پیش ما نبود / شیر سرخیم و افعی سیهیم. وام حافظ بگو که بازدهند / کرده‌ای اعتراف و ما گوهیم.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: پس باز باید در بودنِ خود با همه تنگی ها به شدنی فکر کرد که نویسنده محترم سؤال شماره 36951 با ما در میان گذارده‌اند. ایشان آنچنان حرف را تمام کرده‌اند که جایی برای آن‌که بنده چیزی بگویم، نمانده. موفق باشید

36863

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام علیکم: وقتتون بخیر. منظور از تقوا چیست که هدایت قرآن شامل حال متقین می‌شود؟ از این لحاظ می‌پرسم که عرب جاهلی تقوایی که ما می‌شناسیم نداشت و با قرآن هدایت شد و عالمش عوض شد.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بنا به گفته علامه طباطبایی از یک طرف، تقوای اولیه داریم به حکم آن‌که فرمود: «ذالک الکتاب لا ریب فیه هدی للمتقین». این مرحله از تقوا به همین اندازه است که اگر انسان در مواجهه با حق قرار گرفت، مقابله نمی‌کند. ولی از طرف دیگر، تقوای دیگر همان است که در موردش می‌فرماید مثلاً اگر روزه بدارید، «لعلّکم تتقون». که این تقوا حضور در توحید نابی است که در دل قبول شریعت و انجام اعمال عبادی پیش می‌آید. موفق باشید

36765

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

مردم حق دارند ما را بیگانه بخوانند چرا که اولین واقعیت را نپذیرفتیم که همه در خلقت با یگدیگر برابریم. چه کسی گفته من گنه کار نیستم؟! پس چه جای برتری جویی بر دیگری. کدام اخلاق من بدنبال عشق می گردم عشقی جاری بِینمان.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! مردم را نسبت به وجه انسانی‌شان باید محترم شمرد. می‌ماند جریانی که انکار حقیقت می‌کند که در آن صورت به آن جریان، اعلام می‌کنیم «لکم دینکم ولی الدین». و البته این جریان که بدون هیچ خصومتی که بخواهیم با آن داشته باشیم، جایگاه خود را نسبت به آن جریان تعیین می‌کنیم، غیر از جریانی است که به ما فرموده‌اند: «يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لا تَتَّخِذُوا عَدُوِّي وَ عَدُوَّكُمْ». موفق باشید 

36764

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام و عرض ادب: استاد در برهان حرکت جوهری فرمودند که حرکت در جوهر عالم ماده است. سوال بنده این است که اگر حرکت در جوهر عالم ماده است نمی‌توان تصور کرد که عالم ماده حرکت نکند. اما من می‌توانم تصور کنم. این یعنی در فهم حرکت جوهری دچار مشکل شده ام؟ کجاش رو اشتباه فهمیدم؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: عالم ماده در ذات خود از طریق تجلیات الهی از مابالقوه‌هایش به سوی فعلیت‌یافتنِ آن قوه‌ها در حرکت است و این معنی «حرکت جوهری» و ذاتی است. موفق باشید

36763

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

رای دادن در نظام اسلامی یعنی حاضر کردن خود در میدانی که اصلا جمهوری است و مال مردم است حال اگر سیاسی بازی یا خطاها و خطرهای دیگر مثل حذف مردمِ آزادهِ حاضر در اداره مملکت در میان باشد، تنها با رای دادنی از این نوع حضور زنده می توان جمهوری اسلامی ایران را معنا کرد تا رای ما ازین پس بهترین تاثیرها را در اداره اموراتمان بگذارد.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همین‌طور است . بخصوص که ما با رأی دادن خود در تاریخی که با انقلاب اسلامی آغاز شده قرار می‌گیریم و با به خودآمدنِ تاریخی، از نیست‌انگاری و سرگردانی و بی‌جهتی فاصله خواهیم گرفت. موفق باشید

36730

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام علیکم: استاد زمانه، زمانه ای است که گویا مردمان به زندگی بدون امام زمان عجل الله تعالی فرجه عادت کرده اند و به زندگی عادی مشغولند و بالتبع متوجه واقعه ضد استکباری و ضد طاغوتی انقلاب اسلامی به عنوان حرکت در جهت مهدوی شدن دنیا نیستند، در این زمانه همانگونه که از حضرتعالی فراگرفته ایم چنانچه بخواهیم یک مسلمان روزمره نباشیم می‌بایست در چهارچوب تفکر انقلاب اسلامی زیست کنیم، شخصا دغدغه بنای زندگی در این چهارچوب را دارم ولی این رنج را هم دارم که انگار قابلیت مفید بودن و خدمت در این دستگاه برایم مهیا نیست، همون زندگی عادی که عموم مردم دارند را بنده هم طی می‌کنم به غیر از اینکه متوجه این مفاهیم و خودآگاهی هستم، ولی زمینه ای برای به فعلیت رسوندن این خودآگاهی نیافته ام و این عذاب آور است که نتوانم در راستای این مسوولیت تاریخی قدمی عملی بردارم.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همین‌که انسان متوجه حضور تاریخی و افقی که در این حضور توحیدی در پیش است، باشد؛ به گفته جناب عطّار: «خودْ راه بگویدت که چون باید کرد». زیرا این حضور همان در راه‌بودن است. موفق باشید

36704

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

با سلام و احترام: این عبارت که شب عاشورا، از زبان یارام امام حسین (ع) گفته شده اگر هزاران بار بمیرم و زنده شوم باز هم در کنار شما می‌جنگم. فردی که هیچوقت مردن و زنده شدن را تجربه نکرده، با چه درکی و چه منطقی این کلام را عنوان می‌کند؟ این مردن یا زنده شدن چه معنایی دارد؟ یک مساله دیگر، آیا می‌توان گفت، با توجه به روانشناسی و جایگاهی که برای زن و مرد بیان می‌شود، بگوییم مرد مظهر ولایت ظاهری است و زن مظهر ولایت باطنی در خانواده یا جامعه هست؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. به هر حال در آن جمله، مقصد و سخن در آن بوده که آنان به راحتی آماده شهادت ذیل حضور نسبت به دفاع از حضرت امام حسین‌ «علیه‌السلام» بوده‌اند. ۲. به نظر بنده نکته خوبی است. موفق باشید

36622
متن پرسش

رهگذر! ای رهگذر! ای رهگذر! می شنوم، می شنوم، دور دور همهمه تق تقِ پای تو را، گر تو نمی‌دانی جای مرا، در ته این چاهم و با اژدها، راه سوی من کن و دستم بگیر، می شنوی گر که صدای مرا.
 

 

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! این ناله بشر جدید است که به قله‌ها نظر داشت ولی گرفتار سیطره کمیّت و روح سکولاریته شد، با اینهمه در انتظار افقی است که در صحنه غزه در روبه‌روی بشر قرار گرفته تا وجدان خود را بازیابد. صحنه‌هایی که حکایت بشری است که از همه ابعاد انسانی‌اش سقوط کرده، و حکایت بشری که بنا دارد در نهایی‌ترین حضور، خود را تجربه کند. و این نیاز به قلمی دارد که بتواند آن صحنه‌ها را گزارش دهد. «ای کاش قلمی به فریاد این صحنه برسد.» در نگاه فلسفه به انسان، انسانْ حیوان ناطق است و همه انسان‌ها در چنین تعریفی جای می‌گیرند. در حالی‌که در این نگاه از «رازگونگیِ» انسان‌ها غفلت می‌شود، امری که ما در عزم مردم غزه می‌توانیم «فهم» کنیم. موفق باشید    

36569

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام استاد: برای در خواست زیبایی اخروی ضمن رعایت تقوا و تهذیب نفس. کدام اسما الهیی را تکرار کنیم؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: نمی دانم. آنچه هست از ذکر شریف «لا اله الا الله» و تسبیحات اربعه و صلوات، تا می توانید نباید غافل شویم. البته با حضور قلب. موفق باشید

36405

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

باسمه تعالی. استاد طاهرزاده سلام علیکم: احتراما بعرض می‌رسانم که در جلسه دوشنبه در مورد اشتباهات مردم و اقوام که مردم عادی هستند و دشمن اسلام نیستند فرمودید که باید ببخشیم و حق نداریم اگر اقوام ما را عصبانی کردند قطع رحم کنیم. حال سوال بنده اینست که حضرت امام صادق علیه السلام با شخصی بیست سال دوست بودند و وقتی دوست امام از روی جهالت به غلامش نسبت عدم حلال زاده گی داد امام ایشان را طرد فرمودند دوست امام هم که دشمن اسلام نبود. لطفا توضیح بفرمائید. قبلا از بذل عنایت شما کمال تشکر و قدردانی را بعمل می‌آورم.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: هرچه هست باید آن حرکت امام صادق «علیه‌السلام» را با فرازی که از سخن حضرت کاظم «علیه‌السلام» به میان آمد مبنی بر آبروی مردم و عدم غضب به آن‌ها، جمع کنیم. شاید کار آن فرد، آن اندازه منفی بوده که امید اصلاح در او نمی‌دیدند. ولی به هر حال از آیه ۸ سوره ممتحنه نباید غفلت کرد از آن جهت که به ما توصیه شده به افرادی که با ما دشمنی نکرده‌اند بدون این‌که لازم است مسلمان باشند؛ نیکی نمایید. موفق باشید

36342
متن پرسش

بسم رب القدس. عرض سلام خدمت استاد عزیز: بنده سوالی داشتم و می‌خواستم بپرسم این وضعیتی که تشریح می‌کنم آیا می‌تونه گامی به همون حضور تاریخی و تلالو وجدان بشری انسان در سایه ی تعالیم بس حقیقی اسلام و ظهور حضرت ولی عصر (ع) باشه؟! بنده در مسیر سیر و سلوک ثابت قدم بودم تا اینکه اتفاقی پیش اومد و از حقیقت وجود خودم بسیار فاصله گرفتم به طرزی که جز پوچی چیزی نداشتم اما با به وجود آمدن مسئله ی فلسطین من به یک باره تمام آنچه از دست داده بودم بلکه حتی هزاران برابر بهتر و بیشتر از اون رو در مقاومت مردم مظلوم اما مقتدر فلسطین و رزمندگان القسام دیدم. این روز ها به عینه می‌بینم که هر آنچه به عنوان یک انسان به دنبال اون بودم رو در فلسطین پیدا کردم از نماز گرفته تا فلسفه ظهور، از خدا گرفته تا حضور اون در زندگی، همه و همه برای من در فلسطین تلالو پیدا کرده و امروز دین من فلسطین و مذهب من غزه است و هر روز صبح به رزمندگان مقاومت قسّام اقتدا می‌کنم. من آینده ای جز کار برای فلسطین و آزادی قدس نمی بینم. من خدا و اسلام و حضور تاریخی و وجدان و خلاصه و هرآنچه یک انسان باید ببینه رو در فلسطین دیدم.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: چه خوب متوجه حضور تاریخی اسلام در صحنه‌های مقابله حق با باطل شده‌‌اید. آری! باید به اسلام نظر کرد که بنا بر آن است در این زمانه جهان دیگری در مقابل ما بگشاید و خداوند را در این صحنه‌های تاریخی که در آینه غزه به ظهور آمده؛ بیابیم. و به گفته جناب سید حسن نصرالله ما به اسلام عزیز ایمان بیشتری بیاوریم و به گفته رهبر معظم انقلاب: «قضایای روزهای اخیر فلسطین به‌ویژه بمباران‌ها و شهادت زنان و کودکان و مردان، دل انسان را مجروح می‌کند اما بخش دیگری از این قضایا نشان دهنده قدرت باور نکردنی اسلام در فلسطین است و با لطف و عنایت خداوند متعال این حرکتی که در فلسطین آغاز شده است، به پیش خواهد رفت و منجر به پیروزی کامل فلسطینی‌ها خواهد شد.» آری! بحث در «قدرت باور نکردنی اسلام در فلسطین است». در این رابطه نیز جناب حجت‌الاسلام مهدی ا‌فزار نکاتی را فرموده‌اند تا ما با خدایی که خدای امروز و فردای ما می‌باشد، بیشتر و بیشتر مأنوس باشیم. https://eitaa.com/matalebevijeh/15245 موفق باشید     

36332

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام و عرض ادب و احترام: بنده از حضرت استاد درخواست دارم کلیپ مربوط به سوال ۳۵۸۲۸ را گوش بدهند و مجدد بررسی فرمایند به نظر می‌رسد لااقل بعضی سخنان مطرح شده در این کلیپ صحیح نیست و تایید کلی آن از طرف استاد جای تعجب داشت.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: عنایت داشته باشید که بنده نخواستم آن سخنان را تأیید کنم؛ بلکه در جواب در حاشیه آن سخنان، موضوعی مطرح شد که می‌تواند ان شاءالله به مخاطب کمک کند. موفق باشید

36296

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام استاد: در خصوص رد متافیزیک و اساسا اینکه مشکل ما با آن چیست، منابعی از کتب خودتان یا سخنرانی ها یا هر مطلب دیگر بفرمایید تا مطالعه شود. ممنون می‌شوم اینجا هم توضیح مختصری بفرمایید.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بحث ردّ متافیزیک، به نظر می آید در میان نیست، بحث در ناکافی بودن مفاهیم است جهت حضور هرچه بیشتر. عرایضی که در کتاب «آنگاه که فعالیتهای فرهنگی پوچ می شود» و یا در مباحث «عبور از نیست انگاری» به میان آمده؛ متذکر این امر هست که باید برای ادامه دینداری بر ساحت حضور نیز تأکید کرد. هایدگر نیز در کتاب «هستی و زمان» با توجه به دغدغه هایی که نسبت به خدا دارد، بر همین نکته تأکید دارد، امری که آقای دکتر رضا داوری نیز در آثار خود بعضاً پیش آورده اند. موفق باشید

36280

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام استاد وقتتون بخیر: ببخشید من یسری کارای مستحبی انجام میدم اما ته دلم راضی نیستم احساس می‌کنم در درگاه خدا قبول نیست. هم دوست دارم انجامشون بدم هم امید ندارم قبول باشه، مخصوصا اینکه یک خواسته دنیایی هم دارم البته یک سری اعمالم برای حاجت دنیاییم هست اصلا کلافم. ممنون میشم کمکم کنید از سردرگمی دربیام.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به عمیق‌کردن معارف توحیدی خود فکر کنید. زیرا همان‌طور که در روایات ما متذکر می‌شوند، اعمال ما به اندازه عمق معرفت توحیدی ما مورد قبول است و جان ما را روشن می‌کند. در این مورد پیشنهاد می شود به مباحث «معرفت نفس» رجوع شود. موفق باشید

36205

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام استاد: خسته نباشید. یه سوالی ذهن من رو خیلی درگیر کرده. این عالمی که میگن پس از مرگ، در آن عالم هر کسی میٰ‌تواند بدن خود را خلق کند و هر وقت و هر زمان که خواست به شکلی باشد چه عالمیست؟ و چطور و با چه اعمالی می‌توان به آن مقامات و عالم دست پیدا کرد؟ واقعا این یکی از آرزوهای من است. میخام بهش برسم. خواهش می‌کنم کتابی ذکری معرفی کنید. لطفا بنده را راهنمایی بفرمایید. مثلا گفتن ذکر یا خالق...

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! بدن انسان در قیامت به صورت اخلاق و افکار او ظهور می‌کند. به همین جهت در روایات داریم صورت بعضی از افراد در قیامت از خوک و میمون زشت‌تر است، به جهت افکار فاسد و اخلاق رذیله‌ای که در دنیا داشتند. کتاب «معرفتِ نفس و حشر» که روی سایت هست در این مورد نکاتی را به میان آورده. موفق باشید

35940

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام استاد بزرگوار: مدتی با سایت سخنرانی شما آشنا شده ام و بسیار برایم مفید و تاثیر گذار بود اما نمی‌دانم سیر مطالعاتی ام را از کدام مبحث شروع کنم لطفاً مرا راهنمایی بفرمایید.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به هر حال پس از مباحث معرفت نفسی مثل «ده نکته در معرفت نفس» اگر باز آمادگی داشتید و بحث کتاب «خویشتن پنهان» را ادامه دادید، خوب است به سراغ «برهان صدیقین» و شرح صوتی آن بروید. و البته در کنار این مباحث از مباحث قرآنی غفلت نفرمایید تا ان شاءالله گذارتان به کتاب «معاد، جدّی‌ترین زندگی» بیفتد با شرح صوتی آن. موفق باشید

نمایش چاپی