بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان
آرشیو پرسش و پاسخ ها
تعداد نمایش
شماره پرسش:
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
37983

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام و رحمت خدا قوت از محضر استاد، سوالی دارم: روح جن تا چه میزان توان درک و تحلیل دارد؟ مثلا ضمیرناخودآگاهی که در انسان هست را هم داراست؟ و تا چه میزان کلمات انسانها را درک می‌کند؟ و اینکه می‌خواهیم بررسی کنیم که تفاوت و توان روح جن در قیاس با انسان چطوره. دلیل این سوال، یک پژوهش علمی هست که ایده‌اش از کلام الله مجید گرفته شده. مثل کارهای خارق العاده جنیان در سپاه حضرت سلیمان (تخت بلقیس، ساخت ساختمانها و...)، استراق سمع‌های آسمانی و تعقیب با شهاب ثاقب، درک قرآن (شنیدن سوره جن) مخاطب قرارگرفتن در کلام الهی (سوره الرحمن و...) اگر پاسخ استاد بزرگوار، به این اشاره کند که بله حواس و درک جن مانند انسان است، سوال بعد پیش می آید که نقطه اصلی تحقیقات ماست: آیا جنیان، متوجه نواهایی مثل ریورسینگ هم می‌شوند؟ یعنی پیچش نواها را می‌فهمند؟ چیزی که فقط روی ضمائر اثر می‌گذارد. سپاس بی کران

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در این مورد خوب است به کتاب «جایگاه جن و شیطان و جادوگر» که روی سایت هست رجوع بفرمایید. موفق باشید

37892

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام: ای کاش استاد طاهرزاده در برابر فشارها مقاومت می‌نمودند و واردبازی دوسرباخت حمایت از آقای جلیلی نمی‌شدند. نه دولت آقای رئیسی آنگونه بود که ایشان از آن می‌گویند و نه جلیلی اینگونه است که از وی حمایت می‌کنند. جلیلی اگر قدرت بگیرد قطعا و قطعا مانند احمدی نژاد به انحراف کشانده خواهد شد. استاد عزیز با تمام احترامی که برایتان قائلم، خواهشمندم از این حمایت دست بردارید. چه جلیلی انتخاب بشود و چه نشود، در هر دو حالت این شخص ذات درونی خود را نشان خواهد داد. بنده این را نوشتم تا ثبت شود و ان شاءالله خواهید دید که اشتباه نکرده ام. بنده احمدی نژاد را هم می‌دانستم به چنین سرنوشتی دچار می‌شود جلیلی هم سرنوشتی اسفبارتر از احمدی نژاد خواهد داشت.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: با توجه به اطلاعاتی که از شخصیت آقای جلیلی داشتم ماورای مسئله انتخابات، شخصیت ایشان را شخصیت حضور انقلاب در جهان سیاست می‌دانم. موفق باشید

37727

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام و احترام خدمت شما: سوالی که از انسان عزیزی چون شما دارم این است که: آیا صحیح است که می گویند خدا با زبان نشانه ها با ما صحبت می کند؟ ‌و اگر آری، از کجا تشخیص دهیم که این اتفاق همان نشانه و حرف خدا با ماست؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: جان انسان در همان عهد قبل از خلقت عالم که او به ما خطاب فرمود و گفت: «الست بربکم» همه او را شناختیم و متوجه ربوبیت او شدیم و قصه همه آن شد که در خطاب به او خواهیم گفت: «به هر رنگی که ‌خواهی جامه می‌پوش / که من آن قد رعنا می‌شناسم» و می‌یابیم هر صحنه‌ای از صحنه‌ها، اشاره‌ای است به ربوبیت او وقتی خود را از طریق عبور از کثرات در آن عهد که همواره در نزد ما می‌باشد، حاضر نماییم. موفق باشید

37672
متن پرسش

دم دمای صبح بود آفتاب خیلی افقی و مماس به زمین تابیده و زمین را طلایی کرده‌بود، وسط این دشت طلایی یک جمعیت سیاه‌پوش سحرخیز به یک سمت حرکت می‌کنند از مزار امام به سمت دانشگاه! چه آغاز و فرجام زیبایی ظاهرش به سمت ایستگاه مترو بود، باطنش اما به سمت منزل بعدی انقلاب، چشمهای خسته و خواب زده و چند روز اشک ریخته که در بهت فتح جدید انقلاب بودند. آنقدر در بحبوحه حادثه‌ها هستیم که روایت کردن آنچه بر ما و زمانه ما می‌گذرد بسی سنگین و دشوار است، هر انسانی در آن جمعیت برای یافتن خودش، به آن اقیانوس پیوسته بود، گویی قطره‌هایی باشیم که بی‌اقیانوس تبخیر می‌شویم و در گداختن بی‌معنایی گم می‌شویم اما در دل آن جمعیت ما خود را پیدا کردیم سالها مجاهدت مردانی که هرگز همه ابعاد شخصیت‌شان بر ما آشکار نشد، خون حیاتی تازه در ما دمید، ۸ نفر شهید شده بودند اما میلیونها نفر بدون آنکه برایشان مهم باشد که چرا رنج این راه را به جان می‌خرند، چرا در این ازدحام خود را گم می‌کنند آمده بودند تا در کنار هم دوباره خود را در جمعیتی هم عهد از نو بیابند از نو بشناسند و چشم جهانی نگران این جمعیت بود قبلا شنیده بودم که مجردات تزاحم ندارند، جسمهای ما در ازدحام بود و روح ما آنچنان کنار هم لطیف و سیال جا گرفته بود که دلت می‌خواست بدنت ذوب شود تا جای اطرافیانت را باز کنی. ما در میانه این بودن و نبودن مستی کنار نهرهای بهشت را چشیدیم ما در گرمای آفتاب ساعتها ایستادیم تا سه بار با امام و مقتدایمان شهادت دهیم «اللهم انا لانعلم منهم الا خیرا» و آن لحظه که همه با هم شهادت دادیم تمام تاریخ بشر را در ثانیه‌ای مرور کردیم از «انی اعلم ما لاتعلمون» که حضرت الله با ملائکه گفت تا «لایرون فیها شمسا و لا زمهریرا» گویی خدا از این صحنه اشک شوق می‌ریخت و باز به ملایکه می‌گفت «الم اقل لکم انی اعلم غیب السموات و الارض» و آن لحظه‌ای گویی آن غیب آسمانها و زمین در ناله بی‌ادعا و زلال چند میلیون انسان رخ نمود. ما بر مرده ها نماز نخواندیم ما «نفخت فیه من روحی» را باز گفتیم جمعیتی که هیچ نام و نشان از هم نمی‌شناسند چون آشنایانی دیرینه با هم یک نفس شدند و در روح انقلاب نفسی تازه دمیدند قوت نفس انقلاب مرده زنده می‌کند. امت مسیح را باذن رب این انقلاب زنده می‌کند. این نفسها تا آنسوی جهان می‌رود و کودکی در غزه و جوانی در اروپا حس حیات می‌کند تا کسی با ما نفس نکشد حال ما را نمی‌یابد. کدام شخصیت سیاسی در کجای جهان چنین محبوب بود؟ مگر عنوانهای قراردادی اجتماعی و سیاسی را چنان قوتی هست؟ آری ما جایی که درست به خاطر نداریم با هم عهدی بسته‌ایم و با واقعه‌ای به غایت غافلگیر کننده، دوباره عهد قدیم‌مان را به یاد آوردیم مسیر، پرازدحام و پررنج و طولانی بود اما چرا خوش گذشت؟! چرا با هرکه سخن می‌گفتی آشناست؟! گویی ما سالهاست حرف‌هایمان را زده‌ایم انگار ادامه حرفهای گذشته است! با هم اختلاف نداشتیم؟‌ چرا بود، حتما اختلاف هم بود قرآن در وصف منافقان می‌گوید «تحسبهم جمیعا و قلوبهم شتی» و امروز ما امت پیامبر را دیدیم که «تحسبهم شتی و قلوبهم واحدة» فریب دعواها و اشتباهات ما را نخور، ما درباره فلان برنامه دولت و بهمان طرح مجلس و روش امر به معروف فلان نهاد اختلاف داریم، حتی گاهی خودمان هم فریب این اختلافها را می‌خوریم اما صبح عید فطر که پشت سر آقا نماز می‌خوانیم، امروز که با همه گلایه‌ها از عملکرد دولت، چند میلیون نفر اشک ریختند و صادقانه سه بار زمزمه کردند، «اللهم انا لانعلم منهم الا خیرا» دیدیم که دلمان صاف نشد؛ صاف بود ما همه از یک خم ساغر نوشیده‌ایم ما همه مست یک شرابیم همه اهل یک میخانه‌ایم، یکی هفت خط دیگری جورکش، یکی صافی نوش و دیگری دُردکش

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! این است قصه حضور در تاریخی که با توحید آغاز می‌شود تا در دفع استکبار درون و بیرون، گام‌ها آغاز شود و به گفته جنابعالی آغازی باشد برای آغازی دیگر و حضور در بیکرانگی خود در عین درک بیکرانگی انسان‌هایی که حقیقتاً امت واحد و قلب‌های یگانه دارند. چه اندازه این یگانگی‌ها و این ایثارها زیباست و چه اندازه انسان، خود را در طلبِ حفظ این یگانگی‌ها حاضر است به آب و آتش بزند؛ چه در این سویِ جهان ایستاده باشد و چه در آن سوی عالم. تنها کسانی می توانند چنین یگانگی و چنین حیاتی را احساس کنند که از غارهای تنگ خودبینی و خودخواهی و خودرأیی عبور کرده باشند. موفق باشید  

37632
متن پرسش

با عرض سلام و تبریک و تسلیت. خدایا! سخت در حیرتم! به راستی این راه چه راهی است که برای ادامه آن اینچنین قربانی های بزرگی لازم است؟! و مگر موانع چه موانعی است که برای رفع و دفع آن اینچنین خون های پاکی لازم است؟! از همه عجیب تر و شگفت‌انگیزتر، شهادت و خون سیدالشهدای همه تاریخ حسین بن علی علیهماالسلام بود. اللهم زدنی تحيّراً! استاد دقت کردید هر بار که خطری بزرگ برای انقلاب پیش می آید خدا هم دست به کار می شود و بهترین بندگان خودش را قربانی می کند؟! استاد تازه کم‌کم داریم معنا و راز امیدواری به آینده قدسی انقلاب را که هرگز شکست در آن راهی ندارد و سال هاست جنابعالی از آن گزارش می دهید می فهمیم. بیچاره دشمنان این انقلاب که نمی دانند با چه حقیقت شگفت انگیزی مواجه هستند!

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! در رابطه با عظمت یک حرکت  همین بس که به آنچه بر دشمنان این حرکت می‌گذرد فکر کنیم که خداوند در توصیف حال و روز آن‌ها می‌فرماید: «ثم لا یموت فیها و لا یحیی». واقعاً کمی به احوالات دشمنان این حرکت فکر کرده‌ایم؟ این چه حالتی است که بر جبهه مقابل حرکت توحیدی انقلاب اسلامی پیش آمده که راحت‌ترین آن مرگ است و برایشان ممکن نیست. موفق باشید

37595

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام و وقت بخیر: پیرو سوال۳۷۵۹۳ ۱. بنده در ابتدای سوال نظر شخصی جنابعالی را پرسیدم و اظهار نظر جنابعالی برای روشن شدن اذهان مخاطبین و آحاد جامعه با توجه به اهمیت موضوع و تضاد آشکار آن با شعار سال جویا شدم.(درصورت تمایل نظر شخصیتان را بفرمایید) ۲. اگر اظهار نظر امثال شما برای شورای نگهبان مهم نباشد پس باید نتیجه گرفت که نظر آحاد مردم مومن هم برای شورای نگهبان مهم نمی‌باشد که البته بنده این مورد را قبول ندارم. التماس دعا

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به هر حال همانطور که عرض شد موضوع تعطیلی رسمی  در مورد روز شنبه با فرهنگ سنتی و تاریخی ما همراهی ندارد حال چگونه باید این موضوع را به میان آورد؛ همگان باید به نحوی تذکر خود را اظهار نماییم. موفق باشید

37575

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام: راه رهایی از نیست انگاری غیر از پذیرش این موضوع و امید به آینده چیست؟ آیا از راه مطالعه می‌توان از این نیست انگاری خارج شد!

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: مطالعه و نظر به «وجود»، آری. و این در کنار نسبتی که با انسانی همچون حضرت روح الله «رضوان‌الله‌تعالی‌علیه» شکل بگیرد، ممکن است. علاوه بر چند جلسه‌ای که تحت عنوان «نیست‌انگاری» بحث شد و روی سایت هست، می‌توانید به دو جلسه اخیر شرح سوره «اعلی» نیز نظری بیندازید. موفق باشید

37483

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام استاد عزیزو بزرگوار: تشکر از الطاف بسیار خالصانه ای که در اختیار عموم مردم تشنه اسلام و حقیقت دین قرار می‌دهید. روز معلم هم خدمتتان تبریک و تهنیت عرض می‌نمایم. بنده سال ۱۴۰۰ به صورت ناگهانی پدرم رو از دست دادم شوک بزرگی بود، چند ماه دیگر علامه حسن زاده آملی جانم از این دنیا پر کشیدند و به ملکوت پیوستند، با از دست دادن پدر یتیم از دنیا شدم وبا ازدست رفتن علامه یتیم روحانی و معنوی شدم چون خیلی بشدت به ایشان علاقه داشتم حتی جلسات مصباح الانس ایشان را گوش می‌کردم با اینکه سواد حوزوی ندادم و فقط خودم با مطالعه آثار عرفانِ عرفای بزرگ مثل امام و ابن عربی و... به شناختی رسیده ام، با اینکه رشته دانشگاهم کامپیوتر بود ولی علاقه بسیار عجیبی به الهیات و عرفان و عرفای بزرگ داشتم و نزدیک ۱۶ ساله که عمرم در این راه صرف می‌شود، به علامه حسن زاده هم خیلی علاقه داشتم. در همان اوقات، یک سحری در ظاهر خواب بودم اما حس می‌کردم بیدارم فقط چشم بسته بود، دیدم پدرم را در همون امامزاده ای که دفن بودند، ایشان زنده و سرحال بودند آمدند نزد من و مقداری میوه توت به من دادند و رفتند، بعد درختی را دیدم کنده شده به آسمان پرواز می‌کند و در آسمان علامه حسن زاده آملی را دیدم که با عصایشان ایستاده بنده را نظاره می‌کنند درین لحظه با صدای الله اکبر اذان چشمانم باز شد. لطفا بفرمایید آیا می‌توان امیدوار بود که علامه گرامی به بنده عنایتی دارند که من ایشان را دیدم؟ چگونه بتوانم از محضر روحانی ایشان استفاده بنمایم؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: چرا که نه! آیا حضور آن پدر، ادامه خودِ شما نیست؟ با حیاتی آنچنان زیبا و با میوه‌هایی که حکایت شوق ایمانی است و رفع حجابی که منجر به انس بیشتر با صفای آن علامه ذوالفنونِ عزیز یعنی او که به گفته خود «حسن» بود و چه اندازه خدا او را «احسن» کرد. موفق باشید 

37408

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام استاد: طلبه درس خارج هستم. خسته ام از بی خاصیتی، هم برای خودم هم در نسبت با دیگران. انگار خیلی چیزها رو میدونم ولی نمیدونم به ظاهر دراز اطلاعاتم ولی خالی از معرفت، نمیتونم با امامم ارتباط برقرار کنم، انحرافات جوون ها رو هم می‌بینم و نمیتونم کاری کنم. بعضی وقتا میگم کاش می‌مردم و از این بلاتکلیفی راحت می‌شدم از طرفی هم دلم برای همسر خوب و بچه هام می‌سوزه که گرفتار من شدند معمم هستم و علاقه مند به طلبگی و لباس روحانیت ولی کارم فقط شده هر روز مسجد رفتن برای یکسری پیرمرد و پیرزن و برگشتن خونه بدون ثمری. بعضی وقتها انگار می‌خوام از درون متلاشی بشم وقتی می‌بینم خدا این همه نعمت و آرامش بهم داده ولی من هیچ کاری براش نمی‌کنم سرگردونم، نه میدونم چیکار کنم نه از کجا شروع کنم انگار که هیچ اراده‌ای ندارم خسته ام خسته. تو چاه عمیقی گرفتارم که هر علمی باعث فرو رفتن بیشترم میشه. شدیداً کمک لازمم. استاد همیشه حسرت انسان های موفق رو می‌خورم ولی من نه اهل دنیا شدم که تو دنیا چیزی داشته باشم نه اهل آخرت «خسرالدنیا والاخره»

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: اولاً: همین اقامه نماز جماعت و رونق‌داشتن آن در آن محل، و انس با مردم به عنوان روحانی محل، و سایه‌ای که روحانی محل در محل دارد را؛ نباید ساده گرفت. بخصوص اگر به بهانه‌هایی خردسالان و جوانان را بتوانید با روحانی محل آشنا کنید که نسبت به روحانیت، ذهنیت خوبی داشته باشند، چه خوب است. ثانیاً: بالاخره فضای مجازی در این زمان، میدان خوبی است تا متذکر نکات معنوی که نیاز مردم است باشید. ثالثاً: عمق‌بخشیدن به معارف الهی بخصوص معارف قرآنی از طریق تفسیری مانند «المیزان» زمینه می‌باشد تا رجوع مردم به شما جهت استفاده بیشتر فراهم شود. موفق باشید

37369

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام علیکم و رحمت الله: ۱. آیا با روحیه ای که حضرت امام داشتند_ جدای از مقدرات الهی _ امکان ادامه انقلاب وجود داشت و یا نه! این حضرت آقاست که همزمان با زمان وجود یافته اند و این کشتی را ناخدایی می‌کنند؟ ۲.آیا دعایی که در حق دیگران داریم‌ از آن‌جهت که سعه وجودی دیگران را نمی‌شناسیم. اگر دعای مد نظر ما برای فرد محقق شود، آیا نوعی محدودیت برای طرف نیست؟ ۳. بعد از طی کردن بحث هایی از معرفت نفس چرایی چینش سیر مطالعاتی چیست؟ به نظرم برای خودم بهتر است که با مباحث انقلاب اسلامی شروع کنم و بعد مباحث دیگر. از آن‌جهت که با مباحث انقلاب اسلامی در حضور و هویتی خواهم بود که با عزم و اراده و جدیت مرا برای شدن های بسیاری آماده می‌کند. صحیح است و یا نه؟ پیشنیازی می‌خواهد؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. همچنان‌که رهبر معظم انقلاب کراراً فرموده‌اند آغاز این راه توسط حضرت امام گشوده شد و همه تلاش رهبری آن است که ابعاد بالقوه این راه را در مواجهه آنچه که پیش می‌آید به فعلیت برسانند. ۲. دعای ما برای افراد ذیل رحمت الهی اجابت می‌شود و خداوند آن‌طور که مصلحت افراد است، محقق می‌کند. ۳. کار خوبی است ولی در هر حال انس با قرآن مهم است. موفق باشید

37283

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

با عرض سلام! الان الحمدلله من دو پسر دارم. الان آنها شغل می‌خواهند. کار می‌خواهند. زندگی می‌خواهند. اما متاسفانه شرایط اقتصادی جامعه به گونه‌ای است که امیدی برای آینده آنها نیست. آنها نا امید هستند. از دین و مملکت و کارگزاران آن و خدا و... بدبین شده اند. به نظر شما چکار باید کرد؟ با تشکر!

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: مسلماً در جهانی که جهان خداوند است راه‌ها به کلی برای ادامه حیات بسته نیست. اگر با توکل به خداوند جلو برویم مانند دیگر انسان‌ها، راه‌های زندگی گشوده می‌شود. عرایضی در این رابطه در کتاب «جایگاه رزق در هستی » که روی سایت هست، شده. می‌توانید به آنجا رجوع فرمایید. موفق باشید 

37104

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

با سلام خدمت استاد گرامی: اگر لطف بفرمایید تفسیر انفسی «فرش مرفوعه» و «متکئین علی فرش» را بفرمایید.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بحث آن مفصل است و عرایضی در این مورد در شرح سوره «الرّحمن» شده است. عمده آن است که متوجه باشیم حیات توحیدی ما، حضوری را در جهان ابدی‌مان برای ما شکل می‌دهد که آن حضور، صورتی بس متعالی را در بنیان خود دارد. موفق باشید

37097

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

ما در خانه دل یاریم یا او در خانه دل ماست؟ گفت: از چه می‌پرسی که هر دو در بی‌خانمانیمان سرگشته‌ایم! خوش آن روزی که همه‌ی علامت‌های سوال به علامت تعجب مبدل می‌شوند! وقتی در تو متحیّرم سوال «متی احار فیک یا مولای» من بی‌جواب خواهد ماند! می‌بینم که می‌گویی: نمی‌گویم ولی ببین: همیشه! حتی آن زمان که وجودت را در آغوش می‌کشم و غرق در جاودانگی عطر بهاری‌ات می‌شوم، بویی از هویت بهارآفرینی‌ات نخواهم برد. بگذار اینبار با تارهای صوتی حنجره‌ام بجای مرتعش کردنشان برای ایجاد سوالات وهمی، سه‌تار بزنم ستاری‌ات را! ای پیداترین مستور در میان سطور جان من! وقتی یکپارچه در آغوشم می‌کشی، آوارگیم را زیر قبای ستاریت گم می‌کنم. مولای دلتنگی‌ها این زیست شاعرانه را از من نگیر! قلوب پاک شما مجمع مشیّت‌ها / وجود جامعتان ماورای نیّت‌ها / میان جامعه هستی، شبیه نوری تو / میان کوچه و بازارِ جامعیّت‌ها / سیاهی دل ما را جمال می‌بینید / شبیه عمّه صبورید در اذیّت‌ها / مودّت تو که نزیک‌تر به من ز منی / وصیّتی است ورای همه وصیّت‌ها / هر آنکه آینه شد لا یمسّه نشنید / که ذات آینه پاک است از منیّت‌ها

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همین‌طور است که می‌فرمایید. در این‌جا است که انسان‌ها زشتیِ «فخر» بر دیگران را احساس می‌کنند و به یگانگی نسبت به انسانیت دیگران پی می‌برند. مثل یگانگی که آقای آرون بوشنل نسبت به مردم غزه احساس کرد و طاقت ماندن نسبت به آنهمه ظلمی که به آن‌ها از طرف کشورش می‌شد، نداشت. خود را آتش زد تا به همه خودبین‌ها و فخر و استکبار، آتش بزند. موفق باشید 

37069

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام علیکم حاج آقا: جناب مولانا در جایی می فرمایند: «رحمتم موقوفِ آن خوش‌گریه‌هاست / چون گریست، از بحرِ رحمت موج خاست» ولی جناب حافظ می فرماید: « نگرفت در تو گریهٔ حافظ به هیچ رو/ حیران آن دلم که کم از سنگِ خاره نیست» بالاخره گریه در دل معشوق اثری دارد یا ندارد؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بستگی دارد به ساحتی که مدّ نظر است. جناب مولوی در آن شعر متذکر حضور بیشتر در ساحتی است که انسان باید در آن ساحت حاضر باشد که با گریه، آن حضور شدیدتر می شود و نظر جناب حافظ همچنان که در شرح غزل شماره ۱۳۱ عرض شد حضور در ایمانی برتر است که البته اینجا با اشک حل نمی شود بلکه با تغییر ساحت، موضوع پیش می‌آید. موفق باشید

37030

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

بسم الله الرحمن الرحیم سلام بر مهدی که عشقی بالاتر از آن نیافتم و اگر آنها می دانستند در قلب ما چه جایگاهی دارند و چگونه به آنها عشق میوزیدیم از شوق این عشق شهید میشدند زیرا دل ما مثل کعبه است و جایگاه خدا، مردمی که خدا اراده کرده در سیر توحیدی عالم در این تاریخ والاترین مردم بشوند در وسعت همه توحید تا در جاودانگی خود زندگی پی در پی داشته باشند این شعر در رسای آنهاست: کل عشق و محبت عالم در دلم جای گرفته و همه اش برای توست ،، تو برایم عزیز ترین آدمی که وجودم برایش است ،، این تویی که اگر همیشه جلوی چشمانم باشی باز هم به تو اشتیاق دارم ،، تو در قلب منی و نمی‌دانی چه بر من گذشته ،، و شب ها و سالهای زیادی را برایم به جا گذاشتی ،، با هر کلمه ای که به من گفتی فکر مرا درگیر خودت کردی ،، تو در قلب منی و نمی‌دانی با این شوق چه بر من گذشته... . اگر نمی‌ترسیدم سخنانی از عشق او به خودمان بگویم میگفتم اما فهم آن امروز امکان‌پذیر نیست چراکه اگر توحید خالص فهم نشود مُشرِک می‌کند زیرا دائما داریم به کمالی میرسیم که هنوز نیافته ایم تا بفهمیم ... .

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همان‌طور که عرض شد اگر متوجه باشیم آن حضرت نهایتِ انسانیت انسان‌ها هستند، انتظار ما در واقع نوعی حضور به حساب می‌آید. حضرت باقر«علیه‌السلام» می‌فرمایند: «مَا ضَرَّ مَنْ مَاتَ مُنْتظِراً لِاَمْرِنَا اَلاّ یَمُوتَ فِی وَسَطِ فُسْطاطِ الْمهدی و عَسْكَرِهِ» ضرر نكرده كسی كه در حال انتظارِ امر ما رحلت كرده، از این‌كه میان خیمه مهدی و لشكر او نمرده است. چون در طول زندگی، افق خود را در شرایط ظهور آن حضرت قرار داده است. همین‌که انسان ملاحظه می‌کند و می‌فهمد معنای حضور امام زمان«عجل‌الله‌تعالی‌فرجه» در این زمانه یعنی چه؛ خود به خود افق جانش روشن می‌شود که اگر به یک معنا آن حضرت با غیبت خود در دوردست‌ها می‌باشند ولی ما نسبت به آن حضرت و نسبت به وجود انسانیت آن حضرت بیگانه نیستیم. انسانِ معتقد به ظهور مهدی«عجل‌الله‌تعالی‌فرجه» به فردایی می‌اندیشد كه امروزش سختْ به آن مربوط است و در نتیجه، همین امروز در فرج است و ماورای سایه سیاه زمانه، زندگی می‌کند و زندگی خود را بزرگ‌تر از محدوده امروز تعیین کرده و با حضوری گسترده به زندگی ادامه می‌دهد. موفق باشید

36882

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام علیکم استاد گرامی: بنده از هیچکس جز دشمن اهل بیت بَدَم نماید همه ی اطرافیانم به عنوان فردی مهربان من را می شناسند ولی استاد من از یک فردی که تقریباً از نزدیکانم هم می‌باشد اصلا خوشم نمیاد هر کاری می‌کنم که دوستش داشته باشم نمی‌توانم ولی اصلا بی احترامی بٕهش نمی‌کنم وظیفه ام را نسبت به این فرد انجام میدم حتی شاید بیشتر از وظیفه ام هم به ایشان خدمت می‌کنم حالا سوال بنده این است که آیا من با دوست نداشتن ایشان مرتکب گناه می‌شوم؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر می‌آید که اگر رعایت اخلاق به خوبی انجام گیرد و تا آن‌جا که ممکن است بتوانیم کارهای آن افراد را توجیه کنیم، مشکلی پیش نیاید. به هر حال باید تلاش کرد محبت به افراد صاحب ایمان، در ما زنده بماند. https://eitaa.com/matalebevijeh/15853 موفق باشید

36860

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام: حواسم نبود چیکار کردم. در گمانم داشتم از سرزمین پاک عرفان حرف می‌زدم جز لاف چیزی نبود. (غرق کمال‏ / ‏‏ آنروز که عاشق جمالت گشتم‏ / ‏‏ دیوانۀ روی بی مثالت گشتم‏ / ‏‏دیدم نبود در دو جهٰان جُز تو کسی‏ / ‏‏بیخود شدم و غرق کمالت گشتم) من که نمی مونم میرم و فرار می‌کنم از دست هرچی گردابه هست هرجایی که نشه نفس کشید، برایش بیخود می‌شوم، خود می‌خواهم چه کار کنم؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! «آنقدر ای دل که توانی بکوش / گرچه بهشت‌اش نه به کوشش دهند» با این توصیفات، از تدبّر در قرآن نباید غفلت کرد. موفق باشید

36804

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام: سوالی در این مورد دارم که چرا شخصیت بزرگی همچون آقای دکتر رضا داوری اردکانی هیچگونه موضعی در مورد شهادت و شخصیت شهید سلیمانی (که مقام معظم رهبری از او به مکتب سلیمانی تعبیر می‌کند) ندارد؟ آیا ایشان مصلحتی را در نظر دارد؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به راحتی نمی‌توان در این مورد نظر داد. به نظر می‌آید ایشان احساس کرده‌اند کسی نیستند که از نظر اجتماعی بخواهند در این مورد اظهار نظر کنند. وگرنه تعلّق ایشان به انقلاب اسلامی کاملاً مشخص است. موفق باشید

36704

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

با سلام و احترام: این عبارت که شب عاشورا، از زبان یارام امام حسین (ع) گفته شده اگر هزاران بار بمیرم و زنده شوم باز هم در کنار شما می‌جنگم. فردی که هیچوقت مردن و زنده شدن را تجربه نکرده، با چه درکی و چه منطقی این کلام را عنوان می‌کند؟ این مردن یا زنده شدن چه معنایی دارد؟ یک مساله دیگر، آیا می‌توان گفت، با توجه به روانشناسی و جایگاهی که برای زن و مرد بیان می‌شود، بگوییم مرد مظهر ولایت ظاهری است و زن مظهر ولایت باطنی در خانواده یا جامعه هست؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. به هر حال در آن جمله، مقصد و سخن در آن بوده که آنان به راحتی آماده شهادت ذیل حضور نسبت به دفاع از حضرت امام حسین‌ «علیه‌السلام» بوده‌اند. ۲. به نظر بنده نکته خوبی است. موفق باشید

36333

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام استاد عزیز: چرا هر ادراک حسی قوامش به ادراک خیالی است ونقش ادراک خیالی در ادراک حسی چیست و اینکه چرا در رویای صادقه گاهی قسمتی از آن با واقعیت مطابقت ندارد؟ با تشکر

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به هر حال در هر ادراک حسی، خیالی در صحنه است حال یا آن صورت خیالی مطابق آن ادراک حسی است و یا توهّمات نیز در آن صورت خیالیه دخالت می‌‌کند. این‌جا است که رؤیای انسان از حالت صادقه بودن خارج می‌شود حتی در غیر خواب نیز بعضاً پیش‌فرض‌های ما موجب می‌شود تا واقعیت را آن‌طور که احساس کرده‌ایم، فهم نکنیم. موفق باشید

36265
متن پرسش

با عرض سلام و ادب: متنی نوشته بودم می‌خواستم نظر جنابعالی را بدانم: صبر و امید و داستان کدام اولویت دارد کدامین است که آدمی را دگر ها نیز دهد صبر و امید هر دو با هم اند اگر امیدی به ... نداشته باشی معلوم و عریان است سودای صبر داشتن کار آدمی را خراب می‌کند و از کوره در رفتن را بر قرار ترجیح خواهد داد و همانگونه اگر صبر نداشته باشی معلوم است هر امیدی سرانجامی جز ناامیدی ندارد نگاه دگر : شاید دچار بی امیدی شدیم بی امید نه ناامید ناامید آن است که خسته شده از امید داشتن مانند آنکس که به هر دری زده، نادم او را پس زده اند اما بی امید آن است که امید برایش مفهوم ندارد این را می‌توان در بزرگتر ها دید اما جوانان معمولا امید دارند خودم هم نمی‌فهمم درست این موضوع را اما شاید باید امید را و در پی آن صبر را در همان سومی جویا بود همان داستان همان قصه همان که با آن معنا پیدا می‌کنیم و حس می‌کنیم که در آن‌ جایی داریم و می‌توانیم معنا پیدا کنیم تا بتوانیم با آن داستان خودمان را ماندگار کنیم و حس بودن را به دیگران هدیه ورزیم داستان که داشته باشیم راهی و دری گویا که گشوده شده باشد هر چند کوچک و نامعلوم و تاریک باشد اما امید را زنده می‌کند و مگر امید آن نیست که باشی و شور و سعادت و تندرستی و اطمینان خاطر داشته باشی و مگر صبر برای همچین امیدی زیبا نیست و دلنشین و چه انتظاری زیبا تر از انتظار فهم عشق و مگر فهم عشق همان فهم بودن در زیر سایه حق تعالی نیست و مگر تمام اینها همان سومی (دا ستان) نیست پس بگرد تا بگردیم دور گردان تا شود پیدا داستان عشقمان

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به این فکر باشید که وقتی افقی از نور حقیقت در مقابل ما گشوده شد که حکایت از حضوری است پس‌فردایی؛ آزاد از تنگناهای امروزین، حال مائیم و آن حضور توحیدی نسبت به آینده‌ای که حتماً معنابخش است. در این‌جا است که «امید» طلوع می‌کند و ما را به صبر و انتظار می‌‌خواند و داستان، آری! داستان، تذکر به بودنی است که در آن بودن، نظر به تجربه‌ای می‌باشد که در افق توحیدی و حضور در امید و صبر، ره صدساله یک شبه طی شده است و این همان «احسن القصص» هر زمانه‌ای است. موفق باشید      

36197

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

با سلام: چند سال پیش در راهپیمایی چند خانم رو دیدم از بسیج دانشگاه ولی با پوشش چادر وآرایش کرده، خیلی ناراحت شدم. چرا باید این افراد با این نوع آرایش حضور پیدا کنند؟، در راه برگشت فردی رو دیدم با چادر ولی صورت مثل گریم شده سفید و آرایش وحشتناک دقیقا چهره شیطانی داشت و از روبرو میومد و خنده شیطانی داشت برق چشم و خنده هاش قلبم رو به درد آورد به خودم که اومدم فهمیدم این یک انسان نبود بلکه خود شیطان بود، تا چند وقت از به یاد آوردن اون صحنه وحشت داشتم، با اینکه زمان زیادی از این ماجرا میگذره، علت دیدن این صحنه ذهنم رو مشغول کرده، آیا من نباید اونجا ناراحت می‌شدم یا....

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در این موارد چیزی نمی‌دانم. موفق باشید

36094
متن پرسش

سلام علیکم: در ابتدای کتاب سه دیدار؛ آقای نادر ابراهیمی عبارتی را از امام نقل می‌کنند: ایران موجودی است الهی که بر بال فرشتگان نشسته است بسیار حرف بلندی است اما توضیح می‌خواهد، نظر شریفتان چیست؟ در رابطه با ایران است یا جمهوری اسلامی ایران؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! این ایران است که در این تاریخ، راهی است برای آن کسی که به دنبال راه می‌باشد و نمونه راه‌بودنِ ایران برای هرکس و هر جریان، رخدادی است که این روزها در غزه ملاحظه می‌کنید که چگونه بر خلاف همه معادلات عادی، چنین صحنه‌هایی به‌وجود می‌آید تا معلوم شود نماد همه تمدنِ سکولار غربی چگونه ضربه‌پذیر است تا به فردایی بیندیشیم که آن فردا، ادامه جهان مدرن نیست که البته بحث در این مورد مفصل است، باشد که فرصت گفتگو در این مورد پیش آید. موفق باشید    

35974

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

با سلام: الهی الهی به حق فاطمه ی زهرا سلام علیها و ناله های آن حضرت مسوولین بی کفایت و بی لیاقت که تنها به فکر خود و قدرت و منفعت خودشان هستند و مردم مومن و مسلمان ایران را به این روز سیاه انداختند در جلو چشمان ما خوار و ذلیل بشوند. اگر خدا واقعا وجود دارد و اینها با ناله و ضجه مظلوم اعتقاد دارند که بعید می‌دانم اعتقاد داشته باشند و یا اصلا اینا دروغه آدم جلو بچه و زنش خجالت میشکه با این اوضاع من نمی‌دانم این آقای خامنه ای واقعا به قیامت اعتقاد داره یا نه استاد عزیز؟ با تشکر

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: چه اندازه خوب است که از زاویه‌ای غیر از زاویه‌ای که دشمنان ما برای ما ترسیم می‌کنند خود را بنگریم. به نظر می‌آید نگاه آقای علی علیزاده که از بیرون ایران به صحنه‌ها می‌نگرد؛ واقع‌بینانه تر باشد.  https://eitaa.com/jedaaltv/1120 موفق باشید

35915

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام و احترام خدمت استاد بزرگوار: 🙏🏻 عذرخواهی می‌کنم اگر پرسش بنده زیاد جنبه همگانی نداره. بنده خانمی ۱۸ ساله و در شرف ورود به دانشگاه هستم. بعد از ورود به رشته علوم تجربی در اثر انس با آثار اساتیدی مثل شما و.. به این نتیجه رسیدم که فضایی که باید توش تنفس کنم فضای علوم انسانی و تربیت فرهنگی هست. و علنا روحیه فلسفی ای که دارم اقتضا می‌کنه تو جو علوم انسانی اسلامی باشم. با تحقیقاتی که کردم، حوزه خوب برای خانوما توی اصفهان پیدا نکردم، و ترجیح دادم تغییر رشته بدم به علوم معارف اسلامی. در حال حاضر برای ورود به دانشگاه به تردید افتادم که برای فرهنگیان و معلمی اقدام کنم یا رشته فلسفه و کلام اسلامی دانشگاه می‌تونه کمک بهتری بکنه تو هدفم. می‌خواستم ببینم نظر شما چیه؟ در این شرایط حوزه رو پیشنهاد می‌کنید یا معلمی یا خوندن رشته ای مثل فلسفه یا روانشناسی؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر می‌آید حضور در میدان معلمی در جوانب مختلف می‌تواند برای خودتان و دیگران مفید باشد. موفق باشید

نمایش چاپی