بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان
آرشیو پرسش و پاسخ ها
تعداد نمایش
شماره پرسش:
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
37702

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام خدا قوت استاد: استاد در شرح فص فاطمیه استاد معماریان فرمودند که نورانیت وحدت وجود در حضرت زهرا (س) است. میشه این رو کمی توضیح بدید.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بحث در این مورد بسیار مفصل‌تر از آن است که در سؤال و جواب بگنجد. موفق باشید

37671

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

با سلام و عرض ادب: ۱. فلسفه و حکمت خلقت انسان چیست؟ چرا خداوند انسان رو بدین شکل خلق کرد که باید همراه با رنج باشد زندگی انسان؟ آیا خدا نمی‌توانست نهایت درجه ای که برای هر انسانی از طریق سیر و سلوک میسر هستش را به تمام انسان ها بدهد؟ پس حکمت و دلیل اینکه چنین نکرد چیست؟ اگر نهایت درجه قرب به خدا را تصور کنیم که عده محدودی به این درجه رسیده اند، چه اشکالی داشت که به تمامی انسان ها از همان ابتدای خلقت این درجه قرب داده می شد؟ چرا حتما باید از مسیری سخت و از راه عالم ماده این راه طی شود؟ ۲. در مقام تمثیل انگار ما را جبرا وارد یک چاه کردند که عالم ماده است و از چاه طنابی آویزان کرده اند و گفته اند می‌توانی با اراده خودت انتخاب کنی که در چاه بمانی و هلاک شوی یا طناب را بگیری بالا بیای و نجات پیدا کنی و این طناب همان ملتزم شدن به دین و واجبات و محرمات است؛ اما سوال اصلی اینجاست که آیا واقعا ما را جبرا وارد چاه کرده اند؟ اگر جبرا نیست با استناد به چه منبعی می توان گفت که جبرا نبوده است؟ پیشاپیش ممنون بابت پاسخگویی

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: عنایت داشته باشید که در رابطه با این موضوعات، مباحث مهمی توسط اساتید محترم مطرح شده است از جمله کتاب «عدل الهی» که مرحوم شهید مطهری تألیف نموده‌اند. پیشنهاد می‌شود به کتاب «آشتی با خدا» که روی سایت هست، رجوع فرمایید. موفق باشید

37664

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

عرض سلام و ادب محضر حضرت عالی: این جانب طلبه ای هستم که روحی متلاطم دارم که در جست و جوی حقیقتی است که آرامش به من دهد و موجب رسیدن به کمالاتم باشد. بعد متوجه شدم که این حقیقت فقط در اتصال معنوی انسان به خداوند حاصل نمی گردد. اما زمانی که جویای مسیر و طریق اصح و اکمل قرب و وصول الی الله شدم، با طرح ها و مکاتب متفاوتی مواجه گشتم. مثل مکتب عرفانی نجف، مکتب اخلاق روایی، مکتب اخلاق فلسفی، مکتب مرحوم صفایی حائری، مکتب انحصار تعالی در فعالیت اجتماعی و... از شما می خواهم با بیان دلیلی که حجت آور بر حقیر باشد این بهترین مسیر و الگوی سیر و سلوک و خودسازی را به حقیر معرفی نمایید؟

متن پاسخ

 باسمه تعالی: سلام علیکم: همه آنچه می‌فرمایید آن‌گاه که خود را در متن تاریخی که با انقلاب اسلامی پیش آمده، قرار دهید ارزشمند و مفید می‌باشد. به نظر می‌آید اگر به کتاب «سلوک ذیل شخصیت امام خمینی «رضوان‌الله‌تعالی‌علیه» رجوع فرمایید؛ مطلب روشن می‌شود. موفق باشید

37600

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام: جانم این حجم از دلهره، اظطرار، اضطراب، نگرانی، بی قراری، تشویش، دلتنگی، غم، لابه، استغاثه، تضرع، دعا برای سید اولاد پیغمبر چه زیباست. خدا سید ابراهیم رو حفظ کنه ولی اولاد پیغمبر با اولاد پیغمبر چه فرقی داره؟ واقعا این اولاد پیغمبر با اون اولاد پیغمبر فرقی نداره؟ آه آه و صد آه که من هیچوقت برای اون اولاد پیغمبر که پدر زمان بندگان خداست تا این حد مضطر نشدم و با تمام قلبم دعا نکردم در پدر بودن او شکی نیست شاید من بنده خدا نیستم که برای غیبت و مصیبت سرپرستم بی تاب نیستم یا خودم رو محجور نمی دونم و احساس نیاز نمی کنم. اگه مستقلم از سرپرست و ولی زمانم که وای بحالم اگه بنده خدا نیستم، بنده کی یا چی شدم؟ خدایا من چه بلایی سر خودم آوردم؟ من نسبت به امام زمان غائب غریبم بی تفاوتم و نسبت به چند ساعت بی خبری از سایه مرد حقیقی زمان بی تاب. آه چه دروغ غم انگیز مقدسی حقمه که بی تاب پایین‌تر باشم چون لایق استغاثه غیبت جان عالم نیستم و همین غنیمت حال منه ولی نیمه خالی لیوان بدجور تو ذوق میزنه. پرسیدم چه کنم عاشق بی قرار شم که خواب و خوراک ازم گرفته بشه منظورم همین حس و حال الآنمه ولی انگار هربار تو یه مصداق ضعیف‌تر خودش رو نمایان می کنه حال عجیبی که نمی خوام سر از سجده تضرع بردارم تا خبر خوش رو بهم بدن اما هر بار مثل اسپند رو آتیش به خبرها نگاه می‌کنم و از بی خبری بی تابتر از قبل میشم که مومنی از دوستان معشوق (رجائا) در چه حال و روزیه و سرنوشت باقی مومنین در فراقش چی میشه کاش قبل از مرگ بی قراری برای اونی که باید رو درک کنم بنظرتون ممکنه؟ چه بلایی سرم اومده جانم؟

متن پاسخ

 باسمه تعالی: سلام علیکم: همین‌که انسان از فقدان اولیای الهی که مأمور اصلاح مسلمین در مقابل استکبار هستند، این‌چنین بی‌تاب می‌شود؛ حکایت شعور و وجدانی در صحنه است که خبر از آینده‌ای امیدبخش دارد این انقلاب، صفحه گشوده توحید است، با ظهور مردانی که اشاره‌هایی هستند به سوی عرش که با بودن‌شان مأمور نمایش حقیقت توحیدیِ عرش‌اند، در جهان سیاست، تا تاریخی به ظهور آید که حکایت حضور انسان کامل «عجل‌الله‌تعالی‌فرجه‌الشریف» می‌باشد و با شهادت‌شان که برگشت به مأوایِ عرشی‌شان می‌باشد ما را متوجه عرش می‌کنند. موفق باشید

37546

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

با سلام و تحییت خدمت شما استاد طاهرزاده: برای این که خیلی در فضای فقه و احکام شرعی نمانم و به وقت به آنها رجوع کنم چکار باید بکنم؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: با همان روحیه تفقّهی که علمای ما به حکم وظیفه، نظر به احکام کردند می‌توان به معارف قرآنی نظر کرد. مانند کاری که شهید مطهری انجام دادند و همان‌گونه که عرض شد https://eitaa.com/matalebevijeh/16701 شهید مطهری را همان فضای فقه، در عین زمان‌شناسی، شهید مطهری کرد. موفق باشید 

37543

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام بر استاد عزیز: ببخشید استاد من بچه ام به رحمت خدا رفته ۳ سالش بود. خواستم بدونم احوالاتش در آن دنیا چگونه هست؟ آیا غم و غصه متوجه اش می‌شود؟ دلتنگی و بی قراری ما را می‌کند؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: با توجه به آنچه در جواب سؤال شماره 37541 عرض شد آنها در تقدیر خودشان آن‌طور رحلت‌کردن را داشته‌اند و مسلّم است که در چنین سنی در میهمانی پروردگارشان حاضرند با همان عهد فطری که نسبت به تعلّق به خداوند دارند؛ به‌سر می‌برند و به گفته جناب ملاصدرا در وجود خودشان که عین ربط به خداوند است، به‌سر می‌برند. موفق باشید

37534

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

با سلام و تحییت خدمت شما استاد طاهرزاده:  گاهی حس می‌کنم عمرم تمام شده است و هیچ حس معنوی برای خود و دیگران نداشته‌ام. این حس منجر به استرس شده. چاره چیست؟

متن پاسخ

 باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! این منحصر به جنابعالی نیست. این مربوط به بشر این دوران است و ظرفیت های بیشتری که در خود دارد و نیاز است که به آن‌ها جواب دهد. در این مورد خوب است که به مباحث «نیست‌انگاری» رجوع شود https://lobolmizan.ir/sound/1363?mark=%D9%86%DB%8C%D8%B3%D8%AA%E2%80%8C%D8%A7%D9%86%DA%AF%D8%A7%D8%B1%DB%8C موفق باشید

37527

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام علیکم استاد: با جمعی از دوستان هر هفته سیر مطالعاتی شما رو دنبال می کنیم. جزوه کربلا و رازی که شهدا رو همراه با صوت به اتمام می‌رسانیم. مابقی نکات رو توضیح نفرمودید! دوم اینکه پیشنهاد شما بعد از جزوه کربلا و رازی ... چیست؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. به هر حال به اندازه‌ای که شرایط آن عرایض فراهم شده، آن مطالب، عرضه گشته. إن شاءالله که مفید افتاده باشد. ۲. سعی بفرمایید متوجه سوره‌هایی شوید که بحث شده. پیشنهاد می‌شود نسبت به انس با سوره آل عمران فکری بکنید. موفق باشید

37429
متن پرسش

سلام و عرض ادب: با توجه به جلسات راز طلوع بشر جدید و نسبت آن با اصالت وجود در حکمت متعالیه سها ضرورتی در جمعی از بانوان در این بابت ایجاد شد و به تازگی جلسات تفسیر ملاصدرا توسط سرکار خانم ملاباشی در موسسه پُرسا برگزار می‌شود. خواستیم به اطلاع شما برسانیم که در صورت صلاحدید به اطلاع علاقمندان برسانید. این کلاس ها در این کانال ایتا اطلاع رسانی می‌شود: https://eitaa.com/porsa_andishe

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: کار بسیار خوبی است. امید است علاقه‌مندان به آن مباحث که در واقع با نظر به «اصالت وجود»، اندیشه انسان مفتخر به فتح‌الفتوح می‌گردد؛ بتوانند استفاده نمایند. موفق باشید    

37271
متن پرسش

بسم الله الرحمن الرحیم. زمانی که هوای نفس غلبه می‌کند و انسان در آستانه معصیت است چه بکند که بتواند بر این هوا پیروز شود؟ بارها شده که تصمیم گرفته شده که وقتی هوا فشار می‌آورد مبارزه کند چون بارها لمس کرده و می‌دانسته که بعد از انجام معصیت نابودی و پشیمانی است اما موقع فشار هوای نفس همیشه هوای نفس برنده می‌شود و انسان بیچاره نمی‌داند چه کند؟ بارها هم توبه می‌کند اما گویا توبه‌ها واقعی نبوده با اینکه با آه و ناله و گریه همراه است. نمی‌داند چه کند؟ لطفا کمک کنید جواب این سؤال برای من حیاتی است بطوری که سرنوشت من به آن گره خورده. خواهش می‌کنم کمکم کنید. 🙏🏻🙏🏻🙏🏻

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: نه! همان توبه‌ها که می‌فرمایید واقعی نبوده، حقیقتاً واقعی بوده به عنوان تذکرات معنوی نسبت به آثار آن گناهان و به خودآمدنی نسبت به افقی که در اثر آن گناهان بسته می‌شود. می‌ماند که برای عبور از میدان گناه، باید به میدان توحید نظر کرد و افقی که میدان رحمت الهی به نور ایمان در مقابل انسان گشوده می‌شود تا هرچه بیشتر معلوم گردد چه اندازه گناه، موجب تاریکی رابطه انسان با توحید و ایمان می‌شود. مباحث «معرفت نفس» برای درک توحید مؤثر است. موفق باشید      

36913

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام و ادب و ارادت. در رابطه با جناب استاد داوری سوالات و مطالبی داشتم که همین مطالب باعث شده‌ بود نتوانم با دل قرص و بدون حجاب با کتب و بیانات و نظرات ایشان روبه‌رو شوم. سه فصل اول کتاب انقلاب اسلامی طلوع جهانی بین دو جهان و گفت‌وگو هایی که در آن جلسات شده بود را هم مطالعه کردم لکن گره‌گشا نبود. سخن این است که وقتی که سخنان استاد را در رابطه با «خرد» می‌خوانیم و در طلب آن خرد بر می‌آییم، سوالی که پیش می‌آید این است که این خرد در عمل چیست و به راستی خردمند در نزد استاد داوری کیست؟ و انسانی که دارای این خرد می‌شود چه شکلی است؟ با رجوع به پیام تسلیت استاد داوری برای مرحوم هاشمی و همچنین پیام استاد برای برجام، این نتیجه را می‌گیریم که خرد مدنظر استاد، خردی است که مرحوم هاشمی دنبال می‌کرد زیرا چندین مرتبه نام خرد را برای ایشان بکار می‌برند، همچنین برجام را یک کار خردمندانه و حتی منتقدان برجام را معاف از خرد یاد می‌کنند. اما حاج قاسم نه خردمند است و نه تفکرتاریخی، ما را به تفکر در رابطه با تشیع جنازه ایشان رهنمون نیست....! به راستی راهی که به سوی ساخت کشور داریم چگونه پیش می‌آید؟ آیا آن راه، راه بی‌سر و سامانی و از مشهورات دوری کردن و عافیت طلبی را بدرود کردن نیست؟ پس چرا خود استاد که ما و همه را به این راه دعوت می‌کنند، دخترانشان ساکنان آمریکا و انگلیس هستند و چرا در تعطیلات نوروزی باید در کیش به همراه جناب هاشمی تعطیلات را بگذراند (از خاطرات مرحوم هاشمی) جدا از این مطالب، استاد، در جاهای مختلفی از جمله کتاب اخیرشان، دائما به منتقدان خود می‌گویند که چرا به ایشان تهمت همراهی با حکومت را می‌زنند. به راستی مگر همراهی با جمهوری اسلامی، کار بی‌شرفانه‌ایست که آن را تهمت بدانیم و خود را از آن مبرا؟ .همچنین استاد بارها گفته‌اند: «می‌گویند که من برای قبول جایگاه و منصب بعضی سخن‌ها را گفته‌ام در حالیکه من هیچ منصب سیاسی نداشته‌ام.» نمی‌دانم چگونه استاد خود را همراه با حکومت نمی‌دانند (از منظر قبول مسئولیت) در حالیکه هم در شورای عالی انقلاب فرهنگی بوده‌اند و هم رییس فرهنگستان. واقعا معذرت میخوام اگر نابجا سخن گفتم، این گره‌ها، باعث شده بود نتوانم با حضرت استاد داوری روبه رو شوم.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در مورد آقای دکتر داوری در راستای قبول و ردّ ایشان حقیقتاً سخن‌گفتن بسیار مشکل است و هر سخن و عمل ایشان را به نحوی می‌توان توجیه کرد. با این‌همه، تنها می‌توان گفت نمی‌توان دکتر داوری را نادیده گرفت و در عین حال باید خودمان فکر کنیم. موفق باشید

36866

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام علیکم: در روایت می‌فرماید که در محضر عالِم ساکت باشد تا خود عالم به تو چیزی بگوید. آیا نمی‌شود گفت که طبیعت هم به عنوان یک عالِم همینگونه هست یعنی انسان برای تفکر در طبیعت باید در انتظار سخنی باشد تا خود طبیعت با انسان صحبت کند که شاید این به واسطه قوه حدس باشد؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر می‌آید نکته خوبی است. موفق باشید

36565

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام استاد عزیز: حجت خدا را (عقل، پیامبر، قرآن، امام،) چه در درون و چه در بیرون ما کی تائید می‌کند. و که باید تائید بکند. من که از علی ع فقد اسم قصه شنیدم این ها آیا رساننده است به مقصد و یا از قرآن الفاظ شنیدم بعد چیزی فهمیدم این فهم با جان ما چه می‌کند چطور مطمئن شویم که فهم ما به حقیقت راه پیدا کرده است و ما در محاسبه مثلا یک فعل خود را می گویم عاری از ریا غفلت است بعد به خدا می پسندیم آیا این کار صحیح است؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: این خود انسان است که نزد خود می یابد که ابعاد و وجوه کمالی اش را چگونه حجت های الهی متذکر او می شوند. به همین جهت انسان در این موارد اگر واقعاً طالب کمالات عالیه باشد، خودش با نظر به حجت های الهی این موضوع را تصدیق می کند. موفق باشید

36144

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام و ادب: استاد چطور بفمیم صفتی، یا رذیله ای در وجودمون ملکه شده یا نه؟ و اگر (پناه برخدا) ملکه شده چطور باهاش مقابله کنیم، چطور از بین ببریم؟ اصلا امیدی به ازبین بردنش هست؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در این دنیا که میدان انتخاب است، همواره امکان تغییر هست حتی تغییر ملکات. و از این جهت با نظر به سیره معصومین «علیهم السلام» که نماد کامل ابعاد متعالی انسان می‌باشند؛ می‌توان از هر رذیله‌ای عبور کرد. موفق باشید

35899

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام استاد عزیز: هیچگاه فکر نمی‌کردم خریدن کتاب کوچکی «۱۰ نکته در معرفت نفس» در نمایشگاهی در گوشه ایران بتواند باعث تغییر باوری شگرف در سالها بعد در این جدول وجودی کوچک گردد. همیشه دعاگوی شما و استادان بی رنگتان هستم. با وجود بی وقتی اما هرجور شده روزانه با مطالبتان در کتابها و صوتها انس می‌گیرم و چندین سال است با مطالبتان محشور و احساس می‌کنم گمشده خود را یافته ام. بعد از تفسیر حمد امام الحمدلله با راهنمایی شما وارد مباحث مصباح الهدایه شده ام به تازگی. همینطور در مسیر افتاده ام و ان شاءلله لطف حق مدد فرماید. آیا ادامه دادن به این شکل را توصیه می‌فرمایید که از نزدیک استادی رویت نمی‌کنم؟ خود کتاب مصباح الهدایه  pdf اش موجود هست. التماس دعای خیر از استاد عزیز و جامع بحمدالله

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. آری! همان‌طور که آیت الله بهجت فرموده بودند در این زمانه همین علوم معرفتی حکم استاد ما را خواهند داشت. ۲. سعی بفرمایید آرام‌آرام در مسیر فکری خود با کتاب «سلوک ذیل شخصیت امام خمینی» نیز مأنوس شوید. موفق باشید

35870

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام استاد: شما می‌گویید همه عالم جلوه پروردگار است. و بنده قلبم از این موضوع که بی رحمی عالم چه جلوه از خداوند است مانده. مثل کفتاری که منتظر است بچه آهویی به دنیا بیاید و آن را بدرد. چطور به این موضوع نگاه کنم؟ ممنون

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بحث در امور وجودی است به اعتبار وجودشان و جایگاهی که هر موجودی در نظام احسن الهی دارد، که البته بحث مفصل آن را مرحوم شهید مطهری در کتاب «عدل الهی» فرموده‌اند. آری! هر موجودی در نظام طبیعت، نقشی دارد و باید به طور کلی آن نقش را دنبال کرد نه آن طور که مثلاً مثل موردی که می‌فرمایید موضوع را مدّ نظر قرار داد. موفق باشید

35684
متن پرسش

با سلام جناب آقای طاهر زاده عزیز: مدتیست مطالب انتقادی و سوال از عملکرد نادرست رهبری در اداره کشور که میبابستی شما به عنوان حامی بی چون و چرای این همه ظلم و بی عدالتی پاسخ بفرمایید عوامل تندرو و افراطی روی سایت شما پخش نمی‌کنند. و بعضا سوالاتی پخش می شود که مثلا کسی خوابی دیده و باید شما تعبیر کنید در صورتی که مساله اصلی جامعه در حال حاضر ظلم و بی عدالتی و ستمیست که از ناحیه حاکمان بر ملت تجمیل می شود نمونه آن: گوشت خریدم از قصابی اومدم بیرون موتوری ازم زد! چند روز پیش هم یک خانم سن بالا توی پیاده رو نشسته بود داد و بیداد و ناله و نفرین میکرد. از رهگذران پرسیدم چی شده؟ گفتند: دو تا پلاستیک گوشت و مرغ را داده به یک پسر که کمکش کند ببرد آن طرف خیابون، طرف تو شلوغی فرار کرده. دو سه روز پیش روزنامه دنیای اقتصاد نوشت: آمارها نشان می‌دهد که پس از سال‌ ۱۳۹۷ با قله‌زنی نرخ تورم و رشد فقر، میزان دستگیری سارقان نیز در مسیر صعودی قرار گرفته است. این در حالی است که در سال‌های قبل از آن به‌دلیل پایین بودن نرخ تورم و بهتر بودن شرایط اقتصادی، سطح سرقت‌ها نیز کاهش یافته بود. ترک ها ضرب المثلی دارند "گچی هله هارای قرخیلیب" معادل فارسیشو نمیدانم ولی تقریبا معنای "حالا کجاشو دیدی" را دارد. قدیما پشم بز را می چیدند و بعد از ریسیدن، از آن در طناب بافی و چادر سیاه و ... استفاده می کردند. فردی می خواست پشم بزی را بچیند تا اولین قیچی را به پشم بز زد ، بز شروع به داد وفریاد کرد. طرف گفت؛ حالا کجاشو دیدی تازه اول کار است. گچی هله هارای قرخلیب!!! هرچه تورم بالاتر می‌رود نرخ دزدی هم افزایش می‌یابد. هر چه نرخ تورم افزایش یابد نرخ اخلاق و انسانیت کاهش می یابد. اگر مسئولین به دنبال کاهش ناهنجاریهای و آسیب های اجتماعی هستند باید در فکر کنترل فقر و تورم باشند و گرنه جامعه روی آرامش به خود را نخواهد دید!

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: حال حساب کن اگر تذکرات رهبر معظم انقلاب و رهنمودهای حکیمانه ایشان نبود، چه افرادی بر ما غلبه می کردند و چگونه حتی صدای دادِ محرومان و مصیبت‌زدگان را در گلو خفه می‌نمودند. این‌جا است که باید به آینده امیدوار بود از آن جهت که ما در آغازی هستیم جهت عبور از این تنگناها با خردی بس نورانی.
اگر انقلاب اسلامی فرصتی است تاریخی، باید از خود بپرسیم چه نسبتی  بین عملکرد ما و این فرصت تاریخی هست تا جدّی‌تر از آنچه هستیم باشیم؟
متفکران جهان مدرن مانند ویل دورانت خود را در احساس تاریخی خود جستجو می‌کردند، در آن حدّ که در تلاش‌های خود روز و شب نداشتند. حال مائیم و اتفاقی که از طریق انقلاب اسلامی پیش روی ما قرار گرفته و ما را دعوت می‌کند تا متفکرانه نسبت به آن فکر کنیم، از آن جهت که وظیفه متفکر، درک زمان و توجه به ظرفیت‌های پیش آمده است، در عین توجه به دردهای انباشته قرن‌ها و دهه‌هایی که به ارث برده‌ایم و البته برای عبور از آن‌ها باید روحی دیگر به میان آید، روحی که چراغی باشد برافروخته‌شده از روحِ خلوت‌نشینی به نام حضرت روح‌الله «رضوان‌الله‌تعالی‌علیه» تا در نتیجه تغییری در بنیان جان انسان‌ها شکل بگیرد  و تاریخ دیگری آغاز شود و آینده دیگری به میان آید، غیر از آینده‌ای که جهان مدرن مدّ نظر انسان‌ها قرار داده بود، آینده‌ای که با آزادی و تفکر محقق می‌شود و انسان‌ها با انتخاب خود متوجه زمان قدسی‌شان در تاریخ باشند، با خودآگاهی به بی‌نظمی‌ها و پریشانی‌ها و پراکنده‌کاری‌هایی که ما را در بر گرفته و در عین حال با حضور در قلمرو تاریخی که با انقلاب اسلامی پیش آمده می‌توان به خردی رسید که اشاره به آینده دیگری دارد، در عین ایمان و امید.
 موفق باشید

 

35565

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام استاد عزیز: بابت پراکنده‌گویی این قلم ناچیز و نارسایی اش عذرخواهم اما دوست داشتم حرف دلم را - که سخت است بیانش- درمیان بگذارم: بهتر است از همه چیز بگذرم و دل بسپارم به تنهایی خویش، زیرا تنها زاده شدم و تنها به خاک سرد گور سپرده می‌شوم! به قول شهید آوینی «بگذار اغیار هرگز در نیابند» که این تنهایی به من چه حالی می‌دهد! ای آنکس که نمی‌گذاری به حال خویش باشم و به درد خود بمیرم و از من می‌خواهی حال که دیگر کار این جهان یکسره شده است و نیرویی نیست که ما را با خود ببرد، دل به جیفه ی بی مقدار تو بسپارم و دستهایم را در کازار وهمی ات پیر و کهنسال کنم! بگذار از تنهایی خویش با خود سخن بگویم! پس با من سخن بگو ای من! به من بگو با کدامین سخن می‌توانم تو را به راه بیاورم تویی که روزی سر به راهی و روز دیگر دور افتاده و غمگین. این درد را نمی‌خواهم به کسی بگویم که دلسوزم باشد، می‌خواهم با همین تنهاییم در میان جمع، شاد باشم! و به تو ای خدایی که می‌خواهی مرا از تنهایی به در آری و هر شب به سنیه من می‌کوبی «که بیا و در جمع ما یاران و یاوران شاد باش» بگویم «اللّهُمَّ لَاتَمْکرْ بِی وَلَا تَسْتَدْرِجْنِی وَلَا تَخْدَعْنِی» با این سرود رقصی کنم و بگویم من از آزاد شدگانم! حال است که دلم می‌خواهد جانم را فدایت کنم. هان منی که فسرده بودم و غمگین در جمع خودم با خودم شادم و به سراغتان میایم، زیرا می‌توانم دلتان را بدست آرم و راه دل آدم ها از همه بیشتر می‌دانم زیرا این راه را تا آخر با خودم رفته ام. هر بار که دلم می‌گرفت راز گشودن گره اش را با دستهایی غیر از دستهای خودم نیاموختم! نبود لیلی دروغینی که دلم را شاد کند. من بودم و من بودم و حال این منی که تنهای تنهایم، قدرتی یافته ام که هیچ یک از قهرمانان قوی هیکل که سر آخر محتاج تبسم دروغینتان است ندارد. به راستی این قدرت چیست؟ قدرتی که آدمی با خودش و در خودش می یابد و با آن خانه دل را میآراید و با خود صفا می‌کند و آینه که صاف شد جلوه ی خدا آرام آرام به سینه‌ات راه می یابد و دل مرده ات را - که باید هم مرده باشد و اگر نمرده باشد باید به خودت تردید کنی - به فیض دیدار حق رهسپار می‌کند. بی آنکه نه دستی داشتی و نه پایی برای رفتن به سوی آن خدا... خود به سراغت می آید و آنگاه لحظه ی شهادتت فرا می‌رسد از آن جنس که رهبرم گفت: نمی‌گویم شهید بشوید، خدا کند شهید نشوید! مثل شهیدها زندگی کنید" و من می‌دانم که شهدا غریب بودند و اکنون با این تنهایی خودخواسته ای که مرا در برگرفته‌است، در راه تو عزمی یافته ام که هیچکس نمی تواند مرا تکان هم بدهد!

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: اگر إن شاءالله با مباحث مطرح در سوره انسان، خود را با خود آشنا کنید افقی در مقابل‌تان گشوده می‌شود که اگرچه از شما دور نیست ولی برای حضور در آن افق، خوب است که همتی جانانه در پیش گیرید. https://lobolmizan.ir/sound/844?mark=%D8%B3%D9%88%D8%B1%D9%87%20%D8%AF%D9%87%D8%B1 . موفق باشید

35438

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

با سلام: خداوند اول است، ظاهر است، آخر است و باطن است. آیا اسما بالا به جامعیت درخداست؟ سوال دوم: آیا اسما بالا مانند علم، جزو صفات ذات هستند؟ با تشکر!

متن پاسخ

 باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. آری! او در عین آن‌که اول است، آخر می‌باشد. ۲. هر اسمی که رفع آن موجب نقص ذات حضرت حق باشد، از اسماء ذاتیِ حضرت ربّ العالمین است. موفق باشید

35416

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام و خدا قوت خدمت استاد: استاد بنده در سنین نوجوانی شور و نشاط بسیار زیادی داشتم و با خدا واقعا دوست بودم و خدا هم لذت عبادتشون را در دل من قرار داده بودن و هر روز به معنویتم می افزودند، خلاصه نعمت ها و ارزاق بسیار خوبی داشتم که به قول یکی از علما نه گوشی آن نعمت ها را شنیده و نه چشمی دیده. زندگیم سراسر رحمت و عشق خدا بود. اهل بیت علیهم السلام هم که مکررا عنایاتشون را در زندگیم می‌دیدم خلاصه وضعیت بسیار خوب و مطلوبی بود که فقط خدا می‌داند. آن زمان مثلا آرزوی شهادت می‌کردم از ته دلم بود و از روی پاکی البته حالا هم همین دعا ها را می‌کنم ولی ان زمان کجا و حالا کجا. تا اینکه متاسفانه از روی نادانی، غفلت ..... دم لای تله شیطان رجیم دادیم و مرتکب گناهانی شدم. البته از انجام گناه اصلا خوشم نمی آمد و حال بسیار بدی داشتم، ولی متاسفانه چند روزی آن گناه را انجام نمی‌دادم ولی دوباره پس از چند روز آلوده به گناه می‌شدم  در آن زمان و همین حالا حال خوبی نداشتم و ندارم چون از آن حال معنوی آن پاکی آن قرب الهی و آن نمازهای موثر و رسیدم به وضعیت ناپاک و گناه آلودی  متاسفانه مکررا گناه را انجام می‌دادم و حرمت شکنی کرده ام، البته چندین بار توبه کردم ولی باز مرتکب گناه. البته توبه هایم هم در سنین نوجوانی و حالا تفاوت داشت آن زمان حتی پس از توبه تاثیر خوب توبه و بخشش الهی را از درون حس می‌کردم ولی حالا هر چه توبه می‌کنم اصلا حس می‌کنم قبول نمی‌شود ولی بالا خره آن گناه را کنار گذاشتم و تلاش کردم دوباره به آن معنویت برسم و دو باره تا خط پایان رفتم ولی موفق نشدم یک بار ماه رمضان بود تصمیم گرفتم در طول ماه رمضان و با انجام واجبات به آن احوالات برسم که بعد از شب های دوم شب قدر که تولدم مصادف شده بود با شهادت امام علی علیه السلام، حال معنوی عجیبی درونم حس کردم و از درورن متنفر شده بودم باز گناه، و در اخر در روز عید فطر و هنگام خواندن نماز عید خدا به بنده هدایای معنوی خوبی عطا کردند. ولی بعد از مدتی کمی دوباره خراب کردم و آن هدایا سلب شد. یکبار هم حدودا ۳ ۴ ماه بعد از رمضان ۱۴۰۱ بود که اتفاقی با زندگی نامه شهید عارف احمد علی نیری آشنا شدم و دوباره تحولی درونم ایجاد و تصمیم گرفتم چهله ای بگیرم. چهله ای گرفتم که اوایل هر چهله عنایاتی می‌شود، من آن ها را حس کردم خلاصه موفق بودم در چهله تا اینکه روزهای پایانی چهله با القا افکار ناامید کننده شیطان بی صفت محروم شدم از به ثمر رسیدن چهله و از آن زمان هر چه می‌کنم که از این وضعیت خارج شوم و عمر بر باد رفته را جبران و از باقی مانده استفاده کنم نمی‌شود. حس می‌کنم در دستانم و پاهایم در غل و زنجیر فرو رفته نمی‌دانم باید چکار کنم. دیگه فقط از خدا و اهل بیت کمک میخوام راهی به من نشان دهند. حال با توجه به روایتی که گفته شده که اگر مدام و پشت سر هم گناه انجام دهید قلبتان تیره و تار می‌شود و دیگر فایده ندارد. چگونه هدایت شوم؟ چگونه فضایل قبل و بهترش را کسب کنم؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: سعی کنید در معارف الهیه مانند «معرفت نفس» و تدبّر در قرآن» به کمک تفاسیر وارد شوید تا آن معارف، قلب را در عالَم و ساحتِ دیگری حاضر کند و انسان را از جهان آلوده گناه خارج نماید. موفق باشید

39648
متن پرسش

با سلام و عرض ادب خدمت استاد بزرگوار و گرامی: اخیراً از استاد جوادی آملی حفظه الله عرایض بسیار مهمی پخش شد مبنی بر اینکه «جاهل را عالم کردن کاری شدنی ست ولی جاهل را عاقل کردن کار آسانی نیست. جهالتی که علم را هم از بین می‌برد» در این خصوص شاید لازم باشد این جملات پر مغز که شاید چکیده ی عمر این عالم بزرگوار است توسط اهل نظر و خواص چون امثال جنابعالی برای عوامی چون بنده بیشتر تبیین شود و اینکه این چه عقلی ست که استاد جوادی آملی از آن صحبت به میان می آورند و از چه راهی می‌توان به این عقل دست یافت. آیا این عقل همان عقلی ست که بصیرت می آورد؟ آیا این همان عقلی ست که امام خمینی فرمودند رجایی عقلش از علمش بیشتر است؟ آیا این همان عقلی ست که اگر شخص از آن عقل بی بهره باشد، خواه روشنفکر باشد و کل تاریخ و فلسفه غرب را از بر باشد و خواه مذهبی باشد و پسر مجتهد، راه درست را از غلط تشخیص نمی دهد، گمراه می‌شود و به بیراهه می رود؟ آیا این همان عقلی ست که فقدان آن تمام زهد و عبادات خوارج را زایل می کند و آنها چنان به گمراهی می‌روند که نه تنها امام زمانه خود را نمی شناسند که حتی اقدام به شهادت او می کنند؟ با تشکر. التماس دعا

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: چه اندازه خوب نسبت به سخن استاد آیت الله جوادی دقت فرموده‌اید و حساس شده‌اید. آری! چه بسیار عالمانی که از نظر علمی یک دایرة المعارف اطلاع هستند ولی هیچ بهره‌ای از علوم خود نمی‌برند زیرا منوّر به نور عقل، آن عطای بزرگ الهی نیستند تا متوجه شوند باید زمانۀ خود را که نشانۀ عقل است؛ بشناسند. به همان معنایی که به گفتۀ جناب مولوی: «زیرک و داناست، اما نیست نیست / تا فرشته لا نشد، اهریمنی است». در این مورد چه خوب پیامبر خدا «صلوات‌الله‌علیه‌وآله» فرموده‌اند: «الْعَقْلُ مَا اكْتُسِبَ بِهِ الْجَنَّةُ وَ طُلِبَ بِهِ رِضَا الرَّحْمَن‏». و جناب کلینی در «اصول کافی» بابی را تحت عنوان: «كِتَابُ اَلْعَقْلِ وَ اَلْجَهْلِ» گشوده است که بسی جای افتخار است که چگونه فرهنگ شیعه تا این اندازه متوجۀ عقل در نسبت با عبادات و اعمال می‌باشد. موفق باشید

38889
متن پرسش

سلام استاد: ناظر به پرسش قبلی این متن را هم تقدیم می کنم و ما را از نظر مبارک تان مستفیض بفرمایید. ✍ عنوان: جایگاه تاریخیِ انقلاب اسلامی و آینده ی توحیدی و تمدنی آن 🔹اسلام به خاطر توحید همه جانبه و عمیق و حکمت دقیقی که دارد، در مواجهه با پدیده های تاریخی که عقبه ی صد ها ساله و هزاران ساله دارند و در تار و پود زندگی و تاریخ جوامع تنیده شده اند، رویکردی خاص را اتخاذ می کند‌. نمونه اش پدیده های برده داری و چند همسری. 🔸اسلام چون گشودگی دارد و معاصریت را می شناسد و سخت از بی خردی و بی تاریخی و تحجر و دگماتیسم فاصله دارد، در ابتدای کار هیچ وقت با این پدیده ها برخورد حذفی نکرد و حتی خودش را هم از جامعه حذف نکرد و غار نشینی پیشه نکرد. 🔹 بلکه با حضوری حکیمانه و سترگ آن ها را اصلاح کرد و به آن ها جهتی توحیدی و انسانی داد. به تعبیر دیگر با نفوذی خاص از بنیاد این پدیده ها تجلی کرد و مهارشان را در کف گرفت و به سمت و سویی قدسی و انسانی هدایت کرد. (جالب است امروز کسانی که دم از آزادی و ضدیت با تحجر و دگماتیسم می زنند، به اسلام اعتراض می کنند که چرا برده داری و...را به یکباره حذف و حرام نکرد!!) 🔸امروز هم انقلاب اسلامی که قطار توحیدی است که از آدم علیه السلام شروع شده و در ذات خودش تجلی توحید در این زمانه و تاریخ است، با جهان مدرن و پدیده های تاریخ تجدد رو در رو است. به این معنا انقلاب اسلامی یک پدیده ی مدرن است. ولی به قول جناب دکتر داوری اردکانی: «انقلاب اسلامی در وضع خاصی واقع شده و در همین وضع باید مورد نظر قرار گیرد؛ به شرط آنکه گمان نشود که انقلاب معلول و حاصل این وضع است»! مسأله ای که برخی گرفتار شدند و پنداشتند که انقلاب اسلامی بسط مدرنیته است. 🔹 لذا انقلاب همچون عقابی که در حال فرود آمدن به زمین است و بال های خودش را گشوده، با پدیده هایی در زمین و زمان و جهان کنونی روبرو است. 🔸 حال پرسش سترگ این است که پدیده توحیدیِ انقلاب اسلامی که در حال نزول و فرود آمدن است، می خواهد با جهان مدرن چه کند؟ و چگونه توحید را در جهان کنونی محقق کند؟! با دموکراسی، تکنولوژی، علوم تجربی، ساختارهای مدرن و...چه خواهد کرد؟ 🔹 انقلاب نه به فکر حذف پدیده‌های جهان مدرن است و نه به فکر حذف خودش از این جهان و خالی کردن میدان. چون نه ممکن است و نه معقول. 🔸 انقلاب به دنبال اصلاح جهان مدرن است. و می خواهد با تجلیِ خاصی از بنیاد این پدیده ها، جهت آن ها را در کف گرفته و به سمت و سویی الهی اصلاح و هدایت کند. این است «جایگاه تاریخی» انقلاب اسلامی. تا کنون چه اتفاقاتی افتاده؟ 🔹 دموکراسی غربی شد جمهوری اسلامی و مردم سالاری دینی. یعنی نه نقش مردم حذف شد و نه امیال مردم تماماً میدان دار شد! (اگر روزی دیدید روشنفکرانی در این کشور، از غم و غصه ی این پدیده دق مرگ شدند تعجب نکنید!) 🔸 لذا استکبار و روشنفکران غرب پرست حیران و سرگردان مانده اند که با این پدیده ی جمهوری اسلامی چه کنند. چون جمهوریتش مانع شده که او را متهم به دیکتاتوری و استبداد کند، و اسلامیتش مانع شده که کفر و شرک و استکبار و نیهیلیسم او به تمامه در ایران جاری شود! 💥 حال پرسش این است که در ادامه انقلاب اسلامی، تحقق توحید و ایجاد سبک زندگی موحدانه چگونه امکان پذیر است؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همین طور است که می‌فرمایید که از یک طرف ما در جهان جدید با نظمی روبرو هستیم که همراه است با توسعه یافتگی و از طرفی نظام دانایی جهان آمریکایی محتاج اندیشه فلسفی دیگری است که از یک طرف در آن نظم حاضر باشیم و از طرف دیگر در آن نظام فلسفی که ابعاد قدسی انسان را مد نظر دارد انسان خود را معنا کند. نظام داناییِ دوره‌ای که باید در آن باشیم نمی‌تواند از علم  و فناوری غفلت کند، در عین آنکه این انسان باید در احساس بودن خود به عنوان بودنی تاریخی علم و فناوری را مد نظر داشته باشد، تا نه از نظم بشر جدید و جهان مدرن بیرون باشد و نه گرفتار جهان بی روح آمریکایی گردد، اینجاست که باز آینده و باز حضوری دیگر.
به نظر بنده هر اندازه نسبت به جهان مدرن و روح آمریکایی به عنوان نهایت جهان مدرن، بیندیشیم نتیجه خواهیم گرفت. به گفته فوکو باید آنچه آمریکا را آمریکا کرده است تبارشناسی شود. در آن صورت است که ما می‌توانیم خود را در این جهان در عین هویت و حضور آخرالزمانی حاضر کنیم و ادامه دهیم، هرچند با کسانی روبرو هستیم که به معنی حضوری غیر از حضور ایرانی دلبسته‌اند، نظم جهان جدید برایشان معنا ندارد و نمی‌توانند نسبتی با مردم غزه و فلسطین و لبنان به عنوان بودنی که بودن ما است برقرار کنند ولی این ما هستیم و سبکی که از طریق انقلاب اسلامی در این تاریخ پیش آمده.
با توجه به آنچه می‌فرمایید آری! اگر مدرنیته وضعی است تاریخی و جهانی، و از این جهت امکان عبور از آن نیست؛ پس باید متوجه باشیم که می‌توانیم آن وضع تاریخی را از آنِ خود کنیم ولی در بستر وضعیت تاریخی خود، بدون آن‌که لازم باشد وابسته به جهان مدرن باشیم و استقلال خود را از دست بدهیم. و این با نظر به آرمان‌گراییِ انقلاب اسلامی و با نظر به افقی که آن انقلاب مقابل ما می‌گشاید ممکن است، از آن جهت آن «حضور» در واقع حضور در تاریخی است که موجب تجدید عهد ما با سنت تاریخی‌مان می‌شود ولی با خلق زبانی جدید و در بستر گفتمان و دیالوگ. موفق باشید        
 

38753

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

در اینکه شهدا با خون خود چه ها نمی‌کنند شکی نیست، در اینکه شهدا چه حضوری را تقویت می‌کنند و دستشان باز تر است و... نیز شکی نیست، اما حمزه سیدالشهدا شهید است، شهدای بدر هم شهیدند، چه شده که وقتی از جنابعالی راجع به سهم امثال داوری اردکانی و احمدی نژاد و... در خون های پاک ریخته شده می‌پرسند به جای پاسخ دادن به سهم قاعدین و بزدلان و کج فهمان در آن خون ها سخن گویید به یاد تبیین اثر خون شهدا و بیماری داوری اردکانی می افتید چنانچه نامه ی داوری برای پزشکیان را در ابتدا با همین بهانه ی بیماری بی اعتبار دانستید، ان الله بالغ امره، نیازی به تبیین های ملکوتی برخی مدعیان نیست، آری و صد آری الان زمان اتحاد ست، اما تا وقتی پتک نمی‌فهمم بر سر برخی ها نخورد دست از خود عالم پنداری و اظهار نظرهای پوچ در آینده های مهم تر برنمی‌دارند.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در مورد آقای دکتر داوری به نظرم قضاوت بسیار سخت است از آن جهت که حقیقتاً یک انسان متفکری می‌باشند و یک متفکر ماورای حضور فرقه‌ای و سیاسی می‌اندیشد حتی آنجاهایی که نگاه‌شان با ما متفاوت باشد و بنا نیست ما مرید آقای دکتر داوری باشیم و به گفته خود ایشان اساساً تفکر، با مرید و مرادبازی فاصله دارد. با این‌همه باز داوری و باز متفکری که سخت بدان نیاز داریم. موفق باشید

38726

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام و عرض ارادت حضرت استاد طاهرزاده: این جلسه جوان و انتخاب بزرگ به مزاج من دهه شصتی خوش نیومد ولی پسرم ۱۷ سالشه کاملا ارتباط گرفت. سوال برام پیش اومد که چقدر فاصله هست بین ما و اینها! علتش چی هست استاد توضیح میدید استفاده کنیم؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: این هشدارباشی است به ما، به این معنا که باید زبان خود را ساده کرد، ولی همان‌طور که در جواب سؤال 38723 عرض شد نباید مطالب و موضوعات را تقلیل داد، همان‌طور که آقای وحدتی متوجه این امر هستند. موفق باشید

38323
متن پرسش

با سلام: استاد گرامی بنده تقریبا دو سال است که به شکلی اتفاقی ولی بر پایه مطالعات چند ساله در زمینه فلسفه متوجه مطلبی شدم ولی مردد بودم با چه کسی آن را مطرح کنم و تنها با شما در چند ماه گذشته به شکلی سربسته سوالاتی پرسیدم. به نظر می رسد حوادث پیرامون من و در جامعه و حتی کلان تر با وجود من نوعی پیوستگی دارد به نحوی که با شواهد متعددی روبرو هستم که نمی‌توانم آن را در فهم خود انکار کنم. ادعای بزرگی است ولی ظاهرا جهان از چشم بنده دیده می شود به نوعی عالم صغیر را در خود می‌بینم. اما نکته اینجاست که نه انسان بی گناهی هستم و نه خود را در جایگاه خاص کسی که می گویند مردمک چشم این عالم است می دانم. در عین حال شواهد زیادی دارم که وجود من در مرکز این عالم است. سوال بنده این است که الف: بر مبنای مقام خلیفه اللهی آیا همه انسانها در مرکز عالم هستند و با درک عمیق در هستی خود به این نتیجه ای که من رسیدم خواهند رسید یا فقط یک تن مردمک چشم این عالم است؟ سوال دوم ب: آیا من در اشتباه هستم و نوعی آشفتگی در من بوجود آمده؟ با تشکر

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در این مورد بنده نمی‌توانم نظر بدهم. عنایت داشته باشید این سایت در محدوده سؤالات کاربرانی می‌تواند جوابگو باشد که مباحثِ مطرح در سایت را دنبال کرده‌اند و برایشان سؤالاتی پیش آمده. و لذا این سایت نمی‌تواند جوابگوی این نوع سؤالات برای کاربران محترم باشد. موفق باشید

نمایش چاپی