بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان
آرشیو پرسش و پاسخ ها
تعداد نمایش
شماره پرسش:
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
38464
متن پرسش

بسم الله سلام: میشه یه مرور و اشاره دیگری و باب دیگری به نیهیلیسم و ایمان باز کرد که باز بتوان به خویش نگریست و به عهده گرفت و از پای ننشست. مباحث نیست انگاری که مطرح شده رو دنبال کردم. حتی مباحث ایمان ائمه و عرفا را نیز و مباحث دیگر خودتان و دیگر بزرگان. شاید هنوز درک درستی و یا حتی هیچ درکی از آن ندارم. اما این به هیچ رسیدن‌ها. این بی‌ثمر بودن‌ها. این گذران عمر بی هیچ درکی از راه و راه‌ها، همین که الان جمعه است. آری جمعه. دوباره شنبه تا پنج‌شنبه را با وجود نخوابیدن‌ها و صبح تا شب دویدن و فکر و کار علمی و کار مهندسی کردن، همه را هیچ دانستن و بی‌ثمر و پراکنده دانستن (و نه دانستن که نگاه که می‌کنم واقعا هیچ کاری نکرده‌ام) و حال که جمعه است، یک گوشه افتادن و فشار بر جان را تحمل کردن. اینگونه بودن را چه بنامیم. من حتی ابا دارم که نامش را نیهیلیسم بگذارم و خود را از سر خود باز کنم. دنبال معنی و مفهوم نیستم، ولی بر این احوالات که داریم، این حالات که در وجود خویش مشاهده می‌کنیم، چه نامی بگذاریم؟ شاید به قول شما باید اندیشه را به افق جدیدی که گشوده شده است و تاریخ جدیدی که حضرت روح الله آغاز کرد و انقلاب اسلامی نام گرفت، سوق داد و متذکر کرد تا بتوان عبور کرد. شید این سوال بی‌وجه است که بگویم چگونه؟ اما چه کنیم شاید همین‌ها انتظار است، تحمل این‌ها که قابل تحمل نیست معنای صبر و منتظر بودن است.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ملاحظه می فرمایید که ماییم و آنچه در این آخرین دوران، بشر آخرالزمانی با آن روبروست و نادیده‌گرفتن آن به هر بهانه‌ای که باشد نوعی خودفریبی و دروغ‌گفتن به خود است. هنر بزرگ ما در این زمانه روبروشدن با همین حضور است. در این صورت است که آری! «اسلام» با هویتِ نظر به آخرالزمانی آن. و آری! حضرت محمد «صلی‌الله‌علیه‌وآله» و نماد انسانِ آخرالزمانی در آن حضرت و نسبت ما با او. و آری! ابن عربی و صدرا و حضرت روح الله و شهدا و ما ادراک ما الشهداء. https://eitaa.com/salambarebraHem/99858 موفق باشید

38401

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

با سلام و تحییت خدمت شما استاد طاهرزاده: از کجا میتونم همه ی جزوه هاتون یا جزوه هایی مثل این https://lobolmizan.ir/leaflet/214?mark= رو بخرم؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در این مورد خوب است با حاج آقا نظری به شماره 09136032342  تماس بگیرید. موفق باشید

38078

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام و درود و نور و رحمت الهی تقدیم به پیشگاه حضرت حجت ارواحنا له الفدا و استاد طاهرزاده مهربان. استاد من و چندین نفر از دوستانم خانومهای خانه دار و فعال در بسیج هستیم که مباحث نهج‌البلاغه و مهدویت شما رو دنبال می‌کنیم و مباحثه می‌کنیم. در کنار مشغله های فرزندآوری و مدیریت خانه و همسرداری خیلی دوست داریم برای فرج حضرت حجت ارواحنا له الفدا کاری کنیم که از قافله یاران پیش از ظهور جا نمونیم. دوست نداریم با چند تا کار خیر و برگزاری هیئت و فرهنگی دچار سیرابی کاذب بشیم، این دلتنگی که هر روز صبح به شب میرسه ولی عدم رضایت از خود و اینکه نسبت به قرار و آرامش دل حضرت حجت ارواحنا له الفدا جاهلیم، عذاب مون میده. الان بهترین کار برای فرج اجتماعی همه چیه؟ چیکار کنیم که شرایط ظهور سریعتر فراهم بشه و در امتحانات ظهور پشت رهبر خالی نشه و ایشون از کمی تعداد افراد با بصیرت رنج نبرند؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بحمدالله سخنان مقام معظم رهبری و سیره ایشان برای همه ما حجت می‌باشد و بخصوص که انقلاب اسلامی شرایطی فراهم کرده که هرکس در این تاریخ در هر گوشه‌ای از آن به نحوی حاضر باشد، توفیق انجام وظیفه خود را یافته است. موفق باشید

38053

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام علیکم استاد بزرگوار: با توجه به تیمی که آقای ظریف برای تعیین وزراء در نظر گرفته اند، نگرانی جدی وجود دارد‌. سوال اینست که مجلس چقدر دستش باز است که وزرای پیشنهادی را رد کند؟ آیا مجلس می‌تواند همه را رد صلاحیت کند یا چند بار ایراد بگیرد؟ افرادی که برای شورای راهبردی معین شده اند تمامشان مسائلی دارند من جمله در فتنه ۸۸ یا براندازی بعضا شرکت داشته اند. نگرانم انقلاب متوقف شود. شاید الآن شرایط از زمان خاتمی یا روحانی هم سخت تر باشد.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: البته مجلس موظف است صلاحیت وزرایی را تعیین کند که شأن آن‌ها مناسب مسئولیتی باشدکه در راستای اهداف انقلاب اسلامی قابل تحقق است. حال چه اندازه ممکن است، ما برایشان دعا می‌کنیم. موفق باشید

38049

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام: درمورد موضوع معرفت النفس چطور وارد بحث بشیم؟ آیا این موضوع که علمی حضوری است را می توان حصولی بدست آورد؟، کتاب خویشتن پنهان را بخوانیم یا فایل های صوتی؟ فایل های صوتی معرفت النفس را در کانال پیدا نکردم.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ابتدا خوب است کتاب «ده نکته در معرفت نفس» و شرح آن دنبال گردد و سپس به کتاب «خویشتن پنهان» رجوع شود حتی اگر با کتاب «آشتی با خدا» شروع کنید، کار راحت‌تر جلو می‌رود.  https://lobolmizan.ir/sound/641?mark=%D8%AF%D9%87%20%D9%86%DA%A9%D8%AA%D9%87 و https://lobolmizan.ir/book/71?mark=%D8%AF%D9%87%20%D9%86%DA%A9%D8%AA%D9%87
https://lobolmizan.ir/book/69?mark=%D8%A2%D8%B4%D8%AA%DB%8C%20%D8%A8%D8%A7%20%D8%AE%D8%AF%D8%A7  موفق باشید
 

37966

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام و وقت بخیر استاد عزیز: مدت هاست به فکر یاد گرفتن زبان عربی هستم از این جهت که احساس می‌کنم خود دانستن و آشنا بودن با زبان عربی در مواجهه ما با قرآن و روایات و ادعیه به شدت تاثیر گذار هست نه به جهت آسان تر شدن کار بلکه به این دلیل که نوع مواجهه متفاوت است. و رهبری هم اشاراتی در این باره در سال های اخیر داشته اند مبنی بر اینکه مردم کشورهای عربی به برکت اینکه عرب زبان هستند گویا بهره‌مندی و فهم دیگری از قرآن دارند و یا در تاثیر جایگاه زبان و سخن می‌توان از این نمونه یاد کرد که ابومهدی المهندس به دوستان خود گفته بودند: «هر کس می‌خواهد انقلاب اسلامی را بفهمد باید با زبان فارسی آشنا باشد». حال سوال این است که برای این دغدغه، اگر نخواهیم برای آموزش زبان عربی صرفا دانشجوی حوزه یا دانشگاه شویم، در این زمان چه باید کرد؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بحمدالله در فضای مجازی از طریق اینترنت در این رابطه روش‌های خوبی را به میان آورده‌اند. خوب است یکی از روش‌هایی که با ذوق‌تان همراه است انتخاب کنید. موفق باشید

37957

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

با سلام و تحییت خدمت شما استاد طاهرزاده: بیعت چیست؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بیعت، ارتباط قلبی و تعهد جانی با شخصی است که با او بیعت می‌شود. موفق باشید

37870
متن پرسش

سلام بر شما: بنده ‏اهل سیاست نیستم و هیچ اخباری را دنبال نمی‌کنم، اما مناظره رو دیدم زیرا مسئله توحیدی و انسانی است. دو جهان بود: یکی پذیرش جهان سومی در حرکت به جایگاه جهان اولی شدن که نمی‌فهمد پیش رویش چیزی نیست و نمی‌داند آمالش از اصل ساقط شده و حتی راه خودش را بلد نیست و به پیش آمد های بی اساس امید وار است و در مقابل، جهان سازیه ممکنی در عین حال با آینده و امید. متفکرین امید و حضور در آینده را نشأت گرفته از «تمدن» می‌دونن، در حالی که مدرنیته را تمدنی شکست خورده شناختند. دو نفر دیدم! یکی قبض و یکی بسیط! یکی آمده برای میتینگ به امید مقابله با تمدن سازی و دیگری دلسوزانه دست دراز کرده تا جامعه را حرکت دهد زیرا بهتر از نفر مقابلش واقعیات را درک کرده و می‌داند تنها راه آزادی از منجلاب و مشکلات زمانه فقط حرکتی جهشی بسوی افقی است که اتفاقا موجود و پرورش یافته است. آنچه از جناب جلیلی مشاهده کردم شخصی بدون انانیت است که خداوند او را به حضور خودش در جهان راه داده. بدون ترس، تبلیغ جلیلی تبلیغ نظر به جمهوری اسلامی است و این یک وظیفه برای ما محسوب شده. هر زمان خدا در جایی ورود خاص کرد پیروزی حتمی بود.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر بنده فهم جایگاه تاریخی دکتر جلیلی در مقابله‌ای که با جریان نئولیبرال پیش آمده، در واقع درک دو تاریخ است. اگر تفکر، تاریخی است؛ درکِ این صحنه از تاریخ که در مقابل ما قرار دارد موجب تفکری می‌شود که سخت مردم ما بدان نیاز دارند و اگر کوتاهی در ارائه معارف اصیل توحیدیِ ما صورت گرفته، از آن جهت است که در مواجهه با رخدادهای پیش آمده از تفکر تاریخی که باید در هر رخدادی پیش آید، غفلت کرده‌ایم. موفق باشید      

37867
متن پرسش

«یا لثارات الحسین (ع)» سلام: ببخشید یکی از دغدغه کسانی که به پزشکیان رای میدن اینه که میگن دخترامون رو گشت ارشاد می گیره می بره زندان اگه به جلیلی رای بدیم. اصلا برای این طرح ارشاد اگه سوال شد چی باید بگیم؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به این فکر کنید که توصیه های آقای دکتر جلیلی به خواندن کتاب های «مصباح الهدایه» و «شرح دعای سحر» و «سرّ الصلوات» و «اربعین حدیث» و «شرح جنود عقل و جهل» از حضرت امام خمینی بوده است و تا این اندازه نسبت به مبانی عرفانی و حِکمی آگاه است. از آن جایی که ایمانِ عرفانی منجر به گشودگی انسان نسبت به عالم و آدم می‌شود؛ باید متوجه بود که ابداً شخصیت آقای جلیلی شخصیتی نیست که متأسفانه جبهه رقیبِ ایشان تحت عنوان «طالبانیسم» به ایشان نسبت می‌دهند و البته همان طور که نباید قاطعیت مولای مان علی«علیه السلام» را در مقابل انحرافاتی چون حکمیّت، بسته بودنِ آن حضرت قلمداد کرد؛ قاطعیت های دکتر جلیلی در مقابل لیبرالهای وطن فروش را نباید بسته بودنِ ایشان به حساب آورد. موفق باشید  

37702

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام خدا قوت استاد: استاد در شرح فص فاطمیه استاد معماریان فرمودند که نورانیت وحدت وجود در حضرت زهرا (س) است. میشه این رو کمی توضیح بدید.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بحث در این مورد بسیار مفصل‌تر از آن است که در سؤال و جواب بگنجد. موفق باشید

37534

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

با سلام و تحییت خدمت شما استاد طاهرزاده:  گاهی حس می‌کنم عمرم تمام شده است و هیچ حس معنوی برای خود و دیگران نداشته‌ام. این حس منجر به استرس شده. چاره چیست؟

متن پاسخ

 باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! این منحصر به جنابعالی نیست. این مربوط به بشر این دوران است و ظرفیت های بیشتری که در خود دارد و نیاز است که به آن‌ها جواب دهد. در این مورد خوب است که به مباحث «نیست‌انگاری» رجوع شود https://lobolmizan.ir/sound/1363?mark=%D9%86%DB%8C%D8%B3%D8%AA%E2%80%8C%D8%A7%D9%86%DA%AF%D8%A7%D8%B1%DB%8C موفق باشید

37508

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

بسمه تعالی؛ سلام علیکم: نظرتان راجع به کتاب من و مولانا: شرح زندگانی شمس تبریزی چیست؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: کتاب مذکور را نخوانده‌ام. همین اندازه باید متوجه باشیم کسانی باید وارد این امور شوند که اولاً: روح عرفانی جناب مولانا را بشناسند و ثانیاً: متوجه شرایط تاریخی او باشند. موفق باشید 

37464

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام خدمت استاد گرامی: بنده سالیانی است مطالعاتی از کتاب‌های امام خمینی و ابن عربی و علامه حسن زاده آملی و شیخ پهلوانی و شاگردانشان، کتابها و تفسیر ارزشمند علامه طباطبایی عزیز را انجام داده ام وهمواره سعی بر ترک گناه با چله ها و زیارت عاشورا و انجام کارهایی که این اساتید گرامی فرمودند، البته که در هیاهوی دنیا و مشغولیات نیز گرفتاربودم و توفیق چندانی حاصل نشد، اما روزی در ۳ محرم درروضه امام حسین که بودم و در حالت توجه به امام و گریه بودم ناگهان دیدم ذهنم از همه افکار پاک شد و خالی شد و انگار به خدا نزدیک تر شدم و نیرویم قوی‌تر شد بعد از روضه که به خانه آمدم همین حال را داشتم اگر اراده می‌کردم به جیزی فکر می‌کردم و اگرنمی‌خواستم آن را از ذهنم خارج می‌کردم و شب که خوابیدم فردای آن روز آن حالت رفته بود ولبگی وقتی که مطالعه می‌کردم یا قدگرآن می‌خواندم یا به جیزی فکر می‌کردم دوباره آن حال می‌شدم ولی به مرور زمان وغوطه ورشدن در دنیا آن حالت خیلی ضعیف شده و نیست، می‌خواستم بدانم آن چه حالی بود. لطفا برایم شرح دهید. ممنون

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: هرچه بوده، امری نبوده که باید می‌مانده و یا باید با آن به‌سر می‌بردید. مهم همان حضور توحیدی است که به لطف الهی سراغ انسان می‌آید و انسان نسبتی خاص با خدا و با خود و با دیگران پیدا می‌کند. موفق باشید

37421

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

چرا بعضی در نوزادی، یا پیش از تولد به مرگ طبیعی می‌میرند؟ چرا مثلا من یکی از آنها نشدم؟ در اینصورت از عذاب و... راحت بودم و بهشت رفتنم قطعی، فرق او که در نوزادی مرده با من چیست و چرا من جای او نیستم؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: این نکته مهمی است و سعی شده در کتاب «آشتی با خدا» در قسمت «خدا چرا ما را خلق کرد» دریچه‌های اندیشیدن به این موضوع گشوده شود از آن جهت که ما استعدادهایی برای کمال‌یافتن داریم که با خلق‌شدن و با انتخابهای بزرگ پیش می‌آید. بنابراین این لطف خداوند است که ما را خلق می‌کند، مگر آن‌که بنا به مصلحتی صلاح نباشد که آن نوزاد وارد زندگی خاص دنیایی‌اش شود. پیشنهاد می‌شود به هر حال سری به کتاب «آشتی با خدا» که روی سایت هست، بزنید. موفق باشید

37380

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام استاد عزیز: در مطلبی که تحت عنوان فرموده اید منظور شما این است که شماره آیات هم الهام الهی است اگر این است استاد عذر می خواهم چرا اینقدر مقلق و مبهم بیان شده است؟ آیا خیلی راحت نمی شد بیان کرد که آن چه دیدیم نشان می‌دهد که شماره بندی ایات هم به فرمان الهی بوده که توسط این فرد معلول تبیین شده است راستش من دوسه بار مطلب فوق را خواندم تا منظور شما را بفهمم. البته باز هم اگر درست فهمیده باشم . استاد با کمال معذرت

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: اصل مطلب در آن نوشته، توجه به نکته‌ای بود که حکایت می‌کرد جایگاه آیات در مبنایی غیر از نوشته‌هایی است که حاصل فکر باشد؛ و از این جهت بنا بر آن بود که روشن شود جایگاه کلام قرآن کجاست و در کنار آن موضوع تنظیم آیات و شماره آیات مطرح شد. موفق باشید

37342

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام استاد عزیزم: بنده چند مدت پیش، کتاب عدل الهی مرحوم مطهری را مطالعه کردم، قسمتی از متن را متوجه نمی‌شوم، یا احتمالا متن را دقیق ادراک نمی‌کنم که ارتباط معنایی صحبت ایشان را با موضوع پیدا نمی‌کنم موضوع این است که، درک من از حرف آقای مطهری این بود که گویا فرمودند که خداوند چون فیاض مطلق است، هر موجودی را که امکان وجود داشته باشد را خلق می‌فرماید  و اگر فیض به طور کامل به او نرسیده است بخاطر کمبود ظرف وجودی مخلوق است و جهان هم با یک اراده ی واحد خلق شده است و همه چیز در جهان پیوستگی کامل دارد، و نمی‌توان چیزی را فرم دیگری داد، و موجودات با علت‌های وجودی خود ارتباط کاملا تکوینی دارند، یعنی موجودات با علتهای خودشان یکی هستند مثالی هم زدند که ۲ تنها ممکن است بین ۱ و ۳ وجود داشته باشد نمی‌توان آن را بین ۴ و ۶ جاداد، حال سوال پیش می آید من چطور می‌توانم این موارد مطرح شده را درک کنم؟ و اینکه اگر خدا فیاض مطلق است ظرف وجودی آن نابینا را خودش عطا فرموده است، و باز هم اگر خدا بنا بر فیاضی هر موجودی که امکان به وجود آمدنش وجود دارد، بوجود می آورد، بنا بر قدرتش بی‌نهایت موجود می‌تواند بوجود بیاورد بی نهایت انسان یا هر چیز دیگری یا امکانش نبود هر خانواده ای چند فرزند بیشتر داشته باشند؟ چطور می‌شود با در نظر گرفتن قدرت بی انتهای خدا تنها چیزهایی که امکان بوجود آمدنشان وجود داشته بوجود آمده مگر برای خدا امکان بوجود آمدن و نیامدن موجودی وجود داد؟ کن فیکون پس چیست؟ سوال دیگر آیا در قرآن هم بحث عدل الهی را به شکل دیگر می‌توان فهم کرد؟ یا فلسفه اسلامی چقدر مطابق با قرآن است؟ ببخشید طولانی عرضه کردم اگر جواب من را به شکلی بدهید که موضوع برایم قابل درک تر بشود ممنون می‌شوم، یا اگر منبع درست و مطمئنی در این مورد سراغ دارید معرفی بفرمایید زیاده عرضی نیست خدا شما را خیر دهد.🙏

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بحمدالله در نکاتی که مطرح می‌فرمایید به مطالب خوبی دست یافته‌اید. مهم آن است که متوجه باشیم امکانِ هر موجودی، دذاتیِ آن موجود است و به همین جهت در قرآن داریم: «قَالَ رَبُّنَا الَّذِي أَعْطَىٰ كُلَّ شَيْءٍ خَلْقَهُ ثُمَّ هَدَى» بدین معنا که خداوند خلقت هر موجودی را به آن موجود عطا می‌کند به همان معنایی که فرمود: «إِنَّمَا أَمْرُهُ إِذَا أَرَادَ شَيْئًا أَنْ يَقُولَ لَهُ كُنْ فَيَكُونُ» ملاحظه می‌کنید که خداوند در خطاب به آن شیء می‌فرماید «بشو» و «می‌شود» و از این جهت امکانِ هر شیئی در علم خداوند موجود است و نه آن‌که خداوند آن امکان را  به آن شخص و یا آن شیء داده باشد. آری! خداوند وجودِ آن شیء را به آن شیءمی‌دهد. 
خوب است رفقا به این نکته فکر کنند که وقتی انسان متوجه امکان ذاتیِ هستی خود شد، متوجه بودنِ خاصی می شود که تنها آن بودن، بودنِ او است و بودن یک آهو و یا یک درخت، بودنِ او نیست و از آن جهت که خداوند تنها بر مبنای امکان ذاتی انسان، «وجود» را به انسان می دهد و بنیاد انسان همان بودنی است که بر مبنای امکان ذاتی اش به او عطا می شود. موفق باشید
 

37338

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

با سلام و تحییت خدمت شما استاد طاهرزاده: ۱. از کجا بفهمیم که داخل سلوک هستیم یا خیر؟ ۲. طلبه هستم. به گمانم بسیاری از این علوم به درد انتقال به نسل جوان و جهاد تبیین نمیخوره. با این علوم چه کنیم؟ ۳. ما اگه اهل سلوک بشیم، درسته که آسمانی‌ها آرامش و سکونت و طمانینه بهمون می‌دهند ولی زمینی‌ها را چه کنیم؟ آخه نسبت بهشون بیگانه و منزوی میشیم. این نگرانی چطور قابل حل هست؟ ۴. بعد از مدتی تمام تدریس‌ها و مطالبتون حالت انتزاعی برای من پیدا کرده و شنیدن این مطالب اون لذت و حال خوش روزهای ابتدایی را ندارد. چاره و عیب کار چیست؟ ۵. وقتی عقل انسان رشد می‌کند و عقلانی برخی کارها و رسالت‌های بسیج‌ را انجام می‌دهد، متوجه می‌شود که بسیاری از این کارها پوچ است. اگر عقلانی تصمیم نگیرد و خود را به دست جریانات بسپارد، عمر و وقتش تلف می‌شود. چاره چیست؟ ۶. گاهی حس می‌کنم که صدای آرامم شنیده نمی‌شود و با برخی افراد باید جدال کنم تا عیبشان را متوجه شوند. آیا اجازه این کار را داریم؟ ۷. دوست دارم دیگران مسئله‌دار و با مطرح کردن مسائل جدی به من رجوع کنند ولی کسی چنین رجوعی به من ندارد. گاهی حس می‌کنم عیب از دیگران است و گاهی حس می‌کنم من نمی‌تونم جوابگوی مسائل اصلی دیگران باشم. کدام مورد به واقعیت نزدیک‌تر است؟ ۸. در مواجهه با نسل جوان که بسیاری از مطالب دینی برای آنها سطحی و مضحک و بی‌فایده و کلیشه است، چه بگوییم؟ ۹. گاهی حس می‌کنم عمرم تمام شده است و هیچ حس معنوی برای خود و دیگران نداشته‌ام. این حس منجر به استرس شده. چاره چیست؟ ۱۰. دلم خواندن مناجات‌های چمران را می‌خواهد ولی حس می‌کنم همانها هم گاهی باز برایم کم است. چاره چیست؟ ۱۱. عبادتی که تمام فکر و حواس من جلب و معطوف به ادای صحیح حروف یا محسابه رکعاتش هست را نمیتونم بپذیرم.‌ اگر نسبت به ظواهر نماز کم اهمیت بشم، نماز باطله. اگر نسبت به ظواهرش اهمیت قائل باشم، چطور انتظار داشته باشم که از چنین عبادتی افق و دریچه جدیدی به روی من باز شود؟ ۱۲. گاهی حس می‌کنم کسی درکم نمیکنه. چه کنم این حس از بین برود؟ ۱۳. حس می‌کنم رهایی از دنیا خوبه ولی چه کنیم که دنیا و استرس‌هاش ما رو رها نمیکنه؟ ۱۴. گاهی میخوام با دیگران صحبت کنم ولی حس می‌کنم درونم پر از خلاء هست و نمی‌دونم چی بگم که درست باشه. رهایی از این حس چطور امکان‌پذیره؟ هرچه بگویم، خودم گرفتارش هست.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: معلوم است که هرکی در مسیری که شروع می‌کند با این نوع سؤالات و بیش از آن‌ها روبرو می‌شود و این‌طور نیست که باید به دانه دانه آن‌ها جواب بدهد. مهم آن است که به راهی که در آن قدم گذارده، با اطمینان وارد شود – خودْ راه بگویدت که چون باید کرد- و جنابعالی به عنوان طلبه در راه خوبی قدم گذاشته‌اید با این رویکرد که بالاخره این راه، راهِ درک قرآن و روایات انسان‌های کامل است در آن میدان است که می‌یابید علاوه بر جوابگویی به سؤالات خود می‌توانید به دیگران نیز کمک نمایید و از این جهت باید بدون پرداختن به حواشی، با جدیت تمام در راهی که شروع کرده‌اید جلو و جلوتر بروید. موفق باشید

37324

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام و درود: در فضای مجازی کلیپی رو مشاهده کردم که خانمی غیر مسلمان و امریکایی تجربه خارج شدن از بدن داشته. این خانم طبق گفته های خودش تا قبل از خارج شدن از بدن، در یک مکان الوده به شهوت مشغول بکار بوده و به گفته خودش بعد از خارج شدن از کالبد احساس خوبی پیدا می‌کند و انگار مقصود واقعی خودش رو پیدا می‌کند. جدا از صحبت های این خانم سوال بنده این بود که آیا افرادی مثل این خانم که دین اسلام بهشون نرسیده آیا باز هم با علم اینکه در دنیا کار مفید و خوبی انجام نداده اند وارد جهنم نمی‌شوند؟ و سوال بعدی جایگاه امسال این خانم در اون دنیا کجاست؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آن نوع حضور و تجربه، ربطی به حضور در برزخ و قیامت ندارد، نوعی احساس تجرد نفس ناطقه انسان است و آگاهی نسبت به اعمالی که در ذهن و خاطره خود دارد. آری! هرکس در قیامت، میهمان سفره خود است و آنچه مطابق فطرت انجام داده باشد. و انبیاء در همین رابطه سخن خدا را با مردم در میان می‌گذارند آن‌طور که قرآن در تذکری بسیار عمیق و عالمانه می فرماید: «فَاَقِمْ وَجْهَكَ لِلدَّینِ حَنیفاً فِطْرَتَ اللَهِ الَّتِی فَطَرَ النَّاسَ عَلَیْها لَا تَبْدیلَ لِخَلْقِ اللهِ ذلِكَ الدَّینُ الْقَیَّمُ وَ لَكِنَّ اَكْثَرَ النَاسِ لاَیَعْلَمُونَ». پس به پا خیز و جهت خود را در جهت دینِ حنیف قرار ده که آن همان سرشت و فطرتی است که خداوند انسان ها را بر اساس آن خلق نموده، این فطرت در بین انسان ها یکسان است، این دین و راه پایداری است ولی اکثر مردم متوجه این موضوع نیستند. درنتیجه به زندگی خیالی و کارهای ناپایدار خود را مشغول می کنند و با پوچی و بی ثمری زندگی روبه رو می شوند. با توجه به این امر آن خانم هر اندازه مطابق فطرت یا شرع عمل کرده باشد، در ابدیت خود در آرامش و راحتی قرار دارد. موفق باشید

37280

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام و عرض ادب: برای خواندن و فهم کردن سیر تفکر غرب؛ بنده ان‌شاءالله می‌خواهم یک دوره فلسفه غرب را به صورت کامل اما خودخوان بگذرانم. به دنبال یک استاد یا مسیر درستی هستم که این کار را شروع کنم و پیش بروم ان‌شاءالله. در فلسفه و عرفان اسلامی چند وقتی ست با استادی همراه شدم و از بدایه شروع کردیم. چون دغدغه نهایی ام این است که گامی در جهت تمدن سازی نوین اسلامی که از رهگذر اسلامی شدن علوم انسانی می‌گذرد بردارم ان شاءالله. آثار و مباحث شما را نیز دنبال می‌کنم؛ اما برای فهم فلسفه غرب و دال مرکزی‌ تفکر آن، که از یونان باستان تا به امروز امتداد یافته؛ نیاز به راه نمایی استادی در ابتدای مسیر دارم و مشورت شما می‌تواند راه را بنماید. ان‌شاءالله.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر می‌آید اگر با جزوات «تاریخ فلسفه غرب» که روی سایت هست، شروع فرمایید شروعِ خوبی باشد. موفق باشید

37268
متن پرسش

در میخانه گشایید به رویم شب و روز که من از مسجد و از مدرسه بیزار شدم. استاد مگر نه اینکه «ادعونی استجب لکم» صحیح است «و اذا مرضت فهو یشفین» صریح؟ مکر نه اینکه عشق در یک لحظه اتفاق می‌فتد؟ مگرنه اینکه خیلی ها کم طاقتند و دل نازک و شکستنی ترند؟ مگر نه اینکه از فصوص و منازل و نماز و طاعت کاری نمی‌آید و او با ندایی در باز می‌کند و باب خانه معشوق باز است؟ مگر نه اینکه از همه بریده ایم؟ مگرنه اینکه عشق صورت می‌خواهد؟ استاد من نمی‌توانم با شعر رباید دلبر از تو دل ولی آهسته آهسته زندگی کنم! استاد از خودم بیزارم، مگرنه اینکه خوب و بد را اینجا باهم می‌خرند؟ آه که چه سخت است غطائی که چشمانم را کور کرده است. می‌دانم مشکل از من است اما بنظرم کار معشوق هدایت امثال من که بد هستم است! خوب ها که خوبند! مگرنه اینکه جدشان با جذامی‌ها می‌نشست، جذام ایمان من هم نمی‌تواند مانع رویتش شود! مگرنه اینکه ... مگرنه اینکه... استاد من گله دارم از این سردرگمی! از این بی کسی! از بی معشوقی و بی امامی! او که هست می‌دانم ولی استاد مگرنه اینکه هرجا گلی هست خار و خاشاکی هم هست! آه که ان الله لا یعجل لعجله الناس! اما من از فردا بیمناکم که نکند وقتی در خودم غوطه‌ورم سر برسد! می‌دانم که به درد همان گردو بازی می‌خورم! ما را چه به کوچه لیلی! اما مگرنه اینکه او هیچ صدایی را بی پاسخ نمی‌گذارد و همین آه لبیک پیشاپیش اوست؟ آه که چه زمانه سختیست! متی احار فیک یا مولای! می‌گویند وقتی می‌بینی اش که دیدن و ندیدن برایت فرقی نکند وای خدا نکند که به این حال برسم که دیدن و ندیدن معشوق با هر توجیهی برایم فرق نکند! من خاک بر سر گمراه نبینمش چه کنم! حالا نمی‌دانم اسمش می‌شود اوبژه یا سوبژه! استاد من دارم از بی مونسی قابل رویت می‌میرم دعایی بکنید برایمان! دعای استاد در حق شاگرد مستجاب است! بخدا پیگیر مباحث عرفانی هستم می‌دانم این حرفهایم کلی ایراد دارد و صحیح نیست و بی مبنا هستند! اما کم آوردم، رویت او در انقلاب و رهبری و امام و... درست جای خود اما رویت متعینه شخصیه او خودتان هم می‌دانید چیز دیگریست که به همه حصولمان آتش می‌زند! آه از کوری و دوری و صبوری! نوری کاش می‌تابید به این خیال آشفته تا از موقنین شوم! و کذلک نری ابراهیم ملکوت السماوات و الارض! ابراهیم نیستم اما کذلک ای می‌شود برایم پیش بیاورند! آه از این خودخواهی های من! امام را هم برای تسلی دل خود و هوس می‌خواهم چه کنم که نمی‌فهمم و با نفهمی انس دارم! خاک بر سر من که جذام ایمانم را خورده! و باز خاک بر سر من. ای حجت خدا این دیوانه را ببخش یا صاحب الزمان

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: فرمود: « ثُمَّ جَعَلْنَاكُمْ خَلَائِفَ فِي الْأَرْضِ مِنْ بَعْدِهِمْ لِنَنْظُرَ كَيْفَ تَعْمَلُونَ» سپس شما را به جای گذشتگان در میان آوردیم تا بنگریم شما چه می‌کنید. حال مائیم و تجربه ایمانی که از یک طرف دلْ به دلبر دادن است و ناز او را کشیدن، و از طرف دیگر با خالِ لب او روبه‌روشدن و هزار سرگردانی. این یعنی ما را و رسیدن به لب یار کجا، که محل تجلیات ذاتیه انوار الهی است. مائیم و لب یار و بیماری از همان نوعی که در نوشته شما به چشم می‌خورد. و این قصه این زمانه است که زمانه سرگردانی است در بیابانی که انسان‌ها لیلایِ دیروزین خود را که در دفاع مقدس با آن مأنوس بودند از کف داده‌اند تا در ساحتی دیگر او را بیابند. و این قصه سرگردانیِ امروزین ما می‌باشد. لیلا را باید در ساحتی دیگر پیدا کرد، ساحتی که با «وجود» می‌توان سر و کار پیدا کرد. وجودی که هیچ چیز نیست، ولی هست. و این یعنی «دوست دارد یار این آشفتگی». زیرا سر به سامانِ دیروزین نهادن کافی نیست. موفق باشید        

37266

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

آقا تصور کنید که یک کسی که قبلا از طرفدارهای پر و پا قرص انقلاب و حاج قاسم و آقا و امام و ... که حالا نمیدونم بگم احمق شده که سیگار میکشه و مسئلش اینه که کسی باهاش حرف نزده و حالا فقط میگه که اون حال قبلا برای چی؟ داره با شما صحبت میکنه. خلاصه بگم یک الوات به تمام معنا، دنیام ساخته نشده و حسرت می‌خورم، خیلی بازیم داده فکرام چون خیالات سوار بود بر قطار روزگار و روزگار هم بی وفاست... اباالفضل با وفا علمدار لشکرم... خدایا خسته شدم. معمولا همه اول الوات هستن و بعد میان و میشن در پی شهادت بودن. اما من برعکس شدم. الان هم نمیگم که نمیخوام شهادت رو. بلکه نمی خوام بگردم، میخوام برسم  و بدست بیارم. چون مطمئن هستم که نهایت این راه کمتر شهادت مستحق اون نیست و این سنت الهی هستش که اگه خالصانه برای خدا بودن، پیروز می‌شود حقیقت اما در هر زمانه ای هنر خاص خودش رو میخواد و اون هم مُردنه و من هم همیشه آخرش می‌فهمم که چه گندی زدم. شادی نماند و شور نماند و هوس نماند. سهل است این سخن، که مجال نفس نماند. فریاد از آن کنند که فریادرس رسد. فریاد را چه سود، چو فریادرس نماند؟ کو کو، کجاست؟ قمری مست سرود خوان؟  جز مشتی استخوان و پر اندر قفس نماند.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به گفته جناب بابا طاهر باید سبکبال شویم تا از سیطره تنگناهای تاریخ گذشته رهایی یابیم. به گفته جناب باباطاهر:
دلا راه تو پر پیچ و خطر بی
گذرگاه تو بر اوج فلک بی
گر از دستت برآید پوست از تن
برآور تا که بارت کم ترک بی
بنا بر آن است که ما انسان دیگری شویم، مطابق تاریخی که خداوند اراده کرده است، برای حضور در پهن دشتِ ابدیت. از این جهت هر اندازه بی‌تعلّق‌تر و وارسته‌تر در میدان زندگی وارد شویم، میدان پرواز ما گشوده و گشوده‌تر خواهد بود تا به جای کو کویِ قمری و مردن در قفس؛ با حضرت سجاد «علیه‌السلام» همراه شویم و در جان خود و به سوی دشت‌های بیکرانه عرضه بداریم: «انّ الراحل الیک قریب المسافة» پروردگارا! آن کس که در راهی قدم گذاشت که به سوی تو آید، بسی راه او نزدیک است. موفق باشید   
 

37262
متن پرسش

سلام من اسم (خانم کشاورز بودنم) و افعالم دوگانگی دارند و در وحدت هست. غیب الغیوب الله (ائمه) یا امام زمان و فعلیت تمام هستی. در دوگانگی نیست و در وحدت هست. پس غیر از خدا چیزی در صحنه نیست و همه همون غیب الغیوب هست. پیامبر غیب الغیوب هست. من هم همون غیب الغیوب هستم و غیر از او کسی یا چیزی نیست پس وظیفه اصلی من چی هست؟ چکار باید بکنم؟ من خودم رو توی کوچه های مدینه می‌بینم من خودم رو در اطراف کربلا می‌بینم. من خودم را در ایران می‌بینم و چرا برای مردم غزه نمیتونم کاری بکنم می‌خوام کاری بکنم ولی نمیتونم انگار یکی دست روی شونه ام گذاشته و میگه صبر کن ببین آخرش چی میشه و منتظر یه اتفاق آسمانی هستم. ولی تهش از خودم بدم میاد که چرا هیچ کاری نمی‌کنم چرا نمیتونم اون بچه بدون مادر رو بغل کنم؟ چرا نمیتونم سفره هفت رنگ غذام رو برای بچه های گرسنه غزه پهن کنم؟ چرا نمیتونم با انگشتانم گلوی صهیونیستها رو فشار بدم و نفس کشیدن رو براشون حرام کنم؟اصلا چرا زنده ام؟ چرا نفس می‌کشم؟... چکار باید بکنم تا از خودم راضی شوم؟ خواهشاً درباره ی سوال های اولیه واضح جواب بدید. اگه در سایت سوالات نمیشه جواب رو به ایمیلم بفرستید.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! حال مائیم و همه آنچه فرمودید و ندایی از جنس «متی نصرالله». راستی! چه باید کرد وقتی همچون زندانیِ گرفتار زندان نمی‌توان با دست‌های گشوده ایثار حتی ایثار جان در کنار مردم غزه بود. تنها می‌توانیم با عزمی اساسی از حضرت پروردگار تقاضا کنیم ما را نیز در میدانی که برای مردم غزه گشود، به نحوی که خودش صلاح می‌داند وارد کند. موفق باشید  

37226

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام استاد: من ۴ سال هست به لطف خدا عوض شدم حالات و روحیاتم اوایل. خیلی خواب های خوش می‌دیدم و گناه رو با تمام وجودم حس می‌کردم اگر گناهی مرتکب می‌شدم اون آتیشی که خودم درست کرده بودم را حس می‌کردم و اگر نمازم قضا می‌شد به شدت حالم گرفته می‌شد اما الان اون حالات نیست و به شدت حال معنوی خوبی داشتم و یک نوری در قلبم حس می‌کردم. اما متاسفانه چند ماه هست اون نور در من نیست و دنبال علت هستم. ناگفته نماند. من به شدت پرخوری کردم. و بد رفتاری با همسرم داشتم. ( قبلاً به کلاس های معرفتی می‌رفتم و به یک سری دستورات اهمیت می‌دادم و انجام می‌دادم مثل. کم خوردن ... خوش رفتاری با همسرم بخاطر خدا و.... خواستم بدونم دلیلش می‌تونه در پر خوری و بد رفتاری با همسر باشه؟ چرا وقتی نمازم قضا میشه اصلا نفسم درد نمی‌کشه با این چند وقت مراقبه و محاسبه داشتم.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم:  چرا که نه؟! شما که به خوبی متوجه قبضِ پیش آمده هستید، إن شاءالله با رعایت تقوا در همه ابعاد آن به خوبی آن تعالیِ بسطِ بعد از قبض را نصیب خود می‌گردانید. موفق باشید

37219

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

با سلام و آرزوی قبولی طاعات و عبادات: در آیه ۱۰۱ سوره مائده آمده است که از آن چه که شما را ناراحت می کند سؤال نکنید. ملاک در این امور چیست؟ و آیا احکام و اعتقادات را در بر می گیرد؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: علامه طباطبایی می‌فرمایند این سؤالات مربوط به خرده ریزهای احکام دین است هرچند که اگر بپرسند در هنگام وحی، جواب می‌گیرند ولی بهتر است که نپرسند از آن جهت که خدا در این مورد سخت نگرفته است و شما با پرسیدن آن‌ها، کار را برای خود سخت می‌کنید مثل آن‌که احکامی در مورد شتران، که مثلاً ده شکم زاییده و یا گوسفندی که ده ماده زاییده را جعل کرده‌اند، در حالی‌که مربوط به خداوند نیست. برای بحث بیشتر خوب است که به تفسیر المیزان رجوع شود. موفق باشید 

37141

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

با سلام خدمت استاد عزیز: در طی یکی دو سال اخیر سوالات زیادی از جنابعالی پرسیده می شد با این مضمون که افراد دچار گرفتگی روحی و افسردگی و... شده بودند که جنابعالی در همه موارد جوابتون این بود که اینها مقدمه یک گشایش و نگاه به افق بلند در این تاریخ نیست انگاری است و...(به این مضمون) من خودم از این نوع جواب ها متعجب بودم. و خودم هم کم و بیش درگیر آن مشکلات روحی بودم. تا اینکه سال گذشته این گرفتگی های روحی به اوج خود رسید بطوریکه نه حوصله خواندن کتاب و.. و نه حوصله گوش دادن به سخنرانی ها و یا مجالس مذهبی را نداشتم. تا جایی که با خود می گفتم متی نصرالله. و از مشکلات زندگی در ذهن خود شکایت و گله داشتم و... غافل از اینکه این گرفتاریها مقدمه یک فتح بزرگ است و «اَلا ان نصرالله قریب» تا جایی که دچار بی خوابی ها و ترس های عجیب و غریب شدم. اما کم کم اوضاع تغییر کرد و نتیجه آن سختی ها انس با تفسیر المیزان شد که واقعا زندگی انسان را توحیدی بار می آورد و الان که نزدیک ۴۰ سال دارم حسرت می خورم که چرا زودتر سراغ این گوهر نایاب نرفتم. (ضمنا این را هم بگویم که به مدت محدودی - ۱۵ ماه - زیر نظر روانپزشک قرص مصرف می نمودم که ابتدا فکر می کردم این کار ناپسند است اما بعد فهمیدم مغز انسان هم بعضی مواقع مثل بقیه اعضا بعضی مواقع دچار کمبودهایی می شود که نیاز به کمک دهنده دارد.) لذا دوستانی که در مسیر هستند نگران این امواج نباشند و ان شاءالله به ساحل آرامش می رسند. البته در حال حاضر هم مشکلات قبلی کم و بیش هست ولی نگاه و افق تغییر کرده است. الان ناراحتی ام اینه که چرا کمتر وقت پیدا می کنم برای مطالعه المیزان و دوست دارم بیشتر وقت خود را با آن بگذرانم. استاد اگر سرعت مطالعه کم باشه اشکالی نداره؟ مثلا این جوری پیش برم شاید تا چند سال دیگه تموم نشه؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: این دقیقاً همان نکته‌ای است که در مواجهه با سؤال 37138 عرض شد. و البته با همان رویکردی که در جواب آن سؤال بر آن تأکید گردید. موفق باشید

نمایش چاپی