بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان
آرشیو پرسش و پاسخ ها
تعداد نمایش
شماره پرسش:
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
36802

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

اولیای خدا کتومند و مخزون سرمکنوند، از اشتهار استیحاش دارند و خدایشان ایشان را بین خلق مخفی و حرمت خلق برایشان فرض است تا شهرت، ابراهیم بت شکن نفوسند و آزرهای بت ساز را دشمن و... پس چگونه سلیمانی سری از اسرار است؟!

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! اگر اولیای الهی خودشان برای نمایاندن خود قدمی برنمی‌دارند، ولی خداوند خودش هر آن کس را که خواست، بر دیگران نمایان می‌کند و ما این سنت الهی را در شهید حاج قاسم سلیمانی ملاحظه کردیم که چگونه دل‌ها متوجه ابعاد ناشناخته آن شهید بزرگوار شد. موفق باشید

36610

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام استاد عزیز: چگونه کثرت و تشخص و انتخاب جزئیات زندگی در دنیا را در قبل از خلقت اثبات کنیم اگر نفس بسیط است چگونه در یک لحظه چندین کار را با هم انجام می دهد نقش قوه واهمه در تجزیه و ترکیب صور محسوسات قوه متخیله چیست؟ متشکرم

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. همین‌که متوجه باشیم «النفس وحدته کل القوی» است، خودمان در نزد خود می‌یابیم در عین دیدن می توانیم بشنویم، و از طرفی خداوند به همین نفس که او به آن علم دارد می‌فرماید: «کُن فیکون» یعنی بشو و آن، می‌شود. ۲. در این مورد خوب است سری به کتاب «ادب خیال و عقل و قلب» که روی سایت هست بزنید. موفق باشید

36491

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

با سلام: در بحث وحدت وجود اگر ما وجود را فقط خدا بدانیم و کثرت را در مظاهر برده و از آنها به عنوان نمود یاد کنیم، آیا من به عنوان نمود، می‌توانم احساس وجود کنم؟ با تشکر!

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! ما در «وجودِ» خود عین ربط به وجود مطلق خود را در عین آن‌که هیچ نیستیم جز ربط؛ می‌یابیم آن‌گاه که بتوانیم از کثرت ماهیات عبور نماییم. موفق باشید

36259

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام علیکم آقای طاهرزاده: آیا بین الطلوعین در حال سجده بودن برای خدا، بالاتر است یا درس و بحث قرآن و تفسیر و نهج البلاغه یا ادبیات عرب کارکردن یا دیگر دروس حوزه کارکردن، شما کدام یک را ترجیح می دهید، دلیل آن را بیان می‌فرمایید با تشکر و التماس دعا

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بستگی به خود فرد و احوالاتش دارد که آماده کدام ورودی است و در شرایط خود نسبت به کدام موضوعات بیشتر دل می‌دهد. در عین حال بالاخره در آن وقت و زمان نظر به امور معنوی ارجحیت خود را دارد ولی این امر، کلی نیست. موفق باشید

35960

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام: تو جمعی از «خودت باش» سخن می‌گفتم بواسطه چهره مذهبی و حامی نظام بودن اعتراضی شد. گفتند «خودت خودت باش» برای مردم ما خیلی آشناست قبلا هم گفتند «دانشگاهی که دانشگاه نباشد دانشگاه نیست» خنده حضار فرا گرفت در جوابشون یه چیز نوشتم که شاید جالب باشه! گوینده؛ «دانشگاهی که دانشگاه نباشد دانشگاه نیست» خنده حضار 😂😂😂😂😂😂 اما من که با خنده دیگران عادت خندیدن را چند وقت پیش ترک کرده ام! بودم فکر کردم!!! راست می‌گفت وقتی بچه بودم تو ادبیات نوشته بود «گاه» یعنی محل! دانش گاه = محل دانش می‌باید می بود اگر دانشگاهی که دانش گاه نباشد دانشگاه نیست! راست می‌گفت! دانشگاها خیلی وقت بود که محل کسب دانش نبود، محل کسب هر چیزی بود جز دانش! من که با حضار نخندیده بودم! سخت گریه ام آمد ازین درد! تو برادر دردت نیآمد؟ من زود گریه ام می‌آد تو گریه نمی‌کنی نکن اما حداقل دردت را انکار نکن! ما باید گریه کنیم به حال خودمان که هنوز در ادبیات پنجم گیریم و از هرچی بیشتر نمی‌فهمیم بیشتر می‌خندیدم.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! هرچه بیشتر نمی‌فهمیم، بیشتر می‌خندیم. زیرا زندگی را که راهی است گشوده به سوی توحید، گم کرده‌ایم وگرنه می‌توانیم خودمان باشیم و به گفته کی‌یرکگور: «خود باشید و خود شوید» نسبت به استعدادهایی که در خود دارید. موفق باشید

35887

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام علیکم: نظرتان درباره کتاب «قاموس قرآن» چیست؟ آیا خواندن آن را برای ورود به فهم قرآن و المیزان توصیه می کنید؟ اگر توصیه دیگری برای این امر دارید بفرمایید. با تشکر

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: رویهمرفته کتاب ضعیفی می‌باشد، جوابگوی سؤالات امروزین ما نیست. موفق باشید

35573

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

با عرض سلام و ادب و احترام: در یکی از سخنرانی های حضرتعالی راجع به عقل و جهل فرمودید که آخرین چیزی که از قلب صدیقین خارج می شود حب آبرو است. پرسشم این است که آیا ما در جمع هایی که بعضاً ما را خیلی تحویل می‌گیرند در بین رفقا و یک پرستیژ خاصی داریم آیا مجاز هستیم که بعضاً با بعضی از کارها که خارج از شرع نباشد. مثلاً یک شوخی سبک عمدی کمی از غرور و منیت خودمون کم کنیم؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! بعضی که مشهورند به سالکانِ خراباتی، همین روش را پیشه می‌کنند. موفق باشید

35525

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام علیکم: اسم خشم و غضب خداوند کدام است؟ ممنون

متن پاسخ

 باسمه تعالی: سلام علیکم: وجه جلالیِ حضرت حقّ در این موارد در صحنه است. موفق باشید

35430

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام علیکم: عازم سفر معنوی کربلا برای زیارت آقا جانم در روز عرفه هستم. لطفا دعا بفرمائید و نصیحت و تذکری

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! راهی است بسی گشوده به سوی نهایتی که هر انسان در خود به دنبال آن است تا خود را در جهانی که امامِ شهیدان برای ما گشوده‌اند، بیابیم. بد نیست سری به جزوه «همراه با زائر عتبات» https://lobolmizan.ir/leaflet/179?mark=%D8%B9%D8%AA%D8%A8%D8%A7%D8%AA که روی سایت هست بزنید. موفق باشید

35413

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام آقای طاهر زاده وقت شما بخیر: ببخشید بنده یه مسئله ای برام پیش اومده و به گمانم حضرت عالی امکان ارائه راه حل برای بنده رو دارید. بنده طلبه هستم و حدود دو سال در رابطه با مسائلی مثل مرگ و معنا و زندگی و... بسیار فکر می‌کردم به نحوی که حتی یکبار سرم هم گیج رفت. اما بعد از این مدت انگار که ذهنم خسته شده باشه دیگه توانایی مطالعه نداشتم. یعنی نمیتونستم و نمیتونم کتاب بخونم. البته برای فکر کردن مشکلی ندارم. می‌خواستم بدونم برای اینکه ذهنم ریکاوری بشه و بتونم دوباره مطالعه کنم چه راه حلی پیشنهاد می‌کنید. در ضمن بنده کتاب ادب عقل و قلب و خیال رو خوندم همچنین حدود چهار یا پنج ماه هیچ مطالعه ای نداشتم.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: سعی کنید با دقت در مسیر مطالعه، مطالبی که به نظرتان مهم است را گزینش و یادداشت کنید؛ این امر خود به خود اندیشه را به نظم می‌آورد. موفق باشید

39440

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام علیکم: آنچه هست فقط خداست که هست. همین خدا یک مرتبه ذات است که فقط خود ذات و خود خدا از آن خبر دارد. و دیگر تجلی و ظهور خداست. ابتدا ظهور اسماء و صفات است. یعنی ذات به صفت خاص. که اولین تجلی الله است و این موجوداتی که الان در عالم ماده می‌بینم تجلیات اسما و صفات خداست. البته مطالب بالا ناقص است. من برای اینکه از کثرت و وجودی غیر از خدا نداشته باشم. فقط خدا را تصور می‌کنم که یکی مرحله ذات و غیب الغیوبی است و دیگر تجلیات و من موجوداتی را که الان می‌بینم، ظهورات اسماء و صفات خدا می‌بینم. آیا درست فهمیدم؟ با تشکر!

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همین‌طور است. بعد از مباحث «ده نکته در معرفت نفس» و «برهان صدیقین» خوب است به شرح صوتی کتاب «مصباح الهدایه» از حضرت امام رجوع شود. صوت هر سه موضوع روی سایت هست. موفق باشید 

39304

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

 سلام  و عرض ادب خدمت شما استاد عزیز: ان شاءالله جز یاوران حضرت آقا باشید. من مدتی هست که در مسیر حفظ قرانم. می‌خواستم از استاد سوال بپرسم تدبر و تفسیر قران رو ادامه بدیم یا حفظ قرآن رو اگر ممکنه ما رو راهنمایی کنید. آیا حفظ کردن قران هم مجالست و همنشینی با قرآن محسوب میشه؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: حفظ قرآن حتماً کار ارزشمندی است و اگر حدّاقل به گفتۀ رهبر معظم انقلاب این قرآن‌شناسِ واقعی، حفظ قرآن با مفاهیم باشد بهتر است و سپس به تفسیر آیات و سوره‌ها پرداخته شود. موفق باشید

39266

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

با سلام: چند کتاب مثل روح مجرد معرفی می‌فرمایید که حالمان را خوب کند؟ سپاس

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: علاوه بر کتاب «کهکشان نیستی» از سرگذشت شهدا و اسراء مثل کتاب‌های زیبای «سرباز کوچک امام خمینی» و یا «تپه جاویدی و راز اشلو» نباید غفلت کرد. موفق باشید

39222

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام استاد وقتتون بخیر: حدود ۵ سال پیش عزمم را جزم کرده بودم که به حوزه علمیه بروم. استعداد و علاقه اش را هم داشتم ولی با سرسختی شدید خانواده مواجه شدم. چون پدرم راضی نبود به دروس خودم ادامه دادم تا الان که ۱.۵ سال از دانشگاهم می‌گذرد. دانشگاه شهر دیگری قبول شدم، شهری سکولار و سنی مذهب؛ و بسیار بسیار فشار روی من است. الان همه‌جا احساس وحشت و تنهایی دارم. به احساسی برخورد کردم که سراسرش غم است. همیشه نگران تنهایی‌ام هستم. گرفتار چیزی شدم که شرایط به خوشی نمی‌گذرد. در شادترین حوادث، چنان غم دارم که گویی عزادارم. هیچکس هم به دادم نمی‌رسد واقعا در مسیرم درمانده ام. هرچه توسل می‌کنم هرچه دعا می‌کنم دیگر صدایم به جایی نمی‌رسد. ای لعنت به پول و پرستیژ و امثال اینها که به خاطرش من الان باید چنین رنجی بکشم. همیشه می‌گویند تو پزشک می‌شوی و آینده خوبی داری! چندسال دیگه را باید به همین شکل سپری کنم و هیچ یار و یاوری ندارم. درمانده ام و حیران. به شدت به کمک نیاز دارم.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: چه اشکال دارد که در همین شرایط که قرار گرفته‌اید به نسبتی بیندیشید که باید در عین ادامۀ دروس رسمی، با حقیقت پیدا کنید و فرصت را غنیمت بشمارید با دنبال‌کردن سیر مطالعاتی سایت و مباحث قرآنی که در سایت هست بخصوص بحث مربوط به سوره آل عمران و سوره انعام. موفق باشید

39003
متن پرسش

«ظریفی می‌گفت، شادی وقتی طلوع می‌کند که انسان بداند وظیفه واقعی‌اش را به انجام رسانده. رسیدن به آن شادی، دشواری هر انجام وظیفه‌ای را آسان می‌کند. مثل شادی یک پدر، آن‌هنگام که با دست‌رنجش آرزوی کوچک کودکش را برآورده می‌کند و در همان حال می‌داند، هرآنچه برای این منظور از دستش برآمده، انجام داده است. تحمل سختی انجام وظیفه در انتظار شادیِ پس از آن، آسان است. رنج حقیقی در انجام وظیفه نیست؛ که در ندانستن وظیفه است. گیجی و پریشانی ناشی از ندانستن وظیفه است که ما را خسته می‌کند. بشر امروز، بشر عاطل و باطل است. نمی‌داند کجاست و چه «باید» بکند. این «بایستگی» همان امر مجهول عصر ماست؛ عصر نیهیلیسم.»  سلام استاد عزیز: اوقاتتون پر خیر و برکت ان شاالله با این وصف چطور ما باید پوچی را درک کنیم؟ واقعا ما نمیدونیم کجاییم و چه باید بکنیم؟ واقعا ما تنها ملت آینده دار دنیا نیستیم؟ آیا افتادن در چاه نهیلیسم تقدیریست که همه باید به آن مبتلا باشند؟ من واقعا نمیتونم بفهمم پوچی چی هست. ما اسلام را داریم. انقلاب اسلامی امام خمینی عزیز را داریم. ما در مسیریم و اگرچه در فهممون نسبت به این حقیقت دچار شدت و ضعفیم اما الحمدلله و المنه در نسبت با امام و انقلابیم چطور تصور کنیم نمیدونیم کجاییم و چه باید بکنیم درسته گاهی نمیتونیم تشخیص بدیم در لحظه مصداق عملی که باید انجام بدهیم چیه اما مگر نه اینکه تا خدا هست امید داریم که راه بازمیکنه و ما درنمیمونیم مگر نه اینکه «ان تنصرالله ینصرکم» مگرنه اینکه قرآن هست و اهل بیت هستند و انقلاب و امام هست و آقا هست پس چطور ما نمیدونیم کجاییم و چه کنیم؟ مگر هدایت خدا را باور نداریم که به چه کنم چه کنم دچار بشیم؟ آیا ما محکومیم به دلیل حضور در زمانه نهیلیسم، دچار آن شده باشیم؟ یا می‌شود که در این زمانه بود و به حضور خدا و هدایتش و آنچه ذکر شد، دچار پوچی و نهیلیسم نباشیم؟ آیا من اونقدر از مرحله پرت هستم که نمی‌فهمم نهیلیسم چیه در حالیکه دارم درش دست و پا می‌زنم؟ من هرگز در زندگیم دچار سردرگمی که اقای یامین پور ذکر کردند نشدم همیشه به انقلاب اسلامی عشق ورزیدم و همه زندگیم در این راستا بوده که شیرینی انقلاب و امام را به دیگران هم نشون بدم درسته بسیاری اوقات دستم از ابزار فلسفه و سخن و علوم دیگر خالی بوده اما قلبم ذره ای به حقانیت انقلاب اسلامی امام خمینی شک نکرده لااقل چنین شکی را در طول زندگیم بخاطر نمیارم و حالا مکرر در مکرر می‌شنوم از پوچی و نهیلیسم و... شک کردم که آیا باید حتماً پوچی را لمس کرده باشم یا بکنم؟ یا اگر چنین حس سردرگمی ندارم نشانه گیجی و پرت بودنم از مرحله است؟ و هر بار به خودم جواب می‌دهم با وجود خدا و... چرا محکوم به درک و غرق شدن در نهیلیسم هستم؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: حضوری که با انقلاب اسلامی در مقابل ملت ما گشوده شد طوری مردم بسیجی و انقلابی را در بر گرفت که گویا همه عالم در جان آن ملت شکوفا شد، ولی این انسان در این آخرین دوران با ظرفیت بیشتری که دارد به خود آمد و آنچه داشت را کافی ندانست. حال یا ادامه راه را بسته دید، و این یعنی ظهور نیهیلیسم. و یا در مواجهه با ظرفیت بیشتری که داشت، خود را با حضوری بیشتر ادامه داد و با عزمی که عزم فرزندان حضرت امام و انقلاب داشتند خود را معنا کرد و این‌جا است که می‌توان پرسید شما با کدام عزم، نسبت خود را با امام و انقلاب جلو می‌برید؟ که در آن نسبت آری! خداوند را هرچه حاضرتر و فعال‌تر می‌یابید. این مهم است. و به نظر بنده آقای دکتر یامین‌پور به نکتۀ خوبی اشاره می‌کنند مبنی بر اینکه هرکس راه را در زمانۀ خود و در مواجهه با مسائل بشر جدید یافت؛ تماماً در حضوری است که او را در وسعت آخرالزمانی‌اش حاضر می‌کند در عین آن‌که باید آن حضور را در نسبت با انقلاب و حضرت امام پاس بدارد و عمق ببخشد. موفق باشید      

38760
متن پرسش

بسمه و رحمته و رضوانه سلام علیک و ریحانه
 قَالَ الصادق «علیه‌السلام»: «اَلشِّيعَةُ ثلاثةٌ مُحِبٌّ وادٌّ فَهُوَ مِنَّا وَ مُتَزَيِّنٌ بِنا وَ نحنُ زَيْنٌ لِمَنْ تَزَيَّنَ بِنَا وَ مُسْتَأْكِلٌ بِنا اَلنّاسَ و مَنِ اسْتَأْكَلَ بِنا اِفْتقرَ.» شيعه سه نوع است: دوستدارِ مهر ورز [متعهد] که او از ما اهلبیت است، و شيعه اى كه خود را به ما مى آرايد و ما مايه آراستگى كسى هستيم كه خود را به ما بيارايد، و شيعه اى كه ما را وسيله ارتزاق خود قرار مى دهد و چنین کسی فقير مى شود. تاریخی شروع شده است که اگر در آن حاضر نشویم و در مسیر تقدیری که نظام الهی برای امروز انسان پیش آورده حضور پیدا نکنیم، اگر روزها در روزه به سر ببریم یا شب ها تا به صبح در رکوع و سجده غرق در مناجات با خدا باشیم! عملا از گردونه ی تقدیر فردای قدسی انسان بیرون خواهیم بود؛ آنچنان که مقدس ترین انسان ها، در تاریخ کربلا نتوانستند در صحنه ی قدسی فردایی که با حسین «علیه السلام » رقم خورد حاضر شوند. فلذا این مائیم و ندای «کونوا أَحراراً فی دُنیاکم» و این خطاب به نحوه ی حضور فردایی بشر است که گستره‌ی ندای تعالی «شیعه» را فریاد می زند تا هر آنکس که طالب حقیقی ترین نحوه ی حضور فردایی خویش است، حاضر شود. مهم آن است که مائیم و این حضور که همان قله ی حضور در نهایی ترین صورت انسانیت است که پیش روی انسان هاست؛ و اگر نتوانیم با این صورت الهی که به سوی انسان رخ نموده است، زبان سخن از حقیقت بگشاییم و آغوش امن و حقیقت و مأوای انسان خسته ی عالم گسسته از معنا را به او بدهیم هیچ کاری نکرده‌ایم. انسان امروز بیدار شده است تا در آغوش تاریخی که انتظارش را می کشید آرام بگیرد. ایران، لبنان، فلسطین، عراق، سوریه، اروپا، آمریکا و... مرز امروز تاریخ، جغرافیا نیست! حقیقتی است که به میان آمده است و به سرعت خود را به میان آدمیان کشانده است و زبانی است که به ظهور آمده است و انسان ها را به هم زبانی با یکدیگر و هم آغوشی و همدلی رسانده است. مبارک باشد. این همان وعده ی حقیقت است که به میان آدمیان آمده است تا بار دیگر آدمی خود را از دیار غربت و سرد هبوط از زمین بکند و آسمانی شود و من و مائی را خرق کند و یگانگی را به میان آورد. می شود ساحت هایی از این گشودگی تاریخ را به مطالعه نشست و گفتگو کرد تا فارغ از تعصب ها و نگاه های قومی و قبیله ای و نظر به شیعه و سنی با نگاهی عمیق تر، زبان از چگونگی حضور در این تاریخ زد تا آدمیان را برای ورود به این تاریخ مقدس ترغیب کرد، تاریخی که اگر وارد آن شویم، گناه دیروز و فردایمان را می‌بخشند و یکسره در ساحتی زندگی خواهیم کرد که زمان بر آن سیطره نخواهد داشت بلکه این حضور ماست که زمان را معنا می بخشد، درست مثل «کربلا» و آنانی که با حسین «علیه السلام » تصمیم به آن انتخاب در آن تاریخ گرفتند. ما درست در حساس ترین نقطه ی تاریخ قرار گرفتیم! نقطه ی عبور از دیروز تاریخِ تاریکِ دل زده‌ی انسان غرق در عالم محسوسات و توهمات و ورود در نقطه ای از زندگی که انسان ها در یگانگی نه در زمین بلکه بَر زمین حکومت می کنند. این همان وعده ی وراثت حکومت صالحان است که انسان را نه در زمین بلکه بر زمین حکومت می دهد و امروز این مائیم و انتخابی سخت در دو راهی تاریخ سرنوشت سازی که فردای مان به آن تعلق دارد. طوبی للغرباء. قصه ی پر غُصه ی امروز غزه و لبنان، قصه‌ی حضور است و راز غیبت را جز با حضور نمی توان فاش کرد و راز این معما را جز با حضور در این قصه نتوان فهیمد. التماس دعا 

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! با توجه به آخرین جمله‌تان: «راز غیبت را جز با حضور نمی‌توان فاش کرد» تا معلوم شود چگونه در این مرحله از تاریخ چه اندازه انسان، در انسانیت باید قد بِکشد تا به بلندای قامت انسان کامل نزدیک شود و انسانیت آن حضرت، جهانی گردد در درون انسان‌ها. امری که حقیقتاً می‌توان در این گشایش تاریخی احساس کرد که چه اندازه انسان‌ها به انسان کامل نزدیک شده‌اند و چه اندازه نسبت به همدیگر در آینۀ حضور انسان کامل احساس یگانگی می‌کنند. معلوم نیست این شهید یحیی سنوار است در آن صحنه در حال درخشیدن است، در نهایت درخشش آخرالزمانیِ انسان؟ و یا این ما هستیم که هیچ نوع دوگانگی بین او و خود یعنی فرزندان انقلاب احساس نمی‌کنیم. اساساً معلوم نیست رفتنِ سنوار بیشتر، «بودن» است برای نقش‌آفرینی به محاق‌بردنِ جهان استکبار و یا بودنِ او. سال‌ها به این جمله حضرت روح الله «رضوان‌الله‌تعالی‌علیه» در آخرین سخنان‌شان در وصیت‌نامه سیاسی الهی فکر می‌کردم که می‌فرمایند: 
«من بار دیگر از مسئولین بالای نظام جمهوری اسلامی می خواهم که از هیچ کس و از‏‎ ‎‏هیچ چیز جز خدای بزرگ نترسند و کمرها را ببندند و دست از مبارزه و جهاد علیه فساد و‏‎ ‎‏فحشای سرمایه داری غرب و پوچی و تجاوز کمونیزم نکشند که ما هنوز در قدمهای اول‏‎ ‎‏مبارزۀ جهانی خود علیه غرب و شرقیم.‏ مگر بیش از این است که ما ظاهراً از جهانخواران شکست می‌خوریم و نابود‏‎ ‎‏می شویم؟ مگر بیش از این است که ما را در دنیا به خشونت و تحجر معرفی می کنند؟ مگر بیش از این است که با نفوذ ایادی قاتل و منحرف خود در محافل و منازل، عزت اسلام و‏‎ ‎‏مسلمین را پایکوب می کنند؟ مگر بیش از این است که فرزندان عزیز اسلام ناب محمدی‏‎ ‎‏در سراسر جهان بر چوبه های دار می روند؟ مگر بیش از این است که زنان و فرزندان‏‎ ‎‏خردسال حزب الله در جهان به اسارت گرفته می شوند؟ بگذار دنیای پست مادیت با ما‏‎ ‎‏چنین کند ولی ما به وظیفۀ اسلامی خود عمل کنیم.‏»
راستی! حضرت روح الله «رضوان‌الله‌تعالی‌علیه» برای حضور در جهانی که به خوبی مدّ نظر داشتند، تا چه اندازه جدّی بودند و برای هزینه‌دادن خود را و فرزندان انقلاب را آماده نمودند. آیا این همان «فتح تاریخی» نیست که رهبر معظم انقلاب در روز گذشته به عمیق‌ترین شکل برای فهم دو آینده‌ای که در پیش است، با ما در میان گذاشتند؟ آن‌جا که فرمودند: «اگر امثال شهید سنوار پیدا نمی‌شدند که تا لحظه آخر بجنگند یا اگر بزرگانی همچون شهید سیدحسن نصرالله نبودند که جهاد و عقل و شجاعت و فداکاری را با هم درآمیزند و به میدان بیاورند، سرنوشت منطقه به گونه‌ای دیگر رقم می‌خورد». ۱۴۰۳/۰۸/۰۲
و این یعنی مائیم و دو تاریخ. تاریخی که با درآمیزیِ جهاد و شهادت و عقل و شجاعت و فداکاری از طریق شهید سید حسن نصرالله و شهید سنوار به میان خواهد آمد و رهبر معظم انقلاب متذکر آن می‌باشند؛ و تاریخی که عده‌ای از سر ترس، بیانیه می‌دهند که عملاً در آن بیانیه به بهانه جلوگیری از استمرار تجاوز رژیم صهیونیستی و رفع درد و رنج بیشتر برای مردم لبنان و فلسطین شوند؛ اسرائیل به رسمیت شناخته می‌شود و راه‌حل برون رفت از این بحران موجود را بازگشت این رژیم به مرزهای قانونی پیش از تهاجم ۱۹۶۷ و تشکیل دولت مستقل فلسطین را می‌دانند. امری که کاملاً مقابل نظر جبهه مقاومت فلسطین و نظر رهبر معظم انقلاب است که موضوع از «بحر تا نهر» را جایگاه ملت فلسطین می‌دانند. موفق باشید      

38675

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

با سلام: آیا شما اعتقاد به این دارید که بعضی از افراد دارای انرژی مثبت و بعضی از افراد دارای انرژی منفی می‌باشند؟ و اگر چنین است آیا درست است که بعضی افراد انرژی مثبت دیگران را به سمت خدا جلب می‌نمایند و بالعکس؟ و افرادی که انرژی مثبت دیگران را جلب می‌کنند حالشان خوب می‌شود و افرادی که انرژی مثبت شان جذب دیگران می شود دچار بیماری و خستگی می شوند؟ اگر چنین است آیا آیه «فاستقم کما أمرت» که باعث شد پیامبر در مورد آن بگوید «شیبتنی سوره هود» ارتباطی به این موضوع دارد؟ و یا آیه «فبما رحمةٍ من الله لنت لهم» با این ارتباط دارد؟ اگر این مطالب صحیح باشد آیا در عرفان عملی راه هایی نظیر سجده و صلوات و‌ استغفار در جذب انرژی های مثبت و دفع انرژی های منفی موثر است؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در مورد روایت و آیه ای که فرمودید بحث بسیار است و بعید است بتوانیم آن ها را با دوگانه انرژی مثبت و منفی تطبیق دهیم. آری! بعضی افراد، قدرت تأثیرگذاری بیشتری دارند ولی به هر حال این خود انسان ها هستند که باید انتخاب کنند. موفق باشید

38663

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام علیکم: چگونه می‌شود کتاب، جایگاه خلاصه ۵۳ کتاب از بنده در شماره پرسش: ۳۸۶۴۹ را در مشهد تهیه کنم؟ با تشکر!

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در این مورد خوب است که با حاج آقا نظری به شماره 09136032342 تماس بگیرید. موفق باشید

38368
متن پرسش

سلام استاد: میدونم با این متن نظرتون راجع به من عوض میشه و ناراحت میشین اما بزارید حرفم رو بزنم و بگن کافره! من دیگه حالم از خودم و خدا و مردم و دنیا و آخرت و همچی بهم میخوره امروزم کلی کفر گفتم و حرف زشت و چرت و پرت زدم به هرچی که مقدسه، دیگه بریدم، کاش خلاص میشدم ازین دنیای لعنتی و آخرت و هرچی که هست، کاش نبودم اعصابم ریخته بهم. نمدونم صورت برزخیم سگه خوکه آدم عوضی هستم یا نه و عرفا در موردم چی فکر میکنن. اما بدم میاد از هرچی که هست، از شما به عنوان کسی که حس پدری بهتون پیدا کردم و خیلی دوستتون دارم میخام دعا کنید بمیرم خستم. لعنت به این دنیا که هیچکس آدم رو دوست نداره و همه پی منافعشون و عشق رو کشتن، خدا هم که هیچی، ببخشید این کفریات رو گفتم میدونم پشیمون میشم اما خیلی حالم بده الان که می‌نویسم. میدونم ازم قطع امید می‌کنید.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: با توجه به این‌که این حالت، حالت و قصه شما نیست؛ حکایت انسانی است که می‌خواهد خود را آزاد از دیروزش بیابد. در همین رابطه شب گذشته بود که این متن در حین بحث خوانده شد.
آیا این توقف‌گاه‌ها در مسیر ایمان، دریچه‌هایی نیست تا نسبت به آنچه هستیم و می‌دانیم، بازخوانی کنیم تا نسبت دیگری با آنچه از ایمانِ دیروزین می‌دانیم، بیابیم؟ که مربوط به امروز و فردای ما است، نه مربوط به دیروز و اکنون‌مان؟ آیا باید سوگوار آن‌چه باشیم که از دست دادیم؟ و یا منتظر تولد اندیشه‌ای که در امروز و فردای ما زندگی‌ساز است؟
ملاحظه می‌کنید که پس تنها قصه شما نیست و هنر ما آن است که این موقعیت را در خود بشناسیم. فکر می کنم همین آخرین غزل از رهبر معظم انقلاب نیز در درون چنین دغدغه‌ای مطرح شده است که می‌فرمایند:
دلبسته‌ی امیدی در سنگلاخ گیتی        رَه بی‌شکیب پویم، دل بی‌قرار دارم
نه می‌توانند ناامید باشند زیرا انتظارِ حضوری دیگر در میان است؛ و نه این حضور، بدونِ سنگلاخ هزاران سؤال و شبهه جلو می‌رود. و از این جهت بدون شکیبایی و در عین بی‌قراری، این راه را طی می‌کنند و این، زیباترین شکل پیمودنِ راه است در این زمانه. موفق باشید          
 

38211

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

با سلام: آیا ملاصدرا در برهان صدیقین، همانند شما از قاعده «کل مابالعرض لابد آن...» استفاده کرده است؟ با تشکر!

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: این یک قاعده عقلی است که هر مابالعرضی به مابالذاتی منتهی می‌شود. موفق باشید

38106

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

با سلام و آرزوی سلامتی شما: استاد عزیز بنده پانزده سال هست که از مطالب شما استفاده می کنم و یک نکته ایی که بنظر بنده مغفول مانده ظاهر شدن فاطیما (احتمالا حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها) بر دو دختر و یک پسر چوپان در کشور پرتقال است. که ایشان مردم و سیاسیون اروپا را انذار دادند و و بلای جنگ جهانی دوم را هشدار دادند ولی متاسفانه توسط کلیسا تحریف و بایکوت شد ولی ما مسلمان ها هم در تحلیل های خودمان از این قضیه استفاده نمی کنیم. مردم ما که جذب فرهنگ غرب شده اند اگر این اتفاق درست برای شان باز شود بهتر متوجه باطن غرب خواهند شد و کمتر گول ظواهر شان را خواهند خورد. و بهتر می فهمیم که خدا و اهل بیت برای کل کره زمین برنامه دارند. با تشکر

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: هرچه هست نکته مهمی در این موضوع در میان است و حقیقتاً نیاز به تحقیق بیشتری دارد. و همین‌طور که می‌‌فرمایید می‌توان از این طریق متوجه امری فوق آنچه غرب گرفتار آن است، شد. موفق باشید

38080

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام و عرض ادب استاد: بعد از فشار روحی شدیدی که کشیدم، یه مدته (یک ماه) موفق نمیشم هر سه نوبت نماز روزانه رو درست بخونم و خیلی حالم بده از این موضوع. هر کاری می کنم بازم نمیتونم موفق بشم واقعا خسته شدم از بس تلاش کردم و عذاب وجدان دارم و نمیدونم چرا اینجور شد. منی که نمازام همه اول وقت بود الان مثلا یه نوبتش از دست میره. شاید از خستگی زیاد یا از اینکه تو شرایط سخت تنهایی جلو اومدم و فشار وحشتناکی متحمل شدم. از اون طرف حدیث درباره نماز میخونم و ناامید میشم. چه راهکار عملیاتی برای اینکه موفق شم و مصداق سبک شمردن نماز نباشم وجود داره؟ نمیتونم فشار روحی دیگه تحمل کنم راه آسونی بلدید؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به ما فرموده‌اند: «آن‌قدر ای دل که توانی بکوش / گرچه بهشتش نه به کوشش دهند». ما باید امیدوار به رحمت الهی باشیم. موفق باشید

37978

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام: استاد ببخشید علم زمان و تحلیل وقایع و پیش بینی آن ها بر اساس زمان را شما تایید می کنید؟ ممنون

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: اگر حضرت صادق «علیه‌السلام» فرمودند: «نَحنُ اَعلَمُ بِالوَقت» تا معلوم شود فرهیخته‌ترین انسان‌ها متذکر زمانه و شرایط تاریخی خود هستند، پس باید نسبت به زمانه و تاریخ فکر کرد. از طرفی تاریخ در جایی قرار ندارد که بتوان آن را به کسی نشان داد، بلکه امری است که جان و روح انسان‌ها را فرا می‌گیرد و در افکار و امور و حوادث و سیاست‌ها ساری و جاری است و تنها از طریق مظاهرش می‌توان آن را شناخت و از طرفی اگر به گفته حضرت صادق «علیه‌السلام»: «العالِمُ بِزَمانِهِ لا تَهجُمُ عَلَیهِ اللَّوابِس» (کافی، ج 1، ص 27) آن‌کس که نسبت به زمانه خود آگاه باشد حجاب‌ها بر او هجوم نمی‌آورند تا گرفتار خطا گردد. پس آدمی باید در تاریخ و با تاریخ باشد وگرنه زندگی‌اش دچار پریشانی می‌شود و در فهم و خردش اختلال پدید می‌آید و نمی‌تواند در آینده درست حاضر شود، به همان معنایی که مولای‌مان علی «علیه‌السلام» فرمودند: «أعرَفُ الناسِ بالزّمانِ، مَن لَم يَتَعَجَّبْ مِن أحداثِهِ» (غررالحکم، ص 148) آگاه‌ترین مردم به زمان کسی است که از آنچه پیش می‌آید متعجب و شگفت‌زده نمی‌شود. موفق باشید

37959

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام استاد عزیز: ببخشید منظور از عدد حشر و نفس و بعث زیاد است چیست؟ درود بر شما

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به معنای حضور در سیری است که تا ابدیت همچنان ما حشرها و بعثها داریم مثل حشر در جمع مؤمنین در روز عاشورا و بعث و برانگیختگی جان انسان‌ها در آن صحنه‌ها. موفق باشید

37938

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام وقت بخیر: منظور از روزی چیست؟ آیا خانه و ماشین هم جزو همان روزی در حد کفافی است که خداوند ضامن شده تامین کند و با اندکی تلاش به سمت انسان می‌رسد؟ روزی من همان در حد کفاف است ک خداوند تضمین کرده آیا زمانی که من با پراید کارم انجام می‌شود خرید پژو جزو روزی من است یا خیر؟ من کارگر شرکت خصوصی هستم اگر تلاش من در حد روزی ۸ ساعت کار باشد باز هم خانه یا ماشینی که روزی من باشد به من می‌رسد؟ و من نباید تلاش مضاعف کنم و مثلا روزی ۱۶ ساعت کار کنم تا به آن خانه برسم؟ هدف من از خانه داشتن خانه ایست آبرومند و نه زیاد خوب نه بد جوری که بتوانم در آن آرامش داشته باشم و خانه ای امن برای خانواده ام باشد تا همسرم هر سال استرس اسباب کشی را نداشته باشد. من ماشینی خریده ام با قرض و وام حالا اگر این ماشین روزی من بوده من بدون وام و قسط و کار کردن تا ساعت ۱۱ شب به این ماشین می‌رسیدم؟ من توقع زیادی از زندگی ندارم ماشین و خانه ای معمول آن هم فقط برای اینکه خانواده ام از حداقل ها داشته باشند و درگیر اینها نباشند؟ کتاب شما در مورد رزق را خواندم احادیث را مطالعه کردم اما این موضوعات برایم مفهوم نبود ممنون میشوم پاسخ بدهید.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ظاهراً آنچه به معنای رزق مقسوم در روایات مطرح است رزقی است که انسان از طریق آن در مسیر بندگی خداوند موفق خواهد شد، بقیه اموری که خودمان برای خودمان تعریف کرده‌ایم را باید مورد پرسش قرار داد که آیا ما را در مسیر بندگی کمک می‌کند یا نه؟ بخصوص که جهان مدرن، زندگی را سخت کرده است. موفق باشید

نمایش چاپی