بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان
آرشیو پرسش و پاسخ ها
تعداد نمایش
شماره پرسش:
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
7156
متن پرسش
بسم الله سلام علیکم پایگاه پژوهشی تحلیلی راه بردی یکی از وظایف و شرح ماموریت های خود را، تهیه و توزیع سیرهای مطالعاتی قرار داده است و در این راستا دفتر اول کتاب مجموعه سیرهای مطالعاتی مسیر را نیز به انتشار رسانده است. سیرهای این پایگاه در دو قالب موضوعی و شخصیت محور تهیه می شوند. در قالب موضوعی، سیری در موضوعی خاص انتخاب می شود و در قالب شخصیت محور، به مخاطبان، سیری از آثار شخصیت های برجسته گفتمان فکری انقلاب اسلامی، پیشنهاد می شود. از همین رو، سیری در چهار موضوع «انقلاب اسلامی و جایگاه آن در جهان معاصر»، «مباحث اعتقادی، اخلاقی و تربیتی»، «مهدویت و انتظار»؛ «غرب شناسی» با توجه به کتاب های استاد طاهرزاده (چون تمرکز سیرها بر کتاب است، جزوات ذکر نشده است) با نگاهی به سیر ارائه شده در سایت و سایر منبع شناسی ها، تهیه شده است. خواهشمند است این سیر را بررسی کرده و اگر تغییراتی لازم هست لطفا هر چه سریع تر بفرمایید تا اعمال شود تا برای انتشار آماده گردد. با تشکر و من الله التوفیق کتاب ها در چهار دسته زیر با این ترتیب قرار گرفته اند: انقلاب اسلامی و جایگاه آن در جهان معاصر کتاب «انقلاب اسلامی؛ بازگشت به عهد قدسی» کتاب «جایگاه إشراقی انقلاب اسلامی در فضای مدرنیسم» کتاب «امام‌خمینی«رحمة‌الله‌علیه» و خودآگاهی تاریخی» کتاب «انقلاب اسلامی؛ برون‌رفت از عالَم غربی» سلوک در ذیل اندیشه‌ی امام خمینی«رضوان‌الله‌علیه» مباحث اعتقادی، اخلاقی و تربیتی: تعلیم و تربیت و آداب سلوکی آن: کتاب «آن‌گاه که فعالیت‌های فرهنگی پوچ می‌شود» کتاب «زن؛ آن‌گونه که باید باشد» کتاب «جایگاه رزق انسان در هستی» کتاب «فرزندم این‌چنین باید بود» جلد 1 و 2 کتاب «روزه؛ دریچه‌ای به عالم معنا» کتاب «ماه رجب؛ ماه یگانه‌شدن با خدا» مباحث اعتقادی و امام شناسی: کتاب «کربلا؛ مبارزه با پوچی‌ها» کتاب «مبانی نظری و روش‌های عملی حبّ اهل‌البیت» کتاب «مقام لیلة‌القدری حضرت فاطمه» کتاب «مبانی معرفتی مهدویت» کتاب «جایگاه و معنی واسطه‌ی فیض» مهدویت و انتظار: کتاب «مبانی معرفتی مهدویت» کتاب «جایگاه و معنی واسطة فیض» کتاب «دعای ندبه؛ زندگی در فردایی نورانی» کتاب «آخرالزمان؛ شرایط ظهور باطنی‌ترین بُعد هستی» غرب شناسی: کتاب «گزینش تکنولوژی از دریچه‌ی بینش توحیدی» کتاب «علل تزلزل تمدن غرب» کتاب «فرهنگ مدرنیته و تَوهّم»، همراه با سی دی کتاب «خطر مادی‌شدن دین کتاب «تمدن‌زایی شیعه»
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده نیز هرچه فکر کردم بهتر از همین تقسیم‌بندی که عزیزان شکل داده‌اند به ذهنم نرسید. تأکید بنده تنها بر نوع رویکردی است که عزیزان باید متوجه آن باشند و آن عبارت است از: احساس «وجود» از طریق مباحث معرفت نفسی تا از یک طرف بتوانیم معنای واسطه‌ی فیض‌بودن مولایمان«عجل‌اللّه‌تعالی‌فرجه» را که اشاره به وجود حضرت حق است درک کنیم و از طرف دیگر فرهنگ غربی را که فرهنگ به حجاب‌بردن «وجود» و حقیقت است بیابیم و در چنین فضایی است که چشممان منور می‌شود به جایگاه تاریخی این هدیه‌ی الهی یعنی انقلاب اسلامی در آینه‌ی نورانی حضرت روح اللّه«رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه» که به نظر این حقیر در چنین فضایی است که می‌فهمیم در چه تاریخی زندگی می‌کنیم و چگونه باید فکر کرد که فکر کرده باشیم و نه ادای فکرکردن را به نمایش بگذاریم. موفق باشید
5951
متن پرسش
سلام استاد . امیدوارم حالتان خوب باشد . چند تا سوال داشتم . و یک درخواست درخواست : اگر میشود یک سلسله بحث هایی را درخصوص ازدواج انجام دهید . حال دقیق نمیدانم که چنین بحث هایی را دارید یا خیر ؟ چون من در کتاب ها و صوت هایتان ندیدم . استاد ازدواج و ملاک های آن , انتخاب همسر ایده آل , شرایط زندگی , عقد و عروسی , شیوه ی خواستگاری , شیوه بیان و حرف زدن بین دختر و پسر در شب خواستگاری , اینکه چه حرف هایی را باید مطرح کنند و چه هدف هایی را باید در زندگی دنبال کنند و در اون یک ساعت صحبت در شب خواستگاری باید تمرکز بحث را روی چه بگذارند و.... خیلی از حرفهایی که در پروسه خواستگاری تا ازدواج و حتی بعد از ازدواج پیش میاید را توضیح دهید و اینکه خانواده ها باید چه انتظارهایی از همدیگر و عروس و داماداشان داشته باشند .وخیلی از بحث های دیگر در این خصوص که خودتان وارد ترهستید . استاد واقعا خیلی سخت است برای کسی که سلوک دینی دارد و نمیداند شب خواستگاری چه بگوید . من تا به حال سر این قضیه زیاد فکر کردم که خب با این شرایط من دختر مورد نظر را از کجا پیدا کنیم . خب قطعا از روی آسمون که نمیاد , مامان آدم باید بگرده , خب مامان آدم که بگرده افکار و عقاید من رو که نمیدونه حالا باید تو مجلس خواستگاری چی گفت و.... چون ازدواج یکی از واجباتی هست که امروزه دست خوش تغییر قرار شده و به جای اینکه دختر پسر با ازدواج عرشی بشوند فرشی میشوند . فرش که سهل است . پسر تا زمان مجردی اش درگیر وام و چک و .. نبوده بعد از ازدواج به جایی که الهی تر بشه درگیر این تعلقات و زنجیر ها شده است . البته من مباحث مربوط به زن را در سخنرانی هایتان دیدم ولی گوش نکردم . اگر آنها کمک میکند که بگویید همان ها را گوش دهم سوال اول : امام عارف بزرگی بود ولی یک سوال داشتم و اینکه آیا امام چهار سفر را طی کرد . یعنی ایشان مقام فنا و بقا داشته اند ؟. آیا کتاب یا اثری یا خاطره ای هست که حالات امام را در سفرهای مختلف چهارگانه بیان کند ؟. چون از بعضی خاطرات و یا آثار که در شرح حال عرفایی چون سیدعلی آقا قاضی و یا محمد جواد انصاری همدانی میزنند به واضح روشن است که ایشان مثلا در مرحله فنا بوده اند و یا این حالت ایشان در مرحله ی بقا بوده است سوال دوم : شما فلسفه را بسیار زیبا توضیح میدهید , نه طوریکه سنگین و حجیم باشد و نه خیلی سطح پایین . و اینطوریکه من دقت کرده ام فلسفه را طوری تدریس میکیند که کارآیی داشته باشد . مثل بحث معاد , معرفت النفس و یا برهان صدیقین و حرکت جوهری .حال میخواستم بپرسم که آیا اسفار قسمت های دیگری هم دارد که اینگونه کاربردی باشد , یا هرچه قسمت کاربردی داشته شما در سخنرانی هایتان بیان کردید ؟ با تشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی‌: سلام علیکم: 1- در مورد خواستگاری و نحوه‌ی سؤال و جواب در ابتدای امر، فکر می‌کنم جناب آقای دکتر بانکی‌پور در مؤسسه‌ی حدیث راه عشق با اعضای آن مؤسسه کارهای خوبی کرده‌اند. در مورد نحوه‌ی ارتباط زوج‌های جوان، در کتاب «زن؛ آن‌گونه که باید باشد»، قسمت «ازدواج؛ تولدی دیگر» حرف‌هایی دارد. 2- حضرت امام خمینی«رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه» بنا به اقرار بزرگان یقیناً یک عارف کامل مکمِل بوده‌اند که حتی در بعضی مقامات نمی‌توان ایشان را با سایر عرفای بزرگ مقایسه کرد. بنده در کتاب «سلوک ذیل شخصیت امام خمینی«رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه» عرایضی در این مورد داشته‌ام 3- اسفار پر است از گوهرهایی مثل همین‌هایی که می‌فرمایید عمده آن است که رویکرد ما به اسفار رویکرد جمع بین حضور و حصول باشد که معنای حکمت متعالیه است. موفق باشید
5040
متن پرسش
سلام طاعات و عباداتتون قبول من به لطف خدا فرزندی 7 ماهه دارم.با توجه به اینکه در آستانه ماه مبارک هستیم و من در ایام شیردهی به سر میبرم خیلی وقتا فکرم صرف این میشه که چه بخورم که بدنم قویتر بشه و شیر داشته باشم و بتونم تا جاییکه میشه روزه هامو بگیرم و از برکات ماه مبارک بهره بیشتری ببرم. در صورتیکه در این ماه قراره یا کم خوری وجودمونو شدیدتر کنیم.از اینکه اینهمه باید به فکر خوردو خوراکم باشم ناراحتم.کلا به این موضوع که شیر خوبی برای رشد و تقویت فرندم داشته باشم زیاد فکر میکنم.چون خودمو در این زمینه مسئول میدونم.چه کنم؟ ممنون التماس دعا
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: به عنوان وظیفه‌ی مادری سعی کنید در حدّ امکان شیر پرمایه‌ای به فرزندتان بدهید ولی در حدّ تعادل و به عنوان وظیفه‌ی بندگی روزه‌ی خود را بگیرید و نگران نباشید که چرا به فکر تقویت فرزندتان هستید؛ اسم این کار پرخوری نیست. موفق باشید.
4502
متن پرسش
باسلام:ایاشما کتب روانشناسی غربی راقبول داریداگرندارید پس معنای سخن حضرت علی (ع) که می فرماید حکمت را بگیر ولو از کافر یعنی چه؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: هرجا حکمت باشد باید ما اَخذ کنیم، چه در غرب و چه در شرق، می‌ماند که با ملاک‌های صحیح و دینی باید بین حکمت و غیر حکمت فرق بگذاریم. در روانشناسی بین خود صاحب‌نظران روانشناس بحث است. چند سال پیش رئیس دانشکده‌ی علوم تربیتی که دکترای روانشناسی دارند فرمودند آقای دکتر باقری که ایشان هم دکترای روانشناسی دارند، آمدند و طی چندین جلسه زیرآب روانشناسی را زدند و رفتند. منظور عرضم آن است که نمی‌توان روانشناسی را یک علم حِکمی دانست، هرچند در کارهای بالینی و تجربی‌اش قابل استفاده است. موفق باشید
4202
متن پرسش
با عرض سلام و تبریک سال نو خدمت استاد گرامی. استاد بنده فایلهای صوتی مربوط به مباحث حضرتعالی را دریافت نموده و گوش می دهم و از این رو بسیار سپاسگزار شما هستم. مباحث شما را در شرح زیارت جامعه کبیره گوش میدادم، شما در بخشی از سخنانتان اشاره ای به موضوع عزل آقای منتظری توسط امام( رحمت الله علیه) فرمودید و عنوان کردید : پس از عملیات مرصاد، امام ره دستور دادند از تمام منافقینی که در زندانها هستند یک سوال بپرسند و هرکه جوابش موافق بود و با این عملیات و کلا براندازی نظام اسلامی موافق بود؛ ولو یک روز از محکومیتش مانده؛ اعدام شود. و ....استاد واقعا فهم این مسأله برای خیلی ها سخت است مگر می شود صرفا به خاطر «نیت» و «قصد» کسی را اعدام کرد؟استاد، ما مشابه این عمل را در سیره رسول الله (صلی الله علیه و آله) و یا امام علی(علیه السلام) داریم که به خاطر نیت سوء کسی را اعدام کرده باشند؟مثلا من در ذهنم این است که امام علی (علیه السلام) تا آخرین لحظه هم با مخالفانش نمی جنگید و...استاد پاک گیج شده ام؛ از یک طرف حضرت امام(ره) با آن روحانیت و معنویت، دستور بی اساس نمی دهند و از یک طرف این دستور با عقل و شرع جور درنمی آید. استاد من قبلا خیلی ها را دیده بودم که قضیه سال 67 برایشان سوال بود ولی مدام توجیه می کردم پیش خودم که لابد چیزی بوده که من نمیدانم؛ حالا که از شما شنیدم واقعا برایم سوال است. لطف نمایید استاد عزیز، با پاسختان تردید را از ذهن بنده و بقیه که این سوال را دارند بزدایید.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: عنایت داشته باشید که در حمله‌ی منافقین بعد از قبول قطع‌نامه اسنادی به‌دست آمد که معلوم شد بنا بوده میلیون‌ها از مردم توسط همان اعضاء‌شان که در زندان بوده‌اند و به عنوان اعضاء دولت منافقین مسئولیت می‌پذیرفتند، قتل عام شوند. در این صورت اعضاء منافقین در زندان حکم محارب را پیدا می‌کردند و لذا اگر کسی از اعضاء منافقین چه در زندان و چه بیرون زندان مدافع کار منافقین می‌بود، محارب است و حکم محارب اعدام است. موفق باشید
15898

حرکت جوهریبازدید:

متن پرسش
سلام استاد حکیم: 1. اگر عالم ماده عین حرکت است نه چیزی که حرکت دارد؛ و از طرف دیگر عالم ماده یک درجه از وجود است پس لازم می آید کل وجود عین حرکت باشد!؟ حتی خدا که شدیدترین وجود را دارد؟ 2. چگونه باید فرق محبت را با هوس و شهوت تشخیص داد چون غالبا اعمال یکسانی دارد مانند بوسه که هم می تواند شهوانی باشد هم الهی. مثلا اگر کسی بگوید دیگری را می بوسم بدون قصد شهوت ولی آلتم تحریک می شود و در عین حال بشدت ناراحتم از این حالت چون به او محبت دارم نه شهوت جواب چیست؟ می توان گفت وجود تکوینی او شهوت را در مخیله او ایجاد می کند و آلت او تحریک می شود ولی او با تشریع خود اراده محبت دارد یا نه؟ لطفا توضیح دهید ۳. عشق و محبت به زیبارویان در کجای حقیقت انسان جایی دارد؟ آیا در سلوک چنین چیزی داریم که انسان عاشق زیبارویان شود البته بدون شهوت خواست لذت حیوانی؛ آیا این همان عشق مجازی است که پل برای رسیدن به عشق حقیقی می شود یا نه؟ ان شاالله در دریای توحید حق مستغرق باشید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- لازم نمی‌اید با حرکت جوهری عالم ماده خداوند دارای حرکت باشد. زیرا «وجود» در هر مرتبه خاصیت همان مرتبه را دارد و پایین‌ترین مرتبه‌ی آن عین حرکت است. در نتیجه بالاترین مرتبه‌ی آن عین ثبات است. 2- باید در موارد شبهه‌ناک از ابراز محبت‌های این‌چنینی احتراز کرد. در محبت حقیقی، شوق بندگی به خدا بیشتر می‌شود، نه شوق به فردِ محبوب 3- عشق به زیبایی، انسان را از هر منظر زیبایی به حضرت حق منتقل می‌کند و اگر مشغول نظر به زیبارویان شد، قوه‌ی واهمه‌ی او رشد می‌نماید و این امر حجابی می‌شود جهت حضور قلب او در مقابل حضرت کمال مطلق. موفق باشید

13179
متن پرسش
سلام خدمت استاد عزیزتر از جان: آقای طاهرزاده چند چیز است که به شدت روحم را آزار می دهد و هر چند وقت یکدفعه شروعی از نو میکنم اما پس از مدتی سقوط حاصل می شود. 1. بنده جوانی ۱۹ ساله هستم و الگوی کامل بودن را در شخصیت علامه حسن زاده می بینم مثلا امام خمینی و آیت الله بهجت و... را که با علامه از لحاظ علمی مقایسه می کنم می بینم امام و آیت الله بهجت علومی مثل ریاضی و نجوم و ... را که علامه دارند را نداشته اند پس نتیجه مي گیرم امام و آقای بهجت ظرفیت علومی را نداشته اند پس علامه کامل تر هستند از لحاظ سلوکی. 2. وقتی جامعیت ایشان در علوم را می بینم و کمالات ایشان را، خوب می بینم من هم در ریاضی و نجوم استعداد و ظرفیت دارم ولی کسی نیست به من آموزش دهد و شرایطش جور نمی شود در نتیجه با یک پوچی همراه می شوم و نا امیدی از ادامه راه. 3. اواخر ماه رمضان به شدت علاقه مند به شروع راهی که علامه طباطبایی ها رفتند را داشتم و حاضر به تن دادن به سختی ها بودم ولی به شرط حال معنوی نقد اما چند مشکل این علاقه را دارد کم رنگ می کند: الف) خانواده که نه به فکر نماز شب اند، نه کمال، نه حال معنوی، نه ریاضت، فقط انگار خلق شده اند پدر من را در آورند. ب) جو کل زندگی مانع این هدف می شود مثلا همه استرس رزق را به ما وارد می کنند و ما هم به اندازه خودمان مقاومت می کنیم و ساعت مختصری را برای کار و مابقی را برای مطالعه قرار می دهیم که ناگهان پدر گرامی می گوید یا کار کن یا از خانه من ... شو بیرون خوب این هم عزت ما هم علاقه کسب علم را نابود می کند و ما می مانیم و خودی که نه به کسب علم علاقه دارد نه به هدف کسب دنیا. و چندین مشکل دیگر. چه کنم؟ چه کنم؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: کمالات معنوی ربطی به علومی مثل ریاضیات ندارد. بزرگیِ هرکس به تقوای اوست و نگاه توحیدی که باید به عالَم داشته باشد. حال هرکس با استعداد خود به حواشی این سیر می‌پردازد. و در مورد قسمت دوم سؤال؛ سعی کنید با برخورد لَیِّن با والدین، کج‌دار و مریض رفتار کنید، نه آن‌چنان با آن‌ها مقابله کنید که کار به درگیری بکشد و نه آن‌چنان تسلیم شوید که از تعالی استعداد و آمادگی‌های روحانی و علمی خود محروم گردید. موفق باشید

12350
متن پرسش
با عرض سلام خدمت استاد محترم: استاد من یک راهنمایی می خواستم. جدیدا دچار یک حس زیبای معنوی شدم که دوست ندارم از دستش بدم. من عشق خدا را در دلم میخوام. میخوام به جایی برسم که فقط رضای خدا مدنظرم باشه. برای رسیدن به هدفم کارهایی رو انجام دادم: از جمله نماز امام زمان هفتگی، نماز اول وقت، جدیدا نماز شب، بعضی اعمال مستحبی ماه ها و سعی کردم ترک محرمات کنم و انجام واجبات.(البته کامل موفق نشدم) به سبحان الله و الحمدلله حس خوبی دارم ولی نمیدونم چه حسی... به نظرتون اول کتابهای استاد مطهری رو بخونم یا کتابهای شما رو؟ یا هم زمان؟ کار عملی چکار کنم؟ مرحله ی بعد از انجام واجبات و ترک محرمات چیه؟ اگر ممکنه یک کتاب بهم معرفی کنید که مقام اسما الهی رو به زبان ساده بیان کرده باشه. ببخشید اینقدر سوال برسیدم. لطفا کمکم کنید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به لطف الهی بعد از مطالعه‌ی کتاب «ده نکته» همراه با شرح صوتی آن مشغول کتاب «مبانی نظری و عملی حبّ اهل‌البیت (علیهم‌السلام)» همراه با شرح صوتی آن شوید تا إن‌شاءاللّه حبّ الهی برای شما صورت عملی‌تر بگیرد. در کنار این کارها از کتاب‌های مرحوم شهید مطهری برکات زیادی خواهید برد. در ضمن در عین انجام نوافل و صداقت‌داشتن و خوش‌بینی به افراد و احترام به همه و تواضع إن‌شاءاللّه حبّ الهی را در خود نهادینه خواهید کرد. موفق باشید

10624
متن پرسش
بسم الله الرحمن الرحیم استاد عزیز سلام علیکم: در ابتدا از اینکه ممکن است با این نوشتار وقت شما را بگیرم عذرخواهی می کنم. با توجه به اشاراتی که در مورد سلوک جمعی داشتید و با درکنار هم قرار دادن این موضوع با مطالبه رهبر معظم انقلاب در مورد کار جمعی که فرمودند: (چرا فرهنگ کار جمعی در جامعه‌ی ما ضعیف است؟ این یک آسیب است. با اینکه کار جمعی را غربی‌ها به اسم خودشان ثبت کرده‌اند، اما اسلام خیلی قبل از اینها گفته است: «تعاونوا علی البرّ و التّقوی»، یا: «و اعتصموا بحبل اللّه جمیعا». یعنی حتّی اعتصام به حبل‌اللّه هم باید دسته‌جمعی باشد؛ «و لا تفرّقوا».) و نیز اینکه فرموده بودند: (این روشها را باید در حوزه به کار بیندازیم. ما در حوزه همیشه روش فردی را دنبال می‌کردیم. به نظر من، هنوز هم روشها فردی است.) و براین مبنا که سیر تمامی امور و مراحل زندگی ما لازم است در مسیر کثرت به وحدت و با نگرش توحیدی باشد سعی کردم روی این موضوع وقت صرف کنم و مساله را دنبال کنم که ما چگونه می‌توانیم در میان جمع طلبگی خودمان یک کار جمعی تعریف کنیم که مجموعه‌ای از اعضا نباشد بلکه جمعی باشد با اجزای مختلف و روح واحد که وحدت اجزا به آن وابسته است. مانند بدن مادی با اجزای مختلف که در ذیل تدبیر روح واحد وحدت خود را حفظ می‌کند و رشد می‌یابد و در جهت کمال آن روح عمل می‌نماید. تا اینجا به این نتیجه رسیدم که ما باید به دنبال یک هویت جمعی باشیم و این هویت همان روحی است که اجزا در ذیل آن به وحدت می رسند و این همان چیزی است که در نگرش اجتماعی تمدن نوین اسلامی در مقیاسی گسترده تر پدید می‌آید. در تفسیر شریف المیزان نیز ذیل آیات 176 تا 180 آل عمران اشاره ای به این امر شده بود و علامه می فرماید: (این رابطه حقیقى که بین فرد و جامعه وجود دارد خواه ناخواه به وجود و کینونتى دیگر منجر مى شود کینونتى در مجتمع و مطابق قوت و ضعف و وسعت و ضیقى که افراد در وجودشان و قوایشان در خواصشان و آثارشان دارند. در نتیجه غیر از وجود تک تک افراد که فرضا ده میلیون نفرند یک وجودى دیگر پیدا مى شود بنام مجتمع و غیر از آثار و خواصى که تک تک افراد دارند خواص و آثارى دیگر و از همه قوى تر پیدا مى شود بنام آثار اجتماع.) بنابراین به این نتیجه رسیدم که هویت و روح جمعی چیزی غیر از هویت و روح فردی است که می‌تواند آن هویت فردی را نیز در بر گیرد و ظرفیت کمال و رشد آن را فراهم آورد که قرآن می‌فرماید: «ان النّاس امّة واحدة فبعث اللّه النّبیین مبشّرین و منذرین و انزل معهم الکتاب بالحقّ، لیحکم بین النّاس فیما اختلفوا» ضرورت ایجاد این جمع را علامه با استناد به قرآن متذکر شدند و فرمودند: (و در آیاتى دیگر دعوت مى کند به تشکیل اجتماعى خاص یعنى خصوص اجتماع اسلامى بر اساس اتفاق و اتحاد و به دست آوردن منافع و مزایاى معنوى و مادى آن مانند آیه شریفه : «انّما المؤمنون اخوة فاصلحوا بین اخویکم» و آیه : «و لا تنازعوا فتفشلوا و تذهب ریحکم» و آیه: «و تعاونوا على البر و التقوى» و آیه : «و لتکن منکم امه یدعون الى الخیر و یامرون بالمعروف و ینهون عن المنکر») این آیات مرا به شدت به ذوق آورد و دیدم بین آنچه رهبری مطالبه می‌کنند و آن‌چه دستور قرآن است چه ارتباط تنگاتنگی وجود دارد و در یک جمع بندی به این نتیجه رسیدم که: 1- نیاز به اجتماع اجتناب ناپذیر است. 2- اجتماع نیازمند یک روح و هویت جمعی است. 3- این روح باید در یک اجتماع کوچک شکل گرفته و آرام آرام وسعت یابد. 4- هدف این اجتماع یک سلوک جمعی است و همه قوانین و شیوه‌نامه‌های تدوین شده باید درجهت این هدف باشد. 5- ایجاد چنین روحیه‌ای می‌تواند زیرساخت‌های لازم برای تمدن اسلامی آینده را فراهم کند اکنون این نتایج را با شما در میان گذاشتم تا ضمن قضاوت در مورد صحت یا عدم صحت آن راهنمایی فرمایید که اگر بخواهیم یک الگوی کار جمعی بین جمع طلبگی خودمان تعریف کنیم چگونه این اجمال را به تفصیل ببریم و به دستورالعمل و قانون تبدیل کنیم تا این هدف در آن حفظ شود (چراکه فروع آن در عمل بسیار است. مانند کار جمعی علمی، کارجمعی فرهنگی، اخلاقی، پژوهشی، اقتصادی و . . .) و دیگر آنکه فارغ از تعاریف روان شناسان، تاریخ شناسان و جامعه شناسان در مورد هویت، در این دستگاه ما چه تعریفی باید از هویت فردی و هویت جمعی و تببین ارتباط بین این دو ارائه دهیم تا بحث برایمان روشن‌تر و واضح‌تر شود؟ سپاس فراوان
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: این نوع فکر که بدان منوّر شدید طلیعه‌ی تحقق تمدن اسلامی است و هرچه بیشتر بدان بپردازید، بیشتر به عمق سخن حضرت امام خمینی«رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه» پی می‌برید که چرا فرمودند: «واللّه همه‌ی اسلام، سیاست است». این سیاست یعنی حضور حق در تمام مناسبات انسان در یک اجتماع. آنچه در این مختصر می‌توانم عرض کنم اگر تمدن اسلامی را مدّ نظر قرار دهید و توحید را محتوایی جهت آن تمدن بدانید، آن یگانگی و یک‌دلی در بین افرادی که این دو وجه را در نظر می‌گیرند ظهور می‌کند. توحیدی که بنده بر آن تأکید دارم نظر به حضور حقیقت یگانه‌ی عالم هستی است که هرجا به صحنه آمد، همه‌ی حقیقت به صحنه آمده. با طرح عرفان نظری و عملی باید خدا را به جامعه برگرداند. موفق باشید
10032
متن پرسش
سلام علیکم: شما انسان را به عقل خودش ارجاع می دهید. این عقل راهنمایی می کند که بیا قدم صدق در سلوک بگذار. بنا می گذاری برای سلوک همان لحظه به یاد ضعف خود، عذاب، مصایب کربلا، زندگی ابدی با من خود، حق بودن صراط، حشر، قبر، سوال و جواب در مورد اعمال و عظمت آسمان و کراتش، دور بودن از هو، خجالت از گذشته بسیار قبیح، احساس خستگی از عبد نبودن و آزاد بودن، خسته از میلهای بست بی بایان، خسته از کثرت، خجالت از بی عاری در خلوت دور از چشمهای خلایق و کردن آنچه نباید کرد. خسته از حسن ظن دیگران به خود در حالی که ما چیز دیگری که فکرش را نمی کنند هستیم، خسته و فرسوده از فقر معنوی و.....! شروع می کنی به سلوک! نمی دانی چطور شروع کنی نمی دانی به هو چه بگویی! چند دقیقه. چند ساعت، چند روز، چند هفته ذکر می گویی، نافله می خوانی، روزه می گیری، تفکر می کنی، سیر در آیات می کنی، سنن النبی می خوانی، آشتی با خدا می خوانی، 10نکته می خوانی، معاد می خوانی، نهج البلاغه می خوانی، غسل توبه می کنی، چند سیلی به خود میزنی اما! و امان از این اما! خراب می کنی بد جور! روز از نو روزی از نو، انگار نه انگار تو همان بودی که خسته بودی غسل کرده بودی سیر کرده بودی ........ هل من ناصر ینصرنی؟ هل من ناصر ینصرنی؟ هل من ناصر ینصرنی؟ امیدی باقی نمانده. اما جایی هم نیست برویم سر به نیست شویم لا یمکن الفرار من حکومتک. شهامت آرزوی مرگ را هم نداریم. قل ان کانت لکم الدار اخره فتمنه الموت ان کنتم صادقین.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: همین‌طور است و باز توبه‌ کن و باز شیطان از یک گوشه‌ای و از روزنه‌‌ی نقطه‌ضعفی ورود می‌کند تا تو را مأیوس کند. باز توبه کن. مطمئن باش راه باز می‌شود و به عظمت ربوبیت حضرت رب «جلّ جلاله» پی می‌بری و در خود می‌پیچی که چقدر پروردگارت مهربان و بزرگوار بود و خواهی گفت: «وَ رَبّی، أحْسَنَ رَبّی». موفق باشید
753

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
باسلام خدمت استادطاهرزاده بنده دانشجویی20ساله هستم ودرحدود2سال است به بیماری شک ووسواس فکری وعملی دچارشده ام وبامراجعه به روانشناس داروبرای من تجویزکرده اندولی با توجه به مضرات این داروها بنده نمیتوانم دارومصرف نمایم به لطف خدا اینجانب اراده قوی دارم وازاستادخواهش میکنم بنده راراهنمایی کرده تابر این بیماری که زندگی مرابسوی نابودی پیش برده پیروزشوم وهچنین ایات وروایتی که این مسئله رامذمت مینمایند رابرای اینجانب توضیح فرماید باتشکر
متن پاسخ
به جواب شماره‌ی 9 در سایت رجوع فرمایید با رعایت آنچه گفته شده إن‌شاءالله مشکل رفع می‌شود. موفق باشید.
357

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام خدمت استاد طاهرزاده من تازه دیروز(جمعه)مطلع شدم که برای شما حادثه اتفاق افتاده و دچار آسیب دیدگی دست شده اید. بسیار متاثر شدم. از اینکه نتوانستم برای عیادت خدمت جنابعالی برسم بسیار شرمنده ام. از خدا میخواهم هر چه زودتر سلامتی را به جنابعالی بازگرداند و ما را از نور شما مستفیض بدارد. بی صبرانه منتظر دیدار شما هستم در پناه حق شاگرد کوچک شما ابوتراب
متن پاسخ
باسمه تعالی علیکم السلام بنده نیز نوشته‌ی شما را که حاکی از اظهار لطف جنابعالی است بعد از جمعه‌ای که خدمتتان بودم رؤیت کردم، امید است خداوند دلی به ما عطا کند که جز او نخواهیم و جز او نبینیم و ندا سر دهیم: در بلا هم می‌چشم الطاف او مات اویم، مات اویم، مات او موفق باشید
17664
متن پرسش
با سلام خدمت استاد گرانقدر: امسال در روز مردمی بزرگ داشت کوروش تعداد بیشماری از مردم بر دور مقبره ی کوروش جمع شدند و حتی عده ایی در مقابل این مقبره سجده کردند و این در حالیست که تجمع چنین جمعیتی تحت چنین عنوانی (بزرگداشت کوروش) در سال های اخیر بی سابقه بود و افراد از سراسر کشور خود را برای این روز به زحمت با تحمل رنج ترافیک و جاده های پیاده به آنجا رساندند و حتی شعار هایی ضد دینی و ضد انقلابی نیز در میان آنان سر داده شده حال سوال من اینجاست که شما چنین رخدادی را که هم در نزدیک پیاده روی اربعین است وهم در آستانه ی انتخابات سال بعدی است را چگونه تحلیل می کنید آیا این ناشی از برنامه ریزی نرم و رسانه ایی دشمنان ما نیست؟ و اینکه به نظر شما وسعت بیشتر این واقعه و پدید آمدن یک فرهنگ مردمی بصورت اجتماع بزرگداشت کوروش و خطرات جدی برای کشور و انقلاب به دنبال ندارد؟ و اگر این اجتماعات از آینی که هست گسترده تر شود گونه ای از تریبون سازی برای جریان رسانه ای دشمن نیست؟ وظیفه ی نهاد های دولتی در کنترل خطرات این اجتماع چیست؟ وظیفه ی شخصی هر فرد در کنترل خطرات این اجتماع چیست؟ با تشکر از دلسوزیتان.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر بنده نباید نسبت به این جریان حساسیت نشان داد. هنر رسانه‌ها و صدا و سیما است که سعی کنند انگیزه‌های صحیحی را در دل این حرکت برجسته نمایند. از آن جهت که مردم کوروش را مرد آزاده‌ای می‌دانند و به یک معنا حتی بعضاً آن را با ذو‌القرنین منطبق می‌کنند. با این کار عملاً اگر عده‌ای هم بخواهند آن حرکت را به حرکتی مقابل نظام تبدیل کنند، ناکام می‌شوند زیرا ما هم به کوروش احترام می‌گذاریم. موفق باشید

16169

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
به نام خدا عرض سلام: یک سخنرانی از جناب آقای پناهیان مشاهده کردم که می فرمایند طبق روایات همسر هرکس مشخص است و هیچ چیزی نمی تواند آن را تغییر دهد و خیلی به این تشریفات قبل ازدواج توجه نباید کرد و عقد هرکس در آسمانها بسته شده و کسی خودش همسرش را انتخاب نمی کند. منظورشان چیست؟ با تشکر التماس دعا اگر لازم باشد می توانم از طریق تلگرام فیلم را برای جناب موسویان ارسال کنم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به همان معنا است که در جواب سؤال شماره‌ی 16098 و 16167 عرض شد. موفق باشید

 

13573
متن پرسش
سلام استاد عزیز: سوالم اینه که با توجه به موضوع اقتصاد مقاومتی که رهبر عزیز می فرمایند و گویا هیچ دولتی نمی خواهد آن را انجام دهد چطور می توانم اقتصاد مقاومتی را در زندگی شخصی خودم پیاده کنم؟ آیا این کار برکاتی برای زندگیم دارد؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- باید مطالبه‌ی ما از مراکز تصمیم‌گیری، موضوع اقتصاد مقاومتی باشد و نگذاریم نسبت به آن سهل‌انگاری کنند 2- با سادگی در زندگی و خرید جنس ایرانی، اقتصاد مقاومتی را در امور شخصی یاری می‌کنیم 3- اگر بتوانیم در تولید مایحتاج مردم، بدون وابستگی به بیرون کشور قدمی برداریم، عملاً در بستر تحقق اقتصاد مقاومتی قدمی برداشته‌ایم و گرفتار پروژه‌های ناتمام فرهنگ مدرنیته نشده‌ایم. موفق باشید

13520
متن پرسش
سلام استاد: ببخشید آیا انتقادهایی که به آیت الله مصباح (حفظه الله) در مورد عرفان و حکمت متعالیه وارد است؟ چون در برخی مباحثات علمی ایشان را مخالف عرفان و وحدت وجود و وجود رابط و منتقد به حکمت متعالیه و ناظر به حکمت مشاء می دانند؟ آیا ایشان واقعا نسبت به عرفان موضع دارند و همچنین حکمت متعالیه آنچنان که در تعلیقه نهایة الحکمة به علامه انتقاد دارند؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آیت اللّه مصباح یکی از اساتید حکمت متعالیه و عرفان نظری هستند و در این مورد صاحب‌نظر می‌باشند و طبیعی است که در بعضی موارد بر نظرات خود، تأکید کنند و این به معنای مخالفت با اصل حکمت متعالیه و عرفان نیست. موفق باشید

13134
متن پرسش
با عرض سلام خدمت استاد: با توجه به «ده نکته در معرفت النفس» سئوالاتی پیش می آید که: 1. اینکه می گویند نفس مرده جسد خود را می بیند، تا وقتی آخرین سحر را بگذراند آیا این رویت مثل رویت دنیوی است که با چشم می بیند و در ذهن تصویر می سازد یا رویت از نسخ دیگری است؟ یا اینکه می گوید مرده هر هفته یا ماهی به خانواده سر می زند اگر آنها را ناراحت دید ناراحت می شود، آیا منظور رویت بدن جزئی افراد خانواده است و تصویر می بیند یا رویت باطنی افراد خانواده است؟ 2. اینکه می گویند قلب امام (ع) در تمام هستی حاضر و ناظر است آیا نظارت بر باطن عالم است یا ظاهر عالم؟ 3. اینکه می گویند ملائکه در ضریح امام حسین (ع) چهار هزار ملکه هست که بر حسین گریه می کنند به جنبه باطنی مرقد مبارک اشاره دارد یا همان جنبه ی مادی؟ 4. اینکه مرتاض 400 کیلومتر را می بیند می گوید، دیدن با چشم بدنی است یا دین نفس است بدون چشم بدن؟ آیا دیدن نفس بدون چشم بدنی تصویر می سازد و جزئیات را به شکل مادی می بیند؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- رؤیت متوفی با قوه‌ی بینایی‌اش انجام می‌گیرد؛ مثل این‌که شما در خواب می‌بینید 2- امام تمام عالَم را از جهت وجودی یعنی ظاهر و باطن عالم را ناظر هستند ولی نظارت آن‌ها بودن با وجود هر مخلوقی است که مسئله بسیار بالاتر از این نوع رؤیت‌ها است که ما در خواب و بیداری داریم 3- ملاک، وجود مقدس حضرت سیدالشهداء«علیه‌السلام» است و ضریح به تبع نور حضرت مقدس است 4- مرتاض‌ها باز با قوه‌ی بینایی نفس ناطقه می‌بینند، مثل رؤیتی که شما در خواب دارید. موفق باشید

12703

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
بنده رغبت نمي كنم كه به زيارت ائمه معصومين مثل امام رضا (ع) يا ديگر مشاهد مشرفه بروم، دليلش چيه؟ و چه كار بايد بكنم؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: وقتی مفتخر به زیارت امامان معصوم شدید خود به خود در ذیل نور آن ذوات مقدس مزه‌ی زیارت را و رغبت به آن را خواهید یافت. موفق باشید

12364
متن پرسش
سلام استاد: در مورد «بما کسبت ایدیهم» و «بما کانو یعملون» و «بما قدمت ایدیهم» که در آیات آمده می توان نتیجه گرفت که سرنوشت انسان در دست خود ایشان هست و عوامل بیرونی نقشی در آن ندارد اگر اینطور هست پس قضایی که در شب قدر به آن اشاره شده چه معنای پیدا می کند و تکلیف ما در این مورد چگونه است؟ ممنون از وقتی که می گذارید با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: عنایت داشته باشید که زمینه‌های مقدّرات شب قدر را هم ما با اعمال خود جهت می‌دهیم و در مباحث گذشته عرض شده است که شب قدر مقدّرات کلّی تقدیر می‌شود، به این معنا که کارها آسان‌تر می‌شود و در همه‌حال عنصر انتخاب و اراده‌ی انسان نقش اول را دارد. ولی وقتی مقدّرات خود را در راستای اعمال نیک شکل داده باشیم با سختی کم‌تری مبادرت به اعمال نیک می‌کنیم. موفق باشید

10756
متن پرسش
سلام علیکم: جوانی 30 ساله هستم. امسال به لطف الهی توانستم رجب و شعبان را هم روزه بگیرم. بخاطر غفلت این سالها بسیار نادمم اما به فضل پروردگار امیدوار. قصد دارم و آیا می شود قضای این روزه های مستحبی (رجب شعبان) را اکنون بجا آورم و انتظار همان نتایجی را که خداوند به کسانی که در همان ماهها روزه گرفته اند داشت به فضل و لطف الهی؟به نظر خودم این تفضل الهی ابدا بعید نیست. آیا این من درآوری و توهم و بی مبناست؟ در کل و با توجه به فضل الهی شما چه می فرمایید؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظرم بعد ار روزه‌داری در ماه رجب و شعبان اگر در سایر ماه‌ها توصیه‌ی رسول خدا«صلوات‌اللّه‌علیه‌وآله» را عمل کنید بهتر نتیجه می‌گیرید که حضرت فرمودند اگر کسی پنج‌شنبه‌ی اول ماه و آخر ماه و چهارشنبه‌ی وسط ماه را روزه بگیرد، مانند کسی است که همه‌ی سال روزه‌دار است. موفق باشید
6333
متن پرسش
با سلام و عذرخواهی فراوان که همیشه مزاحم شما هستیم. شما به خانوم های متأهل که لیسانس مهندسی گرفته اند و الآن سرگردانند و همه ی حرف های شما و شاگردان محترمتان را شنیدند و تا زمانی که راجع به هویت زن معاصر و جایگاه آن به نتیجه برسند ، وقت می گذرد و ضمنا "استعداد" و "شرایط" هر گونه تحصیلی اعم از حوزه و دانشگاه را دارند ، توصیه می کنید که الآن چه کار کنند تا فرصت فوت نشود ؟؟ استاد هر چند به عربی علاقه ندارم ولی تکلیف گرایی سایه بر علایق بنده انداخته ، شما توصیه می فرمایید تا زمانی که به نتیجه برسم که جایگاه تاریخی ام چیست و اصلا زن چه جور موجودی است ، و تا زمانی که به خودآگاهی تاریخی برسم که بر اساس آن عمل کنم، چه تحصیلات رسمی ای را ادامه بدهم ؟ وقت می گذرد . با تشکر.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظرم اگر شرایط لازم برای خواندن ادبیات عرب برای ارتباط مستقیم با متون‌ دینی مثل قرآن و روایات فراهم است، این کار را بکنید ولی همان‌طور که عرض کردم وقتی کلیات هدف را بشناسیم در شرایطی که پیش می‌آید می‌توانیم انتخاب کنیم. موفق باشید
5730
متن پرسش
بسم الله سلام علیکم مدتی است وقتی در موقه نماز خواندن حضور قلب حاصل بنده می شود هر قسمتی را که با حضور قلب می خوانم قلبم درد میگیرد و حالت غمی به بنده دست میدهد ٰ ٰ؛ آیا حضور قلب بدرد بخوری نصیب بنده شده است ؟ لطفا راهنمایی بفرمایید تا بتوانم به حضور قلبی با بالاترین مرتبه حضور بجای آورم و کمکی باشد برای همیشه در حال حضور بودن در محضر حضرت حق.
متن پاسخ
باسمه تعالی‌: سلام علیکم: إن‌شاءاللّه خیر است. بزرگی می‌گفت: «در ابتدای راه حاضر بودم هزار رکعت نماز بدون حضور قلب بخوانم و یک رکعت نماز با حضور قلب نخوانم» این اندازه سخت بود چون باید وارد عالم دیگری می شد. با حوصله و بدون فشار ادامه دهید إن‌شاءاللّه به نشاط می‌آیید. موفق باشید
5700
متن پرسش
سلام استاد ارجمند، آیا فراگیری مباحث صوت و لحن وتجوید قرآن در سنین نوجوانی فایده ای دارد و می تواند به پیشرفت روحی وفکری او کمک کند ؟ لطفا نظرتان را راجع به حفظ قرآن نیز بفرمایید.
متن پاسخ
باسمه تعالی‌: سلام علیکم: به نظر بنده در دوره‌ی جوانی حفظ قرآن وکار روی صوت و لحن و تجوید بسیار خوب است. موفق باشید
2403

صبر در سلوکبازدید:

متن پرسش
بسمه تعالی. . . سلام علیکم استاد عزیز. . . جسارت بنده را ببخشید که با سوالات پیاپیم شمارا اذیت میکنم. . . 2 دلیل دارد 1- صحبتای شما جوابیست که گه گداری تذکر میدهم به خودم و تاثیر میگذارد 2- دوست دارم بیایم و حداقل در حد همین سوال از شما با خبر باشم. . . راستش استاد عزیز ما بواسطه آثار شما تغییر کردیم حدود 3 سال پیش،تغییری معجزه آسا،در سوال 2235 فکر کنم در مورد بنده اطلاعاتی خدمتتان رسید،و سوالاتی از این قبیل که با نام بنده برایتان عرض کردم(امیدوارم نامم در خاطرتان بماند). . . ما اسیر حرام های بسیار زیادی بودیم،الحمد لله نوری آمد معالجه شدیم و در آن ماه رمضان سال اول بسیار بی علاقه به دنیا و پر انرژی بودیم که شما فرمودید " که عشق آسان نمود اول ولی افتاد مشکل ها " . . .بعد از آن ماه رمضان کمی سرعتمان کم شد ولی به حرام های قبل برنگشتیم و سعی در ترکش کردیم،که الحمد لله بعضی از حرام ها مثل داشتن دوست دختر و نگاه به فیلم های نادرست حتی خدایی نکرده اگر فکرش می آمد سراغمان بدنمان به شدت به لرزه می افتاد،حتی گاهی شروع به لرزیدن و عرق کردن می کردیم تنها فقط از فکری که ناخواسته به ذهنمان می آمد. . . آن زمان به یکی از جملاتتان رسیدم که گفته بودید "حساب فاطمه را نکرده بودند" تا چند وقت به یاد این جمله می افتادم گریه میکردم چون حس میکردم این ذات مقدسه دستمان را گرفته اند. . . کم کم علاقه به زیارتی(جامعه کبیره) که اصلا حتی فکرشم نمیکردیم همچین زیارتی هست و الحمد لله قرار گرفتن معارف نوری اهل البیت در مسیرمان و هزاران خیر دیگر. . . استاد مشکلی هست اینکه بنده احساس علاقه به فیلم و بازی و اینترنت دارم،نه اینکه خدایی نکرده وقت بگذارم و اصلا شاید فیلمم نبینم،اما خب علاقه در دلم هست و گاهی که می آیم نماز بخونم یا جامعه میاد،این علاقه میاد جلو. . . هنوز علاقه هاش هست در ذهنم،گاه گداری هم سری به بازی ها میزنم اما هی میگذارم کنار و با خودم به شدت در جنگم،دقیقا همانطوری که با حرام ها در 2 سال پیش در جنگ بودم که به لطف بی بی فاطمه زهرا علیها افضل الصلوات المصلین این جنگ تمام شد. . . و گه گداری می آید اما میگویم بمیر،میمیرد این علاقه ها. . . جمله ای از استاد مطهری در همان سال ها خواندم معنیش را نفهمیدم اما الان میفهمم که فرمودند: "وقتی در مسیر سیر و سلوک قدم بگذاری و جلو بروی میبینی مشکلاتی در وجودت بود که اصلا فکرشم را هم نمیکردی که اینها مشکل است و شما به آن وابسطه ای" . . . استاد همیشه دعایتان میکنم،شما هم دعایم کنید. . . بی صبرانه منتظر تذکرات اثر گذارتان هستم. . .موفق باشید.
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: وقتی انسان در مسیری قدم گذاشت که غیر از مسیر گذشته‌ی خود بود، و از این طریق به تمایلات نفس امّاره‌اش پشت کرد، گاهی خیالات گذشته و عهدی که در گذشته با آن خیالات داشت سر می‌کشند و بعضاً ما را هوایی می‌کنند، تا نتوانیم عهد خود با شرایط جدید را محکم کنیم و در عالم جدید خود وارد شویم. شرط طلوع عهد جدید نه‌تنها پشت‌کردن به عهد قبلی است بلکه صبر و پایداری بر عهد جدید است و در همین رابطه استاد سلوکی مولوی شرط ادامه‌ی راه را این قرار می‌دهد که: «گفت مرا عشق کهن از بر ما نقل مکن.... گفتم آری نکنم، ساکن و یا شنده شدم» نتیجه‌ی پایداری بر عهد جدید آن شد که می‌گوید: «زهره بدم ماه شدم چرخ دوصد تا شدم....یوسف بودم ز کنون یوسف زاینده شدم». موفق باشید
531

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
بسم الله الرحمن الرحیم مصاحبه‌ای که قرار است در نشریه سوره چاپ شود(بنابر هماهنگی با دکتر توکلی) بدینصورت خواهد بود لطفا به سؤالات تکمیلی پاسخ بفرمایید که انشاءالله مصاحبه قوی‌تر بشود. - بیوگرافی از حجت‌الاسلام طاهرزاده - متن مصاحبه دغدغه ما در پرسش از تفکر حقیقی ما را به سمت جایگاه قرآن در این تفکر کشانید. خوب بالطبع در چنین بحثی هم جایگاه تفسیر وارد می‌شود و هم نسبت فلسفه با چنین تفکری. به همین منظور از محضر استاد طاهرزاده استفاده کردیم و از طریق سایت ایشان مصاحبه‌ای را با ایشان ترتیب دادیم که متن این مصاحبه خدمتتان تقدیم می‌گردد: 1- با توجه به این‌که تفسیر قرآن مسئول پاسخگویی به سوالات و ابهامات پیرامون فهم آیات قرآن است و از طرفی معمولا مفسرین بیشترین وقت خود را صرف آیات متشابه می‌کنند؛ لذا به نظر می‌رسد که لازم است علم دیگری تدوین شود که مسئول پاسخ گویی به پرسش‌های مهم و اساسی راجع به قرآن باشد. لطفا پیرامون ضرورت تدوین چنین علمی صحبت کنید؟ باسمه تعالی؛ علیک السلام: قرآن به عنوان وَحی الهی راه‌کارِ درست‌ دیدن و درست‌ عمل‌کردن بشر را به بشر تذکر می‌دهد تا بشر با تذکر قرآن به چنان منظری دست یابد که قرآن به او تذکر داده است. مثل این‌که شما در عین این‌که در حال دیدن دیوارِ مقابل خود هستید کسی به شما وجود نوری را که عامل دیدن دیوار شده، تذکر دهد. در این حال شما وارد چنین حضوری می‌شوید و لذا قرآن در معرفی خود به رسول خدا(صلواة‌الله‌علیه‌وآله) می‌فرماید: « فَذَکِّرْ إِنَّما أَنْتَ مُذَکِّرٌ لَسْتَ عَلَیْهِمْ بِمُصَیْطِر » تو به آن‌ها موضوعات قرآنی را تذکر بده، تنها تو تذکر دهنده‌ای و نه تحمیل‌کننده. همین‌طور که خداوند قرآن را به عنوان «ذکرٌ للعالمین» معرفی می‌کند، پس می‌توان گفت هرکس می‌خواهد متذکر حقایقی باشد که در عالم هست و بشر از آن غافل است، باید به قرآن رجوع کند و با تدبّر در آیات آن متوجه آن حقایق شود. علم جدیدی نیاز نیست رویکردها را باید تصحیح کرد، آری با چنین رویکردی از تفاسیر قرآن می‌توان کمک گرفت. 2- با این توجه حد و حدود تفسیر و تفاوت‌های اساسی آن با تفکر قرآنی را بیان نمایید؟ آیا این درست است که پاسخ پرسش‌های اساسی دین را از مفسرین بخواهیم؟ یا تفکر قرآنی متولی پاسخ به چنین پرسش‌هایی است؟ جواب - موضوع دو طرفه است یعنی اگر در قرآن تدبّر کنیم ما را به تفکر در عالم می‌کشاند و اگر در موضوعی به فکر فرو رفته باشیم با تدبّر در قرآن راه‌های عمیقی را برای ما باز می‌کند تا با وَهمیات خود زندگی را ضایع نکنیم. سؤال تکمیلی: اگر ما در موضوعی وارد تفکر شده باشیم و سپس به تدبر در قرآن برسیم؛ چه ضمانتی وجود دارد که برداشت خودمان را بر قرآن تحمیل نکنیم؟ 3- برای رسیدن به تفکر قرآنی چه چیزهایی نیاز است؟ کسانی که می خواهند وارد چنین مباحثی شوند چقدر باید با قرآن مانوس باشند؟ آیا لازم است که حتما مفسر هم باشند؟ جواب - باید زبان قرآن را فهمید و با رویکردِ تدبّر در قرآن به آن رجوع کرد تا در همه‌ی ابعاد انسانی به تعادل برسیم و معلوم است که برای فهم زبان قرآن بعضاً مفسران به کمک ما آمده‌اند. سؤال تکمیلی: با توجه به این‌که مخاطبان ما دانشجویان هستند، اگر ممکن است توضیح بفرمایید که این انس چگونه حاصل می‌شود و تا چه اندازه باید به تفاسیر رجوع کرد؟ 4- آیا شما موافق هستید که تفاسیر قرآن تبدیل به کتاب‌های جمع و جوری شود که فقط پاسخگوی مسائل تفسیری شود و کتاب‌های مجزایی پیرامون تفکر قرآنی نوشته شوند؟ جواب - بنده واژه‌ی تفکر قرآنی را به عنوان یک علم که باید پیرامون آن کتابی نوشت نمی‌توانم بپذیرم، آری می‌توان با سؤالی خاص به قرآن رجوع کرد و با تدبّر در قرآن جواب آن سؤال را گرفت و کتابی هم در آن مورد تدوین کرد. 5- به نظر شما بزرگترین پرسش‌هایی که جا دارد امروزه مطرح شود و قرآن به آن‌ها پاسخ بگوید چیست؟ چه ملاکی برای طرح چنین پرسش‌هایی است؟ جواب- در تمام ابعاد زندگی – اعم از امور فردی یا اجتماعی و تربیتی و اقتصادی – باید ماوراء آنچه فرهنگ مدرنیته بر اذهان تحمیل کرده، سؤال داشت و به قرآن رجوع کرد و با مبانی قرآنی جواب آن را گرفت. سؤال تکمیلی: بزرگترین پرسش عصر حاضر ما برای انسان معاصر چیست؟ چگونه کسی که تحت تسلط مدرنیته است می‌تواند از ماورای فرهنگ مدرنیته پرسش کند؟ 6-به نظر ما بزرگترین پرسش قرآنی این است که (خداوند کمال بشر را به چه می داند؟ )آیا شما هم موافق هستید؟ در هر صورت به نظر شما قرآن چه پاسخی به این پرسش داده است؟ جواب- وقتی انسان متوجه شد در ذات خود «بنده» است و قرآن بر این اساس به او خطاب می‌کند «یَا أَیُّهَا النَّاسُ اعْبُدُواْ رَبَّکُمُ الَّذِی خَلَقَکُمْ وَالَّذِینَ مِن قَبْلِکُمْ لَعَلَّکُمْ تَتَّقُونَ » اى مردم پروردگارتان را که شما و کسانى را که پیش از شما بوده‏اند آفریده است، پرستش کنید باشد که به تقوا گرایید. و مقصد بندگی را تقوی قرار می‌دهد، پس قرآن جوابگوی نیاز بشر است تا بندگی او را به فعلیت برساند و در این مسیر بشر به تقوا برسد به این معنی که حکم خدا را بر حکم نفس امّاره‌ی خود حاکم کند. 7- این‌که نسبت بشر با قرآن چیست یک پرسشی است که تفکر قرآنی مسئول پاسخ به این پرسش است. به نظر شما این نسبت چیست؟ نظر علامه طباطبایی در این مورد چیست؟ جواب- نسبت بشر با قرآن همان نسبت بشر با خدا است که یکی عبد است و دیگری «ربّ» و قرآن صورت ربوبیت خداوند است تا بشر بتواند به کمال خود که نزدیکی به کمال مطلق است نایل گردد و سنت «إلیه راجعون» به وقوع بپیوندد. علامه طباطبایی«رحمة‌الله‌علیه» به طور مستقیم مورد خطاب چنین سوالی نبوده‌اند تا جواب دهند، ولی ایشان با اُنسی که با پروفسور هانری کربن داشته‌اند متوجه روح فرهنگ مدرنیته شده‌اند و ‌ این روح -که همان خدای بدون شریعت است- فضای فرهنگی جامعه‌ی اسلامی را متأثر می‌کند و لذا تأکید ایشان در تذکر دادن به عبودیت و ربوبیت از طریق آیات قرآن به صورتی بسیار دقیق برای نجات بشر امروز از ظلمات فرهنگ مدرنیته، راه‌گشا است. 8- آیا فلسفه را می‌توان نمود تفکر حقیقی دانست؟ آیا فلسفه اسلامی می تواند ما را در رسیدن به تفکر قرآنی یاری کند؟ آیا تفسیر فلسفی از قرآن تفکر قرآنی است؟ جواب- تفکر فلسفی وجهی از تفکر انسانی است که خبر از مفاهیم حقایق می‌دهد و می‌تواند نظرها را به سوی حقایق جلب کند تا انسان از طریق قلب با حقایق مأنوس شود. ولی هرگز نباید از پنجره‌ی آن تفکر به قرآن نگریست، و نیز تفکر فلسفی را نباید مقابل تفکر قرآنی قرار داد. مثل این‌که نباید تفکر ریاضی را مقابل تفکر قرآنی قرار داد زیرا ما برای بهره‌مندی از قرآن نیازمند تفکر ریاضی نیز هستیم تا نه‌تنها در آیات ارث تدبّر کنیم، بلکه نظر ریاضی‌گونه‌ی آیات را نیز درک کنیم. اشکال گالیله این بود که می‌خواست تمام کتاب مقدس را از زاویه‌ی تفکر ریاضی بنگرد و همه‌ی آن کتاب را محاسبه‌پذیر کند. شما به صورت حضوری متوجه رابطه‌ی بین ذات خود و اراده‌ی خود می‌شوید ولی همین که به آن احساس فکر کردید و از آن‌ها رابطه‌ی ایجادکنندگی ایجادشوندگی انتزاع کردید، وارد ساحت تفکر فلسفی شدید و موضوع علت و معلول را وارد اندیشه‌ی خود نمودید، به همین جهت است که باید گفت تفکر فلسفی وجهی از تفکر انسانی است و نمی‌توان آن را نادیده گرفت و یا با آن به خصومت برخاست. سؤال تکمیلی: چگونگی نگرش به قرآن از پنجره فلسفه را بیشتر توضیح دهید: 9- با توجه به این‌که شما حدود بیست سال است که جلسات تفسیر برگزار می‌کنید؛ بفرمایید طرح پرسش‌های بزرگ و رجوع به قرآن برای یافتن چنین پرسش‌هایی چقدر موجب تغییر و تحول در تاریخ آینده می‌شود؟ به عبارت دیگر رسیدن به تمدن اسلامی چقدر وابسته به تفکر قرآنی است. آثار طرح این نوع نگاه چقدر می‌تواند موجب تحولات عمیق شود؟ جواب- قرآن نوری است که از یک طرف راه آینده‌ی بشر را به او می‌نمایاند و از طرف دیگر موانع و حجاب‌ها را می‌شناساند تا بشریت گرفتار افکار وَهمی نشود و عمر خود را در اعتباریات ضایع نگرداند. قرآن افقی را در جلو شما می‌گذارد که به‌راحتی هویت هر موقعیتی را نسبت به آن افق ارزیابی می‌کنید و از موجودیت آن موقعیت پرسش به عمل می‌آورید، و در همین راستا به این نتیجه می‌رسید که باید در تمام مناسبات بشر حکم خدا حاکم باشد و این محقق نمی‌شود مگر با حاکمیت امام معصوم و لذا به تمدنی می‌اندیشید که از طریق واسطه‌ی فیض الهی، زمین به آسمان وصل شود به نام تمدن اسلامی. و نظام ولایت فقیه را نیز از آن جهت که دوره‌ی گذار از حاکمیت نفس امّاره به حاکمیت خدا است، با دید قرآنی به آن ارج می‌نهید. 11- به نظر شما انقلاب اسلامی با چه تفکری پیش خواهد رفت؟ جواب- انقلاب اسلامی به عنوان تفکری که بنای تمدن‌سازی دارد بر مبنای شخصیت بنیان‌گذار وی می‌تواند از دنیای معاصر عبور کند و به دنیایی جدید وارد شود. شخصیت بنیان‌گذار آن یعنی حضرت امام خمینی«رضوان‌الله‌تعالی‌علیه» از نظر تفکر اسلامی شخصیت جامعی بود که در عین فقیه‌بودن، فیلسوف است و در عین فیلسوف‌بودن، عارفِ سالکی است که در معارف اسلامی و قرآنی به‌خوبی تدبّر کرده و لذا مطمئن شده می‌توان با چنین تفکر جامعی جامعه‌ای را به‌پا کرد که جوابگوی همه‌ی نیازهای بشر است. بنده در کتاب «امام خمینی و خودآگاهی تاریخی» تا حدّی به این موضوع پرداخته‌ام. سؤال تکمیلی: فیلسوف بودن امام (رحمة‌الله علیه) چقدر و چگونه در اندیشه‌های او مؤثر بوده است؟ سؤال تکمیلی: بعنوان سؤال پایانی به موانعی که انسان را از تفکر حقیقی محروم می‌کند اشاره‌ای بفرمایید. موفق باشید 09356048441
متن پاسخ
نسبت ما با فرآن در جهان معاصر بسم الله الله الرحمن الرحیم با سلام و خسته نباشی خدمت شما 1- تفسیر قرآن مسئول پاسخگویی به سوالات و ابهامات پیرامون فهم آیات قرآن است و معمولا مفسیرین بیشترین وقت خود را صرف آیات متشابه می کنند لذا به نظر می رسد که لازم است علم دیگری تدوین شود که مسئول پاسخ گویی به پرسشهای مهم و اساسی راجع به قرآن باشد. لطفا پیرامون ضرورت تدوین چنین علمی صحبت کنید؟ باسمه تعالی؛ علیک السلام: جواب- قرآن به عنوان وَحی الهی راه‌کارِ درست‌دیدن و درست‌عمل‌کردن بشر را به بشر تذکر می‌دهد تا بشر با تذکر قرآن به چنان منظری دست یابد که قرآن به او تذکر داده است. مثل این‌که شما در عینی که در حال دیدن دیوارِ مقابل خود هستید کسی به شما وجود نوری را که عامل دیدن دیوار شده، تذکر دهد. در این حال شما وارد چنین حضوری می‌شوید و لذا قرآن در معرفی خود به رسول خدا«صلواة‌الله‌علیه‌وآله» می‌فرماید: « فَذَکِّرْ إِنَّما أَنْتَ مُذَکِّرٌ لَسْتَ عَلَیْهِمْ بِمُصَیْطِر» تو به آن‌ها موضوعات قرآنی را تذکر بده، تنها تو تذکر دهنده‌ای و نه تحمیل‌کننده. همین‌طور که خداوند قرآن را به عنوان «ذکرٌ للعالمین» معرفی می‌کند، پس می‌توان گفت هرکس می‌خواهد متذکر حقایقی باشد که در عالم هست و بشر از آن غافل است، باید به قرآن رجوع کند و با تدبّر در آیات آن متوجه آن حقایق شود. علم جدیدی نیاز نیست رویکردها را باید تصحیح کرد، آری با چنین رویکردی از تفاسیر قرآن می‌توان کمک گرفت. 2- حد و حدود تفسیر و تفاوت های اساسی آن با تفکر قرآنی را بیان نمایید؟ آیا این درست است که پاسخ پرسش های اساسی دین را از مفسرین بخواهیم؟یا تفکر قرآنی متولی پاسخ به چنین پرسش هایی است؟ جواب - موضوع دو طرفه است یعنی اگر در قرآن تدبّر کنیم ما را به تفکر در عالم می‌کشاند و اگر در موضوعی به فکر فرو رفته باشیم با تدبّر در قرآن راه‌های عمیقی را برای ما باز می‌کند تا با وَهمیات خود زندگی را ضایع نکنیم. سؤال: اگر ما در موضوعی وارد تفکر شده باشیم و سپس به تدبّر در قرآن برسیم؛ چه ضمانتی وجود دارد که برداشت خودمان را بر قرآن تحمیل نکنیم؟ جواب: وقتی به قصد فهم حقیقت به قرآن رجوع کردیم و کتاب الهی هم بر اساس عقل ما برای ما نازل شده و خودش فرموده «لَقَدْ أَنْزَلْنا إِلَیْکُمْ کِتاباً فیهِ ذِکْرُکُمْ أَ فَلا تَعْقِلُونَ» دیگر معنی ندارد که بخواهیم آنچه از قرآن گرفته‌ایم بر قرآن تحمیل کنیم، مثل آن است که شما خدمت استادی بروید تا علمی بیاموزید و ایشان هم به شما آموزش دهد، آیا معنی می‌دهد که بگوییم ممکن است ما سخن استاد را بر او تحمیل کنیم؟ آری ممکن است بگویید با رجوع به قرآن همه‌ی ابعادی که آن آیه یا آن سوره منظور نظرش بود را نگرفتیم، و از آن جایی که قرآن نور است به اندازه‌ای که آماده بودیم که با قرآن برخورد کنیم از آن بهره‌مند شدیم ولی این دیگر به معنی تحمیل فهم خود به قرآن نیست، بلکه به معنی آن است که معنی دقیق‌تری هم هست که باید با آمادگی بیشتر از قرآن گرفت، موضوع برداشت اَدق و دقیق از قرآن مثل شدت و ضعف نور بی‌رنگ است که در زیر پرتو نور شدید بهتر می‌بینیم ولی در نور ضعیف هم غلط نمی‌بینیم. 3- برای رسیدن به تفکر قرآنی چه چیزهایی نیاز است؟ کسانی که می خواهند وارد چنین مباحثی شوند چقدر باید با قرآن مانوس باشند؟ آیا لازم است که حتما مفسر هم باشند؟ جواب - باید زبان قرآن را فهمید و با رویکردِ تدبّر در قرآن به آن رجوع کرد تا در همه‌ی ابعاد انسانی به تعادل برسیم و معلوم است که برای فهم زبان قرآن بعضاً مفسران به کمک ما آمده‌اند. سؤال: با توجه به این‌که مخاطبان ما دانشجویان هستند، اگر ممکن است توضیح بفرمایید که این انس چگونه حاصل می‌شود و تا چه اندازه باید به تفاسیر رجوع کرد؟ جواب:از همان ابتدایی که قرآن نازل می‌شد بعضی صحابه در مورد منظور بعضی از آیات از رسول خدا«صلواة‌الله‌علیه‌وآله» سؤال می‌کردند و در مورد شیعه همین سؤالات از ائمه«علیهم‌السلام» می‌شد، سپس در راستای فهم بهتر قرآن و بر اساس راهنمایی‌های رسول خدا«صلواة‌الله‌علیه‌وآله» و ائمه‌ی هدی«علیهم‌السلام» در کنار تدبّر افراد، تفسیرهایی از بعضی از سوره‌ها و یا تمامی قرآن تهیه شد و همچنان به تکامل رسید، بنابراین به عنوان کسی که می‌خواهد با زبان قرآن آشنا شود باید در ابتدا به تفسیر رجوع کرد ولی در تفاسیر متوقف نشد، بلکه امکان تفکر و تدبّر را برای خود حفظ نمود. همان‌طور که ما با این‌که زبانمان فارسی است اگر بخواهیم مثنوی مولوی را بفهمیم نیاز است زبان آن فکر و آن شهود را بشناسیم و در آن راستا باید به شرح مثنوی رجوع کرد، ولی پس از مدتی بدون نیاز به شرح با خودِ مثنوی می‌توانید مرتبط باشید و و اُنس بگیرید. 4- آیا شما موافق هستید که تفاسیر قرآن تبدیل به کتابهای جمع و جوری شود که فقط پاسخگوی مسائل تفسیری شود و کتابهای مجزایی پیرامون تفکر قرآنی نوشته شوند؟ جواب - بنده واژه‌ی تفکر قرآنی را به عنوان یک علم که باید پیرامون آن کتابی نوشت نمی‌توانم بپذیرم، آری می‌توان با سؤالی خاص به قرآن رجوع کرد و با تدبّر در قرآن جواب آن سؤال را گرفت و کتابی هم در آن مورد تدوین کرد. 5- به نظر شما بزرگترین پرسشهایی که جا دارد امروزه مطرح شود و قرآن به آنها پاسخ بگوید چیست؟ چه ملاکی برای طرح چنین پرسشهایی است؟ جواب- در تمام ابعاد زندگی – اعم از امور فردی یا اجتماعی و تربیتی و اقتصادی – باید ماوراء آنچه فرهنگ مدرنیته بر اذهان تحمیل کرده، سؤال داشت و به قرآن رجوع کرد و با مبانی قرآنی جواب آن را گرفت. سؤال: بزرگ‌ترین پرسش عصر حاضر ما برای انسان معاصر چیست؟ چگونه کسی که تحت تسلط مدرنیته است می‌تواند از ماورای فرهنگ مدرنیته پرسش کند؟ جواب: وقتی انسان نسبت به فرهنگ مدرنیته به خودآگاهی رسید و متوجه جایگاه تاریخی آن شد به‌راحتی می‌تواند از مدرنیته سؤال بکند و در فضایی ماوراء مدرنیته بیندیشد. در آن حال سؤال اصلی او آن می‌شودکه ؛ چگونه در فضایی که بشر همه‌ی امور قدسی را اعتباری می‌داند باید از آن فضا عبور کرد و همه‌ی امور او را به آسمان معنویت متصل نمود تا از رنج پوچی و بی‌معنابودن برهد و جایگاه « وَ ما خَلَقْتُ الْجِنَّ وَ الْإِنْسَ إِلاَّ لِیَعْبُدُونِ » روشن ‌شود که خداوند می‌گوید جنّ و انسان را فقط برای بندگی و اُنس با معبودش آفریده و لذا اگر تمام مناسبات خود را در راستای همان هدفی که برای آن افریده شده قرار ندهد، به همان اندازه احساس بی‌معنایی و بی‌هویتی و پوچی می‌کند. 6-به نظر ما بزرگترین پرسش قرآنی این است که (خداوند کمال بشر را به چه می داند؟ )آیا شما هم موافق هستید؟ در هر صورت به نظر شما قرآن چه پاسخی به این پرسش داده است؟ جواب- وقتی انسان متوجه شد در ذات خود «بنده» است و قرآن بر این اساس به او خطاب می‌کند «یَا أَیُّهَا النَّاسُ اعْبُدُواْ رَبَّکُمُ الَّذِی خَلَقَکُمْ وَالَّذِینَ مِن قَبْلِکُمْ لَعَلَّکُمْ تَتَّقُونَ»(سوره‌ی بقره، آیه‌ی 21) اى مردم پروردگارتان را که شما و کسانى را که پیش از شما بوده‏اند آفریده است ،پرستش کنید باشد که به تقوا گرایید. و مقصد بندگی را تقوی قرار می‌دهد، پس قرآن جوابگوی نیاز بشر است تا بندگی او را به فعلیت برساند و در این مسیر بشر به تقوا برسد به این معنی که حکم خدا را بر حکم نفس امّاره‌ی خود حاکم کند. 7- اینکه نسبت بشر با قرآن چیست یک پرسش تفکری است که تفکر قرآنی مسئول پاسخ به این پرسش است؟ به نظر شما این نسبت چیست؟ نظر علامه طباطبایی در این مورد چیست؟ جواب- نسبت بشر با قرآن همان نسبت بشر با خدا است که یکی عبد است و دیگری «ربّ» و قرآن صورت ربوبیت خداوند است تا بشر بتواند به کمال خود که نزدیکی به کمال مطلق است نایل گردد و سنت «إلیه راجعون» به وقوع بپیوندد. علامه طباطبایی«رحمة‌الله‌علیه» به طور مستقیم مورد چنین نبوده‌اند تا جواب دهند، ولی ایشان با اُنسی که با پروفسور کربن داشته‌اند متوجه روح فرهنگ مدرنیته شده‌اند و ‌ این روح -که همان خدای بدون شریعت است- فضای فرهنگی جامعه‌ی اسلامی را متأثر می‌کند و لذا تأکید ایشان در تذکردادن به عبودیت و ربوبیت از طریق آیات قرآن به صورتی بسیار دقیق برای نجات بشر امروز از ظلمات فرهنگ مدرنیته، راه‌گشا است. 8- آیا فلسفه اسلامی می تواند ما را در رسیدن به تفکر قرآنی یاری کند؟ آیا تفسیر فلسفی از قرآن تفکر قرآنی است؟ جواب- مسلّم تفکر فلسفی نوعی از تفکر است که هرگز نباید از پنجره‌ی آن تفکر به قرآن نگریست، ولی تفکر فلسفی را نباید مقابل تفکر قرآنی قرار داد. مثل این‌که نباید تفکر ریاضی را مقابل تفکر قرآنی قرار داد زیرا ما برای بهره‌مندی از قرآن نیازمند تفکر ریاضی نیز هستیم تا نه‌تنها در آیات ارث تدبّر کنیم، بلکه نظر ریاضی‌گونه‌ی آیات را نیز درک کنیم. اشکال گالیله این بود که می‌خواست تمام کتاب مقدس را از زاویه‌ی تفکر ریاضی بنگرد و همه‌ی آن کتاب را محاسبه‌پذیر کند. شما به صورت حضوری متوجه رابطه‌ی بین ذات خود و اراده‌ی خود می‌شوید ولی همین که به آن احساس فکر کردید و از آن‌ها رابطه‌ی ایجادکنندگی ایجادشوندگی انتزاع کردید ،وارد ساحت تفکر فلسفی شدید و موضوع علت و معلول را وارد اندیشه‌ی خود نمودید، به همین جهت است که باید گفت تفکر فلسفی وجهی از تفکر انسانی است و نمی‌توان آن را نادیده گرفت و یا با آن به خصومت برخاست. سؤال: چنانچه ممکن است چگونگی نگرش به قرآن از پنجره‌ی فلسفه را بیشتر توضیح دهید. جواب: بیشتر به این نکته توجه کنید که ساحتی از ساحات بشر تفکر انتزاعی یا تفکر فلسفی است، پس وقتی می‌خواهد در رابطه با موضوعی فکر کند از زاویه‌ی تفکر فلسفی نیز به آن موضوع فکر می‌کند. در مورد قرآن از آن جهت که یک حقیقت قلبی است و کشف تامّ محمدی«صلوات‌الله‌علیه‌وآله» است باید رویکرد انسان به آن قلبی باشد و به اندازه‌ای که انسان خود را از اخلاق رذیله و عقاید فاسده طاهر کرده باشد می‌تواند با آن حقیقت تماس بگیرد و به همین جهت است که می‌فرماید: «إنّه لقرآن کریم، فی کتاب مکنون، لا یمسّه إلاّ المطهّرون» حقیقت قرآن یک حقیقت بلندمرتبه‌ای است در نوشته‌ای که از نگاه انسان‌های غیر مزکّی دور است، و نمی‌توانند به آن دسترسی پیدا کنند مگر مطهرون. ولی پس از آن‌که با علم حضوری متوجه انوار قرآنی شد، همین‌که خواست به آن احساس قلبی بیندیشد و از این زاویه به قرآن بنگرد، وارد ساحتی شده که دیگر نسبت به «مفاهیم» آنچه با قلبِ مطهر خود دریافت کرده می‌اندیشد و این ورود، ورود فلسفی است، همان‌طور که نسبت به علت و معلول عرض شد که ابتدا یک درک حضوری بین نفس انسان و اراده‌ی او واقع می‌شود و سپس همان درک در ساحت اندیشه به عنوان علت و معلول قابل فهم است که «مفهومِ» همان حالتی است که در ابتدا برای ما کشف شد. مشکل وقتی پیدا می‌شود که در رویکرد به قرآن مقام حضوری و کشف قلبی آن مورد غفلت قرار ‌گیرد و تماماً رویکرد ها در ساحت مفهوم محدود شود. 9- با توجه به اینکه شما حدود بیست سال است که جلسات تفسیر برگزار می کنید بفرمایید طرح پرسش های بزرگ و رجوع به قرآن برای یافتن چنین پرسش هایی چقدر موجب تغییر و تحول در تاریخ آینده می شود. به عبارت دیگر رسید به تمدن اسلامی چقدر وابسته به تفکر قرآنی است. آثار طرح این نوع نگاه چقدر می تواند موجب تحولات عمیق شود؟ جواب- قرآن نوری است که از یک طرف راه آینده‌ی بشر را به او می‌نمایاند و از طرف دیگر موانع و حجاب‌ها را می‌شناساند تا بشریت گرفتار افکار وَهمی نشود و عمر خود را در اعتباریات ضایع نگرداند. قرآن افقی را در جلو شما می‌گذارد که به‌راحتی هویت هر موقعیتی را نسبت به آن افق ارزیابی می‌کنید و از موجودیت آن موقعیت پرسش به عمل می‌آورید، و در همین راستا به این نتیجه می‌رسید که باید در تمام مناسبات بشر حکم خدا حاکم باشد و این محقق نمی‌شود مگر با حاکمیت امام معصوم و لذا به تمدنی می‌اندیشید که از طریق واسطه‌ی فیض الهی، زمین به آسمان وصل شود به نام تمدن اسلامی. و نظام ولایت فقیه را نیز از آن جهت که دوره‌ی گذار از حاکمیت نفس امّاره به حاکمیت خدا است، با دید قرآنی به آن ارج می‌نهید. 10- آیا فلسفه را می‌توان نمود تفکر حقیقی دانست جواب- همچنان که قبلا عرض شد؛ تفکر فلسفی وجهی از تفکر انسانی است که خبر از مفاهیم حقایق می‌دهد و می‌تواند نظرها را به سوی حقایق جلب کند تا انسان از طریق قلب با حقایق مأنوس شود. 11- به نظر شما انقلاب اسلامی با چه تفکری پیش خواهد رفت جواب- انقلاب اسلامی به عنوان تفکری که بنای تمدن‌سازی دارد بر مبنای شخصیت بنیان‌گذار وی می‌تواند از دنیای معاصر عبور کند و به دنیایی جدید وارد شود. شخصیت بنیان‌گذار آن یعنی حضرت امام خمینی«رضوان‌الله‌تعالی‌علیه» از نظر تفکر اسلامی شخصیت جامعی بود که در عین فقیه‌بودن، فیلسوف است و در عین فیلسوف‌بودن، عارفِ سالکی است که در معارف اسلامی و قرآنی به‌خوبی تدبّر کرده و لذا مطمئن شده می‌توان با چنین تفکر جامعی جامعه‌ای را به‌پا کرد که جوابگوی همه‌ی نیازهای بشر است. بنده در کتاب «امام خمینی و خودآگاهی تاریخی» تا حدّی به این موضوع پرداخته‌ام. سؤال: فیلسوف‌بودن امام«رضوان‌الله‌تعالی‌علیه» چقدر و چگونه در اندیشه‌های او مؤثر بوده است؟ جواب: به نظرم با توجه به عرایضی که شد تفکیک ساحات فکری افراد ممکن نیست زیرا در همان لحظه که نظر حضوری به موضوعی دارد وجهِ اندیشه‌ورزی او نیز در صحنه است. به همین جهت ملاحظه می‌کنید که مولوی همان وقت که در اوج حالت حضوری است و با آن نگاه اشعار خود را اظهار می‌دارد، در ساحت اندیشه‌ورزی است و افکار فلسفی و کلامی خود را در قالب اشعار ارائه می‌دهد، در این رابطه می‌توان موضوع غلبه‌ی ساحتی را بر ساحتی مطرح کرد که در مورد حضرت امام خمینی«رضوان‌الله‌تعالی‌علیه» جمله‌ی مقام معظم رهبری«حفظه‌الله‌تعالی» را جمله‌ی کارشناسانه می‌دانم که می‌فرمایند: « امام (رضوان اللَّه علیه) چکیده و زبده‏ى مکتب ملاصدراست؛ نه فقط در زمینه‏ى فلسفى‏اش، در زمینه‏ى عرفانى هم همینجور است».(8/9/1386) سؤال: به عنوان سؤال پایانی به موانعی که انسان را از تفکر حقیقی محروم می‌کند اشاره‌ای بفرمایید. جواب: تفکر حقیقی با رجوع به «وجود» یا «حق» ظاهر می‌شود و در مقابل، تفکر حول محور ماهیات یا اعتباریات بدون نظر به آن‌ها از جایگاه وجود، موجب می‌شود که حقیقت در حجاب رود. مشکل بشر امروزی آن است که رجوع او به «حق» به آن معنایی که انبیاء به او آموخته اند در نسیان رفته است و عهد خود با خدای حضوری را شکسته و خدا هم از او روی برگردانده و یک نحوه به‌خود واگذاشته‌شدن گریبان بشر را گرفته و اگر به معنی حقیقی به قران و اهل‌البیت«علیهم‌السلام» رجوع شود گشایشی که در ظلمات آخرالزمان بنا است گشوده شود رخ می‌نمایاند و ما منتظر فرهنگ بقیة‌الله«عجّل‌الله‌تعالی‌فرجه» خواهیم شد و مسلّم هیچ طلب و انتظاری بی‌جواب نمی‌ماند. کجاست آن تذکری که ما را از تنگناها آگاه و راه برون‌رفت از آن را بنمایاند؟ موفق باشی بیوگرافی را می توانید از روی سایت بگیرید
نمایش چاپی