بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان
آرشیو پرسش و پاسخ ها
تعداد نمایش
شماره پرسش:
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
11741

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام استاد یک شبهه ای فکر مرا مشغول کرده، فکری سراغم آمده که با اینکه من به عالم خارج یقین دارم و آن را درک می کنم چون من آن را درک می کنم و تجربه شخصی من است، درک واقعیت و حقیقت یک امر شخصی است شاید با بقیه افراد متفاوت باشد. لطفا بنده را راهنمایی کنید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در مباحث عقلی یک قاعده‌ای داریم که می‌گوید: «حکم الامثال فی ما یجوز و لا یجوز واحد...» یعنی اگر دو چیز شبیه هم بودند همان حکمی که این یکی دارد، آن دیگری نیز دارد و از آن جهت می‌توان گفت فهم و عقل و حسّ همه‌ی انسان‌ها مثل هم است چون همه‌ انسان‌اند و نیز اگر یک انسان تلاش کند فهم برتری به‌دست آورد این حکم برای دیگر انسان‌ها نیز هست. از طرفی فهم ما تجلی نور علم خداوند است و از این جهت همه منوّر به آن علم‌اند. موفق باشید

3663
متن پرسش
باسلام استاد گرانقدر سوال داشتم که خواهشمندم آنرا به دقت ملاحظه بفرمایید و جوابش را هم بفرمائید و ما را به مراجعه کتاب سفارش نفرمائید چون دوست دارم خودتان جواب بدهید: الف:درشرح گلشن راز(محمدلاهیجی)این جمله آمده:((بت پرستی چیزی غیر از خداپرستی نیست و اگر مسلمان که قائل به توحید است و انکار بت می نماید بدانستی و آگاه شدی که فی الحقیقه بت چیست و مظهرکیست و ظاهر به صورت بت چه کسی است بدانستی که البته دین حق در بت پرستی است)) منظور این جمله چیست؟ ب:برخی عرفا می گویند ((حضرت موسی برادرش را عتاب کرد بدین جهت بود که توچرا گوساله پرستی را انکار کردی و نفهمیدی گوساله پرستی غیر از خداپرستی نیست))شفاف توضیح دهید؟ 2.شما قائل به این هستید که امروز سلوک ذیل اندیشه امام ، حال سئوال اینجاست که خود امام بارها فرمودند استاد پیدا کنید خودرو نمی شود و یا اینکه علامه طهرانی در کتاب سرالفتوح کاملا مخالف نظر شما فرموده اند با اینکه زمان انقلاب هم درک کرده اند جمع بین این دوحرف با فرمایش شما چیست؟ و آیا در تایید حرف شما کسی قائل به این نظر شما هست؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: الف- در عرفان سالک به بصیرتی می‌رسد که همه‌چیز را آیت حضرت حق می‌بیند در آن حال بت نه از آن جهت که بت است،بلکه از آن جهت که مخلوق خداوند است مظهر اسماء الهی است. چنانچه قرآن می‌فرماید: « سَنُریهِمْ آیاتِنا فِی الْآفاقِ وَ فی‏ أَنْفُسِهِمْ حَتَّى یَتَبَیَّنَ لَهُمْ أَنَّهُ الْحَق‏ » به زودی ایات خود را در افاق و در جان مومنین طوری می نمائیم که همه ان ایات را حق می بینند. ب- باید عین متن باشد تا بتوانیم با توجه به قبل و بعد جمله منظور را بفهمیم. 2- بنده در جزوه‌ی «روش سلوکی حضرت آیت الله بهجت» سخن آیت الله بهجت را شرح داده‌ام که چرا می‌فرمایند: «علم تو، استاد تو است» در ضمن چرا خودِ حضرت امام را در جهت‌گیری کلی استاد خود به حساب نیاوریم و در امور جزیی‌تر از اساتید عزیز نیز استفاده کنیم؟ موفق باشید ‏
5134
متن پرسش
با عرض سلام وارزوی قبولی طاعات وعبادات...استاد در کلمات قصار(392 یا400)نهج البلاغه امیرامومنین میفرمایند:«- وقال [ع ] : العین حق ، و الرقی حق ، و السحر حق ، و الفال حق ، و الطیره لیست بحق ، و العدوی لیست بحق ، و الطیب نشره ، والعسل نشره ، و الرکوب نشره ، و النظر الی الخضره نشره»...در این قسمت که میفرمایند" العدوی لیست بحق...واگیری بیماری از شخصی به دیگری درست نیست " منظور چیست زیرا همه می دانند که بیماری می تواند ازشخصی به دیگری منتقل گردد...التماس دعا
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: فکر نمی‌کنم منظور واگیری جسمانی باشد. می‌خواهند بفرمایند اگر کسی تحت تأثیر دیگری قرارگرفت، ریشه و زمینه در خود او بوده است. قرآن نیز در این مورد می فرماید «وَ قالَ الشَّیْطانُ لَمَّا قُضِیَ الْأَمْرُ إِنَّ اللَّهَ وَعَدَکُمْ وَعْدَ الْحَقِّ وَ وَعَدْتُکُمْ فَأَخْلَفْتُکُمْ وَ ما کانَ لِیَ عَلَیْکُمْ مِنْ سُلْطانٍ إِلاَّ أَنْ دَعَوْتُکُمْ فَاسْتَجَبْتُمْ لی‏ فَلا تَلُومُونی‏ وَ لُومُوا أَنْفُسَکُمْ ما أَنَا بِمُصْرِخِکُمْ وَ ما أَنْتُمْ بِمُصْرِخِیَّ إِنِّی کَفَرْتُ بِما أَشْرَکْتُمُونِ مِنْ قَبْلُ إِنَّ الظَّالِمینَ لَهُمْ عَذابٌ أَلیمٌ (22)» و شیطان، هنگامى که کار تمام مى‏شود، مى‏گوید: «خداوند به شما وعده حق داد؛ و من به شما وعده(باطل) دادم، و تخلّف کردم! من بر شما تسلّطى نداشتم، جز اینکه دعوتتان کردم و شما دعوت مرا پذیرفتید! بنا بر این، مرا سرزنش نکنید؛ خود را سرزنش کنید! نه من فریادرس شما هستم، و نه شما فریادرس من! من نسبت به شرک شما درباره خود، که از قبل داشتید، (و اطاعت مرا همردیف اطاعت خدا قرار دادید) بیزار و کافرم!» مسلّماً ستمکاران عذاب دردناکى دارند! . موفق باشید
11623
متن پرسش
سلام: شما در جواب سوال 11382 که به یکی از کاربران داده بودید فرمودید که «ما به طور بدیهی به موجودات خارجی علم پیدا می‌کنیم و صورت آن‌ها را در ذهن خود داریم و نفس ناطقه‌ی ما به طور بدیهی و به جهت تجردی که دارد، به واقعیات خارج عالم می‌شود و دلیلی ندارد که به ادراکات بدیهی خود شک کنیم. هنر ما آن است که به این نوع شک‌ها که بدیهیات ما را مورد تردید قرار می‌دهد توجه نکنیم.» لطفا بفرمایید چگونه نفس به طور بدیهی به جهت تجردی که دارد به واقعیات خارج عالم می شود؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: مگر باید برای ادراک بدیهی دلیل آورد؟! همین‌که وقتی با پدیده‌ای در خارج روبه‌رو می‌شوید و احساس می‌کنید که متوجه وجود آن شده‌اید خبر از توان شما به علم به خارج می‌دهد. موفق باشید

4879
متن پرسش
مگر شما نمی گفتید که ما از اصلاح طلبی عبور کردیم پس چرا بااین وسعت دوباره به این ها رجوع شدمن فکرمی کنم هیچ کس به اندازه دکتر احمدی نزاد دست این هارا نخونده بودحالا چه باید کردمن فقط نگران حضرت سید علی هستم
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: خداوند این نور را از شما نگیرد که نظرتان به قلب مبارک رهبرتان است ولی بنده هنوز هم معتقدم ما به‌حمدالله از اصلاح‌طلبی عبور کرده‌ایم، اصلاح‌طلبانی مثل محمدرضا خاتمی‌ها گمانشان آن بود که کشور باید از ولایت فقیه عبور کند و قانون اساسی را قبول نداشتند. همان‌طور که آقای غرضی گفتند آن‌ها حرفشان آن بود که قانون اساسی ما منشور سازمان ملل است. ما در این انتخابات در شرایطی هستیم که برای ادامه‌ی راه باید گذشته را بازخوانی کنیم، گذشته‌ی ما کمی آشفته بود و برای ادامه‌ی راه باید بازخوانی شود به جای آن‌که آقای خاتمی و هاشمی نقد شوند و جایگاه فکری آن‌ها معلوم شود بعضی از اصول‌گراها آن‌ها را متهم به خیانت کردند، آیا این کار درست بود؟ روزنامه کیهان در تاریخ 26 ماه جاری مقاله ای دارد به این صورت « عناصر معارض جمهوری اسلامی با ابراز تردید نسبت به حسن روحانی می‌گویند او اصلاح‌طلب نیست و مستقل از اصلاح‌طلبان به عرصه انتخابات آمده و منصوب رهبری در شورای عالی امنیت ملی است. در این زمینه «محمدرضا-ی» همکار فراری نشریات زنجیره‌ای به صدای آمریکا گفت: روحانی اصلاح‌طلب نیست و هیچ اصراری هم ندارد که خودش را اصلاح‌طلب بنامد. این در حالی است که آقای عارف خودش را اصلاح‌طلب می‌دانست. اما چون در نظرسنجی‌ها حتی نظرسنجی‌های اصلاح‌طلبانه او دارای رای بالایی نبود، اصلاح‌طلبان از روحانی حمایت کردند. مرتضی -ک از همکاران متواری گروهک ملی-مذهبی نیز که در پاریس اقامت دارد به یک رسانه اپوزیسیون (رادیو کوچه) گفت: آقای خامنه‌ای ترجیح داده بود از رقابت‌های انتخاباتی دور باشد. آقای روحانی نماینده ایشان در شورای عالی امنیت ملی است به ویژه این که روحانی از معتمدین نظام بوده و بخشی از جریان راست هم او را بر دیگر رقبا ترجیح می‌دهند. وی در مصاحبه با رادیو فردا نیز تصریح کرد: حسن روحانی به اصلاح‌طلبی شهره نیست هر چند هاشمی و کارگزاران و خاتمی از او حمایت کرده‌اند. او مورد اعتماد رهبری بوده است. از سوی دیگر علیرضا نوری‌زاده به شبکه الجزیره گفت: حسن روحانی به هیچ‌وجه اصلاح‌طلب نبوده و نیست و نماینده رهبری و نزدیک به رهبر و همواره میانه‌رو بوده است. اصلاح‌طلبان که حامی عارف بودند، در نظرسنجی‌ها دریافتند که عارف حداکثر 10 درصد آرا را کسب می‌کند. نوری‌زاده گفت: از نظر رهبری این انتخابات یک همه‌پرسی برای نظام ایران بود، زیرا می‌خواهد بگوید جمهوری اسلامی وجهه مردمی دارد. نظام زیرکی به خرج داد و انتخابات شوراهای شهر را با انتخابات ریاست‌جمهوری همزمان کرد.(!) مسئولان نظام هر رای‌دهنده را که پای صندوق‌ها رفت نماد وجهه قانونی و مردمی نظام تلقی می‌کنند. گفتنی است رجب مزروعی عضو متواری فراکسیون مشارکت در مجلس ششم در مصاحبه با رادیو فردا در شب انتخابات گفته بود: روحانی رای بالایی دارد اما اگر هم شکست بخورد، این مصیبتی برای اصلاح‌طلبان نیست چرا که آنها نیروی اجتماعی خود را دارند و آن بخشی هم که شرکت نکردند، جنبش سبز را می‌سازند. بنابراین شکست روحانی شکست و مصیبتی برای اصلاح‌طلبان نخواهد بود. موفق باشید
11687
متن پرسش
با سلام خدمت استاد گرامی: در سوال 11634(حمله اعراب به ایران و کشت و کشتار و تجاوز و..) نویسنده سوالی مطرح کرده و شبه ای هست که وجود دارد فکر می کنم استاد اگر جواب مبسوطی بفرمایند تا این شبهه رفع شود نیکو تر است، در تکمیل سوالم توجه جنابعالی را به متنی که در شبکه های اجتماعی دست به دست می شود جلب می کنم: «چرا از رفتار داعش تعجب می کنید؟!!! مگر 1400 سال پیش وقتی اعراب به ایران حمله کردند اینگونه رفتار نکردند؟؟! عبدالحسین زرین کوب در کتاب دو قرن سکوت می نویسد: ۱- فاتحان، گریختکان را پی گرفتند؛ کشتار بیشمار و تاراج گیری به اندازه ای بود که تنها سیصد هزار زن و دختر ایرانی به بند کشیده شدند. شصت هزار تن زن و دختر ایرانی را به همراه نهصد بار شتری زر و سیم بابت خمس به دارالخلافه فرستاده شدند و در بازارهای برده فروشی اسلامی به فروش رسیدند؛ با زنان در بند به نوبت همخوابه شدند و فرزندان پدر ناشناخته ی بسیار بر جای نهادند. ۲- پس از تسلط اعراب در حمله به سییستان؛ مردم مقاومت بسیار و اعراب مسلمان خشونت بسیار کردند، به طوریکه ربیع ابن زیاد (سردار عرب) برای ارعاب مردم و کاستن از شور مقاومت آنان دستور داد تا صدری بساختند از آن کشتگان (یعنی اجساد کشته شدگان جنگ را روی هم انباشتند). و هم از آن کشتگان تکیه گاهها ساختند و ربیع ابن زیاد بر شد و بر آن نشست و قرار شد که هر سال از سیستان هزار هزار (یک میلیون) درهم به امیر المومنین دهند با هزار غلام بچه و کنیز. (کتاب تاریخ سیستان صفحه ۳۷، ۸۰ – کتاب تاریخ کام)) ضمنا، استاد عزیز اگر احساس می کنید نمایش این سوال موجب بدبینی و سو استفاده شود می توانید هرگونه که مایلید متن را کم و زیاد بفرمایید یا جواب سوال را بصورت خصوصی برای بنده ارسال نمایید. التماس دعا
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در جواب آن سؤال به صورت سربسته عرض کردم حکم اسلام را با حکم انحرافی که از صدر اسلام پیش آمد باید جدا کرد. اگر انحراف‌ها را به پای اسلام بگذاریم و برجسته کنیم، کاری که زرین کوب فراماسیونر می‌کند عملاً آن حقیقت اسلام که رویهمرفته در صحنه بود به حاشیه می‌رود. لذا فکر می‌کنم کسانی باید وارد جواب به این شبهات شوند که اولاً: وقت خود را تماماً جهت این امر اختصاص دهند، ثانیاً: فرصت کافی برای طرح سندهای متفاوت این امور را داشته باشند، که این جزء کارهای من نیست. فکر می‌کنم اگر استاد منتظر القائم این کار را بکنند کار خوبی است. در ضمن پیش نهاد می کنم سری به سایت های زیر بزنید. موفق باشید

http://ravid.blogfa.com/page/4.aspx

http://www.askquran.ir/thread4580-3.html

http://arq.ir/162/

http://sadighi.ir/index.aspx?pid=99&articleid=29447

17002
متن پرسش
سلام استاد: نظرتون را راجع به متن آقای سریع القلم بفرمایید: دکتر محمود سریع القلم برای خبر آنلاین نوشت: روحانی، احمدی نژاد، خاتمی، رضا پهلوی، هاشمی رفسنجانی هیچ فرقی ندارند وقتی من عوض نشوم!؟ خاتمی و هاشمی و احمدی نژاد و روحانی و … چه فرقی دارند وقتی ما خودمان مردمان آگاه و درستی نیستیم؟ یک ملت دلال مسلکِ ناآگاه، با آن حماقت آشکار در هنگام رانندگی یا توحش علنی برای برداشتن یک شیرینی از جعبه ی تعارفی يا حمله به غذاي نذري یا شهوت عجیب برای قرار گرفتن در مقابل دوربین، ريختن زباله در كوچه و خيابان و طبيعت، جا زدن و جلو زدن در صف، با رتبه‌ی نخست جستجوی سکس … چرا باید در پی یک زمامدار رویایی باشد؟ من پیشنهاد می کنم ملت هشت سال انتخابات را تعطیل کنند و اجازه بدهند هر کسی که می‌آید همینجور ادامه دهد. بعد خودشان با حوصله این موارد را تجربه کنند: اول: ایرانی ها لطفا روزی یک بار (یا دست کم یک روز در میان) حمام بروند. دوم: ایرانی ها قبل از پرتاب فحش به بیرون، دهانشان را ببندند و تا بیست بشمرند. بخصوص وقتی توی خیابان و جلوی دیگران هستند. سوم: هر خانواده‌ی ایرانی هر روز یک روزنامه بگیرد، اگر شده یالثارات! چهارم: هر فرد ایرانی تعهد کند که هر ماه یک کتاب تازه بخواند. حتی خلاصه مبانی لوله کشی عمومی! پنجم: رانندگان به جای فاصله ی بین شلوار و جوراب دختری در آن طرف خیابان به داشبورد جلوی چشمشان نگاه کنند و سرعت از پنجاه کیلومتر در هیچ شرایطی تجاوز نکند. ششم: همه به خودشان تلقین کنند که این کسی که می خواهیم کلاهش را برداریم تا شب برای عزیزمان هدیه ببریم، خودش عزیزِ یک نفرِ دیگر است. هفتم: بفهمیم كه زرنگی ضایع كردن حق دیگران نیست بلكه، رعایت حقوق دیگران، رسیدن به حقوق خودمان است؛ هر کس به اندازه ما حق دارد و وقتش با ارزش است. هشتم: بفهمیم كه اگر صاحب یك بوتیك هستیم شغل ما بوتیك دار است یا اگر راننده تاكسی هستیم شغل ما راننده است. نه اینكه همه دزد و كلاهبردار باشیم و از شغلمان فقط به عنوان برای راهی به رسیدن به كلاهبرداری استفاده كنیم. به شغلمان احترام بگذاریم و بگذاریم دزدی فقط برای كسی باشد كه شغلش دزدی است. نهم: مردهای ایرانی یک بار برای همیشه قبول کنند که زنها، جزو املاکشان نیستند و خودشان عقل دارند. عشق و رابطه و آشنایی هم بازی برد و باخت و فتح قلمرو دیگران نیست. دهم: مردها تمرین کنند که رد عبور زنی را با نگاه شخم نزنند و زنان تمرین کنند که جواب سلام مردان را با خونسردی و لبخند بدهند چون به معنای … نیست. یازدهم: ورزشکاران ما بعد از باخت به رقیب تبریک بگویند (مثل ژاپنی‌ها) و دهانشان را تا یک ساعت بعد از هر باخت یا برد ببندند. خلاصه این که ظرفیت برد دیگران و شکست خودمان را به دست بیاوریم؛ سعی کنیم جدا از برد یا باخت، باارزش بشویم! دوازدهم: ایرانی‌ها به جای تمسخر شکل ظاهری و نوع حرف زدن سیاستمداران، فکر کنند که ایراد واقعی کار آن شخص در کجاست. همین! سیزدهم: به نمایشگاه کتاب اگر می روند برای (کتاب) بروند. به خیابان فرشته می روند برای (عبور) از خیابان فرشته باشد و در کل به هر قبرستانی می روند برای خاطر (همان قبرستان) باشد. چهاردهم: تمرین کنیم که میانبری که ممکن است ذره‌ای کسی را دلخور کند، مصداق بارز دزدی است؛ حتی‌المقدور میانبر نزنیم. پانزدهم: در هنگام رانندگی، بین خطوط حرکت کنیم و خطی را انتخاب کنیم که متناسب با سرعت ماست - در عین سادگی، این از همه کارهای دیگه سخت تره! شانزدهم: این آخری از همه سختتر است و اینكه دروغ نگوییم. همانطور كه فكر می كنیم عمل كنیم. فراموش نكنیم ریا كه اكنون عادت و عرف جامعه شده است در واقع یك بیماری اجتماعی و از آسیب شناسی بسیار جدی برخوردار است. عزیزان، کسی که این مطالب را نوشته است شاید خود نیز دچار این مشکلات است. همه ما در رفتارمان مشکلاتی داریم. ولی باید بپذیریم ایران ما، همان سرزمینی که هنگام قرائت سرود ای ایران ای مرز پر گهر، موهای گردنمان سیخ می شود و دچار دل لرزه مطبوعی می شویم، در حال سقوط است. بپذیریم اگر شرایط کنونی ایران اینگونه است همه دلیلش مدیران و بالا سری های ما نیستند و نقش اصلی را خودمان ایفا می کنیم. دكتر محمود سريع القلم استاد دانشگاه
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: اگر بخواهیم بعضی از ضعف‌هایی که بالاخره در بعضی از افراد جوامع جریان دارد را برجسته کنیم؛ هیچ ملتی از داشتن آن ضعف‌ها مبرّا نخواهد بود حتی آن ملت‌هایی که آقای سریع‌القلم با تحقیر ملت ما می‌خواهند آن‌ها را در نظر ما برجسته کنند!  مشکل، نگاهِ افراد غرب‌زده‌ای مثل میرزا ملکم‌خان و آقای سریع‌القلم است که اولاً: عیب‌های وحشتناک بعضی از افراد جهان غرب را که حتی در امور فردی بسیار کثیف و بی‌ادب هستند و کم هم نیستند، دیده نمی‌شود. ثانیاً: آن‌چنان این افراد از سرمایه‌های فکری و فرهنگیِ مردم ایران و تاریخ ایران فاصله دارند که به جای امیدواری در تاریخ معاصر که با حضور ملت در نفیِ نظام شاهنشاهی و 8 سال دفاع مقدس ظهور کرد، امید دارند ما همواره در ذیل غرب، خود را ادامه دهیم. و این مصیبت بزرگ ما است که توسط روشنفکرانِ غرب‌زده‌ی ما که به قول خودشان باید عظمت غرب را باور کنیم؛ پیش آمده است. حال در نظر بگیرید که با نگاه انسانی دلسوز، صحنه‌هایی را که ایشان دیده‌اند و ملت ما را تماماً با این عینک توصیف می‌کنند را، تغییر دهیم و با عینک دیگری، جامعه را بنگریم. جامعه‌ای که راننده‌ی تاکسی آن میلیون‌ها پولِ جامانده از مسافر را به او برمی‌گرداند. جامعه‌ای که عقلِ زنانِ خانه‌دارش تا آن حدّ است که می‌فهمد برای آزادشدن از اسارت فرهنگ سکولاریته‌ی غرب و تحقق نور توحید باید تنها فرزند خود را هدیه‌ی انقلاب کند. جامعه‌ای که وارستگان آن مثل آیت اللّه بهجت‌ها و آیت‌‌اللّه حسن‌زاده‌ها و آیت اللّه جوادی‌ها کم نیستند و هرکدام، افتخارِ تمام بشریت در همه‌ی دوران‌ها می‌باشد، و إلی ماشاءاللّه از این‌همه زیبایی!!! این‌جا است که باید به این آیه‌ی الهی نظر کرد که می‌فرماید: «إِنَّما ذلِكُمُ الشَّيْطانُ يُخَوِّفُ أَوْلِياءَهُ فَلا تَخافُوهُمْ وَ خافُونِ إِنْ كُنْتُمْ مُؤْمِنينَ (175)/ آل‌عمران) این شیاطین هستند که دوستان خداوند را در تقابل با کفر و استکبار می‌ترسانند، شما توجهی به آن‌ها نداشته باشید و از استکبار  ترسی به خود راه ندهید و از خداوند خوف داشته باشید، اگر مؤمنید از آن جهت که اگر نسبت خود با خداوند را با رُعبی که شیاطین ایجاد می‌کنند، تغییر دهید. موفق باشید 

11772

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم: جناب استاد 1- چرا بعضی مواقع که ذکر می گوییم به جای اینکه بسط روحی و قلبی به دست آوریم برعکس دچار قبض روحی و قلبی می شویم؟ 2- برای رفع این مشکل چه راهکاری بکار بگیریم؟ 3- چه اذکاری را نباید بدون استاد گفت؟ 4- در این شرایط زمانه چگونه استاد پیدا کنیم و آیا عمل به احادیث ائمه (ع) و انجام واجبات و ترک محرمات برای رسیدن به قرب الهی کافی نیست، یا خطر انحراف هست و باید حتما استاد داشت و تحت نظر استاد راه را پیمود؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1 و 2- اذکار عام مثل ذکر «لا إله إلاّ اللّه» و یا «یا حیّ و یا قیّوم» و صلوات بر محمد و آل محمد روح را متوجه انوار گشوده‌ی حضرت حق می‌کند، لذا باید متوجه باشیم در ذکر چه رویکردی داشته باشم 3- بنده نمی‌دانم چه اذکاری را نباید بدون استاد گفت ولی می‌دانم اذکار عالم را می‌توان بدون استاد گفت. روش حضرت امام دادن ذکر به روشی که معمول است نبوده 4- در این زمانه سخن آیت اللّه بهجت«رحمة‌اللّه‌علیه» حجت است که فرموده‌اند: «علم تو، استاد تو است» و بنده عرایضی در این مورد در جزوه‌ی «روش سلوکی آیت اللّه بهجت» داشته‌ام. موفق باشید

10310

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام استادِ جان! دلمان گرفته بود، یا شاید هم باز شده بود، گفتیم باب هم دلی با استاد دور دست مان بگشاییم که قلب های مریدان به مرید نزدیک است! بهانه ام هم این دل نوشته در وبلاگم شد. استاد آیا شما هم آنچه نوشته ام را در این موسیقی حس می کنید؟ http://imagesofgod.mihanblog.com/post/9
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: هرچند آدرسی که دادید باز نشد ولی بنده عموماً از نوشته‌های شما استفاده می‌کنم و روی سؤال‌های جنابعالی حساب خاصی باز می‌کنم. موفق باشید
11129
متن پرسش
سلام بر استاد گرامی: نظرتون درباره ی حدیث زیر و میزان اعتبار و نتیجه ای که ازش می گیرید چیه؟ از امام جعفر صادق (ع) روایت شده است که به مفضل فرمودند: «تصبح طهران قصورها کقصور الجنة، و نسوانها کالحورالعین، یتلبّس بلباس الکفار، و یتزیّین بزّی الجبابرة، یرکبن السروج، و لا یتمکن لازواجهنُ! … و لا تکفی مکاسب الازواج لهنّ! فرّوا منها الی قلة الجبال و من الجُحر الی الجُحر کالثعلب بُأشباله.» «بدان ای مفضل، در حوالی ری، کوه سیاهی است که در دامنۀ آن شهری بنا خواهد شد که آن را طهران می نامند، و آن دار الزوراء است که قصرهایش (خانه های مجلل) مثل خانه های بهشتی و زن هایش مثل حور العین است. بدان ای مفضل! آن زن ها لباس کفار می پوشند و خود را به شکل مستکبرانه ای در می آورند، بر زین ها سوار می شوند (مرکب های روز،…)، به همسران خود تمکین نمی کنند، درآمد شوهرشان کفاف مخارج آن ها را نمی دهد؛… اگر می خواهی دینت را حفظ کنی در این شهر سکونت نکن، از آن جا فرار کن و به قله کوه ها فرار کن، از سوراخی به سوراخ دیگر، مانند فرار روباه با بچه هایش….» (الزام الناصب، 183؛ منتخب التواریخ، ص875؛ مجمع النورین مرندی، ص139؛ بحارالانوار ج52، ص258؛ یوم الخلاص، ص464؛ منتخب الاثر، ص430 و…)
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: سند حدیث مذکور، روشن نیست و از احادیث ضعیف است. البته این معلوم است که حفظ دین در بعضی از شهرها مشکل است، مگر برای آن‌هایی که بنا دارند در آن مکان‌ها اقدامات بزرگ تمدن‌ساز داشته باشند. موفق باشید
12123
متن پرسش
با عرض سلام: 1- آیا حیوانات دارای شعور و عقل می باشند؟ تفاوت نفس حیوان با انسان چیست؟ 2- اگر عقل و شعور ندارند پس چگونه عالم خارج که از بدیهیات است را می فهمند و وقتی دنبال آنها می دویم فرار می کنند و...، آیا می توان گفت عقل جزئی دارند؟ 3- آیا اصلا عالم خارج از بدیهیات عقلی است یا نه ذاتی انسان است و ربطی به عقل ندارد و نوعی هدایت تکوینی می باشد؟ 4- حیوانات چگونه عالم خارج را درک می کنند و پی به آن می برند؟ کدام قوه در نفس حیوان پی به آن می برد؟ چون حیوانات هم مثل ما بدون تفکر و تعقل به عالم خارج پی میبریم و آن را درک می کنند 5- آیا می توان گفت اعتقاد به عالم خارج بدون تفکر و تعقل جزء ذات نفس چه نفس حیوان و چه نفس انسان می باشد و نوعی هدایت تکوینی و غریزی و جبری و ذاتی می باشد و حتی فراتر از بدیهیات عقلی می باشد چون بین انسان و حیوان مشترک است؟ 6- فهم و شعور حیوانات از کجاست و با کدام قوه نفس خود می فهمند آیا با مثالهای زیر می توان گفت که حیوانات هم دارای نوعی عقل و شعور می باشند؟ مثلا: قرآن مجيد مى فرمايد: هنگامى كه لشكر سليمان به سرزمين مورچگان رسيد، مورچه اى از مورچگان متوجه لشكر سليمان شد و خطر آن را درك كرد و به همنوعان خود گفت: «يَـأَيُّهَا النَّمْلُ ادْخُلُوا مَسَـكِنَكُمْ لاَ يَحْطِمَنَّكُمْ سُلَيْمَـنُ وَ جُنُودُهُ وَ هُمْ لاَ يَشْعُرُونَ; (نمل،18) به لانه هاى خود برويد تا سليمان و لشكرش شما را پايمال نكنند در حالى كه نمى فهمند.» یا مثلا: اين كه حضرت سليمان (ع) سخن پرندگان و مورچگان و ساير حيوانات را مى فهميد، و پرندگانى همچون هدهد مطيع فرمان او بودند، جزء معجزات آن حضرت است، اما اين كه هدهد با عبور از سرزمين «سبأ» فهميد كه مردم آن ديار خدا را پرستش نمى كنند و براى خورشيد سجده مى كند، خود حكايت از نوعى فهم و شعور در هدهد دارد.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: حیوانات در عین آن‌که دارای نفس هستند و در رابطه با نفس شعور خاص خود را دارا می‌باشند مثل درک خود و داشتن شعورهای بدیهی، ولی تعقل به آن معنایی که در انسان هست و موجب انتخاب انسان می‌شود در آن‌ها نیست، بلکه بر اساس هدایت غریزی آن کار را می‌کنند و آن مورچه در آن صحنه نیز با همان شعور تکوینی متوجه آن صحنه شد حتی می‌توان گفت این شعور مربوط به تنها آن هدهد نبود، ولی چون در دستگاه حضرت سلیمان رفت و آمد داشت آن گزارش را آورد در حالی‌که ‌فکر می‌کرد حضرت سلیمان از آن سرزمین بی‌خبرند که این نشانه‌ی شعور محدود آن هدهد است. موفق باشید

4683
متن پرسش
با سلام خدمت جناب عالی و خسته باشید،سوال بنده این است که با وجود این شرایط درباره اقای احمدی نزاد ما باید چه موضعی را اتخاذ نماییم؟چراکه دیگر به ایشان اصلا امیدی نیست و ظاهر قضیه این است که ایشان نسبت به رهبری نیز مشکل دارند .اقای احمدی نزاد ما را به سرخوردگی قابل توجه رساند که بنده فکر نمی کنم رهبری از ایشان دیگر حمایت کنند .من تابه حال فکر میکردم که ایشان خدماتش در اینده مشخص می شود ولی تازه فهمیده ام که نه تنها خدمات ایشان محرز نخواهد شد بلکه بردن نام ایشان هم خطایی نابخشودنی جلوه میکند.البته احساس بنده این است که بصیرت کافی برای شناخت اقای احمدی نزاد نداشتم و هرکه تا به حال درباره ایشان نظری میداد که تقریبا همه خوبی ها را نادیده میگرفت می گفتم که زمان مشخص میکند ولی غافل از این بودم که زمان به ضرر نظر ما خواهد بود.بسیار سپاسگذارم.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: همان‌طور که عرض کردم آقای احمدی‌نژاد در این اواخر کارهایی کردند که ما و شما را سرخورده کردند. ولی این به معنای این نیست که خدمات ایشان نادیده گرفته شود.موفق باشید
5301
متن پرسش
با سلام وعرض ادب و احترام بنده خیلی وقتی هستش که دارم در مورد معنی حدیث کل یوم عاشورا و کل عرض کربلا فکر می کنم ولی به نتیجه نرسیدم میخواستم خواهش کنم بنده را راهنمایی کنید اکه استاد شرحی(صوتی یا مکتوب) در این رابطه دارند ، چطوری تهیه کنم یا اگه ندارند اگه از اساتید دیگه کسی این حدیث را شرح داده بنده را راهنمایی کنید
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: شاید کتاب «زیارت عاشورا؛ اتحاد روحانی با امام حسین«علیه‌السلام» کمک کند. در ضمن مرحوم شهید مطهری نیز در کتاب «حماسه‌ی حسینی» نکاتی در این مورد دارند. موفق باشید
3136
متن پرسش
با عرض سلام چند سوال رو مطرح میکنم لطفا پاسخ کاملی عنایت بفرمایید : 1.اینکه گفته میشه وقتی حضرت ظهور میکنن ایشون برای همه آشناست در چا دستگاهی میگنجه؟(یعنی مردم سابقا چهره ایشون رو دیدن؟) 2.در یه حدیثی شما فرمودید بهترین عبادت "ادمان تفکر فی الله در یه حدیث دیگه گفتین که بهترین عمل عبادی " عفت شکم و شهوت است این دو چگونه جمع میشن ؟ 3.محدوده علم امام تا کجاست؟(گاهی شده امام از داخل خونه فلانی خبر دادن و گاهی ازش سوال پرسیدن صبر کرده یا مثل موضوع کربلا هرچی به واقعه نزدیکتر میشدن ظهور اون خبر به قلب امام بیشتر میشد (طبق گفته خودتون) 4.اگه ما در دعایی خدا رو واسطه قرار میدیم تا قلب امام زمان رو از ما شاد کنه پس چه نیازی اصلا به امام هست؟(چون در حقیقت امام واسطه بین ما و خداست) 5.این عورت انسان که بعد از نزدیکی به شجره طیبه نمایان شد چیه؟ 6.چطوره که تو برخی موارد مثل خورده شدن اون نامه توسط موریانه یا الهامات دیگه ای که به قلب امام میشد , امام (ع) دفع خطر و بلا مینمودند اما در قضایای زیاد دیگه ای مثل قضیه جنگ صفین یا قضیه سقیفه امام مجبور به تن دادن به شرایط میشه در حالیکه امام میتونه با اندک عنایتی ورق رو برگردونه؟ 7. شنیدن صدای آه و ناله عذاب شوندگان زمانیکه حضرت علی(ع) از قبرستان رد میشدن یعنی چی؟(بحث معرفت النفسی اش رو عرض میکنم) 8.1.در کل اقدامات "اقتصادی" دولت رو در چند ماهه اخیر و در کل دوران زمامداری چطور ارزیابی میکنید
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: 1- فکر می‌کنم از آن‌جهت که حضرت با فطرت مردم سخن می‌گویند همه احساس آشنایی با حضرت را دارند 2- از جهت عقیده حدیث اول مدّ نظر است و از نظر عمل موضوع دوم. و از این نمونه در احادیث زیاد داریم که از یک جهت افضل عبادات یک چیز است و از جهت دیگر، عمل دیگری افضل عبادات است 3- در جزوه‌ی کلام 2 حدّ نصاب علم امام بحث شده به آن‌جا رجوع فرمایید 4- از آن جهت که سیر ما به سوی خدا باید از طریق انسان کامل یعنی امام زمان باشد باید امام به ما نظر کنند و تا امام از ما راضی نباشند ما به قرب الهی نمی‌رسیم ولی نزدیکی خدا به ما، به واسطه نیاز ندارد و از این جهت که خدا به ما نزدیک است از خدا می‌خواهیم که قلب امام را از ما راضی کند. گفت: «یار نزدیک‌تر از من به من است .... این عجب‌بین که من از وی دورم» این بحث را در کتاب «مبانی معرفتی مهدویت» می‌توانید دنبال کنید 5- در کتاب «هدف حیات زمینی آدم» یا در تفسیر سوره‌ی اعراف که هم‌اکنون بر روی سایت هست موضوع را دنبال کنید 6- این به مصلحت ادامه‌ی دین مربوط است که در کدام شرایط دین بهتر ادامه می‌یابد 7- مربوط به خودشان است 8- در سؤالات قبلی در رابطه با حیله‌های دشمن در مورد موضوعات اقتصادی عرایضی مطرح شده است. موفق باشید
11095

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام خدمت استاد گرامی: خانمی هستم با دو فرزند، طلبه‌ی سال دوم هستم، علاقه زیادی به محیط حوزه دارم. اما با توجه به مشکلاتی که دارم فقط می‌توانم در کلاس‌های درس حاضر شوم و فرصت مطالعه و تحقیق و حتی خواندن درس ندارم. با توجه به این‌که تحصیل درحوزه رایگان است آیا فقط شرکت درکلاس باعث سوء استفاده می‌شود و من باید از شرکت در کلاس هم خودداری کنم و سوال دیگر این‌که آیا فقط با درس‌خواندن می‌توان با خدا آشنا شد یا با راز و نیاز و دعا؟ به نظر شما کدام راه بهتر است؟ با تشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: قسمت اول سؤال را از مرجع تقلیدتان بپرسید. در مورد خداشناسی پس از معرفت نسبی به خدا با رعایت دستورات الهی و اُنس با او از طریق ادعیه امید می‌رود که حضرت حق با انوار برتری بر قلب ما ظاهر شود. موفق باشید
679
متن پرسش
با عرض سلام و آرزوی قبولی طاعات وعبادات شما جناب آقای طاهرزاده شما در کتاب زن آنگونه که باید باشد فرموده اید که خانم هایی که ازدواج نکرده اند دارای روحیه عرفانی ای هستید که سعی نمایید این روحیه را حفظ نمایید دو سوال برای من پیش آمد . 1- در اسلام اصل ازداج است و صد ها روایت وجود دارد که فرد مجرد زمین و آسمان اورا لعنت می کند و بقیه احادیث که انسان مجرد را بسیار توبیخ می نماید.حال پس این دو مسئله راچگونه می شود جمع کرد. 2- با توجه به سن ازدواج و نیاز شدید عاطفی در زمان جوانی چگونه می شود این حالت عرفانی را که وجود دارد حفظ کرد؟
متن پاسخ
باسمه تعالی، علیک السلام: 1- مسلّم کسی نباید از ازدواج کنار بکشد ولی اگر برای خواهران شرایط طوری پیش آمد که موفق به ازدواج نشدند بدانند خداوند آن‌ها را فراموش نکرده بلکه راه مهمی را در جلو ان‌ها گشوده است. البته بنده انتظار دارم کتاب را با دقت می‌بخوانید تا این مطلب روشن ‌شود. 2- سلوک عرفانی راه و رسم خود را دارد و در آن راه موضوع حفظ احوالات نیز مطرح می‌شود. کتاب «معاد؛ بازگشت به جدّی‌ترین زندگی» همراه با شرح آن إن‌شاءالله می‌تواند مقدمه‌ی خوبی باشد. موفق باشید
11502
متن پرسش
با سلام خدمت استاد عزیز: سوالی به شدت ذهن بنده را به خود مشغول ساخته است و آن راجع به جمله اخیر رهبر انقلاب در دیدار مردم آذربایجان که فرمودند «ملّت ایران بدون تردید در آینده‌ای که آن آینده ان‌شاءالله خیلی دور نخواهد بود و شما جوانهای عزیز قطعاً آن آینده را مشاهده خواهید کرد، از همه جهت در قلّه‌های شرف و افتخار خواهد بود.» و جمله های مشابهی که به صورت متعدد در این باره فرموده اند: 1- اولا منظور رهبری از «قله های شرف و افتخار از همه جهت» چیست؟ و این در قله قرار گرفتن در کجای ایجاد جامعه اسلامی و تمدن اسلامی قرار دارد؟ (قبل، حین یا بعد از آن) 2- با توجه به اینکه در این جمله از واژه «قطعا» استفاده کرده اند و قبل و بعد از جمله هم توضیح تکمیلی نداده اند و برای جمله شرطی نفرموده اند و با توجه به اینکه رهبری روی به کار بردن واژه ها و جمله ها نهایت دقت را به کار می برند، نتیجه می گیریم که در بازه ای کمتر از 50 سال آینده که جوانهای امروز مشاهده خواهند کرد این وعده رخ خواهد داد (در حالیکه با توجه به سنجش شرایط موجود از دید محدود خودمان و بحثهایی که از جنابعالی شنیده ایم حالا حالاها مثلا حداقل 100 سال نیاز هست تا ملت ایران به معنای واقعی کلمه بشود جامعه اسلامی و بعد مسیر تمدن اسلامی آغاز شود.) 3- این «در قله قرار گرفتن» چه ربطی با بحث ظهور حضرت حجت خواهد داشت؟ اصلا این مورد را کلی تر مطرح کنم: رابطه ایجاد تمدن اسلامی و ظهور حضرت حجت کدام است؟ (در این باره است بیانات رهبر انقلاب در در جمع اساتید، فضلا و طلاب حوزه علمیه قم در مدرسه فیضیه،۱۳۷۹/۰۷/۱۴، http://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=21451) با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: با شکست وعده‌های مدرنیته رویکرد مردم جهان طوری شده که جز به معنویت خالص به چیز دیگری نمی‌توانند قانع شوند و نقشه‌های دشمنان به سرعت از بین می‌رود و همه‌ی چشم‌ها در راستای رجوع به معنویت خالص به شیعه می‌افتد و نه‌تنها فتنه‌های جهانی که علیه شیعه است خنثی می‌شود، بلکه روح‌ها و دل‌ها به سوی شیعه رجوع می کند و حضرت آقا این را مشاهده می‌کنند. و این شروع تمدن نوین اسلامی است و حضرت حجت«عجل‌اللّه‌تعالی‌فرجه» را برای ظهور، دل‌گرم می‌کند. ما باید خود را برای آینده‌ی انقلاب اسلامی آماده کنیم و به معارف خود عمق ببخشیم. موفق باشید

8169
متن پرسش
باسمه تعالی.سلام علیکم. استاد مطلبی از شهید بهشتی در رابطه با عالم امر مطالعه کردم که با مطالب قبلی ام در تناقض است و تا جایی که در خاطرم هست با نظر علامه نیز مغایرت دارد. اگر فرصت کردید و مطلب را مطالعه فرمودید، ممنون میشوم که نظرتان را بیان کنید. با تشکر http://www.noormags.com/view/fa/articlepage/62743 http://radepayebehesht.blogfa.com/post-159.aspx
متن پاسخ
باسمه‌تعالی: سلام‌علیکم: بفرمایید کدام جمله از جملات شهید بهشتی«رحمة‌اللّه» را متناقض با سخنان علامه دیده‌اید؟ در حالی‌که هر دوی این بزرگواران، عالَم امر را به موجودات مجرد و بی‌زمان و دفعی‌الوقوع نسبت می‌دهند و عالَم خلق را بر عکس آن می‌دانند. موفق باشید
4568
متن پرسش
سلام علیکم من اتفاقی با سایت شما آشنا شدم و فکر کردم شما میتونید منو راهنمایی کنید.نمیدونم چه کارشناسی سوال منو جواب میده ولی امیدوارم کسی جواب بده که به سوالم مرتبط باشه. من طلبه سطح2 هستم از همون اول با هدف رسیدن به معارف الهی و رشد معنوی وارد حوزه شدم . اما با ازدواج و فرزند دار شدنم از محیط حوزه و اساتید جدا شدم.ولی به خاطر علاقه شدیدم به دروس حوزه تصمیم گرفتم حداقل غیرحضوری ادامه تحصیل بدم.ولی دروس حوزه به این شکل که خود فرد بدون استاد بخونه و امتحان بده و مدرک بگیره خیلی لطفی نداره.من فکر میکنم بدون استاد راه به جایی نمیبرم.از طرفی به خاطر همسر داری بچه داری خانه داری نمیتونم زیاد خارج منزل باشم تا بتونم از محضر استار بهره ای ببرم یا حداقل در حوزه حضور داشته باشم.خلاصه مطلب اینکه من چطور میتونم به هدفم که کسب معارف الهی و رشد معنویه برسم؟آیا بدون استاد میتونم یه کسی مثل بانو مجتهده اصفهانی بشم؟البته با وجود اینکه من از یک خانواده معمولیم و همسرم هم خیلی مذهبی نیست.اگه ممکنه به من یک راهکار عملی بدین.... خدا قوت
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: شاید روش مطالعاتی که بر روی سایت هست که مبتنی بر معرفت‌النفس است و سبک و سلوک امام خمینی«رضوان‌الله‌تعالی‌علیه» و علامه«رحمت‌الله‌علیه» است، برایتان مفید باشد. موفق باشید
11775
متن پرسش
سلام علیکم: امیدوارم سال خوبی داشته باشید به علت عدم دسترسی به آثار شما قبلا تقاضا کردیم که شرح معاد و آداب الصلاه را در سایت قرار دهید اما جوابی دریافت نکردیم. استاد خواهشا این لطف را در حق ما کنید و این دو بحث را در سایت قرار دهید یا جوابی دهید که دیگر تقاضا نکنیم. متشکرم
متن پاسخ

باسمه تعالی

سلام علیکم: فایل های صوتی بمرور زمان وباتوجه به اهمیت مطالب ودرخواست کاربران روی سایت قرار خواهد گرفت.ولی درصورتی که بخواهید دسترسی سریعتر به مطالب داشته باشید یا صوت جلسات دارای کیفیت صوت بالا(فایل اصلی) باشد بهتر است باآقای حسن نظری (09136032342)تماس بگیرید تا برایتان ارسال گردد.مدیریت سایت

2515
متن پرسش
با سلام خدمت استاد بزرگوار طاهرزاده پاسخ شما مبنی بر تاکید فردید بر علم الاسماء و قابل جمع بودن ایشان با آیت الله جوادی آملی را به اقای خسرو پناه فرستادم . پاسخ ایشان اینچنین بود : با سلام و تشکر البته این گونه جواب دادن بستگی دارد به اینکه ایا ما معتقد به هرمنوتیک فلسفی هایدگر و گادامر هستیم یا نه؟! اگر جناب اقای طاهر زاده با این مبنا اقای فردید را تفسیر می کند ، بنده سخنی ندارم چون مبتنی بر نسبی گرایی معرفتی و فهم است که بی شک، هیچ یک از فلاسفه اسلامی از جمله امام خمینی و علامه طباطبایی و ایت الله جوادی آملی این مبنا را قبول ندارند و در این صورت تفسیر اقای طاهر زاده به لحاظ مبانی با اندیشه امام و علامه در تعارض خواهد بود و اگر با روش اجتهادی و رئالیستی می خواهند کلام اقای فردید را معنا کنند؛ در یان صورت، تفسیری {که } آقای طاهر زاده دارند با اندیشه امام نمی سازد پیشنهاد بنده این است که اقای طاهر زاده با افرادی که از نزدیک با اقای فردید بودند گفتگو کند و اطلاعات دقیقتری بدست اورند تا بدانند که همسان دانستن تفکر فردید با امام ظلم نابخشودنی به تفکر انقلاب و امام است بنده با ارتباط با این افراد مخصوصا در این یک سال مسئولیتم در انجمن حکمت و فلسفه ایران بیش از گذشته بر فاصله فردید از بینش و منش و کنش امام پی بردم موفق باشید خسروپناه ضمن درخواست عاجزانه جواب به این سخنان اقای خسروپناه و در آوردن ما از سردرگمی لطفا مشخص بفرمایید ارتباط فردید و هایدگر آنقدری هست که اقای خسروپناه فکر میکنند ؟ و اگر هست ایا این شباهت فردید و هایدگر مذموم است یا خیر ؟ ایا شباهت فردید با هایدگر شباهت فردید با گادامر را نتیجه می شود ؟
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: بنده موضوع را خیلی مهم نمی‌دانم زیرا آن‌چه برای بنده اصالت دارد فلسفه و عرفان اسلامی است و رجوع به «وجود» از یک جهت و رجوع به «حق» از جهت دیگر. در این راستا تمام مباحث آیت‌الله جوادی در شرح اسفار و به اجازه‌ی ایشان تمام 514 جلسه‌ی شرح فصوص‌الحکم که ایشان شرح دادند را از طریق نوار کار کردم و با این وصف فکر می‌کنم می‌توان طوری از سخنان فردید و سخنان هایدگری که فردید معرفی می‌کند، برداشت کرد که در آن سخنان تذکر به «وجود» را به همان صورت تشکیکی – یا ظهور و خفا – دید و از آن سخنان نسبیت برداشت نکرد. ظاهراً برادر عزیز و استاد گرانقدر و متعهدمان جناب حجت‌الاسلام حاج آقای خسروپناه به این نتیجه نرسیده‌اند . هایدگر در هشتادمین سال زندگی‌اش در مصاحبه با وایسر در آخرین جمله‌ می‌گوید: «من در برابر آن یگانه‌ای که هنوز نیامده – ظهور در تاریخ معاصر جهان نکرده – قدم واپس می‌گذارم و یک هزار سال قبل از آمدنش، در برابر او تعظیم می‌کنم». فردید از این هیدگر در متن اسلام شیعیِ ایرانی چیزی برداشت می‌کند که آن را به حضرت امام خمینی«رضوان‌الله‌تعالی‌علیه» نزدیک می‌نماید. و ارتباط بنده با شاگردان فردید به صورت بلاواسطه با جناب آقای محمد رجبی و یا با آثار شاگردان فردید مرا به این نتیجه رسانده که نباید فردید را بیرون از اندیشه‌ای دانست که حضرت امام خمینی«رضوان‌الله‌تعالی‌علیه» بر آن تأکید دارند. موفق باشید
11538
متن پرسش
سلام علیکم: در تفسیر سوره‌ی حمد امام و همین‌طور در جلسات شنبه راه این‌که چگونه انسان می‌رسد به این‌که خدا همه کاره است را گفته‌اید و فرمودید رسیدن به این مقام سخت است و طول می‌کشد؛ سوال بنده این است که یعنی ما نمی‌توانیم به این‌جا برسیم که از این زندگی و دنیای مزخرف راحت شویم با تشکر. اجرتان با صاحب الزمان
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: راه رسیدن به توحید پذیرفتن شریعت است در عقیده و عمل که إن‌شاءاللّه در آیه‌ی 32 سوره ال عمران به آن می‌پردازیم. موفق باشید

10230
متن پرسش
سلام علیکم: با عرض تبریک عید ولایت حضرت امیر علیه السلام خدمت استاد بزرگوار دیدم که در برخی از سوالات دوستان از نحوه تحصیل فلسفه و یا عرفان نظری ایشان را به شرح آقای فیاضی یا صمدی ارجاع می دادید و دنبال شرح بهتری می گشتید. به عرض می رساند که یکی از شاگردان خیلی خوب استاد یزدان پناه که معرف حضور هستند به نام استاد امینی نژاد در این روند بسیار عالی هستند. ایشان از شاگردان درجه یک فلسفه و عرفان استاد یزدان پناه هستند و متمحض در فلسفه و عرفان کار می کنند و بیان بسیار شیوایی دارند و واقعا هم مسائل را عمیق می فهمند و حتی استاد یزدان پناه توصیه می کنند که نهایه را از فایلهای استاد امینی نژاد استفاده کنند نه از فایلهای خودشان. در این چندین سالی که مشغول تحصیلات فلسفی و عرفانی بودیم اساتید و بزرگان زیادی را سرک کشیدم که همه از خوبان هستند از جمله آقای فیاضی آقای عبودیت و... اما وقتی که به این استاد بزرگ رسیدیم واقعا چیز دیگری بودند در حل مسائل و انتقال معارف فلسفی و عرفانی. لذا به نظر می رسد دوستانی که مشورت می کنند را به فایلهای بدایه و نهایه ایشان ارجاع بدهید. همچنین در زمینه عرفان نظری و عملی نیز ایشان یک کتاب جمع و جور و خلاصه دارند به نام «مبانی و فلسفه عرفان نظری» که برای کسانی که اصلا هیچ آشنایی ندارند خوب است و نیز کتابی به نام «حکمت عرفانی» دارند که همان کتاب مبانی عرفان نظری استاد یزدان پناه را به صورت درسی و با بیانی شیوا تر و ساده تر و افزودن برخی مباحثی که در کتاب استاد یزدان پناه نیامده است، بیان کرده اند که برای مخاطبین سایت به نظرم این کتاب قابل استفاده تر از کتاب خود استاد یزدان پناه باشد. فایلهای صوتی دروس استاد امینی نژاد را و نیز یادداشت برداری هایی که از جلسات درسشان داشته ام را ان شاء الله از طریق دوستان به دستتان می رسانم تا ملاحظه بفرمایید و اگر کسی هم در قم خواست می توانم به او برسانم. التماس دعا
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: خیلی از این راهنمایی‌تان تشکر می‌کنم، بنده‌ هم بعضی از مقالات عالمانه‌ی استاد امینی‌نژاد را دیده‌ام. راهنمایی خوبی بود امیدوارم کاربران عزیز که در این مورد تلاش دارند از راهنمایی شما بهره‌مند شوند. موفق باشید
5296
متن پرسش
سلام علیکم. حضرت آقا در سخنان اخیر فرموده اند تکلیف گرایی منافاتی با به دنبال نتیجه بودن ندارد و آرمان گرایی بدون توجه به واقعیات منجر به توهم میشود. به نظرشما آمدن سعید جلیلی به عرصه انتخابات به دلیل نگاهی آرمانی به اهداف انقلاب یک اشتباه بود؟ آیا شعار مقاومت و کاندیداتوری جلیلی نگاه آرمان گرایانه بود؟ آیا دوستان حامی مقاومت واقعیت های جامعه را نادیده گرفتند؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده این طور فکر نمی‌کنم. مگر می‌شود آرمان‌ها را فراموش کنیم به نظر بنده در بین نامزدها تنها آقای جلیلی بود که در واقع متعهد به آرمان‌های اصیل انقلاب بود و با واقعیتی با نام مقاومت در مقابل استکبار به‌خوبی آشنا بود. موفق باشید
12330
متن پرسش
بسمه تعالی سلام علیکم: تا بحال فکر می کردم اسم ستار حضرت حق یعنی پوشاننده اما با توجه به سخنان شما متوجه شدم اسم غفار یعنی پوشاننده. حال اگر امکان دارد تفاوت این دو اسم حضرت حق را بنویسید. چیزی که خودم برداشت می کنم این است که اگر انسانی به لطف خدا مظهر این اسامی شود - البته با در نظر گرفتن شدیت آن - و اسم ستار در انسان به ظهور رسید عیوب دیگران را نمی بیند و عیب پوشی می کند و در اسم غفار اگر چیزی از دیگران سرزد در مورد او - قضاوتی ، غیبتی و... - طرف را مورد غفران قرار می دهد و چنان در پوششی قرار می دهد اعمال او را که انگار نادیده گرفته. اجرکم عندالله
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در عین آن‌که به نظر می‌رسد اسم «ستار» زیرمجموعه‌ی اسم «غفّار» باشد همان‌طور که متوجه‌اید در اسم غفار، نور غفاریت حضرت حق موجب می‌شود که اثر گناه از صحنه‌ی روح ما برود و دیگر مانع سلوک ما نشود. ولی با نور اسم «ستار» تنها آن گناه را می‌پوشاند تا نبینیم هرچند هنوز به مرحله‌ی غفران نرسیده و ممکن است میل به آن گناه عود کند. لذا چنانچه آن میل به ذهن شما عود کرد متوسل به غفّاریت حق شوید و بیشتر از ستارالعیوبی او در راستای نادیده‌گرفتن عیب دیگران استفاده کنید. موفق باشید

نمایش چاپی