بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان
آرشیو پرسش و پاسخ ها
تعداد نمایش
شماره پرسش:
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
11772

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم: جناب استاد 1- چرا بعضی مواقع که ذکر می گوییم به جای اینکه بسط روحی و قلبی به دست آوریم برعکس دچار قبض روحی و قلبی می شویم؟ 2- برای رفع این مشکل چه راهکاری بکار بگیریم؟ 3- چه اذکاری را نباید بدون استاد گفت؟ 4- در این شرایط زمانه چگونه استاد پیدا کنیم و آیا عمل به احادیث ائمه (ع) و انجام واجبات و ترک محرمات برای رسیدن به قرب الهی کافی نیست، یا خطر انحراف هست و باید حتما استاد داشت و تحت نظر استاد راه را پیمود؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1 و 2- اذکار عام مثل ذکر «لا إله إلاّ اللّه» و یا «یا حیّ و یا قیّوم» و صلوات بر محمد و آل محمد روح را متوجه انوار گشوده‌ی حضرت حق می‌کند، لذا باید متوجه باشیم در ذکر چه رویکردی داشته باشم 3- بنده نمی‌دانم چه اذکاری را نباید بدون استاد گفت ولی می‌دانم اذکار عالم را می‌توان بدون استاد گفت. روش حضرت امام دادن ذکر به روشی که معمول است نبوده 4- در این زمانه سخن آیت اللّه بهجت«رحمة‌اللّه‌علیه» حجت است که فرموده‌اند: «علم تو، استاد تو است» و بنده عرایضی در این مورد در جزوه‌ی «روش سلوکی آیت اللّه بهجت» داشته‌ام. موفق باشید

10310

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام استادِ جان! دلمان گرفته بود، یا شاید هم باز شده بود، گفتیم باب هم دلی با استاد دور دست مان بگشاییم که قلب های مریدان به مرید نزدیک است! بهانه ام هم این دل نوشته در وبلاگم شد. استاد آیا شما هم آنچه نوشته ام را در این موسیقی حس می کنید؟ http://imagesofgod.mihanblog.com/post/9
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: هرچند آدرسی که دادید باز نشد ولی بنده عموماً از نوشته‌های شما استفاده می‌کنم و روی سؤال‌های جنابعالی حساب خاصی باز می‌کنم. موفق باشید
12123
متن پرسش
با عرض سلام: 1- آیا حیوانات دارای شعور و عقل می باشند؟ تفاوت نفس حیوان با انسان چیست؟ 2- اگر عقل و شعور ندارند پس چگونه عالم خارج که از بدیهیات است را می فهمند و وقتی دنبال آنها می دویم فرار می کنند و...، آیا می توان گفت عقل جزئی دارند؟ 3- آیا اصلا عالم خارج از بدیهیات عقلی است یا نه ذاتی انسان است و ربطی به عقل ندارد و نوعی هدایت تکوینی می باشد؟ 4- حیوانات چگونه عالم خارج را درک می کنند و پی به آن می برند؟ کدام قوه در نفس حیوان پی به آن می برد؟ چون حیوانات هم مثل ما بدون تفکر و تعقل به عالم خارج پی میبریم و آن را درک می کنند 5- آیا می توان گفت اعتقاد به عالم خارج بدون تفکر و تعقل جزء ذات نفس چه نفس حیوان و چه نفس انسان می باشد و نوعی هدایت تکوینی و غریزی و جبری و ذاتی می باشد و حتی فراتر از بدیهیات عقلی می باشد چون بین انسان و حیوان مشترک است؟ 6- فهم و شعور حیوانات از کجاست و با کدام قوه نفس خود می فهمند آیا با مثالهای زیر می توان گفت که حیوانات هم دارای نوعی عقل و شعور می باشند؟ مثلا: قرآن مجيد مى فرمايد: هنگامى كه لشكر سليمان به سرزمين مورچگان رسيد، مورچه اى از مورچگان متوجه لشكر سليمان شد و خطر آن را درك كرد و به همنوعان خود گفت: «يَـأَيُّهَا النَّمْلُ ادْخُلُوا مَسَـكِنَكُمْ لاَ يَحْطِمَنَّكُمْ سُلَيْمَـنُ وَ جُنُودُهُ وَ هُمْ لاَ يَشْعُرُونَ; (نمل،18) به لانه هاى خود برويد تا سليمان و لشكرش شما را پايمال نكنند در حالى كه نمى فهمند.» یا مثلا: اين كه حضرت سليمان (ع) سخن پرندگان و مورچگان و ساير حيوانات را مى فهميد، و پرندگانى همچون هدهد مطيع فرمان او بودند، جزء معجزات آن حضرت است، اما اين كه هدهد با عبور از سرزمين «سبأ» فهميد كه مردم آن ديار خدا را پرستش نمى كنند و براى خورشيد سجده مى كند، خود حكايت از نوعى فهم و شعور در هدهد دارد.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: حیوانات در عین آن‌که دارای نفس هستند و در رابطه با نفس شعور خاص خود را دارا می‌باشند مثل درک خود و داشتن شعورهای بدیهی، ولی تعقل به آن معنایی که در انسان هست و موجب انتخاب انسان می‌شود در آن‌ها نیست، بلکه بر اساس هدایت غریزی آن کار را می‌کنند و آن مورچه در آن صحنه نیز با همان شعور تکوینی متوجه آن صحنه شد حتی می‌توان گفت این شعور مربوط به تنها آن هدهد نبود، ولی چون در دستگاه حضرت سلیمان رفت و آمد داشت آن گزارش را آورد در حالی‌که ‌فکر می‌کرد حضرت سلیمان از آن سرزمین بی‌خبرند که این نشانه‌ی شعور محدود آن هدهد است. موفق باشید

11095

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام خدمت استاد گرامی: خانمی هستم با دو فرزند، طلبه‌ی سال دوم هستم، علاقه زیادی به محیط حوزه دارم. اما با توجه به مشکلاتی که دارم فقط می‌توانم در کلاس‌های درس حاضر شوم و فرصت مطالعه و تحقیق و حتی خواندن درس ندارم. با توجه به این‌که تحصیل درحوزه رایگان است آیا فقط شرکت درکلاس باعث سوء استفاده می‌شود و من باید از شرکت در کلاس هم خودداری کنم و سوال دیگر این‌که آیا فقط با درس‌خواندن می‌توان با خدا آشنا شد یا با راز و نیاز و دعا؟ به نظر شما کدام راه بهتر است؟ با تشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: قسمت اول سؤال را از مرجع تقلیدتان بپرسید. در مورد خداشناسی پس از معرفت نسبی به خدا با رعایت دستورات الهی و اُنس با او از طریق ادعیه امید می‌رود که حضرت حق با انوار برتری بر قلب ما ظاهر شود. موفق باشید
5301
متن پرسش
با سلام وعرض ادب و احترام بنده خیلی وقتی هستش که دارم در مورد معنی حدیث کل یوم عاشورا و کل عرض کربلا فکر می کنم ولی به نتیجه نرسیدم میخواستم خواهش کنم بنده را راهنمایی کنید اکه استاد شرحی(صوتی یا مکتوب) در این رابطه دارند ، چطوری تهیه کنم یا اگه ندارند اگه از اساتید دیگه کسی این حدیث را شرح داده بنده را راهنمایی کنید
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: شاید کتاب «زیارت عاشورا؛ اتحاد روحانی با امام حسین«علیه‌السلام» کمک کند. در ضمن مرحوم شهید مطهری نیز در کتاب «حماسه‌ی حسینی» نکاتی در این مورد دارند. موفق باشید
4683
متن پرسش
با سلام خدمت جناب عالی و خسته باشید،سوال بنده این است که با وجود این شرایط درباره اقای احمدی نزاد ما باید چه موضعی را اتخاذ نماییم؟چراکه دیگر به ایشان اصلا امیدی نیست و ظاهر قضیه این است که ایشان نسبت به رهبری نیز مشکل دارند .اقای احمدی نزاد ما را به سرخوردگی قابل توجه رساند که بنده فکر نمی کنم رهبری از ایشان دیگر حمایت کنند .من تابه حال فکر میکردم که ایشان خدماتش در اینده مشخص می شود ولی تازه فهمیده ام که نه تنها خدمات ایشان محرز نخواهد شد بلکه بردن نام ایشان هم خطایی نابخشودنی جلوه میکند.البته احساس بنده این است که بصیرت کافی برای شناخت اقای احمدی نزاد نداشتم و هرکه تا به حال درباره ایشان نظری میداد که تقریبا همه خوبی ها را نادیده میگرفت می گفتم که زمان مشخص میکند ولی غافل از این بودم که زمان به ضرر نظر ما خواهد بود.بسیار سپاسگذارم.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: همان‌طور که عرض کردم آقای احمدی‌نژاد در این اواخر کارهایی کردند که ما و شما را سرخورده کردند. ولی این به معنای این نیست که خدمات ایشان نادیده گرفته شود.موفق باشید
11502
متن پرسش
با سلام خدمت استاد عزیز: سوالی به شدت ذهن بنده را به خود مشغول ساخته است و آن راجع به جمله اخیر رهبر انقلاب در دیدار مردم آذربایجان که فرمودند «ملّت ایران بدون تردید در آینده‌ای که آن آینده ان‌شاءالله خیلی دور نخواهد بود و شما جوانهای عزیز قطعاً آن آینده را مشاهده خواهید کرد، از همه جهت در قلّه‌های شرف و افتخار خواهد بود.» و جمله های مشابهی که به صورت متعدد در این باره فرموده اند: 1- اولا منظور رهبری از «قله های شرف و افتخار از همه جهت» چیست؟ و این در قله قرار گرفتن در کجای ایجاد جامعه اسلامی و تمدن اسلامی قرار دارد؟ (قبل، حین یا بعد از آن) 2- با توجه به اینکه در این جمله از واژه «قطعا» استفاده کرده اند و قبل و بعد از جمله هم توضیح تکمیلی نداده اند و برای جمله شرطی نفرموده اند و با توجه به اینکه رهبری روی به کار بردن واژه ها و جمله ها نهایت دقت را به کار می برند، نتیجه می گیریم که در بازه ای کمتر از 50 سال آینده که جوانهای امروز مشاهده خواهند کرد این وعده رخ خواهد داد (در حالیکه با توجه به سنجش شرایط موجود از دید محدود خودمان و بحثهایی که از جنابعالی شنیده ایم حالا حالاها مثلا حداقل 100 سال نیاز هست تا ملت ایران به معنای واقعی کلمه بشود جامعه اسلامی و بعد مسیر تمدن اسلامی آغاز شود.) 3- این «در قله قرار گرفتن» چه ربطی با بحث ظهور حضرت حجت خواهد داشت؟ اصلا این مورد را کلی تر مطرح کنم: رابطه ایجاد تمدن اسلامی و ظهور حضرت حجت کدام است؟ (در این باره است بیانات رهبر انقلاب در در جمع اساتید، فضلا و طلاب حوزه علمیه قم در مدرسه فیضیه،۱۳۷۹/۰۷/۱۴، http://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=21451) با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: با شکست وعده‌های مدرنیته رویکرد مردم جهان طوری شده که جز به معنویت خالص به چیز دیگری نمی‌توانند قانع شوند و نقشه‌های دشمنان به سرعت از بین می‌رود و همه‌ی چشم‌ها در راستای رجوع به معنویت خالص به شیعه می‌افتد و نه‌تنها فتنه‌های جهانی که علیه شیعه است خنثی می‌شود، بلکه روح‌ها و دل‌ها به سوی شیعه رجوع می کند و حضرت آقا این را مشاهده می‌کنند. و این شروع تمدن نوین اسلامی است و حضرت حجت«عجل‌اللّه‌تعالی‌فرجه» را برای ظهور، دل‌گرم می‌کند. ما باید خود را برای آینده‌ی انقلاب اسلامی آماده کنیم و به معارف خود عمق ببخشیم. موفق باشید

4568
متن پرسش
سلام علیکم من اتفاقی با سایت شما آشنا شدم و فکر کردم شما میتونید منو راهنمایی کنید.نمیدونم چه کارشناسی سوال منو جواب میده ولی امیدوارم کسی جواب بده که به سوالم مرتبط باشه. من طلبه سطح2 هستم از همون اول با هدف رسیدن به معارف الهی و رشد معنوی وارد حوزه شدم . اما با ازدواج و فرزند دار شدنم از محیط حوزه و اساتید جدا شدم.ولی به خاطر علاقه شدیدم به دروس حوزه تصمیم گرفتم حداقل غیرحضوری ادامه تحصیل بدم.ولی دروس حوزه به این شکل که خود فرد بدون استاد بخونه و امتحان بده و مدرک بگیره خیلی لطفی نداره.من فکر میکنم بدون استاد راه به جایی نمیبرم.از طرفی به خاطر همسر داری بچه داری خانه داری نمیتونم زیاد خارج منزل باشم تا بتونم از محضر استار بهره ای ببرم یا حداقل در حوزه حضور داشته باشم.خلاصه مطلب اینکه من چطور میتونم به هدفم که کسب معارف الهی و رشد معنویه برسم؟آیا بدون استاد میتونم یه کسی مثل بانو مجتهده اصفهانی بشم؟البته با وجود اینکه من از یک خانواده معمولیم و همسرم هم خیلی مذهبی نیست.اگه ممکنه به من یک راهکار عملی بدین.... خدا قوت
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: شاید روش مطالعاتی که بر روی سایت هست که مبتنی بر معرفت‌النفس است و سبک و سلوک امام خمینی«رضوان‌الله‌تعالی‌علیه» و علامه«رحمت‌الله‌علیه» است، برایتان مفید باشد. موفق باشید
8169
متن پرسش
باسمه تعالی.سلام علیکم. استاد مطلبی از شهید بهشتی در رابطه با عالم امر مطالعه کردم که با مطالب قبلی ام در تناقض است و تا جایی که در خاطرم هست با نظر علامه نیز مغایرت دارد. اگر فرصت کردید و مطلب را مطالعه فرمودید، ممنون میشوم که نظرتان را بیان کنید. با تشکر http://www.noormags.com/view/fa/articlepage/62743 http://radepayebehesht.blogfa.com/post-159.aspx
متن پاسخ
باسمه‌تعالی: سلام‌علیکم: بفرمایید کدام جمله از جملات شهید بهشتی«رحمة‌اللّه» را متناقض با سخنان علامه دیده‌اید؟ در حالی‌که هر دوی این بزرگواران، عالَم امر را به موجودات مجرد و بی‌زمان و دفعی‌الوقوع نسبت می‌دهند و عالَم خلق را بر عکس آن می‌دانند. موفق باشید
6528
متن پرسش
بنام خدا خدمت استاد گرامی سلام نفس ناطقه انسان مجرد مثالی نیست (اگر چه بدن مثالی دارد)و می توان گفت شبیه مجردات عقلی است اما بسیار نازلتر از آنهاست به تعبیر دیگر نازل از همان مقام است. از طرفی فلاسفه می گویند:نفس از تمامی مراتب عقلی و مثالی گذر کرده تا به بدن مادی تعلق پیدا کرده است. پس چطور نفس آدمی از مثال گذر کرده اما مثالی نشده؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: نفس به عنوان حقیقتی ذات مشکک اگر در مرتبه‌ای از مراتب نازله‌ی وجود ظهور یابد از حقیقت خود که خارج نمی‌شود، مثل ظهور حضرت حق در مراتب نازله. پس اگر نفس از مراتب عقلی و مثالی خود عبور کند برای تعلق به ماده به این معنا نیست که در همان حال در ذات مجرد عقلی خود حاضر نیست. هرچند شما به عنوان شخص جزئی هنوز در آن مرتبه‌ی عقلی نفس‌تان حضور نداشته باشید.معنای عال فی دنوه و دان‏ فی‏ علوه‏ به همین معناست. موفق باشید
11538
متن پرسش
سلام علیکم: در تفسیر سوره‌ی حمد امام و همین‌طور در جلسات شنبه راه این‌که چگونه انسان می‌رسد به این‌که خدا همه کاره است را گفته‌اید و فرمودید رسیدن به این مقام سخت است و طول می‌کشد؛ سوال بنده این است که یعنی ما نمی‌توانیم به این‌جا برسیم که از این زندگی و دنیای مزخرف راحت شویم با تشکر. اجرتان با صاحب الزمان
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: راه رسیدن به توحید پذیرفتن شریعت است در عقیده و عمل که إن‌شاءاللّه در آیه‌ی 32 سوره ال عمران به آن می‌پردازیم. موفق باشید

11836

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام: استاد آیا این درسته که می گن می شه با تمرکز کردن روی شئ ای که متعلق به یک شخصه می شه آن شخص را از انجام یک کار منصرف کرد. مثلا اگر روی نقاشی شخص مورد نظر که می شناسی تمرکز کنی و انگیزه نقاشی کردن را از او بگیری؟ آیا این همان چشم زخم نیست؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: تا حدّی این کار برای افرادی که به سادگی خود را تحت القائات طرف مقابل قرار می‌دهند، ممکن است ولی نه چندان و نه دراز مدت. کتاب «جایگاه جنّ و شیطان و جادوگر» در این مورد نکاتی دارد. موفق باشید

10230
متن پرسش
سلام علیکم: با عرض تبریک عید ولایت حضرت امیر علیه السلام خدمت استاد بزرگوار دیدم که در برخی از سوالات دوستان از نحوه تحصیل فلسفه و یا عرفان نظری ایشان را به شرح آقای فیاضی یا صمدی ارجاع می دادید و دنبال شرح بهتری می گشتید. به عرض می رساند که یکی از شاگردان خیلی خوب استاد یزدان پناه که معرف حضور هستند به نام استاد امینی نژاد در این روند بسیار عالی هستند. ایشان از شاگردان درجه یک فلسفه و عرفان استاد یزدان پناه هستند و متمحض در فلسفه و عرفان کار می کنند و بیان بسیار شیوایی دارند و واقعا هم مسائل را عمیق می فهمند و حتی استاد یزدان پناه توصیه می کنند که نهایه را از فایلهای استاد امینی نژاد استفاده کنند نه از فایلهای خودشان. در این چندین سالی که مشغول تحصیلات فلسفی و عرفانی بودیم اساتید و بزرگان زیادی را سرک کشیدم که همه از خوبان هستند از جمله آقای فیاضی آقای عبودیت و... اما وقتی که به این استاد بزرگ رسیدیم واقعا چیز دیگری بودند در حل مسائل و انتقال معارف فلسفی و عرفانی. لذا به نظر می رسد دوستانی که مشورت می کنند را به فایلهای بدایه و نهایه ایشان ارجاع بدهید. همچنین در زمینه عرفان نظری و عملی نیز ایشان یک کتاب جمع و جور و خلاصه دارند به نام «مبانی و فلسفه عرفان نظری» که برای کسانی که اصلا هیچ آشنایی ندارند خوب است و نیز کتابی به نام «حکمت عرفانی» دارند که همان کتاب مبانی عرفان نظری استاد یزدان پناه را به صورت درسی و با بیانی شیوا تر و ساده تر و افزودن برخی مباحثی که در کتاب استاد یزدان پناه نیامده است، بیان کرده اند که برای مخاطبین سایت به نظرم این کتاب قابل استفاده تر از کتاب خود استاد یزدان پناه باشد. فایلهای صوتی دروس استاد امینی نژاد را و نیز یادداشت برداری هایی که از جلسات درسشان داشته ام را ان شاء الله از طریق دوستان به دستتان می رسانم تا ملاحظه بفرمایید و اگر کسی هم در قم خواست می توانم به او برسانم. التماس دعا
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: خیلی از این راهنمایی‌تان تشکر می‌کنم، بنده‌ هم بعضی از مقالات عالمانه‌ی استاد امینی‌نژاد را دیده‌ام. راهنمایی خوبی بود امیدوارم کاربران عزیز که در این مورد تلاش دارند از راهنمایی شما بهره‌مند شوند. موفق باشید
497

مباحثهبازدید:

متن پرسش
بسم الله الرحمن الرحیم سلام علیکم در بعضی از مقدمه های کتابهای حضرت عالی این جمله به چشم می خورد که به این کتاب به عنوان یک دستگاه سلوکی نگریسته شود لطفا منظور شفاف خود را درباره این جمله بیان فرموده و توضیخ دهید که با توجه به حجم گسترده معارفی که از آن جناب فیضان یافته است چگونه می توان این دستورالعمل را عملی کرد با توجه به این که مثلا در مقدمه کتاب) معاد بازگشت به جدی ترین زندگی( اینگونه می خوانیم: موضوع را به شکل مباحثه چند نفره و در طی چندین سال دنبال کنید حال سوال این است که مگر نه اینکه هر کدام از کتب حضرت عالی برای توضیح و تبیین اصولی و البته حضوری بخشهای مختلف دین است و مگر نباید به مطالعه همه آنها بپردازیم پس چگونه می توان این دستورالعمل را در مورد تک تک این کتب عملی کرد
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیک السلام: بعضی از موضوعات دین، حقایقی هستند که باید با رفع حجاب‌های فکری و اخلاقی به آن حقایق دست یافت، ولی بعضی موضوعات در حدّ اطلاعاتی هستند که باید از آن‌ها با خبر شد تا در تصمیم‌گیری‌ها به خطا نیفتیم. موضوع معاد یک حقیقت موجود است که اگر درست با آن برخورد شود به پیروی مولایمان علی«علیه‌السلام» خواهیم گفت: « لَوْ کُشِفَ الْغِطَاءُ مَا ازْدَدْتُ یَقِینا» بنابراین وقتی گفته می‌شود فلان موضوع سلوکی است منظور آن است که از حقیقتی سخن می‌گوید که باید به آن رسید. نکته‌ی دوم آن‌که همواره بدون عجله و با حوصله مطالب را دنبال کنید نگران آن‌که زیاد است نشوید، آنچه را می‌خوانید درست بخوانید تا قلب شما از درون به خودی خود متذکر معارف حقّه بشود. موفق باشید
5296
متن پرسش
سلام علیکم. حضرت آقا در سخنان اخیر فرموده اند تکلیف گرایی منافاتی با به دنبال نتیجه بودن ندارد و آرمان گرایی بدون توجه به واقعیات منجر به توهم میشود. به نظرشما آمدن سعید جلیلی به عرصه انتخابات به دلیل نگاهی آرمانی به اهداف انقلاب یک اشتباه بود؟ آیا شعار مقاومت و کاندیداتوری جلیلی نگاه آرمان گرایانه بود؟ آیا دوستان حامی مقاومت واقعیت های جامعه را نادیده گرفتند؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده این طور فکر نمی‌کنم. مگر می‌شود آرمان‌ها را فراموش کنیم به نظر بنده در بین نامزدها تنها آقای جلیلی بود که در واقع متعهد به آرمان‌های اصیل انقلاب بود و با واقعیتی با نام مقاومت در مقابل استکبار به‌خوبی آشنا بود. موفق باشید
10984
متن پرسش
با عرض سلام و قبولی زیارت اربعین حسینی: استاد در پی سوالی دائر به خودسازی در کنار خودشناسی از جنابعالی و پیگیری مطلب پیرو شعر «خود راه بگویدت که چون باید رفت» توسط یکی از دوستان با سایت بیان معنوی از استاد پناهیان آشنا شدم که اتفاقا در بسته ای از سخنرانی ایشان بنام «تنها مسیر» که بالغ بر 60 جلسه سخنرانی می باشد محوربحث ایشان مبارزه با هوای نفس می باشد و اصلا هدف از خلقت را مبارزه با هوای نفس و در برابر ذات پروردگار بی نفس بودن را می دانند مطرح شده است می خواستم نظر حضرتعالی را در این خصوص و کلا شخصیت آقای پناهیان بدانم. با تشکر فراوان
متن پاسخ
- باسمه تعالی: سلام علیکم: جای شما در پیاده‌روی اربعین بسیار خالی بود همان‌طور که جای همه‌ی آن‌هایی که دغدغه‌ی عبور از فرهنگ ظلمانی دوران را دارند و می‌خواهند با عقلی غیر از عقل غربی با سایر انسان‌ها مأنوس شوند، خالی بود. جناب استاد پناهیان یکی از معدود افرادی هستند که تلاش می‌کنند انسان طراز انقلاب اسلامی را به صحنه‌ی تاریخ ما بیاورند تا انقلاب اسلامی توسط سربازی آن‌ها ادامه یابد. موفق باشید
2515
متن پرسش
با سلام خدمت استاد بزرگوار طاهرزاده پاسخ شما مبنی بر تاکید فردید بر علم الاسماء و قابل جمع بودن ایشان با آیت الله جوادی آملی را به اقای خسرو پناه فرستادم . پاسخ ایشان اینچنین بود : با سلام و تشکر البته این گونه جواب دادن بستگی دارد به اینکه ایا ما معتقد به هرمنوتیک فلسفی هایدگر و گادامر هستیم یا نه؟! اگر جناب اقای طاهر زاده با این مبنا اقای فردید را تفسیر می کند ، بنده سخنی ندارم چون مبتنی بر نسبی گرایی معرفتی و فهم است که بی شک، هیچ یک از فلاسفه اسلامی از جمله امام خمینی و علامه طباطبایی و ایت الله جوادی آملی این مبنا را قبول ندارند و در این صورت تفسیر اقای طاهر زاده به لحاظ مبانی با اندیشه امام و علامه در تعارض خواهد بود و اگر با روش اجتهادی و رئالیستی می خواهند کلام اقای فردید را معنا کنند؛ در یان صورت، تفسیری {که } آقای طاهر زاده دارند با اندیشه امام نمی سازد پیشنهاد بنده این است که اقای طاهر زاده با افرادی که از نزدیک با اقای فردید بودند گفتگو کند و اطلاعات دقیقتری بدست اورند تا بدانند که همسان دانستن تفکر فردید با امام ظلم نابخشودنی به تفکر انقلاب و امام است بنده با ارتباط با این افراد مخصوصا در این یک سال مسئولیتم در انجمن حکمت و فلسفه ایران بیش از گذشته بر فاصله فردید از بینش و منش و کنش امام پی بردم موفق باشید خسروپناه ضمن درخواست عاجزانه جواب به این سخنان اقای خسروپناه و در آوردن ما از سردرگمی لطفا مشخص بفرمایید ارتباط فردید و هایدگر آنقدری هست که اقای خسروپناه فکر میکنند ؟ و اگر هست ایا این شباهت فردید و هایدگر مذموم است یا خیر ؟ ایا شباهت فردید با هایدگر شباهت فردید با گادامر را نتیجه می شود ؟
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: بنده موضوع را خیلی مهم نمی‌دانم زیرا آن‌چه برای بنده اصالت دارد فلسفه و عرفان اسلامی است و رجوع به «وجود» از یک جهت و رجوع به «حق» از جهت دیگر. در این راستا تمام مباحث آیت‌الله جوادی در شرح اسفار و به اجازه‌ی ایشان تمام 514 جلسه‌ی شرح فصوص‌الحکم که ایشان شرح دادند را از طریق نوار کار کردم و با این وصف فکر می‌کنم می‌توان طوری از سخنان فردید و سخنان هایدگری که فردید معرفی می‌کند، برداشت کرد که در آن سخنان تذکر به «وجود» را به همان صورت تشکیکی – یا ظهور و خفا – دید و از آن سخنان نسبیت برداشت نکرد. ظاهراً برادر عزیز و استاد گرانقدر و متعهدمان جناب حجت‌الاسلام حاج آقای خسروپناه به این نتیجه نرسیده‌اند . هایدگر در هشتادمین سال زندگی‌اش در مصاحبه با وایسر در آخرین جمله‌ می‌گوید: «من در برابر آن یگانه‌ای که هنوز نیامده – ظهور در تاریخ معاصر جهان نکرده – قدم واپس می‌گذارم و یک هزار سال قبل از آمدنش، در برابر او تعظیم می‌کنم». فردید از این هیدگر در متن اسلام شیعیِ ایرانی چیزی برداشت می‌کند که آن را به حضرت امام خمینی«رضوان‌الله‌تعالی‌علیه» نزدیک می‌نماید. و ارتباط بنده با شاگردان فردید به صورت بلاواسطه با جناب آقای محمد رجبی و یا با آثار شاگردان فردید مرا به این نتیجه رسانده که نباید فردید را بیرون از اندیشه‌ای دانست که حضرت امام خمینی«رضوان‌الله‌تعالی‌علیه» بر آن تأکید دارند. موفق باشید
5748

"حبیب نجار"بازدید:

متن پرسش
لطفا در مورد شخصیت حبیب نجار توضیح دهید.
متن پاسخ
باسمه تعالی‌: سلام علیکم: حبیب نجّار ، شخصیتى مسیحى است که در منابع اسلامى به مؤمن آل‌یس ملقب است. نام حبیب نجّار صریحاً در قرآن نیامده، اما در منابع اسلامى، ضمن نقل ماجراى «اصحاب‌القریة» به نام وى تصریح شده است. بنابر این آیات، پس از اینکه اصحاب قریه دو رسولى را که براى دعوت آنان به توحید آمده بودند، تکذیب می‌کنند، مردى شتابان از دور دست شهر می‌آید و مردم را به پیروى از رسولان فرا می‌خواند و ایمان خود را به پروردگار آشکار می‌سازد. پس از مرگ وى، قوم او با صیحه‌اى هلاک می‌گردند. در منابع اسلامى، این مرد مؤمن حبیب نجّار دانسته شده است. در تفاسیر و تواریخ اسلامى این داستان با تفصیل بیشتر و گاه با اختلافاتى نقل شده است. بر این اساس، عیسى علیه‌السلام دو تن از حواریون خود را به انطاکیه ــکه در قرآن «القَرْیة» خوانده شده است ــ می‌فرستد. فرستادگان عیسى در حوالى شهر با چوپان پیرى روبه‌رو می‌شوند و او را به پرستش خدا و دین عیسى علیه‌السلام دعوت می‌کنند. چوپان از آنان درخواست معجزه می‌کند و ایشان پسر بیمار او را شفا می‌دهند و پیرمرد ــکه همان حبیب نجّار است ــ به گفته‌هاى آنان ایمان می‌آورد. دلایل دیگرى نیز براى ایمان آوردن حبیب نقل شده است، از جمله اینکه رسولان، پسر او را که هفت روز از مرگش می‌گذشت زنده کردند و دیگر اینکه خودِ حبیب را که به جذام مبتلا بود شفا دادند. فرستادگان پس از ورود به انطاکیه، به دستور پادشاه زندانى می‌شوند. عیسى رسول سومى را به یاریشان می‌فرستد و آنان در حضور پادشاه معجزاتى از خود نشان می‌دهند، اما پادشاه و اطرافیان او ــ بنابه قولى ــ تصمیم به قتل رسولان می‌گیرند. حبیب نجّار هنگامی‌که از این خبر آگاه می‌شود، شتابان خود را به منکران می‌رساند و آنان را به پذیرش یگانه‌پرستى و معاد دعوت می‌کند، اما مردم به او حمله می‌کنند و او را به طرز فجیعى به قتل می‌رسانند . در منابع تفسیرى و روایى، از حبیب نجّار و ایمان وى تجلیل شده است. اگر چه به نوشته برخى منابع، وى پیش از ایمان به رسولان، مشرک بوده است و حتى گفته‌اند هفتاد سال بت می‌پرستیده است ولى عده‌اى وى را در زمره کسانى چون ورقةبن نوفل*، بحیرا* و قس‌بن ساعده* شمرده‌اند که پیش از بعثت پیامبر اکرم به او ایمان داشته‌اند چنان‌که تصریح شده حبیب نجار ششصد سال پیش از ظهور اسلام، به حضرت محمد صلی‌اللّه‌علیه‌وآله‌وسلم مؤمن بوده است براساس حدیثى نبوى، حبیب نجّار ــ که از او با لقب مؤمن آل‌یس یاد شده است ــ به همراه حزقیل* (ملقب به مؤمن آل‌فرعون) و حضرت على علیه‌السلام کسانی‌اند که حتى لحظه‌اى به خدا کافر نشدند (رجوع کنید به ثعلبى، قصص‌الأنبیاء، ص 366؛ طبرسى، ج 8، ص 659). در احادیث دیگرى از پیامبر اکرم، حبیب نجّار از صدیقان، مقربان الهى و اهل بهشت و یکى از مصادیق «ثُلَّةٌ من الاَوَّلین» (واقعه: 13) معرفى شده است (رجوع کنید به مقاتل‌بن سلیمان، ج 3، ص 578؛ کوفى، ص 354، 465؛ ابن‌بابویه، ص 385؛ نیز رجوع کنید به مجلسى، ج 13، ص 58، ج 14، ص 273ـ274). موفق باشید
11562
متن پرسش
سلام علیکم: برای سوال 11528 مثالی و نمونه ای می توانید بیاورید (که عرفا یا علما متوجه ضعف علوم جدید بوده اند)؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همین‌که ملاحظه می‌کنید عموماً علماء بزرگ تا آن‌جا که ممکن بوده است از ره‌آوردهای غرب استفاده نمی‌کردند، نمونه‌ی هوشیاری آن‌ها است. به عنوان مثال؛ بد نیست زندگی آیت اللّه محمد تقی نجفی را دنبال کنید که چگونه سعی می‌کردند در آن زمان از ظرفیت‌های داخلی حداکثر استفاده را بنمایند. موفق باشید

11775
متن پرسش
سلام علیکم: امیدوارم سال خوبی داشته باشید به علت عدم دسترسی به آثار شما قبلا تقاضا کردیم که شرح معاد و آداب الصلاه را در سایت قرار دهید اما جوابی دریافت نکردیم. استاد خواهشا این لطف را در حق ما کنید و این دو بحث را در سایت قرار دهید یا جوابی دهید که دیگر تقاضا نکنیم. متشکرم
متن پاسخ

باسمه تعالی

سلام علیکم: فایل های صوتی بمرور زمان وباتوجه به اهمیت مطالب ودرخواست کاربران روی سایت قرار خواهد گرفت.ولی درصورتی که بخواهید دسترسی سریعتر به مطالب داشته باشید یا صوت جلسات دارای کیفیت صوت بالا(فایل اصلی) باشد بهتر است باآقای حسن نظری (09136032342)تماس بگیرید تا برایتان ارسال گردد.مدیریت سایت

11673
متن پرسش
سلام علیکم: بنده صاحب یک فرزند هستم و مایل هستیم که فرزند دیگری نیز بیاوریم، هم خودمان مایلیم و هم می خواهیم به ندای ولی فقیه پاسخ داده باشیم، ولی از طرف دیگر وضع مالی چندان مناسبی نداریم و در شرایط فعلی و شخصی می بایست شروع به تهیه مسکن نمایم که خود باعث درگیری شدید مالی و وقتی و ذهنی می شود، حال مانده ام به حکم عقل معاشم که می گوید الان وقتش نیست گوش دهم یا به نحن نرزقهم و ایاکم، از حضرتعالی طلب راهنمایی دارم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: اگر قناعت را پیشه کنید خداوند با هر فرزندی رزقی را به همراه او می‌آورد، ولی اسراف و تبذیر رزق را تنگ می‌کند. به کم قانع شوید و ساده‌زیستی را اصل بگیرید. موفق باشید

28362
متن پرسش
سلام استاد بزرگوار: لطفا اول متن ذیل را مطالعه بفرمایید : به نظر هانا آرنت فیلسوف آلمانی، نظام‌های توتالیتر در طول حیات خود سه فاز دارند. در فاز اول اکثریت مردم سرمست از ایدئولوژی به دنبال رهبران خود راه می‌افتند، انگار بهشت گمشده خود را یافته‌اند. ایدئولوژی را دربست می‌پذیرند و خواهان کوچکترین تغییری در آن نیستند. در فاز دوم واقعیات چهره خود را نشان داده و هیچ کدام از وعده‌های فریبنده رهبران تحقق نیافته است. مردم از نظام دلزده و مایوس می‌شوند. در این فاز گروهی به فکر اصلاحات می‌افتند ولی به دلایل متعدد از جمله این که اصول ایدئولوژی را نمی‌توان تغییر داد، اصلاحات راه به جایی نمی‌برد. فاز سوم، فاز نهایی نظام‌های توتالیتر است. در این فاز متولیان تمامیت خواه سعی می‌کنند از خشونت عریان استفاده کنند. از بین همفکران سابق، هر کس با آن‌ها کوچکترین زاویه‌ای داشته باشد را از دایره خودی‌ها می‌رانند. تصفیه‌های گسترده شروع می‌شود و دایره خودی‌ها کوچک و کوچکتر و ناکارآمدی‌ها عمیق‌تر و تعداد مخالفین بیشتر و بیشتر می‌شود و نهایتاً سیل اعتراضات می‌آید و همه چیز را با خود می‌برد. جمهوری اسلامی در این فاز قرار دارد. کاوه کامرانیان خرداد ۱۳۹۹ ----------------------------------------------------------------------------------------- سوال من از جنابعالی این است که چرا یک فیلسوف احتمالا غیر معتقد اینقدر روند انقلاب اسلامی را واضح می بیند و حتی برای این گونه حکومت ها نظریه ارائه می کند، اما افرادی مثل جنابعالی که توضیحاتشان در دروس آیت الله شجاعی بسیار قابل استفاده است، واقعیات عیان در جامعه را نمی بینند؟ متشکرم
متن پاسخ

 باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر بنده سخن خانم نظر هانا آرنت، سخن بسیار دقیقی است. ولی قضیه‌ی انقلاب اسلامی با نگاهی که عارف سالکی مثل حضرت امام «رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه» نسبت به حقیقت دارد و با نظر به روح تشیع، با یک نظام ایدئولوژیک که عموماً گرفتار سوبژه‌کردن هرچیز می‌باشد و متافیزیکی همه‌چیز را می‌بیند؛ تفاوت اساسی دارد. با نگاه شهدا باید انقلاب اسلامی را دید و راه آینده را در پیش گرفت که البته راهِ آسانی نیست و از خیلی چیزها از جمله همان چیزهایی که خانم هانا آرنت می‌فرمایند، باید عبور کرد. فکر می‌کنم کتاب «سلوک، ذیل شخصیت امام خمینی» در این مورد متذکر نکاتی باشد. موفق باشید 

11727

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم: استاد گرامی شخصی مثل امام محمد غزالی به گفته خود در نوشته هایش مدتی به شک و تفکراتی از نوع سوفسطائی مطلق دچار شده بوده که به همه چیز شک کرده بوده و به قول خودش تنها با روش تصوف و سیر و سلوک توانسته از آن حالت خارج شود و به تعادل برسد و بعدها از مخالفین فلسفه شده، آیا این امکان دارد کسی بتواند بر شک خود در این سطح با سیر و سلوک غلبه کند و به تعادل برسد؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: چرا که نه؟! یادتان باشد آن فلسفه‌ای که او نفی می‌کند حکمت مشاء است و نه حکمت متعالیه. موفق باشید

6501
متن پرسش
سلام استاد گرامی خدا قوت مدتی است سوالی ذهنم را مشغول کرده است که جوابی برای آن نمی یابم خواهش می کنم کمکم کنید آیا بسته شدن بخت صحت دارد ؟اگر ندارد چرا بعضی از دختران بسیار خوب که خواسته هایشان برای انتخاب همسر همان معیارهای اسلامی می باشد مدتها می گذرد ولی همسر مناسب خود را نمی یابند ؟ ومگر خداوند برای هر کسی همسری درنظر نگرفته است ؟ لطفا ÷اسخی مستدل ومناسب بفرمایید ممنونیم
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: وقتی کاملاً مطمئن هستیم که عالم در تمام زوایایش با مدیریت حضرت حق جلو می‌رود، می‌فهمیم که حکمتی در این نکته ای که می‌فرمایید هست. مثل آن‌که در روایت داریم خداوند می‌داند اگر رزق بعضی تنگ شود کافر می‌شوند و اگر رزق بعضی وسعت یابد کافر می‌شوند. پس همان‌طور که انسان مؤمن در شرایط تنگی رزق با رضایت به تقدیر الهی، قناعت پیشه می‌کند و خلوت خود با خدا را بیشتر می‌کند، اگر این خواهران مؤمن این نوع زندگی که خدا برایشان تقدیر کرده است را نشانه‌ی لطف خدا بدانند با رضایت کامل سعی می‌کنند زندگی خود را با معارف الهی و اعمال عبادی، بستر قرب هرچه بیشتر به خدا قرار دهند. عمده آن است که متوجه شوید در عموم این تنگناها و به‌ظاهر محرومیت‌ها نظری خاص از خداوند در صحنه است و به قول نظامی: «اگر با دیگرانش بود میلی.... چرا ظرف مرا بشکست لیلی». موفق باشید
11496

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام و تشکر: لطفا بفرمایید انسان اساسا چه نیازی به معنویت (منظورم اعم از دین است) دارد؟ و برای اینکه در مورد این مطلب در حد یک مقاله علمی بررسی شود چه سرفصل هایی را لازم می دانید؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در کتاب «فعلیت‌یافتن باورهای دینی» عرایضی داشته‌ام و هم‌چنین در کتاب «جوان و انتخاب بزرگ». موفق باشید

نمایش چاپی