سلام علیکم استاد: روان شناس حوزوی و نویسنده هستم. مشغول نوشتن کتابی درباره سهم و نقش شیاطین در اختلافات زناشویی. در این زمینه فیش برداری کردهام و مصاحبههای زیادی داشتهام. سؤالاتی برایم مطرح است استدعا دارم به سؤالاتی که برایم پیش آمده جواب فرمایید: بیشتر تلاشم در حوزه علوم غریبه بیان ترفندهای روان شناختی دعانویسان شیاد و.... است. همین طور بحث زمینه های روان شناختی اسناد مشکلات به جادو. درست می فرمایید کار خیلی حساس است. ۱. برداشت زیر درست است؟ در آیه ۱۰۲ بقره آمده سحر حقیقت دارد و قابل آموزش است و اکتساب. اگر توصیه های دینی حضرت سلیمان کافی می بود لازم نبود هاروت و ماروت بیایند آموزش هم بدهند برای بطلان سحر. بنابراین برای دفع سحرهای محکم، لازم است از اهل فن هم کمک گرفت. ۲. اگر یک نفر از یک میلیون گرفتار سحر شود طوری که متخصصان علوم مادی نتوانند علاج کند، فرد باید نزد چه فردی برود که اهلیت دفع داشته باشد؟ صفات (سلبی و ایجابی) چنین فردی چیست؟ علما وارسته در دسترس نیستند و کثرت مشکلات و مراجعن سبب میشود نتوان به خیل زیاد پرسشگران و افراد نگران پاسخگو باشند، در برابر دعانویسان شیاد و رمالان و دعانویسان گرفتار جاهل مرکب و کلاش در بیرون و فضای اینترنتی خیلی زیاد شده اند. ۳. آیا در عصر فعلی، دوره حضرت خاتم (ص) آیا شیاطین غیر وسوسه، قدرت اجرایی برای بیمار کردن جسمانی (مسنی الشیطانُ بنُصب و عذاب در داستان حضرت ایوب) و بیماری روانی (یَتخبّطه الشیطانُ من المس) دارند یا فقط وسوسه می کنند؟ (داستان دیوانه شدن افراد توسط جنیان در برخی روایات هست. و حکایت سنگ انداختن جنیان به منازل را بزرگانی مثل آیتالله بهجت نقل کرده اند) ۴. آیا کتاب مستقل نوشتن درباره سهم و نقش شیطان در اختلافات زناشویی سبب تشویش ذهن مردم می شود یا روشنگری است؟ در کتاب بحث می شود که در کنار علل متعدد مادی، علت ماورایی مثل سحر و چشم زخم و.. هم می تواند در اختلافات سهیم باشد. در کتاب پیوسته امور زیر تذکر داده می شود: قدرت انتخابگری انسان و فرع بودن وسوسه شیطان، تأیید الهی و فرشتگان، تأثیر سبک زندگی دنیا و دعا و توسل و ناچیز بودن قدرت شیطان در برابر خدا و ایمان قوی، آسیب های رجوع به دعانویسان شیاد و ناآگاه و... تذکر داده می شود) ۵. آیا بین نام افراد و مشکلات فردی و زناشویی و بیماری و سلامتی و فقر یا ثروت رابطه ای وجود دارد؟ این روزها افراد زیادی با عنوان علم اعداد و اسما و... نام مراجعان خود را حتی نام معصوم و صفات و القابشان را تغییر می دهند تا مشکلاتشون رفع شود. ۶. قطعا اسباب طبیعی مهم است در کنار آنها علل ماورایی در نارضامندی و رضامندی زناشویی کدام اند؟ ۷. کتاب معتبر ادعیه، ذکر، ختومات و.... برای استفاده عموم در این زمینه؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: عرایضی در کتاب «جایگاه جن و شیطان و جادوگر» شده است. کتاب روی سایت هست. به نظر میآید اگر بیشتر متذکر توحید و تقوا شویم، انسانها را از گردونه تأثیر جنیان شرور که همان شیاطین هستند رهایی بخشیدهایم به همین جهت بیشتر باید در موضوع مقابله با شیطان که «کان من الجن» میباشد؛ موضوع را دنبال کرد. امید است نظر به آن کتاب بتواند جوابگوی سؤالات جنابعالی باشد. به هر حال در مواجهه با جنیان شرور یعنی شیاطین، مسئله نظر به تقوایی که شریعت الهی متذکر میشود اگر مطرح شود، بهتر است همان روشی که ائمه «علیهمالسلام» دنبال کردند. موفق باشید
سلام و عرض ارادت محضر استاد عزیز: میدانم که از سالهای دور انسی با مثنوی داشتهاید و کم بیش از آثار شما هم مشخص است. سال گذشته درست در آغاز جنایات اسرائیل در غزه با دوستان به داستان آن پادشاه یهود که نصارا را میکشت رسیدیم و باز جلوهای از حقیقت را از جاری زلال مثنوی، از اصول اصول دین شنیدیم گویی این ابیات را مولوی برای کودکان غزه سروده: مولوی، دفتر اول مثنوی، بخش ۳۸ - به سخن آمدن طفل درمیان آتش و تحریض کردن خلق را در افتادن به آتش.
یک زنی با طفل آورد آن جهود پیش آن بت و آتش اندر شعله بود
طفل ازو بستد در آتش در فکند زن بترسید و دل از ایمان بکند
خواست تا او سجده آرد پیش بت بانگ زد آن طفل انی لم امت
اندر آ ای مادر اینجا من خوشم گر چه در صورت میان آتشم
چشمبندست آتش از بهر حجاب رحمتست این سر برآورده ز جیب
اندر آ مادر ببین برهان حق تا ببینی عشرت خاصان حق
اندر آ و آب بین آتشمثال از جهانی کتشست آبش مثال
اندر آ اسرار ابراهیم بین کو در آتش یافت سرو و یاسمین
مرگ میدیدم گه زادن ز تو سخت خوفم بود افتادن ز تو
چون بزادم رستم از زندان تنگ در جهان خوشهوای خوبرنگ
من جهان را چون رحم دیدم کنون چون درین آتش بدیدم این سکون
اندرین آتش بدیدم عالمی ذره ذره اندرو عیسیدمی
نک جهان نیستشکل هستذات و آن جهان هست شکل بیثبات
اندر آ مادر بحق مادری بین که این آذر ندارد آذری
اندر آ مادر که اقبال آمدست اندر آ مادر مده دولت ز دست
قدرت آن سگ بدیدی اندر آ تا ببینی قدرت و لطف خدا
من ز رحمت میکشانم پای تو کز طرب خود نیستم پروای تو
اندر آ و دیگران را هم بخوان کاندر آتش شاه بنهادست خوان
اندر آیید ای مسلمانان همه غیر عذب دین عذابست آن همه
اندر آیید ای همه پروانهوار اندرین بهره که دارد صد بهار
بانگ میزد درمیان آن گروه پر همی شد جان خلقان از شکوه
خلق خود را بعد از آن بیخویشتن میفکندند اندر آتش مرد و زن
بیموکل بیکشش از عشق دوست زانک شیرین کردن هر تلخ ازوست
تا چنان شد کان عوانان خلق را منع میکردند کتش در میا
آن یهودی شد سیهرو و خجل شد پشیمان زین سبب بیماردل
کاندر ایمان خلق عاشقتر شدند در فنای جسم صادقتر شدند
مکر شیطان هم درو پیچید شکر دیو هم خود را سیهرو دید شکر
آنچ میمالید در روی کسان جمع شد در چهرهی آن ناکس آن
آنک میدرید جامهی خلق چست شد دریده آن او ایشان درست
ما از آتشی که در غزه افتاد هراسان بودیم و کودکان غزه با معصومیت و صبر بینظیرشان تمام هیمنه پادشاه جهود را شکستند. حال ملتها صف گرفتهاند که سهمی از آتش غزه برگیرند. یهود همیشه از مرگ ترسیده و خواسته دیگران را از مرگ بترساند، درحالی که امت اسلام بدون انکه ادعای نحن ابناء الله احباؤه سردهد، مرگ را در آغوش میگیرد ما از ذلت گریزانیم آنها از مرگ. مرگ اگر مرد است گو پیش من آی / تا در آغوشش بگیرم تنگ تنگ.
باسمه تعالی: سلام علیکم: حقیقتاً همینطور است. در این رابطه به بانگ بلند قرآن باید گوش سپرد که در خطاب به یهود میفرماید: «قُلْ يا أَيُّهَا الَّذينَ هادُوا إِنْ زَعَمْتُمْ أَنَّكُمْ أَوْلِياءُ لِلَّهِ مِنْ دُونِ النَّاسِ فَتَمَنَّوُا الْمَوْتَ إِنْ كُنْتُمْ صادِقينَ (۶/ جمعه) و این یعنی هر آن کس به اندازهای که از مرگ هراس دارد در ادعای انس با حضرت معبود، فریبکاری میکند و کذّاب است و ملاحظه میکنید بحمدالله در بستر تاریخی که با انقلاب اسلامی شروع شد و «شهادت» وجهی از وجوه این تاریخ گشت، چه اندازه ملت ما در نسبت با حضور در آینده، خود را در آن شهادتها جستجو میکنند و از این جهت چه گفتارها و چه زبانهایی درآینده در پیش است. آیا هنوز آن طور که در این تاریخ، شهادت طلوع کرده است، ما را توان درک آن هست؟ موفق باشید
با عرض سلام خدمت استاد بزرگوار: بنده در مواجه با تصاویر بعضی از اموات (حتی اموات کشورهای دیگه که تصاویرشون در فضای مجازی پخش میشه) چهره هاشون بشدت برام آشناست، حتی برنامه زندگی پس از زندگی (تجربه گران نزدبک مرگ) که پخش میشد، چهره بعضی از افراد برام خیلی آشنا بود. چند روزی هست که تصویری از شهدای غزه پخش شده عکس یکی از جوونا بشدت برام آشناست، حس خوبی ندارم مدام ذهنم درگیره، چهره این شخص از جلو چشام کنار نمیره. بشدت برام آشناست. این درکیری ذهنی رهام نمیکنه. طریقه شهادتشون. چرا برام آشناست؟ همه تو ذهنم میچرخه. 😭😭😭😭😭
باسمه تعالی: سلام علیکم: بالاخره نفس ناطقه انسان در ذات خود مجرد است و ماورای زمان در گذشته و آینده حاضر میباشد. با توجه به این امر میتوان به آن حالتی که میتوانید فکر کرد. البته چیز مهمی نیست و نباید خود را مشغول این امور نمود. موفق باشید
سلام و عرض ادب خدمت استاد طاهر زاده عزیز: در فص حضرت هود علیه السلام ذیل اشعار محی الدین فرمودید: ما به اندازه ای که عین ثابته ی مان از حق انقیاد و اطاعت کند حق هم به همان اندازه نسبت به ما انقیاد و تبعیت می کند و ریشه ی این موضوع که در بعضی مواقع مخلوقات حرف ما را گوش نمی کنند و تبعیت نمی کنند همین مطلب است، استاد جسارتاً نفرمودید در مورد انسان کامل این موضوع به چه نحو است؟ (زیرا که انسان کامل در مقام انقیاد و تبعیت محض از حضرت حق اند.)
باسمه تعالی: سلام علیکم: و به همین جهت حق در انقیاد با انسان کامل است و دیگر انسان ها به همان اندازه که در انقیاد با حق نیستند، در انقیاد با انسان کامل نمی باشند. آری! اگر انسان ها در انسانیت خود حاضر باشند، در انقیاد با انسان کامل می باشند، و بر عکس. موفق باشید
سلام علیک و رحمت الله: در جایی از دروس فرمودید که همه بعد از مرگ دچار فراموشی شده آلزایمر را تجربه خواهند کرد درحالی که اگر اینطور باشد شخصی که مثلا عذاب میشود اصلا نمیداند موضوع چیست و چرا در همچون وضعیتی قرار گرفته در حالی که باید سوابق زندگی خود را داشته باشد و متوجه باشد که این وضعیت نتیجه زندگی دنیوی خود اوست و بعضی عقیده دارند که بعد از مرگ به دلیل انصراف نفس از بدن و از بین رفتن حجاب بدن نفس در ادراک نیازی به ماده مغز و بدن نداشته انسان گذشته خود را دفعتا بیاد میآورد ولی فرد آلزایمری اگر چه محفوظات با او هست ولی به دلیل فرسایش و مشکل پیدا کردن مغز محفوظات در مرتبه مغز پردازش نمیشود آیا این مطلب را صحیح میدانید؟ در پاسخ سوال دیگری از بنده در مورد انسان کامل و اینکه ائمه کمالاتشان اکتسابی یا از همان ابتدا انسان کامل هستن فکر نمیکنم خود شما بپذیرید که علی (ع) در سن ۶۰ سالگی با سن ۵ سالگی هیچ فرقی از جهت کمالات باطنی ندارد. و لذا چرا تحت تعلیم و تربیت پیامبر (ص) قرار داشتند برای تحصیل حاصل؟!! بله بر اساس آیه «انما یریدالله لیذهب...» عصمت آنها با اراده تکوینی هست که البته منافاتی با اختیار ندارد و ناله آنها برای همین است که از عصمت ساقط نشوند ولی آنها هم باید جذب اسما نموده و این باید در بستر خاص خود و با ابتلائات حاصل شود و در نهایت به جامعیت اسما در اوج شدیت رسیده با حقیقت اولیه خود که صادر اول است متحد شوند آیا این برداشت نکات مبهم آن کمتر از برداشت شما نیست؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. در روایات داریم انسان هایی که در زندگی دنیایی در عین دینداری به عمق لازم نرسیده اند و اعمال و عقایدشان، ملکاتشان نشده است؛ در صراط، توقف گاه ها دارند حاکی از آن که به آن حضوری که باید برای ادامه راه برسند، نرسیده اند. می فرمایند مثلاً نام پیامبر خود را فراموش کرده اند تا بالاخره به یادشان بیاید. ۲. می فرمایند عصمت ائمه موهبی است و در عین اختیاری که دارند، آن عصمت را حفظ می کنند و کمال آن ها، حفظ آن عصمت است. عرایضی به طور مفصل در این رابطه در کتاب «مبانی نظری نبوت و امامت» شده است می توانید به آن کتاب که روی سایت هست، رجوع فرمایید. موفق باشید
سلام علیکم استاد محترم: در پاسخ سوالی تایید فرمودید که نفس چهارده معصوم با اول مخلوق که همان نور محمدیه یا صادر اول هست بعد از تولد متحد میشود. در مورد اینکه حضرات از همان ابتدا معصوم هستند بحثی نیست ولی این اتحاد آنها با صادر اول مسلما با گذر زمان و ابتلائات و سختیها و حرکت جوهری صورت میگیرد منتهی با سرعتی خیلی بیشتر نسبت به دیگرانی که در مسیر کمال قرار دارند کما اینکه حضرت امیر علیه السلام در هنگام رحلت پیامبر اکرم (ص) فرمود که حضرت رسول بابی از علم به روی من باز کرد که... آیا همین جمله و جملات مشابه و بعضی قرائن نشان نمیدهد که انسان کامل شدن آنها سوای معصومیت با ابتلائات و امتحانات و گذر زمان صورت میپذیرد و عصمت آنان حبه ای است ولی کمالات و اتصاف به اسما اکتسابی هست هر چند اولین مرتبه کمال آنها با آخرین مرتبه اولیا غیر معصوم بالاتر است و اتحاد تام و کامل نفس آنها در قوس صعود با حقیقت اولیه آنها در قوس نزول بعد از وفات صورت میگیرد این برداشت را تایید میفرمایید؟ کما اینکه حضرت ابراهیم بعد از امتحانات سخت جوهر وجودش متحول شد و به مقام امامت ارتقا پیدا کرد. جزاکالله خیرا
باسمه تعالی: سلام علیکم: در کتاب «مبانی نظری نبوت و امامت در رابطه با نکته ای که می فرمایید اینطور آمده: در رابطه با اعتقاد به وجود انسان هایی که خداوند به نحوه ی خاصی برگزیده، موضوع مخلَصین در قرآن است. شیطان می داند كه از بین بنـدگان خدا فقـط یك گروه هستنـد كه هیچ ابزار و امكانی برای گمراهی آن ها در اختیار ندارد و آن «مخلَصین» هستند و لذا به خداوند عرض کرد: «فَبِعِزَّتِكَ لَاُغْوِیَنَّهُمْ اَجْمَعین، اِلاّ عِبادَكَ مِنْهُمُ الْمُخْلَصینَ» به عزت تو همه را گمراه می كنم مگر بندگان مخلَص را. مخلَصین آن هایی هستند که خداوند در آن ها تصرف خاصی دارد و هیچ كس در آن ها سهمی ندارد تا شیطان بتواند در آن ها تصرف کند. اگر به معنی «مخلَص» توجه شود، متوجه خواهید شد كه مخلَص بودن غیر «مخلِص»بودن است. همّت برای خوب شدن مربوط به مخلِصین است و نه برای مخلَصین، بلكه مخلَصین برگزیدگانی هستند كه خداوند برای خود خالص كرده و هیچ كس در آن ها سهمی ندارد، بلكه آن ها به دلیل مخلَص بودنشان آینه ی خواست و رضایت خدایند و هركس خواست رضایت خدا را جلب کند، باید حركات و افكار و عقاید آن ها را ملاك قرار دهد. مشخص است كه این مقام یک مقام اكتسابی نخواهد بود، بلكه موهبتی است، هرچند آن ها با اختیار خود باید این عصمت را حفظ نمایند و مسلّم حفظ كردن عصمتِ موهبی مشكل ترین كار ممكن برای بشریت است، زیرا حفظ عصمت به این معنا است که یك لغزش نباید از آن ها سر بزند. در همین رابطه است که عارفان گفته اند:
محنت قرب ز بُعد افزون است
جگر از محنت قربم خون اسـت
هسـت در قرب همه بیم زوال
نیست در بُعد جز امید وصــال
حفظ حالت قرب از آن جهت جگر سالک را خون می کند که با یک خطا از آن مقام سقوط می نماید. در زیارت، خطاب به امامان «علیهم السلام» عرض می کنیم: «السَّلامُ عَلَیكُمْ یا نُورَاللهِ فی ظُلُماتِ الاَرض» سلام برشما ای نور خدا در ظلمت های زمین. «بِكُمْ یُسْلَكُ اِلَی الرِّضْوان» به كمك شما راه رضایت الهی طی می شود. و یا می گوییم: «حَفَظَةً لِسِرِّه وَ خَزَنَةً لِعِلْمِه» شما نگهبان سرّ الهی و معدن علم او هستید. موفق باشید
با سلام: حضرت علی (ع) می فرمایند: ما رایت شیئا الا.... حضرت علی خدا را قبل و بعد اشیا الله را میبیند. شما در صوت جنود عقل و جهل میگید: علی (ع) در قیامت الله را بدون اشیاء مشاهده میکند. و در جای دیگر گفتید که اسماء الله بدون مظاهر معنی نمیدهد. این دو سخن چگونه با هم جمع میشود؟ با تشکر!
باسمه تعالی: سلام علیکم: در هر حال رؤیت حضرت حق در مظاهر ممکن است. آری! می توان در همان مظاهر با قطع نظر به آن مظاهر به حضرت حق نظر کرد ولی ذات به صرف ذات قابل رؤیت نیست. موفق باشید
با عرض سلام: به استحضار می رسانم که من به مباحث شما، چه صوتهای شما و چه کتابهای شما علاقمند هستم و آنها را درک میکنم. اما حال و حوصله دروسی مانند بدایه الحکمه، اسفار و... ندارم. از نظر شما این حالت اشکالی ندارد؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: انسانها دارای ذوقهای متفاوتند و نباید به خود سختگیری کنیم. مهم، مباحث قرآنی است و تدبّر در قرآن که جهانی بس گشوده برای هرچه بیشتر درک حقیقت در مقابل ما میگشاید. در همین راستا پیشنهاد میشود مباحثی که در شرح سورهها انجام می گیرد، دنبال شود. موفق باشید
بسم الله الرحمن الرحیم سلام بر استاد گرامی و بزرگوارمون، خدا حافظتون باشه. دعای مخصوص در نماز شب، فراموش نشیم. از دیروز که حکم قطعی شرعی رو از زبان ولی امر مسلمین جهان شنیدیم به این فکر کردیم که ما چطوری میتونیم برای آزادی قدس تلاش کنیم؟ کمکِ من نوعی به آزادی مسجدالاقصی چه کمکی میتونه باشه؟ نقش من چیه؟ اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده دعا گو هستم. علاوه بر کمکهای مادی که گروههایی در این رابطه فعّال هستند و میتوانیم به آنها کمک کنیم، باید منتظر بود تا ان شاءالله راهی گشوده شود. موفق باشید
با درود خدمت شما: جوابی که شما به یک سوال دادید بفرمایید آیا واقعا شما این نظام را اسلامی میدونبن؟ اگر این عقیده را دارید من متاسفم به حال خودم که پیرو شما هستم یا اگر این نظام اسلامیه باید برم زرتشتی بشم باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده چیزی در این رابطه در ذهن ندارم. الدلیل للمدعی، بفرمایند مورد ادعای آنها چه کسی است و کجا؟ ۲. آری! فتنهگر می تواند توبه کند و مؤمن شود، ولی مگر فتنه در مقابل نظام اسلامی با ایمان همراهی دارد؟ موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: بحث در حضور تاریخی انقلاب اسلامی است و آیندهای که در ذات این انقلاب در راستای عبور از استکبار در آن حاضر است، حال چه استکبار داخلی و چه استکبار جهانی. تفکر حقیقی در این زمانه نظر به آینده نورانی و بزرگی است که از طریق این انقلاب به میان آمده تا آنجایی که متفکران معتقدند در فضایی که انقلاب اسلامی ایجاد کرده، هژمونیِ استکبار و صهیونیسم فرو ریخته است. مگر جز این است که وقتی حرکتی با روح توحیدی به میان آید، این ماییم و وعدهای که حضرت ربّ العالمین میفرماید: «أَلَيْسَ الصُّبْحُ بِقَرِيبٍ»؟ موفق باشید
با سلام خدمت استاد عزیزم: استاد شما فرمودید باید در زمان خود حاضر باشید و در راه انقلاب اسلامی راه خود را پیدا کنیم تا به وظیفه خودمان عمل کرده باشیم و بهترین مسیرها برایمان پیش بیایید. من حدود دوسالی است خیلی تلاش کرده ام راهی پیدا کنم و بیشتر خواستم در حوضه های فرهنگی وارد بشم اما با برخوردهای سرد و بی نتیجه ای که از دوستان فرهنگی دیدم نه تنها تشویق نشدم بلکه کمی منزجر شدم. تحلیل من از جبهه فرهنگی یه مراکز خصوصی با یه محدود آدمهایی است که بیشتر هم با هم رفیقند تا همکار... و خودشون را عالی والا میدونند و بقیه را ناچیز. میدانم که این حرفها ربطی به شما استاد بزرگوار ندارد اما اینجا یکی از جاهای امن و پر آرامشی است که میتوان راحت حرف دل را زد و از خستگی ها و نا امیدیها سخن گفت. استاد، ذهنم خیلی خسته است از رفتن ها و نرسیدن ها، برایم دعا کنید. مرا ببخشید که با این صحبتها وقتتان را گرفتم.
باسمه تعالی: سلام علیکم: به هر حال این ماییم و راهی که شهدا در مقابل ما گشودند با نظر به حضور تاریخی انقلاب اسلامی، انسانی مدّ نظر است که نه انسانِ جهان غرب است، با انواع توهّمات؛ و نه انسانِ جهان متحجّرین، که بیرون از تاریخ است. انسانِ انقلاب اسلامی انسانی است حاضر در این تاریخ در عین قدسیبودن. با دنبالکردن مباحث کتاب «انقلاب اسلامی، جهان بین دو جهان» ان شاءالله افقی در این رابطه در مقابلتان گشوده خواهد شد. موفق باشید
سلام و درود: من به طور غیر ارادی برخی وقتها ناگهان ذهن و فکرم درگیر فردی میشود و از کنترل من خارج است و اذیت میشوم. البته همیشگی نیست و بعد متوجه میشوم که این افراد به من فکر میکردن و یا میبینم که پیام دادند و یا زنگی به من زدند یا به ناگاه حالم بد میشود و افکار ناجور و منفی به سمتم هجوم می آورد. چرا چنین اتفاقاتی برای من می افتد؟ این نشانه ضعف من نیست که هر کس به من فکر کند به سمت او بروم؟ باید چکار کنم که چنین نباشم. چون برخی مواقع واقعا کنترل خودم دست خودم نیست و یک نکته دیگر، من علیرغم کلی کار و برنامه که دارم و باید انجام دهم، کلا بی انگیزه هستم و هیچ میلی برای انجام ندارم. دوست دارم فقط بخوابم. نمیدانم باید چکار کنم. خواهشاً راهنمایی بفرمایید . با تشکر
باسمه تعالی: سلام علیکم: کتاب «ده نکته در معرفت نفس» و کتاب «ادب خیال و عقل و قلب» ان شاءالله میتواند در این رابطه کارساز باشد. موفق باشید
با سلام: من وقتی به جهان اطراف خودم مینگرم، احساس میکنم که یک قدرتی در جریان است که دارد آن را اداره می کند. از ذرت اتم تا موجودات زمینی و... آیا میتوان گفت که در عبارات بالا من دارم یکی از اسماء الله به نام رب را شهود میکنم؟ با تشکر!
باسمه تعالی: سلام علیکم: إنشاءالله وقتی که رجوع ما به حضرت ربّ باشد. موفق باشید
با سلام و تحییت خدمت شما استاد طاهرزاده: چه شد که کار به قتل سلطان عشق یعنی امام حسین علیه السلام کشیده شد؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: همه حرف در این مورد را میتوان در کتاب « از شادی امام حسین (ع) در قتلگاه » دنبال کرد. https://lobolmizan.ir/book/84?mark=%DA%86%D9%87%20%D8%B4%D8%AF%20%DA%A9%D9%87%20%DA%A9%D8%A7%D8%B1%20%D8%A8%D9%87%20%D9%82%D8%AA%D9%84 موفق باشید
سلام استاد: شکست جبهه انقلاب و رای آوری مجدد دروغ و نفاق و تیم امتحان پس دادهی آقای روحانی رو تسلیت عرض می کنم. مردم به امتداد روحانی رای دادند. مردم به شخصی رای دادند که پشت سر هم گفت من هیچ چیزی نمیدانم و هیچ برنامه ای ندارم و هیچ کاری هم نمیتوانم بکنم. بعد از شهادت شهید رئیسی. استاد وقتی شورای محترم نگهبان اجازه میده که چنین تفکری دوباره پا به عرصه انتخابات بذاره و عملا مملکت رو در معرض رای براندازان قرار میده دقیقا ما چرا باید بریم برای انقلاب گریبان پاره کنیم و بگیم نامزدی که شورای نگهبان صلاحیتش رو تایید کرده دروغگوست و کشور و انقلاب رو به پرتگاه خواهد برد و نباید بهش رای داد؟ فکر میکنم بهتر باشه از مبارزه برای جمهوری اسلامی ای که خودش میدون رو تقدیم به امثال پزشکیان میکنه دست بکشیم. شورای محترم تایید میکنه بعد طلبه و بچه حزب اللهی باید به آب و آتش بزنه که رای جمع کنه برای انقلاب. واقعا مسخره هست. رهبری فرمود جهاد تبیین کنید. بعد پزشکیان میاد کل جبهه انقلاب و تمام دستاوردهای شهید رئیسی رو به آب خوردن زیر سوال میبره و حالا بیایم جمعش کنیم که نمیتونیم. صلاح مملکت خویش شورای نگهبان داند. خود رهبری فرمود مگه همه مردم توان تشخیص دارن؟ کلی از مردم اسیر شدید هوای نفس هستن. به قول خودتون آقای روحانی با تحریک نفس اماره مردم رای آورد. ما چرا به اینا میدون میدیم؟ اینکه دیگه تقصیر خودمونه. کلا دو سال و نه مال دولت دست انقلاب بود و ویرانه ای که تحویل گرفت رو داشت درست میکرد که دوباره دولت رو تقدیم به امثال روحانی کردیم. اگر میگن مشارکت خیلی پایین میشه باید گفت که یک چهار سال اگر با مشارکت پایین هم باشه بالاخره کشور از این وضعیتی که روحانی و تفکرش به وجود آورده تا حدی خارج میشه و دیگه خود به خود مشارکت بالا خواهد رفت.
باسمه تعالی: سلام علیکم: بحث در این مورد کم نیست، حداقل فراموش نفرمایید که شورای نگهبان کدام آقای پزشکیان را تأئید کرد و بعد جریان اصلاحطلبی چه شد که متوجه گشت میتواند او را طعمه خود قرار دهد. عرایضی در شب گذشته به عنوان نگاه به کربلا و تاریخی که در کربلا شروع شد عرض شد امید است کمکی باشد برای هرچه بیشتر نسبت به درک تاریخی که در آن حاضر هستیم. https://eitaa.com/matalebevijeh/17133. موفق باشید
سلام: چند وقتی هست من نسبت به زمان و روزگار احساس خاصی پیدا کردم نمیدونم نشئت گرفته از حالات روحی ام هست یا واقعیت داره. احساس میکنم زمان مثل قبل یا حتی ماههای پیش نیست انگار قراره اتفاق مهم و خاصی بیفته خدا هم از این نوع گذران زندگی خسته شده انگار دنیا داره به آخر میرسه؟ احساس میکنم روزها داره زود سپری میشه تا به یک زمان خاصی برسه. انگار سال های پیش روزگار داشت آرام آرام طی میشد بدون هیچ عجله ای ولی الان انگار اون آرامش در سپری شدن روزها نیست. حتی وقتی سرگذشت بعضی علما را مطالعه میکنم احساس میکنم این زمان با زمان آنها تغییر کرده.
باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! ما در تاریخ خود هستیم که تقدیر آن نیست انگاری می باشد و ظرفیتی که بشر جدید برای انسانِ آخرالزمانی شدن دارد. این جا است که مکرراً عرض شده است که اگر نتوانیم با تاریخی که با انقلاب اسلامی آغاز شده است و مردانی چون حاج قاسم را متولد میکند، باز نیست انگاری. با این نگاه در رجوع به قرآن و روایت می یابیم که چه اندازه میتوانیم بیش از دیروز باشیم. موفق باشید
سلام: ببخشید استاد نمیدونم این افکار شیطانیه یا مال نداشتن علم است. فکر ابدیت و جاودانگی من را دچار وحشت میکند چطور میشه ابدیت و فرا زمان بودن را درک کرد؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: با «معرفت نفس». پیشنهاد میشود به کتاب «ده نکته در معرفت نفس» همراه با شرح صوتی آن که روی سایت هست، رجوع فرمایید. موفق باشید
سلام استاد بزرگوار: قرآن فرموده «ثمَّ اسْتَوَىٰ إِلَى السَّمَاءِ وَهِيَ دُخَانٌ فَقَالَ لَهَا وَلِلْأَرْضِ ائْتِيَا طَوْعًا أَوْ كَرْهًا قَالَتَا أَتَيْنَا طَائِعِينَ» در حالی که در حدیث آمده بعضی سنگها ولایت را نپذیرفتند عقیق زودتر پذیرفت میوه ای نپذیرفت و تلخ شد و قریب به این مضامین. با آیه که آسمان و زمین هر دو اطاعت کنان آمدند چه تناسبی دارد؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: به گفته علامه طباطبایی «رحمتاللهعلیه» تمام موجودات به هر حال نحوهای از شعور نسبت به خالق خود دارا هستند و میماند که بعضی از موجودات گویا شعور خاصی علاوه بر شعور کلی دارند و از این جهت میتوان گفت مثلاً سنگ عقیق، ولایتِ اولیای الهی را پذیرفته، و مثلاً میوه تلخ از این جهت آن ولایت را نپذیرفته باشد که جای بحث دارد. ولی آنچه آیه مذکور از آن خبر داده، حکایت شعوری است که همه مخلوقات نسبت به خالق خود دارند. موفق باشید
سلام جناب طاهر زاده: به یاد دارم یه موقع تو یکی از صحبتهاتون گفتید یک نفر ناراحت بوده از واردات ماشین، بعدا متوجه شده بودید مشکل اون طرف این بوده که میترسیده مدل ماشینش بیاد پایین. حقیقت اینه که توی فامیل داریم کسانی که با هاشون هم سن و سال هستم و تو یک شرایط اقتصادی بودیم ولی الان اونها خیلی پیشرفت کردنده اند و ثروتمند شده اند. ماشین شاسی بلند خریدند، کارخونه، مسافرت های خارجه، زن و فرزندان خوب، باغ و ویلا و خلاصه زندگی مرفه پیدا کردن. حقیقت اول که فرار میکنم از موقعیتی که با اونها روبه رو شوم. ولی اونا هر سال میخواهند بیان به ما سر بزنند. حس خیلی بدی تو مایه های شرم، فقر، بدبختی، بیچارگی، یه خرده حسادت و ترس از بیشتر شدن این فاصله بهم دست میده تا اونجا که بعضی وقتها دلم میخواد اصلا نبودم. نمیدونم واقعا کسی هست که تو این شرایط حس حقارت بهش دست نده؟ شنیده ام آدم تکامل یافته، نسبت به پیروزی و پیشرفت دیگران خوشحال میشه؟ ولی نمیدونم چطوری؟ ممنون میشم راهنماییم کنید.
باسمه تعالی: سلام علیکم: وقتی انسان خدا را دارد که غنی مطلق است؛ همه چیز دارد. چرا نسبت به نداشتنهای دنیاییمان که چیزی جز توهّمات نیست، خود را ملامت کنیم؟!! تازه، با همان آرامش و غنایِ درونی با آن افرادی که میفرمایید به شما سر میزنند؛ باید روبرو شوید و نشان دهید چه اندازه در معنویات خود، خود را مستغنی از دنیا میدانید. چیزی که اهل دنیا بنا دارند با دنیای بیشتر به دست آورند، ولی امکان ندارد. موفق باشید
سلام و درود: در فضای مجازی کلیپی رو مشاهده کردم که خانمی غیر مسلمان و امریکایی تجربه خارج شدن از بدن داشته. این خانم طبق گفته های خودش تا قبل از خارج شدن از بدن، در یک مکان الوده به شهوت مشغول بکار بوده و به گفته خودش بعد از خارج شدن از کالبد احساس خوبی پیدا میکند و انگار مقصود واقعی خودش رو پیدا میکند. جدا از صحبت های این خانم سوال بنده این بود که آیا افرادی مثل این خانم که دین اسلام بهشون نرسیده آیا باز هم با علم اینکه در دنیا کار مفید و خوبی انجام نداده اند وارد جهنم نمیشوند؟ و سوال بعدی جایگاه امسال این خانم در اون دنیا کجاست؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: آن نوع حضور و تجربه، ربطی به حضور در برزخ و قیامت ندارد، نوعی احساس تجرد نفس ناطقه انسان است و آگاهی نسبت به اعمالی که در ذهن و خاطره خود دارد. آری! هرکس در قیامت، میهمان سفره خود است و آنچه مطابق فطرت انجام داده باشد. و انبیاء در همین رابطه سخن خدا را با مردم در میان میگذارند آنطور که قرآن در تذکری بسیار عمیق و عالمانه می فرماید: «فَاَقِمْ وَجْهَكَ لِلدَّینِ حَنیفاً فِطْرَتَ اللَهِ الَّتِی فَطَرَ النَّاسَ عَلَیْها لَا تَبْدیلَ لِخَلْقِ اللهِ ذلِكَ الدَّینُ الْقَیَّمُ وَ لَكِنَّ اَكْثَرَ النَاسِ لاَیَعْلَمُونَ». پس به پا خیز و جهت خود را در جهت دینِ حنیف قرار ده که آن همان سرشت و فطرتی است که خداوند انسان ها را بر اساس آن خلق نموده، این فطرت در بین انسان ها یکسان است، این دین و راه پایداری است ولی اکثر مردم متوجه این موضوع نیستند. درنتیجه به زندگی خیالی و کارهای ناپایدار خود را مشغول می کنند و با پوچی و بی ثمری زندگی روبه رو می شوند. با توجه به این امر آن خانم هر اندازه مطابق فطرت یا شرع عمل کرده باشد، در ابدیت خود در آرامش و راحتی قرار دارد. موفق باشید
سلام و عرض ادب و عنایات ویژه حضرت حجت ارواحنا له الفدا تقدیم شما پدر دلسوز: سپاس بابت پاسخگویی به سؤالات قبلیم و اینکه همیشه خودتون رو در دسترس شاگردان قرار میدید و امید میدید و در این دوران سخت غیبت ما رو با توجهاتتون دلگرم میکنید. استاد فرق رؤیت، ملاقات، تشرف، نظر در چیه؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: شاید بتوان رؤیت و ملاقات را یکی دانست و آن انس روحانی است با ابعاد روحانی موردی که ملاقات شده. ولی در تشرف، ظاهراً رابطه جسمانی در میان است، هرچند اگر فردی که تشرف پیدا میکند اگر ابعاد روحانی خود را نیز آماده کرده باشد، از برکات ملاقات نیز میتواند بهرهمند شود. موفق باشید
سلام استاد: شما رمان ملت عشق را خوانده آید اگر بله میشه نظرتون را بگید؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: مسلّماً آنچه در رُمان «ملت عشق» آمده است پر از ابهام و خطا میباشد. اگر کمی در رابطه با جناب مولوی و شمس مطالعه شود، معلوم میشود چگونه تحریفات فوقالعادهای در آن رُمان انجام شده است. تازه، مترجم کتاب بسیاری از مطالبی که این کتاب را به عنوان یک کتاب لائیک شکل میدهد؛ حذف کرده است و در دنیا این کتاب به عنوان یک کتاب تشویق به لائیتیسه مشهور است. همین اندازه فکر کنید که خانمی خیلی راحت از همسرش جدا میشود و با آقای عزیز زندگی میکند و بعد دوباره برمیگردد به خانواده خود. موفق باشید
سلام استاد عزیزم: باز زحمت براتون دارم. صوتی پر کرده ام تخصصی، خطاب به نامزدهای کل کشور. و به نمایندگی از همه مردم خواسته هایی از آنها دارم. خواسته هایی برای حوزه انتخابی خودشان و خواستهها ایی برای کل کشور. استدعا دارم دوباره قبول زحمت فرمایید و گوش کنید و نظرتان را بفرمایید. با تشکر فراوان صوت در کانال «شور انتخاب» قرار داده شده است. صوت شماره سوم
باسمه تعالی: سلام علیکم: با عرض معذرت به جهتِ زمانبر بردنِ آن صوت حقیقتاً بنده را معذور دارید. زیرا از کارهایی که مدّ نظر دارم، باز میمانم. موفق باشید
سلام خدمت استاد بزرگوارم: این روزها خیلی سخت میگذرد، وقتی میبینم بیمارستانهای غزه چنین وضع سختی دارند و فرجی هم نمیشود، شرایطشان سخت و سخت تر میشود، چیزی بگویید تا کمی آرام شویم استاد. شرایط مردم غزه بسیار سخت است. چگونه مردم غزه تحمل میکنند؟ چگونه قلب امام زمان طاقت میآورد؟ این جنگ تمام شود تا سالیان عوارض روحی و جسمی جنگ باقی خواهد ماند، این همه خرابی، محیط زیست آلوده و ....استاد چیزی بگویید تا دلمان اندکی آرام گیرد.
باسمه تعالی: سلام علیکم: گویا خداوند بنا دارد به بشر جدید نشان دهد که در این زمانه وقتی دینداری حقیقی به حاشیه رود، و حاکمان از دیانت فاصله بگیرند، چه اندازه ضدِ انسانی تصمیم میگیرند و عمل میکنند و تصور میشود مردم مظلوم و مقتدر غزه در عین دادن چنین هزینههای سنگین، رسالت نشان دادن این فاجعه بزرگ را دارند. به امید آن که بشریت بیدار شود. اینجا است که مسلّماً از طریق غزه مشخص میشود دیگر جهان، جهانِ دیروز نخواهد بود زیرا این جنایات حالت طبیعی ندارد؛ بیشتر شبیه شروع تاریخ دیگری است. موفق باشید
با سلام: آیا صفات خدا عین ذات خدا میباشند و با هم هیچ تفاوتی ندارند؟ یعنی مثلا علم خدا همان وجود خداست و وجود خدا همان قدرت خداست؟ با توجه به اینکه مفهوم علم، قدرت و سایر کمالات با هم متفاوت است چگونه این کمالات در ذات خدا با هم متحد میشوند آیا این مطلب از راه عقلی قابل اثبات است؟ با تشکر
باسمه تعالی: سلام علیکم: همانطور که میفرمایید آری! مفهوم علم غیر از مفهوم حیات است ولی در ذات خداوند که عین وجود است، تنها ما با وجود مطلق روبرو هستیم. موفق باشید