بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان
آرشیو پرسش و پاسخ ها
تعداد نمایش
شماره پرسش:
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
39684
متن پرسش

سلام استاد عزیزم: طاعات و عبادات قبول حق. چند سوال داشتم از محضرتان: ۱. نماینده ولی فقیه در استان چجور ولایتی بر ما دارد؟ و حدود این ولایت چیست؟ آیا این ولایت ولایت ظاهری و تشریعی است فقط؟ آیا ایشان بر ما ولایت باطنی هم دارند؟ و اساسا در انتخاب ایشان به بحث ولایت باطنی هم توجه می‌شود؟ ۲. با توجه به اینکه هر قریه و شهر را ولیی هست در حد و اندازه و قواره آن شهر برای راهنمایی ایشان، آیا هرکه سلوکی در آن قریه دارد به نور ایشان است؟ ۳. تازگی‌ها متوجه شدم از عبادت و علم (فلسفه و عرفان) هیچ کاری نمی‌آید و این دو بدون عشق به ولی خدا فقط موجب معجب شدن و ریا و امثاله می‌شوند که در صوتی هم شما به این مطلب اشاره فرمودید، استاد با توجه به سیاهی باطن امثال من و عدم سنخیت با نور امام عصر، می‌توان راهی جست به بارگاه عشق؟ احساس می‌کنم روی این کره خاکی هیچ کس مرا گردن نمی‌گیرد.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در حکمی که ولیّ فقیه برای نمایندگان خود می‌دهند، تنها در مواردی که مطرح می‌فرمایند می‌توان برای آن نماینده جایگاه قائل شد و این غیر از آن نوع ولایتی است که مظهر ولایت الهی به حساب می‌آید که اگر خداوند انسان را جهت امور بندگانش قرار داد عنایت خاصی به او می‌کند و بدین لحاظ چرا به شخصیت حضرت امام و رهبر معظم انقلاب به اعتبار عنایت خاصی که به آن‌ها شده، نظر نکنیم؟ و وسعت شخصیت آنان را در میدانی که با آنان نسبت برقرار می‌نماییم، احساس نکنیم؟ میدان حضور در تاریخی که ذیل ولایت آن‌ها برای انسان این دوران پیش می‌آید.
در یادداشتی تحت عنوان « ما با چه کسانی می‌توانیم خود را درک کنیم؟» این‌طور عرض شد:          
هنوز باید از خود پرسید ما با چه کسانی در طول تاریخ و در این دوران می‌توانیم خود را درک کنیم؟ چه کسانی در طول تاریخ و در اکنونِ ما متذکر حضور نهایی ما در ما هستند؟ من در این دوران نمی‌توانم از حضرت روح الله «رضوان‌الله‌تعالی‌علیه» و آیت الله خامنه‌ای و حاج قاسم و سید حسن نصرالله و یحیی سنوار عبور کنم و خود را در جای دیگر جستجو نمایم. https://eitaa.com/matalebevijeh/18866 موفق باشید  
 

39558

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام استاد عزیز: التماس دعا در این روزها. دعا کنید آدم بشویم. ارتباط عین ثابته و نقش دعا را نمی‌فهمم. اگر همه چیز در علم الهی هست و چه بخواهیم چه نخواهیم همان اتفاقات می افتد پس دعا نقشش چیست؟ اینکه مثلا حضرت ایوب فرمودند و مسنی الضر و ورق برگشت همین هم در علم الهی بوده پس دعا یعنی چی؟ آیا یعنی همین که ما عبودیت خود را نشان دهیم و اعتراف به فقر ذاتی با دعا ممکن است و الا همان چه تقدیر ماست همان می‌شود و دعا آن را عوض نمی کند. مثلا اینکه فلان رزق را داشته باشی مادی یا معنوی در علم الهی هست که با دعا فلان روزی داده می‌شود. یعنی این هم در علم الهی ست که من دعا می‌کنم و خدا قرار است بدهد. میشه بگیم که نقش دعا در عالم ناسوت همان است که فقط دعا کنیم که فقر ذاتی امان را به خود متذکر شویم و دعا فقط برای عوالم دیگر و ارتقا در اتقا نفی در آن عوالم موثر است و الا در عالم ناسوت هر آنچه طلب کنیم یا نکنیم همان می‌شود؟ کلا نقش دعا را با توجه به اینکه قضای ما در علم الهی مشخص است را نمی‌فهمم.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همان‌طور که مرحوم شهید مطهری در کتاب «انسان و سرنوشت» می‌فرمایند علم خدا به فعل انسان به همان صورتی است که انسان با اختیار خود آن فعل را انجام می‌دهد. منتها خداوند قبل از آن‌که آن فعل انجام گیرد، می‌داند ولی همان‌طور که انسان اختیار کرده است. در این مورد خوب است به جزوۀ «جبر و اختیار» که روی سایت هست، سری بزنید. موفق باشید

39381
متن پرسش

سلام و عرض ادب خدمت استاد گرانقدر: استاد بزرگوار؛ نظر به فرمایشات حضرتعالی، وظیفه کنونی ما رشد و تعالی هم در مسیر دین است و هم متخصص شدن در زمینه شغلی تا بتوان به عنوان نیروی متخصص شغلی و متعهد دینی تراز مانند شهید تهرانی‌مقدم، به انقلاب اسلامی خدمت کرد. استاد عزیر، بنده در حوزه «منابع انسانی» در سازمان‌ها فعالیت دارم. در حال حاضر اساس و بنیان این حوزه شغلی، غربی است. ادبیات و شاکله امروزیِ این علم و رشته شغلی از غرب آمده و برای متخصص شدن از یک سو گزیری نیست از مطالعه کتب اندیشمندان غرب (که مبنای نگاهشان صرفاً بهره‌کشی از نیروی انسانی است نه تعالی بشر) و از سوی دیگر نگاه اسلامیِ توحیدی‌ای در متخصصان داخلی در این رشته وجود ندارد. چه باید کرد؟ از کجا باید نقطه اتصالی بین این دو برقرار کرد؟ چگونه می‌توان نگاه اسلامی الهی به نیروی انسانی را به دست آورد و در سازمان‌ها انتشار داد؟ حتی بزرگان داخلی این حوزه هم همان حرف‌های غربی‌ها را صرفاً تکرار و ترجمه کرده اند. در زمینه علوم انسانی دیگر مانند فلسفه و جامعه‌شناسی، اندیشمندان اسلامی قبلاً ورود کرده اند و آثار مرجعی می‌توان یافت و نگاه خطای فیلسوفان غرب را تشخیص داد. اما در این حوزه‌های اینچنینی، منابع به روز شده و جدید اسلامی وجود ندارد (حضرتعالی هم در سوالات قبلی، به نامه حضرت امیر به مالک اشاره فرمودید) علی ایحال تقاضا می‌شود ارائه طریق فرمایید.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: این‌جا است که توجه به موضوع «معرفت نفس» و تدبیر روح بر جسم، ما را متوجۀ تدبیر عالم معنا بر عالم ماده می‌کند و اگر با نظر به این امر، علوم انسانی تنظیم شود و کارگزاران نظام اسلامی متوجۀ چنین قاعده‌ای باشند، در کنار فعالیت‌های خود میدان تأثیرگذاریِ امور معنوی را مدّ نظر می‌‌آورند و از این جهت فعالیت‌های آن‌ها به جای بی‌آینده و عقیم‌بودن؛ آینده‌دار و با برکت خواهد بود. موفق باشید  

39301

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام و ادب خدمت استاد بزرگوار: حقیقتا سوالی ذهنم را در گیر کرده. در روایت آمده است که: قال علی عليه السلام: إن للّه ِ مَلَكا يُنادي في كلِّ يَومٍ : لِدُوا لِلمَوتِ ، و اجمَعوا لِلفَناءِ ، و ابنُوا لِلخَرابِ این چه نحوه ای از حضور است که می‌گوید لدو للموت بزایی برای مردن. نمی‌گوید که بزایید ولی در آخر می‌میرد می‌گوید بزایید برای مردن؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: تذکر فوق‌العاده ارزشمندی است تا ما خود را در جایی فوق این دنیا مدّ نظر قرار دهیم و دنیا را مقصد خود نپنداریم و البته این غیر از آن است که از وظایف دنیایی غفلت کنیم. موفق باشید

39240

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام علیکم: وقت بخیر. استاد من بین خودم و قرآن فاصله ی زیادی می بینم. احساس می‌کنم اصلا متوجه آن بزرگ نمی شوم. برای همین هیچ عشق و جذبه ای نسبت به تلاوت آن ندارم. این من را عذاب می دهد، چه کنم. بیشتر تلاوت گوش می دهم. اما دوست دارم با عشق قرآن را خودم تلاوت کنم حتی دوست دارم حفظ کنم.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به هر حال ما مأمور به تدبّر در قرآن هستیم و به همین جهت قرآن می‌فرماید: «أَفَلاَ يَتَدَبَّرُونَ الْقُرْآنَ وَلَوْ كَانَ مِنْ عِندِ غَيْرِ اللّهِ لَوَجَدُواْ فِيهِ اخْتِلاَفًا كَثِيرًا» و با تدبّر در قرآن است که متوجه می‌شویم خداوند با ما سخن می‌گوید و آن تدبّر موجب اُنس با خداوند می‌شود. این‌جا است که علاقۀ انسان به لطف الهی آنچنان به قرآن رشد می‌کند که مانند حضرت امام خمینی (ره) بنا به گفتۀ عروس ایشان، هر روز ۸ مرتبه به قرآن رجوع خواهیم کرد. ان شاءالله. موفق باشید

39190

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

با عرض سلام خدمت استاد گرامیم! می خواستم بدانم که رضوان من الله اکبر در آیه «وَعَدَ اللَّهُ الْمُؤْمِنِينَ وَالْمُؤْمِنَاتِ جَنَّاتٍ تَجْرِي مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ خَالِدِينَ فِيهَا وَمَسَاكِنَ طَيِّبَةً فِي جَنَّاتِ عَدْنٍ ۚ وَرِضْوَانٌ مِنَ اللَّهِ أَكْبَرُ ۚ ذَٰلِكَ هُوَ الْفَوْزُ الْعَظِيمُ»، منظور قرآن چیست؟ با تشکر از پاسخ‌گویی استاد بزرگوارم!

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: زیباترین حضور در بهشت، آن نیست که انسان از نعمت‌های آن بهره‌مند می‌شود؛ مهم آن است که شرایط تا آنجا  عزیزالقدر است که انسان احساس می‌کند میزبان او در بهشت از بنده‌اش رضایت دارد و رضوان الهی انسان را به احساسی می‌رساند هزاربرابر بیشتر از نعمت‌های بهشتی. آری! اگر بهشت زیباست، بهشت‌آفرین زیباتر است و رضایت او مهم است که جان را زنده و زنده‌تر نگه می‌دارد. موفق باشید

39171

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

با عرض سلام خدمت استاد گرامیم: آیا می توان گفت که امام معصوم (ع) همان تجلی حضرت حق با تمامی اسما به جامعیت بصورت انسانی می‌باشد؟ با تشکر از زحمات استاد بزرگوارم!

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همین‌طور است به اعتبار آن‌که مصداق کامل فعلیت‌یافتۀ خلیفة اللهی هستند که خداوند همه اسماء را بر جانشان تعلیم داده است. موفق باشید 

39109

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

با عرض سلام خدمت استاد گرامیم! می‌خواستم بدونم که رویت قلبی که در عرفان بیان می‌شود، آیا فقط در سطح خیال است؟ و یا اینکه ما بالاتر از خیال هم داریم؟ با تشکر از مرحمت استاد بزرگوارم!

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: حتماً بالاتر از خیال در صحنه است و آن رؤیت قلبی است که همان فنای سالک به حساب می‌آید و انسان در آن ساحت، از خود عبور کرده است. موفق باشید

39019

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

«الحمدلله علی کل نعمه». سلام استاد: برداشتی هست خدمت تان تقدیم می کنم: از آنجا که «نیستی» نیست و هر چه هست «هستی و وجود» است و سراسر عالم را هستی و وجود پر کرده، و انسان هم وجود گسترده ای است که از حضرت حق تجلی کرده و آویخته شده، ما وقتی به زیارت اولیای معصوم «صلوات الله علیهم اجمعین» شرفیاب می شویم، در واقع پرتو نازله ای هستیم که به سوی پرتوِ وجودی بالاترِ «خودمان» حرکت می کنیم. یعنی خودمان در خودمان حرکت کرده ایم. لذا در مرتبه وجودیِ بالاترِ خودمان که همان نور اولیای معصوم هست، با شدیدترین و جامع ترین تجلی حضرت حق که همان صادره اول هست مواجه هستیم. گویا در زیارت، نازل ترین پرتو خورشید که در پایین هست، به سوی بالاترین و اولین تجلی از خورشید سفر کرده! البته مشکلی که هست انبوه حجاب هایی است که قلب ما رو احاطه کرده😔

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: نکته خوبی است. موفق باشید

39018

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

با سلام: آیا در مجلسی مختلط که با آهنگ مجاز و غیرمجاز می رقصند ما هم روسری مان را بر نداریم و با پوششی کامل نرقصیم و فقط دست بزنیم و بپر بپر کنیم حرام و گناه محسوب می‌شود؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: این موارد را از مرجع تقلید خود سؤال بفرمایید. موفق باشید

38978

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام استاد: این متن را در سایتی خواندم به مزاجم خوش نیامد گفتم نظر شما را بدانم: اساس جریان تصوف برای مبارزه با وجهه عرفانی و معنوی اهل بیت علیهم السلام در اسلام توسط حکام جور ایجاد شد. آنها وقتی نتوانستند مانع انوار فیوض اهل بیت علیهم السلام شوند افرادی را به عنوان عارف و زاهد به مردم معرفی کردند و نسخه های بدلی برای برنامه های معنوی اسلام ساخته و در سطح گسترده منتشر کردند.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! بعضاً چنین بوده و شاید جریان سفیان ثوری‌ها برای رقابت با جریان اهل البیت ساخته شد. ولی خودِ همان‌ها هم با مواجهه با اهل البیت متوجه عظمت آن خاندان شدند و البته این غیر از جریانی است که با جناب خواجه عبدالله انصاری و ابن عربی پیش آمد تا آنجایی که جناب ابن عربی در اولین نوشته‌های فتوحات این روایت را از قول امیرالمؤمنین «علیه‌السلام» آورده که حضرت فرموده‌اند: «کنت مع الانبیا سرّا و مع رسول الله جهرا»  «من با سایر انبیا در باطن و نهان همراه بودم و با رسول خدا در ظاهر نیز همراه هستم». تا این اندازه عرفانِ اصیل به اهل البیت نزدیک می‌شود در حدّی که امروز بهترین شروح «منازل السائرین» و «فصوص الحکم» توسط علمای شیعه به میان آمده است به این معنا که عرفان حقیقی در واقع بازگوکننده ابعادی از ابعاد متعالی تفکر تشیع است. موفق باشید

38828

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

بسمه تعالی. سلام علیکم: شناسه صوتی که در پاسخ پرسش ۳۸۷۹۹ ارسال کرده اید، نا معتبر است. عذر خواهم

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: روی این لینک کلیک بفرمایید، ان شاءالله باز شود. موفق باشید https://eitaa.com/joinchat/4102882149Ce4e5ef4bbb

38825

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام علیکم: خداوند در قرآن می‌فرماید که از هر کسی به من نزدیکتر است. پس چرا آن را احساس نمی کنم؟ با تشکر!

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: حس حضور توحیدی، امری است سلوکی و باید برای انسان در مسیر ادامه سلوک پیش آید و نه با سؤال و جواب!! موفق باشید 

38813

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام استاد: لطفا بفرمایید ما چکار به فلسطین داریم؟ چه کسی این وظیفه را به عهده ما گذاشته؟ اکثریت‌ ملت موافق نیستند. ۴۵ ساله که داریم تقاص پس میدیم. یک‌ملت و کشور را نابود کردیم بخاطر فلسطین. خاک خود ما را روسیه اشغال کرده جرات بازخواست نداریم الان هم خیلی ضعیف شده ایم جواب این ملت دربدر را چه کسی می دهد؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: اگر کسی نخواهد در تاریخی که به لطف الهی مقابل او در راستای عبور از سیطره استکبار گشوده شده است فکر کند، بخواهد یا نخواهد ذیل سیطره استکبار زندگی را می‌گذراند و بسی پوچی و بسی بی‌ثمری. موفق باشید

38808

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام و عرض ادب: با توجه به روایتی که از امیرالمؤمنین «سلام الله علیه» نقل شده است که فرموده اند: «إنّ اليومَ عَمَلٌ و لا حِسابَ، و غَدا حِسابٌ و لا عَمَلَ»، ۱. جایگاه اعمال افرادی که در همین دنیا تا حدی برزخی شده اند چگونه خواهد بود؟ ۲. تفاوت این افراد با کسانی که از دنیا رفته‌اند و وارد برزخ شده اند چیست؟ ۳. بالاخره بزرگانی که در مورد ایشان گفته شده از جوانی برزخی شده اند، آیا در همین دنیا مشغول عمل هستند یا حساب؟! چون در روایت می فرماید: غَدا حِسابٌ و لا عَمَلَ. پس این اعمالی که از ایشان مشاهده می شود چیست؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. همین دنیا قیامتی شده‌اند. ۲. در برزخ حضور بیشتری نسبت به خود پیدا می‌کند. ۳. همین امروز تا حدی برکات کارهای خوب خود را احساس می‌نماید. موفق باشید

38567

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام علیکم: با توجه به سوال [بدون عنوان شناسه پرسش: ۳۸۵۶۲ تاریخ ارسال پرسش: ۰۲:۱۵:۱۸ ۱۴۰۳/۷/۱۲ متن پرسش و پاسخ متن پرسش سلام علیکم! علم یا حصولی است یا حضوری. در علم حضوری گفته شده است که خود معلوم در نزد عالم حاضر است. سوال: در علم حضوری ما نسبت به خداوند آیا ذات خداست که در نزد ما حاضر است؟ اگر بگویید آری چند حالت دارد. یا همه ذات خدا را حاضر می‌بینم که در این صورت من بر خدا احاطه پیدا کردم. و یا اینکه به درجه ای خدا را درک کرده‌ام که در این صورت من خدا را درک نکرده ام. چون خدا فراتر از درک حضوری من نسبت به او بوده است. لطفاً نظر خودتان را بیان بفرمایید! با تشکر! متن پاسخ باسمه تعالی: سلام علیکم: علم حضوری به خداوند به اعتبار علم به وجود است که امری است تشکیکی و قابل شدت و ضعف و لازم نیست مطلق وجود نزد عالِم باشد. مطلق وجود که همان ذات احدی است تنها نزد خود خداوند است به معنای این¬که خودش نزد خودش می¬باشد. موفق باشید]، یک سوال از خدمت شما دارم. آیا وقتی که من علم حضوری نسبت به خود یا هر چیز دیگری، دارم به این معنی است که من به خداوند به همین میزان علم حضوری دارم. به عبارتی دیگر وقتی من به حقیقتی (چه خودم و چه چیزی غیر از خودم) علم حضوری دارم به این معناست که خدا را حضورا درک کردم؟ (لازم به توضیح است که معرفت نفس و برهان صدیقین را حداقل ۵ بار کار کردم) با تشکر از وقتی که برای پاسخ دادن به سوالاتم صرف می‌کنید!

متن پاسخ

 باسمه تعالی: سلام علیکم: ملاحظه فرمایید همان طور که عرض شد خداوند به عنوان ذات احدی و مطلق وجود، تنها نزد خودش حاضر است. آنچه به علم حضوری از خداوند نزد ما می باشد، تجلیات انوار او و یا به اعتبار فلسفه، مراتب نازله وجود است و تجلیاتِ او. و مراتب نازله وجود، غیر از ذات احدی و یا مطلق وجود است. موفق باشید

38482

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

با سلام خدمت شما: علم حضوری به خدا به معنای یکی شدن انسان با خداست؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: این‌طور نیست. در این مورد خوب است در مباحث مربوط به «معرفت نفس» جهت روشن‌شدن این مطالب رجوع فرمایید. موفق باشید  

38318

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام و عرض ادب. استاد سوالی داشتم. آیا بهشت و جهنم و برزخ با وضع کنونی ما نسبتی دارن؟ آیا ما در حال حاضر در این عوالم هم حاضریم؟ اگر اشتباه نکنم از برخی بزرگان اهل عرفان شنیدم که می‌فرمایند بهشت و جهنم همین لحظات کنونی هستند. یعنی ما در عین حضور در عالم ماده، در بهشت‌و‌جهنم و برزخ هم حاضریم. آیا این درسته؟ و اگر درسته استدلال عقلی داره؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: حرف خوبی است. ولی جای صحبت این امور در محدوده سؤال و جواب این سایت نیست. پیشنهاد می‌شود به کتاب «معاد، بازگشت به جدی‌ترین زندگی» که روی سایت هست، رجوع شود. موفق باشید

38258

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام علیکم: در بحث معرفت نفس، در بخش جامع بودن کمالات موجود مجرد، سوالم این است که آیا تمام ملکه هایی که من در اثر اعمالم پیدا کرده‌ام، آیا درست است که بگویم این ملکه ها به نحو جامع در من هستند؟ با تشکر!

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آن‌هایی که به صورت ملکه در آمده‌اند و عملاً بر ما احاطه یافته‌اند، آری! موفق باشید

37724

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام: در حال مطالعه تفسیر سوره ی جاثیه هستم وقتی عذاب های سخت غربت و تنهایی کسانی که در دنیا ابدیت و قیامت را انکار می‌کردند و از هوس پیروی می کردند را مطالعه می‌کنم می‌بینم من هم دچار اینچنین مدل عذابی هستم حالا شاید ضعیف تر. علت گناه و غفلت من بوده؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به هر حال انسان‌ها در این دنیا باید نسبت به چنین موضوعاتی، خودشان را ارزیابی کنند و ذیل سیره اولیای معصوم مسیر زندگی را با جامعیت خاصی که دارد شکل بدهند بدون آن‌که خود را گرفتار سختی نمایند. موفق باشید 

37704

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام علیکم خدمت استاد طاهرزاده: در نکته ۶ مبحث انقلاب اسلامی انتظار و وارستگی بحث گذار از اراده به نااراده پیش می آید اینطور متوجه شدم که باید از دوگانگی اراده و بی ارادگی رها شد و با انتظار در ناارادگی مستقر شد البته همین فهم خودم هم گویا ابهامی یا اجمالی دارد؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همین‌طور است. ولی به همان معنای حضوری که با انتظار در عین استقرار در افقی که از ما جدا نیست به عنوان امری وجودی همراه با تشکیک. و از این جهت هر اندازه جلو و جلوتر روید، این اجمال به تفصیل در می‌آید و باز اجمالی خواهد بود برای تفصیلی بیشتر، به همان معنای حضور در صراط. موفق باشید 

37661

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام خدمت استاد بنده طلبه هستم حدود ۵ سال است که متأهل شدم .............. آیا این خوبه یا بد؟

در این موارد باید ایمیل خود را مشخص کنید. 

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: چرا خود را مشغول این افکار می‌کنید؟!! وقتی این افکار می‌آید باید دنبال نکرد. موفق باشید

37415

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

«الهی لا تکلنی الی نفسی طرفة عین ابداً» سلام و عرض ادب: در کتاب «اسماء حسنی دریچه های نظر به حق» مطرح شده: «گوهر حضرت يوسف در چاه بيشتر به نمايش آمد و اين‌که چگونه آن حضرت در سخت‌ترين مراحل، نظرشان تماماً به حق است. حضرت يوسف در چاه و زندان يوسف شدند،‌ چون ديدند چگونه ربّ در چنين شرايطي در صحنه است. وقتي حادثه‌اي برايتان پيش آمد قبل از هر چيزي متوجه باشيد که پروردگار عالم از اين طريق مي‌خواهد با رفع حجاب‌ها خود را بنماياند، در اين صورت هرچيزي را به حق ديده‌ايد و نه مستقل» پرسش حقیر این هست: با توجه به اینکه خدای متعال خودش بدون هیچ سختی و رنج و زحمتی در اوج کمالات و لذات مستقر هستند، چرا برای رسیدن انسان به کمالات، راهی را قرار داده اند که پیچیده به انواع رنج ها و سختی ها و بلاهاست؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: او یعنی حضرت حق که در ذات خود عین کمال و ربّ العالمین است در مسیر ربوبیت و بنده‌پروری‌اش راه‌های کمال انسانی را در راستای قرب به خودش برای بندگان فراهم می کند. و آن‌هایی که در این راه قدم بگذارند، به آنچنان شرایط زیبایی می‌رسند که انسان به ربوبیت زیبای او اقرار می‌کند که او بهترین ربّ است. موفق باشید

37224

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

با عرض سلام و خدا قوت و عرض تهنیت فرارسیدن سال جدید: استاد جان با توجه اینکه در کسوت ذاکری اهل بیت علیهم السلام در حد ذره ای ناچیز خدمت می‌کنم با عنایت به ساعات حضور در محل کار، حفظ اشعار و احادیث برایم سخت است و می‌خواستم بدانم آیا ضمیر آماده و خیال پاک تاًثیری بر حفظ اشعار و احادیث و حتی آیات دارد  و در صورت مثبت بودن پاسختان در صورت امکان راهکاری برای این امر عنوان بفرمایید. با تشکر

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: حتماً مؤثر است. رعایت تقوا و پرهیز از کثرت کلام. موفق باشید

40012

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

با سلام خدمت استاد گرامیم: من شرح صوتی فصوص الحکم شما را که گوش دادم، محی الدین در چند نوبت بیان کرده بود که فرعون مومن از دنیا رفته است. چند سوال دارم. لطفا اگر ممکن است، جواب همه آنها را بیان بفرمایید! ۱. آیا علامه جوادی آملی و علامه حسن زاده آملی آن را قبول کردند؟ ۲. اگر من حرف محی الدین در رابطه با فرعون را قبول کنم اشکالی دارد؟ با تشکر از زحمات شما استاد گرامیم!

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در این امور و در این مسیر که مسیر رجوع به افق‌هایی هست که باید  انسان در منظر خود با آن‌ها روبرو شود، سؤال کردن یعنی آن افق را به مفهوم، تبدیل نمودن. این مانند آن است که انسان بخواهد از نوری که او را فرا گرفته است، سؤال از نور کند، همان بلایی که حضرت موسی «علیه‌السلام» بر سر خود آوردند. در حالی‌که حضرت خضر «علیه‌السلام» در ابتدای راه، آری! در ابتدای راه و نه در سر کلاس؛ شرط کردند: «قَالَ فَإِنِ اتَّبَعْتَنِي فَلَا تَسْأَلْنِي عَنْ شَيْءٍ حَتَّى أُحْدِثَ لَكَ مِنْهُ ذِكْرًا» چنانچه خواستید در این راه قدم بگذارید، هیچ مپرس تا آن‌که آرام‌آرام «حَتَّى أُحْدِثَ لَكَ مِنْهُ ذِكْرًا» تا آن‌که نسبت به آن چیز آگاه و بیدار شوی. و غفلت از این موجب شد: «قَالَ هَذَا فِرَاقُ بَيْنِي وَبَيْنِكَ سَأُنَبِّئُكَ بِتَأْوِيلِ مَا لَمْ تَسْتَطِعْ عَلَيْهِ صَبْرًا». موفق باشید

نمایش چاپی