سلام و نور و رحمت خدمت استاد گرامی: در آن سحرگاهی که به لطف خداوند دیدار شما توفیق گردید و به نور کلام شما، این مرده دل سرگشته، جانی دوباره یافت را از محضر حضرت الله سپاسگزارم مدتی بود که به دلیل جدایی از استاد قبلی ام و سرگشتگی های بسیار از مسائلی که در آن مجموعه رخ میداد و به هیچ طریقی نمیتوانستم بپذیرم سرگردان بودم که الحمدلله گشایشی رخ داد. اکنون احساس میکنم که روح و جانم خسته است، دیگر مثل قبل شوق و ذوق عبادت ام نیست. گاهی نا امیدی گاهی خستگی و شاید تنبلی چنگ در جانم فرو کرده و از این وضعیت آشوب ام استاد در این برهه ی حساس از تاریخ که گمان میکنم چیزی نمانده تا تاریخ به افق حقیقت اصلی خود رهنمون شود، من اینگونه سرگردان و دست بسته. استاد چه کنم؟ چگونه دوباره در خود شور و شوقی و آتشی روشن سازم؟ وظیفه ام نسبت به امام را چگونه پیدا کنم؟ آنچه حتی اندک دانسته ام را چگونه به عمل آوردم؟ از پس خود چگونه بر آیم؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: بحث در این زمانه، بحث در سلوک ذیل شخصیت إشراقی حضرت روح الله «رضواناللهتعالیعلیه» است و در این راه عبادات ما در بستر اسلام با انگیزۀ هرچه بیشتر گشودهشدنِ نور توحیدی که با شخصیت حضرت روح الله طلوع کرده که البته جایگاه اصلی این نوع عبادات را در حضرت زهرا «سلاماللهعلیها» داریم. و در این رابطه در بحث «زهرای مرضیه«سلاماللهعلیها» نظر به نهاییترین نحوۀ حضور زن»https://eitaa.com/matalebevijeh/18316 عرایضی شد. موفق باشید
جناب استاد طاهرزاده ! ۱۰ سال تمام کتب و جزوات و صوت های حضرت عالی را از بر بوده و هستم ، حدیثی که چند روزی ست پیرامون آن نظریه پردازی فرموده و منتقدین را با انواع الفاظ ناصواب و ناسزا خطاب کرده اید والله بالله تالله چنین برداشتی از آن نمیشود ، بزرگوار ، عبد در آن حدیث به لحاظ ساختار ادبیاتی نکره بوده و الف و لام عهد ذکری است یعنی همان عبدی که در سطور قبل در موردش سخن گفتیم و جملات قبل انحصاری امام بود نه کل کسانی که زمام امور مسلمین را دارند. (عبد جنس نیست که ال را استغراق بگیریم مانند الانسان). اگر هم بپپذیریم ال استغراق است و سخن در مورد هر عبدی است که امور عباد را به عهده بگیرد سیاق روایت انحصار در معصوم را می رساند به قرینه جملات قبل و خصوصا جملات بعد. خودتان «فَلَمْ یَعْیَ بَعْدَهُ بِجَوَابٍ وَ لَمْ تَجِدْ فِیهِ غَیْرَ صَوَابٍ فلم یعی بجواب» را پس از آن اشاره داشتید، لم تجد فیه غیر صواب عصمت است ، علم مطلق است ، لم یعی بعده بجواب، درمانده نمی شود در پاسخ دادن یعنی نیاز به فکر و طرح و مشاور و ...ندارد و چنین چیزی برای غیر معصوم مصداق نداشته است. بعد هم حضرت دلیل دارند که چرا این ویژگی ها را دارد؟/ به دو دلیل. 1)لیکون حجته علی عباده و 2) شاهده علی خلقه که همه می دانند شاهد خلق بودن چه به معنای شاهد خلقت قبل از تولد ادم باشد و چه به معنای شاهد اعمال مخلوقات از غیر معصوم برنمی اید... بعد هم استناد خنده داری کردید به اصالت و تشکیک وجود ، عزیز گرامی ، استاد معظم ، چرا اینچنین میکنی؟ حقیقتا که همه چیز را با شعر مخلوط کرده اید و هم شاعرانه مینگرید و هم شاعرانه اظهار نظر میکنید. وقتی مشاور حوزوی حضرتعالی که دائم هم برای نجات بخشیدن به مخاطبتان به او رجوع میدهید شش هفت سال حوزه بوده و طلبگی نکرده ، سواد درستی ندارد ، خودتان هم استاد ندیده اید اینچنین با متون و مخاطبانتان بازی میکنید . بس کن بزرگوار ، هنوز مواردی که سال های قبل زیر دست شما به فنا رفتند درد میکند ، دست ازین تهور بردار ، قیامتی هست ، قبر و حسابی هست ، لازم نیست برای حفظ انقلاب سر همه ی مقدسات را جلوی حضرت آقا ببرید.
باسمه تعالی: سلام علیکم: خوب است در این رابطه به سؤال و جواب شماره 39179 رجوع فرمایید. موفق باشید