بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان
آرشیو پرسش و پاسخ ها
تعداد نمایش
شماره پرسش:
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
38527

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

با سلام: در مقام واحدیت ذات به اسماء ظاهر می‌شود. در مقام احدیت این صفات علم، قدرت و حیات چه می‌شوند؟ با تشکر!

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همان‌طور که در «برهان صدیقین» به طور کامل روشن شد، بحث در جامعیت و مجموعیت است. موفق باشید

38267

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام استاد خسته نباشید: ۱. تعریف و جایگاه حرکت حبی چیست؟ ۲. در مورد اطلاعات بیشتر در این موضوع به کدام جلسات و یا کتاب می‌شود رجوع کرد؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: باورود در مباحث «معرفت نفس» راه گشوده می‌شود. https://lobolmizan.ir/sound/641?mark=%D9%85%D8%B9%D8%B1%D9%81%D8%AA%20%D9%86%D9%81%D8%B3 موفق باشید

38262

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام و ادب: جناب استاد یه راهنمایی و مشورت می‌خواستم از خدمتتون. حقیر قراره یه دوره ۲.۳ ماهه با موضوع مبانی دین و غرب برگزار کنم با محوریت شرح عالم دین و عالم غرب و بررسی ثمرات و خروجی هردو عالم و مقایسه این دو فضا. ابتدا می‌خواستم برای سیر مطالعاتی مخاطبین از کتاب عالم انسان دینی استفاده کنم منتها متوجه شدم که اکثر مخاطبای دوره قبلا ذیل یه دوره ای این کتاب رو کار کردن و می‌خواستم از خدمتتون بپرسم در امتداد کتاب عالم انسان دینی، از چه کتاب، جزوه یا اصواتی که شما بیان کردید میتونم استفاده کنم؟!

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بحث در این مورد گسترده است. بعد از نظر به کتاب «مدرنیته و توهم»، خوب است به کتاب «جایگاه عقل تکنیکی» رجوع شود. موفق باشید 

38212

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

شما در سوال ۸۸۲۸ فرمودید که برهان صدیقین را در ۱۷ جلسه بیان کردید. در حالیکه بر روی سایت فقط ۹ جلسه آن موجود است. اگر امکان دارد باقی جلسات را بر روی سایت بگذارید! با تشکر!

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: اشتباه از طرف بنده بود. همان ۹ جلسه کافی است. موفق باشید

38193

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام و عرض ادب خدمت استاد فرزانه و بزرگوار: در کتاب از برهان تا عرفان، در ابتدا در مقام استدلال و ارائه مبانی اصلی برهان صدیقین می‌فرمایید اگر سوفسطایی نباشیم می پذیریم موجودات یا عین وجود هستند یا وجودی هستند که در عین وجود داشتن محدودیت و نقص دارند و لذا به عین وجود ختم می شوند. استاد عزیز آیا طرح این موضوع و یا شکل طرح آن ایراد ندارد؟ زیرا عین وجود را در یک مدل دو تایی قیاس می کنیم که هستی یا عین وجود است یا نیست و در واقع داریم عین وجود را که تنها باریتعالی می تواند باشد را محدود می کنیم به خودش و عیر خودش! البته هدف از این استدلال روشن و ظاهرا صحیح است ولی آیا استدلال نباید محکم و بدون ایراد باشد؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: وقتی با فرض مذکور روشن شد مخلوقات عین وجود نیستند؛ مرحله بعدی آن است که متوجه شویم پس وجود آنها عین ربط به وجود مطلق است و لذا هیچ محدودیتی در نتیجه و در افق پیش نمی‌آید. موفق باشید

37985

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام و خدا قوت: بنده یه فرزند تقریبا ۹ ساله دارم که در عین اینکه بچه باهوشی هست ولی رفتارهاش و درکش از اطرافش و اجتماع به اندازه یه بچه ۴ یا ۵ است شاید هم کمتر. این موضوع خیلی برام آزاردهنده شده و طوری که هر روز با من یا پدرش چالش داره. دارم هم دنیام را از دست می دم هم آخرتم را. واقعا نمی دونم این چه عذابی است؟ طوری شده که براش آرزوی مرگ می کنم. دیگه واقعا موندم چه کار کنم؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در این مورد بنده چیزی نمی‌دانم. بالاخره صبر، در این موارد راهگشا است. در ضمن خوب است به متخصص مربوط به این امر رجوع شود. موفق باشید

37860

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

در کتاب «آشتی با خدا از طریق آشتی با خود راستینِ» استاد، ایشان در مورد هدف خدا از خلقت انسان از منظر عقلی و فلسفی می‌فرمایند: خداوند خودش هدف است، نه این که هدف داشته باشد، به این معنی که مخلوقاتِ خود را هدف دار خلق می کند تا به کمال شایسته شان برسند، ولی خداوند که کمال مطلق است و هدف همه ی عالم می باشد، و ماوراء او کمالی نیست، نمی شود هدف داشته باشد. با توجه به بیان گفته شده «نمی‌شود هدف داشته باشد» صفت حکمت خدای متعال که به معنای هدفدار بودن فعل خداست و در قرآن آمده چگونه توجیه می‌شود؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: خداوند حکیم است بدان معنا می‌باشد که کاری لغو از او صادر نمی‌شود و در نتیجه مخلوقات او همه هدفدار می‌باشند. موفق باشید

37853

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام و نور: امیدوارم حال شما خوب باشه. من ده سال است که در حال امتحان الهی هستم، قبلا خیلی پر شور و شاداب بودم، رفته رفته این امتحان و رنج بسیارش مرا رشد داد، به سمت مطالعه و کتاب کشیده شدم، وویس گوش می‌کنم، سعی کردم خود شناسی و خدا شناسی را پی بگیرم فلسعه می‌خوانم و دروس معرفت نفس. بیشتر از کتاب ها رنج آن امتحان خیلی مرا رشد داد و بزرگ کرد، صبور شدم برای حوائجم مثل قبل بی قراری نمی‌کنم گویی در ذهن من یک سکون و یک سکوت است که مرا به صبر بر این رنج فرمان می‌دهد، عمیق فکر می‌کنم، عمیق نگاه می‌کنم، مثل صبورانه در انتظار مقدراتم نشسته‌ام و سعی می‌کنم خودسازی کنم. سوالم راجع به این سکوت ذهنی من است این سکوت ذهن چیست؟گاهی حس می‌کنم شاید نیاز به مشاور باشد. گاهی می‌گویم این سکوت ذهن، آرامش بی نظیر پس از آن ابتلائات است همه می‌گویند خیلی تغییر کرده ای، درون گرا شده ای اما عمیق.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: گمان می‌کنم این همان حالت حضور در «وجود» باشد . حضوری که در نسبت با «وجود»، انسان با هیچ چیز خاصی روبرو نیست زیرا «وجود» چیزی نیست مگر خود وجود در عین آشکارگی در جلوه مخلوقات. موفق باشید

37722

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام علیکم استاد خسته نباشید: ۱. نشانه اینکه از گناهان پاک شدیم چیه؟ (هم حق الله و هم حق الناس) یه حسه بین خوف و رجا همیشه هست که نکنه پاک نشده باشیم، این حسه خوبه یا نه؟ ۲. برای پاک شدن از حق الناس، اگه تمام اون چیزایی رو که یادمونه پرداخت کرده باشیم، آیا کفایت میکنه؟ ۳. سخن گفتن و حرف زدن رو چطوری کم کنیم، یعنی معیار حرف لغو چیه؟ ۴. چطوری شهوت خوردن رو از بین ببریم؟ (نه اینکه پرخوری می‌کنیم، بلکه به زیاد خوردن علاقه داریم، این آسیب زننده نیست)؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. نباید مأیوس بود. ولی اگر امری هست که جبران نکرده‌اید، نباید کوتاه آمد. ۲. نباید وسواس به خرج داد. ۳. از آنچه احساس می‌کنید لازم نیست گفته شود، خودداری کنید مگر آن‌که بخواهید به بهانه‌ای ارتباط برقرار کنید که رابطه سرد و خشک نباشد. ۴. فرموده‌اند به خودتان سهم بدهید و کم هم ندهید، ولی پس از استفاده از سهم خود، ادامه ندهید. موفق باشید

37683

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام استاد: در رابطه با معرفت النفس کتاب ها مشخص است با کدام صوت شما پیش بریم؟ به نظر شما درباره فلسه حقوق چقدر مرتبط با فلسفه است و آیا فلاسفه اسلامی کسی روی این موضوع کار کرده که ما پژوهش کنیم در این رابطه اگر منابعی را هم می‌شناسید معرفی کنید؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. همان صوت‌های «ده نکته در معرفت نفس» برای شروع خوب است. ۲. منظور از واژه فلسفه در این موارد به معنی جایگاه و انگیزه است و ربطی به علم فلسفه ندارد. موفق باشید 

37627

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام استاد: آیا حمایت باز رییسی همان حکایت باز وعده صادق نیست؟ در بیان حکایت مادر موسی رهبر عزیزم اشاره کردند که وعده ی خدا اجرا میشه و بعد پیروزی اسلام هست بر استکبار حق علیه باطل ای کاش یه شرح روی صحبت های رهبری می‌کردید . آیا وعده ی اول خدا همان وعده صادق خودمون نبود آیا قوم موسی همون هوایی نبودند که وقتی پیامبرشان بهشون گفت یک شهر پر از نعمت هست ولی پادشاه ظالم داره بیاد اون رو کشت و در اون شهر اسکان کنید. به پیامبرشان گفتند که تو و خدا برید پادشاه رو بکشید و بعد ما رو خبر کنید تا بیایم تو شهر. میشه آیا گفت همون مسلمانان که نشستند و تسلیم قضا و قدر شده بودند و نمی‌گنجیدند تا کشورشون رو پس بگیرند و الان جنگیدن رو یاد گرفتند و نوبت وعده ی خداست

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: حقیقتاً در صحنه شهادت آیت الله رئیسی با مردمان و مردی بزرگ روبرو شدیم تا حکایت فردایی باشد که در دل وعده صادق، بیش از پیش در حال وقوع است. آنهم با وجدان‌هایی که بیش از دیروز بیدار شده‌اند. موفق باشید

37598

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام: چند سال پیش از یه گناه بزرگی گذشتم. بخاطر غرورم و روشنگری که اگر انجام می شد نابود می شد. کارم به دکتر اعصاب کشید. ٧ بار بستری. گفتن اسکیزوفرنی داری. از فرط فشار روانی.... ولی من نه چیزی می دیدم نه می شنیدم. یه بار بعد نمازعصر از خودم سوال کردم ادم خوبی هستم یا نه. یه نور زیبای بمدت ٥ ثانیه دور خودم دیدم. چند بار بعد ماهها نور را دیدمش. فقط یه بار صدای داخل کلم یعنی از بیرون نبود شنیدم گفتش سلام فرمانده. و قطع شد. قرص ها را برای کم شدن قدرت شهوتم می خورم. چون مجرد هستم و بعد از داستان سیگار کشیدم ومی کشم. حرف شما حجت است. چند سالی است با صوتی های شما را گوش می کنم. ممنونم.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: هر آنچه جان خود را با معارف الهی و قرآنی بیشتر و بیشتر آشنا کنیم، بهتر و بهتر راه‌هایی را که باید در آن‌ها گام بزنیم، برایمان روشن می‌شود و می‌یابیم چه امری مهم است و باید به آن امر یا امور در زندگی خود بیشتر اهمیت داد. موفق باشید 

37530

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

با سلام: استاد روزگاری فکر می کردم مطالعه بهترین کار و سرمایه گذاری است و مطالعه در الهیات و دین و نفس و... نامتناهی و شگفت انگیز است. ولی الان فکر می کنم نیازی به این همه مطالعه نیست. اصول را که بدانی تمامه. هیچی تازگی لازم را نداره که انرژی راه افتادن بده. حتی در مراجعه به آیات و روایات می گم آخرش دستور بندگی و رضا به قضا است، فقط می خوانم و رد می شم. در امور روزانه هم به اندازه رفع حاجت بیشتر نیستم. انگار همه چی را فقط تماشا می کنم، همین! نماز و اعمال را انجام می دم بدون اینکه طالب چیزی باشم. مثل باغبانی که زمین را آماده کرده و نهال را کاشته و دیگه کاری نداره. فقط نگاه می کنم. چه حالتیه؟ در دام شیطان؟ چه کنم؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! در بستر حضور در «وجود» آنچه پیش می‌آید، شدت وجود است و نه مطلب جدید. زیرا ما با قرارگرفتن در صراط مستقیم، همچنان در صراط هستیم، ولی با حضوری بعد از حضور قبلی روبه‌رو می‌شویم که دارای شدت بیشتر است. حضور در بیکرانه جاودانه خودمان و قرآن و روایات چنین بهره‌هایی را به انسان عطا می‌کنند. موفق باشید

37138
متن پرسش

سلام علیکم استاد: وقتتون بخیر. برای ما هم دعا بفرمایید عاقبت بخیر شویم. برای کسی که مباحث شما را کار کرده ولی باز هم احساس پوچی دارد چه پیشنهادی دارید؟ کسی که این حس را دارد می‌گوید گویا دارم خفه می‌شوم از دوری خدا‌.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در تقدیر تاریخی بشر آخرالزمان با حضور هرچه بیشتر در تاریخ توحیدیِ جهانی که در آن هستیم که از میدان دفاع مقدسِ دیروزین تا حضور تاریخی مردم غزه می‌باشد و با جدّی‌گرفتن نیهیلیسمی که فعالانه در میدان است؛ می‌توان به آینده‌ای نظر کرد که انسان برای حضور بیشتر در آن تاریخ و عبور جدّی‌تر از نیهیلیسم در وسعت انسانیت خود که آن را درک می‌کند, حاضر می‌شود و با این رویکرد به قرآن با نظر به کوره راهی که پیش می‌آید، می‌توان متوجه روشنی‌گاهی بود که در پیش است. موفق باشید

37105

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام و عرض ادب: در دعای عالیة المضامین بعد از زیارت امامان معصوم آمده: «اللّهُمَّ اِنّى‏ زُرْتُ هذَا الْأِمامَ‏ مُقِّراً بِاِمامَتِهِ، مُعْتَقِداً لِفَرْضِ طاعَتِهِ فَقَصَدْتُ مَشْهَدَهُ «بِذُنُوبى‏» وَ «عُيوبى‏»، وَ «مُوبِقاتِ آثامى‏»، وَ«کثْرَةِ سَيئاتى‏» وَ«خَطاياىَ»، وَ«ما تَعْرِفُهُ‏ مِنّى‏»، مُسْتَجيراً بِعَفْوِک مُسْتَعيذاً بِحِلْمِک، راجِياً رَحْمَتَک، لاجِئاً اِلى‏ رُکنِک، عآئِذاً بِرَاْفَتِک مُسْتَشْفِعاً بِوَلِيک...» اینکه زائر با این مشکلاتی که در این دعا مطرح کرده، به محضر اولیای الهی مشرف می شود، آیا باعث ناراحتی و انزجار اولیای معصوم از زائر نمی شود و بی ادبی محسوب نمی شود؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: گویا زائر با این کلمات می‌خواهد خطاهای خود را مدّ نظر آورد تا با نظر مبارک امام معصوم آن خطاها جبران شود. موفق باشید 

37087

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام و عرض ادب و احترام و ارادت فراوان خدمت پدری مهربان استاد طاهرزاده عزیز: علت سه بار بر پای راست زدن در انتهای دعای عهد چیست؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: یک نوع اظهار اضطرار است نسبت به غیبت آن حضرت. موفق باشید

40136
متن پرسش

 بسم‌الله‌الرّحمن‌الرّحیم. محضر استاد، جناب آقای طاهرزاده (دامت‌برکاته) سلام علیکم: اینجانب  پژوهشگر مسلمان در یکی از نهادهای شاخص علمی اروپا—دانشگاه کارولینسکای سوئد—بین سال‌های ۲۰۱۸ تا ۲۰۲۴ در زمینه سرطان شناسی فعالیت داشتم. این گزارش را به‌عنوان سندی از تقاطع دانش، امنیت و هویت اسلامی در غرب تقدیم می‌دارم؛ تجربه‌ای که از سویی روایتی فردی‌ست، و از سوی دیگر پرتوی می‌افکند بر ساختار راهبردی غرب در تهاجم علیه هویت اسلامی به‌ویژه تفکر شیعی انقلابی. در این نوشتار، کوشیده‌ام با تکیه بر تجربه‌ی شخصی در نظام علمی-اطلاعاتی سوئد، پرده از سازوکارهای نفوذ، مهندسی عقیدتی-اجتماعی و کنترل نخبگان مسلمان بردارم؛ روندی که با ظاهری علمی، اما در بستری امنیتی و ایدئولوژیک، در خدمت پروژه‌های ژئوپلیتیکی تمدن غرب است. امید دارم این تجربه، سهمی کوچک در مسیر «جهاد تبیین» و تقویت آگاهی راهبردی در جبهه‌ی فرهنگی اسلام داشته باشد. شاید گامی باشد در جهت فهم عمیق‌تر فتنه‌های نرم تمدنی غرب و بسط نگاه توحیدی و فطری در تحلیل پروژه‌های سلطه؛ تمدنی که بر خلاف ادعای خود نه بر محور دموکراسی، آزادی و حقوق بشر، بلکه با جوهره استکباری و استبدادی بر مدار تکنوکراسی، نیهیلیسم و الیگارشی اسلام‌ستیز استوار است. «کارولینسکا ونهاد نوبل نه در خدمت علم، بلکه اتاق جنگ نرم برای مهندسی هویت نخبگان مسلمانان است.» ۱. ساختار نوبل، کارولینسکا و مدل حکمرانی سوئدی در قلب این ساختار، سه نهاد به‌صورت هم‌افزا عمل می‌کنند: ۱. دانشگاه کارولینسکا به‌عنوان بازوی اجرایی جایزه نوبل پزشکی، از ابتدا توسط دربار سلطنتی سوئد و محافل ماسونی آن کشور در قرن هجدهم تأسیس شده و اکنون تحت سیطره‌ی مالی خاندان والنبرگ اداره می‌شود—خاندانی که بر حدود ۴۰٪ اقتصاد ملی سوئد مسلط‌ند. این خاندان با تملک صنایعی مانند AstraZeneca و تملک مؤسساتی نظیر وایزمن در رژیم صهیونیستی، نقشی کلیدی در جهت‌گیری‌های راهبردی و مدیریت دانشگاه ایفا می‌کند. اساتید یهودی در مدیریت این دانشگاه بسیار کلیدی و متنفذ هستند گرچه بسیاری از اساتید این دانشگاه فاقد صلاحیت علمی معتبر بوده و فرآیند تولید علم بر استثمار جوانان پژوهشگر دیگر کشورها استوار است؛ الگویی نئوکلونیالیستی که از پیوند با نهادهای اطلاعاتی و فراماسونی نشأت می‌گیرد. تاکنون رسوایی‌های علمی متعددی نیز در این دانشگاه ثبت شده است. ۲. بنیاد نوبل، متشکل از ۵۰ عضو منتخب از دانشگاه کارولینسکا، نهادی به ظاهر علمی و بی‌طرف اما کاملاً سری، غیرپاسخ‌گو و تحت انقیاد دربار سلطنتی (که به ظاهر تشریفاتی است ولی در واقع دارای قدرت و نفوذ تعیین کننده است) و ساختار اطلاعاتی سوئد Säpo است. بنیاد نوبل با تصمیم‌گیری‌های محرمانه، در خدمت اعتباربخشی به جهان‌بینی پوزیتیویستی و نئوداروینستی علم و کارتل‌های دارویی جهانی فعالیت می‌کند. اینکه در بیش از یک قرن تقریبا هیچ مسلمانی از کشورهای اسلامی (بر اساس استانداردهای علمی غرب) موفق به دریافت این جایزه نشده، نشانه‌ای گویا از جهت‌گیری ایدئولوژیک و اسلام ستیزانه این ساختار است. ۳. سازمان اطلاعاتی سوئد (Säpo) به‌مثابه دولت پنهان، با ابزارهای فناورانه و شبکه‌های نفوذ اجتماعی، جهت‌دهی مسیرهای علمی، فرهنگی و مذهبی را در راستای اهداف ژئوپلیتیکی غرب بر عهده دارد. از نظر تاریخی، سوئد همیشه یک بازیگر منافق و مزور در سطح بین المللی با ظاهری صلح‌دوست و بی طرف بوده است، اما در عمل یکی از پیشگامان نظارت عمومی، مهندسی عقاید و همکاری نزدیک با مجامع امنیتی همچون مجمع جهانی اقتصاد، ناتو، آمريکا و رژیم صهیونیستی به‌شمار می‌رود. در مجموع، سوئد با ترکیب سه‌گانه‌ی علم، سرمایه و اطلاعات، و با تکیه بر برند نوبل، جایگاهی کاذب اما مؤثر در سلطه نرم جهانی غرب کسب کرده است؛ جایگاهی که نه بر مبنای حقیقت، بلکه بر اساس مهندسی افکار و تأسیس شبکه‌های فکری نظام سلطه بنا شده است. ۲. تجربه شخصی (۲۰۱۸–۲۰۲۴) الف) نظارت عقیدتی و تحلیل داده‌های محتوایی علایق مذهبی‌ام—از جمله توجه به آثار حضرت‌عالی—هدف تحلیل سیستماتیک قرار گرفت. در فضای دانشگاه، افرادی با پوشش ایرانی یا عرب، با طرح مباحثی چون ملاصدرا و ولایت فقیه، در واقع مشغول جمع‌آوری داده و تهیه‌ی پروفایل عقیدتی بودند. حتی اشاره به نام شهید حاج قاسم سلیمانی نیز واکنش‌هایی ایجاد می‌کرد. ب) حذف خاموش و تخریب روانی بی‌هیچ اتهام حقوقی، از پروژه‌ها کنار گذاشته شدم، دسترسی علمی‌ام قطع گردید و روابط حرفه‌ای‌ام به‌تدریج مخدوش شد و مورد تخریب حیثیتی و آزار و اذیت سیستماتیک قرار گرفتم. این حذف نرم، در سکوت بروکراتیک اما طبق الگویی طراحی‌شده رخ داد که با اصول فراماسونی چون «نفی‌پذیری» و حذف غیرمستقیم افراد ناسازگار با اصول خود مطابقت دارد. این کاملا بر خلاف ادعاهای سوئد است که خود را بهشت آرمانی دموکراسی و حقوق بشر معرفی می کند. علی رغم تقیه و صبر با اوج گرفتن این فشارها و آزارها و عدم شفافیت قانونی، من از این کشور در اکتبر ۲۰۲۴ خارج شدم و به وطن بازگشتم. ج) عناصر نفوذی دوچهره در فضای نمازخانه دانشگاه، چهره‌هایی با ظاهری دیندار اما وابسته به ساپو به‌عنوان پیش‌نماز یا فعال مذهبی ظاهر می‌شدند، اما احادیثی از معاویه را بر دیوار نصب می کردند! این فضا عملاً در اختیار عناصر سلفی-وهابی با هدایت اطلاعاتی ساپو بود که مأموریت تخلیه‌ی روانی و تضعیف باورهای مقاومت اسلامی را حتی در پوشش برگزاری نماز جمعه در دانشگاه دنبال می‌کردند. ۳. کارولینسکا؛ شبکه نفوذ بین المللی غرب جایگاه ویژه‌ی کارولینسکا در تلاقی صنعت دارو، نهادهای اطلاعاتی ناتو و جذب نخبگان بین‌المللی، آن را به یک مرکز اطلاعاتی-امنیتی بدل کرده است. جذب مسلمانان در قالب پروژه‌های علمی، در واقع پوششی برای مهندسی نرم جوامع اسلامی است. سه رکن اصلی این شبکه نفوذ عبارت‌اند از: ۱. طیفی از عناصر وهابی-سلفی با ریشه‌های سوری یا سومالیایی، که هرچند در ظاهر حامل گفتمان‌های افراطی مذهبی‌اند، در عمل از سوی سرویس اطلاعاتی سوئد مورد هدایت و پشتیبانی قرار می‌گیرند—پدیده‌ای که نشان‌گر بهره‌برداری ابزاری از افراط‌گرایی به‌مثابه ابزار مهندسی اجتماعی است. ۲. جذب‌شدگان سکولار ایرانی و خاورمیانه ای به ساختار اطلاعاتی سوئد که در اکثریت هستند و حامل گفتمان‌ لیبرال، ضداسلامی و فمینیستی‌ می باشند؛ گفتمانی که از سوی دولت سوئد، به‌عنوان یکی از پیشقراولان مهندسی فرهنگی لیبرال-فمینیستی، به‌شکلی راهبردی حمایت و تقویت می‌شود. ۳. گروهی از شیعیان ظاهرالصلاح ایرانی و عراقی با مأموریت‌های مشخص در حوزه‌ی نفوذ، نقش واسط میان دستگاه‌ اطلاعاتی سوئد و نخبگان مذهبی مهاجر را ایفا می‌کنند. این «شیعیان مأمور» با بهره‌گیری از ادبیات شبه‌معنوی و چهره‌ای متشرع، مأمور به تخریب درونی، تله‌گذاری و تضعیف نیروهای متعهد شیعی‌اند. برخی از آن‌ها با استفاده از روش‌های کلاسیک تفرقه افکنی میان شیعه و سنی عمل می‌کنند؛ برخی دیگر با ظاهری انقلابی و ادعای پیروی از گفتمان انقلاب اسلامی، عملاً در خدمت مأموریت‌های گزارش‌دهی و کنترل اجتماعی برای ساختار امنیتی سوئد فعالیت دارند. ۴. تحلیل ساختاری و افق تمدنی تجربه‌ی شخصی من، در واقع صرفاً روایتی فردی نیست، بلکه بازتابی عینی از یک الگوی تمدنی در مقیاس جهانی است: الگوی سلطه‌ی غرب بر عرصه‌های علم، فرهنگ و هویت. این سلطه نه از سر اجبار نظامی، بلکه به‌واسطه‌ی مکانیزم‌های نرم و پیچیده‌ای صورت می‌گیرد که در آن، نهادهای علمی، اطلاعاتی و مالی به‌گونه‌ای در هم تنیده شده‌اند که محصول نهایی آن، «مهندسی هویتی» و «کنترل معرفتی» جوامع غیرغربی به‌ویژه مسلمانان است. یکی از جلوه‌های بارز این پروژه، شیعه‌ستیزی ساختاری است. برخلاف تساهل و حتی حمایت غیررسمی غرب از سلفی‌گری تکفیری یا اسلام لیبرال‌شده‌ی غرب‌گرا، گفتمان اهل‌بیت علیهم‌السلام با حساسیت بالای امنیتی و اطلاعاتی مواجه است. در این چارچوب، نهادهای علمی و دانشگاهی نیز کارکردی صرفاً معرفتی ندارند، بلکه در نقش ابزارهای مهندسی فرهنگی ظاهر می‌شوند؛ ابزاری برای ادغام علم، سرمایه و اطلاعات به‌منظور بازتولید انسان غربی‌شده، تابع، و خلع‌شده از بنیان‌های معنوی. نخبگان مسلمان نیز یا باید به‌طور کامل استحاله شوند، یا با جوایز و عناوین اکادمیک در سطوح پایین‌ نگه‌ داشته شده و صرفاً به‌عنوان ویترین «تساهل فرهنگی» و «تنوع ساختگی» به‌کار گرفته ‌شوند؛ بدون آن‌که مجاز به تهدید گفتمان غربی باشند. در برابر این وضعیت، افق تمدنی ما نه انفعال، بلکه بازسازی عقلانیت علمیِ اسلامی است؛ عقلانیتی که نه‌تنها بدیلی برای علوم مدرن سکولار به‌شمار می‌آید، بلکه می‌تواند به‌مثابه نیرویی جهادی و تهاجمی در برابر بنیادهای متزلزل تمدن غربی قد علم کند. ما نیازمند احیای پیوند علم و توحید در پرتو حکمت اسلامی هستیم؛ آن هم در قالب نهادهای علمیِ توحیدی، نهادهایی که نه به‌دنبال تأیید غرب باشند، و نه در مسیر تجربه‌گرایی پوزیتیویستی مدرن گام نهند. در این رویکرد، همچون عصر شکوفایی علوم اسلامی، همچون ابن‌سینا، علم مادی و قدسی از یکدیگر گسسته نمی‌شوند، بلکه در نسبت معنادار با توحید تعریف می‌گردند. تنها در چنین افقی است که می‌توان ساختار سلطه‌ی معرفتی غرب را در هم شکست و مسیر تازه‌ای برای علم، انسان و جامعه در پرتو هدایت الهی گشود. ۵. جمع‌بندی آن‌چه در این گزارش آمده، نه صرفاً شرح تجربه‌ای فردی، بلکه تلاشی است برای گشودن روزنه‌ای به فهم تمدن غرب؛ تا در پسِ چهره‌ی آکادمیک، جوایز بین‌المللی و شبکه‌های همکاری علمی، ساختارهایی پیچیده از نفوذ، استحاله و مهار فرهنگی پنهان نمایانده شود. این متن، دعوتی است به بازاندیشی در باب نسبت علم، هویت و قدرت؛ و امید آن می‌رود که بتواند سهمی هرچند اندک در تقویت جبهه‌ی فرهنگی اسلام داشته باشد. 

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همانطور که ملاحظه می‌فرمایید سخن اصلی در این جهان با این خصوصیات که تجربه نموده‌اید یک کلمه بیشتر نیست و آن سخن مرد تاریخ حیات قدسی امروزینمان یعنی حضرت روح الله رضوان الله تعالی علیه است که فرمود باید از خود شروع کنیم و این یک کلمه نیست این یک حضور تاریخی است تا از یک طرف در میدان  سوبژکتیویته بشر جدید حاضر باشیم و از طرف دیگر گرفتار سیطره روحیه نژادپرستی جهان غرب نباشیم امری که حقیقتاً فرهنگ دانش بنیان به عهده دارد و رهبر معظم انقلاب بر اساس بصیرت تاریخی بر موضوع دانش بنیان تاکید دارند زیرا دانش بنیان در جای خود یک فکر و فرهنگ است امید است با توجه به اطلاعاتی که جناب عالی دراختیار رفقا  گذاشته‌اید عزمی ماورای عزم تکنیکی صرف به میان آید و معنای حضور فرهنگ دانش بنیان شور و همتی تاریخی در ما و جوانانمان ایجاد کند. موفق باشید

40027

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام: روزتون بخیر. اگر نفس انسان قدیم نیست، پس ما در عالم ذر و ازل چگونه حضور داشتیم و حتی درمورد امور شخصی انتخاب داشتیم؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! در علم خدا حاضر بودیم ولی به عنوان شخص و نفس مشخص «جسمانیۀ الحدوث» هستیم که در جای خود بحث شده است. موفق باشید

39988

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام: فقط خواستم بپرسم جلسات شنبه رو شروع کنم بعد از ده نکته و آشتی با خدا، یا جلسات دوشنبه ای هشام رو؟

متن پاسخ

 باسمه تعالی: سلام علیکم: اگر احساس می‌کنید آمادگی آن را دارید تا با دقت آیاتی که مورد بحث قرار می‌گیرد را دنبال بفرمایید؛ چرا در آن جلسه که بیشتر آیات قرآن مورد بحث قرار می‌گیرد شرکت نکنید؟ موفق باشید

39972
متن پرسش

سلام و عرض ادب خدمت استاد عزیز: هر سال در چنین روزهایی که نام معلم به مناسبت شهادت استاد مطهری بر سر زبان ها می افتد و بازار تبریک گفتن ها گرم می‌شود، هر چقدر به حقیقت معلم و معلمی و نسبت آن با زندگی خودم فکر می‌کنم بجز لحظاتی را که پای کتاب ها و صوت جلسات حضرتعالی نشسته ام چیز دیگری یادم نمی آید. ما زمینی خشک و بی آب و علف بودیم که سخنان لطیف شما همچون آبی حیات بخش تمام وجودم را سرشار از معنا کرد، معلمی معنای دقیق کار پیامبرانه و بدون ادعا شماست که چنان کلمات و عبارات را لطیف و دقیق بیان می‌کنید تا ما متذکر اشارات بگردیم به امید آنکه تفکری شکل بگیرد. به هر حال با اینکه شما را از نزدیک بجز چندبار محدود دیگر درک نکرده ام اما هر آنچه از بودن و شدنم در زندگی دارم مدیون شماست و خود را کوچکترین شاگرد شما میدانم، به همین خاطر با تمام وجود از بودنتان تشکر می‌کنم، ان شاالله خدا شما را برای ما نگه دارد.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: خدا را شکر از آن جهت که بر بنده منّت گذارده تا بتوانم قطره‌ای از دریای بیکران الهی که منشأ آن اولیای الهی هستند را به عزیزان برسانم تا إن‌شاءالله خودِ رفقا با اُنس با قرآن و روایات، راه را ادامه دهند. و اینجا است که جای شکر برای هر معلمی به میان می‌آید. موفق باشید.

39741
متن پرسش

سلام و نور و رحمت خدمت استاد: استاد عمر ما از جوانی رو به گذر است و من نگران از هدر رفتن این همه فرصت. چگونه خود حقیقی ام را دریابم و از خود خواهی هایم رها شوم؟ استاد دعا بفرمایید ما هم لایق قدم برداشتن برای امام زمان باشیم. 

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به هر حال آنچه همواره می‌تواند در زندگی ما راهنمای ما باشد، قرآن است و تدبّر در آن. اخیراً رفقا در «سرای هنر و اندیشه» ورود خوبی به سوی سوره «فتح» داشته‌اند. پیشنهاد می‌شود آن جلسات را دنبال بفرمایید. موفق باشیدhttps://eitaa.com/soha_sima/4777

39738

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

بسمه تعالی سلام علیکم: این بهار را از خداوند عید و بهار حقیقی خواستاریم با پیروزی کامل این اسلام عزیز بر دشمنانش که ان شاءالله خداوند این جنگ طولانی را به پیروزی تمام به طلوع خورشید اسلام برای ما اراده فرمایند. خدایا نمیشه! مگه میگذره آدم از دینی که زندگیشه؟ خدایا خودت صاحب زمان ما را ظهور ده. استاد عزیز این عید را پیشاپیش بر اهل انقلاب اسلامی تبریک عرض می‌داریم توجه به این چند بیت شعر از جناب مولوی «پشت جهان دیده‌ای روی جهان را ببین / پشت به خود کن که تا روی نماید جهان / ای قمرِ زیر میغ! خویش ندیدی، دریغ ! / چند چو سایه دوی در پی این دشمنان؟» و می‌دانم خود را آنطور که شایسته است در زندگی حقیقی یافتن، با ظهور آن انسان کامل ممکن است و چاره ای نیست مگر با شکست نهایی ظاهر و باطن دشمنان یعنی آمریکا و اسرائیل، خدایا این هدیه را بر ما ارزانی فرما و بهار را تحقق فرما و این اسلام را پیروز گردان که ما از اسلام جز اسلام زندگی شونده، چیزی نمی‌خواهیم بحق خودت ای خدای یگانه زنده.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: حقیقتاً با این بهاری که رو به سوی ما کرده، در واقع این خداوند است که از پشت دیوارهای زمستان، خود را در آینۀ حیات طبیعت به ظهور آورده و بنده نیز چنین مواجهه‌ای را که می‌توانید با بهار داشته باشید تبریک عرض می‌کنم. تبریک به جهت آن که انسان متوجه شود هر حضوری و ظهوری که از طریق حضرت ربّ العالمین پیش آید، آغوش ربوبیت اوست تا ما حیات خود را در نسبت با حضرت ربّ العالمین تجربه کنیم در آن صورت همیشه هر موقعیتی می‌تواند برای ما بهار باشد. موفق باشید

39631
متن پرسش

سروده‌ای نصراللهی تقدیم به امت حزب الله: «عقل کم جو لحظه‌ی آغاز یک شیدایی است / آبروداری نکن تاوان ما رسوایی است» «راه کشف معرفت یک جاده‌ی دشوار نیست / معرفت نوشیدنِ یک استکانِ چایی است» «وقت خواب ماست وقتی عالَمی را آب برد / داد و بیداد جهان در گوش ما لالایی است» «گفتم از عشقت به صحرا می‌روم فارغ شوم / گفت کمتر کوش چون جادوی ما هرجایی است» «از که می‌پرسی نشان از بی‌نشانی‌های ما؟ / خلق را بگذار چون این گنج در تنهایی است» «نا امیدی را به کوی عشقِ یزدان راه نیست / بوی نان حاکیِّ از نزدیکی نانوایی است» «گاه گاهی در بیابانی رهایت می‌کنم / تا نپنداری سرشتِ هر دلی دریایی است» «هیج لطفی نیست در پیدایی و پیدا شدن / آنچه هم پیدا شده مرآت ناپیدایی است» «راه نصرالله اوج عزّت تاریخ توست / هرچه در این راه دیدی جلوه‌ی زیبایی است» جای آن گمگشته را مابین فرداها مجو/ در تحیّر باش جنسِ عشق پس فردایی است»

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! جنس عشق، «پس فردایی» است و حیرتی که در نسبت به تشییع سید حسن نصرالله بزرگوار پیش آمد هم، به همین جهت بود که اشاره به «پس‌فردایی» داشت و نه «فردایی» که ادامۀ امروز است و قدرت‌نمایی‌های صاحبان بمب‌‌های چند تُنی. در حالی‌که در پس‌فردایِ این تاریخ، این انسانیتِ انسان‌ها است که به ظهور می‌آید. و عرض بنده در این رابطه آن بود که:
 یوم الله تشییع سید حسن نصرالله  متذکر حضوری بود که حضرت روح الله «رضوان الله تعالی علیه» در مقابل انسان این دوران گشود تا انسان‌ها دوستی و مهر حقیقی را در صبحگاهان تاریخی که با مقاومت در حال وقوع است تجربه کنند و این یعنی در درون خود جهانی گشتن بی‌انتها به وسعت انسانیت همه انسان‌ها. موفق باشید

 

39610
متن پرسش

سلام حضرت استاد: آیا مناجات درستی کرده ام؟ خدای من مناجات شعبانیه می‌خوانم و به این فراز ها که می‌رسم یاد آشنایی که انگار خیلی به ما نزدیک است می‌کنم. الهی من تعرف بک غیر مجهول، ای خدای من کسی که به تو معروف شد دیگر مجهول و بی‌نام و نشان نمی‌شود. غیر از این است که ابلهان روزگار با ۸۵ تن بمب می‌خواستند سید حسن نصرالله را محو کنند؛ ولی غافلان نمی‌دانند که تو اراده کرده‌ای او شناخته‌تر شود. و حتی دشمن در مکر الهی بازی کند اینجاست که همه چیز اراده تو می‌شود؛ حتی دشمن! و من لاذ بک غیر مخذول و ای خدای من کسی که به تو پناه ببرد خوار نگردد. امروز حضرت آقا روحی له الفداء فرمودند: «حضرت سید حسن نصرالله در اوج عزت است.» به راستی پناهی بهتر از این هم وجود دارد. و من اقبلت علیه غیر مملوک و هر کسی را تو به او توجه کنی بنده دیگری نمی‌شود و ای خدای من سید حسن را برای خود برگزیدی «اصطفاک لنفسی» و او هم گردن خود را به طوق آمریکا و اسرائیل نینداخت و بنده دیگری نشد. الهی انّ من انتهج بک لمستنیر ای خدای من هر که به تو راه یافت نورانی گردید الان سید عزیز نورانی‌تر از همیشه است نوری که خاموش نخواهد شد. «یریدون لیطفئو نورالله بافواههم والله متم نوره ولو کره الکافرون» و ان من اعتصم بک لمستجیر و قد لذت بک یا الهی و حالا هرکه به تو پناه برد پناه می‌یابد و من به تو پناه می‌برم ای خدای من چون سید عزیز به تو پناه برد و پناه یافت.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همین‌طور است و حقیقتاً ما از طریق امثال آن مناجات شریف، زندگی و مناجات خود را معنا می‌کنیم و چه عطای بزرگی است چنین مناجاتی که ما را در جهان خود به خود می‌آورد تا معلوم شود در کجای تاریخی که در آن هستیم، باید بایستیم تا در جای درستی ایستاده باشیم. خوشا به حال شهداء و شب‌های دارخوئین و دعای کمیل. و خوشا به حال آنانی که در ماه رمضانی که در پیش است با مناجات شریف «ابوحمزۀ ثمالی» معنای خود را و معنای حضور در جهانی که هستند را تجربه می‌کنند. بنده همواره به رفقای عزیز توصیه کرده‌ام اگر هر شب ماه رمضان فرصت اُنس با همۀ مناجات «ابوحمزه» نیست؛ هر شب با قسمتی از آن مأنوس شوید.  موفق باشید              

39582

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام بر استاد عزیز: سوالی دارم که ذهنم را مشغول کرده است. قصد ازدواج دارم، اما به نظر می‌رسد که باید ابتدا تکالیف و مسئولیت‌های قطعی فعلی‌ام را به درستی انجام دهم (و البته نمی‌دانم ازدواج جزو تکالیف زمین مانده است یا نه). به عنوان مثال، من در یک دانشگاه دولتی تحصیل می‌کنم و به دلیل کم‌انگیزگی، به درستی درس هم نمی‌خوانم. آیا قبل از اقدام به ازدواج باید این مسائل را به سامان برسانم و شرایطی مانند قطعی شدن وضعیت شغلی خود را محقق کنم، تا سپس خود را در معرض مسئولیت جدیدی قرار دهم؟ از طرفی، به دلیل طبیعت هیجانی و دقیقه‌نودی که دارم، به طور طبیعی توقع ندارم که نفر اول تحصیلی باشم، چون چنین هدفی را هیچ وقت دنبال نکرده‌ام. بخش زیادی از عدم تمرکز در تحصیل نیز به دلیل آشفتگی ناشی از وضعیت غیرمتاهل بودنم و گه گاه ابتلائات به گناه است. به همین دلیل، سوالی که برایم پیش می‌آید این است که باید اقدام کنم یا صبر؟ ( آیا اقدام به ازدواج موجب بهبود وضعیت تحصیلم (که به عنوان تکلیف قطعی در نظر گرفته‌ام) خواهد شد یا این که به دلیل اضافه شدن مسئولیت‌های جدید، وضعیت از کنترل خارج خواهد شد؟) کشش و میل درونی من به ازدواج هست، اما چون همیشه به دنبال کمال و تمامیت بوده‌ام، از طرفی احساس می‌کنم که ممکن است این اقدام به نوعی تن‌فروشی و باخت باشد، به این دلیل چه هنگام و چطوری اقدام کردن برایم مهم است. مهم است که احساس می‌کنم در حال کم آوردن و تسلیم شدن اقدام کردم یا نه مانند حضرت یوسف در وضعیتی که با تقوای خود شیطان را شکست می‌دهد و ازدواج یا عدم ازدواجش برایش تفاوتی ندارد، بلکه او برای رضای خداوند و خدمت به خانواده و جامعه اقدام به ازدواج می‌کند. در نهایت، به این فکر می‌کنم که شاید بعد از ازدواج، همچون یک پشت کنکوری که بعد از اعلام نتایج متوجه می‌شود مشکل اصلی حل نشده، پس از ازدواج هم تفاوت چندانی در وضعیت من ایجاد نشود. شاید بهتر باشد که به جای تمرکز بر ازدواج، به اصل مسئله که همان تقوا، طهارت و بندگی است، بپردازم. با این تفاسیر مردد هستم که چه کنم؟ (اصل چه باشد، تقدم و تاخری بین رسیدن به آرامش و ازدواج باشد یا اصلا در آشفتگی اقدام به ازدواج حق نفر مقابل را ضایع می‌کند یا خیر؟ و..)

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بستر طبیعی زندگی چنین است که مرد در آن حدّ که بتواند به قول معروف لباس و مسکن و غذای همسر خود را فراهم کند؛ با ازدواج، زندگی بهتر جلو می‌رود و به برکات خاصی می‌رسد. موفق باشید

نمایش چاپی