سلام: میشه در مورد آیه ۳۴ توبه بفرمایید در زمان حال پس انداز طلا برای فرزندان با توجه به شرایط اقتصادی حتی در اندازه ی شان مشکل دارد؟ اگر امکان دارد یکم در مورد این آیه توضیح دهید.
باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! آن نوع جمع آوری طلا که به حکم آیه «يَكْنِزُونَ الذَّهَبَ وَ الْفِضَّةَ وَ لا يُنْفِقُونَها في سَبيلِ اللَّه» اگر باشد که آن نوع زراندوزی مانع انفاق شود و نگران خلأهای اجتماع نباشد؛ معلوم است که عذاب خاصی را برای خود ذخیره کردهاند. و این غیر از پس اندازهای معمولی است که انسانها برای نیازهای عرفی خود انجام میدهند. موفق باشید
سلام استاد طاهرزاده: خوبید شما؟ برای اینکه بخوام جلسات حضوری آقای مهدی وحدتی رو برم تهران هستن؟ جلسه دارند؟ چجوری باید ارتباط بگیرم؟ تهران خیلی قحطیه حاج آقا. تهران خیلی جای مباحث شما خالیه. خیلی
باسمه تعالی: سلام علیکم: آیدی ایشان این است. @vahdatifar می توانید با ایشان تماس بگیرید
سلام علیکم: ضمن آرزوی طاعات و قبولی استاد عزیز سوالی داشتم از محضرتان، دانشجوی مقطع ارشد هستم و علاقمند به امور و فضای تربیتی، مدتی است که کار تربیتی و مجموعه تربیتی رو به لطف و عنایت الهی با دوستان شروع کرده ایم و فهمی که دارم این هست که تکلیف من انجام این کار هست و به نظرم یکی از کارها و پروژه های اصلی زندگی ام هست و زمان زیادی را صرف امور کانون می کنم. هر از گاهی این ترس و دلهره در دلم ایجاد می شود که آینده مالی ام چطور خواهد شد و ذهنم را درگیر و اذیت می کنم. آشنایان و اطرافیان بعضاً هم از سر دلسوزی این مورد را بهم تذکر می دهند که فکر فضای مالی باشم و... از یک طرف هم این تذکر را می دهند که افرادی که مدتی وقت زیادی را صرف امور فرهنگی و تربیتی می کنند بعد از مدتی چپ می کنند و پشیمان از اینکه چرا وقت خود را صرف کار فرهنگی کرده اند که هیچ آورده مالی و اقتصادی برایشان نداشته هست. استاد ممنون میشم راهنمایی بفرمایید و در صورت امکان راهکار عملیاتی بفرمایید.
باسمه تعالی: سلام علیکم: مسلّماً اگر با مبانی اصیلی مانند «معرفت نفس» در فعالیتهای فرهنگی و تربیتی جلو بروید به لطف الهی هر روز کارتان بهتر و بهتر جلو میرود و در عین حال آری! بالاخره باید مسیری جهت امور اقتصادی پیشه کرد و این دو قابل جمع میباشند. موفق باشید
سلام و عرض احترام و تسلیت شهادت امام جانم امام علی (ع). ببخشید مزاحم میشم، من مصباح الهدایه رو گوش دادم یعنی متوجه حقیقت نورانی اهل بیت هستم، میخواستم بدونم غیبت کبری امام زمان دقیقا چیه؟ درباره زمانی که ایشون ظهور کنن قبلا خوندم. میخواستم از خود امام زمان و نحوه ی حضور ایشون در زمان قیامت کبری (نه درباره زمان ظهور) بدونم چه کتابی از خودتون پیشنهاد می فرمایید؟ خیلی ممنون.
باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر میآید با تأمّل بر کتاب «بصیرت و انتظار فرج»، میدان اندیشیدن به موضوعی که میفرمایید را ان شاءالله بگشاید. موفق باشید https://lobolmizan.ir/book/244?mark=%D8%A8%D8%B5%DB%8C%D8%B1%D8%AA
با سلام خدمت استاد عزیزم: در صوت مصباح الهدایة فرمودید که؛ در مرتبه احدیت هیچ کثرتی نیست جز کثرت علمی. مگر همین علم جزء صفات خدا نیست؟ اگر جواب مثبت است، چگونه صفت علم در مرتبه احدی است؟ با تشکر از زحمات استاد عزیزم!
باسمه تعالی: سلام علیکم: منظور، علمِ ذات به ذات است و از این جهت شاید در این حالت نتوان علم را به عنوان یکی از اسماء در نظر گرفت. موفق باشید
سلام علیکم: طاعاتتان قبول. استاد بزرگوار ملاک و معیارهای تفسیر اشاراتی و دریافت های اشاراتی از قرآن کریم چیست؟ سایه با برکتتان مستدام.
باسمه تعالی: سلام علیکم: همینکه انسان به حکم آنکه حضرت صادق «علیهالسلام» فرمودند:« إنّ كتابَ اللّه ِ على أربَعةِ أشياءَ : علَى العِبارَةِ ، و الإشارَةِ ، و اللَّطائفِ ، و الحَقائقِ . فالعِبارَةُ للعَوامِّ ، و الإشارَةُ للخَواصِّ ، و اللَّطائفُ للأولياءِ ، و الحقائقُ للأنبياءِ». کتاب خدا بر چهار مبنا میباشد: عبارت و اشارت و لطایف و حقایق. بنابراین میتوان متوجه بود که قرآن را تنها در معنای ظاهریِ عبارات متوقف نکنیم و علاوه بر ظاهر به نکاتی فکر کنیم که آن آیات مافوقِ ظاهر مدّ نظر میآورند و این همان توجه و ملاکی است که در اشارات قرآنی میتوان مدّ نظر آورد. البته مشروط بر آنکه آن اشارات مبتنی بر معارف توحیدی باشد. موفق باشید
سلام و عرض ادب: با عرض معذرت از اینکه وقتتان را میگیرم، جناب استاد، مسیری که برای شروع المیزان فرموده بودید را رفتهام؛ دو کتاب ده نکته از معرفت نفس و برهان صدیقین و تفسیر سه سوره زمر و عنکبوت و روم و جزوه روش استفاده از المیزان را هم شروع کردهام اما بسیار نگرانم که حتی به ظاهر متون نتوانم برسم چه برسد به اعماق و بواطن آن! مخصوصا در بحثهای فلسفی با اینکه کلیت مفهوم را متوجه میشوم و میتوانم جلو بروم اما به شدت نگرانم که پیشزمینه قبلی نداشتن از فلسفه و آشنا نبودن با اصطلاحات و مفاهیم آن، حرکتم را سطحی کند و از دقائق و اعماق المیزان بینصیب بمانم. از طرف دیگر به اشتغالات درسی و شغلی هم نمیتوانم بیاعتنا باشم چون بهنظر جایگاه و اعتبارش را برای حرکت و اثرگذاری در اجتماع در راستای اهداف انقلاب لازم دارم. از سمت دیگر اگرچه هنوز فرزند ندارم اما دوست دارم پیش از قرار گرفتن در جایگاه سنگین مادری، تا حد نسبتا مطلوبی اصل و اساس و پایه مطالعهام روی المیزان را کامل کرده باشم. با این توصیفات تقاضا دارم کما فی السابق با توصیههای ارزشمندتان مسیرمان را روشن کنید. و اینکه استاد به نظر حضرتعالی آیا لازم هست از سرعت مطالعه المیزان کم کنم و همان عزم را تدریجا برای فلسفه هم بگذارم یا خیر؟ سپاسگزارم.
باسمه تعالی: سلام علیکم: مهم، نگاهِ صدرایی است که با «برهان صدیقین» و «حرکت جوهری» پیش میآید و با مباحث «معاد» وسعت پیدا میکند. از این جهت خوب است برای فهم قرآن در بستر «المیزان» این مسیر مدّ نظر قرار گیرد. البته اگر آمادگی ورود به کتاب «بدایۀ الحکمة» علامه را داشته باشید کار خوبی است. موفق باشید
بسمه تعالی؛ سلامعلیکم: نگاهی به فقه! «إلیه یصعد کلم الطیب و العمل الصالح یرفعه» ما در نگاه به یک زندگی حقیقی باید متوجه این باشیم که عمل از حیث إعتباریاتی است که إتکاء به واقعیت کلام طیب دارد (همچنان که علامه طباطبائی رحمت الله علیه در کتاب شریف رساله الولایه فرمودند)؛ توجهی که هیچ کدام از علوم را برتر از دیگری نمی پندارد بلکه همچون راهیست که گام به گام به سمت ظهور علم توحید در عالم تشریع به پیش می برد. یک عالم دینی هم از حیث علمی غنی است و هم آن علم عقل عملی او را می پروراند و عملش را غنی می کند؛ لذاست که کسانی چون روح الله ها علم عرفان و توحید را با فقه در دنیا ظهور میدهند. علم شریعت که از آن به فقه تعبیر می شود، علمی غنی، جامع، فراگیر و جزء لا ینفکّ از زندگی بشری انسان و اجتماع است؛ منتها باید توجه داشت که از جهت اعتباری بودنش و مبتنی بودنش بر واقعیات، باید برپایه علم توحید که علمی خود بنیاد و حقیقی است، باشد؛ این فقه محدود به لازمة اش که أصول باشد، نیست؛ علم توحید وکلام و فلسفه و تاریخ، بصیرت و سیاست، تهذیب نفس و روشن بینی، زمان شناسی و شناخت مسائل مردم از جمله پیش نیازهای رسیدن به فقه پویاست، از جمله پیش نیازهای رسیدن به عمل کردن بر اساس ارادة الهی در هر عصریست که هر انسانی در آن می زییَد. لذاست امام خامنه ای بایسته هایی برای فقیه مطلوب بیان می کنند که از جمله آنها این است: فقیه اگر بخواهد قوی و درست کار کند بایستی با ذهنیت های رایج دنیا آشنا باشد (که به یکی از مواردی که ذکر کردم یعنی زمانه شناسی، اشاره دارد). حال میخواهم بگویم که فقیه_ به معنای تفقه کنندة مجتهد باید احکام الهی را بر اساس حقایقی که زمانه به ظهور می آورد، بر بنایی قوی از مبانی دینی، صادر کند و مردم را بدان ملتزم! بنده عقیده ام اینست که تمام علوم دینی ما _از هر بابی_ باید راهی بسمت فقه و عمل پیدا بکند؛ همچنان که امام خامنه ای در رابطه با فلسفه اسلامی فرمودند: «مشکل فلسفه اسلامی اینست که در طول زمان امتداد عملی نداشته» بنابر اینکه فقه، علم عملی اسلام است بنده تصورم اینست که ابتدائا باید زمینه خوبی از دیگر علوم اسلامی (به معنای آعم که شهید مطهری که کتاب آشنایی با علوم اسلامی نظرشان اینست که هر علمی که جامعه اسلامی بدان نیاز مند است، علوم اسلامی شمرده می شود- که در کتاب پزشکی را مثال می زنند_) غرض بنده از ارسال این نوشتار راهنمایی در جهت تحصیل در حوزه است که انشاء الله طلب بنده نگاه به حضرت روح الله است و نه کمتر از آن. لذا اسلامی شناسی و اسلامی شدن حقیقی در نگاه بنده است. با توجه به اینکه حوزه علمیه؛ ۱. در باب فقه و اصول جدیت خاصی نشان می دهد (هرچند ضعیف) ۲. در باب دیگر علوم واقعا به صورت فراگیر کار خوبی شکل نداده ۳. و نیز امام خامنه ای درس رسائل و مکاسب را درس اجتهاد می دانند (منتها با محدودیت اقوال و به تعبیری دست در دست شیخ دادن است تا همچون کودکی «تاتی تاتی» ما را بسمت اقیانوس انظار و افهام ببرند) بنظر بنده فی الحال که در سطح یک هستم، با توجه به نظر اساتید راجع به اصول مرحوم مظفر و کتاب شرح لمعه که می فرمایند کتاب های غنی و قوی ای است و اگر خود شخص بخوبی این کتاب ها را مد نظر قرار دهد، دقت نظر و چشمه استنباط بخوبی برایش بجوشش در می آید، بنده نظرم اینست که سطح یک را در زمانی طولانی تر تمام کنم (بقدر معقول) و در این بین، مبانی کلامی، فلسفی، تاریخی، سیاسی، و.... خود را بخوبی استحکام ببخشم تا بعد از ورود در سطح دو، در محضر کتاب های شیخ اعظم بخوبی _بلطف خدا_ چشمه بجوشش در آمده را به رودی ساری و جاری تبدیل کنم و سپس در درس خارج _به اندازه معقول_ دریایی شوم برای حضور در میدان بیکرانه انقلاب اسلامی و نه اینکه همچون افرادی سالیان سال در درس خارج پوچ و بیهوده بمانم و هیچ و اندر هیچ و نه اینکه همچون افرادی در سطح دو در کتب شیخ انصاری بخواهم با ذهن نپخته وارد شوم و براحتی _و مهمتر اینکه، بدون در نظر گرفتن رشد علمی حاضر و زمانه موجود_ اقوال را بپذیرم و یا اینکه خیلی با حالت ضعف نپذیرم اما حرفی نیز برای گفتن نداشته باشم انقلاب به روح الله ها نیاز دارد! امام نیز فرمود: الهی إن کان صغر فی جنب طاعتک عملی فقد کبر فی جنب رجائک أملی! ما بگمان خود تلاش می کنیم، او نیز میخرد. إن شاء الله
باسمه تعالی: سلام علیکم: همینطور است و باید برای حضور در این تاریخ، جهانی که در آن زندگی میکنیم را بشناسیم تا آنگاه که از فقه و بر مبنای فقه سخن میگوییم، علاوه بر آنکه متوجه هستیم مبنای آن سخنان بدون اتصال به نفسالامر نیست؛ نسبتی با عالم و آدم داشته باشد. و این حساسیت بسیار خوب و مهم است و عجیب آن است که بحمدالله نسل جدید، ظرفیت آن را دارد که همه را در کنار هم و با دقت کامل بخواند که نمونۀ آن شهید مطهری و رهبر معظم انقلاب میباشند. موفق باشید
سلام استاد: اگر در آخرت زمان وجود ندارد پس چرا برای قیامت گفته اند ۵۰ هزار سال است، یا در حدیثی از پیامبر که فرمودند بوی بهشت از فاصله ۱۰۰ سالگی به مشام میرسد، و امثال این احادیث که حرف از زمان زده اند.
باسمه تعالی: سلام علیکم: زمان به معنای حرکت زمین به دور خود و به دور خورشید در قیامت معنا ندارد ولی تقدم و تأخر در جای خود محفوظ است. موفق باشید
در جامعه کثیف امروزی نمی توانم زندگی کنم؛ خوب و بد با هم آمیخته شده و واقعا نگه داشتن دین مثل نگه داشتن آتش در دستم هست و هیچ هادی ندارم و از تنهایی دارم نابود میشم و هیچ کاری بعد از کلی جست و جو پیدا نکردم که روحم در آن آرام باشد؛ تکلیف چیست؟ تا کی هی در بزنیم و کسی باز نکنه؟ امیدوارم که توسط خودتون خونده شه. یا علی
باسمه تعالی: سلام علیکم: پیشنهاد میشود در این موارد به مباحث «معرفت نفس» ورود فرمایید که فرمودهاند: «انفع المعارف» است. موفق باشید
سلام استاد وقت بخیر: سوالاتی در رابطه با نظریه زندگی موازی و دنیاهای موازی در ذهن داشتم در جواب سوال اولیه در پاسخ فرمودین نوعی غفلت از مراتب وجود و عوالم متعالی در میان است. در اینجا سوالی داشتم برخی از افراد که به تناسخ معتقد می شوند شواهدی برای این موضوع ارائه می دهند برای نمونه خواب های شخص و یا تجربیات شخص در بیداری نسبت به شخصیتی دیگر در زمانی دیگر با فرض آنکه یک یا حتی چد نفر انسان مدیوم که چشم اون ها باز است تایید کنند که در این تجربه ها پای موجود ظلمانی و غیره در کار نبوده (با همه ریزه کاری های آن اعم از حضور یا کنترل ذهن از راه دور و ...) و یا حتی اشخاص متعدد مدیوم که چشم اونها باز است چنین تجربیاتی را به تعداد زیاد داشته باشند و البته قطعا تناسخ را مردود می دانیم و روایت صریح در این موضوع داریم این تجربیات چگونه قابل توجیه هستند (در اینجا فرض بر صحت و ظلمانی نبودن تجربیات اینچنینی شد و فعلا فرض شد شواهد این افراد مدیوم صرفا در حد همین تجربیات باشد) سوال دیگر: شیاطین قبلا چگونه از آینده خبر می دادند (تنبین استراق سمع از آسمانها به چه صورت است) الان چه محدودیتی دارند که نمی توانند این کار را انجام دهند و برای آنها خطر دارد.
باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. همانطور که متوجه میباشید جناب صدرالمتألهین در نفی تناسخ در ابتدای جلد هشتم «اسفار» نکاتی دارند که میتوانید آن نکات را در کتاب «معرفتِ نفس و حشر» که روی سایت هست، ملاحظه کنید. ولی اینکه شیاطین روحهایی را در اختیار میگیرند و در آنها القائاتی میکنند؛ بحث دیگری است و این موضوع، عرض عریضی دارد. اشاراتی در کتاب «جایگاه جنّ و شیطان و جادوگر» در این مورد شده است. ۲. در مورد سأال دوم، فکر میکنم عرایضی که در بحث سوره «جنّ» شده کمک کند تا در این مورد بیندیشید. در کتاب «جایگاه جن ....» اشاراتی هست. موفق باشید
با سلام و ادب: استاد وقتی زندگی عرفا را مطالعه می کنم خیلی از آخرت خودم می ترسم. با اینکه سعی خود را در انجام صحیح واجبات می کنم ولی باز از این دست خالی، وحشت دارم. آیا می شود گفت که نوع واجبات دینی، طوری تنظیم شده که انسان را آهسته، دائمی و همگانی در جریان رسیدن به خدا نگاه می دارد؛ و این مقدار نه فشار دارد و نه جلوی زندگی و کارهای روزمره را می گیرد. ولی انسان را تبدیل به حضرت عرفان نمی کند. خوش خوشک رفتن است! و تا آخر و عوالم بعد هم همین است؟ دیگر ترس از برزخ و عذاب و این ها در همین دنیا هم مشکلات، در نتیجه کارهای خودمان اتفاق می افتد ولی هلاک نیستیم!!! صوت معاد شما را گوش کرده ام و کتابش را هم خوانده ام. ولی باز هم از عاقبت و عوالم بعد وحشت دارم. دلم می خواهد که از بودن با چنین خالق بی نهایتی لذت ببرم ولی هر لحظه از ترس اعمال و غفلت دل، در رنجم که چه شود.
باسمه تعالی: سلام علیکم: مهم آن است که انسان در نسبت با خدا و ابدیتِ خود، راه بیفتد و در راهی که در این زمانه برایش گشوده شده، خود را حاضر کند که همان درک عمیق معارف توحیدی است در عین توجه به تاریخی که با انقلاب اسلامی گشوده شده. در این صورت هر چه قدر انسان جلو و جلوتر برود، بیشتر احساس میکند عالم او گشوده و در راستای نزدیکی به انسانهای کامل همچون مولایمان علی «علیهالسلام» انسانیتر شده. در این رابطه اخیراً عرایضی تحت عنوان «علی «علیهالسلام» معجزۀ نبوت» شده است. خوب است به آن بحث رجوع شود. موفق باشیدhttps://eitaa.com/matalebevijeh/18472
سلام: با چه عینکی بنگریم که ایرانِ فلجِ اقتصادی امروز را برنده ۱۰ سال آینده ببینیم و چرا باید این را قبول داشته باشیم؟ بنده قلبم میگوید ایران رو به پیشرفت است ولی عقلم میگوید رو پسرفت! چه کنیم از این تضاد؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: در این مورد عرایضی با نظر به آیندهای که در پیش داریم شده است. مسلّماً اساس انقلاب اسلامی که ایران عزیز در این تاریخ حاضر شده است، بر تقواست و اوج مقابلۀ استکبار نیز به جهت همین اساس است و این سنت الهی است که مسلّماً حیلههای دشمن ایران شکست می خورد. مهم صبر و شکیبایی است که باید ما در این مورد داشته باشیم که بحمدالله مردم عزیز ما با همۀ این سختیها به خوبی صبر پیشه کردهاند. به عاقبت انقلاب اسلامی ایران از زبان رهبر حکیم انقلاب توجه فرمایید https://eitaa.com/gharargaheheirat/3137 این پیشبینی حقیقتاً پیش بینیِ حکیمانهای است، ملاحظه کنید چه اندازه با قاطعیت متذکر و متوجۀ آیندۀ درخشان ما هستند. خدا میداند این حقیقیترین سخنی است که این مرد الهی نسبت به آیندۀ ما متوجه شدهاند زیرا سنتهای الهی را میشناسند. https://eitaa.com/matalebevijeh/19290 موفق باشید
سلام: مخلصم. میخوام بپرسم برای شروع من و خواهرم چی پیشنهاد میکنید؟ یکی از شاگرداتون اومده بودن محله ما یه اخوندی بودن. خوشم اومد از این مباحث خواهرم ۲۰ سالشه منم ۲۳ میخوایم دوتامونم کار کنیم تو اینترنت سرچ کردم این سایتتونو پیدا کردم. نمیدونم خودتون جواب میدید یا شاگرداتون. ولی به هرحال - از صفر صفر میخوایم یاد بگیریم از کف کف ما زیاد با سخنرانی مذهبی هم آشنا نیستیم حقیقتش ما یه آدم معمولی بودیم که تازه خوشمون اومده از این بحثها. خانواده مون هم مذهبی نیستند. میخوایم ریز ریز حقیقت رو بشناسیم جوری هم نباشه یه چیز سنگین بیفته جلومون زده بشیم. به قول اون حاج آقایی که اومده بودن اینجا خیلی سبک باشه و راحت البته ایشون یه کانال بهم معرفی کردن اسمش مطالب ویژه بود فکر کنم بنظرم سنگین بود برای ما - خیلی هم سنگین بود - ایشالا اون کانال بمونه بعدا. ظاهرا اون کانال برا ماها نیست. بازم ممنون از این شاگردای خوبتون. یا علی مدد.
باسمه تعالی: سلام علیکم: خود بنده به سؤالات کاربران محترم جواب میدهم. ان شاءالله با کتاب «جوان و انتخاب بزرگ» که آقای استاد وحدتی در صوت خود شرح دادهاند بتوانید کار را شروع کنید. https://eitaa.com/tafakorism/79 و بعد از آن به سیر مطالعاتی سایت رجوع فرمایید. موفق باشید
با سلام خدمت استاد گرامی و آرزوی توفیقات روزافزون برای جنابعالی: در کتاب سلوک ذیل شخصیت امام خمینی در صفحه 219 فرمودید: حضرت موسي (ع) در شرايطي که با غلبهي فرهنگ فرعوني، مورد پذيرش هيچکس نبودند، با بصيرت الهي، متوجه حضور تاريخي وحي الهي بودند، خودشان تک و تنها به مصر آمدند و سراغ دربار فرعون رفتند و به کمک حضرت هارون پيام الهي را تبيين نمودند و بالاخره آن پيام جاي خود را در تاريخ باز کرد و فرعون رفت و حکومتها يکي بعد از ديگري به مديريت پيامبران بني اسرائيل به صحنه آمدند، و چون تاريخ به کمک حضرت هارون (ع) توانست پيام الهي حضرت موسي (ع) را درک کند، سالهاي متمادي نظامي که حضرت موسي شکل دادند عالم را تغذيه کرد. سوال بنده این است که آیا غیر از حکومت حضرت سلیمان پیامبر دیگری هم تشکیل حکومت داده است؟ و اگر بوده آیا ذیل حکومت حضرت سلیمان بوده یا غیر از آن؟ اگر منبعی در این خصوص جهت مطالعه معرفی بفرمایید ممنون میشم.
باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! پیامبر دیگری هم ذیل حضور تاریخی حضرت موسی «علیهالسلام» بودهاند که نقش حکومتداری را مدّ نظر داشتهاند. از جمله همان پیامبری که حضرت طالوت را مأمور مقابله با جالوت کردند و قرآن در آیات ۲۴۶ به بعد سوره بقره متذکر میشود. موفق باشید
سلام علیکم: بنده یک مدتی (نزدیک یک سال) رفق و مدارا را رعایت نکردم و در عبادات زیاده روی کردم. پس از گذشت چند ماه، عطش و رغبت نسبت به عبادات کم و کمتر شد و سرانجام حال معنوی به جایی رسید که دو ماه است نمازهای واجب را هم به سختی می خوانم. راه چاره چیست؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: در انجام عبادات آنچه مهم است درک معنویت است که با حضور در معارف توحیدی پیش میآید. در این رابطه پیشنهاد میشود بحث «ده نکته در معرفت نفس» را که کتاب و صوت آن روی سایت هست، دنبال شود. موفق باشید
سلام استاد: استاد اینکه در آیاتی از قرآن مانند آیات پایانیِ سوره «زمر» اهل تقوا رو وارثان زمین معرفی کرده و در ادامه راجع به بهشت و جایگاه آنها صحبت کرده را من متوجه نمیشوم. اگر بهشت جایگاه اهل تقواست، پس چرا خداوند آنها را وارثان زمین در قیامت خطاب میکند؟ مگر نه اینکه با برپاییِ قیامت زمین و هر آنچه در آن است از بین می رود؟ پس این وراثت به چه معناست؟ آیا دوباره اهل بهشت به زمین بر میگردند؟ یا نه معنای دیگری دارد؟ اصلا وراثت جهانی از بین رفته چه ارزشی دارد که خداوند در قرآن آنرا بیان میفرمایند؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: مفسرین محترم در مورد معنای «ارض» در این آیه، فرمودهاند منظور زمین بهشت است که میراث اهل تقوا میباشد تا در آن زمین هر طور خواستند حاضر شوند. موفق باشید
سلام استاد: نظرتون درباره کار کردن روی مسائل آقای امینی خواه چیست؟ (مثل آن سوی مرگ)
باسمه تعالی: سلام علیکم: با توجه به شخصیت علمی که از ایشان سراغ دارم، فکر میکنم میتوانند در معارف عمیقتری نیز ورود پیدا کنند. موفق باشید
سلام خدمت استاد طاهرزاده: عذرخواهم. وقتی انسان به کمک ادعیه و مناجات هایی که از زبان مبارک و مطهّر معصومین «علیهم السلام» صادر شده است با خدای متعال مناجات می کند، در آن لحظه خداوند به ذاتی که برای خود شکل داده ایم نگاه می کند یا به آن کلمات نورانیِ ادعیهی امامان معصوم که در محضرش عرضه می کنیم؟ یا اساساً نگاه دیگری مطرح است؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: در دعا و مناجات، ابتدا خداوند است که به نور رحمت واسعهاش نظر به عبد میکند و پس از آن این عبد است که اگر خود را مشغول دنیا نکرده باشد متوجه نور حضرت ربّ العالمین میشود. به همین جهت ما حضرت حق را با نور ربوبیتش مدّ نظر میآوریم و او نیز با ربوبیت خود نظر به بندگان دارد. موفق باشید
سلام و ادب استاد عزیز: چند وقتی است ذهنم درگیر مباحثی که شما میفرمائید درباره درک حضور بیکرانه خودمان و پیدا کردن نسبتمان با حق تعالی، خودم معنای زندگی را این شکلی متوجه شدم، اما ذهنم درگیر نزدیکانی است که همچین درکی از وجودشان ندارند و با مطالب غربی ذهن خودشان را پر کرده اند. نمیدانم گاهی چه نسبتی با اینطور افراد گرفت و این افراد در چه نسبتی با حق قرار میگیرند. جدای از محبت داشتن به ایشان اما تفکراتشان در چه سازو کاری قرار میگیرد؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: مهم سبکی است که باید با رفتار و گفتار خود متذکر آن سبک و آن راه شد تا وقتی متوجه شدند بر آنچه هستند ثمری حاصل نمیشود، نسبت به راهی که باید در آن حاضر شوند؛ بیگانه نباشند. اینجا است که باید با احترام به آنها عملاً نشان داد راه دیگری هست. موفق باشید
به نام خدا سلام علیکم جناب استاد: میخوام در محضر شما به خدا عرض کنم که خدایا شما شاهدی که اگر اولیاء ت به من توصیه نمیکردند خانه نشینی بهتر است اکنون در به در سرتاسر کره زمین به دنبال آدم ها به هرنام و نشانی بودم، چرا که از در عشق تو دریافتم «همه روز روزه بودن، همه شب نماز کردن / همه ساله حج نمودن، سفر حجاز کردن / ز مدینه تا به کعبه، سر و پا برهنه رفتن / دو لب از برای لبیّک، به وظیفه باز کردن / به مساجد و معابد، همه اعتکاف جستن / ز ملاهی و مناهی، همه احتراز کردن / شب جمعه ها نخفتن، به خدای راز گفتن / ز وجود بی نیازش، طلب نیاز کردن / بخدا که هیچ کس را، ثمر آنقدر نباشد / که به روی نا امیدی، در بسته باز کردن». خدایا باز اگر فرصتی دهی در به در مخلوقات شوم به خودت قسم میشوم به هر اندازه که بتوانم. با اینحال از بندگان خودت راضی همین سرورانم که مرا امر و نهی هایی که پر از فداکاری شد، کرده اند با اینکه ارزشی نداشتم و چیزی در برابر آنها نبودم ولی بر من ولایت داشتند و من به احترام بزرگی آنان نزد تو آنها را همواره تسلیم بودم. خدایا ما را به خودت بپذیر.
باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! وقتی انسان به خود آمد که دست او خالی و خالی است، تازه متوجه میشود یک راه در مقابل او گشوده میشود و آن راهی است که خداوند مقابل انسان میگشاید تا در وظیفۀ خود نسبت به خلق خدا به میان آید. موفق باشید
بسمه تعالی؛ الحمدلله حساسیت های دورنی آشکار گشته و متوجه این شده ام که نسبت به فقر، به تاریکی ترس دارم. وقت سحر ترس دارم از در و دیوار. وقت رانندگی ترس دارم از ایجاد خسارت و عدم توانایی پرداخت. وقت جدایی از دوستان ترس دارم از ایجاد مشکل و عجز خودم در رفع آن. گویی بیشتر برای دوری از ترس جانی و مالی کسانی را دوست خود اتخاذ میخوهم بکنم. خلاصه این ترس در خطورات ذهنی ام وسوسه میشود، و حال بیش از آنکه ترس مرا بیازارد، تنفر از این ترسیدن ها مرا میازارد. طلب از چه داشته باشم تا که رسته شوم؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: به سخن مولایمان فکر کنیم که در توصیه به فرزندشان میفرمایند: «خذ الغمرات للحق حیث کان» در مواجهه با مشکلات از گردابهای پیشآمده دوری مکن و خود را در دل آن مشکلات بینداز. بنابراین در دل همین ترسها باید خود را بیابیم تا معلوم شود بزرگتر از آن هستیم که بخواهیم از این موارد بترسیم. موفق باشید
سلام و عرض ادب خدمت استاد عزیز: هر سال در چنین روزهایی که نام معلم به مناسبت شهادت استاد مطهری بر سر زبان ها می افتد و بازار تبریک گفتن ها گرم میشود، هر چقدر به حقیقت معلم و معلمی و نسبت آن با زندگی خودم فکر میکنم بجز لحظاتی را که پای کتاب ها و صوت جلسات حضرتعالی نشسته ام چیز دیگری یادم نمی آید. ما زمینی خشک و بی آب و علف بودیم که سخنان لطیف شما همچون آبی حیات بخش تمام وجودم را سرشار از معنا کرد، معلمی معنای دقیق کار پیامبرانه و بدون ادعا شماست که چنان کلمات و عبارات را لطیف و دقیق بیان میکنید تا ما متذکر اشارات بگردیم به امید آنکه تفکری شکل بگیرد. به هر حال با اینکه شما را از نزدیک بجز چندبار محدود دیگر درک نکرده ام اما هر آنچه از بودن و شدنم در زندگی دارم مدیون شماست و خود را کوچکترین شاگرد شما میدانم، به همین خاطر با تمام وجود از بودنتان تشکر میکنم، ان شاالله خدا شما را برای ما نگه دارد.
باسمه تعالی: سلام علیکم: خدا را شکر از آن جهت که بر بنده منّت گذارده تا بتوانم قطرهای از دریای بیکران الهی که منشأ آن اولیای الهی هستند را به عزیزان برسانم تا إنشاءالله خودِ رفقا با اُنس با قرآن و روایات، راه را ادامه دهند. و اینجا است که جای شکر برای هر معلمی به میان میآید. موفق باشید.
سلام بر استاد عزیز: بنده حدود ۱۰ ساله شما رو میشناسم و خیلی از کتاب هاتونو خوندم، ولی کلا مدل من با شما عزیزان فرق داره یعنی اگر مثلا بیام تو یه جلسه تون شرکت کنم شاید قرطی محسوب بشم من پسرم ولی ازظاهرم مشخصه همیشه سعی کردم خدا رو مد نظر قرار بدهم خیلی جا هم بر خلافش عمل کردم (مثلا نمازم قضا شده) ولی باور کنید دلم خدا رو میخاد، شما رو هم با وجود اختلافات سیاسی دوستون دارم اما خب مدلم فرق داره المیزان میخونم تأویلات عبدالرزاق میخونم، با اینکه به تیپم نمیاد هیچ گاه سمت خلاف و عرق و زنا و اینا نرفتم. اما هیچ یک از اطرافیانم باورشون نمیشه من در این حد این باورها رو دنبال میکنم. من با وجود اینکه اختلافاتی با رهبری دارم ولی هیچ گاه اجازه نمیدم کسی به ایشون بی احترامی کنه، و حتی بارها تویه اینستا نوشتم که من یک تار موی ایشون رو به صد ها رضا شاه کثیف نمیدم، حتی مقایسه اش هم غلطه ولی همش میترسم از خدا دور بشم، شاید عقلم غربی باشه ولی باور کنید قلبم با مومنین هستش، شاید گناه داشته باشم ولی بعدش دلم میخاد ترکش کنم من انقدر به علامه طباطبایی و آیت الله بها الدینی علاقه مندم که خواب دیدم توی حرم امام رضا اول آیت الله بهاالدینی شعر خوندن و بعدش به جماعت نماز رو با علامه خوندیم من نه بتمن دوس دارم نه سوپر من، قهرمانان زندگی من علمایی مثل آیت الله علامه جوادی ان تو رو خدا توی جلساتتون بگید اگه یکم یه نفر تفکرش توی سیاست یا زندگی اجتماعی فرق داشت سریع اَنگ نبندن که اینم غربیه و فلان. خلاصه کلام ما جماعتی و ملتی هستیم گرچه معترضیم اما هنوز معتقدیم آیا شما ما را از خودتان میدانید یا ما مقابلتان هستیم؟ ببخشید پراکنده سخن گفتم و وقتتون رو گرفتم.
باسمه تعالی: سلام علیکم: بحمدالله مسیر انقلاب طوری جلو رفته که از آن روحیۀ اولیه که به راحتی هرکس مثل ما فکر نمیکرد را مقابل خود میدیدیم، تا حدّ زیادی عبور کردهایم و از این جهت نظر به انسانیت انسانها به میان آمده تا آنجایی که نهتنها مقابلۀ شیعه و سنی بیرنگ و بیرنگتر شده، حتی رهبر معظم انقلاب جوانان دانشگاههای آمریکا را که به گفتۀ خودشان از نظر فقهی با ما متفاوتند؛ به عنوان کسانی که در جای درست تاریخ ایستادهاند میفهمند و تأیید میکنند. آنچه مهم است توجه به این نکته است که بدانیم ما با انقلاب اسلامی میتوانیم وارد تاریخی شویم که انسانها در عین جهانیبودن، هویت قدسی داشته باشند، امری که جریانهای لیبرال و متحجّر هر دو نسبت به آن در غفلتاند. موفق باشید
با سلام خدمت استاد بزرگوارم: در رابطه با سوال ۳۹۷۱۱ به نظر می آید جواب دقیقی نداده ام. به نظر شما آیا باید، احد در مرتبه احدیت را به عنوان ذات در نظر بگیرم یا اسم جامع الله در مرتبه واحدیت را؟ با تشکر از استاد گرامیم!
باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! در این رابطه میتوان حضرت احدیت را به عنوان ذات در نظر گرفت. که اسماء در آن مقام مستغرق می باشند به احدیت ذات. موفق باشید