بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان
آرشیو پرسش و پاسخ ها
تعداد نمایش
شماره پرسش:
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
40044
متن پرسش

سلام استاد: کم لطفی است که نگویم دلم برای خدای سید ابراهیم تنگ شده. جز اشک ریختن مگر کار دیگری هم می شود کرد، ان‌شاءالله خود سید الشهدا جواب کاری رو که کردم بدهد. از بچگی عاشقش بودم حال رفتم کربلا و به او در زیر گنبدش گفتم چرا عاشقی یادم نمیدهی. خاک بر سرم. همه چیز را از خودم گرفتم، آری قصه ی عجیبی است این که اگر همین حال هم دستم به حرم می‌رسید راحت می‌توانستم بگویم که ای امام حسین در آن دور دست ها کسانی که دم از تو می‌زنند بهشان که می‌گویم فضا جوریست که هیئتت برایم مثل این است که از سر بیکاری آمده ام. اما حقیقت سوزناک است و آن هم این است که مگر غیر از حسین هم کس دیگری هست، اگر این سوال از من گذشت، مانند این است که تیر خلاص خود را با بی اعتنایی از کنارش گذشته ام. خب من نمی دانم چرا هرچی به دوستان میگم این مدرسه کوفتی مثل شمع داره منو آب میکنه، میگن که خب برای معلمت نامه بنویس و پیش خودت نگه دار. بابا تموم شد دلم می‌خواست از الکترونیک نه در حد زیاد بلکه در حد متوسط در دستانم موجود باشد یعنی اگر بخواهم ایده ای را از بُعد الکترونیکی اش نگاه کنم، دسترسی داشته باشم به کارهای لازم برای انجام کار. یک سری حرف ها رو نمیشه اینجا زد که چه اتفاق هایی افتاده. بعضی ها هم می‌گویند که تو اگر می‌خواستی چیزی را بسازی می‌رفتی و در فلان سایت یاد می‌گرفتی، خب من خاک بر سر الان اینجا چه کنم، سایت فقط می‌تواند مطلبی را ارائه کند و من نمی‌دانم باید از کجا شروع کنم و برای خودم از الکترونیک پایه گذاری کنم. حضرت آقا در سخنان اخیرشان گفتند: «موضوع دوّمی که برای دستگاه کارگری لازم است و من یادداشت کرده‌ام، مسئله‌ی «مهارت‌افزایی» است. یکی از کارهایی که ما باید انجام بدهیم، این است که تلاش کنیم کارگر ما، کارگری ماهر بشود. اگر چنانچه کارگر، در کار ماهر بشود، کار بهتر، مرغوب‌تر، برجسته‌تر تولید خواهد شد، به دست خواهد آمد که طبعاً، به نفع سازنده است، به نفع کارگر است، به نفع جامعه است؛ به نفع همه است. این یکی از [مسائل] مهم است.حالا ما برای مسئله‌ی مهارت‌آموزی، دستگاه هم داریم. حالا الان در [بین] راه وزیر محترم هم به من گفتند، بنده هم اطّلاع دارم؛ آموزشگاه‌های فنّی و حرفه‌ای، یک زمینه‌ی بسیار خوبی است. کسانی هستند از جوانهای ما، بلکه نوجوان‌های ما که مسیر تحصیلات دانشگاهی را بر این مسیر حرفه‌آموزی و فن‌آموزی ترجیح نمی‌دهند و در اینجا کار می‌کنند. اینها بهترین کارگرانند؛ بهترین کسانی هستند که می‌توانند به کشور خدمت کنند، به خودشان خدمت کنند، سطح زندگی خودشان را بالا ببرند، سطح زندگی مردم را هم بالا ببرند. ما این امکان را داریم. البتّه در کنار آموزشگاه‌های فنّی و حرفه‌ای ــ که مهم است و بنده بارها تأکید کرده‌ام ــ خود شرکتهای بزرگ هم می‌توانند در حاشیه‌ی کار خودشان، یک دستگاه‌هایی برای افزایش مهارت ایجاد کنند؛ این هم می‌شود. [این] از کارهایی است که باید انجام بگیرد؛ شرکتهای بزرگ می‌توانند این کار را انجام بدهند. دوره بگذارند؛ دوره‌های موقّت بگذارند، مهارتهای لازم را به کارگران بدهند تا بتوانند کار را بهتر و با مهارت بیشتری انجام بدهند.» بعد اگر زیاد هم حرف زدیم می‌گویند نقد که می‌کنی جوابش را هم باید بدانی در حالی که گور بابای نقد، چرا سپاه سپاه اول انقلاب نیست، چرا مجلس مجلس اول انقلاب نیست، این ها بحث دارد و باید گفت و گو کرد که متاسفانه کسانی از دوستان شما استاد عزیزم با آنها مطرح می‌کنم و می‌گویند نقد که می‌کنی جوابش را هم باید بدانی و خودمان هم اگر جای مسئولین برویم همین هستیم در حالی که بنده از باب دیگری وارد شدم و غُر نزدم، از بابی که در آن امیر کبیر گم شده است. آخر من نفهمیدم در رابطه با این مدرسه، با چه کسی طرفم. اگر این طور است Call of Duty بازی کردن برایم بیشتر جذبه دارد تا این که بخواهم اصلا فکر کنم به این که چرا مدرسه بدرد نخور است و این قدر دارد وقتم را می‌گیرد. برای همین است که گفتم سخت است برایم از دست دادن بی قرای کردن برای امام حسین برای همین است که می‌گویم خاک برسرم که رفتم و به او گفتم چرا عاشقی کردن را یادم نمی‌دهی، خلاصه که دلم اشک ریختن برایش را می‌خواهد، دلم تنگ شده است برای روز های رئیسی که راحت در اختیار خدا و امام حسین بودم. خدا حافظ تان

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام  علیکم: از خدای شهید ابراهیم رئیسی گفتید. آری! این خدای ابراهیم رئیسی می باشد که تا این اندازه در قلبها و در آینده، آری! در آینده این تاریخ حاضر است تا به جهانی دیگر که جهان سیطره نظم استکباری نیست، بیندیشیم و آن حضوری است به نام حضور در «جهان بین دو جهان». و این جا است که مائیم و استعدادی جامع که معرفت و معنویت و سیاست و علوم دیجیتال را یکجا در خود جمع می کند و ماورای تاریخی که سیاست اش غیر دیانت است، و معرفتش غیر تفکر فنی؛ حاضر می شویم. و این همان خدای شهید رئیسی می باشد. همان خدایی که ملاحظه کردید همگان از طریق شهید رئیسی او را در خود یافتند. موفق باشید      

40002
متن پرسش

با سلام و عرض تبریک به مناسبت گرامیداشت روز معلم خدمت استاد گرامی: در دورانی که ذهن بشر درگیر پیشرفت علم و مسابقه تکنولوژی و هوش مصنوعی و شاخص های پیشرفت اقتصادی شده گاهی انسان از چیزهایی در تاریخ خود غافل می شود که اگر همه این پیشرفت ها محقق می‌شدند ولی آن چیزها نبود زندگی دیگر ارزش زندگی کردن نداشت. بیایید تصور کنیم در تاریخی زندگی می‌کردیم که جهان بینی مادی جدا شده از وحی در کل جهان غالب شده بود و اصالت قدرت به یک حقیقت مسلم پذیرفته شده برای کل بشریت تبدیل شده بود. در چنین جهانی ‌کشورمان در همه شاخص های پیشرفت و توسعه در صدر جهان قرار گرفته بود و مردمش در اوج رفاه مادی به سر می‌برد. ولی در این تاریخ نه حرف از جبهه حقی بود و نه تقابلی بین جبهه استکبار و حق وجود داشت. دیگر نه ظلم به معنای ظلم بود و نه مظلوم به معنای مظلوم. دیگر نه حق معنایی داشت و نه استکبار امری ناپسند بشمار می‌رفت. فقط و فقط اصالت قدرت حاکم بود و جنگ قدرت برای غلبه این نژاد بر آن نژاد و این قوم بر آن قوم آنهم بوسیله پیشرفته ترین ابزارهای تکنولوژی. و گم شدن خود متعالی مان در چنین روزمرگی هایی. آیا چنین جهانی ظلمات مطلق نبود؟ آیا با وجود همه دردها و رنج ها و مشکلات در این روزگار نباید شکرگذار این نعمت بزرگ الهی باشیم که اگر ظلم و جور و استکبار بشریت را احاطه کرده و به تنگ آورده است ولی هنوز در تاریخی زندگی می‌کنیم که زبان و دهانی هست که ندای حق زمانه ما باشد و از حق و احقاق حق مظلوم بگوید، زبانی که ظالمان و مستکبران زمانه را رسوا کند و از حکومت حکم خدا بگوید‌. زبان و دهانی که چشمان مستضعفان جهان به او باشد و به او به عنوان مظهر اراده الهی در این دوران بنگرد. ملتی چون ملت یمن که دفاع از کودک معصوم و مظلوم فلسطینی را رسالت الهی خود بداند تا آنجا که در راه این جهاد از جان و مال و فرزند خود بگذرد. آیا در این دوران تاریک قادر به دیدن این زیبایی ها هستیم؟ زیبایی هایی از نوع «ما رأیت الا جمیلا»!!! التماس دعا

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: از اظهار لطف جنابعالی بسیار متشکر هستم. راستی! اگر انسان نسبت به ابزارهایی که به جای انسان‌ها نشسته‌اند خودآگاهی نیابد، آیا جز این است که هر روز بیشتر و بیشتر تبدیل به کالا می‌شوند؟ و این‌جا است که هرکس باید به بودن خود در جهان با توجه به حضور بیکرانه‌ای که اکنون در آن حاضر است، بیندیشد وگرنه همگان ابزارهایی خواهند شد در دست تکنیک به همان معنایی که جناب آقای دکتر داوری اردکانی متذکر می‌شوند که این تکنیک است که بر علم سیطره دارد و نه آن‌که علم، تکنیک را در اختیار گرفته باشد. و در نظر بگیرید اگر آن نوع خودآگاهی که انسان باید نسبت به خود و به تکنیک داشته باشد، در میان نیاید آری! آینده همانی است که بعضاً پیش بینی می‌ شود. ولی گویا با حضور انقلاب اسلامی و تذکری که انقلاب نسبت به انسان و سنت‌های جاری در هستی متذکر می‌شود، ما به آیندۀ دیگری می‌اندیشیم. موفق باشید  

39832
متن پرسش

سلام استاد: وقتتون بخیر. در رابطه با کتاب سوره جاثیه سوال داشتم که در آن می‌فرمایید اصلا ایمان به الله همان دیدن الله در آیات و آینه های آن است در عالم که هر لحظه نو می‌شود و برایمان پیش می آید. من اینجا این آینه ها یا آیات رو خوب متوجه نمیشم که یعنی هر اتفاقی که برایم می‌افتد و یا آفریده ای که می‌بینم و هرچیزی را باید الله را در او ببینم؟ به چه شکل؟ منظور همان دیدن جمال و جلال الهی است؟ که حتی اتفاقات ناگوار را هم جلال الهی ببینم؟ می‌شود این مطلب را باز کنین که چگونه الله را در همه ی عالم ببینیم؟

متن پاسخ

 باسمه تعالی: سلام علیکم: نمونه‌‌اش این‌که می‌یابید خرمشهر را خدا آزاد کرد و یا متوجه می‌شوید در دل جنایات باند صهیونیسم در غزّه، خداوند بنا دارد وجدان عمومی را متوجه ریشه‌های نژادپرستی فرهنگ غرب بنماید اعم از آمریکا و اروپا تا آیندۀ بشر از ظلماتی که در نژادپرستیِ غربی نهفته است مبرّا باشد. نمونۀ بیداری وجدان‌های مردمی را در اشعار آن بانوی بزرگ ملاحظه می‌کنید که چگونه با روح مادرانۀ خود متوجه سنت‌های الهی و افق‌های دور است. https://eitaa.com/matalebevijeh/19103 موفق باشید

39779

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام و عرض ادب و احترام: آیا ابن عربی در فتوحات مکیه یا فصوص، بر علیه شیعه و امیرالمومنین علی علیه السلام مطالب نوشتند؟ آیا ایشان ضد شیعه بوده؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: این‌طور نیست. مرحوم آیت الله فاطمی‌نیا در این مورد تحقیقات خوبی داشته‌اند مبنی بر این‌که اگر در فتوحات، جملاتی به چشم می‌خورد حاکی از طعنه به شیعه، مربوط به فتوحاتی است که بعد از حیات ابن عربی برای مقابله با شیعه چاپ شده که بحث آن مفصل است. کتاب «جدال با مدعی» از استاد حسین غفاری نکات بسیار خوبی در این مورد مطرح کرده است. موفق باشید

39608
متن پرسش

سلام علیکم: الهی تا آخر عمر بفدای مردم لبنان و فلسطین شوم که گردن همه ما حق بزرگی دارند. در شأن یک موحد در جای جای دنیا الالخصوص ایرانیان نیست که سپاسگزار مقاومت و فداکاری بینظیر آن مردم پاک نباشیم. همانها که راه عبودیت خدا را به چه زیبایی پاس داشتند و جانهایشان امروز حامل حق و حقیقت است، آری اگر آنها با حضرت سید حسن نصرالله روحی فداه دارند می‌گویند نحن الحق براستی که چون منصور حلاج بصدق سخن می‌گویند. جوانان عزیز که رهبر معظم انقلاب اسلامی عاشقانه شما را دوست دارد و شک نکنیم هیچ کس در این دنیا اندازه ایشان بعد از معصومین و با معصومین صلوات الله علیهم اجمعین کسی نیست که به سعادت و رشد ابدی جان‌های ما این اندازه بینظیر علاقه داشته باشد، ببینید مردم بزرگ لبنان و فلسطین با فهمیدن محبت حضرت امام خامنه ای به چه رشدی رسیدند که می‌بینیم مردم ایران هزار سال از لحاظ رشد از مردم مقاوم لبنان عقبند! دقیقاً در همین زمان که بنده و شما به کم ترین بودن قانع شدیم، دلم برای خودمان می‌سوزد. آن سید عزیزی که جانم فدایش باد چنان هست که گویا هرگز مردنی نیست و در همه تاریخ آخرالزمان حاضر است، اگر او یار امام عصر عجل الله تعالی فرج نیست پس چه کسی چنین ادعایی می‌تواند داشته باشد. جهان تحول بزرگی را با مقاومت لبنان ایجاد کرد که همه ما به این تحول نیاز مبرم داشتیم. تحقیقا می‌بینم که به هر انسانی از سید نصرالله سخنی بگویی از او بفکر فرو می‌رود. نه اینطور نیست که بعضی فکر کنند حرکات دینی حزب الله لبنان نیاز به ما دارد! ما نیاز به آنها داریم، آنها زبان گویا و جلوات رفیع و قامتان محکمی دارند که هرگز ضعیف و ناکافی نیست. مردم ایران بدانند همه آنچه از مدرنیته می‌خواستند از سر زرنگی! دیگر پشیزی نمی ارزد. خوشا بحال جوانان لبنان که سلام رهبری را با این‌همه عشق دریافت کردند که از پاسداشت محبت ایشان است. بر بنده واجب شد تا این مسئله را بازخوانی کنم زیرا می‌دانم حق سید حسن و مردمشان توسط ما ادا نشده و فکر نمی‌کنم بتوانیم ادا کنیم مگر که به آنها با تواضع و ادراکی بدون ادعا نگاه کنیم که ان شاءالله خدا قسمتمان کنند بلطف و رحمت و محبت پروردگاریشان. جوانان ما که آنقدر برای رهبری مهمند، این راه نجات ابدی ماست، عاشقانه ای بنام مقاومت لبنان که هرکجایش را بنگری زیبایی پس از زیبایی است. اکنون ماییم و توهم ادامه مدرنیته که تولستوی در باره اش گفت: اگر بدنبال معنا در زندگی بگردید همیشه در نهایت با همان چیز مواجه می‌شوید که از آن فرار می‌کنید: پوچی.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همین‌طور که می‌فرمایید حقیقتاً راه نصرالله آغاز شده و از این جهت سید حسن نصرالله رفتنی نیست، مهم نسبتی است که ما باید در خود در این تاریخ با آن مرد پیدا کنیم که این امر مهمی است. عرایضی در شرح غزلی از جناب حافظ تحت عنوان «معجزۀ دفاع نرم در تشییع شهید سید حسن نصرالله» در پیش است. امید است متذکر این امر باشد که چرا گفته می‌شود راه نصرالله به عنوان مکتب فکری مقاومت، آغاز شده. موفق باشید      

39471

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام استاد وقت بخیر: امام صادق (ع) فرمود: وقتی شما حج خودتان را به عده ای هدیه می کنید، ثواب آن هم به تک تک آنها می رسد و هم به خود شما می رسد. منبع: فایل متنی برنامه سمت خدا (حجت الاسلام عالی) 27/6/90 https://article.tebyan.net/UserArticle/AmpShow/652778 ببخشید این متن گفتگوی استاد عالی در برنامه ی سمت خداست. متن را خواندم و بنده استاد عالی رو هم قبول دارم که ایشون عالم بزرگواری هستند. ولی سوالی که برام پیش اومده اینه که مگه اصلا ما لیاقت داریم که برای امامان و به نیابتشان حج به جا بیاریم. یا صلوات و ختم قرآنی هدیه کنیم؟ آخه وجود امام پاک و معصوم است. چطور حج و صلوات های ما به نیابت از امام مورد قبول میشه. معرفتی که آنها داشتند که ما نداریم! وقتی میخای کاری برای کسی انجام بدی و نائب می‌گیری، مگه نباید هم درجه ی اون شخص باشی. آخه امام کجا و اعمال ما کجا؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: علی القاعده باید منظور آن باشد که ذیل شخصیت آن عزیزان، آن اعمال شرعی که انجام می‌دهیم در وسعتی بیشتر با توجه به شخصیت آن انسان‌های بزرگ در میان آید. موفق باشید

40392

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

با سلام حضور استاد محترم: با توجه به اینکه می فرمایید بچه جزء مقدرات است و عالم ذر و انتخاب والدین توسط کودک. آیا دعا، گناه، صواب، حتی ازدواج نکردن یا ازدواج کردن ولی تصمیمی بر بچه نداشتن در رسیدن و نرسیدن به این رزق اثر دارد یا نه؟ آیا ممکن است اگر کسی بچه دار نمی شود به دلیل اعمالش گره در این امر ایجاد کرده باشد. یا ممکن است کسی که تصمیم ندارد فرزند دیگری بیاورد نقشی در آمدن و نیامدن انسانی روی این زمین داشته باشد؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: می‌فرماید: «وَإِذْ أَخَذَ رَبُّكَ مِنْ بَنِي آدَمَ مِنْ ظُهُورِهِمْ ذُرِّيَّتَهُمْ» آن‌گاه که فرزندان بنی آدم را در آن شرایط خاص که نظر به ربوبیت پروردگارشان بود، از پشت پدرشان به هر معنایی که باشد، خارج کردیم و آنان مطابق صحنه‌ای که مقابل خود یافتند، همه اقرار به ربوبیت پروردگار کردند. و این می‌تواند حکایت از آن داشته باشد که آن فرزندان امکان تولد توسط پدرانشان را بالقوه دارا هستند. حال آیا در دنیا شرایط تولد آن‌ها فراهم می‌شود یا نه؟ این‌جا است که باید متوجۀ وظیفۀ پدر و مادرها بود که با ایجاد شرایط در حکم پدر و مادرشدنِ آن فرزندان، خود را وسعت دهند. موفق باشید 

40358

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

با نام خدا. سلام: از زمان جنگ ۱۲ روزه اسرائیل با شدت بیشتری مردم غزه را کشته و یک روز هم رها نکرده. به یاد دارم شب‌هایی که مردم غزه از موشک های ما لبانشان خندان می‌شد فرداش اسرائیل تاوان لبخند آنها را با بمباران بیشتر می‌گرفت تا اشک بجای لبخند جایگزین شود. در همین چند روز شدت تحریم غذا آنقدر زیاد شده که یک خبرنگار نوشت از گرسنگی نمی‌توانم از جایم بلند شوم خبر بگیرم یا پیرمردی را دیدم که برای خانواده اش در صف طولانی غذا وقتی به دیگ رسید که فقط یه بشقاب برنج موجود بود همه مردم گفتند این یک ظرف را به ایشان بدهند همین که طرفش را پر کردند از شدت گرسنگی همانجا فوت کرد. مردم اسرائیل خودجوش می‌روند جلوی کامیون های کمک های ارسالی غزه و می‌خوابند تا غذاها به غزه نرسد یا هر روز جمع می‌شوند و ریختن بمب بر روی مردم غزه را می‌بینند و شادی می‌کنند. دلم خون است دیگر حتی کمک های نقدی مردم هم کفایت نمی‌کند هرچند با امید کمک می‌کنم. ایران بزرگ بعد از چندصد سال خفتگی باید نام بلند آزادگی و جوانمردی خود را در تاریخ امروز دوباره بسازد و این ملزم انجام این کار است تا ایران دوباره زنده شود وگرنه یدک کش گذشته هاست. در تمام دنیا فقط ما هستیم که توانست مقابل اسرائیل بایستد این نشان می‌دهد ایران فرصتی دارد تا«ایران بزرگ امروز بشود». دلم برای غزه خون است واقعاً دیگر توانش را ندارم. https://biaupload.com/do.php?filename=org-1352597284521.mp4

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: حقیقتاً جامعه در تجاوز ۱۲ روزۀ رژیم اسرائیل به خوبی متوجه شد که آرمان‌گرایی انقلاب اسلامی، واقعی‌ترین و کارآمدترین راهبردِ حفظ و صیانت از ایران است، از آن جهت که منطق حاکم بر جهان امروز، منطق زور و قدرت است، نه ایده‌های فانتزی و ذهنی روشنفکران که امیدوار به جریان حاکم در غرب است. این گفتمان دینی اسلام ناب است که قدرت دفاع از ایران را دارد و در همین رابطه رهبر معظم انقلاب در اوج حملات اسرائیل فرمودند: «ملت ایران در مقابل تحمیل، تسلیم هیچ‌کس نمی‌شود»، و ملاحظه کردید که دشمنان مجبور شدند عقب‌نشینی کنند و این یعنی کربلا و این یعنی حضور در آینده‌ای که ایران اسلامی مدّ نظر انسان‌ها قرار می‌گیرد. ایرانی که توانسته بین تکنیک و معنویت جمع کند و در عین دفاع از مردم مظلوم فلسطین، از داشتن موشک‌های آنچنانی کوتاهی نمی‌کند. و همان‌طور که فرمودید فرصتی پیش آمده است تا ایران، رسالت تاریخی خود را به لطف الهی به میان آورد. موفق باشید

40301

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

با سلام: در محل کار به طور نسبی از شغل خود رضایت ندارم، همت کافی برای اینکه نتایج لازم از مجموعه کار تیمی حاصل شود را در خودم نمی بینم. گاهی فکر می کنم به من چه ارتباطی دارد، من سعی کنم کار خودم را در حد معمول و نه بیشتر انجام دهم، چه بسا اشکالاتی که در سیستم وجود دارد را دلیل یا شاید بهانه ای کنم که سلب مسولیت کنم. از طرفی دوست ندارم ذهن م درگیر و مشغولیت اضافه ای نسبت به شغلم داشته باشم که تقریبا از ساعت ۷ تا ۶ بعد ازظهر بیشتر عمر ما را اشغال کرده ولی این شرایط برعکس مشغولیت ذهنی زیادی برای من ایجاد کرده و انگیزه زیادی در کار ندارم و از کیفیت کار خودم راضی نیستم و احساس دین می کنم. لطفاً راهنمایی کنید که چطور از این شرایط می توان خارج شد. با این شرایط هم نسبت به پاکی مالم شک دارم و بنابراین نسبت به دین داری خودم مأیوس هستم.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در همان سال‌های اوایل انقلاب بود که این حالات در بسیاری از کارمندان متعهد پیش آمد که نکند نسبت به وظیفه‌ای که داریم فضای اداره و نظام اداری ما را محدود به خدمتگذاری کند. و حضرت امام «رضوان‌الله‌تعالی‌علیه» فرمودند هرکس هرجا هست با اخلاق حسنه آنچه به عهده دارد انجام دهد، خود به خود خداوند آن کار را با برکت می کند. موفق باشید

40171

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

استاد جان سلام: داشتم فتوحات حضرت ابن عربی سلام الله علیه را می‌خواندم که در جایی در بحث غدیر به نکته ای ناب دست یافتم، و آن تقیه ی این مرد بزرگ و الهی بود، جایی که در جلد ۱۰ با زیرکی و تیزهوشی نکته ی موجب بروز اختلاف را از حدیث غدیر فاکتور می‌گیرد و به زیبایی هرچه تمام تر تشیع خود را با تقیه ای لطیف بروز می دهد، با اینکه عده ای قبلا اشکال کرده بودند که موضوعاتی که بین شیعه و سنی مورد پذیرش است مثل متن حدیث غدیر (کتاب الله و عترتی) نیاز به تقیه ندارد بلکه عدم نقل آن یا کم کردن عباراتش مصداق تحریف است، اما بنده متذکر می‌شوم که این بزرگ مرد الهی و اعظم عارفان بالله با این حرکت زیبا و خیره کننده می‌خواهد تشیع خویش را به مخاطب نشان دهد، از این روست که آن مرد الهی فرمود: محی الدین شیعه ی خالص...، خلوصی که در مدعیان تشیع نیست و نیست و نخواهد بود.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همین‌طور است. بنا به گفتۀ آیت الله حسینی تهرانی در کتاب «روح مجرد» نظر مرحوم قاضی طباطبایی هم آن بوده که ابن عربی شیعه است و شواهد زیادی بر تأیید این سخن در میان است. موفق باشید

40107

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام استاد: در پایان ایام دهه ی ذی حجه زمان بسیار کوتاهی به عنایت خدا و توجهات اهلبیت به زیارت امامان معصوم در کشور عراق مشرف خواهم شد دستم خالی است چه کنم؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به سوی انوار مقدسی می‌روید که صورت نهایت ایمان ما می‌باشند و در زیارت‌نامۀ آنان به زیارت نهایت انسانیت نایل می‌شویم تا در دنیا و روزمرّه‌گی‌های آن گم نشویم. موفق باشید

40075
متن پرسش

درد دلی از دوستی عزیز. آموزش شنا در کویر گریزی به چالش‌های انتقال فرهنگ ایثار و دفاع مقدس به نسل جوان، پسر جوانی که در لاله گوشش گوشواره ریزی کاشته، شاید با این تغییر کوچک، در تلاش است تا در زندگی راهی تازه را تجربه کند، راهی که پیش از این پدر او نرفته. دختر جوانی که از هر طرف موهای خود را بیرون انداخته، در کنار مادر چادری خود به آرامی قدم می‌زند. آرامشی که شاید ساده به دست نیامده. می‌توانم مدت‌ها کلنجارشان را در ذهنم بازسازی کنم. قهر و آشتی هایی که در نهایت هر کدام را به پذیرش طرف مقابل وادار ساخته. این ها تصویر تمام جامعه ما نیست، اما لااقل بخشی از آن را بازنمایی می‌کند. چه شده؟ این نسل چرا از مسیر والدین خود به این میزان گریزان است؟ چطور فرهنگی که نسلی را تا پای جان شیدا و شیفته خود ساخته بود، توسط نسلی دیگر پس زده می‌شود؟ آیا در انتقال آن فرهنگ خطایی رخ داده؟ آیا آنطور که باید و شاید از ابزار رسانه استفاده درست نشده؟ ما که کم کاری نکردیم. ما خیابان های زیادی به اسم شهدا نام گذاری کردیم، فیلم های زیاد و خوبی برای آن ها ساختیم، عکس آن ها را بر روی جلد کتاب ها و دفتر ها چاپ کردیم. مگر می‌شود انسان پاک‌فطرتی، داستان شهدا را بشنود و در دلش تصدیق نکند؟! مگر می‌شود تصاویر آن ها را ببیند و همراهی با آن ها را آرزو نکند؟! آیا این نسل به فطرتش پشت کرده و منحط شده؟ یا دلیل را از جای دیگری باید جستجو کرد؟ به گمان من، آنچه تحت عنوان فرهنگ ایثار و شهادت تا به حال به نسل جوان عرضه شده، صورتی ظاهری از آن بوده است بدون آنکه نسبتی با حقیقت آن برقرار کرده باشد. فرهنگی که به جوانان دهه ۵۰ جرئت طوفان می‌داد، برای جوانان دهه هشتاد پای تخته تدریس می‌شود و آنها باید دست به سینه مفاهیم آن را حفظ کنند تا در امتحان نمره ۲۰ بگیرند. اما او هم می‌خواد طوفان به پا کند. او هم می‌خواهد دل به دریا بزند. حتی اگر این مفاهیم برای عده ای علاقه مندی ایجاد کند، نهایتاً مانند جوان ویلچری ای خواهد بود که عاشق دویدن های رونالدو باشد. یا پسر لال و بی زبانی که شیفته چهچهه های شجریان است. مگر می‌شود به کسی آموزش شنا داد، بدون آنکه او را لااقل در حوضچه ای از آب رها کرد؟ مگر بدون آب، معلم شنا فایده ای دارد؟ فرهنگ ایثار و شهادت هیچگاه متبلور نمی‌شود، مگر آنکه عرصه ای برای ظهور و بروز آن وجود داشته باشد. باید پرسید چرا جوان امروز آنگونه که باید، ذیل انقلاب اسلامی، عرصه را برای خود گشوده نمی‌یابد و به دنبال شکوفایی خود در عرصه های دیگر می‌گردد؟ به ادعای این متن، چالش اصلی در انتقال فرهنگ‌ ایثار و شهادت، نه پایین بودن کیفیت محصولات فرهنگی، بلکه تنگ‌ شدن این عرصه و میدان است. به تعبیر دیگر، اصلا قرار نیست این فرهنگ از نسلی به نسل دیگر منتقل شود، بلکه قرار است در هر نسلی آبیاری و شکوفا گردد. امام به جوانان مشق شهادت را دیکته نکرد، بلکه بذر آن را در جانهایشان بیدار نمود. شاید آن جوانی که در اعتراضات خیابانی علیه نظام شعار می‌دهد، یا دختری که حجاب از سر بر می‌دارد، روحیه شهادت هنوز در او زنده است، هرچند مسیرش به خطا رفته. و آن جوانی که در مدرسه ده بار از روی درس شهدا خورشیدند رونویسی کرده، روحیه شهادت درونش کشته شده باشد. ما روایت های صادقانه را قربانی چارچوب های ذهنی خود می‌کنیم. از شهدا، درس خوان هایشان را دستچین کرده و برای فرزندانمان تعریف می‌کنیم. و با چند روایت از نماز اول وقت و احترام به پدر و مادر آن را تکمیل می‌کنیم. ما فرزندانی منظم و حرف گوش کن می‌خواهیم که موهای خود را یک طرفه شانه کرده باشند و عکس شهدا پس زمینه تلفن های همراهشان باشد، بدون آنکه قدرت نه گفتن به ما را داشته باشند. در نهایت هم یک‌ زندگی کارمندی با حقوق ثابت برای آنها آرزو داریم که عکس شهدا را در دفتر کارشان قاب کرده باشند. نتیجه این رویکردها در بهترین حالت، کویرنشینانی است که حسرت دل به دریا زدن را می‌خورند و زمین‌گیرانی که عاشق آسمانند ولی امید به پرواز ندارند. محصولات فرهنگی و روایت های دفاع مقدس، در فضایی تاثیر خود را خواهند گذاشت که دیکته نشوند بلکه الهام بخش باشند. جوان مانند نویسنده ای است که به دنبال ایده ای برای نوشتن داستان زندگی خودش است. او باید خودش را در جهانی که شهید گشوده حاضر ببیند و به او اجازه داد تا داستان متفاوت خودش را بنویسد.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! اگر حقیقت چیزی نیست که بتوان آن را تعریف کرد، پس گزارش‌دادن از حقیقت، ما را با آن روبه‌رو نمی‌کند و تاریخ، از آن‌جایی شروع می‌شود که انسان‌ها در افق زندگی خود متوجۀ روحانیتی باشند که به سوی آن‌ها آغوش گشوده است و آن‌ها نیز برای عبور از روزمرّه‌گی‌ها به سوی حقیقت نظر کنند. و این قصۀ تاریخی است که در زمانۀ ما پیش آمد تا هرکس خود را در این دورانِ بی‌معنایی، معنا کند. در این صورت است که حتی روایت شهدا، معنای حقیقی خود را پیدا می‌کند و برای بازخوانیِ آنچه گذشت و آنچه در آن هستیم باید به این نکتۀ مهم فکر کرد که ما در نسبت با حقیقت که در دلِ تاریخ به ظهور می‌آید؛ چه ارتباطی باید به میان آوریم؟ و در سخنان و رفتار خود چگونه بدان اشاره کنیم؟ به امری که تعریف‌بردار نیست ولی انسان‌ها با رفتار و سکنات خود می‌توانند اشاره‌ای به آن باشند و این یعنی «انسان و باز انسان» در دورانی که انسان، خودش مسئلۀ خودش شده است. موفق باشید        

40045

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام و رحمت حق بر شما و تمام رزمندگان راه حقیقت. استاد طاهرزاده عزیز بنده یکی از میلیون ها مرید رهبر انقلاب هستم که در دوره آخرالزمان سعی می‌کنم دستم در دست ایشان باشد چرا که می‌دانم طوفان ها و فتنه ها ایمان تک تک ما را نشانه گرفته است. استاد وقت گرانمایه تان را با طولانی کردن کلام نمی گیرم و چون دستم به دامان آن بزرگوار نمی‌رسد لذا سوالم را از شما می‌پرسم امیدوارم نجات بخش قلب مجروحم باشد و ایمانم به حضرت آقا با پاسخ شما محکم تر شود که من چراغی روشن‌تر، غیر ایشان در این وادی تاریک نمی بینم. اوضاع حجاب و پوشش در ملا عام درکشور اسلامی مان بسیار تاسف بار شده و حتی استاد دانشگاه علوم پزشکی اصفهان مجبور به استعفا شدند از بی بند و باری های دانشگاهشان. حضرت آقا حتما مستحضر به این امور هستند و فرمانده کل قوا هم که ایشان هستند. آیا برای نگه داشتن ارکان حکومت اسلامی، می‌خواهند چشم روی این ظواهر غیر اسلامی ببندند؟ آیا رهبری توان اجرایی در این مورد را ندارند؟ چرا کسی درخور حکومت اسلامی با افراد بدون پوشش اسلامی برخوردی نمی کند؟ رهبر چرا فرمانی اجرایی نمی‌دهند به نیروهای انتظامی؟ شما را به حق امام رضا کمکم کنید که خدای نکرده تصورم نسبت به رهبرم مخدوش نشود، آنگاه دستم در دست کدام رهبر باشد؟

متن پاسخ

 باسمه تعالی: سلام  علیکم: چه نگاه زیبایی است نگاهی که متوجه شخصیت تاریخی رهبر معظم انقلاب اسلامی می باشد. رهبری که سراسر وجود او را خداوند از «ایمان» و «امید» پر کرده است و ما در شخصیت چنین انسانی حکمتی را یافتیم که گمشده ما می باشد و در چنین فضایی باید راهی را در مقابل دخترانمان قرار دهیم که متوجه باشند لازمه فرهیختگی، عفاف است و با انتخاب بزرگ خود می توانند خود را از معرکه ای که استعمار در مقابل آنان گشوده است، رهایی دهند و البته این غیر از آن نوع  مأموریتی است که عده ای از کشف حجاب کنندگان در پیش دارند. ان شاءالله در آینده ای نزدیک مطالبی در این رابطه خدمت عزیزان ارائه خواهد شد. به هر حال  موضوع بسیار حساس است، مانند راه رفتن بر پل صراط که لغزیدن همان و سقوط در آتش نیز همان. موفق باشید

40004

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

عزیزی در پرسش شماره ۲۹۶۸۶ فرموده بود که هدف از تجلی جلالی و قبضی که حاصل می‌شود، این است که عیب های بنده به او نشان داده شود و عیب ها را برطرف‌کند. همچنین فرمودند که شما در مبحثی دیگر فرموده‌اید که اوایل سلوک دری باز می‌کنند و راهی را نشان می‌دهند و بعد آن احساسات معنوی از میان می‌رود و می‌گویند حالا این راه را طی کن. خواستم اگر می‌شود در مورد تجلی جلال خداوند یا غنای ذات ابدی و همین جلال بعد از جمال اندکی بیشتر توضیح بدهید یا اگر جزوه‌ای، کتابی، درس‌گفتاری برای مطالعه هست، معرفی بفرمایید. و سوال دوم هم اینکه آیا آن احساسات معنوی که در ابتدای راه سلوک برای آدم پیش می‌آید و نور حق را در موجودات و در جای جای زندگی می‌بیند، واقعا برای همیشه از میان می‌رود؟ سوال سوم اینکه اگر گناهی انجام داده باشیم که این قبض، حاصل آن گناه باشد، چه باید کرد؟ توبه کردن، عمل صالح انجام دادن و صبر کردن کافی است؟ با چه نگاهی باید به این مسئله نگاه کنیم؟ سوال چهارم اینکه اگر امکانش هست لطفا مطلبی که فرموده‌اید اوایل سلوک دری را باز می‌کنند و بعد آن را می‌بندند و می‌گویند راه را طی کن را مشخص کنید. اگر لینکی بدهید یا عنوانش را بگویید متشکر می‌شوم. سپاسگزارم؛ التماس دعا.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: این قاعدۀ سلوک است و هرکس در راه قدم گذاشت، خودش متوجۀ تجلیات جمالی و جلالی می‌شود. اگر مایل باشید به طور مفصل این موضوعات را دنبال فرمایید خلاصۀ شرح کتاب «گلشن راز» از جناب شبستری روی سایت هست. خوب است به آنجا رجوع شود. https://lobolmizan.ir/leaflet/1609?mark=%DA%AF%D9%84%D8%B4%D9%86%20%D8%B1%D8%A7%D8%B2. در مورد سؤال سوم، نظری به جواب سؤال شمارۀ 39991 بیندازید خوب است. قسمت چهارم سؤال نیز در شرح «گلشن راز» به خوبی از آن سخن‌ها به میان می‌آید. موفق باشید

39756

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام: شما چندین بار گفتید در قران هیچ کجا به اهل کتاب نگفته بیایید و مسلمان شوید، خب درست ولی در آیه ۸۵ سوره ال عمران می‌گوید هر کس دین غیر اسلام انتخاب کند از زیانکاران است. توضیح فرمایید.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! ولی همان‌طور که حضرت علامه طباطبایی می‌فرمایند منظور از اسلام در آیه مذکور، تسلیم است «هوالتسلیم». و ایشان در این رابطه شواهد خوبی را آورده‌اند که شایسته است به آن نکات و آن شواهد رجوع شود. موفق باشید

39706

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام علیکم: طاعاتتان قبول حق. استاد عزیز آیا هر کسی به فراخور حال می تواند دریافت اشاراتی از قرآن داشته باشد؟ آیا اشعار حافظ را می توان مصداق دریافت اشاراتی قرآن دانست؟ ممنون از شما عمر با برکتتان طولانی.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: شاید بتوان چنین امری را مدّ نظر آورد. ولی باید متوجه بود آنچه به عنوان اشارات قرآنی مدّ نظر می‌آوریم، مبتنی بر معارف اصیل توحیدی باشد تا از خطر توهّمی بودنِ برداشت خود مصون بمانیم. موفق باشید

39678

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام استاد: ان شا الله خدا به شما عزت دو دنیا دهد. در دوران دانشجویی به یک خودآگاهی نسبت به آنچه هستم آنچه باید باشم و مسیری که باید طی کنم داشتم حتی خطاها و اثرات آن بر مسیرم را به الطاف حضرت حق متوجه می شدم. هر زیارت مشهد برای من مملو بود از حس آرامش و حتی توبیخ از ترک فعل ها و خطاها و البته دریافت های معنوی که مقداری از آنچه باید طی کنم را پیش رویم قرار می داد و نگاه امام رضا و هدایت ایشان برایم بسیار آشکار بود و رزق های مشهدم در سال زیاد بود. مدتی است خودآگاهی که داشتم از بین رفته است و گویا در بیابان تاریکی قدم می گذارم که نمی دانم هر قدم مرا از مقصد دور کرده یا نزدیک. آنچه قبلاً دریافتم دیگر نیست مثل همان علم حضوری که شما در مباحثتان مطرح می کنید. رزق مشهدم کم شده است و دیگر نه تنها از آن دریافت ها و رزق های معنوی خبری نیست و آن حس آرامش بعد از حرم و مشهد وجود ندارد بلکه هر بار که برای زیارت به مشهد می رویم یک اتفاقی ناراحت کننده می افتد که حس و حال و فرصت زیارت را از ما می گیرد. و این داستان هر باز تکرار می شود من به هر دری زده ام و از هر چه فکر می کردم خطا بوده توبه کرده و از امام رضا عذرخواهی کرده ام اما این گره انگار کور تر می شود خواهش می کنم اگر می توانید راهنمایی ام کنید

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همیشه در مسیر رجوع به حضرت محبوب همین‌طور است که نفحات و خطورات معنوی ابتدا می‌آیند تا ما را تشویق کنند به سوی معارفی که باید درک کنیم. معارفی که آن احوالات را برای ما نهادینه می‌کند و از این جهت اگر با معارف توحیدی و تدبّر در قرآن کار را ادامه دهیم، آن احوالات با حالتی بسی عمیق‌تر به سراغ انسان می‌آید و در واقع حکم «مما کسبت» پیدا می‌کند. موفق باشید

39574

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام خدمت استاد عزیزم: بنده جوانی هستم که به لطف خدا علاقه مند و توانمند جهت حضور در عرصه های تصمیم گیری و مدیریتی کلان، در نظام اسلامی هستم، چرا که از خداوند متعال خواستم برای حکومت اسلامی و تحقق اهداف آن، تاثیر گذاری عمیق و وسیعی را داشته باشم. ولی بحث اینجاست که بایستی برای تحقق آن هدف مهم برنامه ریزی لازم جهت رشد در نظام اداری را داشت و عقل این مهم را تأیید می کند. اما مسئله مهم‌ بنده این است که چگونه باید این پله های ترقی را طی نمود که مخالف با اخلاص و معنویت و عزت نفس بنده نباشد. الان وقتی مشاهده می کنیم معمولا رشد افراد قائم به اشخاص و جریان ها بوده...!! استاد عزیز حقیقتش چگونه باید این روند را طی کرد که خدشه به اخلاص، معنویت و عزت نفس انسان وارد نشود!؟ از طرفی این نکته مهم مورد توجه است که خدمت خالصانه در نظام اسلامی براساس مأموریت الهی است و باید از خدا انتظار آن را کشید.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به هر حال هر آنچه به حکم وظیفه و توانایی‌های خود برایتان پیش می‌آید و می‌توانید انجام دهید را، انجام دهید و از آن به بعد خود خداوند است که وقتی ما با نیت خالص جلو برویم، مسیرهای بعدی را می‌گشاید. آری! به خوبی متوجه هستید که نباید در این موارد فخرفروشی کرد. موفق باشید

40307

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام درود و نور و رحمت الهی: استاد جان حتما کتاب عصر ظهور شیخ علی کورانی رو مطالعه فرمودید، من هر چند سال یکبار این کتاب رو میخونم ولی هیچی ازش نمی‌فهمم، چرا؟ خیلی ابهام گونه و رمزالود نوشته شده و هیچ کدوم از روایاتش و حوادثش قابل فهم وتطببق نیست. آیا دلیل خاصی داره و شیخ علی کورانی عمدا اینطوری تألیف کرده یا من نمی‌فهمم؟ سوال دومم درباره عبارت پایانی دعای عهد هست که می‌فرمایند حضرت محمد صلوات الله علیه و اله با رؤیت حضرت حجت ارواحنا له الفدا مسرور میشن، می‌خواستم بدونم این چه مدل رؤیتی هست؟ یقینا منظور مکاشفه و عالم رؤیا و شهود و عقل نیست، یک مدل دیداری هست که برای عوام قابل ادراک و شدنی هست که با توجه به سخن معصوم علیه السلام، مردم این مدل رؤیت رو از خدا طلب می‌کنند, و متوجه شادی پیامبر میشن.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم:۱-همان‌طور که آقای دکتر مصطفی صادقی در کتاب «تحلیل تاریخی نشانه‌های ظهور» می‌فرمایند عموماً روایات مربوط به حضرت مهدی «عجل‌الله‌تعالی‌فرجه» حالت تأویلی دارند و نباید در محدودۀ ظاهری آن روایات متوقف شد. ۲. نمی‌دانم منظور کدام فراز از آن دعا می‌باشد؟ موفق باشید

40185
متن پرسش

بسمه و رحمته و ریحانه (ما و عزم عبور از تاریخ صهیونیزم) در چهره ی سید علی خامنه ای، برق حضور تاریخی جمهوری اسلامی ایران را برای گام بر داشتن در افق نابودی استکبار را دیدیم و آرامش او را نوید جبهه ای که انتظارش را می کشیدیم (رویارویی با کفر) این جبهه به روی ما گشوده شد و ما انتظار این نبرد را می کشیدیم و در انتظار فرجی بودیم برای مقابله و مقاتله با این شیطان اکبر. امروز دقیقا همان روزی است که بایست لحظه لحظه ی کشورمان را در این جبهه چه در شکست هایش و چه هزینه هایی که می دهیم و چه پیروزی های پیش رو، جزو حیات توحیدی مان حساب کنیم و در پی تنفس ذیل شخصیت ولی عصر (ارواحنا فداه) خود را در ذیل ولایت او از طریق نایب اش دنبال کنیم و آن به آن، این لحظات را سلوک تاریخی امتی بدانیم که عزم عبور از ظلمت دوران را کرده و اراده اش بر پایان حیات نحس و منحوس رژیمی است که حیات اش موجب ممات انسانیت است و بودنش عفونتی است برای جوامعی که می خواهند حضوری فراتر از امروزشان را بچشند. آری، اسرائیل غدهٔ سرطانی است که با جرّاحی درمان نمی شود باید این غده را از میان برداشت. ما امروز برای برداشتن این غده عزم و اراده ای توحیدی برای نجات تاریخ بشریت برداشته ایم، نکند این عزم تاریخی را به دست ترس ها و اضطراب ها و وسوسه ی خناسان و دلهره های منافقان و شیطنت ناکسان از دست بدهیم یا تردید پیدا کنیم. این شروع مرحله ی جدید تاریخی است که با خمینی آغاز شد و امروز باید به سرانجام خود برسد. جنگ جنگ تا پیروزی.

متن پاسخ

 باسمه تعالی: سلام علیکم: همین‌که رژیم صهیون و استراتژیست‌های آمریکا با روحیۀ ایمانیِ رهبر معظم انقلاب در این نقشۀ بزرگ ناکام شدند، کارِ آن‌ها تمام شد. دیگر فرق نمی کند چند روز دیگر به این آتش‌بازی ادامه دهند. قصۀ هر تمدنی چنین است که اگر در اهداف تعریف‌شده‌اش که معنای آن در آن تاریخ است، به نتیجه نرسد؛ آغازِ نابودی‌اش شروع خواهد شد. به گفتۀ خودشان چندین و چند ماه برای آنچه پیش آوردند، برنامه‌ریزی‌هایی را ترتیب داده بودند به این امید که یک شبه کارِ ایران را از همۀ جهات یکسره می‌کنند!! و حقیقتاً آنچه انجام دادند برای آن‌که ایران تمام شود و دست خود را بالا کند، کافی بود مگر توکل و ایمان رهبر معظم انقلاب «حفظه‌الله‌تعالی‌علیه» و عزم مردمی که متوجۀ آیندۀ بزرگی هستند که می‌دانند با صبر در بلاها، محقق می‌شود و از این به بعد قصۀ رژیم صهیون قصۀ «اَلغرِيقُ يتشبَّثُ بكُلّ حَشيش» است که گمان دارد اگر مردم کوچه و بازار را به قتل برساند می‌تواند پایان بی‌آیندگیِ خود را پنهان کند در این مورد خوب است به عرایضی که طی مصاحبه‌ای که اخیراً پیش آمد تحت عنوان «جنگ اسرائیل با هویت متعالی ایران» https://eitaa.com/matalebevijeh/19620 مراجعه شود. موفق باشید         

39681

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام و خدا قوت: طاعات و عباداتتون قبول درگاه حق. استاد گرامی در ده نکته معرفت نفس، رسیدیم به مبحث مرگ. در روایات در مورد اجل مسمی و اجل معلق چیزی بیان شده که کدومش بیشتره؟ در ذهنم این هست که درصد خیلی زیادی از افراد با اجل معلق از دنیا میرن درسته یا نه؟ متشکرم

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: احتمالاً همین‌طور است. به نظر می‌آید در کتاب «خویشتن پنهان» این مطلب بیشتر روشن شده باشد. موفق باشید

39624

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

با سلام و وقت بخیر: ببخشید من معلم دبستان دخترانه دور دوم (پایه ششم) هستم که این شغل را با هدف تربیت نیرو برای امام زمان (عج) انتخاب کردم. سالهای اول تدریس ام هست و تجربه کمی دارم ولی دوره هایی گذراندم که مفید بوده. همه می گویند معلم مقتدر مهربان باش و لازم نیست عصبانی و بد اخلاق باشی ولی در عمل سر بچه ها داد می زنند و به بچه ها اخم می کنند و به آنها تند می شوند و بازخواست می کنند. می گویند باید همیشه با نگاه بدبینی به بچه ها نگاه کنی و حرفهایشان را باور نکنی و بدانی آنها دنبال از زیر کار در رفتن هستند و به عبارتی در دل و زبان باید به آنها تهمت بزنی و ... خلاصه کلی گناه بکنی‌ تا بچه ها را مدیریت بکنی. به نظر شما آیا این روش ها صحیح است؟ اگر نه جایگزین این رفتارها چه باید باشد تا بتوان هم به بچه ها سخت گرفت و هم گناه نکرد؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! معلم باید مقتدر و مهربان باشد و تا آن‌جا که ممکن است با احترام و مهربانی با نوجوانان برخورد شود. زیرا معلم، پیشوایی است تأثیرگذار و هرگز نباید از پیشوایی خود غفلت کند. در این رابطه عرایضی تحت عنوان «معلمی و پیشوایی نسل آینده»  https://cdn.lobolmizan.ir/uploads/shakhsiatha/shahid_motahari/speech/UhX_Moalemi_va_pishvai_nasle_aeandh-1.mp3  شده است. خوب است به آن رجوع فرمایید. موفق باشید

39555

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

با سلام خدمت استاد گرامیم: می‌خواستم بدونم که عینیت ذات و صفات در مرحله الله در مقام احدی است یا الله به اسم جامع الله؟ با تشکر از توجه استاد بزرگوارم!

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر می‌آید در مقام ذات، این مسئله بیشتر قابل درک است. موفق باشید

39497

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

با سلام خدمت استاد عزیزم: در بیانات شما آمده است که عشق در موطن خیال شکل می‌گیرد. از سوی دیگر ما امامان معصوم (ع) را در دعاهایی که از آنها به ما رسیده است می‌بینیم که چگونه عاشقانه با خداوند متعال راز و نیاز می‌کنند. می‌خواستم بدونم که این دعاهای عاشقانه را معصوم (ع) در خیال نورانی اش با خدا انجام داده است؟ با تشکر از زحمات شما استاد بزرگوار!

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همان‌طور که در کتاب «ادب خیال و عقل و قلب» عرض شد؛ قلب، محلِ محبت به حقایق است که آن اتصال خیال نورانی نفس است با حقیقت که عنوان قلب بدان اطلاق می‌شود. موفق باشید

39026

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

بسمه تعالی؛ الحمدلله حساسیت های دورنی آشکار گشته و متوجه این شده ام که نسبت به فقر، به تاریکی ترس دارم. وقت سحر ترس دارم از در و دیوار. وقت رانندگی ترس دارم از ایجاد خسارت و عدم توانایی پرداخت. وقت جدایی از دوستان ترس دارم از ایجاد مشکل و عجز خودم در رفع آن. گویی بیشتر برای دوری از ترس جانی و مالی کسانی را دوست خود اتخاذ می‌خوهم بکنم. خلاصه این ترس در خطورات ذهنی ام وسوسه می‌شود، و حال بیش از آنکه ترس مرا بیازارد، تنفر از این ترسیدن ها مرا میازارد. طلب از چه داشته باشم تا که رسته شوم؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به سخن مولایمان فکر کنیم که در توصیه به فرزندشان می‌فرمایند: «خذ الغمرات للحق حیث کان» در مواجهه با مشکلات از گرداب‌های پیش‌آمده دوری مکن و خود را در دل آن مشکلات بینداز. بنابراین در دل همین ترس‌ها باید خود را بیابیم تا معلوم شود بزرگ‌تر از آن هستیم که بخواهیم از این موارد بترسیم. موفق باشید

نمایش چاپی