بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان
آرشیو پرسش و پاسخ ها
تعداد نمایش
شماره پرسش:
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
2542
متن پرسش
سلام و خسته نباشید استاد/من در نماز جماعت نفسم مشغول میشد درنماز بعد فهمیدم علتش افراد کنار دستم میباشد به همین خاطر مثلا درنماز مغرب دریک صف هستم و برای نماز بعد به صف اخرمیروم این سوال رامن درتاریخ5/برج7ارسال کردم ودر این روز در نماز مغرب و عشا این کار را کردم حال در نماز عشا خیلی شایدچند برابر حضور قلب داشتم علتش چیست که نفسم مشغول میشود در صفهای نماز ایا نفس من ریاکاراست بعد حکم اینکه من صف جلو را خالی میکنم و به صف اخر میروم چیست / وایا من خودم به تنهایی میتوانم یک صف تشکیل دهم /موفق باشید استاد عزیز
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: انسان هراندازه در توحید رشد کند ودر آن راستا افراد را در مقایسه با حضرت حق چیزی به حساب نیاورد مشغول اطراف خود نمی‌گردد، راه چاره آن نیست که می‌کنید. در صف مؤمنین قرار گیرید و از خدا بخواهید تا نظر شما را بیش از پیش به خودش جلب کند و توصیه‌ی حضرت آیت‌الله بهجت«رحمة‌الله‌علیه» را فراموش نکنید که فرمودند: آمدن خطورات دست شما نیست شما سعی کنید آن را دنبال نکنید. شما با تغییر صف نماز خود را در دست خطوراتتان قرار می‌دهید. موفق باشید
1899
متن پرسش
با سلام خدمت استاد عزیز از مباحثی که این مدت در سوالات کم وبیش در مورد اعیان ثابته شده کمی گیج شدیم. آیا اعیان ثابته همان خزائن غیبی هر شیئی هستند که در قرآن آمده؟ آیا کل عالم یک عین ثابته دارد ویا هر جزئی از هر عالمی یک عین ثابته خاص دارد؟ آیا عین ثابته همان وجود اشیاء قبل الخلق در علم الهی هستند یعنی همان علم اجمالی حق به مخلوقات قبل الخلق است وبعد خلق به علم تفصیلی می آید؟ اگر هر کسی عین ثابته خاص خود را دارد آیا با انس با آن حقیقت می تواند به اسرار عالم غیب راه پیدا کند؟ اگر این عین ثابت است پس تغییرات 180 درجه ای در شخصیت بعضی افراد از چیست؟ آیا قائل شدن به وجود این اعیان مستلزم جبر نیست یا اینکه جوابش همان علم خداوند به مختار بودن ما در افعال است؟ آیا منبعی هست از آثار خودتان یا حضرت امام یا دیگر بزرگان تا در این مورد مطالعه درستی داشته باشیم؟ از توجه شما بسیار ممنونم
متن پاسخ
تعالی؛ علیک السلام: 1- اعیان ثابته جنبه‌ی امکانی مخلوقات است در علم الهی 2- ظاهراً اولیاء الهی متوجه عین ثابته‌ی خود و بقیه می‌شوند 3- درجواب سؤال شماره‌ی1364 دلایل آن‌که عین ثابته منجر به جبر نمی‌شود آورده شده است. در کتاب‌های عرفانی که بر مشرب ابن‌عربی بحث کرده است به عین ثابته پرداخته شده. ولی کتاب مستقلی سراغ ندارم. موفق باشید
477

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
ضمن سلام و احترام خدمت استاد گرامی. با توجه به این که هم اکنون فساد در دستگاه های دولتی و غیر دولتی ما به شدت زیاد شده است از جمله فساد مالی یا فساد های دیگر . فرضا در روزگاری که فساد مالی بویژه در مجلس بالا گرفته ، فساد هایی که در مجلس ششم که به رهبری نامه نوشت" جام زهر را بنوش و برو " چنین فساد های مالی وجود نداشت ، فرضا وقتی که یک جوان 19 ساله میتواند نیمی از مجلس را رشوه بدهد و یا میتواند سه قوه ی ما را بخرد و .... موارد زیادی که جناب عالی بیشتر از بنده مطلع هستید و نهایتا هم برخی آقا زاده ها میگویند آن پول صدقه بوده است نه رشوه ! منظور این که نهایتا هم همه چیز به اسم دین تمام میشود . ...و بخو ر بخور آقا زاده ها تمام شدنی نیست ... میخواهم بدانم که ما تا کجا باید پای این نظام بایستیم ؟ حد اقل زمان شاه اگر این کار ها صورت میگرفت به اسم دین نبود ولی العان ... شاید بهتر باشد ابتدا بپرسم که آیا شما اصلا حد و مرزی برای این مفاسد و جنایات قائل هستید یا نه ؟ اگر حد و مرز قائلید ، خط قرمز اشتباهات و مفاسد را تا کجا میدانید ؟ یعنی تا کجا ما باید پای این نظام به دلیل اسلامی بودن آن بایستیم و در حفظ آن کوشا باشیم ؟ از کجا معلوم که آقازاده ها بیشتر از آمریکا کشور ما را غارت نکنند ؟ باتشکر از این که سوالم را جواب میدهید. التماس دعا.
متن پاسخ
علیکم السلام باسمه تعالی عنایت داشته باشید که همان‌طور ک تنها راه برای اصلاح انسان‌ها شریعت اسلام است، تنها راه برای اصلاح امور جامعه، نظامی است که با ولایت فقیهی متقی و شجاع پا برجا باشد. درست است که فساد هست، ولی در عینی که آن فسادها را نباید به حساب نظام اسلامی گذاشت، باید در تقویت نظام اسلامی تلاش کنیم تا با قوت‌گرفتن نظام، فاسدان طرد شوند. یک روز شخصی را که برای دزدی لباس طلبگی پوشیده بود تا بهتر دزدی کند را گرفتند، به حضرت آیت‌الله بروجردی عرض کردند؛ طلبه دزدی کرده. فرمودند: دزد آمده در لباس طلبه تا بهتر دزدی کند پس نباید از طلبگی دست برداشت، باید فضای طلبگی را طوری اصلاح کرد که دزدان نتوانند بیایند در لباس طلبگی دزدی کنند. موفق باشید
18581
متن پرسش
سلام خدمت استاد محترم: غرض از نوشتن این پیام طرح سوال نیست. شکوه ای است که بجا و نا بجا بودنش برعهده انصاف و قضاوت شما است. من حدود ... است که زندگی مشترک خود را با همسرم آغاز کرده ام. عمده اختلاف ها و مسائل و مشکلات ما در برگزاری جشن عروسی ایجاد شد زود به زود عصبانی می شدم و چیزهایی می گفتم که در اختیار خودم نبود و این اختلاف ها را تشدید می کرد اگرچه پس از آن تمام تلاش خود را برای دلجویی از همسرم می کردم ولی آن لحظه از ذهنش بیرون نمی رفت. ولی عمده مشکل دونگاه بسیار متفاوت ما به عالم و به مسائل آن بود. و من الله توفیق
متن پاسخ

 باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر می‌رسد این مشکلات ربطی به چنین مسائلی ندارد. یک مشکل تاریخی است که زنان و مردان در این شرایط نسبت به تعریفی که از زندگی باید داشته باشند، دچار بحران شده است. لذا نه مثل گذشته می‌توانند به روش سنتی زندگی کنند و نه افراد مذهبی می‌توانند بی‌قید از آموزش‌ها و ارزش‌های دینی باشند. نیازمند یک نوع «خودآگاهی» هستیم که موضوعات را بالاتر از این‌ها ببیند و با عشق و علاقه‌ای که خداوند در جانِ دو همسر گذاشته است به همدیگر سخت‌گیری نکنند و همدیگر را درک کنند و راز آن که حضرت امام به زوج‌های جوان توصیه می‌کردند؛ «گذشت کنید» را، بیشتر مورد توجه قرار دهیم. هرکدام در گذشت‌کردن بهتر پیش‌قدم شوند، بیشتر در هنر زندگی‌کردن موفق خواهند شد. باید نگذاشت شیطان موضوعات فرعی دین را حتی برای ما عمده نماید. در حالی‌که قرآن می‌فرماید: «إِنْ تَجْتَنِبُوا كَبائِرَ ما تُنْهَوْنَ عَنْهُ نُكَفِّرْ عَنْكُمْ سَيِّئاتِكُمْ وَ نُدْخِلْكُمْ مُدْخَلاً كَريماً (31) /نساء». یعنی اگر از گناهان کبیره انسان فاصله گرفته باشد، خداوند از گناهان فرعی چشم‌پوشی می‌کند و برای چنین افرادی که گناهان کبیره مثل شرک و زنا نداشته باشند جایگاه ارزشمندی در نظر گرفته است. حال چرا ما باید در امور فرعی به هم سخت‌گیری کنیم و خود را گرفتار وسوسه‌های شیطان نماییم که امور فرعی را برای ما عمده می‌کند؟!! موفق باشید     

14716
متن پرسش
باسمه تعالی. سلام علیکم: جسارت حقیر را ببخشید اما با دلی پر خون می گویم این دیگر چه عدالتی است که با دیدن تعداد کمی تصاویر بد و در مدت کوتاهی این صورت ها کانه نقش فی الحجر تا سال ها می مانند و با خون دل خوردن هم نمی روند و اگر هم بروند بعدا برمی گردنند اما معارفی را که انسان با تمام تلاش بیابد و عمل خالصانه کند این تاثیر را ندارند و نمی مانند و در مقابله با آنان کم می آورند؟ می دانم می خواهید بفرمایید روغن چراغ کم است اما آیا بعد از چند سال هم هنوز کم است؟ آدم از این برخورد خدا دلگیر می شود که چرا کمک نمی کند. همین الان که دارم می نویسم مطمئنم دوباره قرار است چند صباح دیگر همین سوال را بکنم که چرا؟ و تا کی؟ «بازخر ما را از این نفس پلید / کاردش تا استخوان ما رسد.» حتی از آمدن سر جلسات شما هم خجالت زده ایم احساس نفاق و دوری از شما جانم را آتش زده حتی در خلوت هم خجالت می کشم صوتتان را گوش کنم. احساس می کنم تمام معارف را به سخریه گرفته ام.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: این‌طور نیست که در این حالت‌ها معارف را به سخریه گرفته باشید وگرنه با به‌سربردن با آن صورت‌ها راضی می‌شدید و این‌طور هم نیست که خدا کمک نکرده است وگرنه این دست و پازدن‌ها برای آزادشدن از آن صورت‌ها در میان نبود. این‌ها حکایت نسیمِ الهی است که بالاخره خدا کار خود را خواهد کرد و از شما در این زمان با این‌همه ظلمات یک قهرمان می‌سازد. در ضمن به متن «وقتی در مسیر حق باشید روز به روز قدرت صورت‌های خیالی باطل، برایتان ضعیف و ضعیف‌تر می‌شود» در  بخش پرسش و پاسخ برگزیده  رجوع فرمائید . موفق باشید

13420
متن پرسش
با سلام خدمت استاد گرامی: در سال های اخیر تعدادیی از دوستان قدیمی من از دین برگشته اند و حتی یکی از آنها کاملا به خداوند کافر شده و آتئیست شده است. بابت این دوستانم ناراحتم بابت اینکه دوست ندارم این شرایط را داشته باشند، بابت خودم هم نگرانم که نکند دیدار این دوستان منجر به بی ایمانی من شود و از طرفی سردرگم هستم که من در این دوستان چه وظیفه ای دارم؟ و چگونه می توانم ایمان خود را به اصول دین تقویت کنم تا خود به مشکل برنخورم. یکی دوبار سعی در توجیه یکی از دوستانم کرده ام ولی همانطور که در تفسیر سوره آل یس فرمودید ممکن است که بخواهم حرف حق بزنم ولی مطمئن نیستم که حرف حق را بتوانم خوب بزنم بنابراین تصمیم گرفتم با شما مشورت کنم. حال سوالات اصلی من شامل موارد زیر است: 1. چه کنم که ایمان خودم به گونه ای شود که در برخورد با این دوستانم آنها را تحت تاثیر تفکر توحیدی قرار دهم و خود تحت تاثیر آنها قرار نگیرم؟ 2. اصلاً من در برابر این دوستانم چه وظیفه ای دارم؟ با توجه به اینکه این دوستانم حتی نماز می خوانده اند و بعضاً خانواده های مذهبی دارند. 3. آیا ارجاع دادن دوستانم به خود شما، استاد عزیز، برای ملاقات حضوری ممکن است؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- وقتی انسان ایمان خود را نسبت به حضرت حق وجودی و حضوری کرد دیگر به همان معنایی که خود را احساس می‌کند، خالق خود را و سیر ابدی خود را احساس می‌نماید. در این مورد شرح کتاب «ده نکته در معرفت نفس» و شرح «رسالة الولایه» که هر دو بر روی سایت هست، إن‌شاءاللّه کمک می‌کند 2- وظیفه‌ی شما نسبت به دوستتان در آن حدّ است که به آن‌ها تذکر دهید تحقیق لازم در این مورد بکند، اگر آماده بود شرح «برهان صدیقین» را دنبال کند، در تهیه‌ی کتاب و شرح کمکش کنید 3- به شکل ملاقات حضوری نمی‌توانم خدمت عزیزان باشم. موفق باشید

12044
متن پرسش
سلام استاد: وقتی به برخی بیماری های روانی نگاه می کنیم و بررسی هایی که روی جسم انجام داده اند، می بینیم که به دلیل اختلال در هورمون های مغز آن شخص دچار آن بیماری روانی شده که آن بیماری باعث ایجاد استرس و یا خشم و یا اضطراب و.... شده که خشم و غیره باعث سقوط نفس می شود اما این بیماری جبری است دست خود بیمار نیست، حال اینکه این شخص بیمار از سعادت ابدی دور می افتد به دلیل پایین آمدن سطح نفس چگونه توجیه می شود؟ ما می گوییم که نفس بدن را تدبیر می کند و روی بدن تاثیر می گذارد اما چرا اینجا جبرا بدن باعث تاثیر روی نفس می شود و باعث دور ماندن شخص از سعادت می شود؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در ابتدای امر به آرامشی که با اطمینان به حضرت حق باید نظر می‌کرد، توجه نکرد و حالا به تبع آن این فشار‌ها را دارد تا آن‌جا که ممکن است باید به این آیه‌ی کریمه نظر داشته باشد که فرمود: «أَلا بِذِكْرِ اللَّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ» بدانید با یاد خدا و این‌که خدا را همه‌کاره‌ی امورتان بدانید قلب‌ها آرامش می‌یابد. موفق باشید

11401
متن پرسش
سلام علیکم خواهشمند است با مراجعه به دو سایت subsoilirrigation.com استاد مهندس حجازی و www.eabbassi.ir استاد اسفندیار عباسی و مطالعه صبورانه تان اعلام بفرمایید آیا تمدن نوین اسلامی که دنبالش هستیم شروعش از این مطالب و مخصوصا ابتکار آقای حجازی نیست و راهنمایی بفرمایید به استاد گرامی هم اطلاع دهید برای عملیاتی کردن آنها چه کنیم من به عنوان طلبه چه وظیفه ای دارم لطفا موضع راهبردی خودتان را در این امو بیان فرمایید متشکرم
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: سایت جناب آقای حجازی با مرورگرِ ما باز نشد و در مورد سایت جناب آقای عباسی هم فکر می‌کنم اگر ابتدا مبانی نظریِ تمدن اسلامی را مطرح کنیم و افق حیاتی را که تمدن اسلامی بر روی بشر می‌گشاید را تبیین نماییم می‌توانیم در امور دیگر از جمله در تغذیه، سبک زندگی خود را تغییر دهیم. موفق باشید

11079

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام فرموده اید: آنچه در روایت داریم هرچیزی که چشم داشته باشد و یک موجود ذی حیاتی را تداعی کند حکم مجسمه را دارد و مانع حضور فرشتگان در آن محل‌اند. یعنی اگر خرگوشی را از پارچه به وجود آورده باشند هم حکم مجسمه دارد؟ آیا چنین چیزی اگر در اتاقی باشد فرشتگان به کل خانه نظر نمی کنند؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: عرض شد باید دنبال کنید که آیا مرجع تقلید شما این نوع عروسک‌ها را هم در حکم مجسمه قلمداد می‌کنند یا نه؟ موفق باشید
10421

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام در حال حاضر و در میان انبوه کتاب ها و نوشته ها و سخنرانی ها، کدام یک مناسب من است؟ آیا راه و مسیر مشخصی برای سلوک تعریف شده؟ اگر شخصی بخواهد نسبت به خدا و عالم معرفت پیدا کنداز کجا باید شروع کند؟ شدیدا به شخصی برای راهنمایی و ارشاد خودم نیاز دارم. شخصی که بتوان به او اعتماد کرد. میخواهم ولی نمیدانم از کجا... ترس از گیر افتادن میان افکار و انتخاب مسیر اشتباه دارم و قدم در راه گداشتن مشکل است لطفا راهنمایی کنید با تشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: شاید جوابی که به سؤال 10420 داده شد، افق نگاه شما را روشن کند که بالاخره ما باید به قرآن رجوع کنیم و تدبّر در روایات اهل‌البیت«علیهم‌السلام» مقدمه‌ی بسیار ارزشمندی است. با این‌همه مباحث «معرفت نفس» برای شروع کار و رسیدن به تفکر لازم، خوب است و در این رابطه بنده سیر مطالعاتی که بر روی سایت قرار داده شده است را، پیشنهاد می‌کنم. موفق باشید
10167
متن پرسش
سلام علیکم: استاد اینگونه که برداشت کرده ام در حکمت مشاء وجود را یک ویژگی انتزاعی می دانند مگر وجود همان جوهر و ذات عالم نیست که هستی محض است پس چگونه می توان آن را یک امر ذهنی گرفت؟ آیا برداشت من از حکمت مشاء در خصوص کثرات متباین ناصحیح است یا این یکی از ضعف های حکمت مشاء می باشد؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: همین که برای هر موجودی وجود خاص قائل‌اند عملاً وجود را به عنوان یک حقیقت نمی‌شناسند تا برای آن اصالت قائل باشند و عملاً چه بخواهند وچه نخواهند اصالت را به ماهیت داده‌اند. موفق باشید
9785
متن پرسش
سلام علیکم: ملاصدرا رحمه الله علیه در جلد 6 اسفار در مورد برهان صدیقین می فرماید: «محکم ترین و برترین برهان، برهانی است که در آن حد وسط، غیر از واجب نباشد» می خواستم اگر ممکن است جمله ایشان را توضیح دهید.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: در شرح برهان صدیقین عرض شد که اگر شما بفرمایید چون دور و تسلسل باطل است، پس واجب الوجود هست، عملاً شما برای اثبات خدا بطلان دور و تسلسل را واسطه قرار داده‌اید و در نظر شما به خدا، بطلان دور و تسلسل در میان است. ولی اگر نظر به «وجود» داشته باشید دیگر در هرچیزی به حقیقت وجود نظر دارید حتی اگر آن چیز ممکن‌الوجود باشد شما به وجود نظر دارید و حقیقت وجود، خداوند است و عقل توانسته بدون حدّ وسطی به واجب الوجود برسد. موفق باشید
7081
متن پرسش
سلام اگر کسی همه ی محاسن خوب را دارا باشد ولی حجاب نداشته باشد مشکل ان چیست؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم:در آن صورت بنده‌ی خدا نیست، و از خدایی که همه‌ی خوبی‌ها را دارد منقطع شده. موفق باشید
6047
متن پرسش
سلام.می دانم احتمال آن کم است که این سوال را پاسخ گویید.اما برای من سوال است و چه می شود کرد.استاد آیا شما بعد از این همه سال زحمت و مطالعه و از حصول به حضور رفتن هم اکنون می توانید برزخ و قیامت را مشاهده کنید؟شما برزخیان و احوالات آن ها را می بینید؟راهی که به دوستان و جوانان و شاگردان می آموزید در خود شما به ثمر نشسته است؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: همین‌طور که می‌فرمایید این سؤالات جواب‌دادنی نیست ولی «آنقدر هست که بانگ جرسی می‌آید» مگر می‌شود انسان از یک حقیقت بیگانه باشد و شب و روز خود را بر روی آن بگذارد. دعا کنید حجاب‌های بین ما و حق همواره رقیق‌ و رقیق‌تر شود تا بتوانیم با عالم غیب و معنویت معاشقه کنیم بدین لحاظ پس تصور نفرمایید که بنده را به برزخ راه داده‌اند و راحت بنده از آن‌جا برای عزیزان گزارش می‌کنم. ما به نور محمد و آل محمد«علیهم‌السلام» اعتما داریم و امیدواریم بتوانیم در سایه‌ی آن انوار مقدس عصازنان جلو برویم. موفق باشید
3964

«وقت»بازدید:

متن پرسش
سؤال: شما درکتاب سلوک ذیل شخصیت امام خمینی«رضوان‌الله‌تعالی‌علیه» صفحة 42 خط سوم می‌فرمایید: «چیزی جز «وقت حضور» در صحنة کربلا حاکم نشود». آیا بهتر نیست به جای «وقت حضور» از عبارت «حضور حق» استفاده کنند؟ یک وقت می‌فرمایید: «چفیة آقا یادآور «وقت حضور» است»، این حرفْ خوب است؛ چون این حرف به این معنی است که این چفیه، یادآور آن وقتی است که حضور حقْ ظاهرتر بود. اما یک وقت بحث از «حکومت و حاکم‌شدن حضور» است، این تعبیر که «وقت حاکم شود» تعبیر مناسبی نیست، لذا به نظر حقیر بهتر است از تعبیر «حکومت حضور حق» استفاده شود.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: «وقت» یک حالت روحانی است که در روایت «لی مع الله وقت» بدان اشاره شده و عرفا نکات ظریفی در این مورد دارند. بنده در آخر کتاب «آنگاه که فعالیت‌های فرهنگی پوچ می‌شود» عرایضی از جهت روایات و اشعار عرفا داشته‌ام، بر اساس آن نگاه واژه‌ی «وقت حضور» به‌کار رفته و این غیر از واژه‌ی «حضور حق» است. موفق باشید
3234
متن پرسش
با سلام شما در کتاب انگاه که فعالیت های فرهنگی پوچ می شوند فرمودید که روش شرطی کردن در نظام تربیتی اسلام وجود ندارد. ولی وقتی خدا در قران می گوید غیبت نکن و بلافاصله میگوید ایا دوست دارید گوشت برادرتان را بخورید دارد ما را شرطی می کند. که در هنگام غیبت تصویر گوشت برادمان که داریم انرا میخوریم در ذهن ما ایجاد می شود و این یک نوع شرطی کردن است؟
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: این مثال که زدید شرطی‌کردن نیست، حکایت یک حقیقت است که جنبه‌ی باطنی عمل غیبت . ولی در کتاب و در شرطی که عرض کرده‌ام گفته شده است در ابتدای امر به‌خصوص برای کودکان شرطی‌کردن داریم منتها نباید انسان‌ها را در عمل در حدّ شرطی‌کردن نگه داشت. موفق باشید
3219
متن پرسش
در سؤالات گذشته، از شما پرسیدیم: «همة علما ذیل شخصیت امام هستند یعنی چه؟»، فرمودید: «یعنی پذیرفته‌اند امروزه دینداری در مسیری که حضرت امام تعیین کرده‌اند، دینداری حقیقی است.». در این راستا سؤال می‌شود: اولاً آیا صرف پذیرفتن، کافی است برای قرارگرفتن ذیل شخصیت؟ یا این پذیرش، قلبی و تشکیکی است و با عمل تشدیدمی‌شود؟ ثانیاً از این تعبیرِ «ذیل شخصیت» خیلی از دوستان برداشت می‌کردند که منظور شما این است که: «امام‌خمینی به ما فیض می‌رسانند و با ارادة خودش ما را از عالم برزخ تربیت می‌کنند، همانگونه که یک استاد اخلاق زنده شاگردش را تربیت می‌کند.». اما با توجه به این جواب شما، ظاهراً منظورتان از «ذیل شخصیت قرارگرفتن»، تنها همین است که: «آن شخص را به عنوان «الگو» بپذیریم و به سیره‌اش عمل کنیم، در این صورت اگر چه آن شخص (چه زنده باشد و چه مرده) متوجه ما نباشد و با ارادة خودش درصدد تربیت ما برنیاید، ما ذیل شخصیت او قرارگرفته‌ایم.»، آیا این برداشت ما صحیح است؟ ثالثاً پس از نوشتن این سؤال، عبارات «ملکوت خود» و «ملکوت حضرت امام» را در متن کتاب جستجوکردم، مطلب جدیدی دستگیرم نشد. آیا منظور شما هم از این که «ملکوت ما ذیل ملکوت حضرت امام قراربگیرد» آیا همین الگوگیری است ولو شخصی که الگوست، اراده‌ای برای تربیت ما نکند؟ لطفاً اگر این بحث را در قسمت خاصی از کتاب مفصلاً توضیح داده‌اید، صفحة کتاب را بفرمایید تا آن قسمت را مطالعه کنم.
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: خوب است در این مورد سی‌دی‌ها هم گوش داده شود. اقل ارتباط با امام الگوگیری از ایشان است ،‌ولی نفس ناطقه‌ی انسانی که گرفتار گناه نباشد توان تجلی به قلب‌های مستعد را دارد و هم‌اکنون می‌تواند به ما مدد برساند که در کتاب «چگونگی فعلیت‌یافتن باورهای دینی» این نکته روشن شده. ولی فکر می‌کنم در خود کتاب معنای ارتباط با ملکوت امام عرض شده است و روشن شده که با آمادگی فکری و اخلاقی می‌توان با آن ملکوت همین حالا مأنوس شد و احساس ارتباط وجودی داشت. موفق باشید
2880

ربابازدید:

متن پرسش
با سلام. آیا در اسلام و سیره معصومین، مواردی در حوزه مدیریت سرمایه مالی وجود دارد که بتوان آنها را در زندگی امروز به کار برد؟ مثلا از آن موارد بتوان چگونگی تعامل با بانک، خرید طلا، خرید ملک، حسابداری شخصی و ... را مشخص کرد. احساس می کنم اینکه در زندگی یک سیستم حسابداری شخصی ندارم از طرفی خوب است که درگیر نمی شوم و از طرف دیگر بد است آنچنان مدیریتی روی سرمایه های مالی خود ندارم و به تبع آن نمی توانم برنامه ریزی خاصی برای آن انجام دهم.
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: خوب است که انسان در مورد سرمایه‌اش مدیریت داشته باشد و نگذارد سرمایه‌اش بی‌حاصل بماند ولی باید طوری سرمایه را فعّال کرد و به کار گرفت که گرفتار ربا نشویم. موفق باشید
1611

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام خدمت استاد ارجمند پرسش بنده پیرامون نفس و روح و جان می باشد. 1-آیا نفس و روح و جان از دیدگاه قرآن یا در هستی و وجود با یکدیگر فرق دارند؟ 2-همانطور که نفس در قرآن مراتب دارد ، روح هم مراتب دارد؟ 3- اگر بگوییم روح فوق مکان و زمان هست . 2تا روح چگونه در عالم می گنجد؟ لطفا راهنمایی ام کنید.
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیک السلام: 1- در مقابل بدن، نفس ناطقه است که جنبه‌ی مجرد انسان است و آن‌جا که قرآن می‌فرماید: خداوند در هنگام خواب یا مرگ، شما را می‌گیرد منظور همان نفس ناطقه است که به تعبیر دیگر همان روح است که به فارسی به آن جان می‌گویند. 2- فرق نمی‌کند 3- در عالم مجردات چیزی در عرض چیزی نیست، هرکس خود را در مرتبه‌ای که روحش در آن مرتبه قرار دارد احساس می‌کند مثل آن‌که روح همه‌ی افراد سخن معلم را درک می‌کنند بدون آن‌که ارتباط روح آن‌ها نسبت به معلم تقدم و تأخر داشته باشد، هرچند بدن‌های دانش‌آموزان نسبت به همدیگر در عرض هم هستند و نسبت به معلم دارای تقدم و تأخر اند. موفق باشید
286

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام و خسته نباشید . استاد طاهرزاده ، شما در جزوه "ضرورت مطالعه و نحوه آن" بسیار تاکید داشتید که استادی پیدا کنیم و با او هو افق شویم ، سوال من این است که چگونه استاد را پیدا کنیم ؟ همانطور در جزوه خودتان بسیار به عالمانی مثل امام (ره) ، علامه طباطبایی ، آیت الله طباطبایی و . . . اشاره کرده اید و چه بسا کسانی هم باشند که شما در جزوه اسمی از آنها نبرده اید و فقط کسانی که شما آنها را به عنوان استاد انتخاب کرده اید را نام برده اید ، حال ما چگونه استاد را انتخاب کنیم ؟ اول یک افق فکری را در نظر بگیریم وبعد دنبال استادش باشیم یا اول سراغ استاد برویم یا برعکس ؟ یک استاد خوب کیست ؟ ممنون .
متن پاسخ
باسمه تعالی علیکم السلام موضوع اول که در مطالعات باید مورد توجه باشد، موضوعاتی مثل معرفت الله و معرفت النفس و معاد و روی هم رفته عالم غیب است. موضوع دوم این که نباید به سراغ استادها و کتاب هایی رفت که در موارد فوق فقط اطلاعات در اختیار ما قرار می‌دهند، باید در موضعات فوق کتاب‌ها یا استادهایی پیدا کرد که خودشان در این موضوعات یک نحوه ارتباط با آن موضوع پیدا کرده باشند. وقتی به نکات فوق توه فرمایید، با اندک تحقیقات می‌فهمید این کتاب یا این استاد در چه جایگاهی قرار دارد. موفق باشید
16745

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام: استاد عزیز، تفسیری که ملاصدرا از قرآن کریم کرده اند، به نظر شما در چه سطحی است؟ نسبت به المیزان و... ممنون.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: نکات خوبی در تفسیر صدرالمتألهین مبتنی بر حکمتِ متعالیه هست. ولی تفسیر المیزان جامعیت خاص خود را دارد. موفق باشید

15316
متن پرسش
سلام علیکم: روایات مربوط به ظهور و نوروز چطور با هم قابل جمع است؟ به نظر می آید ربطی ندارد چون چرخش کره زمین چه ربطی به ظهور دارد؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: نوروز در آن روایت به معنای روز نو می‌باشد و مسلّم ظهور مولایمان برای کلّ جهان، روز جدیدی است که تاریخ دیگری را به صحنه می‌آورد. موفق باشید

12674
متن پرسش
با سلام: با توجه به اینکه اصول و مبانی فکری در حال حاضر موجود است. و قصد ما از خواندن تاریخ، این است که با توجه به یک مقوله ی تاریخی، برداشتی داشته باشیم که با اصول ترکیب کرده و به جوابی که بخواهیم برسیم. حال که ما اصول در دست مان هست. چرا باید تاریخ را باز خوانی کنیم. خب مستقیما جواب خود را با اصول عقلی و روایی بدست می آوریم. لطفا راهنمایی کنید
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: تاریخ در هرحالی آینه‌ی ظهور سنن الهی است و هیچ‌وقت نمی‌توان گفت تمام قواعد عالَم در دست ما است و نیاز به نگاه حکیمانه به تاریخ نداریم. موفق باشید

11060

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم: آیا حدیث زیر، قدسی است؟ و تا چقدر معتبر است؟ «من دعانی اجبته، و من سألنی اعطیته، و من اطاعنی شکرته، و من عصانی سترته، و من قصدنی ابقیته، و من عرفنی حیرته، و من احبّنى ابتلیته، و من احببته قتلته، و من قتلته فعلى‏ دیته، و من على دیته فأنا دیته‏» هر که مرا بخواند، اجابت کنم، و هر که از من بخواهد بدهمش، و هر که طاعت من دارد شکرش کنم، و هر که در من عاصى شود بپوشم او را، و هر که قصد من کند مقصودش در کنار نهم، و هر که مرا شناسد متحیّرش کنم، و هر که مرا دوست دارد به بلاش ابتلا کنم، و هر که را دوست دارم او را بکشم، و هر که را من کشم دیت من دهم، و آن را که دیت من دهم، دیت او من باشم‏. با تشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: ظاهراً این جمله حدیث نیست، نفحه‌ای است که بر قلب عارفی افتاده که با مبانی دینی تطبیق می‌کند و از این جهت مورد عنایت بعضی از علماء قرار گرفته است. موفق باشید
6257
متن پرسش
سلام استاد می خواستم بدونم باوجود اینکه ما میگیم اسلام قوانین ثابتی دارد و برای همه ی زمان هاست پس چرا فرزندان حضرت آدم با هم ازدواج کردند در حالی که در اسلام این کار حرام است ؟ سپاس
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: علامه طباطبایی«رحمة‌اللّه‌علیه» می‌فرمایند بعضی موارد حکم مولوی الهی جهت روشن‌کردن بندگی انسان‌ها است و بدین‌ لحاظ تشریع می‌شود. از این جهت می‌توان به موضوعی که مطرح می‌کنید نگاه کنیم که خداوند دستور داده تا روح بندگی ما را به فعلیت آورد. موفق باشید
نمایش چاپی