بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان
آرشیو پرسش و پاسخ ها
تعداد نمایش
شماره پرسش:
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
373

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام خدمت استاد ارجمند.در خصوص بحث امامت و عصمت و انچه از قران میشود استفاده و اثبات کرد از دوران دانشجویی در دانشگااه علوم پزشکی و در رادیو معارف بسیار شنیدهام و به نظر هم خیلی متین است اما ته دل نمیتوانم بپذیرم اهل تسنن چرا با این دید به این ایات و روایات نگاه نمیکنند .؟ نمیتوانم بپذیرم که تقییه میکنند (همچننان که بعضی ها این را دلیل میدانند.)ایا چون از ابتدا اینجور در ذهنشان نقش بسته است نمیتوانند جور دیگری فکر کنند ؟ اگر علت این باشد این مسئله در خصوص مسیحیان هم باید صدق کند؟میتوانم بگویم این مسئله بزرگترین دغدغه دینی من وخیلی افراد است که باعث میشود ته دل محکم کمی احساس سستی کنیم ومسلم است این شرایط چراگاه شیطان است و در موقع مقتضی ضربه خود را خواهد زد .لطف فرموده پاسخ دهید ارادتمند شما .دکتر صادقی .تبلیغ شما را در سایتم میکنمwww.drsadeghilab.ir
متن پاسخ
باسمه تعالی علیکم السلام عنایت بفرمائید که یکی از طرفندهای دشمنان اسلام آن است که وقتی نتوانستند در مقابل رهنمون‌های دینی حرفی منطقی داشته باشند، موضوع را سیاسی وجناحی می‌کنند و این سخت‌ترین ضربه‌ای است که همیشه به مسیر های هدایت‌‌های الهی وارد شده ، از طرفند فرعون بگیرید که به مردم مصر گفت: «این مرد – یعنی حضرت موسی – نقشه کشیده است شما را از شهرتان بیرون کند» و سعی کرد از این طریق موضوع نبوت حضرت را در حجاب ببرد. یا وقتی جادوگران در مقابل معجزه‌ی حضرت متوجه شدند کار موسی«علیه‌السلام» چیزی فوق معجزه است و اسلام آوردند، گفت: این نقشه‌ای بوده از قبل که موسی به عنوان رئیس جادوگران با تبانی جادوگران کشیده. یا در دهه‌های اخیر موضوع دفاع انقلاب اسلامی از مردم مظلوم فلسطین و شیعیان لبنان را سعی کردند سیاسی جلوه دهند و حقانیت موضع‌گیری انقلاب اسلامی را در حجاب ببرند. در موضوع ولایت جامعه‌ی اسلامی پس از رحلت رسول خدا«صلواة‌الله‌علیه‌وآله»، جنابعالی عنصر اُموی را ساده نگیرید که چگونه کار را تا آن‌جا کشاندند که بالاخره معاویه جانشین پیامبر«صلواة‌الله‌علیه‌وآله» شد و در این دوره آن‌قدر فضا را آلوده کردند و جعل حدیث نمودند که سال‌ها طول می‌کشد تا گرد و غبارها فرو نشیند و جهان اسلام متوجه اصل مسئله بشود. اقدام بسیار کارساز مرحوم علامه‌ی امینی در «الغدیر» یکی از آن اقداماتی است که آرام‌آرام فضا را شفاف می‌کند و مرز بین جریان اموی در جهان اسلام را از سایر مسلمانان روشن می‌نماید و این اولین قدم است. کتاب «حزب علوی و حزب اُموی» از آقای حجت‌الاسلام دکتر محسن حیدری، از انتشارات دفتر انتشارات اسلامی نکات خوبی در این رابطه دارد. در ضمن جزوه‌ی «چه شد که کار به قتل حسین«علیه‌السلام» کشیده شد؟» با ویرایش جدید که بر روی سایت هست، إن‌شاءالله می‌تواند کمک کند. موفق باشید
19809
متن پرسش
سلام: استاد شما در جواب سوال 16172 فرموده اید که: در حکومت طاغوت، حاکمان، خودشان دنبال فساد هستند ولی در حکومت اسلامی، حاکمانْ به دنبال اصلاح مردم می‌باشند تا مردم از عاداتِ باقی‌مانده از حاکمیت طاغوت نجات یابند. و هم چنین در سوال 19791 گفته اید که باید تلاش کنیم که حاکمیتی اسلامی داشته باشیم. حال به روایات زیر توجه کنید: 1. از پیامبر (ص) نقل شده است که دو گروه اند که اگر اصلاح شوند امت اسلامی اصلاح می شوند و اگر فاسد شدند جامعه فاسد می شود. الامرا و الفقهاء یعنی حاکمان و عالمان. 2. الرعیه لا تصلحها الا العدل: مردم را فقط اجرای عدالت است که اصلاح می کند. 3. لیست تصلح الرعیه الا بصلاح الولاه ولا تصلح الولاه الا باستقامه الرعیه: جز با حکومت های صالح، جامعه اصلاح نشود، و جز با پایداری و همکاری مردم حکومت ها موفق نخواهند بود. 4. امام کاظم (ع): ... صلاحکم، فی صلاح سلطانکم: وقتی کارهای شما درست می شود که حکومتتان حکومت درستی باشد. برای دیدن این گونه احادیث به همراه منابع و ماخذ رجوع شود به کتاب «منهای فقر» و کتاب «حکومت اسلامی از نظر قرآن و حدیث» از استاد حکیمی. درست است که هر فردی برای اصلاح خود و جامعه وظایفی دارد. از طرفی باید گفت بهترین راه اصلاح مردم این است که مسئولین اول خودشان و اطرافیانشان را اصلاح کنند تا جامعه درست شود و این جز با اجرای عدالت برای همه و رفع فقر از جامعه ممکن نیست. در روایتی خوانده ام که حکومت بنی عباس دوم که در آخرالزمان می آید (بلانسبت جمهوری اسلامی!) آنقدر حکومت می کند که مردم از خیر نا امید می شوند. مردم از اقدام قاطع در مبارزه با فساد و اجرای عدالت و رفع فقر ناامید شده اند. تشبیه تان به روزه گرفتن هم تشبیه ناقصی است شما می گوئید اگر فردی امسال خوب روزه نگرفت و نتوانست چشم و زبانش را کنترل کند نا امید نمی شود و می گوید ان شاء الله سال بعد بهتر روزه می گیرم و تلاش بیشتری می کنم خب این شخص اگر خوب روزه نگرفت نهایتا به خود یا اطرافیانش ضرر می زند ولی حکومت که جای این تمرین ها و آزمون و خطاها نیست که افرادی در مسئولیت باشند که بدزدند و یا ندانم کاری کنند و منابع مملکت و مردم را تحت فشار بگذارند. روایتی است از حضرت امام صادق علیه السلام که می فرمایند: ما اُبالی ائْتَمَنْتُ خائنا أو مُضَیّعا برای من فرقی نمی کند که به خائن امانت بسپارم، یا به کسی که از امانت مراقبت و نگهداری نمی کند. الکافی : ۵ / ۳۰۱ / ۴ . فرق مسئولین ناشی، ناوارد، نامتخصص، فاقد مهارت یک کشور که نتوانند منابع مملکت و ثروت آن را خوب مدیریت کنند و به ملت خود هم ندهند با مسئولین خائن چیست؟ با همین مسئولین می خواهید مردم را اصلاح کنید و حاکمیتی اسلامی داشته باشید؟ اگر بگوئید آری که نمی شود چون تاکنون چهل سال زمان داشتید و غیر از اینکه اصلاح نکردید برخی از خود مسئولین به فساد افتاده اند اگر هم بگوئید «نه» که تکلیفتان روشن است! چه جوابی دارید استاد؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: عنایت داشته باشید که قرآن قیام به قسط و عدالت را در زیر دستورات الهی به عهده‌ی مردم گذاشته است. در سوره‌ی حدید آیه‌ی 25 می‏ فرماید: «لَقَدْ أَرْسَلْنَا رُسُلَنَا بِالْبَيِّنَاتِ وَأَنزَلْنَا مَعَهُمُ الْكِتَابَ وَالْمِيزَانَ لِيَقُومَ النَّاسُ بِالْقِسْطِ وَأَنزَلْنَا الْحَدِيدَ فِيهِ بَأْسٌ شَدِيدٌ وَمَنَافِعُ لِلنَّاسِ وَلِيَعْلَمَ اللَّهُ مَن يَنصُرُهُ وَرُسُلَهُ بِالْغَيْبِ إِنَّ اللَّهَ قَوِيٌّ عَزِيزٌ».

به راستى پيامبران خود را با بیّنات روانه كرديم و با آن‌ها كتاب و میزان را فرود آورديم تا مردم به قسط برخيزند و حدید را كه در آن سختی زیاد و سودهایی برای مردم است نازل کردیم تا خدا معلوم بدارد چه كسى او و پيامبرانش را به غیب يارى مى‏ كند، آرى خدا نيرومندِ شكست ناپذير است.

 می ‏فرماید: «لَقَدْ أَرْسَلْنَا رُسُلَنَا» یعنی ارسال رسول با تدبیر الهی بوده و می‏ گوید «ما» فرستادیم تا نظر را متوجه خداوند و کارگزاران الهی کند. اینان رسولان را فرستادند تا آن‌ها به جای خدای نامحدود بتوانند عمل کنند.

 «بِالْبَيِّنَاتِ» با چیزی رسولان را فرستادیم که هم خودش روشن است و هم روشنی‏ بخش و روشنگر است و طرف مقابل هم از این سخنان بهره می ‏برد زیرا تنها برای خودِ رسول روشن نبوده، قدرت روشنگری هم دارد و طرف مقابل که با آن بیّنات روبه‌رو شود مطالب زیادی برایش روشن می ‏شود - حتی معجزات هم نمونه‏ هایی از بیّنات‌اند- و این شیوه عمومی کسانی است که صاحب رسالت‏ اند، چه انبیاء یا جانشینان آن‏ها و شیوه‏ هایی که این بزرگان از آن استفاده می ‏کنند امور بیّن ‏اند و از همه راه‏های بیّن استفاده می‏ کردند.   

گویی پیامبران وارد فضای تاریکی شده ‏اند که انسان‏ها در آن فضا خودشان را هم نمی ‏بینند و نمی ‏شناسند و پیامبران آمده ‏اند تا با بیّناتِ خود، تعریف جدیدی از خود بیابند تا شرایط تغییر کند و از تاریخ جاهلیت که نه در آن ابدیت برای انسان مطرح بود و نه استعداد رسیدن به قرب الهی برای انسان معنا داشت، به تاریخ دیگری وارد شوند که دستور عمل‏ های خاص خود را دارد لذا می‏ فرماید: «أَنْزَلْنا مَعَهُمُ الْكِتابَ وَ الْميزانَ» با پیامبران کتاب و میزان نازل کردیم تا آن‏هایی که در کنار پیامبران قرار می‏ گیرند از آن بهره ‏مند شوند.

بحث «اِنزال» را به میان می ‏آورد که پایین‌آوردن است نه یاددادن به پیامبر، زیرا این دستورات، باطنی معنوی دارند و نازل شده ‏اند تا برای مردم قابل فهم باشد.

«میزان»، آن قدرت تشخیصی است که چگونه از کتاب و دستورات الهی استفاده کنیم و این هم با پیامبران نازل می‏ شود و در رابطه با میزان، انسان‌ها وزن هر دستوری را تشخیص می‌دهند تا آن‌جا که اگر دو دستور معارضِ همدیگر شدند می‏ فهمند وزن و اهمیت هرکدام چه قدر است و کدام را باید بر کدام حاکم کرد. چنین تشخیصی با پیامبران نازل می‏ شود و هر آن کس که در کنار پیامبران قرار گیرد از چنین توانایی بهره ‏مند می‏ شود و گرفتار تحجر نمی ‏گردد.[1] 

در ادامه می‌فرماید: «لِيَقُومَ النَّاسُ بِالْقِسْطِ» برای آن که مردم جهت اقامه‌ی قسط به‌پا خیزند.

هدف اولِ ارسال رسولان قیام به قسط است تا مردم خودشان به‌پا خیزند نه آن‌که پیامبران به هر قیمتی اقامه‌ی قسط کنند، اگر مردم خواستند خودشان قیام کنند و درگیر موضوع شوند تا اولاً: جبهه مقابل خود را بشناسند. ثانیاً: بدانند برای اقامه قسط باید خود هزینه کنند و پیامبران شرایط چنین انتخابی را فراهم نمودند و آن‏ها را از انتخاب‏های خطا آزاد کردند و موفقیت در این امر مربوط به مردم است که اقدام بکنند یا نکنند. پس وقتی در روایت داریم: «ارتَّد الناس بعد رسول الله الا ثلاثه»[2] بعد از رسول خدا (ص) همه به نحوی منحرف شدند مگر سه نفر، باید بگوییم مردم کوتاهی کردند یا رسول خدا؟ در حالی‌که رساندن کتاب و میزان به عهده‌ی پیامبران بود و قیام به قسط به عهده‌ی مردم می‌باشد.

مردم باید تلاش کنند خود را در تاریخی که شروع شده شکل دهند و این جا است که مافوق عدالت، آزادی به میان می‏ آید و نباید با هر شیوه‏ای به اهداف خود رسید و آزادی انسان‏ها را زیر پا گذاشت و به همین جهت علی (ع) حاضر نیستند مثل معاویه با زیر پاگذاردن آزادی مردم، عمل کنند و به هر قیمتی به اهداف خود برسند.

در معنای «قسط» باید متوجه ضد آن یعنی «جُور» شد که به معنای دادن حقِ یکی به دیگری است هر چند خودش هم راضی باشد[3] پس قسط یعنی حق کسی را دادن و دین آمده تا حقوق در همه جا و در همه چیز رعایت شود. هدف در حرکت انبیاء آن است که مردم به شعوری برسند که حقوق هر چیزی و هر کسی رعایت شود و در این راستا به پا خیزند تا مقسِط شوند و قاسط مقابل این هدف قرار دارد و تلاش دارد این اتفاق نیفتد - مثل معاویه -.

در ادامه می‌فرماید: «وَأَنزَلْنَا الْحَدِيدَ فِيهِ بَأْسٌ شَدِيدٌ وَ مَنَافِعُ لِلنَّاسِ» و حدید را فرو فرستادیم که در آن سختی زیادی هست و منافعی برای مردم دارد.

در چنین شرایطی که مقسطین یک طرف ایستاده‏ اند و قاسطین در طرف دیگر، دستوراتی با شدّت و حِدّتی خاص نازل شده که منجر به قتال و مبارزه می ‏شود[4] که در آن سختی شدیدی هست. بعد از آمدن بیّنات، در مقابل آدم‏هایی که حق برای‏شان روشن شده و جلو فهم خود ایستاده، برخوردهای شدید در میان می ‏آید. نمونه نزول برخورد شدید دستوری است که می‌فرماید: «جاهِدِ الْكُفَّارَ وَ الْمُنافِقينَ» که به رسول خدا (ص) دستور داده با کفار و منافقین مقابله کند، این به معنای آن نبود که حضرت با منافقین جنگ کنند، بلکه به معنای همان برخورد سختی است که حضرت با آن‏ها داشتند و این شدت و حدّت نیز نازل شده و ریشه‌ی الهی دارد.

اگر آن برخوردهای سخت انجام شود، منافعی نیز برای مردم دارد و مردم در انتخاب خود گرفتار راهی نیستند که دشمنان دین در مقابل آن‏ها شکل داده ‏اند و نمی ‏گذارند مردم به آنچه فهمیدند و اعتقاد دارند عمل کنند.

هدف از ارسال رسولان را یکی قیام مردم به قسط مطرح کرد و دیگر «وَلِيَعْلَمَ اللَّهُ مَن يَنصُرُهُ وَ رُسُلَهُ بِالْغَيْبِ إِنَّ اللَّهَ قَوِيٌّ عَزيز» با توجه به واژه‌ی «عَلِمَ» که هم به معنای دانستن است و هم به معنای نشانه‏ گذاری، می‏ توان در معنای آیه گفت: رسولان را با آن لوازم فرستادیم تا خداوند نشانه بگذارد که چه کسی او و رسولان‏اش را بالغیب یاری می کند، یعنی وقتی رسول در صحنه نیست و با رحلت خود غایب شده است، اینان آن مؤمنین واقعی هستند که به شخصیت‏ها حتی به شخصیت رسول هم بند نیستند و در غیبت رسول هم او را با پیروی از سنت ‏اش یاری می‏ کنند. اینان آن‏هایی‏ اند که خداوند نشانه‏ های خاصی برایشان قائل است و تأکید بر اهمیت مؤمنین آخرالزمان نیز در این راستا می‏ تواند باشد و این که فرمود خدا را یاری کنید از جهت ضعف خداوند نیست زیرا که او قوی و عزیز است، بلکه برای آن است که بندگان زندگی را با آزادی برای خود شکل دهند.

خلفا و جانشینان واقعی رسولان همان شأنی را دارا می ‏باشند که رسولان دارا هستند و در این رابطه وقتی به حضرت صادق (ع) بنگریم می ‏بینیم که چگونه وظیفه خود می ‏دانسته ‏اند به هر شیوه ممکن و در زوایای مختلف ارائه بیّنات کنند و شما با امامی روبروئید که می‏ خواهد مردم را از تاریکی‏ ها نجات دهد و با کودتا در مقابل حاکمان این مشکل حل نمی‏ شود بلکه با تربیت شاگردان و گسیل آن‏ها به اقصا نقاط جهان اسلام این ممکن محقق می‌گردد. موفق باشید  


[1] - در این مورد به کتاب «درس‏هایی از انقلاب» از مرحوم صفایی حائری رجوع شود.

[2] - رياض الأبرار في مناقب الأئمة الأطهار، ج‏3، ص: 121

[3] - بعضی از یاران علی (ع) در ابتدای حاکمیت آن حضرت از حضرت خواستند حقوق آن‏ها را به امثال مروان حکم بدهند تا از فتنه دست بردارند و حضرت فرمود آیا نصرت و پیروزی را با جور به دست آورم؟

[4] - هر چیزی که دارای شدت و حِّدت است، حدید می‏ گویند.

15368
متن پرسش
سلام و ارادت: استاد عارف و حکیم و فرزانه، همانطور که مستحضرید برای رفع رذایل اخلاقی دو راه است. 1. بیان راهکار برای هر رذیله اخلاقی مانند کتاب جامع السادات. 2. توحیدی و احراقی که منیت سوزانده می شود. یکی از اساتید عرفان حوزه راه دوم را فقط برای خواص الخاص می دانند. شایداین خواص الخاص در هر قرن کمتر از 2000 نفر باشد. در آثار حضرتعالی بیشتر معارف توحیدی و معرفتی برای دفع رذائل استفاده می شود. البته در شرح جنود عقل و جهل و کتاب فرزندم این چنین باید بود، مطالبی طبق راه اول بیان فرموده اید. لطفا بفرمایید علت اینکه شما بیشتر از راه معرفتی و توحیدی در آثارتان جهت دفع رذائل استفاده می کنید چیست؟ سپاس فراوان
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: اتفاقاً بنده معتقد به راه دوم هستم و این نسل را آماده‌ی توحیدِ احراقی می‌دانم. و در آثار خود نیز بدین راه نظر دارم حتی وقتی «جامع‌السعادات» شرح داده می‌شود، با نظر به روش احراقی، مطالب دنبال می‌گردد و راهی که حضرت روح اللّه«رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه» در این تاریخ گشود و عارفان بزرگی چون چمران‌ها و باکری‌ها را به صحنه آورد، راهِ احراق و آتش‌زدن به همه‌چیز و همه‌ی منیّت‌ها بود. این است راه توحیدی تاریخ ما. موفق باشید

15090
متن پرسش
باسمه تعالی. سلام علیکم: دیدید استاد نگذاشتید بروم یک دیوار رو به آفتاب پیدا کنم و سرم را به تعداد وزرای دولت، بر قسمتِ تیزش بکوبم و فرمودید: عجله نکن! دیدید اکبر هاشمی بهرمانی رفسنجانی. رأی آورد! دیدید دوباره قرار است سوار بویینگ بشویم! دیدید دوباره قرار است به ریش احمدی روشن بخندند! دیدید دوباره قرار است یه جاهایی را گِل بگیرند، یه جاهایی را سیمان! دیدید قرار است دست فابیوس را محححکم و صمیییمانه بفشریم! دیدید دوباره قرار است به تندروی متهم شویم! دیدید نرفتید نماینده‌ی خبرگان شوید و بشوید استخوان در گلو و خار در چشم! مالک پسته‌های لب خندان! دیدید دوباره قرار است هم برای!! خدا!! نماز بخوانیم، هم دم !!!! کدخدا!!! را ببینیم! دیدید دوباره قرار است دیپلماسیِ زانوزدن! دست‌دادن! دیدار با ساپورت‌پوشان! تکرار شود! دیدید که تا حضرت آقا حفظه الله به ذلیل‌کنندگانِ سربازان تسلیم شده، مدال دادند؛ دار و دسته‌ی تاجرانِ پسته و دکل نفتی و کرسنت و ... هزار !ک و ف ت!. و .! ز ه ر م ا ر! . هم به دیپلماسان برجام نافرجام پسا برجام پسا تحریم مدال دادند! انگار مردمی که به بعضی‌ها رای دادند هم مثل من عقلشان پاره سنگ بر می دارد! شقشقیه ..... العفو. انا العبد الاحمق، و انت العبد الصبور. الخنده بر لب. ال دل گنده. ال ناظر. ال به فکر السماء نه به فکر الصندق. انا اَل بازیکن، و انت ال داور، انت مشتاق لقاء، انا حرص خور در حدِ دق. انت الصبور، انا خون به دل. راستی شما می دانید شاهان چقدر دیگر عمر می کنند اگر فقط مانده یارانه! تا جیبشان پر شود حقیر حاضرم بدهم کلیه ام را هم می فروشم. چه فایده مگر هل من مزید تمامی دارد؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: حاضرم به خاطر این صفا و دلسوزی که شما دارید، مرا در همان قبری بگذارند که بعداً شما هم در آن تشریف می‌آورید، از بس که قلب شما نورانی است. ولی در دنیا پهلوی هم نیستیم. شما از شهداء عقب‌ افتاده‌اید و نمی‌توانید در این تاریخ پرآشوب زندگی کنید! شما خط‌شکن‌اید و حوصله‌ی زندگی در این تاریخ، روحِ شما را مکدّر می‌کند. تحمل سیاسی‌کاریِ سیاست‌بازان را ندارید! که با چه حکمت و حوصله‌ای باید در چنین فضایی تمدنِ نوین اسلامی را پایه‌ریزی کرد و زیر سایه‌ی رهبر بزرگ انقلاب اسلامی مواظب بود در عین حفظ تفاوت‌های سلیقه‌ها، گرفتار دوقطبی‌های القائی دشمن نگردید. توصیه می کنم بحث اخیری که در جلسه‌ی شب یکشنبه تحت عنوان «قرآن و دعوت به عقل تاریخی» را شد، استماع فرمایید. موفق باشید

13708

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
به نام خدا با سلام: استاد بنده پرسشگر 13694 هستم. خواستم بدانم مقصد و مقصود شما از توحید امام و علامه به صورت علمی و عملی چیست؟ لطفا به صورت مبسوط بفرمایید و راهنمایی های لازم را قید کنید و با توجه به مطلبی که در ایمیل قبل فرستادم آیا در مسیر امام قرار ندارم؟ با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی. سلام علیکم. نگاه توحیدی این بزرگان، نگاه کلامی نیست مثل همان سخنانی که امیرالمومنین در تبیین توحید در نهج‌البلاغه متذکر می‌شوند. تفسیر سوره حمد امام و رساله توحیدی علامه طباطبایی نکات خوبی در این مورد دارد. موفق باشید

11126
متن پرسش
سلام استاد عزیزم: من سوالاتی رو در قالب چند شماره ازتون پرسیدم ولی جوابی دریافت نکردم هنوز، زمان ارسال سوالم شما کربلا بودید و من هم اول سوالم رو با زیارت قبولی شروع کردم. ایمیل رو هم که دادم، سوال بهتون رسیده؟ ممنون
متن پاسخ
به نام خدا/ شماره سوال و جواب 10870 هست که استاد در تاریخ اول دی ماه جواب داده اند. لطفا در دیدن سوال و جواب های سایت دقت فرمایید./ مدیریت سایت/ سلام: زیارتتون قبول. یادش بخیر چند سال قبل روزی سعادت پیدا کردیم و با زیارت شما شدیم زائر حرم آقا ان شاالله. سوال اول: استاد میخوام ازتون درباره تفکر بپرسم. مدتی است بخصوص با وجود اینترنت و گروههای اجتماعی و مشارکت در گروهها که البته همه هم مذهبی هستند یا در قالب صحبتهای دوستانه فرصت مطالعه تفکر و خیلی کارهای خوب از من گرفته شده. بارها قصد دوری ازین ابزارها رو گرفتم و همه ناموفق بوده. حتی در دوران دوری ازین ابزارها هم توفیقی برای کارهای مفید مثل قرآن خواندن یا مطالعه نداشتم. انگار دست و دلم پیش نمیره و بیخود موبایل دستم میگیرم. میدونم که وقتم داره تلف میشه. چطوری غلبه کنم؟ نور زندگیم کم شده، شوق مناجاتم، کیفیت نمازهام و...همه کم شدن. چه کنم؟ سوال دوم: از وقتی ساکن تهران شدیم و از کلاسهای هفتگی شما و سخنرانی های هفتگی آقای معمار منتظرین فاصله گرفتم روحم کسل شده و ذهنم پر از افکار بیهوده، نیاز به تذکر دارم. به نظرتون چه کتابی یا چه سخنرانی رو ازتون گوش کنم یا بخوانم تا حالم جا بیاد؟ سوال سوم: رهبر عزیزمون که فرمودن فلسفه رو باید از کودکی به فرزندانمون بیاموزیم، چطوری باید چنین کنیم؟ وظیفه ما والدین چیه؟ آیا شما در این زمینه مطالب آماده ای دارید؟ ممنونم. التماس دعا..........................باسمه تعالی: سلام علیکم: جای شما و همه‌ی دوستان حقیقتاً خالی بود 1- با توجه به آنچه در کتاب «ادب خیال و عقل و قلب» عرض شد باید به خودتان برنامه بدهید و همچنان روی برنامه مقاومت کنید تا شخصیت جدیدی برایتان ظهور کند 2- می‌توانید همان مباحث را به‌خصوص مباحث جلسات شنبه را از روی سایت دنبال کنید تا فضای حضورتان محفوظ بماند و در انتخاب کارها به کمک‌تان آید 3- فکر می کنم مباحث معرفت نفس مثل بحث «من کو؟» در کتاب «جوان و انتخاب بزرگ» خوب باشد. موفق باشید
10827
متن پرسش
سلام استاد: خیلی عذر می خواهم که این حقیر وقت شما را می گیرم. شما در معرفت نفس بیان می دارید که این «من» است که می شنود و یا می بیند و چشم و گوش وسیله هستند و در مثالهایی که عنوان می نمایید کلاس درس و یا خواب را مثال می زنید. در اینجا یک مساله برای من پیش آمده و اینکه بعضا خلاف مثال شما هم اتفاق می افتد. مثلا گاهی در حال رانندگی تمام حواسمان به جای دیگری می رود و به قول شما توجه «من» به جای دیگری جلب می شود و در این حال هم چند دقیقه ای رانندگی می کنیم و حتی موانع سر راه را هم رد می کنیم. حال اگر این «من» باشد که می بیند پس چگونه «تن» رانندگی کرده و تمام موانع و حتی پیچها را هم دیده و رد کرده است؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: نفس ناطقه‌ی انسان موجود مجردی است و موجود مجرد وسعت‌اش بیش از پدیده‌های مادی است به همین جهت در حالت معمولی در عین آن‌که نفس شما قلب شما را تدبیر می‌کند، معده‌ی شما را نیز مدیریت می‌نماید به همین جهت گفته می‌شود موجود مجرد طوری است که کاری آن را از کاری باز نمی‌دارد. شما در هرحال و در حین رانندگی نفس ناطقه را در صحنه دارید. موفق باشید
9733

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام به استاد عزیز و سخاوتمندمان: جسارتا آیا ترجمه جدید «معرفت النفس و الحشر» حضرت عالی به طبع رسیده است تا ممنون این خیر کثیر دیگر از جانب تان باشیم؟ از کجا می توانیم سفارش دهیم؟ با ارادات و احترام
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: بلی؛ بحمداللّه مدتی است چاپ شده، فایل آن روی سایت در قسمت کتاب‌ها هست. با آقای مهندس نظری جهت تهیه‌ی آن می‌توانید تماس بگیرید. شماره‌ی ایشان 09136032342 است. موفق باشید
8588

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با عرض سلام و ارادت خدمت استاد طاهر زاده آیا امکان داره دوستان شرح صوتی آیه الکرسی را در سایت بگذارند؟ بنده سایت را گشتم که اشاره شده در DVD شماره 13 موجود هستش و متاسفانه من دسترسی به CD های شما را ندارم. التماس دعا
متن پاسخ
باسمه‌تعالی: سلام‌علیکم: بنده سخن شما را به مسئول محترم سایت ارجاع می‌دهم که اگر محذوری ندارند اقدام فرمایند. ولی در هرصورت سایت ظرفیت همه‌ی مباحث صوتی را ندارد. عزیزان سعی کنند از DVDها استفاده کنند. موفق باشید
5461
متن پرسش
با سلام وتشکر بسیار ازاستاد عزیز شکل مثالی ما دربرزخ مثل همین شکل اینجاست یا براساس خلق وخویارفتارمان در اینجااست؟اگراینگونه است چرااموات راکه خواب میبینیم یا باارواحی که ارتباط برقرار میشده توسط اهل فن هیچ کدام این امرراتصدیق نمی کنند؟ واوضاع انجا را خیلی بهتر از اینجا بیان میکنند.باتشکر از بیانات بسیار شیوایتان
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: در عالم مجردات امکان جمع چند حالت در یک جا هست، مثل آن‌که نفس شما هم شنونده است و هم فکر می‌کند و هم اراده می‌کند. لذا افراد در عالم برزخ بین صورت دنیایی خود و صورتی که حاصل اخلاقشان است جمع می‌کنند به طوری که همه می‌بینند این میمون همان فلانی است. ولی عموماً ما وقتی خواب افراد را می‌بینیم با صورتی که از آن‌ها در ذهن داریم خواب آن‌ها را می‌بینیم، قسمت دوم سؤال‌تان همیشه درست نیست، بعضاً خواب افراد را می‌بینیم که بسیار وضع بدی دارند. کتاب «جایگاه جن و شیطان و جادوگر» نکاتی در این مورد دارد. موفق باشید
5293
متن پرسش
سلام 1.کتاب انسان از تنگنای بدن تا فراخنای قرب‌الهی را بعد از چه کتابی باید شروع کرد در سیرمطالعاتی(انسان شناسی).؟ 2. کتاب فعلیت باورهای دینی وپوچی فعالیت های فرهنگی چطور چون درانسان شناسی خیلی توصیه می شد ازهمان اول به خواندن آن ها؟ باتشکروالتماس دعا دراین شب ها.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- کتاب «انسان از تنگنای بدن تا فراخنای قرب الهی» جهت تکمیل کتاب «خویشتن پنهان» مطرح شده و خوب است بعد از خویشتن پنهان به آن بپردازید 2- بعد از مطالعه‌ی معاد کتاب «آن‌گاه که فعالیت‌های فرهنگی پوچ می‌شود» و بعد کتاب «چگونگی فعلیت‌یافتن باورهای دینی» خوب است. موفق باشید
4458
متن پرسش
با سلام خدمت استاد عزیزم با توجه به اینکه آقا فرمودند امربه معروف و نهی از منکر لسانی وظیفه همگانی من در یکی از دانشگاههای تهران دانشجو هستم وضع حجاب درختران زیاد مناسب نیست من هم در مسیر که رفت و آمد میکنیم تا حدی که برای خودم حرج نداشته باشه تذکر می دهم ولی گاها دختر خانم ها بدجور جواب می دهند و شاید بشود گفت باعث لج طرف هم می شود آیا با این حرف که اسلام حذف فوری گناه را خواسته نه متحول شدن ما به این سبک ادامه دهیم با تشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: به هرحال فرموده‌اند در امر به معروف باید احتمال تأثیر را بدهید و اگر احتمال تأثیر را نمی‌دهیم شرایط را طوری فراهم کنیم تا معروف منکر نشود و جایگاه کار فرهنگی در این‌جاها است. موفق باشید
4215
متن پرسش
سلام علیکم،خدا قوت ، در جلسات مذهبی و معرفتی که جوانان برای رشد و سلوک در آنها حاضر می شوند دیده می شود که افراد کمتری حقیقتا مردانه می ایستند و باقی می مانند و عده ای در میان راه جدا می شوند ، حالا یا مخالف شده و یا بی توجه ، راه دیگری میروند. با اینکه در ابتدا عاشقانه شرکت می کردند و گمان هم نمی کردند روزی کناره بگیرند اما این اتفاق می افتد مثلاً در کتاب اسوه عارفان(ص167) از قول آیت الله مرندی نوشته است بعضی افرادکه هفت هشت سال در خدمت آیت الله قاضی(ره) بودند ایشان را رها میکردند و می رفتند؛ بنده نیز مواردی از این دست دیده ام که فرد از طریق رسیدن به شخصیتی جامع و کامل جدا میشود و به دین ارثی و سطحی بسنده کرده و استعدادش ضایع میگردد. می خواستم از شما سوال کنم که این مانع سلوک را چطور ارزیابی و نظر می کنید؟ و توصیه تان چیست؟ یاحسین علیه السلام
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: این مربوط به نوع تعریفی است که انسان‌ها برای زندگی دینی خود کرده‌اند، تنها آن‌هایی تا آخر در این راه‌ها می‌مانند که ازکمتر از اُنس با عین ثابته‌ی خود قانع نباشند، که خدا روزی ما بکند. موفق باشید
2701

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام لطفا جزوه شرح دعای مکارم الاخلاق و جزوه فلسفه غرب و همچنین کتاب معرفت النفس و الحشر را در سایت قرار دهید
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: مدیر محترم سایت ملاحظه فرمائید. در ضمن متذکر شوید که فایل معرفت‌النفس و الحشر موجود نیست.
624
متن پرسش
یا هو با عرض سلام خدمت استادطاهرزاده؛ بنده دانشجوی برق دانشگاه صنعتی اصفهان هستم و خداوند توفیق حضور در جلسات تفسیر حضرتعالی را نصیبمان کرد. همواره دغدغه بیرون افتادن از فضای آرمانی و حضور در جلسات تفسیر و ... را داریم؛ خصوصا پس از فراغت از دانشگاه. حضرت رب العالمین طلبه باسوادی را در شهرمان جلوی راه ما قرار داده که واقعا کار درستند و نیز دغدغه تشکیل جمعی برای امور قرآن عزیز و اهل البیت (ع) را دارند. حالا استاد ازکجا شروع کنیم؟ چه طور دانشجویان شهرمان را گرد هم جمع کنیم؟هر توصیه ای بفرمایید گوش می کنیم.
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیک السلام: حضور در جلسات معرفت دینی باید برای ما شخصیتی بسازد که همواره در افق شخصیت خود اتصال به عالم معنویت مدّ نظرمان باشد و در راستای حفظ چنین افقی سیره‌ی علمی و عملی حضرت روح‌الله«رضوان‌الله‌تعالی‌علیه» در تمام عمر می‌تواند ما را تغذیه کند که نه‌تنها در راه نمانیم، بلکه راه‌های ناگشوده را بگشاییم. در سیره‌ی عملی باید تا آخر در خط سربازی انقلاب و دشمنی با استکبار بمانیم و در سیره‌ی علمی باید کارمان به درک قلبی کتاب‌هایی مثل چهل حدیث و سرّالصلواة و مصباح‌الهدایه بکشد و کتاب‌هایی مثل حدیث جنود عقل و جهل را هدف متوسط خود بدانیم. در مورد قسمت دوم سؤال؛ بنده همان سیر مطالعاتی که در سایت «لب المیزان» هست را پیشنهاد می‌کنم، ولی شما با شرایط خودتان ببینید کدام‌یک از مباحث نسبت به آن شرایط مناسب تر است. موفق باشید
17045
متن پرسش
خدمت استاد گرانقدرم سلامٌ علیکم: مدتی است که با فایلهای صوتی سخنرانی های استاد ارجمند جناب آقای صمدی آملی (از شاگردان علامه ابوالفضائل حسن زاده آملی) مشغول و محشورم. ایشان به بهانه های گوناگون و در جاهای مختلف نیاز ضروری به یک استاد ره طی کرده را برای سیر علمی و عملی مطرح می گنند و صراحتاً می فرمایند که بدون استاد به جایی نمی رسید! سپس به نقل از استاد گرانقدرشان عنوان می کنند که کتاب و سی دی جمادند و جای استاد زنده و حاضر را نمی گیرند. علاوه بر این حتماً مستحضر هستید که منظور ایشان از استاد، صرف یک معلم و مبین دروس نیست بلکه نوعی واسطه فیض است. همچنان که خود حضرت علامه برای شاگردانشان چنین اند. واقعاً در این زمینه مستآصل شده ام. من در استان اصفهان جز شما کسی را به این عنوان نمی شناسم. حال آنگه ظاهراً شما نیز شاگرد پروری بدان معنا را ندارید. دو جلسه در کلاسهای مسجد انبیا شرکت نمودم و جلسه اول شرح کتاب «عقل و ادب ادامه انقلاب اسلامی در این تاریخ» را نیز در کتابخانه شهرداری حضور داشتم. علیرغم بحثهای خوبی که مطرح شد، اما حقیقتاً اینها چیزهایی نیست که بنده در حال حاضر بدنبال آن هستم. آنچه روحم را اغنا می کند مباحث توحیدی، معرفت النفس، و شرح کتب عرفانی مانند «فتوحات مکیه» جناب ابن عربی یا کتب فلسفی همچون «اسفار» ملاصدراست. البته مطالعه کتاب «معرفة النفس و الحشر» را اخیراً با فایلهای صوتی مرتبط با آن آغاز کرده ام. اما همیشه این تذکر استاد صمدی مد نظرم هست که می فرمودند (به نقل از استاد گرانقدرشان): کتاب و سی دی جمادند و جای استاد زنده و حاضر را نمی گیرند. رهنمود حضرتعالی به بنده چیست؟ خداوند بر توفیقات شما بیفزاید ان شاء الله
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: مسلّم حاضرشدن در محضرِ استادِ راه‌رفته، عالی‌ترین شکل بهره‌مندی از حقایق است. ولی حال که چنین شرایطی فراهم نیست، مطمئن باشید خداوند راه‌های دیگری را برای ارتباط با حقایق عالم گشوده است و در همین رابطه آیت اللّه بهجت«رحمت‌اللّه‌علیه» با نظر به چنین شرایطی می‌فرمایند: «علم تو استاد توست». عرایضی در این رابطه در جزوه‌ی «روش سلوکی آیت اللّه بهجت» که بر روی سایت هست، شده است 2- آیا در این شرایط، به بهانه‌ی آن‌که کتاب و سی‌دی جمادند می‌توانیم خود را از به‌دست‌آوردنِ معارف الهی از این طریقه‌ها محروم کنیم؟ و از امدادهای الهی که در این رابطه می‌تواند به طالبِ صادق برسد، غافل شویم؟ موفق باشید

16641

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با عرض سلام و قبولی طاعات حضور استاد گرامی: استاد آن جا که معصوم می فرماید《نحن صنائع ربنا و خلق صنائعنا》نکاتی را که من از این فرمایش فهمیده ام خدمت شما عرض می کنم خواهشمندم درستی یا نادرستی شان را برایم روشن بفرمایید. 1. یعنی علت حقیقی《وجود》و《هست》و《من》من همان امام است به اذن الله. 2. منظور از فطرت که طبق فرمایش قرآن باید به آن رجوع کنم همان امام است. 3. در نزدیکی به شجره ممنوعه، درحقیقت من توجه ام را از امامم گرفته ام (برگردانده ام).
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر بنده همین‌طور است که می‌فرمایید با این توجه که امام را یک حقیقت می‌دانیم و نه صرفاً یک شخص. عرایضی در کتاب «مبانی نظری مهدویت» در رابطه با حدیث مذکور شده است. موفق باشید

15921

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام و خسته نباشید: (شایدسوال شخصی باشد چون بیشتر سوال احکام است) استاد هرچند این سوال احکام است ولی بسیار سپاسگذار خواهم بود این سوال ما پاسخ فرمایید در رساله آیت الله خامنه ای آمده است: «رعایت مراحل و مراتب امر به معروف و نهی از منکر واجب است یعنی تا به مرحله‌ی پایین‌تر مقصود حاصل می‌شود نباید وارد مرحله‌ی بالاتر شد.» لینک کامل فتوا http://farsi.khamenei.ir/news-content?id=27746 سوالم از حضرتعالی این است که با توجه به کار ما در دبیرستان و همچنین مساجد و کلا روابط اجتماعی ما زیاد است. گاه امر و نهی واجب می شود حال اگر بتوانیم به مرتبه پایین تر (قلبی) عمل کنیم ولی سراغ مرتبه بالاتر (لسانی) برویم آیا اینجا ما از واجبی (طبق فرمایش آقا) عدول کرده ایم؟ مثلا کسی کار اشتباهی می کند می دانیم مثلا با لب گزیدن یا اخم کردن دست برمی دارد ولی ما سراغ مرتبه لسانی می رویم تذکر می دهیم. با سپاس
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: عنایت داشته باشید که موضوع امر به معروف در امور فرهنگی و اجتماعی متفاوت است. در امور اجتماعی و فرهنگی اعمالِ منکر را باید در همه‌ی ابعاد، تحلیل کرد. موفق باشید

12869

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام و عرض خسته نباشید خدمت استاد بزرگوار: بنده چند ماهی است که دیدم به زندگی عوض شده و عالم را به گونه ای دیگر می بینم. قبل از آن خیلی آدم ناامیدی بودم و فکر می کردم هر کار خوبی هم انجام بدم چون خدا توی حساب خیلی دقیقه آخر کارم جهنمه، اما خواهری دارم که سیر کتابای شمارو می خونه و خیلی با هام صحبت کرد و متدین هم هست. من نیز به حرفاش گوش دادم و از طرف دیگه یکی دو تا از کتابای شما رو که خوندم و دیدم بکل عوض شده و بعد از اینکه در خواب دیدم امام زمان (عج) امده و من یاریشان کردم و در همان عالم خواب گفتم باید نزد فلان عالم بروم تا خوب شووم به این انسان شریف زنگ زدم و ماجرا را گفتم و ایشان هم کمک کردند و همان باعث شد جدی تر وارد مسیر سیر الی الله شوم تا اینکه خدا توفیق داد و سه ماه پیش به زیارت خانه خدا رفتم که خود بر توفیقات بنده افزود و خیلی بر من تاثیر گذاشت. استاد بزرگوار من اهل نماز صبح نیستم هر کار می کنم هم نمی تونم نماز صبح بخونم یک بار از یکی از علما صاحب نفس پرسیدم چه کنم توفیق دیدار امام زمان (عج) را داشته باشم ایشان گفتند نماز شب بخوانم نمی دانید با چه شور و شوقی نماز شب می خواندم اما نماز صبحم قضا می شد شب تا ساعت 2 بعد از نیمه شب بیدار بودم و نماز شب می خواندم اما نماز صبح نه چون می دانستم حتی اگر نماز شب نخوانم و به امید نماز صبح زود بخوابم باز هم بیدار نمی شوم برای همین با خود گفتم نباید اجازه بدم شیطان توفیق نماز شب را بگیرد برای همین هم اینکار رو کردم، تا اینکه در خصوص اینکه چه کنم نماز صبحم را بخوانم از شما پرسیدم و شما فرمودید فعلا قضاش رو بخونم تا جاش توی قلبم باز شه و دو تا کتاب هم معرفی کردید اما وقتی از همین عالم بزرگوار گفتم که من نماز شب را می خوانم و صبحم را قضا می خوانم گفت نه اینکار را نکن شما نماز صبح را بخوان نماز شب را هم اگر توانستید قبل از نماز صبح وگرنه اشکال ندارد بعد از نماز صبح بخوان، به این شکل برکات خیلی زیادی برایتان خواهد داشت. منم اولین نماز صبح و نماز شبم را خواندم و الان دو ماه است که نه دیگر نماز صبح می خوانم و نه همان نماز شب را نمی دانم باید چه کنم؟ این عالم بزرگوار شاید بر من سخت می گیرد شاید هم نه من آدم تنبلی هستم. یک بار خواب دیدم که شب تاریکی است و من با پسرم از دره ی ترسناکی که پر از خار شتر هست بالا می رویم با سختی تا خودم را به نزد این عالم برسانیم شب از نیمه شب گذشته بود رسیدیم به در خانه خیلی قدیمی که این عالم در آن منزل داشتند و گویی قبل از آن مولا علی (علیه السلام) در آن سکونت داشتند وارد خانه شدیم تا ایشان را ببینیم، پسر کوچک ایشان جلو آمد و گفت حاج آقا خوابند شما بروید و وقت دیگری بیایید من هم گفتم باشد، در همان حین بالای حیاط خانه اسبی ظاهر شد که نوری درون شکمش شروع به تابیدن کرد و تمام آن اسب نورانی شد، اسب شیهه ای کشید به نشانه اینکه این عالم خواب هستند در حیاط و بالا نیایم من هم با خودم گفتم من که نمی خواستم بالا بیام چرا این اسب اینچنین می کند. خلاصه برگشتم به پسر حاج آقا گفتم الان هوا خیلی تاریک است و من با این بچه کوچک خیلی می ترسم از این دره برگردم گفت من باهاتون میام ضمن اینکه مردی هم مرا تعقیب می کرد و من از او می ترسیدم پسر راه افتاد در حالیکه عصایی در دست داشت و پیشاپیش حرکت می کرد، به دره رسیدیم این پسر عصا بر زمین می زد و همه جا روشن و سبز می شد و گل سبز می شد جالب اینکه از آن خار شترهای درشتی که در پایم فر می رفت وقتی که آنها را از پا در می اوردم به سرعت خوب می شد با کمال تعجب به پسر گاه می کردم که عصا بر زمین می زد و همه جا گلستان می شد حتی مرد غریبه ای که دنبالم بود نیز با تعجب نگاه می کرد پسر حاج آقا ضمن اینکار زیر لب می گفت ان قلت... یادم نیست دقیقا چه می گفت من هم همان را تکرار می کردم و می گفتم این است پاداش کسانی که خدا را عبادت کنند به پسر دو ساله ام که پشت سرم بود نگاه کردم به این معنی که بیا ببین وعده خدا حق است نظر شما در مورد این خواب چیست؟ استاد بزرگوار و در مورد نماز صبحم چه کنم؟ دوست ندارم حالات معنوی ام را از دست بدهم و الان هم برنامه ریزی کرده ام و کتابهای شما و استاد مطهری را می خوانم و می خواهم از این به بعد دیگر گونه زندگی کنم. با تشکر و سپاس فراوان
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: هرچه هست اگر بتوانید زود بخوابید و نزدیک آفتاب‌زدن، برای نماز صبح بیدار شوید و دو رکعت نماز سریعِ خواب‌آلوده بخوانید و دوباره بخوابید؛ این نسبت به نماز شب ترجیح دارد، مگر این‌که نتوانید و همان‌طور که عرض کردم در اسرع وقت نماز صبح‌تان را قضا کنید. موفق باشید

9654
متن پرسش
سلام استاد گرامی: آیا کار خوب کردن از سن 40 به بعد فایده ای دارد؟ تکلیف لحظه هایی که بیهوده گذشته چیست؟ در برزخ آیا با آن بیهوده گذرانیها مواجه می شویم؟ در صورت توبه از آن بیهوذه وقت گذرانیها آیا باز با اثر آن مواجه می شویم؟ ضمن این که الان دیگه اصلا نمیشه و شرایط انجام آن گناهان نیست باز هم توبه مقبول است؟ من توبه کرده ام قبلا و هنوز هم یادم که میاد باز توبه می کنم، آیا در برزخ با این صورتهایی که توبه شده اگرچه امکان آن گناهان هم دیگر نیست مواجه می شویم؟ اگه نه پس تکلیف بیهوده گذرانیها و گناهان چه میشه؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: همین‌که انسان اراده کرده است به گناهان گذشته برنگردد راه‌های آسمان به قلبش گشوده می‌شود و خداوند او را در دنیا و آخرت در جایگاه بنده‌های مطیع‌اش قرار می‌دهد. همت کنید، چهل سال دیر نیست. موفق باشید
7547

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام آیا خانه ی حضرت زهرا سلام الله علیها ، دو در داشته است یا فقط همان یک در رو به داخل مسجد را داشته است ؟! در کتب اهل سنت در مورد قضیه ی سد الابواب روایاتی را دیدم که تصریح کرده بودند که خانه ی حضرت زهرا (س) فقط یک در داشته و آن هم به داخل مسجد باز می شد ! با تشکر
متن پاسخ
باسمه‌تعالی: سلام‌علیکم: همین‌طور است . آن خانه یک در داشته. موفق باشید
7414

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم جناب آقای طاهرزاده. بنده به عنوان یک پژهشگر و کارشناس علوم انسانی و مطالعات فرهنگی مصاحبه ای را با جنابعالی در فضای مجازی انجام می دهم تا دوستان هم استفاده وافر ببرند............... متشکرم که این مصاحبه مجازی را پاسخگو هستید.ان شاءالله در سلسله مصاحبه هایی که با جنابعالی داریم از شما استفاده نموده و باعث ترویج گفتمان انقلاب اسلامی خواهیم بود
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: با توجه به این‌که سؤالات جنابعالی بیشتر بار سیاسی داشت تا معرفتی، و با نام‌بردن اسامی افراد همراه بود، عذر بنده را از جواب‌گویی به آن‌ها بپذیرید و به همین جهت قسمت عمده‌ی سوال‌تان را که نام افراد در آن بود مجبور شدم حذف کنم. عنایت داشته باشید سؤالات معرفتی که نهادها انجام می‌دهند ابتدا با آقای توکلی مسئول فرهنگی المیزان هماهنگ می‌کنند و هدف از آن سؤالات را در نشریه‌ای که بناست آن سؤالات چاپ شود از ابتدا معلوم می‌نمایند و حقیقتا فرصت پرداختن به این امور را ندارم چه بهتر بود در این موارد ایمیل خود را می فرستادید. موفق باشید
4124
متن پرسش
بسمه تعالی سلام علیکم. درمورد معاد تاکنون دوسوال از شما پرسیده ام ولی به جواب نرسیده ام بهمین دلیل بصورت دو جواب مطرح میکنم شما بفرمایید کدام درست است و یا هیچکدام درست نیست. الف جهان مادی با انسانهاییکه در آن زندگی میکنند کم کم به نقطه ای میرسد که خود به خود متلاشی میشود طبق قوانین فیزیک واین همان آتش گرفتن دریاهاست و حلاجی شدن کوهها و..... که طی آن همه انسانها نیز مرده وطومار این جهان پیچیده میشودوبنابراین زلزله قیامتکدر واقع همین حوادث آخر عمر دنیاست ب این عالم بهمین صورت ادامه میابد وقرار نیست به نقطه انهدام برسد زیرا به فرض هم انرژی خورشید تمام شود انسانها تا آن زمان توانسته اند از این منظومه بروند آخرت هم باطن همین عالم است وبه موازات این دنیا درجریان است وهر انسانی که میمیرد با باطن این جهان مادی پیوند میخورد وبه چشم خود میبیند حقیقت این جهان مادی زلزله و متلاشی شدن کوهها و آتش گرفتن دریاهاست زیرا اینها حقیقتا فانی اند سوال دوم اگر هیچ کدام از این دوفرض صحیح نیست وآخرت هم که ادامه این دنیا نیست که وقتی تمام شود آخرت شروع شود پس آخر این جهان مادی به چه شکل است آیا میشود قبول کرد همیشه براساس قوانین فیزیکی کار میکرده در یک نقطه خاص همه چیز بهم میریزد وبیخود وبیجهت دریا که اوازجنس آب است آتش میگیرد. وقتی قیامت الان قایم است زلزله آن هم باید همین الان قایم باشدپس زلزله روز قیامت مرز دنیا و آخرت نیست که بگوییم زلزله روز قیامت صبق قانون سوم تدمودینامیک شکل میگیرد بنابراین آیا میشود گفت این زلزله ایست که انسان در سیر خود به سوی مبدا هستی آنرا میبیند که همانا واقعیت این جهان مادیست یعنی متزلزل است ولی از آنطرف فرموده در آنروز میبینی که هر مادر شیردهی فرزند شیرخوارش را وا مینهد یعنی وقتی این زلزله قیامت می اید هنوز بساط شیر دادن و زندگی مادی در جریان است. خیلی گیج کننده است لطفا راهنمایی بفرمایید
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده پیشنهاد می‌کنم به جای آن‌که به دنبال جواب تک‌تک این سؤالات باشید و با توجه به این‌که در هر جوابی یک وجه از موضوع روشن می‌شود ولی وجوهی از همان موضوع همچنان مبهم می‌ماند، وقت بگذارید و کتاب «معاد؛ بازگشت به جدّی‌ترین زندگی» را همراه با سی‌دی شرح آن مطالعه بفرمایید تا خودتان بصیرت لازم را در این مورد به‌دست آورید و اگر بر مبنای آن مقدمات سؤال بفرمایید إن‌شاءالله جواب‌ها در رفع ابهام موضوع به شما کمک می‌کند. موفق باشید
2994

اعیان ثابتهبازدید:

متن پرسش
با عرض سلام و اظهار ارادت محضر استاد معظم 1-لطفا کلیت مقوله ی" اعیان ثابته" را برایم شرح دهید. 2-این عبارات تا چه حدی درست است ؟ "اراده ی حضرت حق بر این استوار شده است که این قرن -قرن 15 هجری- قرن اسلام باشد و انسانهایی که خویشتن خویش را شایسته ی آئینگی نموده اند(در تشریع) یعنی به مقام فنای فی الله نائل آمده اند به سوی جذبه ی حق -که همان امکان ذاتی شان و عین ثابته ی قبل از عالم خلق(تولد) خودشان است- شیداوار جذب می شوند و تقدیر و اراده ی محبوب حقیقی خویش را که خداست عاشقانه در آغوش می کشند و اینجاست که اراده ی عبد در اراده ی معبود فانی می شود و انطباق تکوین و تشریع صورت متعین می یابد و از این رهگذر است که می توان علم الهی امام حسین (ع) به همه ی مصائب نهضتشان را با انتخاب های ایشان هماهنگ و متحد دید. 3-لطفا کلیت مقوله ی "رجعت" را برایم شرح دهید.آیا منظور از رجعت بازگشت فرهنگ و سیره ی اهل بیت پیامبر (ص) به متن جامعه ی بشری است یا در کنار این معنا بازگشت جسمانی آن بزرگواران هم صورت می پذیرد؟ 4-آیا درک غیر معقول مقوله ی" رجعت" مساله ی "تناسخ" را توجیه نمی کند؟ 5-لطفا سؤالات اینجانب را فقط و فقط شخص" استاد اصغر طاهرزاده" پاسخ دهند.
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: 1- بحث اعیان ثابته بحثی است که باید در کتاب‌های عرفانی مطالعه فرمایید اگر سؤالی برایتان پیش آمد بنده در خدمتتان هستم ولی بحثی نیست که در یک سؤال و جواب بگنجد. شاید جواب شماره‌ های 2170و 1899 و1363 کمک کند 2- کسی که این سخن را فرمود مسلّم متوجه چنین حقیقتی شده، این سخن، سخنی نیست که از سر حدس و گمان گفته شده باشد 3- احتمالاً علاوه بر سیره‌ی آن‌ها شاید برگشت جسمانی هم باشد و یا لااقل بعضی از امامان خودشان رجعت بفرمایند. البته در هر حال روایات رجعت روایاتی تأویلی است و نظر به باطن موضوعات دارد 4- تناسخ از آن جهت غلط است که بگوییم یک روح که به فعلیت لازم خود رسیده دوباره به بدنی برگردد و یک حیات دیگری را ادامه دهد، بدون آن‌که به قیامت و حشر و صراط نظر داشته باشد ولی رجعت به معنی آن است که اگر روحی امکان فعلیت‌یافتن همه‌ی قوه‌هایش را ندارد و مایل است به دنیا برگردد و آن را کامل کند، این امکان را به او بدهند و سپس در قیامت و حشر و صراط وارد شود 5- قسمت سؤال و جواب به عهده‌ی خود بنده یعنی طاهرزاده است و تا حالا کسی دیگری در این مورد وارد نشده. موفق باشید
2380
متن پرسش
سلام علیکم. اینکه میفرمایید موجود برزخی یا نفسی که وارد عالم برزخ میشود این موجود فعلیت محض است به نظر میرسد اشتباه باشد چرا که این موضوع با موضوع باقیات الصالحات یا آثار اعمال بدی که بعدا به او میرسد یا سنت پسندیده ای که بعنوان اعمال ما تقدم و ماتاخر قرار میگیرند تناقض دارد لطفا راهنمایی بفرمایید.
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: همان طور که می‌دانید امیرالمؤمنین«علیه‌السلام» می‌فرمایند: «الیوم یوم العمل و غداً یوم الحساب» ما پس از زندگی دنیایی اختیاری نداریم که کاری برای خود بکنیم. موضوع باقیات الصالحات یا آثار اعمال بد، ظهور اراده‌هایی است که انجام داده‌ایم و به تعبیر آیت الله شجاعی در برزخ و قیامت رفع حجاب می‌شود و نه این‌که فعلیت جدیدی واقع شود و قوه‌ای تبدیل به فعل گردد از این جهت گفته می‌شود انسان در برزخ و قیامت در فعلیت خود قرار می‌گیرد و دیگر نمی‌تواند قوه‌ای را با اراده‌اش به فعل تبدیل کند. موفق باشید
نمایش چاپی