بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان
آرشیو پرسش و پاسخ ها
تعداد نمایش
شماره پرسش:
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
1442

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
بسم الله الرحمن الرحیم سلام عرض می کنم چرا خداوند کسانی را که دشمن او هستند خلق کرد؟چه دلیلی داشت تا خلق بکند و در قرآن به کرات و شدید اللحن خطابشان قرار دهد و عذابشان کند؟ یک جوابی که در این مورد شنیده ام این است که همین بندگان هم در روز قیامت اسما جلالیه خداوند برآن ها ظهور پیدا خواهد کرد در این صورت این طور معنی می شود که این جلوه ی اسما هم یک حسن و رحمت است در این صورت آیا شیطان دارای بیشترین ارتباط با خداوند نخواهد بود؟ !
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیک السلام: بین اراده‌ی تکوینی خداوند با اراده‌ی تشریعی او نباید خلط شود. حضرت حق با اراده‌ی تکوینی خود موجودات را خلق می‌کند ولی با اراده‌ی تشریعی خود می‌فرماید: گناه نکنید تا به کمال مطلوب خود برسید. آری شیطان نیز به اراده‌ی تکوینی خداوند خلق شده و از این جهت تفاوتی با سایر مخلوقات ندارد ولی خداوند به اراده‌ی تشریعی خود به موجودات مختار از جمله به شیطان، دستور داد که خدا را بپرستند و موجودات مختار با اراده‌ی تشریعی خود جایگاه قرب یا عدم قرب خود را نسبت به خدا تعیین می‌کنند و شیطان به جهت تمرّد از فرمان الهی و استکباری که ورزید در نهایت دوری از خدا قرار گرفت. موفق باشید
830

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام، با توجه به اینکه نظام سلطه (ماسون ها) به بهره گیری از جن های شیطانی روی آورده و برخی از فعالیتهایشان را با جادو انجام می دهند، آیا صلاح است که علاوه بر تقویت تقوای الهی که البته باغث بی اثر شدن حربه هایشان می شود، برخی از جوانان مومن به فراگیری علوم غریبه و دفع طلسم های سحر با کمک اساتید شیعه و آگاه بپردازند؟
متن پاسخ
باسمه تعالی، سلام علیکم: ابداً نیاز نیست زیرا بنا به فرمایش قرآن «لا یُفلِحُ السّاحِرُ حَیْثُ اَتَی»(سوره‌ی طه، آیه‌ی 69) ساحر هر اقدامی که بکند به نتیجه نمی‌رسد. مشکل از خودِ ماست که به نور ایمان منور نیستیم. پیشنهاد می‌کنم کتاب «جایگاه جن و شیطان و جادوگر» مطالعه شود. موفق باشید
13872
متن پرسش
سلام علیکم استاد خسته نباشید: استاد می خواستم ببینم شما اطلاعی از شخصیت آقا فخر تهرانی دارید؟ عده ای در قم هستند که متاثر از شخصیت ایشان هستند و دارند سلوک می کنند و خیلی سلوک ایشان را در نظر دارند هر غذایی را نمی خورند مقید هستند باید غذا از اجناس پاک منظور دیگری از پاک می دانند که بدانند این غذا از چه کسی رسیده تهیه شده آن شخص چقدر مقید به آداب بوده گوشت را از هر کسی نمی گیرند مقیدند که گوشت را باید از اهلش گرفت و .... موارد مختلفی از این قبیل. حتی می گویند آقا فخر تهران را رها کردند و به قم آمدند و و قتی از ایشان پرسیدند چرا آمدید گفتند بخاطر اینکه آب فاضلاب ها به آب رودخانه ها راه پیدا کرده و دیگر تهران جای زندگی نیست. حال می خواستم ببینم این نحوه سلوک در این زمانه و با این حجاب های ضخیم و عمیق واقعا چگونه؟ در ضمن استاد واقعا این همه شخصیت و انسان دارد در این جا زندگی می کند چگونه برای مردم امان پذیر است اینگونه زندگی را پیش ببرند و یا آیا اصلا مشکلات سلوک ما این هاست؟ اگرچه ما می‌بینیم در تاریخ کنونی خود باید با شخصیتی جامع همچو امام از حجاب های مختلف اجتماعی شخضیتی و .... بگذریم و عبور کنیم و نظر به حق داشته باشیم ولی می خواستم پیرامون سلوک اینچنینی آقا فخر شما هم تفصیلی بدهید
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ایشان را نمی‌شناسم ولی نکته‌ی آخری که می‌فرمایید حرف درستی‌ است. در متن انقلاب اسلامی بسیاری از این نوع ضعف‌ها بی اثر می‌شود به همان معنایی که در روایت داریم ««حُبُ‏ عَلِيٍ‏ حَسَنَةٌ لا يَضُرُّ مَعَهَا سَيِّئَةٌ وَ بُغْضُ عَلِيٍّ سَيِّئَةٌ لا يَنْفَعُ مَعَهَا حَسَنَة»[1] دوستى على حسنه‏ اى است كه با داشتن آن، سيئه زيانى نمى‏رساند و دشمنى على سيئه‏ اى است كه با وجود آن، حسنه سودى ندارد؛ به این معنی که وقتی مسیر انسان در کلّیت درست باشد، ضعف‌های جزئی مانع سیر انسان نمی‌گردد. موفق باشید

 


[1] ( 2)- نهج الحق و كشف الصدق، ص 259. كنوز الحقائق، طبع بولاق مصر، ص 53، 57، 67، ينابيع المودة، ص 19.

13037
متن پرسش
با سلام: 1. به چه دلیل روش ما یا بهتر بگويم طلب ما نباید مثل افرادی همچون منصور حلاج باشد (البته ذیل شخصیت امام خمینی (ره) (همچو منصور خریدار سر دار شدم) مگر افرادی چون آن بزرگواران کار اشتباهي کردند؟ 2. آیا روش پسر امام هم همین روش نبوده و چرا عده ای چون جنید مامور به ظاهر می شوند که حکم قتل منصور را بدهد و عده ای مامور به باطن؟ 3. آیا شریعت انسان را از طریقت باز می دارد؟ 4. جایگاه احاديثي همچون امام سجاد (ع) که می فرماید من پنهان می کنم خلاصه علم خود را تا جاهلان بر من نشورند از سخنان حق و این علم خاصان است که اگر اظهار کنم هر آینه بگویند مرا که (بت پرست) است و (مسلمانان) خون مرا حلال دانند و هر بدی که در حق می کنند آن را موجب ثواب شناسند و همین علم را علی (ع) جدم به من وصیت کرد و به امام حسن (ع) و حسین (ع) وصیت کرد که به کسی اظهار نکند. خلاصه علم آیا علم توحید است چون از ظاهر ساختن علم شریعت و طریقت کسی خون کسی نمی ريزد. اگر امکانش است در شخصی جواب داده شود. با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بعضی خراباتی‌اند و بعضی مناجاتی. و هر دو در طریقت الهی در ذیل شریعت حضرت حق می‌توانند جلو بروند. در مورد علم توحید همان‌طور که حضرت سجاد«علیه‌السلام» می‌فرمایند ظرایفی هست که اگر مردم معمولی با او روبه‌رو شوند همان خدایی را هم که می‌پرستیدند از دست می‌دادند. سخن حضرت سجاد«علیه‌السلام» تذکری است به ما که متوجه باشیم طریقت رجوع به حق، بسیار دقیق‌تر و عمیق‌تر از آن است که در ابتدای امر با آن روبه‌رو می‌شویم. موفق باشید

13024
متن پرسش
سلام استاد: آنهایی که می آیند فلسفه را نقد می کنند آیا خدا را می فهمند؟ اصلا عارفی در تاریخ داشته ایم که تفکر فلسفی و امثالهم نداشته باشد؟ بنده خیلی فکر کردم. به نتیجه ای رسیدم که: اگر هم داشتیم یا طرف عارف نبوده است. یا آن تفکرات را داشته منتها علنی نکرده. چون احساس می کنم یک انسان بدون آن تفکر همیشه در حجاب حضرتِ حق است کسی که در حجاب است چگونه می تواند حق را بفهمد. و ریشه نفهمیدن آنها را هم از این قضیه می دانم. یعنی آن حجاب عظیم باعث شده که به جهل مرکب بیفتند. و برای منِ حوزوی. زجر آور است که می بینم برخی با این تفکر درس اخلاق هم می گویند. و خدای قوم یهودی به طلاب و مردم معرفی می کنند. بعضی وقتها با خودم می گویم: آنها استاد تواند آیت الله هستند و.... ولی در انتها نمی توانم قبول کنم و می گویم استاد هستند که باشند. حرفی که می زنند اشتباه است. سعی دارد حجاب خودش را به بقیه هم انتقال دهد. و به نظر می رسد با این تفکرات زمینه ورود به تفکر تجدد و مدرنیته نیز فراهم می شود ناخواسته. نظر شما را در مورد عرایضم می خواستم بدانم استاد عزیز. التماس دعا
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: تفکر فلسفی یکی از انواع تفکر است که نظر به وجود دارد و اصل وجودی هر موضوعی را به صورت مفهومی مدّ نظر قرار می‌دهد و بالاتر از آن تفکر عرفانی است که در آن قلب نظر به حقیقت موضوعات می‌اندازد و پایین‌ترین معرفت، معرفتِ حسی است. در معرفت حسی بسیاری از معارف عالیه در حجاب می‌رود. با توجه به این عرایض می‌خواهم عرض کنم نمی‌توانیم بگوییم اگر کسی تفکر فلسفی نداشت از طریق آگاهی‌های فطری نمی‌تواند حقایق دین را تصدیق کند. ولی آن‌هایی که تفکر فلسفی را نفی می‌کنند مسلّم ضعف‌هایی در بصیرت خود برای خود شکل می‌دهند. موفق باشید

12890
متن پرسش
سلام استاد طاهرزاده عزیز که دلخوشیمان شده ای در این ظلمات هم پیمانی نفس و شیاطینمان چرا وقتی بنده از 18 سالگی هدفم مشخص، چشم انداز آینده ام در همه جوانب علمی معنوی اخلاقی مادی و... معین، راه و مسیرم مشخص امکانات فراهم، سلامتی در حد وفور، شرایط مهیا... چرا من سالیانی ست می ترسم از قدم برداشتن علمی و راهی نمی روم؟ چرا سالیانی ست چله هایم به چهار روز نمی رسد و استمرار ندارد؟ چرا سالیانی ست امروز و فردا می کنم؟ ریشه درجا زدن چیست؟ اساس بی تحرکی و تنبلی چیست؟ سوالم خلاصه: ریشه ترس و تسویف علمی؟ ریشه تنبلی و تسویف در امور معنوی؟ گفتن حاج آقا دعامون کنید آدم بشیم گویا مرحوم بهالدینی در جواب فرمود کسی به دعا کردن آدم نشد. با این وجود شما مرا دعا کنید. خدا را به حق علی و اولاد علی و بحق باب الحوائج موسی بن جعفر (ع) قسم میدم اگر بنا نیست درست بشم مرگم را زودتر برساند. گویا علامه طباطبایی به جهت تنبلی اوایل تحصیلش کلافه شده بود در بیابانی خارج از شهر نجف گفته بود «یا مرگ یا شوق درس خدایا»، که خداوند دومی را بهش عنایت کرد ما 70 ساله داریم میگیم «یا مرگ یا شوق بندگی» هیچکدوم مستجاب نمشه دعا بفرمایید در جهت همین دعایم. استاد بله یا مرگ یا آدم شدن و تحرک و پویایی و بندگی
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: نمی‌دانم از این شعر حضرت روح اللّه«رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه» چه می‌دانید که گفت: «طاعت نتوان کرد گناهی بکنیم / از مدرسه رو به خانقاهی بکنیم». حداقل بگذار این‌جور بفهمیم که زنده باد گناه‌کاری که در گناه‌کاری خود، خود را به رسمیت نمی‌شناسد! کم‌حرفی، نداشتن آرزوهای بلند دنیایی، نداشتن کینه به خلق عالَم، و از همه مهم‌تر راضی‌بودن به آن‌چه خداوند عالَم برای ما مقدّر کرده، راه‌هایی است که بهشت را در جلوی ما می‌گشاید. در آن حالت مگر می‌شود تنبلی و تسویف در زندگی ما میدان‌داری کند؟! موفق باشید

12651
متن پرسش
با عرض سلام و قبولی طاعات خدمت استاد عزیز: استاد بنده در ...خدمت سربازی ام را می گذرانم و در وقت اداری در این اداره مشغولم. از پیش از خدمتم منتظر این فرصت بودم که در این فراغت دو ساله ام که شاید دیگر در عمرم تکرار نشود مباحث شما را با فراغت بال و در فضای آرامش ذهنی به جاهای خوبی برسانم، اما هنوز مدت کوتاهی از خدمتم نگذشته که خانواده و نزدیکان زیر سرمان نشسته اند که وام بگیرم و از دستگاه های مربوط یه شغلم بگیرم و عصرها و بقیه اوقاتم هم به کارکردن بگذرانم و من که خودم رو می شناسم دغدغه پس دادن وام و کاریابی و ...، کلیه برنامه های قبلی ام (دنبال کردن و ایجاد روح مباحث در خودم) را به هم خواهد ریخت. آیا شما با آنها اتفاق نظر دارید که جوان باید درامد داشته باشد و کار کند یا اینکه خیر و خدا به موقع و به راه خودش روزی می رساند و خودسازی فعلا در اولویت است؟؟ خدا خیرتان بدهد. دعاگویتان هستیم
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در این‌که باید شغلی داشته باشید حرفی نیست، ولی اگر فرصت داشتن شغل از دست نمی‌رود از فرصت پیش‌آمده در این سن برای کسب معارف الهی غفلت نفرمایید. موفق باشید

10961
متن پرسش
استاد خسته نباشید.. 1. اینکه فرمودید شعرای ما در عالمی ماورا صدق و کذب بودند یعنی چه؟ صدق و کذب در عمل، اخلاق و عقائد یعنی عالمی که ذره ای کذب وارد آن نمی شود درست است؟ 2. با توجه به فصل 4 آشتی با خدا که قلب ما حقیقت ماست پس هر فیضی که به قوای باطنی و ظاهری می رسدحتما به وساطت قلب از حضرت حق به آنها می رسد و بی واسطه قلب نمی توانند وصل شوند جنسشان اجازه نمی دهد و بنابراین تجلی خدا بر عقل هم از طریق قلب است و عقل قدرت دریافت فیض را بدون واسطه ندارد برای همین آیه الله بهجت(ره) برای پیشرفت در تحصیلات فرموده اند نماز شب مفتاح توفیقات است؟ درست است استاد؟ 3- اینکه خانمها این همه نسبت به مسائل زناشویی ابراز ناراحتی می کنند برای من جای سوال بسیار و نگرانی شده شما در کتبتان تکلیف انسان اعم از زن و مرد را فرموده اید راه را که برویم بقیه را حضرت حق نشان می دهند.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- عرض کردم آن موضوع را باید در کتاب «شعر و همزبانی» از آقای دکتر داوری دنبال کنید 2- حرف خوبی است 3- همین‌طور است در مسیر طبیعی و الهی همه‌چیز از قبل تدبیر شده حتی آنچه زن و مرد باید نسبت به همدیگر برخورد داشته باشند. موفق باشید
10332
متن پرسش
بسمه تعالی: پس از سلام، با توجه به این‌که ایام محرم نزدیک است و ما برای انس بیشتر با حضرت اباعبداللّه«علیه‌السلام» با انبوه کتاب‌ها روبه‌روئیم و از جمله با کتاب‌های خودتان، غیر از کتاب‌های شما چه کتاب‌هایی را برای امسال‌مان پیشنهاد می‌کنید که فعلاً به آن رجوع کنیم؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: همین‌طور که متوجه‌اید در اقیانوس بیکران کربلا هر دُرّی را که برگزینید هزاران نور از انوار الهی به قلب شما می‌افشاند، ولی اگر خواستید تا اندازه‌ای با اسرار کربلا و انوار سیدالشهداء«علیه‌السلام» آشنا شوید، از کتاب ارزشمند «چراغ هدایت» تألیف استاد گرانقدر آیت‌اللّه شجاعی غافل نگردید. موفق باشید
8708
متن پرسش
اگر خدا نباشد هر کاری مجاز است. آیا این درست است؟ ایا می شود اخلاق را بدون خدا در نظر گرفت؟
متن پاسخ
باسمه‌تعالی: سلام‌علیکم: اخلاق بدون خدا یک تعارف است و در سر بزنگاه‌ها هیچ‌کاری برای بشر نمی‌کند زیرا وقتی ترس از خدا نباشد چرا انسان‌ها وقتی هوس نفس امّاره‌شان گل می‌کند از برآوردن آن کوتاه بیایند، تجربه‌ی تاریخی این را ثابت کرد زیرا نتیجه‌ی مکتب اخلاقی کانت امروز این غرب است که شما ملاحظه می‌کنید. عمل صالح باید جهت داشته باشد قرآن می فرماید: ً إِلَیْهِ یَصْعَدُ الْکَلِمُ الطَّیِّبُ وَ الْعَمَلُ الصَّالِحُ یَرْفَعُه‏. عقیده درست به سوى او صعود مى‏کند، و عمل صالح آن صاحب عقیده را بالا مى‏برد. پس عمل صالح بدون عقیده توحیدی کاری است بدون جهت گیری صحیح. موفق باشید
7558

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
استادارجمند سلام علیکم. سوالی داشتم در مورد استادمحمد شجاعی(موسسه منتظران منجی) واینکه آیا ایشان و کلاسهایشان و برنامه های مطالعاتی که می دهند مورد تایید حضرتعالی هستند؟
متن پاسخ
باسمه‌تعالی: سلام‌علیکم: خداوند به ایشان توفیق لازم را بدهد، بنده ایشان را برای اسلام مفید می‌دانم و دعاگویشان هستم. موفق باشید
6765
متن پرسش

با سلام شما در کتاب کربلا مبارزه با پوچیها بحثی در مورد اربعین آورده اید و چند جای آن تصریح کردید که امام معصوم می فرمایند مومن پنج نشانه دارد که یکی از آن ها زیارت اربعین است و سپس این مطلب را شرح و بسط داده اید در حالی که این روایت خبر واحد است و یک حدیث بیشتر در مورد آن نیامده ضمن اینکه همین یک روایت هم بدون سند است(وسائل روایت 19643)در ضمن شبیه به همین روایت مجموعا پنج روایت آمده که اولا همگی سندا ضعیفند و ثانیا در همه ی آن ها چهار نشانه آمده ولی به جای زیارت اربعین در آن روایات قنوت قبل از رکوع و...آمده در حالی که بقیه ی نشانه ها دقیقا همان چهارتائی است که در روایت وسائل آمده(منبع روایات :مستدرک ج 3 حدیث3599-تفسیر البرهان ج 4 ص 600-بحارطبع بیروت ج 82 ص 79-در یکی دو کتاب دیگر نیز با همین اسناد آمده است)در روایتی که نشانه ها را ده عدد شمرده نیز زیارت اربعین نیامده ضمن اینکه آن روایت هم ضعیف است همچنین روایت ضعیف دیگری در وسائل 19644 که توصیه کرده در روز اربعین چگونه زیارت بخوانیم.....با همه ی این احوال سؤال این است که شما چرا قبل از اینکه صحت روایتی را بررسی کنید آن را صحیح تلقی کرده و شرح و توضیح می دهید ضمن اینکه این روایات روایات فقهی نیستند که توجیهات خاص خود را داشته باشند....بنده در نوشته ها و سخنان شما استناد به موارد ضعیف را دیده ام که به مرور خدمتتان عرض می کنم فعلا می خواهم جواب شما را در این مورد ببینم....البته توضیح روایات اربعین و نقد آن ها مفصل تر است که اینجا جای ذکر آن نیست...بسیار سپاسگزارم

متن پاسخ

- باسمه تعالی: سلام علیکم: همان طور که می دانید، واحد بودن راوی خبر که موجب می شود خبر را «خبر واحد» بنامند طبق مبنای اکثر قریب به اتفاق علمای شیعه، ضرری به حجیت آن نمی زند؛ البته آن چه در مورد سند این حدیث فرموده اید درست است چرا که این حدیث، مرفوعه بوده و نمی توان آن را صحیح و یا موثق تلقی نمود ولی توجه به چند نکته در مورد این حدیث لازم است. یک: افرادی مثل مرحوم شیخ مفید در کتاب مزار، شیخ طوسی در مصباح المتهجد، محمد بن جعفر المشهدی در المزار الکبیر، ابن طاووس در اقبال به این حدیث اعتماد کرده اند. لطفا توجه کنید که بحث از صرف نقل حدیث نیست و گرنه تهذیب و کافی و وسائل را نیز به حساب می آوردیم ولی مسأله در این کتب، اعتماد به حدیث است و می بینیم که بر اساس همین حدیث «فضل زیارة الاربعین» را قائل شده و حکم به استحباب آن نموده اند؛ مثلا می بینیم که مرحوم شیخ مفید در این باب، تنها همین حدیث را ذکر نموده. دو: مرحوم شیخ طوسی در کتاب «مصباح المتهجد» این روایت را به لسان «قال» نقل نموده و می فرماید: «یستحب زیارته فیه و هی زیاره الاربعین، فروی عن ابی محمد العسکری علیه السلام قال علامات المومن....» و همان طور که برخی علماء در مورد مرسلات مرحوم صدوق قائل به اعتماد به روایات مرویه به لسان «قال» شده اند، می توان همین مطلب را در این روایت تطبیق داد. سه: عنایت دارید که علماء دین برای مقبول‌بودن روایات تنها نظر به سند آن ندارند بلکه شواهد دیگری را نیز مدّ نظر می‌آورند. چهار: موضوع اربعین امام حسین«علیه‌السلام» چیزی نیست که بخواهیم با یک روایت جایگاه آن را تعیین کنیم تا با فرض ضعیف‌السندبودن آن روایات موضوع، «کان لم یکن» قلمداد شود. با این‌همه بنده در این موارد خود را صاحب‌نظر نمی‌دانم و به سخنان علماء دین که آن‌ها را حدیث‌شناس می‌دانم استناد می‌کنم. به عنوان مثال می‌توانید به کتاب «شکوفایی عقل در پرتو نهضت حسینی» از آیت‌اللّه جوادی آملی در صفحه‌ی 27 رجوع فرمایید که به این حدیث استناد نموده‌اند. موفق باشید

6693
متن پرسش
سلام علیکم " استاد آیا کتابی هست که در رابطه با اثبات عدم تحریف قرآن نوشته شده باشه یا مقاله ای ؟ و اگر نیست لطفا چند دلیل قوی و مستند برای این امر بیاورید ؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: بحمداللّه کتب ارزشمند و معتبری در این رابطه نوشته شده که از جمله کتاب آیت‌اللّه معرفت است و کتاب آیت‌اللّه حسن‌زاده تحت عنوان «قرآن هرگز تحریف نشده» در دسترس است. بنده خلاصه‌ی کتاب آیت‌اللّه حسن‌زاده را به صورت جزوه در اختیار کاربران بر روی سایت گذاشته‌ام. در ضمن آیت‌اللّه جوادی بحث مفصلی در تفسیر خود در این رابطه داشتند که نوارها پیاده و به صورت کتاب درآمد. کتاب «سلامة‌القران من التحریف» از دکتر فتح‌اللّه محمدی کتاب ارزشمندی است. موفق باشید
5968
متن پرسش
سلام علیکم و رحمة الله حدیثی داریم بدین شرح: «عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ سَمِعْتُهُ یَقُولُ ضَمِنْتُ لِمَنِ اقْتَصَدَ أَنْ لَا یَفْتَقِرَ.» حال مفاد این حدیث واقعاً عجیب است. یعنی واقعاً و بصورت 100% اگر کسی رعایت اقتصاد را بکند فقیر نمی شود؟! یعنی از این حدیث میتوان نتیجه گرفت که همه فقرائی که در جهان هستند؛ رعایت اقتصاد را نکرده اند؟! باورش مشکل است.
متن پاسخ
باسمه تعالی‌: سلام علیکم: حقیقتاً همین طور است که میانه‌روی موجب می‌شود تا امکانات عالم در اختیار همه قرار گیرد پس اگر جامعه‌ای منوّر به میانه‌روی شد امکانات طبیعت در حدّ نیاز منطقی‌اش به او می‌رسد و اگر فقر هست بدان جهت است که عده‌ای با عدم رعایت میانه‌روی به بقیه ظلم می‌کنند. و یا خودشان گرفتار افراط هستند. موفق باشید
5659

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
باسلام خدمت استاد عزیز اگر خدا بخواهد بنده چند روز دیگر به کربلا میروم میخواستم با استفاده از رهنمود های شما این سفر که سفر به عرش الهی است را بهتر احساس کنم ودیگر خودی در صحنه نباشد مباحث کربلا راتقزیبا به صورت کامل پیگیری کرده ام لطفا در چند سطر مرا توصیه بفرمایید میخواهم از زبان خودتان بشنوم
متن پاسخ
باسمه تعالی‌: سلام علیکم: اولاً: که بنده در کنار سایر مؤمنین از جنابعالی التماس دعا دارم تا إن‌شاءاللّه از طریق شما توحید اهل‌البیت«علیهم‌السلام» هرچه بیشتر در جامعه شکوفا شود. ثانیاً: در جزوه‌ی «دعا و زیارت» در قسمت آخر جزوه تأکیداتی نسبت به قسمت‌هایی از مفاتیح‌الجنان داشته‌ام، بد نیست به آن جزوه نگاهی بیندازید. ثالثاً: در رابطه با نجف، جزوه‌ای را با استفاده از مفاتیح تنظیم شده، تحت عنوان «همراه زائر با نجف». خوب است که آن را با خودتان ببرید. نمی‌دانم جزوات روی سایت هست یا باید از گروه المیزان تهیه کنید. موفق باشید
5398
متن پرسش
استاد گرامی! سلام طاعاتتان قبول در خطبه 113 نهج البلاغه امام علی (علیه السلام) فرمودند: أسمعوا دعوه الموت آذانکم قبل ... . اگر این دستور امام را بخواهیم در زندگی خود کاربردی بکنیم و دعوت مرگ را به خودمان بشنوانیم چه کارهایی را باید انجام بدهیم؟ و برای اینکه در این راستا ساحتمان را عوض بکنیم لطف فرموده و ما را راهنمایی کنید و چند دستور العمل کاربردی به ما بیان کنید. بیانات شما بسیار متین و عالی است ولی قبول بفرمایید که کلی است و برای کسی که بخواهد مثلاَ از امروز شروع کند دقیقاَ نمی داند چکار باید بکند. متشکرم
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: روش حضرت علامه طباطبایی و حضرت امام«رحمت‌اللّه‌علیهما»آن بود که تفکر را با ما در میان می‌گذاردند تا ما مناسب حال خودمان به کمک دستورات دینی جلو برویم. به نظرم این روش خیلی روش خوبی است از بنده نخواهید از این روش عدول کنم. پیشنهاد می‌کنم با حوصله‌ی زیاد جلد دوم کتاب «فرزندم این‌چنین باید بود» را مطالعه بفرمایید تا جواب سؤال خود را از بهترین منبع عالم هستی یعنی امیرالمؤمنین«علیه‌السلام» بگیرید. موفق باشید 5399
4861

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
استاد سلام. نظر شما در این خصوص چیست؟ مهدوی کنی: آقای جلیلی، جوان خوبی است اما اینکه به درد ریاست جمهوری می خورد یا نه، بحث دیگری است شنبه, خرداد ۱۱, ۱۳۹۲, ۱۳:۰۶ 31,535 بازدید www.IE92.IR آیت الله مهدوی کنی: آقای جلیلی، جوان خوبی است اما اینکه به درد ریاست جمهوری می خورد یا نه، بحث دیگری است. آیت الله مهدوی کنی در پاسخ به این که ” آیا سعید جلیلی برای ریاست جمهوری مناسب است یا خیر” گفتند: (( با احساسات رای ندهید وگرنه دوباره پشیمان می شوید. آقای جلیلی، جوان خوبی است اما اینکه به درد ریاست جمهوری می خورد یا نه، بحث دیگری است.)) ایشان در ادامه فرمودند: (( این موضوع که ایشان ( سعید جلیلی) را به عنوان کاندیدای خود معرفی کنیم، بعید است. برای من روشن نشده است که آیا ایشان می توانند رئیس جمهور خوبی باشند یا نه. اما قطعا همین مورد که ایشان نزد من نیامدند یعنی شرح صدر ندارند.))
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: عنایت دارید که آیت‌الله مهدوی کنی این موضوع را تکذیب کردند. موفق باشید
4746
متن پرسش
سلام استاد عزیز در این شعر امام که ناظر به برتری معرفت شهودی بر معرفت نظری و مفهومی است منظور از «شهپر عشق» چیست؟ آیا اشاره به جبرئیل دارد که نماد عقل است و امام به مقامی بالاتر از جبرئیل اشاره دارد؟ با فلسفه ره به سوی او نتوان یافت / با چشم علیل کوی او نتوان یافت این فلسفه را بهل که با شهپر عشق / اشراق جمیل روی او نتوان یافت
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: شهپر عشق به معنای عشق است از آن جهت که عشق همچون شاه‌پرِ مرغان امکان پرواز دارد. به عبارت دیگر شهپر؛ صفت عشق است. موفق باشید
4114
متن پرسش
درآیه شریفه واعلمواان الله یحول بین المرءوقلبه جایگاه نفسیکه مدنظراستادهست کجاست آیاقلب ذکرشده درآیه شریفه مرتبه ای ازنفس است آیاخودنفس منظوراست ومرءتن است ازجهتی درشریفه من خشی الرحمن بالغیب وجاء بقلب منیب آیا اوکه باقلب منیب میایدنفس است؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: وقتی حضرت حق علت وجودی انسان است، و علت حقیقی مرتبه‌ی شدیدتر معلول است، پس تمام وجود انسان به نحو شدید تری نزد خدا است و آیه‌ی مبارکه ای را که متذکر شدید می‌فرماید بدانید خداوند از خود انسان به او نزدیک‌تر است و بین شخصیت جزیی انسان و قلب او که شخصیت کلی اوست قرار دارد. به این معنا که هرچه انسان تصمیم بگیرد قبل از آن‌که شخصیت جزیی او آن را بشناسد، خداوند آن را می‌شناسد. حال اگر انسان آن اندازه جان خود را آماده‌ی تجلیات ربوبی بکند که اسم جلال حق در آن بتابد، نور خشیت نسبت به مقام ربوبی نصیب قلب انسان می‌شود و این انسان با قلب منیب در محضر حق حاضر می‌شود. خداوند به نور انبیاء و اولیاء‌اش چنین خشیتی را نصیب شما و بنده بنماید. موفق باشید
3889
متن پرسش
سلام علیکم.بعضی شبهه ای مطرح می کنند مبنی بر اینکه ولی فقیه نباید نظراتی بدهد که مربوط به کارشناسان مربوطه باشد.مثلا درباره صحبت های رهبر در مورد منع آزاد کردن واردات خودرو برای ایجاد رقابت با خودرو های داخلی می گویند چرا رهبر در کار کارشناسان دخالت می کند که مردم گرانی را به پای ایشان بگذارند.و کلا نباید ایشان در مورد مسئله ای که کارشناس نیستند دخالت کنند.نظر شما چیست؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: رهبری بر اساس مشاوران کارشناس خود نظر می‌دهند، واقعاً این‌ها فکر نمی‌کنند اگر در آن زمان واردات خودرو آزاد می‌شد چه اندازه کارگر و خودروساز و قطعه‌ساز بیکار می‌شدند و به‌کلی زیرساخت‌های خودروسازی ما از بین می‌رفت، چون قدرت رقابت نداشتیم؟ موفق باشید
3577
متن پرسش
با سلام خدمت استاد عزیز و عزیزان سایت لب المیزان سوال: یکی از دوستان نزدیک سوالی کردن که خدا چرا مارو افرید در صورتی که میدانست سرنوشت مارو یعنی بهشت و جهنم مارو میدونست....میگفت چه نیازی به افرینش انسان داشت و هدف از خلقت خدا که مارو افرید و سرنوشت مارو میدونست چی بود....بنده در جواب بهشون گفتم که خدا بی نیاز و نور هستی عالمه ومارو برای بندگی به این دنیا برای به کمال رساندن روح معنویت در ابرزخ وقیامت افرید و در ادامه گفتم که این افرینش خدا در مورد انسان شاید ازمایشی هم برای موجودات دیگر و یا فرشتگان و ملائکه که در عالم غیر ماده هستن باشه خدا هم خواسته بی نیازیشو نشون بده و هم قدرتشو......ازتون تشکر میکنم که این سوال پر محتوا وکامل جواب بدین اگرم نقصی در حرفام بود اصلاح ودرست گفته بشه ....خیلی ممنون تشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: در چند جلسه‌ی اول کتاب «آشتی با خدا» بنده عرایضی در این مورد داشته‌ام شاید مفید باشد. موفق باشید
3333
متن پرسش
باسلام. از خدمت جنابعالی چند سئوال داشتم از اینکه وقت شما را می گیرم پوزش می طلبم: 1.با اینکه فرمودید چون روح یکی از بالاترین مخلوقات است باز برای من این ابهام است که چرا خداوند با آن همه عظمت خودش را به روح نسبت می دهد و چه نیازی هست که خودش را به روح نسبت بدهد؟ 2.من انسان در برزخ هم جسم برزخی دارد می خواستم ببینم چه زمانی من انسان جسم ندارد و به عبارت دیگر من که همیشه هست چه نیازی دارد که جسم داشته باشد خب مثل خدای متعال بدون جسم در این عالم کار کند؟ 3.اگر من انسان مجرد است چرا خیال برای نفس است؟ 4.اگر نفس مجرد است پس چرا در برخی از روایات داریم که نفس مادی است؟ 5.من انسان نسبت به عالم برتر خود چه حدی دارد؟ 6.در کتاب آشتی با خدا فرمودید نباید در رابطه با شناخت خود بخواهیم چیز خاصی را بشناسیم بلکه باید با هست خود ارتباط برقرار کنیم این جمله با روایت امیرالمومنین که فمودند اعظم الحکم معرفه النفس نفسه چگونه جمع می شود؟ 7.آیا در خواب هم هست انسان بدنی به عنوان ابزار دارد؟ 8.اگر من انسان جدای تن است چرا وقتی وسایل بیهوشی را به تن می زنند من ادراک نمی کند؟ 9.فرق بغض با کینه چیست چرا فرموده اند بغض به اهلبیت داشته باشید نه کینه؟ 10.جایگاه موعظه و کلاس اخلاق در مباحث شما چیست چون در بحثی فرمودید اخلاق اعتباری است و فقط مشکل شما را پنهان می کند ÷س صحبت امام که فرمودند کلاس اخلاق در حوزه ها تشکیل بشود با صحبت شما چگونه جمع می شود؟ 11. دکتر شریعتی در بعضی مواقع حتی به روحانیون جسارت می کنند با این وجود چرا شما فرمودید مغرض دین نبوده؟
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: 1- روح را به خود نسبت می‌دهد و می‌فرماید آن روح از من است. مثل آن‌که کعبه را به خود نسبت می‌دهد و می‌فرماید «بیتی»، این به جهت عظمت روح است که عالی‌ترین مخلوقات است. در کتاب «خویشتن پنهان» روایات مربوطه آورده شده است 2- نفس ناطقه‌ی انسان همان‌طور که در موطن عالم عقل بی‌جسم است، در عالم خیال یا مثال همیشه جسم دارد و بُعد خیال او هیچ‌وقت از آن جدا نیست. همان‌طور که خدا بدون تجلیات در عالم مثال نیست 3- خیال یکی از ابعاد نفس ناطقه است 4- بعضاً اصطلاحات فلسفی با اصطلاحات در روایات فرق می‌کند. ائمه«علیهم‌السلام» مقید نیستند مطابق اصطلاحات فلسفی سخن بگویند ولی اگر در همان روایات دقت بفرمایید متوجه می‌شوید نفس را جسمی لطیف تعریف می‌کنند 5- نفس ناطقه استعداد حضور در تمام عوالم وجود را دارا است 6- در معرفت نفس نیز باید متوجه بود که نفس فقط هست، نه زن است و نه مرد، و نه اصفهانی است، و نه تهرانی 7- بدن انسان در خواب صورت مثالی نفس ناطقه است و نه ابزار نفس ناطقه مثل بدن مادی 8- منِ انسان در هنگام بی‌هوشی تن را رها می‌کند پس نباید آن‌چه به تن وارد می‌شود ادراک کند 9- یعنی مواظب باشید در مقابل حاکمان ظالم که شما را مجبور به تبری از اهل‌البیت«علیهم‌السلام» می‌کند از درون خود با اهل‌البیت«علیهم‌السلام» فاصله نداشته باشید 10- کلاس‌های اخلاق باید حضوری و وجودی باشد و نه اعتباری. که این در کتاب «آن‌گاه که فعالیت‌های فرهنگی پوچ می‌شود» عرض شده 11- در این مورد نظرات مقام معظم رهبری«حفظه‌الله» را دنبال بفرمایید. بنده از سخنان ایشان نیز همین را استنباط کرده‌ام چون شریعتی بین روحانی و عالم فرق می‌گذارد. موفق باشید
2433
متن پرسش
سلام سنی ها در جواب اینکه حضرت علی را قبول دارن یا خیر می گویند ما علی که ترسوست را قبول نداریم و اشاره شان به بحث سکوت 25 ساله ایشان در بحث خلافت است و می گویند علی جرئت بازپس گرفتن خلافت را نداشت ما که خود میدانیم سکوت ایشان بر اساس مصلحت بود ولی جواب این سوالشان را چه بدهیم
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: تمام اهل سنت به حضرت علی علیه‌السلام» احترام می‌گذارند و آن حضرت را خلیفه‌ی چهارم خود می‌دانند و این حرف‌ها نیست که شما می‌گویید. بحث ما با اهل سنت در آن است که دلایلی داریم که رسول خدا«صلواه‌الله‌علیه‌وآله» حضرت علی«علیه‌السلام» را از طرف خدا به عنوان خلیفه‌ی رسول خدا«صلواه‌الله‌علیه‌وآله» منصوب کرد تا انسانی که به حقیقت دین آگاهی دارد رهبر جامعه‌ی اسلامی باشد که این بحث در کتاب‌های کلام اسلامی مورد بحث قرار می‌‌گیرد. موفق باشید
2133
متن پرسش
با سلام خدمت استاد بند کتاب علل تزلزل تمدن غرب شما را می خوانم در صفحه 142 کتاب در نقد دموکراسی آورده اید که ( آنچه امروز تحت عنوان دموکراسی مطرح است این نیست که عده ای کثیر بر روی حقیقتی متعالی اتفاق نظر کنند بلکه بدون نظر به هیچ حقیقتی صرفا میل مردم نقش بازی میکند ) و اینکه ( نقش رهبری انسان های برگزیده وحتی وجود آنها با دموکراسی سازگار نیست دموکراسی کسانی را روی کار میآورد ه برتر از بقیه نیستند تا بقیه را به طرف کمال رهنمون کنند) و اینکه شخص حضرت امام (ره) نیز در جایی می فرمایند( ما آن چیزی را که می خواهیم حکومت الله است.ما می خواهیم قرآن بر ما حکومت کند ما حکومتی جز حکومت الله نمی توانیم بپذیریم) من این را قبول دارم اما این جمله امام (ره)که می فرمایند میزان رای ملت است آدمی را به فکر می اندازد که اگر زمانی این ملت به دونه اتصال به وحدت (خدا ) رای به موردی غیر دینی و اسلامی دهند آیا باید براین تصمیم درحکومت اسلامی مهره تایید بخورد. مگرنه اینست که حضرت امام (ره) می فرمایند جزحکومت الله نمی توانیم بپذیریم در اینجا چه باید کرد؟نظام اسلامی حرکتش چگونه است؟
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: حضرت امام در بستری که فقیه در رأس امور است و بستر حکومت الله فراهم است می‌فرمایند «میزان رأی مردم است» و وجود شورای نگهبان حافظ بستری است که رأی مردم در مسیر غیرالهی قرار نگیرد. موفق باشید
1994
متن پرسش
با سلام استاد بزرگوار شما فرمودید اول اندیشه اتان را محکم کنید بعد حرکت کنید و چون اکثریت خدا را قبول دارند نیازی نیست خدا را برایشان اثبات کرد : این حقیر در حال خواندن برهان صدقین می باشم در حین مبحث گاهی افکاری کفر گونه به سراغم می آید مثلا ایا تو خدارو قبول داری و شک در برخی موارد حتی بدیهیات و کتاب دارد به پایان می رسد و من هنوز از لحاظ عقلی و قلبی قانع شدم و یقین نکرده ام آیا این گونه جلو رفتن صحیح است و به سراغ دیگر کتاب ها بروم یا خیر. بسیار ممنون
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: جنگ بین عقل و قلب در این موارد جنگ مبارکی است، چون از یک طرف عقل قانع می‌شود و انسان گمان می‌کند پس کار تمام است که قلب به صحنه می‌آید و روشن می‌کند هنوز به هیچ‌چیز از نظر قلبی نرسیده‌اید به همین جهت تأکید می‌کنیم بعد از استحکام در امور عقلی از طریق رعایت احکام الهی قلب را به راه می‌اندازید تا آنچه را عقل فهمیده قلب بچشد. موفق باشید
نمایش چاپی