بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان
آرشیو پرسش و پاسخ ها
تعداد نمایش
شماره پرسش:
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
11142
متن پرسش
با سلام: اینجانب در درک مفهوم عدم مطلق دچار مشکل شده ام 1- اگر عدم مطلق هیچ چیز نیست، نه در ذهن و نه در خارج ذهن، پس چطور ما مفهوم عدم مطلق را درک می کنیم و از آن با خبر می شویم؟ 2- اولین بار مفهوم عدم مطلق چگونه توسط نفس درک می شود؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- مفاهیم، انتزاع ذهن است حال یا با نظر به آن‌چه در خارج است آن را می‌سازد مثل مفهوم انسان که مشترکات حسن و رضا و علی را انتزاع می‌کند و مفهوم انسان را می‌سازد یا مثل مفهوم عدم مطلق است که با نظر به محدودیت پدیده‌ها یک مفهومی که حاکی از محدودیت و نیستی مطلق است از آن‌ها انتزاع می‌نماید 2- انسان‌ها به مرور مفاهیم ذهنی خود را شکل می‌دهند و کامل می‌کنند. موفق باشید
11117

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم: استاد همانگونه که می دانید انسان در راه سیر و سلوک هر ذکری را نمی تواند بگوید، بنده یک تقاضایی داشتم و آن اینکه طبق شرایط حقیر یک سری اعمالی را و همچنین اورادی را که از صبح تا شب باید انجام بدهم را بفرمایید تا نفس به حجاب رفته ام آزاد شود، در ضمن مباحث انسان شناسی و معاد و برهان صدیقین را هم کارکردم.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: آنچه بنده می‌دانم همین اذکاری است که در مفاتیح هست. مثل «صلوات» و «لاإله إلاّ اللّه» و «یا حیّ و یا قیّوم» و «قل هو اللّه احد» و «آیت الکرسی». این اذکار توجه قلب را به خدا و ائمه«علیهم‌السلام» می‌اندازد و به روح جهت می‌دهد. موفق باشید
10988

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام خدمت استاد: ما الان نسبت به آقای خاتمی چه کنیم؟ او را فتنه گر بدانیم یا خیر؟ آیا او خائن است یا نه؟ نظر حضرت عالی درباره ایشان چیست؟ با تشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده در عین گله‌مندی از آقای خاتمی با توجه به موضع‌گیری‌هایی که بعد از اصرار آقای موسوی و کروبی در مقابل نظام به صورت مثبت کرد؛ یکی از فرزندان انقلاب می‌دانم و این بدین معنا نیست که تفکرات ایشان را موجب انحراف از اهداف انقلاب ندانم. موفق باشید
10469

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام: من جوانی 17 ساله ام ولی دچار افسردگی و تنبلی و استرس و افکار آشفته شدم و احساس می کنم جوانی هستم که در همین سن کم سالخرده ام و خودم را گم کردم. لطفا راهی به من نشون بدید که منو از این همه تشویش و نگرانی بیرون بیاره؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: در کتاب «جوان و انتخاب بزرگ» علت این امر عرض شده. کتاب روی سایت هست دنبال بفرمایید إن‌شاءالله مشکل رفع می‌شود. موفق باشید
10332
متن پرسش
بسمه تعالی: پس از سلام، با توجه به این‌که ایام محرم نزدیک است و ما برای انس بیشتر با حضرت اباعبداللّه«علیه‌السلام» با انبوه کتاب‌ها روبه‌روئیم و از جمله با کتاب‌های خودتان، غیر از کتاب‌های شما چه کتاب‌هایی را برای امسال‌مان پیشنهاد می‌کنید که فعلاً به آن رجوع کنیم؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: همین‌طور که متوجه‌اید در اقیانوس بیکران کربلا هر دُرّی را که برگزینید هزاران نور از انوار الهی به قلب شما می‌افشاند، ولی اگر خواستید تا اندازه‌ای با اسرار کربلا و انوار سیدالشهداء«علیه‌السلام» آشنا شوید، از کتاب ارزشمند «چراغ هدایت» تألیف استاد گرانقدر آیت‌اللّه شجاعی غافل نگردید. موفق باشید
10268
متن پرسش
با سلام خدمت شما استاد گرانقدر: دختر مجردی هستم که حدود 3 سال است با مباحث شما آشنا شدم و استفاده های زیادی کردم. الغرض مدت 3 یا 4 هفته ای است که بنده در حالت قبض به سر می برم و از این حالت رنج می برم، حالتی که همیشه تو خودم هستم و حضور خدا را کم احساس می کنم، دائم احساس گناه می کنم، مدام دنبال مکانی می گردم که بهم آرامش بدهد، قبلا اهل مستحبات و دعا و... بودم ولی در این مدت حس و حال دعا و.. اصلا ندارم، احساس می کنم در سیر معنوی خودم توقف کردم و چون همش احساس گناه دارم ترس دارم یا و نا امیدی بر من غالب شود. در این مدت توفیقی شد مشهد مشرف شدم که در این مدت حضور در مشهد آرامش کامل تمام وجودم را فرا گرفته بود ولی بعد از مشهد بهتر که نشدم هیچ بدتر هم شدم بطوری که اصلا حس و حال هیچ گونه کاری را ندارم، نه کلاس، نه دعا و توسل، و نه هیچ کار دیگر دائم حالت گریه دارم، اگر دعائی هم بکنم به دعاهام امیدی ندارم و احساس گناه بیش از همه مرا رنج می دهد. انتظار بیشتری دارم برای رشد کردن و با خدا بودن و دنبال راهکار هستم. امیدوارم تونسته باشم حالت خودم را برای شما تشریح کنم. لطفا راهنمائیم کنید... با تشکر از شما و من الله التوفیق
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: اصل این حالت بد نیست و نور خوف الهی که دارید کارساز است، باید مواظب باشید شیطان خوف شما را به یأس تبدیل نکند و شما را از رحمت خوف محروم نماید، ولی اگر حوصله کنید به نتایج خوبی می‌رسید. می‌ماند که ممکن است این حالت طوری غلبه کند که نظام ارگانیکی بدن شما را به هم بزند که در این صورت به روان‌پزشک رجوع کنید. موفق باشید
9821
متن پرسش
به نام خدا. با عرض سلام محضر جناب استاد: احتراما و در نهایت تشکر و قدردانی اینجانب دارای چند سوال می باشم 1. آیا روح جنیان نیز فرم نازله روح (منظور روح جون خداوند می باشد!) می باشند؟ 2. آیا صور برزخیه و قیامتیه روح جنیان با صور برزخیه و قیامتیه روح انسانها متفاوت می باشد؟ 3. از آنجایی که فرشتگان فرم نازله معنایی روح (منظور روح جون خداوند می باشد!) می باشند پس آیا می توان گفت که فرشتگان نیز دارای روح مختص به خود هستند. اگر فرشتگان دارای روح باشند بایستی در یک قالبی (مثلا چیزی شبیه قالب مثالی یا جسم مثالی) قرار داشته باشند؟ 4. آیا به غیر از 2 راه تجربی اثبات وجود روح در بدن آدمی ( 1. روش relaxation بدن بروی تخت خواب و احساس وجود خود به غیر از حواس، 2. روش قطع نمودن تک تک اعضاء بدن و کاسته نشدن از «من» آدمی) روش های قوی تر تجربی دیگری در اثبات روح در بدن وجود دارد که برای همگان قابل پذیرش باشد؟ با تشکر فراوان
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- شاید این‌طور باشد 2- معلوم نیست 3- برای فرشتگان که مثل جنّ و انسان جسم ندارند، دیگر بحث جسم و روح معنا ندارد 4- در این مورد بحث فراوان است، اگر دنبال کنید به نتایج خوبی می‌رسید. عجالتاً کتاب «معرفت نفس» از آیت‌اللّه حسن‌زاده را نگاه کنید خوب است. موفق باشید
9536
متن پرسش
سلام استاد عزیز: امیدوارم در سلامت و عافیت کامل باشید انشاالله. سوالاتی داشتم. بعضی ها بر این باورند که: 1) غیر معصوم(ع) نمی تواند حاکم باشد؟ (حاکم بایستی معصوم (ع) باشد تا بتواند در جامعه عدالت را برقرار نماید) و اینکه دزدی ها و... را در جامعه مربوط می دانند به رهبری. 2) نام اسلامی را نباستی اضافه کنند به جمهوری مگر زمان ظهور مهدی(ع) 3) و تا زمان ظهور کسی حق تشکیل حکومت را ندارد. با تشکر..
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: حتماً تنها معصوم باید برجامعه حاکم باشد و در زمان غیبت امام معصوم از آن‌جایی که خداوند هرگز امور بندگان را به حاکمان جبّار نمی‌سپارد امامان معصوم می‌فرمایند به فقهایی رجوع کنید با خصوصیات خاص که در روایت از حضرت امام حسن عسگرى (ع) داریم:«فَأَمَّا مَنْ کَانَ مِنَ الْفُقَهَاءِ صَائِناً لِنَفْسِهِ حَافِظاً لِدِینِهِ مُخَالِفاً عَلَى هَوَاهُ مُطِیعاً لِأَمْرِ مَوْلَاهُ فَلِلْعَوَامِّ أَنْ یُقَلِّدُوهُ وَ ذَلِکَ لَا یَکُونُ إِلَّا بَعْضَ فُقَهَاءِ الشِّیعَةِ لَا جَمِیعَهُم» و امّا آن کسى از فقهاء امّت ما که نگهبان نفس خود و حافظ دین خدا و مخالف هوا و هوس و مطیع أمر حضرت مولاى خود بود، بر عموم مردم لازم است از او تقلید کنند. و بعد حضرت در ادامه‏ى روایت مى‏فرمایند: و البته بعضى از فقهاى شیعه متّصف به این صفتند و نه جمیع آن‏ها. و این طور نیست که چون فقیه حاکم است، دزدی هست، در زمان حاکمیت علی«علیه‌السلام» نیز بدی‌ها بود نکته‌ی مهم آن بود که بدان حاکم نبودند و این در حاکمیت ولیّ فقیه نیز همیشه مدّ نظر بوده 2- وقتی نظام جمهوری در ذیل نظر فقها جلو رود و صِرف میل مردم نباشد دیگر جمهوری اسلامی است و با آن نوع جمهوری که در آمریکا است فرق می‌کند 3- خود امامان فرموده‌اند در زمان غیبت فقیه باید حاکم باشد که مشهور است به مقبوله عمر بن حنظله و در آخر کتاب «مبانی نظری نبوت و امامت»، دلایل و روایت آن آورده شده. موفق باشید
8717
متن پرسش
با سلام خدمت استاد: پیرامون همایشی که قرار است در اصفهان برگزار شود با عنوان دلواپسیم و شاید به عنوان یک موج هم در کشور راه بیفتد سوالی داشتم. بعضی عنوان می کنند که این کار تضعیف دولت است. بعضی می گویند که بازی در پازل هاشمی است و نشانه اش هم این است که روزنامه آرمان تیتر اولش کرد این برنامه را. یا بعضی می گویند که این کارها بر خلاف نظر حضرت آقاست. یا اینکه باعث ایجاد شکاف های اجتماعی می شود چون ممکن است که طرفداران روحانی هم برگزار کنند که ما موافقیم و از این جور استدلال ها. اما به هر حال محاسنی هم برای این برنامه می توان ردیف کرد: مثلا حرکت در راستای گفتمان سازی این مباحث که مورد تاکید رهبری در دیدار با خبرگان سال گذشته بوده است. یا اینکه خود این حرکات می تواند به عنوان پشتوانه مردمی دولت تلقی شود و دولت از آنها به عنوان نقطه مثبت در مذاکرات استفاده نماید. به هر حال با رعایت یک سری ریزه کاریها در اجرای برنامه می تواند ثمرات خوبی داشته باشد.
متن پاسخ
باسمه‌تعالی: سلام‌علیکم: دوستان با این نیت این کار را شروع کردند که نشان دهند می‌توان در عین رعایتِ دولت، از حضور نگاه فرهنگی به مسائل غافل نبود. سعی کرده‌اند از طریق این همایش، گفتمان دیگر و از جنس دیگری را وارد تاریخ انقلاب کنند. گفتمانی ماوراء رقابت‌های سیاسی احزاب. موفق باشید
8591
متن پرسش
با عرض سلام خدمت استاد عزیز آیا جنبه امکانی شئی همان عین ثابته شئی است؟ اگر نیست این دو چه ارتباطی با هم دارند؟
متن پاسخ
باسمه‌تعالی: سلام‌علیکم: حرف خوبی است. حضرت حق بر اساس امکان و ظرفیت هر شیئ به نور اسماء‌اش بر آن شیئ تجلی می‌کند که آن ظرفیت و استعداد، همان جنبه‌ی امکانی آن شیئ است. موفق باشید
7319

رزقبازدید:

متن پرسش
سلام خدا قوت استاد عزیز در شرح نامه 31 نهج البلاغه فرمودید رزقی هست که اگر هم دنبالش برویم نمیرسیم پس چرا خیلی ها که بیشتر میدوند مرکب و اسباب راحت تر وغذای خوشمزه تر بدست می آورند؟ و سئوال بعد رزقی هست که هیچ کس نمیتواند از ما بگیرد. پس آفریقایی هایی که از گرسنگی میمیرند طبق چه قائده ای است؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: رزقی که به آن نمی‌رسیم همان رزقی است که همان ثروتمندان نیز آرزویش را دارند و این غیر از درد سرهایی است که اهل دنیا به صورت تجملات برای خود ایجاد می‌کنند و هرگز بهره‌ای از آن نمی‌برند چون رزقشان نبود. در ضمن اگر در جریان آفریقا در متن کار قرار گیریم موضوع فرق می‌کند با این‌همه بنا بر این است که انسان تلاش ابتدایی خود را انجام دهد. موفق باشید
6291
متن پرسش
سلام.با حسرت ابدی سوختن در مشاهده عشق بازی حسین چه کار کنیم؟چرا این دلدادگی و این نهایت بندگی و عشق بازی به او رسید؟چرا همه چیزش را باخت تا حرفی برای کسی نماند؟از آن مرد چه بخواهیم؟به او چه بگوییم؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: حضرت سیدالشهداء«علیه‌السلام» راه پذیرفتن ولایت اولیاء معصوم«علیهم‌السلام» را نشان دادند و این‌که اگر از این ولایت غفلت کنیم چه فجایعی به‌دست ما مسلمانان صورت می‌گیرد. این حداقل بهره‌ای است که برای سعادت خود باید مدّ نظر قرار دهیم. عرایضی در کتاب «کربلا؛ مبارزه با پوچی‌ها» از جهات دیگر داشته‌ام. موفق باشید
5943
متن پرسش
سلام.یکی از آشناهای ما خوابی دیده است.این فرد بسیار محترم و مومن است اما اهل فلسفه و اصطلاحات عرفانی نیست.ایشان خواب یک پیرمرد را دیده بودند و گفته بودند تو کیستی و او گفته بود:من امام زمانم، من پیامبر زمانم، من بایزید زمانم و به سوی آسمان رفته بود.مدت ها بعد دوباره خواب آن شخص را دیده بود و پرسیده بود منظور شما از آن تعابیر چیست و او گفته بود من جمیع صفات الهی هستم(بنده در سوالی جدا همین قسمت را پرسیدم و گفتم ممکن است فرشته ای جمیع(نه جامع)صفات الهی باشد؟ که فرمودید ظاهرا چنین چیزی نیست و در احادیث نداریم).علت این که می دانم این خواب صادق است این است که آن فرد اصلا با این مفاهیم ارتباط و آشنایی ندارد که بگوییم خیالات خود اوست.نظر شما در مورد این خواب و تعابیری که آن پیرمرد در مورد خودش به کار برده چیست؟البته اصل خواب این شکلی است که در خواب می بیند آن پیرمرد زیر یک درخت دراز کشیده و او سر بالینش می رود و به خیال آن که مرده است برایش گریه می کند که ناگهان آن پیرمرد بیدار می شود و می گوید چرا گریه می کنی؟مگر نمیبینی فصل بهار است؟اولیا الله هیچ وقت در بهار نمی میرند.
متن پاسخ
باسمه تعالی‌: سلام علیکم: بنده علم تعبیر خواب ندارم. موفق باشید
5205
متن پرسش
باسلام.ا1)ینکه انسان دعا میکنه واز خداچیزی رو میخواد چه جوریه؟خداکه میدونه ماچی میخوایم خودش اجابت کنه دیگه.2)درصلوات خدا دورود میفرسته یعنی چی؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- بعضی از چیزهایی که خداوند می‌خواهد به بنده‌اش بدهد مشروط به تقاضای بنده است 2- در کتاب « صلوات بر پیامبر(ٌص)عامل قدسی‌شدن روح» عرایضی در این مورد داشته‌ام به آن کتاب رجوع فرمایید. موفق باشید
3160

اهداء عضوبازدید:

متن پرسش
آیا اهدای عضو باعث ازار دیدن روح شخص نمی شود و در کل زا نظر شرعی مشکلی ندارد
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: ظاهراً فقها اشکال نگرفته‌اند. موفق باشید
3034
متن پرسش
با سلام و احترام و با تشکر از شما به خاطر همه ی زحماتی که تا کنون برایمان کشیده اید. استاد، من خیلی زیاد خواب می بینم، مدت زیادی است که یک بار هم نشده بخوابم و خواب نبینم و غالبا خواب هایم مرتبط با مسائلی است که در طول روز برایم رخ می دهد . مثلا همین الان که سرماخوردگی شدید دارم برای دقایقی به خواب رفتم و در خواب از راز گلودردم مطلع شدم و از آن استفاده کردم. استاد ، همسرم می گوید این همه خواب دیدن دلیل بر داشتن افکار پریشان است و او خودش اصلا خواب نمی بیند. واقعا دلیل این که من همیشه ی همیشه حتی اگر برای دقایقی خوابم ببرد خوابی معنی دار می بینم ، چیست ؟ با تشکر.
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: وقتی نفس در حین خواب نظرش به عالم خیال متصل افتاد مشغول نظر به آن عالم است و چون با خاطرات دنیایی‌اش به آن عالم می‌رود حالت او در عالم خیال متصل ترکیبی است از آنچه در خیال دارد و آنچه از آن عالم می‌گیرد. حال بعضی‌ها بعد از بیداری آن حالات را در حافظه‌ی خود نگه داشته‌اند مثل شما و بعضی مثل همسرتان آن حالات را در حافظه ندارند وگرنه هیچ‌کس نیست که خواب نبیند. آری در زندگی روزانه ذهن خود را عمیقاً مشغول امور دنیایی نکنید تا در موقع حضور در عالم خیال متصل بهتر می‌توانید از انوار آن عالم استفاده کنید و فلسفه‌ی هفتاداستغفار قبل از خواب برای آن است که خداوند کمک کند با ذهنی پاک وارد آن عالم شویم. موفق باشید
1102

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با اهدا سلام و تحیت.آیا استاد عزیز با فلسفه تحلیلی و به ویژه با فیلسوفانی چون ویتگنشتاین،رایل،آستین و راسل آشنایی دارند؟طالبم نظرتان در مورد این جریان فلسفی بدانم.با سپاس فراوان.
متن پاسخ
علیکم السلام، باسمه تعالی کلیات آن فلسفه‌ها را می‌شناسم و جایگاه آن‌ها را در تفکر فلسفی غرب می‌دانم اما به صورت جزیی در ذهن ندارم. موفق باشید
22685
متن پرسش
سلام و وقت بخیر خدمت استاد عزیز: حضرتعالی عنوان یکی از کتابهای خود را با نام زیارت عاشورا اتحاد روحی با امام حسین (ع) نام گذاری کرده اید. سوال من در مورد معنی دقیق این نامگذاری (متحد شدن روحانی) است. برداشت خودم این چنین بود که برای لحظلاتی تشخص فردی را که ما از آن دریافت داریم را از دست می دهد و ذیل جذبه روحی امام حسین علیه السلام قرار می گیرد ولی بنظرم می رسد نام این حالت را هم نمی توان اتحاد روحانی گذاشت (برداشت خودم را برای روشن شدن فضای فکری بیان کردم) حال سوال این است: متحد شدن روحانی با امام حسین علیه السلام به چه معناست؟ با آرزوی توفیقات روز افزون برای حضرتعالی.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: روایات متعددی داریم که با نظر محبت آمیز به ائمه نحوه‌ای از اتحاد برای ما پیش می‌آید. به عنوان نمونه امام صادق علیه السلام می‌فرمایند: «يَا مُفَضَّلُ أَ تَدْرِي لِمَ سُمِّيَتِ الشِّيعَةُ شِيعَةً يَا مُفَضَّلُ شِيعَتُنَا مِنَّا وَ نَحْنُ مِنْ شِيعَتِنَا أَ مَا تَرَى هَذِهِ الشَّمْسَ أَيْنَ تَبْدُو؟ قُلْتُ مِنْ مَشْرِقٍ. وَ قَالَ إِلَى أَيْنَ تَعُودُ؟ قُلْتُ إِلَى مَغْرِبٍ. قَالَ هَكَذَا شِيعَتُنَا مِنَّا بَدَءُوا وَ إِلَيْنَا يَعُودُون‏» مفضل از حضرت صادق عليه السّلام پرسيد كه شما چه بوديد پيش از آفرينش آسمان ها و زمين‏ ها فرمود ما انوارى بوديم و اطراف عرش به تسبيح و تقديس خدا اشتغال داشتيم تا ملائكه را آفريد به آنها فرمود تسبيح كنيد عرض كردند خدايا ما علم و اطلاعى نداريم بما دستور تسبيح داد ما كه تسبيح نموديم ملائكه از ما فرا گرفتند تسبيح كردند ما از نور خدا آفريده‏ شده‏ ايم و شيعيان از نورى پست‏ تر آفريده شده‏ اند روز قيامت پست و عالى بهم مى‏ پيوندند در اين موقع بين دو انگشت سبابه و ميانى جمع نمود، فرمود مانند اين دو انگشت. سپس فرمود ميدانى چرا شيعه را به اين نام ناميده‏ اند؟ شيعيان ما از ما و ما از آنهائيم ميدانى خورشيد از كجا طلوع مي كند؟ گفتم از مشرق فرمود كجا غروب مي كند گفتم مغرب. فرمود شيعيان ما نيز همين طورند از ما جدا شده‏ اند و بسوى ما برمي گردند. این یعنی یگانگی نوری در سرآغاز و سر انجام. لذا شیعیان از فاضل طینت امامان آفریده شده‌اند. شیعیان در معاد خویش به سوی مطلع خویش به سوی امامان باز می‌گردند و عبارت «وَ إِلَيْنَا يَعُودُون‏» در حدیث مذکور، متضمن معاد است، شیعه پس از غربت و دورافتادگی از سرمنشأ به سرچشمه‌ی خویش باز می‌گردد. همچنین می‌فرمایند: «يَا أَبَا خَالِدٍ لَنُورُ الْإِمَامِ فِي قُلُوبِ الْمُؤْمِنِينَ أَنْوَرُ مِنَ الشَّمْسِ الْمُضِيئَةِ بِالنَّهَارِ وَ هُمْ وَ اللَّهِ يُنَوِّرُونَ قُلُوبَ الْمُؤْمِنِين‏» آن نور که در قلب مؤمنین تجلی می‌کند، علوم حقیقی و اسرار ملکوتی و شرایع نبوی است و مانع می‌شود تا آنان به سمت لذّات نفسانی و دنیوی متمایل و مشغول شوند. آنان شعاع امامان گشته‌اند و آن نور ولایت آنان را حفظ می‌کند و آن کهن دژ آنان است. موفق باشید

17427
متن پرسش
هوالجميل با سلام و عرض ادب: جناب استاد در زمينه سير و سلوك بنده حقير مطابق عقل ناقص خودم اينجور درك مي كنم كه در اين مسير ما بايد ضمن قرار گرفتن در مسير اهل بيت (ع) و رعايت دستوراتشان در دوران معاصر نيز بايد امثال آقاي قاضي، هاشم حداد، آيت اله طهراني، علامه طباطبايي، آيت الله بهجت، حضرت امام خميني، آيت الله جوادي آملي و كساني كه در اين مسير هستند را از نظر تعاليم و الگو مدنظر داشته باشيم. چون عرفان و سير و سلوك اين بزرگوارند مبتني بر عرفان اصيل اسلامي است و شكستن نفس و دوري از خود و منيت اصل اساسي در سير و سلوك اين علما بوده است. اما سوال اينجاست كه در دورانهاي معاصر ما افرادي مثل شيخ رجبعلي خياط، حاج آقا دولابي و جعفر مجتهدي را هم داشته ايم كه اتفاقا جوانها به اين بزرگواران هم اقبال زياد نشان داده اند از بعضي گفتارها در مورد اين عزيزان به اين نتيجه رسيده ام كه بعضا عده اي مي گويند امثال اين بزرگواران در مسير تقويت نفس قدم برداشته اند نه در مسير شكستن و مبارزه با نفس از طرفي بعضي از مطالب اين عزيزان را كه مطالعه مي كنم مي بينم چنان هم اينجئور نبوده. در آخر به نظرم مي رسد صحبتي كه مي شود در مورد اين بزرگوران يا افراد مشابه كرد اين است كه اين افراد در مسير سير و سلوك با رسيدن به كشفيات و مكاشفات كه بواسطه مجاهدت و رياضت ها و توسل ها بدست آورده بودند متوقف شدند و نبايد در مسير سير و سلوك، سيره اين عزيزان براي جوانها مدنظر باشد. همچنين مي خواستم بدانم اگه نظر به تقويت نفس بوده كه بعضي از كارها را اين عزيزان انجام مي داده اند يعني اذن خدايي در كار نبوده و يعني چي؟ چون اينها آدم هاي با خدايي هم بوده اند. اين سوال از آنجايي مهم است كه بنده مشاهده مي كنم در سير و سلوك و عرفان جوانها به اين روش دوم افراد آن بيشتر نظر دارند. ممنون
متن پاسخ

 باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر بنده به نتیجه‌ی خوبی رسیده‌اید که بدون اهانت به کسانی‌که بیشتر در کرامت‌ها متوقف‌اند؛ به توحید و سلوک توحیدی نظر کنیم. بالاخره این افراد هم اگر در تقویت قدرت نفس کوشیده باشند، از مسیر آموزه‌های اسلامی و ارادت به اهل‌البیت«علیهم‌السلام» خارج نشدند و از دستورات آن‌ها استفاده کرده‌اند. البته راهِ توحید، راهِ دیگری است. موفق باشید 

15171
متن پرسش
سلام استاد طاهرزاده: یه سوال بدجوری منو درگیر کرده و جوابش خیلی برام مهمه همه قبول داریم که این نظام و این انقلاب شکل گرفت که ان شاالله به ظهور امام زمان (عج) منتهی بشه، و این هم می دانیم که برای ظهور امام زمان (عج) نیاز به یاران قرص و محکمی برای ایشان است تا ظهور شکل بگیره؛ قبول دارید که وضعیت کلی جوانانی که دهه شصت زندگی میکردن (هم از لحاظ کمیت و هم کیفیت) از جوانان امروزی بهتر بودن؟ نمیگم تو این عصر، ما کسانی مثل شهید همت نداریم، اما از همان زمان با توجه به هجمه فرهنگی دشمن، به تدریج مردم ما شدن اینی که الان می بینیم، با این تفاسیر امید خیلی کم رنگ نیست؟ چرا که اگر زمانی از این انقلاب امام زمان شرایط ظهورشان می بود، همان زمان اوایل انقلاب بود که مردم حداقل از الان بهتر بودن، تو این چند سال از لحاظ اعتقادی پیشرفت کردیم یا پسرفت؟ همین الان 55 درصد تهران اصلاً نمیان رای بدن، یعنی اصلاً رهبری رو قبول ندارن، 45 درصدی هم که میان می بینید که به کی رای میدن، این تهرانه، شهرای دیگه هم درسته وضعیت روی کاغذ بهتره، ولی نسبت به قبل همه جا بد تر نشده آیا؟ من تو مدرسه شاهد درس میخونم، از سی نفر کلاس حداقل 25 نفر دوست غیر همجنس دارن، تازه تو مدرسه شاهد! خلاصه، نه اینکه نا امید باشم، نه، همه چیز دست خداست ولی همش یه حسی بهم میگه اگه قوم موسی نفاق کردن و خدا داستانشونو گفت تا ما درس بگیریم، اگه مردم امام علی (ع) رو نشناختن تا داستانشو بشنویم درس بگیریم، اگه امام حسن (ع)، امام حسین (ع) و... هر کدام ماجراهایی داشتن و به ما رسیده تا از هر کودومشون یه درس بگیریم، ما هم یه روز یه درس میشیم، یعنی جمهوری اسلامی ایران یه روزی خدایی نکرده خدایی نکرده از بی بصیرتی مردمش شکست میخوره و رهبر تنها میمونه تا صد ها و هزاران سال بعد قومی یه جای دنیا پیدا بشن تا انقلاب کنن و حکومتی برای ظهور امام زمان تشکیل بدن، اون موقع سرگذشت ما براشون میشه درس تا موفق بشن، سر گذشت مردمی که انقلاب کردن، پای امامشون وایسادن، تو جنگ سخت پیروز شدن، اما مغلوب جنگ نرم شدن، رفته رفته روسری ها رفت عقب و ... این اعتقاد من نیستا، من شدیداً امیدوارم، اما این فکری که میاد سراغمو شدیدا عذابم میده؛ بی زحمت این شما و این دغدغه فکریه من. ممنون
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: این قاعده را فراموش نفرمایید که وقتی یک تمدن الهی در صحنه‌ی تاریخ ظهور کند، جبهه‌ی مقابل با آن در اوج انحطاط با آن تمدن الهی به مقابله برمی‌خیزد. و همه‌ی آن‌چه می‌فرمایید تلاش و نفوذ فرهنگ استکبار است در بین مردم و جوانان ما که با پایداری و تقوایی که جبهه‌ی ایمانی انجام می‌دهد، عملاً جبهه‌ی استکبار از شکوفایی فرو می‌افتد و آرام‌آرام از صحنه‌ی تاریخ محو می‌شود و رویکردها، تغییر می‌نماید. و از این جهت خداوند به جبهه‌ی ایمانی می‌فرماید: «إِنْ تَصْبِرُوا وَ تَتَّقُوا لا يَضُرُّكُمْ كَيْدُهُمْ شَيْئاً إِنَّ اللَّهَ بِما يَعْمَلُونَ مُحيطٌ» (120/آل‌عمران). اگر (در برابرشان) استقامت و پرهيزگارى پيشه كنيد، نقشه‏ هاى (خائنانه) آنان، به هیچ‌وجه به شما زيانى نمى‏ رساند؛ خداوند به آنچه انجام مى‏ دهند، احاطه دارد. موفق باشید     

15112
متن پرسش
سلام: اگر خاطر شریفتان باشد، بنده برنامه ای بلند بالا نوشته بودم و برای شما هم ارسال کردم تا مشورت کنم (هم در آن معارف بود هم عقاید بود هم دشمن شناسی و...) که شما فرمودید: در برنامه تان نکات مفیدی را مد نظر قرار داده اید. پس از مدتی که تا همین چندروز پیش بنده این برنامه را اجرا می کردم و به طور جامع خود را رشد می دادم. ولی طی مشورتهای دیگر با شما و خواندن مطالب اخیرتان در موردِ طلبه ها به این نتیجه رسیدم که: درست است که می توان جامع بود ولی از آن جامع تر وقتی است که ما در فقه هم به مرحله ای برسیم. و فهمیدم که فقه می تواند در این موارد دیگر هم کمک کار باشد. و... حال برنامه ام تغییر کرده است و آن را عرضه می دارم تا استاد ایراداتش را بفرمایند: ۱. دروس حوزه + مباحثه. ۲. فقه از پایه ی پایه به بالا + اصول فقه همینطور. ۳. خواندن اخبار از سایت ها. ۴. خواندن پرسش و پاسخهای سایت لب المیزان به مدت کوتاه ۵. مباحث قرآنی استاد هفته ای یک صوت ۶. مباحث نهج البلاغه را یک روز در هفته با صوت استاد گوش می دهم. ۷. دوره دروس سالهای قبل حوزه در حد توان. ۸. سخنرانیهای آقا + صحیفه امام هفته ای یک بار نیم ساعت. 9. هر وقت کِسِل شدم اشعار مولوی و امام یا حافظ کمی می خوانم. ۱۰. جمعه ها استراحت است و مشغول دعا و خواندن کتب جنبی می شوم ولی نه هر کتابی. مثلا کتب شهید مطهری می خوانم و برخی کتب استاد را که نخوانده ام. ۱۱. شبها قبل از خواب و بعد از نماز عشا تلاوت قرآن سوره هایی که تفسیرش را کار کرده ام. ۱۲. سپس نوشتنِ برخی اعمال نیک و بدِ خودم به رَمز یا همان محاسبه. ۱۳. هفته ای یک بار زیارت شهدای گمنام + نماز جمعه. ۱۴. برای عده ای در مسجد کلاسِ یک ساعته دارم که هفته ای یک بار است. ضمیمه: عید و تابستان کلاً المیزان مطالعه می کنم این برنامه من است در کل هفته ها. به نیت ۱۴ معصوم. ۱۴کار و فعالیت انجام خواهم داد. اگر ضعفی در آن می بینید بفرمایید تا درستش کنم استاد. مرا ببخشید. إن شاءالله خداوند بر ٱنسِ شما با خود بیفزاید و درجه وجودیتان را شدیدتر بکند. ما را هم دعا کنید یه مبلّغَکی بشویم استاد. تمام تلاش و آرزویمان این است که بتوانیم در راستای اهداف انقلاب و تمدن اسلامی آینده سهیم باشیم. چنان که حضرت آیت الله جوادی حفظه الله. صددرصد هستند. تمامِ نیت بنده (چه از سوالاتی که از جنابتان می پرسم چه از خواندنِ درس) این است که بتوانم در راه اعتلای کلمه الله کاری کرده باشم. بتوانم هم خودم پله ای بالاتر روم و هم دستِ برخی دیگر را بگیرم با مدد الهی. ما که از اینجا رانده و از آنجا مانده ایم استاد! دلمان خدا شاهد است به همین کتب و سایت و پرسش و پاسخ از شما خوش است. هم از شهدا جاماندیم. هم به جُرگه عرفا راه نمی دهند ما را. بقول مرحوم سعادت پرور: «دست رد به سینه ام زدند و گفتند برو تو نامَحرَم این بزمی». ما هم همین طوریم استاد. نمی دانم چه بگویم. چگونه بگویم. دردی در دلم می جوشد که توان نوشتنش را ندارم استاد. آتشی در دلم همیشه حس می کنم که این آتش نمی گذارد بنشینم یک جا. بخاطر همین برنامه زیادی چیده بودم برای خودم. استاد بنده خیلی سختم است که می بینم به هیچ دردی نمی خورم. از شهدا که جا ماندیم و تمام شد. گفت: ما سینه زدیم و بی صدا باریدن / از هرچه که دم زدیم آنها دیدند /// ما مدعیان صف اول بودیم / از آخر صف شهدا را چیدن/ استاد! این اواخر دو تن از دوستانم شهید شدند و سومیشان هم رفته و گفته که بر نمی گردد تا سوریه آزاد شود. اگر شما در جبهه بودید ولی شهید نشدید لااقل می گویید در جبهه بودم. من چه بگویم که هم از شهدای دفاع مقدس جا ماندم. هم از این رفقای هیئت و در جبهه ای هم حضور ندارم. در طلبگی هم که فعلا به دردی نخورده ام. بنده اوایل خیلی بحثای عرفانی دوست داشتم و خوشم می آمد با کسی حرفهای عرفانی بزنم ولی وقتی می بینم ساکت ترین بچه های هیئت که حرفهای عرفانی هم نمی زدند رفتند و شهید شدند دوست دارم زبانم را به دور بیاندازم. از خودم بیزارم استاد. هرچه بدبختی می کشم از دیدن خودم است. معرفت النفس خواندم بهتر نشدم. معاد خواندم بهتر نشدم. مقالات خواندم بهتر نشدم. دائم در جنگم. و حسرت می خورم که می بینم که در نه کنار شهدا جا دارم نه کنار عرفا. با خودم می گفتم کاش یک ٱنس عارفانه با خدا داشته باشم. به این آرزویم رسیدم (اوایل طلبگی) قدر ندانستم و رفت. الان برای آن هم می سوزم. هر از چندگاهی هم سر به ما نمی زند. خیلی سخت است استاد! من چرا نباید پیشرفتی در خود حس کنم؟ گفت: عشق در آمد از درم، دست نهاد بر سرم، دید مرا که بی توام، گفت مرا که وایِ تو روزانه چندین بار به حال خودم تاسف می خورم که چرا نتوانستم با او انسی داشته باشم. (بنده به شدت احساسی هستم) و نیازِ به انس دارم به شدت. و می دانم که کسی جز او نمی تواند کمالی داشته باشد. به همین خاطر خود را می کشم تا آنچه در عرفان هست کمی هم نصیب من بشود. ولی تا الان هرچه آموختم شده أسود و سواد و واقعا. رویم هم اسود است. استاد! تنها خواسته قلبی من الان این است: که یا خدا کمک کند به انسی برسم و یا زودتر از دنیا بروم که حداقل حجابهای دنیوی مانع نشود. شاید بنده منظورم از انس آن نباشد که عرفا می گویند. ولی بالاخره حبّ را که می توانم درک کنم...! دریغا... از یک نسیمِ ملایم از طرفِ او... اصلا محل نمی گذارد... اصلاً. مثل اینکه باید بیشتر خودم را لِه کنم. حدودا یکی دو سال است که نظری معنوی به ما نمی کند. و بعضی وقتها یک مثقال نشان می دهد و سریعا قطعش می کند «و همین قضیه حال مرا خیلی بدتر می کند و آشفته تر می شوم» چون اگر نباشد می گوییم نیست. اگر هم باشد می گوییم هست. (قایِم باشَک بازی می کند). جلوه ای حس می شود. گریه می آید. به قول امروزی ها اتصال برقرار می شود و خودت حس می کنی که مرتبطی ولی ناگهان انگار کسی می آید و این رابطه را قطع می کند. مخصوصا بنده در نماز ظهر و عصر بیشتر حس می کنم نمی دانم چرا. مثل این می ماند که یک بچه که از بستنی خوشش می آید را بستنی نشانش بدهی ولی بستنی را به او ندهی. خدا دارد این کار را می کند با من. در اذیتم استاد. دفعه پیش گفتید برخی سوالات در مورد قبض و بسط را بخوانم ولی کارساز نبود. اوضایم بدتر است. کمی کمک کنید. من را هم ببخشید زیاد شد. ولی (واجب بود) التماس دعا.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: این هست که انسان در چنین مسیری باید همه‌ی این حالات را تجربه کند تا در یک جمع‌بندی برای خود راهی را مشخص نماید. باید با حوصله جلو رفت و بیشتر به ابدیتی فکر کنید که در جلو شما است. موفق باشید

13993

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام: آیا مراجعه به افرادی که سرکتاب باز می کنند و دعا می دهند برای رفع مشکلاتی چون ازدواج و موارد دیگر اشکال دارد؟ البته در مواردی خانواده ها جواب گرفته و مشکلاتشان حل شده. درصورت امکان تماس تلفنی و یا حضوری ممنون می شویم. با تشکر
متن پاسخ

 باسمه تعالی: سلام علیکم: نباید به این نوع کارها دست بزنیم. خوب است به جواب سوال شماره13958 رجوع فرمایید. متاسفانه امکان تماس تلفنی یا حضوری با عزیزان برایم نیست. موفق باشید

13642
متن پرسش
سلام استاد: در مورد جواب سوال ۱۳۶۲۳ می خواستم دلیل شما رو از فاصله نگرفتن بدونم. چون برخی از بزرگان از رفتن به این جلسات نهی می کنند همچنین قصدم از آن سوال این بود که شما این مسئله و امثال این را برای ما تبیین کنید که وظیفه ما چیست به هر حال در انقلاب اسلامی و حرکت به سمت مقصد آن به این تبیین شما نیازمندیم که جایگاه استاد امجد و امثال ایشان در انقلاب روشن شود چون بعد از سال 88 کسانی که به جلسه ایشان می رفتند و حتی علما و بزرگان نسبت به ایشان دو گروه شدند عده ای تمام حرف های ایشان را درست می دانند و تقریبا شده اند چپی و منتقد نظام و عده ای مواضع ایشان را درست نمی دانند و از رفتن به جلسات ایشان نهی می کنند و هر دو گروه از بزرگان هستند و ما نمی دانیم حرف کدام یک را گوش کنیم مثلا مشهور است آیت الله خوشوقت که با ایشان رابطه عمیقی داشتند بعد از اینکه در جلسات سوگواری اباعبدالله استاد امجد امثال آقای محمد هاشمی شرکت می کردند ایشان را از راه دادن آقای هاشمی به جلسه نهی کردند و چون استاد امجد این کار را نکردند رابطه استاد خشوقت با ایشان قطع شد و هم اکنون هم استاد امجد با استاد فاطمی نیا هر ساله محرم در منزل آقای هاشمی جلسه دارند. البته استاد امجد گفته اند که من بدخواه و مخالف آیت الله خامنه ای را لعن می کنم و باید برای این سید دعا کرد چون بار بر روی دوش اوست ولی رویکرد ایشان در سال های اخیر بیشتر به سمت انتقاد رفته و معتقد است که با نقد هست که جامعه رشد می کند. مثلا ایشان می گویند: «انقلاب عظیمی شد به نام جمهوری اسلامی، متاسفانه [امروز] نه جمهوری است نه اسلامی! انقلاب بسیار بزرگ و عظیم و بی نظیری به رهبری یک عالم دینی رخ داد که به نقل یکی از معتبرترین مجلات فرانسه: «مردی که جهان را تکان داد» اما افسوس و هزاران افسوس ما دنیاپرستان خودپرست همه چیز را ضایع کردیم و آبرو و حیثیت پر ارزش خودمان را بر باد دادیم. این همه هزینه، این همه فداکاری، این همه شهدا، جانبازان، آزادگان و وفاداری مردم که از همه چیز برای نظام گذشتند.» یا می گویند: «ما امام را معصوم نمی دانیم که بگوییم حتی یک اشتباه لفظی نمی کند. امام نمی خواست حکومت کند. اما زمانی که مجاهدین به نزدش رفتند و با او دیدار کردند به آقای مطهری گفت اگر حکومت بخواهد به دست این ها بیافتد من به تلویزیون می روم و دست شاه راه در تلویزیون می بوسم.» مملکت و مردمی که در آن نقد و ناقد محترم نباشد و چاپلوس محترم باشد ساقط است. هیچ چیز برایش نمی ماند. ما نوع انسان را ضایع کرده ایم و علما مسئولند. پیش از این نیز گفته ام دو طبقه اگر سالم باشند جامعه سالم خواهد بود. علماء و امرا. منظور از علما همه ی دانشمندان و فرهنگیان است. از معلم مدرسه تا مرجع تقلید. بیایید همه به اسلام بازگردیم.» استاد رویکرد مقام رهبری بیشتر امید دادن و نقاط مثبت را دیدن است البته خودشان در سخنرانی های اخیرشان فرمودند که من از ضعف ها با خبرم .... اما در سخنان استاد امجد و امثال ایشان مثل استاد حکیمی بیشتر رویکرد نقد جلوه گر است غیر از سوالاتی که اول سخنم عرض کردم چند سوال مطرح است: 1. رویکرد ما در مسائل کشور چگونه باید باشد آیا باید منتقدانه باشد یا مانند رهبری باشد؟ با توجه به اینکه ممکن است این گونه رویکرد رهبری مخصوص خودشان باشد و وظیفه ما چیز دیری باشد؟ 2. آیا اینگونه انتقاد به شیوه استاد امجد و حکیمی صحیح می باشد؟ 3. آیا کوتاهی ای در مواضع رهبری حس نمی شود و آیا نباید قاطعانه و بیش از این رویکردشان، انتقاد از اوضاع کشور کنند؟ 4. آیا نباید در جامعه ای که می خواهد اسلامی باشد نسبت به ظلم هایی که در جامعه می شود حساس تر بود؟ ببخشید سخن طولانی شد
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- فکر می‌کنم اگر با هوشیاری و بصیرت سیاسی لازم از افرادی مثل جناب آقای امجد عزیزان فاصله نگیرند، بهتر می‌توان مسیر تمدن‌سازی انقلاب اسلامی را طی کرد. زیرا با دست خود چنین افرادی که بالاخره نسبت به انقلاب حساسیت مثبت دارند را از صحنه بیرون نکرده‌ایم تا ذهنیات آن‌ها نسبت به مسائل منفی تقویت شود. 2- آری! مسلّم انقلاب در ابتدای راه خود قرار دارد و با ضعف‌هایی از جهات مختلف روبه‌رو است. ولی همان‌طور که رهبر انقلاب فرمودند به جای آن‌که بخواهیم همه‌ی آرمان‌هایمان به زودی به ثمر برسد، انقلاب را در 40 ساله بودنش با 40 ساله‌بودن سایر انقلاب‌ها مقایسه کنیم و کشور را با سایر کشورهای اطراف خود مقایسه نماییم تا در عین تلاش برای رفع مشکلات اساسی از رویکرد درخشان و امیدوارانه‌ی انقلاب در تاریخ آینده‌ی جهان غافل نباشیم و در این رابطه است که رهبری عزیز انقلاب سعی دارند ضعف‌ها را آنچنان برجسته نکنند که حقیقت تاریخی انقلاب نادیده شود و دشمنان انقلاب امیدوار گردند. 3- آری! ظلم و ظلم‌های فراوانی هست ولی راه عبور از آن‌ها راه ترکیه و آل سعود است یا تأکید بر همین انقلاب و ارزش‌های آن؟! موفق باشید

12865
متن پرسش
با سلام: با توجه به معنای حضور که به معنی حضور قلب در پیشگاه خدا و معنای غیبت که به معنی غیبت قلب از غیر خدا، حال 1. آیا غیبت بر حضور مقدم است یا حضور بر غیبت؟ 2. اگر حضور بر غیبت مقدم است آیا حجاب و شؤن حق هم حق است و هر عین ثابته ای حق است و دیگر رتبه و شدت و ضعف نیست، حق است به این جلوه، همان «ما رأیت شي الا و رایت الله قبله و بعده و معه» باتشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: داستان غیبت و حضور قلب، داستان حیرت‌انگیزی است. از یک طرف بنا به تجلیِ فطری الهی، «حضور» مقدم است و از طرفی با سکنی‌گزیدن در تن و نظر به نیازهای دنیایی «غیبت» مقدم است و باید با استشمام آن حضورِ فطری، از این غیبت عبور کرد و به حضورِ دیگری که از جنس دیگر است، رسید. بقیه‌ی سؤال شما را درست متوجه نشدم. موفق باشید

11960

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام: ممنون می شویم با توجه به نزدیکی ماه رجب، کتاب ماه رجب ماه یگانه شدن با خدا رو برای دانلود بذارید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: فایل کتاب «ماه رجب، ماه یگانه‌شدن با خدا» بر روی سایت هست و امکان دانلود‌شدن نیز دارد. موفق باشید

نمایش چاپی