باسمه تعالی: سلام علیکم: هدف بنده هم در رابطه با ورود به این نوع مسائل، دعوت به تفکر است و آزادشدن از مشهورات زمانه. ما باید باور کنیم در بعضی موارد تحت تأثیر مشهورات یا تفکرات سیاسی احزاب هستیم. اگر «تفکر» به جامعه برگردد و انسانها بتوانند همدیگر را بفهمند تفاوت سلیقه، منجر به تضاد و دوقطبیشدن جامعه نمیگردد. موفق باشید
با سلام و ادب خدمت استاد بزرگوار: در راستای فهم معاد جسمانی و طریق سلوک عرفا و تببین ارتباط روح با بدن و مدارج عالی سیر الی الله و تفسیر قابل فهم برای محققین در علم معرفت و النفس لطف بفرمایید حدیث معراج پیامبر اسلام را شرح بفرمایید و اگر به کتاب تبدیل شود که بهتر مورد استفاده است. ان شاءالله. در غیر اینصورت راهنمایی بفرمایید تفسیر حدیث را بجز به قلم زیبای شما از کجا باید جستجو کرد؟ با تشکر از زحماتتان
باسمه تعالی: سلام علیکم: حدیث «معراج» را آیت اللّه مصباح در کتابی به نام «راهیان کوی دوست» شرح کردهاند. بنده هم سالهای گذشته در اعتکافهای متعدد عرایضی داشتهام که به نظرم صوت آنها باید در مجموعهی دیویدیهای «لبّ المیزان» باشد. در این مورد میتوانید با جناب آقای نظری به شمارهی 09136032342 تماس بگیرید. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- این همان سخن ملاصدرا است 2- جزوهی «نحوهی حیات بدن اخروی» که بر روی سایت هست در این مورد دنبال فرمایید از آن جهت که حضرت صادق«علیهالسلام» میفرمایند: «القبرُ هو البَرزخ» نه آنکه قبر، به معنای این قبر خاکی باشد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: در کتاب «زن؛ آنگونه که باید باشد» از قول حضرت صادق«علیهالسلام» عرض شده است که این حرفها پایه و اساسی ندارد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: آن اذکاری که روایات ما تعداد آن را مشخص کردهاند نشان میدهد ظاهر آن روایت با روحی که تعداد آن را مطرح میکند ارتباط دارد. ولی در مورد بقیهی روایات که تعداد مشخص نشده است، بستگی به نفوذ ارادهی ما نسبت به آن روایت دارد. حضرت آیت اللّه جوادی«حفظهاللّه» میفرمودند: حضرت یونس«علیهالسلام» یک بار ذکر مشهور یونسیه را فرمودند، و خدا فرمود: «ونجّیناه من الغم» و یا حضرت آیت اللّه بهجت«رحمةاللّهعلیه» میفرمودند مرحوم صاحب جواهر با آنهمه مشغلهی علمی، مسلّم نفوذ روحانیشان در اذکارشان کارساز بوده، زیرا فرصت اداء اذکار زیاد نداشتهاند ولی همان اذکارِ کم، کارشان را بهجایی رسانده بود که مولایمان علی«علیهالسلام» مردم را به ایشان حواله میدادند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: مشکل از ما است که نتوانستهایم متون دینی خود را مطابق این زمان، کاربردی کنیم. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: این قاعده را فراموش نفرمایید که وقتی یک تمدن الهی در صحنهی تاریخ ظهور کند، جبههی مقابل با آن در اوج انحطاط با آن تمدن الهی به مقابله برمیخیزد. و همهی آنچه میفرمایید تلاش و نفوذ فرهنگ استکبار است در بین مردم و جوانان ما که با پایداری و تقوایی که جبههی ایمانی انجام میدهد، عملاً جبههی استکبار از شکوفایی فرو میافتد و آرامآرام از صحنهی تاریخ محو میشود و رویکردها، تغییر مینماید. و از این جهت خداوند به جبههی ایمانی میفرماید: «إِنْ تَصْبِرُوا وَ تَتَّقُوا لا يَضُرُّكُمْ كَيْدُهُمْ شَيْئاً إِنَّ اللَّهَ بِما يَعْمَلُونَ مُحيطٌ» (120/آلعمران). اگر (در برابرشان) استقامت و پرهيزگارى پيشه كنيد، نقشه هاى (خائنانه) آنان، به هیچوجه به شما زيانى نمى رساند؛ خداوند به آنچه انجام مى دهند، احاطه دارد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: این هست که انسان در چنین مسیری باید همهی این حالات را تجربه کند تا در یک جمعبندی برای خود راهی را مشخص نماید. باید با حوصله جلو رفت و بیشتر به ابدیتی فکر کنید که در جلو شما است. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: به گفتهی خواجه عبداللّه انصاری حتی کسانیکه قبل از طی منازل به چیزهایی رسیدند باید مثل یک سالک الی اللّه، منازل را یکی بعد از دیگری طی کنند و بدین لحاظ بنده دنبالکردنِ کتاب «مقالات» آیت اللّه شجاعی را پیشنهاد میکنم. در این حالت إنشاءاللّه به تعادلی میرسید که هیاهوهای جامعه شما را از استحکام خارج نمیکند و إنشاءاللّه میتوانید در جامعه اثرگذار باشید. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: تمام این دستورات با نظر به اقتضائات خودش صورت میگیرد مثل علت مُعِدّه است و نه علت حقیقی و لذا اگر حضرت حق مصلحت بنده را بداند عمل میشود وگرنه ثواب آن برای ابدیت او در قیامت میماند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: اگر در حوزههایی مثل نقد غرب، نهی از منکر کنیم و یا در ارائهی حق به شکل حضوری و وجودی امر به معروف نماییم، نتیجهی آن قطعی است. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- مباحث معرفت نفس در احساس هستِ خود در راستای اتصال به هستِ حق، راهگشا است. اصل بحث در شرح «رسالةالولایه» شده است. 2- لباس روحانیت، همانطور که در جوابهای گذشته عرض شده، نماد یک تاریخ حیات فعّال دینی در جامعهی ما در مقابل هر فرهنگ وارداتی است و لذا جامعهای که گرفتار فرهنگ غیر خودی است و یک نوع بیگانگی از ریشههای فرهنگی را در خود دارد، نسبت به آن حساس است. راهکار؛ عقبنشینی نیست، بلکه در صحنهبودنِ روحانیت است و لذا خوب است که همسر یک روحانی دوشبهدوش او در مناظر و مرائا حاضر باشد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: در مورد مقام پیامبر خدا و ائمهی هُدی«علیهمالسلام» همانطور که در مباحث «حقیقت نوری اهلالبیت» بحث شده، از نظر مقام، اولِ آنها برگشت دارد به آخر آنها، یعنی همه در یک مقاماند با این تفاوت که صاحب آن مقام حضرت محمد«صلواتاللّهعلیهوآله» است و تفاوت، در ظهور است و چون حضرت مهدی«عجلاللّهتعالیفرجه» در موقعیت اظهار همهی آرمانهای انبیاء و اولیاء قرار میگیرند، مورد نظر همهی اولیاء و انبیاء هستند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: اگر ما با هویت انسانی وارد برزخ شویم عملاً میتوانیم از موانع برزخی عبور کنیم و با هویت انسانی وارد قیامت شویم آن هم با حساسیتها و ظرائف خاص قیامت و امامان به عنوان نمونههای متعالی انسانی مدد میکنند تا از موانع قیامتی در راستای رجوع إلی اللّه عبور کنیم. این موضوع کلّی بحث که میفرماییدشفاعت در قیامت است ولی اگر انسان چنانچه با هویت انسانی وارد برزخ شد، در حالیکه آن هویت را در راستای ارتباط با انسانهای کامل کسب کرده باشد در ادامهی بهرهمندی از نور انسانهای کامل میتواند در موانع جزیی برزخ هم از آنها مدد بگیرد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: املاء در لغت به معنای مهلت دادن است و منظور از آن در اصطلاح مهلت دادن به امت هایی است که قدر نعمت هدایت خود را نمی دانند تا بلکه هوشیار شوند و توبه کنند و یا این که عذاب مهین را برای خود فراهم کنند.
خداوند در قرآن می فرماید: «وَ لاَ یحْسَبَنَّ الَّذِینَ کفَرُواْ أَنَّمَا نُمْلِی لَهُمْ خَیرٌ لاِّنفُسِهِمْ إِنَّمَا نُمْلِی لَهُمْ لِیزْدَادُواْ إِثْمًا وَلَهُمْ عَذَابٌ مُّهِین: کافران مپندارند که در مهلتی که به آن ها میدهیم خیر آن ها است. به آن ها مهلت میدهیم تا بیشتر به گناهانشان بیفزایند و برای آن ها است عذابی خوارکننده» (آل عمران، 178) و در جای دیگر نیز می فرماید: «وَ أُمْلِی لَهُمْ إِنَّ کیدِی مَتِین: و به آن ها مهلت دهم که تدبیر من استوار است.» ( اعراف،183 و قلم، 45)
در تفسیر نمونه آمده است:
نملی از ماده املاء به معنی کمک دادن است که در بسیاری از مواقع به معنی مهلت دادن که آن خود یک نوع کمک دادن نیز محسوب می شود؛ آمده است، در آیه فوق نیز به همین معنی است. یعنی آنها را مهلت می دهیم.[
علامه طباطبایی رحمة الله علیه، می فرماید: قضای الاهی هم همین است. قضاء مختص به خدای تعالی است و در آن کسی با او شریک نیست. به خلاف استدراج که به معنای رساندن نعمت بعد از نعمت است. و این نعمت های الاهی به وسائطی از ملائکه و امر به انسان می رسد. به همین مناسبت، استدراج را به صیغه متکلم مع الغیر آورد؛ ولی در املاء و در کیدی که نتیجه استدراج و املاء است؛ به صیغه متکلم وحده تعبیر کرد.
به طوری که اهل لغت گفته اند؛ استدراج دو معنی دارد. یکی این که چیزی را تدریجا بگیرند. زیرا اصل این ماده از درجه، گرفته شده که به معنای پله، است. همان گونه که انسان در صعود و نزول از طبقات پائین عمارت به بالا، یا به عکس، از پله ها استفاده می کند. هم چنین هر گاه چیزی را تدریجا و مرحله به مرحله بگیرند یا گرفتار سازند؛ به این عمل استدراج گفته می شود.
معنای دیگر استدراج، پیچیدن، است. همان گونه که یک طومار را به هم می پیچند. این دو معنی را راغب در کتاب مفردات نیز آورده است. ولی با دقت بیشتر روشن می شود که هر دو به یک مفهوم کلی و جامع یعنی انجام تدریجی، باز می گردند.
در مورد مجازات استدراجی که در آیه فوق به آن اشاره شده و از آیات دیگر قرآن و احادیث استفاده می شود؛ چنین است که خداوند گناهکاران و طغیانگران جسور و زورمند را طبق یک سنت، فورا گرفتار مجازات نمی کند؛ بلکه درهای نعمت ها را به روی آن ها می گشاید. هر چه بیشتر در مسیر طغیان گام بر می دارند؛ نعمت خود را بیشتر می کند. و این از دو حال خارج نیست: یا این نعمت ها باعث تنبه و بیداریشان می شود؛ که در این حال برنامه هدایت الهی، عملی شده و یا این که بر غرور و بی خبریشان می افزاید. در این صورت مجازاتشان به هنگام رسیدن به آخرین مرحله، دردناکتر است.، زیرا به هنگامی که غرق انواع ناز و نعمت ها می شوند؛ خداوند همه را از آن ها می گیرد و طومار زندگانی آن ها را در هم می پیچد و این گونه مجازات، بسیار سخت تر است. خوب است به سایت http://daneshdust.blogfa.com/post-41.aspx رجوع فرمائید . موفق باشید