بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان
آرشیو پرسش و پاسخ ها
تعداد نمایش
شماره پرسش:
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
17113
متن پرسش
سلام علیکم استاد در مورد ازدواج چند راهنمایی می خواستم از خدمتتون: ۱. آیا مشاور حاذق و با تجربه ای می شناسید که بتونیم در زمینه شخصیت شناسی و مثلا درون گرایی و برون گرایی و این مسائل ازشون کمک بگيريم؟ یعنی تست روانشناسی بگیرن از هر دو مون. بی زحمت در تهران معرفی کنید ما اصفهان نیستیم. ۲. آیا درسته که بعضی ها میگن دقت کنید که زمان جاری شدن خطبه عقد، قمر در عقرب نباشد چون خوش یمن نیست و....! از کجا باید بفهمیم که قمر در عقرب هست یا نه؟ ۳. آیا درسته که برای ازدواج، عدد ابجد اسم طرفین باید با هم سازگار باشد؟!! این خرافه نیست آیا؟ ۴. دعا یا عمل خاصی وارد شده که قبل از جاری شدن خطبه، انسان بخواند؟ سر عقد، حضار و عروس و داماد برای چه چیزی دعا کنند؟ که می گویند مستجاب است. آداب خاصی وجود دارد؟ ۵. بطور کلی چه توصیه ای می نمایید برای کسي ک در شروع زندگی متاهلي است؟ کتاب «زن آنگونه که باید باشد» را خوانده ام.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: شخص خاصی را به عنوان مشاور نمی‌شناسم. خیلی نمی‌توان به روایات مربوط به قمر در عقرب‌بودن تکیه کرد. موضوع تناسب اسامی افراد بر اساس حروف ابجد کاملاً خرافی است، عرایضی در کتاب «جایگاه جنّ و شیطان و جادوگر» در این مورد شده است. خواندن سوره‌ی نور بر سر خطبه‌ی عقد برای زن و مرد مستحب است، به معنای آن‌که بر عهد زناشویی خود صادقانه پای‌برجا باشند. عمده همان حضرت امام«رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه» است به زوجین که باید با گذشت، زندگی خود را معنا ببخشند و هرکه در بخشش و گذشت پیش‌قدم باشد، در شکوفایی خود موفق‌تر است. عرضی در آخر کتاب «زن؛ آن‌گونه که باید باشد» در صفحه‌ی 287  تحت عنوان «نامه‌ای به زوج‌هایی که در ابتدای پرواز خود هستند» شده است. امید است مفید افتد. موفق باشید

14961
متن پرسش
با سلام: حصرت استاد فرمودید که آن چه که بنده گفتم که دارای اجزاء هست از میز و صندلی و... همه ماهیات هستن و وجود بسیط هست حتی وجودات خاصه. سوال: 1. آیا در لسان فلاسفه وجود صرفا به اون حیثیت منشایت اثر در هر موجودی گفته میشه که حقیقتش به ذهن هم نمیاد؟ 2. آیا اون حیثیت منشایت اثر همون اسماء الله هست که وجود هر موجودی هست؟ 3. بنده مباحث حرکت جوهری رو تا جلسه 12 پی گرفتم اما بهر حال آقایون دیگر بعضا مثلا آقای فیاضی حرکت جوهری رو صرفا اشتدادی نمیدونن... و برای خودمم باز جای سواله که اگر حرکت جوهری اشتدادی هست یعنی دم به دم کمال گیری هست چرا ما در حرکات عرضی حرکت های رو به زوال می بینیم مثل پیری بدن یا خشک شدن برگ درختان یا ... مگر نمیگید که در خارج یه موجود داریم و این ذهنه که جوهر و عرض رو از هم تفکیک میکنه پس این زوال ها چیه؟ مگر این امکان هست که اعراض رو به زوال برن و جوهر رو به کمال؟ در حالی که فرمودین دو چیز هم نیستن و در خارج یک موجوده که میشه ازش جوهر و عرض رو انتزاع کرد.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- عقل می‌تواند متوجه‌ی «وجود» شود ولی ذهن، عموماً با مظاهر وجود تحت عنوان ماهیت روبه‌روست که در برهان صدیقین بدان پرداخته شده است 2-  آری 3- حرکت جوهری، حرکت ذات عالم ماده است از قوه به فعل، و همین‌که اعراض حرکت دارند چه از نظر ظاهر آن حرکت به سوی کمال باشد و چه نباشد، دلیل بر آن است که ذات عالم در حرکت است و حرکت بدون تبدیل قوه به فعل معنا ندارد و وقتی در ذات شیئ و جوهر آن، این تبدیل واقع شود حتماً اشتدادی است. موفق باشید

14541
متن پرسش
با سلام: در مورد سوال قبلی در مورد نزول فرشتگان در شب قدر، آیا این شب فقط یک یا چند شب است؟ و در مورد نزول روح و فرشتگان فرمودید احساس برتری بدنبال دارد یعنی احساس برتری و حالت برتری نسبت به وضعیت و حالات گذشته؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: شب قدر به صورت خاص مربوط به شب‌های 15 شعبان و 19 و 21 و 23 و 27 ماه رمضان است که به صورت تشکیکی در این شب‌های خاص، ظهور دارد. ولی به صورت عام، مربوط به خود انسان است که چه شبی را با اعمال و رفتار روزانه‌ی خود، به شب قدر خود تبدیل کند و منوّر به نزول ملائکه و روح گردد و در احساس و شعور برتری نسبت به حقایق عالَم وارد شود. موفق باشید  

13767

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با عرض سلام و خدا قوت، به استاد بزرگوار، استاد طاهرزاده: بنده حدود هفت سال هست مشغول تحصیل در حوزه هستم، دو سال بخاطر داشتن فرزند نتونستم سر کلاس برم، و الان که فرزندم کلاس اول دبستان هست، بعد از هفت سال تحصیل دست و پا شکسته دو سال دیگه از تحصیلم مونده، برایم دو سوال پیش اومده که بین دو راهی موندم و ازتون میخوام راهنماییم کنید. اول اینکه خیلی تلاش می کنم تحصیلم رو ادامه بدم. برای دومین بار هست امتحان بازپذیری میدم که ادامه بدم، اما هر بار با مشکلات عدیده ای مواجه میشم، یا مشکلات خود دروس، یا خانواده همسر و... اما هر بار عزم کردم حتما حداقل سطح دو رو به پایان برسونم و الان در فکرم این موضوع هست که امکان داره آقا نخوان من درس رو تموم کنم. شاید صاحب الزمان راضی نباشن از سهم ایشون بنده گناهکار بجایی برسم برای همین مشکلات زیاد میشه. دوم سوالم اینه در صورتیکه درسم تمام بشه، چه وظیفه ای دارم؟ بنده خیلی دوست دارم ادامه تحصیل بدم یا حوزه یا دانشگاه، اما میخوام از لحظات زندگیم کمال استفاده رو بکنم، از طرف دیگه افزایش جمعیت یکی از مسئولیت هایی است که به عهده ما خانمها گذاشته شده، و اگر بخوام به این مسئولیت برسم، علایقم اون طور که دوست دارم نمیتونم ادامه بدم. همونطورکه میدونید تربیت فرزند اونهم طوریکه مورد رضای خداوند قرار بگیره خیلی سخته. تحصیل علم هم مشکل هست. حال میخوام لطف کنید و راهنماییم کنید. سوم اینکه خیلی خیلی درنماز صبح کاهلم. راههای زیادی هم رفتم اما نفسم اجازه نمیده نماز صبح بخونم یا شیطان. همیشه شش و نیم تا هفت بیدارم اما نماز صبح.... یک معظل بزرگی در زندگیم شده. کمکم کنید. باعث شده به بقیه عباداتم هم امیدوار نباشم چون میدونم نماز صبح از چه جایگاهی برخورداره. حتی به همسرم گفتم شده آب بریزند روی صورتم بریزند اما بیدارم کنند. ایشون چند روز این کار رو کردند و دیگه کمکی نکردند. التماس دعای فرج و شهادت برای حقیر ان شاءالله.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: سعی کنید به عنوان مادر خانه با تعمق در معارف الهی و تفسیر قرآن و تدبّر در روایات، کار را جلو ببرید و با آرامش خاطر به امور همسرداری بپردازید. با تعمق در روایات مثل «اصول کافی» و «تحف‌العقول» مشکل سوم هم إن‌شاءاللّه حل می‌شود. عرایضی در شرح روایت «یابن‌الجندب» شده است، می‌توانید با صوت آن، آن روایت را دنبال کنید. موفق باشید

12570

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
استاد بزرگوار سلام علیکم: لطفا در رابطه با شیوه صحیح تفکر و بطور کلی موضوع و هدف آن توضیح بفرمایید. نحوه تفکر بزرگان به چه شکل است که آنها را به سرعت جلو می برد و چگونه تفکری در اسلام باارزشتر از70سال (تردید دارم) عبادت است و به کدام تفکر در قرآن تا این حد توصیه شده است؟ مؤیّد باشید، متشکرم و التماس دعا
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بد نیست به کتاب «ادب خیال و عقل و قلب» که بر روی سایت است مراجعه فرمایید. موفق باشید

12435
متن پرسش
به نام خدا با سلام: استاد عزیز بنده مباحث شما را پیگیری می کنم. در سوالات دیدم در مورد ذکر یونسیه سوال شده بود مگر این ذکر نیاز به استاد دارد؟ و اگر فردی مانند بنده در سجده ها بگویم ایراد دارد؟ آیا باید تعداد رعایت شود و عواقبی که مترتب آن است چیست؟ بنده گاهی در سجده ها «لا اله الا انت سبحانک انی کنت من الظالمین» را بدون اینکه بدان چقدر گفتم _ تعداد _ می گویم اصلا نمی دانم اشتیاق خاصی است که در بعضی مواقع رخ می دهد. استاد بنده را نسبت به تاثیر این ذکر و اینکه آیا باید استاد داشت و عمل خودم راهنمایی کنید. اجرکم عندالله
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: سجده‌ی یونسیه از اذکار عام می‌باشد و احتیاج به دستور استاد ندارد، ولی اگر کسی خواست به‌طور ممتد و با تعداد حدود 400 مرتبه یا بیشتر بگوید، باید با کسی که در این مورد موضوعات را می‌شناسد در میان بگذارد. زیرا بعضاً موجب نحوه‌ای از انزوا یا بی‌انگیزه‌ای نسبت به امورات زندگی می‌گردد. موفق باشید

12108
متن پرسش
با عرض سلام خدمت استاد: با توجه به این که در مباحث معاد فرمودید برزخ و قیامت تجلی قلب است، آیا خارجیتی به غیر از تجلی قلب در بیرون هم هست یا تمامی این سیر فقط تجلی قلب است؟ مثلاً به عنوان نمونه بحث حشر و آورده شدن جهنم و بهشت در قیامت و داخل شدن افراد در آن در قاعده تجلی قلب جا دارد یا قواعد دیگری هم هست که بنده از آن مطلع نیستم اگر منبعی در این زمینه هست معرفی فرمائید؟ آیا مسائلی مثل آمدن عزرائیل که برای افراد به طور متفاوت جلوه می کند هم جلوه قلب است یا قاعده دیگری است؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بالاخره قیامت و برزخ نظامی است که وقتی انسان در آن نظام قرار گرفت شخصیتش از طریق قلب‌اش ظهور می‌کند. پیشنهاد می‌کنم مباحث کتاب «معاد؛ بازگشت به جدّی‌ترین زندگی» را با شرح صوتی آن دنبال کنید. در آن‌جا علت متفاوت جلوه‌کردن حضرت عزرائیل«علیه‌السلام» نیز آمده. موفق باشید

11051

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام حاج آقا: مصاحبه شما در مورد نیهیلیسم که اشاره کرده بودید، کی و کجا چاپ میشه؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: ان‌شاءالله در هفته‌های آینده روی سایت جدید قرار می‌گیرد. موفق باشید
10669
متن پرسش
با سلام خدمت استاد: لطفا در مورد نحس بودن ماه صفر و وجه جمع آن با روایاتی که ذاتی بودن نحسی را از ایام برداشتند توضیح دهید.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: رویهم‌رفته نمی‌توان به آن نوع روایات اعتماد کرد، حتی بعضی از علماء از مرحوم شیخ عباس قمی«رحمة‌اللّه‌علیه» گله‌مندند که چرا این موضوع را مطرح کرده‌اند. موفق باشید
10544
متن پرسش
با سلام خدمت حضرت استاد: استاد بنده در دانشگاه کتاب های حضرت عالی رو به بچه ها معرفی کردم و جواب بچه ها این بود که کتاب های شما سنگین هستند. به نظر شما من به اون ها چی بگم و با کدوم کتاب شما شروع کنیم که هم براشون جذاب باشه هم زیاد سنگین نباشه؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظرم با موضوعات مطرح‌شده در آن کتاب‌ها آشنا نیستند، نه این‌که توان فهم آن را ندارند. و از طرفی آن‌ها فکر می‌کنند باید چیزهایی را بخوانند که اطلاعات آن‌ها را بالا ببرد و چون عرایض بنده بیشتر نوعِ نگاه آن‌ها را تغییر می‌دهد، فکر می‌کنند چون اطلاعاتشان را بالا نبرده پس نفهمیدند. به آن‌ها بفرمایید آیا با خواندن آن کتاب‌ها نگاه دیگری نسبت به موضوعاتی که می‌شناسی پیدا نکردید؟ موفق باشید
10082

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام استاد عزیز: در سوال مربوط به شیخ فضل الله نوری به نظر شما این سنخ برخورد شما با مسئله درست است؟ در این حرف که با تغییر تصمیم سرنوشت هم تغییر می کند شکی نیست. اما آیا اینکه بگوییم تقدیر ما چنین بود و با اشتباه ما طور دیگری رقم خورد درست است؟ با عرض معذرت و ارادت
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: حضرت صادق«علیه‌السلام» می‌فرمایند چند بار تقدیر این بود که حکومت به ما برگردد، ولی خطای شیعیان کار را عقب انداخت. این ادبیات در متون دینی ما مطرح است و حکایت از بصیرت خاصی دارد. موفق باشید
9983
متن پرسش
سلام خدمت استاد عزیز: من در خانواده‌ای بزرگ شدم که خودکم‌بین هستیم و خودمان را از بقیه پایین‌تر می‌بینیم و درنتیجه با این خودکم‌بینی که سبب حقارت نفس می‌شود، دچار تکبر می‌شویم. شاید نسبت به بقیه از خیلی جهات در واقع بالاتر و بهتر باشیم، اما همین‌که در جمع قرار می‌گیریم احساس کوچکی می‌کنیم. برای رفع این حقارت و خودکم‌بینی نفس چه کنیم؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: وقتی ملاک را تقوا قرار دهید به‌کلّی از همه‌ی این مشکلات آزاد می‌شوید. به اندازه‌ی تقوایتان به خود امید وارید و بقیه را نیز به اندازه‌ی تقوایشان بزرگ می‌دارید. موفق باشید
9680
متن پرسش
با عرض سلام خدمت استاد بزرگوار، خیلی وقت ها برای ادای نماز صبحم زود به رختخواب میرم، مثلا ساعت 11 شب ولی خوابم نمیبره و باعث میشه تا ساعت ها تو رختخواب بیدار باشم و هزار جور فکر و خیال کنم، فکر آینده، دغدغه معیشت و ازدواج و بیکاری و خیالات و اوهام مختلف و این باعث میشه نه تنها برای نماز خواب بمونم بلکه صبح که بیدار میشم خیلی خسته و بی روحیه باشم، می خواستم لطف کنید ذکری یا دستورالعملی برای قبل از خواب بدید تا بتونم شب ها زود و با آرامش بخوابم.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: اگر سعی کنید زود بخوابید پس از مدتی نفس ناطقه می‌شناسد که حالا وقت خواب است وقت فکرکردن نیست وقت به رختخواب‌رفتن است. مطابق آنچه از روایات به ما رسیده اول بگویید «آمَنْتُ بِاللَّهِ وَ کَفَرْتُ بِالطَّاغُوتِ اللَّهُمَّ احْفَظْنِی فِی مَنَامِی وَ فِی یَقَظَتِی‏‏» و سپس آیه‌ی آخر سوره‌ی کهف را بخوانید «قُلْ إِنَّما أَنَا بَشَرٌ مِثْلُکُمْ یُوحى‏ إِلَیَّ أَنَّما إِلهُکُمْ إِلهٌ واحِدٌ فَمَنْ کانَ یَرْجُوا لِقاءَ رَبِّهِ فَلْیَعْمَلْ عَمَلاً صالِحاً وَ لا یُشْرِکْ بِعِبادَةِ رَبِّهِ أَحَداً» و بعد تسبیحات حضرت زهرا«علیها‌السلام» را بخوانید و بعد ذکر آیت الکرسی و بعد 70 مرتبه استغفار کنید و سپس 100 بار ذکر «لا إله إلاّ اللّه» و 12 مرتبه سوره‌ی توحید، و بعد صلوات. در این مورد می توانبد به بَابُ الدُّعَاءِ عِنْدَ النَّوْمِ وَ الِانْتِبَاه‏ در جلد دوم کافی رجوع فرمائید. موفق باشید
9086
متن پرسش
سلام استاد: در مورد استدلال سوم علامه طباطبایی در اشتراک معنوی وجود بدایه میخواستم بدانم که آیا اصل استدلال مشکل ندارد یعنی ما وجود را به خاطر یک معنایی بودن نقیض عدم گرفتیم بعد از این مطلب یک معنایی بودن وجود را نتیجه گرفتن خلاف نیست؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: از آن‌جایی که متناقضین باید در یک هویت باشند وقتی حقیقتاً عدم با وجود متناقض است و ما دو معنا از عدم نداریم، پس نمی‌توان دو معنا از وجود داشته باشیم لذا وجود در هر شکلی که در موجودات ظاهر شود، وجود است به یک معنا. موفق باشید
6668
متن پرسش
ضمن سلام و احترام. نظر حضرتعالی راجع به استفادۀ چارلز داروین از یزدان‌شناسی در خاستگاه انواع چیست ؟ با تشکر. http://tarjomaan.com/archives/3413/?q=استفاده چارلز داروین از یزدان http://tarjomaan.com/archives/3448/?q=استفاده چارلز داروین از یزدان
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: همین طور است که داروین خودش دانشمندی نیست که منکر وَحیانی‌بودن کتاب مقدس باشد ،ولی مارکس و انگلز سعی کردند از تکامل انواع داروین در جهت نیّات خود استفاده کنند و در همین رابطه انگلز نامه‌ای به مارکس دارد که می‌توانند از نظریه‌ی تکاملی داروین در جهت جبر تاریخی مورد نظرشان را بهره گیرند. و البته نظریه‌ی تکامل انواع ایشان در جای خود اشکالات خود را دارا می‌باشد. موفق باشید
4677
متن پرسش
سلام ما بالاخره نفهمیدیم حاج آقا طرفدار مشائی هستند یا نه؟ پاشون میلرزه از حرفاش یا نه؟، اومدن آقای مشائی و رئیس جمهور شدنشون رو آباد کردن ده میدونن و میگن به خاطرش نباید یه شهرو خراب کرد یا اصلا آباد کردن نمی دونن؟ یاعلی
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده عرض کردم آوردن آقای مشائی توسط آقای احمدی‌نژاد، به‌کلی گفتمانی را که آقای احمدی‌نژاد طرح کردند به حاشیه برد و آن‌چه را نیروهای ارزشی برای آن از آقای احمدی‌نژاد دفاع می‌کردند برای سال‌ها به فراموشی سپرده خواهد شد. موفق باشید
2459

غیر مرتبطبازدید:

متن پرسش
سلام و عرض احترام از شما خواهشمندم به سوالات زیر بنده به صورت موردی و دقیق هر کدام را که توانستید و برایتان مقدور بود نهایت تلاش و کوشش تان را انجام دهید و پاسخ تشریحی و کامل و دقیق به هر کدام بدهید. با تشکر از شما ------------------------------------------------------ می خواهم روایت دقیق و کاملا صحیح در مورد نام دقیق و فامیل اصلی و کاملا درست و همچنین نحوه دقیق و صحیح مرگ پسر عموی مختارثقفی که در قیام پسرعمویش یعنی مختار ثقفی حضوری کاملا موثر و فعال داشت چه بود زیرا برای این خدمت تان می پرسم که اسامی روبه رو در مورد نام و فامیل این فرد یعنی پسرعموی مختار ثقفی از جمله : قدامة بن سعید بن زائدة بن قدامه‏ی ثقفی و قدامه بن سعید و زائده بن قدامه ثقفی در جاهای مختلف ذکر شده که این موضوع باعث سردرگمی می شود
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: این نوع سؤالات در تخصص بنده نیست. موفق باشید
1197

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام خدمت استاد گرامی چند سوال محضرتان داشتم : 1)با توجه به تاکید شما به عمقی شدن در مباحث قرآن واستفاده از تفسیر المیزان با سیر سوری شما ؛بنده مشتاق شدم که این مباحث را دنبال نمایم ولی وقتی این موضوع زا از یکی از اساتید قرآنم پرسیدم ایشان این تفسیر را برای بنده وکسانی که اولین بار به این تفسیر مراجعه می کنند سنگین دانسته وحتی خوشان اذعان داشتند که خودم در فهم آن گیر کرده ام از شما می خواستم جوابی قانع کننده برای این کار بدهید . 2)چند وقتی است خدا توفیقی داده و3کتاب گرانقدر رساله وچهل حدیث وکتب شهید مطهری را باسیر خودش شروع کرده ام وبه توفیقات او موفق بوده ام اما دلم می خواست از کتب شما را بهره ی کافی نیز ببرم اما پیشبرد 4تاب باهم برایم سخت است من باب مشورت می خواستم بفرمائید کدام یک از این دو کار بهتر است :اول اینکه بعد از اتمام یکی از کتاب ها به عنوان جایگزین کتب شما را قراردهم یا اینکه 4کتاب را یا حجم مطالعه ی کمتر پیش ببرم . ممنون من ا... توفیق
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیک السلام: 1- به روشی که بنده در جزوه‌ی «روش کار با المیزان» عرض کرده‌ام إن‌شاءالله می‌توانید از المیزان استفاده کنید. 2- جواب قسمت دوم سؤالتان را در شماره‌ی 1194 می‌توانید بگیرید. موفق باشید
772

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
- سلام استاد. من خیلی اوضام خرابه. اِن تا سؤالم از شما دارم ولی چون بعضی وقتا زیاد چیزی می خورم ،روم نمیشه زنگ بزنم شما و سؤالاتمو بپرسم.استاد، من اساس مشکلاتم به خاطر کمبود معرفته و این در حالیه که چندین سال از زندگیم همواره معرفت کسب می کردم اما واقعا احساس می کنم هیچی نمیدونم و اصلا معرفتم کفاف زندگی ام رو نمیده. استاد، من اگر واقعا بدانم که یک چیزی را واقعا خدا گفته یا امام معصوم که جان جان منه، گفته، واقعا به انجامش تن می دم. استاد، من دیگه هیچ امیدی ندارم و می دونم نا امیدی از طرف شیطونه. ولی نمی دونم چیکار کنم. جناب استاد ، من هر شنبه که قراره بیام جلسه ی تفسیر شما از چند روز قبلش یادمه که برا شنبه تزکیه کنم و هر شنبه مقداری ریاضت میکشم تا قوام تعدیل بشه ولی باز روزای دیگه همین مشکل رو دارم. استاد خیلی دلم پر است. نمی دونم چیکار کنم. دائماً زندگی ام شده است گریه. احساس می کنم هیچ کاری نمی توانم بکنم. مشکلاتم اساسی است. یک اشتباهم را که می خواهم درست کنم ، اشتباه دیگر در راستایش مرتکب می شوم . مثلا می خوام هم اتاقی ام رو خوشحال کنم، دچار حرف لغو می شوم. می خواهم خوابم را کم کنم نماز صبحم می رود برای آخر وقت. تمام زندگی ام سرشار از تزاحمه. استاد من دارم تو آتیش جهنم جلز ولز می کنم. استاد من برای این که درسم را زود تمام کنم و از شرش خلاص شوم 22 واحد گرفتم تا هر چه زودتر آزاد شوم ولی واقعا مجبورم بیشتر وقتم را برای درس بگذارم و به کسب معرفت نمی رسم. استاد من آن چنان با حرص به کتب معرفتی نگاه می کنم که دلم می خواهد آن ها را بخوانم اما درس ها یم من را از معارف خوشمزه که نیاز واقعی من است ، دور کرده. جناب استاد، من می خواستم که هرگز تقلب نکنم و اصلا نمی تونم به این بهانه که درسم عامل مزاحمی برای سلوک است بیخیال آن شوم و همیشه درسم را کامل می خوانم و احساس می کنم این کار ترجیح دنیا به آخرت و ترجیح علوم دنیوی به اخروی است. استاد من چون نمی رسم معرفت کسب کنم همیشه در طول این ترم خودم را سرزنش کردم اما این ها تا کی. استاد من نمیدونم چه باید کرد . جواب های شما زیاد به دلم نمی چسبد چون احساس می کنم شاید از همه ی جوانب زندگی من آگاه نباشید .من چندین بار فکر کردم که واقعا شما که هستید و جایگاهتان در عالم چیست و خداوند اراده کرده که چگونه به واسطه ی شما مردم را هدایت کند و فیض رسانی کند.استاد من واقعا نمی فهمم و وقتی جلسات تفسیر شما می آیم با مبهوت ماندن سر مسائلی ، جلسه به پایان می رسد و آخرش نمی فهمم شما که هستید و چه می خواهید . استاد فکر نکنید که من خنگم مسائل عادی مثل مباحث تفسیر شما را می فهمم ولی نمی دانم چرا این مسائل را به این نحو مطرح می کنید و تفاوتی که در بیان عرفا است برایم خیلی عجیب است.جناب استاد، نمیدانم چرا شأن خود را در این کار یافته اید. استاد تمام شخصیت شما برای من یک علامت سوال بزرگ است و این موضوع گاهی اشک من را در می آورد . استاد من فکر می کنم که تا نبینم آن چه شما می بینید هرگز حرف هایتان را نخواهم فهمید. استاد ، من نمی فهمم چرا شما خیلی رُک و روراس به مردم نمی گویید که مشکل از خودشان است . چرا خیلی صریح همه‌ی مشکلات را برای مردم باز نمی کنید. چرا کلاس های شما خیلی انرژی از من می گیرد؟ استاد، شما چگونه یک سری از مسائل را می فهمید ؟ آیا واقعا با کسب معرفت و تزکیه؟ استاد شما چگونه تزکیه کرده اید؟ استاد من آرزویم این است که نیم ساعت بنشینم و با شما صحبت کنم. استاد من برای این که بتوانم شنبه شما را ببینم بسیار به خدا التماس کردم ولی جلسه ی شما خیلی زود تمام شد. استاد من زیر آوار ها و مانع ها دارم می شکنم. استاد من این رو فهمیدم که فیض امام معصوم دائما در وجود ساری و جاری است ولی من خودم را راستای این فیض قرار ندارم. استاد ، خیلی من دلم خیلی برای امام وجودم و همین طور برای شما و در واقع برای خودم تنگ شده. استاد من دارم خودم را نابود می کنم. استاد ، من خیلی مغرور و سرشار از زشتی ها هستم و از هر حرکتم زشتی صادر می شود. استاد ، تعجب می کنم که چقدر شما سر ما وقت می ذارین. ما که اینقدر پست هستیم. استاد پریروز خیلی ناراحت بودم که چرا یک عمری از عقلم استفاده نکردم در حالی که یک عمر هم نشین من بوده و با من بوده ولی واقعا وقت نمی کنم که عقل ِ دفن شده ام را از زیر آوار و خرابه ها در بیاورم. استاد من چیکار کنم؟ استاد ، من گاها که خیلی درس می خوانم خودم را ناگهان در قیامت میابم. برا همین به ذهنم رسیده با این که خیلی از درس خواندن اذیت می شوم ولی ارشد هم مهندسی بدهم ولی از اسارت دروس می ترسم و دلتنگی ام برای خودم ، مانع می شود که این کار را بکنم. استاد من مرده ی روزگار و زمان شده ام. در ظلمات دیجور هوا و نفس ، اراده ام نتیجه ای در بر ندارد. جناب استاد، من جرئت نوشتن بدی هایم را روی کاغذ ندارم و این مانع از محاسبه ی اعمالم می شود. استاد من نمی توانم با خداوند حرف بزنم چون زمین صدای من رو میشنود . و هر وقت می خوام با خدا حرف بزنم آخرش حرفم را نمی زنم. الان هم که دارم این چیز ها را می گویم به خاطر این است که از خدا بی خبرم ولی هروقت واقعا یاد خدا باشم ، اصلا نمی توانم هیچ کاری کنم. استاد ، نگذارید این جا بمونم تا بپوسم. می دونم که خودم باید برای خودم یه کاری کنم. ولی وقتی من هیچ دسترسی به خود عالی ام ندارم چگونه باید دعایم شنیده شود؟ استاد من وقتی آدم خوبی بودم می فهمیدم که خداوند صدای مردم عادی را نمی شنود و حالا خودم یکی از همین مردم عادی هستم....... استاد ، حرف برای گفتن خیلی دارم .... ترسم که قلم شعله کشد ، صفحه بسوزد....... استاد.........
متن پاسخ
باسمه تعالی، سلام علیکم: «تو خود چه لعبتی ای شهسوار شیرین‌کام» چه گرفتاری های زیبایی دارید. مگر زندگی جز این است که در میان ابعاد گوناگون به شخصیتی جامع برسیم. مگر ما فرشته‌ایم که در یک بُعد به‌سر ببریم؟ آری همین است که می‌گویید؛ یک طرفِ کار را بگیریم، طرف دیگر از دست می‌رود تا إن‌شاءالله به جامعیتی برسید که چون دریا ئی شوید که همه‌ی رودخانه‌ها در آن می‌ریزد بدون آن‌که رنگ رودخانه ها را بگیرد. می‌گویید چگونه؟ با مدّ نظر قراردادن ائمه«علیهم‌السلام». شما علی«علیه‌السلام» را مدّ نظر قرار دهید و جلو بروید آرام‌آرام هرچیز در جای خودش قرار می‌گیرد. دلواپس این‌که فعلاً بیشترین وقت را بر روی دروس دانشگاهی می‌گذارید، نباشید چون جهت کلی شما به سوی نور است و به طور اجمال معارف الهی در قلب شما هست. می گوئید:« نمی فهمم شما که هستید و چه می خواهید» بنده موجود پیچیده‌ای نیستم سعی می‌کنم به لطف خدا آنچه از اساتید بزرگ مثل حضرت امام و علامه‌ی ‌طباطبایی«رضوان‌الله‌علیهما» هست و خداوند به قلب آن بزرگواران رسانده بفهمم و در حدّ توانم به بقیه برسانم، زیرا عقیده‌ام آن است که در حال حاضر دینداری صحیح روشی است که این بزرگان توصیه می‌فرمایند. عنایت داشته باشید که «رهرو آن نیست که گه تند و گهی خسته رود.... رهرو آن است که آهسته و پیوسته رود» برنامه داشته باشید و بدون افراط و تفریط و طبق برنامه عمل کنید و بقیه را به عهده‌ی خدا بگذارید تا هرطور مصلحت دید راه‌های سعادت دنیا و آخرت را در جلو شما بگشاید. سخت نگیرید و امیدوار باشید، بیش از حدّ از دست خود گله‌مند هستید، با خودتان مدارا کنید. موفق باشید
768

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام خدمت استاد گرامی دو سوال از محضر تان دارم1در زمان مجردی تقیدات جدی داشتم دنبال وظیفه می گشتم سعی می کردم هر حرفی نزنم تا چیزی را نیازندارم تهیه نکنم در برخورد با دیگرانی که به نحوی آزارم می دادند رفتاری متفاوت داشته باشم یا اینکه سکوت می کردم از کسی گله نکنم اما بعد از ازدواج اخلاق همسرم به نحوی است که مدام از دیگران گله می کند واز من می خواهددر مقابل کوتاهی های دیگران ساکت ننشینم وگله کنم ومثل خودشان رفتار کنم در غیر اینصورت او را دوست ندارم وبا رفتارم او را تحقیر کرده ام ازطرف دیگرحاصل ازدواج قبلی او دختری بسیار لجوج است که هیچ گاه جواب بله در دهانش نیست ودر مواقع حساس پدرش شیطنت های او را تحویل می گیرد وباعث عصبانیت شدید من وحتی پرخاشگری من به دخترش می شود عمدتا روز وشب ما به کل کل کردن می گذرد و از معانی بلندی که در مجردی دنبالش بودم خبری نیست از این وضع خیلی ناراحتم اما نمی توانم از پس عصبانیت هایم برایم وجلو فکر منفی و پرخاشگریم را بگیرم اطلاعاتم در این زمینه کم نیست در عمل مشکل دارم لطفا راهنماییم کنید چه کنم ازوضع خودم نگرانم واز آخرتم می ترسم کمکم کنید 2 همسرم در یکی ازادارات حساس شهر مشغول به کار است کاری بسیارسنگین که خیلی از او نیرو می گیرد وقت اداری وغیر اداری نمی شناسد خودم به اهمیت کارش واقفم اما چیزی که مرا رنج می دهد غفلت ایشان از وظایف همسریش در قبال من است ایشان در گیری فکری زیاد دارد من فکرم خیلی در گیر نیست به همین خاطر مدام درگیرم ومایه عصبی شدنم است چرا که ریاضت کشیدنم برای دوره مجردی بود قرار نیست در زندگی زناشویی هم ریاضت بکشم اگر قرار بود مثل مجردیم باشد که ازدواج نمی کردم این همه عوامل عدم تمرکز برای خودم درست کنم در مجردی می گفتم مجردم حالا چه /؟نمی دانم چگونه با او صحبت کنم که حمل به بی حیای نکند به شیوه های مختلف با ایشان صحبت کرده ام اما گویا فراموش می کند خودم می فهمم خیلی از عصبانیت هایم از این قضیه نشئت می گیرد اما نمی دانم چه کنم بچه داری ومسولیت های که بر دوشم است اجازه نمی دهد پیوسته کتاب بخونم وتمرکز کنم وسط مطالعه دائما ار پیش می اید وغفلت دوباره سراغم می آید لطفا مرا راهنمایی کنید ایمانم ذره ذره آب می شود ومن روز به روز عاجز تر می شوم از مقاومت کمکم کنید اسمم مستعار است مرا ببخشید
متن پاسخ
باسمه تعالی، سلام علیکم: در عین آن‌که از طریق روایات ائمه«علیهم‌السلام» به‌خصوص از طریق کتاب «شرح حدیث جنود عقل و جهل» از امام خمینی«رضوان‌الهد‌علیه» برای همسرتان روشن کنید که با عدم انتظار از بقیه گله‌مندی از دیگران که موجب خطورات منفی در قلب می‌شود را رها کنند. مسئولیت خودتان نسبت به دختر همسرتان را محدود کنید و انتظارات زیادی از دختری که بالاخره احساس بی‌مادری می‌کند نداشته باشید، خطاهایش را خیلی به رخش نکشید و با او بیشتر مهربانی کنید تا انتقاد. با نشان‌دادن زیبایی‌های خود به همسرتان و لباس مناسب و آرایش مناسب ارتباط را جذاب کنید، مگر بنا است زن در مورد شوهرش هم حیا داشته باشد؟ موفق باشید
18535
متن پرسش
با سلام و احترام: بی زحمت از سردرگمی و شکاکیّت و دو دلی با پاسخ استدلالی و عقلی و منطقی درم بیارید!! شک و شبهه ام این است سرورم که برام از نگاه اعتقادی بررسی و تحلیل بفرمایید این صحبت ها و این منقولات را که گفته شده: که شبهات و تشکیکاتی که فلسفه های کانت و هگل به مباحث اعتقادی ما وارد ساختند را فقط و فقط می توان از طریق فلسفه ملاصدرا آن شبهات و تشکیکات را به عالی ترین وجه ممکن دفع و خنثی کرد و اگر این سخن درست باشد پس چرا عده ای از علماء و فضلاء و اساتید مباحث کلام و عقاید در حوزه های علمیه و دانشگاهها مخالفت و نقد شدید علمی دارند از ورود فلسفه ملاصدرا به مباحث الهیات و اعتقادات دینی مان و اگر این نقد های علمی ای که این قسم از علماء و فضلاء به ورود فلسفه ملاصدرا به مباحث الهیات و اعتقادات دارند درست و صحیح باشد پس چطور می خواهند با تشکیکات و شبهات سنگین فلسفی که فلسفه غرب به مباحث اعتقادی مان وارد کرده مقابله و آنان را دفع و خنثی نماییم چون اگر خاطر شریف تان باشد آنان منقولات و آیات و روایات و احادیث را به هیچ وجه قبول نداشته و می بایست از نگاه و منظر و دریچه استدلال و منطق و عقل و مباحث تحلیلی ورود کرد؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: فلسفه‌ی صدرایی هدیه‌ای است الهی که به قلب جناب صدرالمتألهین«رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه» اشراق شده. درست در زمانی که دکارت طرح فلسفه‌ی خودبنیادش را مطرح کرد. کسانی که متوجه‌ی فلسفه‌ی صدرالمتألهین نیستند، متوجه‌ی تاریخی که در آن زندگی می‌کنند، نمی‌باشند. در حالی‌که رهبر انقلاب این انسانِ هوشیار به این تاریخ در رابطه با مکتب صدرا می‌فرمایند: «مكتب فلسفى صدرالمتألهين همچون شخصيت و زندگى خودِ او مجموعه‏ ى در هم تنيده و به وحدت رسيده‏ ى چند عنصر گرانبهاست. در فلسفه ‏ى او از فاخرترين عناصرِ معرفت يعنى عقل منطقى و شهود عرفانى و وحى قرآنى، در كنار هم بهره گرفته شده و در تركيب شخصيت او تحقيق و تأمل برهانى و ذوق و مكاشفه ‏ى عرفانى و تعبد و تدين و زهد و انسِ با كتاب و سنت، همه با هم دخيل گشته».[1] موفق باشید   

 


[1] ( 1)- پيام مقام معظم رهبرى به كنگره‏ى بزرگداشت صدرالمتألهين در تاريخ 1/ 3/ 1378.

15395

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام: سوالی که مدتهاست ذهنم رو مشغول کرده این است که چرا غرب با این همه ضعف هایی که ما از نگاه اسلام می بینیم و برای اونها ضعف نیست هنوز یک قدم جلوتر از دنیای اسلام است در حالی که مسلمان ها اگر کامل نه نیمی از احکام و دستورات اسلام را عملی کردن ولی هنوز ضربه های غرب و حتی خود مسلمان ها پس به سر خودشان می خورد. نمونه بارز مشکلات امروزی مسلمان ها. و در ادامه یه سوال دیگه هم هست چرا زنان اسلام عقب مانده تر از زنان غربی ها هستند این در حالی است که اگر زن مسلمانی در غرب بوده پیشرفت های نادری داشته مثلا بهترین فزیکدان دنیا یک زن ایرانی که در غرب درس خونده و همچنان تعدادی از پزشکان دنیا که مسلمان هستند ولی در غرب زندگی کردند و پیشرفت کردن ولی زنان مسلمان ها زیر چادر از احکام دینشون هم مطلع نیستند.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: این ضعف‌ها را باید برگردانید به غفلتی که ما از صفویه به بعد داشتیم و درست وقتی غرب در رنسانس خود قرار دارد ما ملاصدرا را که می‌توانست منشأ تحولی مطابق روح اسلامی در آن تاریخ باشد، تبعید می‌کنیم. به همین جهت شخصی مثل حضرت امام خمینی«رضوان‌اللّه‌‌تعالی‌علیه» متوجه شدند برای رهایی از این ضعف تاریخی، تنها با روح انقلابی و تأکید بر اسلام باید اقدام کرد و از غرب عبور نمود وگرنه همچنان‌که متوجه‌اید در بستر غرب، زن و مرد ایرانی نیز می‌تواند نشان دهد که اهل تفکر و پیشرفت است. ولی در پازل غرب ما یکی از مهره‌های غرب خواهیم بود و هویتی که باید داشته باشیم را به‌دست نمی‌آوریم. موفق باشید

14688
متن پرسش
با عرض سلام و احترام: ببخشید اگر وقتتان را می گیرد ولی واقعا پاسختان برای دردمندی چون من دواست: سوال 1) نسبت بین «شاگردان یک استاد» با «خود آن استاد» در عرفان چیست و آیا می توان از ویژگی های شاگردان استاد به ویژگی های خود استاد پی برد؟ اگر منشی در شاگردان استادی عمومیت به نحو اکثر باشد آیا می توان به دستگاه فکری استاد تعمیم داد؟ سوال 2 ) عقلانیتی که باید با آن سلوک کرد و مقدمه ی سلوک است چه نوع عقلی است و به طور عملی و روشن و مشخص میشه بفرمایید منظور از شروع سلوک با "عقل" چیست ؟ (آیا منظور مباحث کلامی یا شاید فلسفی یا احیانا استدلال های موجود در این علوم ... ؟) و خواهشا بفرمایید که آیا وجود این عقلانیت برای سلوک ضروری است یا صرفا مطلوب است؟ سوال 3) نسبت دستگاه های عرفانی ای مثل دستگاه فکری علامه حسن زاده آملی یا دستگاه فکری بعضی دیگر که در این راه تلاش می کنند، با عقل سلوکی چیست؟ آیا چنین عقلی ، "ثمره ی" سلوک با دستگاه فکری این حضرات است؟ و می شود این عقل، به جای مقدمه ی سلوک، در جایگاه "ثمره" باشد؟ سوال 4) از مواضع سیاسی بزرگانی چون علامه جوادی عاملی یا ...، کدام نتیجه حاصل می شود؟ میشه نتیجه گرفت با اشتباهات فاحش خودمون، همچنان میتونیم عارف باشیم؟ یا نتیجه بگیریم به بقیه ی گذاره های عارفان هم باید با وسواس بیشتری نگریست؟ یا مثلا بگوییم شاید ما مطلق گرا هستیم که حق را در یک جبهه ی سیاسی یافته ایم و اشتباه است که فتنه گران را به کل رد می کنیم و این نقص از ماست؟ استاد بزرگوار این سوال خیلی برایم مهم است چون اشتباهات فاحشی در برخی مواضع از بزرگان دیدم و می خواهم بدانم چه جایی باید برای آن اشتباهات قائل باشم. سوال 5) اگر انسان بزرگی، همه ی همه ی حرف هایش خلاف رهبری باشد (مثلا در زمینه ی سیاست و ازدواج و فرزندآوری و مسکن مهر و حجاب و ... ) و در لیست آقای هاشمی باشد آیا می توان حدس زد که نفوذی است یا خیر؟ آیا ضرورتی دارد برای اعتماد به بزرگان، حرف آنها را با حرفهای رهبری بسنجیم؟ یا باید فکر کنیم روی حرفشان که شاید درست باشد هرچند به مذاقمان خوش نیاید؟ باتشکر. واقعا ملتمس دعایتان هستم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- بعضاً می‌شود چنین نسبتی را پذیرفت ولی نباید آن را یک قاعده به‌حساب آورد زیرا درجه‌ی نزدیکی شاگردان به استاد متفاوت است و علاوه بر آن، روحیه‌ها یکسان نیستند 2- عقلانیتِ سلوکی بسیار بسیار متفاوت با عقل فلسفی و عقل کلامی است. آن عقلی است که حقّانیت سخن حق را تصدیق می‌کند و با رفع تعلقات و اصلاح نفس به صحنه می‌آید. لذا جناب حافظ که منوّر به آن عقل قدسی است این‌چنین می‌گوید: «حديث از مطرب و میّ‌گو و راز دهر کمتر جو / که‌کس نگشود و نگشايد به حکمت اين معما را» یعنی باید در این دنیا از مطرب و میّ که همان شادی و مستی عارفانه است، سخن گفت زیرا معمای هستی به گونه‌ای نیست که با فلسفه و علم بتوان آن را گشود. راز دهر یا معمای هستی چیزی نیست که با تفکر گشوده شود، چیزی است که بر قلبِ آماده ظهور می‌کند بدون آن‌که لازم باشد انسان رویکرد رازجویی بر عالم داشته باشد که مجبور شود با نگاه فلسفی به عالم بنگرد. حضرت امام خمینی«رضوان‌الله‌تعالی‌‌علیه» در این رابطه دارند: «اهل دل عاجز ز گفتار است با اهل خرد / بی زبان با بی‌دلان هرگز سخن‌پرداز نیست». 3- حضرت استاد علامه حسن‌زاده به عنوان یک استادِ صاحبِ سبک در سلسله‌ی عرفایی که به عرفای قبلی متصل است، صاحب همان عقل قدسی است که حق را به سبک و سیاق انبیاء تصدیق می‌کند غیر از کسانی است که به عنوان یک معلم معارف تلاش دارند تشنگان معارف اسلامی را در حدّ خودشان سیراب کنند تا إن‌شاءاللّه افراد به بزرگانی که صاحب سبک در معارف‌اند، دسترسی پیدا کنند 4- علامه جوادی با همان حکمت و عرفان‌شان، امام و انقلاب اسلامی را خوب فهمیدند و در حال پی‌ریزیِ تمدنِ واقعی اسلامی هستند. تفاوت سلیقه‌ی ایشان در امور سیاسی چندان بزرگ نیست، زیرا به‌خوبی توانسته‌اند رهبری را تصدیق کنند. آری! بصیرت تاریخی ایشان موجب شد که به‌راحتی نتوانند آقای احمدی‌نژاد را در فضای مقابله با آقای هاشمی تأیید نمایند و این به معنای تأیید آقای موسوی نبود و نیست. همان‌طور که ایشان معتقد به نفیِ آقای هاشمی نیستند که ظاهراً مقام معظم رهبری نیز چنین اعتقادی دارند. در هرحال هنر ما آن است که در امور اجتماعی و سیاسی، سلیقه‌هایی که ذیل امام و انقلاب و رهبری هستند، همه را بفهمیم و محترم بشماریم 5- همان‌طور که حضرت رضا«علیه‌السلام» می‌فر مایند: «إِنَّ الْعَبْدَ إِذَا اخْتَارَهُ اللَّهُ لِأُمُورِ عِبَادِهِ‏ شَرَحَ صَدْرَهُ» اگر خداوند بنده ‏اى از بندگانش را جهت امور مردم انتخاب كرد، سينه ‏ى او را گشاده مى‏ گرداند. تا در مديريت خود كوچك‏ترين لغزشى نداشته باشد و امور بندگان را با وسعت نظر سر و سامان دهد. «فَلَمْ يَعْيَ بَعْدَهُ بِجَوَابٍ وَ لَمْ تَجِدْ فِيهِ غَيْرَ صَوَابٍ» در نتيجه آنچنان توانا مى‏ شود كه در جواب‏گويى به نيازهاى جامعه در نمى‏ ماند و غير از صواب از او نخواهى يافت و به خوبى مصلحت مردم را در نظر مى ‏گيرد. «فَهُوَ مُوَفَّقٌ مُسَدَّدٌ مُؤَيَّدٌ»[1] پس او در كار خود موفق و محكم و مورد تأييد الهى است. با توجه به این دو امر می‌فهمیم ما از طریق حضرت امام وارد تاریخ دیگری خواهیم شد که آن تاریخ، تاریخی است جدایِ تاریخی که فرهنگ مدرنیته در مقابل بشر امروز قرار داده. مقام معظم رهبری در چنین موقعیتی هستند. بنده معتقدم هرکس نتواند حقّانیت امروزینِ رهبری را تصدیق کند، در نورِ این زمانه به‌سر نمی‌برد و با محفوظات و اوهام خود در عرفانِ «انتزاعی» به‌سر می‌برد و این آن عرفانی نیست که راه ما را به سوی خدا بگشاید. موفق باشید


[1] - تحف العقول، ص 443

12691
متن پرسش
سلام علیکم: آیا این بار شما در مورد خوشبینی در مورد مذاکرات شکست خوردید؟ ما که از حرص تمام ناخنهایمان را خوردیم البته بعد از افطار.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: نمی‌دانم چرا باید این اندازه حرص بخورید؟! و این‌که باید حکیمانه و از سر درایت تمام وجوه موضوع را در این تاریخ بنگریم، گوارایتان باد. در هر صورت موضوع بسیار حساس و پیچیده و کثیرالأضلاع است. نه آن‌چنان است که ما مجبور به پذیرش محدویت‌هایی نشده‌ایم، و نه آن‌چنان است که تماماً موضوع را به عنوان یک شکست تلقی کنیم، هرچند که آن سخن هنوز پا برجا است که خطر نفوذ آرمان‌های آمریکایی به اسم ارتباط با آمریکا در فضایی که بعضی از دولتمردان ایجاد می‌کنند قابل توجه است. موفق باشید

11843
متن پرسش
با سلام و خسته نباشید: مشیت چیست؟ آیا مشیت ازلی است؟ با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: مشیت یا اراده‌ی الهی ذاتی حضرت حق است و ازلی است و در سنت‌های الهی ظهور پیدا می‌کند. در جزوه‌ی «جبر و اختیار» در این مورد عرایضی داشته‌ام. موفق باشید

نمایش چاپی