بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان
آرشیو پرسش و پاسخ ها
تعداد نمایش
شماره پرسش:
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
5839
متن پرسش
سلام گریه کردن برای امام حسین هم نفسانی میشه؟ یعنی من که عاشق گریه کردن برای امام حسینم برای دل خودمه؟ برای امام حسین نیست؟ یعنی اگه خواسته ی نفسمه یه جا اروم بشینم به خودم بگم مبارزه کن با نفست گریه نکن؟ سینه زنی چی؟ محکم سینه زدن چی؟ میشه یه کم این قضیه رو شرح بدید
متن پاسخ
باسمه تعالی‌: سلام علیکم: راز گریه بر امام حسین«علیه‌السلام» را باید در طلب اُنس با آن حضرت جستجو کرد و این‌که بعد از اشک برای آن حضرت جان انسان به یک نحوه ای خاص از آرامش می‌رسد، به جهت آن است که اشک موجب اُنس شده و ربطی به رضایت نفس امّاره‌ی ما ندارد. در مورد سینه‌زنی هم باید نیت ما اُنس بیشتر با آن مقام منیع باشد، مثل کاری که اصحاب آن حضرت کردند تا در اُنس بیشتر با امامشان قرار گیرند. در کتاب «کربلا؛ مبارزه با پوچی‌ها» عرایضی داشته‌ام. موفق باشید
5149
متن پرسش
سلام علیکم استاد عزیز من فکر می کنم که مغز و توانایی کار فرهنگی را دارم ویه سری طرح و برنامه ها هم به نظرم می رسد ولی آدم کم رو و منزوی ای هستم و نمی توانم مثل بعضی ها سریع ارتباط در جایی برقرار کنم و آنجا کار فرهنگی را شریک شوم و همچنین کار فرهنگی نیاز به مطالعه هم دارد ولی حوصله این که بشینم مطالعه کنم را ندارم و از این قبیل موارد زجر روحی را برایم در پی دارد باید چکار کنم؟ آیا اگر انجام ندهم کما اینکه تا حالا هم انجام ندادم عقوبتی به دنبالم هست؟ اگر اری پس چکار کنم؟ شما می دانید که خجالتی بودن و منزوی بودن بسیاری به تربیت خانواده برمی گردد و افراد برای حل آن نیاز به جلسات مشاوره است و این نیست که مثلا کسی به من بگوید منزوی نباش و من هم بعدش نباشم این چنین امری نیست. پس باید چکار کرد؟ این شوق مطالعه را چکار کنم؟ بعضی ها در روز اگر ده ساعت هم مطالعه کنند خیالی نیست ولی من تا کمی مطالعه می کنم خسته می شوم و بی حوصله باید چکار کنم؟ این حس توانایی و اینکه باید یه کاری در زمینه فرهنگی انجام دهم به خصوص در هنگام یاد کردن شهدا و روضه ها به من دست می دهد و این باور در من تقویت می شود و لی از آن طرف..... با تشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: اگر انسان استعدادی داشته باشد و آن را به فعلیت نرساند بعداً نسبت به نداشتن آن فعلیت احساس خلأ می‌کند و اذیت می‌شود. از طرفی اگر مایه‌ی علمی درستی داشته باشید خود به خود در شرایطی قرار می‌گیرید که آن را اظهار می‌کنید و از این جهت از روحیه‌ی منزوی‌بودن خارج می‌شوید. سعی کنید کتاب‌های عالمان عالَم‌دار را مطالعه کنید و نه هر کتابی را و نه هر کتاب مذهبی را. در قسمت کتاب «ادب خیال و عقل و قلب» بحثی در نحوه‌ی مطالعه داشته‌ام شاید مفید افتد. موفق باشید
4126

واسطه فیضبازدید:

متن پرسش
سلام استاد. چرا موجودات نمی توانند بدون واسطه، فیوضات را دریافت کنند؟لزوم منطقی واسطه فیض چیست؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: شدت مرتبه‌ی عالیه‌ی وجود اقتضاء می‌کند که تنها از آن مرتبه چیزی صادر شود که همسنخ آن مرتبه باشد و سایر موجودات با واسطه‌ی مراتب عالی‌تر وجودشان ایجاد شوند. این موضوع را در بحث برهان صدیقین می‌توانید دنبال کنید. موفق باشید
3560
متن پرسش
ایا اگر ما به جای شاه بودیم واز بچهگی در جایی بزگ میشدیم که در اطراف ما ادم هایی بودند که همش به ما احترام بیهوده گذاشته-دست مارا بوسیده-مارا والا حضرت نامیده -در اطراف ما پر از طلا و جواهر بوده از دیوا ها شوت پر بوده و حرف هایی از دین جز احکام ان که البطه مضحک کردن انها به شاه رسیده ایا بیشتر زمان نمیخواست وهمراه با عشق به اینکه دوست داریم انها هم بهشت برون وبدون مرگ بر شاه گفتن و با ارامش بیشتر حرکت کردن بهتر نبود ایا مثل برخورد ما با امریکا نیست خودتان را جای انها بگذارید؟
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: قرآن در آیات 172 و 173 سوره اعراف خبر از تعهد فطری انسان در مقابل خدا می‌دهد که انسان ذاتاً حق را می‌شناسد و ربوبیت او را پذیرفته، می‌فرماید: « وَإِذْ أَخَذَ رَبُّکَ مِن بَنِی آدَمَ مِن ظُهُورِهِمْ ذُرِّیَّتَهُمْ وَأَشْهَدَهُمْ عَلَى أَنفُسِهِمْ أَلَسْتَ بِرَبِّکُمْ قَالُواْ بَلَى شَهِدْنَا أَن تَقُولُواْ یَوْمَ الْقِیَامَةِ إِنَّا کُنَّا عَنْ هَذَا غَافِلِینَ، أَوْ تَقُولُواْ إِنَّمَا أَشْرَکَ آبَاؤُنَا مِن قَبْلُ وَکُنَّا ذُرِّیَّةً مِّن بَعْدِهِمْ أَفَتُهْلِکُنَا بِمَا فَعَلَ الْمُبْطِلُونَ » یعنی آنگاه که از فرزندان آدم،از پشت نسل‌هایشان،تعهد گرفتیم، خودشان را گواه خودشان گرفتیم، که آیا من ربّ شما نیستم؟ گفتند: آری شهادت می‌دهیم. این کار را کردم تا روز قیامت نگویند ما نسبت به ربوبیت تو غافل بودیم، یا بگویند که پدران ما مشرک بودند و ما هم فرزندان آنها بودیم و از خود اطلاعی نداشتیم، آیا ما را هلاک می‌کنی به جهت کاری که آن باطلان کردند؟ نتایج آیه : الف – ذات همة انسان‌ها با پروردگار خود روبرو شده‌است. ب – همه بدون استثناء ذاتاً به رب بودن خداوند شهادت داده‌اند. ج – همه با یک علم ذاتی و حضوری پروردگارشان را می‌شناسند. د – در قیامت بدکاران نمی‌توانند بگویند ما از ربوبیت خداوند بی‌اطلاع بودیم، چون جانشان چنین تصدیقی را همواره داشته و آنها با مشغول کردن خود به دنیا، آن صدا را در خود خاموش کرده و در نتیجه نشنیدند. ه – با توجه به این ذات و فطرتِ آشنایِ به پروردگار هستی، نمی‌توانند بگویند چون پدران ما مشرک بودند ما هم مشرک شدیم و محیط و تربیت خانوادگی را بهانه‌ای برای بدبودن خود بگیرند. لذا ریشه اصلی بد بودن و خوب بودن هر کس، خود فرد است و محیط و خانواده و پدر و مادر و جامعه و ژن، همه‌شان علت مُعِدِّه یا شرایط هستند و علت اصلی خود انسان است که در مقابل ندای فطرت چه موضع و انتخابی بکند. و چه بسا از والدین غیر صالح و در محیطی فاسد، انسان‌هایی متعالی سربرآورند، چرا که این انسان‌ها نگذاشتند صدای فطرت‌ در جانشان خاموش شود. و - این نوع رویارویی با پروردگار که از طریق علم حضوری و شهود قلبی انجام می‌گیرد، جای انکار و عذری باقی نمی‌گذارد. ز - چون انسان فطرت و ذاتی دارد که آن ذات و فطرت، خدا را می‌شناسد، انسان می‌تواند با فعّال نگه‌داشتن آن فطرت، حق را از باطل تشخیص دهد. ح – کار مربی در اصلاح انسان‌ها « ذکر و تذکر» به حقایق است تا انسان براساس فطرتش به خود آید و به خود حقیقی‌اش که از رسیدن به آن راضی است، دست یابد، نه از خود گرفته شود. و نقش اصلی را در پذیرفتن ندای فطرت و یا پشت‌کردن به آن، خود فرد به‌عهده دارد و به همین جهت هم می‌شود از یک پدر و مادر در شرایط مساوی دو فرزند به‌وجود آید که یکی کاملاً به فطرت خود پشت کرده‌باشد و لذا نباید نقش محیط و خانواده و امثال این‌ها را عمده کرد و بدی بدکاران را از دوش آنها برداشت، و یا والدین علت اصلی انحراف فرزندان را به خود نسبت دهند. 7- توحید فطری : یعنی انسان فطرتاً هم خدا را « خالق هستی» و هم « ربّ هستی » و هم « اله و معبود هستی » می‌شناسد. یعنی فطرت انسان، توحید را در همه ابعاد آن درک می‌کند. لذا امام‌معصوم(علیه‌السلام) می‌فرمایند: « فَطَرَهُمْ عَلَی‌التَّوحید » یعنی براساس توحید، انسان سرشته شده. و در نتیجه در عمق جانش می‌فهمد خدایی در صحنه است که هم خالق هستی و هم رب هستی و هم معبود اوست. در همین رابطه قرآن می‌فرماید: « أَلَمْ أَعْهَدْ إِلَیْکُمْ یَا بَنِی آدَمَ أَنْ لا تَعْبُدُوا الشَّیْطَانَ إِنَّهُ لَکُمْ عَدُوٌّ مُبینٌ، وَ اَنِ اعْبُدُونی هَذا صِراطٌ مُسْتَقِیم »(یس/ 60) یعنی ای فرزند آدم! مگر به شما سفارش نکردم و شما تعهد نکردید که شیطان را نپرستید، زیرا که او برای شما دشمنی آشکار است، و مرا بپرستید که راه مستقیم همین است و بس. یعنی راه راست، همان راه است که فطرت انسانی نشان می‌دهد و آن پرستش خدای یگانه است و پرستش هر معبودی غیر خدا کج‌روی و انحراف از مسیر مستقیم فطرت است و فراموشی پرستش خدای متعال در واقع؛ دورافتادن از فطرت انسانی و فراموش‌کردن خویشتن حقیقی خویش است. موفق باشید
2521
متن پرسش
با سلام خدمت استاد در ادامه سوالی که در مورد روش علامه شده بود باید این بحث مطرح شود که آیا شما روش علامه را روش نهایی تفسیر می دانید که بالاتر وبهتر از آن روش دیگری نیست؟ اگر اینطور باشد شاید تعقل همیشه در قرآن جایی داشته باشد ولی تولید فکر نو وحرف نو دیگر ممکن نیست ولی اگر قائلید ممکن است کسی بتواند روش بهتر از ایشان ارائه دهد این نقطه ای است که راه را در ارائه افکار جدید در قرآن باز می کند که البته باید در این زمینه هم سوال شود که آن روش جدید چه روشی می تواند باشد ویا چه افقی را می تواند ببیند؟ به هر حال راهی که برای نوآوری در تفسیر قرآن هست چیست؟ آیا می توان روشی نو در تفسیر قرآن ابداع کرد که قرآن به قرآن نباشد واز طرفی ظرفیت زیادی برای ارائه مقصد ومقصود قرآن داشته باشد ومعارف قرآنی را هم به خوبی به بشریت منتقل کند؟ بسیارممنون
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: قرآن عقل‌ها را مورد خطاب قرار می‌دهد و عقل‌ها در هر زمانی مناسب آن زمان و بر اساس نیاز انسان‌ها، از نور قرآن استفاده می‌کنند، معلوم است که در آینده ما نیاز به تفسیر دیگری داریم ، وقتی نیاز پیش آمد روش‌ها هم ظهور می‌کند. موفق باشید
2147
متن پرسش
5- از نظر حضرتعالی دوستانی که به این مباحث می‌پردازند چه افقی را باید در نظر داشته باشند و چه نقش تاریخی می‌توانند برای خود در نظر بگیرند؟
متن پاسخ
ما همگی مأمورِ نظر به توحید حضرت حق هستیم و هرگونه حجابی را که مانع تجلی حضرت حق باشد بر نمی‌تابیم، چه آن حجاب ابوسفیان باشد و فرهنگ جاهلیت و چه فرهنگ مدرنیته باشد. در راستای نظر به حق و انصراف از شرک، زندگی خود را معنا می‌کنیم و عملاً تاریخ خود را می‌سازیم و نقش تاریخی خود را ایفاء می‌کنیم. به حکم رجوع به حق با مباحث معرفت نفس به حضور خداوند در عالم اشاره می‌کنیم تا قلب خود و دیگران را از حضرت معبود بر نداریم و به حکم پشت‌کردن به جاهلیت مدرن و شرک، فرهنگ مدرنیته را نقد می‌کنیم که صورت لعنت الهی بر قوم ظالم است و با این کار زندگی خود را معنا می‌کنیم و نقش تاریخی خود را ایفا می‌نماییم. بنابراین ما از طریق این مباحث، سلوکی را اراده کرده‌ایم که آن را به سلوک انبیاء و اولیاء(ع) نزدیک‌تر از سلوک فردی می‌دانیم که بعضی از اهل دل در تاریخ گذشته - که امکان چنین سلوکی نبود- به آن پرداخته‌اند و آن را نهادینه کرده‌اند به طوری‌که گویا تنها سلوک همان سلوک معهودی است که قبلاً بوده و گویا قدیسان تنها کسانی هستند که به حضور اجتماعی دیانت کمتر پرداخته‌اند.
15930
متن پرسش
سلام علیکم: شهید مطهری رو ما بالاخره باید عالم بالله بدانیم یا عارف و عالم بالله؟ آخه یکی میگه عارف بوده. یکی میگه نه.
متن پاسخ

 باسمه تعالی: سلام علیکم: روش شهید مطهری در مسیر علماء باللّه و به روش حکماء بوده است، هرچند خودشان از نظر سلوکی سیر عرفانی داشته‌اند. موفق باشید

13984

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام: کتاب «منهج الصادقین» از «ملا فتح الله کاشی» چگونه است؟ چه جایگاهی در تفسیر دارد؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: یک تفسیر متوسط است. در بعضی موارد می‌توان به آن رجوع داشت ولی جامعیت تفسیر «المیزان» در جواب‌گویی به سؤالاتی که بشر امروز دارد، چیز دیگری است. موفق باشید

12132
متن پرسش
به نام خدا و با سلام خدمت استاد عزیز: دعایی در اوایل مفاتیح به نام دعای سریع الاجابه از امام کاظم علیه السلام آمده است اگر می شود کمی این دعا را توضیح بفرمایید و دیگر این که این دعا چه خصوصیتی دارد که سریع الاجابه است. با کمال تشکر. التماس دعا
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: شرح آن دعای عظیم الشأن در محدوده‌ی یک سؤال و جواب نمی‌گنجد چندین و چند جلسه درس است. عمده رجوع توحیدی این دعا است و نظر به انوار حق در مظاهر اولیاء الهی و نظر به اسمی که در نهایت کینونیت و پنهانی است که مسلّم آن اسم در اَحدیتِ کامل است که جامعیت مطلق همه‌ی کمالات می باشد. موفق باشید

11766
متن پرسش
سلام علیکم: شما فرمودید بی‌معنی‌ترین سوال برای انسان مدرن این است که از چیزی که بدان معتقد است بپرسی آیا در خارج وجود دارد یا نه. حالا ما با این انسان چگونه می‌توانیم هم‌زبان شویم و حرف هم را بفهمیم؟ چگونه شما امید به هایدگر برای تاریخ غرب با وجود این مطلب بستید؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: با روش هایدگر که نظر به «وجود» می‌اندازد، انسان غربی از سوبژکتیویته آزاد می‌شود. موفق باشید

11199
متن پرسش
با سلام خدمت استاد عزیز: با توجه به سوال 11175منظور بنده این بود که اصلا موطن حقیقت اگر ذهن باشد چه اشکالی پیش می آید نه اینکه موطن حقیقت خارج باشد و سپس با علم به ذهن بیاید، به نظر بنده هیچ راهی برای اثبات رئالیسم نیست حتی هیچ راهی برای اثبات ایده الیسم، یعنی ما نمی توانیم به طور قطع بگوییم جهانی خارج از ذهن وجود دارد یا ندارد بلکه فقط چیزهایی را ادراک می کنیم که رئالیسم اسمش رو گذاشته جهان خارج و ایده الیسم اسمش رو جهان ذهنی می گوید، حال ممکن است که یک سوال پیش بیاید که بالاخره این جهانی که ادراک می شود را خودم با اختیار خودم نساختم بلکه معلول علتی است که به نظر بنده این سوال حتما دلیل آن نیست که جهان خارجی موجود باشد و آن را خداوند ساخته باشد بلکه به زعم بنده ممکن است ذهن ناخودآگاه من آن را ساخته باشد که تحت اختیار من نبوده حالا اسم آن ذهن ناخودآگاه رو می ذاریم خدا آیا به نظر شما این تحلیل درست نیست؟ چه دلیلی است که بگوییم این حرف شهید مطهری درست است که با انکار جهان خارج علم ما می شود جهل مرکب؟ نه اصلا ممکن است علم ما علم به ساخته های ذهنی ما باشد نه نفس الامری که حتما باید در خارج باشد بلکه نفس الامر درون ما باشد و واقعیت درون خود ما باشد ممکن است برخی از فلاسفه بگویند دلیل بر وجود عالم خارج بداهت است که به نظر بنده باز هم درست نیست اصلا بدیهی نیست که جهان خارج از من حتما باید موجود باشد.
متن پاسخ
- باسمه تعالی: سلام علیکم: همین‌که پذیرفته‌اید بنده در خارج از ذهن شما وجود دارم که از بنده سؤال می‌کنید، نشان می‌دهد به طور بدیهی وجود خارج را پذیرفته‌اید و اگر هم بگویید همین هم در ذهن خود دارید پس چرا از بنده سؤال می‌کنید، از آن صورت ذهنی که در ذهن خود دارید سؤال کنید؟! علم به معنای آگاهی است از آن‌چه بیرون از ذهن انسان وجود دارد، با این تعریف است که انکار جهان خارج منجر به جهل مرکب می‌شود. اگر هم بگوییم علم همان چیزهایی است که در ذهن ما است بدون آن‌که حکایت از جهان خارج کند، که باید منکر وجود اطراف خود باشید و فقط با خودتان حرف بزنید. بدیهی است که این کار را نمی‌کنید. آیا اگر به شکّ دکارتی یقین کنیم به یقین می‌رسیم، یا آن‌جا هم مجبوریم مثل دکارت پایِ خدایی که ما را فریب نمی‌دهد باز کنیم؟ و این به جهت آن است که دکارت نیز به طور بدیهی پذیرفته است به خارج از ذهن خود علم دارد و بقیه‌ی تلاش‌هایش بی‌فایده است مگر آن‌که مثل همه‌ی بچه‌های آدم به طور بدیهی پذیرفت علم به خارج یک امر بدیهی است و به تعبیر حکمای اسلامی؛ نفس ناطقه با احاطه‌ای که به جهت مجردبودن بر همه‌ی محسوسات دارد به کمک حسّ، صورت محسوسات را در خود ابداع می‌کند که بحث آن به طور مفصل در قسمت «خواستگاه وجود ذهنی» در فلسفه آمده است و بنده نیز در جزوات «تاریخ فلسفه» در نقد دیوید هیوم عرایضی داشته‌ام. موفق باشید
10983
متن پرسش
باسمه تعالی: حضرت استاد طاهر زاده دامه افاضاته، سلام علیکم: خداوند بر عمر شما بیفزاید. بدون هیچ گونه تعارفی انقلاب اسلامی به شدت در خطر اضمحلال و نابودی توسط عالم غرب به عنوان نماینده عالم غربی قراردارد و گفتن اینکه شواهد زیادی بر بقای انقلاب اسلامی تا هنگامه پدیده شریف ظهور دلالت دارند نمی بایست از این نگرانی شدید ما چیزی بکاهد. در کتاب ارزشمند «عالَم انسان دینی»که به نحو عالی به تمایز و تعریف عالم دینی و عالم غربی پرداخته شده است، متاسفانه به راه برون رفت غرب از عالم غربی پرداخته نشده بود در حالی که نجات انقلاب اسلامی مستلزم رهایی غرب از عالم غربی است و همانطورکه قبلا ذکر شد این، از اهداف وجودی انقلاب اسلامی است. به شهود برخی از بزرگان فتنه ای سهمگین تر از فتنه 88 در راه است و یقینا منشاء این فتنه نیز از غرب است. وقت تنگ است. اینجانب طرحی را به شرح ذیل آماده نموده است که از حضورتان مستدعی است بر مطالعه آن قبول زحمت فرموده او را در طی طریق راهنمایی فرمایید: پایه اساسی تمدن غرب امانیسم است و بینش امانیستی چنان در گوشت و خون انسان غربی نفوذ کرده که اصولا انسان غربی نمی تواند دنیا را از زاویه غیرامانیستی ببیند و آن را از اصول موضوعه می داند. انسان غربی صدها سال است که در هوای امانیستی تنفس کرده نفی امانیسم یعنی فرو ریختن ستون اصلی فرهنگ و تمدن غربی. بنابراین هر فعالیت تاثیر گذار که به نفی خود کمک کند در اصل به نجات انسان غربی از بیماری امانیسم می‌انجامد مثلا حقیر پرتقصیر نوشتن داستان‌های تمثیلی و تاثیر گذار منثور و منظوم را که با توجه به روحیات انسان غربی و با در نظر گرفتن جنبه های هنری تاثیرگذار وجهه همت خود قرارداده است که محور آن نفی امانیسم است که قبلا یکی از آنها برای حاج آقا نجات بخش ارسال گردیده بود. با تشکّر و التماس دعا
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: همین‌طور که متوجه شده‌اید ما برای ادامه‌ی انقلاب اسلامی انسانی هم‌طراز اهداف انقلاب اسلامی نیاز داریم که با انسان غربی و افرادی که تحت تأثیر فرهنگ غربی‌اند فرق اساسی دارند. انسانِ ‌طراز انقلاب اسلامی تنها در ذیل مکتب اشراقی حضرت روح اللّه«رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه» به ظهور می‌رسد. امیدوارم جنابعالی و امثال جنابعالی در تحقق چنین هدف بزرگی موفق باشید. موفق باشید
10683
متن پرسش
با سلام حضور استاد: اینکه گفته می شود تعداد رکعات نمازهای واجب زیاد بوده و خداوند در شب معراج به امت پیامبر (ص) تخفیف دادند، صحت دارد؟ و اگر صحت دارد حقیقت این امر به چه معنی است؟ با تشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: روایاتی بدین مضمون در مجامع روایی ما هست به این معنا که رسول خدا«صلوات‌اللّه‌علیه‌وآله» طالب دستورالعمل‌هایی بودند دارای حجم کم‌تر از جهت زمان با تأثیر بیشتر که نتیجه‌ی آن این عباداتی شد که ما داریم. این یک نکته‌ای است که هر سالک الی اللّهی به دنبال آن است و این روایت‌ها می‌خواهد بگوید دستورات اسلام جامع‌ترین شکل سلوک را در بردارد. موفق باشید
9012
متن پرسش
سلام استاد: مدتی کتابهای شما را میخواندم و همزمان حوزه هم میرفتم اما متاسفانه به دلیل ازدواج و مشکلات دیگر حوزه را رها کردم و به دلیل بچه دار شدن خیلی کم فرصت مطالعه دارم سوالی که ذهنم را مشغول کرده این است که قبل از ازدواج خیلی خوابهای روحانی میدیدم اما الان تقریبا صفر شده و برایم سوال شده که بنده طبق کتاب زن آنگونه باید باشد از کار بیرون زدم و تمام تلاشم این است: خوب شوهر داری و تربیت نسل خوب. حتی میتوانم حوزه ای بروم که برای بچه ها مهد دارد اما به دلیل خواندن کتاب شما این کار نکردم. پس چرا رشد روحی حس نمیکنم قبلا نشاط روحی داشتم اما الان ندارم نمیدانم مشکل کجاست؟
متن پاسخ
- باسمه تعالی: سلام علیکم: مشکلی در میان نیست. مگر در روایت نداریم هر اندازه عقل انسان رشد کرد، خواب‌دیدن‌هایش کم می‌شود. إن‌شاءاللّه با حضوری جامع‌تر در حال تربیت کودکی هستید که سراسر وجودش را ملائکة اللّه فرا گرفته‌اند و شما دست در دست آن‌ها گذاشته‌اید تا آن کودک را تربیت کنید. موفق باشید
8595
متن پرسش
با سلام خدمت استاد عزیز: برداشت ما از جمع بحث شما با بحث تفسیر المیزان و روایات این شده که ممکن الوجود در علم خدا هست ولی وجود نگرفته بعد واجب الوجود به ممکن وجود می‌دهد که می‌شود واجب بالغیر و در عالم «ذر» هر ممکنِ ظاهر شده را به نفسش گواه می‌گیرد که عین ربط به خداست و ممکن تایید می‌کند و دین را به صورت آتش ظاهر می‌کند طبق آیه 13 سوره حدید یک عده وارد می‌شوند و یک عده نمی‌شوند طبق این اتتخاب و ظرفیت امکانی هر کس در شهر زمان و مکان خاص وارد دنیا می‌شود. خدا خیرتان بده اگر برداشتمان غلط است راهنمایی کنید
متن پاسخ
باسمه‌تعالی: سلام‌علیکم: اصل حرف درست است ولی نیاز نیست موضوع عالم ذر را وارد بحث کنید. زیرا در عهد الست، بحث حقیقت انسان مطرح است و اقراری که انسانیت انسان‌ها نسبت به ربوبیت خدا داشته‌اند. در حالی‌که بحث عین ثابته نظر به «امکان» هر موجودی دارد که هیچ موجودیتی برای آن در مقام امکانی‌اش نمی‌توان فرض کرد. موفق باشید
7561
متن پرسش
سلام استاد عزیز دیروز به مقاله ای از نشریه فارن افرز منتسب به شورای روابط خارجی امریکا بر خوردم که دو کتاب که اخیرا در مورد ایران و انقلاب توسط محققین غربی نوشته شده بود را بررسی میکرد. نکته جالب تحیر و تعابیر ضد و نقیض جیمز بوچان محقق غربی از شخصیت حضرت امام است. در بعضی تعبیرات شمه هایی از حقیقت به مشام می رسد اما در بعضی دیگر نویسنده کاملا دچار سوءفهم است. به هر حال روایت جالبی است که نشان میدهد چگونه حجاب معیارهای مدرنیته انسان را از فهم حقیقت و اسرار احوالات شخصیت های الهی باز می دارد. متانت و طمئنینه الهی امام به سنگ دلی و غیرعاطفی بودن تعبیر می شود و به هیچ انگاشتن ادبیات متعارف سیاسی غرب به بی سوادی. مناسب دیدم بخشی از این مقاله جالب را ترجمه و خدمتتان ارسال کنم: بوچان خمینی را به عنوان یک رادیکال مادام‌العمر، یک سیاست‌مدار بسیار تهاجمی در میان روحانیتی عمدتا سکوت‌پیشه ترسیم می‌کند. جاه‌طلبی خمینی آن‌چنان سنگ‌دلانه بود که حتی رئیس ساواک در مورد آن گفته بود که موی را بر بدنش سیخ می‌کرد. بوچان می‌نویسد، در حضور او «انگار که شخصیتی با اقتداری غیرقابل‌فهم یک باره ظاهر شد و با یک تشعشعِ تند، مدرنیته را ... خاتمه داد.» خمینی که پرزور و سازش‌ناپذیر بود هیچ چیز را قربانی خوش‌رویی، آداب دیپلماتیک، یا در نهایت، خواسته‌های نرم مردم خویش نکرد. «در عالم خلقت، به نظر می‌رسد به طور ناقصی زندانی شده است، مثل مسافری در سالن استراحت فرودگاه در هوایی طوفانی». بوچان با شگفتی می‌نویسد: «در غرب، ما که مدت‌ها است متون دینی اسکولاستیسیزم (مدرسی‌گرایی) را پشت سر گذاشته‌ایم، نمی‌توانیم بفهمیم مردی را که می‌تواند این قدر بداند و در عین حال هیچ نداند. نوشته‌های عرفانی او بخار از سرمان بلند می‌کند در حالی که بیانیه‌های سیاسی او حتی لایق توجه هم نیستند.»
متن پاسخ
باسمه‌تعالی: سلام‌علیکم: ضمن تشکر؛ الحمداللّه خداوند دشمنان ما را تا این حدّ احمق و نادان خلق کرده که در فضایی تحلیل می‌کنند که هیچ رویکردی به واقعیت ندارد و با گام‌زدن در عالَمی با این تحلیل‌ها به ناکامی کامل می‌رسند. موفق باشید
6435
متن پرسش
سلام علیکم. چرا می گوییم مقام حضرت علی(ع) از انبیاء اولوالعزمی مثل حضرت ابراهیم و موسی و عیسی(علیهم السلام) بالاتر است؟ از روحانی ای شنیدم که می گفت بنابر حدیث پیامبر اکرم(ص): (( علماء امتی افضل من انبیاء بنی اسرائیل)) مقام و جایگاه حضرت امام خمینی(ره) از انبیای بنی اسرائیل مثل حضرت ابراهیم(ع) و ... بالاتر است ولی این حرف را نمی توانم به راحتی قبول کنم. لطفا راهنمایی فرمائید.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: کمال هر پیامبری بر اساس کتابی است که بر قلب مبارک آن پیامبر نازل می‌شود و در همین رابطه قرآن می‌فرماید: «تِلْکَ الرُّسُلُ فَضَّلْنا بَعْضَهُمْ عَلى‏ بَعْض» و از آن‌جایی که قرآن به عنوان عالی‌ترین کتاب الهی علاوه بر قلب رسول خدا«صلوات‌اللّه‌علیه‌وآله» در قلب ائمه«علیهم‌السلام» نیز جاری است و قرآن می‌فرماید: « إِنَّهُ لَقُرْآنٌ کَریم‏، فی‏ کِتابٍ مَکْنُون‏، لا یَمَسُّهُ إِلاَّ الْمُطَهَّرُون» قرآن کریم در مقام غیبی خود طوری است که فقط مطهرون می‌توانند با آن مقام مرتبط شوند و آیه‌ی 33 سوره‌ی احزاب مطهرون را اهل‌البیت معرفی می‌کند. پس قلب مبارک اهل‌البیت«علیهم‌السلام» که با قرآن منطبق است درجه‌ی وجودی آن‌ها از همه‌ی انبیاء بالاتر است. موفق باشید
5945

خضر زمانهبازدید:

متن پرسش
سلام استاد اگر کسی بخواهد همراهی حضرت خضر را بکند معیار تشخیص حق از باطل برایش چیست ومنبع کسب علم برای او چگونه است ممنونم استاد.
متن پاسخ
باسمه تعالی‌: سلام علیکم: خضر زمانه‌ای که باید با او همراهی کنید امروز حضرت امام خمینی«رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه» و رهبری عزیز اند که خودشان حق و باطل را نشان می‌دهند تا در سلوک خود متوقف نباشید. موفق باشید
3050
متن پرسش
بسمه تعالی. . .سلام استاد عزیز. . .انشاالله موفق باشید. . .استاد نظرتون و یا بهتر بگم تحلیلتون از جریان پایداری که در مجلس شکل گرفته چیه؟. . . با توجه به این جریاناتی که مشاهده میکنیم در مجلس بوجود میاد و این عده تلاش خوبی برای روشنگری میکنند. . .از جمله در بحث سوال از رئیس جمهور،همین بحث اصلاح قانون انتخابات و مباحث دیگه که اشاره به کوتاهی هایی در مجلس میشه و توسط اینا روشنگری میشه. . . به نظرتون این جریان،جریانی ولایی و نزدیک به نظرات حضرت آقا بیشتر نیست؟این جریان چه مشکلاتی داره؟. . . فکر میکنم مصداق صحبتای آقا در اون دیدار با مجلسیان که فرمودن البته عده ای هم خوب کار میکنن،تقریبا همین عده هستند. . . چون ما که خیری از مجلس و عملکردش ندیدیم. . .مخصوصا بحث اقتصاد مقاومتی که هیچ کاری نکردن. . . اینو منتشر نکنید،فکر میکنم مجلس زیر سر هاشمی هست. . .موفق باشید.
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: بنده هم رویهم‌رفته با نظر جنابعالی موافقم ولی همچنان که در جزوه‌ی «احمدی‌نژاد اولین خاک‌ریز» عرض کردم جبهه‌ی پایداری باید در کنار آقای احمدی‌نژاد این تشکل را شکل می‌داد تا ما امروز در بین اصول‌گرایان جبهه‌ی دیگری غیر از دو جبهه‌ی مشهور نداشته باشیم و ناظر فرسایش جبهه‌های مقید به ولایت رهبری نباشیم. موفق باشید
2615
متن پرسش
سلام علیک سیر مطالعاتی برای تفسیر قران کریم میخواستم.برای شروع مطالعه تفسر المیزان چه سیر مطالعه ای را پیشنهاد میکنید؟
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: بنده در جزوه‌ی «روش کار با المیزان» در ویرایش جدید نکاتی را عرض کرده‌ام. پیشنهاد بنده آن است که اگر ابتدا بحث «ده نکته و برهان صدیقین» را همراه با سی‌دی دنبال کنید راحت‌تر مبانی علامه را می‌فهمید. موفق باشید
1889

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام در جواب سوالمان (1832) فرمودید چقدر باید آدم خلق بشود تا حضرت محمد (ص) خلق شود و... این جمله اتان را خوب درک نکردم- برای خلقت حضرت (ص) چه نیازی به خلقت آدم هاست و همچنین آیا مگرحقیقت وجودی حضرت در همان ابتدا به صورت نور آفریده نشد و همچنین اگر این نور به فعلیت نرسیده بود خدا در همان ابتدا به صورت کاملش را با تمام اسمائش می آفرید - استاد عزیز هرچی روی هدف خلقت کار میکنم قانع نمیشم ... ضمنا از وقت گذاری اتان خیلی خیلی ممنونم این کارتان بسیار ارزشمند است از کلیه عزیزانی که این مطلب را می خوانند تقاضا میکنم برای این استاد بزرگوار بخاطر وجود مبارکشان و این حرکت ارزشمندشان دعای خیر نمایند .
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیک السلام: در نظام عالم ماده تدریج حاکم است و بحث در این عالم بود که تا مقدمات فراهم نشود مراحل بعدی ظهور نمی‌کند. ولی در عالم مجردات معدّات مطرح نیست، مقام مجردات مقام «امر» است که با «کن فیکون» همراه است. بهترین بحث در مورد هدف خلقت بحثی است که در رابطه با «اعیان ثابته» شده است إن‌شاءالله به وقتش برایتان روشن می‌شود. موفق باشید
1711
متن پرسش
بسمه تعالی -سلام-مفهوم این مصراع بیت معروف حافظ که " گل آدم بسرشتند و به پیمانه زدند " چیست . مگر ملایکه غیر از سجده به آدم کار دیگری هم کردند و آیا این مصراع همان مفهوم سجده را میرساند؟
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیک السلام ملائکه‌ی، انوار الهی و مظهر اسماء حسنای خداوند‌اند و به اراده‌ی الهی طینت و ذات انسان را بر اساس عشق آفریدند و آن ساکنان حرم ستر و عفافِ ملکوت با انسان باده‌ی مستانه زدند تا جان انسان را به نور عشق الهی که همان امانت ولایت است، منور کنند. امانتی که آسمان نتوانست تحمل کند و انسان تحمل کرد، زیرا او «ظلوم و جهول» بود. ظلوم بود به نفس امّاره‌ی خود و جهول بود به غیر خدا و جز خدا چیز دیگری را در این عالم نمی‌شناخت. آری قرعه‌ی عشق‌ورزیدن مخصوص موجودی است که «ظلوم و جهول» است. موفق باشید
1117

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
بسم الله الرحمن الرحیم با عرض سلام خدمت استاد گرامی به یاد دارم که از کودکی به نکات و مسائل ریز توجه داشتم نکاتی که شاید خیلی ها از انها غافل بودند. در عین حال به چند موضوع توجه می کردم و چند جا را زیر نظر داشتم .این مساله متاسفانه باعث مشکل من می شد به صورتی که در نماز و ... اصلا حواسم جمع نبود. با کوچکترین صذا یا مساله ای حواسم پرت می شد و وقتی به خودم می امدم که نماز تمام شده بود. در اثر عنایات اهل بیت کمی بهتر شده بودم ولی چند سالی است که هر روز بدتر از دیروز می شوم و الان به جایی رسیده ام که از نماز ، خواندن قران و دعا خسته ام. بعد از هر نماز احساس می کنم بیشتر از خدا دور شده ام مساولی به ذهنم می اید که حتی در غیر نماز هم به انها فکر نمی کنم. سعی می کنم فکر را دنبال نکنم ولی مساله ای دیگر می اید ونماز به همین گش و قوسهاطی می شود. خلاصه حسابی از خودم خسته شده ام. اصلا حالی برای نماز و... ندارم. معمولا بعد از هر نماز یا قران عصبی ام و این عصبانیت در رفتارم بروز می کند و باعث ناراحتی شوهرم و بدرفتاری با فرزند کوچکم می شود. خسته خسته خسته ام.لطفا مرا از دعای خیرتان محروم نکنید و راهنمایی ام کنید که چگونه از این مساله رها شوم که در این حال خسر الدنیا و الاخره ام
متن پاسخ
علیکم السلام، باسمه تعالی به خدا بگویید خدایا! من می‌خواهم نماز و قرآنی بخوانم که سراسر آن رجوع به تو باشد، حال هر اندازه که راهم می‌دهی به خودت مربوط است. بدون هیچ نگرانی نماز و قرآن خود را به حکم وظیفه انجام دهید بسیاری از آنچه می‌خواهید إن‌شاءالله در برزخ برایتان پیش می‌آید. کتاب «ادب خیال و عقل و قلب» را نیز مطالعه کنید. موفق باشید
869

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با عرض سلام و خدا قوت خدمت جنابعالی پیرو سوال در مورد مرحوم سید مرتضی کشمیری و ملا فتحعلی سلطان ابادی ، مرحوم علامه تهرانی در کتاب مهر تابان صفحه 324-322 می فرماید از مرحوم علامه پرسیدم مرحوم اخوند ملا فتحعلی سلطان ابادی با تمام ریاضات و مکاشفات و مقاماتی که از ایشان نقل می شود گویا در مراحل و منازل توحید ذات حق متعال نبوده اند . مرحوم علامه طباطبایی می فرماید : مثل اینکه ایشان در مسائل مجاهدتهای نفسانی بوده و در رشته توحید نبوده اند و با مرحوم ملا حسینقلی همدانی هم عصر و هم زمان بوده و با هم مراوده نداشته و قدری هم روابط تیره بوده است.و مرحوم علامه طباطبایی در ادامه می فرماید مرحوم اقای قاضی سالیان دراز با مرحوم سید مرتضی کشمیری ملازم بودند و مرحوم سید مرتضی از اوتاد وقت و زهاد معروف و دارای حالات و مقامات و مکاشفات بوده و اما رشته ایشان رشته توحید و عرفان نبوده ولیکن در همان حال و موقعیت نفسانی خود بسیار ارزشمند و بزرگوار بوده اند.
متن پاسخ
باسمه تعالی، سلام علیکم: در رابطه با این نوع تفاوت؛ در پاورقی صفحه‌ی 317 کتاب «جایگاه و معنی واسطه‌ی فیض» نکاتی عرض شده که چگونه بعضی از بزرگان نظر به قوت نفس و کرامت دارند، در حالی‌که عرفا نظر به توحید دارند. موفق باشید
20462
متن پرسش
سلام: امروز رییس جمهور محترم مجددا شبهه ای تاریخی را مطرح نمودند که متن آن بدین شرح است امروز اگر آمریکا تخلف کند، همه دنیا آمریکا را محکوم می‌کنند و نه ایران را و جالب اینکه عده‌ای با وجود این شرایط به ما می‌گویند که چرا اعتماد و مذاکره کردید. این عده اگر شاید در زمان پیامبر (ص) نیز بودند به پیامبر گرامی اسلام (ص) ایراد می‌گرفتند چرا که در قرآن مجید خطاب به پیامبر (ص) آمده است «تو معاهدات فراوانی با کفار بستی که هر دفعه هم آن را نقض کردند». آیا می‌شود به پیامبر (ص) ایراد گرفت که چرا با وجود نقض عهدهای متعدد باز هم نسبت به آن اقدام می‌نمودند؟ آیا امروز واقعا شرایط با مثال ایشان یکسان است؟ لطفا مرقوم فرمایید تا این شبهه حل بشود. ان شا الله.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده هم آن سخنان را شنیدم فکر نمی‌کنم استناد درستی برای معاهده با استکبار باشد زیرا قرآن می‌فرماید: «كَيْفَ وَ إِنْ يَظْهَرُوا عَلَيْكُمْ لا يَرْقُبُوا فيكُمْ إِلاًّ وَ لا ذِمَّةً يُرْضُونَكُمْ بِأَفْواهِهِمْ وَ تَأْبى‏ قُلُوبُهُمْ وَ أَكْثَرُهُمْ فاسِقُونَ» (8/توبه) چگونه به اینان اعتماد می‌کنید در حالی‌که اگر بر شما غلبه کنند نه‌ رعایت شما را می‌کنند و نه رعایت تعهداتی که با شما بسته‌اند، اینان بر خلاف آن‌چه که در قلب‌شان هست سخنانی می‌گویند که شما را راضی کنند ولی در درون‌شان نیّت دیگری دارند و اکثر آن‌ها فاسق‌اند. زیرا امروز بحث استکبار و نقض عهد در میان است. آیا باید باز به آن‌ها اعتماد کرد؟ یا به نور ولایت متوجه‌ی بی‌اعتمادی به آمریکا شویم؟! ای کاش این آقایان یک کلمه می‌گفتند اشتباه کردیم به آمریکا اعتماد نمودیم و به دنبال آیه و روایتی نمی‌گشتند تا خود را تطهیر کنند! موفق باشید

نمایش چاپی