بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان
آرشیو پرسش و پاسخ ها
تعداد نمایش
شماره پرسش:
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
8288
متن پرسش
به نام خدا با سلام و ارادت خدمت استاد عزیز 1- اگر امکان دارد توسعه و مدرنیته را به طور خلاصه و جداگانه تعریف فرمایید 2- آیا این دو مفهوم با هم متفاوتند یا ارتباطی بین آنها می توان برقرار کرد؟
متن پاسخ
باسمه‌تعالی: سلام‌علیکم: توسعه در معنای خاص عبارت از برنامه‌هایی است که بشر مدرن در راستای اهدافی برای خود تعیین کرده، ولی مدرنیته یک فکر و فرهنگ است که معنای خاصی برای انسان قائل است و انسان در متن آن معنا خود را موجودی آزاد از عالم قدس و آزاد برای هرگونه تصرفی در طبیعت می‌داند و حال با توجه به این معنا اهدافی برای خود تعریف می‌کند و برنامه‌هایی که برای این اهداف می‌ریزد توسعه می‌نامند. ولی معنای پیشرفت که رهبری بر آن تاکید دارند ،با نظر به انسان قدسی صورت می‌گیرد و اهدافی مدّ نظر انسان قرار می‌گیرد که برای حفظ رابطه‌ی خود با عالم قدس با طبیعت تعامل دارد و خود را آزاد نمی‌داند که هرگونه تصرفی در طبیعت داشته باشد. موفق باشید
5503

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
به نظر شما آیا سیاست جمهوری اسلامی ایران در قبال شیعیان افغانستان در طول سالهای پس از انقلاب صحیح بوده است؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده چندان در این موضوع ریز نشده‌ام ولی می‌دانم اراده‌ی کلی نظام اسلامی آن است که تا آن‌جایی که شرایط اجازه می‌دهد از یاری به شیعیان افغانستان کوتاهی نکند. موفق باشید
4349
متن پرسش
با سلام. برداشت اینجانب از فرمایشات جانبعالی این بوده است که تمدن فرعون و همچنین تمدن غربی امروز، هر دو برخواسته از هوای نفس هستند، که در راستای تامین نیازهای مادی و تسلط هر چه بیشتر بر طبیعت شکل گرفته اند. از طرفی اعتقاد بر این است که تمدن شیعه امکان ظهور کامل را در واقعه سقیفه از دست داد، اما گذر زمان شرایط را برای به فعلیت رسیدن واقعه غدیر و تحقق فرهنگ شیعه فراهم کرده و می نماید. اما سوال اینجا است که فرهنگ مادی گرا (چه در غالب فرهنگ فراعنه و یا فرهنگ غرب امروزی) افکار عمومی را به سمت خود جلب کرده و در طول تاریخ وجود داشته است. پس چه تضمینی وجود دارد که در آینده فرهنگ شیعه بتواند بر فرهنگ مادی گرا غلبه کند و فرهنگ مادی گرا با نمایش جدیدی وارد صحنه نشود، همان طور که در طول تاریخ تا امروز وجود داشته و فرهنگ خود را غالب نموده است؟ با نشکر.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: همین‌که ملاحظه می‌کنید روح توحیدی ملت‌ها آرام‌آرام از زیر چتر سیاه نظام‌های استکباری بیرون می‌آید و گفتمان ملت‌ها که یک روز تجلیل از استکبار و استعمار بود، گفتمان آزادگی و معنویت شده است، خبر از آن می‌دهد که تاریخ جدیدی در حال وقوع است، از آن‌ مهم‌تر اگر زندگی یک فرصت است که باید برای آبادانی قیامت از آن فرصت استفاده کنیم، با حضور در مسیر توحید می‌توان این فرصت را نورانی کرد. پیشنهاد می‌کنم کتاب «دعای ندبه؛ زندگی در فردایی نورانی» را مطالعه فرمایید. موفق باشید
3560
متن پرسش
ایا اگر ما به جای شاه بودیم واز بچهگی در جایی بزگ میشدیم که در اطراف ما ادم هایی بودند که همش به ما احترام بیهوده گذاشته-دست مارا بوسیده-مارا والا حضرت نامیده -در اطراف ما پر از طلا و جواهر بوده از دیوا ها شوت پر بوده و حرف هایی از دین جز احکام ان که البطه مضحک کردن انها به شاه رسیده ایا بیشتر زمان نمیخواست وهمراه با عشق به اینکه دوست داریم انها هم بهشت برون وبدون مرگ بر شاه گفتن و با ارامش بیشتر حرکت کردن بهتر نبود ایا مثل برخورد ما با امریکا نیست خودتان را جای انها بگذارید؟
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: قرآن در آیات 172 و 173 سوره اعراف خبر از تعهد فطری انسان در مقابل خدا می‌دهد که انسان ذاتاً حق را می‌شناسد و ربوبیت او را پذیرفته، می‌فرماید: « وَإِذْ أَخَذَ رَبُّکَ مِن بَنِی آدَمَ مِن ظُهُورِهِمْ ذُرِّیَّتَهُمْ وَأَشْهَدَهُمْ عَلَى أَنفُسِهِمْ أَلَسْتَ بِرَبِّکُمْ قَالُواْ بَلَى شَهِدْنَا أَن تَقُولُواْ یَوْمَ الْقِیَامَةِ إِنَّا کُنَّا عَنْ هَذَا غَافِلِینَ، أَوْ تَقُولُواْ إِنَّمَا أَشْرَکَ آبَاؤُنَا مِن قَبْلُ وَکُنَّا ذُرِّیَّةً مِّن بَعْدِهِمْ أَفَتُهْلِکُنَا بِمَا فَعَلَ الْمُبْطِلُونَ » یعنی آنگاه که از فرزندان آدم،از پشت نسل‌هایشان،تعهد گرفتیم، خودشان را گواه خودشان گرفتیم، که آیا من ربّ شما نیستم؟ گفتند: آری شهادت می‌دهیم. این کار را کردم تا روز قیامت نگویند ما نسبت به ربوبیت تو غافل بودیم، یا بگویند که پدران ما مشرک بودند و ما هم فرزندان آنها بودیم و از خود اطلاعی نداشتیم، آیا ما را هلاک می‌کنی به جهت کاری که آن باطلان کردند؟ نتایج آیه : الف – ذات همة انسان‌ها با پروردگار خود روبرو شده‌است. ب – همه بدون استثناء ذاتاً به رب بودن خداوند شهادت داده‌اند. ج – همه با یک علم ذاتی و حضوری پروردگارشان را می‌شناسند. د – در قیامت بدکاران نمی‌توانند بگویند ما از ربوبیت خداوند بی‌اطلاع بودیم، چون جانشان چنین تصدیقی را همواره داشته و آنها با مشغول کردن خود به دنیا، آن صدا را در خود خاموش کرده و در نتیجه نشنیدند. ه – با توجه به این ذات و فطرتِ آشنایِ به پروردگار هستی، نمی‌توانند بگویند چون پدران ما مشرک بودند ما هم مشرک شدیم و محیط و تربیت خانوادگی را بهانه‌ای برای بدبودن خود بگیرند. لذا ریشه اصلی بد بودن و خوب بودن هر کس، خود فرد است و محیط و خانواده و پدر و مادر و جامعه و ژن، همه‌شان علت مُعِدِّه یا شرایط هستند و علت اصلی خود انسان است که در مقابل ندای فطرت چه موضع و انتخابی بکند. و چه بسا از والدین غیر صالح و در محیطی فاسد، انسان‌هایی متعالی سربرآورند، چرا که این انسان‌ها نگذاشتند صدای فطرت‌ در جانشان خاموش شود. و - این نوع رویارویی با پروردگار که از طریق علم حضوری و شهود قلبی انجام می‌گیرد، جای انکار و عذری باقی نمی‌گذارد. ز - چون انسان فطرت و ذاتی دارد که آن ذات و فطرت، خدا را می‌شناسد، انسان می‌تواند با فعّال نگه‌داشتن آن فطرت، حق را از باطل تشخیص دهد. ح – کار مربی در اصلاح انسان‌ها « ذکر و تذکر» به حقایق است تا انسان براساس فطرتش به خود آید و به خود حقیقی‌اش که از رسیدن به آن راضی است، دست یابد، نه از خود گرفته شود. و نقش اصلی را در پذیرفتن ندای فطرت و یا پشت‌کردن به آن، خود فرد به‌عهده دارد و به همین جهت هم می‌شود از یک پدر و مادر در شرایط مساوی دو فرزند به‌وجود آید که یکی کاملاً به فطرت خود پشت کرده‌باشد و لذا نباید نقش محیط و خانواده و امثال این‌ها را عمده کرد و بدی بدکاران را از دوش آنها برداشت، و یا والدین علت اصلی انحراف فرزندان را به خود نسبت دهند. 7- توحید فطری : یعنی انسان فطرتاً هم خدا را « خالق هستی» و هم « ربّ هستی » و هم « اله و معبود هستی » می‌شناسد. یعنی فطرت انسان، توحید را در همه ابعاد آن درک می‌کند. لذا امام‌معصوم(علیه‌السلام) می‌فرمایند: « فَطَرَهُمْ عَلَی‌التَّوحید » یعنی براساس توحید، انسان سرشته شده. و در نتیجه در عمق جانش می‌فهمد خدایی در صحنه است که هم خالق هستی و هم رب هستی و هم معبود اوست. در همین رابطه قرآن می‌فرماید: « أَلَمْ أَعْهَدْ إِلَیْکُمْ یَا بَنِی آدَمَ أَنْ لا تَعْبُدُوا الشَّیْطَانَ إِنَّهُ لَکُمْ عَدُوٌّ مُبینٌ، وَ اَنِ اعْبُدُونی هَذا صِراطٌ مُسْتَقِیم »(یس/ 60) یعنی ای فرزند آدم! مگر به شما سفارش نکردم و شما تعهد نکردید که شیطان را نپرستید، زیرا که او برای شما دشمنی آشکار است، و مرا بپرستید که راه مستقیم همین است و بس. یعنی راه راست، همان راه است که فطرت انسانی نشان می‌دهد و آن پرستش خدای یگانه است و پرستش هر معبودی غیر خدا کج‌روی و انحراف از مسیر مستقیم فطرت است و فراموشی پرستش خدای متعال در واقع؛ دورافتادن از فطرت انسانی و فراموش‌کردن خویشتن حقیقی خویش است. موفق باشید
1911
متن پرسش
عرض سلام و ادب و احترام خدمت استاد گرامی ضمن عرض تبریک اعیاد رجب و شعبان و توفیقات روز افزون در این ایام سوال و یا شاید درد دلی با جنابعالی داشتم که عاجزانه از حضورتان کسب راهنمایی می کنم. اگر کسی در زندگی بسیار احساس پوچی و ناامیدی کند چه باید کرد؟ ما دو سال است که زندگی مشترک خود را به یاری خداوند آغاز نمود ه ایم و الحمدلله همسر بنده فردی بسیار متدین و مذهبی و تحصیل کرده و از ارادتمندان جنابعالی هستندو خودم طلبه هستم ودر حد توان هر چند شاید کم باشد تلاش کرده ایم که نگاه توحیدی به زندگی داشته باشیم. مطالعه در زندگی برای همسرم بسیار نقش اساسی دارد و به قول خودشان تفریحشان کتاب و کتابخوانی است. منتهی صحبتهایی از ایشان شنیده می شود که روح وروان و نشاطی که یک زن باید در زندگی داشته باشد و کانون خانواده را گرم نماید از من ساقط کرده چرا که مرتب گفتار مأیوس کننده بر زبان می آورد بعنوان نمونه می گویند: (عمرمان رفت و کاری نکردیم؟کاش وقتی بخواب می رفتم دیگر بیدار نمی شدم؟کاش می توانستم خودکشی کنم؟وقتی این همه کتاب را در کتابخانه خود می بینم آتش می گیرم که کی آنها را بخوانم؟(با توجه به اینکه وقت هم برای مطالعه می گذارند و بقول خودشان بسیاری از آنها را خوانده اند. )در زندگی ام هیچ چیزی وجود ندارد؟و مواردی از این قبیل. لازم به ذکر است که ایشان علاقه وافری به تدریس داشته اند اما موفق به آن نشده اند.و در حال حاضر در ارگان دیگری مشغول کار می باشند اما همیشه احساس بی میلی و ناامیدی می کنند و می گویند عمرم دارد تلف می شود .خلاصه از شما خواهشمندم که مرا راهنمایی بفرمایید که در این شرایط چه کنم از طرفی بسیار زندگی و همسر عزیزم را دوست دارم و از طرفی نمی دانم چه کنم با این همه ناامیدی در ایشان.و پاسخی هم خطاب به ایشان داشته باشید چرا که فرمایشات شما برایشان بسیار محترم است. بسیار از جنابعالی متشکرم التماس دعا
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: به ایشان بفرمایید اولا: به آن‌چه خداوند در رابطه با شغل برای شما مقدر کرده همان مصلحت ایشان است و با راضی شدن به آن کار راه بهشت در مقابلشان گشوده می‌شود. ثانیا: بفرمایید: «رهرو آن نیست که گه تند و گهی خسته رود .... رهرو آن است که آهسته و پیوسته رود». انشاءالله با یک برنامه‌ی دراز مدت جهت کسب معارف الهی، خداوند آن‌چه را مصحلت بداند بر قلب ایشان اشراق می‌کند به شرطی که طوری سخن نگوید که همسر او احساس یأس کند. هر دوی شما خدا را شکر کنید که خداوند شما را به همدیگر رسانده و در کنار همدیگر با نشاط کامل تمرین کنید چگونه در حق همدیگر ایثار نمائید. موفق باشید.
1171

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام و تبریک به مناسبت فرارسیده ماه مبارک رمضان استاد عزیز می خواستم بپرسم آیا نواختن سنتور فقط برای تفنن و صرف یادگیری مانعی دارد به لحاظ شرعی؟ سوال دوم اینکه می خواستم بدانم چگونه یادگیری مطالب دینی را می توان پایدار کرد؟ من حدیث و تفسیر و غیر می خوانم اما پس از مدتی از ذهنم می رود من از این موضوع ناراحتم با تشکر
متن پاسخ
علیکم السلام، باسمه تعالی 1ـ فقیهان آن را اشکال نمی‌دانند ولی از نظر اخلاقی و سلوکی درست نیست انسان مشغول امور لغو شود و فرصت‌ها را از دست بدهد. 2ـ قصد شما در مطالعه و تفسیر آن باشد که روح و روان شما نسبت به امور معنوی و دینی جهت بگیرد سپس با تکرار و انس با متون دینی آن اندازه که نیاز است برایتان می‌ماند. موفق باشید
204

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با عرض سلام خدمت استاد عزیز 1- شبهه ای در حین شرح کتاب از برهان تا عرفان برایم پیش آمده و آن اینکه : بنا به نظر اسلام حضرت محمد (ص) اولین مخلوق خداوند می باشد و از طرفی با توجه به کلام جناب ملاصدرا که "النفس جسمانیه الحدوث" لازم می آید که ایجاد نفس هر انسانی در بستر ماده باشد یعنی هرکس زودتر به دنیا آمده باشد زودتر خلق شده است(از روح خداوند) و طبق این بحث حضرت آدم (ع) اولین انسان بوده است چون نفسش زودتر از همه ایجاد شده. اگر هم بگوییم که نفس هر انسان از روح خداست از طرفی آن روح اولین مخلوق خداست پس نفس همه آدمها اولین مخلوق بوده و این خاص حضرت نمی باشد. این تناقض خیلی اذیتم می کند، چگونه قابل حل است؟؟ 2-در پاورقی صفحه 109 کتاب از برهان تا عرفان (پاورقی شماره 29) : چرا اگر دلیلی بر تحولات نفسانی نداشته باشیم باید بپذیریم که نفس یک کودک با یک انسان متعالی در ذات ثابتند؟ مگر نمی شود نفس انسانهای مختلف بدون تحولات نفسانی در ذات مختلف باشند؟ و آیا تحولات نفسانی باعث اختلاف در ذات می شود؟ -- احتمالا فهمم در جایی ناقص بوده خواهشمندم راهنمایی بفرمایید. با تشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی علیک السلام: 1- عنایت داشته باشید که مقام نوری پیامبر و ائمه«علیهم‌السلام» به عنوان تجلی اسم «الله» مقامِ «اوّل و ما خلق الله» است، ولی مقام نفسی آن‌ها «جسمانیة الحدوث» است، مثل نفس ناطقه‌ی همه‌ی انسان‌ها. که لازم است در این مورد مباحث «حقیقت نوری اهل‌البیت«علیهم‌السلام»» را دنبال بفرمایید. 2- این‌که گفته می‌شود نفس همه‌ی انسان‌ها یک وجه ثابت دارد، به جهت ذات مجرد آن است. ولی این مطلب نمی‌خواهد ادعا کند انسان‌ها از جهات دیگر در ذات خود متفاوت نیستند، منتها از نظر فطرت نیز همه‌ی انسان‌ها نیز به توحید گرایش دارند.
16875
متن پرسش
با سلام: در جایی فرموده بودید که برای درمان افسردگی و اضطراب شخص باید رابطه اش را با خدا بهتر و بیشتر کند، که درست است (مانند افرادی که دارای ترس زیادی هستند و تنها راه شجاع شدن آنها اعتماد به خداست) که این را افراد سالک دارا می باشند ولی سوالی پیش می آید که افراد عادی لزوما دارای اعتماد کامل به خدا نیستند و شاید هم دارای شک و سوءظن باشند خب با این وضع فرد نمی تواند آن قدر که باید با خدا ارتباط پیدا کند که دلش قرص و محکم شود، بنابراین برای این نوع افراد چاره درمان چیست؟
متن پاسخ

باسمه تعالي: سلام عليكم: به هر صورت خداوند مي‌فرمايد: الا بذكرالله تطمئن القلوب. يعني تنها با نظر به حضرت حق و اطمينان به نقش خداوند در زندگي مي‌توان از افسردگي‌ها و اضطراب‌ها آزاد شد و به آرامش لازم كه هركس نياز به آن دارد رسيد. اين انسان‌ها ناخواسته چوب ضعف اعتقاد خود را نسبت به ربوبيت حضرت حق مي‌خورند. موفق باشيد 

15239
متن پرسش
سلام: این سوال را ناظر به سوال 15220 مطرح می کنم. شهید آوینی در مقاله «ویدیو در برابر رستاخیز تاریخی انسان» چنین می گویند: ... چه کسی می تواند اثبات کند که ضرر ویدیو از کامپیوتر بیش تر است؟ هیچ کس. مشکل اینجاست که که ما فقط با معیار اخلاق ظاهری به محصولات تمدن تکنولوژیک غرب می نگریم نه با معیار حکمت و حقیقت دین. روزگار ما روزگار اسارت در چنگ ابزاری است که هویت فرهنگی دارند. محصولات تمدن غرب همگی کم و بیش، صورت هایی مجسم از فرهنگ غرب هستند و آن چه مارشال مک لوهان در این باره می گوید درست است. به اعتقاد من اگر با چشم حکمت به محصولات تکنولوژیک بنگریم، کامپیوتر را بسیار خطرناک تر از ویدیو خواهیم یافت. کامپیوتر «بَعل ذَنوب» است: بت بزرگ. ... نخست، چرا کامپیوتر بعل ذنوب است و چرا سینما این گونه نیست؟ دوم، آیا در آینده تکنولوژی جدیدتری خواهد آمد که از کامپیوتر پیچیده تر باشد؟ در ادامه مقاله شهید آوینی پاسخ هایی می دهند ولی بنده می خواهم شما از دیدگاه خودتان پاسخ دهید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: وقتی علم در اسارت تکنیک است و علم، در میانه‌ی راه است اگر مسیر خود را تغییر ندهد و همچنان در اسارت تکنیک برای ظهورِ تکنیک برتر بماند، آینده گرفتار تکنیک‌هایی هستیم که می‌خواهد تمام آن‌چه بشر در یک لحظه تصور می‌کند، به همان شکل در خارج از ذهن، صورت‌بخشی نماید. زیرا بشر امروز از صورت‌ها بالاتر نمی‌رود تا از تکنیک عبور کند و کامپیوتر از آن جهت که فضای گسترده‌تری برای تحمیل صورت‌های ذهنی ما در آن فضا است، معلوم است که همان بت بزرگ است که حالا‌حالاها ما را به خود مشغول می‌کند و از توحید بازمان می‌دارد. موفق باشید

14950
متن پرسش
عرض سلام و ادب و درود خدمت شما استاد فرهیخته و گرامی و سایر دست اندرکاران و مسببین انتشار سخنان حق، به حق مداران. ان شاء الله که خداوند منان به شما بزرگواران توفیق روز افزون عنایت فرماید. سوالی دارم که مدتهاست ذهن بنده را مشغول کرده و آن اینست که موسیقی چه تاثیری در روح و نفس و قلب انسان دارد؟ آیا هر نوعی از آن را که در نظر بگیریم اثر سوء دارد؟ پس اگر اینگونه است چطور در دوران تمدن شکوهمند اسلامی بزرگوارانی نظیر حکیم فارابی و شیخ الرئیس و ... درباره ی برخی سازها کتاب دارند؟با توجه به حدیث شریف حسنات الابرار سیئات المقربین به طور کلی گوش دادن به موسیقی و آواز غیر غنایی و حلال چه حکمی از جهت عرفانی دارد؟ با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- موسیقی اگر در راستای جهتی مقدس نباشد، عمل لغوی است ولی اگر از طریق موسیقی محتوایی مدّ نظر قرار بگیرد، تأثیر آن محتوا را شدت می‌دهد، به اصطلاح می‌گویند «موسیقی آن‌چنان را آن‌چنان‌تر می‌کند» 2- جریان فارابی چیز دیگری است. او توانسته با ارتعاشاتی که ایجاد می‌کند همان چیزی را در نفس و روان انسان پدید آورد که پدیده‌های مادی به نحوی آن را پدید می‌آورد. شنیده‌ام اخیراً موسیقی‌هایی ایجاد شده است که عیناً کار مواد مخدّر را انجام می‌دهند. یعنی ارتعاشات، در سلسله‌ی اعصاب همان نقشی را ایفاء می‌کنند که مواد مخدّر انجام می‌داد. ظاهراً برادر علامه طباطبایی نیز به آن‌چه فارابی دست یافته بود، دست یافته بودند و آثاری را در این مورد مکتوب کرده‌اند، ولی چون نگران سوء استفاده از آن بودند، آن‌ها را دفن نمودند. موفق باشید 

13216
متن پرسش
سلام علیکم: از پاسخ حضرتعالی مستفیض شدیم که فرمودید بین میل به جنس مخالف و میل به انجام، گناه فرق است. ولی استاد سوال من اتفاقا در مورد کسی است که تمایل به ارضا میل جنسی از راه گناه دارد. مثلا شخصی که عادت به استمنا دارد معلوم است که هنوز لذت گناه دارد که بعد از توبه دوباره گناه می کند و جوابعالی بارها در مورد چنین اشخاصی فرموده اید که چنین کشمکشی بین نفس اماره و فطرت ادامه دارد و باید توبه کرد و چنین شعری مثال زدید که صد بار اگر توبه شکستید باز آ. خواهشا روی همین مثال شعر پاسخ دهید، که یعنی چنین شخصی دفعه اول و دوم، توبه اش قبول نبوده و فقط مثلا همان دفعه صدم، که از گناه رها شده توبه اش قبول شده؟ البته سوال من درباره لذت گناه جنسی نیست بلکه لذت سایر گناهان هم هست. با تشکر فراروان
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: فکر می‌کنم همین‌که انسان متوجه‌ی گناه‌بودنِ این کار می‌شود و عزم توبه در او ظهور می‌نماید، به جهت تذکری است که ملائکة اللّه از درون، او را متذکر آن گناه می‌نمایند و او از این جهت عمل گناه خود را نپذیرفته است و لذا هر توبه‌ای مقدمه‌ی عمیق‌شدن توبه‌ی بعدی او می‌گردد تا إن‌شاءاللّه در نتیجه‌ی نهایی به جای این‌که مثل یک انسان گناه‌آلوده به گناه خود ادامه دهد، به توبه‌ی نهایی نائل می‌گردد. موفق باشید

12769

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
عرفان نظري را بايد در كجا جستجو كرد؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: کتاب «مبانی و اصول عرفان نظری» از استاد حجت‌الاسلام سید یداللّه یزدان‌پناه خوب است. موفق باشید

11866

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام و ضمن تشکر از شما: سوالی از حضورتان داشتم در رابطه با تکلیف و حق پدر و مادر. بنده در خانواده مذهبی نبودم و مدام از جانب فامیل و خانواده بابت اعتقادات و افکارم مورد تمسخر و سرزنش قرار می گیرم و یکی از این موارد که بارها و بارها باعث بحث و رفتار نه چندان خوبی بین من و پدرم شده است مسئله پرداخت خمس است یا شرکت در مجالس گناه و... بارها بابت پرداخت خمس صحبت کردم اما منجر به عصبانیت و ناراحتی ایشون شده است و حتی باعث توهین و بدرفتاری با من هم شده و البته ایشان اخلاق تندی هم دارند و با هر امری که مخالف میلشان باشد رفتار اینگونه دارند بارها سعی کردم تحمل کنم اما گاهی اوقات من هم رفتاری می کنم که ناراحتی را بیشتر می کند واقعا در اینگونه موارد تکلیف چیست؟؟ به هر حال هرکس عزت و شخصیتی دارد و در برابر تخریب آن واکنش نشان می دهد و این نگرانی هم مدام همراه من است که این اخلاق و تضاد فکری بسیار من با ایشان در امر ازدواج هم مشکل ساز شود چرا که اولویتها و ملاکهای من برای ایشان بی معنی و اولویتهای ایشون هم برای من اصلا اولویت نیست. بسیار لطف می فرمایید اگر به بنده کمک کنید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: وقتی روشن است که شما نمی‌توانید پدرتان را متذکر وظایف شرعی‌اش بکنید، تکلیفی ندارید که بخواهید دعوا راه بیندازید. درگیر نشوید و احترام‌شان را حفظ کنید. موفق باشید

11850
متن پرسش
باسمه تعالی. سلام علیکم استاد گرامی: در مبحث ده نکته فرموده اید راههایی وجود دارد که انسان خوابهای راست ببیند و خوابهایش را فراموش نکند. اگر ممکن هست راهکاری که در این زمینه ها وجود دارد را بفرمایید. تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: هر اندازه با رعایت دستورات اخلاقی و کنترل خیال جلو ببریم، به همان اندازه رؤیاهای ما صادق می‌شود. موفق باشید

11391
متن پرسش
با سلام خدمت شما استاد گرامی: با توجه به سوال و جواب بنده در زیر: "سوال شما: با سلام با توجه به جواب سوال 11382، بنده می دانم که عالم خارج بدیهیست چون بدون اینکه به وجود ذهنی و وجود خارج از من و ... فکر کنیم بصورت بدیهی و وجدانی همه عالم خارج از من را می فهمند و یقین دارند این عالم خرج از من است، بنده ام همینطور هستم وقتی به این چیزها فکر نمی کنم یا سرگرم کاری هستم هیچگونه فکری آزارم نمی دهد و در یقین کامل هستم، اما مشکل از آنجاست که وقتی این فکر که در سوال 11382 به سراغ من می آید نمی دانم به خودم چه بگویم که این فکر دست از سر من بردارد و چگونه بطلانش را اثبات کنم، چون این فکر بدون دلیل و سمج می آید، آیا سمج بودن این فکر می تواند به دلیل مشکلی در مغز باشد؟ آیا نیاز به داروی روانپزشک هست؟ آیا این فکر از القائات شیطان است؟ در ضمن بنده وقتی این فکر می آید جوابی در حد فهم خودم می دهم که کمی تاثیر دارد مثلا همینکه بدون فکر کردن و وجدانی به عالم خارج از ذهن یقین داریم پس این فکر سوال 11382 باطل است یا همینکه تفاوت خیال یا وجود ذهنی را با عالم خارج از من می فهمم پس این چیزهایی که می بینم و درک می کنم خارج از من است حالا هرچه می خواهد باشد می خواهد خیال یا ساخته ی هرکس دیگری باشد، چیزی که یقین دارم اینه که اینها که می بینم خیال و در ذهن من نیست یا به خود می گویم علت وجودی من پدر و مادرم هستند پس قبل از اینکه من موجود شوم آنها بوده اند پس قبل از وجود من که ذهن من نبوده که بخواهم وجود ذهنی داشته باشم و پدر مادرم را تصور کنم چون وجود نداشته ام یعنی تقدم وجودی پدر و مادرم دلیل بر عالم خارج از من است همینطور وقتی هم که بمیرم همین منوال است و هیچ چیزی نابود نمی شود پس عالم خارج از من ثابت است و خارج از من هم چنان باقیست یا اینکه بصورت بدیهی می دانم خیال یا وجود ذهنی یعنی تصویری از واقعیت پس واقعیتی باید باشد که هرگونه خیالی به آن نسبت داده شود یعنی لفظ خیال بدون واقعیت و بلعکس معنی ندارد پس همینکه خیال را فهمیده ام به ناچار واقعیت را هم فهمیده ام و این دست من نیست چه بخواهم چه نخواهم و چه فکر کنم و چه فکر نکنم واقعیت را درک می کنم و می فهمم لطفا برای حل مشکل اینجانب برای بنده دعا کنید چون معتقدم حل هر مشکلی به دست خداست، خواهشا به بنده طرز فکری آموزش دهید که بتوانم مشکلم را حل کنم و این فکر آزار دهنده را از ذهنم خارج کنم و حل شود پاسخ: باسمه تعالی: سلام علیکم: (شخصی) به نظرم بهترین راه، بی‌توجه‌شدن نسبت به آن توهّم است که بعضاً سراغ شما می آاید تا قدرت حضورش کم شود. موفق باشید" سوال جدید: بنده می خواستم بدانم چگونه نسبت به این توهم بی توجه شوم، راه بی توجهی به این توهم چیست تا قدرت حضورش کم شود؟ لطفا برای حل مشکل بنده در نمازهایتان دعا کنید
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده دعاگوی شما هستم. این‌که در آخرین جواب عرض کردم؛ بهترین راه بی‌توجه‌شدن نسبت به آن توهّم است، یکی از بحث‌های مهم در سلوک است که می‌فرمایند همان‌طور که نباید بپرسی نور کو؟ و با همین پرسیدنت نور از منظرت در خفا می‌رود، نباید در امور بدیهی سؤال کنی فقط باید ببینی و احساس کنی. مولوی می‌گوید:

مشکل کار در این است که آنچه از همه پیداتر است را نمى‏بینیم. گفت:

چون گهر در بحر گوید بحر کو؟ / وآن‏ خیالِ‏ چون‏ صدف‏ دیوار او.

گفتن آن کو، حجابش مى‏شود / ابر تابِ آفتابش مى‏شود.

بندِ چشم اوست هم چشم بدش‏ / عین رفع سدّ او گشته سدش‏.

چون چشم خود را از حقیقت منحرف کرده است، همان چشمى که باید وسیله رؤیت او شود، حجاب او شده است و همان هوشى که باید وسیله هوشیارى او نسبت به حقیقت شود، مانع شنیدن صداى حقیقت شده است.

بند گوش او شده هم هوش او / هوش با حق دار، اى مدهوش او.

موفق باشید

11245
متن پرسش
سلام علیکم: مطلع هستید که چند صباحی است استفاده از اینترنت و فضای مجازی به صورت ارتباطات متقابل در قالب شبکه های اجتماعی در سطح جامعه گسترده شده. در این میان، گذشته از گروه های غیر مذهبی و غیر فنی که هدفی جز تفریح و گذران وقت ندارند، شاهد ایجاد گروه هایی جهت ایجاد ارتباطات سالم و رد و بدل مطالب و نکات آموزنده علمی و مذهبی در انواع و اقسام قالب ها هستیم که اگر از آفات احتمالی چشم پوشی کنیم، بعضا می تواند به جلسات مباحثه تبدیل شود. همچنین بعضی از گروه ها به صورت صنفی تشکیل شده و همکاران یکدیگر را در جریان اخبار و اطلاعات مربوطه قرار می دهند. در مقابل بستری که این فضا را برای ایجاد ارتباط و رشد مثبت افراد جامعه فراهم می آورد غالباً در دست دشمنان ذاتی اسلام و معارف اسلامی است که مسلما طبق آیات قرآن نیت خیری از ایجاد این بستر ها ندارند. کما اینکه طبق نظرات مستند افراد متخصص در حوزه فضای مجازی رئوس صهیونیست این شبکه ها می توانند با طبقه بندی و تحلیل اطلاعات رد و بدل شده ولو مذهبی و ضد صهیونیستی، به برنامه ریزی جهت افزایش بازدهی حملات نرم خود در دیگر جبهه ها بپردازند و با استفاده از اعتباری که از تعدد کاربران کسب می کنند، به فضا سازی و جهت دهی افکار عمومی و اختلاف افکنی مشغول باشند. در این شرایط نظرات مختلفی مطرح می شود. نظر بعضی از نخبگان این است که بایستی از این فضا جهت ضربه زنی به دشمن استفاده نمود و با کثرت استفاده و نشر معارف حملات آنها را به سمت خودشان باز گرداند. که در این میان سوالاتی مطرح است. از قبیل اینکه آیا اصولا با مبارزه در زمین دشمن می توان به موفقیت رسید، آیا اگر دشمن خود را در آستانه شکست ببیند نمی تواند زمینی که در دست دارد را به نفع خود بر هم بزند، آیا جنگیدن در چنین زمینی تاکتیک لازم ندارد و نباید حاضرین در میدان آموزش لازم را دیده باشند، آیا در حالتی که صف بندی مشخصی وجود ندارد و حضور عوام و خواص از هر قشر و هر سطح اطلاعات در این فضا مجاز است، اختلاف داخلی ایجاد نمی شود؟ مثلا عوامی که مرحله و نوع جنگ را نشناخته اند جلو خواص بایستند و ناخواسته به دشمن نفع برسانند؟ نظر مطرح دیگر، با عدم اطمینان به دشمن صهیونیست، عافیت را در خالی کردن این فضاها و انتقال به فضاهای خودی یا بدون شک و شبهه می دانند. این گروه نیز در برابر سوالاتی قرار دارند. مثل این که آیا با خالی شدن این فضا ها از افراد مذهبی دست دشمن در جهت دهی به افکار و تهاجم فرهنگی آزاد تر نخواهد بود؟ آیا بر فرض استفاده از شبکه های اجتماعی دیگر که صهیونیستی بودن شان اثبات نشده، احتمال اینکه اطلاعات در اختیار دشمن قرار بگیرد وجود ندارد؟ آیا اگر از شبکه های داخلی استفاده کنیم آنقدر امنیت دارند که مورد حمله هکرهای دشمنان واقع نشوند و اطلاعات به طور کامل در دست آنان قرار نگیرد؟ آیا در صورت حضور در این شبکه ها و نیت مقابله با جنگ نرم دشمن اطلاعات و تخصص لازم در آن فرد موجود است؟ آیا با ارسال حدیث و آیه و تبریک و تسلیت و مطالب زیبا وظیفه مقابله با دشمن به سر انجام رسیده است؟ دسته ای دیگر نیز روشنگری در این رابطه را توطئه دشمن می دانند تا با رصد افرادی که این فضا را ترک می کنند یا آنها که می مانند و در مواضع مختلف قرار می گیرند از نظر توزیع سلایق غربال و شناسایی کند و آمار خود را تکمیل کند. در این میان استفتایی هم از دفتر حضرت آیت الله العظمی خامنه ای انجام شده که می فرمایند: «به طور کلی استفاده از شبکه های اجتماعی و مانند آن اگر مستلزم مفسده(مانند ترویج فساد، نشر اکاذیب و یا مطالب باطل) بوده و یا خوف ارتکاب گناه باشد و یا موجب تقویت دشمنان اسلام و مسلمین شود و یا خلاف قوانین و مقررات نظام جمهوری اسلامی باشد جایز نیست.» با توجه به مطالب فوق به نظر حضرتعالی در این بین تکلیف چیست؟ جایگاه استفتاء حضرت آقا چگونه است؟ نوع نگاه ما به این فضا در جهت اهداف راهبردی انقلاب، چه باید باشد؟ چه کنیم تا دفاع در برابر جنگ نرم تبدیل به بهانه ای برای حضور فارغ البال در فضای هجوم دشمن نشود؟ به طور کلی فعالیت فرهنگی در این فضا می تواند موثر تر از انواع دیگر باشد؟ متشکرم
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: دشمن این فضا را برای اهداف خودش شکل داده و ما با خودآگاهی لازم می‌توانیم در راستای اهداف خود استفاده کنیم و همان‌طور که در ابتدای سؤال می‌فرمایید بحث در رابطه با گروه‌هایی است که نکات علمی و مذهبی را ردّ و بدل می‌کنند و سخنان مقام معظم رهبری«حفظه‌اللّه‌» نیز تأکید بر خطری است که این نوع شبکه‌ها برای افراد معمولی دارند و دامی است جهت فساد و این با خودآگاهی به این موضوع فرق می‌کند، وقتی شما بخواهید پیام دینی و انقلابی خود را از این طریق برسانید. این را هم بدانید که دشمن خوب می‌داند ما در چه کاری هستیم، ابزار مقابله با این نوع معنویت‌گرایی‌ها را ندارد و هرچه ما بیشتر به معنویت خود عمق ببخشیم، بیشتر آن را خلع سلاح کرده‌ایم. موفق باشید
11083
متن پرسش
سلام: ببخشید با اینکه ما خودمان می گوییم فقره اشهد ان علیا ولی الله جزء اذان نیست _ آیا صرفا با قصد اینکه جزء اذان نگیریم بدعت گزاری برداشته می شود؟ آیا این عمل باعث نمی شود که خیلی جاهای دیگر با همین قصد اعمالی را بنیان کنیم مثل دست دادن بعد از نماز (برای قبولی) بدون قصد ورود؟ با تشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: سنت‌های حسنه بدعت نیست، این‌که شیعه در اذان خود نظر به ولایت علی«علیه‌السلام» می‌کند و آن را در جامعه‌ی خود متذکر عموم می‌گرداند، یک سنت حسنه‌ است مثل ساختن حسینیه‌ها. امام صادق (ع) فرمود شش چیز است که مؤمن پس از مرگ خود از آن سود برد، فرزند صالح که برایش آمرزش خواهد قرآنى که خوانده شود، چاه آبى که بکند و درختى که بکارد و صدقه آبى که مجرى سازد و سنت حسنه ای که از آن پیروى شود. عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ الصَّادِقِ ع قَالَ خِصَالٌ یَنْتَفِعُ بِهَا الْمُؤْمِنُ مِنْ بَعْدِ مَوْتِهِ وَلَدٌ صَالِحٌ یَسْتَغْفِرُ لَهُ وَ مُصْحَفٌ یُقْرَأُ مِنْهُ وَ قَلِیبٌ یَحْفِرُهُ وَ غَرْسٌ یَغْرِسُهُ وَ صَدَقَةُ مَاءٍ یُجْرِیهِ وَ سُنَّةٌ حَسَنَةٌ یُؤْخَذُ بِهَا بَعْدَه‏( أمالی الصدوق، ص: 169 ).موفق باشید
10879
متن پرسش
با سلام و عرض ادب: استاد من موقع ورود به دانشگاه علیرغم مخالفت همه حوزه را برای تحصیل انتخاب کردم تا بتونم حیات معنوی خوبی بدست بیارم ولی بعد بنا به اصرار در کنار حوزه در رشته نرم افزار دانشگاه هم شروع به تحصیل کردم الان لیسانسم رو گرفتم همچنان دارم حوزه رو ادامه میدم اما هنوز چیزی رو که دنبالش بودم نتونستم به دست بیارم و آن عالم و حال و هوای معنوی که دوست داشتم رو به دست نیاوردم و نمی دانم دلیلش چیست؟ الان با وجود علاقه زیاد به فلسفه تصمیم دارم در رشته روانشناسی کنکور ارشد بدم و در کنارش فلسفه رو ادامه بدم تا بتونم با ترکیب این دو یک مشاور مذهبی خوب بشم حال میخوام بدونم به نظر شما این راه رو به درستی انتخاب کردم یا نه؟؟؟ با تشکر فراوان
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: یک حوزوی موفق باید در کنار ادبیات و فقه و اصول در قرآن و روایات تدبّر کامل داشته باشد لذا طوری برنامه‌ریزی کنید که فرصت تدبّر در قرآن و روایات از دست نرود. موفق باشید
9673
متن پرسش
سلام علیکم: ان شااله عازم حج هستم چه کنیم نهایت استفاده را داشته باشیم و دچار کسالت نشویم و بهترین استفاده از وقت را بکنیم؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: عرایضی در دو جزوه‌ی «حقیقت حج» و «وظایف حجاج پس از برگشت» داشته‌ام خوب است مطالعه بفرمایید و جزوه‌ی «حقیقت حج» را با خود ببرید. به هیچ‌وجه نگران نباشید با امیدواری تمام بروید و با رضایت کامل برگردید. بعد از وظایف واجب خود، هرچه توانستید طواف کنید با آدابی که آموخته‌اید. در حین طواف مناجات شعبانیه و یا دعای مکارم الاخلاق خوب است. بعد از طواف هرچه توانستید نماز بخوانید و بقیه‌ی فرصت‌ها را یا قرآن بخوانید یا به کعبه نگاه کنید. در زیارت ائمه«علیهمالسلام» هر روز زیارت جامعه‌ی کبیره را بخوانید لازم نیست نزدیک پنجره‌‌ها ی قبرستان باشید، با فاصله هم که باشد نتیجه‌بخش است، طرف صورت‌تان به سوی ائمه‌ی بقیع باشد. زیارت رسول خدا«صلوات‌اللّه‌علیه‌وآله» فراموش نشود. فرصت های باقی‌مانده در مسجد النبی را قرآن بخوانید با تدبّر و یا نماز بخوانید. موفق باشید
9387
متن پرسش
سلام استاد: من برای نیت دستیابی به فضائل اخلاقی دچار مشکل هستم. من هدف خودم رو پاک شدن از رذایل برای دستیابی به قرب الهی و سعادت در آخرت قرار دادم. اما این رذایل رندگی من رو هم تلخ کرده اند. به همین دلیل یک نفر انگار مدام در گوش من می خواند که تو برای رهایی از این تلخی دنبال تهذیب هستی و علاوه بر سعادت آخرت، سعادت دنیا هم مد نظر توست. به همیل دلیل انگیزه ام کم میشه و فکر می کنم کارم مورد قبول خدا قرار نمی گیره. آیا این وسوسه شیطانه؟ ضمنا من قبلا سابقه ابتلا به وسواس رو داشتم و البته الان هم به مقداری کمتر از قبل با آن مواجه هستم.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: وقتی هدف کلی انسان رجوع به حق است باید دیگر به انگیزه‌های نفس امّاره که بعضاً در میان می‌آید کاری نداشته باشد، از آن مهم‌تر نباید به وسوسه‌های شیطان که با برجسته‌کردن انگیزه‌های نفس امّاره می‌خواهد ما را مأیوس کند به هیچ‌وجه اعتنا کرد. کار خودتان را بکنید تا ان‌شاءاللّه نور خلوص هرچه بیشتر قوت بگیرد. موفق باشید
8865
متن پرسش
سلام علیکم انسان با توبه از گناهان پاک می شود آیا در همین دنیا پاک می شود یا منظور در برزخ و قیامت است؟ متشکرم
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام‌علیکم: در همین دنیا نظرش دیگر متوجه آن عمل نیست و در همین دنیا پاک شده. موفق باشید
7912

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم در مورد رابعه در تذکره الاولیا آمده:"نقل است که جمعی بَرِ او رفتند. او را دیدند که اندکی گوشت به دندان پاره می‌کرد. گفتند: کارد نداری تا گوشت پاره می‌کنی؟ گفت: من از بیم قطعیت هرگز «کاردچه» در خانه نداشتم و ندارم."در این داستان چه نکته عرفانی نهفته است؟منظور از قطعیت چیست؟
متن پاسخ
باسمه‌تعالی: سلام‌علیکم: این‌ها ظرایفی است مربوط به روح خودشان است که چنین احساس می‌کنند تا کمترین تصرف غیر طبیعی را داشته باشند. ولی می شود کس دیگری از کارد استفاده کند و چنین احساسی نیز نداشته باشد.موفق باشید
7712
متن پرسش
باسلام وخدا قوت به شما برادر گرامی.باتوجه به اینکه درسیروسلوک عملی مزاج بدن نیز عامل تاثیرگذاری است وهرچه معتدل تر باشددریافت حقایق نیز بهترخواهد بود.حال چگونه مزاج خود را معتدل کنیم ؟آیافقط با اصلاح تغذیه ؟یا موارد دیگر نیز دخالت دارد؟مزاج من صفراوی است و27سال دارم .لطفادرصورت امکان در موردتغذیه هم برنامه ای ذکر بفرمایید. من الله توفیق
متن پاسخ
باسمه‌تعالی: سلام‌علیکم: این حرف درستی است که هرچه مزاج بدن متعادل‌تر باشد روح راحت‌تر می‌تواند به عوالم بالاتر سیر کند ولی فکر می‌کنم اگر با همان دستورات اولیه‌ی دین، مزاج خود را تربیت کنیم کافی باشد. مثل آن‌که فرموده‌اند تا گرسنه نیستید غذا نخورید و قبل از سیرشدن دست بکشید و چند نوع غذا نخورید و غذاهای ساده استفاده کنید و هر روز غذای گوشتی نخورید و در ماه حتی الامکان سه روز روزه بگیرید. در مورد انواع مزاج‌ها و تغذیه‌ی مناسب هر مزاج، بنده چیز زیادی نمی‌دانم. موفق باشید
5075
متن پرسش
باسلام 1.اگر قائل به این باشیم که جسم برزخی ما عذاب می بیند پس تکلیف یارب ارحم ضعف بدنی چیست؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: بدن را نباید منحصر به بدن مادی دانست، مگر بدن برزخی طاقت عذاب الهی را دارد؟ موفق باشید
4243
متن پرسش
ایا جهت تزکیه ویا بازگشت به خدا ویا یادگیری معارف دینی سن خاصی مشخص گردیده ویا در هر سنی میتوان دست به تزکیه و خودسازی زد
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: هیچ محدویت سنی برای ورود به آستانه‌ی اُنس با خدا نیست. مرحوم جهانگیرخان قشقایی در سن چهل‌سالگی وارد زندگی خاص دینداری شد و حاصل کارشان شهید مدرس و حاج‌آقارحیم ارباب و فاضل تونی- استاد عرفان آیت‌اللّه جوادی و حسن‌زاده آملی - و مرحوم آیت‌اللّه بروجردی- شد. موفق باشید
نمایش چاپی