بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان
آرشیو پرسش و پاسخ ها
تعداد نمایش
شماره پرسش:
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
1300

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام خدمت استاد گرامی آقای طاهرزاده چرا علیرغم اقرار شیطان بر ناتوانی در اغوای مخلصین شیطان سراغ حضرت ابراهیم می‌رود که حضرت به او سنگ می زنند ولی بنابر استدلال جنابعالی چون حضرت یوسف جزو مخلصین هستند شیطان حتی برای بردن یاد خدا از ضمیر حضرت هم نمی تواند به حضرت یوسف نزدیک شود؟
متن پاسخ
به همان دلیل که حضرت ابراهیم«علیه‌السلام» از مخلَصین هستند و شیطان نمی‌تواند کوچک‌ترین تأثیری بر آن حضرت داشته باشد حضرت شیطان را می شناسند و رمی می‌کنند حاکی از آن‌که مانع تأثیر او می‌شوند. همان چیزی که برای حضرت یوسف«علیه‌السلام» پیش آمد و حضرت عرض کردند «معاذ الله» و به خدا پناه بردند و از تذثیر شیطان مصون ماندند. موفق باشید
987

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام حضور محترم استاد گرامی. استاد من سوالی از محضر شما داشتم. من در سال گذشته به مدت یک سال و نیم دوران پر استرس و پر دردی رو تحمل کردم و یک خانواده تا می توانستند من را اذیت کردند و زجر دادند. در تمام آن مدت به خدا پناه بردم و از او گشایش خواستم و با اینکه می توانستم ضرباتی به ایشان بزنم اما ایشان را به خدا واگذار کردم. اکنون که مدتی است آن مسئله تمام شده اما به خاطر آزارهایی که این خانواده به من دادند گاهی احساس انزجار قلبی از ایشان میکنم. با اینکه میدانم و قبول دارم فرمایش مولا علی علیه السلام را که فرمود کسی که به تو ظلم میکند به نفع تو ضرر خود کار میکند، اما نمیدانم چرا نمیتوانم ایشان را ببخشم. البته به خدا قول دادم در اولین فرصت که لطمات وارده از سوی ایشان را برایم جبران کرد حلالشان کنم. حال مشکل من این است که من همیشه خوابهای روحانی و خوبی میدیدم و حالات معنوی داشتم اما از زمانی که کینه اینها ته دلم جاگرفته دیگر از آنها خوابها و حال خوش خبری نیست. لطفا مرا راهنمایی کنید که چه کنم؟استاد گرامی مرا دعا کنید. باسپاس
متن پاسخ
علیکم السلام، باسمه تعالی بحمدالله خودتان متوجه‌اید که «در سینه‌ی پُر کینه اَسرار نمی‌گنجد» عذر خلق را بپذیرید . آن‌ها با بدی شما بد بوده‌اند، موضوع را رها کنید تا موضوع ارزشمندی در افق جان شما طلوع کند. موفق باشید
371

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام و احترام . گاهی پیش می آید که انسان با دیده ای خاص به قرآن مینگرد به گونه ای که واقعا احساس میکنم که حقایق بزرگی در آن نهفته است و لذا ترس وجودم را فرا میگیرد و این باعث میشود وقتی میخواهم بروم قرآن بخوانم بترسم و قرآن نخوانم. البته آموخته هایم میگوید شیطان نمیگذارد به سمت قرآن بروی. اما میخواهم برانم که این حالت خوب است یا بد ؟ ( بعضا که با تمام وجود دعا میخوانم و قلبم تازه برای گرفتن حقایق قرآن آماده میشود ، ترسم بیشتر میشود) و میخواهم برانم چه طور باید با این احساس برخورد کرد؟ و سوم این که اگر قرآن چگونه خوانده شود بهتر است؟ با تشکر فراوان وآرزوی توفیقات روز افزون برای شما.
متن پاسخ
باسمه تعالی علیکم السلام ابتدا باید از طریق تفاسیر قرآن، با قرآن مرتبط شد تا به کمک مفسران قرآن، قرآن برای جان ما نرم شود، بعد از آن‌که روح ما آمادگی ارتباط با قرآن را پیدا کرد همان‌طور که می‌فرمایید حیرت شروع می‌شود و این حیرت چیز خوبی است به‌طوری که رسول‌خدا«صلواة‌الله‌علیه‌وآله» از خدا تقاضا می‌کنند: «رب زدنى فیک تحیرا »؛ خدایا! در رابطه با خودت واسماء حسنایت ، بر حیرتم بیفزا. مرحوم قاضی طباطبایی«رحمة‌الله‌علیه» در رابطه با چگونگی قرائت قرآن فرموده‌اند: «علیکم بقرائة القرآن الکریم فی‌اللیل بالصوتِ حزین، فهو شراب المؤمنین» بر شما باد به قرائت قرآن کریم در شب و با صوت حزین، که آن شراب مؤمن است. موفق باشید
15370
متن پرسش
بسمه تعالی سلام: 1. خدا عین فبض است و تمام اسماء را افاضه کرد خوب شما هم می فرمایید: اسم مضل هم کمالی هست در خدا حالا باید آن را هم افاضه کند. دو سوال پیش می آید 1. این که می فرماید عده ای فقط با اسم مضل الهی متحد می شوند و مورد غضب قرار می گیرند مثل ابلیس و کفار تا اینجا مورد قبول اما بالاخره انسان کامل مقامش مقام تمام اسماء الهی است پس باید اسم مضل را هم بگیرد پس چه فرقی با انسانی که فقط اسم مضل الهی را لایق شده دارد؟ 2. خداوند از اول عین فیض بود تمام اسمائش را فیضان داد و در ملکوت هر اسمی شد ملکی، پس چرا اسم مضل ملک نشد و ملکی به نام مضل نداریم آیا می شود این مسئله را با بحث عین ثابته موجود در مباحث عرفانی حل کرد؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم:  اسم مضلّ ریشه در اسم جلال الهی دارد و انسان کامل به عنوان خلیفه‌ی الهی با نور اسم جلال، هرگونه خطوراتی را که شایسته‌ی حضور در قلب انسان موحد نیست، دفع می‌کند و می‌داند که جای هر اسمی کجاست. لذا با اسم هادی، راهِ قلب را به سوی حق می‌گشاید و با اسم جلال، مانع خطورات شیطانی می‌شود. موفق باشید

 

15331
متن پرسش
با عرض سلام: ناظر به صوت دوم از جلسه دوم صوتهای کانال تلگرامتون، فرمودید که 1) با رعایت فضایل، نوری به عقل می رسد که در انتخاب موفق می کند. 2) هر کس عمل کند به آنچه حق می داند، خدا علمی بهش ارث می دهد. سوال اول: این علم آیا شامل علمی می شود که انسان را از سردرگمی تفاوت نظر بزرگان درآورد؟ سوال دو: آیا این علم پاسخگوی نیازهای علمی انسانی که به همه دری زده ولی در علم حصولی جواب نگرفته، هست؟ تاکید می کنم سوال در علم حصولی است مثل حقوق زن و... سوال سه: چطور با وجود فضایل در همه عرفا، عرفان را دو دسته می کنید،انقلابی و غیر انقلابی؟ در حالی که غیر انقلابیون هم فضایل ممکنه داشته باشن (بیشتر ناظر به عرفانی که در فتنه 88 شکست می خورد برام سواله) سوال چهار: مدتها برام اخلاق کانتی و الهی سوال بود و بارها جواب شنیده بودم اما سوالم حل نمی شد تا با مثال اسبی که زدید دریچه ی عمیقی از این تفاوت به رویم باز شد. سوال سه رو هم بارها پرسیدم اما برایم جا نمی افتد که بالاخره تفاوت عارفی که موضع سیاسی غلطی دارد با امام یا آقا یا احمدی نژاد چیست؟ لطفا سوال سه رو یه جوری بگید که ما خوب درک کنیم حقیقتش رو که: بالاخره چه میشود که فضایل، در انسانی منجر به انتخاب درست می شود ولی در انسانی هم نمی شود؟ و ما چگونه مطمئن شویم فضایل سبب انتخاب درستمان شده. خیلی متشکرم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1 و 2 – آری! 3- علم حضوری مثل نور است و انسان را به یک کلیّتی در مورد فهم بسیاری از امور می‌رساند. ولی در صورتی حقیقتاً عارف واقعی خواهد شد که متوجه تجلیات حضرت حق در زمان و تاریخ خود باشد و با اسمی با حضرت حق مرتبط گردد که در آن تاریخ، ظهور کرده است. به همین جهت با آمدن یک پیامبر، باقی‌ماندن بر دینِ پیامبر قبلی، کفر است. زیرا با اسمی که در قبل متجلی بوده است، دیگر نمی‌توان به طور حضوری با حضرت حق مرتبط شد، بلکه از آن به بعد در علم حصولی با آن انوار الهی مرتبط‌اند که این در واقع، ارتباط نیست بلکه اطلاع است. عمده‌ی بحث را باید در حضور تاریخیِ حادثه‌ها دنبال کنید که حضرت حق، همواره مطابق ظرف زمانه تجلی می‌کند وگرنه خدای او یک خدای ذهنی است.  - اگر بپذیریم که در هر تاریخی، فهمی و خردی به صحنه می‌آید تا آن تاریخ ساخته شود و فهم زمانه است که تفکر مخصوص آن دوران را به ما می‌دهد؛ باید در نسبت بین انقلاب اسلامی و تفکر، کمی تأمل کرد همچنان‌که همه‌ی متفکران تاریخ در زمان خود از عقل معیّن زمان خود برخاسته‌اند و از آن سخن می‌گویند. باید از خود پرسید در حال حاضر چه عقلی در میان است و معنای بی‌عقلی در این زمانه به چه معنا است. با این عقل است که می‌توان اهداف انقلاب اسلامی را تأمین کرد و نه عقل دیگر که به ما بستگی ندارد. - فهم غیر تاریخی نمی‌تواند روح تاریخ زمانه‌ی خود را تجربه و احساس کند، لذا متوجه نمی‌شود که بعضی از آرزوهایش، مربوط به تاریخ او نیست. ده‌ها سال یک خواست و آرزو را حفظ می‌کند بدون این‌که از خود بپرسد چرا جامعه‌ی او به آن آرزو و خواست نرسیده‌اند.

در تاریخِ تجدد همه‌ی آن‌چه باید در آن سرزمین شکل می‌گرفت تا آن تاریخ ظهور کند، شکل گرفت و این ربطی به تاریخ ما نداشت. آری! امور تاریخی، امور واقع‌شدنی و تحقق‌یافتنی هستند، اما در وقت و جایگاه خود و در میان مردمی که مربوط به آن تاریخ‌اند، به همان معنایی که رسول خدا(ص)فرمودند: «الْأُمُورُ مَرْهُونَةٌ بِأَوْقَاتِهَا»[1] وقوع حادثه‌ها در گرو وقت و تاریخ خاص آن‌ها است. و با این آگاهی باید متوجه باشیم همیشه و در همه‌جا قادر به هر کاری نیستیم، تنها در بستری که تاریخ ما در مقابل ما گشوده است، ما به آن‌چه باید برسیم و تقدیر و مصلحت ماست می‌رسیم؛ مگر آن‌که با فهم غیر تاریخی خود، همچنان اصرار داشته باشیم به آن‌چه در جهان تجدد است، ما نیز خواهیم رسید و باز ده‌ها سال در این آرزو دست به هیچ کاری مناسب تاریخ خود نخواهیم زد.

فهم غیر تاریخی گمان می‌کند راه توسعه‌ی غربی، آزاد از هرگونه سرزمینی و تاریخی برای هر ملتی قابل تحقق است. در حالی‌که در صدساله‌ی اخیر به جهت همین تفکر، فاصله‌ی ملت ما با توسعه‌یافتگیِ غربی، نزدیک که نه، بلکه زیاد هم شده است مگر در مصرف‌کردنِ آن‌چه جهان توسعه‌یافته عرضه می‌کند. ما نسبت به غرب دارای دو تاریخ هستیم و نمی‌توانیم برای رسیدن به غرب به فرهنگ‌ و تاریخ خود پشت کنیم زیرا در این صورت نه به درستی در تاریخ تجدد وارد می‌شویم و نه دیگر پاهایی استوار در زمین و زمان خود داریم ـ‌ از این جا رانده و از آن‌جا مانده‌ ـ و این رنج بی تاریخی است که با انقلاب اسلامی به خوبی می‌ توان از آن عبور کرد و به عهدی که مربوط به تاریخ خودمان است پایدار ماند. باید متوجه باشیم در حال حاضر در کنار تاریخ تجدد که دوران تکنیک است با انقلاب اسلامی تاریخ دیگری ظهور کرده‌است و در آن از اصولی می‌توان سخن گفت که غیر از اصول تجدد غربی است. آری دوران‌های تاریخی به راحتی ظهور و تعیّن نمی‌کنند بلکه تعیّن‌شان به اندیشه و نگاهی است که در آن‌ها به جهان و به غایات زندگی می‌شود. با توجه به این امر آیا نباید متوجه شد که تاریخ جدیدی شروع شده است؟ در ضمن بحث «زهرای مرضیه «سلام الله علیها» و هوشیاری نسبت به ظرفیت تاریخی که با اسلام شروع شد» که صوت آن نیز در صفحه‌ی اول سایت هست، نکاتی در مورد تشخیص حضور تاریخی، در اختیار شما می‌گذارم. موفق باشید

 


[1] - درر الأخبار، ص: 532

15066
متن پرسش
سلام استاد خسته نباشید. برای آگاهی شما استاد گرامی و سایر عزیزان که از سایت بازدید می کنند تصمیم گرفتم جریانی را معرفی کنم که (به سرعت) در حال فراگیر شدن است و ما با چشمان خود این را دیده ایم. جریان انحرافی (عرفانِ حلقه). این به اصطلاح عرفان را محمد علی طاهری پایه ریزی کرده است و اوایل با نامهای دیگر (عرفان وِلایی و عرفان شعور کیهانی و..) به فعالیت می پرداخته ولی الان نامش شده: عرفان حلقه. بسیار زیاد انحراف درونش هست و برخی از اساتید نقد کرده اند آن را. ولی متاسفانه نقدها کمی سطحی است و عمیق و دقیق مبانی را نقد نکرده اند. دکتر منصوری لاریجانی فقط کتابی نوشته اند که نقد بسیار دقیقی است بر شعور کیهانی و... بهترین مطالب را هم در نقد و توضیح عرفان حلقه سایت نجات از حلقه می گذارد: تقدیم به استاد بزرگوار و دوستان: http://www.nejatazhalghe.ir/ این سایت. کانال تلگرامی هم دارد. ببخشید مزاحم شدم استاد. یک دفعه که رَگِ تبلیغی ما میگیرد اینجور چیزها میفرستیم. شرمنده . ببخشید. شماروهم اذیت میکنیم. التماس دعا .یاعلی
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در نقد عرفان حلقه

14318
متن پرسش
سلام استاد عزیز: لطفا این عبارت را از کتاب از برهان تا عرفا ن توضیح دهید. (عمر حقیقی انسان به مقدار حرکت وجودی همان انسان است و نه حرکت زمین .....) یعنی اگر عمر انسان با حرکت عرضی سنجیده شود و یا با حرکت جوهری متفاوت خواهد بود؟ اصلا مبنای محاسبه زمان در حرکت جوهری چیست؟ با کمال تشکر از جنابعالی
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: حرکت زمین ربطی به سیر و حرکت ذاتیِ ما ندارد. می‌شود 50 سال از عمر انسان به معنای 50 بار حرکتِ زمین به دور خورشید طی شود و هیچ حرکت اساسی در ذات انسان به عنوان انسان پیش نیاید تا قوه‌های او به فعلیت تبدیل گردد. موفق باشید

13744

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام و احترام: آيا چنانچه در رابطه با هسر فكر زن ديگري انسان بكند در حكم زنا مي‌باشد؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: از نظر اخلاقی نباید این‌کار را کرد، ولی از نظر فقهی حکم زنا را ندارد. موفق باشید

13732

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام: یک مشکلی دارم که وقتی اوقات نماز بین کلاس های دانشگاه قرار می گیرد مردد می شوم که به نماز اول وقت برسم یا از کلاس بهره گیرم. ندایی در دلم می گوید اگر بری نماز اولا از درس جا می مانی و دوم باعث حواس پرتی دانشجویان دیگر می شود و حق الناس است. شما اگر جای من بودید چه کار می کردید؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: با توجه به این‌که دین خدا به شما رخصت داده است که نماز را در غیر اول وقت آن بخوانید، بهتر است که کلاس را ترک ننمایید مگر این‌که وقت نماز، تلف شود که واجب است کلاس را ترک کنید. موفق باشید

13636

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم: از بنده می پرسد اگر نعوذ بالله نطفه فرزندی با تخیل زن دیگری تشکیل شود و اکنون چند سال هم هست که این دختر به دنیا آمده باشد. 1. چطور می توان مطمئن شد که آن فرزند از همان نطفه ی با تخیل دیگریست؟ 2. آیا شبه زنا می باشد؟ 3. راه جبران چیست؟ 4. اگر گناهان دیگری مرتکب شده باشد که شاید تا بیش از 80 سال دیگر هم اثرات آن باشد راه چاره و جبران چیست؟ کامل توضیح بفرمایید و دست را بر روی دوا بگذارید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: رعایت این نوع توصیه‌ها و تذکرات در رابطه با «مافی‌الشرایط» کودک می‌باشد نه آن‌که از نظر فقهی مشکلی برای او یا برای زن و مرد پیش آید. آری رعایت این امور در سیر کمالی انسان مؤثر است ولی آن‌چه اصل است «مافی‌الانسان» است و اراده‌ی خود انسان. به همین جهت نباید دغدغه‌های بعدی را برای خودمان برجسته کنیم. پیشنهاد می‌شود کتاب «تعلیم و تربیت» آیت اللّه حائری شیرازی را در این مورد مطالعه فرمایید. موفق باشید

11550
متن پرسش
با سلام و احترام: در کتاب عدل الهی شهید مطهری ذیل مبحث شیطان می فرمایند: «قلمروی شیطان تشریع است نه تکوین» و در ادامه تذکر می دهند که «مقصود از اینکه تکوین از قلمروی شیطان خارج است این نیست که شیطان هیچ نقشی در تکوین ندارد» دقیقا شیطان در عالم چکاری از دستش بر می آید، با این جملات دچار اضطراب شده ام که مبادا شیطان مایه ی بسیاری از ناکامی ها در زندگی باشد.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: وقتی قرآن می‌فرماید در روز قیامت شیطان به کسانی که به دنبال او راه افتادند می‌گوید من فقط شما را دعوت کردم و شما با اراده‌ی خود دعوت مرا پذیرفتید، پس خود را ملامت کنید؛ «فَلا تَلُومُوني‏ وَ لُومُوا أَنْفُسَكُم‏» پس جایی برای اضطراب نمی‌ماند. شاید از این‌که مرحوم شهید مطهری فرموده‌اند شیطان در تکوین بی‌نقش نیست منظور خاصی داشته‌اند، ولی در هرحال حوزه‌ی عمل شیطان نسبت به ما دعوت است و انتخاب با ما است، ما موظفیم به جای آن، آن‌چه را خدا می‌گوید عمل کنیم. موفق باشید

10791

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام و خسته نباشید خدمت استاد بزرگوار: می خواستم بدونم شما با حجت الاسلام سید حسن آقامیری آشنایی دارید؟ و نظرتون رو راجع به ایشون بدونم. با تشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: آشنایی ندارم. موفق باشید
10093
متن پرسش
سلام علیکم: فرموده اید: «بعضی از انسان‌ها از نظر طینت و شخصیت عموماً امور الهی را انتخاب می‌کنند و شخصیتاً خود را در انتخاب‌های معنوی می‌پرورانند با این‌که می‌توانند انتخاب‌های غیر الهی داشته باشند و اهل‌البیت«علیهم‌السلام» نمونه‌ی کامل چنین شخصیتی هستند» گناه شخصی که شخصیتش اینچنین نیست چیست؟ اگر عین ثابته فردی تمایل به بدی دارد چرا خدا عقابش می کند؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: این دیگر مربوط به خود شخص است که آیا مطابق عهد الهی‌اش که در فطرت خود دارد انتخاب کند و یا نه، به همین جهت آن‌هایی که مطابق عهد الهی‌شان عمل نکنند فردای قیامت خود را ملامت می کنند. موفق باشید
9120
متن پرسش
عطف به سوال رجعت: لطفا نظرتان را در مورد این مقاله بگویید (نقد ادله استاد رفیعی قزوینی در رباب رجعت) http://nameh-i-hikmat.sadiqjournals.ir/?_action=articleInfo
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: باید کلّ برنامه‌های سایت مذکور را در این مورد جستجو کرد و ظاهراً برای ورود به آن سایت رمز عبور می‌خواهد که مقدور بنده نیست. موفق باشید
9025
متن پرسش
سلام استاد. زمانی برایتان از مسائل و مشکلاتم نوشتم، اینکه دختر یک پدر معتادم و.... و شما فرمودید: شاید خداوند یک نوع زندگی دیگری را برایتان مقدر کرده خارج از عرفهای معمول مانند ازدواج و ... اما استاد، من طبق حدیث قدسی که می گوید به عزت و جلالم سوگند من خود برای بنده ام مشکل ایجاد کرده ام و خودم رفعش می کنم و .... امیدوار به فضل الهی هستم و ناامید نیستم از اینکه خداوند برایم گشایش ایجاد کند؛ یعنی اشتباه می کنم؟ چون خدا تقریبا هیچ اسباب و عللی که بتواند به ازدواج من کمک کند برایم نگذارده(مثل خانواده آنچنانی و ...)، با این وجود من به او امید دارم. استاد، اشتباه می کنم؟ یعنی اگر میخواست همسری نصیبم کند؛ حتما اسباب و عللش را از قبل فراهم می کرد مثلا پدر و مادر حسابی به من می داد؟.... همیشه مومن بمانید.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: چرا امیدوار به فضل و رحمت الهی نباشید؟ عرض‌ام آن بود که صورت‌های مختلف رحمت الهی را فراموش نکنید. شما از حضرت حق بخواهید که لطف و رحمت خود را همواره مرحمت نماید به هر شکلی که او مصلحت می داند. موفق باشید
8843
متن پرسش
یه استادی داره آیت الله بهجت به نام : آیت الله قاضی .. ایشون میگه : اگه کسی نمازشو اول وقت بخونه و به جایی نرسه بیاد تف کنه تو صورت من .. منظورش مقام و مرتبه معنوی بوده یا هم دنیایی و معنوی؟ اگه فقط یکی از این دو بود باید تو سخنشون بیان می کردند!! میشه توضیح بدید؟ سالهای زیادی هست که نمازم اول وقت هست و در نماز تا حدودی توجه دارم ولی توفیقی حاصل نشده!!!؟؟علت چیست؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام‌علیکم: در نماز اول وقت، انسان درست در آن زمان همان کاری را می‌کند که باید بکند و درنتیجه خداوند هم همان برخوردی را با بنده می‌کند که مصلحت بنده است و خداوند از این طریق هزاران مانع را بدون آن‌که ما بدانیم از جلو ما برطرف کرده و آرام‌آرام هزاران جاده‌ای که سعادت ما در آن است را در جلوی ما می‌گشاید. موفق باشید
4887
متن پرسش
سلام.چطور میتونم تمام سوالات مطرح شده و جواب هاشون رو داشته باشم؟آیا سایت شما میتونه این امکان رو فراهم کنه که همه ی سوالات و جواب های استاد رو در قالب یک فایل پی دی اف در اختیار کربران قرار بده ؟ یا اگه بشه مثلا هر ماه سوالات جدید رو برای دانلود بزاره؟ ممنون
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: مسئول محترم سایت بررسی فرمایید.
3440
متن پرسش
با عرض سلام خدمت استاد محترم می خواستم بدانم که روایات در مورد قمر در عقرب چقدر قطعی است؟ و اینکه با توجه به نظر مراجع مانند آقای مکارم که می فرمایند تقویم های نجومی موجود در بازار اعتبار ندارتد برای دانستن زمان مناسب امور و زمان های قمر در عقرب چه کنیم(مثلا برای زمان های مناسب بچه دار شدن) و از چه منبعی استفاده کنیم؟
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: من نمی دانم.آن‌هایی هم که این مورد را رعایت می‌کنند، احتیاطاً این کار را می‌کنند نه آن‌که کاملاً این موارد را پذیرفته باشند. به‌جز آن‌چه در رساله‌ها تحت عنوان حرام و واجب و مستحب و مکروه هست نمی‌توان به دیگر امورات اطمینان داشت. موفق باشید
1917
متن پرسش
باعرض سلام خدمت شما استاد گرامی.من یکی از خوانندگان کتابهای خوب شما هستم.کسی که کتابهای شما را که در دستم بود نگاهی کرد گفت این کتاب ها می خواهند جریان فکری شما را آن طور که خودشان دوست دارند شکل دهندو با کتاب شما با عنوان مخ شویی یاد کرد و لی من واقعا به کتاب های شما علاقه دارم ومطالعه می کنم خواستم نظر شما را بدانم که ایه چنین چیزی هست یا خیر و اگر نیست چگونه این افراد را قانع کنیم؟
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: هر نویسنده‌ای چیزی را حق تشخیص می‌دهد و بر اساس آن کتاب خود را تدوین می‌کند. باید با ملاک‌های مطمئن یعنی از طریق قرآن و سخنان امامان معصوم (علیهم‌السلام)، همراه با عقل خودمان مطالب آن کتاب ارزیابی شود؛ اگر آن مطالب حق بود می‌پذیریم و اگر حق نبود نمی‌پذیریم. موفق باشید
956

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
باسمه تعالی با عرض سلام و خسته نباشید از مربیان فرهنگی مجموعه فرهنگی های مساجدم که چند ماهیست گرفتار مشکلی شده ام. سوال: محبت به بچه های حدود سن 12 تا 16 تا چه حدی باید باشد؟ معیار (هل دین الا الحب) در اینجا تا چه حد وارد است؟ مثلا بچه ها در این سن به سبب احساساتی بودن رفتارهایی از خود نشان میدهند که عرف به هیچ عنوان نمیپسندد برای مثال مربی خود را به دلیل شدت علاقه میبوسند حد محبت در دین کجاست؟تا چه حدی را باید اجازه داد و چه حدی را جلوگیری کرد؟ یک کلام رضایت خدا در چیست؟ التماس دعا
متن پاسخ
علیکم السلام، باسمه تعالی روایتی که فرمودید در رابطه با حبّ الهی است و این‌که حضرت صادق«علیه‌السلام» می‌فرمایند: باید رابطه‌ی انسان با خدا قلبی باشد ولی نباید از محبت‌کردن به نوجوانان غافل شد، در عین آن‌که سعی کنیم نظرها را به خوبی‌های ائمه«علیهم‌السلام» و بزرگانی مثل حضرت امام«رضوان‌الله‌علیه» و مقام معظم رهبری«حفظه‌الله» جلب کنیم تا محبت آن ها عُقلایی باشد. موفق باشید
21167
متن پرسش
با سلام: با دقتی که در جواب 21050 تان کردم و رجوع به سوره توحید و حدید متوجه شدم جز با نگاه عرفا این آیات مفهوم نخواهد شد. منازل السایرین را اندکی مطالعه کردم و نیز چندی پیش در مسجدی تصادفا بخش هایی از کتاب «نفحات الرحمانیة فی الواردات القلبیة» بانو امین را مطالعه کردم و متوجه شدم که جانم تشنه این نحوه از معارف است. دیشب کتاب «در حکمت و معرفت» مجموعه مقاله ها و مصاحبه های حکمی معرفتی استاد سید جلال الدین آشتیانی را حسب درک ناقص خویش مطالعه می کردم و فهمیدم که چه معارفیست که ما با معطل کردن خود به برخی شک و شبهه ها از آن جا ماندیم سوالاتی از محضرتان دارم 1. چگونه این شوقی که به عرفان پدید آمده را بارور کنم چه اینکه در دوران شک چنان در گناه تاختم که رها شدن از آنها آسان نیست. 2. احساس خسران محض نسبت به این دوران چندساله را چگونه برطرف کنم بسیار احساسی عذاب دهنده است افسوس که در آن دوران خود را زیرک تر و عاقل تر از بقیه می دانستم غافل از کریمه «قل هَل نُنَبِّئُکُم بِالاَخسَرینَ اَعمالًا اَلَّذینَ ضَلَّ سَعیُهُم فِى الحَیوةِ الدُّنیا وَ هُم یَحسَبونَ اَنَّهُم یُحسِنونَ صُنعًا» 3. مرحوم آشتیانی می فرمایند یکی از اساتید فرمود، فصوص ابن عربی را نمی شود فهمید. عرض کردم در سنین جوانی «آن بهار زندگانی» باید یکی از آثار عرفانی از جمله اشعّته اللمعات را نزد کسی که خوب بفهمد مقدمتاً خواند، بعد رفت سراغ فصوص و نزد معلم این فن زیرا فراگیری دقیق اصطلاحات و مسائل آن در سنین بالاتر از سی سالگی ممکن نیست. یک - سر عدم امکان یادگیری عرفان بعد از سی سالگی چیست و دو - من در شرف سی سالگی ام و از اولیات معارف بی بهره هیچ راهی برای من متصور نیست اگر نه با این خسران مضاعف چه کنم از دست دادن عمر و عدم امکان یادگیری معارف در بقیه عمر. 4. مرحوم جلال آشتیانی مورد تاییدتان و دارای عالم است؟ و چه سیر مطالعاتی از ایشان توصیه می کنید با ایشان شروع کنم یا سیر دیگری را توصیه می کنید چون جواب جان خویش را در علامه آشتیانی یافتم البته سیر خودتان را سابق کار می کردم نتوانستم ادامه دهم و به توصیه خودتان ادامه ندادم البته آن وقت عقلانی می اندیشیدم و حال عرفانی شاید با نگاه جدید امکان مطالعه آثارتان فراهم آید به غیر از آثار خودتان سیری را ارائه فرمایید. 5. نظرتان راجع به بانو امین و کتب ایشان چیست؟ 6. واقعا مراحلی که در منازل السایرین آمده برای هر سالکی به همین ترتیب خواهد بود و این ترتیب واقعی است یا صرفا ذوق خواجه چنین بوده دریغ که ما هنوز به یقظه اش هم نرسیدیم. التماس دعا
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- بحث باور به موضوعات عرفانی در میان نیست که باز دوگانگیِ بین عالِم و معلوم به میان آید. بلکه در عرفان این خودِ انسان است که جانش عین احساس حقایق می‌شود 2- قرآن می‌فرماید: هر آن‌کس که در مسیر عمل صالح و ایمان حقیقی قرار گرفت؛ «فَأُوْلئِكَ یُبَدِّلُ اللَّهُ سَیِّئاتِهِمْ حَسَناتٍ وَ كانَ اللَّهُ غَفُوراً رَحیما». 3- بنده هنوز هم بحث «معرفت نفس» و «خویشتن پنهان» را پیشنهاد می‌کنم 4- آثار مرحوم سید جلال‌الدین آشتیانی یک اقیانوس است، نمی‌شود برای آن سیر مطالعاتی تعیین کرد. باید به کمک مقدمات قبلی وارد سخنان ایشان شد 5- خیلی خوب است به‌خصوص «نفحات الرّحمانیه» حاجیه خانم امین  6- جناب پیر هرات بعد از طرح «صد میدان» در اواخر عمر که در سلوک و عرفان عملی به پختگی و اجتهاد رسیده‌اند، به تنظیم «منازل‌السائرین» اقدام می‌کنند که اثری است فوق‌العاده ارزشمند و چنان‌چه با استاد خوانده شود، متوجه می‌شویم قصه‌ی همه‌ی ابعادِ همه‌ی انسان‌ها است. موفق باشید

15903
متن پرسش
سلام علیکم استاد بزرگوار: در جلسات برهان صدیقین در مسائل تشبیه حقیقت وجود به نور فرمودین که در نظام تشکیک وجود، نور وقتی نازل میشه و یا از منشور عبور میکنه و هفت رنگ تشکیل میشه اون حقیقت نوری که در هر کدام از این رنگ ها هست به مشابه وجود هست و اون الوان سبز و زرد و بنفش به مشابه ماهیت هست که از محدودیت ها ایجاد شده. از طرف دیگر می فرمایید امکان و ماهیت عدم هست و چیزی نیست و از اعدام و نیست ها و محدودیت هاست. اینجا من این سوال برام پیش اومده که نور سبز و زرد بالاخره درسته که از نبود 6 رنگ دیگه ایجاد شده اما در واقع از این باب که سبزه به هر حال موجوده و لاشئ نیست. یعنی سبزی در خارج واقعا هست گرچه از محدودیت ها این سبز سبز هست و در واقع این قدر وجود نازل شده و کم شده تا بالاخره یه چیزی تهش مونده، اما باز در مباحث دیگه می فرمایید امکان و ماهیت عدمه و اصلا نیست و لاشئ هست این دو تا رو من نتونستم جمع کنم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: سبزبودنِ نور سبز، غیر از نوربودنِ آن است. سبزبودنِ آن به جهت جنبه‌ی عدمی آن است که شش نور دیگر نیست. ولی نوربودنِ آن مربوط به جنبه‌ی وجودی نور است. موفق باشید

11865
متن پرسش
با سلام: بنده بعضی مواقع که اعتقادات و طرز تفکر بعضی انسانها در زمانهای قدیم و حال را می خوانم در اینکه چرا این انسانها دچار چنین اعتقادات و یا باورها شده اند دچار حیرت و سرگشتگی می شوم که این ها مگر عقل نداشته اند که به این افکار و باورها دچار شده اند، مثلا کسانی که ادعای خدایی می کرده اند و یا کسانی معجزات را با اینکه می دیدند انکار می کردند، و یا همین افرادی که عالم خارج را انکار می کردند و یا همین که یکی از کاربرانتان در سوالی درباره انکار وجود توسط گرگیاس پرسیده بود، درک این چیزها و فهم این چیزها که از بدیهیات است، مگر این انسانهای منکر، عقل نداشتند؟ این طرز تفکرها و اعتقادات اینگونه افراد باعث مشغول شدن فکر بنده و حیرتم می شود و نمی توانم این موضوع را هضم کنم و دلیل قانع کننده برای خودم بیاورم که به این دلیل اینها اینگونه اعتقاداتی پیدا کرده اند، چون به نظرم هیچ توجیهی برای اینگونه اعتقادات و باورها وجود ندارد، وقتی اینگونه اعتقادات را در کتابی می خوانم نوعی ناراحتی در من به وجود می آید که به چه دلیل نمی فهمیدند؟ چه سودی برایشان داشته، آیا واقعا این واضحات و بدیهیات را نمی فهمیدند و یا خود را به نفهمی زده بودند؟ این قانع نشدن در بنده نوعی حیرت نامطلوب و آزاردهنده به وجود می آورد که فکرم را مشغول می کند، لطفا راهی جلوی پای بنده بگذارید و دلیلی قانع کننده برای بنده بیاورید که بتوانم دلیل این همه نفهمی و انکار بدیهیات توسط این افراد را درک کنم و حیرتم برطرف شود.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همان‌طور که در جواب سؤال شماره‌ی 11855 عرض شد ریشه‌ی این نوع موضع‌گیری‌ها یا سیاسی بوده و یا قبیله‌ای و یا مثل بهائیت جریان‌های استعمار دنبال این حرکات بوده، حتی دعوای اشعری و معتزلی را راه انداختند تا اهل‌البیت«علیهم‌السلام» و شیعه دیده نشود، چیزی که امروز ملاحظه می‌کنید. باید سعی کرد در این نوع موضع‌گیری‌ها جایگاه تاریخی آن‌ها را پیدا کرد. موفق باشید

11019
متن پرسش
ﺳﻼﻡ ﺁﻗﺎﯼ طاهرزاده: ﻣﻦ ﻣﯿ ﺨﻮﺍﻫﻢ ﺑﺮﺍﯼ ﯾﮑﺒﺎﺭ ﻫﻢ ﮐﻪ ﺷﺪﻩ ﺁﻗﺎﯼ ﺣﺴﻦ ﺯﺍﺩﻩ آﻣﻠﯽ ﺭﺍ ﺍﺯ ﻧﺰﺩﯾﮏ ﺑﺒﯿﻨﻢ ﺑﺎﯾﺪ ﭼﻪ ﮐﻨﻢ؟ ﺑﺮﻭﻡ قم ﻭ ﺑﻌﺪ ایشان را در کجا ﻣﯽ‌ﺗﻮﺍﻧﻢ ﺑﺒﯿﻨﻢ، در ﺧﺎﻧه شان یا محل درسشان؟ ﻟﻄﻔﺎ ﺭﺍﻫﻨﻤﺎﯾﯽ ﮐﻨﯿﺪ. علامهﺟﻮﺍﺩﯼ ﺍﻣﻠﯽ ﻭ ﺁﯾﺖ ﺍﻟﻠﻪ محمد ﺷﺠﺎﻋﯽ ﺭﺍ چطور؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: در رابطه با عالمان دین آن‌چه باید مد نظر باشد روح علمی آن‌ها است که در آثار آن‌ها قابل رؤیت است. باید به کمک معارف الهی از صورت به سوی معنا سیر کنید. به گفته‌ی مولوی «نظر را نقض کن تا نقض بینی / گذر از پوست کن تا مغز بینی» با این‌همه، حضرت آیت‌الله حسن زاده از قم به تهران تشریف برده‌اند، منزل فرزندشان و آیت‌الله جوادی را می‌توانید ظهر ها که در موسسه اسراء خیابان 75 متری عمار یاسر نماز می‌گذارند ملاقات کنید. آیت‌الله شجاعی هم آن‌چنان از منظر دور شده‌اند که نگو. موفق باشید
8921
متن پرسش
با سلام: منشا نماز نخواندن چیست؟ در صورتیکه فرد اعتقاد به خواندن نماز دارد و از نماز نخواندن رنج میبرد ولی قدرت روحی مبارزه با بی نمازی را ندارد. ممنون
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: این وظیفه عمومی بشر است که باید عقاید حقه خود را به عمل نزدیک کند تا به تقوای لازم برسد. خطر آن‌جا است که بعضی آنچنان در نزدیکی عقیده و عمل کوتاهی می‌کنند و به‌کلّی از تقوای لازم محروم می‌گردند که حتی واجبات الهی را به مرحله‌ی عمل نمی‌کشاند. در هر صورت راه‌کارِ عملی قضیه آن است که انسان سعی کند عقیده‌ی خود را به‌خصوص در امور واجبات به عمل بکشاند تا از تقوای اولیه محروم نگردد. موفق باشید
نمایش چاپی