بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان
آرشیو پرسش و پاسخ ها
تعداد نمایش
شماره پرسش:
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
19553
متن پرسش
عرض سلام و ادب خدمت استاد گرانقدر و آرزوی قبولی طاعات و عبادات بدرگاه حضرت حق ان شاء الله. استاد در ارتباط با بیانات رهبر انقلاب در دیدار با تشکلهای دانشجویی در تاریخ ۱۸ خرداد ۹۶ و نکاتی که ایشان اشاره فرمودند به نظر می رسد نیاز به تبیین وجود دارد. لطفا در زمینه کلید واژه ی «آتش به اختیار» که خطاب به گروههای فرهنگی و جهادی خصوصا در دانشگاهها اشاره شده و نیز در مورد اختلالی که در قرارگاه مرکزی از آن یاد شده توضیح بفرمایید. آیا این یک فرمان یا حکم جهادی است؟ و اگر چنین است در حال حاضر دقیقا وظیفه ی امثال بنده که هم در جایگاه دانشجویی و هم در جایگاه تدریس در دانشگاه فعالیت دارم و از طرفی دغدغه هایی شبیه به آنچه که انقلابیون نسل دهه ۶۰ دارند را در ذهن دارم، چیست؟ لطفا راهنمایی بفرمایید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: سخن امروزین مقام معظم رهبری به یک معنا همان سخن حضرت امام خمینی در وصیت‌نامه‌شان است که می‌فرمایند: «ما برای ادامه‌ی انقلاب نمی‌توانیم معطل کسی باشیم و از وظیفه‌ی مهم حفظ انقلاب غفلت کنیم». آری! نهادی که باید چهره‌ی فرهنگی انقلاب را بنمایاند، به صدا و سیما نامه می‌نویسد که چرا صوت «ربّنای» کسی را نمی‌گذارند که نشان داده هیچ نسبتی با انقلاب اسلامی ندارد؛ ما می‌توانیم مسئلیت نمایاندن چهره‌ی انقلاب را به عهده‌ی آن نهاد بگذاریم؟ یا باید به حکم وظیفه، جلوه‌های فرهنگی انقلاب اسلامی را در همه‌ی عرصه‌های لازم اعم از دانشگاه و صدا و سیما و حوزه به صحنه آوریم. بنده چند سال پیش عرایضی در این مورد داشتم که شاید امروز بتواند برای رفقایی که بنا دارند سخنان رهبری را در عرصه‌های مذکور مدّ نظر قرار دهند، مفید باشد. موفق باشید

عرایض بنده این‌چنین بود:

نسبت‌ها و تمایزات «انقلاب اسلامی» با «دولت اسلامی»

باسمه تعالی

1- در طول مدتی که از انقلاب  می‌گذرد همواره این سؤال برای بعضی از افراد مطرح بوده که چگونه  انقلاب اسلامی از یک طرف بر مبانی قدسی تکیه دارد و مردم را  به آن مبانی دعوت می‌نماید که حقانیت آن ماوراء نظر مردم و در زمره‌ی ثابتات عالم هستی است، و از طرف دیگر بر نقش مردم و آراء آن‌ها تأکید دارد.

2- مسلّم حقیقت آرمانی انقلاب اسلامی که نظر به ابعاد ثابت عالم هستی دارد و فطرت انسان‌ها نیز بر آن مبنا سرشته شده، آن حقیقت چیزی نیست که حقانیت آن با رأی مردم دست‌خوشِ تغییر شود، هر چند بنیان و بقا و استمرار نظام اسلامی به استقبال و پذیرش مردم بستگی دارد. در همین راستا یعنی در راستای حقیقت آرمانی انقلاب اسلامی و نقش مردم است که جایگاه نظام اسلامی و دولت اسلامی روشن می‌شود بدین نحو که نظام اسلامی ایران صورت انقلاب اسلامی در محدوده‌ی ایران است، و دولت اسلامی صورت انقلاب اسلامی در محدوده‌ی آراء مردم می‌باشد.[1]

سه امر فوق اگر از جهتی وجوه اشتراکی فراوان دارند ولی تمایزاتی نیز نسبت به همدیگر در آن‌ها موجود است به طوری که دولت اسلامی از یک طرف در ذیل انقلاب اسلامی در نظام اسلامی ایران به صحنه می‌آید، و از طرف دیگر بر اساس آراء مردم شکل می‌گیرد و رئیس دولت در محدوده‌ی چهار سال و یا نهایتاً هشت سال بر اساس فهم و برنامه‌ی خود از انقلاب اسلامی امور اجرایی کشور را مدیریت می‌کند و از این لحاظ است که نه می‌توان دولت را آینه‌ی تمام‌نمای انقلاب و آرمان‌های آن دانست و به محدودیت آراء مردم نظر نداشت، و نه بر اساس یک نگاه سکولاریستی می‌توان امور اجرایی دولت اسلامی را بیرون از آرمان‌های انقلاب اسلامی تعریف نمود.

3- تفاوت نسبت رئیس دولت با انقلاب اسلامی و نسبت رهبری انقلاب اسلامی با انقلاب اسلامی، به تفاوت جایگاه دولت اسلامی و انقلاب اسلامی بستگی دارد و حقیقت رهبری انقلاب اسلامی در رابطه با انقلاب اسلامی و وسعتی که انقلاب اسلامی در جهان اسلام دارد تعریف می‌شود که البته یکی از شئون حوزه‌ی رهبری، دولت اسلامی است ولی نه رهبری ِرهبر محدود به دولت اسلامی است و نه او دخالت مستقیم در امور اجرایی دولت را به عهده می‌گیرد، بدون آن‌که از حفاظت دولت نسبت به آرمان‌های انقلاب اسلامی کوتاهی نماید.[2]

4- از این‌جا به بعد با توجه به مقدماتی که گذشت هرکس می‌تواند جایگاه خود را تعیین نماید که چگونه سرباز انقلاب اسلامی باشد و در راستای اهداف انقلاب نسبتِ خود را با رهبریِ انقلاب روشن کند، هرچند نسبت به فهم و برنامه‌هایی که رئیس دولت برای چهار سال ریاست جمهوری خود دارد متفاوت فکر نماید. آری از آن‌جایی که دولت اسلامی نسبت به اهداف انقلاب اسلامی بی‌تفاوت نیست هرگز از طرف سربازان انقلاب اسلامی مورد بی‌مهری و تضعیف قرار نمی‌گیرد ولی از آن‌جایی که شدت حساسیت دولت‌ها نسبت به اهداف تمدن‌ساز انقلاب اسلامی متفاوت است، به همان اندازه شدت تعلّق نیروهای وِلاییِ انقلاب اسلامی نیز نسبت به دولت‌ها متفاوت خواهد بود و اندازه‌ی ارزش دولت‌ها نزد نیروهای وِلایی، به اندازه‌ی حساسیت آن‌ها نسبت به آرمان‌های تمدن‌ساز انقلاب اسلامی می‌باشد.

5- آن‌چه در این نوشتار باید به عنوان فتح باب گشوده شود نظر به تمایزاتی است که به طور طبیعی بین انقلاب اسلامی و نظام اسلامی و دولت اسلامی هست تا گمان نشود اگر دولت اسلامی آینه‌ی تمام‌نمای انقلاب اسلامی نبود، بر آینه‌ی انقلاب اسلامی گردی افشانده شده ‌‌است؛ چرا ‌که هر دولتی با هر سلیقه‌ای در موقعیت خاص خود وجهی از وجوه انقلاب را در محدوده‌ی زمانی مشخص و در اجرا می‌نمایاند ولی پس از مدتی در نظام اسلامی ایران دولت دیگری متولد می‌شود که با بازخوانی از آن‌چه گذشت و تجربیاتی که کسب شده، نظام اسلامی ایران خود را در راستای نظر به دولتی دیگر «بازتعریف» می‌کند و چهره‌ی دیگرِ انقلاب اسلامی را در نظام اجرایی به نمایش می‌گذارد و باز نیروهای انقلاب نسبتِ خاص خود را با آن دولت مشخص می‌کنند بدون آن‌که اراده کرده‌باشند همان نسبتی را که با انقلاب اسلامی و نظام اسلامی دارند با دولت اسلامی داشته‌ باشند.

با نظر به انقلاب اسلامی نظر به حضور فرهنگ تمدن‌ساز شیعه در همه‌ی جهان داریم و با نظر به نظام اسلامی ایران، نظرها متوجه حضور  آرمان‌های انقلاب اسلامی در مجموعه‌ی قوای سه‌گانه و نهادهای کشور است و با نظر به دولت اسلامی نظر به برنامه‌های رئیس دولت است در راستای اهداف انقلاب اسلامی در امور اجرایی و تلاش برای انتخاب اصلح‌ترین فرد جهت این امر در عین محدودیت‌هایی که نظام اجرایی با خود دارد.

6- نمونه‌ی این خودآگاهیِ تاریخی که مردم نسبت متمایز و متفاوتی بین انقلاب اسلامی و دولت اسلامی قائل‌اند را درحضور میلیونی مردم در سالگرد‌های انقلاب اسلامی می‌یابید. شما هر سال ناظر حضور بیشتر مردم در این مراسم هستید به طوری که راهپیمائی‌های 22 بهمن ها محل نمایشِ نسبت تنگاتنگ مردم با انقلاب اسلامی شده است و شما ملاحظه می‌فرمایید که چگونه مردم فارغ از تنگناهای اجرایی و معیشتی که با آن روبه‌رو هستند کوچک‌ترین سستی نسبت به حضور خود در راهپیمایی‌های سالگرد انقلاب از خود نشان نداده‌اند در آن حد که حضور مردم در راهپیمایی امسال موجب حیرت همه‌ شد و تعبیر مقام معظّم رهبری «حضور گرم‌تر» بود در حالی‌که دشمنان انقلاب با انواع تحریم‌هایی که اعمال کرده‌ بودند انتظار دیگری داشتند. عرض بنده آن است که راز حضور چشم‌گیر مردم در راهپیمایی‌های 22 بهمن‌ را در عهدی بدانید که مردم ماوراء هر دولتی، با خودآگاهی تاریخی خود، با انقلاب اسلامی بسته‌اند و دشمنان انقلاب اسلامی از آن عهد قلبی که مردم با انقلاب اسلامی بسته‌اند غفلت دارند از این‌رو جایگاه انقلاب اسلامی در نزد مردم آن‌چنان نیست که دشمنان گمان می‌کنند با مشکلاتی که برای دولت‌ها به‌وجود می‌آورند تا دولت نظام اسلامی را ناکارآمد نشان دهند، مردم از انقلاب اسلامی خود دست بردارند.

7- در فضای نظر به نسبت‌ها و تمایزاتِ «انقلاب اسلامی» با «دولت اسلامی»، نه‌تنها انتظارهایی بیش از ظرفیت دولت‌ها از آن‌ها پیش نمی‌آید که منجر به تضادّ بین نیروهای ارزش‌مدار و دولت گردد و ناظر دوقطبی‌شدن جریان‌های وفادار به انقلاب گردیم، بلکه توجه به این امر انقلاب اسلامی را از جهت تاریخی جلو می‌برد تا در تاریخی قرار گیرد که نیروهای انقلاب در عین تفاوت سلیقه بتوانند همدیگر را درک کنند، که این نیاز تاریخی امروز و آینده‌ی ما است تا نه‌تنها از سوء تفاهم‌هایی که گرفتار آن هستیم عبور کنیم، بلکه به قلمرو تفکری وارد شویم که بنا است از طریق انقلاب اسلامی به جامعه‌ی ما برگردد.

8- وقتي ملتي بتواند درست به خود بينديشد و متوجه جايگاه تاريخي خود شود، داراي تاريخ مي‌گردد. ما از طريق انقلاب اسلامي توانستيم به خود بينديشيم و متوجه جايگاه تاريخي خود شويم. از طريق انساني بزرگ مثل امام خميني«رضوان‌اللّه‌تعالي‌عليه» توانستيم بفهميم در کجاي تاريخ قرار داريم و از رنجِ بي‌تاريخي رهايي يابيم. وظيفه‌ي ماست که از شناخت بيشتر اين موضوع غافل نباشيم.  و این به شرطی است که نسبت‌ها و تمایزات بین انقلاب اسلامی و نظام اسلامی دولت اسلامی را درک کنیم.

9- درست است راه رسیدن به خدا به عدد انفاس خلایق است، ولی امروز همه‌ی این راه‌ها از مسیر انقلاب اسلامی می‌گذرد، انقلابی که می‌خواهد دوران نسیان بشر از خدا را پشت سر گذارد. موقعی می‌توان جایگاه انقلاب اسلامی را در این دوران درست ارزیابی کرد که انقلاب اسلامی را در محدوده‌ی اجرائی دولت‌ها معنا نکنیم. کافي است براي شما مسلّم شود انقلاب اسلامي اراده‌ي خاص الهي است که به صورتي اشراقي بر قلب حضرت امام خميني«رضوان‌اللّه‌تعالي‌عليه» تجلي کرده، از آن به بعد در نسبت شما با اين انقلاب تحولي اساسي رخ خواهد داد که از يک طرف از تمام پوچي‌هاي دوران رهايي مي‌يابيد و از طرف ديگر زندگي شما در زير سايه‌ي انقلاب اسلامي و در اتحاد با ملکوت حضرت امام خميني ظهور خواهد کرد و از اين طريق به همه‌ي آن معنايي که بايد برسيد دست مي‌يابيد. از این جهت هرگز نباید بین انقلاب اسلامی و نظام اجرایی کشور خلط نمود.

10- رهبران واقعي ملت‌ها اصول کلي تاريخ خود را در درون خويش به الهام دريافته‌اند و در صدد تحقق‌بخشيدن به آن‌ اصول کلّي بر مي‌آيند. قدرت رهبرانِ تاريخي ملّت‌ها نتيجه‌ي پيوند آن‌ها با مشيت الهي است که به آنان الهام و اشراق شده‌است و لذا راهي که چنين رهبراني در تاريخ مي‌گشايند مسير ساير انسان‌هاي آن دوران خواهد بود و آن الهام و اشراق، منشأ تحولات بزرگ خواهد شد، هر چند با رنج‌هاي بزرگ همراه باشد ولي آن رهبران بزرگ براي پيوند خود با مشيت الهي به رنج‌ها و سختي‌ها اهميت نمي‌دهند و خواهند گفت: «خمينى را اگر دار بزنند تفاهم نخواهد كرد....».[3]  و عهد ما با انقلاب اسلامی در راستای تجدید عهد با مشیت الهی این دوران است و از آن‌جایی که سياست در هرحال، مبنا و اساس حقيقي مي‌طلبد، اگر سياست از ديانت و مشيت الهي که در درون ملت جريان دارد، فاصله بگيرد به امري انتزاعي و غير واقعي تبديل مي‌شود و با انقلاب اسلامي است که مي‌توان به سياستي دست يافت که ريشه در حقيقت داشته باشد.

11- وظيفه‌ي اهل تفکر آن است که در تاريخِ خود نقش‌آفريني کنند و آن‌چه را که منسوخ است و دورانش به پايان رسيده نشان دهند تا جامعه گرفتار بي فکري و کودني فرهنگي نشود. کودني فرهنگي چيزي نيست جز مشغول‌شدن بر اموري که مربوط به تاريخ گذشته است. وقتي تاريخ جديدي در حال وقوع است آن کس که هنوز در گذشته زندگي مي‌کند و در نتيجه منزوي مي‌شود، بايد خود را در انزواي خود مقصر بداند زيرا نگاه نکرد که اراده‌ي الهي در اين دوران به چه چيز اشاره دارد تا امروز نيز وارد ساحت آگاهي گردد و نسبت خود را با انقلاب اسلامی عین نسبت خود با امور اجرائی نداند وگرنه چه بخواهد و چه نخواهد گرفتار بی‌فکری می‌شود. زیرا  هر زمانه‌اي مسائل خاص خود را دارد، متفکران بزرگ با توجه به آن مسائل متوجه‌ي مشيت الهي در آن زمانه مي‌شوند و راه حلي ارائه مي‌کنند که جوابگويي به همه‌ي مسائل آن زمانه در آن راه حل مي‌گنجند؛ از اين لحاظ مي‌گوييم هر زماني، متفکر و فکر زمانه‌ي خود را مي‌طلبد بدون آن‌که از افقي که متفکران گذشته گشوده‌اند روي برگردانند. این است جایگاه انقلاب اسلامی.

12- کمالِ آگاهي انسان با ارتباط با خدا به ظهور مي‌رسد و از طرفي خدا در مظاهرش ظهور دارد که از جمله‌ي آن مظاهر، انقلاب اسلامي است و در نتيجه کمالِ آگاهي ما در امروزِ تاريخ‌مان با نظر به انقلاب اسلامي محقق مي‌شود. زيرا تاريخ، محلّ تحقق عنايت و مشيّت ربّاني است، همان‌طور که طبيعت عرصه‌ي ظهور مشيت خداوند است. آيا مي‌توان گفت تفکر، چيزي جز مطالعه‌ي تاريخ است از آن‌ جهت که خدا در آن نمايان شده؟ در اين رابطه قرآن مي‌فرمايد: «أَفَلَمْ يَسِيرُوا فِي‏ الْأَرْضِ‏ فَتَكُونَ لَهُمْ قُلُوبٌ يَعْقِلُونَ بِهَا أَوْ آذَانٌ يَسْمَعُونَ بِهَا»(46 / حج). آيا منكران حقيقتِ نبوى در زمين سير نكرده ‏اند و سرنوشت منكران نبوت را ملاحظه نكرده ‏اند تا در اثر آن سير، قلب‏هايى پيدا كنند كه به كمك آن قلب، تعقل كنند و گوش‏هايى به‏ دست آورند كه به كمك آن‏ها سخن حق را بشنوند؟

13- اگر با نگاهي وجودي به انقلاب اسلامي به عنوان مظهر اشراقِ سنت الهي در اين دوران بنگريم و مقدمات اين نوع نظر کردن را در خود فراهم کنيم، انقلاب اسلامي خود به خود بر ما آشکار مي‌شود و به خوبی بین جایگاه انقلاب اسلامي با نظام اجرائی کشور امتیاز قائل خواهیم شد.

14- همه‌ي حرف در نسبت ما با انقلاب اسلامي نهفته است و اين نسبت بايد بدون هرگونه تقليدي کشف شود و از آن‌جايي که خروس خانگي تازه پس از طلوع فجر خواندن را آغاز مي‌کند، اهل فکر با نظر به جایگاه تاریخی انقلاب اسلامي تازه مي‌توانند تفکّر را شروع کنند و به استقبال اراده‌ي الهي در اين دوران بروند.

15- فراتر از انقلاب اسلامي در اين زمانه ممکن نيست، با فهم انقلاب اسلامي در ذيل شخصيت امام خميني«رضوان‌اللّه‌تعالي‌عليه» به دَرْکِ حضوريِ مشيّت الهي نايل خواهيد شد و اين بالاترين تفکري است که امروز مي‌توان به آن دست يافت. مگر واقعي‌ترين تفکر، تفکر بر واقعي‌ترين واقعيات نيست؟ هرچند ظاهربينان هميشه از ديدن آن محروم‌اند و مستکبران سعي در نديدن آن دارند. لذا هرچه بهتر جایگاه انقلاب اسلامی را در هستی بشناسیم راحت‌تر می‌توانیم جایگاه سایر قوا و نهادها و از جمله دولت را درک کنیم و با تمام وجود مواظب باشیم آن عهدی را که با انقلاب اسلامی بسته‌ایم دست‌خوشِ موضوعات موسمی که در انقلاب پیش می‌آید و می‌گذرد، نشود.

والسلام علیکم و رحمة اللّه و برکاته

 

 


[1] - هر آرمانی صورت خود را در تاریخ نشان می‌دهد و کامل می‌‌کند لذا نباید گفت نظام اسلامی نه جزء انقلاب اسلامی است و نه در عرض آن. نظام اسلامی صورت انقلاب اسلامی و به تعبیری شأنی از شئونات آن انقلاب است در کشوری به نام ایران. با توجه به این‌که انقلاب اسلامی به عنوان آرمانی متعالی در محدوده‌های مختلف صورت‌های مختلفی از خود ظاهر می‌کند نظام اسلامی ایران صورت انقلاب اسلامی در ایران است و محدود به ایران نیست. همچنان‌که دولت اسلامی ایران صورت انقلاب اسلامی است در محدوده‌ی اجرا در کشور ایران.

[2] - البته نسبتی بین امت و امامت در نظام اسلامی مدّ نظر است که آن نسبت ماوراء نسبتی است که بین دولت و رهبری به عنوان پاسدار انقلاب اسلامی در میان می‌باشد. آن نسبت بین وفاداران به انقلاب اسلامی و رهبری انقلاب همیشه و همه‌جا مطرح و جاری می‌باشد.

[3] - صحيفه‌ي امام، ج‏1، ص 269.

18380
متن پرسش
سلام علیکم: استاد گرامی در دعا در غیبت امام زمان علیه ااسلام که اول دعا با «اللهم عرفنی نفسک فانک ان لم تعرفنی» شروع می شود در صفحه دوم آمده است ای خدا به من صبر و شکیبایی ده در امر غیبت آن حضرت که آنچه را تو تأخیرش خواهی من تعجیل آن نخواهم و... هرگز چون و چرا نکنم و نگویم چه شده که ولی امر امام غایب ظاهر نمی شود ووو.... سپس در ادامه درخواست می کند جمال ولی امرت را به من ظاهر و آشکار بنما. سؤال بنده این ست که بین این دو درخواست آیا تضادی نیست؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: این مثل آن است که انسان در عین آن‌که از خداوند می‌خواهد در مصیبت وارده به او صبر بدهد، بخواهد که آن مصیبت را رفع کند. موفق باشید

17039
متن پرسش
به نام خدا با سلام خدمت شما: این آموزه فرهنگ غنی شیعی که ملاصدرا آن را به خوبی تبیین نموده است، مبنی بر آنکه: شهوات نیز در اثر زیاده روی های انسان، بتدریج مجرد گشته و وبال انسان در دنیا و به ویژه آخرت می شود، مرا به هراس انداخته است. سوال اولم اینکه آیا ارضای شرعی نیاز جنسی اگر همت انسان شود، نیز باعث تجرد این شهوت در انسان می شود و در سنین پیری نیز علیرغم فقدان توان جنسی او را رها نمی کند؟ و سوال دومم اینکه برای رهایی از خواطر و خیالات مرتبط با شهوت جنسی به ویژه در میانسالی چه باید کرد؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: منظور ملاصدرا افراط در شهوات، در مورد لذات حلال نیست، و اساساً سیره‌ی رسول خدا«صلوات‌اللّه‌علیه‌وآله» در بودن در کنار همسران‌شان نه افراط بوده و نه مشکلی برای آن حضرت به‌وجود می‌آورده 2- آمدن خیالات در اختیار انسان نیست ولی دنبال‌کردنش در اختیار ما است. از این جهت اگر ملکه‌ی کنترل خیالات در ما قوت بگیرد، در میانسالی قدرت خیالات کم می‌شود. کتاب «ادب خیال و عقل و قلب» نکاتی در این مورد دارد. کتاب بر روی سایت هست. موفق باشید

16159
متن پرسش
سلام علیکم استاد: آیا راه معرفت نفس که از طریق شناخت خود به شناخت حق می رسیم در عرض راه عرفان است که از طریق عشق و دل و تزکیه می باشد؟ پس چگونه عرفا گفته اند که مسیر ما معرفت النفس است؟ ممنون از لطفتون
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در فضای معرفت نفس رجوع انسان به حق، رجوعِ وجودی می‌شود و از این جهت «قلب» به میان می‌آید که مسیر عشق به حق است. موفق باشید

15740
متن پرسش
با سلام خدمت استاد طاهرزاده ی عزیز: استاد به بهانه ی پخش سریال حضرت یوسف شاهکار مرحوم فرج الله سلحشور یک سئوال و شبهه ای در میان مردم رواج داره که بنده می خواستم بپرسم که این حرف درست است یا نه؟! می گویند لحظه ای که وصال حضرت یوسف (ع) و حضرت یعقوب (ع) فرا رسید، حضرت یوسف (ع) را یک لحظه غرور گرفت و به خود گفت که من عزیز مصر هستم و از اسب دیر پایین آمدند و همین قضیه ی باعث شد که بجای حضرت یوسف (ع) از نسل حضرت بنیامین (ع) رسالت ادامه پیدا کند! خیلی ممنون و متشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: این یک حرف بدون دلیل و از اسرائیلیات است و مرحوم سلحشور، متوجه‌ی این امر بودند و قضیه آن‌چنان بوده است که حضرت یوسف«علیه‌السلام» پدر و مادر و برادران خود را در جایگاه رفیعی جای می‌دهند و چون بعداً بر آن‌ها وارد می‌شوند، آن‌ها بر او سجده می‌کنند و حضرت فرمودند این است تأویل رؤیای من. موفق باشید

15586
متن پرسش
سلام: آقای طاهرزاده به خدا شرمنده که اینقدر وقتتان را می گیرم. یه کمی بهم حق بدین آخه آقا اگه سنگ هم باشه و هی پشت سر هم سرد و گرمش کنید بعد از چند بار پودر میشه من بیچاره را ببینید که از لطیف ترین ها هستم چه شده ام. حالا آقا این حالت را ۲ سال است که باهاش دست و پنجه نرم می کنم. حتی قلب گوشتی در بدنم هم به درد آمده. حالا خودتان ببینید چه شده ام. بر شعر هایی که فرستاده اید خیلی تامل کردم مثل اینکه حضرتعالی این را موهبتی از جانب خدا می دانید و در ضمن اصلا هم به حرف خودکشی بنده کوچکترین محل را هم نگذاشتید. من از شما فقط میخوام که بگید این حالت چیست و علتش چیست و راه علاجش همین.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده معتقدم هرکس ماوراء این حالات که می‌فرمایید و این دوقطبی‌بودنِ روان، می‌تواند با خدا زندگی کند و متوجه باشد همین حالات را، عشق است که یک روز در فشار کامل باشد در حدّ اقدام به خودکشی؛ و یک روز به خود بیاید که عجب دیوانگی‌ها داشته‌ام!! و به خود بگوید: «عاشقم بر لطف و بر قهرش به جدّ / ای عجب کس عاشقِ این هر دو ضد». و آن‌چنان از این تضاد درونی خوشش بیاید که در انتها بگوید: «واللّه ار زین جور در بُستان شوم / همچو بلبل زین سبب نالان شوم». این تعریفی که روانشناسان از دوقطبی می‌کنند، بنده و خیلی کسانی‌که شما می‌شناسید، دوقطبی به حساب می‌آیند. باید به جنگ این حالت‌ها رفت و در سایه‌ی خدا زندگی کرد. موفق باشید

15552
متن پرسش
با سلام و تشکر خدمت به استاد عزیز: استاد در پاسخ به سئوال حقیر (15546) مطلبتان را متوجه شدم اما منظورم این است که مثلا اگر ما بخواهیم موضوعی را تحقیق کنیم مثلا الگوی اسلامی پیشرفت از نگاه رهبری چیست و یا اقتصاد مقاومتی از دیدگاه رهبری چیست و مسائل دیگر با چه روش (متد، سبک) باید این کار را انجام بدهیم؟ (به عنوان مثال استاد عزیزی فرمودند: اولا باید مبانی رهبری را بدانید مبانی معرفت شناسی و ولایت شناسی و غیره و ثانیا منظومه فکری رهبری را باید بدانید تا گرفتار مغالطه نشوید.) با تشکر و التماس دعا
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: حرف آن استاد حرف درستی است. زیرا اقتصاد مقاومتی بر اساس انسان‌شناسیِ اسلامی می‌تواند شکل بگیرد و نه انسان‌شناسیِ غربی. و با هستی‌شناسیِ اسلامی باید دنبال شود. سیر مطالعاتی بر روی سایت، بر اساس همین قصد تنظیم شده است. در ضمن در جواب سؤال شماره‌ی  15159 عرایضی شده است. خوب است که به آن رجوع فرمایید. موفق باشید

15284
متن پرسش
استاد گرامي با سلام: 1. آيا متوفي ناظر بر شستشو و دفن بدن خويش است؟ اموات بر حال اقوام خود آگاهند؟ اموات خويشاوند همديگر را در برزخ ملاقات مي كنند؟ 2. برزخ فردي كه امروز فوت شده با فردي كه چند هزار سال پيش مرده از نظر زماني چگونه توجيه مي شود؟ اگر برزخ لازمان است چرا آيه اي در قرآن اشاره به عرضه شدن آتش بر فرعون در هر صبح و شام دارد؟ 3. توصيه هاي دين در زمان زيارت اموات چيست؟ چه سوره اي بايد قرائت شود و به چه شيوه اي؟ 4. برگزاري مراسم هفته و چهلم و سال و غيره و بيان فاتحه مع الصلوات كه در اينگونه مراسمات مرسوم است مبناي ديني دارد؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بحمداللّه خداوند سؤالاتی را در جان شما شکل داده است که منجر به جهت‌گیریِ خوبی در زندگی‌تان می‌شود. اگر با نظر به سیر مطالعاتی روی سایت، بعد از «ده نکته در معرفت نفس» و «برهان صدیقین»، کتاب معاد را همراه با شرح صوتی آن شروع کنید؛ به سؤالات خود جفا نکرده‌اید. مواظب باشید سؤالات را با جواب‌های سطحی ضایع نکنید. موفق باشید

15261
متن پرسش
سلام: استاد. بنده هرکار می کنم نمی توانم هاشمی رفسنجانی را مقابل رهبری ندانم. حدود یک ساعت با همان استادی که عرض کردم آمده بودند حوزه ما صحبت کردیم. حدودا یک سال و چند ماه است که صحبتهای آقای هاشمی را زیر بررسی دارم ولی اصلا نمی توانم قبول کنم هاشمی مقابل رهبری نباشد. اصلا صدها مَتَلک گفتن ها هیچ... در سخنرانی اخیر حضرت آقا دیدید چگونه نشسته بود؟ اصلا (زبانِ بدنش) بی احترامی بود. در بین سیاسیون دنیا مسئله ای به نام (بادی لَنگوئِج) یا همان زبان بدن مطرح است. ایشان اصلا می خواستند همین را به اهلش بفهمانند. استاد! دلمان خون است. کاری کرده اند که خود آقا هم از رهبر آینده صحبت می کند!! نمی دانیم چه کنیم تا اینها این همه پررو نشوند. التماس دعا
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در متن جوابی که تحت عنوان «راه‌های عبور از اصلاح‌طلبیِ حزبی» عرض شد، بحث دو نگاه و دو فکر مطرح است. آقای هاشمی سخت معتقد است باید از روحیه‌ی انقلابی برای نجات جامعه عبور کرد و به جمهوری اسلامی و کشور ایران فکر نمود و مقام معظم رهبری«حفظه‌اللّه» معتقدند این تاریخ، ظرفیت تحقق انقلاب اسلامی  و اهداف متعالی آن را دارد و برای تغییر معادلات جهانی باید بر انقلاب اسلامی تأکید کرد تا از طریق انقلاب اسلامی مشکلاتِ منجمدشده‌ی تاریخیِ ایران نیز برطرف شود. پس بحثِ دو نوع فکر است که ما باید عمیقاً به هر دو فکر بیندیشیم تا معنایِ عبور تاریخی از امثال آقای هاشمی برای جامعه‌ی ما ممکن گردد. بحث لجبازی و عناد نیست، بحث فکری است که باید از آن به‌طور منطقی عبور کرد و اتفاقاً هیاهوهایِ حزبی و ژورنالیستی مشکل را در حجاب می‌برد، بدون آن‌که جامعه بتواند از آن عبور کند. وقتی وزیر مسکن و راه‌سازی به عنوان یکی از اعضای حزب اصلاح‌طلبان از لیبرالیسم تعریف می‌کند، آیا وظیفه‌ی ما آن نیست که به طور مبسوط معنای لیبرالیسم را در فرهنگ سیاسی این دوران تبیین کنیم تا ملت مسلمان ایران متوجه شوند در فرهنگ لیبرالیسم، هیچ حرام و حلالی معنا نمی‌دهد؟ لذا است که تأکید بنده آن بود و آن است تا فضای فکری و فرهنگی، جایگزینِ جبهه‌بندی‌های ژورنالیستی گردد و تفکر به جامعه برگردد تا مردم مسلمان ایران به‌راحتی در جبهه‌ای که می‌خواهند قرار گیرند، آگاهان و عالمانه قرار بگیرند، وگرنه به اسم اسلام، در بستری قرار دارند که به اهداف نظام سرمایه‌داری منجر خواهد شد. موفق باشید   

14943

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام: نظر شما در مورد لیستی رأی دادن چیست؟ آیا وقتی برخی را فاقد صلاحیت می دانیم می توانیم به صرف جلوگیری از ورود احتمالی رقیب خطرناک به لیست اصولگراها رای دهیم؟ بعضی ها می گویند جمله ی رهبری که چند روز پیش گفتند که مواردی که نمی شناسم به لیست اعتماد می کنم کنایه ای بود برای اینکه مذهبی ها به لیست اصولگراها رای دهند؟ می گویند چرا رهبری در این مقطع این کلام را گفتند. پس لابد منظوری داشتند. خلاصه شما اگر در تهران می بودید و برخی افراد را فاقد صلاحیت می دانستید باز هم به لیست رای می دادید؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: از صحبت مقام معظم رهبری بر نمی‌آید اگر واقعاً برای شما مشخص شده که فردی در لیست اصول‌گرایان فاقد صلاحیت است، به او رأی دهید. فرمودند وقتی بعضی را نمی‌شناسم، به صاحبان لیست که مورد اعتمادند، اعتماد می‌کنم. و در مورد تهران به‌خصوص با اعتمادی که به جناب آقای دکتر حداد عادل هست، و با توجه به محذوراتی که آن عزیران دارند، نباید به راحتی از آن لیست عبور کرد. موفق باشید

14026
متن پرسش
بسم الله النّور و السّلام و ضمن تبریک و آرزوی قبولی زیارت حضرت ابا عبدالله (ع) در اربعین: استاد چه سوغاتی برای ما آوردید تا مرهمی باشد برای نگرانی و اضطراب فزاینده این روزها؟! کار دارد خیلی سخت می شود! انگار آیه امانت دارد به طور کامل تأویل می شود و ما هم که انسان کامل نیستیم و زیر بار امانت داریم خورد می شویم. نمی دانم بین عافیت و آرامش خیالیِ بی- خیالی طی کردن بلاهای زمانه از یک طرف و تن دادن به اضطراب و پریشانی شدید ناشی از اهتمام به سرنوشت امت در دوره بلاافزون آخرالزمانی، کدام راه سوم را باید انتخاب کرد؟ سوریه، یمن، عراق، ایران، توطئه های دشمن، نفوذ تا قلب دولت جمهوری اسلامی، فتنه بانکها، بی عملی مسئولین، غفلت مردم... الأمان الأمان من جور الزمان... شما که بارتان را بسته اید، اطمینان و آرامش تان قابل فهم است اما ما نوپایان و بین راهی ها چه کنیم در این دوران؟!
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بحمداللّه پس از سال‌ها چهره‌ی باطل که در زیر پوشش‌های مختلف پنهان شده بود در حال ظهور است، و حق به زیبایی در دهه‌های اخیر در حال به‌میان‌آمدن می‌باشد و ملت‌ها پاداش پایداری خود را در مقابل باطل به مرور دریافت خواهند کرد. روح مدرنیته و استکبار در رسواترین شکل پرده را کنار زده و به طور مستقیم به صحنه آمده و همیشه سقوط تمدن‌ها با انحطاط آن‌ها شروع می‌شود که با یک نوع افراطی‌گری همراه بوده است. ملاحظه کنید چگونه در این سال‌ها خداوند اراده کرده است تا شیعه در حرکت میلیونی خود در «اربعین» تاریخ جدیدی را بگشاید و بی‌حساب نیست که شما در زیارت حضرت سیدالشهداء«علیه‌السلام» خطاب به آن حضرت اظهار می‌دارید: «بکم فتح اللّه و بکم یختم». یعنی اگر فتحی در تاریخ واقع شود به نور حسین«علیه‌السلام» و ذیل وجود مقدس آن حضرت واقع می‌شود و اگر بنا است پرونده‌ای بسته شود و تاریخی به انتها برسد به نور آن حضرت انجام می‌گیرد. و امروز ما به نور حسین«علیه‌السلام» شاهد بسته‌‌شدن تاریخی هستیم که 400 سال زندگی زمینی بشر را از عالم قدس و معنویت منقطع کرد. موفق باشید

12644

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با عرض سلام و خسته نباشید خدمت استاد محترم: من قبول دارم که زن و مرد با توجه به تفاوت هایی که در آفرینش شان وجود داره مسلما بایستی وظایف مختلفی در خانواده داشته باشن اما گاهی کتاب های دینی مربوط به وظایف زنان در خانواده و اهمیت نقش هایی مثل همسرداری و همچنین تربیت فرزند رو مطالعه می کنم و اون رو با واقعیت های بیرون مقایسه می کنم به نظرم گاهی اهمیت این وظایف رو خیلی بیش از آنچه که در عالم واقع هست بیان می کنن. مثلا چه اشکالی داره یک زن با وجود اولویت قرار دادن وظایف مربوط به خونواده اش مثل تربیت فرزند و همسرداری، برای پی گیری اهداف علمی و تحصیلی اش گاهی در نگه داری فرزندانش مثلا از مادر خودش کمک بگیرد و ساعاتی از هفته فرزندان کنار او باشند البته نه خیلی زیاد بلکه نسبتا کم تا وی بتواند به فعالیت های اجتماعی اش برسد، البته نه تا آن حدی که سلامتی و تربیت کودک اش با مشکل مواجه شود. خیلی ممنونم، منتظر جوابتان هستم. فقط در آخر سر بنا به دلایلی که ذکر اون ها رو درست نمیدونم بی زحمت نظر مراجع اسلامی غیر کشور ایران رو هم درباره ی این سوالم با ذکر دقیق منبع بهم بگین ممنون میشم. فعلا خدانگهدار
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: قبلاً نیز عرض شد این مسئله‌ای نیست که بین علما اختلاف باشد یک موضوع منطقی و پذیرفتنی است که زنان می‌توانند در کنار خانواده فعالیت های اجتماعی هم‌شأن خود داشته باشند و عده‌ای را در امورات تربیت فرزند به کمک بگیرند که از همه بهتر مادربزرگ‌ها و پدربزرگ‌ها هستند. موفق باشید

11298
متن پرسش
سلام استاد گرامی: من در رهایی از شک و تردیدم هرچه استدلال های قوی و بدیهی می آورم متاسفانه نفسم نمی پذیرد، جوری که آخر سر کلافه می شوم و از دست خودم عصبانی می شوم که چرا قانع نمی شوم، به گونه ای که احساس ناتوانی به من دست می دهد، انگار نفسم می خواهد مرا بیچاره کند، جوری شده ام که انگار قدرت مقابله با نفسم را ندارم و نفسم را پیش خودم قوی و شکست ناپذیر فرض کرده ام، چه راهکاری برای رهایی از این حالت برای بنده پیشنهاد می کنید؟ آیا واقعا نفسم است که اینگونه لجوج و لجام گسیخته شده یا از القائات شیطان است که می خواهد جلوی تعقل و هدایت مرا بگیرد و من به اشتباه القائات شیطان را نفس خودم گرفته ام.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: آنچه در جواب شماره‌ی 11282 و 11297 عرض کرده‌ام در این‌جا مفید خواهد بود. اشکال آن است که در تلاش هستید تا چیزی که روشن است را با استدلال اثبات کنید. البته این در مورد شکی است که نسبت به وجود یا عدم موجودات پیدا می‌شود ولی در مورد شک به وجود خدا و معاد و امور غیبی باید از آن استقبال نمود و با تقویت قوه‌ی عقل و استدلال به عقاید خود قوت بخشید. موفق باشید
10008

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام ضمن خسته نباشید لطفا" یادادشت هایی که می گذارید برای ایمیل من هم ارسال شود
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: مسئول محترم سایت ملاحظه فرمایند. موفق باشید
9868
متن پرسش
سلام استاد: پاسخی که در بحث نامه فرزند آیت الله جوادی آملی مطرح نمودید به نظرم طرفداری و توجیه رسید و می خواستم اشکالی که در ذهن من به وجود آمده را مرتفع نمایید. ایشان در انتهای نامه این نکته را بیان نموده اند: گرچه انقلاب، مردم و نظام اسلامی تجربه‌های بسیار سنگین و سختی را پشت سر نهادند، لیکن به نظر می‌رسد تا رسیدن به جامعه الگو و امت وسط راه طولانی در پیش است، جامعه‌یی که مردم آن از خرافه و گرایشات سطحی در امان باشند، مدیران و متولیان امرشان از شایستگان و فرهیختگان و دلسوزانی باشند که جامعه به وجود آنان به خود ببالد و نمایندگانی از تمدن و فرهنگ ناب و اصیل اسلام و ایران باشند. گرچه جای بسی شکر و سپاس است که اراده ملت این‌بار در وجهه دولت نمایان شده و خواست قلبی جامعه خصوصا فرهیختگان و نخبگان از قلم تدبیر و امید جاری گشته، لیکن نگارنده این سطور با قطع نظر از این امر به مقوله دیگری می‌اندیشد و به وجود چنین انسان‌هایی مباهات دارد. در پایان بار دیگر به دانش، اخلاق، ادب و صلابت و استواری شما درود می فرستم و فصل جدیدی برای دستیابی به توفیقات برتر از بارگاه الهی مسألت دارم. این مطلب در حقیقت بیانگر رضایت هرچه بیشتر ایشان از چنین دولتی به همراه شکایت ایشان از نمایندگان مجلس نسبت به استیضاح و کوته فکری ایشان است. ضمنا سوال دیگر این است که چرا در مواضع بسیاری که از ابتدای دولتهای قبل وجود داشته و جای دلداری وجود داشته ایشان وارد بحث نشده اند؟ بازهم بنظر می رسد پاسخ شما در راستای حفظ شخصیت و احترام آیت الله جوادی آملی بوده که اگر منتسب به ایشان نبودند جای طرح چنین بحثی از یک گوینده ناشناس در سایت ها نبود.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده نامه‌ی فرزند آیت‌اللّه جوادی را بهانه قرار دادم تا نکته‌ی مهمی را به عزیزان متذکر شوم و آن نگاهِ تمدنی‌داشتن به جریان‌های وفادار به انقلاب بود. ملاحظه کنید بنده با این‌که اشکالاتی به دولت آقای روحانی دارم چگونه می‌پذیرم جناب حجة الاسلام آقای مرتضی جوادی آملی دولت آقای روحانی را تأیید کند؟ عمده آن است که متوجه باشیم ما در آینده باید به جامعه‌ای فکر کنیم که این نوع نگاه‌های متفاوت که همه در زیر سایه‌ی اسلام و انقلاب طرح می‌شود همدیگر را بپذیرند و نه آن‌که سخن همدیگر را تصدیق کنند. ما هنوز گمان می‌کنیم با تحقق انقلاب اسلامی امری ساده به قوع پیوسته که می‌توانیم در جزیره‌ای به نام ایران با آن به‌سر ببریم و به همین جهت نیازی نمی‌بینیم تا نسبت خود را با اطرافیانی که در یک گروه قرار داریم و با دیگر جریان‌ها بازتعریف کنیم. در این صورت باید بپذیریم ما با خیالات خود در این واقعه‌ی عظیم یعنی انقلاب اسلامی وارد شده‌ایم و هرگز نباید برای خود امید پیروزی داشته باشیم. زیرا نه خود را مجهز به سعه‌ی صدری کرده‌ایم که در آینده سخت به آن نیازمندیم و نه تلاش می‌کنیم جامعه را از دو قطبی‌بودن بین جناح‌هایی که به اهداف انقلاب معتقدند، خارج کنیم، همچنان اسیر جناح‌بندی‌های گذشته هستیم. زیرا معنای حضور در آینده‌ای را که در میان سایر ملت‌ها برای ما رقم خورده است متوجه نمی‌باشیم. ما برای حضور در آینده‌ی انقلاب به پرورشی نیاز داریم که جایگاه افراد و افکار و جریان‌ها را در تمدن اسلامی تعیین می‌کند و نه در تاریخ محدود و در جزیره‌ای جدا از همه‌ی ملت‌ها. عادات و ملکاتی که قبلاً با آن زندگی می‌کردیم برای ادامه‌ی کار کافی نیست، شخصیت‌هایی را باید مدّ نظر آورد که آن‌ها از یک طرف بر نفس خود مسلط بوده‌اند و تحمل رقبای خود را داشتند و تنها ایده‌های ایمانی را مدّ نظر قرار دهند و از طرف دیگر به وسعت حضور انقلاب اسلامی در آینده‌ی جهان فکر کنند. آن کسی‌که این حرف‌ها را با برنامه‌های سفارشی و رسمی یکی می‌گیرد ابداً متوجه سخن ما نیست و هنوز متوجه پرورشی که باید آغاز کند، نشده است. ابتدا باید جایگاه تاریخی و قدسی انقلاب را بفهمند تا سجیه و خصلتی را که برای ادامه‌ی انقلاب نیاز داریم در خود بپرورانند. باید دورتر از امروز را دید تا در امروز به درستی تصمیم بگیریم و عمل کنیم. این است عبور از بلای اکنون‌زدگی. موفق باشید
7539
متن پرسش
با عرض سلام با توجه به مباحث عمیق غرب شناسی که مطرح میفرمایید،اگر امکان دارد در مورد موبایل توضیح دهید که به عنوان ابزاری که فرهنگ خاص خود را به دنبال دارد،در جدا کردن ما از فرهنگ توحیدی چه تاثیری دارد؟
متن پاسخ
باسمه‌تعالی: سلام‌علیکم: در کتاب «سلوک ذیل شخصیت امام خمینی«رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه» عرض شد که این یک نوع جایگزینی ارتباط انسان با عالم ملکوت است بدون آن‌که آثار آن را داشته باشد. موفق باشید
6670

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام خدمت استاد عزیز چند وقتی است که منتظر دیدن یک تحلیل در مورد تفاهم نامه ژنو از شما هستم ولی متأسفانه ندیدم! عده ای میگن جام زهر و عده ای پیروزی بزرگ آقا هم تعبیر موفقیت را داشت البته من اصل تفاهم نامه رو دیدم و به نظرم یک عقب نشینی جدی است! یا زهرا سلام الله علیها
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: در جواب سؤال6567 عرایضی داشتم. موفق باشید
6137
متن پرسش
عرض سلام بنده همان پرسشگر سوال 6082 هستم.ضمن تشکر از پاسختون میخواستم بگم گریه با این رویکردی که شما فرمودید گریه برای خود مون و رسیدن به خود برتر میشه که نه برای اباعبدلله.درسته؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: حضرت اباعبداللّه«علیه‌السلام» مثل همه‌ی اولیاء و انبیاء می‌خواهند ما به مقام بالاتری از انسانیت برسیم و از این طریق به آن انسان‌های کامل نزدیک شده‌ایم. موفق باشید
5895
متن پرسش
سلام استاد. جوانی23ساله هستم.چند سالی است که با بیماری سختی دست و پنجه نرم میکنم.طیق آخرین نظر پزشکان بیماری من هیچ راه درمانی نداره و کاملا مرا جواب کرده اند. بیماری به حدی بد است که از بردن نامش شرم دارم و تنها اینو بگم از بیشتر فعالیت های اجتماعی و گروهی محروم هستم.تقریبا تا ساعت12ظهر از خونه نمی توانم خارج بشم و باقی ساعات روز باید نزدیک خانه باشم و خیلی دور نشم.(تحصیل-تفریح-مسافرت-ازدواج-شغل مناسب و...از همه اینها محروم هستم).یعنی شرایط جسمی من اجازه انجام این امور را نمی دهد. من هیچ اعتراضی به خالقم ندارم و راضی به خواست او هستم. حال در حواستی از شما دارم: من با این شرایط خاص چطور می توانم برای دین و جامعه ام مفید باشم؟ نمی خوام پوچ و بی فایده باشم و منتظر مرگ. علاقه زیادی به علوم دینی دارم.کتب و نرم افزار حوزه را تهیه کردم و گاهی هم با دوستان مباحثه می کنم.به نظر شما من با این شرایطم تا چند پایه درس بخونم تا شاید بتونم به دین خدا خدمت کنم؟ من چطور مورد رضایت امام زمان قرار بگیرم؟ و هر توصیه ای که دارید لطفا از این حقیر دریغ نکنید.تشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی‌: سلام علیکم: شما در حدّ توان خود در کنار راضی‌بودن از تقدیر الهی، دروس حوزوی را به‌خصوص بعد از ادبیات و مقداری فقه به تفسیر قرآن و روایت بپردازید خداوند راه خدمت به دین‌اش را در جلو شما باز می‌کند. موفق باشید
5719
متن پرسش
باسلام بنده طلبه هستم و دو خصوصیت دارم می خواستم ببینم نظر شما درموردش چیست خوب است یا بد و آیا احتیاج به اصلاح دارد فقط لطفا درمورد هرکدام جداگانه نظر بفرمایید: 1. بسیار دلسوزم برای طلاب و اگر واقعا کسی بخواهد زمین بخورد از کمک دریغ نمی کنم و حتی برای اینکه مشکلش حل شود گریه هم در پیشگاه خدا می کنم؟ 2.وقتی بعضی از دوستانم را می بینم که انتقالی می گیرند و یا از ما جدا می شوند بسیار ناراحت می شوم ویاد خاطرات خوبی که با آنها داشتم می افتم و بسیار ناراحت می شوم خلاصه تک مانده ایم دیگر؟
متن پاسخ
باسمه تعالی‌: سلام علیکم: 1- خوب است که انسان دلسوز آدم‌ها باشد ولی عاقلانه دلسوزی کنید و نه احساساتی. گفت: «سرشک از رخم پاک کردن چه حاصل.... تو کاری بکن کز دلم خون نیاید» 2- این روحیه‌ها خوب است به شرطی که همواره با خودتان زندگی کنید. موفق باشید
5148
متن پرسش
آن دانشمندی که حدس زد مولکول بنزن کروی است، معلوم حضوری‌اش چه بود؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: بر روی موضوع متمرکز بود و زوایای مختلفی را مدّ نظر داشت و لذا آماده بود تا آن حدس بر او اشراق شود. موفق باشید
4734
متن پرسش
سلام استاد گرامی از دنیای دلگیر سیاست به دنیای مطالعاتم برگشتم. در مبدأ و معاد، حکیم ملاصدرا (رضوان الله علیه) سن کمال قوه عقل را چهل سالگی می داند. میخواستم بدانم آیا این اطلاق دارد؟ چون میدانیم بسیاری از ائمه قبل از چهل سالگی به مقام امامت و انسان کامل رسیدند. پس در چهل سالگی دقیقا چه اتفاقی روی میدهد؟ یعنی خود ما وقتی به مرز چهل سالگی رسیدیم باید منتظر چه تحولاتی درون خود باشیم؟ سوال دیگر این که مقام عقل مستفاد با کدام یک از مقامات عرفانی مطابقت میکند؟ آیا ادراک تمام معقولات فلسفه ملازم با ادراک عقل مستفاد است یا این همان مقام شهود باطنی ملائکه است؟ یا این که عقل مستفاد در حقیقت همان حالتی است که انسان معقولات را بدون نیاز به تفکر مجدد میتواند از اجمال و بساطت به بیان تفصیل بیاورد و از همین توانایی تعبیر به نظر مستقیم به عالم عقول میشود؟ در این حالت اخیر انسان مقامش همان مقام ادراک کلیات و معقولاتی است که ملاصدرا آن را جهت ابهام ادراک عقول جزئیه و مُثُل میداند یا فراتر از آن است؟ با تشکر و احترام فراوان
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- در وجه طبیعی رویهمرفته حرف درستی است که در چهل سالگی روح انسان می‌تواند در جهت ادامه‌ی سیر خود به یک جمع‌بندی تکوینی برسد. به همین جهت هم روایات می‌فرماید اگر کسی تا چهل سالگی نتوانست راه خود را درست پیدا کند شیطان او را مسح کرده. ولی تفاوت ائمه«علیهم‌السلام» با ما در آن است که آن عزیزان کامل خلق می‌شوند و باید با حفظ کمال خود امتحان بدهند که در کتاب «مبانی نظری نبوت و امامت» بحث آن شده است ولی ما با سیر به سوی آن‌ها و نظر به مقام عصمت آن‌ها به کمال خود نزدیک می‌شویم 2- عقل مستفاد در فلسفه مربوط به مقامی است که فیلسوف بدون طی مقدمات عقلی می‌تواند به کلیات عقلی نظر کند و ارتباط مفهومی با آن حقایق پیدا کند ولی عارف از طریق قلب با حقایق عالم که در فلسفه به آن کلیات می‌گویند، ارتباط وجودی و قلبی پیدا می‌کند و تحت پرتو انوار آن حقایق قرار می‌گیرد. موفق باشید
3183
متن پرسش
باسلام و دعای خیر. در رابطه با برگشتن کاروان اهل بیت (ع )از شام به کربلا در اولین اربعین بعد از عاشورا اقوال و تنازعات زیادی است ، مجلسی ره و سید مرتضی قاضی در بحار و اربعین خود این مسئله را تایید و سید بن طاووس ره در اقبال و شهید مطهری ره و ... در سخنرانی های خود آن را رد میکنند . و شما نیز در سخنرانی های قدیمی خود مدت اقامت ایشان در شام را 1 ماه ذکر کردید که با این حساب امکان برگشت وجود ندارد.لطفا رفع ابهام بفرمایید.و در صورت اشتباه بودن این مسئله و باتوجه به ترویج آن در روضه ها و مقارن دانستن آن با ورود جابر در اولین اربعین ، آیا جلوگیری از ترویج آن لازم است؟ جزاکم الله
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: بنده در جواب یکی از سؤالات که عزیزان فرمودند عرض کردم. من در این مورد صاحب‌نظر نیستم و هرکدام از دو گروه نکاتی را مطرح می‌فرمایند که قابل تأمل است به همین جهت نباید در این مورد حساس بود. موفق باشید
3158
متن پرسش
با سلام و احترام مطالعه آیات 17 تا 33 سوره رعد بطور ضمنی قیام امام حسین و یارانش را بیاد می آورد ، گوئی این آیات بعد از واقعه عاشورا نازل شده است .نظر استاد در این باره چیست؟ ضمنا پرسش قبلی من در مورد تزلزل غرب و کتاب حق و باطل استاد مطهری پاسخش دریافت شد ولی قابل خواندن نبود اگر لطف کنید یکبار دیگر ارسال نمائید ممنون می شوم مطلب دیگر اینکه استاد بزرگوار آیت الله جوادی آملی شعر مولانا را می خواندند که: خود هنر دان دیدن آتش عیان نی گپ دل علی النار دخان آیا ما بطور قطع باید کوشش کنیم که به مقام عین الیقین برسیم ؟ و اگر نرسیدیم آیا مجازیم به سخن آنها که به این مقام رسیده اند چشم و گوش بسته یقین پیدا کنیم؟ با تشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: 1- مسلّم از مصداق‌های عالیه‌ی اولوالالباب حضرت سیدالشهدا«علیه‌السلام» و یارانشان هستند 2- اگر جواب سؤال‌تان را نتوانستید بر روی ایمیل خود بخوانید از روی سایت بخوانید چون ما نمی‌دانیم سؤال شما چه شماره‌ای داشته 3- از آن‌جایی که عقل و قلب مخالف هم نیستند اگر انسان چیزی را با عقل‌اش پذیرفت می‌تواند به آن اعتماد کند هرچند قلبش تصدیق نکند. موفق باشید
3123
متن پرسش
بسم الله الرحمن الرحیم سلام علیکم خدا قوت لطفا توضیح دهید که "القصد الی الله بالقلوب ابلغ من اتعاب الجوارح بالاعمال" یعنی چه ؟متشکرم
متن پاسخ
بسمه تعالی . سلام علیکم به کتاب «چگونگی فعلیت بافتن باور های دینی » رجوع فرمائید در آن جا بحمد الله بحث شده است. موفق باشید.
نمایش چاپی