بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان
آرشیو پرسش و پاسخ ها
تعداد نمایش
شماره پرسش:
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
13582

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام و احترام: امسال هم قصد پياده روي اربعين داريد؟ در سايت حج و زيارت براي اين منظور ثبت نام كرده ايد؟ امكان دارد كه ما هم در خدمت شما باشيم؟ سپاسگزارم
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده نیز مانند سال گذشته در کاروانی که زحمت رفتن به کربلا را به عهده گرفته بودند؛ امسال نیز ثبت نام کردم. شماره تلفن عزیزان عبارت از: 09136032342 می‌باشد. موفق باشید

12650
متن پرسش
با سلام خدمت استاد بزرگوار: در یکی از سؤال ها، دوستی از شما درخواست کردند که مواضعتان را نسبت به یک مقاله در یک نشریه زودتر مشخص کنید چون فضا بد است و کلی ریزش در طالبان معارف شما به وجود آمده است. البته بنده نمی دانم حفظ این جماعت و نگرانی از ریزش آدم هایی که با بادی می رویند و با نسیمی می ریزند چه اهمیتی دارد، اما استاد عزیز به نظر می رسد باید کمی تندتر و واضح تر احمدی‌نژاد را زیر سؤال ببرید بلکه این جماعت کمتر بریزند!!! یا کمتر بریزانند!!! بگذریم اما چند نکته: 1. استاد عزیز حداقل به واسطه چندسال مانوس بودن با آثار شما به خوبی می فهمیم که انتقاد شما از احمدی‌نژاد با نوع انتقاد جماعت مذکور در بالا فرق دارد. در دستگاه تفکری شما اگر احمدی‌نژاد نمره 15 می گیرد و باید به فکر رویش جدید بود، بسیاری از این آدمهایی که جماعت حزب اللهی دنبالشون راه افتادند نمره زیر 5 هم نمی گیرند؛ اما گویا شما اصرار دارید که با در لفافه حرف زدن، خودتان را در کنار نقادی شریعتمداری، قدیانی، زاکانی و هرندی و ... بگذارید. اشکالی ندارد خسروان صلاح خویش بهتر بدانند. لابد حفظ این جماعت خیلی مهم است! 2. فرمودید موافق بازگشت به گذشته نیستید، حق با شماست چون در همین دو سال دیدیم چند تا بهتر از احمدی‌نژاد توی این مملکت ظهور پیدا کرده!!! هر طرف را که نگاه می کنیم یک مسئول انقلابیِ توانمندِ هزارهزاربار بهتر از احمدی‌نژاد می بینیم. احمدی‌نژاد دیگه کیه! فورانی از توانمندی های انقلابی داریم!!!! 3. استاد ببخشید لحنمان بد است! خود من هم موافق بازگشت احمدی‌نژاد به قدرت نیستم؛ اما احمدی‌نژاد یکی از سرمایه های واقعی انقلاب بود. او یکی از رویش های این تاریخ است. مگر هر تاریخی چندتا از این آدمها می پروراند. بله درست است انقلاب ظرفیت ساختن چند پله بالاتر از احمدی‌نژاد را هم دارد، اما با همین یکی چه کردیم که حالا دنبال بهترش را می گردیم. می خواهید چشم بر روی این واقعیت ببندید که بیشتر مشکلات پیش آمده از فاعلیت احمدی‌نژاد نبود بلکه مشکل قابلیت حزب اللهی ها بود. این سؤال را منصفانه جواب دهید که بر فرض احمدی‌نژاد هیچ کدام از این اشتباهاتش را نمی کرد، ما الان به نقطه ای بهتر از الان می رسیدیم. به جای انتظارِ کسی بهتر را کشیدن، بهتر است برویم خودمان را اصلاح کنیم تا بتوانیم از همین سرمایه هایی که در اختیارمان قرار گرفته بهترین استفاده را بکنیم؛ آن موقع بهترین ها هم برایمان پرورانده می شود. مگر یاران امام علی همه بدون اشتباه و ناب ناب بودند. جناب مالک اشتباه نداشت. حتی اشتباهاتی که باعث شد امام معصوم در معذوریت قرار گیرد. حالا استاد عزیز خوب است عده ای که خود صبح و شام با کارهایشان به ولی اشان چیزهایی تحمیل می کنند به جای اصلاح خود، دنبال ضعف های مالک بگردند که چنین بود و چنان بود، خدایا بهتر تر! از آن را نصیبمان کن. البته قصدم تقدس بخشیدن نبود که بگویم احمدی‌نژاد شأن مالک اشتر را دارد. حاشا و کلا؛ اما باور دارم که هنوز فاصله ای عمیق با بسیاری از این انقلابی نماهای ما دارد. باور بفرمایید که کار کردن در آن موقعیت واقعا سخت بود و معتقدم احمدی‌نژاد خیلی مراقبه و خودسازی کرده بود که تازه این طور شد! (خدا واقعا به داد ما برسد) براستی استاد این جماعت مدعی فکر می کنند در آن موقعیت بودند اشتباهات کمتری می کردند؟؟؟!!؟ 4. البته که نباید به فکر بازگشت به گذشته بود؛ اما گذشته احمدی‌نژاد نیست. گذشته سطحی نگری، دهن بینی، بی تقوایی و جمود و قبیله گرایی ما حزب الهی هاست که تا اصلاح نشود هزار تا بهتر از احمدی‌نژاد بیاید آش همین آش و کاسه همین کاسه است. 5. استاد عزیز عذر می‌خواهم این مطالب را نوشتم باور بفرمایید که اصلاً مسئله من احمدی‌نژاد یا فلانی یا بهمانی نیست. بلکه مسئله عدم انتقاد شما از این رفتارهای حزب‌اللهی‌هاست. برای چه و به چه قیمتی؟!!! طرف می‌آید سؤال می‌پرسد که به خاطر فلان موضعِ شما تمام معارفتان زیر سؤال رفته و شما به جای متذکر کردن ایشان که مؤمن خدا اصلاً این چه منطقی است، تازه کلی قسم حضرت عباس می‌خورید که نه بابا این‌طور نیست و آن‌طور است!!!! یاللعجب!!! آخر چه خیری در این جماعت است مادام که متذکر نگردند که کمی خود را اصلاح کنند. استاد عزیز به جای انتظارِ بهتر از احمدی‌نژاد را داشتن، خوب است دعا بفرمایید که خدا ما نیروهای به اصطلاح انقلابی را کمی هدایت فرماید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همین‌طور که می‌فرمایید «بهتر است برویم خودمان را اصلاح کنیم تا بتوانیم از همین سرمایه هایی که در اختیارمان قرار گرفته بهترین استفاده را بکنیم؛ آن موقع بهترین ها هم برایمان پرورانده می‌شود.» و به همین دلیل بنده احساس می‌کنم کارهای فرهنگی بسیار حساسی زمین مانده است و باید کاری کرد که ماوراء جبهه‌بندی‌های سیاسی، تفکر به جامعه برگردد. موفق باشید

12328

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سمه تعالي با عرض سلام خدمت استاد عزيز: استاد طاهر زاده، حقير در حال حاضر مقلد آيت الله مكارم شيرازي هستم، اما مدتي است كه با توجه به سوالاتي كه در خصوص نحوه سپرده گذاري و اخذ تسهيلات بانكي از بعضي موسسات از دفتر ايشان داشته ام، جوابهايي كه گرفته ام ته دلم را نسبت به تقليد از ايشان لرزانده است و شايد اين ناشي از آن باشد كه نحوه انتخاب مرجع خود را تا حدي تقليدي محض مي دانم، از آنجا كه شما را فردي مؤمن و محقق در امور دين مي دانم، از محضر شما طلب راهنمايي در خصوص انتخاب مرجع را دارم. هميشه دعاگوي شما بوده ام. التماس دعا
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در عین احترام به همه‌ی مراجعی که جامعه‌ی مدرسین آن‌ها را تأیید کرده‌اند، مرجع تقلید بنده حضرت آیت اللّه خامنه‌ای«حفظه‌اللّه» است. موفق باشید

11130
متن پرسش
با سلام و احترام من خواهان راه ارتباطی با جناب استاد طاهرزاده هستم. در رابطه با رساله دکتری خویش، سوالاتی از ایشان داشتم. خواهش می کنم در این زمینه مرا یاری کنید.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: رفقا اطلاع دارند که بنده در مورد پایان‌نامه‌ها و موضوعات پایان‌نامه هیچ ورودی نمی‌توانم داشته باشم. حتی در زمانی هم که در دانشگاه بودم در این موارد ورودی نداشتم. موفق باشید
11020
متن پرسش
ﺳﻼﻡ ﺁﻗﺎﯼ ﻃﺎﻫﺮﺯﺍﺩﻩ: یک باﺭ ﺍﺯ شما ﺳﻮﺍﻝ ﮐﺮﺩﻡ ﻭلی نفهمیدم ﺍین ﺷﺮﺡ آخر ﺑﺮﻫﺎﻥ صدیقین را چگونه بفهمیم؟ ﺷﻤﺎ ﮐﻪ ﺩﺭﺍﯾﻦ ده جلسه ﻫر چی ﺩﺭس ﺩﺍﺩﯾﺩ ﺩﺭ ﺍﯾﻦ ﺟﻠﺴﻪ ﺁﺧﺮ ﮐﻪ ﺯﺩﯾﺪ ﺯﯾﺮ ﻫﻤﻪ چی. ﺗﺸﮑﺮ ﺑﺎﺑﺖ ﺟﻮﺍﺏ به ﺳﻮﺍﻝ ها
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: تشکیک در وجود یک مدل است جهت تدریس. وقتی متوجه شدید مراتب است مرحله‌ی بعد توجه به تشکیک در ظهور است یعنی همان تشکیک را در عالمِ ظهور دارید ولی آن تشکیک، ظهور حق است به انداز‌ای که شما در مقام توحید هستید و هر اندازه توحید شما شدید تر شد، حضرت حق بیشتر از طریق این مخلوقات ظهور می‌کند زیرا تمام مخلوقات به حق موجود‌اند. موفق باشید
9076
متن پرسش
بسم الله الرحمن الرحیم با سلام خدمت استاد عزیز: با توجه به آیه قرآن که کسانی که خدا و رسول (ص) را آزار دهند مورد لعن قرار داده است آیا اولی و دومی که موجبات شدیدترین آزار را با غصب خلافت و آن همه ظلم به حضرت زهرا (س) و دیگر شیعیان و حتی اهل سنت فراهم نمودند و خود حضرت زهرا (س) در جریان عیادت آن دو به آنها فرمود من از شما ناراضی هستم و بعد از هر نمازم شما را لعن می کنم مصداق لعن قرار نمی گیرند؟ گرچه در این زمان بنا به مصالحی نباید آشکار ا انجام داد. انگار از بعضی مباحث بوی آن می اید که آنها ذاتا شامل لعن نمی شوند. با تشکر از استاد گرامی.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: در سیره‌ی اهل‌البیت«علیهم‌السلام» سعی بر آن است که به این شکل عمل نشود هرچند همواره به عمل آن‌ها انتقاد داشتند و هیچ‌وقت از حقی که باید اداء می‌شد کوتاه نمی‌آمدند. موفق باشید
8995
متن پرسش
با سلام: در مواجه شدن با خطرات ترسی ندارم شرایطش فراهم باشد شجاعت هم به خرج میدهم، بارها خودم را آزموده ام و در خطرات هم انداخته ام، در تاریکی و تنهایی قرار داده ام خیلی وقت است ولی باز تا در تاریکی صدایی می آید دلم میریزد چه کنم؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: هر اندازه توحید انسان قوت و شدت یابد انسان به همان اندازه نقشی برای غیر خدا قائل نمی‌شود و واهمه ضعیف می‌گردد. با رعایت دستورات شرعی و ذکر «لا إله إلاّ اللّه» نور توحید را در خود رشد دهید. موفق باشید
8791
متن پرسش
با سلام در صفحه 48 کتاب امام خمینی و خودآگاهی تاریخی فرمودید نباید تعهد ما به انقلاب با فشار روحی همراه باشد و حرص و جوش بخوریم. این حرف شما با این حرف رهبری که بعضی شبها از غصه و نگرانی فرهنگ از خواب می پرند چطور قابل جمع هست؟ یا با درد دلهای امیرالمومنین با چاه؟
متن پاسخ
باسمه‌تعالی: سلام‌علیکم: متوجه عظمت کار ها شدن، غیر از حرص و جوش‌خوردن است. موفق باشید
8772
متن پرسش
با سلام خدمت استاد بزرگوار مقام نورانیت مختص اهل البت علیم السلام می باشد؟ و یکی بودن نور آنها یعنی در مقام علم و سایر کمالات باهم یکسان می باشند؟ و اینکه یک سوم نور. بهشت مختص حضرت زهرا سلام الله علیها می باشد و یک سوم مختص پیامبر و یک سوم مختص سایر ائمه علیم السلام میباشد با این گفته که همه آنها یک نور می باشند چگونه قابل جمع است ؟ آیا این دو بیان در مورد نورانیت اهل البیت علیم السلام با هم متفاوند؟
متن پاسخ
باسمه‌تعالی: سلام‌علیکم: آری اهل‌البیت«علیهم‌السلام» حامل انوار الهی و اسماء حسنای او هستند و یک حقیقت‌اند در مظاهر مختلف و هرکس خواست به خداوند و بهشت الهی مرتبط شود باید راه‌ آن‌ها را در پیش گیرد، راهی که در آن سیره‌ی زهرای مرضیه«سلام‌اللّه‌علیها» و رسول خدا«صلواة‌اللّه‌علیه‌وآله» و ائمه‌ی هدی«علیهم‌السلام» در آن جمع باشد. حقیقت همه‌ی آن ذوات مقدس، عبودیت است ولی در مظاهر مختلف. موفق باشید
6355
متن پرسش
سلام.حضرت استاد نکاتی چند درباره نوشته ی شما پیرامون نقد سخنان علی اصغرغروی درروزنامه بهاردارم. 1.آیا برخورد قضایی وامنیتی با این سنخ سخنان درست می باشد وآیا باروش امام صادق(ع)با ابن ابی العوجاها میسازد؟ 2.واین که فرمودید انکار مهدویت توسط دکترسروش گمان کنم بازخورد وظهوری که کلام ایشان در بین جامعه وقشری ازآن دارد مهدویت را در ابعاد نظام سازی وتمدن سازی کمرنگ می کند واین را می شود ازدیدگاهی که ایشا نسبت به ظهور مهدی(ع)دارند که با ظهور ایشان انقلاب معرفتی ایجاد می گردد ونه یک انقلاب بیرونی وخارجی بیشترهماهنگباشد.والا ایشان به صورت صریح مهدویت را انکار نکرده اند.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: عرض بنده بیشتر آن بود که عزیزان متوجه جایگاه این سخنان باشند و تلاشی راکه در بسط فرهنگ مدرنیته در این سخنان نهفته است بیابند و نباید با مشغول‌شدن به مفردات این سخنان از اشاراتی که در آن سخنان است غافل باشیم وگرنه از آن بصیرتی که نیاز امروز ما است محروم می‌شویم. موفق باشید
5999
متن پرسش
با عرض سلام و ادب خدمت استاد گرامی برای اینکه یاد معاد و اهمیت معاد در جامعه زیاد شود چه کار فرهنگی میتوان انجام داد . با تشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: باید معاد را خوب تبیین کرد و معرفت نفس در این مسیر شروع خوبی است. موفق باشید
5657
متن پرسش
سلام استاد خدا حفظتون کنه در جواب اون خانم که نوشته متولدین 56 تا 64 تقدیرشون چیه .. میخواستم عرض کنم که این قضیه مجرد موندن هیچ ربطی به خدا نداره و اینطور نیست که خدا اینجور خواسته باشه ... بلکه این بخاطر عوض شدن طبع دخترای این سنین هست که متاسفانه ریشه در نفوذ فرهنگ غربی در کشور ماهست ... این هم که میگید جنگ شد و اینها اخه چه ربطی به جنگ داره اونایی که تو جنگ بودن و شهید شدن حداکثر متولد 49 به پایین بودن و خودمن متولد 58 هستم و وقتی جنگ تموم شد یه بچه 9 ساله بودم ... به اون خانم باید عرض کنم که تقصیر خودتونه اکثر موقه ها البته نه همیشه .. چون دیدتون به زندگی عوض شده دارید با وهم و تخیل زندگی میکنید تا عقل ... وقتی که از زندگی راحتی و پز دادن برا مردم میخوایند تا قبول مسئولیت و بندگی ... وقتی که فقط منتظرید تا یه کارمند دولت یا یکی که کار دولتی داشته باشه بیاد براتون چونکه دولت رو رزاق میدونید نه خدا رو ... یا اینکه تحصیلات دانشگاهی براتون بت شده و یا دنبال مسائل دیگه ... من خودم خواستگار دختری رفتم که متولد 56 بود دوسال از خودم بزرگتر چهره شکسته و وضع مادی پایین تر از خودم اما تا گفتم فلان شغل رو دارم گفت من خوشم نمیاد با اینکه شغل من درامدش خوبه و بد نست اما اون کارمند میخواست با اون سنش تازه از همون دختر مومن ها هم بود ... یا دختری رو میشناسم که اونم مومن و محجبه که الان 35 سالشه نو مجرده وقتی دلیلشو پرسیدم گفت هیچ کدوم از خواستگارام بدلم نمی نشستند وقتی میگفتم چرا حرفی نمیزد میگفت خب بدلم نمی نشست ... منتظرن تا یه جنتلمن بیاد سراغشون بگو اخه از هر 10 تا پسر 2 تاشون تو شغل دولتی هستن بقیشون ادم نیستن و حق زندگی ندارن ؟؟!!!! ... خلاصه این طبع دخترای ماست که عوض شده و الا تقدیر خدا نیست و فقط مخصوص متولدین دهه 60 هم نیست بلکه اگه همینجور پیش بره متولدین دهه 70 رو هم گرفتار میکنه که البته چون الان اول جوانیشون هست و وقت دارن به چشم نمیاد اما چند سال دیگه معلوم میشه که همین ها هم مجرد میمونن ... خدا امام زمان رو برسونه تا ما رو از این فرهنگ غربی و مدرنیته نجات بده که نه دنیا گذاشته برامون و نه اخرت ... استاد ببخشید اگه میشه حرفای منو نشون بدید ممنون میشم ... التماس دعا
متن پاسخ
باسمه تعالی‌: سلام علیکم: حقیقتاً نمی‌توانیم اشکالاتی که جنابعالی مطرح می‌کنید را نادیده بگیریم زیرا بنده نیز مواردی را از همین نوع که شما فرموده‌اید می‌شناسم و اگر نگاه ما به زندگی عوض شود آن تقدیری که بنده عرض کردم موجب می‌شود تا خانم‌ها و آقایان مجرد بتوانند به راحتی شرایط همدیگر را درک کنند و زندگی با همدیگر را به ساده‌ترین و راحت‌ترین شکل شروع کنند و ادامه دهند. موفق باشید
5303

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
بسم الله الرحمن الرحیم ... وَلَیَنصُرَنَّ اللَّهُ مَن یَنصُرُهُ إِنَّ اللَّهَ لَقَوِیٌّ عَزِیزٌ... با عرض سلام و ادب وعرض تسلیت بمناسبت ایام سوگواری امیرالمومنین علیه السلام... امسال که پس از اتمام دوره سربازی با مدرک کارشناسی کامپیوتر تصمیم ورود به حوزه را گرفتم ، سومین باری هست که قصد ورود به این راه را دارم منتها تفاوت آشکار امسال با سالهای قبل در اینه که امسال خداوند کریم مرا به یک نکته بسیار مهمی آشنا کرد که سرمایه خوبی شد که با قوت و قدرت در این راه وارد بشم و اونهم درک جایگاه صدق وعده های خداوندی است که در قرآن کریم به اونها اشاره شده که البته این توفیق رو بسیاربسیار مدیون اشاره های مکرر مقام معظم رهبری در توجه دادن به این موضوع هستم که باعث شد نسبت به اهمیت این باب حساس بشم و دیگه ترسی نداشته باشم از اینکه نکنه خدای ناکرده در این راه کم بیارم و شرمنده خدا و اهل بیت بشم. برادر، من در سن 27 سالگی می خوام وارد این راه بشم و حساسیت های خاصی برای خودم دارم از جمله اینکه منطبق بر عرایض فوق ، اراده الهی اینگونه جاری شده که من به عنوان تکلیف و احساس وظیفه قدم در این راه بگذارم و بخواهم در مسیر انبیاء و رسالت الهی گام بردارم. اهمیت این موضوع برام به حدیه که نمی توانم ساده از کنارش بگذرم. رو این حسابه که فکر می کنم باید در مسیر طلبگی مخصوصا در سالهای نخستین این راه، نسبت به نکاتی توجه داشته باشم که منطبق بر روش انبیاء و مقتضیات زمان باشه. با توجه به صحبت های مقام معظم رهبری در اینکه اولویت امروز کشور، جنگ نرمه می خوام بگم که البته برای من اجتهاد مهمه و بسیار مطلوب، اما مهمتر اینه که در این مسیر به وظیفه عمل کنم و بتوانم مبلغ خوب و موثری باشم باذن الله . اینها رو گفتم که بگم برای منِ نوعی در آغاز راه یه چیزهایی خیلی مهمترازخود درس و تحصیله. حقیقت، من از روحانیتی که از جامعه غریبه است و گرفتار ریا و خودبزرگ بینی شده بیزارم و نمی خوام در این مسیر گرفتار این آفات بشم. لذا یک سری نکاتی را تحت عنوان ادب طلبگی برای خودم آماده کردم که میخوام خودم را ملزم به رعایت اینها در سالهای نخستین کنم. می خواستم ببینم نظر شما در باره این نکات و کل صحبت هایی که عرض شد چیه؟! آیا نکته ای هست که در آغاز راه من ازش غافل باشم ؟! آیا موضوع مهمتری هست که باید متوجه باشم؟! خلاصه می خواستم بنده رو از راهنمایی و نصیحت لازم محروم نکنید... یاعلی ادب طلبگی با توجه به مقتضیات زمان : 1- ایمان و اتقان کامل به هدف و این راه 2- توسل دائمی به اهل البیت (ع) در سایه معرفت ناب به آنها 3- تهجد و قیام شب 4- استقامت و پشتکار 5- خلوص ویقین 6- شجاعت و شهامت 7- تعیین افق و نظام حرکتی در حوزه 8- خود شناسی و مبارزه با نفس 9- قطع تعلقات دنیایی 10- سکوت 11-انس با قرآن کریم و حفظ آن درمدت 3 الی 4 سال 12-ورزیدگی بدنی و تناسب اندام 13-کسب تسلط به زبان انگلیسی و عربی 14-ازدواج و عقل معاش (قناعت ، تدبیر در سایه توکل ) 15- شما بفرمائید ...
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: (شخصی) شروع کنید إن‌شاءالله نتیجه‌ای که به دنبال آن هستید حاصل می‌شود. نکات خوبی را مدّ نظر قرار داده‌اید. موفق باشید
5189
متن پرسش
با سلام حضور استاد گرانقدر در مباحث معرفت نفس فرموده اید هر قدر نفس شدیدتر و کامل تر شود جسم فرسوده تر می شود. الف)با این وصف نسبتی بین رسیدن به کمالات روحی و سن اشخاص مطرح است؟ چون به هر حال جوان ها ظاهر سالم تری دارند. ب) آیا برای کسی که نسبت به همسن های خودش خوب و سر حال تر مانده می توان این نتیجه را گرفت که روحاً پیشرفت لازمه را نداشته و بقول معروف بی خیال و سرخوش زندگی کرده است؟ برایتان آرزوی تاییدات الهی می نمایم.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: می توان گفت با توجه به این که منزل اصلی نفس ناطقه ی انسان بدن او نیست و بدن ابزار روح است هراندازه که روح بیشتر به مقاصد اصلی اش رسید به صورت تکوینی کمتر به بدن توجه دارد ولی این طور نیست که همیشه هرکس عمر بیشتری کرد نفس او در جهت اهدافش از بدنش بیشتر استفاده کرده و یا اگر بدن افرادی که عمر طولانی دارند خیلی فرسوده نشده به جهت آن است که نفس ناطقه ی آن ها به اهداف خود نرسیده تا ابزاری به نام بدن را کمتر توجه کند زیرا اقتضائات دیگری در میان است که نمی توان یک رابطه ی مستقیمی در این مورد برقرار کرد هرچند در کل این حرف درستی است که هرچه روح بیشتر به اهداف خود برسد کمتر به ابزاری به نام بدن نظر دارد. موفق باشید
3210
متن پرسش
سلام جهت مطللعه وپیدا کردن معرفت نفس چه منابع معتبر وروشهای پیشنهاد می فرمایید باسپاس
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: کتاب‌های آیت‌الله حسن‌زاده خیلی خوب است. موفق باشید
3098

بهائیانبازدید:

متن پرسش
باسلام وخسته نباشید.چرا بهائیان در ایران حقوق شهروندی ندارند؟
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: دارند. موفق باشید
2903
متن پرسش
سؤال17: کدامیک از دو گزینة زیر درست است؟ الف) هدف نهایی و غرض اصیل فکر غربی، «ارضای نفس اماره» است. آنگاه برای رسیدن به این هدف، باید بر طبیعت مسلط شد، اینجاست که هدف دیگری رخ می‌نماید به نام «تسلط بر طبیعت». پس «تسلط بر طبیعت»، غرض متوسط فکر غربی است، و غرض نهایی همان «ارضای نفس اماره» است. ب) غرض فکر غربی، فقط و فقط «ارضای نفس اماره» است. آنگاه در راستای رسیدن به این هدف، انسانِ دنباله‌روی نفس اماره می‌گردد و مبادیِ لازم را می‌یابد. یکی از مبادیِ لازم برای رسیدن به این هدف، این است که باید بر طبیعت مسلط شویم. پس «تسلط بر طبیعت» یکی از مبادی فکر غربی است.
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: وقتی در سؤال قبل روشن شد مبادی و غرض از همدیگر جدا نیستند دیگر فرقی بین گزینه‌ی اول و دوم نمی‌ماند تا در گزینه‌ی اول بگوییم تسلط بر طبیعت غرض متوسط فکر غربی است و در گزینه‌ی دوم بگوییم: یکی از مبادی لازم برای رسیدن به ارضای نفس امّاره، این است که باید بر طبیعت ملسط شویم. ملاحظه می‌کنید که مفهوم مبادی و غرض در این‌جا متفاوت است ولی مصداقاً یکی هستند. موفق باشید
1252

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم استاد سوالم اینه که در این شرایط و اوضاع جامه ک خیلی از افرادی که در راسند بدون در نظر گرفتن دستورات اسلام فقط به منافع خود فکر میکنند و زیر پرچم اسلام دست به هر کار غیر اخلاقی میزنند چگونه میتوانیم رهبر این جامعه را بشناسیم و به ایشان اطمینان پیدا کنیم؟ آیا این تناقض نیست که فقط شعار اسلامی بدهیم ولی در عمل خلاف آن عمل کنیم؟ و آیا در جامعه ما که میتواند الگوی خیلی از جوامع باشد این تناقض وجود ندارد؟
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیک السلام: باید روی خود کار کنیم تا در این صحنه‌ها موفق از کار در آییم. مقام معظم رهبری«حفظه‌الله» حقیقتاً متوجه اشکالات شده‌اند و به روشی حکیمانه سعی می‌کنند جامعه را جلو ببرند. موفق باشید
98
متن پرسش
ضمن عرض سلام به استاد عزیزم . بعد از مطالعه سیر غرب شناسی و تمدن زایی حضرت عالی فهمیدیم تمدن آینده اولا تمام ابعاد بشر را باید پاسخ گو باشد و در ثانی بتواند با طبیعت موانست داشته باشد . حال سوال این است علومی همچون فیزیک و مکانیک که بشترین ضربه را به طبیعت می زنند آیا قابل اصلاح هستند( با تغییر نگاه ما نسبت به عالم) ؟ آیا برای اینگونه نگاه به عالم بخصوص برای دانشجویان فیزیکی که می خواهند در تمدن اسلامی_ ایرانی آینده نقش موثری داشته باشند منابع قابل رجوع وجود دارد؟
متن پاسخ

جواب: علیک السلام:
همچنان که در جلسات آخر بحث تمدن‌زایی شیعه عرض شد؛ اشکال فیزیک و مکانیک در رویکرد آن‌ها به طبیعت است وگرنه دقت‌های علمی به خودی خود چیز خوبی است، علاوه بر آن نگاه فیزیک و مکانیک به بُعدی از ابعاد طبیعت است ونه به همه ابعاد آن، ولذا بهره‌ی لازم را نمی‌تواند از پتانسیل‌های معنوی و حکیمانه‌ی طبیعت ببرد. در تمدن اسلامی می‌توان با تغییر رویکردِ علومی مثل فیزیک و مکانیک و توجه به ابعاد حکیمانه‌ی عالم قدم‌های مؤثری برداشت. وظیفه‌ی ما تعطیلی علوم موجود نیست، بلکه توجه به نقص‌های آن و رفع آن‌هاست از طریق نگاهِ توحیدی به عالم هستی. کاری که به عنوان مثال طبّ سنتی در درمان‌ بیماری‌های بدن انجام می‌دهد. «موفق باشید»

18756
متن پرسش
سلام: سوالات زیادی ذهنم رو مشغول کرده من به این نتیجه رسیدم خیلی از جوونا به وادی دین وارد نشدن پس نمیشه بهشون گفت دین اینو میگه پس چرا تو انجام نمیدی. همه خوشونو اسیر تکنولوژی کردن و دارن مثه خدا می پرستنش حتی شاید خود من. اگه به مردم بگی پیامبر فلان حرفو گفته شاید دیگه براشون اهمیت چندانی نداشته باشه ولی اگه بفهمن دانشمندان فلان حرفو زدن حتما انجام میدن. چند وقتی است خیلی کم با نوشته های به اصطلاح نواندیشان دینی مثل دکتر سروش، مجتهد شبستری، بابایی و ... آشنا شدم واقعا چه تفاسیر اشتباهی از دین دارند. بیشتر به متن های ادبی شبیه است تا فلسفی. انگار فقط با کلمات بازی می کنند. و وقتی اینها را می خوانم چقدر جای خالی افرادی مثل شهید مطهری را احساس می کنم. واقعا جامعه ما این روزها به این چیزها گره خورده است و من احساس می کنم چقدر دستم برای مبارزه برای دین خالیست. نمی دانم باید چه کاری بکنم. آیا باید فلسفه بخوانم؟ چطور می توانم فهمم را از دین، از تفکر اسلامی و ... به آن درجه برسانم که بتوانم به این جریانات پاسخ بدهم؟ درد دل اندکی از یک جوان دانشجو!
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: خدا را شکر کنید که این شور و شعور را در شما ایجاد کرده است. به نظرم اگر سیر مطالعاتی روی سایت را دنبال کنید و آرام‌آرام با قرآن و منطق قرآنی آشنا شوید، راه برایتان گشوده می‌شود. زمان پیامبر«صلوات‌اللّه‌علیه‌واله» از این‌هم بدتر بود، ولی خداوند با منطق قرآن، کار را جلو برد و هدایت واقعی را به صحنه آورد. موفق باشید

17637
متن پرسش
سلام خدمت استاد طاهرزاده: در کلاس قرآن استاد ما آقای ... می گوید زیارت عاشورا نمی تواند حدیث قدسی باشد چون گفتن عبارت (بابی انت و امی) از طرف خداوند شرک است و اینکه جدیدا عبارات دیگری به فرازهای آن اضافه شده است. من گفتم این آموزش طریقه زیارت است اما پذیرفته نشد و جواب کاملتری می خواهم و اینکه فرق بین حدیث قدسی و غیر قدسی و معمولی چیست؟ من کتاب شما را که در سایت هست نگاه کردم ولی از لحاظ صحت سند منابع دیگری هم به من معرفی کنید. لطفا مرا راهنمایی کنید تا پاسخ محکمی به ایشان بدهم چون همه جا این مسئله را بیان می کنند و باعث سردرگمی خیلی ها می شود.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: معنای حدیث قدسی‌بودنِ زیارت عاشورا به آن معنا است که از طرف خداوند به قلب حضرت باقر و حضرت صادق«علیهماالسلام» القاء شده است و این غیر از آن نوع حدیث قدسی است که خود خداوند سخن می‌گوید. در رابطه با سند آن وقتی شخصیتی مثل آیت اللّه شبیری زنجانی که در علم رجال و سند احادیث شهره‌ی آفاق‌اند، آن را تأیید کنند، حرفی برای بقیه نمی‌ماند. از این گذشته؛ آیا برای زیارت امام حسین«علیه‌السلام» واژه‌های بهتری را با این‌همه معارف اصیل می‌توان تصور کرد؟ آیا خود این محتوا حکایت از آن ندارد که این سخنان آسمانی است؟ موفق باشید

16950

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
استاد محترم سلام علیکم: بارها تجربه کرده ام و سوال فقهی واحدی را از مراکز مختلف پاسخ گویی پرسیده ام و جواب های متفاوت داده اند. حتی یک سوال را یک بار بصورت اینترنتي از سایت حضرت آقا پرسیدم و بار دیگر تلفنی با دفتر تماس گرفتم، جواب ها مثل هم نبود، چه برسد به طلبه ها و روحانيونی که خیلی وقت ها انسان می بیند جواب را صحیح نمی گویند. سوال بنده این است که در چنین شرايطي به هر حال وظیفه ما چیست و کدام مرکز قابل اعتماد است و حجت کيست؟ خصوصا اینکه حضرت آقا رساله هم ندارند و بسیاری از مطالب فقهی در «اجوبه الاستفتائات» و يا «راهنماي اختلاف فتاوا با رساله حضرت امام» هم نیامده باید چه کنیم واقعا؟ خیلی از عمر و توان انسان در این زمینه صرف می شود و واقعا خسته کننده است. بنده دیگر وقتی مي خواهم جواب سوال فقهی ای را پیدا کنم بقدری غصه دارم و نگران می شوم که گویی منتظر نتیجه کنکور هستم! خیلی انسان گیج می شود. خدا امام زمان پ0عج) را برساند.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: عرایضی در رابطه با جایگاه فقها در زمان غیبت امام معصوم در قسمت دوم کتاب «چه نیازی به نبی» شده است. عنایت داشته باشید که ما نهایتاً به همان طریقی که فعلاً در مقابل خود داریم وظیفه‌ی فقهی خود را از دفتر مرجع‌مان جویا می‌شویم، و بعد از آن دیگر نباید خود را گرفتار دغدغه کرد. موفق باشید 

16053
متن پرسش
با عرض سلام و احترام: سوالی که در پیش رو داریم مسئله ای شخصی نیست، و به عنوان یک «پدیده» برایم سوال شده که ممنون می شوم با دقت آن را بخوانید: خداوند نظام احسن را آفرید، همه ی هستی را با اوصافی که در قرآن ذکر شده زوج آفرید. زن و مرد را از یک روح خلق کرد، زن را سرشار از نیازهای عاطفی و مرد را با نیازهای جنسی اش آفرید تا با وحدتشان هر دو به تکامل برسند. این وسط یک اتفاقی هم افتاد که همیشه مورد اذعان بشر بوده، مرد طوری خلق شد که نیاز عاطفی زن را درک نمی کند و زن طوری خلق شد که نیاز جنسی مرد را درست درک نکند. خدا مجبور شد (نه اجبار به معنای عرفی) تمکین را بر زن واجب کند تا درک نشدن مرد، آسیبی وارد نکند (صرف نظر از اینکه متعاقبا وجوبی برای مرد نگذاشت که زنش را درک کند...) هزاران سال می گذرد که زن و مرد محتاج هم هستند ولی درکی از هم ندارند. روانشناسان صدها کتاب نوشتند مثل زنان مریخی مردان ونوسی، خدا زن و مرد را از بودن با همجنس خود نهی کرد و کراهت آن را در فطرتشان قرار داد. و گفت زن حق ندارد با مردی غیر از شوهر خود باشد و چنانکه گذشت مرد هم به گونه ای خلق شد که درکی از زن ندارد. خداوند برای درک شدن زن از روایات و راهنمایی های دینی استفاده کرد تا به زور به مرد بفهماند چگونه با زن خود رفتار کند ولی در تاریخ معدود افراد انگشت شماری بودند که بواسطه ی روایات، نیاز همسر خود را درک کردند. برخی کج اندیشان میگن نعوذبالله خدا سادیسم داشت و خدا خواست بشر را آزار دهد که قطعا ما چنین اعتقادی نداریم. شیطان می گوید خدا خواست بشر را بیازارد چون خدا گفت ببین ولی دست نزن. گفت دست بزن ولی نچش. گفت بچش ولی نخور. شیطان می گوید من محدودیتی برای بشر نذاشتم و میخوام بشر به همه ی نیازهاش برسه. پاسخ به شیطان روشن است. سوال من ناظر به مسائل مقطعی نیست. مثلا در روزه گرفتن خدا نگفته هرگز نخور. بلکه گفته از صبح تا غروب نخور. یا در ارتباط با نامحرم نگفته که با هیچ مردی نباش، گفته فقط با محارم خود باش. سوال من ناظر به مسائل غیرمقطعی و دائمی است که «تمامی عمر انسان» را شامل می شود. گویا صبر بشر مسئله ای را عوض نمی کند و خاتمه ای ندارد. از جمله مسئله ی درک نشدن نیازهای زن توسط مردی که فقط او برای رفع نیاز زن خلق شده. به راستی چرا خدا این بلا را سر بشر (بهتر است بگویم سر زن ) آورد که هزاران سال نیازهای اولیه ی انسانی تأمین نشود چون زن و مرد درکی از هم ندارند؟ خدا زن را سرشار از عاطفه و احساس و غریزه آفرید تا جایی که خودش اعتراف کرد عقل زن تحت الشعاع احساساتش است. بعد گفت باید مثلا صد سال زنده باشی و در این سالها فقط با یک مرد سپری کنی. که طبیعتا چون مردان از کره ی ونوس آمده اند جهان را جور دیگری می بینند. با توجه به احسن بودن نظام خلقت، اساسی ترین سوال من این است که چه «حکمتی» در آزار دیدن و رنجاندن زنها وجود دارد؟ همه ی اینها متقابلا برای جنس مرد هم هست ولی چون خدا محدودیتی در حرمت رابطه ی مرد با دیگر زنها ندارد و هر مرد امکان این را دارد که زنان بی شماری را بر خود حلال کند (در صورتی که ایذاء مؤمن نباشد)؛ لذا بیشتر سوالم ناظر به زن است. چرا پاسخ به این همه خواستن و فوران نیازهای درونی و عاطفی و جنسی زن با نوع خلقت مرد نزدیک به محال است؟ از طرفی هم فقط عرفا هستند که در قبال کمبودها دچار حسرت و عقده و اختلالات روانی نمی شوند و عواقب سرکوب این همه نیاز و احساس در زن، تا نسل ها باقی می ماند. حکمتش را ناظر به همه ی آنچه در متن گفتم می خواهم بدانم. با تشکر فراوان.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ما در نسبت به همدیگر و به‌خصوص نسبتِ بین زن و مرد و بالأخص در نسبت بین زن و شوهر؛ از طریق نفوذ فرهنگِ مدرنیته آن‌چنان به‌هم ریخته‌ایم که حقیقتاً یکی «ونوسی» و دیگری «مریخی» است. و این همان دوره‌ی هبوط تاریخیِ ما است. در حالی‌که ذیل شریعت الهی در سیری که خداوندِ خالق زن و مرد فراهم کرده بود، به خوبی انسان‌ها همدیگر را درک می‌کردند و زن و شوهر، ماوراء فرهنگ فمینیستی نسبت به همدیگر و نسبت به جامعه‌ی خود احساس مسئولیت داشتند. عمده آن است که برای برگشت به عهدِ قدسیِ خود، با نگاه فرهنگ مدرنیته به عالَم و آدم ننگریم. موفق باشید

15631
متن پرسش
سلام: منظور از درک شب قدر چیست؟ ما چگونه می توانیم شب قدر را درک کنیم؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: هر اندازه روح انسان با صاحب اصلیِ شب قدر که حضرت مهدی«عجل‌اللّه‌تعالی‌فرجه» است با دوری از گناه با آن حضرت نزدیک باشند؛ ملائکة اللّه و روح با نور بیشتر بر قلب انسان تجلی می‌کند. موفق باشید

15605
متن پرسش
السلام و التحیة و الرحمة و البرکات. 1) من هم همیشه مثل یکی از کاربران سایتتون که تو یکی از سوالات طرح کرده بودند، فکر می کردم که نباید وقت شما و مطالب سایت به مسائل شخصی افراد اختصاص پیدا کنه و چه بهتر که فقط سوالات «معرفتی» از شما پرسیده بشه. ولی امروز نظرم فرق داره. چه اشکالی داره که: وقتی این همه کتاب هست و هرکس طلب داشته باشه میتونه از کتبتون استفاده کنه و پاسخ غالب سوالات معرفتی در کتب هست، چرا علاوه بر سوالات معرفتی و سوالاتی که از کتابها و سخنرانی ها پیش می آید، مسائل شخصی طرح نشود؟ گاهی یه سوال جزئی و شخصی خیلی تو زندگی آدم ها مؤثره و مقدمه ی استفاده از معارف هست. حتما باید روانشناسان و گوگل و کانال های تلگرام و دوستان بی بصیرت و نهایتا آدم های مذهبی سطحی، جواب سوالات جزئی و شخصی آدم ها رو بدن؟ چرا برخی شاگردانتون ناراحت بشن ازین که دیگران سوالات شخصی از شما بپرسن؟ هیچ موضوعی (به جرئت میگم هیچ موضوعی) از مسائل زندگی انسانها نیست که اگه دربارش تو فضای مجازی سرچ کنن، غرب برای اون پاسخی نداده باشه و هیچ سوالی تو تمدن غرب بدون جواب نمونده، البته جوابهایی که انسان ها رو به دوری با حقیقت میکشونه. تو این فضای غربت و دلتنگی برای حقایق، چه چیزی ضروری تر از پاسخ های درست و جهتدار به سوالات شخصی آدم هاست؟ اصلا چرا اینقد سوالات شخصی را از سوالات معرفتی تفکیک می کنن؟! سوالات شخصی شان این نیست که چی بپزن یا چی بپوشن! سوالات شخصی مرتبط با دین و مصلحت دینی و حقیقی شونه. نظرتون چیه؟ اشتباه می کنم؟ 2) سوال: در فایل ماه رجبتون فرمودید کتاب مبانی نظری و عملی حب اهل بیت (ع) شامل رازهایی است که باید با رویکرد «دریافت» این رازها، در ماه رجب آن را خواند نه با رویکرد «فهمیدن». این مطلب درباره ی همه ی کتبتون صادقه یا خیر؟ ( مثلا کتاب سلوک ذیل شخصیت امام)؟ اگه جواب این سوال مثبته، افرادی که خواستند کتب شما رو بفهمند نه بیابند، سخت در اشتباه بودند؟ آنوقت چطور برخی میگن کتاب شما رو با رویکرد فهمیدن خوندن و بهش اشکال گرفتن و نقد کردن؛ این ظلم نیست به کتاب؟ وقتی خود نویسنده معتقد است که باید با رویکرد دیگری کتاب رو خوند؟ نظرتون چیه؟ 3) دعا کنید توفیق روزه ی ماه رجب و شعبان رو از دست ندم. با تشکر فراوان. خیلی التماس دعا
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- سؤالاتی که متذکر یک افق برای مخاطب باشد، نه جزئی است و نه شخصی. ولی بعضاً سؤالاتی است که نیاز دارد با مبانی معرفتی مرتفع شود. این نوع سوالات است که باید افراد را به آن مبانی و کتاب‌ها رجوع داد 2- کتاب «مبانی نظری حبّ اهل‌البیت» اشاره دارد به حقیقتِ فطری هر انسانی. زیرا امام صورت تعیّن‌یافته‌ی فطرت هر انسانی می‌باشد و به همین جهت اگر کسی در فضای تهذیبِ لازم قرار بگیرد و از طرف دیگر متذکر امام باشد، نور وجود امام را در جان خود احساس می‌کند، در آن حدّ که امام را آشنایِ جان خود می‌یابد. در مورد سایر نوشتجات بنده، موضوع تا حدّی متفاوت است. زیرا بنده به روش حکمت متعالیه، سعی بر عقل و قلب دارم، بدین معنا که از یک طرف عقلِ افراد مخاطب بنده است و از طرف دیگر اشاره به فهمِ قلبی و شوقی افراد می‌شود. به همین جهت اگر خوانندگان محترم سعی بفرمایند در عین تعمق در مطالب، اراده‌ی سلوکیِ خود را نیز به صحنه بیاورند، بنده به آن‌چه باید در وظیفه‌ی خود به آن برسم؛ بدان نایل خواهم شد 3- بنده دعاگوی جنابعالی به حکم تذکری که دادید بودم و امید آن می‌رود که خداوند توفیقات کامل ماه رجب و شعبان را برای جنابعالی مقدّر فرماید. موفق باشید

نمایش چاپی