بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان
آرشیو پرسش و پاسخ ها
تعداد نمایش
شماره پرسش:
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
2006
متن پرسش
باسلام خدمت استاد گرامی من دختر مجردی هستم که در منزل پدری زندگی می کنم.مدتی است سیر آثار شما را آغاز کرده ام و به مطالعه درسهایم و کار فرهنگی علاقه دارم. اما والدینم کار فرهنگی ومطالعات آثار شما را کار جانبی و حتی غیر ضروری می دانند و مرا سفارش به راه اندازی کسب و کار کرده اند. من اعتقادم بر این است که دختر تا زمانی که در منزل پدر است تامین مخارج معمول اوبا ایشان است و لزومی به کارکردن برای من نیست از طرفی درگیری با مسائل مادی من را از توجه بیشتر و عمیقتر به فعالیتهای دینی که دارم بازمی دارد. لطفا مرا راهنمایی کنید آیا باید به خواسته والدینم عمل کنم یا خیر؟
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: اگر کاری شرافتمندانه‌ای در میان باشد که همه‌ی وقت شما را نگیرد اشکال ندارد. موفق باشید
1879
متن پرسش
استاد گرانمایه سلام و احترام. استاد بارها این دو سوال برایم پیش آمده است، 1.چرا در زمان پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم و امام علی علیه السلام و سایر ائمه، مردم چه خوب و چه بد، می توانستند امامشان را رویت کنند و ظاهرشان را ببینند، اما نوبت به ما بیچاره ها که رسید فقط موقنین و متقین و مومنین واقعی به این شرف نایل می آیند؟ 2.سوال دیگرم این است که چرا علما و بزرگانی که امام زمان را مشاهده می کنند غالبا اشاره به دیدن نوری سبز یا زرد و .. می کنند؟ استاد این نور در واقع نوری در عالم مثال است یا نور مادی است و دیگر اینکه آیا سایر ائمه همراهشان همیشه نور بوده اگر اینگونه بوده چطور مردم از ظاهر امر متوجه حقانیت ایشان نمیشده اند؟ تشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیک السلام: گفت: «هرکه را روی به بهبود نبود.... دیدن روی نبی سود نبود» چشم اگر بینا باشد نور ائمه«علیهم‌السلام» را در سیره‌ و سخن حضرت امام«رضوان‌الله‌علیه» و مقام معظم رهبری«حفظه‌الله» می‌بیند، برادر! دنبال نور محسوس نباش. مگر وقتی قرآن می‌فرماید: «اللهُ نورالسموات و الأرض» است شما به دنبال نور محسوس هستید؟ مگر نور حیات و قدرت و لطافت را در گُل‌ها نمی‌بینید؟ موفق باشید
17572
متن پرسش
با سلام خدمت استاد بزرگوار: من احساس می کنم که اگر تفسیر سوره ی آل عمران از جنابتان را کار کنم از مطالعه ی سایر کتب و جزواتتان در این سایت بی نیاز خواهم شد چون به نظر تمامی سخنان شما به یک نور واحد اشاره دارد و از آن سرچشمه می گیرد و البته باید عرض کنم که من از کتب شما مباحث مقدماتی مثل معرفت النفس و آشتی با خدا و رزق را هم مطالعه نموده ام و جلسات تفسیر روز های شنبه را هم چند جلسه ایی تا کنون شرکت کرده ام و تا حدودی با سیستم فکریتان آشنایی دارم و بر همین اساس فکر می کنم که تفسیر سوره آل عمران مرا از سایر کتب شما بی نیاز می کند و اگر روی این تفسیر تمرکز کنم بهره ی بیشتری از مطالعه ی سیر مطالعاتی کتب خواهم برد حال نظر شما چیست؟ آیا چنین کنم یا که باید سیر مطالعاتی را هم قدم به قدم کامل کنم؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: هرکدام از مباحث موجب تفصیل مبحث دیگری می‌شود. موفق باشید

16055
متن پرسش
با سلام خدمت استاد عزیز: من حدودا یک ماهی با کتابهای شما آشنا شده ام ضمن تشکر بی دریغ از زحمات شما استاد گرامی و دعای خالصانه برای شما واقعا زندگی و افکارم متحول شده است. خیلی علاقمند شده ام کل کتابهای شما رو مطالعه کنم ولی از طرفی دغدغه هایی نیز برایم ایجاد شده است. اولا شنیده ام برای تزکیه نفس انسان باید استاد داشته باشد موندم چطوری بتونم استاد مورد نظر را پیدا کنم. از طرفی 10 سال است که کارمند بانک هستم با توجه به مسائلی که از طرف بعضی علما من جمله آیت اله جوادی آملی در رابطه با مسائل ربوی بودن بانک مطرح می شود به شدت نگران شده ام که وضعیت آخرتم چگونه خواهد شد. بعضی موقعه ها به سر می زنه از بانک استعفا بدهم ولی موندم با این سن با توجه به وضعیت اشتغال کجا می تونم کار پیدا کنم و ضعیت زن و بچه چی می شود؟ از طرفی اگر بانک زیر سوال باشد متاسفانه خیلی جاهای دیگر نیز زیر سوال می رود پس چطور می توان به روزی حلال دست یافت؟ خیلی دوست داشتم کسی رو پیدا می کردم که قاطعانه به من می گفت مثلا اگر بانک کار کنی می ری جهنم همین الان استعفا می دادم. خواهشا استاد بفرمایید من چکار کنم از این وضعیت شک و تردید خارج بشم؟ چون واقعا دنبال این هستم که به دنبال مسائل تزکیه نفس و آدم شدن حرکت کنم. ممنون از زحمات شما
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- در مورد استاد، عرایضی در جزوه‌ی «روش سلوکی آیت اللّه بهجت» شده است 2- در مورد مشکل بانک‌ها با استعفایِ شما، مشکل حل نمی‌شود. منظور آیت اللّه جوادی آن است که کارمندان متدین بانک‌ها به ادارات خود فشار بیاورند که این مسیر انحرافی را اصلاح کنند. موفق باشید

15910
متن پرسش
با سلام: تازگی افرادی را می بینم که صحبت از اخلاق و رفتاری خوب می کنند ولی نه برای دین و نه به نیت رضایت خدا، بلکه برای اینکه می گویند چون محبوبیت خودشان را بین مردم دوست دارند! آیا این اخلاق و رفتار برای آنها در قیامت فایده ای خواهد داشت؟ دوم اینکه در مورد اشیایی که در خارج از ذهن ما موجودند مثلا میز، فرمودید که در اصل میز بودن عدم است و اعتباری است که ذهن ما ساخته، آیا درباره ی ظلمت ها وبدی های عالم هم می توان این حرف را زد. ممنون.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- ظاهراً برای چنین افرادی در قیامت خیری نیست زیرا به حضرت حق رجوع نکرده‌اند تا از حضرت حق بهره بگیرند 2- همین‌طور است که می‌فرمایید. مرحوم شهید مطهری در کتاب شریف «عدل الهی» این موضوع را تبیین نموده‌اند. موفق باشید

15388

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام استاد: با تشکر از مطالب مهم و تحلیل های عمیقتون می خواستم بپرسم که «الگوی ولایت پذیری» چیست؟ چگونه و با چه مدلی می توانیم خودمون رو به اندیشه امام و رهبری نزدیک کنیم؟ مخصوصا جامعه مذهبی ما از این موضوع رنج میبرن که اختلاف فکری گاها عمیقی با آقا دارند. این نشون میده ولایت پذیری ها بیشتر شعاری شده، از شما خواهش دارم که روشی ارائه کنید که آقا رو درست بفهمیم. حتی برای مدل و الگوی رجوع به ائمه هم، حداقل من ندیدم در حوزه رو این موضوعات بحثی صورت بگیره. با تشکر التماس دعا، یا علی.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در بحث «راز ماندگاری انقلاب اسلامی و خطر نفوذ و استحاله» که در قسمت «یادداشت ویژه» در صفحه‌ی اصلی سایت هست، نکاتی در این مورد خدمتتان عرض شده است. موفق باشید

13794

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام استاد: خدا قوت همانطور که خدمتتان عرض کرده بودم: مقاله ای برای جشنواره علامه حلی می خواهم بنویسم با موضوع معرفت نفسی. چیزی به ذهنم آمده که نمی دانم درست بشود یا خیر؟ اینکه بیایم مساله معرفت نفس را با ترتیبی که در کتاب ده نکته آمده تبیین کنم با زبان خودم . و با اضافات جملات بزرگان و اضافات حدیث. فقط اگر آن قسمتی که کاربرد ابزاری تن را می گویید انتقال بدهم به آخر مقاله، بهتر نمی شود؟ چون موضوع مقاله ام طوری است که خواننده ابزاری بودن تن را می طلبد. حال من ابزاری بودن تن را بگذارم آخر سر تبیین کنم و تمام مقاله را با رویکرد آن قسمت آخر بنویسم چطور است؟ لطفا راهنمایی بفرمایید که چینش را چه کنم تا ابزاری بودن تن تبیین شود؟ اگر نکته ای هم صلاح دانستید بفرمایید تا استفاده کنیم. استاد بنده خویشتن پنهان و صوتها را هم گوش دادم و رجوع هایی به جلد 8 و 9 اسفار کرده ام. التماس دعای فراوان. یاعلی
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: فکر می‌کنم ابتکار خوبی است. شروع کنید إن‌شاءاللّه نتیجه می‌گیرید. موفق باشید

13528

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با عرض سلام خدمت استاد محترم: به بنده پیشنهاد شده ده روز اول محرم در خصوص کربلا در جلسه ای با حضور خانم های خانه دار که بعضا ده نکته و بحث های دیگر شما را هم کار نکرده اند صحبت کنم. به نظر شما روی کدام وجه کربلا کار شود در عین اینکه مباحث شما مطرح شود ولی برای خانم ها قابل فهم باشد؟ منابعی مناسب این کار معرفی نمایی؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: عرایضی در رابطه با حضرت زینب«سلام‌اللّه‌علیها» داشته‌ام. فکر می‌کنم بتواند مفید باشد. کتاب «آفتاب در حجاب» جناب آقای شجاعی نکاتی دارد.  از یادداشت‌هایی که در بایگانی خود داشتم، خدمتتان ارسال می‌دارم. موفق باشید

فاطمه صغرا مي گويد: من بر در خيمه ايستاده بودم و به پدرم و اصحاب او نگاه مي كردم كه با بدن‏هاى بى‏سر نظير قربانيها بر روى رمل افتاده‏اند و اسبان بر فراز اجسادشان جولان مي زدند. من با خودم فكر مي كردم كه آيا بعد از پدرم از دست بنى اميه چه بر سر ما خواهد آمد!؟ آيا ما را بقتل مي رسانند، يا اسير مي كنند؟

ناگاه ديدم مردمى كه بر اسب خود سوار است زنان را با كعب نيزه خود مي راند و آن زنان به يك ديگر پناهنده مي شدند. كليه چادر و دستبند زنان را ربوده بودند. آن زنان فرياد مي زدند: وا جداه، وا ابتاه، وا عليا، وا قلة ناصراه، وا حسناه!! آيا فريادرسى نيست كه بفرياد ما برسد، آيا كسى نيست كه از ما دفاع نمايد!؟ قلب من از اين منظره دلخراش دچار خفقان شد و اعضايم بلرزه افتادند. لذا از خوف اينكه مبادا آن مرد نزد من بيايد از طرف راست و چپ خود را به عمه‏ام ام كلثوم مي رساندم.

من در همين حال بودم كه ناگاه ديدم آن مرد متوجه من گرديد. من از او فرار كردم - گمان مي كردم كه از دست او سالم خواهم بود. ناگاه ديدم وى مرا دنبال كرد و من از خوف او از خود بيخود شدم، ناگاه ديدم كعب نيزه در ميان كتف من قرار گرفته است! من بصورت بروى زمين سقوط كردم و او گوشم را پاره كرد و گوشواره و مقنعه مرا غارت كرد و خون ها همچنان بصورت و سر من فرو مي ريختند و آفتاب سرم را مي گداخت.

سپس آن مرد بسوى خيمه‏ها برگشت و من همچنان غش كرده بودم.

ناگاه ديدم عمه‏ام نزد من آمد و در حالى كه گريه مي كند مي گويد برخيز تا برويم، من نمي دانم بر سر دختران و برادر عليل تو چه آمده است، من برخاستم و گفتم:

اى عمه؟ آيا پارچه‏اى هست كه من سر خود را از نظر بينندگان بوسيله آن بپوشانم؟ فرمود: دختر جان! عمه‏ات مثل تو مي باشد! من نگاه كردم و سر او را نيز باز ديدم، پشت او بوسيله ضربه سياه شده بود.

نگاهي به حضرت زینب(س)

عبدالمجید معادیخواه

عاشورا محملی است برای آنکه نیروهای بی‌حد و حصر درونی زینب(س) آزاد شود؛ از همین روست  که حادثه‌ای می‌آفریند که هر صحنه‌ای از آن نیاز به کتابها بحث و بررسی دارد و الهام بخش خلق تابلوهای بی‌نظیر هنری است.

سخن در اهمیت تاریخ‌نگاری آنقدر موضوع نخ‌نمایی شده‌است که دیگر حتی در کتابهای درسی هم از این موضوع گفتاری نمی‌رود. اما با این حال نمی‌دانم از چه روست که متولیان امر و پژوهندگان تاریخ برای خروج از وضعیت اسفبار فعلی در مورد تاریخ تلاشی نمی‌کنند.

این مسأله، که موضوع جدیدی نیست، در دوره‌های پیشین نیز وجود داشته‌است و در گاهی موارد آنقدر وضعیت نگران کننده است که ما حتی از چند نسل پیشتر از خود هم نگارشی از زاویه نگاه "تاریخ اسلام" نداریم.

اما اگر بخواهیم به زندگانی حضرت زینب(س) از منظر تاریخ نگاهی بیندازیم، مطمئنا باید به سراغ بیت زهرا(س) برویم. می‌خواهم در اینجا ادعایی را مطرح کنم که شاید برای بسیاری از مخاطبان به نوعی تازه و عجیب بنمایاند.

اگر بتوان رسالت پیامبر اکرم(ص) را به دو وظیفه مهم و اساسی تقسیم کرد، حتما وظیفه اول ایجاد جامعه و فرهنگ جدید است.

ازآنجاکه انجام این مهم، بخش اعظم آن به عهده خود جامعه هدف است، اگر کم‌کاری و کوتاهی در انجام آن باشد، از سوی مردم است؛ وگرنه پیامبر(ص) رسالت خود را به خوبی انجام داد‌ه‌است.

اما وظیفه دوم در نگاه اول چندان مهم و با ارزش به نظر نمی‌آید، درحالی که شاید هم‌تراز با آن باشد. ایجاد خانواده نمونه که کفه دوم این ترازوست، به نظر من ارزش و اهمیت آن، هم‌وزن با کفه نخست است.

چرا که آثار جامعه سالم، نمونه و اخلاقمند، با نبود ولی خدا به مرور رو به اضمحلال می‌گذارد. اما اگر خانواده نمونه باشد، می‌تواند جامعه را به سمت جامعه نمونه رهنمون کند.

پیامبر اکرم(ص) خانواده‌ای تحویل جامعه اسلامی داد که از هر نظر بهترین است. خانواده‌ای که در آن علی(ع) و فاطمه(س) پس از نبی اکرم(ص) دو رکن اساسی و مهم آن هستند، بسیار واضح است که تک‌تک اعضای آن از اثرگذارترین افراد تاریخ خواهند شد.

ازآنجاکه ایجاد خانواده نمونه کاملا دراختیار رسول‌الله بوده‌است، این وظیفه به خوبی انجام شد و شاید برکات و ثمرات این نقش دوم پیامبر، ایجاد جامعه و فرهنگ جدید را به سرنوشت خود رسانده‌است.

ولی باید دید پیامبر(ص) چه عملی انجام داد که سبب شد تا خانواده‌ای نمونه را برای همه تاریخ به همگان معرفی کند؟ به نظر من خداوند در درون همه انسانها نیروهای شگفت و حیرت انگیزی نهاده که با آزاد شدن آنها بسیاری از ناممکن‌ها، ممکن می‌شود.

پیامبر(ص) مهمترین کاری که کرد، آزاد کردن همین نیروهای شگفت انگیز است. حتی آن رستگاری و فلاحی که قرآن از آن یاد کرده، درنتیجه آزاد شدن همین نیروهای حیرت انگیز درونی است.

عاشورا محملی است برای آنکه نیروهای بی‌حد و حصر درونی زینب(س) آزاد شود؛ از همین روست که حادثه‌ای می‌آفریند که هر صحنه‌ای از آن نیاز به کتابها بحث و بررسی دارد و الهام بخش خلق تابلوهای بی‌نظیر هنری است.

زینب(س) بار سنگین این حادثه را به دوش می‌کشد. مهمترین وظیفه‌اش رساندن پیام عاشورا به گوش تمام جهانیان است. او به خوبی از عهده وظیفه پیام‌رسانی اش برمی‌آید.

او قهرمان این عرصه است. اما این انسان بی‌نظیر تاریخ را نباید صرفا فردی که در روز عاشورا به ناگاه زینب شد، پنداشت. مطمئنا پرورش او عقبه و متأخره‌ای داردکه سبب می‌شود زینب، زینب(س) شود. او ثمره همان خانواده نمونه است که برای خلق حادثه‌ای عظیم چون عاشورا تربیت شده‌است.

روز عاشورا رزمندگان سپاه امام حسین(ع) یک به یک به میدان نبرد رفته‌اند تا نوبت به خود اباعبدالله(ع) می‌رسد؛ تا این زمان مدیریت جریان با اباعبدالله است.

ایشان هنگام آماده شدن برای حضور در میدان از خواهر بزرگوارشان می‌خواهند تا از این پس مدیریت خانواده، اهل بیت و وقایع پس از آن را به عهده بگیرد.

نخستین آزمایش مدیریتی زینب در همین جا همین‌ لحظه شکل می‌گیرد. حضرت از خواهرشان می‌خواهند تا در زمان جهاد، اجازه ندهند احدی از زنان کاروان کربلا از خیمه‌ها بیرون بیاید.

زینب این وظیفه را به بهترین وجه انجام می‌دهد؛ تنها برای ثانیه‌هایی رقیه، دختر کوچک امام حسین به دلیل عشق و علاقه وافری که به پدر دارد، از خیمه خارج می‌شود؛ ولی پس از زمان کوتاهی به نزد عمه برمی‌گردد؛ آن‌هم به حالت عذرخواهی.

نمی‌دانم نام آن را چه می‌توان نهاد؟ من به آن معجزه می‌گویم. زنان اهل بیت(ع) امام و پیشوای خود را در میدان نبردی سخت درمی‌یابند؛ ولی باید در خیمه‌ها باقی بمانند.

تنها زینب است که می‌تواند این شور عظیم و غیرقابل مهار را تا زمانی که ذوالجناح از میدان باز‌می‌گردد، مدیریت کند؛ پس از این بسیاری وقایع بر خاندان امام جاری می‌شود که در تمام آنها زینب به تنهایی مرجع حل و فصل مسائل کاروان و زنان اهل بیت است.

گویا در منابع تاریخی ما تنها یک مورد را آورده‌اند که ایشان از امام سجاد(ع) استمدادمی‌طلبند؛ آن، وقتی است که دشمن خیمه‌ها را به آتش کشانده و حضرت زینب دچار استیصال شده‌اند.

امر بر ایشان دایر است میان بیرون رفتن از خیمه (که برابر است با مواجهه با حمله‌های ددمنشانه لشکریان کوفه به زنان و کودکان) و ماندن در خیمه‌ها و سوختن در آتش سوزان چادرها.

پس از رتق و فتق امور حادثه عاشورا نوبت به مجالس کوفه و شام(دمشق) و دربارهای عبیدالله و یزید می‌رسد. آیا کسی غیر از زینب کبری(س) می‌تواند چنین خطابه‌هایی آتشین در رد خلافت خلفای جور و تأیید اهل بیت(ع) بگوید؟

سخن در عبرت از عاشورا فراوان است؛ هر صحنه‌ای از آن سرشار از درسهاست. برای مخاطبان پیام‌رسان کربلا، زینب کبری(س).

تنها یک صحنه از آن (همین مدیریت زینب(س) در مورد بازماندگان واقع) نمادی است از حقانیت شیعه در احترام به حقوق زن؛ این وظیفه ماست تا با واشکافی تاریخی واقعه، مخاطبان را با مباحثی غیر از عزا بر خاندان اهل بیت آشنا کنیم.

12806
متن پرسش
باسمه تعالی: با سلام خدمت استاد گرامی: حضرتعالی در کتاب «خویشتن پنهان» بحث تفاوت بین روش عرفا در سیر و سلوک با روش علمای اخلاق (سنگی که طلا می شود و سنگی که طلا گرفته اند) را مطرح می فرمایید. عرفا پس از درک حصولی از نفس ناطقه به این نتیجه می رسند که باید با ریاضت های شرعی، حاکمیت امیال نفس اماره را ضعیف کرده و درک حضوری و مجرد از حقیقت وجود خود پیدا کرده و از این طریق، ارتباط خود را با عوالم غیب تشدید کنند. از طرف دیگر علمای اخلاق هم همین ریاضت های شرعی را در قالب گزاره های اخلاقی به امید تقرب و اتصال به عالم غیب رعایت می کنند. بنابراین به نظر می رسد عالم اخلاقی پس از مدتی با رعایت دستورات اخلاقی (یا در واقع همان ریاضت های شرعی که عارف انجام می دهد) به همان چیزی که عارف رسیده می رسد. آیا اینگونه نیست؟ اگر اینگونه نیست، پس تفاوت این دو در چیست؟ با تشکر و من الله التوفیق
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: تفاوت نگاه اخلاقی با عرفانی در آن است که در نگاه عرفانی در عین آن‌که از همین دستورات اخلاقی استفاده می‌‌شود ولی رویکرد آن در راستای تغییر درجه‌ی وجودی است در حالی‌که در نگاه اخلاقی از آن جهت که افراد متشرع به دستورات اخلاقی نگاه می‌کنند، سعی آن‌ها آن است که آن صفات را بر شخصیت خود عارض کنند مثل آن‌که عارف در دوری از دنیا انقطاع إلی اللّه را اراده می‌کند ولی انسان اخلاقی، زهد را برای دریافت بهشت پیشه می‌کند. موفق باشید

12616

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم: کدام یک از کتب حدیثی موجود شیعی و سنی، احادیثش 100 درصد صحیح است؟ اصلا داریم؟ با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: هر چند برخی مولفین کتب روایی مثل مرحوم کلینی (مولف کافی) و مرحوم شیخ صدوق (مولف من لا یحضره الفقیه) در صدد تألیف کتبی بوده اند که روایات آن راحجت می دانسته اند و یا مرحوم شیخ طوسی (مولف تهذیب و استبصار) در صدد جمع آوری مستندات فتاوی شیعی بوده است ولی این مطلب به این معنی نیست که آن چه این بزرگواران معتبر می دانسته اند، نزد تمامی علمای شیعه معتبر باشد به همین خاطرنمی‌توان صد در صد به هر حدیثی اعتماد کرد. باید با نگاه اجتهادی و با تطبیق با قرآن به احادیث نگاه کرد. موفق باشید

12057
متن پرسش
سلام استاد گرامی: من تا به حال مطالعاتی در زمینه معرفت نفس نداشتم. می خواستم بپرسم شروع سیر مطالعاتی در این موضوع در شرایط کنونی چقدر لازمه و اینکه چقدر میتونه به ما کمک کنه؟ آیا اگه کسی سراغه این سیر نره خیلی ضرر میکنه؟ و در آخر سیر مطالعاتی پیشنهادی خودتونو بفرمایید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: روش ما به تأسی به روش حضرت امام و علامه طباطبایی«رحمة‌اللّه‌علیهما» معرفت نفس است و در روایت داریم: «معرفة النفس انفع المعارف» معرفت نفس نافع‌ترین معارف است. موفق باشید

11746
متن پرسش
سلام علیکم: گاهی مطالب خوبی توسط بعضی از اساتید وجود دارد یا مثلا سخنرانی های بزرگان هست یا روضه حضرات معصومین ولی می بینیم اگر بخواهیم بجایی برسیم باید به برنامه منظم داشته باشیم. لطفا بفرمایید چگونه بین این امور جمع ببندیم. دعاگوی شما هستم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: اصل را بر برنامه بگذارید و سخنان آن عزیزان را به عنوان تذکر داشته باشید

9532
متن پرسش

سلام علیکم: پاسخ شما به سوال شهید آوینی چیست؟ ایشان(به این مضمون) می فرمایند: «اون چیه که روایت فتح را از باقی روایت ها و مستندهای جنگی جدا می‌کنه. مثلا اگر دو فیلمبردار که یکی برای مستند روایت فتح و دیگری برای جای دیگر کار می‌کنه، از یک صحنه هر کدام برداشت متفاوت دارند و یکی روایت فتح می‌شه و دیگری نه»

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: تفاوت در نگاه به جایگاه تاریخی حادثه‌‌ها است. شهید آوینی مخاطب خود را متوجه جایگاه تاریخی انقلابی می‌کند که رزمندگان ما بنا است در آینده به ظهور برسانند. موفق باشید

7715
متن پرسش
باعرض سلام وطول عمرباعزت برای استاد ازباب اینکه بدانیدما شاگردان خوبی برای شماهستیم واخذنظرحضرت عالی درخصوص سیر(صعودی)انسان دردنیا وبرزخ (برازخ)تاقیامت واینکه درکتاب معادفرمودید نگرانی معصومین علیهم السلام ازبرزخ شیعیان شان می باشدبنده به زعم خودم اینگوه برداشت می کنم همانطورکه برای وروددردنیا بایستی جنین به مراحل رشدتکاملی خویش برسدتاشان حیات دردنیا راکسب نماید وچنانچه ناقص بدنیا بیایدمحکوم به زوال ونابودی است پس دربرزخ هم برای ورودبه قیامت بایستی لیاقت وشایستگی ورودبه ان نشه راپیداکندتا وارد شودواین می شودکه برزخ عده ای سالیان طولانی طول می کشدتاکامل شوندوبعضی همین حالا دربهشتندآیا صحیح است؟ضمنادرخصوص استفاده از فایل صوتی معادازپنجاه به بعدوجزوات تفسیرقران ونهج البلاغه درسایت تغییری که قولش راداده بودیدصورت نگرفته است باتشکرفراوان انشائ اله ایام نوروزسفرکربلا درپیش دارم جهت فیض بیشترازان مکان مقدس خوشحال می شوم توصیه ای بفرمایید
متن پاسخ
باسمه‌تعالی: سلام‌علیکم: بحمداللّه مطلب درست برداشت شده منتها در عین آن‌که عده‌ای از جهاتی همین حالا در قیامت هستند از جهت دیگر تا حشر اولین و آخرین محقق نشود آن حساب نهایی که مخصوص قیامت است واقع نمی‌شود. در مورد فایل‌های صوتی از جلسه‌ی 50 به بعد معاد فرمودید؛ دوستان باید سعی بفرمایند دی‌وی‌دی آن را تهیه کنند چون در حال حاضر قرار دادن آن‌ها روی سایت مقدورشان نیست تا ببینیم در سایت جدید چه می‌شود کرد. زیارت مولایمان حضرت سیدالشهداء«علیه‌السلام» می‌روید یادتان باشد مفتخر به توفیقی می‌شوید که دیگر بین شما و حضرت حق گناهی باقی نمی‌ماند و لذا عباداتتان قلبی می‌شود، آن‌ها را رها نکنید التماس دعا. موفق باشید
7648
متن پرسش
باسلام خدمت استاد عزیز بنده به علت رفتارهای نادرست پدر و مادرم، به شدت دچار کمبود محبت هستم. دوست دارم از من تعریف بشود. دوست دارم دیگران راجع به من حرف بزنند. دوست دارم همیشه با زدن حرفهای عمیق، دیگران را شگفت زده کنم. خلاصه اینکه دوست دارم ارزشهایم بیشتر مورد توجه دیگران قرار بگیرد. متاهل و 25 ساله هستم. این کمبودهای روحی و شخصیتی و عقده های محبت باعث شده، مقام طلب باشم. از طرفی اهل ریا نیستم ولی دوست دارم ازمن تعریف بشود . یعنی اهل سمعه هستم. لطفا راهکاری ارائه بدهید. دیگر خسته شده ام. ممنون
متن پاسخ
باسمه‌تعالی: سلام‌علیکم: این‌ها هیچ ربطی به پدر و مادرتان ندارد، هرکس دارای نفس امّاره است و اقتضای نفس امّاره چنین خصلت‌هایی است و همه باید با رجوع به شریعت الهی و رعایت دستورات اخلاقی از این رذائل بگذریم. ضعیف‌بودن بد نیست، ضعیف‌ماندن بد است. خداوند ما را ضعیف خلق کرد تا خودمان در کمال خودمان قدم‌های لازم را برداریم. موفق باشید
5481
متن پرسش
سلام با عرض معذرت استاد محترم حضور جناب عالی عرض است که از ڪتاب (معاد ؛بازگشت به جدی ترین زندگی)یک سوال پیش آمده آن این است که در صفحه 64 در تفسیر سوره مومن آیت 45 و 46 حدیٿ امام علی ع اورده اید و ٿابت کرده اید که در برزخ صبح،شام،ماه،و سال (یعنی زمان)وجود دارد،در حالانکه در صفحه 116 کتاب با دلیل ٿابت ڪردید که در برزخ زمان(که صبح ،شام،ماه و سال باشد)اصلا وجود ندارد، این دو جور حرف شما در جور نمی آید لطفا این عدم هماهنگی سخن را توضیح نمائید؟؟؟؟؟؟؟ همواره دعاگوی شما هستم
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: عرض بنده آن است که اهل برزخ معنای صبح و شام را با نظر به دنیا می‌فهمند در حالی‌که در آن‌جا زمانی نیست که به خودی خود صبح و شام باشد. موفق باشید
3993

امتحان الهیبازدید:

متن پرسش
به نام خدا با سلام خدمت استادبزرگوار در جامعه دونفریکی مقیدبه تمامی احکام دین ویکی بی اعتقادواهل هرکاری اولی دچارفقر وسختی وبیماری وبی فرزندی ودومی دارای سلامتی وفرزندومال و...این امر باعث شبهه برایمان شده لطفاراهنمایی فرمایید
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: قرآن می‌فرماید: «فَأَمَّا الْإِنسَانُ إِذَا مَا ابْتَلَاهُ رَبُّهُ فَأَکْرَمَهُ وَنَعَّمَهُ فَیَقُولُ رَبِّی أَکْرَمَنِ، وَأَمَّا إِذَا مَا ابْتَلَاهُ فَقَدَرَ عَلَیْهِ‏ رِزْقَهُ فَیَقُولُ رَبِّی أَهَانَنِ، کَلَّا»؛ و امّا چون پروردگار انسان، انسان را امتحان کند، پس نعمت فراوان به او بدهد، انسان گوید پروردگارم مرا بزرگ داشت، و چون در راستاى امتحان او، براو تنگ گیرد، گوید مرا خوار کرد، چنین نیست. عدّه ‏اى را خداوند رزقشان را تنگ مى‏کند تا این‏گونه امتحانشان کند، و نیز رزق عده ‏اى را وسیع مى‏کند تا از آن طریق امتحانشان کند، این غیر از آن فقرى است که به جهت گناه و ظلم براى اهل دنیا پیش مى‏آید، که حتى هر چقدر هم که داشته باشند باز احساس فقر مى‏کنند. در جامعه در رابطه با ثروت دو نوع بینشِ باطل داریم: یکى فقیرى که فکر مى‏کند به نفعش بوده است که بیشتر داشته باشد و دیگر ثروتمندى که فکر مى‏کند دارایى‏اش برایش بزرگى و کمال آورده. براى اصلاح چنین افکار غلطى قرآن مى‏فرماید: «فَامّا الْانْسانُ اذا مَاابْتَلیهُ رَبُّهُ» وقتى پروردگارِ انسان، بخواهد او را امتحان کند، دو نوع برخورد با او دارد، «فَأَکْرَمَهُ وَ نَعَّمَهُ فَیَقُولُ رَبّی اکْرَمَنِ»؛ یا او را با ثروت محترم مى‏دارد و او مى‏گوید: پروردگارم مرا گرامى داشت‏ «وَ امّا اذا مَاابْتَلیهُ فَقَدَرَ عَلَیْهِ‏ رِزْقَهُ فَیَقُولُ رَبّی اهانَنِ»؛ و یا او را با محدود کردن ثروت، امتحان مى‏کند و او مى‏گوید: پروردگارم مرا سبک شمرد. خداوند پس از طرح این دو بینش‏ مى‏فرماید: «کَلّا!»؛ این چنین نیست! «بَلْ لا تُکْرِمُونَ الْیَتیم وَ لا تَحاضُّونَ عَلی طَعامِ الْمِسْکین»؛ بلکه شما با ثروتتان باید وسیله اکرام یتیمان و اطعام مسکینان را فراهم کنید و نکردید، با این تصوّر که فکر کرده‏ اید خداوند شما را ثروتمند کرده تا شما را بزرگ بدارد. این فرهنگ، فرهنگ غلطى است که فقر را نشانه خوارى و غنا را نشانه بزرگى مى‏داند. اگر مى‏خواهید دریچه معارف اهل‏ البیت (علیهم السلام) به روى قلبتان باز شود، باید از این نوع تحلیل‏هاى تاریکِ دنیایى فاصله بگیرید.موفق باشید
2522
متن پرسش
باسلام علت کاهل نمازی چیست؟ من باوجود اینکه به همه چیز اعتقاد دارم و همه ی موارد دینی را رعایت میکنم اما خیلی وقت است که در نمازم کاهلی میکنم و خیلی ناراحتم چه کنم؟
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: کتاب «آداب الصلواة» حضرت امام خمینی«رضوان‌الله‌تعالی‌علیه» إن‌شاءالله کمک می‌کند. موفق باشید
2164
متن پرسش
سلام استاد.ما را هم در این ماه مبارک از دعاهایتان بهره مند سازید.چرا فقط دین اسلام بعد از پیامبر خود،دارای امام است؟با توجه به اینکه امام تداوم بخش راه پیامبر و نمونه جامع اسما الهی به صورت عینی است،پس چرا سایر پیامبران و ادیان اینگونه نبوده اند؟مگر مردم آن ها آن افق بلند انسانیت و تجلی خداوند را لازم نداشته اند؟
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: مسلّم بعد از هر پیامبری که دین جدیدی می‌آورده عده‌ای که می‌توانستند با قلب خود حقیقت آن دین را درک کنند بعد از آن پیامبر در صحنه بوده‌اند که تحت عنوان پیامبران تبلیغی نام می‌برند مثل حضرت لوط برای دین حضرت ابراهیم و حضرت یوشع برای دین حضرت موسی و حواریون برای دین حضرت عیسی. موفق باشید
1710
متن پرسش
باسمه تعالی با سلام .ببخشید ما در جلسه هفتگی مان ابتدا ده نکته و سپس برهان صدیقین و حرکت جوهری را کار کردیم . بعد فرمودید معاد را کار کنیم . سوال بنده اینست : با توجه به اینکه بنده معاد را قبلا کار کرده ام ولی مباحث بسیاری( از جمله به فعلیت رساندن باورهای دینی و آداب الصلوه امام و...) هست که هنوز توفیق نداشته ام ، گرچه خوب می دانم که اگر بارها هم این مباحث کار شود ، باز کم است ، ولی عمر ما هم کوتاه است . حال لطفا راهنمایی بفرمایید آیا نظرتان هنوز معاد است یا موضوع دیگری؟با امید عاقبت به خیری برای حضرتعالی
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیک السلام اگر معاد را کار کرده‌اید، خوب است که آداب‌الصلات را کار کنید. موفق باشید
1131

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم در مورد فلسفه وعرفان این سوال را خدمتتان داشتم که چرا کتاب جدیدی در عرفان بعد از کتاب فصوص وکتابهای که عرفای ما شرح میکنند نوشته نمیشود یا در مورد اسفار همین مطلب یعنی همه حرف در فلسفه وعرفان زده شده است وحرف جدیدی نیست اگرچه نو اوری های دربعضی از کتب علما دیده میشود ولی جزئی است وهمان مبانی قبلی است لطفا مرا راهنمایی کنید
متن پاسخ
علیکم السلام، باسمه تعالی همیشه این‌طور بوده که خداوند برای هدایت نسل‌ها در مکتب انبیاء، علمایی را می‌پروراند که برای چندین قرن حقایقی را بنمایاند، عقلای زمان با فهم اندیشه‌ی علمای دست‌پروده‌ی خدا اندیشه‌ی خود را در تعادل قرار می‌دهد. در این زمان حضرت امام خمینی و علامه طباطبایی«رحمة‌الله‌علیهما» نیز از همین گونه‌اند هرچند این دو بزگوار هنوز از جهتی از سفره‌ی مرحوم ملاصدرا«رحمة‌الله‌علیه» تغذیه می‌کنند. این موضوع را بنده در کتاب «امام خمینی و خودآگاهی تاریخی» بحث کرده‌ام. موفق باشید
1004

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام نظر شما در مورد امام موسی صدر چیست؟
متن پاسخ
علیکم السلام، باسمه تعالی بحمدالله شخصیت جناب آقای موسی صدر به اندازه‌ی کافی معلوم است که احتیاج به نظر بنده نیست. انسانی که اگر کسی بیوگرافی او را مطالعه کند می‌فهمد در حدّی بسیار عالی از نبوغ فکری و مدیریت برخوردار بوده‌اند و حقیقتاً باید پذیرفت معمر القذافی بر اساس نقشه‌ی صهیونیست‌ها دست به چنین جنایتی زد و جهان اسلام را از آن مرد بزرگ جهت نقش‌آفرینی در جهان اسلام محروم کرد. موفق باشید
799

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با عرض سلام خدمت استاد گرانقدر هیشه برایم سوال بوده که چرا اگر من در جایی که موسیقی مطرب پخش میشود از روی اضطرار و در حالی که مایل به شنیدنش نیستم و برایم زجر اور نیز هست قرار بگیرم هر چند گناهی برایم محسوب نشود ولی اثراث منفی روحی ان را باید متحمل شوم و یا در مورد لقمه حرامی که از حرام بودن ان مطلع نیستم در حالیکه اختیاری در این مورد نداشتم اثرات منفی و بعضی محرومیتها را باید متحمل شوم که در مورد دوم نیز باعث امتناع از گرفتن خوردنی از دست بعضی افراد و نخوردن غذا در خانه بعضی از اقوام شده لطف کنید مرا راهنمایی کنید با تشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی، سلام علیکم: فرمودند استماع موسیقیِ مطرب حرام است. یعنی اگر شما به آن گوش فرا دهید ، نه این‌که به گوش شما بخورد، و لذا اگر در جایی هستید که اضطراراً آن نوع موسیقی به گوش شما می‌خورد هیچ آثار منفی برای شما نیست. همین طور در مورد لقمه‌ی حرام، اگر شما کسب لقمه‌ی حرام را اراده کنید آثار منفی دارد . ما حق نداریم اگر مسلمانی غذایی را به ما تعارف کرد و هدیه نمود و یا ما را به میهمانی دعوت کرد، آن را ردّ کنیم و او را متهم به فسق نماییم. موفق باشید
763

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام جناب استاد. کلاس های دانشگاهی من با جلسات هفتگی شما تداخل دارد. پیشنهاد شما چیست؟ کدام را رها کنم؟
متن پاسخ
باسمه تعالی، سلام علیکم: باید در سر کلاس‌های دانشگاه حاضر شوید تا از نظر رشته‌ی علمی خود شخصیت دست دومی نباشید. سی‌دی جلسات را بگیرید و با سی‌دی جلو بروید. موفق باشید
20046
متن پرسش
با عرض سلام خدمت استاد گرامی: سوالی که این روز ها ذهن این حقیر را درگیر کرده است در روند کار ها و فعالیت هایمان بسیار تاثیر گذار بوده است. تلاش می کنم که این سوال را بپرسم هر چند که هنوز سوالی که پس ذهنم است را پیدا نکرده ام! و این مسئله به خودی خود بسیار برایم آزار دهنده است. اما سعی می کنم کمی منظورم را برسانم. اگر ما یکی از بزرگترین مشکلات انسان عصر امروزی را به خصوص اگر دل در گرو مذهب داشته باشد را خرد بی خردی و یا ایدئولوگ بودن بدانیم و در برابر این ایدوئولوگ نگاه کردن به مسائل و عدم فهم همدیگر بحث مفاهمه و دعوت به تفکر را به میان آوریم و برای دیدگاه های دیگران آنطور که شایسته ی آن دیدگاه می باشد وجوهی از حقیقت را قائل باشیم، و دیگران را نیز به این رویکرد «فکر کردن به حقیقتی بیرون از خود» دعوت نماییم، به طور مثال علی رغم همه ی نقد هایمان به اصول گرایان حزبی و یا اصلاح طلبان غرب زده به معنای اصطلاحی رایج، سعی در شنیدن حرف آنان داشته باشیم و وجوهی از فکر آنان را نیز جلوه هایی از فکر حضرت امام رضوان الله علیه بدانیم، چه کنیم تا دچارِ ایده ی کثرت گرایی آمریکایی نشویم؟ و هویت خود را بر باد رفته و تهی نیابیم؟ اگر قبول نماییم که عالم پست مدرن آمده است تا این هر آنچه سخت و دشوار می نماید را به سخره گیر و دود نماید؛ اگر عالم پست مدرن نتواند افراد را از این نگاه ایدئولوگ برهاند، می تواند این ایدئولوژی ها را پوچ و تهی و بی هویت نماید. هنگامی که این ایدئولوژی ها بی معنا و تهی شد، دیگر نمی توان به آن بازگشت و یا دست به دامان ایدئولوژی دیگری شد. حال آنکه اگر انسان هویت خود را که در تعریف در غیرت با دیگری شکل گرفته است را بر باد رفته بداند هیچ انگیزه ای برای مبارزه ندارد. به عبارتی دقیق تر سوال بنده این است که چگونه می توان خود را از مرز بندی های رایج نجات داد و جایگاهی برای دیگران و تفکران آنان قائل شد در عین حال بی هویت نشد و نشاط داشت؟ مرز های درگیری ما در دانشگاه باید چگونه باشد تا در عین حال که افراد را اسیران زندان توسعه می دانیم و مرزبندی های رایج و نامطلوب با سایر تشکل ها را نداشته باشیم در حال بتوانیم مبارزه کنیم و مقابل کفر بایستیم؟ با تشکر از وقتی که می گذارید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: نکته‌ی دقیقی را در میان آورده‌اید به همین جهت هم اگر مواظب نباشیم، قصه‌ی ما قصه‌ی کسی می‌شود که «رفت آب بیاورد، آب بردش». به همین جهت گفته می‌شود در بستر سنتی خاص باید آن نوع ارتباطات و تعاملات برقرار باشد و همواره اصولی مدّ نظر قرار گیرد که از نظر بنده آن اصول در متن تشیع در این زمانه انقلاب اسلامی و اهداف انقلاب و رهنمودهای رهبری است در چنین سنتی باید ارتباط با دیگران در میان باشد وگرنه هرکس در جزیره‌ی خود با خود زندگی می‌کند. در حالی‌که انسان‌ها با انسان‌ها، انسان می‌شوند. موفق باشید   

نمایش چاپی