بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان
آرشیو پرسش و پاسخ ها
تعداد نمایش
شماره پرسش:
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
9164
متن پرسش
باسمه تعالی با سلام و تشکر پرسیدم: «چگونه میتوان از طریق «غایت مفقود، محال است.»، وجود امام زمان حیّ را ثابت کرد؟»، شما در جواب فرمودید: «وقتی نبوت به صورتی کامل در شخص حضرت محمد «صلوات‌اللّه‌علیه‌وآله» ظهورکرد، ولایت که باطن نبوت است، باید در شخص ولیّ کامل ظهورکند.». اگر مصداق این ولی کامل پیغمبر باشد، کاملاً حرف متینی است. ولی اگر قرار باشد مصداقش امام دیگری باشد، این که «آن ولی کامل بدون هیچ انقطاعی از آن پیغمبر خواهدبود» صرفاً یک ادعاست؛ احتمال دارد ظهور باطن نبوت استمرار نداشته باشد، و شما دلیلی بر استحالة چنین احتمالی نیاوردید و این که بعدش فرمودید: «و در راستای ظهور نبوت، آن ولایت همچنان در اشخاص مختلف به ظهور خود ادامه می‌دهد.»، همان تکرار مدعای شماست. ادبیات فرمایش شما در این پاسخ، از آن استدلال اولی که حقیر در صدد اشکال بر آن بودم، بسیار فاصله گرفته. طوری نیست، با همین ادبیات بحث را ادامه میدهیم: چه اشکالی دارد که پس از ظهور کامل نبوت، باطن نبوت (ولایت) ابتدا در حضرت علی ظهورکند، آنگاه ظهور این باطنْ استمرار نداشته و هزار سال بدون امام باشیم آنگاه امامی به دنیا بیاید که دوباره آن باطن را در مرتبة اعلایش ظاهرکند؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: دلیلی ندارد وقتی زمینه‌ی ظهور ولایت کامل فراهم شد در حالی‌که نبوت ختم شده، ادامه‌ی آن ولایت در سایر ائمه«علیهم‌السلام» ادامه نیابد. موفق باشید
8070
متن پرسش
باسلام .نظرشما در مورد سخنرانی آقایان نبویان،رسایی،عباسی،زیباکلام وغیره که بسیار علمی توافق نامه ژنو را نقد کرده اند وآن را یک فاجعه می دانند چیست؟ آیا واقعا به این شدت تیم ایرانی درمذاکرات کوتاه آمده و تحت تأثیر قدرت واهی آمریکا شده؟ استاد عزیز وظیفه چیست درقبال این توافقنامه؟
متن پاسخ
باسمه‌تعالی: سلام‌علیکم: مسلّم اشکالات اساسی در آن توافق‌نامه هست و سخنان رهبری«حفظه‌اللّه» با دانشمندان سازمان انرژی هسته‌ای که فرمودند: «هیچ‌یک از دست‌آوردهای هسته‌ای کشور قابل تعطیل نیست و کسی حق معامله بر روی آن‌ها را ندارد» و این‌که فرمودند: «مذاکره‌کنندگان کشورمان هیچ حرف زوری را نباید از طرف مقابل قبول کنند» یک نوع هشدارباش است. موفق باشید
8006
متن پرسش
با عرض سلام و خسته نباشید خدمت استاد طاهرزاده ، من با توجه به میزان آگاهی اندک پیرامون آخرالزمان و موضوع مهدویت تصمیم به مطالعه کتاب " آخرالزمان شرایط ظهور باطنی ترین بعد هستی " گرفتم. اما حین مطالعه در ص 68 این کتاب سوالی برام مطرح شد که به جواب نرسیدم . در ص 68 این کتاب شما در توضیح این که در آخرالزمان باطن ها ظهور میکنند آیه " تَطَّلِعُ عَلَى الْأَفْئِدَةِ " از سوره همزه رو آوردید و نوشته اید آنچه در قلب ها است طلوع می کند . این حقیر هیچ دانشی در مورد این آیه نداشتم ولی با شروع تحقیق آنطور که من متوجه شدم مظمون آیه ارتباطی با ظهور باطن ها ندارد . آیه هفتم از سوره همزه این است : " الَّتِی تَطَّلِعُ عَلَى الْأَفْئِدَةِ " که در آن التی بر میگردد به کلمه ای در آیه قبل که کلمه آتش است . تطلع یعنی طلوع میکند ( چیره میشود ) و علی به معنی بر و در نهایت الافئده یعنی قلب ها ، پس ترجمه کامل چنین میشود : آن آتشی که بر قلب ها چیره میشود نه اینکه آنچه در قلوب است طلوع میکند. تقاضا دارم این حقیر رو در مطالعه و فهم بهتر آیات قرآن یاری کنید . باتشکر
متن پاسخ
باسمه‌تعالی: سلام‌علیکم: اصل برهانی که در آن کتاب مورد نظر قرار گرفته برهان « النهایات ترجع الی البدایات» است که حتماً مستحضر هستید. آیه‌ی مذکور شاهدی است بر این‌که چگونه در قیامت مافی‌الضمیر انسان‌ها آن‌ها را در ستون‌های ممدود احاطه می‌کند. آیت‌اللّه جوادی«حفظه‌اللّه» در تفسیر این‌ آیه روشن می‌فرمودند چگونه انسان‌ گناهکار در آن دنیا توسط مافی‌الضمیرش که به صورت آتش در آمده احاطه می‌شود. از آن جهت که شخصیت هرکس همان قلب اوست. به نظرم خوب است قبل از این کتاب، مباحث مربوط به معرفت نفس مثل ده نکته کار شود. موفق باشید
7050
متن پرسش
سلام استاد خدارو شکر میکنم که با شما وکتابهاتون آشنا شدم. بنده به امام خمینی خیلی خیلی علاقه دارم و با اینکه 25سالمه و اصلا زمان امام نبودم ولی هر موقع تلویزیون امام رو نشون میده دلم میلرزه موقع سالگرد ارتحال امام وقتی تشیع جنازه امام یا خبر مرگ امام رو که اقای اخباری گفت از تلویزیون پخش میشه ناخوداگاه اشک میریزم وحس میکنم بی سرپرست شدم.حس عجیبی به امام و آیت الله خامنه ای دارم واصلا توی سخنان اینها حقیقتی رو می بینم که جاهای دیگه نیست. ولی یه سوالی دارم که ذهنم رو مشغول کرده و شبهه شده واسم این شبهه از عشقم به امام کم نکرده ومطمئن هستم که ایشون مورد تایید امام زمان بودند ولی باز هم بعضی وقتا شبهه ذهنم رو به هم میریزه. شبهه اینه که امام با چه جرئتی شروع به انقلاب کرد ودرصورتی که هزاران نفر از مردم در راه انقلاب شهید شدند؟؟ با اینکه بعضی از علما را می بینیم که رسما امام را بی عقل خطاب میکنند! چه ملاکی وجود دارد که یقین کنیم راه امام بر حق است واین علما اشتباه میفهمند؟؟ بعضی از علما میگویند ما فقیهیم و امام هم فقیه بوداو نظری داشت وما هم نظری دیگر! با اینکه بنده امام را صدهابرابر بزرگتر از یک فقیه میدانم ولی باز هم این شبهات ذهن مرا مشغول کرده است. استاد طاهرزاده عزیز بی نهایت مشتاق جواب شما هستم
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده سعی کرده ام در کتاب «سلوک ذیل شخصیت امام خمینی«رضوان اللَه تعالی علیه» روشن کنم که حضرت امام بنا به روایت حضرت صادق«علیه السلام» از آن نوع علمائی هستند که هر یک قرن در امت حضرت محمد«صلی اللَه علیه و آله» می آیند تا دین را از انحراف نجات دهند و در این مسیر مثل روش پیامبر«صلی اللَه علیه و آله» و علی«علیه السلام» تا شهادت به میدان نیاید، اسلام از انحرافات آزاد نمی شود و لذا حضرت امام پا به میدان گذاشتند و آن عزیزانی که شهید شدند خودشان و با اختیار خودشان به حقانیت آن راه پی بردند که به عالی ترین نتیجه ای که باید برسند رسیدند و اسلام را نیز از زیر چکمه ی استکبار نجات دادند و راهی گشوده شد که سال های سال برکاتش به مرور ظهور می کند. موفق باشید
6209
متن پرسش
بسمه تعالی سلام شرایطی که در زمان ظهور حضرت حجت به وقوع میپیونذ مانند اینکه زمین و سنگ به حرف میایند و تکنلوژی رنگ ولعاب خود را از دست میدهد و در مجموع شعور بالایی حتی در جمادات وعده داده شده آیا به تدریج مثلا طی چند سال رخ میدهد یا ناگهانی است واصلا ظهور خود حضرت علیه السلام ناگهانی است یا طی چند سال مثلا حتی صد سال رخ میدهد مثلا مردم شب خوابند صبح که بیدار میشوند زمین تغییر یافته و حضرت ناگهان ظهور میکنند آیا اینکه گفته میشود روز جمعه ظهور میفرمایند یعنی یک جمعه قبلش هیچ خبری نیست ناگهان جمعه بعد زمین و زمان عوض میشود یا یک امر تدریجی و کاملا آرام است که ممکن است شروع شده باشد و به تدریج کامل شود و کمال آنبا ظهور جسمانی مبارک ایشان است
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: در مورد شخص حضرت مهدی«عجل‌الله‌تعالی‌فرجه‌الشریف» در روایت داریم که « حضرت جواد (ع) مى‏فرمایند: «خداى سبحان کار او [قائم‏] را یک‏ شبه‏ اصلاح مى‏کند و اوضاع را به نفع او تغییر مى‏دهد، چنان‏که کار موسى (ع) را یک‏ شبه‏ اصلاح کرد. او براى گرفتن پاره‏اى‏ آتش براى خانواده‏اش رفت، ولى هنگام بازگشت به شرافت رسالت و افتخار نبوت نایل شده بود. آن‏گاه حضرت جواد (ع) فرمودند: «افْضلُ اعمالِ شیعَتِنا انْتظارُ الْفَرَج»، بهترین اعمال شیعیان ما انتظار فرج است».»( بحارالانوار، ج 51، ص 156.) ولی در مورد تغییر عالم باید تدریجی باشد تا به آن صورت نهایی برسد که در کتاب « آخرالزمان شرایط ظهور باطنی ترین بعد هستی» متذکر شده‌‌ام. موفق باشید.
2540

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلا و عرض ادب محضر استاد طاهرزاده در فایل صوتی شرح کتاب"شرح حدیث جنودعقل وجهل"ازامام خمینی(ره) به نقل از معصوم فرمودید اگر کسی توانست بر معصیت خدا صبر کند 900 درجه به او می دهند که هر درجه از عمق زمین تا فوق عرش است آیا طبق این حدیث درجه صبر بر گناه با درجه گناهی که تبدیل به حسنه شده است برابر است؟
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: فکر کنم جواب سؤال 2538 در این مورد نیز جوابگوست. موفق باشید
2470

چه باید کردبازدید:

متن پرسش
باسلام من دوتا سوال از خدمت استاد گرامی دارم 1)من مطالعات ریادی در مورد هدف خلقت کردم و کتاب اشتی باخدا را هم مطالعه کردم و نتیجه گرفتم هدف اصلی خلقت ما رسین به حقیقت عبودیت و خشوع در برابر پروردگار است اما هرگز نتوانستم بفهمم وظیفه من در این عالم چیست ایا فقط با ترک گناه و انجام واجب به این امر میرسم یا باید برم و علم تحصیل کنم یا در کلاسهای استادان شرکت کنم واصلااینکه من دارم راه رو درست میرم و به کمال میرسم چه نشانه هایی در زندگی من دارد؟ایا حتما باید چشم برزخی من باز شود یا علاماتی از این قبیل؟
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: 1- در مسیر بندگی خداوند تا آن‌جا که ممکن است معرفت به خدا و آیات و اسماء او بندگی را رشد می‌دهد و معرفت به معاد و امامت و نبوت به خودی خود یک نوع سلوک محسوب می‌شود. در دل به‌دست‌آوردن این نوع معارف دنبال‌کردن نظرات ولیّ امر مسلمین شرط دینداری است و در ذیل رعایت نظرات و دستورات ولیّ امر مسلمین توانسته‌ایم آنچه وظیفه‌ی الهی ما است را انجام دهیم. 2- پیشنهاد می‌کنم برای جواب قسمت دوم سؤال‌تان مدتی دعای مکارم الاخلاق که در آخر مفاتیح است را با توجه به معانی دعا بخوانید. در آن‌جا متوجه می‌شوید حضرت از خدا می‌خواهند که بتوانند با مسلمانان مدارا کنند و اگر توفیق مدارا را پیدا کنید زندگی شما نور دیگری می‌گیرد. موفق باشید
2411
متن پرسش
سلام . استاد پرسشی از حضورتان داشتم.شما در کتبتان اشاره کرده اید به گفته های ملاصدرا در خصوص وقت مردن، که مثال ساختن در را میزدند که در که ساخته شد نجار تیشه را دور می اندازد و یا اینکه تیشه می شکند ومجبور می شود بیاندازدش و ... استاد سوال من این است که وقتی که تیشه می شکند یعنی مثلا یک نفر در اثر تصادف بدنش دیگر از کار بیفتد و روح ، بدن را ترک کند سیر تکامل این روح چه می شود؟ این روح که کامل نشده است.سپاس
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: در کتاب «خویشتن پنهان» به این بحث پرداخته شده به آن‌جا رجوع فرماییدو به موضوع تقدیری که خداوند برای هرکس تعیین فرموده توجه کنید. موفق باشید
1131

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم در مورد فلسفه وعرفان این سوال را خدمتتان داشتم که چرا کتاب جدیدی در عرفان بعد از کتاب فصوص وکتابهای که عرفای ما شرح میکنند نوشته نمیشود یا در مورد اسفار همین مطلب یعنی همه حرف در فلسفه وعرفان زده شده است وحرف جدیدی نیست اگرچه نو اوری های دربعضی از کتب علما دیده میشود ولی جزئی است وهمان مبانی قبلی است لطفا مرا راهنمایی کنید
متن پاسخ
علیکم السلام، باسمه تعالی همیشه این‌طور بوده که خداوند برای هدایت نسل‌ها در مکتب انبیاء، علمایی را می‌پروراند که برای چندین قرن حقایقی را بنمایاند، عقلای زمان با فهم اندیشه‌ی علمای دست‌پروده‌ی خدا اندیشه‌ی خود را در تعادل قرار می‌دهد. در این زمان حضرت امام خمینی و علامه طباطبایی«رحمة‌الله‌علیهما» نیز از همین گونه‌اند هرچند این دو بزگوار هنوز از جهتی از سفره‌ی مرحوم ملاصدرا«رحمة‌الله‌علیه» تغذیه می‌کنند. این موضوع را بنده در کتاب «امام خمینی و خودآگاهی تاریخی» بحث کرده‌ام. موفق باشید
989

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام می خواستم درمورد نوعی از خواب که می بینم سوال بپرسم خواب هایی که در رابطه با اتفاق های روزانه نیست که مشغولیت ذهنی داشته ام بلکه یکسری اتفاقات گاهی خیالی که تا به حال حتی در مورد آنهافکر هم نکردم و فقط باعث این می شود که در هنگام بیداری خستگی در تنم می ماند؟ من کتاب آشتی با خدای شما را مطالعه کردم لطفا با آن مبانی بیشتر به من توضیح دهید. یک سوال دیگرم این است که اسلام برای خوابیدن راحت چه چیزهایی را توصیه کرده است. ممنون اجرکم عندا...
متن پاسخ
موضوع خواب را در سی‌دی شرح کتاب «ده نکته از معرفت نفس» در جلسه‌ی سوم و در کتاب «جایگاه جن و شیطان و جادوگر» دنبال بفرمایید. إن‌شاءالله پس از مطالعه‌ی آن دو کتاب می‌توانید احوالات خود را تحلیل کنید. اساتید بزرگ می‌فرمایند: اگر در طول روز با وضو باشید و با وضو بخوابید و در روز ذهن خود را مشغول رقابت‌های افراد و کینه با بندگان خدا نکنید و سعی کنید صادق باشید و بعد از نماز مغرب و عشا ذهن خود را مشغول تصاویر مهیج نکنید، إن‌شاءالله خواب شما پاک و نورانی خواهد بود. موفق باشید
905

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم در بحث جبر و اختیار وقتی که به خود رجوع می کنیم متوجه می شویم که این خودمان هستیم که باید تلاش کنیم و خود را نجات دهیم و وقتی که با توجه به بحثهای معارفی برخوردمی کنیم متوجه می شویم که این خدا و ذوات مقدس ائمه هستند که قطعا نقش هدایتگری را در وجود ما بازی می کنند و حتی بالاتر از علم و معرفت به این موضوع خودمان هم با رجوع به مسائلی که در زندگی امان پیش می اید حضورا حس می کنیم که کسی دیگری مسیر زندگی را برایمان ترسیم می کند و ما خودمان به تنهایی نمی توانستیم به این موفقیتهای برسیم حال سوال این است که چگونه باید این دو حقیقیت(یعنی اراده خود و اراده خدا) را با هم بفهمیم و بالاتر درک کنیم یعنی در همان لحظه ای که خودمان با اراده خودمان دست به کاری می زنیم در همان لحظه هم کار را دست خدا بدانیم؟ باتشکر و التماس دعا
متن پاسخ
باسمه تعالی، سلام علیکم: از جزوه‌ی جبر و اختیار و سی دی صوتی مربوط به آن انشاءالله جواب خود را می‌گیرید. موفق باشید.
19395
متن پرسش
سلام علیکم استاد: بنده در گروهی در شبکه مجازی فعالیت دارم که اکثرا ضد انقلاب هستند و یکسره توهین می کنند. اخیرا در مورد انتخابات بحث هایی کردیم و من هم تا حدی جوابشان را دادم. ولی در آخر سوالی کردند که نتوانستم با مبانی خودشان خوب جوابشان را بدهم. سوال: آیا دموکراسی و انتخابات در اسلام جایگاهی دارد و اساسا آن را تایید می کند؟ (چون اصل آن غربی است و دموکراسی به این معنا عملا فایده ای ندارد و فقط شعاری توخالی است. اگر اشتباه می گویم مرا توجیه کنید.) سوال بعد: اگر انتخابات و شرکت در آن امری مستحب است (به نظر خودشان) چطور نظارت بر آن توسط شورای نگهبان امری بایدیست؟ آیا درست است بگوییم دین ما چنین اقتضائاتی دارد؟ آیا این کار دموکراسی را بهم نمی زند؟ به قول دوستمان این کار انتخاب را نه که محدود بلکه از ریشه می خشکاند. سوال بعد: آیا فرقی بین دموکراسی و مردم سالاری دینی وجود دارد؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ابن ‏اثير نقل مى‏ كند كه بعد از قتل عثمان، در روز بيعت با على (ع) كه روز جمعه بود، مردم در مسجد حاضر شدند و على (ع) بالاى منبر رفت و فرمود: «ايُّهَا النّاس! انَّ هَذَا امْرُكُمْ لَيْسَ لِاحَدٍ فِيهِ حَقٌّ الّا مَنْ امَرْتُمْ وَ قَدِ افْتَرَقْنَا بِالْأَمْسِ عَلَي امْرٍ وَ كُنْتُ كَارِهاً لِأَمْرِكُمْ فَأَبِيتُمْ الّا انْ اكُونَ عَلَيْكُمْ، الّا وَ انَّهُ لَيْسَ لِي دُونَكُمْ الّا مَفَاتِيحُ مَا لَكُمْ وَ لَيْسَ لِي انْ آخِذٌ دِرْهَماً دُونَكُمْ»؛[1] اى مردم، حكومت‏ از آن‏ شماست، هيچ كس را در آن حقّى نيست مگر كسى كه شما او را به حكومت تعيين كنيد، ما هم ديروز در حالى از يكديگر جدا شديم كه من از قبول حكومت شما كراهت داشتم، مگر آن كه بر شما مسئول باشم، بدانيد كه هيچ چيز به من اختصاص پيدا نمى‏ كند، مگر همين كه كليدهاى اموال شما را در دست دارم و يك درهم بيشتر از شما نمى ‏توانم بردارم. مقام معظم رهبرى «حفظه‏الله» در سخنانشان بابى را باز كردند مبنى بر اين‏كه؛ مشروعيت حاكميت ما به خواست مردم است و اگر مردم ما را نخواهند، ادامه ‏ى كار ما از نظر شرعى مشروع نيست، چون حق انتخاب مردم همواره جاى خودش محفوظ است، حال مردم وظيفه ‏ى الهى‏ شان را انجام دادند يا ندادند، موضوع ديگرى است.[2] مثل نمازخواندن است؛ بايد مردم نماز بخوانند، اگر نخوانند، معصيت كرده ‏اند، امّا حق انتخاب برايشان محفوظ است و مى‏ توانند نماز نخوانند. بنابراين مردم در حفظ نظام اسلامى، ركن اصلى‏ اند، نقش آن‏ها پنجاه‏ درصد نيست بلكه در جاى خودش صددرصد است، همان‏طور كه نقش رهبرى نظام هم در جاى خودش، صددرصد است، به اين معنى كه بدون حضور ولى ‏فقيه در رأس نظام، نظام مشروعيت و اسلاميتش را از دست مى‏ دهد و نظام طاغوت مى‏ شود.[3]

ملاحظه می‌کنید که این حق مردم است که حاکم را انتخاب کنند، حال یا به صورت بیعت و یا به صورتی که امروز این کار انجام می‌شود که به آن دموکراسی گویند و با توجه به این‌که مردم با انقلاب خود جمهوری اسلامی را پذیرفته‌اند، طبیعی است که رئیس جمهور باید فردی باشد که ملتزم به اسلام و قانون اساسی باشد و جایگاه شورای نگهبان برای احراز چنین موقعیتی برای رئیس جمهور است تا مردم مطمئن شوند نامزدی که انتخاب می‌کنند ملتزم به اسلام است و مردم‌سالاری دینی به همین معناست که مردم در بستر انقلابی که کرده‌اند، انتخاب خود را در همان بستر جلو ببرند، نه در بستر فرهنگ لیبرالیته که قیدی در مورد نامزد مربوطه در آن نیست. موفق باشید  


[1] ( 1)- الكامل، ج 3 ص 193 تاريخ طبرى، ج 4، ص 435.

[2] ( 2)- بيانات مقام معظم رهبرى« حفظه‏الله» در اجتماع زائران و مجاوران حرم مطهر رضوى، 1/ 1/ 89:« يقيناً حضور مردم در مشروعيت يك نظام نقش دارد. آن كسانى كه در غرب، مشروعيت خودشان را اساساً ناشى از حضور مردم ميدانند و هيچ عامل ديگرى را در آن دخيل نمى‏دانند، آنها يك چنين حضورى را الان ندارند».

[3] ( 3)- به كتاب« ولايت فقيه ولايت فقاهت و عدالت» آيت الله جوادى آملى رجوع فرماييد.

17449

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با عرض سلام و احترام و تشکر: استاد یک کلیپ از آقای رفسنجانی دیدم به این مضمون که در اواخر جنگ به علت دسترسی صدام به موشک هایی که به تهران هم می رسید و خطر ایجاد فاجعه ای در شهرهای بزرگ در ایران مانند آنچه که در حلبچه اتفاق افتاد، و سایر مشکلات کشور به امام توصیه کردن که پایان جنگ را بپذیرن و امام پس از دیدن نتایج توقف جنگ، لفظ شیرین شدن زهر را استفاده کردن و... (عقل مادی این حرف را می پذیرد) استاد بنده چگونه و از چه زاویه ای به موضوع نگاه کنم تا حقیقت را در این موضوع بیابم؟ ادامه جنگ یا فرصت برای ساختن ایران و جلوگیری از ویرانی بیشتر.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: حضرت امام «رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه» از ابتدا فرمودند صدام هرکاری می‌تواند بکند، انجام می‌دهد. یعنی فکر نکنید با کوتاه‌آمدنِ شما، او کوتاه می‌آید مگر آن‌که نتواند کاری بکند. لذا اگر مسئولان کشور بیشتر از آن‌چه انجام داده‌اند بر روی جنگ و جبهه سرمایه‌گزاری کرده بودند، ما نتایج بهتری به‌دست می‌آوردیم. موفق باشید

16305

بدون عنوان:بازدید:

متن پرسش
سلام استاد گرامی، خدا قوت عرض می کنم: برخی دوستان، بخاطر اینکه وقت شریف شما زیاد گرفته نشود بعضی موارد در سطح پایین را از بنده راهنمایی می گیرند و بنده هم دقیقا طبق فرمایشات جنابعالی، به آنها راهنمایی می کنم، که چگونه کار کنند و... کتب را، صوت ها را و... (البته اگر استاد صلاح ندانند بنده کاری نمی کنم، ولی در هرصورت در خدمت هستم، حتی اگر اینجا در تهران باشم دوست دارم به شما کمکی کرده باشم، و این قضیه مرا بسیار مسرور می کند) بخاطر این قضیه چند نکته را خواستم با استاد مشورت کنم: 1. بعضی از افراد که خیلی پیگیر معرفت نفس هستند، و بیشتر با معرفت نفس کار می کنند و انس دارند پس از «ده نکته» و از «برهان تا عرفان»، صلاح است که سراغ کتاب «خویشتن پنهان» بروند (بجز قسمتی که نظرات علامه (ره) نوشته شده)؟ یا اینکه معاد را کار کنند و سپس آن کتاب را کار کنند؟ 2. یکی از دوستان کتب دکتر شریعتی زیاد خوانده است و الان به کتب شما رجوع کرده است، صلاح است پس از «ده نکته»، سری به کتاب «ادب خیال، عقل و قلب» بزند، و سپس سیر را ادامه دهد؟ 3. استاد خوشحال می شوم اگر باعث شوم وقتتان در پرسش و پاسخهای غیر اصلی کمتر گرفته شود، (گرچه خودم هم وقتتان را گرفته ام). به همین خاطر آماده خدمت هستم، ایمیل و شماره بنده را به هرکسی که صلاح دانستید مختارید بدهید، 09190172061 طلبه : مهدی وحدتی فر Mahdi12vahdati@gmail.com
متن پاسخ

- باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- خدا بسیار بسیار شما را مأجور دارد که در جواب به سؤال‌ها، بار سنگینی از دوش رفقایی که در کانال‌های تلگرام و یا به طور خصوصی مشغول جوابگویی به سؤالات هستند می‌توانید بردارید.  شماره‌ی جنابعالی را به جناب حاج آقا نظری خواهم داد زیرا ایشان هم به دنبال کسانی بودند که افراد را جهت جواب‌گویی به سوالات به آن‌ها ارجاع دهند 2- به نظرم اگر کتاب «خویشتن پنهان» بعد از بحث معاد که همراه با شرح صوتی است، به افراد معرفی کنید به همان شکلی که سخنان حضرت علامه در پاورقی به حساب آید، بهتر است. 3- کار خوبی کرده‌اید در مورد رجوع به کتاب "ادب خیال، عقل و قلب» به آن رفیق عزیز. موفق باشید  

16106

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام: از استیکرهایی که در کانال قرار می دهید با موضوع روزه یکی از آنها توصیه ای از استاد طاهر زاده بود بنابر اینکه تا کمی بعد از افطار هم غذا نخوریم تا اسب چموش رها نشود و جالب است استاد تعابیری سنگین دارند از جمله تقوی از دست می رود و اسب چموش بر می گردد. این دیگر چه تدینی است؟ کجای دین گفته اند بعد افطار هم غذا نخوری مستحب است؟ چرا ریاضات شرعیه باید به اسم مراعات تقوی لحاظ شو؟ تقوی که هیچ، ورع هم این اقتضا را ندارد، چون مبنا غلط است، مگر مبنای ما شهود در عالم است؟ مبنا ایمان و عمل صالح است یا شهود؟ اگر مبنای ما ریاضات شرعیه باشد که تا حدی با مرتاضان و امثالشان مشترک الوجهیم و این اوج بی اخلاصی است، اخلاص زمانی است که دستور و فرامین الهی اجرا شود،نه بدعت هایی که تمایل نفس را به کشف و شهود بالا می برد. بعد هم گیرم که دستور العمل سازنده ای باشد و مجرب آیا برای همه قابل اجراست؟ آیا با نشر مجربات خود مردم را از دستورات جامع اهل بیت (ع) دور نمی کنیم؟ بله اگر به عنوان سفارشی برای نگهداری نفس از لذایذ مطرح می شد بسیار عالی بود اما حواسمان باشد تقوی معنای جامعی دارد و یک اصطلاح است. و بقول آیت الله میرباقری حواسمان باشد درکمان از مفاهیم هم بر شهودمان تاثیر دارد. حتما جوابم را بدهید. یا علی مدد. با آرزوی سلامتی برای استاد طاهرزاده
متن پاسخ

 باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده به عنوان طاهرزاده هیچ‌جایی عرض نکرده‌ام با رسیدن به موقع افطار باید غذا نخوریم!! – و اشکال شما به چنین سخنی اشکال به‌جایی است – عرض بنده آن است که مواظب باشیم هنگام افطار پرخوری نکنیم زیرا در آن صورت نتیجه‌ی لازم را نمی‌گیریم ولی نه به آن معنا که روزه‌مان قبول نمی‌باشد. در آخر آیه‌ی روزه می‌فرماید: «لعلکم تتقون» و این نشان می‌دهد باید برای تحقق تقوا زمینه‌های دقیقی را در روزه فراهم کرد. موفق باشید

15907

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام: بهترین زمان برای ما طلاب که بخواهیم تفسیر المیزان را شروع کنیم چه زمانی است. من به خودم که نگاه می کنم بیشتر وقتم سر دروس حوزه مشغوله. شاید یک ساعت تو روز بتونم برای تفسیر وقت بگزارم که با این حال حق المیزان ادا نمی شه. چه کار باید کرد و تو این مدت طلبگی نیازمان به قرآن رو چطور باید برطرف کرد؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: با همان یک‌ساعت در روز شروع کنید. آرام‌آرام جای خود را با حفظ رعایت دروس رسمی، باز می‌کند. موفق باشید

15639
متن پرسش
سلام. 1. کسی را سراغ دارید که شرح بر مقالات شهید آوینی نوشته باشد؟ چون بعضی از مقالات ایشان واقعا درکش نیاز به توضیح دارد. 2. اگر زحمتی نیست این قسمت از مقاله «آزادی قلم» را توضیح بفرمایید. «... آزادی را باید به « صاحبان قلم » نسبت داد یا به « قلم »؟ انسان است که صاحب اراده است و قلم را هم اوست که به خدمت می گیرد... و اما این اشتباه که قلم را بدل از صاحب قلم می انگارند از سر صدفه نیست و در پس آن، صفتی از اوصاف عالم جدید وجود دارد: «اصالت ابزار». با صرف نظر از اینکه این آزادی چیست و حدود آن کدام است، در تعبیر «آزادی قلم»، قلم است که مُرید و مختار انگاشته شده و هم اوست که باید آزاد باشد...»
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- نه 2- غرب تحت عنوان «آزادی قلم» اجازه می‌دهد هر حرفی نوشته شود. مرحوم شهید آوینی متذکر می‌گردد تا صاحبان قلم، از خودخواهی‌ها و منیّت‌ها و کینه‌ها و جهل‌ها و شهوت‌ها آزاد نباشند، چگونه قلم که یک ابزار است می‌تواند آزاد باشد و آزادگی را ترسیم کند؟ موفق باشید

15388

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام استاد: با تشکر از مطالب مهم و تحلیل های عمیقتون می خواستم بپرسم که «الگوی ولایت پذیری» چیست؟ چگونه و با چه مدلی می توانیم خودمون رو به اندیشه امام و رهبری نزدیک کنیم؟ مخصوصا جامعه مذهبی ما از این موضوع رنج میبرن که اختلاف فکری گاها عمیقی با آقا دارند. این نشون میده ولایت پذیری ها بیشتر شعاری شده، از شما خواهش دارم که روشی ارائه کنید که آقا رو درست بفهمیم. حتی برای مدل و الگوی رجوع به ائمه هم، حداقل من ندیدم در حوزه رو این موضوعات بحثی صورت بگیره. با تشکر التماس دعا، یا علی.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در بحث «راز ماندگاری انقلاب اسلامی و خطر نفوذ و استحاله» که در قسمت «یادداشت ویژه» در صفحه‌ی اصلی سایت هست، نکاتی در این مورد خدمتتان عرض شده است. موفق باشید

15006
متن پرسش
سلام و خدا قوت: راستش مدتیه که سوالی ذهنم رو در گیر کرده و نمی تونم جوابش رو پیدا کنم، ممنون می شم اگه کمکم کنید: 1. آیا می شه گفت لازمه ظهر اجتماعی حضرت اتفاق افتادن ظهور شخصی برای عده ای (313 نفر) هست؟ یعنی قلب این عزیزان ابتدا پذیرای ظهور می شه و بعد از آمادگی اون ها ظهور اجتماعی اتفاق می افته؟ 2. اگه اینطوریه تفاوتی بین ظهور شخصی و اجتماعی هست؟ 3. 313 نفر یاران خاص امام (عج) آیا فقط مربوط به یک زمان هستند یا انسان هایی از کل دوران تاریخ هستند که رجعت برای اون ها اتفاق می افته؟ ممنونم از لطف شما
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- احتمالاً همین‌طور است که وقتی امثال حضرت امام و آیت اللّه خامنه‌ای‌ها و زکزاکی‌ها به صحنه آمدند، مولایمان حضرت مهدی«عجل‌اللّه‌تعالی‌فرجه» امیدوار می‌شوند که امکان ظهورشان در حالِ فراهم‌شدن است 2- ظهور اجتماعی حضرت مورد بحث است، ظهور فردی آن عزیز که همیشه برای عده‌ای بوده است 3- احتمالاً باید همه با هم در آن تاریخ جمع باشند. موفق باشید

14341
متن پرسش
با تقدیم سلام و احترام خدمت استاد گرامی! لطف کنید سؤالات من را با دقت بخوانید شرمنده اینو میگم دو بار دیگه براتون سؤال فرستادم جوابی که شما دادید با سؤال من خیلی فرق داره؟ شما فقط به بخشی از سؤال من توجه کردید. چند سؤال داشتم: 1. اهل خیال بودن به معنی از این شاخه به آن شاخه پریدن فکر و مرغ روح است یا معنایی وسیع تر دارد؟ 2. در تعریف قوه متخیله فرموده اند آنکه بین خیال و واهمه نقش آفرینی می کند و صورت های جدید خلق میکند مثل اینکه یکی شاعر می شود دیگری هنرمند میشود چه عواملی باعث می شود که از یک انسان شعر تراوش کند و دارای روحیه عاطفی باشد وهرکسی در متخیله اش چیزی بروید. یا اینکه چه چیزی متخیله انسان را فرماندهی میکند. 3.آیا کتاب ها و آنچه که از شما تراوش میکند یا مثلا آیة الله جوادی آملی از او این چنین تفسیری به وجود می آید هم بر همین نحو است یعنی از متخیله او نشأت گرفته است؟ 4.من از کودکی حدود هفت،هشت سالگی به طور ناخودآگاه و غیر ارادی شروع به خلق داستانهایی خیالی در ذهنم کردم که امروز هم ادامه دارد ونمی توانم دست از آنها بردارم اراده می کنم دیگر اینکا را نکنم چند روزی هم موفق می شوم اما یک روز که از خواب بیدار می شوم به طوذر غیر ارادی به سراغ خلق داستان میروم شاید باورتان نشود که اینکه چه بسازم هم خوش به من القا میشود و اصلا نقشی در آن ندارم. خیلی دارم اذیت میشم انگار خودم نیستم اعصابم هم به هم ریخته.کتاب ادب عقل و خیال را هم خوندم اما کمکی نکرد . با تشکر والتماس دعا
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همان‌طور که در پاورقی کتاب «ادب خیال و عقل و قلب» عرض شده؛ خیال به معنای یک مرتبه از نفس ناطقه به یک معناست، و خیال به معنای یک رذیله که انسان را از استحکام عقلی خارج می‌کند، بحث دیگری است. به این معنا که خیال به عنوان جنبه‌ی وجودی با خیال به معنای جنبه‌ی اعتباری باید متفاوت دیده شود 2- این مربوط به امکانِ ذاتی خود فرد است که کمال خود را از چه پایگاهی شروع کند و خود را به مقام تعقل و تفکر برساند 3- همین‌طور است که نفس انسان ابتدا با عالم عقل مرتبط می‌گردد سپس قوه‌ی خیال او مطابق تعقلش شکل می‌گیرد و مناسب آن مقام خیال، الفاظ را انتخاب کرده و سخن می‌گوید 4- هراندازه سعی کنید با تدبّر در قرآن و متون عقلی جلو روید بیشتر خیال را کنترل کرده‌اید تا خیالتان تحت تأثیر حقایق عقلی قرار گیرد. موفق باشید

13758
متن پرسش
سلام استاد: با آرزوی توفیقات روز افزون برای شما: در مبحث غرب شناسی و مدرنیته شما تاکید شدید دارید که غرب باعث دوری بشر از خدا و مادی گرایی شده است. در حالی که اگر غرب نبود افراد دیگر و حتی از کشور خودمان برای راحتی و آسایش ملت ماشین تولید می کردند و جاده می ساختند و تکنولوژی پیشرفت می کرد؟ ثانیا در زمان گذشته جمعیت کم بود ولی اکنون جمعیت خیلی زیاد شده و اجبارا نیاز به جاده و وسیله حمل و نقل دارد و نمی شود به سبک قدیم زندگی کرد. البته من قبول دارم که غرب باعث مادی گرایی و حسی شدن انسان ها شده و همه روایات را در زمینه مادی ترجمه می کند ولی این را متوجه نمی شوم بالاخره با گذشت زمان نیاز به وسیله و ابزار جدید است و نمی شود با حالت گذشته زیست. این همه کوبیدن غرب توسط دستگاه فکری شما به چه معناست؟ لطفا مسئله را روشن کنید با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: این موضوعات به طور مفصل بحث شده است و نقد مدرنیته بیشتر به فرهنگی است که در درون این تکنیک‌ها نهفته است و مسلّم با وجود چنین تکنیک‌هایی به جای این‌که انسان‌ها در گستره‌ی زمین، پراکنده باشند و در دل طبیعت با طبیعت زندگی کنند، شهرها را شلوغ و پر ازدحام می‌کنند و این بدین معنا نیست که ما امروز بتوانیم به این تکنولوژی که بیشتر در شرایط تقابل با طبیعت است، به راحتی عبور کنیم و به تکنیکی برسیم که در مقام تعامل با طبیعت می‌باشد. در کتاب «شیعه و تمدن‌زایی» عرایضی شده است. شاید مفید افتد. موفق باشید

11984
متن پرسش
سلام: استاد من یه سوالی برام پیش اومده. وقتی فلسفه غرب را نگاه می کنیم مشاهده می کنیم انسانهایی با استفاده از نام فیلسوف خزعبلات و اراجیف تحویل مردم داده اند که کاملا اراجیف بودن سخنانشان و متوهم بودن و مشکل روانی داشتن این افراد واضح است، چرا ما هم اینگونه افراد را (مثل دیوید هیوم و ...) در صف فیلسوفان که حقیقت یاب و حقیقت گو بوده اند غلمداد می کنیم و به آنها لقب فیلسوف می دهیم در صورتی که آنها سوفیست و مغالطه گر و بیمار هستند؟ چرا تفکرات بیمار اینگونه افراد را در کتابهایمان می آوریم و بعد رویش بحث هم می کنیم و توضیح واضحات می دهیم؟ چرا خود به دست خود افرادی که اینگونه کتب را می خوانند به وادی شک هدایت می کنیم و بعد در صدد رفع شک آنها بر می آییم؟ آیا نباید در کتبی مثل کتب فلسفی مراقب بود و احتیاط کرد و هر مطلبی را نیاورد؟ متاسفانه من چندین بار دیده ام کسانی را که با نیت کسب یقین و حقیقت وارد وادی فلسفه شده اند و با خواندن تفکرات بیمار اینگونه مغالطه گرها مثل هیوم و... خود در وادی خطرناک شک و الحاد گرفتار شده اند، متاسفانه در کتب فلسفی اینگونه تفکرات به جای اینکه در آخر کتاب و یا بعد از اینکه خواننده کتاب یک کلیت و نظم فکری پیدا کرد بیاید در همان ابتدای کتاب این تفکرات بیمار آورده شده و ذهن برخی از افراد را مشکوک می کند و به هم می ریزد. آیا لازم است ما در فلسفه بیاییم بگوییم افرادی بوده اند مثلا فلان امر بدیهی را شک یا انکار کرده اند و بعد در صدد توجیه و توضیح و رفع آن افکار بیمار و پوچ در آییم؟ به نظر بنده این برای کتب فلسفی ایراد است.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: متأسفانه شرایط امروز دنیا آن است که ما نمی‌توانیم چشم خود را نسبت به حرف‌های چنین افرادی ببندیم. علامه طباطبایی«رحمة‌اللّه‌علیه» چون ملاحظه می‌کنند چنین حرف‌هایی در سطح جامعه و بین جوانان تحصیل‌کرده‌ی ما مطرح می‌شود، احساس وظیفه می‌کنند جواب دهند و چه خوب است قبل از آن‌که ذهن افراد گرفتار آن شبهات شود ما آن شبهات را به طور صحیح مطرح کنیم و اشکالات آن‌ها را بنمایانیم تا ذهن مردم از آلوده‌شدن به آن‌ها مصون باشد. موفق باشید

11801
متن پرسش
سلام: سوال نیست، شکوه هست. این سایتتون مرا دیووونه کرده نه چیزی میشه دانلود کرد نه جستجوی درست حسابی داره نه صوت هست نه ... مثلا همین جزوه آیت الله بهجت اصلا امکان دانلود نداره حتی امکان نمایش! لطفا کتابتون را برای خدا بفرستید نمایشگاه بین المللی تهران این وظیفه بر گردن شما واجبه براتون آیا درک آن برای اعضای لب المیزان کار شاقی است؟ واقعا که
متن پاسخ

به نام خدا
با سلام: سایت جدید بدلیل اینکه بطور کامل تغییر کرده،طبیعی است که هم دارای ضعف هایی است و هم با مشکلات فنی  روبرو ست که به همت مسولین فنی سایت و دوستانی که همگی فارغ از روابط اداری و قراردادهایی که در اداره چنین برنامه هایی معمول بوده و اضافه بر مسولیت های دیگر شغلی و زندگی روزمره که بر دوششان است، ان شاءالله بتوانند هرچه سریعتر از این مرحله رفع عیب و بارگذاری مطالب، گذر کنیم تا مورد شکوه که البته بهتر بگوییم دعوای دوستان عصبانی که با چوبشان محاسن سایت را نیز از بین میبرندکمتر قرار بگیریم. لازم بذکر است با توجه به حجم بالای مطالب بخصوص فایل های صوتی  که در پی بیش از بیست سال گرداوری شده است بهتر است عزیزان کاربر جهت استفاده از محصولات سایت با آقای حسن نظری (09136032342) مسول پخش آثار استاد تماس بگیرند. مدیریت سایت

10918

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام: به نظر شما دلیل این که شهید مطهری شخصی مثل بازرگان را به عنوان نخست وزیر مطرح می کند چیست؟ آیا این کار شهید اشتباه بسیار بزرگی نبود؟ (بعضی دلیلهایی گفته اند که با شخصیت حماسی شهید مطهری سازگار نیست)
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: این پیشنهاد منحصر به شهید مطهری نبود چندین نفر از بزرگان این پیشنهاد را دادند زیرا فکر می‌کردند از این طریق راحت‌تر می‌توان از نظام شاهنشاهی عبور کرد. موفق باشید
10786
متن پرسش
با سلام: استاد گرامی دو سوال از خدمتتان دارم: 1. یکی از دلایلی که برای خلقت انسان ذکر می شود فیاضیت مطلق پروردگار است به این معنا که خدایی که کمال مطلق و فیاض مطلق است و می تواند موجودی مانند انسان را بیافریند اگر نیافریند با فیاضیت او در تضاد است. ظهور و بروز این صفت قبل از خلقت انسان چگونه بوده است؟ 2. انسان و شرایط موضوعی است که ذهنم را بسیار درگیر کرده است نگاهی اجمالی به تاریخ بشریت و اوضاع امروزی جهان نشان می دهد که اکثر انسانها بیشتر ساخته شرایط و محیط هستند تا اراده. به عنوان مثال اگر صدام زناراده نبود و زیر دست ناپدری ظالم بزرگ نمی شد آیا عاقبت او چنین می شد و یا اگر فردی که در ایران در یک خانواده مذهبی رشد کرده و در نتیجه انسان خوبی شده و عاقبت به خیر می شود اگر در خانواده و شرایط دیگری بزرگ می شد باز هم می توانست انسان خوبی شود.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- فیاضیت حضرت پروردگار در ازاء «امکان ذاتی» هر مخلوق است و لذا با نظر به امکانی که هر مخلوق در خود دارد حضرت حق آن امکان را به واجب بالغیر می‌رساند. عنایت داشته باشید که «امکان»، ذاتی هر مخلوق است و لذا امکان بالذات با واجب بالغیر قابل جمع است 2- هرکس قبل از موجودشدن آنچه را که می‌خواهد بشود انتخاب کرده و حضرت حق جواب طلب و تقاضای آن را می‌دهد. اختیار در امکان ذاتی صدام نهفته است و صدام، صدام‌بودن را انتخاب کرده و خداوند جواب آن انتخاب را داده، و این اختیار تا آخر با صدام هست و هرلحظه می‌تواند انتخاب جدیدی بکند. در مباحث «اعیان ثابته» این موضوع بهتر حل می‌شود. موفق باشید
نمایش چاپی