بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان
آرشیو پرسش و پاسخ ها
تعداد نمایش
شماره پرسش:
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
3032

تفسیر قرآنبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم و رحمة الله!بنده دانشجوی لیسانس هستم و تقریبا حدود یکسال است که به لطف خدا علاقه ی وافری به تفسیر قرآن پیدا نموده ام تا حدی که مشتاقیم که تا سرحد یک مفسر پیش رویم اینک سؤال حقیر از حاج آقا اینست که اگر بخواهیم بدون ورود به حوزه بصورت ریشه ای به تفسیر بپردازیم چه دروسی را باید مطالعه کنیم؟ باتشکر-لطفا پاسخ استفتائم رو خود حاج آقا بدهند!
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: برای فهم قرآن روایات مربوطه لازم است و برای فهم روایات علم رجال و درایه و حدیث و فقه در کنار ادبیات نیاز می‌باشد. ولی یک‌وقت می‌خواهید از تفسیر علمایی استفاده کنید که این امور را طی کرده‌اند در آن صورت تفسیر المیزان و تسنیم مفید است. موفق باشید
1988
متن پرسش
با سلام استاد بزرگوار در بحث برهان صدیقین این سوال برایم پیش آمده : 1- قاعده بدیهی کل ما بالعرض لا بد این ..... می فرماید اگر چیزی صفتی داشته باشه که ذاتی اش نباشه اون صفت باید به چیزی برگرده که ذاتیشه مثلا اب اگر شوره چون این شوری اش ذاتیش نیشت پس باید به نمک برگرده که ذاتیش سوال اینجاست که ما چون می دانستیم آب در اصل خالص و شیرین است فهمیدیم که شوری ذاتی اش نیست ولی در خصوص وجودات این تشخیص چگونه است یعنی از کجا باید فهمید که این وجود ذاتی اش است یا نیست که بعد بخواهیم وصلش کنیم به عین وجود . ضمنا می فرمایید منظرتان را عوض کنید صحیح متوجه نمی شویم اگر منظورتان حضوری کردن مباحث است چگونه باید انجام داد.با تشکر فراوان
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: در کتاب بحث شد که تنها وجود ،ذاتی است که عین وجود است و عین وجود صفات خاص خود را دارد، پس هرچیزی که آن صفات را ندارد، عین وجود نیست و به عین وجود ختم می‌شود. عبور از کثرت و ماهیت به وحدت کار می‌برد سعی کنید کثرت‌ها را به وحدت ارجاع دهید. موفق باشید
1702
متن پرسش
با سلام خدمت استاد عزیز با توجه به اینکه می فرمایید مشکل این تمدن جدید این است که با نگاه تغییر به طبیعت نگاه می کند ودائم در صدد عوض کردن صورت آن است واین را ناشی از نگاه اشتباه این تمدن به عالم وآدم می دانید پس اینکه قرآن می فرماید ما آسمانها را برای انسان مسخر کردیم وآنها در خدمت انسان قرار دادیم یعنی چه؟ ودر تایید اینکه انسان دائم در طبیعت تغییر ایجاد می کند واین تغییرات هم روز به روز بیشتر هم می شود مرحوم علامه طباطبایی ذیل آیه 28 سوره بقره مطالبی دارند که ظاهرا این تصرف در طبیعت را موافق قرآن وبر اساس کلام صدق الهی می دانند جمع این عبارات با نقد مدرنیته چطور ممکن است؟ از توجه شما بسیار ممنونم
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیک السلام همان‌طور که در جواب سؤال 1697 عرض کردم تفاوت در رویکردها است. موفق باشید
1095

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
بنده شنیده ام که حدیث داریم که زن برای شوهرش ناخن هایش را بلند کند اشکالی ندارد . از طرفی در مفاتیح داریم که فلان روز ناخن ها را کوتاه کنید و یا هر وقت ناخن ها بلند است کوتاه کنید.و یا حتی شنیده ام که ناخن بلند زینت است. از جنابعالی درخواست دارم این مطلب را برایم روشن بفرمایید؟ با تشکر
متن پاسخ
علیکم السلام، باسمه تعالی به عنوان زینت و برای همسر اشکال ندارد و به طور معمول خوب است ناخن کوتاه باشد تا انسان راحت‌تر کارهایش را انجام دهد و دائم مواظب آن نباشد که ناخن‌هایش بشکند. موفق باشید
20143
متن پرسش
سلام علیکم استاد: بنده آدم زود رنجی هستم. مثلا اگر کسی خواسته باشد اذیت کند یا مثلا خواسته باشد شوخی طعنه آمیز کند یا مسخره کند یا .....ناراحت می شوم. اینقدر ظرفیت ندارم که به خاطر این مسائل الکی، ناراحت نشوم. استاد از این قضیه که چرا شرح صدر ندارم رنج می برم. خواهش می کنم اگر ذکری، دعایی، آیه قرآنی یا.... هست راهنمایی ام کنید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به گفته‌ی مولوی: «مر سفیهان را رباید هر هوی / زان‌که نبودشان گرانیِ قوا» هر اندازه انسان با معارف الهیه و مسائل عقلی بیشتر آشنا شود، کم‌تر این امور وَهمی و خیالی او را در اختیار می‌گیرد. موفق باشید

18198
متن پرسش
با سلام محضر استاد گرامی: در تفسیر سوره نساء فرمودید که اعمال عبادی شریعت فطری نیستند مثل ازدواج با محارم یا حرام شدن نوشیدن شراب، در صورتی که در مباحث دیگر فرموده بودید که هر عمل عبادی دارای یک باطنی است در عالم بالاتر. جمع این دو برایم کمی مشکل بود، خواستم بنده را راهنمایی کنید. با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همان‌طور که علامه‌ی طباطبایی می‌فرمایند بعضی از دستورات شریعت برای آن است که روحیه‌ی عبادی ما رشد کند و لازم نیست این دستورات، ریشه در نفس‌الأمر داشته باشد، ولی همین اعمال با انجام‌دادن‌شان از طریق ما در نفس ما، باطنی می‌یابد که در قیامت با آن روبه‌رو می‌شویم. موفق باشید

18048

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
بسمه تعالی سلام علیکم: اینکه امامان رب ما هستند این سوال را برایم پیش آورده که تفاوت آن با ربوبیت در این روایت که ما را از نسبت دادن آن به ایشان نهی کرده در چیست؟ «نزلونا عن الربوبیه و قولو فینا ما شئتم»؛ با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: هیچ‌وقت نباید گفته شود ائمه«علیهم‌السلام» ربّ ما هستند. آن‌ها مظهر ربوبیت حق‌اند و همچنان‌که خودشان در روایت فوق می‌فرمایند باید ذیل ربوبیت حضرت ربّ‌العالمین به آن‌ها رجوع نمود. موفق باشید

16951
متن پرسش
سلام: یکی از استادهای معارف در دانشگاه می گفت: که این با عقل جور در نمی آید که یک قطره اشک برای امام حسین (ع) بریزی، گناهانت بخشیده شود، یا فلان دعا را در مفاتیح آمده که بخوانید که اگر به عدد ریگ های بیابان گناه داشته باشید بخشیده شود. و می گفت که این مطالب یا این گونه بیان کردن این مطالب به خواننده جرائت و جسارت در انجام گناه می دهد و خیال او را از انجام گناه تا حد زیادی راحت می کند. و از قرآن آیه خواند که: «فمن یعمل مثقال ذره شر یره» و حدیثی را هم گفت که هر چه را از ما اهل بیت (ع) شنیدید، اگر با عقل جور در نیامد، آن را به دیوار بکوبید. آیا این سخنان صحیح و بلااشکال است؟ نظرتان چیست؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: منظور از یک قطره اشک در این موارد، یک اشک از جنس عاطفه‌ی صرف نیست، بلکه بحث جهت‌گیری و هویت‌آفرینی است. آری! اگر جهت‌گیری انسان در راستایِ حرکت امام حسین«علیه‌السلام» و مقابله با جبهه‌ی یزید شد؛ دیگر این انسان، انسانِ دیگری است که با گناهان خود به طور اساسی یگانه نیست. و از این زاویه در نسبتی که حضرت سیدالشهداء«صلوات‌اللّه‌علیه» با او برقرار می‌کند، اشک او جاری می‌شود تا در راهِ گشوده‌ی مولایمان که از یک طرف، عهدِ با خدا است و از طرف دیگر، تقابل با ظلم و جور است، قدم گذارد. آیا در سال‌های اخیر رزمندگانی را نیافتید که به قول خودشان، سراسر گناه بودند و آن‌ها را امام خمینی«رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه» یعنی راهِ گشوده‌ی حسین«علیه‌السلام» در این تاریخ نجات داد؟ آری! برادر: حکایت  اشک برای حسین«علیه‌السلام» حکایتِ یک تاریخ معنا و بصیرت است. موفق باشید  

15573
متن پرسش

سلام و عرض ارادت و تبریک به مناسبت حلول ماه رجب: 1. لطفا سیری جهت مطالعات کتب شهید آوینی بفرمایید. 2. کدام یک از کتاب هایشان را با دقت بیشتری بخوانیم؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: فکر نمی‌کنم برای کتاب‌های آن عقل بزرگ، سیر مطالعاتی نیاز باشد. کدام «توسعه و فرهنگ» نکات خوبی دارد در عین حال که همه‌ی نوشته‌ها و گفته‌های مرحوم شهید آوینی ظهور یک عقل قدسی است که ما برای ادامه‌ی انقلاب، بدان نیاز داریم. موفق باشید

15527

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
عرض سلام و ادب و احترام و توفیق برای حضرتعالی از در گاه خداوند منان ممنوناز پاسختان به سوال بنده در مورد مولوی. استاد چه کتابی را توصیه می فرمایید که مطالعه آن کتاب ما را با اصطلاحات عرفا در اشعار عرفانی آشنا کند و کلا با زبان و ادبیات عرفانی آشنا سازد و سوال دیگر اینکه آیا جناب محیی الدین نیز شیعه بوده است؟ و سوال دیگر اینکه چرا بسیاری از علما قدیم و معاصر این دو شخصیت عرفانی را قبول ندارند و حتی مریدانشان آنها را ملحد می دانند؟ ممنون از روشنگریهایتان
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: خوب است که با کتاب «عرفان نظری» آقای یزدان‌پناه شروع کنید 2- خوب است در این مورد به جواب سؤال شماره‌ی 15511 رجوع فرمایید 3- حضرت امام در رابطه با نقش استعمار و نفوذ آن‌ها در حوزه‌های علمیه می‌فرمایند: آن‌چنان تحجر حاکم بود که ظرف فرزندشان که از آن آب نوشیده بود را، آب می‌کشیدند. موفق باشید

14059

رجحان چادربازدید:

متن پرسش
با سلام: استاد عزیز خیلی وقتا نمیدونم باید چیکار کنم یعنی یه تصمیمی می گیرم کاری می کنم ولی ته دلم به اون سطح راضی نیست سطح بالاتر میخواد. مثلا: بنده چادری هستم ولی در منزل وقتی مهمان می آید چادر نمی پوشم البته تا جایی که ممکن باشد لباسهای گشاد می پوشم خیلی وقتا از لباسهای قشنگ تر با رنگای روشن تر چشم می پوشم، در فامیل و خانواده کسی جلوی مهمان چادر سر نمی کند و من احساس می کنم با پوشیدن چادر بیشتر جلب توجه کنم از طرفی احساس می کنم دارم کوتاهی می کنم بنده از اول چادری نبودم البته تا جایی که می شد با مانتو هم دنبال حجاب کامل بودم، امیدوارم در آینده با تغییر شرایط مثلا ازدواج با فردی مومن و متعهد این مشکل حل شود اما وظیفه اکنونم را نمی دانم لطفا راهنمایی بفرمایید. التماس دعا
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: اگر لباس گشاد موجب تبرّج نشود و یک‌نوع نمایش از قسمت‌های بدنتان نباشد، اشکال ندارد. ولی در هرحال در چادر، حسِ آرامش بیشتری از جهت آزادبودن برای عدم جلب نظر بقیه در شما هست. به مرور با هرچه‌بیشترآشناشدن از معارف اسلامی بهتر تکلیف خود را در چنین صحنه‌هایی متوجه می‌شوید. موفق باشید

13752
متن پرسش
سلام علیکم: شبهه ای که ذهنم را مشغول کرده است و آن اینکه وقتی مراجع عظام تقلید نسبت به ربوی بودن سیستم بانکی اعلام موضع می کنند، چرا کسی ترتیب اثر نمی دهد و بانکها طبق روال خود عمل می کنند؟ رهبری در تاریخ 22/2/82 در خصوص سوالی که از ایشان مبنی بر عدم ورود مستقیم معظم له در مسائلی همچون کنترل وضعیت فساد اقتصادی کشور پرسیدند، ایشان فرمودند: «مدیریّت انقلاب، غیر از مدیریّت اجرایی کشور است. برای رهبری، وارد شدن در میدان اوّلاً به صورت طرح مسأله و بسیج افکار عمومی است؛ ثانیاً به صورت خواستن از دستگاههای اجرایی است. برخی از دستگاههای اجرایی، مخصوص این کارند. در زمینه مبارزه با فساد، هم قوّه مجریّه و هم قوّه قضاییّه درگیرند. بنده از هر دو قوّه به‌طور جد خواسته‌ام و آنها درگیرند؛ ورود رهبری این‌جاست. بله؛ اگر روزی معلوم شود دستگاههای قوّه مجریّه و قوّه قضاییّه آماده نیستند کار کنند، رهبری چاره‌ای پیدا نخواهد کرد جز این‌که خودش وارد میدان شود.» خوب، به روشنی واضح است که دستگاه های اجرایی در خواب پاییزی به سر می برند! وقتی که آیت الله جوادی آملی می فرمایند: «که کارمندان بانک ملعونند!» این یعنی چه؟ یعنی عمق فاجعه در سیستم بانکی به وضوح نمایان است. یا در تاریخ 14/8/94 آیت الله نوری همدانی علام فرمودند: «اخذ دیر کرد بانکی حرام است. منبع فارس» حال سوال اصلی بنده اینست چرا رهبری نسبت به این موضوع ورود مستقیم نمی کنند؟ اگر هنوز سیستم بانکی به نهایت ربوی بودن خود نرسیده است، پس فریاد های این مراجع برای چیست؟ و اگر ربا در آن سیستم به اوج خود رسیده است، پس چرا رهبری گرد و خاک به پا نمی کند؟ ما روایات زیادی داریم که ربا را معادل جنگ با خدا دانسته اند. آیا وقت این نشده است که رهبری جلوی این جنگ را که تقریبا دامن گیر همه مردم ایران اسلامی شده است بگیرند؟ متشکرم
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: این قاعده را فراموش نکنید که نباید برای آبادکردنِ دهی شهری را خراب کرد. مقام معظم رهبری«حفظه‌اللّه» به عنوان انسانی بصیر و همه‌جانبه‌نگر تلاش دارند این کشتی را در این دریای طوفانی به سوی مقصد قدسی‌اش جلو ببرند و بنا است ما از یک تاریخ که تماماً غرب‌زده است با مناسبات غربی و سرمایه‌داری، عبور کنیم. و اگر برای اصلاح نهادهای موجودطوری برخورد کردیم که آن‌ها ناکارآمد شدند، قضیه قضیه‌ای است که منافقین در ابتدای انقلاب برای انقلاب در رابطه با ارتش پیشنهاد کرده بودند که چون ارتش طاغوتی و ناکارآمد است پس باید به‌کلّی حذف شود و با این کار، ما یک افغانستان دیگر می‌شدیم و رهبری عزیز در همان زمان هم که رئیس جمهور بودند همّت به‌خرج دادند و ارتش را بازسازی نمودند. موفق باشید

13373
متن پرسش
بسم الله الرحمن الرحیم عرض سلام و ادب خدمت حضرت عالی: بنده به فضل خدا بعد از اتمام دانشگاه وارد حوزه شده ام و مشغول تحصیل هستم. حقیقتا با اینکه می دانم اکنون باید خوب درس بخوانم تا در آینده مشخص شود که چه وظیفه ای بر عهده ام خواهد آمد ولی چند روزی است که خیلی ذهنم درگیر شده که بالاخره چه کاری در آینده باید انجام دهم (تبلیغ، تالیف، تدریس) و چه مسئولیتی خواهم داشت، هر چند در جزوه ی عالم طلبگی شما خوانده بودم که باید در زمان حال زندگی کرد و انجام وظیفه داشت ولی از طرفی به خودم می گویم شاید باید بدانی که چه کار خواهی کرد تا خود را برای آن آماده تر کنی، حال سوال اینجاست که در این شرایط چه کنم؟ سوال دیگر اینکه احساس می کنم (البته مطمئن نیستم) که بعد از ورود به حوزه برخی از مشکلات اخلاقی ام رو آمده و آشکار شده، در صورتی که قبلا خیلی با آنها درگیر نبودم، به عنوان مثال بنده قبل از ورود به حوزه تقریبا در شرایط مختلف عصبانی نمی شدم ولی بعد از ورود به حوزه یکی دو بار از کوره در رفتم، آیا اصلا این مطلب صحیح است که بعد از ورود به حوزه برخی رذائل اخلاقی آشکار شده اند؟ اگر بلی راهکار مقابله با آنها چیست؟ با تشکر از اینکه زمان ارزشمندتان را به پاسخ سوال ما اختصاص می دهید. ان شاء الله عاقبتتان ختم به خیر شود.
متن پاسخ

- باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- فعلاً مشغول دروس رسمی حوزه باشید و پس از حضور در درس خارج، افق برایتان روشن می‌شود. زیرا در هرحال با سرمایه‌ی همین دروس رسمی است که هرکاری را طلبه بخواهد انجام بدهد، می‌تواند انجام دهد 2- شیطان خودش در مقابل خدا ادعا کرده است: «لَأَقْعُدَنَّ لَهُمْ صِراطَكَ الْمُسْتَقيمَ»(16/ اعراف) حتماً در مسیری که به سوی تو ختم می‌شود می‌نشینم. تا مانع سیر انسان به سوی حق شود و در همین رابطه احوالات خود را بپایید. این نشان می‌دهد راهی که انتخاب کرده‌اید، راهِ حقی است و لذا بیشتر از حدّ معمول باید در حفظ خود بکوشید. موفق باشید

12940

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با عرض سلام و خسته نباشيد خدمت استاد عزيزمان: سوالى داشتم: آيا هميشه اينطور هست که شخصى که نماز رو ترک کرده يک گناه بزرگى انجام داده و يا به سمت انجام گناهان همش رفته که خدا اون رو از توفيق نماز خواندن محروم کرده يا اينکه امکانش هست طرف آدم پاک و درستى باشه ولى از روى تنبلى و داشتن نگاهى اعتبارى به دين نماز رو ترک کنه؟ اگر حالت دوم امکان پذير باشد امکان برگشتش هست؟ در پناه حق
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به راحتی نمی‌توان رازِ کوتاهی در نماز را به کدام صفاتی که می‌فرمایید نسبت دهیم، ولی در هر صورت امکان برگشت برای هرکس با هر موقعیتی هست زیرا تا انسان در این دنیا زندگی می‌کند فطرت او به‌عنوان مذکّر درونی در صحنه است. موفق باشید

12927
متن پرسش
سلام علیکم: خسته نباشید استاد: آیا توجه به اسم الله در هر کاری ما را و عمل ما را از مرحله خیال و وهم خارج می کند یا خیر؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: اگر نظر به حضرت اللّه که جامع همه‌ی کمالات و واقعیت محض است، داشته باشیم معلوم است که از وَهم و خیال عبور کرده‌ایم و این با ممارست طولانی با دستورات شرع الهی به مرور حاصل خواهد شد. موفق باشید

10762

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام خدمت استاد: لطف کنید معنای (برح الخفاء وانکشف الغطاء) در زمان غیبت یعنی زمان ما چیست؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: به پروردگار خود عرضه می‌داریم؛ بلای عظیم و بیچارگی ما آشکار و پرده از روی کار ما بر افتاده. که حاکی از بروز مشکلاتی است که فقدان امام معصوم برای ما پیش آمده و از این طریق تقاضای تسریع ظهور آن حضرت را داریم تا هیچ مسلمانی بهانه‌ای جهت نزدیکی به کفر و استکبار را نداشته باشد. موفق باشید
10350
متن پرسش
گاهی همه ی عالم و آدم دست به دست هم می دن تا آدم رو هدایت کنن ولی آدم حالش به هم می خوره. و گاهی تو نیمه های شب خوندن سوال 10307 سایتتون آدم رو متحول می کنه و آدم توبه می کنه و پشیمون می شه از بد بودن. زمونه ای که توش بد بودن خوبه. فقط استاد طاهرزاده زندگی رو زیبا می کنه.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: حقیقتاً زمانه گناه‌آلود است و باید بسیار امیدوار بود که با فروریختن پرده‌ی آلوده‌ی گناه، عصمت به جوانان معصوم ما برگردد. اگر باید به آینده امیدوار بود که باید بود، به جهت دل نورانی این جوانانی است که گرفتار گناه‌اند ولی آلوده به آن نیستند و دلشان در جای دیگری است، خدا کند شیطان آن‌ها را مأیوس نکند. کار حُرّ، آن شخصیت عجیب، آن زاده‌ی آدم، آن مخزن تحول و توبه، همان کار انقلابی بود که افکار را از اسارت عادت دوران آزاد کرد و جرأت روبه‌رویی با مرگ را و نهراسیدن از آن را به بشریت برگرداند و مرزهای حقیقت را برای او باز نمود و روشن کرد آن منبع لیاقت با همه‌ی انسان‌ها هست، پس از هیچ‌کس مأیوس نشوید و هیچ‌کس هم از خود مأیوس نگردد، هرچند دشمن همه‌ی اطراف شما را گرفته باشد و مرگ از هر سو بر شما ببارد، باز زندگی و آزادگی در اختیار شماست و نه در اختیار دشمن. خداوند با «توبه» ،حرّ را در صدر نشاند و افتخار آزادگی را به کشته‌ای غرق به خون داد. پس ما نیز باید از زیر بار سنگین گناه برخیزیم، هرچند آن گناه به سنگینی کوه باشد. با یک حرکت خود را از طوری به طور دیگر درآوریم. موفق باشید
9518
متن پرسش
با عرض سلام: به نظر بنده، در کتاب از برهان تا عرفان و شرح آن علی رغم نقاط فراوان زیاد، می شد روی دو نکته تاکید بیشتر کرد. اول بحث مالکیت خدا و این که انسان به وسیله برهان صدیقین به خوبی متوجه فقر ذاتی خود و از خود هیچ نداشتن و مالکیت خداوند بر خود و بر عالم میشود و این درک میتواند زمینه بندگی انسان را فراهم کند. مثلا اگر خداوند فرمان بدهد خمس بده دیگر چون و چرا نمیکند. چون خدا را مالک خود و استعداد کار کردن را هم از خدا می داند و مال را از آن خود نمیداند. امری که در حدیث عنوان بصری به آن اشاره شده است. یا مسئله حجاب، روزه گرفتن و بسیاری مسائل از این قبیل با توجه به مالکیت خدا بر انسان و فقر ذاتی انسان به خوبی قابل تبیین است. اما وقتی انسان زیبایی، سلامتی، نیرو و توان و سایر نعمت های خداوند را از خدا نبیند در مقابل فرمان خدا چون و چرا میکند. یکی روی این بحث میشد بیشتر تکیه کرد و بحث دوم در مورد اهمیت اراده. چرا که انسان تنها چیزی که می تواند خلق کند «اراده» کردن است. و از تبیین جایگاه فلسفی اراده میتوان به مباحث اخلاقی هم پل زد و از برکات آن بهره مند شد. مخصوصا که کم نیستند کسانی که علی رغم کسب معارف بالا، چون اراده کافی ندارن، نمیتوانند زنگی خود را یک زندگی دینی کنند. این امر در برخی سوالاتی که از شما پرسیده میشود، مشهود است. شاید نیاز باشد شما یک یادداشت ویژه در مورد «اراده و جایگاه آن در فلسفه و متون دینی» بنویسید. باتشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: عنایت داشته باشید در مباحث فلسفی باید از «موجود بِما هو موجود» بحث شود و هنر تفکر فلسفی آن است که موضوعات اخلاقی و اعتباری را وارد بحث نکند. موفق باشید
7900
متن پرسش
به نام خدا با سلام و ارادت خدمت استاد با توجه به اینکه در اومانیسم و سوبژکتیویته محوریت انسان مطرح است تفاوت های این دو دیدگاه در چیست؟
متن پاسخ
باسمه‌تعالی: سلام‌علیکم: همین‌که ما در اومانیسم محور حقیقت را ذهن انسان بدانیم و معتقد باشیم محور حق و باطل و هست و نیست ذهن انسان است بدون نظر به خارج،عملاً گرفتار سوبژکتیویته می‌شویم. سلسله مباحث دکتر محمد رجبی تحت عنوان «غربشناسی -فرهنگستان سال 90-91» نکات خوبی در این مورد دارد. موفق باشید
7578
متن پرسش
باسلام و تقاضای صبر جزیل برای استاد و تشکر از اینکه تا بحال در مقابل سوالات بی محتوای برخی کاربران که دنبال اذکاری برای طی الارض و جادو و ... میباشند و برخی موضوعات مرائی ای که برخی دیگر مطرح میکنند صبر نموده و همچنان ارتباط از طریق سایت را برای ما پا برجا نهاده اند و اینها منجر نشد که همچون تماس تلفنی که قبلا پابرجا بود ازین هم محروم شویم. سوالی داشتم در مورد یکی از فرمایشات آیت الله بهجت ره که فرمودند : گناه در اعتقادات و اعمالیات را ترک کنید.گناه در اعتقادات به چه معنا و چگونه است؟
متن پاسخ
باسمه‌تعالی: سلام‌علیکم: عنایت داشته باشید که قرآن می‌فرماید: «إِنَّ الشِّرْکَ لَظُلْمٌ عَظیم‏» شرک ظلم عظمی است بدین معنا که اعتقاد به نقش و تأثیر در عالم، برای غیر خدا را ظلم می‌داند و گناه در اعتقادات در همین راستا است مثل عدم اعتقاد به عصمت پیامبر«صلواة‌اللّه‌علیه‌وآله» و یا عدم اعتقاد به ادامه‌ی دین توسط انسان‌های معصوم. این گناهان به کلی جهت‌گیری انسان را عوض می‌کند. موفق باشید
5475

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام استاد عزیز میخواستم نظر جامع حضرتعالی را در مورد وزرای پیشنهادی آقای روحانی بدانم؟ممنون
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: به قول رهبر عزیز بگذارید کارشان را بکنند هنوز برای قضاوت زود است. موفق باشید
5411
متن پرسش
باسمه تعالی.سلام علیکم.شما در جلسه دوم شرح ده نکته و همچنین در صفحه 113 کتاب خویشتن پنهان عرایضی در رابطه با عدم پوسیدن برخی از بدن ها داشتید ولی بنده به هیچ عنوان قانع نمی شوم. تمام عرایض شما چه در کتاب آشتی با خدا، چه در ده نکته و چه در سایر کتب و اصوات این است که این بدن حجاب من است و باید توجهمان را به این بدن کم کرد چون حقیقت ما مجرد است و بدن تنها وسیله ای برای رسیدن به کمال است و پس از رسیدن به کمال(چه انسانی و چه حیوانی) من، تن خود را رها میکند و بارها این شعر را خوانده اید:سوار چون که به منزل رسد پیاده شود.حال که به هنگام مرگ، من از مرکب تن پیاده شده است و روح ما به صورت کامل (توفی) گرفته شده است اولا و ثانیا با وسعت وجودی خود در عالم برزخ مواجه شده است چگونه حاضر است به بدنی که حجابش بوده است نظر کند هر چند به اندازه ای بسیار کم. شما فرموده اید که لا یشغله فعل عن فعل. خب بحثی نیست و کاملا قابل قبول است ولی چرا باید یکی از این افعال توجه به بدن باشد؟ اولا این نظر کردن امکان ندارد چون در آیه قرآن فرموده توفی یعنی دیگر توجهی نیست. اصلا حضرتعالی در تفاوت خواب و مرگ به همین نکته اشاره کرده اید و فرمودید در هر دو توفی است ولی چون در خواب انقطاع به صورت کامل نیست، من به تن توجه می کند و به صورت کنترل از راه دور سبب ضربان قلب و ... می شود ولی در مرگ چون انقطاع کامل است پس دیگر من به تن توجه نمی کند و ضربان قلب و ... از کار می افتند. ثانیا با توجه به وسعت وجودی ای که انسان مومن در برزخ متوجه آن می شود(به صورت کامل و به صورت کامل تر در قیامت) دیگر حاضر نیست به تن خود که حجابش بود توجه کند هر چند نظری کوتاه و به صورت لا یشغله فعل عن فعل. خلاصه یا ادله شما کامل نیست یا این مساله پاسخ دیگری دارد که یکی از آنها می تواند لطف حضرت حق به بندگان خاصش باشد که این مساله سبب عبرت سایرین شود نظیر سالم ماندن بدن مطهر شیخ صدوق. با تشکر.التماس دعا
متن پاسخ
- باسمه تعالی: سلام علیکم: در این‌که بدن‌هایی سالم مانده و در تیررس باکتری‌های فاسدکننده قرار نگرفته‌ایم با هم اختلافی نداریم و فکر می‌کنم در این مورد هم به توافق برسیم که بالاخره یک نحوه حضوری از نفس ناطقه در بدن این افراد هست که مثل بدن ما که در تحت هجوم باکتری‌های فاسدکننده قرار نمی‌گیرد، بدن آن‌ها نیز تحت هجوم آن باکتری‌ها قرار نمی‌گیرد. می‌ماند که هدف از این زنده‌ماندن چیست که بنده در این قسمت چیزی نگفتم و حکمت آن را دقیقاً نمی‌دانم شاید به فرمایش شما برای عبرت دیگران باشد و شایدهای دیگری مثل تجلی نور بقای حق حتی تا این اندازه که در بدن این افراد نیز این نور متجلی است. اما این‌که می‌فرمایید چون متوفی بدن خود را حجاب می‌بیند و بدین لحاظ به آن نظر ندارد، قابل بحث است، چون به همان اندازه که برای بعضی حجاب بوده برای بعضی ابزار تعالی بوده و این‌که می‌فرمایید تفاوت خواب و مرگ آن است که در مرگ دیگر تدبیری نیست که حرف درستی است، به این معنا نیست که نفس اگر گرفتار گناه نباشد، نتواند بعد از مرگ به بدن خود نظر کند و در آن حضور داشته باشد، حضور در حدّی که بر تأثیر باکتری‌ها غلبه کند. موفق باشید
5169
متن پرسش
با سلام وقبولی طاعات 1.کتاب «جایگاه تاریخی حادثه ها و هنر اصحاب کربلا در فهم آن» بیرون آمده است؟چون درسایتم نیست. 2.کتاب انسان در اسلام خیلی وقت پیش گفتید اماده چاپه چطور؟ 3.کتاب ترجمه اسفارتون نه درسایت است نه بیرون ولی درسیر است چطور؟ 4.شرح صحیفه سجادیه صوت آن چطور؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم:موارد 1-2و4 بزودی انشاالله اصلاح میگردد.
4295
متن پرسش
سلام علیکم استاد بزرگوار،لطفا جمع بین احادیث مختلف در باره آرزو یا امل مانند دو حدیث زیر را بفرمایید:قال رسول الله(ص):الامل رحمه لامتی و لولا الامل ما ارضعت والده ولدها و لا غرس غارس شجرا-میزان الحکمه -ح 673)و این روایت نورانی قال علی (ع):لا تقل غدا و بعد غد فانما هلک من کان قبلک باقامتهم علی الامانی و التسویف -میزان الحکمه/ح 9032)
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: در روایت اول حضرت می‌خواهند بفرمایند انگیزه و هدف‌داشتن در کارها، رحمت الهی است تا جامعه گرفتار افسردگی نگردد ولی در روایت دوم بحث در مورد آرزوهای دنیایی است که تحت عنوان «طولُ‌الأمل» در روایت مطرح است و مؤمنین را از آن بر حذر داشته‌اند چون موجب غفلت از قیامت و زندگی ابدی انسان می‌شود. موفق باشید
3725

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
شما در پاسخ به سؤال (3391)، از طرفی فرمودید: «اشراق، در علم حصولی معنا ندارد.»، و از طرف دیگر فرمودید: «حدس، از سنخ اشراق است.»! یعنی آیا در علوم حصولی حدس معنا ندارد؟ آیا ممکن نیست دانشمندان در علم حصولی، مطلبی را حدس بزنند و بعد با آزمایش حدس‌شان را تأییدکنند؟ آیا این حدس‌ها هم از جنس اشراق است؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: حدس از جنس اشراق است حال چه دانشمند حصولی به آن برسد و چه دانشمند حضوری. موفق باشید
نمایش چاپی