بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان
آرشیو پرسش و پاسخ ها
تعداد نمایش
شماره پرسش:
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
17064
متن پرسش
سلام استاد خسته نباشید و خدا قوت: 1. فایلی که عرض کردم طرح جامع طلبگی است، به ایمیلتان ارسال شد، اگر صلاح دانستید نگاهی انداختید، به بنده بفرمایید که حالا که حضرت آقا هم این طرح را تایید کرده اند، آیا می شود ما به طور شخصی از آن طرح جامع استفاده کنیم؟ 2. بنده وقتی محضر اساتید و اولیا الهی می رسم، بعضا اصلا دلم نمیاید سوال بکنم یا جلو بروم، مثلا همین دیدار اخیر با که با استاد جوادی آملی داشتیم، همه جلو می رفتند و مسايل کوچک و بزرگ می پرسیدند، و بیشترشان در شان ایشان نبود ولی ایشان هم جواب می دادند، ولی بنده اصلا دلم نمی آمد سوال بپرسم، در دلم می گفتم وقتشان را نگیرم، گرچه جلسه عمومی بود. 3. چطور می شود که امثال حضرات آیات جوادی آملی و حسن زاده آملی ها هم ریاضی می دانند، هم حکمت، هم عرفان، هم قرآن، هم بقیه علوم؟ اصلا چگونه وقت کرده اند اینگونه ممحض بشوند در علوم زیاد؟ آن نکته ای که باعث شده ایشان بدنبال علوم مختلف باشند چیست؟ مگر نه این است که توحید خالص علم «نقطه» را به انسان خواهد داد؟ پس چرا در زندگینامه علامه حسن زاده می خوانیم که ایشان ریاضیات هم خواندند، نجوم هم خواندند، مطمئنا این خواندن با خواندن های دیگران فرق دارد، ولی نمی دانم چه فرقی، اگر می شود راهنمایی کنید. التماس دعا
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: علوم عقلی اعم از ریاضیات و هیئت، ذهن را برای فهم دقایق عالم منظم و آماده می‌کند و علم طبّ به آن صورتی که حضرت آیت اللّه حسن‌زاده دنبال فرموده‌اند، موجب می‌شود که بتوانند به بهترین شکل از بدن خود استفاده کنند. موفق باشید

4635
متن پرسش

بسمه تعالی. . . سلام علیکم استاد عزیزم. . .حقیقتا اون جوابی که فرمودید برای امید به ماه رجب بسیار کمک کرد و حتی در 3 روز اول کم کم داشت نماز ها پیدا میشد،اما بی عرضگی کردیم انداختنمون دور،سعی میکنیم برگردیم و مطمئنیم همونی که این را به دلمون انداخت،همون هم منتظره تا آمادگی پیدا کنیم تا متجلی شه بر دل سیاهمون. . .حقیقتا استاد یک دفعه به دلمون افتاد که بریم اعتکاف(البته بسیار علاقمند بودیم بریم و چند ساله طلبش هست اما فرصت نه،امسال دیگه دل تو دل نبود)،هرچند شرایطش اصلا ممکن نبود،چون متاهلیم و از همسر دور و خب محدودیتی بود،اما خب جواب دل کثیف رو دادن و امسال اعتکاف جور شد. . .حالا سوالی از محضرتون داشتیم. . .میریم اعتکاف که خدا گیر بیاریم،منتها،به نظرتون چون خیالمون زیاد سر جاش نیست و شاید بره به فکرای دنیایی برسه(استاد منظورم فکر حرام نیست اصلا،منظور همین مثلا فکر فلان کار دنیایی هست)،بخوایم خیال را کنترل کنیم،خوبه با خوندن نافله قضا و حالا وقتی حال نافله نبود با گوش دادن به سخنرانی شما در ایام اعتکاف،کمی خیال رو در امور نورانی نگه داریم یا نه؟. . .ناگفته نمونه به همه عرض کردیم که انگار کنن 3 روز ما در دنیا نیستیم که مزاحممون نشن. . .اگر توصیه دیگه ای داریم با گوش جان میشنویم(جزوه اعتکافتون با دقت کامل مطالعه شده). . .لطفا قبل اعتکاف جواب بدید.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده در شروع هر اعتکافی که در خدمت معتکفین بوده‌ام عرایضی در این رابطه داشته‌ام که به صورت صوت در سایت هست. خوب است که اگر فرصت کردید استفاده کنید، شاید که مفید افتد. موفق باشید

1858
متن پرسش
بسمه تعالی -سلام علیک .جناب استاد اگر به شما بگویندیک ساعت و فقط یک ساعت وقت داشته باشید در یک کلاس برای جوان آموزشی بدهید درچه موردی حرف خواهید زد ؟
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیک السلام: اگر آماده باشند بحث «مَن کو؟» که در کتاب «جوان و انتخاب بزرگ» مطرح شده است را بحث می‌کنم و اگر آماده نباشند از روح متجاوز آمریکا سخن می‌گویم تا متوجه جایگاه انقلاب اسلامی باشند و اگر باز آماده نبودند و بحثی ملموس می‌خواستند خاطره‌ی یک سردار شهید را و یا یک اسیر را می‌گفتم. موفق باشید
3228
متن پرسش
مهدی نصیری نویسنده محترم کتب «سلوک در ذیل شخصیت امام خمینی (ره)» (جناب آقای اصغر طاهر زاده) سخن از ضرورت تاسیس تمدنی فلسفی و عرفانی گفته اند و آنچه از مطاوی کتاب بر می آید ایشان سخت شیفته حکمت متعالیه ملاصدرا و عرفان ابن عربی و مولوی هستند و در واقع مبادی و مبانی تمدن مورد نظرشان را در اندیشه های نامبردگان می جویند. اما سئوال اساسی این است که آیا اندیشه ها و مبانی ملاصدرا و ابن عربی و مولوی قابلیت تاسیس تمدنی اسلامی متناسب با اهداف انقلاب اسلامی و جمهوری اسلامی را دارند یا خیر؟ مطلب حاضر در پی پاسخ به این سئوال است . ایاجواب آقای نصیری را میدهید؟
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: اگر ملاک ما امروز حضرت امام و مقام معظم رهبری است، این دو بزرگوار به چیزی غیر از آن‌چه آقای نصیری می‌گویند معتقدند و بنده نظرات حضرت امام و مقام معظم رهبری را به طور نسبتاً مبسوط نسبت به حکمت صدرایی و عرفان محی‌الدین در آن کتاب آورده‌ام و دلایل این‌که ما به بهترین شکل می‌توانیم به کمک صدرایی و عرفان محی‌الدین از سوبژکتیویته عبور کنیم را عرض کرده‌ام. موفق باشید
4342
متن پرسش
با سلام خدمت استاد گرامی! سوال جدی من از شما این است که به چه حقی و با چه موازین شرعی سخنانی را که در سایت مقام معظم رهبری و یا صدا و سیما منتشر نشده است( هرچند قائل به سانسور شدید سخنان رهبری در این دو ارگان دارم) را به پرسش گران ارائه می دهید ؟ شرعا چطور می توانید این گفته ها را اثبات کنید؟ اگر شما این سخنان بی اساس و بدون سند را از رهبری نقل نمی کردید آیا کسی از درون دوستان شما و دوستان دولت، جرات می کرد به جریان احمدی ن‍ژاد و مشایی حمله داشته باشد؟ این چه وضعش است که شما بنا بر مسموعات خودتان و از روایت های افرادی که در بیت رهبری و غیر آن هستند و دروغ گویی شان اگر مبرهن نباشد محل سوال است، روز به روز حامیان دولت انقلابی که تاییدات بی شمار مستند ( نه بی اساس و مسموعات)از رهبری دارند را نا امید کنید؟ چرا کسانی که شما را به عنوان استاد قبول دارند را از مشایی متنفر می کنید؟ سند شما برای این نقل قول هایتان از رهبری چیست؟ 1- «شناختی از آقای مشائی ندارم ولی با گفته‌های او مخالفم» 2- «بنده با این تاکید این گروه بر ایرانی گری مخالفم ولی احساس نمی کنم می خواهند ایران را مقابل اسلام قرار دهند» و نقل قول های دیگری که باز هم بعضا بی اساس و بر اساس جلسات خصوصی و وهمی بزرگان با رهبری بوده است. رهبری نظام که در حوزه ایران و زبان فارسی از بنده حقیری که اینطور به شما ایراد می گیرم نیز تند رو تر هستند را با چه استنادی مخالف گفته های مشایی می دانید ؟ و اصلا بدتر از آن این که چرا این تحلیل خود را با نقل قول از رهبری به خورد مخاطب می دهید؟ من قائل به این نیستم که شما سند سازی می کنید و یا تهمت می زنید چون به تقوایتان ایمان دارم. ولی تقوا وجه دیگری هم دارد. وآن اینکه بر مبنای مسموعاتمان قضاوت نکنیم. اگر قرار باشد شما هم به روایت اشخاصی ( ولو اینکه از چشمتان هم بیشتر به آن ها اعتماد داشته باشید) اعتماد کنید فرق شما با آیت الله مصباح چیست که 3 سال است بد ترین حملات را علیه دولت ترتیب داده و ابلیس را رئیس جریان انجرافی دانسته و از تهمت سحر و جادو مضایقه نکرده، چیست؟ ایشان هم بر مبنای مسموعات خودشان اینچنین مفتون فتنه جریان آقای هاشمی شده اند ولی از شما به هیچ وجه انتظار نداریم... و من الله توفیق
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: در ابتدا عنایت داشته باشید که یکی از کاربران محترم در مورد سخنان آقای مشایی در مورد دوره‌ی اسلام‌گرایی در سؤال شماره‌ی 4279 پرسیدند و بنده نظر خود را دادم مبنی بر این‌که آن سخنان دقیق و همه‌جانبه نیست. و از شما انتظار دارم که با وفاداری به آزاداندیشی از تضارب آراء استقبال کنید و گمان نفرمایید که نباید به آقای مشایی و یا غیر آقای مشایی انتقاد کرد و پس از آن بود که به سخن رهبر معظم انقلاب در مورد آقای مشایی اشاره کردم که به نظر شما غیر مستند است در حالی‌که این سخنان را جناب آقای حجت‌الاسلام و المسلمین جناب آقای علیرضا اسلامیان از اعضای جامعه‌ی مدرسین گزارش دادند و در روزنامه‌های رسمی کشور چاپ شد و در نظر داشته باشید که آقای اسلامیان از طرفداران دولت بودند و در همان گزارش تأییداتی که رهبر معظم انقلاب در دفاع از دولت کردند را گزارش دادند، مضافاً این‌که عنایت داشته باشید اگر مبادی رسمی سخنی را از طرف رهبری اعلام کنند که مبتنی بر اظهارات رهبری نباشد سریعاً دفتر رهبری موضع‌گیری می‌کند همان‌طور که چندسال پیش چنین کاری را در رابطه با خبری که در مجلس از قول رهبری در مورد دولت گفته شد، انجام دادند. نمی دانم چگونه می فرمائید « چرا کسانی که شما را به عنوان استاد قبول دارند را از مشایی متنفر می کنید؟ » مگر بناست ما مرید پروری کنیم ؟ مگر غیر از این است که بنده و امثال بنده باید با عقل مردم با مردم سخن بگوئیم تا خود آن ها فکر کنند و مثل شما بتوانید انتقاد کنید؟ و بنده نیز بیش از آن‌که از تأیید سخنانم به وجد آیم، از انتقادات اندیشه‌افزای رفقا مسرور گردم. ؟ مضافاً این‌که بنده این سخن شما را در مورد آیت‌الهی مصباح نمی‌توانم تأیید کنم. موفق باشید
3908

دکترشریعتیبازدید:

متن پرسش
با عرض سلام و ارادت خدمت جنابعالی همانطور که جنابعالی مطلعید در مورد شریعتی چه شخصیت و نیات ایشان چه کتب ایشان بحثهای زیادی وجود داشته شاید امروز چندان مهم نباشد ولی به هر حال ایشان در بین بعضی از اقشار جایگاهی دارند تا جایی که بنده فهمیده ام جنابعالی برایند شخصیت ایشان را مثبت میدانید و معتقدید جنبه های مثبت ایشان بیش از جنبه های منفی ایشان بوده و در جاهایی هم که اشتباه کرده سوء نیت نداشته البته امثال اقای خامنه ای و شهید بهشتی هم چنین نظری دارند در کتاب نور مجرد که جلد 2 کتاب زندگینامه مرحوم علامه طهرانی است مطلب جالبی امده از قول مرحوم علامه طهرانی که زمانی که در سوریه با مرحوم حداد بودیم روزی ایشان اظهار تمایل کرد به سر قبر شریعتی برویم بعد ایشان نگاهی به داخل مقبره شریعتی کرد و مطلبی فرمود که حاکی از کدورت و دوری از رحمت خدا برای شریعتی میکرد و میفرماید فردا باز اقای حداد خواست به انجا برویم ایندفعه کمی بیشتر درنگ نمود و فرمود امان از انگلیسها و ادامه داد انها افراد نابغه ای مانند شریعتی را به نحوی اموزش میدهند که به کشور خود بیایند و در جهت منافع انها کار کنند و اینکار را خیلی وقتها به نحوی انجام میدهند که شاید خود شخص هم متوجه این قضیه نباشد ولی در جهت منافع انها گام بردارد) نظر جنابعالی چیست؟ با تشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده نمی دانم ولی از آن جایی که مأمور به ظاهر هستیم، از نظر ظاهر مطمئن ترین نظر را نظر مقام معظم رهبری می دانم که مدتی با ایشان مرتبط بوده اند. موفق باشید
244

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با عرض سلام و خسته نباشید خدمت استاد عزیز استاد طاهرزاده. سوالی از خدمت شما دارم. به طور کلی ذکر و نام ائمه اطهار از امام علی بن حسین تا امام عسکری علیهم السلام کمتر در اعیاد و عزاداری ها و دعاها آورده می شود. این امر سبب شده که ارتباط بنده با حقیقت نوری این حضرات سخت تر از پیامبر اکرم (ص) و حضرت فاطمه زهرا (س) و امام علی و امام حسن و امام حسین علیهم السلام انجام گیرد. شما برای برطرف کردن این حجاب چه توصیه ای به بنده دارید. بسیار ممنون و متشکر. در پناه حضرت حق...
متن پاسخ
باسمه تعالی علیک السلام: اولاً: خود ائمه«علیهم‌السلام» ما را بیشتر به آن معصومینی بیشتر ارجاع می‌دهند که روح شیعیان بیشتر آن‌ها را می‌شناسد. ثانیاً: وقتی فهمیدیم همه‌ی آن‌ها نور واحدند و دارای حقیقت نوری هستند، آرام‌آرام می‌توانیم از سایر ائمه«علیهم‌السلام» نیز برکات لازم را بگیریم. موفق باشید
11839

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
چرا تا حالا کسی برای وسواس فکری درمان قطعی پیدا نکرده؟ چرا با وجود دانش پیدا کردن فرد همچنان درگیره؟ اینهایی که سلوکهای عرفانی دارن در آن حال معنوی چرا به فکر بقیه نیستند تا از خدا براشون راه حلی داده بشه؟ سلوکی که فقط به فکر رهایی خودمان باشیم چه فایده ای داره؟ آیا مگر نه اینکه همه ی ما یک حقیقت واحدیم، شماهایی که طی طریق کردید تو عشق و حال خودتونید و اون بالا پیش خدا نشستید!ما بیچاره های درمانده اسیر و همنشین شیطان!نیازمند کلامی گره گشا هستیم؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: عرفا توصیه به انجام شریعت می‌کنند که تنها راه درمان وسواس فکری است. موفق باشید

10440
متن پرسش
سلام علیکم: نظر جناب عالی در مورد مقاله اخیر سعید حجاریان با عنوان «فرهنگ عاشورا فرهنگ اربعین» چیست؟ http://www.jamaran.ir/fa/NewsContent-id_63228.aspx
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: این نوع نگاه به نهضت امام حسین«علیه‌السلام» در کربلا حاکی از عدم اعتقاد به قدسی‌بودن آن است و لذا می‌گوید: «هرکس عاشورای خود را می‌سازد» نه این‌که هرکس سعی می‌کند به حقیقت قدسی کربلا که همه‌ی انبیاء به آن نظر داشتند، نزدیک شود. و خبر از آن دارد که نه‌تنها آقای حجاریان هیچ‌گونه اعتقادی به الهی‌بودن و قدسی‌بودن کربلا ندارد، حتی اطلاعات مختصری هم از واقعه و قبل و بعد از آن ندارد و این مصیبت تاریخ ما است که روشنفکران ما تا این اندازه از حقایق عالم و تاریخی که در آن زندگی می‌کنند، بیگانه‌اند. آقای حجاریان معتقد است حضرت سیدالشهداء«علیه‌السلام» یک کاری کرد و تمام شد، و به زعم آقای حجاریان ما شیعیان بعداً آن را رها نکردیم و تبدیل به اربعین نمودیم و ما می‌خواهیم با آن نظام‌سازی کنیم. پاسخی هم که در سایت رجانیوز تحت عنوان «عقل دینی در برابر عقل مدرن» در جواب آن داده‌اند، نکات خوبی را در این رابطه متذکر شده‌اند. موفق باشید
4696
متن پرسش
باسمه تعالی باسلام وخداقوت خدمت استادگرامی بنده بحمدلله ازتوضیح وتبیین های جنابعالی درموردسخنان امام خامنه ای بسیاربهره می برم .اماسئوالی که برایم مطرح است ونتوانسته ام ازلابلای کلام شما پاسخش رابیابم نظرتان درموردجبهه پایداری ومواضع سیاسی علامه مصباح است این جبهه ومواضعشان تاچه حدموردتاییدجنابعالی می باشدچون جبهه پایداری که همه جانبه تحت حمایت علامه هست واستادمصباح هم بابرداشتی که من ازسخنان رهبری درموردایشان داشته ام موردتوجه وعنایت خاص رهبری هستندبه طوری که درموردشخص دیگری کمتراین عنایت خاص رهبری مشاهده می شودمستندبنده سخنان رهبری درزمانها ومناسبتهای مختلف هست که چون جنابعالی بطوردقیق از فرمایشات ایشان اطلاع داریدلازم به ذکرآنها نمی باشد.لذاباتوجه به اینکه متاسفانه ماازاصفهان فاصله زیادی داریم وتوفیق درک حضوری محضرتان رانداریم فقط ازطریق سایت وآثارجنابعالی ازنظراتتان بهره می بریم وازطرفی من طبق تفسیرشمادرباره سخنان رهبری دیدگاه ایشان رادرحوزه شهرمان برای دوستان توضیح می دهم بنابراین خواهش می کنم بطورواضح ومشخص نظرخودرادراین موردبفرماییدتابنده سخنان رهبری درموردشخص علامه مصباح وبه تبع آن جبهه پایداری راآنطوری که مطابق واقع باشدبفهمم وبیان کنم درضمن اگرامکان طرح درسایت رانداردلطفا پاسخ رافقط به ایمیل بنده ارسال فرمایید ازاینکه وقت شمارامی گیرم عذرمی خواهم ودراین ماه عزیزالتماس دعادارم
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده در یکی از جواب‌ها عرض کردم؛ جبهه‌ی پایداری نه‌تنها مثل بعضی از جریان‌ها که حجاب انقلاب‌اند، حجاب انقلاب نیست بلکه همه‌ی تلاشش آن است که جهت‌گیری انقلاب در نظام ارزشی‌اش به حاشیه نرود و تلاش و دلسوزی طاقت‌فرسای حضرت علامه آیت الله مصباح در این راستا است. هنر جبهه‌ی پایداری باید آن باشد که در ذیل شخصیت آیت‌الله مصباح، یک جبهه‌ی فکری فرهنگی شود و نه یک حزب سیاسی. زیرا ما شدیداً نیاز داریم که جامعه به رشد فکری فرهنگی برسد تا مشکلاتمان حل شود و این رسالت بزرگی است که باید فراموش نگردد. موفق باشید
10417
متن پرسش
با سلام: نظر شما در رابطه با تفسیر بیان السعاده که گویند تنها تفسیر عرفانی شیعه است، چیست؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: تفسیر خوبی است بنده هم استفاده کرده‌ام ولی نمی‌توان به آن بسنده کرد. موفق باشید
8370

رزقبازدید:

متن پرسش
سلام ایا این حرف درسته؟ با تلاش بسیار بیش از حد معمول،روزی بیشتر نمیشه یعنی روزی من مشخصه و من در دو شیفت کار میکنم که هزینهی بچه ای را بدهم کار بیهوده ایست؟
متن پاسخ
باسمه‌تعالی: سلام‌علیکم: وقتی ما در حدّ وظیفه تلاش کنیم و با خوش‌رویی و صله‌ی رحم کار را جلو ببریم رزقی که باید به ما برسد می‌رسد. موفق باشید
10346
متن پرسش
سلام استاد ارجمند: ببخشید که بحث شاید نامربوطی را مطرح می کنم. در این صورت می توانید آن را منتشر نکنید. سایت تان را می خواندم که به بحث آن دوستی که گفت در مورد کنترل شهوت خود مشکل دارد بر خوردم. بنده با توجه به این که دراین زمینه زیاد مطالعه و تجربه داشتم می خواستم با اجازه تان یک توضیح جامعی در مورد عارضه شدت شهوت بدهم تا دوستان مبتلا به این بلای زندگی سوز که امروز بسیار رایج شده و مذهبی و غیر مذهبی هم نمی‌شناسد و می تواند زندگی و آینده حتی بهترین انسان ها را هم نابود کند بتوانند انشاالله از شر آن خلاص شوند. نکته اول و بسیار مهم این است که معمولا مذهبی ها برای کنترل وسوسه‌های شهوانی به امور معنوی روی می آورند که البته مطئنا لازم است اما در اغلب موارد کافی نیست. این تجربه که انسان بلافاصله بعد از یک سری احوالات خوب معنوی باز وسوسه و به آسانی شهوت اش برانگیخته می شود نشان دهنده ملکه شدن شهوت در وجود انسان است که در این صورت نیاز به درمان جامع دارد و بنا به تجربه بنده صرفا با توبه و عهد برای عدم بازگشت به گناه میسر نمی شود. ریشه‌ی مشکل این جا است که بعد از یک دوره شهوت‌رانی غیر از این که ذهن و روان انسان به طور متناوب اسیر افکار جنسی می‌شود (که برای درمان این بخش از مشکل همان روش های معنوی و کنترل خیال مؤثر است)، ساختار مزاجی و عصبی بدن او نیز از حالت عادی خارج می‌شود به طوری که خواه ناخواه نرخ ترشح هورمون‌های جنسی و اسپرم‌سازی بدن فرد مبتلا از حد نرمال بسیار فراتر می رود و او از این به بعد غیر از وسوسه‌های ذهنی، مقهور کارکردهای غیرعادی غدد و اعصاب خود نیز خواهد بود. در این حالت فرد دقیقا مثل یک معتاد دوره‌های خماری و نئشگی را تجربه می‌کند: 1. فشارهای جسمی - روانی برای ارضاء نیاز 2. لذت و آرامش موقت بعد از ارضاء 3. عذاب روحی و جسمی موقت؛ و تکرار مجدد این سیکل. لذا دوستانی که به این عارضه که در واقع یک اعتیاد از نوع جنسی است مبتلا شده‌اند باید بدانند که این‌ها در اثر یک مدت شهوت‌رانی کارکردهای طبیعی بدن خود را کاملا مختل و دگرگون کرده‌اند و تا این کارکردهای به حالت عادی برنگردد اعتیاد جنسی‌شان به طور کامل و واقعی قابل درمان نیست. اما برای درمان جامع بنده روش‌های طب سنتی را توصیه می‌کنم. چرا که تنها اطباء سنتی هستند که مبتنی بر نظریه‌ی مزاج‌ها می‌توانند تعادل شیمیایی و مزاجی غدد و اعصاب را به حالت نرمال خود برگردانند و اعتیاد جنسی را به طور کامل درمان کنند هر چند دوره‌ی درمان معمولا کمی طولانی است. از آن جایی که نسخه یکسان جامع برای همه نمی شود ارائه کرد دوستان باید خودشان به طبیب مراجعه کنند اما تجویزات عموما شامل کاهش مصرف غذاهای صفرا زا، مصرف غذاها و داروهای صفرابر، غذاهای خون ساز، غذاهای مقوی اعصاب و روان، داروها و درمان های موضعی برای تقویت کمر و اعصاب می باشد.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: پیشنهاد کاملاً درست و مبنایی است و تأیید می‌کند که چگونه باید در درمان‌ها نسبت بین جسم و روح را رعایت کرد. البته عنایت داشته باشید که همین ترشحات هورمونی در اثر آن تمرکزهای روحی بود و چنانچه با جدّیت تمرکزات خود را به سوی معانی صرف کنیم آن ترشحات هورمونی نیز کم خواهد شد، با این‌همه از راه‌کار پیشنهادی شما نباید غفلت کرد. موفق باشید
5493
متن پرسش
سلام استاد عزیز مقام معظم رهبری با شروع انقلاب های شمال افریقا اعلام آغاز بیداری اسلامی کردند. منتها بر اساس برداشت متعارف سیاسی مشخص است که آن چه در کشورهای شمال افریقا اتفاق افتاده از جنس بیداری اصیل اسلامی نیست. سرنوشت این انقلاب ها نشان می دهد که با آن چه ما آرزوی آن را داشتیم بسیار فاصله دارند. انقلاب های منطقه عملا زمینه را برای جولان سلفی ها و تکفیری ها و جنگ مسلمان کشی فراهم کرده که نفعش نصیبب اسرائیل و امریکا می شود. لذا به نظر میرسد تنها راه توجیه این اعلام مقام معظم رهبری با همان نگاه فلسفی که از حضرت عالی به تاریخ آموختیم میسر است. یعنی در واقع امر آغاز بیداری اسلامی قیام 15 خرداد حضرت امام بود که منجر به انقلاب اسلامی سال 57 شد و از آن زمان تا به حال عصر جدیدی و تاریخ جدیدی آغاز شده که قرار است دوره انتقال به نقطه نهایی بیداری اسلامی یعنی ظهور امام عصر (ع) باشد. بر این مبنا میتوانیم بگوییم که هر اتفاقی ولو و خوب و بد که بیفتد در راستای تحقق آن نقطه نهایی است. تحولات ظاهرا نامیمونی هم که در مصر و دیگر کشورهای اسلامی میفتند گرچه شرایط سختی را برای مسلمین ایجاد میکنند اما زمینه ساز رشد و آگاهی مسلمانان و رسوایی مسلمان نماهای زمان میشود و زمینه برای شناخت امام عصر (عج) بیش از پیش مهیا میشود. لذا به نظر من تنها به این معنا میتوان انقلاب های منطقه را که از دخالت بیگانگان مصمون نبودند را به «بیداری اسلامی» تعبیر کرد. آیا این تفسیر درست است؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: همین‌طور که متوجه هستید جریان رجوع به اسلام و عبور از غرب روح ملت‌های مسلمان را فراگرفته و از طرفی با سوء استفاده از این زمینه جریان‌های افراطی از یک طرف و جریان‌های غربی از طرف دیگر در صدد‌اند که جهت انقلاب‌های منطقه را تغییر دهند غافل از این‌که تقدیری را خدا رقم زده که باید در سیر تحقق آن تقدیر همین موانع نیز رسوا می شوند و حذف می گردند. ملاحظه کنید چگونه در راستای همان تقدیر جبهه‌ی اخوان المسلمین در مقابل وهابی‌ها شکل گرفته تا از یک طرف اخوانی‌ها از آلودگی‌های غرب‌زدگی پاک شوند و هم وَهابی‌ها به بهترین نحو توسط یک گروه سنی‌مذهب اهل فکر از صحنه‌ی تاریخ جهان اسلام نفی گردند. موفق باشید
3870
متن پرسش
عرض سلام خدمت استاد عزیزم ، مدت هاست که سوالی فکرم را مشغول کرده ، با وجود مطالعات فراوان و پرسش از اساتید باز هم به یقین نرسیده ام. می ترسم دلم مریض شده باشد ... خواهشمندم جواب مرا مفصل پاسخ دهید : استاد بزرگوارم ، من وقتی خطاهای پیامبران را مطالعه می کنم با وجودی که می دانم خطا نیست و ترک اولی است ، باز هم نسبت به معصوم بودن آنها تردید پیدا می کنم گویا انتظارم نسبت به رفتار یک فرد معصوم براورده نمی شود.... علاوه بر این وقتی زندگینامه ی حضرات معصوم را مطالعه می کنم نسبت به داشتن علم غیب آنها تردید پیدا می کنم، و همیشه برایم این سوال مطرح بوده که اگر ایشان اول صادر از مصدر وجود هستند(مانند اول شعاع خورشید) و همانطور که در ادعیه می خوانیم که فرقی بین آنها و خداوند نیست جز آنکه آنها ممکن هستند و خداوند واجب ، پس چطور می شود که گاها نیاز به دانستن دارند؟؟ و اگر در جواب من خواهید گفت که از علم (ستون نوری) بهره مند هستند که گاهی از آن استفاده می کنند ، باید بپرسم که اگر علم به عنوان یک حقیقت بسیط در وجود آدمی است ، مگر می شود گاهی علم داشت و گاهی به صورت ارادی علم نداشت؟؟ مثلا در روایتی از امام معصوم داریم که به دنبال کنیز خود می گشتند و چون نیافتند فرمودند: " تعجب می کنم از مردمی که ما را صاحب علم غیب می دانند در حالی که من از یافتن کنیز خود درمانده ام" که اگر منظور ایشان وجه الخلقی خود بوده ، چرا اصلا اینطور بیان کرده اند؟؟ یا مثلا وقتی حضرت زهرا پرده زینتی آویخته بودند و پیامبر از این امر ناراحت شدند، آیا حضرت زهرا که ام وجود هستند نباید خودشان از ابتدا اینطور عمل نمی کردند؟؟ استاد بزرگوار ، از این مثال ها در ذهن زیاد پیدا می شود ، آیا دل من مرض دارد؟ گاهی تصور می کنم که ائمه بشر فوق العاده بوده اند و نه فوق بشر ،چه کنم به یقین برسم ؟ من کتاب های فلسفی شما را در مورد معرفت نفس و حقیقت نوری ائمه خوانده ام ، آیا حضرات هم مباحث حرکت حبی ، حرکت جوهری و وحدت وجود را تایید کرده اند ؟ یا اینکه این مباحث را صرفا دانشمندان اسلامی طرح کرده اند؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- در مورد سؤالاتی که نسبت به علم ائمه«علیهم‌السلام» دارید سعی بفرمایید بین علم حضوری و علم حصولی و اقتضائات هرکدام مطالعاتی انجام دهید و از طرفی پیشنهاد می‌کنم کتاب «مبانی نظری نبوت و امامت» را که همین روزها از چاپ خارج می‌شود بررسی بفرمایید تا بین حالت حضوری ائمه و نسبت آن‌ها با غیب در حقیقت نوری خودشان و با نفس ناطقه و جنبه‌هایی که باید در امور شخصی به آن بپردازند تفکیک بفرمایید. و این‌که از این جهت یک بشر فوق‌العاده‌ای بوده‌اند را غیر از آن جنبه‌ای بدانید که فوق بشرند و هنوز آدم خلق نشده که حقیقت نوری آن‌ها در عالم بوده. در همین مورد آن پرده‌ی زینتی را ارزیابی کنید که زهرای مرضیه«سلام‌الله‌علیها» در شرایط بشری خود به چنین کاری اقدام فرموده‌اند و رسول خدا«صلواة‌الله‌علیه‌وآله» تشخیص می‌دهند ممکن است این اقدام مانع تجلی حقیقت نوری آن ذوات مقدسه بر جانشان شود 2- با تدبّر در عالم متوجه حرکت حبّی و حرکت جوهری و وحدت وجود می‌شویم، در یک بحث علمی باید به دلایل آن موضوع رجوع کرد. موفق باشید
14029
متن پرسش
با سلام: مدتی ست که پس از خواندن بحث حرکت در حکمت متعالیه در تلاشم تا مقاله ای در مورد قوه و انرژی در فیزیک و فلسفه بنویسم به همین خاطر نیاز به راهنمایی دارم. سوال من این است، همان طور که می دانید ملاصدرا در بحث حرکت در نهایت اثبات می کند که حرکت از مجرای صورت نوعیه و از سوی مفارق افاضه می گردد و حال آن که در فیزیک منشا حرکت به خود ماده نسبت داده می شود. اگر دقت شود مسئله ی مهمی است چرا که اگر اثبات شود که حرکت از سوی مفارق و ماورای ماده افاضه می گردد تمام تغییرات در این دنیا را باید به مفارق نسبت داد و این چیزی است که فیزیک خلاف آن را سالها و سالها در ذهن مردم جهان نشانده و به همین دلیل مردم چیزی جز ماده را منشا اثر نمی دانند. سوال این است که در فلسفه منشا حرکت مشخص است در فیزیک منشا حرکت چیست؟ نیرو است یا انرژی یا؟
متن پاسخ

- باسمه تعالی: سلام علیکم: آن معنا از حرکت که در فلسفه‌ی صدرایی مطرح است؛ تبدیل ذاتیِ قوه به فعل است که با إفاضه‌ی فیض از طرف عالَم معنا محقق می‌شود و این غیر از آن است که تصور شود حرکت از عالم معنا پدید می‌آید، بلکه تنها إفاضه‌ی فیض یا تجلیِ وجود در میان است و در علومی مثل فیزیک، اساساً بحث در ذات عالم ماده در میان نیست بلکه بحث در حرکت‌های نسبی است مثل حرکت الکترون به گِردِ هسته. موفق باشید

12463
متن پرسش
واقعا نارحتم وقتی برخی رسانه ها را می دیدم که به دروغ و به تهمت می نویسند می خواهند شهدا را محاصره کنند؟ چرا برخی آفتاب را نمی بینند؟ چرا دیدن زیبایی و حقیقت برای عده ای سخت است؟ چرا هر نوع راه هدایت را بر خود می بندند؟ با اینها چه باید کرد و بهترین کار چیست؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به قول مولوی: «از همه محروم‌تر، خفاش بود / که عدوی آفتابِ فاش بود». نوری از خدا در این عالَم، درخشش گرفته است و شهداء نه‌تنها آن را یافتند و با تمام وجود چون پروانه خود را به آن آتش زدند که نورانیت آن نور افزوده شود و ادامه‌ی آن‌ها در ادامه‌ی نور امکان یابد، حتی با جسد منوّر خود انعکاس نوری شدند که با تمام وجود چشیده بودند بلکه بقیه نیز بدانند چگونه خدا در این تاریخ از طریق امام خمینی«رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه» ظهور کرده است. گفت: «مه فشاند نور و سگ عو عو کند / هر کسی بر طینت خود می‌‏تند». موفق باشید

11118

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم استاد گرامی: اوقات شریف بخیر! جسارتا می خواستم بدانم که آیا آثار آقای عبدالله شهبازی مورخ تاریخ سیاسی ایران و جهان با محوریت زرسالاران یهود و استعمار معرف حضور عالی هست یا خیر؟ آثار ایشان که حاصل بیش از 20 سال تحقیقات پیگیر ایشان است اطلاعات ذی قیمت و ناگفته ای را از تاریخ پنهان غرب جدید از منابع زبان اصلی و ایرانی گرد آوری می کند. از نقطه نظر تاریخ تحلیلی نیز یک سری قواعد کلی بسیار جالب و مهم به دست می دهد که آنها را به نظر حقیر می توان سنت شیطانی تاریخ در برابر سنت الهی تاریخ دانست! این قواعد را ایشان البته نه تحت چنین عنوانی در مقدمه اثر پنج جلدی خود با عنوان تاریخ زرسالاران یهود و پارس که از این لینک زیر قابل دانلود است بیان کرده اند. البته آقای شهبازی سابقه عضویت در حزب توده دارند و طی یک دهه اخیر نیز از لحاظ سیاسی شخصیت جنجال سازی بودند اما با این حال تحقیقات شگرف ایشان در تاریخ بنی اسرائیل و زرسالاران یهود در قرون وسطی و جدید از حیث یافته های بکر و جامعیت یگانه و بی نظیر است. البته از حیث معرفتی آنچه که حداقل در آثار ایشان برای بنده غیر از اطلاعات ذی قیمت اش مفید است همان چیزی است که تحت عنوان سنن شیطانی تاریخ می نامم. یعنی روش ها و قواعد عینی و انضمامی اعلاء ترین صحابی شیطان برای انقیاد و سیطره بر بشر که قرن ها سابقه دارد و نسل اندر نسل منتقل می شود. لذا مطالعه آثار ایشان را در کنار آن نگاهی که ما به فلسفه تاریخ داریم بسیار مفید می دانم. لذا مناسب دیدم که مطالعه آثار ایشان را به دوستانی که در زمینه تاریخ غرب مطالعه می کنند توصیه کنم. http://ketabnak.com/comment.php?dlid=10851 با تشکر و التماس دعا
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: همان‌طور که متوجه شده‌اید باید از آثار آقای عبداللّه شهبازی استفاده کرد، ولی با نگاهی که در دل حوادث تاریخ به حضور خدا و سنت‌های الهی نظر داشت، همان‌طور که قرآن در نگاه به حادثه‌ها به ما می‌آموزد. موفق باشید
6017
متن پرسش
سلام استاد عزیز و با عذرخواهی از تصدیع مجدد اوقات بنده میدانم عمده عذاب های اخروی که ما مسلمانان و به خصوص شیعیان با آن رو به رو می شویم مربوط به جهنم اخلاق و اعمال است نه جهنم عقاید چون بحمدالله با وجود گنجینه هایی مثل حکمت متعالیه میتوانیم صحیح ترین عقاید را کسب کنیم و از بهشت عقاید بهره مند شویم اما نگرانی من با توجه به گذشته پرگناهم بابت نجات یافتن از جهنم اخلاق و اعمال است. به نظر می رسد بنا به همراهی وجود برزخی و وهمی انسان در طول زندگی دنیایی او، عذاب هایی که انسان قرار است در برزخ و جهنم با آن ها رو به رو شود را میتواند از طریق توبه و ریاضات در همین دنیا ببیند تا پاک شود و فلسفه توبه و ریاضات نیز همین است. در اسلام پشیمانی از گناهان و در خواست بخشایش از خدا و ریاضات معتدل به عنوان راه های توبه و پاک شدن از گناهان پیشنهاد شده است اما تردید بنده این است که آیا تمام راه ها و موثرترین راه های توبه همین ها است؟ چون که به نظر میرسد از این طریق انسان آن تحول بنیادینی که برای پاک شدن از گناهان تجربه کند را نمی تواند به دست آورد. امام خمینی هم در چهل حدیث میفرمایند که قیام به شرایط توبه اگر محال نباشد بسیار مشکل است. اما در بحث هایی که با پیروان عرفان های شرقی مثل بودا داشتم آن ها حالات بسیار دردآور و سختی را در اولین مراحل تهذیب نفس تجربه میکنند. درد شدید قلب، به هم ریختگی کارکردهای طبیعی بدن، رویاهای بسیار وحشتناک و ... چیزهایی است که چندی از پیروان ادیان شرقی از احوالات خود برایم بازگو کرده اند. این عذاب ها بعد از مدتی مداومت بر گفتن مانتراها (اذکار خاص) و مدیتیشن و یوگا به طور غیرارادی برایشان پیش می آید نه این که خودشان عامدانه خودشان را ریاضت دهند. آن ها میگویند در این مرحله آن ها عذابهای سخت جهنم را تحمل میکنند تا پاک شوند و از این مرحله به بعد که ممکن است تا سه-چهار سال طول بکشد روزگار خوششان آغاز میشود که همان بهجت معیت با ملائکه و آن موجودی است که آن ها "کوندالینی" مینامند که خصوصیاتش بسیار شبیه جبرئیل و روح القدس در دین ما است. حالا این سوال برایم مطرح شده است که آیا روش این ها برای توبه و رها شدن از رذائل اخلاقی موثرتر از روش های دین اسلام نیست؟ در دین اسلام قیام به شرایط توبه هیچ گاه منجر به چنین دردها و رنج هایی که برای رهایی از جهنم اخلاق و متعاقبا چنان احوالات خوشی که ناشی از ادراک مستقیم حقایق غیبی است نمی شود و بنده مردد هستم که به توبه شرعی اکتفاء کنم و یا از روش های یوگا که به نظرم خیلی موثرتر اند استفاده کنم؟ خیلی متشکرم از توجهتان، و مجددا عذرخواهم از سوالات مکرر و التماس دعای خیر دارم
متن پاسخ
- باسمه تعالی: سلام علیکم: آنچه بنده از «توبه» می‌دانم عبارت است از رجوع عبد به رب، که اگر این امر همراه با لوازم آن و به طریقی که شریعت الهی روشن کرده است، انجام شودآثار فوق‌العاد‌ه‌ای دارد و انسان را از مسیر علم الیقین تا عین الیقین و در نهایت به حق الیقین می‌رساند. در این‌جا مقداری از یادداشت‌های خود را از شرح فرقانی بر منازل السایرین خواجه عبداللّه انصاری در رابطه با باب توبه خدمتتان ارسال می‌کنم. به امید آن‌که افقی در مقابل شما گشوده باشم. می گوید: (نفس انسان به حکم اطوارِ زندگی و روی‌آورد به لذّات عالمِ حسّ مثل انسانی خفته‌ای است که از محسوساتِ ثابت روی گردانده و به خیالات فانی‌شونده روی آورده، از اصل فطرت خود محجوب و غافل شده و این غفلت شامل حقیقت سرّ الهیِ وجودی انسان و حقیقت اثر روحانی او و حقیقت نفس انسانی حیوانی او می‌باشد. به حکم غلبه‌ی احکام کثرت، اخلاق و اوصاف او به سوی افراط یا تفریط کشیده شده و اثر قلبِ وحدانیِ اعتدالی او پنهان گشته. در این رابطه آن‌هایی که نور وجودی قلب‌شان از بین نرفته سه امر مهمِ ذیل را بر خویش لازم می‌شمرند؛ اول: سیر و سلوک نفس از مقرّ عادات و لذّات فانیِ طبیعی به ملازمیتِ دستورات الهی که این متعلق به مقام اسلام است. چنین فردی در بین مردم هست و در بین مردم نیست. این مرتبه‌ی نخستینِ احسان از قسم بدایات است. دوم: واردشدن نفس به باطن خویش است که موجب غربت او می‌شود. با انفصال از مقرّ قبلی و اتصال به احکام وحدت باطنی از اخلاق مَلکیِ روحانی که این مقام، مقام ایمان است و مرتبه‌ی دومِ احسان که همان مقام «کَاَنّک تراه» است می‌باشد. سالک در این مرتبه در باطن به‌سر می‌برد و از این جهت غریب است و مصداق «طوبی للغربا» است. چون وارد مرحله‌ی روحی شده در عالم غریب است. مرتبه‌ی دومِ احسان همان مرحله‌ی اخلاق و اصول در منازل السائرین است. سوم: حصول نفس است از حیث سرّ نفس بر مشاهده‌ی آنچه عامل جذب به عین توحید است به طریق فنا - فنا از احکام حجاب‌ها و قیودی که حین نزول پیش می‌آید- و این متعلق به مقام احسان است که دیگر کَاَنّ نیست بلکه مقام «اَنَّ» است که حضرت مولی‌الموحدین(ع) در گزارش خود نسبت به این مقام فرمودند: «لم اَعْبُد رباً لَمْ اَره» پروردگاری را که نمی‌بینم عبادت نمی‌کنم و به اعتباری می‌توان گفت: هرکس به سهم هستی خود - که همان مقام سرّش می‌باشد - پی برد به حق پی برده و از این جهت فرمودند: «من عرف نفسه فقد عرف ربّه» و شناخت عینِ توحید در «لا إله إلاّ هو، وَحْده وَحْده وَحْده» در توحید ذات و در توحید صفات و در توحید افعال برایش محقق می‌شود. سیر به سه قسمت تقسیم می‌شود که هر قسمتی دارای امور کلیه‌ای است به نام مقامات و احوال گویند. علت تقسیم‌شدن نفس به سه بخش آن است که نفس سه چهره دارد. یکی جهت توجه‌ نفس به قوایی که بدن را تدبیر می‌کند و آماده می‌کند آن را جهت آنچه در دنیا و آخرت برایش مفید است بر اساس شریعت که این وجه را بدایات گویند به جهت شروع در استعداد سیر با رعایت آداب شرعی. وجه دیگر؛ چهره‌ی نفس توجه نفس است به خودش با تعدیل صفاتش و تسکین تیزی و زبری‌اش و ثباتش که این دروازه‌ی واردشدن به باطن است که به آن قسم ابواب گویند چون باب ورود به ایمان است. و وجه دیگرِ چهره‌ی نفس توجه نفس است به باطن‌اش یعنی روح و سرّ ربانی و استمداد از روح در ازاله‌ی حُجب و این‌که نفس مدد روح و سرّ ربانی را می‌پذیرد و بدین لحاظ به آن قسم، قسم معاملات گویند که مقام معامله‌ی بین نفس و باطن‌اش می‌باشد و ملاک هر قسمی سه مرحله است و باقی از ده قسم که خواجه عبدالله انصاری گفته متممات است جهت تکمیل آن سه قسم. مهم‌ترین بخش بدایات، توبه است و آن رجوع از مخالفت به موافقت و از ظاهر به باطن است و در آن داخل است یقظه و انابه و محاسبه – قرآن در توصیف این مرحله می‌فرماید: «خَشِیَ الرَّحْمنَ بِالْغَیْبِ وَ جاءَ بِقَلْبٍ مُنیب‏» - پس یقظه داخل در توبه است مثل آن‌که انابه و محاسبه داخل در توبه می‌باشد. دومین قسمِ بدایات؛ اعتصام بحبل‌الله می‌باشد که آن تمسّک به امر و نهی الهی و قراردادن اساس گفتار و افعال و احوال است بر یقین نسبت به شریعت و در این بخش وارد می‌شود تفکر و تذکر و سماع - شنیدن از خدا - و اعتصام بحبل الله با چنگ‌زدن به خودِ خدا و اُنس با اسماء و صفات – که این اعتصام بالله است- که تعلقی است در اسلام و تخلقی است در ایمان و تحققی است در احسان – سالک در این حالت در حق الیقین قرار می‌گیرد. ارکان این بخش ملازمت بر ذکر «لا إله إلاّ الله» است برای رفع همه‌ی حجاب‌ها و بدون تعداد خاص و یا ملازمت با ذکری خاص جهت إزاله‌ی حجابی معین با تلقین مرشد - که آن مرشد اقتضای عین ثابته‌ی او را می‌شناسد- برای آن‌که اثر تلقین مرشد در إزاله‌ی حجب اَقوی است و إزاله‌ی حجاب از هر حضوری و دفع هر خاطری حتی خاطر حق - چون حق بالاتر از خواطر و پندارهای اوست، خاطر حق رهزن او می‌شود- و دفع هرگونه تفرقه‌ای و توجه خالص بر اعتقاد بر اساس آنچه حق هست و آن‌گونه که خدا و رسولش هست و اعتقاد بر آنچه رسول خدا(ص) ما را تفهیم کرده و در این مقام وارد می‌شود. باب فرار- که خداوند در این رابطه می‌فرماید: فَفِّروا الی الله- پیش می‌آید که همراه است با مجاهده و مکابده- مکابده آن رنج و سختی است که به جگر و کبد برسد، مکابده از مجاهده سخت‌تر است-). ملاحظه می‌فر مایید که ما در نظر با سایر مکاتب و ادیان به بزرگان آن‌ها نظر می‌کنیم ولی وقتی به دین خود نظر داریم آن را در حدّ عرف مؤمنین معمولی در نظر می‌گیریم وگرنه بزرگان شریعت محمدی«صلوات‌اللّه‌علیه‌وآله» یقیناً راه‌هایی را رفته‌اند و به نتایجی از نظر توحیدی‌شدن رسیدند که بنده در مقایسه با سایر صاحبان اهل سلوک قابل مقایسه نمی‌دانم و ملاک هم در همه‌ی مقایسه‌ها باید درجه‌ی فنای فی‌اللّه و فنای از فنا باشد. موفق باشید
690
متن پرسش
با عرض سلام خدمت استاد گرامی بنده دانشجوی کارشناسی ارشد مهندسی هستم دررشته نانوفناوری. مدتی است که در انجام تکلیفم سرگردانم و اصولا برایم سوال شده که وظیفه من چیست. از طرفی در نویسندگی و مقاله نویسی دارای استعداد بسیار و سواابق خوب هستم همچنین علاقمند و با استعداد در زمینه علوم حوزوی. و از طرف دیگر در دروس دانشگاه هم خداروشکر تا حدودی موفق بوده ام. علاقه و استعداد به طرفین را دارم هم حوزه و هم دانشگاه. مایل به ادامه تحصیل دوره دکتری در داخل یا خارج کشور هستم. همچنین بسیار مشتاق به تحصیل علوم انسانی و مشارکت در زمینه ضروری تولید علم دینی هستم بلکه در جنبش نرم افزاری نقشی ایفا کنم. ولی حالا مانده ام چه کنم. از طرفی مقام معظم رهبری می فرمایند که اساتید دانشگاه فرمانده جنگ نرم هستند و دانشجویان افسر این جنگ. همچنین امام راحل فرمودند که دانشگاه مبدا تحولات است و از طرف دیگر تاثیر و ضرورت عالمان دینی بر ما پوشیده نیست. حال مانده ام چه کنم! دانشگاه بروم یا حوزه ؟ آیا جمع هردو ممکن است؟ چگونه؟ اگر بنابر ادامه تحصیل دکتری شد آیا خارج رفتن هم توصیه می شود یا نه؟
متن پاسخ
باسمه تعالی، علیک السلام: سوال حساسی است و جوابی که به حضرتعالی می‌دهم منطبق بر امور هرکسی نیست ولی بنده دوستانی را می‌شناسم که با استعداد خوب در رشته‌ی فنی در عین آن‌که در دکترای فیزیک مشغول تحصیل هستند دروس حوزوی را نیز به‌خوبی ادامه می‌دهند و فکر می‌کنم شما بتوانید آن‌دو را جمع کنید. تماس بگیرید تا شماره تلفن یکی از عزیزان را که آن دو را جمع کرده‌اند را در اختیارتان بگذارم. موفق باشید
66
متن پرسش
سلام علیکم بنده به خوبی واقفم که سوالی که در پی می اید بسیار کلی است ولی استدعا دارم تا انجا که ممکن است جنبه های مختلف ان را برایم توضیح دهید سوال این است :من در مقطع کارشناسی رشته فلسفه غرب تحصیل می کنم حال چگونه باید همسو با تحصیل خود در جهت تحقق فرج تلاش کنم
متن پاسخ

جواب: زمینه‌ی تحقق تمدن اسلامی و ظهور فرج نهایی در راستای تحصیل جنابعالی به نظر بنده علاوه بر نقد غرب، مجهزشدن به فلسفه‌ی حکمت متعالیه است. خوب است که نظر رهبری«حفظه‌الله‌تعالی» را در مورد فلسفه‌ی ملاصدرا«رحمة‌الله‌علیه» در سمینارهایی که به این منظور تشکیل شد دنبال بفرمایید. بنده نکاتی از آن را در بحث «آیات قرآن و پلورالیسم» که در سؤال و جواب‌های سایت هست آورده ام، به آنجا رجوع کنید. موفق باشید

5154
متن پرسش
سلام لطفا به سوالی که پرسیدم با نام عادت زده جواب بدین خیلی میخوام بدونم شما چجور بین ازدواج وادامه تحصیل اونم برای کسی که بی نظمی وتنبلی کرده وعقب شده جمع میبندید اجرتون با مادرم حضرت زهرا
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: إن‌شاءالله با برنامه‌ریزی و قراردادن هرکاری در جای خود کار جلو می‌رود. موفق باشید
3613

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم - اینجانب موضوع تحقیقی دارم در ابطه با ایات انفسی در نهج البلاغه ( روح وفطرت وخلقت انسان ) از جناب عالی درخواست دارم که بنده را دراین زمینه راهنمایی کنید - معرفی کتاب و سایت ومطلب در این موضوع و.... با تشکر از جناب عالی
متن پاسخ
- باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده به این شکل روی نهج البلاغه کار نکرده‌ام. موفق باشید
186

بدون عنوان*بازدید:

متن پرسش
با عرض سلام لطفا بفرمایید ایا اگر کسی دین خود را از اسلام به ادیان دیگر تغییر دهد مجازات او اعدام است ؟ اگر جواب مثبت است لطفا دلایل آن را ذکر کنید . التماس دعا
متن پاسخ

سلام علیکم :
باسمه تعالی
اصل موضوع یک موضوع فقهی است و بنا به حکم الهی انجام می‌شود، و مسلّم پروردگارخیر خواهی که تمام شرایط را برای کمال بشر فراهم کرده وقتی حکم اعدام برای شخصی تشریع می‌فرماید نظر به جنبه‌ی کمالی جامعه دارد، و در همان راستا برای بشر دین ‌آورده تا انسان‌ها در ظلمات زندگیِ دنیایی پوچ و بی‌ثمر نگردند. پس شاید بتوان گفت کسی که با روبه‌روشدن با اسلام و این‌همه زیبایی که این دین با خود دارد، به اسلام پشت کند در اوج فساد و پستی است و چنین انسانی نبودنش برای خود و دیگران بهتر از بودنش است. والله اعلم
موفق باشید

11590
متن پرسش
سلام: لطفا بگویید تزکیه چیست؟ چه نوع تزکیه ای کنم تا بیشترین ثمره را بگیرم؟ سخت ترین تزکیه چیست؟ خواهشا یک کتاب درباره تزکیه معرفی کنید؟ (هم از خودتان و هم از دیگران) ده نکته را خوانده ام.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آیت اللّه شجاعی سه جلد کتاب تحت عنوان «مقالات» دارند، در این مورد بسیار مفید است، بنده نیز آن را شرح کردم. سی‌دی شرح صوتی آن را می‌توانید از مسئول این کار در گروه فرهنگی المیزان یعنی جناب آقای مهندس نظری بگیرید. شماره‌ی ایشان 09136032342 می‌باشد. موفق باشید

نمایش چاپی