بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان
آرشیو پرسش و پاسخ ها
تعداد نمایش
شماره پرسش:
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
10346
متن پرسش
سلام استاد ارجمند: ببخشید که بحث شاید نامربوطی را مطرح می کنم. در این صورت می توانید آن را منتشر نکنید. سایت تان را می خواندم که به بحث آن دوستی که گفت در مورد کنترل شهوت خود مشکل دارد بر خوردم. بنده با توجه به این که دراین زمینه زیاد مطالعه و تجربه داشتم می خواستم با اجازه تان یک توضیح جامعی در مورد عارضه شدت شهوت بدهم تا دوستان مبتلا به این بلای زندگی سوز که امروز بسیار رایج شده و مذهبی و غیر مذهبی هم نمی‌شناسد و می تواند زندگی و آینده حتی بهترین انسان ها را هم نابود کند بتوانند انشاالله از شر آن خلاص شوند. نکته اول و بسیار مهم این است که معمولا مذهبی ها برای کنترل وسوسه‌های شهوانی به امور معنوی روی می آورند که البته مطئنا لازم است اما در اغلب موارد کافی نیست. این تجربه که انسان بلافاصله بعد از یک سری احوالات خوب معنوی باز وسوسه و به آسانی شهوت اش برانگیخته می شود نشان دهنده ملکه شدن شهوت در وجود انسان است که در این صورت نیاز به درمان جامع دارد و بنا به تجربه بنده صرفا با توبه و عهد برای عدم بازگشت به گناه میسر نمی شود. ریشه‌ی مشکل این جا است که بعد از یک دوره شهوت‌رانی غیر از این که ذهن و روان انسان به طور متناوب اسیر افکار جنسی می‌شود (که برای درمان این بخش از مشکل همان روش های معنوی و کنترل خیال مؤثر است)، ساختار مزاجی و عصبی بدن او نیز از حالت عادی خارج می‌شود به طوری که خواه ناخواه نرخ ترشح هورمون‌های جنسی و اسپرم‌سازی بدن فرد مبتلا از حد نرمال بسیار فراتر می رود و او از این به بعد غیر از وسوسه‌های ذهنی، مقهور کارکردهای غیرعادی غدد و اعصاب خود نیز خواهد بود. در این حالت فرد دقیقا مثل یک معتاد دوره‌های خماری و نئشگی را تجربه می‌کند: 1. فشارهای جسمی - روانی برای ارضاء نیاز 2. لذت و آرامش موقت بعد از ارضاء 3. عذاب روحی و جسمی موقت؛ و تکرار مجدد این سیکل. لذا دوستانی که به این عارضه که در واقع یک اعتیاد از نوع جنسی است مبتلا شده‌اند باید بدانند که این‌ها در اثر یک مدت شهوت‌رانی کارکردهای طبیعی بدن خود را کاملا مختل و دگرگون کرده‌اند و تا این کارکردهای به حالت عادی برنگردد اعتیاد جنسی‌شان به طور کامل و واقعی قابل درمان نیست. اما برای درمان جامع بنده روش‌های طب سنتی را توصیه می‌کنم. چرا که تنها اطباء سنتی هستند که مبتنی بر نظریه‌ی مزاج‌ها می‌توانند تعادل شیمیایی و مزاجی غدد و اعصاب را به حالت نرمال خود برگردانند و اعتیاد جنسی را به طور کامل درمان کنند هر چند دوره‌ی درمان معمولا کمی طولانی است. از آن جایی که نسخه یکسان جامع برای همه نمی شود ارائه کرد دوستان باید خودشان به طبیب مراجعه کنند اما تجویزات عموما شامل کاهش مصرف غذاهای صفرا زا، مصرف غذاها و داروهای صفرابر، غذاهای خون ساز، غذاهای مقوی اعصاب و روان، داروها و درمان های موضعی برای تقویت کمر و اعصاب می باشد.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: پیشنهاد کاملاً درست و مبنایی است و تأیید می‌کند که چگونه باید در درمان‌ها نسبت بین جسم و روح را رعایت کرد. البته عنایت داشته باشید که همین ترشحات هورمونی در اثر آن تمرکزهای روحی بود و چنانچه با جدّیت تمرکزات خود را به سوی معانی صرف کنیم آن ترشحات هورمونی نیز کم خواهد شد، با این‌همه از راه‌کار پیشنهادی شما نباید غفلت کرد. موفق باشید
8370

رزقبازدید:

متن پرسش
سلام ایا این حرف درسته؟ با تلاش بسیار بیش از حد معمول،روزی بیشتر نمیشه یعنی روزی من مشخصه و من در دو شیفت کار میکنم که هزینهی بچه ای را بدهم کار بیهوده ایست؟
متن پاسخ
باسمه‌تعالی: سلام‌علیکم: وقتی ما در حدّ وظیفه تلاش کنیم و با خوش‌رویی و صله‌ی رحم کار را جلو ببریم رزقی که باید به ما برسد می‌رسد. موفق باشید
3870
متن پرسش
عرض سلام خدمت استاد عزیزم ، مدت هاست که سوالی فکرم را مشغول کرده ، با وجود مطالعات فراوان و پرسش از اساتید باز هم به یقین نرسیده ام. می ترسم دلم مریض شده باشد ... خواهشمندم جواب مرا مفصل پاسخ دهید : استاد بزرگوارم ، من وقتی خطاهای پیامبران را مطالعه می کنم با وجودی که می دانم خطا نیست و ترک اولی است ، باز هم نسبت به معصوم بودن آنها تردید پیدا می کنم گویا انتظارم نسبت به رفتار یک فرد معصوم براورده نمی شود.... علاوه بر این وقتی زندگینامه ی حضرات معصوم را مطالعه می کنم نسبت به داشتن علم غیب آنها تردید پیدا می کنم، و همیشه برایم این سوال مطرح بوده که اگر ایشان اول صادر از مصدر وجود هستند(مانند اول شعاع خورشید) و همانطور که در ادعیه می خوانیم که فرقی بین آنها و خداوند نیست جز آنکه آنها ممکن هستند و خداوند واجب ، پس چطور می شود که گاها نیاز به دانستن دارند؟؟ و اگر در جواب من خواهید گفت که از علم (ستون نوری) بهره مند هستند که گاهی از آن استفاده می کنند ، باید بپرسم که اگر علم به عنوان یک حقیقت بسیط در وجود آدمی است ، مگر می شود گاهی علم داشت و گاهی به صورت ارادی علم نداشت؟؟ مثلا در روایتی از امام معصوم داریم که به دنبال کنیز خود می گشتند و چون نیافتند فرمودند: " تعجب می کنم از مردمی که ما را صاحب علم غیب می دانند در حالی که من از یافتن کنیز خود درمانده ام" که اگر منظور ایشان وجه الخلقی خود بوده ، چرا اصلا اینطور بیان کرده اند؟؟ یا مثلا وقتی حضرت زهرا پرده زینتی آویخته بودند و پیامبر از این امر ناراحت شدند، آیا حضرت زهرا که ام وجود هستند نباید خودشان از ابتدا اینطور عمل نمی کردند؟؟ استاد بزرگوار ، از این مثال ها در ذهن زیاد پیدا می شود ، آیا دل من مرض دارد؟ گاهی تصور می کنم که ائمه بشر فوق العاده بوده اند و نه فوق بشر ،چه کنم به یقین برسم ؟ من کتاب های فلسفی شما را در مورد معرفت نفس و حقیقت نوری ائمه خوانده ام ، آیا حضرات هم مباحث حرکت حبی ، حرکت جوهری و وحدت وجود را تایید کرده اند ؟ یا اینکه این مباحث را صرفا دانشمندان اسلامی طرح کرده اند؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- در مورد سؤالاتی که نسبت به علم ائمه«علیهم‌السلام» دارید سعی بفرمایید بین علم حضوری و علم حصولی و اقتضائات هرکدام مطالعاتی انجام دهید و از طرفی پیشنهاد می‌کنم کتاب «مبانی نظری نبوت و امامت» را که همین روزها از چاپ خارج می‌شود بررسی بفرمایید تا بین حالت حضوری ائمه و نسبت آن‌ها با غیب در حقیقت نوری خودشان و با نفس ناطقه و جنبه‌هایی که باید در امور شخصی به آن بپردازند تفکیک بفرمایید. و این‌که از این جهت یک بشر فوق‌العاده‌ای بوده‌اند را غیر از آن جنبه‌ای بدانید که فوق بشرند و هنوز آدم خلق نشده که حقیقت نوری آن‌ها در عالم بوده. در همین مورد آن پرده‌ی زینتی را ارزیابی کنید که زهرای مرضیه«سلام‌الله‌علیها» در شرایط بشری خود به چنین کاری اقدام فرموده‌اند و رسول خدا«صلواة‌الله‌علیه‌وآله» تشخیص می‌دهند ممکن است این اقدام مانع تجلی حقیقت نوری آن ذوات مقدسه بر جانشان شود 2- با تدبّر در عالم متوجه حرکت حبّی و حرکت جوهری و وحدت وجود می‌شویم، در یک بحث علمی باید به دلایل آن موضوع رجوع کرد. موفق باشید
11839

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
چرا تا حالا کسی برای وسواس فکری درمان قطعی پیدا نکرده؟ چرا با وجود دانش پیدا کردن فرد همچنان درگیره؟ اینهایی که سلوکهای عرفانی دارن در آن حال معنوی چرا به فکر بقیه نیستند تا از خدا براشون راه حلی داده بشه؟ سلوکی که فقط به فکر رهایی خودمان باشیم چه فایده ای داره؟ آیا مگر نه اینکه همه ی ما یک حقیقت واحدیم، شماهایی که طی طریق کردید تو عشق و حال خودتونید و اون بالا پیش خدا نشستید!ما بیچاره های درمانده اسیر و همنشین شیطان!نیازمند کلامی گره گشا هستیم؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: عرفا توصیه به انجام شریعت می‌کنند که تنها راه درمان وسواس فکری است. موفق باشید

5493
متن پرسش
سلام استاد عزیز مقام معظم رهبری با شروع انقلاب های شمال افریقا اعلام آغاز بیداری اسلامی کردند. منتها بر اساس برداشت متعارف سیاسی مشخص است که آن چه در کشورهای شمال افریقا اتفاق افتاده از جنس بیداری اصیل اسلامی نیست. سرنوشت این انقلاب ها نشان می دهد که با آن چه ما آرزوی آن را داشتیم بسیار فاصله دارند. انقلاب های منطقه عملا زمینه را برای جولان سلفی ها و تکفیری ها و جنگ مسلمان کشی فراهم کرده که نفعش نصیبب اسرائیل و امریکا می شود. لذا به نظر میرسد تنها راه توجیه این اعلام مقام معظم رهبری با همان نگاه فلسفی که از حضرت عالی به تاریخ آموختیم میسر است. یعنی در واقع امر آغاز بیداری اسلامی قیام 15 خرداد حضرت امام بود که منجر به انقلاب اسلامی سال 57 شد و از آن زمان تا به حال عصر جدیدی و تاریخ جدیدی آغاز شده که قرار است دوره انتقال به نقطه نهایی بیداری اسلامی یعنی ظهور امام عصر (ع) باشد. بر این مبنا میتوانیم بگوییم که هر اتفاقی ولو و خوب و بد که بیفتد در راستای تحقق آن نقطه نهایی است. تحولات ظاهرا نامیمونی هم که در مصر و دیگر کشورهای اسلامی میفتند گرچه شرایط سختی را برای مسلمین ایجاد میکنند اما زمینه ساز رشد و آگاهی مسلمانان و رسوایی مسلمان نماهای زمان میشود و زمینه برای شناخت امام عصر (عج) بیش از پیش مهیا میشود. لذا به نظر من تنها به این معنا میتوان انقلاب های منطقه را که از دخالت بیگانگان مصمون نبودند را به «بیداری اسلامی» تعبیر کرد. آیا این تفسیر درست است؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: همین‌طور که متوجه هستید جریان رجوع به اسلام و عبور از غرب روح ملت‌های مسلمان را فراگرفته و از طرفی با سوء استفاده از این زمینه جریان‌های افراطی از یک طرف و جریان‌های غربی از طرف دیگر در صدد‌اند که جهت انقلاب‌های منطقه را تغییر دهند غافل از این‌که تقدیری را خدا رقم زده که باید در سیر تحقق آن تقدیر همین موانع نیز رسوا می شوند و حذف می گردند. ملاحظه کنید چگونه در راستای همان تقدیر جبهه‌ی اخوان المسلمین در مقابل وهابی‌ها شکل گرفته تا از یک طرف اخوانی‌ها از آلودگی‌های غرب‌زدگی پاک شوند و هم وَهابی‌ها به بهترین نحو توسط یک گروه سنی‌مذهب اهل فکر از صحنه‌ی تاریخ جهان اسلام نفی گردند. موفق باشید
3613

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم - اینجانب موضوع تحقیقی دارم در ابطه با ایات انفسی در نهج البلاغه ( روح وفطرت وخلقت انسان ) از جناب عالی درخواست دارم که بنده را دراین زمینه راهنمایی کنید - معرفی کتاب و سایت ومطلب در این موضوع و.... با تشکر از جناب عالی
متن پاسخ
- باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده به این شکل روی نهج البلاغه کار نکرده‌ام. موفق باشید
11590
متن پرسش
سلام: لطفا بگویید تزکیه چیست؟ چه نوع تزکیه ای کنم تا بیشترین ثمره را بگیرم؟ سخت ترین تزکیه چیست؟ خواهشا یک کتاب درباره تزکیه معرفی کنید؟ (هم از خودتان و هم از دیگران) ده نکته را خوانده ام.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آیت اللّه شجاعی سه جلد کتاب تحت عنوان «مقالات» دارند، در این مورد بسیار مفید است، بنده نیز آن را شرح کردم. سی‌دی شرح صوتی آن را می‌توانید از مسئول این کار در گروه فرهنگی المیزان یعنی جناب آقای مهندس نظری بگیرید. شماره‌ی ایشان 09136032342 می‌باشد. موفق باشید

19832
متن پرسش
با سلام خدمت استاد عزیز: استاد جان! حضرتعالی اگر اشتباه نکنم در آثارتان فرمودید که در پیامبران (ع) قبل از نبی مکرم اسلام (ص) همه ی اسماء الهی بر قلب مقدس این پیامبران متجلی نگشته! مثلاحضرت عیسی (ع) ظهور اسم حی خداوند بوده، اما با بعثت پیامبر اسلام (ص) تمام اسماء الهی به ظهور رسیده از طرفی هم در قرآن می فرمایند علم آدم الااسماء کلها ما به حضرت آدم کل اسماء را آموختیم! با توجه به توضیحات فوق بالاخره پیامبران قبل از پیامبر اسلام (ص) همچون رسول خدا (ص) مظهر تمام اسماء الهی بودند یا تنها برخی از اسماء الهی؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آدم، در آیه‌ی مذکور همان‌طور که قرآن متذکر است خلیفه‌ی الهی است و طبق قاعده‏ ى‏ «النهايات‏ تُرْجَعُ الَيَ الْبِدايات» كه مى ‏گويد: هر صورت انتهايى برگشت دارد به حقيقت غيبى ابتدايى ‏اش. مثل اين‏كه صندلى موجود در خارج برگشت دارد به صورت صندلى موجود در ذهن. يعنى در ابتدا بُعد غيبى آن صندلى در ذهن به صورت كامل موجود است و سپس در طول زمان به كمك نجّار آن صندلى به صورت كامل در انتها ظاهر مى ‏شود. بر اساس همين قاعده است كه مى گوييم در طول تاريخ، ظهور همه‏ ى انبياء و اولياء شرايط ظهور آن حقيقت نهايى مى‏ باشند كه در انتهاى تاريخ ظهور مى‏ كند. در همین رابطه شیخ محمود شبستری می گوید و چه خوب می گوید:

یکی خط است از اول تا به آخر

بر او خلق جهان گشته مسافر

در این ره انبیا چون ساربانند

دلیل و رهنمای کاروانند

وز ایشان سید ما گشته سالار

هم او اول هم او آخر در این کار

احد در میم احمد گشت ظاهر

در این دور اول آمد عین آخر

ز احمد تا احد یک میم فرق است

جهانی اندر آن یک میم غرق است

بر او ختم آمده پایان این راه

در او منزل شده «ادعوا الی الله»

مقام دلگشایش جمع جمع است

جمال جانفزایش شمع جمع است

شده او پیش و دلها جمله از پی

گرفته دست دلها دامن وی

 موفق باشید

5154
متن پرسش
سلام لطفا به سوالی که پرسیدم با نام عادت زده جواب بدین خیلی میخوام بدونم شما چجور بین ازدواج وادامه تحصیل اونم برای کسی که بی نظمی وتنبلی کرده وعقب شده جمع میبندید اجرتون با مادرم حضرت زهرا
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: إن‌شاءالله با برنامه‌ریزی و قراردادن هرکاری در جای خود کار جلو می‌رود. موفق باشید
6704
متن پرسش
با سلام آیا از نظر شرع درست است که یک دختر خاستگار مذهبی و خوب خود را برای آمدن خاستگار بهتر رد کند تا با کسی ازدواج کند که در مورد مسایل معرفتی و انقلابی و ... همانند خودش به تفضیل رسیده باشد و یا به صرف قبول داشتن انقلاب و مذهب و مقید بودن به آن تکلیف شرعی دختر میشود که با خاستگار خود ازدواج کنیم ؟ با توجه به اینکه احتمال آمدن چنین خاستگاری در آینده 50-50 است
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: اگر خداوند خواستگار خوبی بفرستد که دلیل منطقی بر نپذیرفتن آن نداشته باشید خداوند بعد از آن امور ما را به خودمان وامی‌گذارد و عملاً ناکام می‌شویم. موفق باشید
6074
متن پرسش
سلام 1.می خواستم کتاب مقالات نظری تزکیه آیت الله شجاعی رابخوانم اگرمی دانید کسی راکه شرح داده وتوضیح داده کتاب رو معرفی کنید؟ 2.نظرتان دربازه کتاب آقای مصباح خودشناسی برای خودسازی چیست؟ 3.گفتید آشناشدن با جریان فکری آقای صفائی حائری باتوجه به آشناییتان کدام کتب رامعرفی می کنید؟ 4.برای خواندن کتب شهید مطهری باتوجه به تدریس کدام کتاب هارا برای شروع معرفی می کنید. (20ساله آشنا با مقدمات سیرشماتا آخرحرکت جوهری برای ادامه کدام موارد به نظرشما دراولویت باشد؟) باتشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- بنده شرح داده‌ام و سی‌دی آن در اختیار گروه فرهنگی المیزان است، می‌توانید از آن طریق تهیه کنید 2- به طور کلی کتاب‌های آیت‌اللّه مصباح کتاب‌های مبنایی و مفیدی است 3- همه‌ی آثار ایشان خوب است بستگی دارد چه موضوعی را می‌خواهید مطالعه کنید. حتی کتاب «نامه‌های بلوغ» که نامه‌هایی است به فرزندانشان نکات خیلی ظریفی را متذکر شده‌اند، کتابی است که هرکس می‌تواند استفاده‌های زیادی از آن ببرد 4- در این مورد فکر نکرده‌ام چون باز به موضوع مورد نظرتان بستگی دارد. موفق باشید
186

بدون عنوان*بازدید:

متن پرسش
با عرض سلام لطفا بفرمایید ایا اگر کسی دین خود را از اسلام به ادیان دیگر تغییر دهد مجازات او اعدام است ؟ اگر جواب مثبت است لطفا دلایل آن را ذکر کنید . التماس دعا
متن پاسخ

سلام علیکم :
باسمه تعالی
اصل موضوع یک موضوع فقهی است و بنا به حکم الهی انجام می‌شود، و مسلّم پروردگارخیر خواهی که تمام شرایط را برای کمال بشر فراهم کرده وقتی حکم اعدام برای شخصی تشریع می‌فرماید نظر به جنبه‌ی کمالی جامعه دارد، و در همان راستا برای بشر دین ‌آورده تا انسان‌ها در ظلمات زندگیِ دنیایی پوچ و بی‌ثمر نگردند. پس شاید بتوان گفت کسی که با روبه‌روشدن با اسلام و این‌همه زیبایی که این دین با خود دارد، به اسلام پشت کند در اوج فساد و پستی است و چنین انسانی نبودنش برای خود و دیگران بهتر از بودنش است. والله اعلم
موفق باشید

3237
متن پرسش
ضمن سلام و احترام ، نظر جناب عالی راجع به آموزش های تشعشع دفاعی استاد طاهری (عرفان حلقه ) چیست ؟ یک نمونه از فیلم کامل سه ساعته ی آن را در آدرس...
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام:حیف من و شما نیست که مشغول این حرف‌ها شویم و سخنان متقن عرفای بزرگی مثل حضرت امام را رها کنیم و به این حرف‌های وَهمی بپردازیم؟ موفق باشید
2181
متن پرسش
تفاوت تفسیر المیزان با سایر تفاسیر شیعه چیست و چرا شما از میان تفاسیر معتبر شیعه این تفسیر را غذای روح بشر امروز می دانید؟
متن پاسخ
کافی است شما در این رابطه به نظر شهید آیت‌الله مطهری«رحمة‌الله‌علیه» به‌عنوان یک قرآن‌شناس رجوع کنید که می‌فرمایند: «کتاب تفسیر المیزان ایشان، یکی از بهترین تفاسیری است که برای قرآن مجید نوشته شده است... من می‌توانم ادعا کنم که بهترین تفسیر است که در میان شیعه و سنی از صدر اسلام تا امروز نوشته شده است... ». ملاحظه می‌کنید که شخصیت علامه طباطبایی«رحمة‌الله‌علیه» و تفسیر المیزان ایشان در ارتباط با ظلماتی که ما باید از آن عبور کنیم با هیچ‌یک از تفاسیر موجود قابل مقایسه نیست. زیرا تفسیر قرآن باید روشن کند از چه عالَمی باید عبور کرد و به چه عالمی باید نظر نمود. به اندازه‌ای که نگاه ما به قرآن درست باشد، به همان اندازه می‌توانیم با قرآن رابطه برقرارکنیم. اولین نکته‌ای که باید نسبت به قرآن بدانیم، جایگاه وجودی یا اشراقی قرآن است که فوق الفاظ، در عالم غیب موجود است و از آن مقام نوری بر قلب رسول خدا(ص) نازل می‌شود. قرآن در توصیف آن مقام می‌فرماید: «وَ إِنَّهُ لَتَنْزیلُ رَبِّ الْعالَمینَ، نَزَلَ بِهِ الرُّوحُ الْأَمِینُ، عَلى‏ قَلْبِکَ لِتَکُونَ مِنَ الْمُنْذِرینَ» (سوره‌ی شعراء، آیات 192تا 194) همان حقیقت نوری، در مقام ذهن رسول خدا(ص) ظهور می‌کند و حضرت صوت جبرائیل را می‌شنوند و رسول خدا(ص) در این رابطه فرمودند: «رَأَیْتُ جَبْرَئِیلَ فِی صُورَةٍ لَهُ سِتُّمِائَةِ جَنَاح‏» جبرئیل را دیدم در صورتى که ششصد بال داشت. و همان حقیقت نوری با نزول بیشتر به صورت صوت در می‌آید و رسول خدا(ص) آن را می‌شنوند و در نتیجه‌ی آن الفاظ قرآن شکل می‌گیرد. در راستای قوس صعود و نظر به مقام باطنی قرآن، خداوند می‌فرماید: «إِنَّهُ لَقُرْآنٌ کَرِیمٌ، فِی کِتَابٍ مَّکْنُونٍ، لَّا یَمَسُّهُ إِلَّا الْمُطَهَّرُونَ» آن قرآن، قرآنِ بلندمرتبه‌ای است، در کتابی پنهان، آن را مسّ نمی‌کند و کسی نمی‌تواند با آن تماس بگیرد مگر مطهرون. که البته مطهرون - به اعتبار آیه‌ی 33 سوره‌ی احزاب- بالإصاله اهل بیت هستند و بالتّبع هرکس به همان اندازه‌ای که از طهارت بهره‌مند است می‌تواند با حقیقت قرآن مأنوس باشد. آنچه در آیات مذکور باید مورد توجه قرار گیرد نظر به جنبه‌ی وجودی قرآن است که قلب‌های آماده و پاک از اعتباریات و منور به رعایت حرام و حلال الهی، می‌توانند از طریق جنبه‌ی وجودی و ملکوتی خود با جنبه‌ی وجودی قرآن تماس داشته باشند و بنا به گفته‌ی حضرت آیت‌الله جوادی«حفظه‌الله» که عمری است با المیزان به‌سر می‌برند : عین الیقین علامه سند علم الیقین ایشان است و علم یقینی که در المیزان ظهور کرده پشتوانه‌ای عین الیقینی دارد و ابتدا با چشم قلبی و شهودی و وجودی درک شده، همچنان که آن عین الیقین پشتوانه‌ای حق الیقینی دارد و صاحب آن به مقام فنا رسیده و با آن رویکرد المیزان نگاشته شده است.
260

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
"هو الودود" سلام علیکم.در ابتدا به خاطر اینکه سوالم بسیار طولانی است عذر خواهی می کنم. من مشکلی(در حدود 7 ماه) داشتم و دارم و برای حل مشکلم جزواتی از سخنرانیهای شما مثل "چگونگی ادب خیال و ..."و "مبانی...حب اهل بیت"را مطالعه کردم اما... .برای طی طریق(در خرداد87) طبق حدیث "الرفیق ثم الطریق" دوستی را برگزیدم. هیچ مشکلی وجود نداشت تا اینکه یکی از دوستان به من گفت: رفاقت تو با فلانی دارای مشکلاتی است؛توضیح اینکه این دوست عزیز در رفاقتی با فرد دیگری داشته دچار مشکلاتی شده و احساس کرده همان مشکلات در رفاقت من نیز وجود دارد و برای همین از روی دلسوزی این تذکر را به من داد.مشکلاتی نظیر اینکه به قدری محبت میان دو طرف شدید می شود که نمی توانند دوری یکدیگر را تحمل کنند،موقع خواب و در طول روز و در موقع نماز و ... ذهنشان مشغول محبوبشان می شود(این ذهن مشغولی کلیدی ترین مشکل است)،مدام علاقه دارند که در طول روز با هم باشند و مشکلات فراوان دیگری که مجال گفتن نیست.با اینکه این مشکلات در رفاقت من وجود نداشت ولی من احتیاط کردم و با رفیقم صحبت کردم.خلاصه رابطه من با او عوض شد و آنگونه ای که در ابتدا فکر می کردم نشد. با باز شدن دانشگاه در مهرماه 87رابطه من با رفیقم کماکان مثل سابق بود.تا اینکه در آبان ماه بین من و همان کسی که به رفاقت من ایراد گرفته بود علاقه شدیدی(همانند رفاقت اولم)بوجود آمد.(لازمست که بگویم که ما در دانشگاه امام صادق تحصیل می کنیم و هم اکنون سال سوم را به پایان رساندیم.اکثریت بچه ها متدین هستند.این فردی که به رفاقت من ایراد گرفته بود فردی مکتبی، بسیار متدین و اهل نماز شب و... می باشد.اینها را برای این گفتم که ما سعی کردیم رفاقتمون برای خدا باشد).هر دوی ما(یعنی من و فردی که به رفاقت من ایراد گرفته بود)به مشکلاتی که در بالا به چندتای اشاره کردم واقف بودیم از طرفی هم هر کداممون یک بار رفاقتش بهم خورده بود و تصمیم گرفتیم که با عبرت از گذشته رفاقت را آغاز کنیم.در 3،2 ماه اول با اینکه علاقه و محبت بین ما فوق العاده و بسیار شدید بود ولی هیچکدام از مشکلات بالا وجود نداشت.تا اینکه بعد از دهه اول محرم که بعد از 9 روز به دانشگاه آمدم مورد کم توجهی رفیقم قرار گرفتم.اینجا بود که مشکلات شروع شد.حس عجیب و غیر قابل توصیفی بود.ذهن مشغولی،حساسیت نسبت به کارهای او و حسی که مدام فکر میکردم که داره نگام می کنه و .... .شروع به رفع مشکل کردم و با استاد فلسفه و عرفانی که در دانشگاه بود مشورت کردم و یکی از پیشنهادات ایشان مطالعه جزوه "چگونگی ادب خیال و..."بود.ولی مشکلم روز به روز بدتر می شد تا اینکه مشکل عظیم و غیر قابل تصوری بوجود آمد.محبت اهل بیت از من گرفته شد(=ناامیدی مطلق).فهمیدم چرا اینگونه شد.خدا فرموده قلب، جای یک نفره و اگر غیر من را وارد قلب کنی آنچنان تو گرفتار آن عشق میکنم که... ،لذت مناجات از من گرفته شد و ... دیگه از خودم بدم می اومد و به هر دری می زدم فایده نداشت.جزوه "مبانی نظری و عملی حب اهل بیت"شما را خواندم ولی در آن هیچ روش عملی نیافتم.خلاصه اینکه مذبذب شده بودم.یکروز حالم از لحاظ معنوی بسیار عالی بود ولی به عصر نرسیده،حالم180 درجه برمی گشت و ... .حالم در تعطیلات 10 روزه بین دوترم و 20 روزه عید بسیار خوب بود وفکر کردم مشکلم حل شده ولی به محض ورود به دانشگاه و دیدن آن فرد دوباره بهم میرختم و روز از نو روزی از نو.این روال ادامه داشت داشت تا اینکه با آن فرد(در هفته سوم خرداد88 و 10 روز مانده به امتحانات) صحبت کردم و به او مشکلاتم را گفتم و گفتم که رابطه ما باید به حداقل برسد و او هم قبول کرد ولی مثل اینکه او منتظر همین فرصت بود و حداقل را هم حفظ نکرد و رابطه به صفر مطلق رسید. الآن میخواهم در مورد بدترین و سخت ترین روز زندگیم با شما صحبت کنم.ظهر روز جمعه(5 تیر88) و روز قبل از شروع امتحانات برای مباحثه به دانشگاه رفتم.به شب نرسیده حالتی به من دست داد که چیزی کمتر از جنون نبود.در سخت ترین شرایط و با ارتکاب بزگترین گناهان،تا به حال اینگونه به خدا التماس نکرده بودم و اینگونه اهل بیت را قسم نداده بودم ولی فرجی حاصل نشد و شیطان هم از این ناامیدی محض، کمال استفاده را برد و .... الآن تنها و تنها راه حل را در انصراف از دانشگاه میدانم که با مخالفت بسیار شدید پدر و مادرم مواجهم که راضی کردن آنها تقریبا محال است. تنها سرمایه ام محبت خدا و اهل بیت بود که از دست داده ام و شک ندارم تا زمانی این مشکل وجود دارد،سرمایه ام باز نخواهد گشت. از شما میخواهم تا با راهکار عملی بنده را راهنمایی کنید. باز هم از طولانی شدن بسیار زیاد سوالم که بیشتر شبیه درددل بود عذر خواهی می کنم.بنده را از دعای خیرتان محروم نفرمایید.یا علی مدد
متن پاسخ
باسمه تعالی علیکم السلام: ای رفیق! نقش بازی‌گری های خیال،‌نقش عجیبی است. عجیب تر آن که خیالات آن‌چنان خود را جدی نشان می‌دهند که آدم نه تنها آن‌ها را جای واقعیات و حقایق می‌نشاند بلکه از نظر به واقعیات و حقایق غافل می‌گردد،‌ و عجیب تر از عجایب این است که فراموش می‌کنیم خیالات با همه‌ی شدتی که در ابتدا دارند،‌چیزی نمی‌گذرد که چون آبی در شن‌زار فرو می‌روند و جز خاطره‌ای از آن هیچ جای پایی در جان ما از خود نمی‌گذارد. آری برادر! نه نیاز است که بی‌تابی کنی تا از دست این خیال‌ راحت شوی و نه نیاز است دانشگاه را ترک کنی، فقط متوجه باش یک خیال است و مثل سایر خیالات و محبت‌هایی که با رفقای قبلی‌ات داشتی،‌می‌آید و می‌رود. کمی حوصله بفرمایید. همه‌چیز برمی‌گردد سر جای خودش، آنچه می‌ماند همان حالت معنوی قبلی است و محبت به ذوات مقدسه و دل‌دادن به آن‌ها،‌گاهی آدم مصداق‌ها را اشتباه می‌کند. ورزش خود را ادامه دهید،‌با پدر و مادرتان ارتباط بیشتر داشته‌ باشید، جای رفاقت‌ها را عوضی نگیرید. چیزی نمی‌گذرد که به ریش خود می‌خندید. موفق باشید
7896
متن پرسش
سلام استاد، ببخشید میخواستم بگم آیا شهدا هم نیاز به فاتحه دارند؟ائمه چطور؟چرا؟
متن پاسخ
باسمه‌تعالی: سلام‌علیکم: آری؛ موجب وزیدن نسیم آن آیات بر قلب آن‌ها می‌شود و برای شما دعا می‌کنند. ائمه«علیهم‌السلام» نیز همین‌طور. موفق باشید
2252
متن پرسش
با سلام بنده از کتابهای استاد بسیار استفاده کردم وتا به حال کتابهای ایشان را به افراد زیادی معرفی کرده ام واثر آن را هم دیده ام. مشکل اینجاست هم من وهم اطافیان من که کتابهای استاد را مطالعه میکنیم دچار نوعی افراط میشویم در عمل وهمین باعث میشود که مشکلاتی درست شود میخواستم خود استاد جواب دهند که دلیل این امر چیست وچگونه از آن جلوگیری کنیم وقتی که به شخصی کتاب ایشان را معرفی میکنیم. موفق وموید باشید
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: شاید اشکال از آن‌جا باشد که عزیزان متوجه نیستند زمینه‌ی آن‌چه را حق می‌دانند فراهم نیست و نباید فکر کنند از فردا آن‌چه را حق تشیخیص دادند بدون کم و کاست باید عمل کنند در حالی که خود شریعت مطالب را به واجب و حرام و مستحب و مکروه تقسیم نمود تا در ابتدا تنها از واجب شروع کنیم و به حرام رجوع ننماییم. از طرفی جامعه‌ی ما آن‌چنان گرفتار غرب‌زدگی تاریخی است که نمی‌تواند به راحتی برگشت به اسلام را در سبک زندگی‌اش تحمل کند و اگر کسی خواست به سبک زندگی دینی رجوع کند متهم به افراط‌گری می‌شود. موفق باشید.
16553
متن پرسش
با سلام: استاد میخوام شروع کنم به خواندن عرفان نظری. ولی حقیقتا چون دسترسی به استاد ندارم و همچنین استفاده از شرح صوتی یا دی وی دی بسیار در صرفه جویی وقت بهتر است، خواستم اگه امکان داره بهم بگید اولین کتابی که شروع کنم برای خواندن (البته سعی می کنم شرح صوتی رو گوش بدم) چیست؟ و بعد از اتمام هر کتاب به سراغ چه کتابی بروم.؟ تا ان شاءالله به کتابهای فتوحات و امثال آن برسم. در ضمن استاد من مقداری با مباحث عرفانی آشنایی دارم. لطفا بهم بگید که چه کتابهایی بخوانم؟ از کتابهای صوتی ِِ سایت خوبتون شروع کنم؟ 2. در ضمن ببخشید تو سایتتون دو تا تفسیر سوره حمد وجود داره. یکیش مال دانشگاه صنعتی... است. کدوم بهتره؟ ممنون
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: با «ده نکته در معرفت نفس» و «برهان صدیقین» همراه با شرح صوتی‌ آن‌ها شروع کنید و سپس کتاب «خویشتن پنهان» را کار کنید و با دنبال‌کردنِ مباحث سوره‌ی حمد اعم از آن‌چه در کتاب‌خانه‌ی مرکزی گفته شد و آن‌چه در دانشگاه صنعتی. مطالعه‌ی کتاب «عرفان نظری» استاد یزدان‌پناه را شروع نمایید تا به مباحث کتاب «مصباح الهدایه» جلو آیید. موفق باشید

2563

نگاه عرفانیبازدید:

متن پرسش
با عرض سلام خدمت استاد عزیز با توجه به اینکه فرمودید آیت الله جوادی آملی نظر به اسما دارند آیا تفکر ایشان با امام (ره) یکی است یا تفاوت دارد ؟اگر جزئی هست هم آن را بیان کنید ممنون
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: نگاه عرفانی حضرت آیت‌الله جوادی و حضرت امام هر دو مبتنی بر دستگاه محی‌الدین است، منتها رجوع امام به اسماء، ظاهراً حضوری‌تر است. موفق باشید
22036
متن پرسش
با سلام: سؤالی در مورد مثنوی دارم. در دفتر سوم از حکایت دیدن خواجه غلام خود را سپید و نشناختن او به بیت «چون توان با شیعه گفتن از عمر / کی توان بربط زدن در پیش کر» رسیدم و با پدر که در حدود 20 سال در جلسات تفسیر شنبه شب‌های استاد شرکت می کنند نشون دادم و پدرم بخاطر ارادت شدیدی که نسبت به مولانا دارند گفتند منظور مولانا این هست که نمی شود با عمر نشست و از فضایل شیعه گفت و هر چه من خواستم بگویم برعکس این مورد استنباط می کنم متأسفانه عصبانی شدند و اجازه صحبت ندادند و گفتند از جناب طاهرزاده می‌پرسند اما سوال من پرسیده نشد و با توجه به فضای غیر صمیمانه که در خانه جاری هست من نمی توانم سوال خودم را پی گیری کنم. خواهش می‌کنم این بیت را برای من توضیح دهند که با توجه به سه شعر دیگر در مناقب سه خلیفه و یا نسبت دادن حکایت نابینا که مربوط به حضرت فاطمه هست به عایشه، من بسیار متعجب شده‌ام.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- عنایت داشته باشید که مولوی در بستر اهل سنت سخن می‌گوید و بدین لحاظ می‌توان گفت که تقیه می‌کند. آیت اللّه حسینی طهرانی در کتاب «روح مجرد» دلایلی بر تشیع ایشان می‌آورد 2- در مورد خلفا، مولوی مثل ما فکر نمی‌کند ولی در مورد علی «علیه‌السلام» تعبیراتی دارد که بسیار متعالی است مثل آن‌جایی که می‌گوید: «ای علی که جمله عقل و دیده‌ای / شمّه‌ای بنما از آن‌چه دیده‌ای»  3- بعضی موارد مولوی واژه‌ی شیعه را برای عده‌ای که نسبت به اهل سنت تعصب‌های تندی دارند، به‌کار می‌برد ولی ارادت او به اهل‌البیت «علیهم‌السلام» کاملاً مشهود است.

 مولوى در مورد على «علیه‌السلام» مى‏ گويد:

ترجمانى هرچه ما را در دل است‏

 

دست گيرى هر كه پايش در گل‏ است‏

مرحبا يا مجتبى يا مرتضى‏

 

ان تغب جاء القضاء ضاق الفضا

انت مولى القوم من لا يشتهى‏

 

قدردى كُلًّا لئن لم ينته‏

     

 

مى‏ گويد: آنچه در درون قلب عارفان است تو ترجمان آن هستى تا بتوانند واردات قلب خود را درست تحليل كنند، همچنان كه دست‏گير كسانى هستى كه در مسير سلوك پايشان در گِل گير كرده است. خوش ‏آمدى اى برگزيده و اى پسنديده، اگر در صحنه‏ ى هدايت اهل سلوك نباشى، قضا مى آيد و فضاى بندگى را تنگ مى‏ كند، تو مولاى قوم مسلمانان هستى، حال آن‏كس كه تو را نخواهد و نپذيرد، اگر باز نايستد و از انكارش دست بر ندارد، به ‏كلى هلاك مى‏ شود. همچنين كه در جاى ديگر مى ‏گويد:

هست اشارات محمد المراد

 

كل گشاد اندر گشاد اندر گشاد

صد هزاران آفرين بر جان او

 

بر قدوم و دور فرزندان او

آن خليفه زادگان‏ مقبلش‏

 

زاده‏ اند از عنصر جان و دلش‏

     

موفق باشید  

2612
متن پرسش
باسلام خدمت استاد گرامی با عرض پوزش بابت اینکه وقت شما را میگیرم چند سوال داشتم که اگر لطف کنید جوابی دهید ممنون می شوم 1- امام خامنه ای در یکی از سخنرانی ها در بین طلاب فرمودند که امام خمینی هم از لحاظ فلسفی و از لحاظ عرفانی در مکتب ملاصدرا هستند ولی طبق آنچه ما از شما و دیگران شنیده ایم امام در عرفان محی الدینی بودند آیا این تناقض است؟ 2- بعضی از کارشناسان مانند آقای دکتر فیاض معتقدند عرفان محی الدین و مولوی بازتولید عرفان مسیحیت و یهودیت در اسلام است و عرفان این دو با عرفان حافظ در تناقض است مولوی از کثرت به وحدت میرسد ولی حافظ برعکس از وحدت به کثرت می رسد اگر میشود پیرامون این صحبت ها منابع مطالعاتی ارائه فرمایید 3- یک بحث خیلی مطرح است بر ضد ملاصدرا اینکه شارحان ملاصدرا مانند علامه طباطبایی و مرحوم آشتیانی و علامه حسن زاده و... فعالیتی برای انقلاب و مبارزات انجام نداده اند پس فلسفه صدرایی در اندیشه امام خمینی تاثیری نداشته است مثلا به این جملات امام خامنه ای توجه کنید : «پدرم با مرحوم علامه طباطبایی خیلی دوست بودند، ساعتها در منزل پدرم می‌نشستند و با یکدیگر صحبت می‌کردند ... من به عنوان یک طلبه جوان، درباره مسایل مبارزه با ایشان بحث می‌کردم و می‌گفتم: شما چرا در این فضای مبارزه وارد نمی‌شوید؟ ... ایشان می‌گفتند: ... ما در برهه‌ای از زمان می‌توانستیم تأثیر بگذاریم - مرادشان زمان مشروطه و بدو ورود تمدن جدید بود- ولی گناه بزرگی واقع شد که آن وقت، این کار تعفیب نشد؛ اما دیگر حالا وقت گذشته است و فایده‌ای ندارد ... این مبارزات به نتیجه‌ای نخواهد رسید و این نظامی که ما می‌بینیم بر سر کار است، با این حرفها و با این یک‌ذره و دو ‌ذره، از بین نخواهد رفت". شما ببینید، عالم روشن‌بیی مثل علامه طباطبایی - که دیگر در مورد روشن‌بینی و اگاهی ایشان، هیچ‌کس شک ندارد... - تعبیرش از واقعیت جامعه این طوری بود که می‌گفت فایده‌ای ندارد" حوزه و روحانیت، ج1، ص56. 4- شما خیلی روی ملاصدرا مانور میدهید ولی امام خامنه ای اصلا روی ایشان و اندیشه هایش مانور نمی دهد وحتی در استفتایی میفرمایند : س 1325: آیا تدریس و تحصیل فلسفه در حوزه‏هاى علمیه دینیّه جایز است؟ ج: یادگیرى و تحصیل فلسفه براى کسى که اطمینان دارد که باعث تزلزل در اعتقادات دینى‏اش نمى‏شود اشکال ندارد و بلکه در بعضى از موارد واجب است. یا امام در سخنرانی هاشان از ملاصدرا حرفی نمی زدند و فقط در مقابل کمونیست از فلسفه ی اسلامی صحبت می کنند که بعضی می گویند این برای آن بود که آنها در کفر محض بودند ولی ما در توحید هستیم و این امر(توصیه ی فلسفه اسلامی به کمونیست) دلیل نمی شود که ما بخواهیم بر مبنای فلسفه ی اسلامی برنامه ریزی کنیم و استراتزی بنویسیم 5- چرا امام علی سلام الله علیه در دعای کمیل عباراتی مانند " پوست بدنم نازک است و بدن من ضعیف است" را در مورد عذاب الهی بکار میبرند در حالی که غذاب آخرت به بدن دنیایی ربطی ندارد؟ (در آشتی با خدا گفتید که بدن آخرتی از جنس بدن این دنیا نیست) ببخشید که سرتان را درد آوردم اگر هم وقت پاسخگویی نداشتید این امر را به یکی از شاگردان محول کنید که وقت کمتری از شما گرفته شود با تشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: 1- هرکس صدرایی شد عملاً با عرفان محی‌الدین نیز مأنوس می‌شود چون خودِ ملاصدرا همه‌ی تلاشش به گفته‌ی خودش آن بوده که سخنان عرفانی محی‌الدین را در دستگاه فلسفی تبیین کند 2- حضرت آیت‌الله جوادی در شرح فصوص‌الحکم محی‌الدین به‌خوبی ثابت می‌کردند تمام سخنان محی‌الدین مبتنی بر قرآن و روایات نبوی است و به هیچ‌وجه قبول نمی‌کردند که گفته شود این عرفان از بیرون از اسلام آمده باشد. کتاب «احیاگر عرفان» از آقای محمد بدیعی در این رابطه نکات خوبی دارد. در مورد مولوی مقام معظم رهبری«حفظه‌الله‌» جلسه‌ای که در سال 1387 با شعرا داشتند فرمودند: «مثنوی همان طورکه مولوی می‌گوید: «هو اصول اصول اصول الدین» است و فرمودند موحوم مطهری هم با من هم‌عقیده بودند 3- حضرت امام در مصاحبه‌شان با حسنین هیکل می‌فرمایند مبانی من در انقلاب، در فلسفه، ملاصدرا و در فقه، مرحوم جواهر و در حدیث، اصول کافی بوده 4- برعکس این فرمایش شما تأکید رهبری بر روی آموزش فلسفه توسط طلاب در حد تکرار و تأکید است و تعبیرات حضرت امام در مورد ملاصدرا خیلی بیش از این‌ها است. بنده در کتاب «سلوک ذیل شخصیت امام خمینی«رضوان‌الله‌تعالی‌علیه» سخنان رهبری و حضرت امام را در مورد فلسفه‌ی صدرایی آورده‌ام. مقام معظم رهبری«حفظه‌الله» می‌فرمایند: «... به گمان ما فلسفه‌ی اسلامی در اسلوب و محتوای حکمت صدرایی، جای خالی خویش را در اندیشه‌ی انسان این روزگار می‌جوید و سرانجام آن را خواهد یافت... می‌فرمایند: مکتب فلسفی صدرالمتألهین همچون شخصیت و زندگی خودِ او مجموعه‌ی در هم تنیده و به وحدت رسیده‌ی چند عنصر گرانبهاست. در فلسفه‌ی او از فاخرترین عناصرِ معرفت یعنی عقل منطقی و شهود عرفانی و وحی قرآنی، در کنار هم بهره گرفته شده و در ترکیب شخصیت او تحقیق و تأمل برهانی و ذوق و مکاشفه‌ی عرفانی و تعبد و تدین و زهد و اُنسِ با کتاب و سنت، همه با هم دخیل گشته». 5- شاید نظرشان به بدن برزخی و مثالی باشد. موفق باشید
2099
متن پرسش
باسلام. نظر جنابعالی درمورد آقای ایت الله صمدی آملی وسخنان ایشان چیست؟
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: آیت‌الله صمدی آملی انسان دانشمندی هستند که باید سخنان اخیر خود را درست شرح دهند که منجر به تبرئه‌ی شمر و یزید نشود. بنده در سوال شماره1751نظر خودم را در مورد سخنان اخیر ایشان عرض کردم.
1072

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام استاد من گناهان خیلی بزرگی مرتکب شدم همه من رو به عنوان یه دختر مومن میشناسن خدا خیلی در حقم خوبی کرده اما هربار که توبه میکنم بعد از یه مدتی یه گناه خیلی بزرگتر مرتکب شدم الان واقعا نمیدونم پشیمونم یا نه چون هنوز دارم گناهمو تکرار میکنم از بچگی برادرم در حقم بدی کرد بهم دست میزد... تا دو سال پیش که رابطه پنهانی شروع شد و باز حماقت کردم توبه کردم اما دو ماهپیش دوباره.... به عاقبت به خیر شدنم شک دارم کتاب زیاد خوندم نماز شب دعا چهل روز مداوم اما باز گناهام تکرار شده شاید اثر لقمه ی حرام شایدم از حماقت های پی در پی خودم میتونید کمکم کنید؟
متن پاسخ
علیکم السلام، باسمه تعالی اگر خداوند متوجه صفای باطن شما نبود مزه‌ی آن گناه را در کام شما آنچنان شیرین می‌کرد که هرگز موفق به توبه نمی‌شدید. سعی کنید در شرایطی قرار نگیرید که زمینه‌ی گناه فراهم شود تا آرام‌آرام صورت ذهنی آن گناه ضعیف شود و قدرت یادآوری آن لذت از بین برود. جزوه‌ی شرح دستورالعمل آیت‌الله بهجت«رحمة‌الله‌علیه» را مطالعه کنید. موفق باشید
17058
متن پرسش
با عرض سلام و ادب خدمت استاد عزیز و فرزانه جناب آقای طاهرزاده: از اینکه مصدع وقت مبارک جنابعالی می شوم عذرخواهی می کنم لیکن نیاز اینجانب این می باشد که پاسخ های ارزشمند شما دلیل و قوتی است برای برنامه سلوک علمی و عملی بنده در عصر انقلاب اسلامی. بنده طلبه دانشگاه علوم اسلامی رضوی در رشته فلسفه و کلام اسلامی در مقطع کارشناسی می باشم. حدود چهار ساليست که به مطالعه آثار انديشمندان مختلف جهان اسلام مشغول هستم و آثار شهید مطهری را خوانده ام به غیر از کتب سطح عالی فلسفه، بعضی از آثار مرحوم عین صاد، علامه طباطبایی، امام خمینی، حضرات جوادی آملی و مصباح، و آثار جنابعالی و غیر هم در موضواعات مختلف و موضاعات دغدغه مند. تقریبا یک ساليست که با آثار مرحوم آیت الله شجاعی و علامه طهرانی آشنا هستم و کتب مقالات و روح مجرد و نور مجرد و چند جلدی هم از معاد شناسی را مطالعه کرده ام. لیکن چندی پیش در کتاب مراقبت استاد صمدي آملی خواندم که علامه طهرانی فرموده اند: اگر شخصی قصد خواندن کتب دوره علوم و معارف اسلامی اینجانب را کرد، به طور همزمان کتب دیگری نخواند تا وحدت حاصل شود و روح متکثر نگردد. اکنون سوال بنده این است که: هنوز که شاکله ذهنی برای امثال بنده از علوم و معارف اسلامی شکل نگرفته و نیاز است که با آثار بعضی از انديشمندان مانوس باشیم تا این چهار چوب ذهنی شکل بگیرد (البته به غیر از دروس حوزوی و فلسفه و عرفان) به نظر شما چه برنامه ای را بعد از خواندن آثار شهید مطهری پیش بگیرم؟ آیا در اين مرحله فقط آثار مرحوم شجاعی را بخوانم تا انتها و بعد از آن شروع به خواندن آثار مرحوم علامه طهرانی بکنم بدون هیچ کتاب حاشیه ای دیگر؟ و یا اینکه شما این سخن را قبول ندارید و منافاتی در مطالعه آثار انديشمندان با یکدیگر احساس نمي کنید؟ و یا اینکه بروم به سراغ مطالعه عمیق در منبع مطالب، مثل تفسیر المیزان؟ در این موضوع به شدت حیران و سرگردان شده ام و حقیقتا نمي دانم باید چه روشی در آثار این چنینی که هر کدام ارایه سبک و منظومه فکری به خصوصی دارند را داشته باشم. با توجه به اینکه این نکته را هم مي دانم که شیوه مطالعه دو گونه است: موضوع محور، مولف محور. ارداتمند استاد، طلبه دانشگاه علوم اسلامی رضوی از مشهدالرضا
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: گیج‌شدن ندارد!! در عین آن‌که همه‌ی آن علمایی که نام بردید، در یک فضا و به یک حقیقت در این زمانه اشاره دارند؛ همان مطلبی که متوجه شده‌اید، مطلب خوبی است که فعلاً مدتی با آثار آیت اللّه شجاعی«رحمت‌اللّه‌علیه» مأنوس باشد. ولی بالاخره تفسیر «المیزان» را مدّ نظر داشته باشید. به این معنا که مسیرتان یک کار اساسی در چند سالِ متمادی بر روی تفسیر المیزان باشد. موفق باشید

5118
متن پرسش
سلام.استاد محمدمهدی میرباقری مباحثات ایشان را در زمینه تمدن اسلامی،انقلاب اسلامی،جریان اصولگرایی،تمدن غرب و مبانی آن چطور می بینید؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: بحمدالله ایشان انسان دانشمند و بصیر و با صفایی هستند که لازم است دوستان از فهم نگاه ایشان به موضوعات غفلت نکنند. موفق باشید
نمایش چاپی