باسمه تعالی: سلام علیکم: همانطور که بزرگان دین فرمودند از آنجایی که خداوند میفرماید: «اللّه ولیّ الذین آمنوا»، حضرت حق ولیِّ هر مؤمنی خواهد بود و لذا اُنس با حضرت حق برای هر مؤمنی گشوده است، حال چه اُنسی که موجب ارتباط قلبی با حضرت حق باشد و چه اُنسی که موجب گردد انواری از حضرت حق به عبد منتقل شود و عبد دارای ولایت تکوینی گردد. آنچه نباید از آن غفلت کرد مسیری است که انسان را به ولایت و اُنس حضرت حق میرساند که در هر تاریخی این مسیر صاحب داشته است و تنها از طریق پیامبر و امام این مسیر محقق میشده است و جایگاه امام زمان«عجلاللّهتعالیفرجه» در آن است که هرکس بخواهد امروز قدمی در مسیر اُنس با حضرت حق بردارد، تنها در پرتو نور ولایت آن حضرت ممکن است وگرنه در خیالات و اوهام خود و قدرتهای نفس ناطقه زندگی میکند نه در توحید الهی. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- به نظر بنده عرایضی که در جواب سؤالهای قبلی داده شد، جواب آن قسمت از فرمایشات آن دوست عزیز را میتوانید در آن بیابید. میفرمایند به آقای احمدینژاد حق داد؛ ولی بحث بر سر غفلت آقای احمدینژاد است از جایگاه تاریخیشان که میتوانستند نمادِ عدالتخواهیِ نظام اسلامی باشند و مسئولیتی که در این مورد به عهده داشتند و حکیمانه عمل نکردند 2- تعجب بنده از آن قسمت از آن سخن رفیق است که میفرماید مگر رهبری قهر نکردند؟! کلا و حاشا، عظمت رهبری اتفاقاً در آن بود که متوجهی جایگاه انقلاب اسلامی در آن تاریخ بودند و در عین تفاوت نظر نسبت به ادامهی نخست وزیری آقای موسوی، حضرت امام مخالف نظر مقام معظم رهبری نبودند؛ فرموده بودند در آن شرایط مصلحت نیست. و رهبر حکیم و فرزانه آن زمان به عنوان رئیس جمهور زیباترین برخورد را با موضوع داشتند. حال مقایسه کنید آن برخورد را با اعتراض آقای احمدینژاد به رهبری و خانهنشینیِ آن چنینی. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: ابتدا و در اصل، باید تماماً مشغول دروس حوزه بشوید و اگر فرصتی پیدا شد کتابهای شهید مطهری را دنبال کنید. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: وقتی قرآن در مورد پیامبران میفرماید: « تِلْكَ الرُّسُلُ فَضَّلْنا بَعْضَهُمْ عَلى بَعْض» و بعضی را نسبت به بعضی برتر میداند و به گفتهی علامه طباطبایی، تفاوت در توحیدی است که آن عزیزان در جان خود میشناسند؛ مسلّم در مورد عالمان دین نیز چنین خواهد بود و حقیقتاً توحید حضرت امام چه از نظر آثار قلمی و چه از جهت موضعگیریهای تاریخی در این زمان، بینظیر بوده است و از آنجایی که ملاک قرب به حضرت حق، توحید است، جایگاه بزرگان دین نیز متفاوت خواهد بود. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: حتماً از هایدگر عبور کرده است و به حضرت روح اللّه«رضواناللّهتعالیعلیه» رسیده است. ولی عبور از هایدگر به آن معنا نیست که دائم متذکر تذکرات او نباشد. هایدگر همواره معلم بزرگ سؤال از متافیزیک خواهد ماند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: عرایضی در کتاب «سلوک ذیل شخصیت.....» تحت عنوان «هندسهی فکری» شده است. تصور بنده آن است که اگر پنج ضلع هندسهی فکری که در جلسهی 16 کتاب مطرح شده است، دنبال شود؛ بشود فقرِ تفکری که جامعه از آن رنج میبرد جبران شود. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: همینطور است. خداوند ظرفیت جهان را برای برآوردهشدنِ هوسها و اسرافهای ما خلق نکرده است و اگر ما بهجای کنترلِ مصرف، به چیزهایی رو آوریم که به ظاهر جواب مصرفهای غیر قابل کنترلِ ما بخواهد بدهد، درستْ نتیجه عکس میشود. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: این ترتیب خوب است منتها در قسمت مقدمات، مباحث حکمت متعالیه و در قسمت عرفان عملی، کتاب «منازلالسائرین» کمککار هستند. مقالات آیت اللّه شجاعی رویهمرفته در موقعیت خودش میتواند عهدهدارِ چنین کاری باشد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- معرفت نفس و برهان صدیقین 2- بنا را بر 6 یا 7 سال بگذارید و روزی 3 تا 4 ساعت به همان شکلی که در جزوهی «روش کار با المیزان» عرض شد؛ کار را ادامه دهید 3- آن مرد بزرگ یعنی سیدبن طاووس در عرفان عملی یک عارفِ مجسم است چیزی که همهی عارفان که عرفان نظری را طی کردهاند، حسرتش را میخورند 4- خداوند خودش روزیرسان است، روزیِ عیالتان را بعد از ازدواج به روزی شما اضافه میکند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: دقیقاً متوجه فرمایش شما نشدم. ملاصدرا در جلد 9 اسفار، صفحهی 346 به استقبال سخن محیالدین رفته و معتقد میشود عذاب، دائمی نمیباشد و معتقد است از آنجایی که قرآن میفرماید: «وَ لَقَدْ ذَرَأْنا لِجَهَنَّمَ كَثيراً مِنَ الْجِنِّ وَ الْإِنْسِ» (اعراف/179) به یقین عدهی زیادی را برای جهنم آفریدیم. پس ذات عدهای برای جهنم است و از این جهت که ذات آنها با جهنم مناسبت دارد نباید جهنم برای آنها آزاردهنده باشد و به همین جهت از درخت زقّوم با ولع میخورند. البته ملاصدرا در کتاب «عرشیه» که از آخرین آثار اوست از عقیدهی قبلی برمیگردد و معتقد میشود دار جهنم دار آلام و رنجِ ابدی است. در کتاب «عرشیه» این طور شروع میکند: صاحب فتوحات مکیه، ابن عربی، در این باب امعان نظر کرد و در آن کتاب، بحث فراوان نمود و در فصوص گفت: اما دوزخیان، فرجام کار آنها به سوی نعمت است؛ زیرا صورت آتش برای دوزخیان پس از سپری شدن مدت عقوبت، سرد و سلامت میشود. «و اما انا و الّذي لاح لى بما انا مشتغل به من الرياضات العلميّة و العمليّة ان دار الجحيم، ليست بدار النعيم و انما هى موضع الألم و المحن و فيها العذاب الدائم، لكن آلامها متفننة متجددة على الاستمرار بلا انقطاع و الجلود فيها متبدلة.» امّا من، آنچه که برایم با اشتغال به ریاضتهای علمی و عملی، ظاهر و آشکار شده، این است که دوزخ و سرای جحیم جای نعمت نیست بلکه جای درد و رنج است و در آن، عذاب دائم و همیشگی وجود دارد امّا رنجها و دردهایش گوناگون و نو به نو و در عین حال پیوسته و بدون پایان است. پوستها در آن دگرگون میشوند. آنجا جای راحتی و آسودگی و رحمت و آرامش نیست؛ زیرا منزلت دوزخ و دار جحیم در آن سرای، همانند منزلت عالم کون و فساد، از این عالم دنیاست.(ملا صدرا، عرشیه، انتشارات مولى، 1361، ص 282.) موفق باشید