بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان
آرشیو پرسش و پاسخ ها
تعداد نمایش
شماره پرسش:
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
15178

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سير مطالعاتي برای فهم بهتر فتوحات سلام و رحمه الله: وقت بخیر. برای فهم و درک کتاب فتوحات مکیه چه سیر مطالعاتی پیشنهاد می کنید؟! طلبه سال چهارم هستم. با سپاس
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ابتدا باید «اسفار اربعه‌» ملاصدرا خوب خوانده شود و سپس «فصوص‌الحکم» با استادی مبرّز دنبال گردد تا فهمِ فرهنگ «فتوحات» ممکن شود. موفق باشید

14776
متن پرسش
سلام علیکم: به تازگی حین خواندن قرآن به آیات 51 و 52 سوره مبارکه مائده رسیدم؛ آیا طبق این آیات سیاست خارجی نظام در این دوره اشتباه است؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آیات مذکور می‌فرماید: یهود و نصاری را دوست نگیرید ولی می‌توان در صورتی که مذاکره با آن‌ها با محبت همراه نباشد، آن را انجام داد. زیرا مذاکره را نفی نکرده، و در سیره‌ی پیامبر نیز نفیِ صحبت با یهود و نصاری دیده نمی‌شود. موفق باشید

14185
متن پرسش
سلام عليكم: احتراما موضوعي را با حضرتعالي در ميان مي گذارم و تقاضا دارم تأملات و نكات مد نظر شما را در اين زمينه دريافت كنم. با توجه به اينكه موضوع اقتصاد مقاومتي، امري مربوط به عصر حاضر است كه توسط مقام معظم رهبري در بيانات مختلف چند سالي است مطرح شده و مورد پيگيري جدي ايشان قرار گرفته است، چگونه مي توان چنين موضوعي را چه در باب مباني و چه در باب راهكارها، از منظر نهج البلاغه و سخنان اميرالمومنين عليه السلام بررسي كرد؟ و اگر حضرتعالي در زمينه اقتصاد اسلامي و مباحث مرتبط با اقتصاد مقاومتي مد نظر آقا نظري داريد ممنون ميشوم اگر از ديدگاه شما هم در اين زمينه مطلع شوم، تا ان شاء الله اين موضوع همراه با مطالعات و تحقيقات ديگر كمكي به رساله دكتري بنده در رشته علوم قرآن و حديث نمايد. متشكرم هميشه دعاگوي شما و آرزومند توفيق روزافزون براي شما در مسير تعالي فكر ديني هستم و نيز محتاج دعاي خير شما
متن پاسخ

 باسمه تعالی: سلام علیکم: اقتصاد مقاومتی یک روح دارد و یک جسم. آن‌چه حیات اقتصادی ما را شکل می‌دهد روح آن است. بدین معنا که با نظر به کمّیّت‌های عالَم، کیفیت‌های عالم را به تاریخ برمی‌گرداند و مناسبات بشری را به معنا می‌کشاند و از این جهت، اقتصاد مقاومتی مقابل اقتصاد کمّیت‌گرایِ فرهنگِ مدرن است. به عنوان نمونه در پیاده‌روی‌های چند سال اخیر در اربعین، ملاحظه می‌کنید هرچه قدر تعداد نفرات زوّار بیشتر می‌شود، امکانات پذیرایی از زوّار نه به همان اندازه، بلکه بیشتر است. کمّیت اضافه‌شده، امکانات به صحنه می‌آید زیرا پدیده‌ای ماوراء روح کمیّت‌گرایِ دنیای مدرن در آن صحنه در جریان است و این حالت را نیز ما در دفاع مقدس خود به‌خوبی تجربه کردیم. عمده در اقتصاد مقاومتی، رویکردِ مردمی آن است و نجات‌دادن یقه‌ی مردم از اراده‌ی معطوف به قدرت که ساختار دولت‌ها را تشکیل می‌دهد، به اراده‌ی معطوف به حق و این روح هنوز به تاریخ ما برنگشته است و لذا است که در متن همان اقتصادِ کمّیت‌گرا می‌خواهند جواب مفاد مترقی مقام معظم رهبری را در رابطه با اقتصاد مقاومتی را دهند و این یک بن‌بست است که باید از آن خارج شد. موفق باشید.

14180

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با عرض سلام: در رابطه با سوال و جواب های مربوط به خواب روزانه روایات معصومین علیهم السلام را که تاکید بر کم خوابیدن دارند چه کنیم؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به همان معنایی است که در جواب سؤال شماره‌ی 14174 عرض شد. موفق باشید

13472
متن پرسش
با عرض سلام و خدا قوت: آیا در رابطه با سوال 13441 می شود گفت که دوران ظهور و رجعت شرایط و اوضاع به قدری برزخی می شود که انسانها برای عوض شدن ساحت آمادگی پیدا می کنند؟ یعنی آنها که در برزخ اند سیر خود را دارند و اینها هم که دنیایی اند بقدری تحت فشارند و به قدری عقولشان رشد می کند و به قدری محیط آماده شده است {مثل آنجا که سنگ بر علیه دشمن به حرف می آید} که وقتی قیامت بر پا می شود گویی برزخ خود را طی کرده اند؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: لازم نیست که در آخرالزمان که عالم و آدم به استعدادهای بلندی دست می‌یابند، برزخ برای آن‌ها منتفی باشد. بالاخره برای حضور در قیامت باید در ساحتی قرار گیرند که نسبت‌هایشان با دنیا تغییر کند و نسبت خاصی که باید در قیامت پیدا کنند، برایشان پیش آید. موفق باشید

13196
متن پرسش
با سلام خدمت استاد: چطور می شود که قرآن می فرماید از ابلیس کافران بود و به مقام ملائکه رسیده است، مگر می شود کافر بود و به مقامات غیبی هم دست پیدا کرد، در حالی که ملائکه هیچ گونه کفری ندارند و هم طراز شیطان می باشند؟
متن پاسخ

- باسمه تعالی: سلام علیکم: این موضوع به طور مفصل در کتاب «هدف حیات زمینی آدم» بحث شده است. بدین معنا که ابلیس در آن مقام نسبت به اسم «اللّه» که آدم مظهر کامل آن است، کافر بود. موفق باشید

12860
متن پرسش
با عرض سلام: جنابعالی در مورد مسئله انتخابات 96 و حضور جناب آقای احمدی نژاد نظر منفی داشتید که مشکلی نیست ولی تناقض اینجاست که این مخالفت با مبانی اندیشه ای شما در تناقض است. شما در سخنرانی هایتان بارها گفته اید که باید دشمن را از دشمنی کردن مایوس کرد. خوب بنده کار با شخص جناب آقای احمدی نژاد ندارم ولی اگه ایشون بیایید و رای بیاورد دیگر انگیزه ای برای دروغ بافی نمی ماند چون علت این همه شایعه و دروغ بافی آلوده کردن انقلاب و حذف رقیب و اثر گذاری بر روی مردم می باشد که در صورت حضور ایشان این توطئه خاموش می شود. 2. شما بحث جریانها و نسبت آنها را با انقلاب مطرح می کنید ولی باز هم در اینجا نظر شما دارای تناقض هست چون اگر احمدی نژاد از جنس انقلاب هست پس چرا مخالفت و اگر احمدی نژاد از جنس انقلاب نیست پس چرا نسبتش با انقلاب مشخص نشود پس باز هم چرا مخالفت؟ 3. حضرت استاد آیا انقلاب اسلامی با ظلم جلو می رود؟ به نظر می رسد در مورد رئیس دولت های 9 و 10 و خود دولت های 9 و 10 ظلمهای زیادی در حال وقوع است و وظیفه ذاتی این انقلاب دفاع از مظلوم است پس اگر شرایط مناسبی برای دفع این ظلم به وجود نیاورد به نظر می رسد روند تکاملی این انقلاب با مشکل روبه رو می شود.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده هنوز هم تفکر آقای احمدی‌نژاد را از جنس انقلاب می‌دانم و معتقدم دشمنان انقلاب اسلامی به همان اندازه که با انقلاب مخالفند، با آقای احمدی‌نژاد نیز مخالفند. و نیز معتقدم به آقای احمدی‌نژاد ظلم شده است، چه در زمان ریاست جمهوری ایشان و چه در این زمان که دولت یازدهم میدان‌دارِ امور اجرایی است که عملاً ظلم مضاعفی با قلب واقعیت به ایشان شده‌ است، و این غیر از ضعف‌های شخصی ایشان است که روحیه‌ی تک‌روی بر نگاه جمعی بر ایشان غلبه دارد و این غیر از ضعفی است که جریان اصول‌گرا در عدم تعامل با ایشان از خود نشان داد و همه‌ی این‌ها حکایت از آن دارد که هنوز ما زیرساخت‌های فکری و فرهنگی عبور از جبهه‌ی غرب‌گرایِ انقلاب را در خود شکل نداده‌ایم. با این‌همه به نظرم نباید ذهن خود را مشغول چیزی بکنیم که نه به دار است و نه به بار، و خودِ آقای احمدی‌نژاد بنای کاندیداشدن ندارند، البته بنده فکر می‌کنم بهتر است آقای احمدی‌نژاد خودشان هم وارد عرصه‌ی کاندیداشدن برای رئیس جمهوری نشوند. و مطمئن باشید شرایط روز به روز برای نمایاندن هرچه بیشتر حقانیت ایشان فراهم خواهد شد، چه بهتر به احمدی‌نژادی فکر کنیم که تعالی‌یافته‌ی تاریخ گذشته‌ی ما باشد. موفق باشید

11297
متن پرسش
با سلام: کسی که در اثبات چیزی برای رهایی از شک و یا انکار آن چیز، برای خودش هی استدلال می کند حتی استدلال های قوی اما نفسش نمی پذیرد و قانع نمی شود و با هر استدلالی مخالفت می کند، چگونه و با چه راهکاری نفس لجوجش را در پذیرش آن استدلال ها قانع و تسلیم کند؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: مگر موضوعی که برای انسان بدیهی و روشن است را می‌توان با استدلال روشن کرد. وقتی شما روشنایی روز را می‌بینید آیا معنا می‌دهد که بخواهید با استدلال ببینید؟ بابا خوب ببین دیگه! استدلال که نمی‌خواهد. عرایضی در جواب سؤال شماره‌ی 11282 داشته‌ام. موفق باشید
11098
متن پرسش
سلام: من تقریبا دو سال هست با کتابهای شما آشنا شدم و بعضی از اونها رو مطالعه کردم. تصمیم گرفتم از فاز یادگیری وارد داشتن و بهره بردن بشم منتها با یک اشکال مواجه شدم. خیالاتم رو نمی تونم جهت بدم و برام واقعا سخته که از بعضی خیالاتم دست بردارم چون خیلی وابسته به آنها هستم. بیشتر در فکر آقایی هستم که قرار بوده با هم ازدواج کنیم و هنوز نشده و این خیالبافی برام خیلی خوشایند هست. قبلا هم سعی کرده بودم که این افکار را کنار بگذارم اما نشده بود حالا عزم جدی دارم از شما راهنمایی می خوام. خیلی ممنون
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: به هر حال این را بدانید تا انسان با واقعیات عالم هستی خود را آشنا نکند و تا تصمیم جدّی برای عبور از این نوع خیالات نگیرد، حقایق گسترده‌ی عالم وجود برای او گشوده نمی‌شود. کتاب «ادب خیال و عقل و قلب» إن‌شاءاللّه کمک می‌کند که خیال خود را در راستای نظر به حقایق ادب کنیم. موفق باشید
9857
متن پرسش
سلام حضرت استاد خسته نباشید: در مورد رابطه با دوستان، گاهی من 5 بار به آنها سر می زنم ولی آنها نمی آیند یا اگر به آنها سر نزنم می بینی 1 سال گذشت و نیامدند، احساس می کنم این رفتار من - دائم سراغشان را گرفتن - غلط است و باعث خواری من می شود و خواری خلل درونی می آورد و باعث حجاب می شود و... حد رابطه جیست؟ این کار من غلط است درست است استاد؟ این را از لابه لای دعای مکارم شما استنباط کرده ام. در مورد فامیل هم همین مشکل را دارم می شود جداگانه تعادل در هر کدام مشخص فرمایید. با شرط اینکه هدفمان هدایت نباشد صرفا دیدار باشد.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: در هر صورت طوری رفتار کنید که از طرف شما انقطاع نباشد، چه آن‌ها متقابلاً جبران بکنند یا نکنند. موفق باشید
5273
متن پرسش
با سلام و احترام سئوال زیر شاید در مورد اینکه گاهی می خواهیم کاری کرده باشیم است من در یک نیروگاه برق کار می کنم و بعضا قطعات و یا تجهیزاتی است که در داخل کشور تولید نمی شود ، وارد کردن این تجهیزات از چین بسیار مقرون به صرفه است ، ولی گاهی به فکر می افتم که با امکانات موجود در نیروگاه آنها را بسازیم و به قول خودمان مانع خروج ارز از کشور و باعث ایجاد اشتغال شده باشیم. بطوریکه گاهی انجام این کارها هزینه ی بیشتری نسبت به وارد کردن آن از خارج در بردارد. به نظر استاد آیا انجام این کار را به نفع جامعه و کشور است ؟ ضمن اینکه اکثر موارد ساخت داخل شامل این حالت است.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده در این موارد صاحب‌نظر نیستم ولی تجربه نشان داده ما باید در هیچ بُعدی وابسته نباشیم. موفق باشید
5021
متن پرسش
باسلام راجع به پاسخ سئوال4963سئوال ما این است: 1.و کمال التوحید نفی الصفات عنه راجع به چه مقامی است؟ 2.آیا خدا عین صفات است؟ 3.آیا عارف بجایی می رسد که دیگر اسما و صفات را نبیند و فقط تجلی ذاتی محقق شود یا نه عارف صفات عینیه را باید ببیند؟ 4.آیا برای عارف حقیقی سجده و قیام فرق نیست؟ 5.آیا صفات فانی در خدایند یا بحث فنا مربوط فانی شدن انسان برای خداست و صفات فقط عینیت دارند؟ 6.طبق لا اسم و لا رسم لواحد القهار پس بحث از اسما برای چیست؟
متن پاسخ
- باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- کمال توحید آن است که صفاتی خارج از ذات برای حضرت حق در نظر نگیریم زیرا یک خدا نداریم و یک صفت مثل علم بلکه به تعبیر حضرت صادق«علیه‌السلام» خداوند عین حیات و علم است 2- اگر ذات خدا عین صفاتش نباشد علاوه بر آن‌که دوگانگی بین ذات و صفات پیش می‌آید لازم می‌آید که ذات خدا در خودش هیچ کمالی مثل علم و حیات را نداشته باشد 3- اگر سالک از مقام تعیّن ثانی یعنی مقام وحدانی به مقام تعیّن اول سیرکند و منور به تجلی ذاتی شود در آن مقام دیگر ظهور اسماء برایش معنا ندارد 4- سالک در مقام عنصری و بشری خود در قیام، در معرض وجهی از تجلیات الهی است و در سجده در معرض وجوهی دیگر از تجلیات الهی است و بحث سجده و قیام مربوط به مقام عنصری بشر است 5- این را در جواب شماره‌ی 1 و2 دادم 6- این یک جمله‌ی فلسفی است به این معنا که نمی‌توان خدا را تعریف کرد و این ربطی به بحث اسماء الهی که در قرآن می‌فرماید: «له الأسماء الحسنی» ندارد. موفق باشید
3368
متن پرسش
سلام علیکم آیا همانگونه که یک میز،یک واحد اعتباری متشکل از اجزا است،می توان مثلا یک میوه خاص که مصداق یک ماهیت است را هم یک واحد اعتباری متشکل از تعدادی عناصر دانست؟
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: از این جهت که شما می‌فرمایید آری، ولی عنایت داشته باشید میز هیچ واقعیت خارجی ندارد بلکه چوب و تخته‌اش به یک اعتبار در خارج هست. موفق باشید
3094
متن پرسش
با سلام.استاد سئوالی درمورد مجسمه ها داشتم.آیا قابهایی که نمونه های کوچک از آثار باستانی کشورمان است و تصاویر روی آنها برجسته اند نیز مشکل دارند؟دیگر اینکه آیا مجسمه های بزرگان علم و عرفان کشور نیز دارای اشکال است؟حتی امام
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: عموماً آنچه در مجسمه از نظر فقهی حرمت دارد مجسمه‌ای است که تمام ابعادش در میان باشد ولی این‌گونه تصاویر که می‌فرمایید را حرام نمی‌دانند، مضافاً این‌که مقام معظم رهبری در فتوای اخیر خود ساختن و نگه‌داشتن هیچ‌گونه مجسمه‌ای را حرام نمی‌دانند و این غیر از آن است که از نظر اخلاقی و سلوکی خوب است سعی کنیم با هرگونه تصویری فاصله داشته باشیم. موفق باشید
1308

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با عرض سلام خدمت استاد عزیز: ما با دوستان شرکتی خصوصی تاسیس کرده و به لطف خدا با همدیگر مشغول کار هستیم. مدت 2 سال بدون تعیین حد و مرز دقیقی از نظر میزان فعالیت، ساعات حضور، وظایف و ... با تعیین حقوق یکسانی برای تمام اعضاء (با وجود تفاوت در مدرک تحصیلی، رشته، گرایش و با رضایت کامل تمام افراد) بدون مشکل کار می کردیم و همه از این شکل کار راضی بودیم و شخصی وجود نداشت که از این سیستم کاری بخواهد سوء استفاده ای بکند. اخیرا پیشنهادی داده شد مبنی بر اینکه مبنای پرداخت حقوق افراد، میزان ساعت حضور آنها باشد. ما معتقدیم به اینکه ساعت حضور نمی تواند مبنای درستی برای پرداخت حقوق افراد باشد، زیرا هم توانایی های افراد مختلف است(و میزان این تفاوت دقیقا مشخص نیست تا در نرخ ساعت کاری آنها این تفاوت اعمال شود)، هم کیفیت کاری هر شخص در طول سال(یا حتی ماه) متغیر است، جدای از آن سیستم پرداخت حقوق مبتنی بر ساعت حضور، انسان را تشویق به حضور بیشتر و بی کیفیت تر می کند تا حضور کمتر و با کیفیت بیشتر. مساله کنترل ساعات خالص حضور، و حذف ساعات بیکاری یا اشتغال به کار شخصی در محل کار هم ، فشارهایی را به اعضاء وارد می کند. سوال این است که آیا در اسلام الگوی تعریف شده و کاملی برای کارهای مشارکتی که جزییات را هم مشخص کرده باشد، و مبتنی بر ساعت حضور هم نباشد، ارائه نشده است؟ آیا الگوی بهتری برای رفع مشکلات روشهای متداول وجود ندارد؟ آنچه شعار اصلی ما در ابتدای تاسیس شرکت بوده این است که هر فرد شرکت را متعلق به خود بداند و به گونه ای کار کند که انگار به تنهایی مغازه شخصی اش را اداره می کند و مشخص است که اگر شخصی به تنهایی بخواهد مغازه ای را اداره کند، دیگر محاسبه ساعات حضور مبنای پرداخت نیست و ضرورتی هم ندارد. با تشکر فراوان
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیک السلام اسلام اصول کلی را در امور مطرح می‌کند ولی امور جزیی بر مبنای اصول کلی به عهده‌ی افراد است که نسبت به موقعیت خود برنامه‌ریزی و تصمیم بگیرند. آری اگر افراد شرکت کاملاً به همدیگر اعتماد داشته باشند و واقعاً شرکت را از خود می‌دانند خوب است که نسبت به تفاوت توانایی‌های همدیگر گذشت کنند، همچنان که اگر افراد متعهدی هستند اشکال ندارد نسبت به ساعت حضور بیشتر امتیاز بیشتری داده شود و نسبت به ارزش تفاوت حضور افراد گذشت شود. در هر صورت دو شرط تعهد و اعتماد از یک طرف و گذشت از طریق دیگر لازم است. موفق باشید
1038

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
ضمن عرض سلام و تشکر، در مورد کتاب تمدن زایی شیعه مطالبی به ذهن بنده می رسد که خواهشمند است پاسخ بفرمایید. آنچه از کتاب بر می آید این است که علوم پایه و از جمله فیزیک را بین تمام تمدن ها مشترک می دانید و معتقدید که صرفا باید سعی شود که میل الهی به این علوم مسلط شود. به عبارتی معتقدید که فیزیک کشف یک سری از قواعد و واقعیات عالم است که وقتی میل شیطانی و نفس اماره بر آنها حاکم شود به علوم مهندسی تبدیل می شود. به عنوان مثال در صفحه 227 می فرمایید: "پس علوم جدید و پیرو آن علوم پایه مربوطه از حهت حس و عقل منحصر به غرب نیست هرچند در تحلیل و جهت دهی به آن بر اساس فرهنگ ملتها متفاوت مطرح شود. از این به بعد است که به علومی مثل برق و مکانیک می رسیم. از اینجا به بعد کنار ریاضیات و یا کنار حسیات نقش دل و گرایش ملتها پیش می آید. آن علمی که عبارت است از "استعداد عقلی" به اضافه "میلهای شخصی" منجر به علم مکانیک می شود... مکانیک عبارت است از تفکر ریاضی به اضافه نگاهی خاص به قواعد طبیعت جهت تسخیر هرچه بیشتر آن" اما به نظر بنده بین این دو مرحله یعنی تفکر ریاضی به اضافه نگاهی خاص به قواعد طبیعت، مرحله دیگری نیز وجود دارد که نباید از آن غفلت کرد و آن این است که قبل از اینکه وارد بحث کاربرد و جهت گیری و میل دهی به قواعد فیزیک شویم باید این را هم در نظر بگیریم که فیزیک این واقعیت های تجربی را چگونه توجیه و تفسیر می نماید یا به عبارت بهتر برای توجیه این واقعیت های فیزیکی از چه مدلهایی استفاده می نماید یا به قول ایان باربر چه "تعبیراتی" وارد آن می نماید. مثلا آزمایش نشان می دهد که اگر یک سیم پیچ را در کنار یک آهنربا حرکت دهیم، برق تولید می شود. این یک حقیقت در عالم است. اما فیزیک تنها کشف این حقایق نیست بلکه توجیه اینکه چگونه این اتفاق رخ می دهد و ارتباط دادن آن با مدل اتمی و... مدلسازی و یا به قول ایان باربر "تعبیری" است که این "تعبیرات" نیز جزیی از علم فیزیک است که طبق نظر لرد کلوین ممکن است کاملا منطبق بر واقعیت نباشد. به نظر اینجانب این "تعبیرات" در مورد مبنایی ترین مباحث فیزیک نیز وجود دارد که نمی توان فیزیک را از این تعبیرات جدا دانست. به عنوان مثال اگر بخواهیم با دیدگاه نیوتنی حرکت یک جسم را بررسی نماییم - قبل از آنکه بحث جهت دهی به آن در جهت نفس اماره مطرح شود- باید اصول فیزیک نیوتنی را بپذیریم. یکی از اصول فیزیک نیوتن آن است که جسم تمایل دارد حالت قبلی خود را حفظ کند مگر آنکه عاملی باعث بر هم خوردن حالت قبلی آن شود. به عبارت بهتر اصالت را به حفظ حالت قبلی می دهد بر خلاف حرکت جوهری که اصالت را به حرکت می دهد. نیوتن با استفاده از همین اصل، مفاهیم جرم و نیرو را مطرح می کند. در فیزیک نیوتنی جرم، عاملی است که باعث می شود ماده در مقابل تغییر وضعیت مقاومت کند. بنابراین پذیرش فیزیک نیوتن به معنای نفی حرکت جوهری است خواه در جهت صحیح از آن استفاده کنیم یا در جهت تسلط نفس اماره بر طبیعت و همان طور که قبلا خدمتتان عرض نموده ام نیوتن شاگرد مکتب دکارت بوده است و در واقع فیزیک او همان توجیه عالم ماده است با زبان ریاضی دکارت. مثال دیگر در مورد وجود این "تعبیرات" در فیزیک جدید یا فیزیک کوانتوم مطرح است. بر خلاف نظر شما که در صفحه 221 می فرمایید: "در بحث احتمالات اصلا بحث وهم مطرح نیست بحث اطلاع از همه واقعیت مطرح است" به نظر حقیر، در فیزیک جدید یا ترمودینامیک آماری احتمال ذاتی پدیده هاست نه اینکه چون ما اطلاع از تمام جوانب نداریم احتمال را وارد می نماییم. به همین جهت است که انیشتین در جواب آنها می گوید من قبول ندارم که خداوند با تاس انداختن کار عالم پیش می برد. از جمله کاربردهای نظریه احتمال در ترمودینامیک، مبحث آنتروپی است. ظبق قانون دوم ترمودینامیک (قانون آنتروپی) فرایندهایی قابل انجام هستند که بی نظمی در آنها افزایش یابد یعنی از "احتمال بیشتر" به "احتمال کمتر" حرکت کنند. یا به عبارت فیزیکدانان جهان به سوی بی نظمی حرکت می کند. بنابراین در تکمیل بحث صفحه 327 که می فرمایید "نباید علم ترمودینامیک را بریده از این تمدن ارزیابی کرد و سوال نمود آیا علم ترمودینامیک شیطانی است یا الهی. ببینید با چه روحیه ای ایجاد شده است و به کجا منتهی می شود و چه انگیزه ای آن را مدیریت می کند" باید گفت که علاوه بر انگیزه و جهت دهی، لازم است "تعبیراتی" که علم ترمودینامیک با استفاده از آنها رفتار عالم را توجیه می کند بررسی نمود که به نظر اینجانب روحیه سکولاریسم در مبانی این علم نیز رسوخ دارد. با تشکر
متن پاسخ
علیکم السلام، باسمه تعالی بسیار بسیار مسرور شدم که با این دقت مباحث «تمدن‌زایی شیعه» را دنبال فرموده‌اید. بنده نیز تلاش کرده‌ام در جلسه‌ی هشتم و نهم مخاطب را به این برسانم که در علوم پایه هم نگاه تمدن غربی غیر از نگاهی است که یک انسان موحد می‌تواند داشته باشد و در مورد آمار یا باید گفت نظر شما درست است و از طرف بنده مسامحه شده و یا باید گفت در علم امار باید جنبه‌ی ریاضی‌بودن آن را از جنبه‌ای که ترمودینامیک مدّ نظر دارد جدا کنیم، ولی روح بحث همانی است که شما می‌فرمایید. موفق باشید
802

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام آقای طاهر زاده،خیلی دوست داشتم که در ارتباط با علم بدونم که جایگاهش در نظام توحیدی کجاست روی این سوال هم خیلی فکر کردم که جایگاه علم در نظام توحیدی چیه؟ به لطف خدا به نتایج خیلی خوبی هم رسیدم مخصوصا با خواندن کتاب"منزلت عقل در هندسه معرفت دینی"استاد جوادی آملی همه چیز برایم روشن شد، اما یک مشکل اینجا بود که ما در رشته های مهندسی بیشتر میخواهیم از این فرمولها و قواعد استفاده کنیم در جهت اهدافمون و اون بحث خشیت اصلا پیش نمیاد یا کمتر پیش میاد،همش در تحلیل هستیم برای رفع نیاز خودمون،و همیشه این خیلی من رو سرد میکنه،به نظرم بحث خشیت تنها در رشته های "علوم پایه "باید اتفاق بیفته از طرف دیگر به نظرم ما با همین علوم پایه را هم درست یاد نمیگیریم نظام آن نظام "حافظه محوری "است و اصلا تجربه نمیکنیم و اصلا متوجه نمیشیم که این افراد چه طور توانستند به این موضوعات پی ببرند احساس میکنم تنها حفظ میکنیم.(؟!) کتب غرب شناسی شما را خواندم اما راستش نتوانستم راهی درست را پیش بگیرم ،حالا تکلیف دانشجویان مهندسی چیست در این زمینه فکری، و چطور میتوانیم به مسئله خشیت بپردازیم؟(جدا از مسئله مفید بودن در زندگی و ساختن کشور) اگه تمام این جهان پدیده اومده تا نشانه و دلیل و آیت راه ما باشند تا ما پروردگارمان را بهتر بشناسیم و این تعریف را که با رشته خودم که عمران و معماری است می سنجم اصلا جور در نمیاد،اصلا نمیتونم اون نگاه درست که آقای جوادی آملی میگن رو وارد رشته خودم بکنم احساس میکنم اون تعریف فقط برای علوم پایه است.نمیدونم شاید نگاهم اشتباه باشه!
متن پاسخ
باسمه تعالی، سلام علیکم: آنچه موضوع را مشکل کرده نگاهی است که غرب به عالم و آدم دارد که اولاً: همه‌چیز را مستقل و بریده از خدا می‌بیند و ثانیاً: نگاه حصولی بر نگاه حضوری غلبه دارد و این نه‌تنها موجب خشیت نمی‌گردد بلکه موجب کبر می‌شود در حالی‌که اگر بدانیم علم حقیقی علمی است که با اُنس قلب با عالم غیب حاصل می‌شود می‌فهمیم هر اندازه در ایجاد سجایای اخلاقی بیشترتلاش کنیم بیشتر آماده‌ی تجلی انوار غیبی می‌گردیم. سعی شده در کتاب «آن‌گاه که فعالیت‌های فرهنگی پوچ می‌شود» این مسئله تبیین شود. موفق باشید
779

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
باعرض سلام خدمت استادطاهر زاده بنده دانشجویی 21ساله هستم حدود3سال است به این نتیجه رسیده ام که هیچ یک از اصول دین و اعتقاداتم ریشه وبنیه نداردواعمال عبادی وترک محرمات که بنده انجام میدهم از روی عادت ویا به خاطرحفظ ابرو می باشدودراین3سال به لحاظ روحی بسیار اذیت شدم ازاستاد خواهشمندم اینجانب راراهنمایی کرده وهمچنین سیر مطالعاتی را به بنده معرفی کرده تابتوانم اصول اعتقاداتم رابرای خود اثبات کرده وهمچنین انهاراعمل نمایم وهمچنین راه وروشی جهت برون رفت ازحالت روحی افسرده وضعیف وبی هدف باتشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی، سلام علیکم: بنده همان سیر مطالعاتی که بر روی سایت هست را پیشنهاد می‌کنم. امیدوارم از آن طریق هم بنیه‌ی اعتقادی شما محکم شود و هم افسردگی روحی‌تان رفع گردد چون هر دو موضوعی که می‌فرمایید در آن مباحث مورد توجه بوده است. موفق باشید
766

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام و خسته نباشید استاد مگر ما معتقد نیستیم که لقب "امیرالمومنین" مختص امام علی بن ابیطالب می باشد، پس چرا در کتاب تحف العقول میبینیم که ائمه علیهم السلام خلفای عباسی را با این لقب نان می برند؟ آیا ما کاسه داغتر از آشیم و یا ایشان به دلیل ملاحظات سیاسی این کار را می کردند؟باتشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی، سلام علیکم: خودِ ائمه«علیهم‌السلام» می‌فرمایند عنوان امیرالمؤمنین مخصوص علی«علیه‌السلام» است و به خلفای جور در راستای تقیه آن عنوان را به‌کار می‌بردند. موفق باشید
16262
متن پرسش
با سلام: من کتابهای زیبا و عمیق شما را مطالعه کرده ام. در مورد تعداد آسمانها که هفت است و بزرگان آن را با هفت مرتبه درونی انسانها تطابق داده اند، برایم سوال پیش آمده که در برشمردن تجلی خداوند مرتبه عقل و خیال و حس را گفته اند که می شود سه تا، آیا این سه مرتبه جزو هفت آسمان حساب نمی شود؟ لطفا کمی توضیح دهید. ممنون
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: مسلّم هفت آسمان، به عنوان هفت‌مرتبه‌ی واقعی از مراتب وجود، مدّ نظر دین است. که البته می‌توان در سیر اَنفسی، آن را با هفت‌مرتبه از روح تطبیق داد که جناب کاشانی در مقدمه‌ی بسیار عالمانه‌ی خود بر «منازل‌السائرین» خواجه عبداللّه آن هفت‌مرتبه‌ی انفسی را متذکر شده‌اند. به این صورت که وَجه نفسِ یل‌البدن را یک‌مرتبه گرفته‌اند و وَجه نفسِ یل‌القلب را مرتبه‌ی دیگر، که با احتساب نفس، می‌شود سه‌مرتبه. و در مورد قلب نیز، وجه یل‌الروح را در نظر گرفته‌اند که با احتساب خود قلب، که دومرتبه حساب می‌شود و همین دو مرتبه برای روح هست با در نظرگرفتن وجهِ یل‌السرّی آن. و با احتساب خودِ سرّ، جمعاً می‌شود هفت مرتبه. موفق باشید

15769

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام: در مورد اینکه خداوند در قرآن می فرمایند «کتاب مبین» منظور از این آشکاری آیا خود این عالم دنیاست؟ یا نه، اگر این دنیا را کتاب در نظر بگیریم آیا کتاب اعمال ما هم همچین کتابی است؟ کتاب معرفت نفس و الحشر و... را مطالعه کرده ام. دوم اینکه منظور از طبقات هفتگانه ی زمین چیست؟ و در آخر، منظور از اینکه آسمان ابتدا به شکل دود بود چیست؟ و آیا خداوند ابتدا تجلی کردند و بعد آسمانها به شکل دود بود و بعد آن را منظم کردند؟ ممنون
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: کتاب مبین‌بودنِ قرآن یعنی به‌خوبی حقایق را نشان می‌دهد. و در مورد طبقات هفتگانه‌ی زمین، بحث مراتب رذائلِ نفس در میان است. و دودبودنِ آسمان به همان معنا است که در ابتدا این آسمان به شکل خاصی هنوز در نیامده بوده، و بر اساس تدبیر الهی شکل خاص به‌خود گرفته است، مثل تدبیر روح که بر روی جنین إعمال می‌گردد و نطفه به صورت‌های دست و پا و سر در می‌آید. موفق باشید

15697
متن پرسش
با سلام: ببخشید سوالی با کد 15583 را پاسخ نداده اید. مشگل از کجاست؟ لطفا راهنمایی بفرمایید . با تشکر فراوان
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: قبلاً جواب داده شده است. باید به ایمیل خود رجوع فرمایید.

15583- باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- ضمن آن‌که در این موارد باید با مادر و خواهر خود مشورت داشته باشید البته اگر رعایت حجاب به طور کامل بشود، می‌توان در مورد چادر، سخت‌گیری نکرد 2- آزاداندیشی با احترام به اصول‌گرایان و درکِ متفکرانِ اصلاح‌طلب در عین ارادت به رهبری ممکن است وگرنه با تقابل با اصول‌گرایی ایشان، برایتان دردِ سرساز می‌شود. موفق باشید

14923

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
کتاب لغت برای اینکه لغات قرآن را بفهمییم کدام خوب است؟ یه دونه جدید چاپ شده از استاد محمدتقی فیاض بخش. روش نوشته بود با ترتیب و لغاتِ المیزان. طبق المیزان مثل اینکه نوشتن. الان من نمیدونم قاموس قرآن بهتره یا راغب یا این کتاب جدید که آقای فیاض بخش نوشتند (تفسیر واژگان قرآن کریم). به نظرتون چیکار کنم؟ کدوم رو بگیرم؟ یا اگر خیلی مهمه کدوم دوتا رو بگیرم؟ من اقای فیاض بخش رو نمی شناسم. تو قرآن سر رشته دارن یا نه؟ چون این روزها همه در مورد قرآن می نویسند ولی کمتر کار قوی از آب در می آید. به خاطر همین گفتم با شما مشورت کنم. ممنون یا علی.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: کتاب «مفردات راغب» در مورد لغات قرآن یک کتاب اساسی است و ترجمه‌ی آن تحت عنوان «قاموس قرآن» نیز چاپ شده است. و آقای فیاض‌بخش در این موارد شخصیت قابل اعتمادی هستند. موفق باشید

14828

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام استاد: همانطور که مطلعید بنده به شدت به فلسفه و عرفان معتقدم و زبان زیبای عرفان را هم بعضا می دانم و می دانم برخی جاها به کنایه سخن گفته می شود. و کلا زبان، زبان خاصی است. حال بنده در مطالعاتم معنی یک چیز را فعلا نمی دانم. گفتم از شما بپرسم. کلمه ی وَهْم و خَیال بودنِ عالَم... به چه معنی است؟ وهم به معنای هویت تعلقی؟ یا عرفای عزیز ما مساله را بیش از این وسعت داده اند؟ اگر می شود به بنده در حد خودم توضیح بفرمایید. چرا باید بیدل دهلوی این گونه شعر بگوید و ما را مبهوط بگذارد؟ : دریای خیالیم و نَمی نیست در اینجا جز وهم وجود و عدمی نیست در اینجا رمز دو جهان از ورق آینه خواندیم جز گرد تحیر رقمی نیست در اینجا و یا جناب شیخِ اکبر محی الدین بفرمایند: العالَمُ مُتوهمٌ مالَهُ وجودٌ خارجیٌ. «استاد. بنده متوجه زبان خاص عرفان هستم و خواهش دارم به بنده که تا حدی متوجه آن زبان هستم توضیح بفرمایید. فقط تا حدی که رفع سوال شود.» البته اگر صَلاح می دانید. التماس دعا. یاعلی
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: تا آرام‌آرام و پس از سال‌ها، در فصّ یوسفی مطلب را نیابید، به نظرم به هیچ وجه سخن محی‌الدین را در این رابطه نخواهید گرفت. در این موارد تنها انتظار، کارساز است تا وقتی بدان رسیدید ندا سر دهید: «چون یافتمت جانان / بشناختمت جانان». موفق باشید

14416

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام: استاد بنده با کار کردن نظریات استاد جوادی و استاد حسن زاده تا الان به این نتیجه رسیدم که ظاهرا تفکر جناب استاد جوادی یک چیز دیگر است. احساس می کنم ایشان بیشتر به علامه طباطبایی نزدیک ترند. البته به قول خودمانی طلبگی (اثبات شی نفی ما ادا نمی کند) نمی گویم آقای حسن زاده بزرگ نیستند. دارم بین خوب و خوب تر از آن سخن می گویم. نمی دانم درست است یا خیر.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: هرکدام از آن دو عزیز سبک خاص خود را برای سیراب‌کردنِ طالبان حقیقت دارند و ذوق‌های متفاوت هرکدام یکی از آن دو سبک را می‌پسندد. آری! آیت اللّه جوادی سعی دارند مطالب خود را به صورت درسی تنظیم کنند و از این جهت ممکن است برای یک طلبه کمک‌کار باشد. موفق باشید

نمایش چاپی