بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان
آرشیو پرسش و پاسخ ها
تعداد نمایش
شماره پرسش:
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
12991
متن پرسش
سلام علیکم استاد: این سوال جدید نیست در تکمیل سوال قبل است و هدفم فقط رفع ابهام است: در کتاب امام و تعلیم ملائکه آمده: خدا ثواب شیعیان را برخود واجب کرده چیزی که برایم ابهامه تفاوت بین امکان ثواب و امید ثواب است. آیا درست است که آن اعمال حتما دارای ثواب هستند مثل قرائت قرآن ولی اینکه آیا ثواب کسب کرده ایم یا نه باید در حالت خوف و رجا باشیم؟ در کتاب فعالیتهای فرهنگی آمده: وقتي رابطة انسان با خدا حضوري و وجودي شد، معني گناه و ثواب از ابهام خارج مي‌شود و کلية تعابير ديني معني خود را مي‌يابد، طبق این مطلب وقتی کسی اثر نماز شب را در وجود خود احساس کرد می تواند قضاوت کند کند که عملش حتما ثواب داشته که چنین اثر معنوی در وجودش داشته؟ با تشکر
متن پاسخ

 باسمه تعالی: سلام علیکم: باید این امید در ما باشد که همیشه با خدای کریمی روبه‌رو هستیم ولی با بزرگ‌دانستنِ عمل خود، مُعجَب نباشیم حتی وقتی اثر عبادات خود را به لطف الهی در خود می‌یابیم. امیدوارانه به کار خود ادامه می‌دهیم، ولی بدانیم «هر عنایت که داری ای درویش / هدیه‌ی حق بدان، نه کرده‌ی خویش». موفق باشید

12015
متن پرسش
بسم الله الرحمن الرحیم سلام علیکم: بنده دانشجوی مهندسی مواد و متالورژی دانشگاه علم و صنعت هستم و در زمینه ی فنی اختراع هم ثبت کرده ام. بعد از گذشت 4 سال کار فرهنگی در سطح دانشگاه و جامعه به این نتیجه رسیده ام که وظیفه ام کار فرهنگی است و تجربه نیز در کار فرهنگی به بنده ثابت کرده که بدون علم دینی نمی توان در مسیر درست در کار فرهنگی قدم برداشت. به همین خاطر بعد از مشورت های فراوان به این نتیجه رسیدم که قطعا به حوزه بروم و هیچ شکی ندارم. موفقیت های مختلفی از جمله تالیف و چاپ 3 کتاب و صحبت و سخنرانی در مکان ها و دوره های مختلف نیز به بنده اثبات کرده که توانایی نیز به فضل خدا وجود دارد. مشکلی نیست مگر عدم رضایت والدین که اصلا روحانیت را قبول نداشته و در حقیقت مخالف نیز هستند. آنها به شدت بنده را نهی کرده و حتی امر به ادامه ی تحصیل در دانشگاه می کنند. در صورتی که بنده هیچ جایگاهی برای خود در دانشگاه نمی بینم و تحمل فضای آن برایم تقریبا غیر ممکن شده است. حال وظیفه ی بنده چیست؟ لازم به ذکر است که بنده اخیرا متاهل شده و به زودی به خانه ی خود می روم، ان شاء الله و مقلد حضرت آقا (حفظه الله) نیز هستم با تشکر قبلی از راهنمایی شما
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: تا آن‌جا که من می‌دانم علماء می‌فرمایند اگر رفتن به حوزه برای کسی متعیَّن به واجب عینی شد رضایت والدین شرط نیست. إن‌شاءاللّه خداوند قلب آن‌ها را نیز نرم می‌کند. موفق باشید

11101
متن پرسش
سلام: مدتی است این فکر، مرا مشغول کرده است. سبحان الله، الحمدلله، لااله الاالله، الله اکبر. سبحان الله یعنی اینکه خداوند هیچ نقصی ندارد. هیچ کم و کاستی ندارد. نمی شود هیچ نقصی را به او نسبت داد. الحمدلله یعنی همه کمالات از آن اوست. هرچی خوبی هست مال اوست. لااله الاالله هم به معنای این است که هرچس هست، وجود اوست. ما هیچ ایم. فقط اوست که اوست. الله اکبر هم به معنای این است که از این تصوری که من کردم، خداوند بالاتر از این حرفاست. پس به عبارتی هم خداوند هیچ نقصی ندارد و هم همه کمالات از آن اوست. در واقع وقتی عبادت می کنیم،خدا توفیق داده است.حتی سجده شکری که بجا می آوریم، توفیق خداست. اگر خدا توفیق نداده بود، نمیتونستم بگوییم الحمدلله. در شرح مناجات شعبانیه امام علی(ع) فرمودند که حتی اگر معصیت هم نمی کنیم، بخاطر محبتی است که در وجود ما قرار دادی. این محبت باعث شد که شوق به گناه در وجود ناچیز شود. در واقع اگر ما گناه هم نمی کنیم،باز این گناه نکردن به واسطه خداست. یعنی لطف خدا بود که ما گناه نکردیم. تنها و تنها چیزی که ما میتونیم به خودمون نسبت دهیم، گناه کردن است. آیا این درسته؟؟؟ آیا برداشت های من از معنای اذکار بالا درست بود؟؟ آیا توحید افعالی که در عرفان مطرح است به این معناست که چون خداوند همه جا را پر کرده است و همه جا حضور دارد و حتی در اراده ما نیز حضور دارد، پس در واقع در فعل ما نیز حضور دارد؟؟ این توحید افعالی است؟؟ یا اینکه به این معناست که قدرتی که ما داریم و باهاش گناه می کنیم، از آن خداست و خدا به ما اجازه داده است که بین گناه کردن و نکردن انتخاب کنیم؟؟ ممنون میشم راهنمایی کنید. یاعلی مدد از طرفی هم خداوند پاک و منزه است.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: همان‌طور که بحمداللّه متوجه هستید توحید افعالی حکایت از آن دارد که هر فعلی در عالم صادر شود ریشه در حضور فعل حضرت حق دارد و مخلوقات همه مظهر فعل الهی هستند، منتها نه آن‌طور که اشعری می‌گوید که مخلوقات هیچ نقشی نداشته باشند، بلکه به این معنا که هر مخلوقی بنا به ظرفیت و شایستگی‌اش مظهر فعل الهی است، یکی مظهر اسم رحمت الهی است و یکی مظهر اسم قهر حضرت حق است و ما با رجوع به رحمت الهی یعنی دین خدا می‌توانیم مظهر رحمت الهی برای خود و دیگران شویم. موفق باشید
9460
متن پرسش
سلام علیکم: میخواستم نظرتان را درباره این جمله بدانم: «با درک آثار خدا، او را خواهیم شناخت» "رابرت بویل" پدر شیمی مدرن
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده از این جمله این را می‌فهمم که با نظر به آیات الهی متوجه اسماء حسنای حضرت حق می‌شویم و این نکته‌ای است که آموزه‌های دینی به ما آموخته‌اند. موفق باشید
8657

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم استاد گرامی و اوقات بخیر آیا خاطرتان هست که امام تفسیر عرفانی از رؤیت پرستش ستاره و ماه و خورشید به وسیله حضرت ابراهیم (ع) را کجا آورده اند؟
متن پاسخ
باسمه‌تعالی: سلام‌علیکم: فکر کنم محیی الدین در فتوحات چنین بحثی را دارد. موفق باشید
8279

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام می خواستم نظرتون رو در مورد ازدواج فامیلی بدونم-تفاوت و یا ویژگی خاصی در این نوع ازدواج نسبت به مابقی هست که باید مورد توجه قرار گیرد-این را پرسیدم چون حس میکنم نظریات و حساسیت هایی در مورد این نوع ازدواج فراگیر شده که واقعا اثبات و یا نفی شان سخت است...
متن پاسخ
باسمه‌تعالی: سلام‌علیکم: شاید علت مشکلاتی که آقایان می‌فرمایند نسبت به ازدواج علت اصلی نباشد. زیرا علاوه بر این‌که در سیره‌ی اهل‌البیت«علیهم‌السلام» این نوع ازدواج فامیلی را می‌یابیم، در موارد دیگر نیز می‌بینیم که پسر عمو با دختر عمو ازدواج کرده‌اند و مشکلی پیش نیامده. پس مشکل باید چیز دیگری باشد که هنوز درست ارزیابی نشده. موفق باشید
8117
متن پرسش
باسلام خدمت استادعزیز بنده بر عکس خیلی ها که حرص مال نیامده را می خورند> من حرص مطالعه های نکرده را می خورم. یعنی احساس می کنم باید همه کتابهای حضرتعالی، شهید مطهری، استاد جوادی، استاد مصباح، استادصفایی حائری، شهید بهشتی، بیانات امام و رهبری، تفسیر قرآن و نهج البلاغه ، همه را هرچه زودتر بخوانم. ضمن اینکه در رشته علوم انسانی هم قصد ادامه تحصیل دارم. لذا از این همه مطالعه ای که روی دوش خود احساس میکنم واقعا غصه می خورم. مثلا وقتی کتابی را می خوانم، بعد از مدتی به شماره صفحه اش نگاه میکنک و با خود می گویم کی این تمام می شود تا بروم سر وقت کتاب بعدی. خلاصه خیلی از این مساله غصه می خورم. بفرمایید چه کنم تا هم غصه نخورم و هم به مطالعه همه جانبه دست پیدا کنم باتشکر
متن پاسخ
باسمه‌تعالی: سلام‌علیکم: همین‌که وارد عالم مطالعه شوید و در این مورد عزم خود را جزم کنید إن‌شاءاللّه در حالتی قرار می‌گیرید که گویا در مرکز هستی قرار گرفته‌اید. در این رابطه به عنوان مقدمه اولاً: کتاب «عالَم انسان دینی» را مطالعه بفرمایید تا از این‌که خود را در مقابل جاده‌ای بلند می‌یابید آزادشوید ثانیاً: قسمت دوم کتاب «ادب خیال و عقل و قلب» را که مربوط به چگونگی مطالعه است، دنبال بفرمایید. موفق باشید
7721

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام فرق بین ما وحیوانات دیگر چیست ؟لطفا توضیح دهید.
متن پاسخ
باسمه‌تعالی: سلام‌علیکم: انسان‌ها ابعادی مثل عقل و قلب دارند و مطابق آن استعدادهایی برای پرورش آن‌ها دارند که حیوانات ندارند. موفق باشید
5570

طی مقدماتبازدید:

متن پرسش
سلام سوالاتی دینی و عرفانی برایم پیش آمده نیاز جدی و لازم به راهنمائی دارم چنانچه جنابعالی (استاد طاهر زاده )پاسخ میدهید راهنمائی بفرمائید تا بتوانم ارتباط بگیرم
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: پس از مطالعه‌ی کتاب «ده نکته در معرفت نفس» همراه با شرح آن به وسیله‌ی سی‌دی و پس از مطالعه‌ی برهان صدیقین از کتاب «از برهان تا عرفان» همراه با شرح آن توسط سی‌دی چنانچه سؤالاتی داشته باشید از طریق همین سایت إن‌شاءاللّه جواب داده می‌شود. موفق باشید
5265
متن پرسش
باسلام خدمت استاد عزیز اینکه در ایه قران داریم :خداوملائکه صلوات بر پیامبر میفرستند به چه معناست؟ جنس ونوع صلوات خدا وملائکه به چه شکلی است؟ باتشکر از شما.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم. بنده عرایضی در کتاب «صلوات عامل قدسی شدن روح» داشته ام. کتاب روی سایت هست،‌ می‌توانید بارگیری کنید و مطالعه نمایید. موفق باشید.
4293
متن پرسش
سلام علیکم.اینکه بهاییت با قرآن دلیل می آورند که خداوند پیامبر را خاتم با فتحه یعنی نگین نامیده نه خاتم با کسره یعنی ختم کننده ،صحیح است؟چگونه با آن مبارزه کنم؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: بحث در رابطه با خاتمیت رسول خدا«صلوات‌الله‌علیه‌وآله» روی خاتَم و خاتِم‌بودن نیست. صریح قرآن است که می‌فرماید ای رسول خدا«صلوات‌الله‌علیه‌وآله» از طریق تو «وَ تَمَّتْ کَلِمَةُ رَبِّکَ صِدْقاً وَ عَدْلاً ‏» کلمات پروردگار تو در حالی‌که همراه با صدق و عدل است تمام شد. دیده‌ام در سایت‌هایی که مسئولیت جواب‌دادن به این شبهات را دارند، مفصلاً به این شبهات جواب داده شده. لابد بهائیت می‌خواهد ملکه‌ی انگلستان را خاتم پیامبران بدانند که محل ریزش فیض کران به این فرقه است. این فرقه نگاهی به شناسنامه‌شان بیندازند ببینند متولد کجایند، نمی‌خواهد به دنبال پیامبر باشند . در ضمن می توانید به جواب سؤال شماره4299 مراجعه کنید. موفق باشید
3935

مقتل شهدابازدید:

متن پرسش
سلام علیکم، در بالای سایت به زیبایی نوشته اید «ملائکه تا قیام قیامت در مقتل شهدا مانده اند و بر جان زائران مقتل آن ها نسیم عبودیت و معنویت می وزانند و راه ملکوت را به آن ها نشان می دهند.» سوالی که مدتی ذهنم را مشغول کرده بود و این مناسبت باعث شد آن را مطرح کنم این است که چگونه بعضی از مکان ها از لحاظ ارتباط با ملکوت قوی تر هستند. مگر نه این است که برای ملائکه مجرد این جا و آن جا فرقی ندارد؟ پس چرا بعضی مکان ها را محل رفت و آمد ملائکه می دانیم و بعضی جا ها را نه؟ آیا این ریشه در نفس مکان دارد یا صرفا احساسی که ما نسبت به آن مکان ها داریم به ما در ارتباط با ملکوت در آن مکان ها کمک می کند؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: آن اراده‌هایی که در آن مکان‌ها ظهور کرده و آن تن‌هایی که تحت تأثیر آن اراده‌ها آن‌جا فرو افتاده، مکان را مقدس کرده است. موفق باشید
3729
متن پرسش
سلام علیکم در روش معرفت نفس دنیای عجیبی خوابیده است، گاهی جرات رفتن به سمت ان هم برای سخت می شود چطوری می شود که در نکته ی اول می گویید انسان جدای از تن است ولی مگر می شود خود را بدون تن دید...سوال دوم این است:برای درک حضوری قلب اول دیدن بدن از یک سو و تصویر آن در خیال از سویی دیگر بدجور اذیتم می کند و گاهی از پا می افتم که چه کنم که اگر بخواهم نگاه کنم به قلبم نمی توانم او را بدون این ها درک کنم شما چطوری از اینها گذشتید خواهش میکنم داستان جدایی نگاهتان از بدن را برایم بگویید... ممنون
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- دیدن منحصر به دیدنِ با چشم نیست، این‌که خود را احساس می‌کنیم یک نوع دیدن است 2- همین‌که انسان آرام‌آرام نظر را از کثرت‌ها منصرف کند و متوجه حقیقت باشد ابتدا حقیقت خودش که همان نفس ناطقه است برایش ظهور می‌کند و سپس إن‌شاءالله متوجه حقیقت وحدانی عالم می‌شود. موفق باشید
3473

اعمال تعبدیبازدید:

متن پرسش
چرا در سجده 7عضو قرار میگیرد و طواف 7شوط است؟ سر عدد 7چیست؟
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: نمی‌دانم. ظاهراً موضوع تعبدی است. موفق باشید
2931

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
خدمت استاد بزرگوار سلام عرض میکنم موردی برایم پیش آمده و به شدت نیاز به کمک دارم.از اطرافیان بنده کسی نیست که بتواند راهنمایی ام کند.این است که رو به استاد آوردم چرا که ایشان لایه های وجود انسان را به خوبی میشناسند و یقین دارم به خوبی من را راهنمایی میکنند. بنده ویژگی ام اینطور بود که از ترس آتش جهنم خدا را عبادت میکردم.یک روز به خدا گفتم من تو را از روی ترس عبادت میکنم محبت خودت را به دلم بیانداز. بعد از این موضوع ناگهان یکی از همکلاسیهای خود در دانشگاه را دیدم.نمیدانم در همان نگاه اول چیزی در ذهنم ایجاد شد.بعد از مدتی آن خانم بدون آنکه چیزی در مورد من بداند به طور غیر مستقیم خودش را به من نزدیک میکرد.البته عرض میکنم که نیت آن خانوم این بود که چون فکر میکرد من درسم خوب است با من ارتباط علمی داشته باشد.ولی من نمیدانستم.این حالت از تفکر به قلبم حرکت میکرد و من کاملا این موضوع را میفهمیدم.تمرکزم را به شدت روی درسم از دست دادم.اول خواستم به او فکر نکنم ولی نشد.تصمیم گرفتم زمان بگیرم و در طول زمان موضوع را بررسی کنم.اما هرچه میگذشت این حالت به تمام وجودم سرایت میکرد.یاد آن داستان افتادم که شخصی دختر کسی را میخواست به وی گفت برو نماز شب بخوان و ... .گفتم اگر بنده خدا اینقدر محبت به دل من میاندازد خود خدا چه میکند. تصمیم گرفتم خدا را به خاطر همچنین محبتی عبادت کنم. بعدش هم گفتم که هرکسی میرود و با کسی ازدواج میکند من هم با این خانوم.این بود که نامه نوشتم و موضوع را شرح دادم.اما برخورد آن خانوم آنقدر بد بود که تعجب کردم این عشق و محبت چگونه به او تعلق دارد.حالا که با او رابطه ندارم این حالت باز در درونم هست و موقع نماز شدت میابد.از طرف دیگر وقتی به او فکر میکنم این حالت بیشتر میشود. حالا آن خانوم رفته و جهت رفع اشکال درسی با آقایی آشنا شده و من یقین دارم که هدفش ازدواج نیست بلکه فقط رابطه علمی است.او دختر پاک و ساده ای است و من از این جهت نگرانش هستم.چون احتمال بالایی میدهم آن آقا همچنین قصدی ندارد و فکر کرده که این خانوم آمده تا با او ازدواج کند و آن آقا به این رابطه ادامه میدهد. چگونه میتوانم آن خانوم را متوجه کنم؟ چجوری و چه چیز به او بگویم؟ خواهش میکنم این سوال را به استاد نشان دهید و از او بخواهید مطالبی را در مورد من و آن خانوم بگویند. خواهشا این سوال را در سایت قرار ندهید با تشکر.
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: شما در این موارد وظیفه‌ای ندارید که هنوز ذهن خود را مشغول او کرده‌اید، سعی کنید در امورات مهم و اساسی بیندیشید تا ذهن شما مشغول این امور نباشد. موفق باشید
2535
متن پرسش
سلام.این فقط ما انسان ها هستیم که ذهن داریم،یا بقیه موجودات هم دارای ذهن و هوش هستند؟
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: برای حیوانات هم ذهن و حافظه هست ولی علم آن‌ها حضوری است و نه حصولی. موفق باشید
2509
متن پرسش
با سلام درکتاب امامت در تکوین و تشریع فرموده اید برای اینکه جامعه اصلاح شود باید روح و زمان جامعه تغییر کند. به جای اینکه بخواهیم تک تک افراد را اصلاح کنیم. سوال من این است که چطور باید اکنون روح زمانه را تغییر دهیم
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: چنانچه در بحث «وقت‌شناسی» ائمه«علیهم‌السلام» عرض شد ما در حدّ انجام وظایف شرعی عمل می‌کنیم و ذهن‌ها را متوجه ارزش‌های الهی می‌کنیم تا نسیمی از طرف پروردگار بوزد و روح‌های افراد را متوجه حقیقت بکند. موفق باشید
22911
متن پرسش
سلام علیکم: از طرفی بیان می شود که اراده ما و خواست خداوند هم سو با هم است، از طرفی می گویند امامان به گونه ای بوده اند که طوری عمل کرده اند که باعث نهایت ظهور خداوند بشوند و در شرایط مختلف یک نور بوده است که جایی امام علی علیه السلام شده و در جایی امام حسین علیه السلام و امکان داشته که شخص دیگری امام می‌شده است مانند امکانی که در مورد سید محمد بلد علیه السلام می گویند. از طرفی می گویند تفاوت ما با معصومین و در اینجا منظور امامان این است که آنها عصمت داشته اند و آن را حفظ کرده اند و ما نداریم و باید برای رسیدن به آن تلاش کنیم. ما وقتی به زیارت می رویم در اصل داریم به چه اصلی می رسیم به اینکه در حرکتی باشیم که به این گونه تفکرات ایمان داشته باشیم و در تاریخی قرار بگیریم که یقینا این تاریخ نهایت ایمان و هدف بندگیست. استاد افکارم در این موارد پریشان شده چطوری میتونم جمعش کنم و به نتیجه ای واحد برسم؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. انسان با اختیار خود می‌تواند اراده‌ی خود را در معرض اراده‌ی الهی قرار دهد و می‌تواند این کار را نکند

۲. با توجه به روایت جابر که از رسول خدا «صلوات‌اللّه‌علیه‌وآله» نقل می‌کند حضرت در معراج نام ۱۲ جانشین خود را یافته‌اند، و لذا نمی‌شود کس دیگری امام گردد. و آن‌چه در مورد جناب سید محمد می‌گویند باید به این معنا باشد که عظمت او در حدّ امام بوده، نه آن‌که بنا بوده ایشان امام باشند.

۳. در زیارت، جانِ خود را در معرض نسیم ایمانی امام قرار می‌دهیم تا خودشان با نوری که دارند بر جان ما وزیدن آغاز کنند. به همین جهت در روایت داریم که: ای بنده‌ی خدا بعد از زیارت، گناهانت بخشیده شد، زندگی را از نو شروع کن. در زیارت اولیاء معصوم به تماشای صفای نورانی انسان‌هایی می‌رویم که عین ایمان به حضرت معبود هستند. جان ما به تماشای چنین انواری می‌رود مثل آن‌که زیبایی و بوی خوش یک گل را زیارت می‌کند و به تماشا می‌نشیند. آیا از گل پرسش باید کرد، یا باید آن را تماشا نمود و آماده شد بوی خوش آن به مشام ما برسد؟ موفق باشید 

20458
متن پرسش
سلام خدمت استاد عزیز: یکی از فامیل در فضاي مجازي لعن بر خلفا گذاشته و بر این حدیث تكيه مي كند از امام صادق به ابابصير وسائل الشيعه جلد 27 صفحه 119 به خدا سوگند شما به هیچ کدام از آنچه اهل سنت بر آن معتقد هستند معتقد نیستید و آنان نیز بر هیچ کدام از آنچه شما بر آن معتقد هستید معتقد نیستند پس با آنان مخالفت کنید که آنان به هیچ کدام از حقایق عقیده ندارند، لطفا راهنمایی بفرمائید. التماس دعا
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در هر حال با این وصف چرا باید «لعن» به خلفا را به میان آورید؟ چرا مثل کاری که مرحوم علامه امینی در کتاب شریف «الغدیر» کردند باب انتقاد و گفتگو را نگشاییم تا به جای تفرقه در جهان اسلام و ایجاد سیطره‌ی دشمنان اسلام، نحوه‌ای از رفاقت و اصلاح امور پیش نیاید؟! موفق باشید

19608

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام خدمت استاد بزرگوار: استاد عزیز گاها چنان وهمیات و خیالات بسیار بسیار پوچ و باطل و پست و مضحک بههم رو می آورند، که واقعا نمیدونم چکار کنم!! و با تضرع و التماس متوسل میشم، استاد واقعا چرا این خیالات میان یک مثالی می زنم که بدونید چقدر پوچ و پست هستند. گاها وقتی خانمی به بنده در خیابان نگاه می کند چند ثانیه بعد فکر می کنم که این خانم از من خوششون آمده. ببخشید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: فکر می‌کنم با تأمل بر روی مطالب کتاب «ادب خیال و عقل و قلب» بابی به سوی شما گشوده می‌شود که با ورود به آن، آرام‌آرام تکلیف خود را با این نوع خطورات روشن می‌کنید. موفق باشید

18231

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام استاد وقتتون بخیر و خسته نباشید: ببخشید استاد نظرتون درباره کتاب صلات معراج مومن معراج عشق از استاد سمندری چی هست؟و اگر ممکنه بهترین کتاب در زمینه نماز رو معرفی بفرمایید. تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همچنان‌که در جواب سؤال شماره‌ی 18208 عرض شد کتاب مذکور را مطالعه نکرده‌ام. ولی کتاب «آداب الصلواة» حضرت امام را کتاب خوبی در این موضوع می‌دانم. موفق باشید

17708

معرفت نفسبازدید:

متن پرسش
سلام استاد: چند تا سوال از نکته یک و دو شرح ده نکته داشتم: واقعا میدونم وقتتون کمه ولی خواهش می کنم به سوالا گنگ و مختصر پاسخ ندید. در پاسخ سوال های قبلیم به مشکل خوردم. ۱. نحوه ارتباط نفس و بدن چیه؟ این که روح را واسطه می گیرند یعنی چه؟ ۲. جسمانیة الحدوث ... با روز الست منافات ندارد؟ ۳. در عالم ماده من رو با خیلی چیزها می شناسند، مثل طلبه بودن الی آخر، در عالم حقیقت چی، اون شأنی که همه انسان ها رو بر اساس اون می شناسند چیه؟ یعنی این همه علم و تقوا و ویژگی های اخلاقی انسان رو باید به یک جایی برسونه، اون نقطه چیه؟ آیا بگیم ایمان درسته؟ ۴. کلمه شأن یعنی چی؟ ۵. فرق حقیقت و واقعیت؟ ۶. فرق حقیقت و مجاز؟ ۷. کلمه سبب توی بحث رویا (ارتباط نفس با سبب غیبی حادثه) یعنی چی؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- نفس از جهت آن‌که بالفعل نیست، بدنی را در دوره‌ی جنینی برای خود انتخاب می‌کند تا با تدبیر آن بدن در زندگی، از مابالقوه به مابالفعل برسد. 2- در روز الست، حقیقتِ انسان در صحنه است که به یک معنا، همان فطرت انسانی است. ولی جسمانیة‌الحدوث‌بودنِ روح مربوط به نفسِ یک شخص است که چگونه آن نفس، در بسترِ بدن شکل می‌گیرد، حال آن نفس، حاملِ همان فطرت انسانی می‌باشد 3- این صفات و ملکات موجب ظهوری در جسم انسان و جایگاه انسان در برزخ و قیامت می‌باشد 4- یعنی جایگاه وجودی 5- در فلسفه، واقعیت مرتبه‌ی محسوسِ حقیقت است 6- مجاز، یعنی آن‌چه بشر اعتبار کرده است 7- سبب، همیشه به معنای علت است.

باید تلاش بفرمایید این نوع سؤالات را از طریق مطالعه در متون اصلی برای خود حل کنید، در  فضای سؤال و جواب ممکن نیست زیرا مشکل حل نمی‌شود. پیشنهاد بنده آن است که با حوصله، اولاً: پس از «ده نکته» بحثِ برهان صدیقین را همراه با شرح آن و سپس کتاب «خویشتن پنهان» را و بعد از آن مطالعه‌ی آرشیو سؤالات در رابطه با معرفت نفس و در نهایت مطالعه‌ی کتاب «معرفتِ نفس و حشر» را دنبال بفرمایید. موفق باشید

15558

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام و احترام: «حنظله آنچنان در روحانیت امام غرق بود که جنگ و رعب و تنعمات این جهان نتوانست او را از امام جدا کند و هر دو در یک کوی در زمین کربلا خوابیدند تا دعای او که خواست پیوستگی او در بهشت با امام اش بیشتر از این جهان باشد و امام برای اجابت آن‌ دعا آمین گفت، محقق شود. زیرا او راز وحدت روح را می‌شناخت و معجزه‌ی اتحاد روان‌ها را تجربه کرده بود که چگونه اگر انسان از خودبینی و خودخواهی و خودپرستی رها شود زمینه‌ی حاصلخیزیِ روح او، راه او را به سمت روح‌های بزرگی چون حسین (ع) می‌کشاند.» منظورحضرتعالی از اتحاد روحانی با امام چیست؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در کتاب «چگونگی فعلیت‌یافتن باورها» عرایضی در این مورد شده است. خوب است به طور اساسی، سری به آن کتاب زده شود. موفق باشید

14811
متن پرسش
سلام: ببخشید مگر نه اینکه خداوند ما را از یک روح کلی خلق کرده و روح نیز مجرد است و قابل تقسیم نیست و در یک لحظه همه جا هست پس چرا وقتی یک انسان گناه می کند روح انسانهای دیگر آلوده نمی شود و چرا من خودم را مستقل از دیگران حس می کنم و نمی توانم از وجود و عالم کسی با خبر شوم؟ با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: قرآن می‌فرماید: «فإذا سویّته و نفخت فیه من روحی» یعنی وقتی آن بدن آماده شد پس از روح خود در آن دمیدم. بنابراین هرکس مطابق بدنی که دارد، روح در آن ظهور می‌کند و چون آن روح در نسبت به آن بدن برای انسان شکل می‌گیرد، آن روح مربوط به خود آن فرد خواهد بود. مثل آبی که در یک ظرف ریخته شود. در آن صورت با تغییر رنگِ آن آب در آن ظرف، بقیه‌ی آب‌ها تغییر نمی‌کند. آن روح نیز صِرفاً متعلق به آن بدن است. موفق باشید.

14193
متن پرسش
سلام آقای طاهرزاده: خواهشا «همه ی» حرفام رو بخونید! این سوال من و جواب شما، میتونه برای خیلیا مفید باشه. پسری 20 ساله و دانشجو هستم. من کتاب جوان و آشتی با خدا و ده نکته و خویشتن پنهان شما رو خوندم. و به این نتیجه هم رسیدم که جان من خدا می خواهد. و آدمی هستم که به غیر از خدا به هیچ چیز دیگه راضی نمیشم. و میدونم و حس کردم که اگه با خدا باشم خوش هستم. و همیشه بزرگترین آرزو و هدفم اینه که با خدا باشم و خوش باشم. چی بزرگتر و بهتر از اینکه با خدا باشم؟! ولی نمیدونم کجای کار می لنگه که با این که میدونم و تجربه هم کردم که مثلا نیمه های شب با خدا راز و نیاز کردن و اذان صبح، نماز خوندن و سحرخیزی چه لذتی داره، ولی چرا بیدار نمیشم؟! چرا اکثر نمازهام رو نمیخونم؟! با اینکه میدونم اگه بخوام با خدا باشم و خوش باشم، باید این کارا رو بکنم، چرا آهسته قدم برمی دارم برای این هدفم؟ اعتقاد دارم که باید عشقی وجود داشته باشه تا محرکی باشه برای انجام تمام کارام. عشقی که هر لحظه به اون فکر کنم. و هر کاری می کنم، در راه رسیدن به اون عشق و بودن با اون عشق باشه. حتی آب خوردنم! آیا این عشق باید خدا باشه؟ چه جوری میشه عاشق چیزی شد؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: «دانستن» اولِ کار است. با عمل به دستورات شرع مقدس است که آرام‌‌آرام حجاب‌ها برطرف می‌شود و آن دانایی‌ها به اُنس تبدیل می‌شود. عظمت شریعت الهی در این است که انسان حیرت می‌کند چگونه با این دستورات ساده، انسان به آن‌چنان اُنس و عشق می‌رسد اگر صادقانه عمل نماید. به قول حافظ: «به خُلق و لطف توان کرد صید اهلِ نظر / به بند و دام نگیرند مرغِ دانا را». و خداوند نیز با لطف خود توانسته است اهل نظر را جلب کند، همان‌طور که مرغ دانا را با دانه می‌توان جلب کرد نه با دام. موفق باشید

نمایش چاپی