باسمه تعالی: سلام علیکم: باید این امید در ما باشد که همیشه با خدای کریمی روبهرو هستیم ولی با بزرگدانستنِ عمل خود، مُعجَب نباشیم حتی وقتی اثر عبادات خود را به لطف الهی در خود مییابیم. امیدوارانه به کار خود ادامه میدهیم، ولی بدانیم «هر عنایت که داری ای درویش / هدیهی حق بدان، نه کردهی خویش». موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: تا آنجا که من میدانم علماء میفرمایند اگر رفتن به حوزه برای کسی متعیَّن به واجب عینی شد رضایت والدین شرط نیست. إنشاءاللّه خداوند قلب آنها را نیز نرم میکند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. انسان با اختیار خود میتواند ارادهی خود را در معرض ارادهی الهی قرار دهد و میتواند این کار را نکند
۲. با توجه به روایت جابر که از رسول خدا «صلواتاللّهعلیهوآله» نقل میکند حضرت در معراج نام ۱۲ جانشین خود را یافتهاند، و لذا نمیشود کس دیگری امام گردد. و آنچه در مورد جناب سید محمد میگویند باید به این معنا باشد که عظمت او در حدّ امام بوده، نه آنکه بنا بوده ایشان امام باشند.
۳. در زیارت، جانِ خود را در معرض نسیم ایمانی امام قرار میدهیم تا خودشان با نوری که دارند بر جان ما وزیدن آغاز کنند. به همین جهت در روایت داریم که: ای بندهی خدا بعد از زیارت، گناهانت بخشیده شد، زندگی را از نو شروع کن. در زیارت اولیاء معصوم به تماشای صفای نورانی انسانهایی میرویم که عین ایمان به حضرت معبود هستند. جان ما به تماشای چنین انواری میرود مثل آنکه زیبایی و بوی خوش یک گل را زیارت میکند و به تماشا مینشیند. آیا از گل پرسش باید کرد، یا باید آن را تماشا نمود و آماده شد بوی خوش آن به مشام ما برسد؟ موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: در هر حال با این وصف چرا باید «لعن» به خلفا را به میان آورید؟ چرا مثل کاری که مرحوم علامه امینی در کتاب شریف «الغدیر» کردند باب انتقاد و گفتگو را نگشاییم تا به جای تفرقه در جهان اسلام و ایجاد سیطرهی دشمنان اسلام، نحوهای از رفاقت و اصلاح امور پیش نیاید؟! موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: فکر میکنم با تأمل بر روی مطالب کتاب «ادب خیال و عقل و قلب» بابی به سوی شما گشوده میشود که با ورود به آن، آرامآرام تکلیف خود را با این نوع خطورات روشن میکنید. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: همچنانکه در جواب سؤال شمارهی 18208 عرض شد کتاب مذکور را مطالعه نکردهام. ولی کتاب «آداب الصلواة» حضرت امام را کتاب خوبی در این موضوع میدانم. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- نفس از جهت آنکه بالفعل نیست، بدنی را در دورهی جنینی برای خود انتخاب میکند تا با تدبیر آن بدن در زندگی، از مابالقوه به مابالفعل برسد. 2- در روز الست، حقیقتِ انسان در صحنه است که به یک معنا، همان فطرت انسانی است. ولی جسمانیةالحدوثبودنِ روح مربوط به نفسِ یک شخص است که چگونه آن نفس، در بسترِ بدن شکل میگیرد، حال آن نفس، حاملِ همان فطرت انسانی میباشد 3- این صفات و ملکات موجب ظهوری در جسم انسان و جایگاه انسان در برزخ و قیامت میباشد 4- یعنی جایگاه وجودی 5- در فلسفه، واقعیت مرتبهی محسوسِ حقیقت است 6- مجاز، یعنی آنچه بشر اعتبار کرده است 7- سبب، همیشه به معنای علت است.
باید تلاش بفرمایید این نوع سؤالات را از طریق مطالعه در متون اصلی برای خود حل کنید، در فضای سؤال و جواب ممکن نیست زیرا مشکل حل نمیشود. پیشنهاد بنده آن است که با حوصله، اولاً: پس از «ده نکته» بحثِ برهان صدیقین را همراه با شرح آن و سپس کتاب «خویشتن پنهان» را و بعد از آن مطالعهی آرشیو سؤالات در رابطه با معرفت نفس و در نهایت مطالعهی کتاب «معرفتِ نفس و حشر» را دنبال بفرمایید. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: در کتاب «چگونگی فعلیتیافتن باورها» عرایضی در این مورد شده است. خوب است به طور اساسی، سری به آن کتاب زده شود. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: قرآن میفرماید: «فإذا سویّته و نفخت فیه من روحی» یعنی وقتی آن بدن آماده شد پس از روح خود در آن دمیدم. بنابراین هرکس مطابق بدنی که دارد، روح در آن ظهور میکند و چون آن روح در نسبت به آن بدن برای انسان شکل میگیرد، آن روح مربوط به خود آن فرد خواهد بود. مثل آبی که در یک ظرف ریخته شود. در آن صورت با تغییر رنگِ آن آب در آن ظرف، بقیهی آبها تغییر نمیکند. آن روح نیز صِرفاً متعلق به آن بدن است. موفق باشید.
باسمه تعالی: سلام علیکم: «دانستن» اولِ کار است. با عمل به دستورات شرع مقدس است که آرامآرام حجابها برطرف میشود و آن داناییها به اُنس تبدیل میشود. عظمت شریعت الهی در این است که انسان حیرت میکند چگونه با این دستورات ساده، انسان به آنچنان اُنس و عشق میرسد اگر صادقانه عمل نماید. به قول حافظ: «به خُلق و لطف توان کرد صید اهلِ نظر / به بند و دام نگیرند مرغِ دانا را». و خداوند نیز با لطف خود توانسته است اهل نظر را جلب کند، همانطور که مرغ دانا را با دانه میتوان جلب کرد نه با دام. موفق باشید