بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان
آرشیو پرسش و پاسخ ها
تعداد نمایش
شماره پرسش:
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
13972
متن پرسش
سلام: می خواستم در مورد این جمله جناب دکتر داوری توضیح بفرمایند حضرت استاد. «شعر بیان عواطف نیست بلکه صورتی از سکنی گزیدن در زمین و شرط زندگی انسانی است... فضائل دیگر آدمی اعم از علم و تدبیر و صنعت، همه فرع سکنی گزیدن شاعرانه آدمی است». التماس دعا
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همین‌طور است که استاد می‌فرمایند زیرا تا انسان از گذشته و آینده آزاد نشود و در سکنی‌گزیدن موفق نگردد، حقیقت بر او تجلی نمی‌کند تا شاعر به زبان شعر از آن حقیقت گزارش دهد. در کتاب «عالم انسان دینی» نکاتی در این مورد هست می‌توانید به آن کتاب رجوع فرمایید. موفق باشید

12871

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام: میشه لطف کنید اندکی در مورد تجرد در برزخ و ابعاد آن توضیح دهید؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظرم اگر بعد از مطالعه‌ی کتاب «ده نکته» و شرح صوتی آن به شرح کتاب معاد رجوع فرمایید، موضوع مورد سؤال به‌خوبی برایتان حلّ می‌شود. موفق باشید

12671
متن پرسش
با سلام جناب استاد: 1. پدر من خیلی مرا اذیت کرده و چند سال پول مرا گرفت و به تعهدات خود عمل نکرد حال وظیفه من چیست؟ 2. میزان مسئولیت ما در برابر مریض شدن پدر و مادر چیست باید در حد توان کمک کرد یا بیشتر؟ ممنون
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بهترین راه، مدارا با والدین است. گذشت کنید و نسبت به بیماری آن‌ها دلسوزی نمایید و از کمک‌کردن دریغ نکنید تا عاقبت به‌خیر شوید. موفق باشید

10875
متن پرسش
سلام علیکم: ببخشید، با اینکه ما هم می توانیم مستقیم و هم غیر مستقیم خدا را بخوانیم می شود مشخص کرد در چه زمان یا مکانی خدا را مستقیم و چه موقع خداوند را با واسطه بخوانیم؟ یا چه زمانی بهتره خدا را مستقیم بخوانیم؟ مثلا در نماز نمی شود از اهل بیت (ع) چیزی خواست ولی باز هم می شود بحق اهل بیت از خداوند چیزی خواست. (البته استاد منظور من در عالم تشریع است و الا اینکه در عالم تکوین فقط با واسطه است.)
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: در هر صورت چه در مظاهری که خداوند را در آن مظاهر به تماشا می‌نشینیم و چه وقتی ماوراء مظاهر، نظر به خدا داریم، آنچه مدّ نظر ما است خدا است و به همین جهت می‌گوییم به حقی که در اهل‌البیت هست، یعنی باز نظر به حق داریم، آن حقی که اهل‌البیت«علیهم‌السلام» نشان می‌دهند. موفق باشید
10026
متن پرسش
با سلام خدمت استاد طاهر زاده عزیز: استاد عزیز برای بنده ابهام است که حضور زن را در اجتماع شما چگونه می بینید. بنده در مبحث اسراف مانع سلوک شما هم متوجه شدم که فرمودید ما نباید با زنی روبرو شویم که متعلق به صد سال پیش است با توجه به اینکه سخنان شما حکیمانه است خواستم نظرتان را کمی بازتر ارائه دهید چون بنده چیزی که از زنان امروز سراغ دارم چیزی جز جایگزینی زن به جای مرد نیست و واقعا متاسفم که چنان روحیه ای بر جامعه ما حاکم شده. استاد در شهرهای کوچک مغازه نیست که خانم فروشنده نباشد شاید بنده اشتباه می کنم و نظرم اشتباه است اما آیا این چیزی است که شان زن باشد در ادارات در همه اماکن، با ارتباط های عادی با نامحرم؟ خواهش می کنم نگاه بنده را تصحیح فرمایید. التماس دعا
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده در کتاب «زن؛ آن‌گونه که باید باشد» عرایضی داشته‌ام که چگونه در حال حاضر باید بتوانیم بین شأنیت عفیف‌ زن و حضور در جامعه را جمع کنیم، هرچند اگر ضرورتی نباشد بهترین مأمن برای زن در انجام رسالت او در خانه است. در هر صورت موضوع را موضوع حساسی بدانید که هنوز بعضی از قسمت‌هایش تعریف نشده. مثلاً همین فروشندگی خانم در مغازه‌ها متأسفانه تنها تعریفی که داریم تعریف غربی آن است. آیا می‌توان این نوع فعالیت را در عین حیات فعّال دینی یک فعالیت اجتماعی همراه با شأنیت زن در جامعه شکل داد؟ چرا نه؟ موفق باشید
7562
متن پرسش
سلام علیکم: استاد عزیز و ارجمند ، با توجه به آیه " انه عمل غیر صالح" و ارتباط خویشاوندان نسبی ، در صورت إمکان تبین بفرمایید . ١- بعضا مشاهده می شود ، أفرادی از یک خانواده ، مخالف نظام اسلامی ،ترک انجام واجبات ، همراهی با غرب ،خصوصا با امریکا و اسراًئیل و همراهی با فتنه ٨٨ ، چگونه بأید ارتباط داشت که ، صله رحم حفظ شود و موجب گمراهی مان از توحید ناب که همان ولایت أهل بیت علیهم السلام است، نشویم ؟
متن پاسخ
باسمه‌تعالی: سلام‌علیکم: از آن جهت که محارب نیستند نباید قطع رحم کرد. ولی باید نشان داد نظر شما با آن‌ها متفاوت است و اگر زمینه هم بود آن‌ها را متذکر نمود. ولی به جهت موضع‌گیری‌های غیر الهی‌شان باید آن‌ها را عمل غیر صالح بدانیم و فکر نکنیم چون خویشاوند هستند اعمال غیر الهی آن‌ها برای ما قابل پذیرش است. موفق باشید
4542
متن پرسش
با سلام خدمت استاد گرامی : شما در مباحثتان از بحث کنترل روح بر بدن می گویید.و اکثر مشکلات رو همین می دونید می خواستم بپرسم جایگاه نفس اماره چیست؟ پس نقش نفس اماره در کجای کج روی ها قرار داره؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: روح در مباحث فلسفی که همان نفس ناطقه است ابعاد ارزشی نیز دارد مثل نفس امّاره از جهت منفی و نفس مطمئنه از جهت مثبت و ما در مباحث خود از «روح» به اعتبار وجودش بحث می‌کنیم و نه به اعتبار موضوعات ارزشی و باید و نبایدهایش. موفق باشید
4225
متن پرسش
با سلام و خسته نباشید در پاسخ شما به سؤال شماره 4202 به نام منافقین محارب اند دو اشکال وجود دارد یکی اینکه اینها که در زندان بودند و امکان ارتباط آنها با بیرون نبوده که بتوانند نیت براندازی کنند دوم اینکه مگر قصاص قبل از جنایت در اسلام وجود دارد؟ مگر حضرت علی قصاص قبل از جنایت کرد در ارتباط با ابن ملجم با اینکه میدانست قاتل اوست. بهتر نیست در جواب به این سؤال در اصل موضوع و اینکه امام خمینی چنین دستوری را داده باشد تشکیک شود تا ساحت امام از اینگونه اتهامات مبرا شود احتمال نمی دهید دستهای پنهان این کشتار را انجام داده باشند و به امام منتسب کرده باشند؟چون صدور چنین دستوری با هیچیک از موازین عقلی و شرعی سازگار نیست
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: اسنادی در عقب‌نشینی منافقان در عملیات مرصاد به‌دست آمد ، حاکی از آن بود اعضاء منافقین در عین آن‌که در زندان بودند آمادگی و عضویت خود را جهت قتل عام دست جمعی ملت ایران اعلام کرده بودند و این نوع آمادگی و اراده برای کشتار ملت خودش جنایت است، مثل این‌که شما اگر کسی که می‌خواهد بمب‌گذاری کند قبل از بمب‌گذاری دستگیر کنید و به عنوان محارب با نظام اسلامی او را به قتل برسانید. در مورد ابن‌ملجم و آن صحنه‌ای که می‌فرمایید هنوز ابن‌ملجم هیچ اراده‌ای در این مورد نکرده و به همین جهت وقتی آن سخن را از علی«علیه‌السلام» می‌شنود تعجب می‌کند، آیا می‌شود در حین جنگ ،اول اجازه دهیم دشمن ما را به قتل برساند و بعد او را بکشیم و یا همین‌که آمده است تا ما را به قتل برساند بر ما واجب است او را به قتل برسانیم؟ موفق باشید
2547
متن پرسش
با عرض سلام و خسته نباشید خدمت استاد عزیز میخواستم نظر جناب عالی را در خصوص اینکه "چرا بوروکراسی موجد در ادارات حتی نیروهای انقلابی ما را استحاله می کند؟" بدانم. و اگر منابعی برای مطالعه در این خصوص معرفی کنید خیلی ممنون میشم.
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: بنده معتقدم نیروهای انقلابی ما هم هنوز به مرحله‌ی خودآگاهی نسبت به غرب نرسیده‌اند تا بتوانند از غرب عبور کنند و روح غربی در نظام اداری بر آن‌ها حاکم نشود. موفق باشید
2055

ساده زیستیبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم. با مطالعه متون دینی خصوصاً کتاب نهج البلاغه حضرت امیر به این نکته پی می بریم که باید از دنیا به قدر کفایت استفاده کرد( من اقل منها استکثر مما یومنه و من استکثر منها استکثر مما یوبقه /خطبه 111) اینجا سوالی پیش می آید که فرض کنید یک نفر میلیاردر است و نیازش به ماشین با یک پراید حل می شود در صورتی که توانایی خرید ماشینی با قیمت بالا را دارد حال اگر این فرد به خرید ماشین با قیمت بالا اقدام کند آیا گناه کرده؟(البته این یک مصداق است و کلا نظرتان درباره چگونگی استفاده از مال چیست؟)
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: ممکن است گناه نکرده‌ باشد ولی به سیره‌ی اخلاقی اولیاء و علماء مخلص نیز عمل نکرده‌. موفق باشید
1181

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
آقای طاهر زاده:من سئوال ساده ای دارم.اگر رجوع افرادی که در مدرنیته به سر می برند به سمت خدا نیست پس به سمت چه چیزی است؟ اگر اسلام با مدرنیته در تضاد است پیشرفتهایی که در زمان پیامبر و بعد از آن در بین مسلمانان شد و مثلا به روایتی "عمر" بعد از حمله به ایران توانست بفهمد که اسم سنگ نرم بالش است! چگونه در جهت اسلام قرار گرفت؟ لطفا به من پاسخ دهید چرا که من از اعتقادات شما دورتر می شوم.
متن پاسخ
علیکم السلام، باسمه تعالی بنده عرائضی در کتاب «نگرشی بر تکنولوژی از دریچه‌ی بینش توحیدی» و کتاب «فرهنگ مدرنیته و توهم» و کتاب «علل تزلزل تمدن غرب» داشته‌ا م. فکر می‌کنم می‌توانید جواب سوالاتتان را در آن کتاب‌ها به دست آورید. موفق باشید
809

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام خدمت شما استاد گرامی می خواستم بپرسم که چطور می تونم کمتر حرف بزنم -کمتر خنده های بی جا وشوخی های بی جا بکنم-کمتر گناه بکنم.ممنون می شوم اگر راهنمایی ام بکنید
متن پاسخ
باسمه تعالی، سلام علیکم: هر اندازه در قران و روایات و متون حِکمی بیشتر تدبّر کنید تا عقل‌تان وسعت پیدا کند از تحریکات خیال و خنده و شوخیِ بی‌جا بیشتر آزاد می‌شوید و هراندازه معارف خود را نسبت به معاد بیشتر کنید بهتر از گناه فاصله می‌گیرید. موفق باشید
28391
متن پرسش
سلام استاد: یک فیلم پنج دقیقه ای از یک دانشمند فیزیک به نام «پرفسور جرالد شودر» تماشا کردم که قصد داشت از طریق فیزیک خدا را اثبات کند. نمی‌دانم فیلم را دیده اید یا نه؟ اما مسائل جالبی را بیان می‌کند. خواستم ببینم نظر شما چیست؟ آیا به جز زبان فلسفه و خدای فلسفی می‌شود با فیزیک و یا علوم دیگر خدا را اثبات کرد و در آن سیر کرد؟ (هرچند می‌دانیم انس با خدا غیر از اثبات آن است) بخشی از صحبت های ایشان؛ جهان می‌تواند از هیچ مطلق خلق شود به شرط آنکه نیروهای طبیعت پیش از آن وجود داشته باشند. این قوانین فیزیک خودشان مادی نیستند بلکه بر روی ماده عمل می‌کنند، و قادرند که ماده را از هیچ مطلق خلق کنند. و پیش از این زمان و شروع جهان وجود داشته اند.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در این مورد بحمداللّه در سال‌های اخیر علمای فیزیک از الهی‌دانان جلو افتاده‌اند و موارد خوبی در این رابطه در دنیا به چشم می‌خورد و از جمله‌ی آن‌ها استاد عزیز و گرانقدر کشور خودمان جناب دکتر گلشنی است که قدر او هنوز شناخته نشده است. لااقل خوب است رفقا بعضی از نوشته‌ها و گفته‌های ایشان را دنبال کنند تا ملاحظه نمایند چگونه وقتی علم فیزیک، خود را محدود به تجربه‌های مادی نکند؛ چه افقی در مقابل انسان می‌گشاید. موفق باشید

23520
متن پرسش
سلام خدمت استاد عزیزم: استاد طاهرزاده عزیز باز هم بنده مزاحمتمون میشم. در مورد حرفهای دکتر عباسی. ایشان در یک کلیپی با نام «مسیحیان امت پیامبر» که اخیرا منتشر کرده اند صحبت هایی در مورد دکتر داوری می کنند که بسیار جای تعجب بنده شد. اتهامات موجود در این کلیپ به قدری زیاد است که فقط خواهش می کنم خودتان ببنید. استاد خواهش می کنم وقت گذاشته و این کلیپ را ببنید. با توجه به اینکه عده ای از جوانان انقلابی از ایشان درس می گیرند خواهش می کنم نظر خود را در مورد حرف های ایشان بیان کنید. سوای تهمت هایی که به دکتر داوری زده شده به طور کلی ایشان قائل به نظریه ای به نام علوم تثلیثی هستند که با چماق این نظریه بر سر هر اندیشمندی که بخواهند می کوبند. اگر صلاح میدانید در مورد این نظریه هم یادداشتی مرقوم بفرمایید. لینک کلیپ میسحیان امت پیامبر مدت پخش کلیپ ۹ دقیقه و ۴۵ ثانیه https://www.aparat.com/v/spGYR
متن پاسخ

 باسمه تعالی: سلام علیکم: البته این سخنرانی در تاریخ ۱۶ آذر سال ۹۲ بوده است. تأسف بیشتر ما به جهت روحیه‌ی تکفیری آقای عباسی است، وگرنه اگر موضوع انتقاد به افراد باشد که اشکال ندارد. هرچه ضربه خورده‌ایم از همین روحیه‌های تکفیری ضربه می‌خوریم. می‌فرمایند هرجا تثلیث هست، پای مسیحیت در کار است و به شاگردان‌شان فرموده‌اند بروید کتاب‌های کانت را پیدا کنید که چندین و چند نکته‌ی تثلیثی در آن هست. فکر می‌کنم اگر کمتر به خود زحمت داده بودند و به روایات و آیات ما رجوع می‌کردند، راحت‌تر می‌توانستند پیامبر خدا را نیز مسیحی بدانند که «اللّه اکبر» می‌گوید، ولی تثلیثی فکر می‌کند. به عنوان نمونه به این چند روایت نظر بفرمایید که: رسول الله«صلوات‌اللّه‌علیه‌وآله» می‌فرمایند: «الصَّبْرُ ثَلاثَةٌ، صَبْرٌ عِنْدَ الْمُصیبَة، وَ صَبْرٌ عَلَی الطّاعَةِ وَ صَبْرٌ عَنِ المَعْصِیَة..» و یا می‌فرمایند: «اَلْقَلبُ ثَلاثَةُ اَنْوَاعٍ: قَلْبٌ مَشْغولٌ بِالدُّنْیا وَ قَلْبٌ مَشْغولٌ بِالْعُقْبَی وَ قَلْبٌ مَشْغولٌ بِالْمَوْلَی» همچنان که در جای دیگر فرموده‌اند: «ثلاثةٌ اَخافُهُنَّ علی امّتی من بعدی: الضَّلالةُ بَعْدَ المَعْرِفَةِ و مُضِلاّتُ الفِتَنِ و شَهْوَةُ البَطْنِ و الفَرْج». تأسف بیشتر از آن‌جا است که در جاهایی پا می‌گذارند که اساساً نمی‌توانند جای پای خود را محکم کنند. در مورد آیت اللّه جوادی می‌گویند: «به آقای جوادی یک نفر بگوید در جامعه اثرش چه بوده است؟!» و در جایی دیگر می گویند: «حضرت امام در آخر از فلسفه‌ی صدرایی عبور کرده‌اند». ای کاش فراموش نمی‌کردند امام در آخر عمر در نامه‌ای که به گورباچف نوشتند در آن‌جا از جناب ملاصدرا و ابن‌عربی برای دعوت گورباچف سخن راندند.

اگر لااقل آقای عباسی یک فصل از آخرین کتاب‌های آقای دکتر داوری مثل کتاب «خرد سیاسی در جهان توسعه‌نیافتگی» را خوانده بودند و کسی به ایشان کمک می‌کرد که جایگاه علوم انسانی در فرهنگ مدرن را در آن کتاب می‌فهمیدند، عرق شرم بر پیشانی ایشان می‌نشست که اساساً آن‌چه جناب آقای دکتر داوری، این چهره‌ی ماندگارِ این مرز و بوم در رابطه با علوم انسانیِ معروف در دنیا می‌گوید؛ زمین تا آسمان با علوم انسانیِ مورد نظر رهبری فاصله دارد و سخنان جناب آقای دکتر داوری، این اندیشمند دلسوز و فرهیخته‌ی جهانی تذکر به این امر است که مواظب باشیم علوم انسانیِ موجود یعنی اقتصاد و جامعه‌شناسی و روان‌شناسی اساساً در بستر فرهنگ غربی برای رفع مشکلات آن فرهنگ است و بدین معنا ما اساساً علوم انسانی بدین معنا نداریم، زیرا مسائل ما، مسائل غربی نیست که با آن اقتصاد و آن روان‌شناسی و آن جامعه‌شناسی بخواهیم رفع کنیم. لاأقل نظری به سخنان دکتر کچوئیان جامعه‌شناسِ مشهور کشور خودمان می‌انداختند که می‌فرماید: «علوم انسانی و جامعه‌شناسی، زبان انسان مدرن است و با آن، جهانِ مدرن و انسان مدرن تفسیر می‌شود و انسانِ مدرن با جامعه‌شناسی، زبان پیدا کرد». دکتر کچوئیان می‌فرماید: «انقلاب اسلامی بزرگ‌ترین نقد ایده‌ی جامعه‌شناسی کلاسیک است». و حال آقای دکتر عباسی بدون توجه به جایگاه سخن آن‌هایی که می‌فرمایند ما علوم انسانی نداریم؛ حقیقتاً متحجرانه سخن رهبری را مقابل این سخنان قرار می‌دهد و این ضربه‌ی بزرگی است که به رهبری می‌زنند.

آری! هرچه ضربه می‌خوریم از امثال روحیه‌هایی است که آقای دکتر عباسی بدان دامن می‌زنند و بنده قبلا این سخنان را نشنیده بودم در حال حاضر از دفاعیاتی که قبلاً از ایشان کرده‌ام، پشیمانم چون فکر می کنم ایشان با این روحیه جوانان ما را از مواریثِ فکری و فرهنگی مان جدا می‌کنند. دیگر چه فرقی می‌کند داعشی‌های وهّابی داشته باشیم و یا داعشی‌های شیعه؟!! عمده آن است که بتوانیم فهمِ اندیشه‌ی اندیشمندان را به مخاطبان‌مان عطا کنیم به جای آن‌که غبار در چشم حقیقت بیفشانیم. تصور بنده آن است که آقای عباسی در این سخنرانی از اوّلیات اخلاقی نیز، سختْ سقوط کرده است، اگر اقلاً مباحث دینی آقای دکتر داوری را که بعضاً در رجوع به سخنان مولایمان امیرالمؤمنین «علیه‌السلام» در بعضی از کتب ایشان به صورت پراکنده می‌دید؛ به خود چنین جرأتی نمی‌داد. موفق باشید

20159
متن پرسش
خدمت استاد طاهرزاده سلام عرض می کنم: حضرتعالی در پاسخ یکی از سوالات بین وجود عینی و علمی تمایز قائل شدید اگر میسر است توضیح بیشتری ارائه فرمایید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: وجود علمی همان است که در علم خدا است و خطاب به آن می‌کند که «کُن فیکون» بشو و می‌شود. و وجود عینی نحوه‌ی وجود خارجیِ شیئ است که با امر «کُن» محقق می‌شود. موفق باشید

19338

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام استاد: 1. اگر بنده هم مباحثه ای ندارم که با او مباحثه کنم چه کنم که مقولات علمی ملکه شوند؟ ۲. آیا هر کتابی که خواندیم باید خلاصه نویسی اش کنیم؟ ۳. یک کتاب از شما بخوانم و یک کتاب از آیت الله جوادی این دو کتاب عالم بنده را به هم نمی زند چون باید شخصیت فکری شکل گیرد و باید یک استاد داشت لطفا به کتاب ادب خیال...ارجاع ندهید. جواب را سر سایت بفرستید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: خلاصه‌نویسی جهت تبدیل موضوعات به ملکه، کار خوبی است. در ضمن عنایت بفرمایید عرایض امثال بنده در راستای تبیین و تفصیل سخنان بزرگانی چون امام و علامه طباطبایی و شاگردان ایشان می‌باشد و از این جهت موجب دوگانگی نخواهد شد. موفق باشید

17393

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام و ارادت استاد فاضل و عالم: 1. یک مقاله در مورد شاخص های اصیل معنویت در اسلام برای ارائه به یک جشنواره در حوزه علمیه می خواهم بنویسم. لطفا از آثارتان منبع معرفی کنید. 2. راهنمایی مفصل کنید3. کتاب «آنگاه که فعالیتهای فرهنگی پوچ می شود» خوب است؟ التماس دعا
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: عرایظ بنده در این مورد به صورت پراکنده مطرح شده است. به نظر بنده همان کتاب «آن‌گاه که فعالیت‌های فرهنگی پوچ می‌شود» نکات خوبی دارد به‌خصوص که موضوعِ وقتِ عرفانی را هم در آخر کتاب مدّ نظر قرار می‌دهد. و در اوایل کتاب «سلوک ذیل شخصیت امام خمینی» بحثِ «قلوبٌ یعقلون بها» مربوط به آیه‌ی 46 سوره‌ی حج نیز می‌تواند کمک کند. موفق باشید

17088
متن پرسش
استاد بزرگوارم سلام: بنده دانشجوی مشاوره هستم و کاملا نقص نظریه های مشاوره و رواندرمانی موجود را در همه حوزه ها احساس می کنم. ولی نمی دانم چه کار کنم؟ آیا ما چیزی به نام روانشناسی دینی داریم؟ یا باید بگوییم، روانشناسی با دین؟ اینکه مثلا بگوییم نفس اماره، لوامه و مطمئنه که اسلام گفته همان است که اریک برن نام آن را من کودکی، من والدینی و من بالغ می نامد درست است یا نه و یا عکس آن درست است یا هیچکدام؟ من بسیار علاقه مند به مسایل دینی هستم و ایمان دارم که تنها دین، نجات بخش اصلی انسانها ست. ولی نمی دانم مثلا درمان وسواس و یا اختلافات زناشویی را چگونه با استفاده از دین انجام دهم؟ اصلا این کار درست و با ارزشی است و یا اصلا نباید این مسایل را با هم ترکیب کرد؟ منظور از اینکه فرموده اید باید روش دینی را با ابزار روانشناسی پیاده کرد یعنی چی؟ خواهش می کنم با مثال توضیح دهید. آیا من که سواد خاصی در مسایل دینی ندارم، می توانم در این حوزه ها وارد شوم؟ در حال حاضر نیز در دوره معرفت النفس شرکت می کنم و قصد دارم اگر شد ادامه دهم. اگر کتابی، مطلبی و یا کسی هست که به من کمک کند معرفی نمایید؟ آیا روانشناسی با این اوصاف مفید است یا نه؟ از این که خسر الدنیا و الاخره باشم وحشت دارم ؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در اسلام در موضوع تعلیم و تربیت اسلامی و اخلاق، ما جواب‌های نیازهای خود را که دنیای غرب از طریق روان‌درمانی دنبال می‌کند، می‌یابیم. می‌ماند بیماری‌هایی که به جهت اختلالات هورمونی پیش می‌آید که در رفتار ما ظهور خاصی را پدید می‌آورد که درمان این امور مربوط به علوم تجربی است مثل روانپزشکی 2- عرض بنده در رابطه با روش دینی با ابزار روان‌شناسی، در این رابطه است که بعضاً علم روان‌شناسی به‌عنوان یک علم تجربی اختلالاتی را می‌شناسد که عموماً در اثر مشکلات نظام تکنیکی این دوران پیش آمده است که در متون ما مورد بحث قرار نگرفته است. حال باید با بررسی دقیق این اختلالات از یک‌طرف و با نظر به متون دینی در امر تعلیم و تربیت و اخلاق و عرفان، روش درمان صحیح این اختلالات جدید را مورد مطالعه قرار دهیم. سال‌های گذشته جناب آقای دکتر باقری فعالیت‌هایی در این مورد داشتند، ولی در حال حاضر اطلاعاتی از کار ایشان ندارم. مباحث شرح «دعای مکارم‌الاخلاق» و شرح کتاب «جامع السعادة» که بر روی سایت هست، إن‌شاءاللّه در این مورد می‌تواند راه‌کار نشان دهد. موفق باشید 

16648
متن پرسش
با سلام خدمت استاد بزرگوار: آِیا پوشیدن روسری رنگی (نه هر رنگی مثل قرمز) ایرادی دارد؟ تا بحال از چند آقا شنیدم که پوشیدن روسری رنگی باعث جلب توجه و تحریک می شود. آیا ما که چادر می پوشیم نباید طوری لباس بپوشیم که به افسردگی و... متهم نشویم؟ ممنون و التماس دعا
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: مؤمن باید در عین رعایت حجاب با ظاهری آراسته در بین مردم ظاهر گردد و لذا داشتن روسری‌های رنگی چنان‌چه جلف و زننده نباشد، نه‌تنها نمی‌تواند اشکال داشته باشد بلکه یک نحوه خوش‌سلیقگی از خواهران مؤمن را تداعی می‌کند. موفق باشید

16375
متن پرسش
بسم الله الرحمن الرحیم استاد محترم سلام علیکم: در صورت امکان لطفا نظر خود را در مورد یادداشتی که در مورد تشخیص عشق واقعی از عشق دروغین و رابطه عشق زمینی با عشق الهی در وبلاگ شخصی خود منتشر کردم بفرمایید. لینک مطلب http://goo.gl/zKoiHj سپاس فراوان
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همین‌طور که متوجه شده‌اید یکی از معضلات این دوران، فهمِ درست عشق مجازی است که تنها با نظر به نور مطلق الهی می‌توان مظاهر انوار آن نور را دریچه‌ی رجوع به حضرت معبود در نظر گرفت و چیزهایی که جز گرایش‌های عاطفی و یا جنسی است را به نام «عشق» از صحنه‌ی فرهنگ این جامعه بیرون دانست. موفق باشید    

16094

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام خدمت استاد بزرگوار: حضرت آیت الله بهجت رحمة الله علیه، سفارش بسیاری به انجام واجبات و ترک محرمات داشتند، استاد دنبال کتاب مفصلی درباره شناخت محرمات و واجبات هستم. آیا حضرتعالی در میان کتاب ها یا سخنرانی های تان همچین کتاب یا سخنرانی ای دارید و اگر نه آیا به بنده کتابی معرفی می نمایید که به آن مراجعه نمایم. با سپاس فراوان
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: اصل مطلب را در مورد واجبات و محرمات، رساله‌های عملیه فرموده‌اند. شاید دو جلد کتاب «فرزندم؛ این‌چنین باید بود» که حضرت مولی‌الموحدین«علیه‌السلام» در نامه‌ی خود به فرزندشان متذکر وظایف و ظرائفی می‌شوند، جواب نیاز شما را بدهد. کتاب بر روی سایت هست. موفق باشید

14181

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام استاد: دانشجوی رشته علوم تربیتی دانشگاه فرهنگیان (تربیت معلم سابق) شهید باهنر اصفهان هستم. از شهرستان مبارکه و هر روز مسیر دانشگاه تا مبارکه را می روم و می آیم و حدودا 2 ساعت در راه هستم و در طول هفته از شنبه تا سه شنبه کلاس دارم و متاسفانه نمی توانم در کلاس های شما شرکت کنم. همان طور که می بینید اوقات فراغت زیادی دارم که دارد به بطالت می گذرد لذا از شما خواهشمندم برنامه ای مناسب به اینجانب پیشنهاد کنید تا از این سردرگمی در بیایم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: چرا در مسیر رفت و آمد کتاب مطالعه نمی‌کنید؟ یا صوتی را گوش نمی‌دهید؟ پیشنهاد بنده آن است که یک قرآن جیبی داشته باشید و صوت شرح سوره‌ی احزاب را از سایت دانلود کنید و گوش دهید. و از نگاه کردن به متن قرآن نیز غفلت نفرمایید. موفق باشید

13698
متن پرسش
سلامی از اعماق جانم بر استاد عزیزم: خیلی خیلی عذر میخوام آقای طاهرزاده موقعی که مورد سرزنش افراد خانواده قرار می گرفتم این حالات برایم اندکی پیش می آمد. الان هم به لطف الهی حالی بسیار خوش دارم این حالات اکثرا در شب ها هنگامی که بر روی پشت بام ستارگان آسمان و ماه را می بینم برایم پیش می آید. چون هنگام دیدن اینها یاد این شعر می افتم. یک فروغ رخ ساقی است که در جام افتاد خواهش می کنم بگویید چه کنم که این حال عمیق معنوی از بین نرود و در طول روز هم باشد نه فقط شب ها چون پارسال بعد از مدتی این حال رفت و ما قدر نشناختیم و بعد از آن بسیار حسرت خوردیم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: جناب خواجه عبداللّه انصاری می‌گوید: «حال» از جلوات شهود الهی است در دیدن حقایق، و راهِ باقی‌ماندن آن «شهودُ الحقيقةِ لا كسباً، و رفضُ الدَعْوَى لا علماً، و البقاءُ مع نورِ اليقظةِ لا تَحَفُّظاً.»

استقامت احوال، استقامت در شهود حقیقی است که کسباً به‌دست نیامده و سعی کند آن شهود و آن برق بماند و یا لااقل زود نرود و نیز در استقامت احوال ادعا را بردارد ولی نه به صورت علمی. طوری شود که از حالش بجوشد که ادعا نکند و به حسب حال رفض ادعا کند و نیز در استقامت احوال بر نور یقظه باقی باشد ولی نه از سر تکلّف بلکه به اقتضای همان حال. رویکرد سالک باید در این مرتبه چنین باشد که حال را که شهود حقیقت است و به سراغ او آمده حفظ کند، و در ادامه‌ی این استقامت در آن حالِ خوش معنوی، نظر به خود نداشته باشد تا دعوی نقش‌داشتن در این امر بکند و این غیر از آن است که از نظر علمی خود را متذکر کند که همه‌چیز از آن خدا است و من هیچ‌کاره‌ام. در حضوری قرار گیرد که «إِنَّ الْأَمْرَ كُلَّهُ لِلَّه»(آل‌عمران/154) و در ادامه باقی بماند به آن نور یقظه که در ابتدا بدان منور شد و از این طریق خود را از هر غفلتی محفوظ بدارد. البته به وقتش این موضوعات بیشتر روشن می‌شود. موفق باشید

13602
متن پرسش
با سلام: استاد گرامي در مورد زيارت و قيام عاشورا چند سوال دارم: 1. چرا هيچ اشاره اي به حضرت عباس (ع) در اين زيارت نشده است. 2. منظور از علي بن الحسين در اين زيارت امام سجاد است يا حضرت علي اكبر و اگر منظور دومي است علت سلام به ايشان جدا از ديگر اصحاب و ياران چيست؟ 3. چرا در فراز اين از زيارت، ابن زياد و ابن مرجانه پشت سرهم آمده مگر اين دو اسم به يك نفر اشاره ندارد؟ 4. لعنت بر تمام ال زياد و ال اميه به چه علت است؟ مگر افرادي چون معاويه بن يزيد با بني اميه مخالف نبودند؟ 5. مقام قدسي حضرت علي اصغر را باور دارم ولي اين سوال اذيتم مي كند كه كودك شش ماهه كه اختيار و انتخابي نداشته كه مقام شهادت برايش در نظر بگيريم و به او متوسل شويم. 6. چرا با اينكه عزاداري و بزرگداشت عاشورا هر ساله رو به گسترش است اما تاثير چنداني بر اخلاق اجتماعي و تعاملات انساني ندارد. همانطور كه مستحضريد ملت ايران براي هيچ چيز به اندازه عزاداري محرم و صفر خرج نمي كند اما نتيجه لازم به دست نمي آيد. 7. آيا امام حسين (ع) از اينگونه هزينه كردن در حالي كه بخشي از مردم در فقر شديد به سر مي برند رضايت دارند؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- عنایت داشته باشید فضای اصلی زیارت عاشورا آن است که امام معصوم در مقابل حرم حضرت امام حسین«علیه‌السلام» ایستاده‌اند و در حال زیارت و سلام به آن حضرت‌اند. در این حالت حضرت ابالفضل«علیه‌السلام» را در مقابل خود ندارند که به آن حضرت سلام دهند 2- در کنار حضرت سیدالشهداء«علیه‌السلام» و نزد پای مقدس آن حضرت، حضرت علی‌اکبر«علیه‌السلام» دفن‌اند، و لذا وقتی در مقابل خود حضرت علی‌اکبر«علیه‌السلام» را دارید معلوم است که سلام شما به آن حضرت تعلق می‌گیرد 3- با گفتن ابن زیاد و لعنت به او، توجه می‌دهیم که او پسر ابوسفیان نیست. و با گفت ابن مرجانه مشخص می‌کنیم که او اساساً معلوم نیست پدرش کیست! 4- وقتی لعنت بر آل زیاد و آل امیه می‌کنیم نظر به خط فکری خاصی داریم و از طرفی شاخصه‌های آن‌ها را یعنی معاویه و یزید را نیز نام می‌بریم 5- امام حسین«علیه‌السلام» که حقیقت و باطن هرکسی را می‌شناسند، متوجه‌ی طلب علی‌اصغر«علیه‌السلام»‌اند که مایل است همچون قاسم که به تکلیف نرسیده است در این نهضت بزرگ شرکت کند و حضرت جواب طلب این کودک بسیار بزرگ را دادند و شما نیز می‌بینید که چقدر نقش علی‌اصغر«علیه‌السلام» در تبیین مقصد اصلی امام در کربلا مؤثر بود 6- از کجا می‌گویید نقش هرساله‌ی محرم و صفر کم است؟! حساب کنید اگر نبود با این‌همه فتنه و نقشه، کارِ مردم ما به کجا می‌کشید؟! مردم ما هرسال با محرم و صفر از از ظلمات لیلُ و نهار دوران توبه می‌کنند و در نهایت، این توبه‌ها زمینه‌ی ظهور را فراهم می‌کنند 7- ای کاش بین این نوع هزینه‌کردن‌ها در صورتی که اسراف و ریخت و پاش نباشد و کمک به فقرا به نام امام حسین«علیه‌السلام» جمع می‌شد. موفق باشید

13456

راز رجعتبازدید:

متن پرسش
با سلام: چرا همانگونه که سیر ایمان و کفر برخی از افراد با رجعت تکمیل می شود و برخی دیگر در قیامت. چرا این امر برای همه انسان ها به یک باره در رجعت صورت نمی گیرد؟ مگر کسانی که در ایمان و کفر کامل بوده اند و دوباره رجعت می کنند نمی توانستند این سیر را در قیامت طی کنند تا دیگر نیازی به رجعت نباشد و یا چرا سایر افراد نمی توانند رجعت کنند؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در قیامت، دیگر امکان عمل نیست. لذا شخصیت‌هایی که به جهت شرایط زندگی‌شان نهایت اراده‌ی خود را نتوانسته‌اند به فعلیت برسانند، امکان این کار برایشان در رجعت هست. به همین جهت می‌فرماید مؤمنین محض و کافرین محض که اراده‌های نهایی کفر و ایمان را دارند، در رجعت برمی‌گردند تا آن اراده‌ها را صورتِ فعلیت بدهند و جبهه‌ی نهایی تقابل حق و باطل نیز، ظهور کامل نماید. موفق باشید

نمایش چاپی